انجیل مکاشفه

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انجیل مکاشفه

با سلام
ایا یوحنا نویسنده ی این کتاب بوده؟
و دیگر اینکه ایا او از حواریون بوده؟
و اینکه از نظر دین اسلام و طبق روایات چگونه شخصیتی داشته؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد اندیشمند

با سلام خدمت شما بزرگوار

عنوان دوازده تن از شاگردان مخصوص و اولية حضرت عيسي مسيح ـ عليه السّلام ـ و فرستادگان وي براي تبليغ مسيحيت بودند و در قرآن كريم از آنان با لفظ حواريون تعبير شده است.[1]

حواریون جمع «حواری» به معنای شستن و سفید کردن است و گاهی به هر چیز سفید نیز اطلاق می شود و لذا غذاهای سفید را عرب «حواری» می گوید، و حوریان بهشتی را نیز به همین جهت «حوریه» می گویند که سفید پوشند.
لذا این که حواریون, به این نام خوانده شده اند به این جهت است که آنها علاوه بران که قلب پاک و روحی با صفا داشتند در پاکیزه ساختن و روشن نمودن افکار دیگران و شستشوی مردم از آلودگی و گناه کوشش فراوان داشتند. در عیون الاخبار الرضا از امام رضا علی بن موسی علیه السلام نقل شده است که حضرت در مورد علت نام گذاری حواریون فرمود: «... در نزد ما علت آن این بوده که آنها هم خود را از آلودگی به گناه پاک کرده بودند و هم برای پاک کردن دیگران کوشش داشتند».[2]

نام دوازده رسول حضرت عيسي (ع ) در اناجيل (متي 10:2-4؛ مرقس 3:16-19؛ لوقا 6:14-16؛ اعمال رسولان 1:13) از اين قرار است .
1. شمعون (پطرس )؛ 2. اندرياس (برادر پطرس )؛ 3. يعقوب (پسر زجبدي )؛ 4. يوحنا (برادر يعقوب )؛ 5. فيليپس ؛ 6. برتولما؛ 7. توما؛ 8. متي ؛ 9. يعقوب (پسر حلفي )؛ 10. تدي (به گفته لوقا: يهودا برادر يعقوب )؛ 11. شمعون غيور؛ 12. يهوداي اسخريوطي .[3]

در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه وقتي جاثليق از آن حضرت تعداد حواريون را ميپرسد، حضرت مي فرمايد : «حواريون دوازده نفر بودند و افضل آنان ألوقا است.[4]

يوحنا بن زبدي كه از شاگردان حضرت عيسي‌ عليه السلام به شمار مي‌آيد، يكي از كاتبان و انجيل نويسان به شمار مي‌آيد. او كه 90 درصد از مطالب انجيلش در اناجيل ديگر نيست، هدف از كتابت و تاليف آن را، تثبيت ايمان به حقيقت لاهوتي مسيح مي‌داند.
برخي اين انجيل را منسوب به كسي مي‌دانند كه در قرن دوم ميلادي نوشته و به يوحنا نسبت داده است. و برخي نيز آن را از تاليفات دانشجويي از دانشجويان اسكندريه دانسته‌اند.
در اين انجيل بيش از همه در فضاي تصوف پرواز كرده است، و تعاليم حضرت عيسي به شكل خطبه‌هاي بلند و مشتمل بر افكاري رمزي عرضه گرديده است. [5]

پيش از نوشته شدن اناجيل ، يك سنت شفاهي وجود داشت . عيسي به عقيده مسيحيان در حدود سال 30 وفات يافت و كساني كه از او پيروي كرده ، وي را شناخته ، كارهايش را ديده و سخنانش را شنيده بودند، خاطرات خويش از او را در حافظه نگه مي داشتند. هنگامي كه مسيحيان نخستين براي عبادت گرد مي آمدند، آن خاطرات نقل مي شد. اندك اندك اين منقولات شكل مشخصي يافت و بر حجم آنها افزوده شد.[6]

از ديدگاه اسلام پس از عروج حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ كتاب انجيل مفقود شده و بعد از مفقود شدن آن، برخي از مسيحيان متوني را با مطالب مختلف گردآورده و اسم آنها را انجيل گذاشته اند. امام رضا ـ عليه السلام ـ اين واقعيت را به جاثليق مسيحي گوشزد نمود و فرمود هنگامي كه نصاري انجيل را گم كردند به درخواست مردم، علما آنان مثل مرقس و لوقا و ديگران هر كدام انجيلي نوشتند و به مردم عرضه كردند.[7]

