تعارضی برای برخی آقایون!! کی باید صندلی جلو بشینه؟ مادر یا همسر؟!

تب‌های اولیه

140 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعارضی برای برخی آقایون!! کی باید صندلی جلو بشینه؟ مادر یا همسر؟!

بسمه تعالی
با سلام و تحیت
این بار میخوام از تجربه شما اسک دینی های گرانقدر در پیشگیری، مدیریت و یا حل برخی تعارضهای زناشویی کمک بگیرم.
حتما شما هم تا حالا شنیده و یا دیدید که کلاه آقا و خانم به خاطر برخی موضوعات به ظاهر ساده ، قاطی شده و کار به جاهای باریک کشیده شده. :Box::Box: اَه که چقدر تلخه!!
مثلا یکی از موضوعاتی که باعث جر وبحث زن و شوهر میشه اینه که؛
مادر آقا صندلی جلو بشینه یا خانم آقا؟!!
حالا شما برادران عزیز و خواهران ارجمند بزرگواری کنید بفرمایید؛

_ این نزاع تا چه اندازه منطقیه؟

_ دور از جون آقا چه ... تو سرش بریزه؟ بالاخره مادر شوهر باید صندلی جلو بشینه یا خانم؟ خانم رو چطور راضی کنه؟ دل مادر رو چطور به دست بیاره؟

_ راهکار شما برا پیشگیری، مدیریت و یا حل چنین موضوعاتی چیه؟

_ اگر هم خاطره ای در این مورد دارید بفرمایید.

ان شاءالله در ادامه سعی می کنیم بیشتر به تجربیات و خلاقیت شما در مدیریت این اختلافات و تعارضات بپردازیم.

پیشاپیش از شما ممنون و متشکرم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

واقعا جوابش سخته ولی فکر میکنم همسر آدم خودش باید احترام سن و موی سفید رو نگه داره و عقب بشینه. من تو همچین شرایطی قرار نداشتم ولی سعی میکنم موقع ازدواج دختری رو انتخاب کنم موقعیت سنج باشه و احترام بزرگتری رو نگه داره

با سلام

من اگر جاي خانوم بودم حتي اگر آقا ميگفتند جلو بشين مي رفتم و عقب مي نشستم....اين ادب است و نه تنها از شخصيت خانوم كم نميشود بلكه بيشتر هم ميشود....

اول مادر
اگر عروسی بره جلو بشینه واقعا بی ادبه. واقعا که تو جامعه احترام به بزرگتر و پدر ومادر داره کم رنگ میشه که اصلا چنین سوالاتی پیش میاد.

من خودم چندین جا این دعوارو دیدم :_loool:
عروسی که این کارو میکنه:
1.بی ادب هست
2.چیزی از دین نمیدونه و جاهله ( یا میدونه و بی تفاوته)
3.پدر و مادرش بی ادب تشریف دارن
4.توی خونه شون اثری از ادب نیست
5.عروس افاده ای هست
6.شوهرش باید برخورد کنه و اول با نرمی بگه و اثر نکرد زور و .....
و ....
و ......
یه چیز مهم هم اینه عروسا فکر میکنن اگه عقب بشینن ازشون کم میشه
در حالی که این کار موجب بزرگی شون در نزد مردم میشه.

سلام

به نظر من بهتره آقایون خودشون دستور ندن یعنی آقا به خانم نگه برو عقب بشین مادرم بیاد جلو .... حتی اگه خانم یه بارم جلو بره و مرد چیزی نگه دفعات بعد خانم خودش میره عقب ولی با رضایت قلبی (البته اغلب خانوما )

ولی اگه مرد به همسرش بگه , اگه خانم نظر خودشم همین باشه ته دلش ممکنه احساس خوبی نداشته باشه و حتی بخواد مردو امتحان کنه مثلا بره جلو ببینه واکنش مرد چیه ! وقتی مرد موضعی نگیره و به خانومش نگه خانوما اغلب خودشون احترام بزرگتر و مادر شوهرو نگه میدارن و تعارف میکنن مادر شوهرشون جلو بشینه (البته اگرم راه طولانی باشه میتونن جاشونم برا تنوع عوض کنن !! تا مادر شوهر از بستن کمربند ایمنی خسته شد بیاد عقب یه کم راحت بشینه مادر شوهر من که طولانی مدت طاقت جلو نشستن نداره !! البته اگه قانون مدار باشه یا جونشو دوست داشته باشه عقبم باید ببنده!)

همسر من از ابتدا هیچ وقت بهم نگفت مادرم بیاد جلو و تو عقب بشین خود من همیشه با اصرار مادر شوهرمو میفرستم صندلی جلو و احساس میکنم که چقد همسرم لذت میبره و چون کسی مجبورم نکرده منم لذت میبرم و فکر میکنم خودم کار خوبی کردم و از رو اجبار نبوده.
ولی کساییو که دیدم خودشون عقیدشون اینه باید مادر شوهر جلو بشینه ولی چون شوهر با کلامی میگه که زنو ناراحت میکنه و مادر شوهرم خیلی حق به جانب رفتار میکنه به عروس برمیخوره اگرم عقب بشینه ناراضیه.

خب من تو همچین موقعیتی بودم و تا دلتون بخواد همچین موقعیت هایی رو دیدم ...مثلا عروس خانومی میگفت مادر شوهر من هر موقع میخواد سوار ماشین برادر شوهرم بشه میره عقب میشینه ...اما به من که میرسه تعارف که نمیکنه هیچچچچ... ادبش ته میکشه و با کمال پرویی میره جلو میشینه و لج منو در میاره ...از همه بدتر اون شوهر .........که هیچی نمیگه و مثل ماست منو نگاه میکنه

اميدوار;411556 نوشت:
_ این نزاع تا چه اندازه منطقیه؟

این نزاع منطقیه .:ok:..اما تا یه حدی ....کاملا قبولش ندارم ...:Labkhand:...قبول کنید که بعضی مادر شوهرا خیلی بد جنس بازی در میارن ....
عروس خانوم هم و این جلو نشستن فقط یه بهانه میدونه :Narahat az:..برای اینکه به هم دیگه نشون بدن برش حرف کی بیشتره ....( یعنی حرف کی ممهمتره )مثل یه مسابقه رو کم کنی ....که فقط یه نفر میتونه برنده باشه

یا نه برعکس اش هم داریم .
:Gig:..عروس خانوم خیلی بدجنس بازی در میاره ...و میخواد با جلو نشستن به مادر شوهرش بی احترامی کنه و نشون بده که برای ایشون احترامی قائل نیست
نقش اقا :chakeretim:این وسط خیلی مهمه که متاسفانه اقایون همیشه در این نزاع سخت نقش دکوراسیون ماشین و بازی میکنن:vamonde:

سلام علیکم

به نظر بنده مسئله خیلی مهمی نیست که بخاطرش دلخوری پیش بیاد

احترام مادر که سر جای خود، اما زوجی که تازه ازدواج کردن دوست دارند که در همه حال کنار هم باشد، اگر مادر آقا خوشحالی پسرشان را می خواهند عقب می نشینند

البته این رو هم بگم که عروس ما هیچ وقت جلو نمی نشینند و به مادرم میگویند شما بفرمائید جلو

اما اگر من مادر بودم حتما عروسم را جلو می نشاندم

اميدوار;411556 نوشت:
_ دور از جون آقا چه ... تو سرش بریزه؟ بالاخره مادر شوهر باید صندلی جلو بشینه یا خانم؟

خاک رس :ghash:
منطقی و درست اش اینه که مادرشوهر باید جلو بشینه :khandeh!:.....حتی اگه به قول عروس خانوم ها از اون مادر شوهر بد جنسا باشه ....هر چی ...شاید برای شما بد باشه ...اما مادره و یه عمر برای گل پسرش زحمت کشیده ...من اگه بچه دار بشم .:Gig:.بچه ام پسر باشه ..:khandeh!:بعد خدا اینقدر بهم عمر بده که عروسم و ببینم ...دوست ندارم عروسم بهم بی احترامی کنه :khaneh:...حتی اگه به پسر بی احترامی کنه انگار به من بی احترامی کرده و خیلی ناراحت میشم :Ghamgin:

