10 شب و روز استثنائی

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
10 شب و روز استثنائی

فضیلت دهه اول ذی‌الحجه از زبان میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی استاد اخلاق امام راحل (ره) و یکی از عرفای صاحب نفسی بود که مقام معظم رهبری در سفر اخیر خود به قم نیز از ایشان به عنوان «قله تهذیب در حوزه» یاد کردند، به مناسبت، دهه اول ماه ذی‌الحجه ـ که در آن قرار داریم ـ مطالبی از آن مرحوم در مورد این ایام ذکر می‌شود.

مرحوم آیت الله ملکی تبریزی در فضل این ماه (ذی الحجه) می‌نویسد:

این ماه بسیار مهم بوده و مراقبین در این منزل توقفگاه‌هایى دارند که به حکم بندگى و بجا آوردن حق مراقبت، واجب است که با غفلت وارد آن نشده و بدین ترتیب احترام آن را حفظ کنند.

در جای دیگر می‌نویسد: گرچه درباره ماه رمضان وارد شده که بهترین ماه‌هاست و روزهاى آن بهترین روز‌ها و ساعت‌هاى آن بهترین ساعات است. ولى درباره بعضى از روزهاى این ماه فضایلى بیش از ماه رمضان وارد شده است.

آن مرحوم به سالکان کوی دوست اهمیت این دهه را یادآور می‌شود و می‌گوید: از کارهاى مهم اهل مراقبت، شناخت شرافت و فضل این منزل شریف و شناخت زمان‌هاى مذکور و فواید آن است.

همچنین به عاشقان راه معنویت این نکته را گوشزد می‌کند که یکى از این توقفگاه‌ها ده روز اول آن است و می‌نویسد: منظور از ایام معلومات در آیه: «وَاذْکُرُواْ اللهَ فِی أَیَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ» (بقره ۲۰۳) (و خدا را در روزهاى معین یاد کنند.) نیز همین است و «یاد» و «غفلت» با هم سازگارى ندارند. پس بپرهیز از اینکه در این ماه دل خود را به نجاسات آلوده نمایى، به خصوص با نافرمانى و معصیت.

وی در مورد عبارت ««وَاذْکُرُواْ اللهَ» که در این آیه به صورت مطلق آمده است، می‌فرماید: ذکر کامل که در آیه بالا آمده این است که با عقل، روح، دل و بدن در ذکر خدا باشى، زیرا هر کدام از آن‌ها ذکر مخصوصى دارند. این فرصت را غنیمت شمار که خداوند به تو اجازه ذکر خود را داده است. در عقل خود این را از نعمت‌هاى بزرگى بدان که عمرت براى اداى شکر آن کافى نبوده، روحت را در مقام حضور حاضر کن که گویا حاضر در نشستگاه صدق نزد پادشاه مقتدر مى‏باشد. با دل خود به بندگى او و شکر نعمت‏هاى بى‏منتهاى او روى آور، و با تمام اعضاى بدنت مشغول انجام عبادات و طاعات شو. اگر خدا را این گونه ذکر کردى، مژده بده که چنین ذکرى، علامت این است که خداوند تو را در تمام وجودت و با تمام وجودت ذکر نموده و براى بار دوم بخاطر پاداش چنین ذکرى، تو را در تمام این موارد ذکر خواهد نمود.

استاد عرفان امام خمینی، مرحوم ملکی توصیه‌هایی برای این دهه دارد که عبارتند از:

۱. از نافرمانى و معصیت الهی پرهیز کن!

۲. درباره روایتى که پیرامون فضیلت این روز‌ها از پیامبر (ص) روایت شده است بیاندیش‏ آنجا که فرمودند: «روزهایى نیست که عمل صالح در آن محبوب‌تر باشد نزد خداى عزّ و جلّ از این ده روز ـ یعنى ده روز ذى الحجه ـ گفتند: اى رسول خدا حتى جهاد در راه خدا؟ فرمودند: حتى جهاد در راه خدا مگر فردى که با جان و مالش در راه خدا جهاد کرده و جان و مال خود را فدا نماید»

۳. آمادگى کامل پیدا نموده و با تمامى نشاط و شوق و دعا و توسل به نگهبانان امت (اهل بیت علیهم‌السلام)، به خصوص در شب اول، وارد این میدان شو.