اما مسيحيان معتقدند كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ اصلاً كتابي به نام انجيل نياورده و به گفته خود مسيحيان تا سال 60 ميلادي انجيل مكتوبي وجود نداشته و تا اين زمان سخنان و كارهاي عيسي ـ عليه السلام ـ به صورت شفاهي نقل مي شد و به تدريج نوشته ها و يادداشت هايي به وجود آمده و نخستين كتاب هاي مقدس بين سال هاي 150ـ200 ميلادي آماده شد و پس از چند قرن كليسا به طور رسمي روشن ساخت كه چه كتاب را بايد مقدس شمرد.[8]

[1] سورة مائده : 112 – 111
[2] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالمکتب الاسلامیه، 1380, ج 4، ص 96؛ ج 2، ص 426
[3] آشنايي با اديان بزرگ ، نوشته حسين توفيقي ،ص 129
[4] صدوق، محمد بن بابويه، عيون اخبارالرضا، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، اول، 1404 ق، ج2، ص143
[5] نگاهي به مسيحيت و پاسخ به شبهات ، نوشته علي اصغر رضواني ص30
[6] آشنايي با اديان بزرگ ، ص136
[7] ر.ک: صدوق، محمد بن علي، التوحيد، قم، جامعه مدرسين، ص325
[8] توماس، ميشل، کلام مسيحي، ترجمه حسين توفيقي، قم، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، ص158

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر

یوحنا پیامبر نبوده ولی در خواب فرشته‌ای از وقایع آینده در یک مکاشفات شگفت‌انگیز، او رو از وقایع آینده (یعنی از آن زمان تا این زمان!) در قالب نماد به او خبر داده
مردم اگر حقیقت این کتاب آسمانی رو بفهمند دیگر هیچ کسی نخواهد توانست آن‌ها را بفریبد حتی خود Shinok یا همون ابلیس!
مطالب این انجیل، به رمز گفته شده تا از چشم نامحرم در امان بمونه
من ذره‌ای از این کتاب رو در سایتم تفسیر کرده‌ام و بقیه هم اگر عمری بود این کار رو خواهم کرد (آدرس سایت در امضای بنده موجود هست برای خودش!)

من نمی‌دونم اسلام کجا گفته انجیل پس از حضرت مسیح (ع) ناپدید شده !
چیزی که امام رضا (ص) فرمودند این هست که این انجیل‌ها بازسازی شده‌اند و اصل نیستند
نه اینکه اصلا انجیل ناپدید شده!
بیشتر مسلمان کتب آسمانی دیگر رو نمی‌خونند به این دلیل که کتب آسمانی خودشون رو هم نمی‌خونند!
انجیل چیزی نیست جز زندگی‌نامه حضرت مسیح (ع) که یاران او یعنی حواریون و شاگردان او، آن‌ها را می‌نوشتند
انجیل چیز جز این نیست

چنانکه خداوند می‌فرماید که :

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا [١٩:٣٠]
گفت : «همانا من بنده یزدان هستم، به من کتاب داده است و مرا پیامبر گردانده است»

این کتابی که در کودکی به او داده شده همان زندگی‌نامه‌ای هست که گفتم
چون حضرت مسیح به روح القدس و وحی یاری می‌شد چنان که معصومین هم اینطور هستند
همانطور که معصومین (ص) حواریونشون احادیث اونها و زندگی اونها و حتی کارهای کوچک اونها رو می‌نوشتند و کتاب می‌کردند، حضرت مسیح و حواریونشون هم چنین بودند!

تورات و انجیل مثل قرآن در زمان وحی نوشته نشده است

بلکه به فاصله 300 سال و 100 سال نوشته شده است طبیعی است در این مدت وحی خدا دچار تحریف می شود .........

با نگاهی کوتاه به یکی از اناجیل بعضی مطالبش را مشابه قرآن یافتم البته نه همه اش را نمی گویم و کامل نخواندم ........... خود مسیحیان بیایند هر آنچه مشابه و مطابق

قرآن ماست در اناجیل بیشتر قبول کنند و هر چه مخالف قرآن است کنار بگذارند زیرا انجیل وحی همان لحظه خداوند نیست 100 سال بعد نوشته شده و طبیعتا همانطوریکه

نوشتم دچار تحربف گشته

[=Times New Roman]

matin74;411137 نوشت:
انجیل مکاشفه

اندیشمند;414641 نوشت:
اما مسيحيان معتقدند كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ اصلاً كتابي به نام انجيل نياورده

