جمع بندی فرشته ها چند بال دارند؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرشته ها چند بال دارند؟

درود

برای اینجانب پرسشی هست که فرشتگان چند بال دارند و بال آنها برای چیست ؟

آیه ای هست که در باره شمار بالهای فرشتگان سخن گفته ولی سرانجام در پایان روشن نکرده است که براستی برا ( قطعی ) چند بال دارند ؟

جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يشَاءُ

فرشتگان را فرستادگانی کردکه بالهای دوگانه - سه گانه و چار گانه دارند - آنچه که بخواهد در آفرینش می افزاید !

خواهش دارم در این مورد روشنگری فرمایید که بال فرشته ها چند تاست و به چه کار شان می آید ؟

برچسب: 

با نام الله





کارشناس بحث: استاد میقات

غلام ملی نوری;402202 نوشت:
درود

برای اینجانب پرسشی هست که فرشتگان چند بال دارند و بال آنها برای چیست ؟

آیه ای هست که در باره شمار بالهای فرشتگان سخن گفته ولی سرانجام در پایان روشن نکرده است که براستی برا ( قطعی ) چند بال دارند ؟

جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يشَاءُ

فرشتگان را فرستادگانی کردکه بالهای دوگانه - سه گانه و چار گانه دارند - آنچه که بخواهد در آفرینش می افزاید !

خواهش دارم در این مورد روشنگری فرمایید که بال فرشته ها چند تاست و به چه کار شان می آید ؟

«الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»
ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمانها و زمين، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بالهاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش مى‏افزايد، و او بر هر چيزى تواناست. (فاطر، 1)

با سلام و درود

ملائکه موجوداتی مجرد هستند لذا روشن است که مراد از بال، این بال شبیه بال پرندگان نیست. بله همان طور که بال در پرندگان به آن ها قدرت و توان فعالیت و جابجایی و ... می دهد، بال در فرشتگان نیز اشاره به همان توان و قدرت است.

از اینرو می توان گفت تعبیر آوردن از بال، کنایه از قدرت و توانايى ملائکه است، و این كه بعضى از آن ها نسبت به بعضى، برتر و داراى توانايى بيشتری هستند، لذا آن هایی که بالهای بیشتری دارند، از توانایی و قدرت بیشتری هم برخوردارند.

بنابر این، این گونه تعابیر بيانگر عظمت معنوى و ابعاد قدرت ملائکه است.

نظیر این تعابیر، تعابیر دیگری مانند عرش، قلم، کرسی و ... در قرآن داریم که مفاهیم معنوی آن ها مورد توجه است، نه معانی جسمی آن ها.

البته لازم به ذکر است که بدون قرينه نمى ‏توان الفاظ قرآنى را بر غير معانى ظاهرى آن ها حمل كرد، اما در آن جا كه پاى قرائن روشن در كار است مشكلى ايجاد نمى ‏شود.

در این جا نیز قرائن زیادی در روایات داریم، مثلا این که جبرائیل ششصد بال دارد (تفسير القمي، ج ‏2، ص 207؛ تفسير نورالثقلين، ج ‏4، ص 346 و 347)، خداوند فرشته ‏اى دارد كه ما بين گوش تا چشمش به اندازه پانصد سال راه به وسيله پرنده ‏اى تيز پرواز است ‏(همان)، و یا این که بعضى از فرشتگان چنان عظمت دارند كه پاهايشان در طبقات پائين زمين ثابت است و گردنشان از آسمان برين برتراست (نهج البلاغه، خطبه 1).

روشن است كه اين گونه تعبيرات را بر جنبه ‏هاى جسمانى مادى نمى ‏توان حمل كرد، بلكه بيانگر عظمت معنوى و ابعاد قدرت آن ها است.

به بیان دیگر؛ اين كه در روايات، از صورت و شكل و هيأت هاى جسمانى ملائكه سخن گفته، از باب تمثل است، و خواسته ‏اند بیان کنند که فلان فرشته طورى است كه اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به اين شكل در مى‏ آيد. به همين جهت است که انبياء و امامان، فرشتگان را به آن صورت كه براى آنان مجسم شدند، توصيف كرده ‏اند؛ و گرنه ملائكه به صورت و شكل در نمى ‏آيند.

