من با این روحیه حساسم چه کنم؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من با این روحیه حساسم چه کنم؟


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سوالی رو مطرح کردند که تمایل نداشتند با نام خودشون باشد

لذا سوال ایشون با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم در این تاپیک درج می گردد

با تشکر

نقل قول:

سلام
قبل از اینکه مشکلم رو بگم،از خودم میگم:
بنده دختری فوق العاده حساس هستم که متاسفانه با کوچکترین مساله ای که پیش میاد می رنجم !!!
اینم بگم که فقط یه بنده عادی و معمولی خدا هستم و انقدر در محضر پروردگار شرمسارم که خدا داند و بس !!!

و اما مساله:
مساله از این قراره که بنده زیاد اهل بیرون رفتن از منزل نیستم و به جز مواقع ضروری(کلاس و موارد دیگه ) از منزل بیرون نمیرم .
روزهایی هم که میرم بیرون و برمیگردم کلی ناراحت میشم !!!
علتش فقط وضع موجود در اجتماعه ...
واااای،وقتی من میرم بیرون و اوضاع جامعه رو میبینم تنگی نفس میگیرم .احساس خفگی میکنم .شاید باورتون نشه اما عین حقیقته !
شرایط موجود در جامعه ،برام احساس خفگی آورده ... جو جامعه سنگینه ... دیدن صحنه های گناه برام غیر قابل تحمل شده .
گناه که میگم منظورم همین بدحجابی و بی حجابی هایی است که در جامعه وجود داره ها .....
به لطف خدا بنده در کنترل نگاه مشکلی ندارم .بحث آقایون یه طرف ، حتی نگاهم رو به بدحجابی خانم ها کنترل میکنم .
حس میکنم نگاه به خانم های بدحجاب هم گناهه!!!
سختمه ببینم انقدر گناه علنی شده و سکوت کنم .اما از اونجا که برای امر به معروف و نهی از منکر شرایطی است ،تا اون شرایط
موجود نباشه نمیتونم اقدامی کنم ....
توی خیابون،مترو ،اتوبوس و .... این بدحجابیها اثر بدی روم گذاشته ،وقتی یه خانم بدحجاب رو میبینم همون لحظه،هم از طرف اون خانم استغفار میکنم
هم از طرف خودم و خانم های دیگه !!!
تنها چیزی که با حضور در اجتماع یادم میفته وجود نازنین آقام امام زمانه ....
پیش خودم میگم ،منِِ گنه کار که اینقد از اوضاع جامعه ام ناراحت میشم ،پس چی میکشه عزیز دلم امام زمانم (عج)
خلاصه ، انقدر خفقان محیط جامعه رو حس میکنم و انقدر شرایط برام سخت شده که رفتن به خارج از منزل برام سخت شده ...
اصلا دوست ندارم برم بیرون ، از یه طرفی هم مجبورم .
میرم بیرون برمیگردم قلبم میگیره ، ناراحت میشم .جوری که خانوادم میگن چی شده چرا شاد نیستی و ...
نمیخوام این روحیه من رو خانوادم تاثیر بذاره اما میذاره .نمیدونم چه کار کنم .وقتی میدونم باید برم بیرون از خونه غصه ام میگیره ....
آیا این حالات من افسردگیه ؟! آیا این احساس من بَده؟با این روحیه ام چکار کنم؟اینجوری پیش برم خونه نشین میشم !
متاسفانه نتونستم اونجور که باید،موضوع رو شرح بدم ....
منتظر راهنماییهای گرم شما هستم
باتشکر