اميدوار;411556 نوشت:
خانم رو چطور راضی کنه؟

باور کنید خانوم ها موجودات لطیفی هستند
:ok: و تا موقعی که بحث رو کم کنی نباشه خیلی منطقی میشه راضی شون کرد ....:Nishkhand:
به شرط اینکه بین مادرشون :makhfi:و همسرشون صلح و صفا به وجود بیاد ...:Narahat az:
این صلح :Gol:و صفا :hamdel:خیلی مهمه:Narahat az:
مثلا خود اقا
:chakeretim:با احترام گذاشتن:Graphic (16): به مادرشون :makhfi:میتونن به خانومشون نشون بدن که احترام مادرشون واجبه و طی هیچ شرایطی حق ندارن:Narahat az: به مادرشون بی احترامی کنن ..این خیلی مهمه
این اصل اوله
:ok5::!!!:
بعضی اقایون هر چی به دهن مبارک میاد به مادرشون میگن ..:Moteajeb!:..وقتی که پای همسرش به میون میاد میگه حق نداری به مادرم بی احترامی کنی ..:lol:.یکی نیست بگه بزرگوار خودت که به مادرت بی احترامی میکنی بغیه هم یاد میگیرن :offlow:
راه دوم:2:
اینکه با دعوا هیچ وقت :no:خانوم ها حرفی رو قبول نمیکنن ..اگه قبول هم کنن برای مدت کوتاهیه .:cry:..پس تا مهر و محبت هست با اعصبانیت و صدای بلند با خانوم ها حرف نزنید ...جری ترشون میکنید ...
در صلح و ارامش :doosti:به ایشون بفهمونید احترام مادر واجبه .:pir:.اگه مادرشون حرفی زدن که ایشون ناراحت شدن به بزرگی خودشون ببخشن ..:deldari:.به خوبی های اقاشون ببخشن و بگذرن ....:khobam:

و وقتی خانوم صندلی عقب نشسته فکر نکنن اون پشت گونی هویج نشسته ...:ghash:. همش با مادرشون صحبت نکنن ....یه کمی هم به خانوم توجه کنن .:gholdor:.باهاشون حرف بزنن و بهشون ثابت کنن :khandidan:که اگه رو سقف ماشین هم بشینن بازم شیش دنگ حواس اقای راننده بهشونه .:doosti:. البته این که مزاهه .:khaneh:..در کل اقا باید با رفتارشون نشون بدن که از اینکه همسرشون درخواست شون و قبول کرده و پشت نشسته سپاسگزاره ..:chakeretim:..اگه اقا طی مسیر به خانوم بی توجه باشن و مدام با مادرشون حرف بزنن .:no:..نیش و کنایه های مادرشون و جواب ندن 0خانوم اینجوری و بعد :Shekastan Del: اینجوری میشه:crying:) ...دوباره بحث کی جلو بشینه پیش میاد .:cry:..و خانوم از اینکه حرف شما رو گوش کرده سخت پشیمون میشه … :ajab:
اگه تو ماشین بحثی صورت گرفت ...وسط ماجرا نپرن و به مقام قضاوت نشینن ...:khoshali:.چون یه طرف دل مادری :makhfi:و طرف دیگر زندگی مشترک:doosti: به میونه ...از هر دو طرف بخواید که بحث و تموم کنن :Nashnidan:و احترام همدیگه رو حفظ کنن ....:pir:


اميدوار;411556 نوشت:
دل مادر رو چطور به دست بیاره؟

امان از دل این مادر ها .... اقایون با رفتارشون باید از مادرشون بخوان که تو زندگی شون دخالت نکنن ...:Narahat az:.نشون بدن که از زندگیشون راضی هستند :doosti:و همسرشون رو دوست دارن .:solh:..از مادرشون بخوان که به عروس خانومشون احترام بزارن ..:Moshtagh:. بی احترامی به عروس خانوم مساوی با بی احترامی به گل پسر خودشونه .:taeed:...و مثل یه مادر شوهر خوب و نمونه:Ebraz Doosti: ..نقش مادر رو برای عروس خانوم داشته باشن :Ebraz Doosti:

:Gig:من میگم چراهمه اش مادرم راجع این موضوع نصیحتم میکنه ها!

ابوالفضل;411573 نوشت:
6.شوهرش باید برخورد کنه و اول با نرمی بگه و اثر نکرد زور و .....

من در احترام به مادر قاطع هستم بنا همین راه سوم رو زور گفتم . 1.گفتن ملایم 2.گفتن با قاطعیت بیشتر 3.زور ( وابسته به شرایط هست تا با اجراش مشکلی پیش نیاد)
بعضی از عروس خانما اصلا نمیدونن دوس داشتن چیه:
به شوهراشون میگن اگه منو دوس داری باید بذاری بشینم جلو

به شوهراشون میگن اگه منو دوس داری نباید اصلا منو تنها بذاری و حتی نباید به مادرت سر بزنی
ایا دوس داشتن این است؟
دوس داشتن یه چیز روحی و عاطفی هست و زیاد به کنار هم بودن یا نبودن ربطی نداره.( برخی عروسا میگن چون رفتی به دیدن
مادرت و منو تنها گذاشتی بنابراین منو دوس نداری)

سلام
من از وقتی یادم میاد عروس داشتیم تو خونمون(برادر بزرگم سه چهارسالگی من داماد شده و من اصن عروسیشو یادم نمیاد) از وقتی هم یادم میاد ماشینم داشتیم. از همون وقتی هم که هم ماشین داشتیم و هم عروس، همیشه عروسمون جلو می نشسته چون مامان من کلا" از جلو ماشین نشستن می ترسن. ولی اگه بابام یا برادرام میخواستن سوار شن زن داداشم می اومدن عقب.
بعد داداش بعدی ام که ازدواج کرد خانومش هی تعارف می کرد یکی دوبار مامانم جلو نشستن ولی انقد که هی پچ پچ کردن و قرآن خوندن و به همه فوت کردن همه خانواده تشخیص دادن همون مامان عقب بشینه بهتره.الان که ما دخترام ازدواج کردیم گاهی شوهرامون هی سعی می کنن با ایما اشاره به ما بگن مامانت جلو بشینن ولی ما خودمون نمی ذاریم ایشون جلوبشینن.به مادر شوهرامونم یکی دوبار تعارف می کنین اوایل عقد، وقتی می بینیم قبول نمی کنن دیگه از دفعه های بعدترش که الانم حدود دو ساله دیگه تعارف نمی کنیم و می ریم جلو می شینیم.اونام ناراحت نمی شن چون می بینن تو خونه ما هم مامانم با داداشام که می رن جلو نمی شینن.
بیشتر مادرشوهرا از این فرق گذاشتن بین مامان خودم و مامان شوهر ناراحت می شن.
یکی از کاربرا هرچی به ذهنشون رسیده بود در مورد عروسی که جلو بشینه گفته بودن. خواستم توضیح بدم که ما و عروسامون چرا جلو می شینیم.

ولی یه استاد اخلاق داشتیم خیلی خیلی خیلی خیلی استاد خوبی بود، اصلا" ازشون تعریف نمی کنم چون هرچی بگم کم گفتم.تو طرح ضیافت چندسال پیش بهمون سبک زندگی درس می دادن. ایشون که حدود 30-40 سال شایدم بیشتر بود که ازدواج کرده بودن، می گفتن من هروقت مامانم میاد باهام جایی، رو صندلی جلو رو یواشکی پر کتاب و جزوه و کیف و لبتاب و اینا می کنم تا مادرم و همسرم هردوتا برن عقب. یا اگه وقت نباشه می گم خیلی خسته ام، سوییچ رو می دم خانومم می گم تو رانندگی کن، مامانمم بشینن جلو، خودمم می رم عقب می خوابم.
می گفت شمام یکم از خودتون خلاقیت دَر کنین واسه حل مشکلات زندگیتون.
یاعلی

سلام

این بستگی به اخلاق طرفین داره
مثلا مادر خودم همیشه صندلی عقب ماشین برادرم می شینه
و عروسمون جلو
و از این موضوع اصلا ناراحت نیست بلکه خودش به عروس تعارف می کنه برو جلو بشین
چون می خواد بین انها ارتباط نزدیک و صمیمی حتی در ماشین بر قرار باشه

اما درکل اگر عروس صندلی جلو رو به مادر تعارف کنه خیلی بهتره
اینجوری مهر و محبت بین همه زیاد میشه

موفق باشید

اميدوار;411556 نوشت:
حتما شما هم تا حالا شنیده و یا دیدید که کلاه آقا و خانم به خاطر برخی موضوعات به ظاهر ساده ، قاطی شده و کار به جاهای باریک کشیده شده. اَه که چقدر تلخه!!
مثلا یکی از موضوعاتی که باعث جر وبحث زن و شوهر میشه اینه که؛
مادر آقا صندلی جلو بشینه یا خانم آقا؟!!

