جمع بندی آیا اکثر روات بخاری شیعه بودند؟

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اکثر روات بخاری شیعه بودند؟

شنیده ام اکثر روات صحیحین شیعه بوده و در تشیع ایشان شکی نیست. درست است؟ تشکر

با نام الله





کارشناس بحث: استاد محسن

آیا اکثر روات بخاری شیعه بودند؟
شنیده ام اکثر روات صحیحین شیعه بوده و در تشیع ایشان شکی نیست. درست است؟ تشکر



به نام خدا
در پاسخ دو مطلب را می توان گفت که اگر منظور از شیعه ماخذ اصلی روایت باشد که روایت از قول بعضی از صحابیان مخلص پیامبر چون سلمان و ابوذر و جابر نقل شده باشد که در این باره بحثی نیست که در کتاب های بخاری و مسلم و سایر کتاب های روایی مربوط به اهل سنت چنین نقل هایی وجود دارد .
اما اگر مقصود از راوی در صحیح بخاری افرادی اند که به عنوان راوی روایت را از صحابه گرفته نقل کرده اند که به طور حتم این راویان شیعه نبوده اند. پس باید گفت شنیده شما به این شکل که اکثر روات صحیحین بخاری و مسلم شیعه بودند صحیح نیست و حتی اقلیت آن ها هم شیعیه نبودند البته امکان دارد که به طور نادر احادیثی از روات شیعه در این دو کتاب خصوصا مسلم دیده شود که نمی تواند معیار باشد.
و اما در باره این دو کتاب خصوصا صحیح بخاری این توضیحات لازم است:
صحیح بخاری و مسلم دو کتابی است که مورد احترام فوق العاده اهل سنت بوده همین نکته با توجه به حساسیت و نیز تعصب خاصی که علمای اهل سنت و نیز راویان آن نسبت به احادیث مورد قبول شیعه دارند پس به طور معمول نمی توانستند در آثار خود از راویان شیعه حدیث نقل کنند و اگر هم روایتی را که شهره عام بوده و از حیث نقل مورد دو طرف شیعه و سنی مورد قبول بود نقل می کردند، با تاویل و توجیه از اعتبار می انداختند. یا به طور کم رنگ از آن می گذشتند هر چند تعداد این روایت های کمرنگ کم هم نیست.در این دو کتاب و سایر کتاب های مرجع اهل سنت سعی بر این بوده است که از راویانی روایت نقل شود که هم خوان عقیده و رای خودشان باشند .
با این حال جای این سوال وجود دارد که آیا روایت شیعه ها در این دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده؟در صورت آمدن چه مقدار آمده است؟
پاسخ این است برخي از روایات موجود در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم در باب های مختلف با روایات شیعه مطابق هستند، زیرا آن ها روایات پیامبر را از طریق اصحاب آورده اند و کتاب های روایی شیعه آن روایات را از طریق پیامبر آورده اند از این رو از حیث مضمون و لفظ در موارد زیادی با هم مطابق می باشند.
البته در چند باب مطابقت کم است: یکی در باب امامت و جانشینی رسول خدا که آنها با توجه به اعتقادی که به خلفا داشته و جریان خلافت را مطابق حق می دانند، روایاتی که با این موضوع همخوان نبوده را نقل نکرده یا توجیه رده و دخل و تصرف نموده اند تا با اعتقادشان همراستا باشد و روایاتی که مطابق اعتقادشان وضع شده را آورده اند.
دوم در باب فضایل که سعی داشته اند. فضایل امام علی و اهل بیت را کتمان کنند و در مقابل برای دیگران روایاتی حاکی از فضایل تراشیده اند.
با این وجود باز هم روایات فضایل اهل بیت در این کتاب ها فراوان است که بعضی افراد آنها را جمع آوری کرده اند از جمله "فضایل الخمسه من الصحاح السته"، فیروزآبادی، تهران، انتشارات اسلامیه ،سال 1410 ق.
در باب های دیگر هم با توجه به این که این عالمان از باب علم پیامبر (امام علی و فرزندان معصومش) فاصله گرفته و دیگران را مرجع علمی خود قرار داده اند، روایاتی نقل کرده اند که حق نیست و از اسرائیلیات و ساخته یهود و مسیحیانی است (مثل کعب الاحبار و عبد الله سلام و وهب بن منبه و ...)که اظهار اسلام کردند و باور های خود را در قالب روایت به فرهنگ اسلامی تزریق کردند. طبیعی است که این روایات با روایات ما از معصومین سازگار نمی باشد و برای اطلاع از آنها می توانید به کتاب، محمد صادق نجمی و هاشم زاده هریسی، سیری در صحیحین، مراجعه کنید.
در باب احکام هم چون دخالت های بیجای خلفا در احکام و بدعت های آنان انحراف هایی به وجود آورد که مورد قبول آنها بود ، به نقل جعلیاتی که توجیه گر این اقدامات است، پرداختند مثل روایات آنها در باب وضو و تکتف (دست بسته نماز خواندن ) ، متعه و ... از این رو در این زمینه ها هم مطابقت روایات خیلی کم است.
د رادامه چون بحث و سوال در باره این کتاب مطرح شد، پس به بعضی از اشکال های اساسی در باره صحیح بخاری اشاره می کنیم:
برخورد ای از ضعف های سندی:
با آن‌که دربارهٔ روایاتی که بخاری در صحیح آورده، گفته شده است: "کلّ من روی عنه البخاری فقد جاوز القنطرة؛(1)هرکس که بخاری از او نقل کرده باشد، از پل (جرح و تعدیل رجالیان) گذشته است"؛ اما واقعیت نشان می‌دهد که او از افراد فاسقو فاجر، خارجی و ناصبی و دینبه دنیا فروخته (همچون عمرو بن عاص، مروان بن حکم، ابوسفیان، معاویه، مغیرة بن شعبة و ...) روایات فراوانی نقل کرده است. اما از افراد صادقو سرچشمهٔ معارف اسلامی و معلمان فرهنگغنی اسلامو حدیث، یا اصلاً نقل نکرده و یا اگر هم نقل کرده نسبت به دیگران بسیار ناچیز و کم است.(2)
برخورداری از ضعف محتوایی
گذشته از اشکال‌های پیش‌گفته، مهم‌ترین نقدی که بر صحیح بخاری وارد است، نقل روایاتی است که از هر جهت با فرهنگ و آموزه‌های قرآن کریم و پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ حتی از دیدگاه برخی از صاحب نظران اهل سنت مخالف است. بدون تردید اگر مدعی باشیم که صحیح بخاری در شکل‌دهی شماری از اندیشه‌های نادرست کلامی و فقهی و دور ساختن امت اسلامی از فرهنگ ناب اسلامی و قرآنی به‌عنوان مهم‌ترین منبع روایی، بیشترین نقش را داشته است، سخنی از روی گزاف نخواهد بود. (3)برای نمونه، صحیح بخاری در بُعد توحید، از خدایی یاد می‌کند که دارای جسم، اعضا و جوارح و قابل رؤیت است و (مانند موجودات عادی) محل اعراض و صفات قابل زوال است. (4)
انتقاد اصلی شیعه به صحیح بخاری
یکی از انتقادات اصلی شیعه به صحیح بخاری، این است که نقل روایت از طریق امامان شیعه و فرزندان آنان بسیار اندک است. با آن‌که او دست‌کم با دو تن از ائمه شیعه، امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام ـ معاصر بوده است، تنها احادیث معدودی از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، امام حسن مجتبی ـ علیه‌السلام ـ و امام باقر ـ علیه‌السلام ـ روایت کرده است. در مقابل روایاتی از خوارج و نواصب (از قبیل عکرمه و عمران بن حطان) که حتی بسیاری از محدثان اهل سنت آنان را جرح و تضعیف کرده‌اند، در اسناد احادیث بخاری آمده‌است.
پی نوشت ها:
1. حلبی، برهان‌الدین، الکشف الحثیث، ص ۱۱۲، انتشارات مکتبة النهضة العربیة، چاپ اول، ۱۴۰۷ ق.
2. نصیری، علی، حدیث‌شناسی،قم،انتشارات سنابل،سال 1383 خورشیدی،چاپ اول، ج ۱، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۳
3. همان ص ۱۴۴
4. در این‌باره به «کتاب التوحید» صحیح بخاری مراجعه شود.

