تحریف قرآن

تب‌های اولیه

411 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تحریف قرآن

با عرض سلام و ادب و احترام آیا این درسته که قرانی که در دست ماست ناقصه وتحریف شده و قران واقعی نزد امام علی و الان هم نزد امام عصره لطفا منو به کتاب یا جای دیگه ای ارجاع ندیدبرام توضیح بدید چون برام مهمه قبلا هم سوال کردم ولی جواب ندادید

با نام الله





کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب
نه خیر این حرف درست نیست که قرآن کنونی تحریف به نقصان یا زیاده شده باشد و اجماع شیعه این را قبول ندارد که تحریفی صورت گرفته شده باشد.اما آنچه که دست امیرالمومنین علی علیه السلام می باشد قرآن کاملی غیر این قرآن نیست بلکه همین قرآن فعلی است اما با تفسیر و شأن نزول ها و ...
لذا عده ای به اشتباه فکر میکنند مصحف امیرالمومنین آیات قرآنی اش غیر این قرآن کنونی است که به خطا رفتند.
چون فرموده بودید ارجاع ندهم مختصر عرض کردم و الا خیلی مشخص و واضح همین سوال در بیشتر از 20 تاپیک در موردش بحث شده است.
موفق باشید

عبدالغفور;406277 نوشت:
با عرض سلام و ادب و احترام آیا این درسته که قرانی که در دست ماست ناقصه وتحریف شده و قران واقعی نزد امام علی و الان هم نزد امام عصره لطفا منو به کتاب یا جای دیگه ای ارجاع ندیدبرام توضیح بدید چون برام مهمه قبلا هم سوال کردم ولی جواب ندادید

منم با جناب عمار موافقم
در بعضی جاها گفته میشه که وقتی از آن قرآن که در دست امام زمان(عج)است برای مردم خوانده میشود گمان می برند که دین جدید و کتاب جدیدی اومده که درست نیست دراصل همون تفسیر آیات توسط امام علی(ع) است
به نظر شما خدا وعده ای به بندش بده خلف وعده میکنه

[=Simplified Arabic]{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}

pesarirani;407152 نوشت:
منم با جناب عمار موافقم
در بعضی جاها گفته میشه که وقتی از آن قرآن که در دست امام زمان(عج)است برای مردم خوانده میشود گمان می برند که دین جدید و کتاب جدیدی اومده که درست نیست دراصل همون تفسیر آیات توسط امام علی(ع) است
به نظر شما خدا وعده ای به بنده بده خلف وعده میکنه
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}

این بخاطر تحریفهای زیادی است که در دین اسلام پیش امده
که عمده ان تفسیرهای اشتباه از ایات قران است

[="Tahoma"]

عبدالغفور;406277 نوشت:
با عرض سلام و ادب و احترام آیا این درسته که قرانی که در دست ماست ناقصه وتحریف شده و قران واقعی نزد امام علی و الان هم نزد امام عصره لطفا منو به کتاب یا جای دیگه ای ارجاع ندیدبرام توضیح بدید چون برام مهمه قبلا هم سوال کردم ولی جواب ندادید

سلام
قرآن موجودی که دست ماست قرآن کامل و بدون تحریف است
قرآنی که علی ع با دستان مبارکشان نوشتند ظاهرا بر اساس ترتیب نزول و همراه با تفسیر و شان نزول آیات بوده است
والله الموفق

[=arial]با سلام و احترام و تشکر از ورود دوستان به بحث
آنچه که بعد از جواب بنده از دیروز شاهد هستم تعارض در آیات است که ربطی به عنوان تاپیک ندارد و خواهش بنده اینه که دوستان اگر بحثی دارند سوال رو در تاپیک مجزا مطرح کنند تا پاسخ داده شود.
بنده به احترام دوستان بحث های غیر مرتبط رو حذف نمیکنم اما از این به بعد بحث رو ادامه ندهند بلکه در تاپیکی مستقل مطرح کنند و اگر در مورد بحث تحریف سوالی است مطرح کنند.
با تشکر

pesarirani;407152 نوشت:
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}

اگر همین آیه هم کژگونه ( تحریف) شده باشه چی ؟

@ღ ☆♥★█ تئوس █☆♥★ღ@;407710 نوشت:

.
در آیه 76 سوره نساء آمده است که حیله شیطان ضعیف است.

در آیه 28 سوره یوسف آمده است حیله زنان بسیار قوی است.

نوری نیرو;407770 نوشت:
اگر همین آیه هم کژگونه ( تحریف) شده باشه چی ؟

ما دلیلی برای تحریف این ایه نداریم
و طبق امضای شما از ناشناخته ها نمی تونیم پیروی کنیم
اینکه شاید تحریف شده باشه مارو به یقین نمی رسونه

شما اگر دلیل متقن و محکمی برای تحریف این ایه دارین بیاورین
من به خدای شما که انرژی است ایمان میارم

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب خدمت کاربران فرهیخته و بزرگوار انجمن گفتگوی دینی

عمار;407768 نوشت:
[=arial]با سلام و احترام و تشکر از ورود دوستان به بحث
آنچه که بعد از جواب بنده از دیروز شاهد هستم تعارض در آیات است که ربطی به عنوان تاپیک ندارد و خواهش بنده اینه که دوستان اگر بحثی دارند سوال رو در تاپیک مجزا مطرح کنند تا پاسخ داده شود.
بنده به احترام دوستان بحث های غیر مرتبط رو حذف نمیکنم اما از این به بعد بحث رو ادامه ندهند بلکه در تاپیکی مستقل مطرح کنند و اگر در مورد بحث تحریف سوالی است مطرح کنند.
با تشکر


کلیه پستهایی که ارتباطی به موضوع اصلی این تاپیک نداشتند در تاپیک زیر قرار گرفته شده و در نوبت پاسخگویی کارشناس محترم قرار گرفت:

http://www.askdin.com/thread32022.html

خواهشمندم در هر تاپیکی با توجه به موضوع آن تاپیک مطالب خود را ارسال نمایید.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

یکی از ادله محکم تحریف قرآن وجود قرآن با قرائات مختلف است که بعضا با هم در کلمات اختلاف دارند (یعنی کلمه ای در یک قرآن هست که در دیگری نیست) و این خود دلیل تحریف قرآن است که هیچ دلیلی بر ارجحیت یک قرائت قرآن بر قرآن دیگر وجود ندارد.

بیخدا;410211 نوشت:
یکی از ادله محکم تحریف قرآن وجود قرآن با قرائات مختلف است که بعضا با هم در کلمات اختلاف دارند (یعنی کلمه ای در یک قرآن هست که در دیگری نیست) و این خود دلیل تحریف قرآن است که هیچ دلیلی بر ارجحیت یک قرائت قرآن بر قرآن دیگر وجود ندارد.

[=arial]اختلافات قرائت هم باعث تحریف قرآن نشده! شما فقط یه چیزی شنیدی احتمالا!!! چند تا مثال و نمونه بیار که معنی کلا عوض شده باشه! منتظریم!!:ok:[=arial]

امام علی(ع) می فرمایند:آن چیزی که شنیدی باطل است و آن چیزی که دیدی حق است!

دوست گرامی اصلا می دونی اختلاف قرائت چیه؟ و فلسفه اش چیست؟ اصلا تا حالا یه اختلاف قرائت گوش دادی که انقدر قاطعانه ادله صادر می کنی؟!! این چیزی که از خودتون می گید مبنی بر این که یه کلمه توی یه قرآن هست توی قرآن دیگری نیست! اسمش اختلاف قرائت نیست!! و اصلا چنین اختلاف قرائتی نداریم!اگه چنین چیزی هست با شماره ی آیه و نام سوره و کلمه ی اضافه شده رو!! به طور دقیق این جا بنویسید لطفا...

شما بهتره برید اول فلسفه ی اختلاف قرائت رو بدونید و بشناسید بعدا بیاید این جا ادله صادر کنید...!

محب القرآن;410214 نوشت:
اختلافات قرائت هم باعث تحریف قرآن نشده! شما فقط یه چیزی شنیدی احتمالا!!! چند تا مثال و نمونه بیار که معنی کلا عوض شده باشه! منتظریم!!

چرا جوک میگی؟!
شما معتقدید قرآن تحریف لفظی نشده! پس نیازی نیست حتما معنی تغییر کنه
و وقتی اختلاق قرائت و حروف وجود دارد یعنی تحریف شده
و فلسفه اختلاف قرائت هم عدم توانایی خدای شما برای حفظ قرآن است
برای نمونه به این لینک رجوع کن:

نقل قول:
بیخدا;410232 نوشت:

چرا جوک میگی؟!
شما معتقدید قرآن تحریف لفظی نشده! پس نیازی نیست حتما معنی تغییر کنه
و وقتی اختلاق قرائت و حروف وجود دارد یعنی تحریف شده
و فلسفه اختلاف قرائت هم عدم توانایی خدای شما برای حفظ قرآن است
برای نمونه به این لینک رجوع کن:

لینکی که فرستادید فیلتر بود.
دقیقا اخلافی که بیان کردید را با سند ارائه دهید.
نام آیه را بیان فرمایید. ودلیل نقص را هم بیان کنید.

@█ عشق من خدا █@;410233 نوشت:
لینکی که فرستادید فیلتر بود.
دقیقا اخلافی که بیان کردید را با سند ارائه دهید.
نام آیه را بیان فرمایید. ودلیل نقص را هم بیان کنید.

خودتان با فیلتر شکن به سایت رجوع کنید:
مثال نخست: سوره مريم 19 آیه 19
قرائت حفص
[INDENT]{قال أنما أنا رسول ربك إليك لأهب لك غلاماً زكياً}
واضح منها بأن جبريل (رسول ربك) سيهب مريم غلاماً زكياً.
قرائت نافع، أبو عمرو، قالون، ورش
{قال أنما أنا رسول ربك إليك ليهب لك غلاماً زكياً}
الأختلاف هنا يرينا بأن الهبة ليست من جبريل بل من الله.
البحر المحيط، الكشاف
{قال أنما أنا رسول ربك إليك أمرني أن أهب لك غلاماً زكياً}
في هذه القرائت جبريل يوضح بأن الله أمره بأن يهب مريم غلام.
[/INDENT]مثال دوم: سوره مريم 19 آیه 25
قرائت حفص
[INDENT]{وهزي إليك بجزع النخلة تُساقط عليك رطباً جنيا}
قرائت حمزة، الأعمش
{وهزي إليك بجزع النخلة تَسَاقط عليك رطباً جنيا}
قرائت عاصم، الكسائي، الأعمش
{وهزي إليك بجزع النخلة يسّاقط عليك رطباً جنيا}
قرائت أبو ناهيك، أبو حي
{وهزي إليك بجزع النخلة تسقط عليك رطباً جنيا}
كتاب الأعراب للنحاس
{وهزي إليك بجزع النخلة نٌساقِط عليك رطباً جنيا}
قرائت مسروق
{وهزي إليك بجزع النخلة يُساقِط عليك رطباً جنيا}
قرائت أبو حي
{وهزي إليك بجزع النخلة تَسقُط عليك رطباً جنيا}
قرائت أبو حي
{وهزي إليك بجزع النخلة يَسقُط عليك رطباً جنيا}
قرائت أبو حي
{وهزي إليك بجزع النخلة تتساقط عليك رطباً جنيا}
قرائت أبو الأسمال
{وهزي إليك بجزع النخلة يُسقط عليك رطباً جنيا}
[/INDENT]مثال سوم: سوره مريم 19 آیه 26
قرائت حفص
[INDENT]{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت زيد بن علي
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صياماً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت عبد الله بن مسعود، أنس بن مالك
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت أبي بن كعب، أنس بن مالك
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت أنس بن مالك
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً وصمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}
[/INDENT]

بیخدا;410232 نوشت:

چرا جوک میگی؟!
شما معتقدید قرآن تحریف لفظی نشده! پس نیازی نیست حتما معنی تغییر کنه
و وقتی اختلاق قرائت و حروف وجود دارد یعنی تحریف شده
و فلسفه اختلاف قرائت هم عدم توانایی خدای شما برای حفظ قرآن است
برای نمونه به این لینک رجوع کن:
http://zandiq.com/2008/12/09/ghoran-tahrif-nemishavad/

[=arial]من بیکار نیستم بیام برای شما جوک تعریف کنم! اولا چرا همه ی حرف منو نقل قول نکردید؟ بقیه ی حرفامو هم بخونید بعدا بیاید باز با ادله ی قعطیتون! حکم بدید.

شما حتی حاضر نشدی جواب سوالات منو بدی اون وقت انتظار دارید جواب بگیرید؟ من پرسیدم اصلا فلسفه ی اختلاف قرائت چی هست و یک نمونه بردارید بیارید که به قول خودتون یک کلمه اضافه شده باشه!! من گفتم چنین اختلاف قرائتی نداریم که یه کلمه توی یه قرآن باشه توی قرآن دیگری نباشه!

اون اختلاف قرائت هم که شما ازش صددرصد بی اطلاعی شامل چیز های دیگه هست که به لهجه ها و فصاحت و بلاغت قرآن مرتبطه!

بیخدا;410243 نوشت:

خودتان با فیلتر شکن به سایت رجوع کنید:
مثال نخست: سوره مريم 19 آیه 19
قرائت حفص[INDENT]{قال أنما أنا رسول ربك إليك لأهب لك غلاماً زكياً}
واضح منها بأن جبريل (رسول ربك) سيهب مريم غلاماً زكياً.

قرائت نافع، أبو عمرو، قالون، ورش{قال أنما أنا رسول ربك إليك ليهب لك غلاماً زكياً}
الأختلاف هنا يرينا بأن الهبة ليست من جبريل بل من الله.

البحر المحيط، الكشاف{قال أنما أنا رسول ربك إليك أمرني أن أهب لك غلاماً زكياً}
في هذه القرائت جبريل يوضح بأن الله أمره بأن يهب مريم غلام.

[/INDENT]
مثال دوم: سوره مريم 19 آیه 25قرائت حفص[INDENT]{وهزي إليك بجزع النخلة تُساقط عليك رطباً جنيا}

قرائت حمزة، الأعمش{وهزي إليك بجزع النخلة تَسَاقط عليك رطباً جنيا}

قرائت عاصم، الكسائي، الأعمش{وهزي إليك بجزع النخلة يسّاقط عليك رطباً جنيا}

قرائت أبو ناهيك، أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة تسقط عليك رطباً جنيا}

كتاب الأعراب للنحاس{وهزي إليك بجزع النخلة نٌساقِط عليك رطباً جنيا}

قرائت مسروق{وهزي إليك بجزع النخلة يُساقِط عليك رطباً جنيا}

قرائت أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة تَسقُط عليك رطباً جنيا}

قرائت أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة يَسقُط عليك رطباً جنيا}

قرائت أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة تتساقط عليك رطباً جنيا}

قرائت أبو الأسمال{وهزي إليك بجزع النخلة يُسقط عليك رطباً جنيا}

[/INDENT]
مثال سوم: سوره مريم 19 آیه 26قرائت حفص[INDENT]{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً فلن أكلم اليوم أنسياً}

قرائت زيد بن علي{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صياماً فلن أكلم اليوم أنسياً}

قرائت عبد الله بن مسعود، أنس بن مالك{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}

قرائت أبي بن كعب، أنس بن مالك{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت أنس بن مالك
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً وصمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}

[/INDENT]

دوست گرامی نوع قرآئت کردن قرآن چه ربطی به متن قرآن دارد!؟
اگر کسی قرآن را اشتباه بخواند قرآن ایراد دارد!؟
آیا نوع قرآئت توسط قاریان قرآن مورد تایید قرآن هست؟ اگر هست دلیلتان را بگویید.و با سند پاسخ دهید.
زمانی که میگویید قرآن تحریف شده است.یعنی متن قرآن اشتباه است.اگر متنی اشتباه است و از نظر شما تحریف شده است را بیان فرمایید.با دلیل و سند.
سند نباید لینک سایت باشد باید نام یک کتاب از یک عالم دینی باشد.