من تا الان چنین چیزی نشنیده بودم :Moteajeb!:
به نظر من نوبتی بشینن نه دل این میشکنه نه اون :khandeh!:

سلام

اصلا چه معنی داره مادرشوهر و عروس بخوان با هم جایی برن :khandeh!:

نمیشه مثل قدیماصندلی جلوروبذارن دونفربشینه دیگه مشکل پیش نیاد:khaneh:

یامین;411681 نوشت:
نمیشه مثل قدیماصندلی جلوروبذارن دونفربشینه دیگه مشکل پیش نیاد

میشه عزیزم

ولی مشکل اینجاست که اون موقع مادرشوهر و عروس سر این دعواشون میشه که کی طرف راننده بشینه :Nishkhand:

ابوالفضل;411573 نوشت:
من خودم چندین جا این دعوارو دیدم
عروسی که این کارو میکنه:
1.بی ادب هست
2.چیزی از دین نمیدونه و جاهله ( یا میدونه و بی تفاوته)
3.پدر و مادرش بی ادب تشریف دارن
4.توی خونه شون اثری از ادب نیست
5.عروس افاده ای هست
6.شوهرش باید برخورد کنه و اول با نرمی بگه و اثر نکرد زور و .....
و ....
و ......
یه چیز مهم هم اینه عروسا فکر میکنن اگه عقب بشینن ازشون کم میشه
در حالی که این کار موجب بزرگی شون در نزد مردم میشه.

جناب ابوالفضل از سخنانتون کاملا پیداس که مجرد هستید وگرنه هرگر اینجوری قضاوت نمیکردید
کسی که دوست داره جلو بشینه ..نه بی ادبه ..نه خانواده اش مقصرن ...فقط دوست داره کنار همسرش بشینه ....و به همسرش نزدیک باشه ....اگه کسی مانعشون بشه (حتی مادر شوهر ) باعث ناراحتیشون میشه
که بادی این قضیه رو کاملا منطقی حل کرد ..نه با زورررررر

راه اول اینکه عروس خانوم رانندگی کنه،مادرشوهر هم کنارش بشینه.شوهرش هم بره پشت بشینه.(به نظرم این بهترین کاره)

راه دوم اینکه مادر شوهر باید درک کنه و خودش به عروسش تعارف کنه که جلو بشینه.اینجوری احترامش هم واسه عروس خانوم خیلی بیشتر میشه.

راه سوم هم اینکه عروس خانوم فداکاری کنه دیگه.

اميدوار;411556 نوشت:
_ اگر هم خاطره ای در این مورد دارید بفرمایید.

من یه خاطره دارم که مال خودم نیست ..اما از زبون اول شخص نوشتم تا جذابیت اش بیشتر بشه

روزگار پی هم خوش میگذشت ...
از دار دنیا یه مادر و یه خواهر دارم ...خواهرم رفته سر خونه و زندگی خودش ..من موندم و این یه مادر
از صبح قرار بود بریم 60 کیلومتر بیرون از شهر ..یکی از روستا های اطراف
تموم وسایل و خانوم اماده کرد ..از پایین پله ها داد زدم
-مادر اماده ای
همین طور که صدای قدم هاش و میشنیدم گفت –دارم میام ..
سبد خوراکی رو برداشتم و بسم الله گویان در خونه رو باز کردم
کاغذ سبز رنگ جلو پام افتاد ...خم شدم و برداشتمش ...ارم مخابرات و که دیدم اب دهنم و قورت دادم و به مبلغ نگاه کردم
مبلغ قابل پرداخت 566000ریال ....قلبم گرفت ..برادر من کجاس قابل پرداخته ...قلب من میگیره بخوام این و پرداخت کنم
با صدای مادرم که گفت –محسن قبض چی اومده برگشتم
قبض و تو دستم تکون دادم و بعد از یه اه بلند بالا گفتم –تلفن
مامان –چقدر اومده
دستپاچه گفتم- چیزی نیومده
تا به خودم بیام برگه قبض و از تو دستام بیرون کشید و بلند و شمرده شمرده گفت -پنجــــــــــــــــــــاه وشــــــــیش هزار و ششـــــــــــصد تومــــــــــــن ؟چه خبره ؟
ماشالله به ولوم ..حتم دارم صدای طعنه امیزش تا به الان از دیوار های نازک رد شده و به گوش زهره رسیده
درسته این مبلغ تلفن زیاده ..اونم برای کارگر ساده ای مثل من ..اما نمیخوام مشکلات و ناراحتی من یاعث بشه مادرم هم ناراحت بشه و به خاطر من با زهره چپ بیوفته (منظور راوی اینه که نمیخوام به خاطر من باعروسش که زن خودم باشه ناراحت بشه و باهاش لج بازی کنه )
خیلی ملایم گفتم –اشکال نداره مادر ..بالاخره زهره هم از خانواده اش دوره ..حق داره دلتنگی اش و با تلفن جبران کنه ..خدا رو شکر که شما هستید و زهره تنها نیست ...شما هم مثل مادرش هستید و جای خالی مادرش و براش پر میکنید
از صورت شکفته مامانم مشخص بود که دارن تو دلش کله قند اب میکنن
کمکم گوشه سبد و گرفت و گفت –خب بریم دیگه
سبد و توی ماشین گذاشتم و با ریموت درو باز کردم و گفتم –مادر شما بشین تو ماشین تا من برم بغیه وسایل و کمک زهره بیارم
به داخل خونه رفتم ..قبض و روی اپن گذاشتم و گفتم –زهره این ماهم قبض تلفن سر به فلک کشید ..تو رو جدت رعایت کن
هیچی نگفت
دستم و به کمرم زدم و همین طور که خونه رو کلی نگاه میکردم گفتم
-خب دیگه همه چی تمومه ..چیزی جا نذاشتی؟
ناراحت بود ...شوق و ذوق اولیه رو نداشت ...اروم گفت –نه بریم
دستشو گرفتم و گفتم –چرا ناراحتی؟
-صبح مادر جون چی تو گوش ات میخوند ؟ باز پُرِت کرد؟
-اول از همه زهره خانوم یاد بگیر که با حرفات به کسی توهین نکنی ..مگه من بچه ام که تحت تاثیر حرف های دیگران قرار بگیرم ..عقل و شعور دارم خودم تصمیم میگیرم ...به جون خودت که برام خیلی مهمه ...مادر جون هیچی راجع به قبض تلفن نگفت ...فقط مبلغ و خوند و ازم پرسید چرا اینقدر زیاده ..همین ...من ماه قبل هم راجع به این موضوع باهات حرف زده بودم یادت که نرفته
سری تکون داد و گفت –نه ..ببخشید معذرت میخوام
لبخندی زدم و گفتم –قبض باشه یه فرصت دیگه ...الان بریم که مادر تو ماشین منتظره
وسایل و برداشتم و زهره در ها رو قفل کرد
هر چی که به ماشین نزدیک تر میشدیم استرسم بیشتر میشد ..وای خدایا خودت بهم رحم کن
با کمال تعجب دیدم که مادر جون عقب نشسته ...زهره هم صورتش مثل صورت مادر جون از خوشی شکفته بود ...مدام به مادر تعارف میکرد که جلو بشینه ..اما مادر قبول نمیکرد
تا اخر مسیر ...زهره مدام برمیگشت و با مادر جون حرف میزد ...بهش میوه تعارف میکرد ...
خدایا شکر ...
اقا یاد بگیر ..به این میگن سیاست کاری

مهر...;411706 نوشت:
کسی که دوست داره جلو بشینه ..نه بی ادبه ..نه خانواده اش مقصرن ...فقط دوست داره کنار همسرش بشینه ....و به همسرش نزدیک باشه

ایا صندلی عقب به اندازه 20 کیلومتر بین زن وشوهر فاصله میندازه؟
فکر کنم فاصله صندلی جلو و عقب فاصله ناچیزی هست.و به طور میانگین فاصله صندلی عقب و جلو از صندلی راننده به یک فاصله هست
بحث اینجا احترام به بزرگی مادر هست.
عروس خانم به طور میانگین 14 ساعت کنار شوهرشه. اگه 1 ساعت نزدیکش نباشه چی میشه مگه؟
دوس داشتن افت پیدا میکنه؟

ابوالفضل;411725 نوشت:
ایا صندلی عقب به اندازه 20 کیلومتر بین زن وشوهر فاصله میندازه؟
فکر کنم فاصله صندلی جلو و عقب فاصله ناچیزی هست.و به طور میانگین فاصله صندلی عقب و جلو از صندلی راننده به یک فاصله هست
بحث اینجا احترام به بزرگی مادر هست.