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حامی

با سلام خدمت شما
پاسخ به این سؤال نیاز به اطلاعات بیشتری دارد. چون احتمالات غیرت دینی، افسردگی و اضطراب و...در آن وجود دارد.
در مورد غیرت دینی بله واقعا فردی که غیرت دینی دارد برایش تنفس در چنین فضایی مشکل است. ولی این فرد باید تلاش کند همواره به وظیفه شرعی خود عمل کند و باید بداند که ما وظایف شرعی اجتماعی هم داریم و دین اسلام به ما اجازه نمی دهد به خاطر گناه جامعه خود را منزوی کنیم. چرا که با این کار افراد گناهکار مقصر جرات بیشتری پیدا می کنند و افراد گناهکارقاصر که واقعا خوب و بد را نمی دانند از ارشاد بی بهره می مانند.
ما باید هر کاری را به جای خود انجام دهیم هنگام برخورد با خانواده باید بشاش و خنده رو باشیم و تلاش کنیم غم و غصه را از چهره خود و دیگران بزداییم و این امر را «عبادت» بدانیم.
نیز باید بدانیم یک چهارم برنامه مدیریت زمانی ما اختصاص به استفاده از لذت های حلال و شادی های حلال باید داشته باشد تا در بقیه( کار و تحصیل، عبادت، معاشرت با خویشان و افراد صالح) بانشاط باشیم.
افسردگی
باید مراقب باشید این حالات حاکی از افسردگی نباشد. افسردگی علایم و نشانه های زیر را دارد.
افسردگی با 9 معیار دقیق تعریف می شود. این معیارها مشخصه هایی جهانی و تعریف شده اند.
1) خلق و خوی افسرده.
برای اطلاق افسرده بودن به فرد، او باید تمام روز و تقریباً هر روز این حالت را داشته باشد. این خلق و خوی افسرده توسط خود شخص با احساس اندوه، پوچی و افسردگی حس می شود یا توسط اطرافیانش مشاهده می گردد. در میان کودکان یا بزرگسالان، این خلق و خو می تواند با تندخویی بروز پیدا کند.
2) بی علاقگی یا لذت نبردن از فعالیت هایی که معمولاً لذت بخش و جالب اند.
این نشانه هر روز و عملاً برای تمامی فعالیت ها دیده می شود.
3) حس خودکم بینی یا احساس گناه بیش از حد و نامتناسب.
این احساس تقریباً همیشه و تقریباً هر روز حضور دارد.
4) داشتن ایدۀ خودکشی به طور مکرر، خواه با نقشه یا بدون نقشۀ دقیق یا با اقدام به خودکشی
. فکر به مرگ (مثلاً گفتن «من ترجیح می دهم که مرده باشم») نیز از این دسته محسوب می شوند.
5) مشکلات خواب. ممکن است به شکل بی خوابی یا پرخوابی بروز کند.
این مشکلات هر روز در میان افراد افسرده دیده می شود.
6) آشفتگی یا کندشدن روانی_ حرکتی.
این نشانه نیز هر روز حضور دارد که یا توسط خود فرد افسرده گزارش می شود یا اطرافیانش مشاهده می کنند. در افسردگی، حرف فقط بر سر یک احساس بی قراری یا کندشدگی ساده نیست، بلکه این آشفتگی یا کندشدگی قابل ملاحظه و مشهود است.
7) مشکلات اشتها که هم به شکل بی اشتهایی و کاهش وزن و هم بالعکس

با افزایش اشتها و اضافه شدن وزن می تواند روی دهد. این مشکلات بدون رژیم گرفتن به وجود می آیند.
8) مشکلات تمرکز.
این مورد اغلب با مشکل در اندیشیدن و حتی تردیدهای تکراری ظاهر می شود. پدیده ای قابل مشاهده و روزانه است و تنها احساس عدم موفقیت در متمرکز شدن نیست.
9)احساس روزانه خستگی یافقدان انرژی .

