جمع بندی واقعه رد الشمس از احادیث اهل تسنن؟

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
واقعه رد الشمس از احادیث اهل تسنن؟

واقعه رد الشمس در احادیث سنی ها آمده؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد مقداد

با عرض سلام و ادب

از جمله احادیثی که دلالت بر فضیلتی بس عظیم برای حضرت علی (ع) دارد حدیث « ردّ شمس» است .

پیامبر (ص) عصر هنگامی بر روی زانوی حضرت علی (ع) خواب رفته بود ، نماز حضرت (ع) از وقتش تأخیر افتاد ، بعد از آنکه رسول خدا (ص) از خواب بیدار شد با اعجاز خورشید را به خاطر حضرت علی (ع) باز گرداند .

این حدیث از جمله احادیثی است که در منابع متعدد شیعه و سنی نقل شده است.

راویان حدیث از علمای عامه

جماعتی از علمای اهل سنت این حدیث شریف را که معجزه ای از پیامبر اکرم (ص) نیز به حساب می آید نقل کرده اند ، اینک به اسامی برخی از آنها اشاره می کنیم :

1- حافظ ابوجعفر احمد بن صالح مصری ( شیخِ بخاری ) ؛ بنابر نقل ابوجعفر طحاوی در مشکل الآثار ج 2 ص 11 .

2- حافظ ابوبشر محمد بن احمد دولابی : الذریعه الطاهره ص 129

3- حافظ ابوجعفر طحاوی : مشکل الآثار ج 2 ص 11

4- حاکم نیشابوری : تاریخ نیشابور ، ترجمه عبدالله بن حامد فقیه

5- حافظ ابوالقاسم طبرانی : المعجم الکبیر ج 24 ص 145 ح 382

6- ابو اسحاق ثعلبی : العرائس ص 249

7- ابو الحسن ماوردی : اعلام النبوه ص 132

8- حافظ ابوبکر بیهقی : بنابر نقل مناوی در فیض القدیر ج 5 ص 440

9- خطیب بغدادی : تلخیص المتشابه ج 1 ص 225 رقم 353

10- قاضی عیاض اندلسی : الشفا ج 1 ص 548

11- خطیب خوارزمی : المناقب ص 306 ح 301

12- ابو عبدالله گنجی شافعی : کفایه الطالب ص 381 باب 100

13- حموئی : فرائد السمطین ج 1 ص 183 ح 146 باب 37

14- ابن حجر عسقلانی : فتح الباری ج 6 ص 222

و ...

مؤلفان درباره حدیث « ردّ شمس »

جماعتی از علمای اهل سنت درباره این دیث کتاب مستقل تألیف نموده اند ؛ از قبیل :

1- ابوبکر ورّاق ؛ وی کتابی دارد به اسم « من روی رد الشمس » که ابن شهر آشوب در المناقب آن را نقل کرده است .

2- ابو القاسم حسکانی حنفی که رساله ای دارد درباره این حدیث که بخشی از آن را ابن کثیر نقل کرده است .

3- ابوالحسن شاذان فضلی ؛ او رساله ای دارد در طرق این حدیث که بخشی از آن را سیوطی در « اللآلی المصنوعه » نقل کرده است .

4- حافظ ابوالفتح ازدی موصلی ؛ کتابی مستقل در این موضوع تألیف کرده که حافظ گنجی در کفایه الطالب آن را نقل کرده است.

5- اخطب خوارزم ؛ کتابی به نام رد الشمس لامیرالمومنین تألیف کرده که ابن شهر آشوب آن را در المناقب آورده است .

6- جلال الدین سیوطی ؛ کتابی دارد به نام کشف اللبس عن الحدیث رد الشمس

7- ابو عبدالله محمد بن یوسف دمشقی صالحی ؛ وی شاگرد سیوطی است که کتابی تالیف کرده به نام : مزیل اللبس عن حدیث رد الشمس

8- ابو علی شریف محمد بن اسعد ؛ او نیز کتابی درباره طرق حدیث رد شمس برای حضرت علی تالیف کرده است

9- ابو عبدالله الجعل حسین بن علی بصری ؛ که کتابی به نام جواز رد الشمس تالیف کرده و ابن شهر آشوب از آن نام برده است .

صحت حدیث از دیدگاه علمای اهل سنت

گروهی از علمای اهل سنت این حدیث را تصحیح کرده اند ؛ از قبیل :

1- علی بن سلطان بن محمد قاری در المرقاه فی شرح المشکاه ج 4 ص 287 ؛ شرح الشفا در حاشیه نسیم الریاض ج3 ص 10

2- ابو جعفر طحاوی ؛ زیرا بعد از نقل حدیث ردّ شمس می گوید : « و هذان الحدیثان ثابتان ، و کفی به حجة ، و رواتهما ثقات ، فلا عبرة بمن طعن فی رجالهما ؛ این دو حدیث نزد من ثابت است و برای حجیت کافی است ، و راویان آن دو حدیث مورد وثوقند ، و اعتباری نیست به کسی که در رجال این دو حدیث خدشه وارد کرده است . » ( کشف الرمس ص 29)

3- شهاب احمد خفاجی ؛ زیرا او می گوید :« رواه الطبرانی باسانید مختلفة رجال اکثرها ثقات » ؛ طبرانی این قضیه را به سندهای مختلف نقل کرده که اکثر آنها ثقه هستند (نسیم الریاض ج3 ص 11) او همچنین می گوید : این حدیث را مصنف (یعنی قاضی عیاض) نقل کرده و اشاره کرده که تعدد طرق ان شاهد صدقی بر صحت آن است . و قبل از او بسیاری از ائمه حدیث ، امثال طحاوی آن را تصحیح کرده اند ... (همان)

4- حافظ طبرانی ؛ می گوید این حدیث حسن است ( کشف الرمس ص 34)

5- بیهقی در کشف الرمس ص 34

6- حافظ هیثمی در عنوانی به نام « باب حبس الشمس للنبی) از کتاب علامات النبوه

7- قسطلانی در المواهب اللدنیه ج 1 ص 358

8- محمد بن حسین ازدی در مناقب علی بنابر نقل لسان المیزان ج5ص140

9- ابوالمظفر یوسف قزأوغلی حنفی ؛ وی در ردّ جدش ابن جوزی که درصدد تضعیف حدیث ردّ شمس برآمده ، می گوید : « ادعای او بدون دلیل است ؛ زیرا ما آن را از افراد عادل و ثقه نقل کرده ایم ، افرادی که هیچ مشکلی در آنها وجود ندارد ، و در سند آنها کسی نیست که تضعیف شده باشد ... ، و اتهام جدی به جعل ابن عقده ، از باب ظنّ و شک است و نه از باب قطع و یقین . و ابن عقده مشهور به عدالت است ، و از آنجا که فضایل اهل بیت علیهم السلام را نقل می کند و مدحی درباره صحابه نقل نکرده او را رفض و رافضی بودن نسبت داده اند ...» ( کشف الرمس ص 49 – 50 )

10- ابوالربیع سلیمان سبتی مشهور به ابن سبع در کتاب « شفاء الصدور»

11- ولیّ الدین ابوزرعه عراقی در طرح التثریب ج 6 ص 247

12- ابوعبدالله زرقانی مالکی در شرح المواهب اللدنیه ج 6 ص 490

13- زینی دحلان در سیره نبویه ج2 ص 201

منبع: اینجا

مقداد;406291 نوشت:
پیامبر (ص) عصر هنگامی بر روی زانوی حضرت علی (ع) خواب رفته بود ، نماز حضرت (ع) از وقتش تأخیر افتاد ، بعد از آنکه رسول خدا (ص) از خواب بیدار شد با اعجاز خورشید را به خاطر حضرت علی (ع) باز گرداند

درود
خود پیامبر هم که خوابیده بوده نمازش دیر شده خب!

چرا تنها برای جناب علی بر گردونده شده پس ؟؟

چرا برای هر دو بر گردونده نشده بود ؟

مگه پیامبر که رو زانوی علی بخواب رفته بوده چگونه نمازشو خونده بوده ؟

me+;405860 نوشت:
واقعه رد الشمس در احادیث سنی ها آمده؟

9 صحابي انرا نقل كرده اند

- وأما رواة الحديث من أصحاب رسول الله (ص) فالذين وجدنا حديثهم تسعة :

الأول : منهم الإمام أمير المؤمنين (ص) ، وحديثه رواه الحافظ الحسكاني وأبو الحسن شاذان الفضلي ، ويجد الباحث الحديث في آخر الأحاديث التي علقناها على الحديث ( ( 815 ) من ترجمة أمير المؤمنين (ص) من تاريخ دمشق - الجزء ( 2 ) - رقم الصفحة ( 303 ) الطبعة الثانية ).

الثاني : هو الإمام الحسين (ص) وحديثه تحت ( الرقم ( 158 ) من كتاب الذرية الطاهرة الورق ( 28 / ب ) ) وقد مر آنفاً.