سلام
سپاس از جناب اندیشمند و اطلاعات کافی و مستندشان؛ این نکته نیز گفتنی است که انجیل به معنای مژده یا بشارت است و در کتاب مقدس مسیحیان که شامل «عهد جدید» (نوشتارهای بعد از ظهور مسیح) و نیز «عهد قدیم» (یعنی کتاب‌های مقدس یهودیان که مسیحیان نیز آن‌ها را می‌پذیرند) می‌شود چندبار آمده است. در عهد جدید چهار کتاب یا نوشتار به نام انجیل هست که یکی‌اش به یوحنّا منسوب است [=Times New Roman]و سه‌تای دیگر انجیل متّی، [=Times New Roman] [=Times New Roman]انجیل مرقس و [=Times New Roman]انجیل لوقا هستند.[=Times New Roman][=Times New Roman] عهد جدید همچنین تعدادی کتاب و نامهٔ دیگر [=Times New Roman] را شامل [=Times New Roman]است که غالباً نام نویسندگانشان هم همراهشان هست؛ مثل «نامهٔ پولس به قرنتیان». اما کتابی به نام «انجیل مکاشفه» در آن نیست.
[=Times New Roman]
به نظر می‌رسد آنچه متین۷۴ عزیز پرسیده‌اند نه انجیل یوحنّا بلکه مکاشفهٔ یوحنّا باشد که آخرین کتاب موجود در نسخه‌های کنونی عهد جدید است و آنجا یوحنّا از آنچه به قول خود در حالت رؤیا دیده سخن می‌گوید؛ این نوشته زبانی نمادین دارد و گویی آخرالزمان را وصف می‌کند.

با سلام خدمت دوستان گرامی
انجیلی به نام انجیل یوحنا نداریم بلکه این کتاب " مکاشفات یوحنا" نام دارد یعنی مکاشفاتی که او دیده و نقل می نماید . پس با این حساب این کتاب آسمانی و ... نیست بلکه تجربیات عرفانی شخصی به نام یوحنا را نقل می کند . در ضمن این یوحنا از حواریون مسیح نیست بلکه او شخصی است که برخی گفته اند شاگرد پولس بوده البته دانشمندان جدیدی هم هستند که معتقدند او بیشتر از صد سال با زمان مسیح فاصله داشت . در اینکه مسیحیان ادعا می کنند که این کتاب به زبان رمز نوشته شده شکی نیست اما مهمتر اینکه می گویند ما امروزه نمی دانیم معنی این رمزها چیست . یعنی اینکه این کتاب به گونه ای نوشته شده که اهل زمان خودش می دانستند منظور آن چیست اما ما امروز نمی دانیم به همین دلیل به آنچه در کتاب است ایمان داریم اما فقط به ظاهرش یعنی چون معانی تعالیم کتاب را نمی دانند به ظاهرش ایمان اورده اند این یعنی مثلا کسی بنویسد ( ماه من زیباست) و بخواهد این معنا را منتقل کند که محبوب من مثل ماه است اما به دلیل اینکه من معنی این جمله را نمی فهمم بگویم من ایمان دارم که گوینده ( یک ماه دارد) . وااااااللللللللللللله

قسمتی از مکاشفات یوحنا :

1 این کتاب از رویدادهای آینده پرده بر می دارد ، رویدادهائی که به زودی رخ خواهد داد خدا به مسیح اجازه داد تا این وقایع را در یک رؤیا بر خادم خود یوحنا آشکار سازد آنگاه فرشته ای آمد و معنی آن را برای او باز گو کرد 2 یوحنا نیز تمام سخنان خدا و عیسی مسیح و هر آنچه را که خود دید و شنید به نگارش در آورد .
این دو جمله نشان میدهد که یوحنا در زمان حضرت مسیح زنده بوده و در همان زمان حضرت مسیح این مکاشفات برایش اتفاق افتاده . پولس کسی بوده که تحریفاتی در مسیحیت به وجود آورده و حتی همین الان هم مسیحیان پیرو پولس قصد دارن تا اسلام را همان پیروان دجال و شیطان پرستی معرفی کنند و یوحنا شاگرد پولس
نبوده

خدمت تمام کاربران محترم سلام عرض می کنم
تا آنجا که بنده مطلع هستم حتی برخی از آبای کلیسا نیز درباره نسبت دادن کتاب مکاشفات به یوحنای حواری تردید دارند مثلا بزرگترین و مهمترین مورخ تاریخ مسیحیت یعنی اوزبیوس (قرن سوم و چهارم میلادی ) در کتاب تاریخ خود با نام (the church history) در انتساب این کتاب به یوحنا بن زبدی تردید می کند .
دوستان می توانند به کتاب اوزبیوس در دایره المعارف آبای کلیسا مراجعه کنند .