:khaneh:
نه خیر 20 کیلومتر بین زن و شوهر فاصله نمیندازه ..اما شما یه خانوم نیستید تا احساسات ایشون و درک کنید
منم این رفتار و توجیح نمیکنم و با شما 100 در صد موافقم که احترام مادر واجبه ...
من میگم اقای شوهر باید طوری رفتار کنه که نه احترام مادر از بین بره نه رنجشی برای خانوم پیش بیاد

بعضی از خانوم ها این قدر ماشا الله هزار ماشالله اینقدر عاقل هستند که نیازی به این ندارن که من یا شما نصیحتشون کنیم که احترام نگه دارید
بعضی مادر شوهر ها هم اینقدر درک بالایی دارن که اصلا اگه عروس خانومشون تعارف کنن که جلو بنشینید قبول نمیکنن
اما بعضی خانوم ها از روی بی تجربه گی و خامی کارهایی رو انجام میدن که به قول شما بی ادبیه
و مادر ها هم بعضی وقت ها یه کار هایی میکنن که باعث میشه عروس خانومشون از دستشون ناراحت بشه و باهاشون لج کنه
این وسط اقا باید صلح و ارامش بر قرار کنه

یا نور;411684 نوشت:
ولی مشکل اینجاست که اون موقع مادرشوهر و عروس سر این دعواشون میشه که کی طرف راننده بشینه

پس کلامشکل شوهره ست دیگه:khaneh:

مهر...;411721 نوشت:
من یه خاطره دارم که مال خودم نیست ..اما از زبون اول شخص نوشتم تا جذابیت اش بیشتر بشه

روزگار پی هم خوش میگذشت ...
از دار دنیا یه مادر و یه خواهر دارم ...خواهرم رفته سر خونه و زندگی خودش ..من موندم و این یه مادر
از صبح قرار بود بریم 60 کیلومتر بیرون از شهر ..یکی از روستا های اطراف
تموم وسایل و خانوم اماده کرد ..از پایین پله ها داد زدم
-مادر اماده ای
همین طور که صدای قدم هاش و میشنیدم گفت –دارم میام ..
سبد خوراکی رو برداشتم و بسم الله گویان در خونه رو باز کردم
کاغذ سبز رنگ جلو پام افتاد ...خم شدم و برداشتمش ...ارم مخابرات و که دیدم اب دهنم و قورت دادم و به مبلغ نگاه کردم
مبلغ قابل پرداخت 566000ریال ....قلبم گرفت ..برادر من کجاس قابل پرداخته ...قلب من میگیره بخوام این و پرداخت کنم
با صدای مادرم که گفت –محسن قبض چی اومده برگشتم
قبض و تو دستم تکون دادم و بعد از یه اه بلند بالا گفتم –تلفن
مامان –چقدر اومده
دستپاچه گفتم- چیزی نیومده
تا به خودم بیام برگه قبض و از تو دستام بیرون کشید و بلند و شمرده شمرده گفت -پنجــــــــــــــــــــاه وشــــــــیش هزار و ششـــــــــــصد تومــــــــــــن ؟چه خبره ؟
ماشالله به ولوم ..حتم دارم صدای طعنه امیزش تا به الان از دیوار های نازک رد شده و به گوش زهره رسیده
درسته این مبلغ تلفن زیاده ..اونم برای کارگر ساده ای مثل من ..اما نمیخوام مشکلات و ناراحتی من یاعث بشه مادرم هم ناراحت بشه و به خاطر من با زهره چپ بیوفته (منظور راوی اینه که نمیخوام به خاطر من باعروسش که زن خودم باشه ناراحت بشه و باهاش لج بازی کنه )
خیلی ملایم گفتم –اشکال نداره مادر ..بالاخره زهره هم از خانواده اش دوره ..حق داره دلتنگی اش و با تلفن جبران کنه ..خدا رو شکر که شما هستید و زهره تنها نیست ...شما هم مثل مادرش هستید و جای خالی مادرش و براش پر میکنید
از صورت شکفته مامانم مشخص بود که دارن تو دلش کله قند اب میکنن
کمکم گوشه سبد و گرفت و گفت –خب بریم دیگه
سبد و توی ماشین گذاشتم و با ریموت درو باز کردم و گفتم –مادر شما بشین تو ماشین تا من برم بغیه وسایل و کمک زهره بیارم
به داخل خونه رفتم ..قبض و روی اپن گذاشتم و گفتم –زهره این ماهم قبض تلفن سر به فلک کشید ..تو رو جدت رعایت کن
هیچی نگفت
دستم و به کمرم زدم و همین طور که خونه رو کلی نگاه میکردم گفتم
-خب دیگه همه چی تمومه ..چیزی جا نذاشتی؟
ناراحت بود ...شوق و ذوق اولیه رو نداشت ...اروم گفت –نه بریم
دستشو گرفتم و گفتم –چرا ناراحتی؟
-صبح مادر جون چی تو گوش ات میخوند ؟ باز پُرِت کرد؟
-اول از همه زهره خانوم یاد بگیر که با حرفات به کسی توهین نکنی ..مگه من بچه ام که تحت تاثیر حرف های دیگران قرار بگیرم ..عقل و شعور دارم خودم تصمیم میگیرم ...به جون خودت که برام خیلی مهمه ...مادر جون هیچی راجع به قبض تلفن نگفت ...فقط مبلغ و خوند و ازم پرسید چرا اینقدر زیاده ..همین ...من ماه قبل هم راجع به این موضوع باهات حرف زده بودم یادت که نرفته
سری تکون داد و گفت –نه ..ببخشید معذرت میخوام
لبخندی زدم و گفتم –قبض باشه یه فرصت دیگه ...الان بریم که مادر تو ماشین منتظره
وسایل و برداشتم و زهره در ها رو قفل کرد
هر چی که به ماشین نزدیک تر میشدیم استرسم بیشتر میشد ..وای خدایا خودت بهم رحم کن
با کمال تعجب دیدم که مادر جون عقب نشسته ...زهره هم صورتش مثل صورت مادر جون از خوشی شکفته بود ...مدام به مادر تعارف میکرد که جلو بشینه ..اما مادر قبول نمیکرد
تا اخر مسیر ...زهره مدام برمیگشت و با مادر جون حرف میزد ...بهش میوه تعارف میکرد ...
خدایا شکر ...
اقا یاد بگیر ..به این میگن سیاست کاری

واییییییییی خیلی خیلی خیلی قشنگ بود.
دیدم فقط دکمه ی تشکر رو بزنم کافی نیست.:khandeh!:
خیلی مررررسییییییییی:Gol:

مهر...;411727 نوشت:
من میگم اقای شوهر باید طوری رفتار کنه که نه احترام مادر از بین بره نه رنجشی برای خانوم پیش بیاد

در کتاب خدا امده که به پدر و مادرتون اف نگید
اگه حرف تندی هم زدن سرتون رو بندازید پایین و جواب حرفشون رو ندهید
عروس خانم هم اگه اهل کتاب باشه میدونه قضیه چیه و نباید رنجشی براش پیش بیاد
حتی اگر شوهر جواب تندی هم در این رابطه داد


وَ لَا تُقُلْ لَهُمَا أُفٌ وَ لَا تَنْهَرهُمَا وَ قُل‌ لَهُمَا قَولاً كَريماً
معنايش آنستکه: اگر آنها ترا ناراحت وخسته وملول نمودند، تو به آنها اُفّ هم نگو! و اگر تو را زدند، تو آنها را دفع مکن، و از خود مران! و معناي وَ قُلْ لهما قولاً کريماً آنستکه:اگر ترا بزنند؛ تو به آنها بگو: خداوند شما را مورد غفران خود قرار دهد. اينست معناي قول کريم. يعني گفتار بزرگوارانه

ابوالفضل;411739 نوشت:
نباید رنجشی براش پیش بیاد
حتی اگر شوهر جواب تندی هم در این رابطه داد

دیگه تو روز روشن زور میگید
میگه میشه ادم سیلی بخوره و ناراحت نشه ...دست خود ادم که نیست..شاید به قول شما اف هم نگن ...اما تو دلش که میتونه بگه

مهر...;411750 نوشت:
دیگه تو روز روشن زور میگید
میگه میشه ادم سیلی بخوره و ناراحت نشه ...دست خود ادم که نیست

بحث زور نیست.بحث اطاعت از امر خداست
اولا اگه آدم , آدم باشه نباید کار بد کنه که سیلی بخوره (سیلی ظالم بر مظلوم زور است که باید جواب این سیلی رو داد .این به کنار)
حالا اگه کار بد کرد و سیلی خورد باید عوض ناراحتی خوشحال باشه.