الثالث : هو جابر بن عبد الله الأنصاري ، وحديثه في أواخر الفصل ( ( 19 ) من مناقب الخوارزمي - الصفحة ( 236 ) ) ، ورواه أيضاًً شاذان الفضلي في الحديث الأخير من رسالته في رد الشمس ، والطبراني في الأوسط كما في تعليقي على ( تاريخ دمشق - الجزء ( 2 ) - رقم الصفحة ( 301 ) ).

الرابع : هو أبو رافع مولى رسول الله (ص) وحديثه تحت الرقم ( ( 141 ) من مناقب إبن المغازلي - رقم الصفحة ( 98 ) ).

الخامس : هو أبو سعيد الخدري رفع الله مقامه وحديثه في رسالة رد الشمس للحافظ الحسكاني.

السادس : هو أبو هريرة وحديثه في رسالة أبي الحسن شاذان الفضلي ورسالة الحافظ الحسكاني.

السابع : هو أنس بن مالك كما رواه عنه محمد بن سليمان المتوفى عام ( 322 ) في الحديث ( 1020 ) من مناقب أمير المؤمنين (ص) الجزء ( 2 ) - رقم الصفحة ( 516 ) - الطبعة الأولى.

الثامن : هو عبد الله بن العباس ، وحديثه في المنقبة ( 75 ) من مائة منقبة لإبن شاذان - رقم الصفحة ( 143 ) - وفي الحديث : ( 72 ) من الفصل ( 19 ) من مناقب الخوارزمي - رقم الصفحة ( 236 ).

التاسع : هي الصحابية أسماء بنت عميس رفع الله مقامها ، ويصح عد حديثها متواتراً بالمعنى لكثرة أسانيدها ومصادرها.

- وجميع من ذكرناهم من الصحابة هاهنا ذكرنا حديثه حرفياً من وجوه أكثر مما أشرنا إليه هاهنا في تعليق الحديث ( 814 / 816 ) من ترجمة أمير المؤمنين (ص) من تاريخ دمشق - الجزء ( 2 ) - رقم الصفحة ( 283 / 306 ) الطبعة الثانية.

72 عالم انرا نقل كرده اند و در 82 كتاب هم نقل شده است

اما تصحيح سندي::::::

جناب ابن حجر عسقلاني در کتاب فتح الباري مفصل مطرح کرده است و جناب طبراني و حاکم نيشابوري از بيهقي نقل کرده است که پيغمبر اکرم بر روي زانوي اميرالمؤمنين خوابش برده بود:

ففاتته صلاة العصر فردت الشمس حتى صلى علي ثم غربت
فتح الباري، ج 6، ص 222
نماز عصر از علي فوت شد، پيغمبر دعا کرد و آفتاب برگشت و علي بن ابي طالب نمازش را خواند.

بعد ابن حجر مي‌گويد:
وهذا أبلغ في المعجزة
فتح الباري، ج 6، ص 222
اين يک کار شايسته‌اي در معجزه است.

جناب طحاوي در حاشيه‌شان بر مراقي الفلاح مي‌گويد:
أخرجه الطبراني بسند حسن وصححه الطحاوي والقاضي عياض
روايت صحيح است.
حاشية الطحطاوي على مراقي الفلاح، ج 1، ص 118

آقاي ابن عابدين حنفي که از فقهاي بزرگ اهل سنت و حنفي مذهب‌ها است، کتابي دارد به نام حاشيه ابن عابدين، مي‌گويد:
والحديث صححه الطحاوي وعياض وأخرجه جماعة منهم الطبراني بسند حسن
آقاي طبراني و قاضي عياض گفته‌اند: حديث رد الشمس صحيح است و جماعتي روايت رد الشمس را آورده‌اند و آقاي طبراني با سند حسن نقل کرده است.
حاشية ابن عابدين، ج 1، ص 360 و 361

همچنين کتاب الصواعق المحرقه مي‌گويد:
وحديث ردها صححه الطحاوي والقاضي في الشفاء وحسنه شيخ الإسلام أبو زرعة وتبعه غيره
حديث رد الشمس را طحاوي و قاضي عياض و ديگران تصحيح کرده‌اند و ابو زرعه که از استوانه‌هاي رجالي اهل سنت است، ايشان هم گفته است: حديث رد الشمس حسن است و آن‌هايي که گفته‌اند:‌ حديث دروغ است، اشتباه کرده‌اند.
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 376

اين مطلب را هم به تفضيل بنده در سايتم اورده ام

http://kheyme133.ir/Forum/Catgory/83/Post/1944

ایا این ترک اولی امام علی نیست؟ نمیشه راحت قبولش کرد

غلام ملی نوری;406330 نوشت:
مگه پیامبر که رو زانوی علی بخواب رفته بوده چگونه نمازشو خونده بوده ؟


يعني امكانش نيست كه پيامبر نمازش را خوانده بوده و بعد به خواب رفته باشد؟؟؟؟؟؟
برادر حاج غلام شما هم بعضي وقت ها سوالاتي مي پرسي هااااااااااااااااااااااا

غلام ملی نوری;406330 نوشت:
خود پیامبر هم که خوابیده بوده نمازش دیر شده خب!

اگر اينگونه كه شما مي فرمايد راست باشد گرچه سند ان هم در صحيحين امده است، ولي بايد بدانيد اين توهين بسيار سنگيني به رسول هست كه خلاف قران عمل كرده است
زيرا قران مي فرمايد: فويل للمصلين، الذين هم عن صلاتهم ساهون

?yes or no;406425 نوشت:
ایا این ترک اولی امام علی نیست؟ نمیشه راحت قبولش کرد

كلام شما زماني مورد پذيرش هست كه وقت انجام ان عمل بگذرد و ديگر صورت نگيرد، يعني عملي كه ترك شود و انجام ان محقق نشود، اما با بازگشت خورشيد ديگر هيچ دليلي براي طرح شبهه مفتوح نمي ماند و باب ها را مي بندد زيرا انجام ان به واسطه امام شكل گرفت و مانند اين مي ماند فيليمي را فلش بك بزنيد و از نو نگاه كنيد و ديگر كسي بر شما خرده نمي گيرد چرا فيلم را نگاه نكرديد و نديديد

?yes or no;406425 نوشت:
ایا این ترک اولی امام علی نیست؟ نمیشه راحت قبولش کرد

برادرم yes or no اشكال شما اين جا وارد است:::::::

غلام ملی نوری;406330 نوشت:
خود پیامبر هم که خوابیده بوده نمازش دیر شده خب!

حال رجعت خورشيد شكل نگرفت و ايراد و نقص بر رسول است ضمن اينكه در صحيح بخاري امده است نماز رسول قضا شده است و نه دير شده و حال چون ان فعل شكل نگرده ترك اولي هست البته ما يقين داريم اين روايت هم مانند بيشتر روايات بخاري ساخته پرداخته بني اميه هست و اين نيز تزاژدي موهني ديگر است از صحيح بخاري

البته شايان ذكر هست اولين كسي كه باز هم ساز مخالف در مناقب اهل بيت زد، بزرگ نواصب عالم و به قول امام حصني دمشقي، زنديق حران ابن تيميه و بعد هم شاگرد خلفش ابن جوزي بوده است

حدیث رد الشمس له قد ذکره طائفة کالطحاوی والقاضی عیاض وغیرهما وعدوا ذلک من معجزات النبی صلى الله علیه و سلم لکن المحققون من أهل العلم والمعرفة بالحدیث یعلمون أن هذا الحدیث کذب موضوع

درست است افرادی مثل قاضی عیاض و طحاوی این روایت را تصحیح کرده اند اما هیچ یک از محققون و علمای حدیث این روایت را تصحیح نکردند و بر جعلی بودن ان عقیده دارند

منهاج السنه ج۸ ص۱۶۵

و البته شيخ زاهد كوثري هم مطلب جالبي در رديه ابن تيميه صادر نموده:

امام محمد زاهد کوثری در کتابی که در معرفی امام طحاوی نوشته اند، ضمن اشاره به بغض وکینه ابن تیمیه از امام علی رضی الله عنه می گویند :

فیکون اعتراف بصحة هذا الحدیث نیافی انحرافه عن علی رضی الله عنه و تبدو فی کلامه آثار بغضه لعلی علیه السلام فی کل خطوة من خطوات تحدثه عنه .