قرآن تحریف نمیشود!
اسلامگرایان معمولا در این قضیه بسیار اغراق میکنند که قرآن از هرگونه تحریف شدنی در امان است. البته این قضیه چندان هم اهمیتی ندارد زیرا همین قرآن به اصطلاح تحریف نشده نیز اساساً آش دهان سوزی نیست و حاوی انواع و اقسام اشکالات و تناقضات است که در بخش اشتباهات قران ، خطاهاي تازينامه به آنها پرداخته شده است. مسلمانان معمولا کتب مسیحیان و یهودیان را محکوم به تحریف شدن میکنند و این را نشانه برتری قرآن میدانند که خداوند آنرا از تحریف شدن حفظ میکند.
این درحالی است که تحریف نشدن قرآن ابداً اصالت و حقانیتی برای قرآن نمی آورد، زیرا اگر قرار است هرکتابی که 1400 سال تحریف نشده باشد از طرف خدا باشد، میتوان کتابهای تاریخی بسیاری را یافت که قدمتی حتی بیش از 1400 سال دارند، لذا این ادعای مسلمانان ارزش منطقی چندانی ندارد اما، اسلامگرایان معمولا ادعا میکنند که تفاوت میان قرآن و آنچه این کتاب را از سایر کتابها جدا میکند این است که قرآن هرگز تغییر نکرده است، حتی یک نقطه از قرآن در 1400 سال گذشته تغییر نکرده است و هیچ اختلافی نمیتوان میان قرآنهای مختلف یافت.
در این نوشتار ما به بررسی مختصر این ادعا و رد آن خواهیم پرداخت. آیا واقعا تمام قرآنهای موجود بر روی کره زمین یک شکل هستند؟
ما این ادعا را در سه قسمت بررسی خواهیم کرد.

  1. اندکی در مورد تاریخ تغییرات قرآنی توضیح خواهیم داد
  2. دو قرآن را از دو نقطه مختلف با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد
  3. به قرآنی نگاه خواهیم افکند که نوشتارهای مختلف قرآن را در مورد هر آیه ذکر کرده است
ن.ج. داود مترجم عرب قرآن در مقدمه ترجمه خود از قرآن مینویسد:با توجه به اینکه قرآن در اصل به خط کوفی نوشته شده بود و دارای حرکت و نقطه نبود، قرائتهای مختلفی از آن توسط مسلمانان بوجود آمده است که به یک اندازه دارای ارزش و رسمیت میباشند. 1

با توجه به نوشته این دانشمند دینی، نوشتارهای مختلفی از قرآن وجود دارد، اما طبیعت این نوشتارهای مختلف چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که «قاری» قرآن حساب میشوند نوشته شده است و با نام این افراد به یادگار مانده است. قرائتهای مشهوری از قرآن در قرنهای اولیه اسلام وجود داشت. این قرائتهای مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن میدانستند بصورت نوشته در آمد، به آن افراد راوی گفته میشود که قرائتهایی از قرآن را روایت کرده اند. بنابر این در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفته است و قرآن را نمیتوان خواند مگر اینکه به یکی از راوی ها و قاری ها اعتماد کرد. و ما بر آنیم تا بدانیم چه روایت هایی از قرآن امروزه در دنیا وجود دارد.
نوشتار زیر که توسط یک مسلمان نوشته شده است این مهم را با جزئیات بیشتری شرح میدهد:قاریان بسیاری وجود داشتند و تعداد آنها به دلیل اینکه افرادی که قرآن را حفظ کرده بودند میمردند زیاد شد و کار آنها اهمیت بیشتری یافت و به دلیل اینکه قرآن با خط بسیار ابتدایی عربی نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابر این در قرن 4 ام اسلامی تصمیم بر این گرفته شد که قرائت های مختلف قرآنی را از هفت قاری اصلی جمع آوری کنند و برای هر قاری دو راوی قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنویسند. و نتیجه این کار 7 قرآن اساسی بود که هرکدام دو راوی داشت و همگی با حرکت و نقطه بود که با یکدیگر اندکی اختلاف داشتند. 2

این کار در سال 322 هجری قمری توسط خلیفه المقتدر سازماندهی شد و بالاخره انجام گرفت. دکتر شجاع الدین شفا در کتاب پس از 1400 سال برگ 101 مینویسد:در قرن چهارم هجری ابن مجاهد، یکی از فقهای بزرگ بقداد، به اتکاء حدیثی از پیامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحی شده است و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و این نظر مورد تایید دستگاه خلافت نیز قرار گرفت. بدین ترتیب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آنها به یکی از فقهای بزرگ قرون اول و دوم هجری در شهرهای مهم جهان اسلام ارتباط داده میشد در سال 322 هجری توسط خلیفه المقتدر به رسمیت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحله متوالی سه و چهار قرائت دیگر بر آن ها اضافه شد، بطوریکه سر انجام شمار قرائت های مجاز قرآن به چهارده رسید (که حافظ ما در غزلی که انتاب آن بدو مورد تردید است، مدعی از برداتن همه آنها است). متن قرائتی برگزیده جامع (دانشگاه) الازهر که چاپ مصر رایج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفته است، منسوب به فقیهی بنام عاصم بن ابی النجود است. که در سال 127 هجری در کوفه درگذشته است.

این قرائتهای رسمی از این قرارند.[INDENT]نافع، از مدینه سال 169/785- ابوعبدالله نافع بن ابي نعيم مدني‌، مُكنَّي به «ابي رويم‌» مي‌باشد. نافع اصلاً از اصفهان بود و در مدينه مي‌زيست و در همانجا (به سال 176 يا 169) درگذشت‌، يادآوري كرده‌اند كه وي قرآن را نزد ابوميمونه، «مولي ام سلمه‌»، همسر رسول خدا (ص‌) قرائت نموده است‌. روايان وي عبارتند از: ورش و قالون‌.
ابن کثیر، از مکه سال 119/737 – (عبدالله بن كثير مكي‌) از ايرانياني بود كه كسراي ايران او را با كشتي‌هايي كه به يمن فرستاده بود براي فتح حبشه گسيل داشت‌. ابن كثير مردي فصيح و بليغ‌… بود. و از جمع صحابه عبدالله زبير و انس‌بن‌مالك را درك كرده‌ بود. روايان وي عبارتند از: بُزِي‌ّ و قٌنبل‌.
ابو عمرو الاعلی، از دمشق سال 153/770 – ابوعمروبن علاء بصري وي اهل ايران بوده است و در ميان قرّأ سبعه از لحاظ كثرت اساتيد و شيوخ قرائت‌، كسي به پاية او نمي‌رسد، و قرآن را در مناطق مختلفي مانند مكه و مدينه و بصره و كوفه بر استادان زيادي قرائت كرد. سيدحسن صدر، ابي‌عمرو را شيعي مي‌داند. راويان قرائت وي عبارتند از: دوري و سوسي (وي ايراني و اهل شوش بوده است‌).
ابن عامر، از بصره سال 118/736 – وي در زمان عمربن عبدالعزيز و قبل و بعد از آن‌، امام مسجد دمشق (جامع اموي‌) و قاضي و پيشواي آن ديار بوده واز معمّرترين قرّأ سبعه به شمار مي‌رود. ابن عامر بنا به قول صحيح به سال 118 هجري قمري در نود و نه سالگي از دنيا رفت‌. راويان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذكوان‌.
حمزه، از کوفه سال 156/772 – حمزة‌بن‌حبيب زيّات كوفي حمزه اصلاً ايراني است و زمان صحابه را درك كرده است و شايد برخي از آنها را ديده باشد. حمزه نيز مانند عاصم شيعي است و قرآن را بر امام صادق (ع‌) خوانده است‌. شيخ طوسي نيز حمزه را از اصحاب امام صادق (ع‌) معرفي كرده‌است. در وجه ملقب شدن حمزه به «زيّات‌» مي‌نويسند كه وي با آوردن روغن از كوفه به حلوان و آوردن پنير و گردو از حلوان به كوفه امرار معاش مي‌كرد .( زيت نيز به معني روغن و زيّات روغن فروش است‌.)
الکسائی، از کوفه سال 189/804 – وي از مردم سرزمين ايران بوده است و گويند در ميهن خود در «طوس‌» يا «ري‌» وفات كرد. وي قرائت را چهار بار از حمزه اخذ كرد، به طوري كه مي‌توان به قرائت او اعتماد نمود. كتاب‌ها و آثار زيادي به كسائي منسوب است‌. راويان وي عبارتند از: حفص دوري و ابوالحارث‌.
ابوبکر عاصم، از کوفه سال 158/778 – عاصم بن ابي النجود كوفي از مردم كوفه است‌، عاصم از قرّأ هفتگانه و شيعي است و قرآن را بر ابي عبدالرحمن عبدالله‌بن‌حبيب سلمي شيعي ـ كه از ياران اميرالمؤمنين علي (ع‌) بود… قرائت كرد. عاصم با يك واسطه راوي قرائت اميرالمؤمنين (ع‌) است‌. به همين جهت گفته‌اند فصيح‌ترين قراآت‌، قرائت عاصم مي‌باشد، زيرا وي قرئت اصيل آورده است‌. خوانساري در كتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم مي‌نويسد: «وي پارساترين و پرهيزگارترين قرّأ، و رأي او درست‌ترين آرأ در قرائت به شمار مي‌رود». قاطبة ي دانشمندان شيعي‌، قرائت عاصم را فصيح‌ترين قراآت دانسته‌اند. روايان وي عبارتند از: حفص و ابوبكر عياش‌. اطلاعات مربوط به قراء سبعه از اینجا گرفته شده است.

[/INDENT]
در حقیقت قرائتهای بیشتری از قرآن در دنیا موجود میباشد، جدول زیر، لیستی از قرآنهای مورد استفاده در کشورهای مختلف دنیا، راوی و قاری آنها و منطقه ای که این قرآنها درآنجا وجود دارند نشان میدهد.
width: 1

[TH="align: right"]قاری[/TH]
[TH="align: right"]راوی[/TH]
[TH="align: right"][/TH]
[TH="colspan: 3 align: right"][/TH]
[TD="align: right"]نافع[/TD]
[TD="align: right"]ورش[/TD]
[TD="align: right"]الجزایر، مراکش، قسمتهایی از تونس، غرب آفریقا و سودان[/TD]
[TD="align: right"]قالون[/TD]
[TD="align: right"]لیبی، تونس و قسمتهایی از قطر[/TD]
[TD="align: right"]ابن کثیر[/TD]
[TD="align: right"]البیزی[/TD]
[TD="align: right"]قنبل[/TD]
[TD="align: right"]ابو عمرو الاعلی[/TD]
[TD="align: right"]الدوری[/TD]
[TD="align: right"]قسمتهایی از سودان و غرب آفریقا[/TD]
[TD="align: right"]السوسی[/TD]
[TD="align: right"]ابن عامر[/TD]
[TD="align: right"]هشام[/TD]
[TD="align: right"]قسمتهایی از یمن[/TD]
[TD="align: right"]ابن ذكوان[/TD]
[TD="align: right"]حمزه[/TD]
[TD="align: right"]خلف[/TD]
[TD="align: right"]خالد[/TD]
[TD="align: right"]الکسائی[/TD]
[TD="align: right"]الدوری[/TD]
[TD="align: right"]ابی حارث[/TD]
[TD="align: right"]ابوبکر عاصم[/TD]
[TD="align: right"]حفص[/TD]
[TD="align: right"]تمام کشورهای اسلامی[/TD]
[TD="align: right"]ابن وردان[/TD]
[TH="colspan: 3 align: right"]«قرآنهای سه گانه»[/TH]
[TD="align: right"]ابوجعفر[/TD]
[TD="align: right"]ابن وردان[/TD]
[TD="align: right"]ابن جماز[/TD]
[TD="align: right"]یعقوب الهاشمی[/TD]
[TD="align: right"]رویس[/TD]
[TD="align: right"]روح[/TD]
[TD="align: right"]خلیف البزار[/TD]
[TD="align: right"]المروزی[/TD]
[TD="align: right"]ادریس الحداد[/TD]
[TH="colspan: 3 align: right"]«قرآنهای چهارگانه گانه»[/TH]
[TD="align: right"]ابن محسن[/TD]
[TD="align: right"]ابن شنبوز[/TD]
[TD="align: right"]البیزی[/TD]
[TD="align: right"]الیزیدی[/TD]
[TD="align: right"]احد بن فرح[/TD]
[TD="align: right"]سلیمان بن الحکم[/TD]
[TD="align: right"]الحسن البصری[/TD]
[TD="align: right"]ابو نعیم البلخی[/TD]
[TD="align: right"]الدوری[/TD]
[TD="align: right"]الاعمش[/TD]
[TD="align: right"]امتودی[/TD]
[TD="align: right"]الشنبیزی الشتاوی[/TD]
[TD="colspan: 3 align: right"]قرائتهای بیشتری از این قرائتها نیز وجود دارد، اما این قرائتها رسمی ترین آنها حساب میشوند، اطلاعات مربوط به ناحیه استفاده شدن این قرآنها از ابو عمار یاسر قاضی نقل شده است. 3[/TD]


جدول بالا به این معنی است که قرآن از نسخه های روایت شده مختلفی بجای مانده است، تمامی این نسخه ها امروز چاپ و استفاده نمیشوند اما بسیاری از آنها همچنان چاپ میشوند.
گفتنی است بسیاری از اشخاص از این طبقه بندی اطلاع ندارند و چون برای اولین بار با آن روبرو میشوند در صحت آن شک میکنند، این افراد کافی است شناسنامه قرآنی که خود استفاده میکنند نگاه کنند تا متوجه شوند که چه قرائت و چه روایتی است، تصویر زیر، شناسنامه قرآنی است که نگارنده این نوشتار از آن استفاده میکند.

اکنون به تفاوتهای میان دو قرآن که از دو روایت مختلف از دو جای مختلف نوشته شده است، میپردازیم و خواهیم دید که آیا این دو قرآن که در دو جای مختلف دنیا چاپ میشوند بایکدیگر برابر هستند یا نه. قرآن سمت راست قرآنی است که بر اساس روایت حفص از قرائت ابوبکر عاصم نوشته شده است و در تمام کشورهای اسلامی استفاده میشود و معمولا بعنوان قرآن اصلی از آن یاد میشود و قرآن سمت چپ قرآنی است که بر اساس روایت ورش از قرائت نافع نوشته شده است، قرآن روایت ورش بیشتر در شمال آفریقا استفاده میشود.
width: 1

[TD="align: right"][/TD]
[TD="colspan: 3 align: right"]وقتی قرآنها را باهم مقایسه میکنیم، در میابیم که با هم از شش جنبه در تفاوت هستند.
  1. تفاوت املائی
  2. تفاوت میان حرکت ها
  3. تبدیل شدن کلمه به کلمات مشابه
  4. تفاوت میان نقطه ها (اعراب)
  5. اضافه و یا حذف شدن کلمات
  6. تغییر جایگاه یک کلمه
  7. [/TD]
    [TD="align: right"][/TD]


    حال بیایید به گوشه هایی از این تفاوتها نگاه کنیم. مثالهای زیر از کلمات مشابه از یک سوره از این دو کتاب آورده شده است، اما شماره آیات در قرآنها بایکدیگر برابر نیست و قرآنهای مختلف شماره آیات مختلفی دارند. بنابر این مثلا آیه 132 سوره بقره در روایت حفص از عاصم برابر است با آیه 131 سوره بقره در قرآن ورش.
    تفاوت میان حروف: تفاوتهایی از لحاظ تحریری در نوشتن الفبای عربی در میان این قرآنها موجود است و این عثمانی ها بودند که روی طریقه نگارش قرآن کار کردند و استاندارن و مبنایی برای آن بوجود آوردند.
    width: 1

    [TD="align: right"]قرآنی که بر اساس روایت امام حفص نوشته شده است[/TD]
    [TD="align: right"]قرآنی که بر اساس روایت امام ورش نوشته شده است[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 132[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 131[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره شمس آیه 15[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره شمس آیه 15[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 132[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 131[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره آل عمران آیه 133[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره آل عمران آیه 133[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره مائده آیه 54[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره مائده آیه 56[/TD]

    مثالهای بالا تفاوتهای میان حروف را در این دو قرآن نشان میدهند.
    تفاوت میان حرکت ها:همانگونه که گفته شد هنگامی که قرآن نگاشته میشد در آن نقطه و حرکتی وجود نداشت، و این طبیعی است که در قرآنهای موجود در دنیا تفاوتهایی نیز میان نقطه های استفاده شده در قرآن وجود داشته باشد. نقطه در نگارش عربی نقش بسیار مهمی دارد و تفاوت میان نقطه ها بطور کلی معنی جمله را عوض میکند. در قرآنی که نقطه نداشته باشد تمامی حروف ب ، ت، ث، ن و یبه شکلنوشته شده اند. لازم به ذکر نیست که حروف دیگری همچون [ص ض ط ظ ز ر ذ د س ش ع غ ف ق] نیز در نگارش بدون نقطه عربی کاملا مانند هم نوشته میشوند. جالب است که بر خلاف دروغی که مسلمانان میگویند اولین بار عثمانی ها به قرآن نقطه را اضافه کردند نه حضرت علی(!). قرآنی که منسوب به امام حسن است و در موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشود هیچ نقطه و حرکتی ندارد. قرآن را تا پیش از زمان عثمانی میشد به چندین روش خواند و از راویان مختلف قرآن که قرآن را حفظ کرده بودند می آموختند که باید یک آیه را چگونه بخوانند. قرآنهایی که ما آنها را بررسی میکنیم هرکدام دارای سبک خواندن خود نیز هستند و آنها را به انواع مختلفی قرائت میکنند. در مثالهای زیر مشاهده میشود که در محل قرارگرفتن نقطه ها در قرآن نیز بین قرآنهای موجود اختلاف بسیار است.
    width: 1