برای مطرح کردن افسردگی با یک تشخیص جدی، باید حداقل 2 مورد از 4 مورد اول در شخص دیده شود. و در ادامه، در افسردگی حداقل 5 مورد از این 9 معیار یافت می شوند.
اگر دقت کرده باشید دیده اید که در این لیست علائم، با سماجت و پافشاری تأکید شده که علائم باید هر روز و در تمام طول روز مشاهده شوند. این به این معناست که هر یک از ما ممکن است در روز ساعات یا دقایقی را با خلق و خوی افسرده پشت سر بگذارد. این حالات ممکن است که بر حسب اتفاقات زندگی برای همه پیش بیاید. اما معنی اش این نیست که فرد افسرده است. حال آنکه فرد افسرده در این حالت غرق می شود و به راحتی بیرون نمی آید.
هنگامی که نشانه های یک افسردگی واقعی را در خود دیدید، مهم است که به خودتان کمک کنید. مطمئناً برای این بیماری، درمان های دارویی و البته درمان های مکمل غیر دارویی (روان درمانی، ورزش، استراحت، تغییرات ضروری در شکل و قالب زندگی و کار و...) وجود دارد.

اضطراب
نیز باید هشیار باشیم علائم یادشده در سؤال حاکی از اضطراب نباشد.

از علایم اضطراب می‌توان موارد زیر را نام برد:


  • احساس خستگی
  • عصبی بودن و بی‌قراری
  • ترس و نگرانی
  • بی خوابی يا بدخوابی
  • تپش قلب و تنفس نامنظم و سريع
  • عرق کردن
  • سردرد و سرگیجه
  • مشکل در تمرکز و حافظه
  • لرزش يا پرش عضلات
  • تکرر ادرار

یکی از موارد اختلال اضطرابی اضطراب اجتماعی است که نیاز به درمان دارد
[h=4]اختلال اضطراب اجتماعی[/h] اين نوع ترس در اواخر کودکی يا اوايل نوجوانی شروع می‌شود و ترس و شرمساری از اشتباه کردن، صحبت کردن در جمع، غذا خوردن، سرخ شدن يا لرزش صدا و... در برابر جمع است و و با خجالت ساده تفاوت دارد. اين حالت اضطراب مانع شناخت افراد جديد می‌شود و فرد را به انزوا و گوشه‌گيری می‌کشاند.

حالا باید با توجه به موارد بالا برای بهبود وضعیت خود اقدام کنید

آیا نشانه های افسردگی یا اضطراب را دارید؟

............ نوشت:
سلام جناب حامی
کاربری که "با این روحیه حساسم چه کنم ؟" بنده هستم...
راستش دوست ندارم با نام کاربریم در تاپیک شرکت داشته باشم لذا پاسخ را برای شما میفرستم و شما پاسخهای بنده رو به همراه پاسخ خودتون(بدون ذکر نام بنده)
در تاپیک قرار دهید(لطفا)

حامی;405344 نوشت:
آیا نشانه های افسردگی یا اضطراب را دارید؟

خیر...با تعریفی که شما از افسردگی کردید بنده چنین نشانه هایی ندارم.
لازم به ذکر است بنده اضطراب خانوادگی دارم اما اضطراب اجتماعی نه !!!
اضطراب خانوادگی به این صورت که در برهه ای از زمان مساله ای برای انسان پیش میاد و تا حل شدن مسائل،انسان دچار نوعی اضطراب میشه .منم به زعم خودم
دچار این اضطراب هستم .
سوالی بود در خدمتم

خب باید فرق قائل بشویم بین دو واژه استرس و اضطراب

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

استاد اینو شنیدید؟

اگر نمی توانی امر به معروف کنی خانه بودن بهتر است؟

اگر میدانید با این مضمون توسط چه کسی گفته شده؟:Gig:
آیا عمل کردن به ان افسردگی است؟
خوبه یا بد؟

اضطراب
عامل اضطراب برای ما شناخته شده نیست،دلشوره داریم، گوش به زنگ هستم و از خطری که ممکن است اتفاق بیفتند نگرانیم و....
استرس
در استرس عامل بیرونی (تورم، بیماری مادر، صدای ماشین ها و از دست دادن شغل و......) درونی(درد ایام قاعدگی، افکار مزاحم و...) وجود دارد.

