غدير در دعاها و زيارات

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غدير در دعاها و زيارات

آرزوى هر شيعه است كه اى كاش زمان، به عقب برمى گشت و در غدير حاضر بود و با مولايش دست بيعت مى داد و به آن حضرت تبريك مى گفت. اى كاش اميرالمؤمنين (عليه السلام) اكنون زنده بود، و هر ساله در روز غدير به حضورش شرفياب مى شديم و با او تجديد بيعت مى كرديم و بار ديگر به او تهنيت مى گفتيم.

تحقق اين آرزو چندان مشكل نيست. زيارت اميرالمؤمنين حضرت علي (عليه السلام) در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آن حضرت و عرض ادب به ساحت مقدس و سخن گفتن با ايشان از صميم جان و بازگفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه، تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است. سلام غدير به آن دوم شخصيت عالم وجود كه صداى ما را مى شنود و پاسخ ما را مى دهد در حكم حضور در بيابان غدير و بيعت با دست مبارك اوست.

امام صادق و امام رضا (عليهماالسلام) سفارش اكيد فرموده اند(1) كه تا حد امكان در روز غدير كنار قبر اميرالمؤمنين (عليه السلام) حاضر باشيم و اين يادبود عظيم را در حرم صاحب غدير بپا كنيم. حتى اگر نمى توانيم در حرم او حاضر شويم در هر جايى كه باشيم كافى است به سوى مزار با صفايش اشاره كنيم و به او سلامى دهيم و قلب خود را در حرم او حاضر كنيم و با مولايمان سخن بگوييم، كه او سلام ما را پاسخي گرم مى دهد و دست بيعت ما را با دستان يداللهى خويش مى فشارد.

اين يادبود سالانه، تجديد خاطره غدير و بيعت مجدد با صاحب آن است، و از زمان ائمه (عليهم السلام) تاكنون همواره برگزار شده است. سالانه هزاران نفر در شب و روز غدير در حرم اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضور يافته اند و به صاحب اختيارى مطلق او بر همه هستى شان افتخار نموده اند، و اين را به عنوان بيعت با فرزندش حضرت قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه) تلقى نموده اند.
زيارت اميرالمؤمنين حضرت علي (عليه السلام) در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آن حضرت و عرض ادب به ساحت مقدس و سخن گفتن با ايشان از صميم جان و بازگفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه، تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است. سلام غدير به آن دوم شخصيت عالم وجود كه صداى ما را مى شنود و پاسخ ما را مى دهد در حكم حضور در بيابان غدير و بيعت با دست مبارك اوست.

امام هادى (عليه السلام) - در سالى كه معتصم عباسى آن حضرت را از مدينه به سامرا تبعيد كرد ـ در روز غدير به نجف آمدند و در حرم جدشان اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضور يافتند و زيارت مفصلى خطاب به آن حضرت انشا فرمودند.(2) اين زيارت دوره كامل عقايد شيعه درباره ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و فضايل و سوابق و محنت هاى آن حضرت را بيان مى كند. در اينجا جملاتى از اين زيارت را كه تجديد عهدى با عقايد ريشه دارمان است و نيز برخى دعاها كه در آن مسئله غدير مطرح شده است مى آوريم:

برچسب: 

1. غدير در دعاى ندبه: امامت پايان نبوت

«فلما انقضت أيامه أقام وليه على بن أبي طالب صلواتك عليهما و آلهما هاديا إذ كان هو المنذر و لكل قوم هاد، فقال و الملأ أمامه: من كنت مولاه فعلي مولاه، أللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله»؛
آنگاه كه دوران رسالت پيامبر (صلى الله عليه و آله) سر آمد ولىّ خود على بن ابى طالب (عليه السلام) را به عنوان هدايتگر مردم منصوب نمود، چرا كه او ترساننده مردم بود و هر قومى هدايتگرى مى خواهد. لذا در حالي كه مردم در برابر او بودند فرمود: «هر كس من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.