    [TD="align: right"]قرآنی که بر اساس روایت امام حفص نوشته شده است[/TD]
    [TD="align: right"]قرآنی که بر اساس روایت امام ورش نوشته شده است[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 140[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 139[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره آل عمران آیه 81[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره آل عمران آیه 80[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 259[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 258[/TD]

    از مثالهای بالا نتیجه گرفته میشود که مردم در جاهای مختلف حتی قرآنها را یک شکل نیز نمیخوانند.
    تفاوت میان حرکت ها: مثالهای زیر از این دو قرآن نشان میدهد که آنها در حرکات خود نیز با یکدیگر برابر نیستند و تفاوت در میانشان وجود دارد. حکومت عثمانی بر روی این ضعف از قرآنهای پیش از خود نیز کار کرد و آنرا بصورت استاندارد در آورد.
    width: 1

    [TD="align: right"]قرآنی که بر اساس روایت امام حفص نوشته شده است[/TD]
    [TD="align: right"]قرآنی که بر اساس روایت امام ورش نوشته شده است[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 214[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 212[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 10[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 9[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 184[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره بقره آیه 183[/TD]
    [TD="align: right"]
    سوره قصص آیه 48[/TD]
    [TD="align: right"]
    48 سوره قصص آیه 48[/TD]

    البته بسیاری از محققین اسلامی معتقدند علی رغم تفاوتهای بسیاری که میان روایات قرآنی بویژه روایت حفص و ورش وجود دارد، هیچکدام از آنها تاثیر چندانی بر معنی قرآن ندارند، و روی تفکرات اسلامی تغییرات چندانی نمیدهند. بررسی این ادعا بطور مفصل و دقیق در حوصله این نوشتار نیست، اما این تفاوتها ادعای قابل تحریف نبودن قرآن را حداقل از یک ادعای منطقی و دقیق به یک ادعای احساسی و غیر محکم همچون سایر ادعاهای دینی تبدیل میکند.
    بررسی تفاوتهای میان تمامی نسخه های مختلف قرآن کار دشواری است اما کتابی که در اینجا معرفی میشود، اختلافات میان ده قرائت رسمی پذیرفته شده قرآن را با یکدیگر در مورد هر آیه بررسی میکند. و این کتاب ادعای «مهم نبودن تفاوتهای میان نسخه های مختلف قرآنی» را زیر سوال میبرد

    آسان کردن خواندن آنچه نازل شده است.
    در این کتاب محمد فهد خرم ده نسخه از نسخه های مختلف که نام آنها را ذکر کردیم جمع آوری کرده است و آنها را در حاشیه هر صفحه که حاوی قرآن نسخه حفص است آورده است. البته نسخه های دیگری نیز وجود داشته است که وی آنها را جمع آوری نکرده است. همانطور که اسم کتاب میگوید، این کتاب بررسی آنچه از قرآن بر جای مانده را آسان میکند.
    در پایین یک برگ از این کتاب بصورت تصادفی انتخاب شده است، برگ زیر سوره بقره آیات 270 تا 274 را نشان میدهد، و در حاشیه اختلافاتی که میان نسخه های مختلف قرآن وجود دارد آورده شده است. بطور کلی میتوان ادعا کرد حد اقل در دو سوم آیات قرآنی نوعی از اختلافات یاد شده وجود دارد.

    در اینجا نیز شایسته است مثالهایی دیگر از تفاوتهای میان قرآنهای موجود بیاوریم.
    مثال نخست: سوره مريم 19 آیه 19قرائت حفص[INDENT]{قال أنما أنا رسول ربك إليك لأهب لك غلاماً زكياً}
    واضح منها بأن جبريل (رسول ربك) سيهب مريم غلاماً زكياً.

    قرائت نافع، أبو عمرو، قالون، ورش{قال أنما أنا رسول ربك إليك ليهب لك غلاماً زكياً}
    الأختلاف هنا يرينا بأن الهبة ليست من جبريل بل من الله.

    البحر المحيط، الكشاف{قال أنما أنا رسول ربك إليك أمرني أن أهب لك غلاماً زكياً}
    في هذه القرائت جبريل يوضح بأن الله أمره بأن يهب مريم غلام.

    [/INDENT]
    مثال دوم: سوره مريم 19 آیه 25قرائت حفص[INDENT]{وهزي إليك بجزع النخلة تُساقط عليك رطباً جنيا}

    قرائت حمزة، الأعمش{وهزي إليك بجزع النخلة تَسَاقط عليك رطباً جنيا}

    قرائت عاصم، الكسائي، الأعمش{وهزي إليك بجزع النخلة يسّاقط عليك رطباً جنيا}

    قرائت أبو ناهيك، أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة تسقط عليك رطباً جنيا}

    كتاب الأعراب للنحاس{وهزي إليك بجزع النخلة نٌساقِط عليك رطباً جنيا}

    قرائت مسروق{وهزي إليك بجزع النخلة يُساقِط عليك رطباً جنيا}

    قرائت أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة تَسقُط عليك رطباً جنيا}

    قرائت أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة يَسقُط عليك رطباً جنيا}

    قرائت أبو حي{وهزي إليك بجزع النخلة تتساقط عليك رطباً جنيا}

    قرائت أبو الأسمال{وهزي إليك بجزع النخلة يُسقط عليك رطباً جنيا}

    [/INDENT]
    مثال سوم: سوره مريم 19 آیه 26قرائت حفص[INDENT]{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً فلن أكلم اليوم أنسياً}

    قرائت زيد بن علي{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صياماً فلن أكلم اليوم أنسياً}

    قرائت عبد الله بن مسعود، أنس بن مالك{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}

    قرائت أبي بن كعب، أنس بن مالك{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}
    قرائت أنس بن مالك
    {فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً وصمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}

    [/INDENT]
    برای تکمیل رد ادعای تحریف ناپذیر بودن قرآن، تارنمای زندیق نسخه ای از یکی از روایات قرآن را که اختلافات فراوان با قرآن موجود در اکثر کشورهای اسلامی دارد در بخش «اسناد تعدد نسخ قرآنی و تحریف قرآن« با مشخص کردن کلماتی که با یکدیگر در این دو قرآن اختلاف دارند قرار داده است.

    @█ عشق من خدا █@;410249 نوشت:
    آیا نوع قرآئت توسط قاریان قرآن مورد تایید قرآن هست؟ اگر هست دلیلتان را بگویید.و با سند پاسخ دهید.
    زمانی که میگویید قرآن تحریف شده است.یعنی متن قرآن اشتباه است.ا[HL]گر متنی اشتباه است و از نظر شما تحریف شده است را بیان فرمایید.با دلیل و سند.[/HL]
    سند نباید لینک سایت باشد باید [HL]نام یک کتاب از یک عالم دینی باشد[/HL].

    یک کتاب بیاورم از عالم دینی که بگوید قرآن اشتباه دارد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    شما هنو معنی تحریف لفظی را نمی دانید و همچنین احادیث بسیار زیادی در کتب شما مبنب بر تحریف قرآن وجود دارد

    بسم رب الشهداء


    عبدالغفور;406277 نوشت:
    آیا این درسته که قرانی که در دست ماست ناقصه وتحریف شده و قران واقعی نزد امام علی و الان هم نزد امام عصره لطفا منو به کتاب یا جای دیگه ای ارجاع ندیدبرام توضیح بدید


    نظر حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته)
    :ok:


    دانشمندان دلایل زیادی بر عدم تغییر و تحریف قرآن بیان نموده اند که ما در این جا تنها برخی از ادله عقلی آن را بیان می کنیم:


    1. قرآن از هنگام نزول دارای خصوصیاتی؛ مانند نظم بدیع، عدم اختلاف بین آیات، اخبار غیبی و .. بوده است و همچنان آن خصوصیات را دارد و هنوز هم کسی نتوانسته حتی یک سوره مانند آن بیاورد. پس قرآن 14 قرن گذشته با قرآن امروز فرقی ندارد.


    2. اگر دینی بخواهد آخرین دین باشد، اولاً: باید کامل باشد (بر خلاف دین های غیر خاتم که کامل نبودند) و ثانیاً: هیچ تحریف و تغییری در طول تاریخ نداشته باشد، و با فقدان هر یک از این دو ویژگی، عقل خواهد گفت این دین خاتم نیست.

    البته باید توجه داشت که از بارزترین امور دین که نباید تغییر و تحریف در آن راه یابد، کتاب آن دین است.
    پس می گوییم قرآن کتاب اسلام است و دین اسلام هم دین خاتم، پس قرآن، کتاب دین خاتم است و از آن روی که کتاب دین خاتم باید مصون از تغییر و تحریف باشد، پس نتیجتاً قرآن مصون از تحریف و تغییر است.



    3. قرآن کتابى است که مسلمانان همیشه در نمازها، مساجد، خانه، میدان جنگ، به هنگام روبه رو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانیت مکتب از آن استفاده مى‏کردند و هیچ گاه از آن جدا نبوده اند، و با چنین حضوری، جایی برای تحریف آن وجود نخواهد داشت.


    4. اگر کسی در کیفیت جمع قرآن به صورت یک مجموعه و با همین شکل فعلى در عصر خود پیامبر (ص) با دیگری اختلاف داشته باشد، در این شکی ندارد که نه کلمه ای به قرآن اضافه شده و نه کلمه ای از آن کم شده است؛

    زیرا از آن زمان تا کنون مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ آن اهمیت مى‏دادند. حافظان و قاریان و معلمان قرآن در زمان پیامبر اکرم (ص) آن قدر زیاد بودند که تنها درحادثه " بئر معونه" حدود 70 نفراز آنان شربت شهادت نوشیدند

    در زمان های بعد از پیامبر اکرم (ص) تا امروز در تمامی کشورهای اسلامی همواره عده زیادی حافظ و قاری و معلم قرآن بوده اند که با این وصف حتی احتمال تحریف آن وجود نخواهد داشت.



    5. مورخان تعداد "نویسندگان وحى" در زمان پیامبر اکرم (ص) را تا چهل و سه نفر نوشته‏اند، در این صورت کتابى که این همه نویسنده داشته، امکان ندارد دست تحریف کنندگان به سوى آن دراز شود.


    6. دعوت همه پیشوایان اسلام که همه یک زبان، مردم را به تلاوت و بررسى و عمل به همین قرآن موجود دعوت مى‏کردند، نشان مى‏دهد که این کتاب آسمانى به صورت یک مجموعه دست نخورده در همه قرون از جمله قرون نخستین اسلام بوده است.

    احادیث تحریف قرآن یا سنداً ضعیف هستند یا از جهت صدور حجت نمی باشند و یا دلالت آنها مقبول نیست و قرآن کریم به هیچ وجه تحریف نشده و نخواهد شد.



    اگر کسی اعتقاد به تحریف قرآن داشته باشد، اعتقادش باطل است و اگر مستند به اجتهاد یا تقلید معتبری نباشد، معذور نیست. ولی در هر حال، صرف این اعتقاد باعث کفر نمی شود.

    سفینة البحار، ج 1، ص 57.

    جناب دوست عزیز و گرامی (بیخدا)

    شما هروقت فرق بین تحریف در متن کتاب و قرآئت اشتباه توسط دیگران را فهمیدید.بگویید قرآن تحریف شده است.

    ابن کثیر هم وهابی است( نه مورد تایید اهل تسنن است نه مورد تایید شیعیان)
    ابن کثیر و ربابانش حتی قادر به تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم نیستند چه برسد درباره متن قرآن بخواهند توضیح دهند.

    درضمن یهتره بروید و ببینید قرآن زمان حضرت علی نگارش شد و بعد از پایان به تایید ایشان رسید.

    دوست گرامی آیاتی که میگویید تحریف شده است را یک به یک بیان کنید و دلیلتان را واضح بفرمایید.
    شما فقط کپی پیس میکنید آن هم از سایتهای غیر معتبر.

    بازهم میگم قرآئت توسط قاریان ربطی به متن قرآن ندارد.

    بیخدا;410232 نوشت:

    چرا جوک میگی؟!
    شما معتقدید قرآن تحریف لفظی نشده! پس نیازی نیست حتما معنی تغییر کنه
    و وقتی اختلاق قرائت و حروف وجود دارد یعنی تحریف شده
    و فلسفه اختلاف قرائت هم عدم توانایی خدای شما برای حفظ قرآن است
    برای نمونه به این لینک رجوع کن:
    http://zandiq.com/2008/12/09/ghoran-tahrif-nemishavad/

    [=arial]مگه من بیکارم برای شما جوک بگم؟!خیلی جالبه که همه ی متن منو نقل قول نکردید!! بنده گفتم این کلام شما اشتباهه و ما قرآنی نداریم که توش یه کلمه زیادتر باشه!!

    اون اختلاف قرائتی که هم شما ازش صددرصد بی اطلاعی به لهجه ها و فصاحت و بلاغت مربوط می شه... وتمام اون مثال های بالا که از سوره ی مریم آوردی همه ی یه معنی می دن .مثل این می مونه که من به زمین می گم زَمین! یکی دیگه می گه زِمین!!!(با کسره روی ز) الان کلمه ی زمین تحریف شده؟؟:))))

    بیخدا;410251 نوشت:

    یک کتاب بیاورم از عالم دینی که بگوید قرآن اشتباه دارد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    شما هنو معنی تحریف لفظی را نمی دانید و همچنین احادیث بسیار زیادی در کتب شما مبنب بر تحریف قرآن وجود دارد

    دوست گرامی چرا ضدو نقیض سخن میگویید.
    شما گفتید قرآن تحریف شده بنده گفتم از یک کتاب معتبر که یک عالم دینی گفته باشد مدرک ارائه دهید.
    چرا سخن بنده را به خودم پاس میدهید.

    دوست گرامی بهتره انقدر ضد و نقیض سخن نگویید.
    شما گفتید یکی از دلیل محکم تحریف قرآن بابت قرآئت های مختلف است.
    بنده گفتم قرآئت ربطی به متن ندارد.
    حال شما میگویید معنی تحریف لفظی را نمیدانید. به نظر بنده این شما هستید که معنی تحریف را نمیدانید.

    @█ عشق من خدا █@;410254 نوشت:
    شما هروقت فرق بین تحریف در متن کتاب و قرآئت اشتباه توسط دیگران را فهمیدید.بگویید قرآن تحریف شده است.

    شما برای من تعریف تحریف لفظی قرآن را بیاور بعدا در این باره سخن خواهیم گفت چون شما نمی دانید تحریف لفظی چیست؟!!
    @█ عشق من خدا █@;410254 نوشت:
    درضمن یهتره بروید و ببینید قرآن زمان حضرت علی نگارش شد و[HL] بعد از پایان به تایید ایشان رسی[/HL]د.

    این جمله را اثبات کنید
    یک سخن از علی بر تایید این قرآن و عدم تحریف آن بیاورید
    @█ عشق من خدا █@;410254 نوشت:
    دوست گرامی آیاتی که میگویید تحریف شده است را یک به یک بیان کنید و دلیلتان را واضح بفرمایید.

    به این کتاب مراجعه کنید:
    http://www.aqeedeh.com/view/book/120/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%81/

    @█ عشق من خدا █@;410256 نوشت:
    شما گفتید قرآن تحریف شده بنده گفتم از یک کتاب معتبر که یک عالم دینی گفته باشد مدرک ارائه دهید.

    بفرمایید به همان لینک مراجعه کنید اقوال تمام علمای شیعه راجع به تحریف قرآن را آورده
    این سخن مجلسی نویسنده 110 جلد بحار الانوار است که می گوید تحریف قرآن در نزد من متواتر است:
    ______________________________
    و لا يخفى أن هذا الخبر و كثير من الأخبار الصحيحة صريحة في نقص القرآن و تغييره، و عندي‏ أن‏ الأخبار في هذا الباب متواترة معنى، و طرح جميعها يوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأسا بل ظني أن الأخبار في هذا الباب لا يقصر عن أخبار الإمامة فكيف يثبتونها بالخبر.

    بیخدا;410259 نوشت:

    این جمله را اثبات کنید
    یک سخن از علی بر تایید این قرآن و عدم تحریف آن بیاورید
    /

    دوست گرامی این بنده نیستم که باید ثابت کنم.این شما هستید که باید ثابت کنید که قرآن تحریف شده است.
    از کتاب وهابیت نباید مثال بزنرد.
    انقدر هم لینک غیر معتبر نفرستید.
    اگر قرآن تحریف شده بود چرا هیچ یک از امامان شیعیان از آن سخنی نگفتند!