روات سلسله مراتب احادیثشان هم شیعهدرش نیست؟

کتاب مسلم مملو از روات شیعه است
خطیب نقل می کند :
کتاب استادی ملان من حدیث الشیعه .یعنی مسلم بن حجاج
کتاب مسلم حجاج مملو از حدیث شیعه است
الکفایه ص 159
روات شیعه در سند صحاح اهل سنت
علامه شرف الدین در کتاب مراجعات بیش از 100 روای شیعه را می ارود . و اقای مجمد جعفر طبسی در کتاب رجال الشیعه فی اسانید السنه 140 نفر را ذکر می کند

me+;404571 نوشت:
شنیده ام اکثر روات صحیحین شیعه بوده و در تشیع ایشان شکی نیست. درست است؟ تشکر

البته مطلب خطيب بغدادي را برادر عزيزم عمار متذكر شدند:::::::::::::

وسئل عن الفضل بن محمد الشعراني، فقال: صدوق في الرواية إلا أنه كان من الغالين في التشيع، قيل له: فقد حدثت عنه في الصحيح، فقال: لأن كتاب أستاذي ملآن من حديث الشيعة يعني مسلم بن الحجاج،
از او در مورد فضل بن محمد شعراني سوال شد؛ پس گفت: در روايت راستگوست، اما اشکالي که دارد اين است که در مورد تشيع زياده روي مي کند؛ به او گفتند: در صحيح از وي روايت کرده ايد. گفت: کتاب استادم پر از روايات شيعه است (يعني کتاب صحيح مسلم)!!! .
الكفاية في علم الرواية، ص195، رقم 349.

اماااااااااااااااااااااا:::::::::::::::::::::::

1) عبيد الله بن موسى بن أبى المختار : باذام ، العبسى مولاهم ، أبو محمد الكوفى ،متوفی : 213 ،

طبقه 9 ( صغار اتباع تابیعن ) ،

رتبته عند ابن حجر : ثقة ، كان يتشيع ،

رتبته عند الذهبي : ثقة ، أحد الأعلام على تشيعه و بدعته ( این بدعه رو خوب دقت کنین ) .

هر شش کتاب روایی اهل سنت از او نقل روایت کرده اند . در 43 جا از بخاری نام او آمده است . احادیث فراوانی از او را بخاری نقل کرده من جمله :

بُنِيَ الإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامِ الصَّلاَةِ، وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ، وَالحَجِّ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ

2 ) محمد بن فضيل بن غزوان بن جرير الضبى مولاهم ، أبو عبد الرحمن الكوفى ، متوفی : 295 ،

طبقه : 9 ( صغار اتباع تابعین )

رتبته عند ابن حجر : صدوق عارف رمى بالتشيع

رتبته عند الذهبي : ثقة شيعى

هر شش کتاب روایی اهل سنت ( کتب سته ) از او روایت کرده اند و در 18 جای بخاری از او روایت آمده است من جمله :

ممنون از برادر خیمه گاه ابوالفضل برای شناخت روایان شیعه در صحاح کتاب

مجمد جعفر طبسی در کتاب رجال الشیعه فی اسانید السنه 140 نفر را ذکر کرده است که بنده از اینترنت دانلودش کردم و حجمی هم ندارد آیت الله قزوینی که سرور ما هستند در شبکه ولایت به عنوان نمونه چند تن را ذکر کردند که بنده یادداشت کردم به این ترتیب :
به عنوان مثال :
ابان بن تغلب
روایت کرده در 5 کتاب از صحاح مسلم سنن ابی داود نسای ابن ماجه ترمذی .تهذیب التهذیب ج6 ص 81
از شیعیان غالی است کان غالیا فی التشیع . الکامل فی ضعفاء الرجال ج1 ص 386
خالد بن مخلد
در کتاب تهذیب التهذیب امده است که از هر 6 صحاح نقل کرده است و شیعه است و شیعه ی افراطی هم هست جوزجانی به ابوبکر و عمر فحش می داده کان شتاما
سعید بن عمرو
از روایان صحیحین است باز هم می گویند غال زائع یعنی فی التشیع . تهذیب التهذیب ج4 ص 46