ابوالفضل;411755 نوشت:
بحث زور نیست.بحث اطاعت از امر خداست
اولا اگه آدم , آدم باشه نباید کار بد کنه که سیلی بخوره (سیلی ظالم بر مظلوم زور است که باید جواب این سیلی رو داد .این به کنار)
حالا اگه کار بد کرد و سیلی خورد باید عوض ناراحتی خوشحال باشه.


:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

وااااااااا این دیگه چه حرفیه...هیچ مردی حق نداره چه به حق چه به ناحق به همسرش سیلی بزنه.اگه مردی به زنش سیلی بزنه ، زنش هم باید تلافی کنه.به خاطر جلو یا پشت نشستن که کسی به زنش سیلی نمیزنه.اصلا به نظر من مرد نباید تو این چیزا دخالت کنه.خود مادر شوهر و عروس به توافق میرسن....
یاد مردای عهد خیارشور شاه افتادم !!!
کجای این حرف شما اطاعت امر خداست؟

يه سوال ؟
این مادر چرا هی باید دنبال پسر و عروسش راه بیفته ؟؟ که اون وقت سر جلو نشستن دعواشون بشه :Moteajeb!:

ابوالفضل;411755 نوشت:
بحث زور نیست.بحث اطاعت از امر خداست
اولا اگه آدم , آدم باشه نباید کار بد کنه که سیلی بخوره (سیلی ظالم بر مظلوم زور است که باید جواب این سیلی رو داد .این به کنار)
حالا اگه کار بد کرد و سیلی خورد باید عوض ناراحتی خوشحال باشه.

خیلی از پسرها بعد از ازدواج نظرشون زمین تا آسمون عوض میشه :khandeh!:

پریا;411808 نوشت:
وااااااااا این دیگه چه حرفیه...هیچ مردی حق نداره چه به حق چه به ناحق به همسرش سیلی بزنه.اگه مردی به زنش سیلی بزنه ، زنش هم باید تلافی کنه.به خاطر جلو یا پشت نشستن که کسی به زنش سیلی نمیزنه.اصلا به نظر من مرد نباید تو این چیزا دخالت کنه.خود مادر شوهر و عروس به توافق میرسن....
یاد مردای عهد خیارشور شاه افتادم !!!
کجای این حرف شما اطاعت امر خداست؟

بحث احترام به مادر امر خداست
گفتم اگر کسی کار خطا کرد و سیلی خورد نباید ناراحت بشه

سلام و عرض ادب

متاسفانه من نتونستم نظرات دوستان رو مطالعه کنم. ولی به نظر من زن باید اینقدر زرنگ باشه که حتی اگر مادر شوهرش خواست بره عقب بشینه اجازه نده و خودش بره عقب بشینه .

چون همین عملی که اصلا به چشم هم نمیاد تاثیر خیلی زیادی روی مادر شوهر خواهد داشت . و به نظر من مادر شوهر یه جای دیگه و خیلی بهترش رو برای عروسش جبران خواهد کرد. :Gol:

ابوالفضل;411818 نوشت:
بحث احترام به مادر امر خداست
گفتم اگر کسی کار خطا کرد و سیلی خورد نباید ناراحت بشه

ناراحت نکردن و دل نشکستن هم امر خداست.
اول اینکه کسی که تعیین میکنه چی درسته چی خطا،شوهر نیست.پس تعیین مجازات خطاکار هم به عهده ی ایشون نیست.
دوما اگه مرد،همسرش رو ناراحت کنه یعنی از امر خدا سرپیچی کرده.

اميدوار;411556 نوشت:
بسمه تعالی
با سلام و تحیت
این بار میخوام از تجربه شما اسک دینی های گرانقدر در پیشگیری، مدیریت و یا حل برخی تعارضهای زناشویی کمک بگیرم.
حتما شما هم تا حالا شنیده و یا دیدید که کلاه آقا و خانم به خاطر برخی موضوعات به ظاهر ساده ، قاطی شده و کار به جاهای باریک کشیده شده. :Box::Box: اَه که چقدر تلخه!!
مثلا یکی از موضوعاتی که باعث جر وبحث زن و شوهر میشه اینه که؛
مادر آقا صندلی جلو بشینه یا خانم آقا؟!!
حالا شما برادران عزیز و خواهران ارجمند بزرگواری کنید بفرمایید؛

_ این نزاع تا چه اندازه منطقیه؟

_ دور از جون آقا چه ... تو سرش بریزه؟ بالاخره مادر شوهر باید صندلی جلو بشینه یا خانم؟ خانم رو چطور راضی کنه؟ دل مادر رو چطور به دست بیاره؟

_ راهکار شما برا پیشگیری، مدیریت و یا حل چنین موضوعاتی چیه؟

_ اگر هم خاطره ای در این مورد دارید بفرمایید.

ان شاءالله در ادامه سعی می کنیم بیشتر به تجربیات و خلاقیت شما در مدیریت این اختلافات و تعارضات بپردازیم.

پیشاپیش از شما ممنون و متشکرم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین


عروس تحصیل کرده نباید جلو یا عقب نشستن رو به عنوان صندلی قدرت فرض کنه.خودش باید بفهمه همیشه بزرگترها چه مرد چه زن جاشون جلوتر از بقیه ست چون در این صورت پشتشون به بزرگترها قرار میگیره!ما در خیابون هم که راه میریم باید پشت سر بزرگترها راه بریم.سیلی زدن دیگه برمیگرده به عقده های تلنبار شده.دخترها باید کمی روی صبرشون کار کنند.

پس بزرگ تری کوچک تریتون کجا رفته خواهر یا برادر عزیزم
اصلا نمیشه مادر عقب بشینه
البته!
حق همسره که جلو بشینه کنار شوهرش و پدر و مادر پیش هم عقب بشینن
اگه مادر فقط بود خوب همسر باید یه کم بزرگواری کنه خودش نذاره مادر عقب بشینه
اکثرا مادرا به زور میرن عقب چون نمی خوان بین پسرشون و زنش جدایی بندازن
دست عروسه که چیکار بکنه

سلام
موضوع بامزه ولی واقعیتی است متأسفانه
اصلاً من نمیدونم جلونشستن چه فیضی داره خدایی؟؟بابا!آدمای مهم اند که صندلی عقب میشینن وبادیگاردا جلو.
ولی رسم جامعه براینه که برای صندلی جلو ارزشی قائلند درنتیجه از سر احترام هم که شده عروس خانم باید رخصت بدن مادر همسرگرامی جلو بشینن.

ابوالفضل;411573 نوشت:
من خودم چندین جا این دعوارو دیدم :_loool:
عروسی که این کارو میکنه:
1.بی ادب هست
2.چیزی از دین نمیدونه و جاهله ( یا میدونه و بی تفاوته)
3.پدر و مادرش بی ادب تشریف دارن
4.توی خونه شون اثری از ادب نیست
5.عروس افاده ای هست
6.شوهرش باید برخورد کنه و اول با نرمی بگه و اثر نکرد زور و .....
و ....
و ......
یه چیز مهم هم اینه عروسا فکر میکنن اگه عقب بشینن ازشون کم میشه
در حالی که این کار موجب بزرگی شون در نزد مردم میشه.