2. غدير در دعاى عديله: ايمان به صاحب غدير

"آمنا بوصيه الذي نصبه يوم الغدير و أشار بقوله «هذا علي» إليه"؛
ما ايمان مى آوريم به جانشين پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه او را در روز غدير منصوب كرد و با كلمه «اين على» به او اشاره كرد.

3. قسمتى از زيارت غدير: اطاعت و ولايت تو را واجب كرد

«السلام عليك يا مولاى و مولى المؤمنين. السلام عليك يا دين الله القويم و صراطه المستقيم. أشهد أنك أخو رسول الله صلى الله عليه و آله... و أنه قد بلغ عن الله ما أنزله فيك، فصدع بأمره و أوجب على أمته فرض طاعتك و ولايتك و عقد عليهم البيعة لك و جعلك أولى بالمؤمنين من أنفسهم كما جعله الله كذلك. ثم أشهد الله تعالى عليهم فقال: ألست قد بلغت؟ فقالوا: اللهم بلى. فقال: اللهم اشهد و كفى بك شهيدا و حاكما بين العباد. فلعن الله جاحد ولايتك بعد الإقرار و ناكث عهدك بعد الميثاق.»

سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين. سلام بر تو اى دين محكم خداوند و راه مستقيم او. شهادت مى دهم كه تو برادر پيامبر (صلى الله عليه و آله) هستى...و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت و تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد همانطور كه خداوند به آن حضرت چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى بخدا قسم.

عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى كنى.

خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.

4. فراز ديگري از زيارت غدير: قرآن به ولايت تو گوياست

«أشهد أنك أميرالمؤمنين الحق الذى نطق بولايتك التنزيل و أخذ لك العهد على الامة بذلك الرسول. أشهد يا أميرالمؤمنين أن الشاك فيك ما آمن بالرسول الأمين و أن العادل بك غيرك عاند عن الدين القويم الذى ارتضاه لنا رب العالمين و أكمله بولايتك يوم الغدير. ضل والله و أضل من اتبع سواك و عند عن الحق من عاداك.»

شهادت مى دهم تو اميرالمؤمنين بر حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست و پيامبر (صلى الله عليه و آله) بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است.

يا اميرالمؤمنين، شهادت مى دهم كه شك كننده درباره تو به پيامبر امين (صلى الله عليه و آله) ايمان نياورده است، و كسى كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است.

بخدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.

5. فرازى از زيارت غدير: بخاطر ترس حق خود را رها نكردى

«أشهد أنك ما اتقيت ضارعا و لا أمسكت عن حقك جازعا و لا أحجمت عن مجاهدة غاصبيك ناكلا و لا أظهرت الرضا بخلاف ما يرضى الله مداهنا و لا وهنت لما أصابك في سبيل الله ولا ضعفت و لا استكنت عن طلب حقك مراقبا. معاذ الله أن تكون كذلك، بل إذ ظلمت احتسبت ربك و فوضت إليه أمرك و ذكرتهم فما اذكروا و وعظتهم فما اتعظوا و خوفتهم فما تخوفوا.»

شهادت مى دهم كه تو از روى ذلت تقيه نكردى، و بخاطر ترس از حق خود امساك نكردى، و به عنوان عقب نشينى، از جهاد با غاصبين حقت خوددارى نكردى، و به عنوان سازشكارى مطلبى بر خلاف رضاى خدا اظهار نكردى، و در مقابل آنچه در راه خدا به تو رسيد سستى نكردى و ضعف نشان ندادى و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانى نشان ندادى.

معاذ الله كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند!

6. قسمت ديگرى از زيارت غدير: خدا لعنت كند آنان كه حرمتت شكستند

«لعن الله مستحلى الحرمة منك و ذائدى الحق عنك، و أشهد أنهم الأخسرون الذين تلفح وجوههم النار و هم فيها كالحون. لعن الله من ساواك بمن ناواك. لعن الله من عدل بك من فرض الله عليه ولايتك.»