عبدالله بن شریک
روایت کرده در صحاح ابن حبان می گوید کان غالیا فی التشیع یروی .. تهذیب التهذیب ج5 ص 663
ذهبی فیه تشیع خفیف . سیر اعلام النبلاء ج5 ص 606
عبدالله بن عمر بن محمد الاموی
روایتی کرده برای مسلم وسنن ابی داود و نسایی کان غالیا فی التشیع ... یروی عنه مسلم اثنی عشر حدیثا.
تهذیب التهذیب ج5 ص 391
عدی بن ثابت
در همه صحاح است عین یعنی تمام صحاح ابن معین : شیعی مفرط ... الا انه کان غالیا یعنی فی التشیع
تهذیب التهذیب ج4 ص 150
علی بن هاشم
از راویان کتاب ادب مفرد است و هم چنین از راویان مسلم هم هست و کان یتشیع... کان هو ابوه غالیین فی مذهبهما
تهذیب التهذیب ح4 ص 364
فصل بن دکین
روایت کرده برای هر 6 صحاح .تهذیب التهذیب ج8 ص 263
ذهبی می گوید تشیع خفیف . سیر اعلام النبلا ج10 ص 151 . ج6 ص 153
در کتاب المراجعات 100 نفر را ذکر می کند

حالا کارشناس درست میفرماید یاشما دوستان؟

me+;406883 نوشت:
حالا کارشناس درست میفرماید یاشما دوستان؟

بنده خوار و ذليل گنه كارم و پر از اشتباه اما به اقوال برادر عمار گوش بده زيرا او مصداق ايه: هو الذي يصلي عليكم و ملائكه هست كه خدا و فرشتگان بر او درود مي فرستند

اما دستور قران به شما اين است برادرم::::::::

فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبون احسنه

شما اقوال و اخبار و اطلاعات را بخوان هركدام با تحقيق و پزوهش شما هم خواني داشت و بهتر بود ان را انتخاب كن، شما در انتخاب ازاديد برادرم، لا اكراه

انشا الله خدا حافظ شما باشد :hamdel::Gol:

kheymegahabalfazl;407046 نوشت:
بنده خوار و ذليل گنه كارم و پر از اشتباه اما به اقوال برادر عمار گوش بده زيرا او مصداق ايه: هو الذي يصلي عليكم و ملائكه هست كه خدا و فرشتگان بر او درود مي فرستند

اما دستور قران به شما اين است برادرم::::::::

فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبون احسنه

شما اقوال و اخبار و اطلاعات را بخوان هركدام با تحقيق و پزوهش شما هم خواني داشت و بهتر بود ان را انتخاب كن، شما در انتخاب ازاديد برادرم، لا اكراه

انشا الله خدا حافظ شما باشد


سلام علیکم اجمعین .
برادر خیمه گاه ابوالفضل از قدیمی های سایت هستند و از ریش سفید ها هستند که ما به پای این دوستان در مباحث شبهات نمی رسیم ..
اما برادر meعزیز و گرامی ما در شیعه چند تعریف داریم که به شرح زیر است:
ابن حجر در تهذیب التهذیب :
الكوفيين فالتشيع في عرف المتقدمين هو اعتقاد تفضيل علي على عثمان وأن عليا كان مصيبا في حروبه وأن مخالفه مخطئ مع تقديم الشيخين وتفضيلهما وربما اعتقد بعضهم أن عليا أفضل الخلق بعد رسول الله
تشیع معنیش این است که کسی بگوید علی از عثمان افضل هست و قائل به خلافت ابوبکر و عمر هم هست. و هم چنین اعتقاد دارد که خلیفه سوم هم عثمان هست ولی علی را بر عثمان برتری می دهند.
ج1 ص 81
ابن عبدربه هم می گوید:
والشیعه هم یفضلون علیا علی عثمان ویتولون ابابکر و عمر
معنی دوم:
التشیع هو محبه علی و تقدیمه علی الصحابه . کتاب هدی الساری و مقدمه فتح الباری ص 231. یعنی همه اهل سنت محبت علی را دارند و اما ادامه جمله ما تعدادی اهل سنت داریم مثل امام احمد حنبل که می گوید امام علی را همه صحابه بالاتر است اگر این طور است تمام معتزله معتقد هستند که امام علی را همه صحابه افضل تر است . ابن ابی الحدید می گوید:الحمدلله الذی قدم المفضول علی الفاضل ما انبوهی از علما داریم که می گویند علی بالاتر است از صحابه .امام احمد حنبل هم چنین چیزی را می گوید حال شیعه هستند ؟
جناب ابوالحسن اشعری:
انما قیل لهم الشیعه لانهم شیع علی و یقدمون سائر اصحاب رسول الله
مقالات الاسلامیه ص5
سومین نظر:
اقای شهرستانی در کتاب الملل و النحل که می گویند این تعریف شیعه درست است که می گویند پیرو علی هستند ج1 ص 145 ابن خلدون همین تعریف را دارد ...

که بعضی روات شاید معنی چنین باشد ولی بعضی روات در کل شیعه به اصطلاح امروزی بودند مثل ابان بن تغلب که از صحابی امام صادق ع . جالب است در کتب در مورد امام شافعی آمده است : کان شدیدا شیعی که منظور از شیعه که شیعه امروزی نیست بلکه به یک معنی دیگر هست..
به این نکته هم توجه بفرمایید..برادر سلسله برنامه های حضرت ایت الله قزوینی را اگر امکانش دارد حتما نگاه کنید این مطالبی که بنده نقل می کنم همه شان از سخنان گهربار حضرت ایت الله قزوینی است که اگر یک وهابی ای سوالی پرسید ضربه فنی بشه

پس ادعای شما کاملا مردودهوبخاری راوی شیعه ندارد. درستاست برادر عمار؟

ammarshia;407590 نوشت:
برادر خیمه گاه ابوالفضل از قدیمی های سایت هستند و از ریش سفید ها هستند که ما به پای این دوستان در مباحث شبهات نمی رسیم ..


برادرم گويا منظروتان اين بوده است ما در پاي مكتب شما به ريش سفيدي رسيده ام وگرنه ما هر انچه داريم از خوباني چون شما هست ما جايگاه ما در مقابل شما مانند نادان و دانا هست برادرم

قران هم مي فرمايد: هل يستوي الذين يعلمون و الذين ما لايعلمون

*********************

برادر ام اي، حقير و استاد عمار شيعه برايتان روات هايي از بخاري نقل كرده ايم كه به تعبير بزرگان اهل سنت شيعه بوده اند، اين ديگر اظهر من الشمس هست ديگر نيازي به تشكيك نيست برادرم

تا زمانیکه از علامه الحبیب و شیخ الاسلام اللهیاری دورباشید بحرف شماها نمیشود استناد کرد...

me+;407690 نوشت:
تا زمانیکه از علامه الحبیب و شیخ الاسلام اللهیاری دورباشید بحرف شماها نمیشود استناد کرد...