بسمه تعالی
ابوالفضل جان سلام علیکم
ضمن تشکر از شما برادر ارجمند و گرامی بابت حضور در این تاپیک، جسارا میخواستم محضرتون عرض کنم؛
آخه مومن!
قربون شکل ماهت کیه که مخالف تکریم و احترام مادر باشه؟ مگه اینطور فردی هم پیدا میشه؟!!!
اتفاقا سوال هم همنجاست که چکاری صورت بگیره که هم جایگاه مادر رعایت بشه و هم دل خانم نشکنه! چون منافاتی بین این دو نیست.
با این راهکاری که شما ارائه فرمودید که موضوع از بیخ و بن ناحله!!! اگه قرار باشه خدای نااااااااااااااااااااااااااااااااخواسته خدای نااااااااااااااااااااااااااااااااخواسته خانم رو بزنیم که نیازی به این مباحث نبود.:Gol:

در اینجا لازم میدونم فرصت رو غنیمت بشمارم و مجددا از حضرتعالی و همه عزیزان بخاطر مشارکت و مطالب ارزندشون تشکر کنم:Gol::Gol:

و آخر دعوانا ان احمدالله رب العالمین

[="Indigo"]یعنی دست رو موضوعی گذاشته شده که روی اعصاب بیشتر خانومها هست
و هرکسی هم یه نظری داره
من خودم همیشه مادر همسرم رو میفرستم جلو بشینه
اولا همش تعارف میکرد و کلی معذرت خواهی که ببخشید جلو نشستم و از این حرفا منم خیلی خوشحال بودم که فرستادمش جلو بشینه
ولی حالا دیگه جلو تر میره خودش جلو میشینه و یه معذرت خواهی هم نمیکنه و این کار من رو وظیفه من دونسته
و اون موقع من علاقه داشتم ایشون جلو بشینه اما الان نه
دیگه دوست ندارم بشینه
شوهر هم نقشی نداره
چون اون مادرشه و اون رو تا این سن و سال بزرگش کرده و رسیدگی کرده و من مثلا 1ساله اومدم که بگم مامانت رو بذار کنار که نمیشه
نمیگم بذاره کنار ولی احترام خیلی مساله مهمی هست که متاسفانه بعد از مدتی از بین میره انگار
یا اینکه من این شانس رو دارم
یا اینکه این دفه خودم جلوتر و زود تر برم جلو بشینم و وقتی اومد بگم آخ پام درد میکنه نمیتونم پیاده شم و با ببخشید تمومش کنم
ویا..؟؟؟؟
و یا وقتی جلو نشست بگم مامان جون راحت باش ،تعارف نکنی ها
آخه جلو هم میشینه دیگه کنترل ماشین هم میره دست خودش ،اون وقتا نبودا ولی الان!
وثلا میخوایم بریم بازار ،میاد سوار ماشین میشه و میگه من میخوام برم فلان جا و حوصله بازار رو ندارم
و شوهر هم ...
من هم میگم هرجا مامان گفت بریم ولی واقعا دلم این رو نمیگه
این رو ظاهری میگم
هئی
دست رو دل این خانوما نذارید بابا
[/]

جناب امیدوار
ما اومدیم راه حل سومی به نام زور ( البته زور کمرنگ ) مطرح کردیم تموم خواهران با چماق ریختن سرم
حتی تشبیه همان کردن به مردای خیارشور عهد شاه
من به این نتیجه رسیدم : اگر خدا قسمت کنه و ان شالله صاحب خونه زندگی شدیم و خانمی قسمتمان شد که
سر این مسایل با مادر من دعوا کرد
فکر کنم تنها راه حل این باشه:
اینارو ( عروس و مادر شوهر ) نباید هم زمان سوار یه ماشین کرد . دیگه جز این ذهنم به جایی نمیرسه.
ببخشید اگر باعث رنجش خاطر کسی شدیم
یا علی

ابوالفضل;412068 نوشت:
جناب امیدوار
ما اومدیم راه حل سومی به نام زور ( البته زور کمرنگ ) مطرح کردیم تموم خواهران با چماق ریختن سرم
حتی تشبیه همان کردن به مردای خیارشور عهد شاه
من به این نتیجه رسیدم : اگر خدا قسمت کنه و ان شالله صاحب خونه زندگی شدیم و خانمی قسمتمان شد که
سر این مسایل با مادر من دعوا کرد
فکر کنم تنها راه حل این باشه:
اینارو ( عروس و مادر شوهر ) نباید هم زمان سوار یه ماشین کرد . دیگه جز این ذهنم به جایی نمیرسه.
ببخشید اگر باعث رنجش خاطر کسی شدیم
یا علی

بسمه تعالی
ابوالفضل جان سلام علیکم شب بخیر
حالا شما به دل نگیر، دیگه هرکسی نظر و تجربه ای داره...
آفرین نتیجه خوبی گرفتی! اتفاقا این مباحث برا اینه که این نتایج رو بشه!!
با تشکر و احترام:Gol::Gol:

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

اميدوار;411556 نوشت:
_ این نزاع تا چه اندازه منطقیه؟

کاملا منطقی است :looti:

اميدوار;411556 نوشت:
_ دور از جون آقا چه ... تو سرش بریزه؟ بالاخره مادر شوهر باید صندلی جلو بشینه یا خانم؟ خانم رو چطور راضی کنه؟ دل مادر رو چطور به دست بیاره؟

شخصیت ها معمولا صندلی عقب می نشینند
پس مادر صندلی عقب بشینه بهتره
:hamdel:

اميدوار;411556 نوشت:
_ اگر هم خاطره ای در این مورد دارید بفرمایید.

به مامان گفتم مادر عزیزم اگه بشینی صندلی جلو تصادف بشه صدمه می بینی پس شما بشین عقب بهتره
تازه مراجع و علماء رو هم دیدم صندلی عقب می شینن
از اون طرف.... ما که یه مادر بیشتر نداریم...... زن رو خدا می رسونه
:madar:

ابوالفضل;412068 نوشت:
ما اومدیم راه حل سومی به نام زور ( البته زور کمرنگ ) مطرح کردیم تموم خواهران با چماق ریختن سرم
حتی تشبیه همان کردن به مردای خیارشور عهد شاه

:khaneh:
منظورم این بود که سیلی زدن کار مردای عهد خیارشور شاه هست نه شما (به خودتون نگیرید) !!!

البته سیلی زدن زور کمرنگی نیست.خیلی هم پررنگه.

کنیز نرجس خاتون;411898 نوشت:
صندلی قدرت

این صندلی قدرت را خوب اومدی.....
باریک الله

پریا;412071 نوشت:
منظورم این بود که سیلی زدن کار مردای عهد خیارشور شاه هست نه شما (به خودتون نگیرید) !!!

البته سیلی زدن زور کمرنگی نیست.خیلی هم پررنگه.


من اصلا حرفم این نبود که زور بگیم و سیلی بزنیم ( من منظورم یه زور کمرنگ بود اونم در صورت مناسب بودن شرایط و اگر احتمال دعوا و رنجش باشه کارساز نخواهد بود)
بحث سیلی از حرف های خانم مهر وارد بحث شد.ایشون گفتن کیه که از سیلی خوردن ناراحت نشه؟
منم گفتم کسی که کار خطا میکنه باید پذیرای سیلی باشه و ناراحت نشه
مثلا کسی که میره دزدی باید پذیرای سیلی صاحب خونه باشه و ناراحت نشه و عبرت بگیره.
این یه بحث جداگانه بود.

:khaneh: خیلی جالب بود
تو جامعه ما زیاد تعارف و رودرواسی هست نمونش هم همین موضوعه دیگه الان باید کم کم این عادت کی جلو بشینه کی عقب کم رنگ شه
من اگه باشم که عقب میشینم بعد از بین دوتا صندلی میام جلو که مادر شوهر محترم پاتک بخوره :khandeh!: نه خبیث نیستم :solh:
ولی کلا خیلی کیف داره عقب میشینی میای اون وسط در گوش راننده یه بند حرف میزنی (بد آموزی نداشته باشه آخه تو ترافیک گیر کردیم که یه بند حرف میزنماها :fekr:)

یه موضوعی من زن داداشم میشینه جلو خیلی لجم میگیره :khandeh!: اولا تعارف میکرد ولی مامانم نمیرفت معمولا عقب میشینه آخه.ولی الان که دیگه تعارف نمیکنه و میره مستقیم سرجاش میشینه تو دلم میگم شعورش همین قدره دیگه کاریش نمیشه کرد:Nishkhand: اینو یه خاطره حساب کنید....:ok:

عبدالرحیم;412070 نوشت:

شخصیت ها معمولا صندلی عقب می نشینند
پس مادر صندلی عقب بشینه بهتره
:hamdel:
به مامان گفتم مادر عزیزم اگه بشینی صندلی جلو تصادف بشه صدمه می بینی پس شما بشین عقب بهتره
تازه مراجع و علماء رو هم دیدم صندلی عقب می شینن
از اون طرف.... ما که یه مادر بیشتر نداریم...... زن رو خدا می رسونه
:madar:

[SPOILER]آخی....ما تو روان شناسی یه چیزی داریم تحت عنوان خودگردانی هیجانی ، مواقعی که آدم ازش کاری بر نمیاد واسه اینکه روانش رو آروم کنه ازش استفاده میکنه:khaneh: [/SPOILER]

سلام جناب امیدوار من مامانم خودش عقب میشینه که البته با تعارف هم رو به رو میشه عاقل تر از اینه که جلو بشیه ... اما اگه بابام باهامون باشه زن داداشم به احترامش عقب میشینه.