خدا لعنت كند آنان كه حرمت تو را شكستند و حقت را از تو دور كردند. شهادت مى دهم كه آنان از همه زيان كارترند، آنان كه حرارت آتش به صورت هايشان مى خورد و در آن با روى گرفته و عبوس هستند.

خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه در مقابل تو ايستاد مساوى بداند.

خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه خداوند ولايتت را بر او واجب كرده مساوى بداند.

7. فراز ديگرى از زيارت غدير: جز عده كمى ايمان نياوردند

«إن الله تعالى استجاب لنبيه صلى الله عليه و آله فيك دعوته، ثم أمره بإظهار ما أولاك لأمته إعلاء لشأنك و إعلانا لبرهانك و دحضا للأباطيل و قطعا للمعاذير. فلما أشفق من فتنة الفاسقين و اتقى فيك المنافقين أوحى إليه رب العالمين: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس. فوضع على نفسه أو زار المسير و نهض فى رمضاء الهجير فخطب و أسمع و نادى فأبلغ، ثم سألهم أجمع فقال: هل بلغت؟ فقالوا: اللهم بلى. فقال: اللهم اشهد. ثم قال: ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ فقالوا: بلى. فأخذ بيدك و قال: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.» فما آمن بما أنزل الله فيك على نبيه إلا قليل و لا زاد أكثرهم غير تخسير.»

خداوند تعالى دعاى پيامبرش (صلى الله عليه و آله) را درباره تو مستجاب كرد، و به او دستور داد تا ولايت تو را بر امت اظهار كند تا مقام تو را بلندمرتبه و دليل تو را اعلام كرده باشد و سخنان باطل را كوبيده و عذرهاى بيجا را ريشه كن كرده باشد.

آنگاه كه از فتنه فاسقان احساس خطر كرد و از منافقين درباره تو ترسيد، پروردگار جهان به او چنين وحى كرد: «اى پيامبر، برسان آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر نرسانى رسالت او را نرسانده اى، و خداوند تو را از شر مردم حفظ مى كند.»

پيامبر(صلى الله عليه و آله) سختى سفر را متحمل شد و در شدت حرارت ظهر بپا خاست و خطبه اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنها پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى بخدا قسم.

عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ام؟ گفتند: آرى. پس دست على (عليه السلام) را گرفت و فرمود: «هر كس من صاحب اختيار او بوده ام اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.» ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيانكارى براى خود زياد نكردند.

8. فراز ديگرى از زيارت غدير: معتقديم كه اين حقى از جانب خداست

«اللهم إنا نعلم أن هذا هو الحق من عندك، فالعن من عارضه واستكبر و كذب به و كفر و سيعلم الذين ظلموا أى منقلب ينقلبون. لعنة الله و لعنة ملائكته و رسله أجمعين على من سل سيفه عليك و سللت سيفك عليه يا أميرالمؤمنين المشركين و المنافقين إلى يوم الدين، و على من رضى بما ساءك و لم يكرهه و أغمض عينه و لم ينكر أو أعان عليك بيد أو لسان أو قعد عن نصرك أو خذل عن الجهاد معك أو غمط فضلك و جحد حقك أو عدل بك من جعلك الله أولى به من نفسه.»

خدايا، ما مى دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت.

يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمك كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچك شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.

9. بخش ديگرى از زيارت غدير: مسئله عجيب بعد از انكار حق تو

«و الأمر الأعجب و الخطب الأفزع بعد جحدك حقك غصب الصديقة الطاهرة الزهراء سيدة النساء فدكا و رد شهادتك و شهادة السيدين سلالتك و عترة المصطفى صلى الله عليكم، و قد أعلى الله تعالى على الأمة درجتكم و رفع منزلتكم و أبان فضلكم و شرفكم على العالمين.»

مسئله عجيب و كار سوزناك بعد از انكار حق تو، غصب فدك از صديقه طاهره سيدة النساء حضرت زهرا عليهاالسلام و رد شهادت تو و دو آقا از نسل و عترت تو امام حسن و امام حسين عليهماالسلام است كه صلوات خدا بر شما باد، و اين در حالى بود كه خداوند تعالى درجه شما را بر امت بالا برده و منزلت شما را بلند قرار داده و فضل شما را روشن كرده و شما را بر عالميان شرافت داده است.