ههه فکر کنم شما کاربر تبری باشید . من گفتم راوی شیعه داره به عنوان نمونه ابان بن تغلب دو تا کتاب معرفی کردم که شیعه ها راتمییز داده است اگر اهل تحقیق بودید پی گیری می کردید( ظاهرا شما به سخنان بنده وکاربران دیگر اصلا توجهی نمی کنید و یا اگر جایی متوجه نمی شوید بگویید تا توضیح دهیم) بنده فقط یک نکته عرض کردم که کسایی که می گند شیعه ها امام حسین را کشته اند منظور ان شیعه است !!
شیخ الاسلام را به هر کس نمی دهند برادر ، علامه مجلسی شیخ الاسلام عصر خودش بود حال اللهیاری کجا و علامه کجا؟اللهیاری مورد تایید هیچ کسی نیست و روایات ضعیف را به مردم تحویل می دهد !!
اللهیاری ای که شما دارید طرفداری می کنید به یکی از مراجع نسبت زنا داده است!!! خوب این شیخ الاسلامه ؟؟ من اگر امریکا بودم عمامه اش را از سرش بیرون می اوردم و چنان کتکی می زدم که این غلط ها دیگر نکند به قول حضرت ایت الله قزوینی: در طول 14 قرن کسی مثل ایشون چه اهل سنت و اهل تشیع به مراجع توهین نکرده است شما که دارید از ایشون طرفداری میکنید ایشون همه مراجع را مسخره می کند و میگوید در قم نشسته اند این درس را می خوانند وبا لحنی مسخره امیز می رساند که همه مراجع ببخشید نفهم و کودن هستند شما اصلا برنامه ایشون را نگاه می کنید یا خیر ؟؟می گوید من از علمای اسلام خیلی بالاتر هستم می گوید من مصداق این ایه هستم..

me+;407690 نوشت:
شیخ الاسلام اللهیاری

كلمه الحق، يراد بها البطال منظورم همان كسي هست كه علاقه ندارم اسمش را ببرم

شما از كسي سخن مي گويد كه نمي داند علوم حديث چيست

او به ولي امرم امام خامنه اي قدس نفس زكيه توهين بسيار زشتي كرده است از ديكاه من اين شيخ امريكايي الهياري منافق است، زيرا خلاف كلام امام زمان سخن گفته است، خلاف قران سخن گفته است، قبول او يعني پذيرش عقايد او

me+;407690 نوشت:
شیخ الاسلام

اطلاق شيخ الاسلام به او براي من به مانند اين است كه اگر كسي به ابن تيميه بزرگ نواصب عالم بگويد شيخ الاسلام

او شيخ الشياطين هم نيست، او مبلغ اسلام امريكايي است نه اسلام نبوي، همان گونه كه مفتيان مفتكي وهابي مبلغ اسلام صهيونيزمي هستند

me+;407690 نوشت:
علامه الحبیب

منظورتان همان ياسر الحبيب هست برادرم؟؟؟؟؟؟؟

me+;407815 نوشت:
ضمنا بنظرم اطلاق زنابه شخصی که من ندیدم ایشون فرموده باشن, موهن ترازمخالفت باشعائر الهی همچون عیدالزهرا وقمه زنی نیست. شماهادینتون غیر تشیع هست من میگم شیعه بعد شماها میگین شیعه یعنی که خلفای غاصبو قبول داره؟ شرم آوره

سلام علیکم .ههه ما پیرو شما نیستم و پیرو مراجع تقلید هستیم .
شما پس معلوم است که اصلا برنامه های شبکه اهل بیت را نگاه نمی کنید بنده با اینکه محدود زمانی برنامه ایشون رو نگاه می کردم این چیز ها را دانستم بعد شما هنوز که ایشون را نمی شناسید می گویید شیخ الاسلام. یکی از طلاب حوزه علمیه مشهد می فرمود این اللهیاری تا سطح 2یا3 حوزه درس خونده بعد بیرونش کردند از حوزه !!جالبه چه شیخ الاسلامی ...
شیعه خلفا رو فقط به عنوان صحابه قبول داره و ما هم همین نظر را داریم اما مگر همه صحابه معصوم می شوند ؟؟ همه صحابه خوب می شوند ؟
شما هنوز نمی دانید وهابی چند دسته هستند بعد دارید تعیین و تکلیف می کنید .
بنده دیدم که این شخص بی ادب نسبت لواط به یکی از مراجع می دهد و می گوید بعضی مراجع یهودی زاده هستند !!!
به عنوان مسخره می گوید علما نشستند حاشیه می زنند به کتاب و همین چرت و پرت ها را .نگاه میکنند واقعا این شرم اور نیست؟
اگر بحث جوانی هست و اعلمیت استاد ابوالقاسمی کم کسی نیست و از نخبه های کشور ما محسوب می شود و باعث افتخار ماست که این شخص در کشور ما زندگی میکند

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه بزرگواران :

محسن;406779 نوشت:
یکی از انتقادات اصلی شیعه به صحیح بخاری، این است که نقل روایت از طریق امامان شیعه و فرزندان آنان بسیار اندک است

استاد گرامی ، سخن شما متین و حق است ، اما آیا این انتقاد فقط مخصوص بخاری و مسلم است ؟

از لحاظ اعتبار ، همانقدر که صحیح البخاری نزد اهل سنت معتبر است ، به همان اندازه الکافی نزد شیعه مهم و معتبر می باشد . با این حال خود کتاب کافی از امام هادی و عسکری روایات محدودی نقل کرده اند و نسبت به کل روایات از معصومین روایات این بزرگواران اصلا به چشمک نمی آید ، آیا می توان این انتقاد را هم به کافی و نویسنده آن کلینی روا داشت ؟

از طرفی از حضرتعالی و سایر کاربران سوال می کنم : کلینی چند روایت از رسول خدا نقل کرده است ؟ چند روایت از فاطمه زهرا آورده است ؟ از سایر ائمه چطور ؟ آیا آن مقدار روایاتی که شیعه از بخاری انتظار داشته که از معصومین در کتاب خود بیاورد ، علمای اثنی عشری آورده اند ؟

از طرفی در بخاری و مسلم با مناقب و فضائل حضرت زهرا آمده ، در حالیکه ما چنین ابوابی را در کتب شیعه نمی بینیم. به راستی علت چیست ؟

محسن;406779 نوشت:
در مقابل روایاتی از خوارج و نواصب (از قبیل عکرمه و عمران بن حطان) که حتی بسیاری از محدثان اهل سنت آنان را جرح و تضعیف کرده‌اند، در اسناد احادیث بخاری آمده‌است.