۴. در تضرع خود به در کرم آنان (اهل بیت) بخواه که تو را در قصد، حزب، دعا، حمایت، ولایت، شفاعت و شیعیان خود وارد نموده، به درگاه خداى متعال براى توفیق، قبول، رضایت او از تو، تأیید، اصلاح و تمام خیرهاى دینى و دنیوى و آخرتى براى تو و خانواده‏ات، برادران دینى، همسایگان و کسانى که حقى بگردن تو دارند، تضرع نمایند.

۵. در هر شب از این دهه، بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز بجا آور، و در هر رکعت آن سوره «فاتحة الکتاب» و «اخلاص» و این آیه را بخوان: «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» (اعراف ۱۴۲) تا در ثواب با حاجی‌ها شریک شوى، گرچه حج نکرده باشى.

۶. درباره روایت پیامبر اکرم (ص) که در آن شوق حضرت موسى (ع) به این وعده‏گاه را بیان نمودند، بیاندیش آنجا که فرمودند: «در چهل روز رفت و آمد خود بخاطر اشتیاقى که به دیدار خداوند داشت، نخورد، نیاشامید و نخوابید.»

۷. از مهم‌ترین اعمال این ماه، عمل به روایت زیر است: شیخ مفید از امام أبو جعفر علیه‌السّلام نقل کرده‏اند که فرمودند: خداوند توسط جبرئیل پنج هدیه در ده روز اول این ماه براى عیسى بن مریم علیه‌السّلام فرستاده و فرمود: عیسى! با این پنج دعا، دعا کن زیرا در روزهاى ده‏گانه یعنى ده روز ذى حجه عبادتى محبوب‌تر از آن نزد خداوند نیست.

اول: «اشهد أن لا اله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک وله الحمد بیده الخیر وهو على کلّ شی‏ء قدیر.»

دوم: «اشهد أن لا اله إلا الله وحده لا شریک له، أحدا صمدا لم یتّخذ صاحبة ولا ولدا.»

سوم: «اشهد أن لا اله إلا الله وحده لا شریک له، أحدا صمدالم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا أحدا.»

چهارم: «اشهد أن لا اله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک وله الحمد یحیی ویمیت وهو حیّ لا یموت بیده الخیر وهو على کلّ شی‏ء قدیر.»

پنجم: «حسبی الله و فى سمع الله لمن دعا لیس وراء الله منتهى أشهد لله بما دعا و أنّه بری‏ء ممّن تبرّأ وانّ لله الآخرة والأولى.»

حواریون از عیسى (ع) پرسیدند: اى روح الله! کسى که این کلمات را بگوید چه پاداشى دارد؟ فرمود: کسى که صد بار، اولى را بگوید؛ زمینیان عملى بهتر از عمل او در آن روز ندارند و در روز قیامت خوبی‌هاى او از همه بندگان بیشتر خواهد بود و کسى که دومى را صد بار بگوید گویا تورات و انجیل را دوازده بار خوانده و پاداش آن را به دست آورده باشد. و کسى که صد بار، سومى را بگوید، خداوند بخاطر آن براى او ۱۰‌هزار نیکى نوشته، ۱۰هزار گناه او را پاک کرده، ۱۰هزار درجه او را بالا‌تر برده و ۷۰ هزار فرشته را که دست‌هاى خود را بلند کرده و بر کسى که آن را گفته است صلوات مى‏فرستند، فرود مى‏آورد. و کسى که یک‌صد بار، چهارمى را بگوید فرشته‏اى که با خدا ارتباط دارد او را مى‏یابد آنگاه خداوند به گوینده آن با نگاه رحمت مى‏نگرد. و کسى که خدا با نگاه رحمت به او بنگرد، بدبخت نخواهد شد. عیسى گفت: جبرییل ثواب پنجمى چیست؟ او گفت: این دعاى من است و من اجازه ندارم آن را براى تو توضیح بدهم».

آیا این پاداش‌ها فقط براى خواندن این دعاهاست؟

مرحوم ملکی تبریزی در پاسخ می‌نویسد: روایت شده است «امام رضا (ع) در راه طوس فرمودند: کسى که ‏لا اله الا الله ‏بگوید، بهشت براى او خواهد بود. آنگاه فرمود: به شرط آن و شرایط آن و من یکى از شرایط آن مى‏باشم».

