جمع بندی اسم هایی که در قرآن آمد و اسمی که در قرآن نیامد!
تبهای اولیه
درود بر شما
یکی از اعتقادات قطعی شیعه امامت علی از طرف خداست اماجالب اینجاست که یک سری اسم هایی در قرآن آمده که بسیار جالب است مطرح کردنشان اما اسم امام شیعه در هیچ جا قرآن نیامده!!!
اسم پسر خوانده محمد "زید" در قرآن امده اما اسم علی در قرآن نیامده!!!!!
فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا
آیا وجود اسم زید در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید)
اسم عموی محمد "ابولهب" در قرآن آمده اما اسم خلیفه اول شیعه در قرآن نیامده!!!!
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ...
آیا وجود اسم ابولهب در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید)
به این نکته دقت کنید!!
اسم سه بت مشرکان مکه در قرآن آمده اما اسم علی در قرآن نیامده؟؟!!
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَىٰ
آیا وجود اسم سه بت لات و عزی و مناه در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود و لازم بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید)
این یکی دیگه خیلی جالبه!!!
اسم پنج بت در زمان نوح(!!!) در قرآن آمده(!!) اما اسم علی در قرآن نیامده(!)
وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا
آیا وجود اسم پنج بت زمان نوح بت های ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود و لازم بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید)
و هزاران اسم دیگری که در قرآن آمد و اسمی که در قرآن نیامد
من نمی دانم این چه خدایی است که شما دارید که مهمترین مسئله را رها کرده و اسم بت زمان نوح و بت زمان پیامبر را می آورد اما اسم جانشین محمد را نمی آورد!!!!!!!:Moteajeb!:
بزرگوار یکی از اشتباهات شما این است که همه چیز را با هم مقایسه میکنید در حالی که هیچ ربطی به هم ندارند.
قرار نیست که نام امیرالمؤمنین (علیه السلام9 به دلایل حکمتهایی که عرض میشود در قرآن نیست هیچ نامی هم در قرآن کریم ذکر نشود. هر چیزی حکمتی دارد که جای خود باید مطرح شود.
وجود بعضی نامها در قرآن کریم دارای حکمتهایی هست که جای خود دارد.
در مورد علت ذکر نشدن نام ائمه اطهار (علیهم السلام) بیش از 20 تاپیک شاید بحث شده باشد که جستجو کنید خواهید دید و بنده فقط یک مورد را آدرس میدهم ببینید:
http://www.askdin.com/thread22.html
سلام و دورد بر رهروان هدایت و نور.
من نمی دانم این چه خدایی است که شما دارید که مهمترین مسئله را رها کرده و اسم بت زمان نوح و بت زمان پیامبر را می آورد اما اسم جانشین محمد را نمی آورد!
سلام علیکم
جناب بیخدا چرا مغلطه می کنید؟
همانطور که جناب عمار فرمودند هر چیزی اهمیت خودش رو داره و ممکنه چیزی مهم باشد اما ذکر نکردنش مهمتر باشد که مشخص است چرا نباید نام اهل بیت به صراحت ذکر شود.بنده هم موردی رو ذکر میکنم که از استاد حسنی قزوینی سوال کردند:
ميخواستم نظرتان را بدانم که اگر نام اميرالمؤمنين در قرآن بود با آن چگونه برخورد ميکردند ؟
در اين قضيه حرف خيلي زياد است و شما دست روي درد دل ما ميگذاريد ، من در چند قضيه 2-3 تا نمونه ميآورم که ببينيد اينها چکار کردند:
در آيه 24 سوره نساء در رابطه با ازدواج موقت ميگويد :
فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً
خود امام قرطبي ميگويد:
وقال الجمهور المراد نكاح المتعة
جمهور؛ يعني کل علماي اهل سنت بر اين عقيده هستند که مراد ازدواج موقت است نکاح المتعه
تفسير القرطبي - ج 5 - ص 130
شما که ميگوييد متعه زنا است يعني در صدر اسلام اين آيه مردم را به زنا نستجير بالله دعوت ميکرده است ؟
طبري ميگويد از مجاهد
فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ
يعني نکاح المتعه.
تفسير طبري - ج 5 - ص 18
جابر بن عبدالله انصاري ميگويد :
كنا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ من التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَأَبِي بَكْرٍ حتى نهى عنه عُمَرُ في شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَيْثٍ.
ما در زمان پيامبر با يک مشت خرما و آرد زنان را صيغه ميکرديم.
صحيح مسلم - ج 2 - ص 1023
ميگويند که جابر نسخ متعه به گوشش نرسيده بوده ، عجب! جابر بعد از پيامبر در ايام ابو بكر هم بوده است اگر نسخ شده است چرا به گوشش نرسيده است.
و اضافه آقاي مسلم که اين را نقل ميکند حاشيه اي کنار آن نزده است که اين متعه نسخ شده است. ما هرکجا ميرويم ميگويند صحابه نمي دانستند که نسخ شده است اگر صحابه نداند که نسخ شده است به درد مرجعيت علمي نميخورد و بايد او را کنار طاقچه بگذاريد و سلام به او بدهيد ولي گفتار او را نميتوانيد حجت براي خود قرار دهيد.