قصد دفاع از ابوعبدالله البخاری را ندارم ، اما باید اندکی منصفانه قضاوت نمود ، بخاری در برخی موارد متعصبانه عمل کرده و گاها روایات را با سندی نقل کرده که به نوعی تحریف در متن روا باشد .

به نظر می رسد که معمولا در نزد بخاری مذهب راوی مهم نیست ، لذا می بینید که در سلسله روات بخاری هم خوارج و نواصب قرار دارند و هم افرادی که عثمان و حتی ابوبکر و عمر را سب و لعن می کرده اند .

از این بالاتر : بخاری از ابوحنیفه و شافعی روایت نقل نکرده و از احمد بن حنبل هم جز دو روایت ( یکی تعلیقی و دیگری با واسطه ) روایتی نقل نکرده است و حال آنکه بخاری مستقیما در جلسات درس احمد بن حنبل حضور داشته است .

شما یک نگاهی به اولین راوی بخاری بیندازید ، وی کسی است که در مسجد می نشسته و به ابوحنیفه ، ابوجیفه می گفته . او همان خماد بن سلمه است که حتی شیعه هم از او نقل روایت کرده است !

آیا باید گفت که بخاری با همه خلفا و ائمه اربعه و ... دشمنی و عداوت داشته است ؟

از طرفی مسلم را می بینیم که نه تنها از بخاری روایت نکرده است ، بلکه در مقدمه کتابش تا توانسته بر او حمله نموده . و حال آنکه شخصی همچون دارقطنی شخصیت علمی مسلم را مدیون بخاری می داند !

ماحصل کلام اینکه در مورد نقل روایات و احادیث بخاری شیوه خاصی داشته و عموما مذهب راوی و حتی در برخی موارد شخصیت علمی آن راوی مد نظرش نبوده ، بلکه بیشتر بر اساس مبنای رجالی خودش عمل می کرده و در این راه از بسیاری که اجماع بر ضعف آنهاست ، روایت می آورد.

والله اعلم.

me+;407860 نوشت:
شماها حاضرید که شهادت فاطمه صدیقه رو برای شادی روح عمر انکار کنید شیعه اید؟
جناب شیخ هرچه باشد بتری نیست. شماتوهینات مکارم به حضرت علامه الحبیب رو دیدی؟ شیعه فحاشی نمیکند
آقای مکارم میگه باوهابیاوحدت داشته باشیم.تشیع از شماکه عمررا قبول دارید مبراست.

. شما هنوز معنای وحدت را نمیدانید چیست ؟یه ذره علمای خودمون رو ببین:
شهید مطهری می گوید امامت و رهبری ص 20-21: وحدت از ضروریت دین است و اما این وحدت نیست که سنی را شیعه و شیعه را سنی کنیم .ما حتی از یک مستحب هم نمی گذریم چه برسد به شهادت حضرت زهرا س.
الکی تهمت به یک مرجع تقلید نزن !!!شما هنوز نمیدانید وهابیت به چند دسته تقسیم می شوند

me+;407817 نوشت:
همین شماها با وهابی هاهم وحدت دارید فزادکم الله مرضا

برادرم اين ادبيات درستي نيست كه شما داريد و مي شود دوستانه تر هم صحبت كرد، اولا بنده شافعي هستم دوما به قول مولوي ياشار ما هيچ ارتباطي با وهابيت نداريم سوما به قول ابن عابدين وهابيت از خوارج هستند سوما خوارج هم الكلاب من نار هستند

شما به ما گفتي با انها وحدت داريم حال پاسخ خودتان را به شما مي دهم

me+;407815 نوشت:
اماتهمت نزنید که فردای قیامت بیچارهاید

برادر و دوست قديمي من كه اين ادبيات اظهر من الشمس است براي حقير، خواهشا تهمت نزنيد

شما كه پيرو مولا علي ع هستيد نكند مولا را هم يك محارب مي دانيد كه فرمودند اخو لك في دين؟ نكند خدا را هم محارب مي دانيد كه فرمودند انما المومنون اخوه؟

me+;407815 نوشت:
موهن ترازمخالفت باشعائر الهی همچون عیدالزهرا وقمه زنی نیست

ببخشيد شعائر الهي را مي شود براي ما معنا كنيد دوست من؟؟؟؟؟؟

ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿حج/32﴾
اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست.

شعائر الهي يعني گفته خدا، يعني خواست خدا، يعني منويات الهي، در كجاي قران و سنت امده است قمه بزنيد؟ كه شما انرا شعائر الهي مي دانيد؟
يا للعجب!!!!!!!!!!

الغوث خلسنا من انار يا رب

me+;407815 نوشت:
حضرت علامه یاسرالحبیب ازشخصیتهای برجسته تشیع اصیل اند.

وقتش شما به او مي گويد علامه بايد هم وهابيت به ابن تيميه زنديق بگويند شيخ الاسلام

و جالب اينجاست كه شما به هركسي كه خلاف قران سخن مي گويد القاب شيخ الاسلام و علامه و حضرت مي دهيد

اين تذهبون حبيب؟؟؟؟؟؟

me+;407815 نوشت:
فزادکم الله مرضا

قران را هم درست بخوانيد، فزادكم نيست بلكه فزادهم هست

اگر قرار باشد ما بر محور اهل بيت حركت كنيم اميدوارم گزينشي خصائص انها را انتخاب نكنيم

ارزوي موفقيت براي شما داريم برادرم

me+;407999 نوشت:
کاربر خیمه پسشا بکری هستی؟ خوبه. فزادکم مخاطب شماها بودید.که میگید شیعه عمر رو قبول داره. من تهمت نزدم مکارمدر انوارهدایت میگه با وهابی هاموحدباشید. قزوینیهم که به وهابیا میگه برادر.