    در ضمن زمانی که کسی میگوید قرآن تحریف شد. اولا باید بگوید کدام آیه تحریف شد.
    بعد بیاد دلیل بیاورد بگوید به این دلایل این آیه اشتباه است.
    بعد از اینکه ثابت کرد آیه اشتباه است باید بگوید درست این است.
    و بعد در پایان بگوید آیه مورد نظر تحریف شده است.

    نه اینکه از کتوب وهابیت مثال بزند.

    مثلا بنده میگیم زمین جاذبه ندارد.اول باید ثابت کنم جاذبه ندارد.بعد از اینکه ثابت کردم جاذبه ندارد باید یک جایگزین درست برای جاذبه بیاورم. و در پایان نتیجه بگیرم که زمین جاذبه ندارد.

    بهتره کمتر لینک بگذارید و منطقی پاسخ دهید.

    [=arial]خیلی جالبه! شما اول از همه توی پست اولت اومدی گفتی قرآن تحریف شده بعد نوع تحریف رو هم ذکر کردید!! و گفتید یک کلمه زیاد یا کم شده!(تحریف لغتی) بعد رفتید سرچ کردید فهمیدید حرف اولتون غلط بوده! و حالا دارید بحث رو می پیچونید و می گید تحریف لفظی شده!!تا به هدفتون برسید!! هیچ تحریفی صورت نگرفته شما خیالتون راحت باشه!اینایی که شما اسمشو می ذارید تحریف! در واقع تحریف نیست این ها مربوط می شه به لهجات مختلف و همه از نظر تجوید قرآن با هم اختلاف دارند! تجوید قرآن هم نوعی زیباییه! تجوید و صوت و لحن همه واسه زیباسازی قرآن هستند ....

    مثلا مصری ها به ج می گن گ! لبنانی ها می گن ژ! پس اگه یه مصری به جنوب بگه گنوب!! یعنی زبان عربی تحریف شده؟! کلا به نظرم بحث مفیدی نیست! وبحثش هدفمند نیست... خوش باشید

    @█ عشق من خدا █@;410266 نوشت:
    دوست گرامی این بنده نیستم که باید ثابت کنم.این شما هستید که باید ثابت کنید که قرآن تحریف شده است.
    از کتاب وهابیت نباید مثال بزنرد.
    انقدر هم لینک غیر معتبر نفرستید.
    [HL]اگر قرآن تحریف شده بود چرا هیچ یک از امامان شیعیان از آن سخنی نگفتند![/HL]

    اولا تو ثابت کن یکی از امامانتان گفته قرآن تحریف نشده
    دوم اینکه در همان کتاب سخن امامانتان مربوط به تحریف قرآن آمده
    کتاب هم مال هر کسی باشه مهم نیست مهم اینه توش چی نوشته
    @█ عشق من خدا █@;410266 نوشت:
    در ضمن زمانی که کسی میگوید قرآن تحریف شد. اولا باید بگوید کدام آیه تحریف شد.
    بعد بیاد دلیل بیاورد بگوید به این دلایل این آیه اشتباه است.
    بعد از اینکه ثابت کرد آیه اشتباه است باید بگوید درست این است.
    و بعد در پایان بگوید آیه مورد نظر تحریف شده است.

    آخونداتون که بهت می گن تورات تحریف شده با این مراحل می گن؟!

    محب القرآن;410271 نوشت:
    خیلی جالبه! شما اول از همه توی پست اولت اومدی گفتی قرآن تحریف شده بعد نوع تحریف رو هم ذکر کردید!! و گفتید یک کلمه زیاد یا کم شده!(تحریف لغتی) بعد رفتید سرچ کردید فهمیدید حرف اولتون غلط بوده! و حالا دارید بحث رو می پیچونید و می گید تحریف لفظی شده!!تا به هدفتون برسید!! هیچ تحریفی صورت نگرفته شما خیالتون راحت باشه!اینایی که شما اسمشو می ذارید تحریف! در واقع تحریف نیست این ها مربوط می شه به لهجات مختلف و همه از نظر تجوید قرآن با هم اختلاف دارند! تجوید قرآن هم نوعی زیباییه! تجوید و صوت و لحن همه واسه زیباسازی قرآن هستند ....

    در این جملات کوتاه تماما ایراد وجود دارد
    تو هنوز نمی دانی تحریف چند نوعه!! اصلا ما تحریف لغتی نداریم
    تحریف یا لفظی است یا معنوی

    زبان عربی زبانی است که با تغییر اعراب معنی قرآن عوض می شود پس اگر تغییری در اعراب باشد یعنی خدای شما ناتوان بوده که اعراب قرآن را از تحریف حفظ کنه که همینطور هم هست

    بیخدا;410298 نوشت:

    اولا تو ثابت کن یکی از امامانتان گفته قرآن تحریف نشده
    دوم اینکه در همان کتاب سخن امامانتان مربوط به تحریف قرآن آمده
    کتاب هم مال هر کسی باشه مهم نیست مهم اینه توش چی نوشته


    دوست گرامی زمانی که امام شیعه نگوید فلان آیه تحریف شده است.
    به این منزله است که این آیه درست است.

    بیخدا;410298 نوشت:

    آخونداتون که بهت می گن تورات تحریف شده با این مراحل می گن؟!


    اگه یکبار تورات رو میخوندی میفهمیدی تحریف شده یا نه.

    بیخدا;410298 نوشت:

    در این جملات کوتاه تماما ایراد وجود دارد
    تو هنوز نمی دانی تحریف چند نوعه!! اصلا ما تحریف لغتی نداریم
    تحریف یا لفظی است یا معنوی

    زبان عربی زبانی است که با تغییر اعراب معنی قرآن عوض می شود پس اگر تغییری در اعراب باشد یعنی خدای شما ناتوان بوده که اعراب قرآن را از تحریف حفظ کنه که همینطور هم هست

    دوست گرامی لطفا مغلطه نکن.
    شما گفتی قرآئت اشتباه یعنی اینکه قرآن تحریف شده است.نمیخواد بحث رو از مسیرش خارج کنی و حرف خودت رو تکذیب کنی.
    تحریف قرآن یعنی باید متن تحریف شده باشد.
    و تحریف در لفظ و .... ارتباطی با متن ندارد.
    شما گفتی متن قرآن تحریف شده.
    ثابت کنید متن تحریف شده است.

    @█ عشق من خدا █@;410301 نوشت:
    دوست گرامی زمانی که امام شیعه نگوید فلان آیه تحریف شده است.
    به این منزله است که این آیه درست است.

    امام شیعه می گوید آیه قرآن تحریف شده
    احادیث زیادی در آن کتاب که به شما معرفی شد وجود دارد
    این هم یک حدیث از تفسیر عیاشی:
    تفسير عياشى: ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه اين آيه بخدا قسم اين طور نازل شده بر پيامبر اكرم در باره اوصياء فقط: كنتم‏ [HL]خير ائمة[/HL] أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ اين چنين بخدا قسم جبرئيل آورده و جز محمّد و اوصياء او عليهم السّلام را قصد نكرده.

    در حالی که در قرآن است کنتم خیر امة و استدلال امامتان برای تحریف این آیه این است که چگونه ممکن است بهترین امت غاصبان خلافت باشند؟!

    @█ عشق من خدا █@;410301 نوشت:
    اگه یکبار تورات رو میخوندی میفهمیدی تحریف شده یا نه.

    مغالطه نکن
    با همان روشی که گفتی تحریف تورات را ثابت کن

    @█ عشق من خدا █@;410301 نوشت:
    شما گفتی قرآئت اشتباه یعنی اینکه قرآن تحریف شده است.نمیخواد بحث رو از مسیرش خارج کنی و حرف خودت رو تکذیب کنی.
    تحریف قرآن یعنی باید متن تحریف شده باشد.
    و تحریف در لفظ و .... ارتباطی با متن ندارد.
    شما گفتی متن قرآن تحریف شده.
    ثابت کنید متن تحریف شده است.

    تو فعلا برو از علمات بپرس تحریف بر چند قسم است تا من بیام برات توضیح بدهم
    تو هنوز در تقسیم بندی که آخوندانتان انجام داده اند مشکل داری

    [=Microsoft Sans Serif]

    @█ عشق من خدا █@;410301 نوشت:
    مثلا بنده میگیم زمین جاذبه ندارد.اول باید ثابت کنم جاذبه ندارد.بعد از اینکه ثابت کردم جاذبه ندارد باید یک جایگزین درست برای جاذبه بیاورم. و در پایان نتیجه بگیرم که زمین جاذبه ندارد.[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]

    [=Microsoft Sans Serif]
    برای ما ابتدا در دبستان ثابت می‌کنند که زمین جاذبه دارد. هیچ‌کس خدادادی نمی‌داند که زمین جاذبه دارد!

    کسی هم که می‌خواهد به چیزی باور پیدا کند، باید در ابتدا با خرد خود آنرا بپذیرد و دلیل‌ها پذیرفتنی‌ای ببیند؛ پس این مسلمانان هستند که باید ثابت کنند قرآن یکپارچه است و هیچ تفاوتی در میان دفترهای متفاوت قرآنی نیست.

    @█ عشق من خدا █@;410301 نوشت:
    دوست گرامی لطفا مغلطه نکن.
    شما گفتی قرآئت اشتباه یعنی اینکه قرآن تحریف شده است.نمیخواد بحث رو از مسیرش خارج کنی و حرف خودت رو تکذیب کنی.
    تحریف قرآن یعنی باید متن تحریف شده باشد.
    و تحریف در لفظ و .... ارتباطی با متن ندارد.
    شما گفتی متن قرآن تحریف شده.
    ثابت کنید متن تحریف شده است.

    گویش شما از هنگامی که به اسلام روی آورده‌اید، تندتر شده است و همانند دیگران کمی نیشدار سخن می‌گویید!

    آقای بیخدا دیگر باید چه مدرکی بیاورند؟
    آن‌همه تفاوت!

    همانگونه که همه می‌دانیم، در عربی و پارسی، معنا با کسر و فتحه، بسیار دگرگون می‌شود:

    انتَ با انتِ یکی است؟

    یعقلون با تعقلون بسیار متفاوت است هم از نظر زمان و هم از نظر درون‌مایه.

    «نساقط، یساقط و ...» سرشار از تفاوت هستند!

    آقای بیخدا آن‌همه دوگانگی آورده‌اند؛ حال از هرجایی که باشد؛ چه تفاوتی دارد؟


    ******

    سپاس از آقا / خانم بیخدا :Gol:

    جناب یا سرکار بیخدا.
    یکبار گفتم بار دیگر هم میگویم.
    لطفا آیه قرآنی که میگویید تحریف شده است را اعلام بفرمایید و بعد دلیل تحریف را بیان کنید.
    اگه نمیتونید آیه ای را اعلام کنید.................!

    [=arial]با سلام
    جناب آبرنگ وجود این قرائت ها هیچ ربطی به تحریف ندارد.خبر متواتر تنها راه پذيرش قرآن کريم مي‌باشد و قرائات و قرآن‌هاي شاذ به هيچ روي پذيرفته نمي باشد و با توجه به اين مطلب، تعدد قرائات يا وجود قرآن‌هايي متفاوت با قرآن متواتر، هيچ گاه موجب تحريف نگرديده و نخواهد گرديد.
    الان کتاب الفرقان هم توسط دشمنان اسلام چاپ و منتشر شده که آيات جهاد از آن حذف شده اما این دلیل بر تحریف که نیست لذا نبايد به اخبار آحاد و روايات شاذ اعتنا نمود.

    [=Microsoft Sans Serif]

    عمار;410610 نوشت:
    [=arial]با سلام
    جناب آبرنگ وجود این قرائت ها هیچ ربطی به تحریف ندارد.خبر متواتر تنها راه پذيرش قرآن کريم مي‌باشد و قرائات و قرآن‌هاي شاذ به هيچ روي پذيرفته نمي باشد و با توجه به اين مطلب، تعدد قرائات يا وجود قرآن‌هايي متفاوت با قرآن متواتر، هيچ گاه موجب تحريف نگرديده و نخواهد گرديد.
    الان کتاب الفرقان هم توسط دشمنان اسلام چاپ و منتشر شده که آيات جهاد از آن حذف شده اما این دلیل بر تحریف که نیست لذا نبايد به اخبار آحاد و روايات شاذ اعتنا نمود.

    اکنون سخنی نمی‌گوییم!
    خواهشمندیم این گفتار را تا چند روز آینده نبندید.

    بحث اختلاف قرائات در جاهای مختلف انجام شده. ولی هنوز جای بحث داره ، هنوز سوال هست ، هنوز شبهه هست اگه می شه بذارید برای یک بار هم شده این بحث اختلاف قرائات و ارتباطش با تحریف با تبادل نظر موافق و مخالف انجام بشه نه اینکه صرفا یک مقاله ای در مورد اختلاف قرئات ارائه شه ------- ممنون

    @█ عشق من خدا █@;410426 نوشت:
    جناب یا سرکار بیخدا.
    یکبار گفتم بار دیگر هم میگویم.
    لطفا آیه قرآنی که میگویید تحریف شده است را اعلام بفرمایید و بعد دلیل تحریف را بیان کنید.
    اگه نمیتونید آیه ای را اعلام کنید.................!

    سلام بر شما
    من همان کاربر بیخدا هستم
    عزیز من!!!!
    صد بار این جمله را تکرار کردید من جواب می دهم ذوباره تکرار می کنی...
    قریب به 2000 حدیث از امامان در مورد تحریف قرآن وجود داره و من بهت کتاب رو معرفی کردم برو کتاب رو بخون
    اصلا کتاب شیعی بهت معرفی می کنم:کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الاربابنوشته ی محدت نوری که بیش از هزار حدیث از امامان درباره تحریف قرآن جمع کرده
    در منابع اهل سنت هم دلیل بر تحریف قرآن متواتر است و روایات فراوانی دارند.

    شما باید به من ثابت کنی قرآن تحریف نشده نه من ثابت کنم تحریف شده در حالی که ثابت کردم و به شما کتاب را معرفی کردم

    و در ضمن از ادامه بحث هم انصراف می دهم چون که اینجا:
    -آزادی بیان وجود ندارد و پست های من ویرایش شده و مطالب اصلیش حذف شده و من هر چه بگویم وقتی حذف شود چه فایده ای دارد و این خود دلیل ناتوانی مسلمانان است چون که اگر منطق شما مسلمانان صحیح است چرا سخنان من را حذف می کنید و نام کاربریم را بن می کنند؟!

    عمار;410610 نوشت:
    جناب آبرنگ وجود این قرائت ها هیچ ربطی به تحریف ندارد.خبر متواتر تنها راه پذيرش قرآن کريم مي‌باشد

    شما به یک طریق تواتر قرآن و قرائت عاصم به روایت حفص را بیان و اثبات کنید آنوقت بگویید قرآن متواتر است
    حتما می دانید شرط تواتر چیست؟!

    عده ي زيادي از علماي شيعه تحریف قرآن را در کتب خود ذکر کرده اند وکتابهاي زيادي را براي اثبات تحريف قرآن تاليف کرده اند.
    از جمله اين علما مي توان افراد زير را نام برد :

    نعمت الله جزايري در کتاب (الانوار النعمانيه)
    علي بن ابراهيم قمي در کتاب (تفسير قمي)
    محمد باقر مجلسي در کتاب (مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول)
    حاج ميرزا حبيب الله هاشمي خوئي در کتاب (منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة)
    ابو منصور احمد بن منصور طبرسي در کتاب (الاحتجاج)
    نوري طبرسي در کتاب (فصل الخطاب)
    محمد بن مرتضي کاشاني ملقب به فيض کاشاني در کتاب (تفسير صافي)
    ميثم بحراني در کتاب (شرح نهج البلاغه)
    يوسف بحراني در کتاب (الدرر النجفيه)
    سيد عدنان بحراني در کتاب (مشارق الشموس الدرية)
    سلطان محمد بن حيدر خراساني در کتاب (تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة)
    ابوالحسن عاملي در کتاب (مرآة الانوار و مشکاه الاسرار)
    محمد بن نعمان (شيخ مفيد) در کتاب (مسائل السروريه)
    محمد بن حسن الصفار در کتاب (بصائر الدرجات)
    سيدعبدالله شبر در كتاب (منية المحصلين في حقيقة طريقة المجتهدين )
    محمد بن ابراهيم نعماني
    سعد بن عبدالله قمي در کتاب (ناسخ القرآن و منسوخه)
    سيد علي بن احمد کوفي در کتاب (بدع المحدثة)
    محمد بن مسعود عياشي در كتاب (تفسير عياشي)
    شيخ فرات بن ابراهيم کوفي
    محمد بن عباس ماهيار
    ابو سهل اسماعيل بن علي بن اسحاق بن ابي سهل بن نوبخت
    شيخ متکلم و فيلسوف ابو محمد حسن بن موسي
    ابو اسحاق ابراهيم بن نوبخت
    اسحاق الکاتب
    حاجب بن الليث بن سراج
    شيخ فضل بن شاذان، در کتاب (الايضاح)
    شيخ محمد بن الحسن شيباني در کتاب (تفسيرنهج البيان عن کشف معاني القرآن)

    atheist;410890 نوشت:
    قریب به 2000 حدیث از امامان در مورد تحریف قرآن وجود داره و من بهت کتاب رو معرفی کردم برو کتاب رو بخون
    اصلا کتاب شیعی بهت معرفی می کنم:کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الاربابنوشته ی محدت نوری که بیش از هزار حدیث از امامان درباره تحریف قرآن جمع کرده
    در منابع اهل سنت هم دلیل بر تحریف قرآن متواتر است و روایات فراوانی دارند.