جناب سرخسي که از فقهاي بزرگ احناف است ميگويد:
وقد صح أن عمر رضي الله عنه نهى الناس عن المتعة
صحيح است اين روايت که عمربن خطاب از متعه نهي کرده است و گفته است
فقال متعتان كانتا على عهد رسول الله وأنا أنهي الناس.
من نهي ميکنم از آن دو كه در زمان رسول خدا جايز بود.
مي گويند که پيامبر نسخ کرده بود و اين را جناب عمر شنيده بود ولي ديگران نشنيده بودند حالا اين چه حکمي است که از 120 هزار صصحابه فقط و فقط جناب عمر شنيده بوده است و هيچکس ديگر نشنيده بوده است و در طول زمان ابو بكر ميدانسته که نسخ شده است و همه صيغه ميکنند ولي چيزي نگفته است جابر ميگويد ما زمان پيامبر و ابو بكر با يک مشت خرما صيغه ميکرديم مدتي هم در ايام عمربن خطاب صيغه ميکردند .
خوب اگر صيغه زنا است چرا جناب عمر چيزي نگفته است؟ يعني راضي شده است که مردم زنا کنند؟ و اضافه ميگويد :
وأنا أنهي الناس
من نهي ميکنم صيغه را، نميگويد که پيامبر نهي کرده است و من نسخ پيامبر را نقل ميکنم.
من نمي دانم آقايان عقل خدادادي را چکار ميخواهند کنند و فرداي قيامت چه جوابي دارند؟ اين کتاب فقهي است و کتاب روايي هم نيست که بگوييد سندش چنين و چنان است و خود آقاي سرخسي ميگويد :
و قد صح
و اين صحيح است که جناب عمر گفت دو تا متعه بوده است و من نهي ميکنم.
المبسوط للسرخسي - ج 4 - ص 27
مغني ابن قدامه - ج 7 - ص 571
اين قضايا خيلي واضح و روشن است و با اين روشني در قرآن آمده است ولي آقايان مخالفت ميکنند. خوب اگر نام اميرالمؤمنين آمده بود چه کار ميکردند ؟
يا در رابطه با ارث انبياء در سوره نمل آيه 16 که ميفرمايد :
وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ
و سوره مريم آيه 5-6 در رابطه با حضرت ذکريا ميفرمايد :
فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آَلِ يَعْقُوبَ
خوب جناب ابو بكر يک روايتي را درست ميکند ميگويد پيامبر اکرم فرمود :
نحن معاشر الأنبياء لا نورّث
تفسير الثعلبي - ج 4 - ص 359
ما پيامبران ارث نمي بريم
آمدند ديدند که اين فرمايش آقاي ابو بكر با قرآن منافات دارد، بعضي ها گفتند که اين روايت قرآن را نسخ کرده است.
از ابن خراش در مورد اين روايت ميپرسند :
قلت لابن خراش حديث : لا نورث ، ما تركناه صدقة !
ابن خراش ميگويد :
باطل
روايت جناب ابو بكر روايت باطل است و خلاف قرآن است.
ميزان الاعتدال - الذهبي - ج 2 - ص 600
لسان الميزان - ابن حجر - ج 3 - ص 444
آقاي ابن خراش شيعه نيست. آقاي ذهبي که از شخصيت هاي برجسته اهل سنت است وقتي اين حرف را از ابن خراش ميشنود به او ميگويد :
أيها الحافظ البارع
اي آقاي ابن خراشي که حافظ و بارعي
الذي شربت بولك
ادرارت را خوردي
فأنت زنديق
تو آدم زنديق هستي
معاند للحق
معاند حق هستي
فلا رضى الله عنك
خدا از تو راضي نباشد
مات بن خراش إلى غير رحمة الله.
تذكرة الحفاظ - ج 2 - ص 685
آيا اين نحوه برخورد است ؟ آيا اينها بيانگر چيست ؟ ذهبي که از آدم هاي علقه مضغه نيست که ما بگوييم ايشان اشتباه کرده است.
خوب وقتي انسان بناست آنچه که در ذهنش آن را به عنوان عقيده پذيرفته و هر چه خلاف آن پيدا کرد از بين ببرد يا به ابن خراش بگويد : شربت بولک ، يا نسبت به روايتي که درباره فضيلت اميرالمؤمنين است که :
عدوک عدوالله و حبيبک حبيب الله
مي گويد :
والقلب يشهد بأنه كذاب.
قلب من شهادت ميدهد که اين باطل است.