بنابراین اضطراب خانوادگی واژه درستی نیست مگر این که اضطراب با نشانه های بالا در خانواده باشد و به هم سرایت دهند مثل زمانی که افراد خانواده گرفتار وسواس فکری یا عملی باشند

........ نوشت:
حامی;405352 نوشت:
خب باید فرق قائل بشویم بین دو واژه استرس و اضطراب

جناب حامی،همین چند دقیقه پیش که بیرون بودم باز صحنه هایی رو دیدم که به قلبم فشار آورد !!!
من متوجه منظور شما نمیشم .یعنی شما می فرمایید حالاتی که بعد از رفتن بنده به خارج از منزل پیش میاد افسردگی یا اضطراب است؟
بنده نه خصوصیات افراد افسرده که شما ذکر کردید رو دارم،نه نشانه های اضطراب اجتماعی رو !!!
اگه میشه واضح تر توضیح بفرمایید تا دقیق تر پاسخ دهم تا انشالله به نتیجه برسم و از دستِ این حالتم (اگه بد است) خلاص شم
باتشکر

سلام من نگفتم اضطراب یا افسردگی دارید
گفتم این نشانه ها را ببینید در شما وجود دارد اگر ندارد خب مشکلی از این جهت ندارید و باید از نظر معنوی برنامه داشته باشید
چه طوری؟
باید اثرات فشار ناهنجاری های معنوی را که می بینید خنثا کنید با:
دعا
صدقه
معاشرت با افراد و دوستان معنوی
ذکر
استفاده از لذت های حلال
ارتباط حضوری و غیر حضوری با اساتید و جلسات اخلاق
کم کردن ارتباط اجتماعی تا حد ممکن(مگر در ضرورت ها)

به خصوص تمرکز کنید بر این که یک فرد مانند امام خمینی و... چه وزنی از نظر معنوی دارد. در همه جامعه که گناه هست
افراد معنوی مثل شب قدر مخفی هستند.

پیامبر در چنین جامعه ای حضور داشتند می فرمودند خدایا قوم من را هدایت کند اینها نمی دانند
واقعا هم عوامل مختلفی در تحقق گناه نقش دارد
رسانه ها( 30 قسمت یک سریال چیزی بیان می شود که درد جامعه نیست، روابط دختر و پسر و اختلاط زن و مرد در آن بیداد می کند و....)
تولیدهای لباس
کم کاری مسؤلان( توجیهی ندارد در ادارات دولتی که بر پایه خون شهدا پا برجاست زنانی با لباس نامناسب و حجاب بد اشتغال داشته باشند و....)
امر به معروف و نهی از منکر نکردن
امر به معروف و نهی از منکر با شیوه غیر روان شناختی
بی توجهی به اصلاح خود و نزدیکان و...

اگر نمی توانیم امر به معروف کنیم باید شیوه ها را یاد بگیریم
اگر در مجلسی بودیم که گناه می شود و قدرت بر تغییر نداریم باید مجلس را ترک کنیم

به دوست خوبمون عرض کنید

حساس نشو!!! حساس نشو!!!

این فقط یه شوخی ست

من پیشنهاد میدم در درجه اول رو اخلاق و رفتار خودت زوم کن و تا میتوانی کسب کمال کن.
ما سخت میتوانیم دیگران رو تغییر بدیم چون هرکسی از کودکی یه دنیایی بررا خودش ساخته و داره توش زندگی میکنه
چه دنیای خوب و چه دنیای بد و بیرون اوردن دیگران از این دنیاشان کار راحتی نیست
من توی خوابگاه با افراد گوناگونی روبرو میشم بعضی ها گناه چنان در وجودشان رخنه کرده که به نظر خودشون دارن کار
خوب میکنن! هر چه هم ادم بهشون تذکر میده دشمنی شان با ادم بیشتر میشه!
خلاصه سعی کن متعادل باشی