10. فراز ديگرى از زيارت غدير: متحير است كسى كه به تو ظلم كرده

«ما أعمه من ظلمك عن الحق. فأشبهت محنتك بهما محن الأنبياء عند الوحدة و عدم الأنصار. ما يحيط المادح وصفك و لا يحبط الطاعن فضلك. تخمد لهب الحروب ببنانك و تهتك ستور الشبه ببيانك و تكشف لبس الباطل عن صريح الحق.»

چقدر متحير است از حق كسى كه به تو ظلم كرده است. محنت تو به آن دو (ابوبكر و عمر)، به گرفتاري هاى انبياء (عليهم السلام) هنگام تنهايى و كمك نداشتن شباهت پيدا كرد. مدح كننده تو به اوصافت احاطه پيدا نمى كند، و طعن زننده بر تو فضيلتت را پائين نمى آورد.

آتش جنگ ها را با انگشتانت خاموش مى كردى، و پرده هاى شبهه را با بيانت پاره مى نمودى، و پوشش باطل را با حق صريح منكشف مى كردى.

11. فراز ديگرى از زيارت غدير: خدايا منكرين حق وليت را لعنت كن

«اللهم العن قتلة أنبيائك و أوصياء أنبيائك بجميع لعناتك و أصلهم حر نارك و العن من غصب وليك حقه و أنكر عهده و جحده بعد اليقين و الإقرار بالولاية له يوم أكملت له الدين. اللهم العن قتلة أميرالمؤمنين و من ظلمه و أشياعهم و أنصارهم. اللهم العن ظالمى الحسين و قاتليه و المتابعين عدوه و ناصريه و الراضين بقتله و خاذليه لعنا وبيلا.»

خدايا، قاتلين انبياء و جانشينان انبيائت را با همه لعنت هايت لعنت كن، و گرمى آتش را به آنان بچشان. و لعنت كن كسانى را كه حق وليت را غصب كردند و پيمان او را انكار نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند.

خدايا قاتلين اميرالمؤمنين و كسانى كه به او ظلم كردند و پيروان و يارانشان را لعنت فرما. خدايا، ظالمين حسين (عليه السلام) و قاتلين او و تابعين دشمن او و يارى كننده دشمنش را و راضيان به قتل او و خواركنندگان او را لعنتى فرما كه عاقبتى بد دنبال آن باشد.

12. فراز ديگرى از زيارت غدير: خدايا اولين ظالم به آل محمد را لعنت فرما

«اللهم العن أول ظالم ظلم آل محمد و مانعيهم حقوقهم. اللهم خص أول ظالم و غاصب لآل محمد باللعن و كل مستن بما سن إلى يوم القيامة. اللهم صل على محمد خاتم النبيين و على علي سيد الوصيين و آله الطاهرين و اجعلنا بهم متمسكين و بولايتهم من الفائزين الآمنين الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون.»

خدايا اولين ظالمى كه به آل محمد ظلم كرد و مانعين حقوق ايشان را لعنت فرما. خدايا اولين ظالم و غاصب حق آل محمد و هر كس كه بدعت هاى او را تا روز قيامت عمل مى كند لعنت مخصوص فرما. خدايا، بر محمد خاتم پيامبران و بر على آقاى اوصياء و آل طاهرينش صلوات فرست، و ما را متمسك به آنان قرار داده و با ولايتشان ما را از رستگاران و از صاحبان امان كه بر آنان ترسى نيست و محزون نمى شوند قرار ده.

13. در دعاى روز عيد غدير: غدير را پذيرفتيم

«اللهم صدقنا و أجبنا داعى الله واتبعنا الرسول في موالاة مولانا و مولى المؤمنين أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب ... أللهم ربنا إننا سمعنا مناديا ينادى للايمان أن آمنوا بربكم فآمنا... فإنا يا ربنا بمنك و لطفك أجبنا داعيك واتبعنا الرسول و صدقناه و صدقنا مولى المؤمنين و كفرنا بالجبت و الطاغوت، فولنا ما تولينا ...»