سبل الهدى والرشاد - ج 4 - ص 12
[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"] اسم پسر خوانده محمد "زید" در قرآن امده اما اسم علی در قرآن نیامده!!!!! آیا وجود اسم زید در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید) اسم عموی محمد "ابولهب" در قرآن آمده اما اسم خلیفه اول شیعه در قرآن نیامده!!!! آیا وجود اسم ابولهب در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید) به این نکته دقت کنید!! این یکی دیگه خیلی جالبه!!! و هزاران اسم دیگری که در قرآن آمد و اسمی که در قرآن نیامد من نمی دانم این چه خدایی است که شما دارید که مهمترین مسئله را رها کرده و اسم بت زمان نوح و بت زمان پیامبر را می آورد اما اسم جانشین محمد را نمی آورد!!!!!!!:Moteajeb!:درود بر شما
یکی از اعتقادات قطعی شیعه امامت علی از طرف خداست اماجالب اینجاست که یک سری اسم هایی در قرآن آمده که بسیار جالب است مطرح کردنشان اما اسم امام شیعه در هیچ جا قرآن نیامده!!!
فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ...
اسم سه بت مشرکان مکه در قرآن آمده اما اسم علی در قرآن نیامده؟؟!!
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَىٰ
آیا وجود اسم سه بت لات و عزی و مناه در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود و لازم بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید)
اسم پنج بت در زمان نوح(!!!) در قرآن آمده(!!) اما اسم علی در قرآن نیامده(!)
وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا
آیا وجود اسم پنج بت زمان نوح بت های ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر در قرآن برای خداوند حکیم شما مهمتر بود و لازم بود یا اسم علی حاکم و جانشین از طرف خدا؟!(لطفا کمی تعقل کنید)
سلام
تو تاپیک های دیگه شبهاتی ازتون میخوندم که کمی تا قسمتی به نظر منطقی می اومد و آدم انگیزه ی پاسخ بهش رو داشت اما این سوالتون فقط من رو به این شکل کرد::Moteajeb!:
کجا این اصل و معیاری برای تصمیم گیری ها و انتخاب ها بوده که این شبهه ی شما، دومیش باشه؟ یعنی با کدوم سند می گین تعدد تکرار اسم، یا اصلاً آوردن یا نیوردن اسم، دلیل بر اهمیت موضوع یا عدم اهمیت اون هست؟!؟!؟!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
کمااینکه تو یه خونواده گاهاً اسم فرزند شیطون تر و عاصی تر، بیشتر سر زبون پدر و مادره و کسی از بیرون بخواد با این معیار شما بسنجه قطعاًباید تو اون خونواده، اون فرزند رو مهم تر از فرزندان سربزیرتر و حرف گوش کن تر بدونه! کمااینکه، به عکسش درسته مسلماً جایگاه و اهمیت فرزندان سربراه تر تو خونواده بالاتر و بیشتره و اینکه زیاد اسمشون برده نمیشه فلسفه های دیگه ای داره! مثل این دلیل که فتنه ی حسادت میون خواهربرادرا شعله ور نشه.
بعد آخه مثال نقض حرفتون تو خود قرآن هست که نگاه به اهمیت و جایگاه افراد بر اساس تعداد تکرار اسمشون در قرآن نیس! کمااینکه باوجود برتری بسیار زیاد پیامبر اسلام، به سایر انبیاء، نام پیامبر اسلام خیلی کمتر از نام حضرت موسی در قرآن اومده (البته فقط نام رو میگم چون بحث شما از نام هست وگه نه آیاتی در بیان ویژگی های امام علی و در بیان فضائلشون اومده). این کاملاً مشخص می کنه که بنای قرآن و بنای هیچ عاقلی، به این نیست که جایگاه و اهمیت افراد رو فقط با آوردن و نیوردن و تعداد تکرار اسمشون، مشخص کنه! بلکه قرائن بسیاری و ابزاربسیاری در دست هست برای نشون دادن و پرداختن به جایگاه ها!
از خدا برای هممون طلب هدایت دارم.:Gol:[/]
پرسش:
چرا در قرآن کریم، اسمهای زیادی، مانند عموی پیامبر، فرزند خوانده پیامبر (زید)، بتها و ... آمده است؛ ولی نام امام علی (علیه السلام) نیامده است؟
پاسخ:
یکی از اشتباهات این است که همه چیز را با هم مقایسه کنیم در حالی که هیچ ربطی به هم ندارند.
قرار نیست که نام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در قرآن نیست، پس هیچ نام دیگری هم در قرآن کریم ذکر نشود. هر چیزی حکمتی دارد که جای خود باید مطرح شود.
وجود بعضی نامها در قرآن کریم دارای حکمتهایی هست که هر کدام بحثی مجزا را می طلبد.
قرآن درصدد بیان کلیات می باشد؛ همانطور که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به کسانی که این پرسش را مطرح کردند همین پاسخ را فرمودند. ابوبصیر به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟
فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل شد؛ ولی خداوند رکعت های آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول الله((صلی الله علیه و آله)) آن را برای مردم تفسیرکرد و …(1) خدای عالم در قرآن، کلیات امامت را مطرح کرده است، چنانچه در رابطه با حضرت ابراهیم می فرماید: اِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (2). و در جای دیگر می فرماید: وَجَعَلْنَاهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنَا (3). اما درباره مصادیق آن، کار را به پیامبر واگذار کرده است.
پی نوشت ها:
1. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، ج 4، ص 665 – 665، قم، دار الحديث، چاپ اول، 1429ق ، ج 1، ص 286.
2. سوره بقره،آیه124.
3. سوره أنبیاء،آیه 73.