جناب حامی در حال حاضر هم مواردی که فرمودید را انجام میدم:
دعا - معاشرت با دوستان معنوی - ارتباط با اساتید و کم کردن ارتباط اجتماعی جز ضرورتها ...
گاهی وقتها پیش خودم فکرمیکنم نکنه اینهمه کلاس معنوی و اعتقادی میرم باعث شده انقدر حساسیتم بیشتر بشه !!!
روزهای هفته من باکلاس سپری میشه ،کلاسهای اعتقادی-قرآنی و ....
ممکنه به خاطر این کلاسها انقدر حساس شده باشم؟!
ضمنا همونطور که درپست اول گفتم ،وقتی وضع جامعه رو اینجوری میبینم تنها چیزی که خیلی اذیتم میکنه اینه که میگم من که عادیم چنین فشاری رو دارم
تحمل میکنم،امان از قلب امام زمانم ...

خب باید بیش از این به خود فشار نیاورید
یعنی همین که وظیفه خود را انجام می دهید کفایت می کند
به آیه طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی....دقت کنید
خداوند در قرآن خیلی به پیامبر دلداری می دادند
مثلا می فرمودند اگر آنها تو را دروغگو خطاب می کند محزون نباش پیامبران قبل از شما را همین گونه در فشار قرار می دادند اینها در واقع من خدا را تکذیب می کنند

.......... نوشت:
جناب حامی ،مشکل من اجتماع کوچیکی مثل یک مجلس و دانشگاه نیست !!!
مشکلم اجتماع بزرگی مثل جامعه است !!!
همین خیابونها ،کوچه ها و ...

در فرمایش کاربر ابوالفضل هم باید به عرض برسانم که بنده خواهان تغییر کسی نیستم ،خودم انقدر گنه کارم که خدا داند و بس !!!
منتها خوب یا بد،این اخلاق حساس بودن با من هست ،نمیدونم باید چکارش کنم .....
در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر هم جایی که بدونم شرایطش پیش اومده از قبیل:
احتمال تاثیر و .... به وظیفه ام عمل کردم اما وضع،جوری شده که حتی احتمال هم نمیتونی بدی که امر به معروف و نهی از منکر موثر باشه ،پس ساقطه !

سلام
به نکات بالا دقت زیادتری بکنید
برای شارژ نشاط خود برای افزایش توان معنوی خود هر روز باید از تفریحات و لذایذ حلال هم استفاده کنید( برنامه 4 قسمتی)

....... نوشت:

حامی;405391 نوشت:
از تفریحات و لذایذ حلال هم استفاده کنید( برنامه 4 قسمتی)

در این باره میشه بیشتر توضیح بدید؟!
باتشکر

حدیث داریم که اوقات شبانه روز خود را 4 قسمت کنید:
1- کار و تلاش( علمی، اقتصادی و...)
2- عبادت
3- معاشرت با افراد صالح
4- استفاده از لذائذ حلال( با این قسم در سه مرحله قبل موفق تر خواهیم بود
لذائذ حلال دایره وسیعی داره و متناسب با شرایط و امکانات افرادفرق می کند
همنشینی و گعده با دوستان و فامیل
دیدن غروب آفتاب
استفاده از طبیعت (سبزه، فواره ها و...)
شنیدن موسیقی دعاها و تلاوت ها و تواشیح ها
فیلم و سریال طنز کمدی
خواندن شعر، طنز
خواندن داستان و رمان، کشکول، لطیفه و جوک و بیان ان برای دیگران
نوشتن خاطرات
تنظیم آلبوم خانوادگی
پارک رفتن
رفتن به سینما
رفتن پارک بانوان (برای خانم ها و آزاد بودن با دوچرخه سواری و....)
ورزش( پیاده روی، شنا، کوه پیمایی و....)

باید هنر و مهارت لذت بردن از امور جزیی که به چشم نمی آیند را در خود ایجاد کنیم
مثل لذت نوشیدن جرعه جرعه آب
لذت دیدن پرواز پرندگان
لذت تماشای باران و جیک جیک گنجشکان

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

موضوع قفل شده است