    شما باید به من ثابت کنی قرآن تحریف نشده نه من ثابت کنم تحریف شده در حالی که ثابت کردم و به شما کتاب را معرفی کردم

    با وجود شمار فراواني از روايات تحريف در جوامع روايي اهل سنت و نيز پذيرش نسخ تلاوت در قرآن كه مآلاً به معناي وقوع تحريف به كاستي در قرآن است و همچنين دفاع ار درستي چنين تحريفي از سوي برخي عالمان اهل سنت شگفتا كه شماري از نويسندگان مغرض و تفرقه انداز اهل سنت همسو با فرقه منحرف وهابيت به صورتي گسترده شيعه و عالمان شيعي را طرفدار تحرف قرآن معرفي ميكنند حتي پاره ايي از مفتيان به استناد اين تهمت شيعه را كافر و مهدور الدم شناسانده اند
    اين در حالي است كه همه عالمان شيعي بر نادرستي تحريف به كاستي تاكيد داشته اند و دارند و تا كنون دهها اثر مستقل از صاحب نظران آنان در انكار شبهه تحريف به رشته تحرير در آمده است

    گفتني است محدث نوري تنها عالم شيعي است كه ظاهرا بر تحريف قرآن پاي فشرده ليكن در اعتراف نامه ايي كه پس از نگارش كتاب فصل الخطاب في تحريف كتاب رب الارباب منتشر ساخت ادعاي خود را تصحييح كرد شاگرد وي شيح آقا بزرگ تهراني در اين باره چنين گفته است :
    از استادم محدث نوري شنيدم كه مي گفت من در اين كتاب كوشيدم تا اثبات كنم كه قرآن موجود همان است كه در دوران عثمان جمع آوري شده و در آن تغيير و تبديلي كه در كتابهاي پيشين تحقق يافته رخ نداده است از اين رو بهتر بود آن را فصل الخطاب في عدم تحريف الكتاب گويند در حاليكه عنوان فصل الخطاب في تحريف الكتاب مردم را از راه يافتن به مراد من به اشتباه انداخته است

    نزاهت قرآن از تحریف نوشته آیه الله جوادی آملی

    و نيز گفته است
    از زبان ايشان در پايان عمرش شنيدم كه مي گفت من در نامگذاري كتاب اشتباه كردم و سزاوار آن بود كه نامش را فصل الخطاب في عدم تحريف الكتاب مي گذاشتم زيرا من در اين كتاب اثبات كردم قرآن شريف وحي الهي است كه در هيج سوره و آيه ايي تغيير يا تبديل يا زيادت و يا نقصاني از روزي كه جمع آوري شده تا به امروز ره نيافه و همان قرآن گرد آورده نخستين با تواتر قطعي به دست ما رسيده است
    اين گفتاري است كه خودم از زبان استادم شنيده ام و در مقام عمل نيز ديده ايم كه ايشان به مضامين روايات بهايي نميداد بلكه آنها را روايات آحادي ميدانست كه با آنها قرآنيت اثبات نميشود بلكه مي بايست به ديوار كوبيده شوند

    Atheist;410894 نوشت:
    عده ي زيادي از علماي شيعه تحریف قرآن را در کتب خود ذکر کرده اند وکتابهاي زيادي را براي اثبات تحريف قرآن تاليف کرده اند.
    از جمله اين علما مي توان افراد زير را نام برد :


    ثمره تلخ تهمت تحريف به شيعه ايي كه شهره تحقيق در قلمرو نزاهت قرآن از گزند افزايش يا آسيب كاهش است سبب شد تا گروهي از قلم زنان تفرقه مدار و بيگانه پرست چنين نگرند يا نگارند : مردم فلان منطقه مسلمانند و مردم فلان منطقه شيعه يعني شيعه مسلمان نيست و مقابل مسلمان است
    هيچ فرقه ايي از گروههاي اسلامي نمي تواند دعواي خام تحريف قرآن را در سر بپروراند زيرا ملت شيعه و نحلت سني با هر ويژگي كه داشته باشند يا بعدا پيدا كنند زير مجموعه اسلامند يعني با حفظ اصل اسلام جريان ملتها و نخلتهاي هفتاد و سه گروه مطرح مي شود و تحريف قرآن ريشه همه آنانر ا ميخشكاند زيرا با تحريف قرآن اساس اسلام منهدم مي شود و با انهدام اصل همه فروغ مترتب بر آن منهدم مي شوند بنابر اين اگر فردي شيعه يا سني مدعي تحرف قرآن شود پيشاپيش هويت فكري و شخصيت مذهبي خود را حراج و هزينه مي كند و از جامه مذهب به در مي آيد زيرا با آسيب ديدن اصل اسلام هيچ مجالي براي تشيع يا تسنن باقي نمي ماند چون چنين كار نابخرادنه ايي بر شاخه تشيع نشستن يا بر ساقه تسنن آرميدن و اصل و ريشه درخت اسلام را قطع كردن است

    سرمايه كفر جانمايه نفاق و سرانجام الحاد همانا در دام كذب تكذيب نيرنگ و بهتان تعبيه شده است داد و ستدي كه با اين دلمايه كاسد مي شود سود آور نخواهد بود" فما ربحت تجارتهم" خروجي چنين كارگاه افك ورز چيزي جز تهمت شعر و سحر به اعجاز و برچسب شاعر و ساحر بودن به پيامبر معجزآور نيست از همين قبيل است آنچه از اين آيات بر مي آيد " و ما علمناه الشعر و ما ينبغي له ان هو الا ذكر و قرآن مبين" ، "ان هو الا سحر يوثر" ،" ان هذا الا قول البشر" ، "‌و يقولون اانا لتاركوا الهتنا لشاعر مجنون" ،

    چنين گروهي كه آب ناب را سراب و سراب صرف را كوثر سّرّه مي پندارند در هر عصر و مصري بوده و هستند و دلهاي فسرده آنها نظير هم است " اولئك كالانعام بل هم اضل"

    اين دسيسه شوم كه در حدوث اعجاز آنرا با تير شعر و سحر هدف قرار ميداد بعد از استقرار و ثبات نسبي او در مرحله بقا آن را با تبر تحريف و نيزه افزايش و كارد كارگر كاهش نشانه ميگيرد دشمن كهنه و كينه كهن حدوث و بقا نميشناسد روزي تجمل كرده است با تهمت شعر و سحر و زماني تبغل نموده است با بهتان تحريف و شايد هم زماني نيز تفيًل كند با طعمه مدرن اينترنتي مخالفت علم و عقل و تمدن و صنعت و آزادي وحقوق بشر با دين به مخالفت بلكه به محاربت با وحي الهي برخيزد

    نزاهت قرآن از تحریف نوشته آیه الله جوادی آملی

    Atheist;410890 نوشت:
    شما باید به من ثابت کنی قرآن تحریف نشده نه من ثابت کنم تحریف شده در حالی که ثابت کردم و به شما کتاب را معرفی کردم

    این ادعای باطل شما بنا بر قاعده اصولی البینة علی المدعی و الیمین علی من انکر از اساس مردود است
    شما مدعی تحریف قرآن هستید بنا بر این روایات دال بر تحریف قرآن را بیاورید تا تک به تک بررسی رجالی شود تا بر همگان صدق نزاهت قرآن از تحریف ثابت گردد
    جناب بیخدا صرف آدرس دادن به کتابهایی که معلوم نیست نویسندگانش به چه اهدافی احادیث را جمع آوری کردند دردی را دوا نمی کند
    شما اگر واقعا در ادعایتان صادق هستید تمامی روایاتی که در باب تحریف قرآن آمده را بیاورید تا بررسی تفصیلی انجام گیرد
    چه اینکه در طول تاریخ جعالین و وضاعین و کذابین و حرامیان بسیار زیادی بودن که ادعای تحریف قرآن داشتند ولی راه به جایی نبرده و در قعر جهنم اعمال خود گرفتار شدند

    کاربر بیخدا ما بی صبرانه منتظریم احادیث تحریف قرآن را بیاورید تا دقیقا بررسی شود

    در ضمن دوستانی که بدنبال جواب نزاهت قرآن از تحریف هستند می توانند به لینک زیر مراجعه فرمایند

    http://www.askdin.com/thread22002.html

    Atheist;410890 نوشت:
    در منابع اهل سنت هم دلیل بر تحریف قرآن متواتر است و روایات فراوانی دارند.

    Atheist;410894 نوشت:
    عده ي زيادي از علماي شيعه تحریف قرآن را در کتب خود ذکر کرده اند

    دوستان خواننده گرامی تا جناب بیخدا بروند و روایات تحریف پذیری قرآن را بیاورند به بررسی چند روایت در این باره می پردازم

    بررسي احاديث تحريف قرآن در منابع روايي شيعه و اهل سنّت
    در ميان منابع روايي، احاديثي به چشم مي‌خورند که ظاهراً بر وقوع تحريف در قرآن دلالت دارند.
    هر چند بر خلاف تبليغات عجيب اهل سنّت، وجود اين احاديث به منابع روايي شيعه منحصر نمي‌شود، و در منابع روايي اهل سنّت به مراتب بيش از شيعه نمود داشته است.
    از اين رو، ما در دو بخش جداگانه احاديث تحريف در منابع شيعي و اهل سنّت را بررسي مي‌كنيم:

    1 . بررسي احاديث تحريف قرآن در منابع روايي شيعه؛
    مرحوم کليني ( در کتاب شريف کافي احاديثي را گرد آورده است که ظاهراً بر وقوع کاستي در الفاظ قرآن کريم دلالت دارند. گردآوري اين احاديث توسّط وي، اهل سنّت را واداشته است تا نام مرحوم کليني را در فهرست نام شيعياني قرار دهند که به تحريف قرآن باور داشته‌اند.
    در حالي که روشن است آوردن يک روايت در کتابي که به منظور گردآوري احاديث شيعه پيش نهاده شده است دلالت صريحي بر ديدگاه گردآورندة آن ندارد، و براي نسبت دادن چنين ديدگاه نادرستي به وي نياز به دلايل بيشتري احساس مي‌شود. به ويژه با توجّه به آن که بيشتر اين احاديث در ادّعاي تحريف قرآن صراحتي ندارند و به راحتي قابل تفسير و توجيه هستند.
    بسياري از اين احاديث عبارت ديگري را که به تفسير يا تأويل قرآن مي‌ماند به برخي آيات مي‌افزايند و ادّعا مي‌کنند که آيات مذکور «چنين نازل شده‌اند». به عنوان نمونه، از امام صادق ع روايت شده است که فرمود: «(وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ) فِي وَلايَةِ عَلِيٍّ وَوَلايَةِ الأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ (فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً) هَكَذَا نَزَلَتْ»؛1 يعني: «هر که از خدا و پيامبرش (در رابطه با ولايت علي و ولايت ائمّة بعدي) پيروي نمايد به رستگاري بزرگي دست يافته است».

    __________
    1. کافي، 1/414

    قطع نظر از ضعف روايي اين حديث به خاطر علي بن ابي حمزه بايد گفت که منظور امام صادق ع از عبارت مياني به روشني تأويل آيه و ذکر مصداق برجستة اطاعت از پيامبر 9 بوده که به گونة غير قرآني بر پيامبر اکرم ص نازل شده است.

    بيشتر احاديثي که به عنوان احاديث تحريف مطرح شده‌اند از قبيل همين حديث هستند، و به سختي مي‌توان آن‌ها را صريح در ادّعاي تحريف دانست.(1) البته اندکي از اين احاديث نيز ظهور بيشتري در معناي تحريف دارند. مانند حديثي که از امام رضاع روايت شده است که خطاب به محمّد بن سنان فرمود:
    (كبر علي المشركين (بولاية علي) ما تدعوهم إليه( يا محمد! من ولاية علي هكذا في الكتاب مخطوطة؛1 يعني: (براي کساني که ديگران را (در ولايت علي 7) شريک کرده‌اند چيزي که به سويش فرامي‌خوانيد گران است( اي محمّد! منظور ولايت علي است و در کتاب اين‌گونه نوشته شده است! هر چند عبارت «هکذا في الکتاب مخطوطة» (= در کتاب اين‌گونه نوشته شده است) توجيه اين حديث را مشکل مي‌کند، امّا با توجّه به اين‌که عبارت مذکور واقعاً در قرآن کريم نوشته نشده است امکان دارد منظور امام7 از «کتاب» نه قرآن کريم، که مثلاً لوح محفوظ يا کتاب موسوم به کتاب علي ع باشد.

    به هر حال ترديدي وجود ندارد که در صورت صحّت صدور امثال اين احاديث مراد ائمّه: چيزي جز تأويل باطني آيات قرآن نيست.

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    1. به عنوان نمونه، به برخي از اين احاديث اشاره مي‌شود: الحسين بن محمد ، عن معلي بن محمد ، عن جعفر بن محمد بن عبيد الله، عن محمد بن عيسي القمي ، عن محمد بن سليمان ، عن عبد الله بن سنان ، عن أبي عبد الله عليه السلام في قوله : (ولقد عهدنا إلي آدم من قبل (كلمات في محمد وعلي وفاطمة والحسن والحسين والائمة عليهم السلام من ذريتهم) فنسي( هكذا والله نزلت علي محمد صلي الله عليه وآله (کافي، 1/416). علي بن إبراهيم ، عن أحمد بن محمد البرقي ، عن أبيه ، عن محمد بن سنان عن عمار بن مروان ، عن منخل ، عن جابر عن ابي جعفر عليه السلام قال : نزل جبرئيل عليه السلام بهذه الآية علي محمد صلي الله عليه وآله هكذا : (بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل الله ( في علي ) بغيا( . و بهذا الاسناد ، عن محمد بن سنان ، عن عمار بن مروان ، عن منخل ، عن جابر ، قال : نزل جبرئيل عليه السلام بهذه الآية علي محمد هكذا : (وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا (في علي) فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ (. و بهذا الاسناد ، عن محمد بن سنان ، عن عمار بن مروان ، عن منخل ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : نزل جبرئيل عليه السلام علي محمد صلي الله عليه وآله بهذه الآية هكذا : (يا أيها الذين أوتوا الكتاب آمنوا بما نزلنا ( في علي ) نورا مبينا. علي بن محمد ، عن أحمد بن محمد بن خالد ، عن أبيه ، عن أبي طالب ، عن يونس بن بكار ، عن ابيه ، عن جابر ، عن ابي جعفر عليه السلام (وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ (في‌علي) لَكانَ خَيْراً لَهُمْ ( (همان، 1/417).