ترجمه :

اعتراف او (ابن تیمیه) به صحت این حدیث (حدیث رد الشمس) با انحرافش از علی (رضی الله عنه) منافات دارد و در سخنانش آثار بغض نسبت به علی علیه السلام آشکار است واین در هر گفته ای که از او نقل میشود هویداست

«الحاوی فی سیره الطحاوی صفحه26 »

البته تفضيلش در سايتم هست

تشکراز همتون.کارشناس گرامی عین حرف بضی از بزرگانشونو میارید؟

me+;406495 نوشت:
عین حرف بضی از بزرگانشونو میارید؟


يعني چييييييييييييييي؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چي بزرگان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه حرفي از بزرگان را مي خواهيدبرادرم؟

:Gig::Gig::Gig::Gig:

تشکرازشما. مثلا ذهبی یا فلانی به این واقعه اعتراف کرده درکتابش

me+;406787 نوشت:
تشکرازشما. مثلا ذهبی یا فلانی به این واقعه اعتراف کرده درکتابش

برادرم بنده كه لينك سايتم را دادم، انرا مطالعه مي فرموديد زيرا بنده شرح حالم علمايي كه اين را متذكر شده اند و تصحيح هم كرده اند را هم نوشته ام مضاف بر اينكه حقير نمي دانم چقدر با علماي اهل سنت اشنايي داريد، اما بنده از عسقلاني كه حافظ علي اطلاق اهل سنت است اين مطلب را عرض كردم، از ابن عابدين كه از فقيهان احناف هست با صحت سني عرض كردم از ابن حجر هيثمي كه از او به عنوان امام، شيخ الاسلام و درياي علم ياد شده است در كتاب صواعق خودش كه در رد شيعه نوشته است با صحيت سندي و تاييد سندي از نگاه خودش نقل كرده ام ايا اينها كفايت نمي كند؟
ضمن اينكه تفضيل طحاوي و قاضي عياض را هم در همان لينك سايت خودم هم داده ام
اما در عين حال يكي از بزرگترين مفسر قراني اهل سنت كه براستي فخر جهان اسلام هست، امام فخر رازي هم اين مطلب را عارض شده است كه بنده با تصوير كتاب از ايشان دارم و اگر خواستيد در سايتم مي گذارم و لينك خصوصي بهتان مي دهم

قابل توجه برادر ام اي:::::::::::::::::::::::

برادرم اگر اين بزرگاني را كه نام مي برم شرح حالشان را بدانيد يقينان شما را در اين زمينه تطميع خواهد كرد چون مه انها اين موضوع را تصريح داشته اند و بسياري از انها تصحيح سندي هم كرده اند

1. مفسر به نام و استوانه تفسيري قران اهل سنت امام قرطبي در تفسيرش با صحت سندي نقل كرده است

2. علامه سيوطي كه ايشان هم از مفسرين قران هستند و اعلم العلما هستند

3. . امام حصني دمشقي كه ايشان شافعي مذهب هستند و مسند علمي ايشان هم مورد توثيق رجال اهل سنت هست و هم وهابيت و اگر زركلي از علماي رجال وهابيت را بشناسيد ايشان را به شدت مورد توثيق قرا داده اين روايت را نقل مي كند

4. ابن حبان از علماي رجالي اهل سنت كه بسيار هم در توثيق روايات سخت گير هست اين روايت را توثيق نموده

5. ابن عساكر و حاكم حسكاني را هم بايد بشناسيد اين دو نفر هم نقل نموده اند

6. شارحيني چون عسقلاني در لسان الميزان و فتح الباري خود با صضحت سندي نقل كرده و مي گويد ابن جوزي و استادش ابن تيميه در رد ان اشتباه كرد اند

7. امام عيني كه يكي از شارحين بخاري دژهست در عمده القاري خود نقل كرده با صحت سندي و رديه بر اين تيميه و شاگردش

8. امام سبط بن جوزي در تذكره الخواص خود نقل نموده

9. خطيب بغدادي نقل نموده

10. العقيلي هم از رجال اهل سنت هست بايد بشناسيد ايشان هم با تصحيح سندي نقل نموده

برادرم خدايي خسته شدم بازم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر خواستي اشاره كن به من تك تك با شرح حال هر عالم برايت به عشق مولا قلم فرسايي مي كنم

غلام ملی نوری;406330 نوشت:
چرا تنها برای جناب علی بر گردونده شده پس ؟؟

برادرم، جناب امام فخر رازي را كه از دانشمندان جهان اسلام هست اگر بشناسيد ايشان مدعي شده اند كه رد الشمس براي رسول هم اتفاق افتاده است البته ايشان در كتاب تفسير الكبير خودش اين مطلب را نقل نموده اند

تشکریعنی فخررازی قرطبی وسیوطیاعترافکردند به صحت واقعا ردالشمس برای امام علی علیه السلام
؟؟

me+;406893 نوشت:
تشکریعنی فخررازی قرطبی وسیوطیاعترافکردند به صحت واقعا ردالشمس برای امام علی علیه السلام

برادرم اين روايت تواتر دارد، حتي علماي اهل سنت در مورد رد شمس كتاب نوشته اند

از جمله سيوطي كه نه تنها ادعاي صحت حديث نموده بلكه در مورد رد شمس و اعتبار ان كتاب نوشته است کتابي بنام کشف اللفظ عن حديث ردّ الشمس ك هحقير تصاوير كتاب را دارم

*********************************

تصحيح روايت از ديدگاه امام قرطبي:::::::

قلت : ومن قال : إن الهاء في ردوها ترجع للشمس فذلك من معجزاته ، وقد إتفق مثل ذلك لنبينا (ص) خرج الطحاوي في مشكل الحديث عن أسماء بنت عميس من طريقين : أن النبي (ص) كان يوحى إليه ورأسه في حجر علي ، فلم يصل العصر حتى غربت الشمس ، فقال رسول الله (ص) : أصليت يا علي قال : لا ، فقال رسول الله (ص) : اللهم إنه كان في طاعتك وطاعة رسولك فأردد عليه الشمس ، قالت أسماء : فرأيتها غربت ثم رأيتها بعدما غربت طلعت على الجبال والأرض ، وذلك بالصهباء في خيبر ، قال الطحاوي : وهذان الحديثان ثابتان ، وروإتهما ثقات.
القرطبي - تفسير القرطبي - الجزء : ( 15 ) - رقم الصفحة : ( 197 )

تصحيح روايت از نگاه علامه سيبوطي::::::::::

أخرج ابن مندة وابن شاهين والطبراني بأسانيد بعضها على شرط الصحيح عن أسماء بنت عميس قالت كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يوحى إليه في حجر علي فلم يصل العصر حتى غربت الشمس...

ابن منده، ابن شاهين و طبراني با سند‌هايي كه برخي از آن‌ها شرط صحيح بخاري را دارا هستند،‌ از اسماء بنت عميس نقل كرده‌اند كه به رسول خدا (ص) وحي شد؛ ‌در حالي كه سر مبارك آن حضرت در دامان علي (ع) بود و...

الخصائص الكبرىج 2ص 137، اسم المؤلف:أبو الفضل جلال الدين عبد الرحمن أبي بكر السيوطي الوفاة: 911هـ ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1405هـ - 1985م.

تصحيح روايت از نگاه امام فخر رازي::::::::::


وأما سليمان فإن الله تعالى رد له الشمس مرة،وفعل ذلك أيضاً للرسول حين نام ورأسه في حجر علي فانتبه وقد غربت الشمس، فردها حتى صلى، وردها مرة أخرى لعلي فصلى العصر في وقته.

براى حضرت سليمان عليه السّلام يكبار ردّ الشمس اتفاق افتاد. و براى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله هم ردّ الشمس واقع شد و اين در حالى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سر در دامان على عليه السّلام گذاشته و به خواب رفته بود، اما هنگامى از خواب برخاست آفتاب غروب كرده بود؛ به دعاى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله خورشيد بازگشت، تا على عليه السّلام نمازش را بجاى آورد.

الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 32 ص 118، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م

********************************************

باز هم شكي در اعتبار اين حديث برايتان مانده برادرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هر چه عالم بود بنده برايتان اوردم، اگر خواستيد بفرماييد تا از لسان ابن حبان و بزرگان ديگر هم متذكر شوم

?yes or no;406425 نوشت:
ایا این ترک اولی امام علی نیست؟ نمیشه راحت قبولش کرد

از نگاه شيعه اين شبهه شما مطرو هست برادرم زيرا مولا نمازم را با حالت اشاره اقامه نموده است

شيخ مفيد از برخى اصحاب نقل مى‌كند:

مَا رَوَتْهُ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ وَ أُمُّ سَلَمَةَ زَوْجُ النَّبِيِّ ص وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ وَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ فِي جَمَاعَةٍ مِنَ الصَّحَابَةِ أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ فِي مَنْزِلِهِ وَ عَلِيٌّ ع بَيْنَ يَدَيْهِ إِذْ جَاءَهُ جَبْرَئِيلُ ع يُنَاجِيهِ عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَلَمَّا تَغَشَّاهُ الْوَحْيُ تَوَسَّدَ فَخِذَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَلَمْ يَرْفَعْ رَأْسَهُ عَنْهُ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ فَاضْطُرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لِذَلِكَ‏ إِلَى صَلَاةِ الْعَصْرِ جَالِساً يُومِئُ بِرُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ إِيمَاءً فَلَمَّا أَفَاقَ مِنْ غَشْيَتِهِ قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَ فَاتَتْكَ صَلَاةُ الْعَصْرِ قَالَ لَهُ لَمْ أَسْتَطِعْ أَنْ أُصَلِّيَهَا قَائِماً لِمَكَانِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ الْحَالُ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا فِي اسْتِمَاعِ الْوَحْيِ فَقَالَ لَهُ ادْعُ اللَّهَ لِيَرُدَّ عَلَيْكَ الشَّمْسَ حَتَّى تُصَلِّيَهَا قَائِماً فِي وَقْتِهَا كَمَا فَاتَتْكَ فَإِنَّ اللَّهَ يُجِيبُكَ لِطَاعَتِكَ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ فَسَأَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ اللَّهَ عَزَّ اسْمُهُ فِي رَدِّ الشَّمْسِ فَرُدَّتْ عَلَيْهِ حَتَّى صَارَتْ فِي مَوْضِعِهَا مِنَ السَّمَاءِ وَقْتَ الْعَصْرِ فَصَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع صَلَاةَ الْعَصْرِ فِي وَقْتِهَا ثُمَّ غَرَبَتْ فَقَالَتْ أَسْمَاءُ أَمَ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْنَا لَهَا عِنْدَ غُرُوبِهَا صَرِيراً كَصَرِيرِ الْمِنْشَارِ فِي الْخَشَبَة


اسماء بنت عميس و ام سلمة همسر رسول خدا (ص)، و جابر بن عبد اللَّه انصارى، و ابو سعيد خدرى، و گروهى از اصحاب رسول خدا (ص) نقل كرده اند كه پيغمبر (ص) روزى در خانه خود بود و على عليه السّلام نيز در خدمت او بود، در اين هنگام جبرئيل از جانب خداى سبحان نزد وي آمد و با او به رازگوئى پرداخت، و چون (هنگام رسيدن) وحى آن حضرت را سنگينى عارض مي شد و به ناچار بجائى تكيه مي كرد، در اينجا هم چون (وحى) رسيد زانوى امير المؤمنين را بالش كرد (و سر خويش را بر آن نهاد) و سر بر نداشت تا خورشيد غروب كرد، امير المؤمنين عليه السّلام (چون نمي توانست سر رسول خدا (ص) را بر زمين بگذارد) نماز عصر را به حال نشسته خواند و به ناچار ركوع و سجده آن را با اشاره برگزار كرد، و چون رسول خدا بحال عادى برگشت، به امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: آيا نماز عصر از تو فوت شد؟ عرض كرد: اى رسول خدا به خاطر شما و آن حالتى‏ كه براى شنيدن وحى به شما دست داده بود نمى‏توانستم (سر شما را بر زمين بگذارم) ايستاده نماز بخوانم! فرمود: خدا را بخوان تا خورشيد را برايت باز گرداند و تو نمازت را چنانچه از تو فوت شده ايستاده بخوانى، ( اگر در اين باره خدا را بخوانى ) خداوند دعايت را مستجاب مي كند، چون تو در حال اطاعت خدا و رسول او بوده‏اى، پس امير المؤمنين عليه السّلام برگشتن خورشيد را از خداوند درخواست كرد و خورشيد بازگشت و در جائى از آسمان قرار گرفت كه وقت نماز عصر بود، پس امير المؤمنين عليه السّلام نماز عصر را دو وقت خواند سپس خورشيد غروب كرد، اسماء مي گويد: به خدا سوگند هنگام غروب كردن صدائى از آن شنيديم مانند صداى كشيده شدن ارّه در ميان چوب‏.


الشيخ المفيد،أبي عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي ( 336 - 413 ه‍ )، لإرشاد،ج 1 ص 345، تحقيق مؤسسة آل البيت ( ع ) لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان سال چاپ: 1414 - 1993 م


البته به لحاظ كلامي هم قبلا پاسخ داديم كه اين به معناي ترك اولي نيست و علتش را هم توضيح داديم رجوع شود به تاپيك 8

نكته كليدي كه در اين روايت هست اين بوده در مصادر اهل سنت هم حتي ما مي خوانيم كه رسول الله فرمودند خدايا علي در حال عبادت تو بوده است و نمازش قضا شد و اينجا بودك ه خورشيد مجدد رجعت كرد، حال شايد سوال شود منظور از اين عبادت چيست؟ ايا هدف خواب رسول هست يا مصداق ديگري هم دارد، كه اين روايت پاسخ اين سوال را داده است كه منظور همان ارسال وحي بر رسول هست و حتي در بخاري هم روايتي وجود دارد زماني كه رسول الله به خواب مي رفتند مي توانست يكي از عوامل مكاشفه و ارسال وحي بوده است لذا منظور رسول از عبادت همان ارتباط بين پيغمبر و وحي بوده هست كه مولا هدف در اين بين ايجاد فضايي ارام و بدون مشكل براي رسول بوده است

غلام ملی نوری;406330 نوشت:
درود
خود پیامبر هم که خوابیده بوده نمازش دیر شده خب!

چرا تنها برای جناب علی بر گردونده شده پس ؟؟

چرا برای هر دو بر گردونده نشده بود ؟

مگه پیامبر که رو زانوی علی بخواب رفته بوده چگونه نمازشو خونده بوده ؟

با عرض سلام و ادب

اتفاقاً در نقل این روایت آمده است که پیامبر(ص) نمازشان را خوانده بودند و امام علی(ع) بعد زا نماز ظهر و قبل از خواندن نماز عصر خدمت پیامبر(ص) رسیده بودند که این ماجرا اتفاق افتاد.

روایات اینگونه است:

«روزي رسول خدا (ص) پس از به جا آوردن نماز ظهر و عصر, حضرت علي (ع) را نزد خويش فرا ‌خواند, سپس در حاليكه سر بردامان علي(ع) نهاده‌بود، وحي بر ايشان نازل مي‌شود و در همان حال پيامبر(ص) به خواب مي‌روند.اين در حالي بود كه علي (ع) هنوز نماز عصرش را نخوانده‌ بود. اين حالت به قدري طول مي‌كشد كه خورشيد غروب مي‌كند ونماز عصر علي(ع) قضا مي‌شود. وقتي پيامبر بيدار مي‌شود و از قضا شدن نماز علي (ع) مطلع مي‌شود، دعا مي‌كند كه خورشيد برگردد تا علي(ع) نماز خود را در وقت آن بجاي آورد».

در بحارالانوار، جلد 41،ص 166 باب ردالشمس له و تكلم الشمس معه(عليه‌السلام) حدود بيست‌و دو روايت در اين باب نقل شده است.

وقت مخصوص نماز عصر قبل از غروب آفتاب به اندازه اقامه نماز عصر است. که مستحب اقامه در این وقت است (اگر اشتباه نکنم) با روایتی که شما فرمودید یعنی حضرت رسول مثل اکثر ما شیعه ها ( که نماز ظهر و عصر را با هم میخوانیم) هر دو را باهم خوانده ولی علی (مثل برادران اهل تسنن ما) خواسته نماز عصر را در وقت اصلی آن بخواند؟؟؟چرا رسول نماز را در وقت خودش اقامه نمیکردند. ترک اولی برای حضرت رسول نبود؟ حالا این هیچی!
واقعا برای علی جایگزین کردن چیزی یا شیئی (همون بالشت فعلی ما!!!!) به جای زانویش و اقامه نماز اول وقت اولی تر بود یا اینکه نخواهند رسول احتمالا... از خواب ناز برخیزند؟!! برای حضرت علی دستور خدا مهم بود یا رفاه حال محمد؟!!!!! علی مگر محمد را میپرستید یا خدا را؟!

از اون گذشته بهتر نبود اصلا حضرت رسول دعا میکرد نماز قضای علی به جای نماز اول وقت قبول درگاه شود که هم عاقلانه تر بود هم برای باریتعالی ساده تر!!!
از همه اینها گذشته!
حضرت رسول نباید کاری با خورشید میداشتند!!! چون برای اینکار باید حرکت وضعی زمین را متوقف و برای لحظاتی برعکس میکردند!!! حضرت نمیدانستند که خورشید به دور زمین نمیگردد؟
پس بهتر است از این به بعد این حدیث تبدیل به رد الحرکه الوضعیه الارض شود! آخه خیلی وقته فهمیدن خورشید دور زمین نمیگرده.