بنابر این، در این آیه شریفه با توجه به این که تدبير اين عالم از سوى پروردگار و به حكم اين كه عالم، عالم اسباب است، بر عهده فرشتگان گذارده شده، پس از بیان آفرينش آن ها، بدون فاصله به قدرت هاى عظيمى كه پروردگار در اختيار آن ها گذارده سخن مى ‏گويد.

________________
(ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏18، ص 167؛ ترجمه المیزان، ج 17، ص 6 به بعد)

میقات;404173 نوشت:
از اینرو می توان گفت تعبیر آوردن از بال، کنایه از قدرت و توانايى ملائکه است، و این كه بعضى از آن ها نسبت به بعضى، برتر و داراى توانايى بيشتری هستند، لذا آن هایی که بالهای بیشتری دارند، از توانایی و قدرت بیشتری هم برخوردارند.

چرا در قرآن همش اینجوریه خب ؟؟

هنگامی که در قرآن برای الله چشم و دست و گوش عنوان کرده باز می فرمایید اینها کنایه از ..... است

بفرمایید مگر قرآن کتاب کنایه گویی چیستان گویی است یا راهنمایی و روشنگری برای بشر

اساسا بفرمایید چه نیازی بوده است که ما شمار بالهای فرشتگان را بدانیم تا در کلام الله از راه وحی به پیامبر گفته شود ؟

خود پیامبر می توانست برا مردم اینو بگه یا در حدیث قدسی گفته بشه!

این شمار بالها چه نیازی داشته که وحی بشه ؟

از سوی دیگر همین قرآن در مورد ریزگان ( جزییات ) کاربردی نمازی که هر روز باید 17 رکعت خوانده بشده خاموشه !

آخه این کتاب هدایت چرا اینجوریه ؟

در مورد بسیاری چیز هایی که درعمل هیچ کاربرد و سودی نداره وارد جزییات بسیار ریز شده اما درمواردی که هتما نیاز بوده روشنگری بیشتری بکنه خاموشه ؟

از پشه از بر گ در خت از نخ و سوزن از شمار بال فرشته ها از سخن گفتن مورچه سخن گفته اما در مورد اجزا آیین های عبادی مانند نماز چیزی نگفته است در مورد نام جانشین پیغمبر چیزی نگفته است

آیا چگونه امکان دارد خدای جهان آفرینی که هیچ چیز از او پنهان نیست این یک بام دو هوا ها در سخنش وجود داشته باشه ؟؟

اکنون برای حل اختلاف یک میلیارد مسلمان نام بردن جانشین پیامبر در قرآن مهم بوده یا دانستن شمار بال فرشته ها ؟

چه کاربردی داره برای یک میلیارد مسلمون وحی دانستن شمار بالهای فرشته ها ؟

نقل قول:
برای یک میلیارد مسلمان نام بردن جانشین پیامبر در قرآن مهم است یا دانستن شمار بال فرشته ها ؟

سلام
غلاملی تو سنی هستی؟
اینو پرسیدم گفتم شاید در کتاب های درسیتون از دلایل این مسائل چیزی نگفته باشن میگم

اما علتش این بوده که وقتی پیامبر رفتن معراج در اون اخر کار و قتی می خواست برگرده خدا پنج تا توصیه مهم بهش کرد که یکی از ان توصیه ها نشان دادن لانه دیوی پلید و غول پیکر در انتهای اسمان اول بود!!

حداوند شدیدا به پیامبر توصیه کرد که به امت خود بگو از این دیو بترسند(پرهیز کنن) که او فکر همه شما را می خواند و چه بسیار انسانه ایی که او گمراه نکرد!

همون بعد از فوت موسی علیه السلام چنان بلایی بر سر هارون اورد که دین یهود نابود شد و فرقه صهیونیسم بوسیله شیطان شکل گرفت!

پیامبر می ترسید (نگران بود) که شیطان بلایی که بر قوم یهود اورد بر امت او نیز بیاورد و فرقه های کثیر و شیطانی تشکیل شود برای همین وقتی مردم پیامبر را تحت فشار قرار می دادن که حتما جانشین خود را معرفی کند پیامبر به همان دلیل (توصیه خداوند) از بیان ان طفره میرفت چون دین اسلام همان موقع تجزیه و نابود میشد!