در کل بنظرم اینطوره که اگه مادر شوهر فهمیده و عاقل باشه میشینه عقب.....

ابوالفضل;412082 نوشت:
من اصلا حرفم این نبود که زور بگیم و سیلی بزنیم ( من منظورم یه زور کمرنگ بود اونم در صورت مناسب بودن شرایط و اگر احتمال دعوا و رنجش باشه کارساز نخواهد بود)

به نظر من هیچ نوع زوری نباید از طرف مرد وارد بشه.چه کمرنگ چه پررنگ.
مادرشوهر و عروس خودشون به توافق برسن خیلی بهتره

عبدالرحیم;412070 نوشت:

کاملا منطقی است :looti:

بسمه تعالی
آقا عبدالرحیم سلام علیکم
بابا یه سوال کردیم حالا چرا میخوای بزنی؟!

بسم رب الشهداء

سلام و صلوات خدا بر استاد بزرگوار و دوستان عزیز:Gol:


حقیقت پست خودم رو حذف کردم و الآن با دست پر خدمت رسیدم؛:Hedye:

مجنون الرضا;412019 نوشت:
موضوع بامزه ولی واقعیتی است متأسفانه

خانوم شمالی;412039 نوشت:
دست رو دل این خانوما نذارید بابا

خانوم شمالی;412039 نوشت:
یعنی دست رو موضوعی گذاشته شده که روی اعصاب بیشتر خانومها هست

اميدوار;411556 نوشت:
دور از جون آقا چه ... تو سرش بریزه؟

مهر...;411662 نوشت:
خاک رس

اما نه دور از جون همه مردان مومن و با تقوامون به قول جناب عبدالرحیم : ان شاءالله خاک کربلاء بر سرمون بریزیم
:Doaa:

dialectician;411559 نوشت:
من تو همچین شرایطی قرار نداشتم

بهتره فکر کنیم مادر خودمون هم اگر بود،آیا جلو می نشستم؟

dialectician;411559 نوشت:
واقعا جوابش سخته ولی فکر میکنم همسر آدم (بانو) خودش باید احترام سن و موی سفید رو نگه داره و عقب بشینه.

شقايق;411627 نوشت:
خانوما اغلب خودشون احترام بزرگتر و مادر شوهرو نگه میدارن و تعارف میکنن مادر شوهرشون جلو بشینه (البته اگرم راه طولانی باشه میتونن جاشونم برا تنوع عوض کنن !! تا مادر شوهر از بستن کمربند ایمنی خسته شد بیاد عقب یه کم راحت بشینه

بچه هیئتی;411670 نوشت:
بیشتر مادرشوهرا از این فرق گذاشتن بین مامان خودم و مامان شوهر ناراحت می شن.

اميدوار;411556 نوشت:
بالاخره مادر شوهر باید صندلی جلو بشینه یا خانم؟

Niyaz;411563 نوشت:
حتي اگر آقا ميگفتند جلو بشين مي رفتم و عقب مي نشستم....اين ادب است و نه تنها از شخصيت خانوم كم نميشود بلكه بيشتر هم ميشود....

کنیز نرجس خاتون;411898 نوشت:
عروس تحصیل کرده نباید جلو یا عقب نشستن رو به عنوان صندلی قدرت فرض کنه.خودش باید بفهمه

مجنون الرضا;412019 نوشت:
اصلاً من نمیدونم جلونشستن چه فیضی داره خدایی؟؟بابا!آدمای مهم اند که صندلی عقب میشینن وبادیگاردا جلو.

مجنون الرضا;412019 نوشت:
رسم جامعه براینه که برای صندلی جلو ارزشی قائلند درنتیجه از سر احترام هم که شده عروس خانم باید رخصت بدن مادر همسرگرامی جلو بشینن.

Z A H R A;412084 نوشت:
من اگه باشم که عقب میشینم بعد از بین دوتا صندلی میام جلو که مادر شوهر محترم پاتک بخوره

شقايق;411627 نوشت:
احساس میکنم که چقد همسرم لذت میبره و چون کسی مجبورم نکرده

عبدالرحیم;412070 نوشت:
شخصیت ها معمولا صندلی عقب می نشینند

رحمت بیکران الهی;411821 نوشت:
زن باید اینقدر زرنگ باشه که حتی اگر مادر شوهرش خواست بره عقب بشینه اجازه نده و خودش بره عقب بشینه .
چون همین عملی که اصلا به چشم هم نمیاد تاثیر خیلی زیادی روی مادر شوهر خواهد داشت . و به نظر من مادر شوهر یه جای دیگه و خیلی بهترش رو برای عروسش جبران خواهد کرد.

Z A H R A;412084 نوشت:
ولی کلا خیلی کیف داره عقب میشینی میای اون وسط در گوش راننده یه بند حرف میزنی

و متاسفانه

:Ghamgin:

مهر...;411727 نوشت:
بعضی خانوم ها از روی بی تجربه گی و خامی کارهایی رو انجام میدن که به قول شما بی ادبیه

ابوالفضل;411668 نوشت:
بعضی از عروس خانما اصلا نمیدونن دوس داشتن چیه:
به شوهراشون میگن اگه منو دوس داری باید بذاری بشینم جلو

quote=ابوالفضل;411573]یه چیز مهم هم اینه عروسا فکر میکنن اگه عقب بشینن ازشون کم میشه
در حالی که این کار موجب بزرگی شون در نزد مردم میشه.
ابوالفضل;411725 نوشت:
عروس خانم به طور میانگین 14 ساعت کنار شوهرشه. اگه 1 ساعت نزدیکش نباشه چی میشه مگه؟

بهتره اون مدت انقدر رفتار خدایی داشته باشن تا گردش و تفریحشون توأم با آرامش نشاط باشه
مهر...;411662 نوشت:
این صلح و صفا خیلی مهمه

آیا این نزاع منطقیه؟

:Moteajeb!:

مهر...;411636 نوشت:
این نزاع منطقیه ...اما تا یه حدی ....کاملا قبولش ندارم ......قبول کنید که بعضی مادر شوهرا خیلی بد جنس بازی در میارن ....
عروس خانوم هم و این جلو نشستن فقط یه بهانه میدونه ..برای اینکه به هم دیگه نشون بدن برش حرف کی بیشتره ....( یعنی حرف کی ممهمتره )مثل یه مسابقه رو کم کنی ....که فقط یه نفر میتونه برنده باشه

مهر...;411636 نوشت:
برعکس اش هم داریم ...عروس خانوم خیلی بدجنس بازی در میاره ...و میخواد با جلو نشستن به مادر شوهرش بی احترامی کنه و نشون بده که برای ایشون احترامی قائل نیست

و اما نقش همسر (آقا)

:Gig:

مهر...;411636 نوشت:
نقش اقا این وسط خیلی مهمه

پریا;412087 نوشت:
به نظر من هیچ نوع زوری نباید از طرف مرد وارد بشه.چه کمرنگ چه پررنگ.

شقايق;411627 نوشت:
به نظر من بهتره آقایون خودشون دستور ندن یعنی آقا به خانم نگه برو عقب بشین مادرم بیاد جلو ....

مهر...;411727 نوشت:
من میگم اقای شوهر باید طوری رفتار کنه که نه احترام مادر از بین بره نه رنجشی برای خانوم پیش بیاد

مهر...;411662 نوشت:
با دعوا هیچ وقت خانوم ها حرفی رو قبول نمیکنن ..اگه قبول هم کنن برای مدت کوتاهیه ...پس تا مهر و محبت هست با اعصبانیت و صدای بلند با خانوم ها حرف نزنید ...جری ترشون میکنید ...

مهر...;411662 نوشت:
وقتی خانوم صندلی عقب نشسته فکر نکنن اون پشت گونی هویج نشسته .... همش با مادرشون صحبت نکنن ....یه کمی هم به خانوم توجه کنن ..باهاشون حرف بزنن و بهشون ثابت کنن که اگه رو سقف ماشین هم بشینن بازم شیش دنگ حواس اقای راننده بهشونه .. البته این که مزاهه ...در کل اقا باید با رفتارشون نشون بدن

مهر...;411662 نوشت:
از اینکه همسرشون درخواست شون و قبول کرده و پشت نشسته سپاسگزاره ....اگه اقا طی مسیر به خانوم بی توجه باشن و مدام با مادرشون حرف بزنن ...