بنده تمامي فحش هاي شما را با جان دل و با سعه صدر و با تمام وجود قبول مي كنم، هر چه دوست داريد بگوييد اما به ولي امر ما توهين نكنيد ايا مي توانم اين خواهش را از شما بكنم؟ تروخدا بس كن برادر، هر چه فحش دوست داري در پيام خصوصي به من بده و در اينجا ديگر بحث نكن ما در درك الاسفل و شما در جنات النعيم، خواهشا شما كوتاه بيا برادرم

me+;408002 نوشت:
اگر نتونی سند بذاری که حضرت علامه توهین کرده امام علی کمرتو بزن ه



اين سخن شما هم يعني پيگير برنامه هاي انها نيستيد و اگر بوديد اين خواسته را از ما اخذ نمي كرديد

بنده دوست دارم چوب مولا را بخورم و ادم شوم، شما دعا كن كه خود مولا ما را فلك كند والله قسم هميشه برايت دعا مي كنم، يعني مي شود كه مولا ما را هم نگاهي كند؟

چوب مولا گل

:Gol:هست و هر كي نخورد خل هست:Khandidan!:

خدا را شكر ما كه گل مي شويم
:Nishkhand::ok:

از انجايي كه برادر عمار شيعه رفيق صميمي من هست هر وقت مولا خواست فلك كنه مي گم ايشون هم بياد با هم ديگر گل

:Gol: شويم، باشه برادر عمار؟

me+;407999 نوشت:
زوینی هم تو شبکه ولایت! که به وهابیا میگه برادر.

اتفاقا حضرت موسي ع هم با فرعوني كه مي گفت انا ربكم الاعلي كه شرك اكبر است، به دستور خدا با زبان نيكو صحبت مي كرد قولا لينا، و خبري از تكفير و زشتي و توهين از جانب حضرت موسي نبود يعني ايشان همان تعابير برادر، دوست من و غيره را به كار مي برد كه چه بشود؟ لعله يتذكر

ايا بد هست كه دكتر قزويني پيرو قران هستند؟ لقد كان في قصصهم عبره

برادرم ما بايد همه جوره پيرو قران باشيم و نه اينكه اشدا علي الكفار را بگيريم و قولا لينا را رها كنيم،

بل اكثرهم لا يعقلون

بنده شما را با هر عقايدي دوست دارم، حال اگر شما ما رو هم تكفير كنيد اما باز هم مهر انت في قلبي براي ما خورده است

me+;407993 نوشت:
اسفه منحرفند. شما معلومه توهینه مکارم به
علامه الحبیب رونشنیدی:

اخیراً یک آدم بی‏سواد و روحانی‏نمای مقیم لندن، به نام شیعه به مقدسات بعضی از مذاهب اهانت کرده، نسبت‏های ناروای عجیبی به یکی از همسران پیامبر داده و فحاشی عجیبی به برخی از آنان نموده‌است... این آدم یا مزدور و مأمور است و یا سفیه و دیوانه
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8904280432

مکارماگه مرجع بودتوهین نمیکرد

بله اگر ثابت کردی ایشون باسواد است بعد حرف بزن .بله که همین طور است از قول ایت الله قزوینی برسونید که گفته اندایشون دیوانه هم هستند .
معلوم اصلا شما کاربر قدس شریف هستید ،غیر از حضرت علامه مکارم شیرازی چندتن از علمای و مراجع شیعه در ایران وخارج با ایشون برخورد های تندی کردند چه جالب سخن یک جوجه طلبه را قبول می کند که دیوانه نیست ولی سخن یک مرجع تقلید را قبول نمی کند ..
مکارم!! این شکلی حرف زدن شایسته شما نیست برادر .
تو هنوز نمی دانی وهابیت چند دسته می شوند و فقط رجز می خونی و تهمت می زنی. وهابی داریم تا وهابی !!!وهابی ها هم بعضی شون در کتاباشون به توسل وشفاعت تمسک جستند و قبول دارند .
یاسر الحبیب عددی نیست که بیاید کفش های حضرت ایت الله العظمی مکارم شیرازی را جفت کند، حال در سایتش حضرت علامه را نقد کرده ،خدا روزیش را جایی دیگر بدهد. الکی بحث را منحرف نکنید با شما ظاهرا بالای 15 پست در پیام بحث کردیم که همه حرفاتون فقط توهین بود و بهتان بود .(البته اگر شما همان کاربر قبلی هستید )

kheymegahabalfazl;408003 نوشت:
اين سخن شما هم يعني پيگير برنامه هاي انها نيستيد و اگر بوديد اين خواسته را از ما اخذ نمي كرديد

بنده دوست دارم چوب مولا را بخورم و ادم شوم، شما دعا كن كه خود مولا ما را فلك كند والله قسم هميشه برايت دعا مي كنم، يعني مي شود كه مولا ما را هم نگاهي كند؟

چوب مولا گل هست و هر كي نخورد خل هست

خدا را شكر ما كه گل مي شويم

از انجايي كه برادر عمار شيعه رفيق صميمي من هست هر وقت مولا خواست فلك كنه مي گم ايشون هم بياد با هم ديگر گل شويم، باشه برادر عمار؟


اره برادر خیمه گاه ، ایشون رو اوردند به نفرین و...مادر بزرگ من هم این کار را بلد هست .جالبه برادر تبری اصلا این یاسر الحبیب کتاب نوشته در این زمینه به نام فاحشه یا عایشه یه هم چین اسمی داشت در سایت القطره هم موجود بود .اصلا متن سخنرانی که کرده بود رو در سایتش گذاشته بود ، جالبه فهم کاربر meاز مراجع بیشتر بوده که دانسته ان جا توهینی نشده است ولی مراجع و علما همه کودن و نفهم بودند نعوذ بالله که چنین قضیه ای را نفهمیدند ،می دانید خداوند زیبا می فرماید:
۞ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [٤٩:١]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید (و پیشی مگیرید)، و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست!
از رسول خدا پیشی نگیرید اگر ما از مراجع پیشی نگیریم حل می شه ولی ....

me+;408005 نوشت:
؟ من چه توهینی کردم. شمامیگید شیعه عمررو قبول داره.مسخره نیست؟

شیعه عمر را به عنوان صحابه ای از پیامبر قبول داره که این فضیلتی نیست. اما در قضایای دیگر قبولش ندارندو هوای نفس و حب ریاست گرفتش و خلافت حضرت علی ع را غصب کرد.
اشکالی دارد به نظر شما؟

me+;408064 نوشت:
والله قسم که تو شیعه نیستی. به عمر که12 اام اونو لعن کردند مگی ایشون؟ خودت میفهمی چی میگی؟ عمری ها به عمر نمیگن ایشون توی بتری میگی؟