علت گفتن توصیف ملائک هم این بود که شیطان هزاران سال در اسمان چهارم همنشین همان ملائک بود و به این مسائل حساس نبود!
یعنی هرکجا که شیطان حساس نباشد همان جا نهال عقل رشد میکند!

اضراییل;404359 نوشت:
سلام
غلاملی تو سنی هستی؟
اینو پرسیدم گفتم شاید در کتاب های درسیتون از دلایل این مسائل پیزی نمی نویسن میگم

علتش این بوده که وقتی پیامبر رفتن معراج در اون اخر کار و قتی می خواست برگرده خدا پنج تا توصیه مهم بهش کرد که یکی از ان توصیه ها نشان دادن لانه دیوی پلید و غول پیکر در انتهای اسمان اول بود!!

حداوند شدیدا به پیامبر توصیه کرد که به امت خود بگو از این دیو بترشند(پرهیز کنن) که او فکر همه شما را می خواند و چه بسیار انسانه ایی که او گمراه نکرد!

همو بعد از فوت موسی علیه السلام چنان بلایی بر سر هارون اورد که دیدن یهود نابود شد و فرقه صهیونیسم بوسیله شیطان شکل گرفت!

پیامبر می ترسید (نگران بود) که شیطان بلایی که بر قوم یهود اورد بر امت او نیز بیاورد و فرقه های کثیر و شیطانی تشکیل شود برای همین وقتی پیامبر را مردم تحت فشار قرار می دادن که حتما جانشین خود را کعرفی کن پیامبر به همان دلیل (توصیه خداوند) از بیان ان تفره میرفت چون دین اسلام همان موقع تجزیه و نابود میشد!

علت گفتن توصیف ملائک هم این بود که شیطان هزاران سال در اسمان چهارم همنشین همان ملائک بود و به این مسائل حساس نبود و هرجا که شیطان خساس نباشد عقل رشد میکند!

Ok ؟

oooo k

از این مطلب شما بسیار بهره بردم و خرسند شدم. واقعن سپاسگزارم

غلام ملی نوری;404350 نوشت:
هنگامی که در قرآن برای الله چشم و دست و گوش عنوان کرده باز می فرمایید اینها کنایه از ..... است

وقتی ما می خواهیم از خداوند صحبت کنیم مجبوریم از کلمات و اشیا شناخته شده خودمان استفاده کنیم

تا منظور را برسانیم و راه دیگری موجود نیست

شما اگر برای توصیف خدا و کار های او راه دیگری سراغ دارید بگید ؟

غلام ملی نوری;404350 نوشت:
اساسا بفرمایید چه نیازی بوده است که ما شمار بالهای فرشتگان را بدانیم تا در کلام الله از راه وحی به پیامبر گفته شود

این چیزی نبوده که نیاز داشته باشه وحی بشه چون کاربردی نداشته برا ما

اساسا ماهیت فرشته بر ما مشخص نیست تا منظور از بال انها را بدانیم چیست
شاید اگر روزی ماهیت و چیستی فرشته مشخص شد بیان تعداد بالهای انها هم علتش مشخص بشه

وقتی ما علم به چیزی نداریم نمی تونیم بگیم نیاز ما نبوده

غلام ملی نوری;404350 نوشت:
از سوی دیگر همین قرآن در مورد ریزگان ( جزییات ) کاربردی نمازی که هر روز باید 17 رکعت خوانده بشده خاموشه ؟

آخه این کتاب هدایت چرا اینجوریه ؟

در مورد بسیاری چیز هایی که درعمل هیچ کاربرد و سودی نداره وارد جزییات بسیار ریز شده اما درمواردی هتما نیاز بوده روشنگری بیشتری بکنه خاموشه ؟

شاید واقعا نیاز به بیشتر گفتن نبوده و در حد کفایت گفته
بعضی ها قائل به این هستند

غلام ملی نوری;404350 نوشت:
برای یک میلیارد مسلمان نام بردن جانشین پیامبر در قرآن مهم است یا دانستن شمار بال فرشته ها ؟

اگر نام جانشین پیامبر رو نگفته حتما لازم نبوده

شاید خدا می خواسته کارو به خود مردم واگذار کنه

با عرض سلام و تشکر از دوست عزیز آقای نوری که این سوال را طرح کردند.
سوال مطرح شده ابهاماتی را برای من نیز زنده کرد. جسارتا این ابهامات را طرح میکنم. امیدوارم پاسخ مناسب دریافت کنم.