    این پست ادامه دارد بنا بر این تا پایان آن صبور باشید

    در روايت ديگري وارد شده است که مردي در نزد امام صادق ع اين آيه را قرائت کرد:

    ( وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ (؛ يعني: «بگو عمل کنيد چه‌ آن‌که خدا و رسول او و مؤمنان عمل شما را خواهند ديد». حضرت فرمود: «ليس هكذا هي، إنما هي و المأمونون، فنحن المأمونون»؛ يعني: «آيه اين گونه نيست، به جاي مؤمنون مأمونون صحيح است، و مأمونون (= امينان) ما هستيم».(1)

    اگر نتوان اين حديث را به خاطر شباهت و نزديکي دو واژة «مؤمنون» و «مأمونون» بر گونه‌اي اختلاف قرائت حمل نمود، ناچار بايد آن را نيز مانند احاديث پيشين گونه‌اي تفسير آيه دانست. هر چند اين حديث از نظر سندي مرسل و ضعيف است و با اين وصف نيازي به چنين توجيهات و تأويلاتي وجود ندارد.
    اين عمدة احاديث تحريف در منابع روايي شيعه بود. به اين ترتيب روشن مي‌شود که احاديث مورد ادّعا و ايراد اهل سنّت هيچ صراحتي در مسأله ندارند و با اندکي تأمّل قابل توجيه و تفسيرند
    با اين حال، بايد اعتراف کرد که در ميان منابع روايي شيعه چند حديث معدود نيز به چشم مي‌خورند که احتمالاً صريح در تحريف قرآن هستند. مانند حديثي که شيخ صدوق در فضائل الشيعة از ميسر نامي روايت کرده است که گفت: شنيدم امام رضا ع مي‌فرمايد: از شما شيعيان دو تن در آتش ديده نخواهد شد نه به خدا بلکه يک تن! ميسر مي‌گويد:
    عرض کردم: اين در کجاي کتاب خداست؟! آن حضرت سکوت نمود و پاسخي نداد، تا آن‌که روزي در طواف به همراه آن بزرگوار بودم، فرمود: اي ميسر! به من براي پاسخ به آن پرسشت اذن داده شد.
    عرض کردم: آن‌چه فرموديد در کجاي کتاب خداست؟! فرمود: در سورة الرحمن، آن‌جا که مي‌فرمايد:

    ( فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلا جَانٌّ(؛ يعني: «در آن روز هيچ انسان و پري (از ميان شما) دربارة گناه خود بازخواست نخواهد شد»!
    ميسر مي‌گويد: عرض کردم: واژة «منکم» در اين آيه نيست! فرمود: نخستين کسي که آن را تغيير داد عثمان خليفة سوم بود زيرا آن را به زيان خود و پيروانش مي‌يافت! اگر واژة «منکم» در آيه نباشد عقاب خدا از آفريدگانش ساقط مي‌شود، اگر در آن روز هيچ انسان و پري از گناهش بازخواست نشود پس خدا چه کسي را عقوبت خواهد کرد؟!(2)

    نخست بايد دانست که سند اين روايت جدّاً ضعيف است، زيرا ميسر نامي که راوي اين حديث از امام رضا ع است، و حنظله نامي که از وي روايت کرده است هر دو مجهول و ناشناخته‌اند، و نمي‌توان به روايت آنان اعتماد کرد.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    1. کافي، 1/424
    2. ابن بابويه، فضائل الشيعة، ص40، کانون انتشارات عابدي، تهران

    البته ممکن است منظور از حنظله در سند اين روايت همان حنظلة بن زکريا باشد که شيخ نجاشي دربارة او گفته است: «لم يکن بذاک» يعني: «چيزي نبود»!( 1 ) سپس بايد دانست که متن اين روايت و استدلالي که در ذيل آن شده تأمّل‌برانگيز و فاسد است زيرا،

    اوّلاً ، در ميان شيعيان نيز مانند ساير مسلمانان افرادي گناهکار و نافرمان وجود دارند که بنابر صريح آيات قرآن و احاديث فراوان به خاطر گناهکاري و نافرماني خود مورد عقوبت الهي قرار خواهند گرفت.

    ثانياً ، امکان دارد منظور آيه از اين‌که «در آن روز هيچ انسان و پري دربارة گناه خود بازخواست نمي‌شود» علم بي‌پايان خداوند به گناهان بندگان و بي‌نيازي او از پرسش و بازخواست باشد. به اين معنا که در آن روز خداوند نيازي به پرسش و بازخواست از بندگان خويش ندارد و اگر اين کار را انجام مي‌دهد به دليل آگاهي و نياز خود بندگان است. قدر مسلّم آن است که چنين روايات معدودي در منابع روايي شيعه از نظر متن و سند سست و غير قابل اعتماد، و احتمالاً ساختة دست برخي جاعلان و دروغ‌پردازان است.

    Atheist;410894 نوشت:
    عده ي زيادي از علماي شيعه تحریف قرآن را در کتب خود ذکر کرده اند وکتابهاي زيادي را براي اثبات تحريف قرآن تاليف کرده اند.
    از جمله اين علما مي توان افراد زير را نام برد :


    ديدگاه دانشمندان شيعه دربارة عدم تحريف قرآن

    با توجّه به دلايل استواري که پيشتر گذشت، تقريباً همة عالمان شيعه جز عدّة ناچيزي از اخباريان بر عدم تحريف قرآن تأکيد کرده‌اند.

    اكثر قريب به اتفاق انديشمندان منكر تحريف هستند و معتقدند كه ما بين الدفتين همان است كه بر پيامبر (ص) نازل شده و اين بيان مورد تصريح بسيارى قرار گرفته است، از جمله:
    شيخ صدوق محمد بن على بن على بن بابويه قمى (م- 381) در كتاب اعتقادات.
    شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان بغدادى (م- 413)، در المقالات فى المذاهب المختارات (ص 55)
    سيد شريف رضى (م- 606) در تلخيص البيان فى مجازات القرآن.
    سيد مرتضى علم الهدى (م- 436) به نقل از مجمع البيان (ج 1، ص 15). از مسائل طرابلس سيد.
    شيخ الطائفه معروف به شيخ طوسى (م- 460) در پيشگفتار تفسير تبيان (ص 3)
    ابن ادريس، صاحب السرائر (م- 555/ 558/ 598)
    شيخ ابو على طبرسى (م- 548) در تفسير مجمع البيان (ج 1 ص 15)
    شيخ زين الدين بياضى عاملى (م- 877)، در كتاب «مباحث فى علوم القرآن» اثر اردوبادى.
    محقق ثانى شيخ على بن عبد العالى كركى عاملى (م- 940) در رساله‏اى به همين عنوان كه علامه سيد محسن اعرجى كاظمى آن را در كتاب شرح الوافيه فى علم الاصول نقل نموده است.
    ملا محمد محسن فيض كاشانى (م- 1019) در كتاب وافى (ج 2، ص 273 و 274).
    شيخ فتح اللَّه كاشانى (م- 988) در مقدمه تفسيرش به نام منهج الصادقين و نيز در ذيل آيه وَ «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».
    سيد نور اللَّه تسترى، معروف به قاضى شهيد (م- 1019) در كتاب احقاق الحق.
    محمد بن حسين بن عبد الصمد، معروف به شيخ بهائى (م- 1030 يا 31) در آلاء الرحمن (ص 26)
    علامه تونى (م- 1071) در كتاب الوافيه فى الاصول.
    شيخ محمد حر عاملى (م- 1104) در الفصول المهمة فى تأليف الامة (ص 166).
    محمد باقر مجلسى (م- 1111) در بحار الأنوار (ج 92، ص 75).
    سيد على مدنى شيرازى (م- 1118) در رياض السالكين فى شرح صحيفة سيد العابدين (ع)
    سيد ابو القاسم موسوى خوانسارى (م- 1157) در منهاج المعارف.
    شيخ جعفر كبير كاشف الغطاء (م- 1228) در كشف الغطاء عن مهمات شريعة الغراء.
    سيد محسن اعرجى كاظمى (م- 1228) در شرح الوافيه فى علم الاصول و نيز المحصول فى علم الاصول.
    سيد محمد طباطبايى (م- 1242) در مفاتيح الاصول.
    شيخ محمد ابراهيم كلباسى اصفهانى (م- 1262) در اشارات الاصول.
    سيد محمد شهشهانى (م- 1289) در عروة الوثقى.
    سيد شهرستانى (م- 1315) در رساله‏اى به نام رسالة فى حفظ الكتاب الشريف عن شبهة القول بالتحريف.
    شيخ محمد جواد بلاغى (م- 1352) در آلاء الرحمن فى تفسير القرآن (ص 18).
    شيخ محمد نهاوندى (م- 1371) در تفسيرش.
    سيد محسن امين عاملى (م- 1371) در كتاب شيعه و المنار.
    و بسيارى ديگر از علما و بزرگان كه بر عدم تحريف قرآن نظر داده‏اند كه مقاله گنجايش ذكر اسامى همه آنان را ندارد.

    منابع اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى، ج-1، ص: 39

    دليل غير قابل انكار عدم تحريف قرآن كريم در زمان ما ، كربلايي كاظم ساروقي و قرآني است كه از غيب به حفظ او رسيده است .
    وي يك روستايي بي سواد بود كه در يك لحظه حافظ قرآن شد .
    قرآني كه او مي خواند و آزمايشها و امتحاناتي كه بسياري از علما از او گرفتند ثابت كرد كه حافظ كل قرآن است و در ضمن در همان زماني كه او را مي آزمودند هم سواد نداشت و فقط كلمات قرآن را مي توانست بخواند . سابقه ي معروف او - كه يك روستايي بي سواد بود و مكتب نرفته و تعليم نديده اما در يك لحظه حافظ كل قران شد- حفظ قرآن از غيب به او را محرز كرد .
    نكته قابل توجه اينكه ، آن قرآني كه او مي خواند با قرآني كه در دست ماست ، ابدا كوچكترين فرقي نداشت و اين نشان از آن دارد كه قرآن كريم طي اين قرون متمادي ابدا تحريف نشده است .
    آقاي بيخدا ، آتئيست يا هر كاربر ديگري
    اگر به غيب و اين مسائل ايمان نداريد و ذهن شما نمي تواند بپذيرد كه يك روستايي بي سواد در يك لحظه حافظ قران بشود و در صدد انكار آن هستيد ، پيشنهاد مي كنم در اين تاپيك ها وارد نشويد زيرا شما ساير استدلالهاي علمي را نمي پذيريد ، اگر اين حجت غير قابل انكار را هم نخواهيد بپذيريد ديگر جايي براي بحث نمي ماند .
    از نظر ما ، امكان عملي وجود ندارد كه يك فردي كه عمري را در بي سوادي گذرانده و از صبح تا غروب در زمينش كشاورزي كرده در يك لحظه حافظ كل قرآن بشود يعني صبح كه از خانه خارج شده حافظ نبوده اما شب كه برگشته حافظ برگشته لذا چنين امري جز به اعجاز رخ نمي دهد ، قرآن او هم صد درصد منطبق بر قران فعلي ماست . پس براي ما يقين آور است كه قرآن تحريف نشده .حالا شما حديث اختلاف قرائت كنيد ، حديث تحريف فلان و بهمان بياوريد ، هيچ كس چنين برهان عيني و صد درصد ايي را رها نمي كند به اختلاف قرائات و ... بچسبد .لذا نشويد مصداق
    عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري

    رحیق مختوم;410973 نوشت:
    دوستان خواننده گرامی تا جناب بیخدا بروند و روایات تحریف پذیری قرآن را بیاورند به بررسی چند روایت در این باره می پردازم

    رحیق مختوم;410948 نوشت:
    شما مدعی تحریف قرآن هستید بنا بر این روایات دال بر تحریف قرآن را بیاورید تا تک به تک بررسی رجالی شود تا بر همگان صدق نزاهت قرآن از تحریف ثابت گردد

    رحیق مختوم;410948 نوشت:
    شما اگر واقعا در ادعایتان صادق هستید تمامی روایاتی که در باب تحریف قرآن آمده را بیاورید تا بررسی تفصیلی انجام گیرد

    رحیق مختوم;410948 نوشت:
    کاربر بیخدا ما بی صبرانه منتظریم احادیث تحریف قرآن را بیاورید تا دقیقا بررسی شود

    سلام و درود بر شما

    1-لطفا اینقدر عجله نفرمایید و بحث تاپیک که مربوط به اختلاف قرائات بود را منحرف ننمایید در زمینه احادیث فقط یک توضیح مختصری دادم و بحث اصلی من روی اختلاف قرائات است که یکی از کارشناسان ادعای تواتر کرد و ما منتظر اثبات تواتر قرآن با قرائت عاصم به روایت حفص هستیم و اینکه اثبات کنند سایر قرائات شاذ می باشد
    اگر خدای شما نتواند قرآن را از تغییر قرائات حفظ کند با آنکه وعده آن را داده،دیگر خدا نیست چون خلف وعده کرده

    2-به نظرم اینقدری در حوزه تحصیل کرده اید و از علم رجال و درایه آگاهی دارید که مطلبی را که بیان می کنم را بدانید اما این را برای آگاهی جوانانی که به این مسایل آگاهی ندارند بیان می کنم که شما با زیرکی تمام با بیان اینکه سند روایت را بررسی کنید می خواهید تاپیک را منحرف کنید
    اما حتما می دانید روایات دو گونه اند:روایات آحاد و متواتر
    [HL]روایات آحاد نیاز به بررسی سند دارند و روایات متواتر،متواتر است و نیازی به بررسی سندی ندارند[/HL]
    و تواتر بر دو قسم است تواتر لفظی و معنوی و احادیث تحریف قرآن طبق شهادت مجلسی نویسنده بحار الانوار متواتر معنوی است مگر اینکه او را قبول نداشته باشید(سخن مجلسی در مرآه: و عندي‏ أن‏ الأخبار في هذا الباب متواترة معنى‏ و در نزد من روایات در مورد تحریف قرآن متواتر است)
    [HL]بنا بر این با مطرح کردن بحث سندی عوام را فریب ندهید چونکه عوام هستند که نمی دانند روایات آحاد باید بررسی سندی شود و نه روایات متواتر [/HL]و موضوعی که 2000 روایت درباره تحریف قرآن وجود دارد قطعا متواتر است

    3-فرضا شما سخن علمای خود مانند مجلسی را قبول نداشته باشید من هم به شما می گویم 2000 روایت در کتاب فصل الخطاب درباره تحریف قرآن وجود دارد،تک تک آن ها را بررسی کرده و نتیجه را اعلام کنید البته اگر عمرتان کفاف این کار را داد...

    4-برای من با دلیل قطعی مشخص کنید کدام یک از قرائات قرآن مورد قبول امامتان است؟! آیا امامتان این قرآن را همان قرآن می دانسته؟! من تحدی می کنم که یک روایت صحیح ندارید که امامتان بگوید این قرآن که نزد شماست همان قرآنی است که بر محمد نازل شده بدون کم و زیاد و کوچکترین تغییر و اگر چنین روایتی پیدا کردید من مسلمان و شیعه خواهم شد.

    رحیق مختوم;410980 نوشت:
    ديدگاه دانشمندان شيعه دربارة عدم تحريف قرآن

    با توجّه به دلايل استواري که پيشتر گذشت، تقريباً همة عالمان شيعه جز عدّة ناچيزي از اخباريان بر عدم تحريف قرآن تأکيد کرده‌اند.

    اكثر قريب به اتفاق انديشمندان منكر تحريف هستند و معتقدند كه ما بين الدفتين همان است كه بر پيامبر (ص) نازل شده و اين بيان مورد تصريح بسيارى قرار گرفته است، از جمله:
    شيخ صدوق محمد بن على بن على بن بابويه قمى (م- 381) در كتاب اعتقادات.
    شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان بغدادى (م- 413)، در المقالات فى المذاهب المختارات (ص 55)
    سيد شريف رضى (م- 606) در تلخيص البيان فى مجازات القرآن.
    سيد مرتضى علم الهدى (م- 436) به نقل از مجمع البيان (ج 1، ص 15). از مسائل طرابلس سيد.
    شيخ الطائفه معروف به شيخ طوسى (م- 460) در پيشگفتار تفسير تبيان (ص 3)
    ابن ادريس، صاحب السرائر (م- 555/ 558/ 598)
    شيخ ابو على طبرسى (م- 548) در تفسير مجمع البيان (ج 1 ص 15)
    شيخ زين الدين بياضى عاملى (م- 877)، در كتاب «مباحث فى علوم القرآن» اثر اردوبادى.
    محقق ثانى شيخ على بن عبد العالى كركى عاملى (م- 940) در رساله‏اى به همين عنوان كه علامه سيد محسن اعرجى كاظمى آن را در كتاب شرح الوافيه فى علم الاصول نقل نموده است.
    ملا محمد محسن فيض كاشانى (م- 1019) در كتاب وافى (ج 2، ص 273 و 274).
    شيخ فتح اللَّه كاشانى (م- 988) در مقدمه تفسيرش به نام منهج الصادقين و نيز در ذيل آيه وَ «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».
    سيد نور اللَّه تسترى، معروف به قاضى شهيد (م- 1019) در كتاب احقاق الحق.
    محمد بن حسين بن عبد الصمد، معروف به شيخ بهائى (م- 1030 يا 31) در آلاء الرحمن (ص 26)
    علامه تونى (م- 1071) در كتاب الوافيه فى الاصول.
    شيخ محمد حر عاملى (م- 1104) در الفصول المهمة فى تأليف الامة (ص 166).
    [HL]محمد باقر مجلسى (م- 1111) در بحار الأنوار (ج 92، ص 75).[/HL]
    سيد على مدنى شيرازى (م- 1118) در رياض السالكين فى شرح صحيفة سيد العابدين (ع)
    سيد ابو القاسم موسوى خوانسارى (م- 1157) در منهاج المعارف.
    شيخ جعفر كبير كاشف الغطاء (م- 1228) در كشف الغطاء عن مهمات شريعة الغراء.
    سيد محسن اعرجى كاظمى (م- 1228) در شرح الوافيه فى علم الاصول و نيز المحصول فى علم الاصول.
    سيد محمد طباطبايى (م- 1242) در مفاتيح الاصول.
    شيخ محمد ابراهيم كلباسى اصفهانى (م- 1262) در اشارات الاصول.
    سيد محمد شهشهانى (م- 1289) در عروة الوثقى.
    سيد شهرستانى (م- 1315) در رساله‏اى به نام رسالة فى حفظ الكتاب الشريف عن شبهة القول بالتحريف.
    شيخ محمد جواد بلاغى (م- 1352) در آلاء الرحمن فى تفسير القرآن (ص 18).
    شيخ محمد نهاوندى (م- 1371) در تفسيرش.
    سيد محسن امين عاملى (م- 1371) در كتاب شيعه و المنار.
    و بسيارى ديگر از علما و بزرگان كه بر عدم تحريف قرآن نظر داده‏اند كه مقاله گنجايش ذكر اسامى همه آنان را ندارد.