از همه اینها گذشته ،‌ لابد این واقعه در یک روز و تاریخ خاصی رخ داده و لابد برای کل جهان رخ داده.
آیا به جز متون مذهبی شما در بین تاریخهای ملل جهان واقعه ای به این دهشتناکی نقل شده است؟ حتی یک سند تاریخی وجود دارد که در یک روز قوانین لایتغیر طبیعیت چنین بی مهابا به هم ریخته؟!
در حالی که وقایع بسیار کم اهمیت تر حتی از تاریخهای هزاران سال قبلتر آن هم نقل شده است. مانند سقوط و ظهور پادشاهان یا جنگها و ... قطعا چنین واقعه ای باید توسط خیلی ها ثبت و نقل میشد

راستی شنیدین که میگن خورشید بر گردان برا سلیمان نبی هم رخ داده ؟

اشکالات و ابهامات واقعه رد الشمس

از گذشته تاکنون ابهامات واشکالات متعددي درخصوص اين واقعه نقل شده است که بخش عمده اشکالات قديمي ناشي از بي دقتي در اصل روايت و جزييات تاريخي حادثه بوده است. مثلاً گفته مي شد خوابيدن پيامبر روي پاي امام علي (ع) که در حکم فرزند اوست. چه معنا دارد؟ يا بيدار کردن پيامبر (ص) براي انجام تکليفي واجب نه تنها زشت و قبيح نيست؛ بلکه واجب و ضروري است... و يا اين که اصولاً چرا امام علي (ع) نمازش را تا آن وقت نخوانده بود ويا چرا حضرت نمازش را نشسته نخواند؟و...

جواب : با دقت در اصل روايت تاريخي روشن مي شود که قرار گرفتن سرمبارک رسول خدا بر پاي امام ، نه به خاطر خواب که ناشي از فشار وحي و عارض شدن نوعي حالت مدهوشي در مقام شهود بود و چه بسا حضرت علي (ع) به خاطر درک اهميت اين حالت و به جهت قطع نکردن حال دريافت وحي از جابجايي وخارج شدن از آن وضعيت پرهيز داشتند. در عين حال تأخير نماز عصر از ابتداي اذان ظهر بهتر از با هم خواندن آن هاست و در ايام زمستان که روز کوتاه است فاصله وقت فضيلت عصر تا غروب آفتاب چندان زياد نيست و قضا شدن نماز در مدتي کوتاه طبيعي است.

از طرف ديگر آن حضرت در همان حال نشسته نماز خود را بجاي آورد اما از آن جا که به طور ايستاده وکامل نماز را به جاي نياورد، اندوهگين بود که رسول خدا نيز براي رفع اين اندوه پيشنهاد مذکور را به وي داد و...

در هر صورت اين قبيل اشکالات چندان داراي اهميت نيستند، مهم برخي اشکالات جديد و احياناً علمي است که بر منطقي و ممکن بودن رخداد اين واقعه وارد مي شود.

اشکالات مهم وپاسخ ها

1- اصولاً «ردالشمس» ادعاي بي معنايي است . زيرا قرن هاست که اين حقيقت به اثبات رسيده که خورشيد از جاي خود حرکت نمي کند و اين زمين است که به دور خورشيد مي گردد. در نتيجه برگشتن خورشيد به معني جابجايي خورشيد در منظومه شمسي است که بي معناست.

جواب : تعبير بازگشت خورشيد تعبيري عرفي و از منظر ناظر زميني است و حتي در زمان کنوني هم نظير آن زياد به کار برده مي شود. مانند آن که مي گوييم خورشيد از مشرق طلوع مي کند و در مغرب غروب مي کند و...روشن است که اين تعابير به معناي جابجايي واقعي خورشيد نيست و حقيقت «رد الشمس» هم به اين معنا است که خورشيد دوباره در افق ديده شد، حال يا با تغيير جاي خورشيد يا زمين يا اتفاقي ديگر.

2- اگر بنا باشد چنين تغيير و جابجايي در مدار زمين يا مکان خورشيد اتفاق بيفتد، لازم است که همه محاسبات نجومي بشر که از چند قرن قبل انجام شده و حوادثي مانند خسوف وکسوف را تا عصر فعلي به طور دقيق مشخص کرده و حتي پس از اين همه سال ذره اي تغيير نمي کند، اشتباه از آب دربيايد در حالي که به هيچ وجه اين گونه نيست.

جواب : وقتي سخن از اعجاز و امري خارق العاده و تجلي قدرت بي انتهاي خداوند است، اين استبعادها بي معناست. زيرا خداوند مي تواند با قدرت بي انتهاي خود حتي خورشيد را براي مدتي کوتاه از محل واقعي خود جابه جا کرده و دوباره به جاي قبلي برگرداند يا مدار گردش زمين را جابجا کرده و بعد به وضعيت قبلي برگرداند؛ بدون آن که اندک پيامد ناخوشايند و غير طبيعي بر اين جابجايي مترتب گردد. در نتيجه نه دليلي بر توانايي خداوند بر انجام آن وجود دارد و نه برهاني برمحال بودن رخ دادن چنين حادثه اي.

3- چرا جابجايي خورشيد در روز روشن آن هم به اين وضوح توسط هيچ کس مشاهده نشده و هيچ روايت تاريخي ديگري از طرف ديگر اقوام وملل در مورد اين واقعه به ثبت نرسيده است؟

جواب : از نظر دانش تجربي تحقق حادثه اي مانند «ردالشمس» بسيار ساده تر و قابل قبول تر از وقوع احتمالاتي مانند تغيير مدار اجرام و جابجايي کرات و...قابل توجيه است زيرا شرط ادا بودن نماز رؤيت خورشيد است نه حضور واقعي خورشيد در همان منطقه اي که الان رؤيت مي شود . در نتيجه مي توان فرضيه هايي را مطرح کرد که تحقق اين امر قابل قبول تر باشد.

مانند آن که بر اساس محاسبات دانشمندان فيزيک، نور خورشيد با توجه به فاصله ما از اين ستاره بزرگ، با تأخيري حدوداً 7 دقيقه اي به ما مي رسد. يعني ما هميشه تصوير 7 دقيقه پيش خورشيد را در آسمان مي بينيم و در واقع خورشيدي که مي بينيم خورشيد 7 دقيقه پيش است.

براين اساس اگر در سرعت حرکت نور تغيير ايجاد شود و نور قدري کندتر به ما برسد يا در زاويه تابش آن تفاوتي ايجاد شود و نوربه جاي تابش مستقيم به حالت منحني قابل رويت باشد ، ديدن نور خورشيد در چند دقيقه بعد از غروب هم ممکن مي شود براين اساس مي توان احتمال داد که در اين کرامت واعجاز ستاره خورشيد جابجا نشده تا در حرکت اجرام آسماني و ارتباط اين اجرام مشکلي به وجود بيايد. بلکه در سرعت وکندي حرکت نور يا زاويه تابش آن در همان لحظه معين تفاوت مختصري ايجاد شده وتصويري که از خورشيد در چند دقيقه قبل ديده شده بود. دوباره رؤيت شد.در نتيجه خورشيد دوباره در انتهاي افق ديده شد وآن حضرت نماز خود را در وقت به جا آوردند.

احتمالات معقول

اما درخصوص اينکه چطور اين اتفاق مورد توجه ديگران قرار نگرفت. بايد گفت از روايات متعدد در نقل اين داستان برمي آيد که افراد متعددي در مدينه از اين واقعه مطلع شدند اما در عين حال با توجه به اين که اولاً وقت قضا شدن نماز عصر پنهان شدن قرص خورشيد است، نه غروب کامل آفتاب و تقريباً از يک ربع مانده به غروب خورشيد تا يک ربع بعد وضعيت روشنايي آسمان چندان تغيير نمي کند؛ آن هم درمناطق باز و صحرايي. ثانياً خواندن يک نماز 4 رکعتي آن هم درحال اضطرار بيش از چند دقيقه طول نمي کشد، وبه علاوه از نظر فقهي اگر يک رکعت نماز در وقت خوانده شود همه نماز ادا محسوب مي شود؛ پس فرض بازگشت خورشيد و نمايان شدن تنها بخش کوچکي از آن براي اقامه کردن يک رکعت نماز در وقت ، آن قدر ناچيز و جزيي است که توجه بسياري از افراد را بر نمي انگيزد و تنها در صورت توجه کامل به محل غروب و ديدن پنهان شدن قرص خورشيد و آشکار شدن دوباره بخش کوچکي از آن، مي توان متوجه اين مسأله شد.

در نتيجه جابجايي خورشيد آن هم به اين اندازه بسيار کم و ناچيز اصلاً احساس نمي شود تا بخواهد در بين مردم ساير ملل هم رؤيت و ثبت شده باشد. به علاوه که بخش عمده مردم کره زمين در آن وقت، تاريکي شب را تجربه مي کردند يا خورشيد براي آن ها در ميان آسمان بود که امکان نگاه به آن و توجه به محل دقيقش براي کسي ممکن نبود.[مجله ديدار آشنا،ش 122]

سلام و عرض ادب
اشکال به واقعه ردالشمس چند قسمت عمده دارد
معتقدین به دین بر این اتفاق هستند که هیچ کار خدا عبث یا بی حکمت نیست
چه حکمتی در واقعه ردالشمس هست؟
اگر حکمت آن جلب نظر مسلمین به بلند مرتبگی امام اول شیعیان است
و اینکه مسلمین از ارادت خود نسبت به ایشان کم نکنند و ولایت او را بپذیرند که چنین نتیجه ای نداشته چر ا که اکثر مسلمین هم رأی با شیعیان نیستند
اگر چنین امری جهت جلب توجه مسلمین به مقام ایشان بوده، بهتر نبود ساده و روشن ،صریح و بی تأویل در کتاب خدا مقام و منزلت و جانشینی ایشان گوشزد میشد ؟

نقل قول:
در هر صورت اين قبيل اشکالات چندان داراي اهميت نيستند، مهم برخي اشکالات جديد و احياناً علمي است که بر منطقي و ممکن بودن رخداد اين واقعه وارد مي شود.