میقات;404173 نوشت:
ملائکه موجوداتی مجرد هستند لذا روشن است که مراد از بال، این بال شبیه بال پرندگان نیست. بله همان طور که بال در پرندگان به آن ها قدرت و توان فعالیت و جابجایی و ... می دهد، بال در فرشتگان نیز اشاره به همان توان و قدرت است.

1- شما با توجه به دانش محدودتان (در مقایسه با علم خداوند) اگر قرارباشد قدرت و توان فرشتگان را بیان کنید از چه عباراتی استفاده میکنید؟ آیا برای مثال ممکن است بگویید یک فرشته بخصوص دارای 10 بال است و به این دلیل از فرشته دیگر قوی تر است؟ چرا خداوند از میان تمام تعاریف ممکن برای توضیح قدرت فرشتگان بال را انتخاب کرده؟
2- آیا اصولا قدرت و توان فرشتگان توانی مادی بوده که با تعدادبال سنجیده شود؟ (مانند واحد اسب بخار در محاسبه توان خودرو ها)
3- اگر به تاریخ قبل از اسلام و ادیان دیگر و حتی سنگ نوشته های اقوام ابتدایی نگاه کنیم، فرشتگان بالدار را در آنها می بینیم. به راستی وجه تشابه برداشت انسان ها در دوران مختلف از موجوداتی بنام فرشته چه بوده که همگی در بالدار بودن آنها متفق القولند؟ آیا این مطلب غیر از این بوده که تصور عموم بر این بوده که فرشته موجودی است آسمانی و برای یک موجود آسمانی بال لازم است پس فرشته باید بال داشته باشد؟
با تشکر

هوالعالم

[="#006400"]ميتونه تعريفي از حد سرعت و قابليتهاي پيغامبر يا فرشته رسول باشه كه به زبان ما همون قدرت ميشه
در مورد تعداد هم كه گفته شده :
* فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بالهاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه،
او هر چه بخواهد در آفرينش مى‏افزايد، و او بر هر چيزى تواناست. *

ما نميتونيم از تعداد حرفي بزنيم [/]

نقل قول:
اگر به تاریخ قبل از اسلام و ادیان دیگر و حتی سنگ نوشته های اقوام ابتدایی نگاه کنیم، فرشتگان بالدار را در آنها می بینیم. به راستی وجه تشابه برداشت انسان ها در دوران مختلف از موجوداتی بنام فرشته چه بوده که همگی در بالدار بودن آنها متفق القولند؟ آیا این مطلب غیر از این بوده که تصور عموم بر این بوده که فرشته موجودی است آسمانی و برای یک موجود آسمانی بال لازم است پس فرشته باید بال داشته باشد؟

[="#008000"]گاها از غريزه و خاطرات ماست
گذشته ازينكه خيلي از موجودات فارغ از ماديات , سعادت و بصيرت مشاهده فرشتگان و رسولان رو دارند
ممكنه در لامكان قبل از اين دنيا كه ساخته و پرداخته ميشديم به نشان روحي كه از خداوند در ما دميده شده
مشاهدات و معرفتي از فرشتگان كسب كرديم و حال به دست فراموشي سپرديم
مثل خاطرات زمان كودكي كه بعضا با ديدن يك صحنه يا تصوير دوباره زنده ميشن
و يا صحنه هايي كه حس خوب و بد به ما ميدن ... [/]

بی نظیر;404365 نوشت:
شما اگر برای توصیف خدا و کار های او راه دیگری سراغ دارید بگید ؟