[=Times New Roman]

امین 20;449358 نوشت:
انجیلی به نام انجیل یوحنا نداریم بلکه این کتاب " مکاشفات یوحنا" نام دارد

همچنان که گفته شد در کتاب مقدس مسیحیان (عهد جدید) [=Times New Roman][=Times New Roman]علاوه بر مکاشفهٔ یوحنا، کتابی با نام انجیل یوحنا هست:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%DB%8C%D9%88%D8%AD%D9%86%D8%A7

با سلام
از آنجا كه اغلب دوستان مسلمان با نحوه تشكيل كانون كتابمقدس اشنا نيستند و با ذهني اسلامي به كتابمقدس نگاه كرده و قضاوت ميكنند دچار اشتباه و سردگمي ميشوند
كانون عهد جديد در سال 320 ميلادي شكل گرفته و شوراي نيچه 27 كتاب از ده ها كتاب موجود را به عنوان كتب رسمي اعلام گرد كه كانون عهد جديد معروف است اين كتب در واقع شهادت كليسا به ايمان مسيحي مي باشد انچه موجب اعتبار كتب است تائيد كليسا است و نه آرا و نظرات افراد
هيچ يك از كتب عهد جديد وحي و يا آيات منزل نيستند بلكه جنبه الهامي داشته كه نشان آن تائيد كليسا است
به ياد داشته باشيم كه مسيح كتابي نياورد و كتابي هم ننوشت و دستور به نوشتن كتابي هم نداد - بلكه او شاگرداني تربيت كرد كه در قالب كليسا سازمان يافتند و بالاتزين مرجع و منبع مسيحيت كليسا است كه مسيح سر كليسا است و توسط روح القدس هدايت مي شود آنچه در زمين نوسط كليسا بسته شود در آسمان نيز بسته ميشود و ـآنچه در زمين توسط كليسا باز شوذ در آسمان نيز ياز ميشود و اين اقتداري است كه مسيح به كليسا داده است مسيح قبل از مصلوب شدن پطرس را مامور سرپرستي كليسا قرار داد و سلسله رسولي كليسا توسط پاپ ها كه همان جانشينان پطرس هستند ادامه دارد

با سلام و عرض ادب و احترام
پس از عرض تبریک حلول سال نو شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را تسلیت عرض می نمایم
برادر بزگوار جناب آقای سینا از راهنمایی که فرمودید تشکر می کنم اما تمایل دارم در صورتی که اجازه بفرمائید سه نکته را خدمت شما عرض نمایم
نکته اول : همانطور که خود شما فرمودید تا سال 320 میلادی کتابهای پراکنده ای وجود داشتند و پس از آن توسط شورای نیقیه ( نه نیچه که گمان می کنم اشتباه تایپی شما بوده است) 27 کتاب به عنوان کتب قانونی انتخاب شدند مسأله اینجاست که این کتب به چه صورت و با چند رأی و توسط چند نفر انتخاب شدند آیا شرح مفصل شورای نیقیه را خوانده اید ؟ آیا بقیه مصوبه های شورای نیقیه نیز برای شما اعتبار دارد؟ ( به دوستان پیشنهاد می کنم شرح مفصل مصوبات شورای نیقیه را مطالعه کنند )
نکته دوم : آیا تنها موافقان تصویب این کتب مورد تأیید روح القدس و الهام او بوده اند یا مخالفان هم چنین بوده اند مگر مخالفین از مقامات کلیسا نبوده اند پس چگونه الهام روح القدس شامل تأیید نظرات آنها نشد ؟
نکته سوم : آیا آبای کلیسایی که پس از شورای نیقیه به مخالفت خود با آن شورا و مصوباتش ادامه دادند بازهم مورد تأیید روح القدس بودند یا خیر ؟ برای مثال اوزبیوس و طرفدارانش که از آبای کلیساست آیا مورد تأیید است ؟ اگر هست تکلیف مصوبات شورای نیقیه چیست و اگر نیست پس چگونه او را از آبای کلیسا می دانید ؟
با تقدیم احترام و تشکر