نقل قول:
اصولاً «ردالشمس» ادعاي بي معنايي است

جانا سخن از زبان ما میگویی مهمترین ایراد به این حدیث ،همین :برگشت خورشید «ردالشمس» است که منطبق بر باور مردم آن زمان بوده "که خورشید بر گِرد زمین میچرخیده" و همینطور وقوع آن مسبوق به سابقه بوده و سابقه آن به زمان سلیمان نبی که ایشان مشغول به تماشای اسبها بوده و از انجام فریضه بازمانده بوده
پس سازنده این حدیث چون وقوع چنین امری را محتمل و ممکن میدانسته پس با ساختن آن خود را در معرض اتهام زمین و زمان به هم دوختن نمیدانسته پس بر بافته خود چندان نادم و پشیمان نبوده

نقل قول:
جواب : تعبير بازگشت خورشيد تعبيري عرفي و از منظر ناظر زميني است و حتي در زمان کنوني هم نظير آن زياد به کار برده مي شود. مانند آن که مي گوييم خورشيد از مشرق طلوع مي کند و در مغرب غروب مي کند و...روشن است که اين تعابير به معناي جابجايي واقعي خورشيد نيست و حقيقت «رد الشمس» هم به اين معنا است که خورشيد دوباره در افق ديده شد، حال يا با تغيير جاي خورشيد يا زمين يا اتفاقي ديگر.

هر کدام از موارد که میفرمایید امر بسیار بزرگ، مخرب، وغیرقابل فبول است چون سازنده حدیث میتوانسته عنوان کند که به طرفة العینی پیامبر و علی به جایی رفتند که آفتاب هنوز غروب نکرده و نماز خود را اقامه کردند چنین چیز سختی باز باورپذیرتر از ردالشمس هست تا اینکه زمین از حرکت خود بازایستد یا اینکه قدری معکوس بگردد

نقل قول:
جواب : وقتي سخن از اعجاز و امري خارق العاده و تجلي قدرت بي انتهاي خداوند است، اين استبعادها بي معناست. زيرا خداوند مي تواند با قدرت بي انتهاي خود حتي خورشيد را براي مدتي کوتاه از محل واقعي خود جابه جا کرده و دوباره به جاي قبلي برگرداند يا مدار گردش زمين را جابجا کرده و بعد به وضعيت قبلي برگرداند؛ بدون آن که اندک پيامد ناخوشايند و غير طبيعي بر اين جابجايي مترتب گردد. در نتيجه نه دليلي بر توانايي خداوند بر انجام آن وجود دارد و نه برهاني برمحال بودن رخ دادن چنين حادثه اي.

گر چه در خیال و رؤیا میتوان چنین اموری را فرض گرفت ولی اگر چنین اتفاقی بیفتد و اثری هم از خود نشان ندهد چرا خدای حکیم چنین کاری بکند که اثر نداشته باشد انسانها از روی اثر یک واقعه پی به آن میبرند اگر این چنین شده و اثری هم مشهود نشده که مردم هم به پیامبری و هم عظمت فضیلت امام اول ایمان نیاورند چرا خدا چنین کار عبثی کتد

نقل قول:
مانند آن که بر اساس محاسبات دانشمندان فيزيک، نور خورشيد با توجه به فاصله ما از اين ستاره بزرگ، با تأخيري حدوداً 7 دقيقه اي به ما مي رسد. يعني ما هميشه تصوير 7 دقيقه پيش خورشيد را در آسمان مي بينيم و در واقع خورشيدي که مي بينيم خورشيد 7 دقيقه پيش است.

براين اساس اگر در سرعت حرکت نور تغيير ايجاد شود و نور قدري کندتر به ما برسد يا در زاويه تابش آن تفاوتي ايجاد شود و نوربه جاي تابش مستقيم به حالت منحني قابل رويت باشد ، ديدن نور خورشيد در چند دقيقه بعد از غروب هم ممکن مي شود براين اساس مي توان احتمال داد که در اين کرامت واعجاز ستاره خورشيد جابجا نشده تا در حرکت اجرام آسماني و ارتباط اين اجرام مشکلي به وجود بيايد. بلکه در سرعت وکندي حرکت نور يا زاويه تابش آن در همان لحظه معين تفاوت مختصري ايجاد شده وتصويري که از خورشيد در چند دقيقه قبل ديده شده بود. دوباره رؤيت شد.در نتيجه خورشيد دوباره در انتهاي افق ديده شد وآن حضرت نماز خود را در وقت به جا آوردند.


دوست عزیز حتی اگر اپسیلونی ثابت سرعت نور تغییر کند آن حدیث زمین را از هم میپاشاند ولی این توجیه شما کل جهان را از هم میپراکند
و اینکه گفتید زاویه نور تغییر کند یا شکست نور طوری شود که خورشید در نظر بیاید که انگار هنوز غروب نکرده این هم به غایت سخت است چرا که تراکم جو باید مثلاً از آب هم بیشتر شود تا چنین پدیده و شکست نوری حاصل شود و باید این منظر برای سایر مجاورین و ساکنین منطقه اتفاق بیفتد که چنین نبوده

نقل قول:
احتمالات معقول

پس ناخواسته اعتراف دارید که توجیهات قبلی شما هم چندان معقول نبوده
نقل قول:
اما درخصوص اينکه چطور اين اتفاق مورد توجه ديگران قرار نگرفت. بايد گفت از روايات متعدد در نقل اين داستان برمي آيد که افراد متعددي در مدينه از اين واقعه مطلع شدند اما در عين حال با توجه به اين که اولاً وقت قضا شدن نماز عصر پنهان شدن قرص خورشيد است، نه غروب کامل آفتاب و تقريباً از يک ربع مانده به غروب خورشيد تا يک ربع بعد وضعيت روشنايي آسمان چندان تغيير نمي کند؛ آن هم درمناطق باز و صحرايي. ثانياً خواندن يک نماز 4 رکعتي آن هم درحال اضطرار بيش از چند دقيقه طول نمي کشد، وبه علاوه از نظر فقهي اگر يک رکعت نماز در وقت خوانده شود همه نماز ادا محسوب مي شود؛ پس فرض بازگشت خورشيد و نمايان شدن تنها بخش کوچکي از آن براي اقامه کردن يک رکعت نماز در وقت ، آن قدر ناچيز و جزيي است که توجه بسياري از افراد را بر نمي انگيزد و تنها در صورت توجه کامل به محل غروب و ديدن پنهان شدن قرص خورشيد و آشکار شدن دوباره بخش کوچکي از آن، مي توان متوجه اين مسأله شد.

در نتيجه جابجايي خورشيد آن هم به اين اندازه بسيار کم و ناچيز اصلاً احساس نمي شود تا بخواهد در بين مردم ساير ملل هم رؤيت و ثبت شده باشد. به علاوه که بخش عمده مردم کره زمين در آن وقت، تاريکي شب را تجربه مي کردند يا خورشيد براي آن ها در ميان آسمان بود که امکان نگاه به آن و توجه به محل دقيقش براي کسي ممکن نبود.[مجله ديدار آشنا،ش 122]

دوست عزیز ذره ای تغییر در رفتار گردش زمین به دور خود یا خورشید آنهم به طور دفعی چنان مخرب است که با نقل و انتقالات کلی گردش زمین و ماه در مدارهای خود تفاوت نمیکند
تغییر تغییر است کم و زیاد جزئی و کلی ندارد هر تغییری منجر به اثرات سوء بر زمین و ساکنینش دارد
حال برای اظهار ادب نسبت به شخصیت امام اول از این قبیل نقلیات عجیب بیاورید جز اینکه به مراد خود نرسید ثمری ندارد، به خصوص در جهان راززدایی شده امروز

در نظر آورید بزرگی و مرتبه هر کس به کردار و گفتار اوست نه به تعریف و تمجید و غلوهای بیحد که این بیشتر نتیجه عکس میدهد تا آنچه را که مراد و مطلوب شما هست
[SPOILER] این دفاع ها از دین بدترین ضربات را به پیکره دین میزند یکی از علل فرار من از دبن هم همین غلو گوییهای بی دروپیکر بود! البته یکی از بسیار دلایل!!!....
[SPOILER]این دوستی سما با صاحبان دین ،مانند دوستی خاله خرسه نیست؟
[/SPOILER][/SPOILER]
پیروز و موفق باشید

توضیحات دوست قدیمی جناب متحیر کافی و وافی بود
در کلیت موضوع هم، یعنی تعریفی که از معجزه در ادیان شده بلحاظ عقلی باورناپذیر و خردستیز مینماید و همانگونه که بیان شد، با فرض قبول قوانین لایتغیر طبیعت در قالب سنتهای لایتغیر الهی نیز صدور چنین اعمال خردستیز در تعارض با این سنتها است.
علاوه بر اشکال عام بر وقوع معجزه ، اشکالات مصداقی هم بر معجزه رد الشمس وارد است که اهم آن بیان شد.