نیازی نیست و نبوده وارد ریزگان ویژگی های خدا بشیم

همون لیس کمثله شیء کافی بوده وسلام تمامه تمام

مانند همان داستانی که برخی از جناب پیامبر پرسیدند که روح چیه

ایشان تنها و تنها به یک فراز بسنده کرده و گفتند الروح من امر ربی وسلام نامه تمام

اساسا هنگامی که قرآن این کتاب هدایتگری بیشتر وارد ریزگان چیزی شده مایه ی بوجود آمدن شبه ها و سر در گمی ی بیشتری برا خوانندگانش شده که میگه فاقروما تیسر من القران

سنگ تا هنگامی سنگینه که سر جاش وایسه

هر چه از کنایه گویی ها و واژه های چند پهلو در قرآن کمتر آورده می شد نقش چراغ روشنگری و راهنمایی آن بر جسته تر می شد

ولی اندوهمندانه بر اکس است

بی نظیر;404365 نوشت:
اگر نام جانشین پیامبر رو نگفته حتما لازم نبوده

شاید خدا می خواسته کارو به خود مردم واگذار کنه

این گفته ی درستی است

بی نظیر;404365 نوشت:
وقتی ما می خواهیم از خداوند صحبت کنیم مجبوریم از کلمات و اشیا شناخته شده خودمان استفاده کنیم

هنگامی که نبی می گه لیس کمثله شیء در خیالپردازی رو تخته کرده دیگه نیازی نیستما برا خدا دست و پا و سر و چشم بتراشیم

همون الله احد - الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد کافی بود وسلام

میقات;404173 نوشت:
به بیان دیگر؛ اين كه در روايات، از صورت و شكل و هيأت هاى جسمانى ملائكه سخن گفته، از باب تمثل است،

از باب همانند سازی( تمثیل) نبوده چون هزاراها سال پیش از اسلام آدمیزادگان دیگر این تمثیل رو خیال پردازی کرده و برای فرشته ها بال ساخته بودند

به سنگ تراشیده ی پیش از اسلام نگاه

[="Tahoma"]

غلام ملی نوری;404350 نوشت:
چرا در قرآن همش اینجوریه خب ؟؟

هنگامی که در قرآن برای الله چشم و دست و گوش عنوان کرده باز می فرمایید اینها کنایه از ..... است

بفرمایید مگر قرآن کتاب کنایه گویی چیستان گویی است یا راهنمایی و روشنگری برای بشر

اساسا بفرمایید چه نیازی بوده است که ما شمار بالهای فرشتگان را بدانیم تا در کلام الله از راه وحی به پیامبر گفته شود ؟

خود پیامبر می توانست برا مردم اینو بگه یا در حدیث قدسی گفته بشه!

این شمار بالها چه نیازی داشته که وحی بشه ؟

از سوی دیگر همین قرآن در مورد ریزگان ( جزییات ) کاربردی نمازی که هر روز باید 17 رکعت خوانده بشده خاموشه !

آخه این کتاب هدایت چرا اینجوریه ؟

در مورد بسیاری چیز هایی که درعمل هیچ کاربرد و سودی نداره وارد جزییات بسیار ریز شده اما درمواردی که هتما نیاز بوده روشنگری بیشتری بکنه خاموشه ؟

از پشه از بر گ در خت از نخ و سوزن از شمار بال فرشته ها از سخن گفتن مورچه سخن گفته اما در مورد اجزا آیین های عبادی مانند نماز چیزی نگفته است در مورد نام جانشین پیغمبر چیزی نگفته است

آیا چگونه امکان دارد خدای جهان آفرینی که هیچ چیز از او پنهان نیست این یک بام دو هوا ها در سخنش وجود داشته باشه ؟؟

اکنون برای حل اختلاف یک میلیارد مسلمان نام بردن جانشین پیامبر در قرآن مهم بوده یا دانستن شمار بال فرشته ها ؟

چه کاربردی داره برای یک میلیارد مسلمون وحی دانستن شمار بالهای فرشته ها ؟

با سلام و درود

در این زمینه چند نکته عرض می شود:

1. یکی از احتمالاتی که در این تعبیر داده می شود، همین کنایه بودن از قدرت و توان فرشتگان است. البته این که عرض می کنم احتمال، زیرا حقیقت مطلب را نمی دانیم.

