لاله هـا در آئینه ی مـشاعره ✿◕✿مشاعره با ابیاتی با مضامین دفاع مقدس✿◕◕✿

تب‌های اولیه

128 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لاله هـا در آئینه ی مـشاعره ✿◕✿مشاعره با ابیاتی با مضامین دفاع مقدس✿◕◕✿

سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی

تصمیم داریم در این تاپیک مشاعره ای را با هم شروع کنیم

با ابیاتی با مضامین دفاع مقدس، جبهه و جنگ ، شهدا،جانبازان و آزادگان

دوستان به چند نکته توجه داشته باشند :

1) مطابق روال مشاعره ها ، هر بیتی که قرار میدیم بایستی با حرفی شروع شود که حرف آخر بیت قبلی بوده است .

2) نگاهی به ابیات گذشته بیندازیم تا ابیات تکراری قرار ندهیم .

3) در هر پست یک یا نهایتا دو بیت قرار دهیم ::: نه بیشتر :::



.به امید نیم گاهی از سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.

چه زيبا از قفس پرواز كردند//مقام عشق را احراز كردند

دوا كردند درد خود پسندى//خدا داند همه اعجاز كردند


[="Black"]

دفتر... خودكار... شوق انشایی سبز

جغرافی زندگی... جهت‌‌هایی سبز

ناگاه صدای توپ... بازی! ... نه! جنگ

خون ریخت به دستان الفبایی سب

ز!
[/]

زخم ها ماسک های اكسیژن، چه می‌آید به صورتت مؤمن!
تو بدانی اگر كه تاول ها چقدر خوش‌قیافه‌ات كردند
شهرها برج مست می‌سازند، بُرج ها بُت‌پرست می‌سازند
شرق ما حیف، غرب وحشی شد، محو در دودِ كافه‌ات كردند

دشت در دشت کران تا به کران موج به موج

ميرود غرق عطش شط پيام شهدا
صبح خورشيد جگر سوخته پر ميگيرد
تا دلی تازه کند بر لب بام شهدا

ای شهیدان ، عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از خون شماست
ای شقایق ها و ای آلاله ها
دیدگانم دشت مفتون شماست

تکرار ظهور داور و باور بود
یا روز علی و خیبر دیگر بود
دیدیم قرین، کثرت و وحدت با هم
میلیون میلیون صدا و یک حنجر بود

در خواب و خیال هم نرفتیم به جنگ
بی رنج و ملال هم نرفتیم به جنگ
ما نسل سپیدبخت سوم بودیم
از راه شمال هم نرفتیم به جنگ

گفتم به کجا؟گفت صدایم کردند
گل بودم واز شاخه جدایم کردند
گفتم که فرشتگان چه کردندت؟گفت
روزی خورسفره ی خدایم کردند

در حریم عشق بازی دست و پا گم کرده ام
عاشقم خود را به بوی آشنا گم کرده ام

در شب میلاد جانبازی برسم اشتیاق
لحظه دیدار جانان دست و پا گم کرده ام

موسیقی شهر بانگ رودارود است
خنیاگری آتش و رقص دود است
بر خاک خرابه‌ها بخوان قصّه ی جنگ
از چشم عروسکی که خون‌آلود است

تنت بی سر ولیکن سرفرازی



شهید عشق! در راز و نیازی



حسین بن علی شد مقتدایت



میان سجده ی خون در نمازی



يك رود ستاره ست كه جاري شده بر خاك
وا كرده كسي گوشه ي سرخ كفنت را

اين باد چرا بوي پر سوخته مي داد
وقتي خبر آورد كبوتر شدنت را


[="Black"]

اگر با داغ ترکش داغ گشتید

چو لاله نو عروس باغ گشتید

شما در بند جان و تن نبودید

که خود را با شهادت آزمودید


[/]

[=palatino linotype]دید در معرض تهدید دل و دینش را
رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را
رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر
چفیه و قمقمه اش، کوله و پوتینش را

[="Black"]

از خدا می خواستی که محشور باشی با حسین

خواب می بینی دعایت را اجابت کرده اند

شعر من گویای احوال دل تنگ تو نیبست

قطره قطره در وجود خود مجابت کرده اند

[/]

دو بخش دارد : با ... با ... که می شود بابا

همین که هست در آن قاب عکس ، آن بالا

همین که زل زده بر چشم های غمگینم

نشسته در دل سنگر کنار آن آق

ا


ا

ین زندگی قشنگ من مال شما
ایام سپیدرنگ من مال شما
بابای همیشه خوب من رابدهید
این سهمیه های جنگ من مال شما

[=system]اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه با چه اعجازی
میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را

خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند
ندانستیم با تابوت می‌آرند آنها را

[="Black"]

او بچه ی محله ی ما بود : آن گمنام سرشناس تر از باران

هرچند استخوانی از او مانده : او خانه اش پلاک نمی خواهد

[/]

دید در معرض تهدید دل و دینش را
رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتّی کسی از جبهه نیاورد به شهر
چفیه و قمقمه اش... کوله و پوتینش را


تمنـای وصـال;387253 نوشت:
دید در معرض تهدید دل و دینش را
رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتّی کسی از جبهه نیاورد به شهر
چفیه و قمقمه اش... کوله و پوتینش را

تکراریه خواهر!پست 15:Narahat az:

[=palatino linotype]انگار فرشتگان نشستندبه بام
نوری زافق هبوط می کردآن شام
پرشدهمه جاعطردل انگیزش،لیک
بر سنگ نوشتند"شهیدگمنام"

مردان خدا پرده ی پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

[=arial black]در میکده‌ی عشق سبو آوردید
یاران، به حریم لاله، رو آوردید
او شمع شد و سوخت و خاکستر شد
جز عشق نبود آنچه ازو آوردید

[=B Nazanin]دلم حال و هواي جبهه كردست
صفاي جبهه ها كرده مرا مست





[=B Nazanin]دلم ياد جنوب افتاده امشب
عجب كاري بدستم داده امشب





به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید
به خاطر خدا شما ادامه ام دهید

[="Black"]

دلش كه رفت به سوی شروع تازه تری

تنش به خاك رسید و گرفت نام شهید


[/]

در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

از زخم شناسنامه دارند هنوز

در مسجد خون اقامه دارند هنوز

آنان همه از تبار باران بودند

رفتند ولی ادامه دارند هنوز


[=fixedsys]

[=arial black]ز کالاهای این آشفته بازار
شهادت را پسندیدند و رفتند
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند


[="Black"]

در سرم دیگر نباشد شور خون

یاوران سر جدا یادش بخیر

عهد ما بین خدا و ما شکست

عهدهای با وفا یادش بخیر

رسم وفا و ادب را تو بهتر کشیده ایی

از فومن به فاو یکسره پَر کشیده ایی

با چهرهء نورانیت برای شهر

ای شهید ! جلوه ی گوهر کشیده ایی


[=lucida sans unicode]یک چفّیه،چندتکه استخوان آورده اند[=lucida sans unicode]
تحفه ای از قد وبالای یلان آورده اند
چون علی اکبر شتابان در شهادتگاه عشق
ارباّ-اربایی ، علی اصغر- نشان،آورده اند

دیدم آن حالات شوق و شور را

در میان چهره هاشان نور را

در هوای عاشقی پر می زدند

تا خدا با گریه معبر می زدند

[="Black"]

دوكوهه منزل و مأوای عشاق


دگر خالی شده از جای عشاق


دوكوهه با صفا بودی و زیبا


چرا حالا شدی تنهای تنها

[/]

[=arial black]ای کاش همیشه رنگ غم‌ها باشم
در سنگر عشق، مرد تنها باشم
دلخسته‌ام از خاطره‌ها، بگذارید
گمنام‌ترین شهید دنیا باشم

مسلسل با طلوع خون اذان عشق می خواند

بیا با شعله رگبار روشن سنگر ما کن

بپا خیز ای سوار ای موج ای سردار دریایی

یادکن از ترکش بی سرنوشت
که شهادت بهر یاران می نوشت
یاد کن از عشق و از ایمانشان
یاد کن از عهد و از پیمانشا
ن

نام آور بی نشان ما،بی نامست
از شهد شراب عشق، شیرین کامست
بر تارک او نوشته با خطی خوش
این دسته گل محمدی،"گمنامست"

تا که در فتح المبین بودیم بی خواب و خوراک

در کنار خاک ریزان چشم ما لالا نبود

ای که با نام شهیدان فتنه بر پا میکنی

همت این باکری ها غارت و سودا نبود

[="Black"]

دلم عجيب گرفته است، آسمان ابري‌ست
چگونه مي‌بري از ياد من سواران را ؟!

دوباره مي‌وزد اين باد، باد سرگردان
و مي‌رساند از آن دور بوي ياران را

[/]

انبوه تاول برتنت سر باز كرده

اين هم نشان ديگري از سرفرازي ست

تاول ، نه ! اين ها مهر تأييد است مومن

تأييد معصوميت در عشق بازي ست



تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟ / ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست / از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .


[="Black"]

دفتر... خودكار... شوق انشایی سبز

جغرافی زندگی... جهت‌‌هایی سبز

ناگاه صدای توپ... بازی! ... نه! جنگ

خون ریخت به دستان الفبایی سب

ز!
[/]

ز بس فرشته به تشییع لاله آمد و رفت


صدای مبهم برخورد بال می‌آید


مپرس از دل خود: لاله‌ها چرا رفتند


که بوی کافری از این سؤال می‌آید

[=times new roman]

دشت‌ها پر شد ز لاله، نغمه‌های عاشقانه
قد کشید از خون پاکان، لاله‌های واژگونه
یادتان خوش ای رفیقان، ای شهیدان خدایی
ای بلاجویان عاشق، بلبلان بی‌نشونه


[=trebuchet ms]

[=microsoft sans serif]

[=palatino linotype]



هوسها را سراسر سر بريدند
دو چشم از عشق بر حق بازكردند

سمندر وار آتش مى خريدند
عروج ازخويش چون شه باز كردند


[="Black"]

دو دست و پای بریده، بدن نه... خاكستر

نسیم شكل كفن شد، به زخم او، پیچید

میان آتش و خون، در میان آبی و بال

برای لحظه ی آخر جوانی اش را دید


[/]

در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است

« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »

تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود

اینک به یمن یاد شما جان گرفته است

[=times new roman]تو را جستیم و نا انجام هستی
غریبی در دلِ ایام هستی
به اعماق بقیع کرخه رفتی
توهمچون مادرت گمنام هستی !

[="Black"]

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه

هم سوخته شمع ما ، هم سوخته پروان

ه
[/]