خدايا ما تصديق كرديم و اجابت نموديم دعوت كننده تو را و پيرو پيامبر (صلى الله عليه و آله) شديم درباره ولايت مولايمان و مولاى مؤمنان اميرالمؤمنين على بن ابى طالب... خدايا، پروردگارا، ما شنيديم مناديى براى ايمان ندا مى كند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد. ما نيز ايمان آورديم... پروردگارا، ما ـ به منت و لطف تو ـ دعوت كننده ات را پاسخ مثبت داديم و پيرو پيامبر (صلى الله عليه و آله) شديم و او را تصديق كرديم و همچنين مولاى مؤمنين را تصديق كرديم، و به جبت و طاغوت كافر شديم. خدايا ولايتى را كه پذيرفته ايم همراهمان قرار ده.

14. فرازى ديگر از دعاى روز غدير: معرفت غديرم ده

«اللهم إني أسألك... أن تجعلنى فى هذا اليوم الذي عقدت فيه لوليك العهد في أعناق خلقك و أكملت لهم الدين، من العارفين بحرمته و المقرين بفضله... اللهم فكما جعلته عيدك الأكبر و سميته فى السماء يوم العهد المعهود و فى الأرض يوم الميثاق المأخوذ و الجمع المسؤول صل على محمد و آل محمد و أقرر به عيوننا و أجمع به شملنا و لا تضلنا بعد إذ هديتنا واجعلنا لأنعمك من الشاكرين يا أرحم الراحمين.

خدايا از تو مى خواهم مرا در اين روزى كه براى وليتعهدى برگردن خلقت بسته اى و دين را بر ايشان كامل كرده اى، مرا از عارفين به حرمت آن و اقرار كنندگان به فضيلت آن قرار دهى ... .

خدايا همانگونه كه آن را عيد بزرگ خود قرار داده اى و در آسمان روز عهد معهود ناميده اى و در زمين روز پيمان گرفته شده و اجتماع سؤال شونده نامگذارى كرده اى، بر محمد و آل محمد درود فرست و چشم ما را بدان روشن فرما و كارهاى ما را به بركت آن منظم فرما و بعد از هدايت ما را گمراه مفرما و ما را نسبت به نعمت هايت از شاكران قرار ده، اى رحم كننده ترين رحم كنندگان.

15. فراز ديگرى از دعاى عيد غدير: لعنت بر منكر حق غدير

«الحمدلله الذى عرفنا فضل هذا اليوم و بصرنا حرمته و كرمنا به و شرفنا بمعرفته و هدانا بنوره ... اللهم إنى أسألك ... أن تلعن من جحد حق هذا اليوم و أنكر حرمته فصد عن سبيلك لإطفاء نورك.»

حمد خدايى را كه فضيلت اين روز را به ما شناسانيد و ما را نسبت به حرمت آن بصيرت داد و به وسيله آن به ما كرامت بخشيد و با معرفت آن به ما شرف داد و به نور آن ما را هدايت كرد.

خدايا، از تو مى خواهم لعنت كنى كسانى را كه حق اين روز را انكار كردند و حرمت آن را نپذيرفتند و براى خاموش كردن نور تو راه تو را بستند.

16. فراز ديگرى از دعاى عيد غدير: خدا را بر غدير سپاسگزارم

«الحمدلله الذى جعل كمال دينه و تمام نعمته بولاية أميرالمؤمنين على بن أبي طالب عليه السلام.»

شكر خدايى را كه كمال دينش و تمام نعمتش را با ولايت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) قرار داد.

پى نوشت ها:

1- عوالم، ج 15/3، ص 220 .

2- بحارالانوار، ج 97، ص 360 .
منبع: كتاب چهارده قرن با غدير.

محمد باقر انصارى

موضوع قفل شده است