هم چنین احتمال دارد برای بیان زیبایی های فرشتگان بوده تا به نوعی ایجاد علاقه و محبت نموده و احساسات مخاطب را آن طور که می خواهد شکل دهد.

لذا این ابهام آلود بیان کردن، به همین جهت جلب احساسات و نوعی جلب محبت مخاطب و ایجاد علاقه در او بوده است.

2. این که چرا برخی مسائل به صورت جزیی و برخی به صورت کلی بیان شده، نمی دانیم. شاید یک سری امور را نمی توان در قالب الفاظ و در حد درک انسان بیان کرد.

مطلب دیگر این که اشاره به محتاج بودن انسان ها به امام زمان خویش است. امام زمان هر عصری می تواند واقعیت و آن چه در هر زمان صحیح است را بیان کند.

لذا این در راستای همان ارجاع دادن به اهلبیت علیهم السلام است .

3. بیان چه جزیی و چه کلی، در هر صورت این گونه نیست که نتوان حکم الهی را به دست آورد.

4. اگر خداوند جانشینی را در قرآن به صراحت بیان می فرمود، چیزی از دین باقی نمی ماند. خداوند هم به ظرفیت مخاطب توجه دارد، می داند آن ها ظرفیت چنین مطلبی را ندارند، لذا به گونه ای بیان می کند که هم دین باقی بماند و هم اهل حقیقت بتوانند به حکم الهی دست یابند.

5. موضوع ملائکه و اشاره به آن ها بی اهمیت نیست. خداوند قدرتش را با همین ملائکه إعمال می کند، لذا اشاره به آن ها و بیان برخی ویژگی های آن ها موضوع بی اهمیتی نیست.

[="Tahoma"]

چالشگر;404373 نوشت:
با عرض سلام و تشکر از دوست عزیز آقای نوری که این سوال را طرح کردند.
سوال مطرح شده ابهاماتی را برای من نیز زنده کرد. جسارتا این ابهامات را طرح میکنم. امیدوارم پاسخ مناسب دریافت کنم.

1- شما با توجه به دانش محدودتان (در مقایسه با علم خداوند) اگر قرارباشد قدرت و توان فرشتگان را بیان کنید از چه عباراتی استفاده میکنید؟ آیا برای مثال ممکن است بگویید یک فرشته بخصوص دارای 10 بال است و به این دلیل از فرشته دیگر قوی تر است؟ چرا خداوند از میان تمام تعاریف ممکن برای توضیح قدرت فرشتگان بال را انتخاب کرده؟
2- آیا اصولا قدرت و توان فرشتگان توانی مادی بوده که با تعدادبال سنجیده شود؟ (مانند واحد اسب بخار در محاسبه توان خودرو ها)
3- اگر به تاریخ قبل از اسلام و ادیان دیگر و حتی سنگ نوشته های اقوام ابتدایی نگاه کنیم، فرشتگان بالدار را در آنها می بینیم. به راستی وجه تشابه برداشت انسان ها در دوران مختلف از موجوداتی بنام فرشته چه بوده که همگی در بالدار بودن آنها متفق القولند؟ آیا این مطلب غیر از این بوده که تصور عموم بر این بوده که فرشته موجودی است آسمانی و برای یک موجود آسمانی بال لازم است پس فرشته باید بال داشته باشد؟
با تشکر

با سلام و درود

1. شاید خداوند می خواهد فرشتگان که مجرد و مربوط به عالم مجردات هستند را موجوداتی لطیف نشان بدهد.

2. چه بسا اشاره به ملائکه و رفت و آمد آن ها بین آسمان و زمین، با اشاره به بال، مفهوم بیشتری دارد. اشاره به بال نیز در این صورت می تواند حاکی از میزان توان و قدرت باشد، کما این که در روایات برای جبرائیل که بزرگترین ملائکه است ششصد بال ذکر شده است.

از اینرو چه بسا تعداد بال، یک معیار برای معرفی میزان قدرت و توان فعالیت ملائکه باشد.