    منابع اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى، ج-1، ص: 39

    برای اثبات جعلی و دروغین بودن مطالب به طور تصادف یکی از کتب را بررسی می کنیم و مشت نمونه خروار است:

    بحار الأنوار ، ج‏92، ص: 75
    عَضُدِهَا خَدَرٌ[1] أَحْيَاناً حَتَّى تَسْقُطَ فَقَالَ انْظُرْ إِلَى ابْنَتِكَ فَغَذِّهَا أَيَّامَ الْحَيْضِ بِالشِّبِتِّ الْمَطْبُوخِ‏[2] وَ الْعَسَلِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ قَالَ وَ تَقْرَأُ عَلَى الْفَالِجِ وَ الْقُولَنْجِ وَ الْخَامِّ وَ الْإِبْرِدَةِ[3] وَ الرِّيحِ مِنْ كُلِّ وَجَعٍ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ ثُمَّ تَكْتُبُ بَعْدَ ذَلِكَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ عِزَّتِهِ الَّتِي لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِهِ الَّتِي لَا يَمْتَنِعُ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِيهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ مِنْهُ يَكْتُبُ هَذَا فِي كَتِفٍ أَوْ لَوْحٍ وَ يَغْسِلُهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ يَشْرَبُهُ عَلَى الرِّيقِ عِنْدَ مَنَامِهِ يَبْرَأُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏[4].

    باب 68 الدعاء للحصاة و الفالج أيضا

    1- مكا، مكارم الأخلاق عَنِ الصَّادِقِ ع‏ تَقُولُ حِينَ تُصَلِّي صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ دُعَاءَ الذَّلِيلِ الْفَقِيرِ الْعَلِيلِ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِيلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ وَ أَلَحَّ عَلَيْهِ الْبَلَاءُ دُعَاءَ مَكْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدْرِكْهُ هَالِكٍ إِنْ لَمْ تَسْتَنْقِذْهُ فَلَا حِيلَةَ لَهُ فَلَا يُحِيطَنَّ بِي مَكْرُكَ وَ لَا يُبَيِّتُ عَلَيَّ غَضَبُكَ وَ لَا تَضْطَرُّنِي إِلَى الْيَأْسِ مِنْ رَوْحِكَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ طُولِ التَّصَبُّرِ عَلَى الْبَلَاءِ اللَّهُمَ‏

    ______________________________
    (1) تشنج للعصب فلا يستطيع الحركة.

    (2) الشبت- بكسرتين: نبت و يقال له: شود أيضا.

    (3) الخام: المتغير المنتن من اللبن و اللحم، و لعله داء شبه التخمة يورث فساد الطعام في الجوف بحيث ينتن المدفوع أيضا، و يورث الديدان الصغار، و يؤيد ذلك أن الحديث عنون في كتاب طبّ الأئمّة مسندا تحت عنوان «للخام و الابردة و القولنج» ثم ذكر بعد الحديث ما يقتل الدود أيضا، و أمّا الابردة- بالكسر- برد الجوف كما ذكره في اللسان و البردة بالتحريك: التخمة كما مر.

    (4) مكارم الأخلاق ص 440، و رواه في طبّ الأئمّة ص 65 مسندا.


    [/HR][1] ( 1) تشنج للعصب فلا يستطيع الحركة.

    [2] ( 2) الشبت- بكسرتين: نبت و يقال له: شود أيضا.

    [3] ( 3) الخام: المتغير المنتن من اللبن و اللحم، و لعله داء شبه التخمة يورث فساد الطعام في الجوف بحيث ينتن المدفوع أيضا، و يورث الديدان الصغار، و يؤيد ذلك أن الحديث عنون في كتاب طبّ الأئمّة مسندا تحت عنوان« للخام و الابردة و القولنج» ثم ذكر بعد الحديث ما يقتل الدود أيضا، و أمّا الابردة- بالكسر- برد الجوف كما ذكره في اللسان و البردة بالتحريك: التخمة كما مر.

    [4] ( 4) مكارم الأخلاق ص 440، و رواه في طبّ الأئمّة ص 65 مسندا.

    بسم رب الشهداء


    تغییر و تحریف کتب آسمانی از شایع ترین اموری است که در ادیان الاهی اتفاق افتاد، به طوری که یکی از اهداف بعثت انبیا جدید مبارزه با همین نوع تحریف در دین است.[1]

    اما ساحت اسلام به عنوان آخرین و خاتم ادیان از هر گونه تحریف و تغییری دور است.


    این سؤال که "چگونه می شود اطمینان پیدا کرد که قرآن طی گذشت 14 قرن هیچ تغییری نکرده باشد"؟
    با مبانی مختلفی قابل طرح است که در نظر این پرسش گر محترم به خاطر یک نوع استبعاد تاریخی مطرح شده است.


    جواب از این سؤال در دو حوزه درون دینی و برون دینی قابل بیان است.

    از منظر برون دینی



    دلیل اول :


    مرحوم علامه طباطبائی با استفاده از اعجاز قرآن بر عدم تحریف و تغییر قرآن استدلال کرده است.
    ایشان می گوید: از ضروریات تاریخ است که 14 قرن پیش پیامبری به نام محمد (ص) آمد و کتابی به نام قرآن برای هدایت مردم آورد که معجزه جاوید وی بود.

    قرآن در همان صدر اسلام دارای خصوصیاتی بود که نشان از معجزه بودن آن داشت و با همان خصوصیات با دشمنان و مخالفان خود تحّدی می کرد. همچنین در تاریخ ثبت است که در زمان صدر اسلام کسی از مخالفان نتوانست حتی سوره ای همانند کوچک ترین سوره های قرآن با همان خصوصیات بیاورد.



    قرآنی که امروز در دست ما است، کتابی دارای نظم بدیع و عجیب، بدون هیچ اختلاف و ... است؛ یعنی تمام خصوصیات 14 قرن پیش را در بردارد، و تا به حال کسی نتوانسته حتی سوره ای همانند آن (در ترکیب الفاظ، نظم و عدم اختلاف بین آیات و ...) بیاورد.

    در نتیجه این قرآن، همان قرآن 14 قرن پیش است؛ چرا که اگر دچار تغییر شده بود، دیگر آن اوصاف باقی نبود.[2]
    اگر بشر توانایی آوردن حتی سوره ای همانند یکی از سوره های کوچک قرآن را داشت، مشرکان عرب صدر اسلام که در فصاحت و بلاغت و عربیّت و شعر و خطابه سرآمد و قطعا از دیگران در این زمینه تواناتر بودند، با توجه به عناد و دشمنی که با اسلام داشتند و برای مقابله با دین نوپای اسلام خود را به آب و آتش می زدند، و با توجه به تحدّی قرآن (دعوت به مبارزه و مقابله در مورد آوردن حتی یک سوره)،
    دیگر به خود زحمت مبارزه با اسلام و پیامبر(ص) را نمی دادند، بلکه با آوردن یک سوره کوچک، طومار اسلام را در هم می پیچیدند.

    کما این که دشمنان اسلام در این جهت سعی و تلاش زیادی نمودند، ولی موفقیتی نصیب شان نشد
    چرا که خداوند می فرماید: "اگر انس و جن جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند نمی توانند مثل آن را بیاورند، هر چند یکدیگر را کمک کنند".[3]



    از دیگر تحدیّات قرآن تحدی به عدم وجود اختلاف است که فرموده است: "آیا در قرآن تدبر نمی کنید؟! اگر از سوی غیر خدا بود درآن اختلاف فراوانی می یافتید".[4] ما در بین آیات قرآنی که امروزه در اختیار داریم، هیچ اختلافی مشاهده نمی کنیم.[5]


    همین طور همه اوصاف گوناگونی که در باره قرآن نازل شده بر پیامبر (ص)، شنیده ایم؛ نظیر اخبار غیبی، داستان انبیا، معارف و ذکر الاهی و ... در قرآن امروز به خوبی قابل مشاهده است.[6]

    دلیل دوم



    این دلیل از چند مقدمه تشکیل شده است:

    1. دین مرسل مجموعه اموری است که از سوی خداوند برای هدایت بشر از طریق انبیا فرستاده شده است.

    2. هر دین مرسلی قبل از آخرین آن، مطابق با مقتضیات زمان، مقداری از دستورات دین کامل (دین نزد خداوند) را برای هدایت بشر آورده است.


    3. حکمت تعدد ادیان مرسل، علاوه بر آوردن دستورات جدیدی از آن دین کامل (دین نزد خداوند) تصحیح آن بخش از شریعت قبلی است که مورد تحریف و تغییر واقع شده است.


    4. سلسله ادیان الاهی وقتی پایان می پذیرد و در یک دین به عنوان دین خاتم ظهور می کند که

    اولاً: کامل باشد به طوری که هیچ عنصر هدایتی باقی نمانده، جز آن که در دین بیان شده باشد.


    ثانیاً: این دین برای تمام تاریخ مصون از تحریف و تغییر باشد که اگر هر یک از این دو عنصر منتفی گردد، عقل خواهد گفت این دین هنوز آخرین دین نیست.

    با توجه به این مقدمات نتیجه گرفته می شود که "دین خاتم مصون از تحریف است".[7] و این بدان معنا است که کتاب او (منبع اصلی و بی بدیل آن آیین) باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است.[8]


    پس تا این جا این کبرای عقلی اثبات شد که کتاب دین خاتم مصون از تحریف است و اگر این کبرای عقلی را کنار نتیجه دو مقدمه دیگر قرار دهیم

    ألف. قرآن، کتاب اسلام است.
    ب. دین اسلام، دین خاتم است. پس قرآن، کتاب دین خاتم است. چنین نتیجه گرفته می شود که قرآن، مصون از تحریف و تغییر است.[9]



    دلیل سوم:

    اگر به این موضوع دقت کنیم که قرآن براى مسلمانان همه چیز بوده، قانون اساسى، دستور العمل زندگى، برنامه حکومت، کتاب مقدس آسمانى و رمز عبادت، روشن مى‏شود که اصولا کم و زیاد در آن امکان نداشته است.


    قرآن کتابى بود که مسلمانان نخستین همواره در نمازها، مساجد، خانه، میدان جنگ، به هنگام روبرو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانیت مکتب، از آن استفاده مى‏کردند. حتى از تاریخ اسلامى استفاده مى‏شود که تعلیم قرآن را مهر زنان قرار مى‏دادند!
    و اصولا تنها کتابى که در همه محافل مطرح بوده و هر کودکى را از آغاز عمر با آن آشنا مى‏کردند و هر کس می خواست درسى از اسلام بخواند آن را به او تعلیم مى‏دادند، همین قرآن مجید بود.
    آیا با چنین وضعى کسى احتمال مى‏دهد که دگرگونى در این کتاب آسمانى رخ دهد.[10]


    دلیل چهارم:


    قرآن به صورت یک مجموعه با همین شکل فعلى در عصر خود پیامبر (ص) جمع‏آورى شده بود،[11] اگر کسی این را هم نپذیرد، باید بداند که آنهایی که در باره ترتیب سوره ها و ... اختلاف کرده اند، در این شکی ندارند که نه کلمه ای به قرآن اضافه شده و نه کلمه ای از آن کم شده است؛
    زیرا مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ آن اهمیت مى‏دادند، و اصولا شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادى به این شناخته مى‏شد که چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند.


    عدد حافظان قرآن به اندازه‏اى زیاد بود که در تاریخ مى‏خوانیم در یکى از جنگ ها که زمان ابوبکر واقع شد چهارصد نفر از قاریان قرآن به قتل رسیدند.[12]


    در داستان "بئر معونة" (یکى از آبادی هاى نزدیک مدینه) و جنگى که در آن منطقه در حیات پیامبر (ص) اتفاق افتاد مى‏خوانیم که جمع کثیرى‏ از قاریان قرآن از اصحاب پیامبر (ص) در حدود 70 نفر شربت شهادت نوشیدند.[13]


    از این همه روشن مى‏شود که حافظان و قاریان و معلمان قرآن آن قدر زیاد بودند که تنها در یک میدان جنگ این تعداد از آنها شربت شهادت نوشیدند.


    قرآن یک کتاب متروک در گوشه خانه و یا مسجد که گرد و غبار فراموشى روى آن نشسته باشد، نبود تا کسى از آن کم یا بر آن بیافزاید.




    دلیل پنجم:


    پیامبر(ص) نویسندگان متعددى داشت که وحى را یادداشت مى‏کردند. آنها 43 نفر[17] بودند که از همه مشهورتر خلفاى چهار گانه نخستین بودند، ولى بیش از همه زید بن ثابت و امیر مؤمنان على بن ابى طالب (ع) ملازم پیامبر (ص) در این رابطه بودند [18].


    کتابى که این همه نویسنده داشته چگونه ممکن است دست تحریف کنندگان به سوى آن دراز شود؟!


    دلیل ششم:


    دعوت تمام پیشوایان اسلام به قرآن موجود[19] نشان از آن دارد که این کتاب آسمانى به صورت یک مجموعه دست نخورده در همه قرون از جمله قرون نخستین اسلام بوده است.


    سخنان على (ع) در نهج البلاغة گواه زنده این مدعا است. در خطبه 133 مى‏خوانیم‏: "کتاب خدا در میان شما است، سخن گویى است که هرگز زبانش به کندى نمى‏گراید، و خانه‏اى است که هیچ گاه ستون هایش فرو نمى‏ریزد، و مایه عزت است آن چنان که یارانش هرگز مغلوب نمى‏شوند".[20]


    در خطبه 176 مى‏فرماید: "بدانید که این قرآن نصیحت کننده‏اى است که هرگز در نصیحت خود غش و خیانت نمى‏کند، و هدایت کننده‏اى است که هیچ گاه گمراه نمى‏سازد.[21]
    نیز در" همین خطبه" مى‏خوانیم: "یچ کس با این قرآن همنشین نمى‏شود، مگر این که از کنار آن با فزونى یا نقصان برمى‏خیزد، فزونى در هدایت و نقصان از گمراهى"!.[22] مانند این تعبیرات در سخنان على (ع) و سایر پیشوایان دین فراوان است.


    آیا اگر فرض کنیم دست تحریف به دامن این کتاب آسمانى دراز شده بود، امکان داشت این گونه به سوى آن دعوت بشود؟ و به عنوان راه و روش و وسیله جدایى حق از باطل و نورى که هرگز خاموش نمى‏شود و چراغى که به خاموشى نمى‏گراید و ریسمان محکم خدا و سبب امین و مطمئن او معرفى گردد؟[23]


    با توجه به ادله شش گانه بالا جای هیچ گونه شک و تردیدی در عدم تغییر و عدم تحریف قرآن مجید از زمان نزول تا امروز باقی نمی ماند.


    [1]

    ـ نک: پیام قرآن، مکارم شیرازی.