بنابراین، این دعا‌ها نیز شرایطى دارد و از شرایط قطعى آن این است که گوینده حتما معتقد به آنچه مى‏گوید، باشد. و من معنى این کلمات را مى‏گویم، ببین معتقد به آن مى‏باشى یا نه؟

معنى «اله»، «پناه بردن» مى‏باشد؛ بنابراین «اله» به معنى پناه است. معنى «شهادة» نیز حاضر شدن است، بنابراین معنى «اشهد ان‏لا اله الا الله» این است که من شاهدم که پناهى در وجود (عالم هستی)، جز خدا نیست. «له الملک وله الحمد» یعنى کسى مالک چیزى نیست جز خدا. خیر، نعمت و فضیلتى نیست مگر براى خدا و در خدا و یعنى تمامى عالم ملک خدا بوده و هیچکس خیر و فایده‏اى ندارد مگر خدا.

بنا بر این کسى که اعتقاد دارد که پناهى جز خدا نیست چگونه در کارهاى خود به غیر خدا پناه برده و به خداوند پناه نمى‏برد؟ کسى که در کارهاى مهم یا دیگر کارهاى دنیوى پدر خود را پناهگاه دانسته و به مال دنیا بیشتر اعتماد داشته و دلش با آن بیشتر آرامش مى‏یابد تا با وعده‏هاى خدا در کتابش، در حالى که خداوند وعده‏هاى خود را با سوگند نیز تأکید نموده است، چگونه مى‏تواند ادعا کند که پناهى جز خدا سراغ ندارم. کسى که اعتقاد دارد تمامى دارائی‌ها از آن خداست، چرا بدون اجازه او در آن دخل و تصرف مى‏کند. و چرا توقع دارد دیگران آن را به او بدهند؟ کسى که معتقد است تمام نیرو، توانایى، عزت و قدرت از آن خداست چرا انتظار دارد دیگران نیازهاى او را برآورند. چرا از دیگران مى‏ترسد؟ و چرا بخاطر رضایت کسى بر خلاف رضایت خدا عمل مى‏کند؟

عارف کامل آیت‌الله ملکی تبریزی ادامه می‌دهد: اگر به او امیدوار بودى، در پى رضایت او حرکت کرده و از خشم او مى‏گریختى. زیرا امید و آرزو دو عمل قلبى هستند که از سه چیز سرچشمه مى‏گیرند، آگاهى از توانایى، آگاهى از کرم و آگاهى از عنایت. آنگاه که این سه در قلب به وجود آمدند انسان در دل توقع برخوردارى از کرم و خیر را پیدا مى‏کند، که این توقع امید نامیده مى‏شود.

و کسى که از قادرى انتظار عنایت داشته و توقع کرم او را داشته باشد، مراقب او بوده، در مقابل او تواضع مى‏کند. و به اندازه‏اى که امید افزون شده و کسى که به او امیدوار شده بزرگ‌تر باشد ـ به خصوص اگر امیدهاى او فراوان و غیر قابل شمارش بوده و امیدوار براى وجود، بقا، سلامتى و تمام امور زندگیش به بعضى از چیزهایى که امید بسته نیازمند باشد ـ مراقبت، تملق، تواضع و تلاش براى بدست آوردن رضایت او و گریز از خشم او بیشتر مى‏شود. سرشت انسان چنین بوده و بنده نعمت‌ها مى‏باشد. همانگونه که همیشه مردم در مقابل ثروتمندان و بخشندگانى که به آن‌ها امیدوار باشند، این گونه هستند. خلاصه اگر انسان به قدرت، کرم و عنایت شخصى یقین پیدا کند، فطرتاً براى او تواضع نموده و در حال اختیار از او نافرمانى نمى‏کند. بنابراین مخالفت با خداى متعال بخاطر ضعف ایمان و فقدان یقین است.

بنابراین به این نتیجه مى‏رسیم که کسى که با دستورات خدا مخالفت مى‏کند، امیدوار نیست و کسى که امیدوار نباشد، اگر در چهار دعاى اول بگوید پناهى جز خدا نبوده و دارایى و خیر منحصر در خدا بوده و دیگران فاقد آن هستند، راستگو نخواهد بود.

با این مقدمات، به راحتى مى‏توانی پاداشهایى را که در روایت قبل براى این دعا‌ها بود، باور کنى. و نیز مى‏فهمى که پاداش به اندازه ایمان به آن دعا‌ها و بوجود آوردن مضامین آن است. و یقین پیدا مى‏کنى که منظور از آن، هر خواندنى نیست.