برادر کلام غزالی رو زدم و و اصلاح شد کلام غزالی .ههه این توهین نیست و کسی هم سنی نمی شه با این کلمات حضرت ایت الله قزوینی که سرور ما هستند می گوید جناب عمر !!! ایا این فضیلتی است

me+;408064 نوشت:
والله قسم که تو شیعه نیستی. به عمر که12 اام اونو لعن کردند مگی ایشون؟ خودت میفهمی چی میگی؟ عمری ها به عمر نمیگن ایشون توی بتری میگی؟

برادر بنده اقوال الهي را براي شما خوانده ام كه موسي در مقابل فرعون مشرك و كافر با زبان ادب سخن مي گويد، حتما موسي ع هم دشمن خداست و اصلا پيغمبر نيست، برادر اين اشكالات شما به اين جهت هست كه دينتان را از الهياري مي گيرد و نه خدا و پيغمبر همان گونه كه وهابيت دينشان را از ابن تيميه و عبد الوهاب مي گيرند

me+;408086 نوشت:
چرامکارم بهش فحش داده؟ عدالته؟

شما فعلا در مورد همان ايه قران بحث كن و اينقدر به اين در و ان در نزنيد و اگر بي ادبي عدم عدالت را مي رساند بايد بدانيد شما با اين همه توهينتان و شيخ الاسلام الهياري شما بايد حتما خداي عدالت باشند

me+;408086 نوشت:
وقتی مرجع تو به ام الشرک میگ ه ام المومنین نوچه اش هم به عمرمیگه حضرت و تومیگی ایشون.شما بتری ها نفاق دارید.

لقب علامه رو به شیخ یاسرالحبیب حضرت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی داده اند. حالا چرامکارم بهش فحش داده؟ عدالته؟


برادر من ان اجازه نامه ای که درسایت القطره وجود داشت بنده از دفتر ایشون پرسیدم گفتند ما اطلاعی نداریم اگر دلیلی محکم پسند دارید ارائه دهید .هم چنین مگر بایک لقب می شود گفت که تا اخر عمر علامه است ؟ میرزای اشتیانی حکم اجتهاد دارد از پدرش با اینحال الان مراجع می گویند نواصب است و ناصبی است خوب این شخص که بیشتر از اون یاسرالحبیب بوده که شما می گید .هر زمانی شرایط خاص خودش را دارد
من اعتقاد پیدا کردم که شما همان کاربر تبری هستید .. ام المومنین طبق نص صریح قران است :
النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا [٣٣:٦]
پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان‌] محسوب می‌شوند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید)؛ این حکم در کتاب (الهی) نوشته شده است.