پرسش:
آیا واقعه رد الشمس در احادیث اهل سنت هم آمده است؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

از جمله احادیثی که دلالت بر فضیلتی بس عظیم برای حضرت علی (ع) دارد حدیث « ردّ شمس» است .

پیامبر (ص) عصر هنگامی بر روی زانوی حضرت علی (ع) خواب رفته بود ، نماز حضرت (ع) از وقتش تأخیر افتاد ، بعد از آنکه رسول خدا (ص) از خواب بیدار شد با اعجاز خورشید را به خاطر حضرت علی (ع) باز گرداند .

این حدیث از جمله احادیثی است که در منابع متعدد شیعه و سنی نقل شده است.

راویان حدیث از علمای عامه

جماعتی از علمای اهل سنت این حدیث شریف را که معجزه ای از پیامبر اکرم (ص) نیز به حساب می آید نقل کرده اند ، اینک به اسامی برخی از آنها اشاره می کنیم :

1- حافظ ابوجعفر احمد بن صالح مصری ( شیخِ بخاری ) ؛ بنابر نقل ابوجعفر طحاوی در مشکل الآثار ج 2 ص 11 .

2- حافظ ابوبشر محمد بن احمد دولابی : الذریعه الطاهره ص 129

3- حافظ ابوجعفر طحاوی : مشکل الآثار ج 2 ص 11

4- حاکم نیشابوری : تاریخ نیشابور ، ترجمه عبدالله بن حامد فقیه

5- حافظ ابوالقاسم طبرانی : المعجم الکبیر ج 24 ص 145 ح 382

6- ابو اسحاق ثعلبی : العرائس ص 249

7- ابو الحسن ماوردی : اعلام النبوه ص 132

8- حافظ ابوبکر بیهقی : بنابر نقل مناوی در فیض القدیر ج 5 ص 440

9- خطیب بغدادی : تلخیص المتشابه ج 1 ص 225 رقم 353

10- قاضی عیاض اندلسی : الشفا ج 1 ص 548

11- خطیب خوارزمی : المناقب ص 306 ح 301

12- ابو عبدالله گنجی شافعی : کفایه الطالب ص 381 باب 100

13- حموئی : فرائد السمطین ج 1 ص 183 ح 146 باب 37

14- ابن حجر عسقلانی : فتح الباری ج 6 ص 222

و ...

مؤلفان درباره حدیث « ردّ شمس »

جماعتی از علمای اهل سنت درباره این دیث کتاب مستقل تألیف نموده اند ؛ از قبیل :

1- ابوبکر ورّاق ؛ وی کتابی دارد به اسم « من روی رد الشمس » که ابن شهر آشوب در المناقب آن را نقل کرده است .

2- ابو القاسم حسکانی حنفی که رساله ای دارد درباره این حدیث که بخشی از آن را ابن کثیر نقل کرده است .

3- ابوالحسن شاذان فضلی ؛ او رساله ای دارد در طرق این حدیث که بخشی از آن را سیوطی در « اللآلی المصنوعه » نقل کرده است .

4- حافظ ابوالفتح ازدی موصلی ؛ کتابی مستقل در این موضوع تألیف کرده که حافظ گنجی در کفایه الطالب آن را نقل کرده است.

5- اخطب خوارزم ؛ کتابی به نام رد الشمس لامیرالمومنین تألیف کرده که ابن شهر آشوب آن را در المناقب آورده است .

6- جلال الدین سیوطی ؛ کتابی دارد به نام کشف اللبس عن الحدیث رد الشمس

7- ابو عبدالله محمد بن یوسف دمشقی صالحی ؛ وی شاگرد سیوطی است که کتابی تالیف کرده به نام : مزیل اللبس عن حدیث رد الشمس

8- ابو علی شریف محمد بن اسعد ؛ او نیز کتابی درباره طرق حدیث رد شمس برای حضرت علی تالیف کرده است

9- ابو عبدالله الجعل حسین بن علی بصری ؛ که کتابی به نام جواز رد الشمس تالیف کرده و ابن شهر آشوب از آن نام برده است .

صحت حدیث از دیدگاه علمای اهل سنت

گروهی از علمای اهل سنت این حدیث را تصحیح کرده اند ؛ از قبیل :

1- علی بن سلطان بن محمد قاری در المرقاه فی شرح المشکاه ج 4 ص 287 ؛ شرح الشفا در حاشیه نسیم الریاض ج3 ص 10

2- ابو جعفر طحاوی ؛ زیرا بعد از نقل حدیث ردّ شمس می گوید : « و هذان الحدیثان ثابتان ، و کفی به حجة ، و رواتهما ثقات ، فلا عبرة بمن طعن فی رجالهما ؛ این دو حدیث نزد من ثابت است و برای حجیت کافی است ، و راویان آن دو حدیث مورد وثوقند ، و اعتباری نیست به کسی که در رجال این دو حدیث خدشه وارد کرده است . » ( کشف الرمس ص 29)

3- شهاب احمد خفاجی ؛ زیرا او می گوید :« رواه الطبرانی باسانید مختلفة رجال اکثرها ثقات » ؛ طبرانی این قضیه را به سندهای مختلف نقل کرده که اکثر آنها ثقه هستند (نسیم الریاض ج3 ص 11) او همچنین می گوید : این حدیث را مصنف (یعنی قاضی عیاض) نقل کرده و اشاره کرده که تعدد طرق ان شاهد صدقی بر صحت آن است . و قبل از او بسیاری از ائمه حدیث ، امثال طحاوی آن را تصحیح کرده اند ... (همان)

4- حافظ طبرانی ؛ می گوید این حدیث حسن است ( کشف الرمس ص 34)

5- بیهقی در کشف الرمس ص 34

6- حافظ هیثمی در عنوانی به نام « باب حبس الشمس للنبی) از کتاب علامات النبوه

7- قسطلانی در المواهب اللدنیه ج 1 ص 358

8- محمد بن حسین ازدی در مناقب علی بنابر نقل لسان المیزان ج5ص140

9- ابوالمظفر یوسف قزأوغلی حنفی ؛ وی در ردّ جدش ابن جوزی که درصدد تضعیف حدیث ردّ شمس برآمده ، می گوید : « ادعای او بدون دلیل است ؛ زیرا ما آن را از افراد عادل و ثقه نقل کرده ایم ، افرادی که هیچ مشکلی در آنها وجود ندارد ، و در سند آنها کسی نیست که تضعیف شده باشد ... ، و اتهام جدی به جعل ابن عقده ، از باب ظنّ و شک است و نه از باب قطع و یقین . و ابن عقده مشهور به عدالت است ، و از آنجا که فضایل اهل بیت علیهم السلام را نقل می کند و مدحی درباره صحابه نقل نکرده او را رفض و رافضی بودن نسبت داده اند ...» ( کشف الرمس ص 49 – 50 )

10- ابوالربیع سلیمان سبتی مشهور به ابن سبع در کتاب « شفاء الصدور»

11- ولیّ الدین ابوزرعه عراقی در طرح التثریب ج 6 ص 247

12- ابوعبدالله زرقانی مالکی در شرح المواهب اللدنیه ج 6 ص 490

13- زینی دحلان در سیره نبویه ج2 ص 201.

پرسش:
ظاهراً پیامبر(ص) هم نمازشان را نخوانده بودند،پس چرا می گویند خورشید برای امام علی(ع) برگشته است؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

اتفاقاً در نقل این روایت آمده است که پیامبر(ص) نمازشان را خوانده بودند و امام علی(ع) بعد از نماز ظهر و قبل از خواندن نماز عصر خدمت پیامبر(ص) رسیده بودند که این ماجرا اتفاق افتاد.