    [2] ر.ک: تفسیر المیزان، طباطبائی، ج 12، ص 157، 150 - 155.
    [3] ـ اسراء، 88.
    [4] نساء، 86.
    [5] برای آگاهی بیشتر، نک: مبانى کلامى اجتهاد، هادوى تهرانى، مهدى، ص 55 - 54.
    [6] ـ ر.ک: ترجمه المیزان، ج 12، ص 150 - 154.
    [7] هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 67.
    [8] همان.
    [9] همان.
    [10] تفسیر نمونه، ج‏ 11، ص 22.
    [11] البته در باره جمع قرآن دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، در این باره نک: نمایه: جمع قرآن، سؤال 71.
    [12] منتخب کنز العمال بنا به نقل البیان فى تفسیر القرآن، ص 260.
    [13] سفینة البحار، ج 1، ص 57.
    [14] دراین زمینه، زندگی و خاطرات دکتر محمد حسین طباطبایی کودکی که حافظ قرآن شده و به درجه دکتری نائل گردیده، خواندنی است.
    [15] تفسیر نمونه، ج‏11، ص 24 ، البته این آمار به سالهای قبل مربوط است و طبیعی است که الان بیش از این تعداد حافظ قرآن در آن کشور وجود دارد.
    [16] همان، طبق نقل دائرة المعارف فرید وجدى
    [17] مورخین این تعداد را از چهارده نفر تا چهل و سه نفر نوشته اند.
    [18] زنجانى، ابو عبداللَّه، تاریخ القرآن، ص 24.
    [19] یعنی بررسى کلمات پیشوایان بزرگ اسلام نشان مى‏دهد که از همان آغاز اسلام همه یک زبان، مردم را به تلاوت و بررسى و عمل به همین قرآن موجود دعوت مى‏کردند.
    -[20] وَ کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یَعْیَى لِسَانُهُ وَ بَیْتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُه‏.
    [21] -اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ .
    -[22] َ وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًى وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى.
    [23] ر.ک تفسیر نمونه، ج ‏11، ص 24- 26.

    ادامه دارد...

    بسم رب الشهداء

    Atheist;411071 نوشت:
    شما فکر می کنید همینطوری آدرس کتاب را بدهید کسی نمی رود این ها را مطالعه کند؟؟؟
    شاید بتوانید عوام را فریب بدهید اما محققین را نمی توانید فریب دهید و مشت هم نمونه خروار است...
    پس تمام مطالبتان هم می تواند به این شکل باشد و دروغ اندر دروغ اندر دروغ...


    خیلی خودت رو تحویل گرفتی جناب بیخدا!!!!
    :Gig:
    همه کاربران و کارشناسان و مدیران عوام الناس و جنابعالی که معلوم نیست کدوم فرقه و معاندی داره ساپورتت میکنه اهل تحقیقی...!!!!
    :Narahat az:
    اگه به رد سند و اتهام دروغ هست که همه پستهای جنابعالی و همفکرانت هم میشه کذب محض!!!
    :ok:
    ببین همین بی منطقی ها و اهانت کردنها باعث میشه بن بشی و اونوقت برای همه حتی مولای منتظر (عجل الله فرجه الشریف) هم عکس بفرستی و درخواست و ...
    :Nishkhand:
    حرمت نگه داشتن و رعایت ادب، نشان از شخصیت افراده!!!
    :ok:
    تو مهدکودک بهمون آموختن نمیدونم شاید نرفتی و یا هم نشینانت افراد مغرض و جاهلی بودند ...الله اعلم
    :Gig:

    بسم رب الشهداء

    بیخدا;410317 نوشت:
    تو فعلا برو از علمات بپرس تحریف بر چند قسم است تا من بیام برات توضیح بدهم

    بیخدا;410317 نوشت:
    تو هنوز در تقسیم بندی که آخوندانتان انجام داده اند مشکل داری

    ادب رو که رعایت نمیکنی و خب دست خودت نیست وقتی کفر نوشتی تو فریادت و خدا رو منکری !! ما چه توقعی میتونیم از بیخدا داشته باشیم جز جسارت؟؟!!!
    حالا شما نرو
    :Nishkhand: بمون تا برات تقسیم بندی علماء و روحانیون معزز و مکرممون رو توضیح بدم:ok:

    تحریف اصلا یعنی چی ؟؟ بر چند قسم است؟؟؟

    تحریف در لغت از ریشه «حرف» به معنای کناره، جانب و اطراف یک چیز گرفته شده و تحریف چیزی، کنار زدن و کج کردن آن از جایگاه اصلی خود و بردن به سوی دیگر است.

    حریف در اصطلاح قرآن شناسی، دارای اقسام زیر است:


    1. تحریف با تعویض کلمات؛ یعنی برداشتن کلمه ای و جایگزین کردن آن با کلمه ای دیگر.

    2. تحریف به زیاده؛ یعنی افزودن کلمه یا جمله ای به آیات قرآن.
    3. تحریف به نقیصه؛ یعنی ساقط کردن کلماتی از قرآن و یا اعتقاد به این که کلمه، آیه یا سوره ای از قرآن کریم، ساقط شده است.
    4. تحریف معنوی.
    5. تحریف موضعی.
    6. تحریف در قرائت.
    7. تحریف در لهجه و گویش .2

    هیچ یک از این اقسام، به ساحت قرآن کریم، راه ندارد.

    تحریف کتاب آسمانی، بدین معناست که این تغییرات به گونه ای انجام پذیرند که دیگر کلام الهی، به درستی شناخته نشود و از دسترس بشر، خارج گردد و یا چیزی به عنوان کلام خدا شناخته شود که سخن او نیست.

    مصونیت قرآن از تحریف، به معنای «ماندگاری» متن اصلی قرآن و آشنایی با آن در میان مردم است؛
    به گونه ای که هیچ گاه مسلمانان و دیگر جوامع بشری، از شناخت و دسترسی به متن اصلی آن، محروم نشده، کلام خدا را از غیر آن، با وضوح و آشنایی کامل، تشخیص دهند.



    این به معنای آن نیست که بدخواهان از تغییر و تصرف در الفاظ قرآن، به هر شکلی ناتوانند؛ بلکه خیانت بدخواهان به نتیجه نمی رسد و برای مسلمانان، شناخته شده و بی اثر است.

    تحریف قرآن در اینترنت نیز از این قاعده مستثنا نیست و خیانت آنان، برای عموم، آشکار می شود و هیچ گاه نمی توانند با این گونه ترفندها، متن اصلی قرآن را تغییر دهند.



    به طور کلی، درباره تحریف ناپذیری قرآن، دلایل متعددی اقامه شده که یکی از آنها، «گواهی تاریخ» است. پژوهش های

    تاریخی و مقایسه بین قرآن های موجود و قرآن های صدر اسلام، نشان می دهد که حتی یک کلمه از این کتاب الهی، کم یا زیاد نشده است.

    1. برهان حکمت

    خداوند آخرین کتاب آسمانی خود را به نام قرآن، برای هدایت بشر فرستاده، پس از آن، نه کتابی می فرستد و نه پیامبری.
    بنابراین، قرآن، اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقی می شود. تحریف چنین کتابی، یعنی حفظ نکردن قرآن و مساوی با گمراهی بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند، سازگار نیست.
    بنابراین، خداوند خود به مقتضای حکیم بودنش، این کتاب را حفظ می کند.


    2. برهان اعجاز

    این دلیل - به تعبیر علامه طباطبایی - بهترین و استوار ترین دلیل برای صیانت قرآن در زمان کنونی به شمار می رود.3 یعنی همان وجوه اعجازی که برای قرآن در زمان رسول خدا وجود داشت (مثل تحدّی، فصاحت و بلاغت و زیبایی الفاظ آن، معنوی بودن آن، هدایت انسان به سوی حق و صدق مطلق مطالب آن)، بر همین قرآن کنونی، منطبق است.

    بی تردید، در صورتی که بین این فاصله زمانی، کمترین نقصان و یا اضافه ای در آن به وقوع می پیوست، به یقین، دیگر از آن اوصاف، خبری نمی ماند؛ حال آن که همه آنها در قرآن کنونی یافت می شوند.

    3. برهان خاتمیت

    قرآن از طرفی در چندین جا تصریح می کند که کلام خدا و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار می آید4 و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفی می کند5
    و روشن است که معنای خاتمیت، مصونیت از تحریف است؛ اما سخن در این است که چه چیزی از دین باید مصون از تحریف باشد؟

    یقیناً آن چه به نام دین و مجموعه هدایت الهی برای یک پیامبر نازل شده، یعنی کتاب او، باید مصون از تحریف باشد و این، شرط لازم مصونیت دین از تحریف است.6

    4. برهان تحدی دائمی

    قرآن در همه زمان ها و مکان ها و حتی در زمان حاضر، توان و قدرت فکری و ذهنی بشر را برای همانندسازی، به مبارزه فرا می خواند؛
    اما بشر حاضر، مثل انسان های گذشته، عاجزانه در مقابل آن شکست را پذیرا می شود و از این ناتوانی موجود، به راحتی می توان پی برد که قرآن کنونی، دچار تحریف نشده است.


    5. برهان جامعیت

    قرآن در راستای هدایت و راهنمایی بشر، از بیان چیزی که لازمه سعادت بشر باشد، فروگذاری نکرده است. قرآن
    حاضر، همانند قرآن موجود در گذشته، دارای این صفت است.
    حال اگر قرآن در زمان حاضر، دارای چنین صفتی است، چگونه می توان احتمال نقصان یا زیادی را در آن داد؟
    بنابراین، قرآن کنونی از هر گونه تغییری مصون است.


    6. برهان تواتر

    تمام آیات و سوره های کنونی قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه، به طور همگانی توسط مسلمانان نقل گردیده اند.
    این تواتر منطقی، دلالت می کند که هیچ کلمه، آیه یا سوره ای، از قرآن کاسته نشده و بر آن افزوده نشده است.
    بنابراین، قرآن کنونی، با توجه به دارا بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفی، سالم است.


    7. شیوه وحیانی قرآن

    این برهان، مبتنی بر نوع نگرش مسلمانان در مسئله وحی و تفاوت آنها با مسیحیان در این مسئله است.
    مسلمانان معتقدند که وحی، در واقع، تکلم و گفتار لفظی خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه وآله می رسید و پیامبر صلی الله علیه وآله موظف بود که عین همان الفاظ را به مردم برساند؛
    اما مسیحیان بر این باورند که وحی در حقیقت، انکشاف خدا و تجربه انسان است که در بشر تجلی می کند و این، عامل انسانی است که آن را در مقام بازگو، تعبیر می کند و به همین دلیل، ممکن است در تعبیر آن، مرتکب اشتباه هم بشود.

    روشن است که طبق نگرش اول، به یقین، الفاظ قرآن نمی تواند از نقش عامل انسانی، متأثر شوند. از این رو، چاره ای جز پذیرفتن تحریف ناپذیری قرآن بر اساس دیدگاه مسلمانان باقی نمی ماند.

    8. شیوه بیانی قرآن

    قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جویان، بیش از آن که به نام اشخاص بپردازد، به بیان ویژگی ها توجه کرده است و به استثنای تصریح به نام ابولهب و همسرش، به موارد جزئی نپرداخته است و این، یکی از تمهیدات الهی برای مصونیت قرآن است که به نوبه خود باعث گردیده تا برای کسی، انگیزه کتمان یا تحریف آیات پیش نیاید و بهانه ای برای دسیسه حاکمان - به طور آشکار – باقی نماند.

    9. شیوه نزول قرآن

    یکی دیگر از تمهیدات الهی برای مصون ماندن قرآن از تحریف، نزول تدریجی آن، آن هم با سبک و برنامه ای ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات قرآن به دو شکل نازل شده اند.
    آیاتی که در آغاز بعثت در مکه نازل شدند، معمولاً کوتاه و موزون هستند؛ این مقاطع کوتاه و موزون، در حفظ آیات، تأثیر بی شائبه ای داشته است؛
    آن هم در روزگاری که مردم امی بوده اند؛ اما در سال های بعد، آیات و سوره های بزرگ تری در مدینه نازل شدند؛ زیرا در مدینه، هم آرامش بیشتری برای مسلمانان بود و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشت و سرانجام، نزول تدریجی قرآن، این نتیجه را داشت که وقتی حتی چند آیه نازل می شد، پیامبر آنها را برای مسلمان ها می خواند (و آنان نیز حفظ می کردند) و بعد آیه ای دیگر نازل می گشت.


    10. شیوه تعلیم قرآن

    آن چه در تاریخ قرآن مهم است، این است که بدانیم پیامبرصلی الله علیه وآله چگونه آیات را برای مردم می خواند و به آنها تعلیم می داد؟
    شخصی می گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله در مدینه، هر بار ده آیه به ما می آموخت و ما ده آیه را یاد می گرفتیم؛ سپس ده آیه دیگر و... برای مثال، یکی از اصحاب در مسجد دمشق، به 1600 شاگرد، قرآن می آموخت؛ به این شکل که آنها را به گروه های ده نفری تقسیم کرده بود و هر ده نفر، یک ناظر داشته اند که مجموع این ناظران و سرگروه ها، 160 نفر می شدند.7

    علاوه بر این، به شهادت تاریخ، در صدر اسلام، عده زیادی از مسلمانان - که تعداد آنان را تا 43 نفر نوشته اند - به دستور پیامبر، هر آیه و یا سوره ای را که نازل می شد، بی درنگ می نوشتند. دو تن از معروف ترین اصحاب پیامبر که در نوشتن قرآن، اهتمام خاصی می ورزیدند، حضرت علی علیه السلام و زید بن ثابت بودند.

    11. اهتمام مسلمانان

    بی شک، اهتمام پیامبر صلی الله علیه وآله بر قرائت و حفظ قرآن، موجب شد که در میان مسلمانان آن عصر، این عمل، فضیلت بزرگی محسوب شود و به همین دلیل، مؤمن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت می گرفتند و معاشرت و انس با قرآن، جزء آداب و رسوم مردم شده بود و آنان در مسائل و مشکلات خود، به قرآن مراجعه می کردند و تقدس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسی نمی توانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراند.8

    توجه به نگهداری و حفظ قرآن کریم در میان مسلمانان به اندازه ای بود که پس از نبی اکرم و در زمان خلافت ابوبکر، وقتی در جنگ یمامه، تعدادی از حافظان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجه بیشتری در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور، همه نسخه های قرآن را در یک جا جمع آوری کردند و از تغییر آنها جلوگیری نمودند. حفظ این نسخه ها به شدت مورد توجه قرار گرفت و به همین صورت، نسل بعد، قرآن را سینه به سینه حفظ می کردند و به نسل بعد انتقال می دادند.9


    12. تکامل خط و کتابت

    برای حفظ یک متن به صورت اصلی، باید شرایط طبیعی چنین امری فراهم باشد.
    در عصرهای گذشته، تکامل خط و پیشرفت کتابت، به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل، حفظ کند اما با رشد تمدن بشری، زمینه های لازم برای چنین امری، پدیدار شد
    چنان که به نظر برخی، در زمان رسول خدا، شرایط و موقعیت حصول چنین کاری مهیا شد و زمینه برای حفظ و صیانت قرآن، فراهم گردید.10

    برای مطالعه بیشتر که بعید میدونم بری و مطالعه کنی و فقط برای اطلاع کاربران فرهیخته سایت عرض میکنم!

    1. تاریخ قرآن، محمد هادی معرفت.
    2. قرآن شناسی، محمدتقی مصباح یزدی.
    3. قرآن هرگز تحریف نشده است، حسن حسن زاده آملی.
    4. التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن، محمد هادی معرفت.

    1. محمد هادی معرفت، مصونیت قرآن از تحریف، ترجمه محمد شهرابی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1376، ص 19.
    2. ر.ک: همان، صص 26 - 22.
    3. سید محمد حسین طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 117.
    4. طور، آیه 34 و اسراء، آیه 88.
    5. آل عمران، آیه 85 و احزاب، آیه 40.
    6. ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 153.
    7. ابوعبدالله زنجانی، تاریخ القرآن، ص 42.
    8. محمدتقی مصباح یزدی، قرآن شناسی، ج 1، ص 215.
    9. سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج 12، ص 167 – 161.
    10. سید ابوالقاسم خویی، البیان، ج 1، ص 309.

    بسم رب الشهداء

    نوری نیرو;407770 نوشت:
    در آیه 76 سوره نساء آمده است که حیله شیطان ضعیف است.

    در آیه 28 سوره یوسف آمده است حیله زنان بسیار قوی است.

    این نتیجه­ گیری جناب نوری نیرو = غلام ملی نوری، دست کم به دو دلیل درست نیست:

    1. آیه ­ای که مکر شیطان را ضعیف می­ پندارد، سخنی مستقیم از پروردگار است و آیه­ ای که حیلۀ زنان را بزرگ برمی شمارد، نقل قول پروردگار از عزیز مصر است.


    2. حتی اگر معتقد باشیم که نقل قول خدا از عزیز مصر بدون آن که نقدی بر آن وارد آورد، به نوعی مهر تأییدی بر عقیدۀ او است، باز هم این مقایسه صحیح نیست
    زیرا مکر شیطان در مقابل مکر پروردگار ضعیف بوده و زنان نسبت به مردان از قدرت حیله ­گری بیشتری برخوردارند.

    به عبارت دیگر، مکر شیطان با مکر پروردگار مقایسه شده و مکر زنان در مقایسۀ با مردان و از این دو مقایسۀ متفاوت و غیر مرتبط، به هیچ وجه نمی­ توان نتیجه گرفت که زنان مکارتر از شیطان اند.

    موضوع قفل شده است