مهر...;411662 نوشت:
خانوم از اینکه حرف شما رو گوش کرده سخت پشیمون میشه …

مهر...;411662 نوشت:
اگه تو ماشین بحثی صورت گرفت ...وسط ماجرا نپرن و به مقام قضاوت نشینن ....چون یه طرف دل مادری و طرف دیگر زندگی مشترک به میونه ...از هر دو طرف بخواید که بحث و تموم کنن و احترام همدیگه رو حفظ کنن ....

مهر...;411727 نوشت:
اقای شوهر باید طوری رفتار کنه که نه احترام مادر از بین بره نه رنجشی برای خانوم پیش بیاد

مهر...;411662 نوشت:
اقایون با رفتارشون باید از مادرشون بخوان که تو زندگی شون دخالت نکنن ....نشون بدن که از زندگیشون راضی هستند و همسرشون رو دوست دارن ..

و متاسفانه از سر دلرحمی و دلشوره این فرشته های آسمونی

:Mohabbat:

بچه هیئتی;411670 نوشت:
مامانم جلو نشستن ولی انقد که هی پچ پچ کردن و قرآن خوندن و به همه فوت کردن همه خانواده تشخیص دادن همون مامان عقب بشینه بهتره

آقا (همسر) می تونه به مادر مکرمه بفرماد که مامان جان وقتی جلو بشینی باید کمربند ببندین و خسته میشین...میخواین عقب راحت بشینین؟!
بعضی مواقع مادران عزیز وقتی جلو میشینن یا رو رانندگی آقازاده حساس میشن و یا تو مسیری که برای رسیدن به مقصد انتخاب کردن خیلی نظر میدن...

و حالا نظراتی که از سر شوخی بیان شد؛

:khaneh:

اول نظر بنده حقیر...خودم رانندگی میکردم و این دو بزرگوار عقب بشینن و انقدر برای هم خاطره تعریف کنن که خوابشون ببره!

:Nishkhand:
یا نور;411676 نوشت:
اصلا چه معنی داره مادرشوهر و عروس بخوان با هم جایی برن

shabnam !;411674 نوشت:
به نظر من نوبتی بشینن نه دل این میشکنه نه اون

یامین;411681 نوشت:
نمیشه مثل قدیما صندلی جلوروبذارن دونفربشینه دیگه مشکل پیش نیاد

shabnam !;411812 نوشت:
ین مادر چرا هی باید دنبال پسر و عروسش راه بیفته ؟؟ که اون وقت سر جلو نشستن دعواشون بشه

اميدوار;412028 نوشت:
سوال هم همنجاست که چکاری صورت بگیره که هم جایگاه مادر رعایت بشه و هم دل خانم نشکنه! چون منافاتی بین این دو نیست.

محسن8;412001 نوشت:
پدر و مادر پیش هم عقب بشینن

به عقیده بنده آقا (همسر وقتی خانوم عقب نشستن ،از تو آینه یه کوچولو بذل عنایتی داشته باشن تا خانوم با خیال آسوده اصلا تا رسیدن مقصد فقط مناظر بیرون رو نگاه کنند!
ابوالفضل;412068 نوشت:
فکر کنم تنها راه حل این باشه اینارو ( عروس و مادر شوهر ) نباید هم زمان سوار یه ماشین کرد . دیگه جز این ذهنم به جایی نمیرسه.

و خاطره ای از

بچه هیئتی;411670 نوشت:
استاد اخلاق

بچه هیئتی;411670 نوشت:
می گفتن من هروقت مامانم میاد باهام جایی، رو صندلی جلو رو یواشکی پر کتاب و جزوه و کیف و لبتاب و اینا می کنم تا مادرم و همسرم هردوتا برن عقب. یا اگه وقت نباشه می گم خیلی خسته ام، سوییچ رو می دم خانومم می گم تو رانندگی کن، مامانمم بشینن جلو، خودمم می رم عقب می خوابم

اميدوار;412069 نوشت:
آفرین نتیجه خوبی گرفتی!

montazer 66;411638 نوشت:
اما اگر من مادر بودم حتما عروسم را جلو می نشاندم

بنده با نظرتون کاملا موافقم!
:Cheshmak:

اميدوار;412028 نوشت:
در اینجا لازم میدونم فرصت رو غنیمت بشمارم و مجددا از حضرتعالی و همه عزیزان بخاطر مشارکت و مطالب ارزندشون تشکر کنم

حقیر و سایر کاربران شرکت کننده در این بحث نیز از شما استاد بزرگوار و دلسوز ممنون و متشکریم!
:ok:
بهترینها نصیبتان ان شاءالله:Gol:

خانوم شمالی;412039 نوشت:
یعنی دست رو موضوعی گذاشته شده که روی اعصاب بیشتر خانومها هست
و هرکسی هم یه نظری داره
من خودم همیشه مادر همسرم رو میفرستم جلو بشینه
اولا همش تعارف میکرد و کلی معذرت خواهی که ببخشید جلو نشستم و از این حرفا منم خیلی خوشحال بودم که فرستادمش جلو بشینه
ولی حالا دیگه جلو تر میره خودش جلو میشینه و یه معذرت خواهی هم نمیکنه و این کار من رو وظیفه من دونسته
و اون موقع من علاقه داشتم ایشون جلو بشینه اما الان نه
دیگه دوست ندارم بشینه
شوهر هم نقشی نداره
چون اون مادرشه و اون رو تا این سن و سال بزرگش کرده و رسیدگی کرده و من مثلا 1ساله اومدم که بگم مامانت رو بذار کنار که نمیشه
نمیگم بذاره کنار ولی احترام خیلی مساله مهمی هست که متاسفانه بعد از مدتی از بین میره انگار
یا اینکه من این شانس رو دارم
یا اینکه این دفه خودم جلوتر و زود تر برم جلو بشینم و وقتی اومد بگم آخ پام درد میکنه نمیتونم پیاده شم و با ببخشید تمومش کنم
ویا..؟؟؟؟
و یا وقتی جلو نشست بگم مامان جون راحت باش ،تعارف نکنی ها
آخه جلو هم میشینه دیگه کنترل ماشین هم میره دست خودش ،اون وقتا نبودا ولی الان!
وثلا میخوایم بریم بازار ،میاد سوار ماشین میشه و میگه من میخوام برم فلان جا و حوصله بازار رو ندارم
و شوهر هم ...
من هم میگم هرجا مامان گفت بریم ولی واقعا دلم این رو نمیگه
این رو ظاهری میگم
هئی
دست رو دل این خانوما نذارید بابا

خواهر خانم شمالی گلم کمی احتمال بدهید ایشان تصور میکنند دیگر لازم نیست اینقدر تعارف کنند.و فکر میکند شما دیگر قلبا راضی هستید اگر عملی را که گفتید انجام دهید حس اعتماد ایشان را نسبت به خودتان در ایشان خواهید کشت.زیا باعث میشوید ایشان تصور کنند شما همیشه در حال فیلم بازی کردن هستید.و دروغگویید.مومن نباید خود را در مزان اتهام قرار دهد.و حتما هم همینطور است.شما تحت مسایلی دیگر به ایشان حساس شده اید.یادتان باشد مادر شوهر هم آدم است.و همیشه و هر لحظه در طراحی نقشه برای چزاندن شما نیست.و باز ایشان یک انسان است نه بیشتر شما از ابتدا بیش از حد با زبانتان سعی کرده اید عروسی مهربان باشید .در احترام به هیچکسی زیاده روی نکنید.

Ghamari;412127 نوشت:
اما اگر من مادر بودم حتما عروسم را جلو می نشاندم
من هم مادر شوهر دارم.اگر مادر شوهرم عمدا پشت سرم مینشست باعث میشد تصور کنم احترام به نفس ضعیفی دارد.و زمینه بی احترامی های دیگری را باعث میشد.شما هرگز این کار را نکنید.مادر شوهر همان مادریست که بهشت زیر پای اوست.نگاههارا عوض کنیم.شاید شما فکرکنید من هیچ گاه از دست ایشان نرنجیده ام که خیلی بوده اما نگاه کردن به مسایل همه چیز را تغییر میدهد.ایشان واقعا حاضر است برای من همه جور فدا کاری کند.من هم کاری به دروغ و راستش ندارم.
موضوع قفل شده است