عارف واصل آیت‌الله ملکی تبریزی وجه دیگری نیز برای این دعا‌ها یاد آور می‌شود و می‌نویسد: این دعا‌ها جهت دیگرى نیز دارد که عبارت است از خواندن آن با حضور قلب و قصد کردن معانى آن. بنابراین کسى که از معنا و حتى لفظ آن غافل است چگونه خود را مشمول این روایت مى‏داند؟ و از این جهت که ذکر خدا و دعا مى‏باشد، نمى‏گویند: دعا خوانده و دعا کرده است بلکه مى‏گویند: الفاظ دعا را تلفظ کرده است. دعا شکل و روحى دارد شکل آن عبارت است از الفاظ که با زبان به وجود مى‏آید و روح آن معانى آن است که عملى قلبى است و به وسیله قلب بوجود مى‌آید. بنابراین کسى که قلبش غافل از دعا و الفاظى است که تلفظ مى‏کند، دعایش بى‏روح و مرده است.

۹. از مهم‌ترین کارهایى که در این دهه وارد شده، ده ذکر «لا اله الا الله» است که در هر روز ده بار گفته مى‏شود و اول آن چنین است: «لا اله الا الله عدد اللیالى» که ثواب زیادى در روایات براى این عمل ذکر شده است.

(لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ اللَّیَالِی وَ الدُّهُورِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ أَمْوَاجِ الْبُحُورِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ رَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ‏ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْکِ وَ الشَّجَرِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ‏ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ فِی اللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ وَ (فِی) الصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ‏ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الرِّیَاحِ فِی الْبَرَارِی وَ الصُّخُورِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مِنَ الْیَوْمِ إِلَى یَوْمِ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ)

استاد اخلاق امام خمینی (ره) درباره یکی از فرازهای این ذکر توضیحاتی می‌دهد. از جمله می‌نویسد: در جمله سوم گفت: «لا اله الا اللّه ورحمته خیر مما یجمعون»، (خدایى نیست جز خداى یکتا و رحمت او بهتر از آنچه جمع مى‏کنند، مى‏باشد). منظور از آنچه جمع مى‏کنند؛‌‌ همان اموال دنیا مى‏باشد که نزد خدا حقیر، و حتى دشمنِ خدا مى‏باشد.

چرا اموال دنیا نزد خداوند حقیر است؟

مرحوم ملکی تبریزی پاسخ می‌گوید: به جهت اینکه با مشغول کردن بندگان او مانع مى‏شود که آنان به ذکر، اندیشه و عبادت او پرداخته و بدین ترتیب راه رسیدن به قرب و کرامت او را بر آنان سد مى‏کند. به همین خاطر به جاى اینکه بگوید: «لا اله الا اللّه ‏بتعداد اموال مردم» با کلامى به همین مطلب اشاره کرد که در آن کلام به علت حقارت و انتخاب این لفظ به جاى آن لفظ، اشاره شده است. زیرا رحمت خداوند بهتر از اموال دنیا مى‏باشد، یعنى آخرت بهتر از دنیا و خداوند بهتر و ماندنی‌تر است. و انسان باید از این تغییر اسلوب به این مطالب پى‏ببرد.

و آنگاه که این مطلب را درک کرد، باید کمتر غم و غصه دنیا را خورده و بداند اندوه فراوان دنیا در قلب باعث مى‏شود شرفى را که قلب در نزد خداوند دارد، از دست بدهد.

مرحوم ملکی تبریزی با این بیان روشن می‌سازد که دنیایی مذموم است که مانع رسیدن انسان به کمال حقیقی‌اش شود یعنی اگر انسان به دنیا لحاظ استقلالی قائل شود و تمام تلاش و کوشش خود را صرف رسیدن به دنیا بکند ضرر غیر قابل جبرانی می‌بیند اما اگر دنیا مقدمه و پلی برای آخرت و مزرعه آخرتش باشد علاوه بر اینکه مذموم نیست بلکه بسیار پسندیده نیز خواهد بود.

۱۰. از مهم‌ترین کار‌ها روزه ۹ روز اول این دهه، بخه صوص روز نخست آن است. روایت شده است که روزه روز اول آن برابر با روزه ۸۰ ماه و روزه ۹ روز برابر با روزه روزگار مى‏باشد و روزه روز ترویه (هشتم ذی الحجه) کفاره ۶۰ سال است.

۱۱. پرداختن به اعمال شب و روز عرفه و عید قربان که در کتب ادعیه موجود است. (که بحث مستقلی می‌طلبد)

منبع اصلی: کتاب المراقبات میرزا آقا جواد ملکی تبریزی