روایات اینگونه است:
«روزي رسول خدا (ص) پس از به جا آوردن نماز ظهر و عصر, حضرت علي (ع) را نزد خويش فرا ‌خواند, سپس در حاليكه سر بردامان علي(ع) نهاده‌بود، وحي بر ايشان نازل مي‌شود و در همان حال پيامبر(ص) به خواب مي‌روند.اين در حالي بود كه علي (ع) هنوز نماز عصرش را نخوانده‌ بود. اين حالت به قدري طول مي‌كشد كه خورشيد غروب مي‌كند ونماز عصر علي(ع) قضا مي‌شود. وقتي پيامبر بيدار مي‌شود و از قضا شدن نماز علي (ع) مطلع مي‌شود، دعا مي‌كند كه خورشيد برگردد تا علي(ع) نماز خود را در وقت آن بجاي آورد».
در بحارالانوار، جلد 41،ص 166 باب ردالشمس له و تكلم الشمس معه(عليه‌السلام) حدود بيست‌و دو روايت در اين باب نقل شده است.

پرسش:
در صورت امکان ابهاماتی که در رابطه با این حادثه وجود دارد را به همراه پاسخ آن ارائه فرمایید؟

پاسخ:

از گذشته تاکنون ابهامات واشکالات متعددي درخصوص اين واقعه نقل شده است که بخش عمده اشکالات قديمي ناشي از بي دقتي در اصل روايت و جزييات تاريخي حادثه بوده است. مثلاً گفته مي شد خوابيدن پيامبر روي پاي امام علي (ع) که در حکم فرزند اوست. چه معنا دارد؟ يا بيدار کردن پيامبر (ص) براي انجام تکليفي واجب نه تنها زشت و قبيح نيست؛ بلکه واجب و ضروري است... و يا اين که اصولاً چرا امام علي (ع) نمازش را تا آن وقت نخوانده بود ويا چرا حضرت نمازش را نشسته نخواند؟و...

جواب : با دقت در اصل روايت تاريخي روشن مي شود که قرار گرفتن سرمبارک رسول خدا بر پاي امام ، نه به خاطر خواب که ناشي از فشار وحي و عارض شدن نوعي حالت مدهوشي در مقام شهود بود و چه بسا حضرت علي (ع) به خاطر درک اهميت اين حالت و به جهت قطع نکردن حال دريافت وحي از جابجايي وخارج شدن از آن وضعيت پرهيز داشتند. در عين حال تأخير نماز عصر از ابتداي اذان ظهر بهتر از با هم خواندن آن هاست و در ايام زمستان که روز کوتاه است فاصله وقت فضيلت عصر تا غروب آفتاب چندان زياد نيست و قضا شدن نماز در مدتي کوتاه طبيعي است.

از طرف ديگر آن حضرت در همان حال نشسته نماز خود را بجاي آورد اما از آن جا که به طور ايستاده وکامل نماز را به جاي نياورد، اندوهگين بود که رسول خدا نيز براي رفع اين اندوه پيشنهاد مذکور را به وي داد و...

در هر صورت اين قبيل اشکالات چندان داراي اهميت نيستند، مهم برخي اشکالات جديد و احياناً علمي است که بر منطقي و ممکن بودن رخداد اين واقعه وارد مي شود.

اشکالات مهم وپاسخ ها

1- اصولاً «ردالشمس» ادعاي بي معنايي است . زيرا قرن هاست که اين حقيقت به اثبات رسيده که خورشيد از جاي خود حرکت نمي کند و اين زمين است که به دور خورشيد مي گردد. در نتيجه برگشتن خورشيد به معني جابجايي خورشيد در منظومه شمسي است که بي معناست.

جواب : تعبير بازگشت خورشيد تعبيري عرفي و از منظر ناظر زميني است و حتي در زمان کنوني هم نظير آن زياد به کار برده مي شود. مانند آن که مي گوييم خورشيد از مشرق طلوع مي کند و در مغرب غروب مي کند و...روشن است که اين تعابير به معناي جابجايي واقعي خورشيد نيست و حقيقت «رد الشمس» هم به اين معنا است که خورشيد دوباره در افق ديده شد، حال يا با تغيير جاي خورشيد يا زمين يا اتفاقي ديگر.

2- اگر بنا باشد چنين تغيير و جابجايي در مدار زمين يا مکان خورشيد اتفاق بيفتد، لازم است که همه محاسبات نجومي بشر که از چند قرن قبل انجام شده و حوادثي مانند خسوف وکسوف را تا عصر فعلي به طور دقيق مشخص کرده و حتي پس از اين همه سال ذره اي تغيير نمي کند، اشتباه از آب دربيايد در حالي که به هيچ وجه اين گونه نيست.

جواب : وقتي سخن از اعجاز و امري خارق العاده و تجلي قدرت بي انتهاي خداوند است، اين استبعادها بي معناست. زيرا خداوند مي تواند با قدرت بي انتهاي خود حتي خورشيد را براي مدتي کوتاه از محل واقعي خود جابه جا کرده و دوباره به جاي قبلي برگرداند يا مدار گردش زمين را جابجا کرده و بعد به وضعيت قبلي برگرداند؛ بدون آن که اندک پيامد ناخوشايند و غير طبيعي بر اين جابجايي مترتب گردد. در نتيجه نه دليلي بر توانايي خداوند بر انجام آن وجود دارد و نه برهاني برمحال بودن رخ دادن چنين حادثه اي.

3- چرا جابجايي خورشيد در روز روشن آن هم به اين وضوح توسط هيچ کس مشاهده نشده و هيچ روايت تاريخي ديگري از طرف ديگر اقوام وملل در مورد اين واقعه به ثبت نرسيده است؟

جواب : از نظر دانش تجربي تحقق حادثه اي مانند «ردالشمس» بسيار ساده تر و قابل قبول تر از وقوع احتمالاتي مانند تغيير مدار اجرام و جابجايي کرات و...قابل توجيه است زيرا شرط ادا بودن نماز رؤيت خورشيد است نه حضور واقعي خورشيد در همان منطقه اي که الان رؤيت مي شود . در نتيجه مي توان فرضيه هايي را مطرح کرد که تحقق اين امر قابل قبول تر باشد.

مانند آن که بر اساس محاسبات دانشمندان فيزيک، نور خورشيد با توجه به فاصله ما از اين ستاره بزرگ، با تأخيري حدوداً 7 دقيقه اي به ما مي رسد. يعني ما هميشه تصوير 7 دقيقه پيش خورشيد را در آسمان مي بينيم و در واقع خورشيدي که مي بينيم خورشيد 7 دقيقه پيش است.

براين اساس اگر در سرعت حرکت نور تغيير ايجاد شود و نور قدري کندتر به ما برسد يا در زاويه تابش آن تفاوتي ايجاد شود و نوربه جاي تابش مستقيم به حالت منحني قابل رويت باشد ، ديدن نور خورشيد در چند دقيقه بعد از غروب هم ممکن مي شود براين اساس مي توان احتمال داد که در اين کرامت واعجاز ستاره خورشيد جابجا نشده تا در حرکت اجرام آسماني و ارتباط اين اجرام مشکلي به وجود بيايد. بلکه در سرعت وکندي حرکت نور يا زاويه تابش آن در همان لحظه معين تفاوت مختصري ايجاد شده وتصويري که از خورشيد در چند دقيقه قبل ديده شده بود. دوباره رؤيت شد.در نتيجه خورشيد دوباره در انتهاي افق ديده شد وآن حضرت نماز خود را در وقت به جا آوردند.

احتمالات معقول

اما درخصوص اينکه چطور اين اتفاق مورد توجه ديگران قرار نگرفت. بايد گفت از روايات متعدد در نقل اين داستان برمي آيد که افراد متعددي در مدينه از اين واقعه مطلع شدند اما در عين حال با توجه به اين که اولاً وقت قضا شدن نماز عصر پنهان شدن قرص خورشيد است، نه غروب کامل آفتاب و تقريباً از يک ربع مانده به غروب خورشيد تا يک ربع بعد وضعيت روشنايي آسمان چندان تغيير نمي کند؛ آن هم درمناطق باز و صحرايي. ثانياً خواندن يک نماز 4 رکعتي آن هم درحال اضطرار بيش از چند دقيقه طول نمي کشد، وبه علاوه از نظر فقهي اگر يک رکعت نماز در وقت خوانده شود همه نماز ادا محسوب مي شود؛ پس فرض بازگشت خورشيد و نمايان شدن تنها بخش کوچکي از آن براي اقامه کردن يک رکعت نماز در وقت ، آن قدر ناچيز و جزيي است که توجه بسياري از افراد را بر نمي انگيزد و تنها در صورت توجه کامل به محل غروب و ديدن پنهان شدن قرص خورشيد و آشکار شدن دوباره بخش کوچکي از آن، مي توان متوجه اين مسأله شد.

در نتيجه جابجايي خورشيد آن هم به اين اندازه بسيار کم و ناچيز اصلاً احساس نمي شود تا بخواهد در بين مردم ساير ملل هم رؤيت و ثبت شده باشد. به علاوه که بخش عمده مردم کره زمين در آن وقت، تاريکي شب را تجربه مي کردند يا خورشيد براي آن ها در ميان آسمان بود که امکان نگاه به آن و توجه به محل دقيقش براي کسي ممکن نبود.[مجله ديدار آشنا،ش 122]

موضوع قفل شده است