با سلام
اولا نيقيه همان نيچه است نام شهري آسياي ضغير كه شورا در آن تشكيل شد
دوم اينكه تعين كانون كتابمقدس وحي يا خواب يا توهم نبود بر اساس اعتبار يك يا چند كتاب در ميان كليسا ها و همينطور انتصاب آنها به ابا كليسا و شاگردان مسيح و همينطور اصالت نسخ بود تعداد شاگردان مسيح 12 بود و تعدادي هم كه كتابت ميكردند خيلي كمتر از اين رقم و از طرف ديگر خرافات و اغراقاتي در بسياري از نسخ بود كه هيچ شاهدي در كتب ديگر نداشت مثل سخن گفتن عيسي در گهواره يا روح بودن او يا
سوم اينكه اين شورا بر امده از نمايندگان نزديك به هفتاد اسقف نشين بود كه دو يا سه اسقف نشين آن در محدوده جغرافيايي ايران بودند
قطعا اختلاف هم در ميان آنها بود چرا كه زمان شيوع بدعتها بود و در واقع لزوم تشكيل شورا پاسخ به اينگونه بدعتها بود كه در اين مجال فرصت شرح نيست
آنچه مهم است وحدت تعليمي كتب در موضوع واقعيت هاي تاريخي تجسم مسيح از يك سو و نقشه نجات خدا در صليب مسيح است و انچه مانده است از خداست و هدايت روح القدس - هم كتابمقدس و هم كليسا و هم آئين هاي كليسائي دو عنصر غير قابل انكار و ترديد دارد يعني بعد الهي آن يعني مسيح و مردم و نقش انساني - يعني مسيحيت در خلا شكل نگرفته و مختوم هم نشده بلكه كليسا يك پيكر زنده است كه سر ان مسيح و بدن ان مومنين و نجات يافته گان است - فراز و فرود دارد اما هيچگاه نه از زمين جدا ميشود و نه به زمين ميچسبد تجربه انساني دارد جون همه ما انسان هستيم و الهي است چون روح القدس در آن ساكن است و كليسا را هدايت ميكند

اين

با سلام و عرض ادب خدمت برادران و خواهران گرامی
از برادر گرامی جناب سینا تشکر می کنم که نظرات خود را ابراز فرمودند اما لازم است عرض کنم برادر ، شما جواب سؤالات بنده را صریح نفرمودید بلکه به حاشیه پرداخته اید .
اما چند نکته در رابطه با مطالبتان عرض می کنم که امیدوارم به آنها دقت فرموده و پاسخ بفرمائید تا اگر منظور حضرت عالی را اشتباه فهمیده باشیم آن را تصحیح کنیم

sina178s;500479 نوشت:
كمتر از اين رقم و از طرف ديگر خرافات و اغراقاتي در بسياري از نسخ بود كه هيچ شاهدي در كتب ديگر نداشت

اما برادر گرامی مشکل اینجاست که آن همه آن کتب را سوزاندند و چیز دیگری باقی نگذاشتند تا ما امروز بتوانیم قضاوت کنیم چه چیز خرافه است یا نیست . آیا منطقی تر نبود اگر بزرگان کلیسا بقیه کتب را هم برای آیندگان می گذاشتند تا آنها هم بخوانند و خرافه را از غیرخرافه تشخصی دهند؟
sina178s;500479 نوشت:
مثل سخن گفتن عيسي

به نظر شما منطقا اینکه بپذیریم که کودکی در گهواره به صورت معجزه آسا سخن بگوید خرافه است امابه تولد همان فرزند بدون داشتن پدر را بپذیریم خرافه نیست؟ یا اینکه همان فرزند بعدها (خدا) شد یا معلوم شد خداست خرافه نیست ؟ برادر شایسته نیست عقیده دیگران را به خاطر اینکه ما به آن معتقد نیستیم به راحتی خرافه بنامیم .
در ثانی جواب سؤال بنده را ندادید برادرم که چطور روح القدس فقط به مؤیدین کتب الهام کرد اما مخالفین مورد الهام او قرار نگرفتند .
sina178s;500479 نوشت:
و در واقع لزوم تشكيل شورا پاسخ به اينگونه بدعتها بود كه در اين مجال فرصت شرح نيست

اتفاقا ما تمایل داریم شما ما را راهنمایی کرده و با شرح بیشتر خود ذهن ما را منور بفرمائید .
sina178s;500479 نوشت:
حدت تعليمي كتب

اما به نظر می رسد وخدت تعلیمی کتب قابل خدشه باشد زیرا برخی از آنها با هم در تناقض هستند . مثالی عرض می کنم . رساله جیمز یا یعقوب با تعالیم رسائل پولس در زمینه نجات و ایمان و عمل کاملا در تناقض است خوب پس وحدت تعالیم آنگونه که شما ادعا می کنید هم وجود نداشته است.
مسأله بعد اینکه آیا حضرتعالی به تمام آنچه در ایمان نامه نیقیه ذکر شده ایمان دارید ؟ اگر دارید درباره جایگاه روح القدس که از ثالوث اعظم نبود چه می گوئید ؟
با تقدیم احترام

موضوع قفل شده است