پرسش:
آیا اکثر روات بخاری شیعه بودند؟

پاسخ:
در این جا قصد بر توضیح معناشناسی واژه "شیعه" نیست که شاید بی ارتباط با بحث بوده حتی پاسخ را از مدار اصلی خارج می کند.
علاوه، بازشناسی آن در این مقال موجه نبوده اگر کسی بخواهد از از این زاویه به موضوع بنگرد، باید مطالعات خود را به حوزه کلام معطوف کند تا به دست آورد شیعه از نظر معنا مرز جغرافیایی وسیعی دارد.با این حال ناگزیر از گریزی کوتاه در تفاوت مصداقی کسانی که این واژه را برای خود برگزیدند،هستیم. زیرا بسیار پیش آمده و خواهد آمد کسانی بوده و هستند که در منابع تاریخی از کلمه شیعه برای رساندن مقصود استخدام می کنند.
پس جدای از پاسخ مناسب است بدانیم کلمه "شیعه" معنایی گسترده هم از جهت تفاوت در مفهوم و هم از لحاظ تمایز در مصداق دارد.ولی در واقع شیعه کسانی اند که پیرو مولای متقیان بوده او را جانشین بر حق پیامبر (صلوات الله علیه) می دانند وهیچ کسی را بر او مقدم نمی کنند.اینان به نصب امامت و متعین شدن آن در دوازده نفر اعتقاد دارند که در نگاه ما که البته نگاه حقی است، مصداق کامل شیعه همین گروه اند.
علاوه گروه های دیگری نیز با بر چسب شیعه و با معیار های خاص در اطوار تاریخ پدید آمدند که هر کدام تعریف خاصی از خود داشته معتقدات کلامی ویژه ای از خود دارند. چون شیعیان غالی،زیدی،کیسانی،اسماعیلی،ناووسی،واقفی و...
پس اگر می بینیم از این واژه در کتاب ها و منابع روایی یا مسانید تاریخی در باره فرد یا جمعی به کار رفته یا می رود، باید بدانیم که چه مقصودی از این واژه لحاظ شده است یا چه کسانی مصداق آن هستند.
اما در پاسخ می توان به دو مطلب اشاره کرد:
1.اگر منظور از شیعه ماخذ اصلی روایت باشد که روایت از قول بعضی از صحابیان مخلص پیامبر چون سلمان و ابوذر و جابر نقل شده باشد که در این باره بحثی نیست که در کتاب های بخاری و مسلم و سایر کتاب های روایی مربوط به اهل سنت چنین نقل هایی وجود دارد .
2. اگر مقصود از راوی در صحیح بخاری افرادی اند که به عنوان راوی روایت را از صحابه گرفته نقل کرده اند، جواب این است علاوه بر این که اکثر روات صحیحین بخاری و مسلم شیعه نبودند،اقلیت آن ها هم شیعه نبودند. البته امکان دارد به طور نادر احادیثی از روات شیعه در این دو کتاب خصوصا مسلم دیده شود که نمی تواند معیار باشد.
جهت اطلاع بیان می شود:
صحیح بخاری و مسلم دو کتابی است که مورد احترام فوق العاده اهل سنت است. همین نکته با توجه به حساسیت و نیز تعصب خاصی که علمای اهل سنت و نیز راویان آن نسبت به احادیث مورد قبول شیعه دارند، خود دلیل است که به طور معمول مولفین آن نمی توانستند در آثار خود از راویان شیعه حدیث نقل کنند و اگر هم روایتی را که شهره عام بوده و از حیث نقل مورد دو طرف شیعه و سنی مورد قبول بود نقل می کردند، با تاویل و توجیه از اعتبار می انداختند، یا کم رنگ از آن می گذشتند. زیرا سیاست غالب در این دو کتاب و سایر کتاب های مرجع اهل سنت بر این بوده روایاتی نقل شود که هم خوان عقیده و هم رای خودشان باشد.
البته ممکن است این پرسش به ذهن برسد که آیا در دو کتاب صحیح بخاری و مسلم روایت یا روایاتی از شیعه آمده؟اگر جواب مثبت است مقدار آن چه بوده؟
پاسخ این است برخي از روایات موجود در کتاب صحیح بخاری و مسلم در باب های مختلف با روایات شیعه مطابق هستند، زیرا آن ها روایات پیامبر را از طریق اصحاب آورده اند و کتاب های روایی شیعه آن روایات را از طریق پیامبر آورده اند از این رو از حیث مضمون و لفظ در موارد زیادی با هم مطابق می باشند.
البته در چند باب مهم، مثل بحث امامت و فضایل اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین احادیث نقل شده با رای شیعه مطابقت ندارد. اهل سنت در مسئله جانشینی رسول خدا صلوات الله علیه، با توجه به اعتقادی که به خلفا داشته اند و جریان خلافت را مطابق حق می دانستند، روایاتی که با این موضوع همخوان نبوده و شیعه بر آن اصرار دارد را نقل نکرده یا توجیه نموده در آن به گونه ای دخل و تصرف می کردند که با اعتقادشان هم سو باشد.
در باب فضایل اهل بیت نیز سعی کردند آن را کتمان کنند و در مقابل برای دیگران روایاتی حاکی از فضایل تراشیده اند.
با این وجود باز هم روایات فضایل اهل بیت در این کتاب ها فراوان است که بعضی افراد(از هر مسلکی) آن ها را جمع آوری کرده اند.(1)
در باب های دیگر نیز با توجه به این نویسندگانش از باب علم پیامبر (امام علی و فرزندان معصومش) فاصله گرفته و دیگران را مرجع علمی خود قرار داده اند، روایاتی نقل کرده اند که حق نیست بلکه از اسراییلیات و ساخته یهود و مسیحیان است (مثل کعب الاحبار و عبد الله سلام و وهب بن منبه و ...)اینان با اظهار اسلام باور های خود را در قالب روایت به فرهنگ اسلامی تزریق کردند. طبیعی است که این روایات با روایاتی که ما از معصومین سلام الله علیهم اجمعین نقل می کنیم سازگار نمی باشد و برای اطلاع از آن دسته از این گونه روایات، می توانید مراجعه کنید (2)
در باب احکام هم چون دخالت های بی جای خلفا در احکام و بدعت های آنان انحراف هایی به وجود آورد که مورد قبول آن ها بود به نقل جعلیاتی که توجیه گراین اقدامات است پرداختند. مثل روایاتی که در باب وضو و تکتّف (دست بسته نماز خواندن ) ، متعه و ... نقل کرده اند. پس در این زمینه ها نیز مطابقت روایات با واقعیت خیلی کم است.
و اما چون بحث و سوال در باره کتاب صحیح بخاری مطرح شد، به بعضی از اشکال های اساسی آن اشاره می کنیم:
1.برخورداری از ضعف های سندی:
با آن‌که دربارهٔ روایاتی که بخاری در صحیح آورده، گفته شده است: "کلّ من روی عنه البخاری فقد جاوز القنطرة؛(3)هرکس که بخاری از او نقل کرده باشد، از پل (جرح و تعدیل رجالیان) گذشته است"؛ اما واقعیت نشان می‌دهد که او از افراد فاسق و فاجر، خارجی و ناصبی و دین به دنیا فروخته (هم چون عمرو بن عاص، مروان بن حکم، ابوسفیان، معاویه، مغیرة بن شعبة و ...) روایات فراوانی نقل کرده است. اما ازافراد صادق و سرچشمهٔ معارف اسلامی و معلمان فرهنگ غنی اسلام و حدیث، یا اصلاً نقل نکرده و یا اگر هم نقل کرده نسبت به دیگران بسیار ناچیز و کم است.(4)
2.برخورداری از ضعف محتوایی
گذشته از اشکال قبلی، مهم‌ ترین نقدی که بر صحیح بخاری وارد است، نقل روایاتی است که از هر جهت با فرهنگ و آموزه‌های قرآن کریم و پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ حتی از دیدگاه برخی از صاحب نظران اهل سنت مخالف است. بدون تردید اگر مدعی باشیم صحیح بخاری در شکل ‌دهی شماری از اندیشه ‌های نا درست کلامی و فقهی و دور ساختن امت اسلامی از فرهنگ ناب اسلامی و قرآنی به‌عنوان مهم‌ ترین منبع روایی، بیشترین نقش را داشته است، سخنی از روی گزاف نخواهد بود. (5)برای نمونه، صحیح بخاری در بُعد توحید،از خدایی یاد می‌کند که دارای جسم، اعضا و جوارح و قابل رؤیت است و (مانند موجودات عادی) محل اعراض و صفات قابل زوال است. (6)
3.انتقاد اصلی شیعه به صحیح بخاری
یکی از انتقادات اصلی شیعه به صحیح بخاری، این است که نقل روایت از طریق امامان شیعه و فرزندان آنان بسیار اندک است. با آن‌که او دست ‌کم با دو تن از ائمه شیعه، امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) ـ معاصر بوده است، تنها احادیث معدودی از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) و امام باقر( علیه‌السلام)روایت کرده است. در مقابل، روایاتی از خوارج و نواصب (از قبیل عکرمه و عمران بن حطان) نقل کرده است که حتی بسیاری از محدثان اهل سنت آنان را جرح و تضعیف کرده‌اند.

پی نوشت ها:
1.فضایل الخمسه من الصحاح السته"، فیروزآبادی، تهران، انتشارات اسلامیه ،سال 1410 ق.
2.ر،ک، نجمی محمد صادق و هاشم زاده هریسی، سیری در صحیحین
3. حلبی، برهان‌الدین، الکشف الحثیث، ص ۱۱۲، انتشارات مکتبة النهضة العربیة، چاپ اول، ۱۴۰۷ ق.
4. نصیری، علی، حدیث‌شناسی،قم،انتشارات سنابل،سال 1383 خورشیدی،چاپ اول، ج ۱، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۳
5. همان ص ۱۴۴
6. در این‌ باره به "کتاب التوحید" صحیح بخاری مراجعه شود.

موضوع قفل شده است