3. این که در قبل از اسلام هم فرشتگان را بال ترسیم می کرده اند، نه به این خاطر است که صرفا یم تصور عامیانه است، بلکه حکایت از این دارد که ادیان سابق نیز فرشتگان را این گونه معرفی نموده اند، یعنی در بین ادیان الهی این تعبیری رایج برای توصیف فرشتگان بوده است، و این ذهنیت عامیانه نیز از آن نشأت گرفته است.

میقات;406223 نوشت:
یکی از احتمالاتی....

میقات;406223 نوشت:
زیرا حقیقت مطلب را نمی دانیم.....

میقات;406223 نوشت:
هم چنین احتمال دارد......

میقات;406223 نوشت:
این که چرا برخی مسائل به صورت جزیی و برخی به صورت کلی بیان شده، نمی دانیم......

میقات;406223 نوشت:
شاید یک سری امور را نمی توان در قالب الفاظ و در حد درک انسان بیان کرد.....

میقات;406224 نوشت:
شاید خداوند می خواهد....

میقات;406224 نوشت:
چه بسا....

میقات;406224 نوشت:
اشاره به بال نیز در این صورت می تواند....

میقات;406224 نوشت:
از اینرو چه بسا تعداد بال.....

با عرض سلام
با این ترتیب اجازه بدهید من جنین نتیجه گیری شخص داشته باشم که هیچ اطلاع و دانشی در این مورد وجود ندارد و ما باید چشم بسته به وجود فرشتگان اعتقاد داشته باشیم. در این صورت نیز این سوال پیش میاید که اگر قرار بر این بوده که ما چشم بسته به وجود آنها اعتقاد داشته باشیم چرا آنها با مشخصاتی تعریف شده اند؟
نکته دوم این است در مواردی که خود شما هم مطمئن نیستید دیکر جای بحثی باقی نمیماند چون اگر سوالی باشد پاسخ مشخصی برای آن وجود ندارد.

میقات;406223 نوشت:
امام زمان هر عصری می تواند واقعیت و آن چه در هر زمان صحیح است را بیان کند.

امام زمان (ما) کیست و چگونه میتوانمد واقعیت را بیان کند؟

میقات;406224 نوشت:
این که در قبل از اسلام هم فرشتگان را بال ترسیم می کرده اند، نه به این خاطر است که صرفا یم تصور عامیانه است، بلکه حکایت از این دارد که ادیان سابق نیز فرشتگان را این گونه معرفی نموده اند، یعنی در بین ادیان الهی این تعبیری رایج برای توصیف فرشتگان بوده است، و این ذهنیت عامیانه نیز از آن نشأت گرفته است.

1- اینگونه نیست چون آثار بدست آمده از قبل از ادیان الهی هم چنین موجوداتی را نشان میدهند.
2- اگر اینگونه باشد سوال جدی تر میشود: چرا ما انسان ها شناختی از فرشتگان که در تمام ادیان به آنها اشاره شده نداریم ولی باید آنها را باور داشته باشیم و اگر بنا بوده شناختی نداشته باشیم چرا وصف آنها با مکیت و کیفیت بالهاتشان آمده است؟
با تشکر

کارشناس محترم، همچنان مکرر به تعبیر قدرت فرشتگان به تناسب بالهایشان اشاره فرمودند که البته تعبیر نچسب و غامضی است! و به سوال جناب چالشگر هم جوابی نفرمودند.
از این تعبیر که بگذریم مساله مورد بحث، میزان اهمیت و ضرورت این تعابیر در قرآن در جهت هدایت بشر است. به تعبیر شما ،‌ گیرم که به لطایف‌الحیل!! باریتعالی خواسته به ما بفهماند که فرشتگان قدرت های مختلفی دارند ، چه دردی از ما دوا میکند! (تعبیر جناب چالشگر به اسب بخار هرچند خنده دار مینماید ولی امید که تلنگری باشد بر همه ما و شما بزرگواران کارشناس که بیشتر بیندیشیم!)

تشریح بسیاری از امور کم اهمیت در قرآن، در کنار عدم ذکر مسائل بسیار بنیادی فقط به این موارد و مفاهیم مجرد (همچون فرشتگان )محدود نیست. مثلا در قضیه ازدواج حضرت رسول با زینب زن پسرخوانده اش میبینیم که قرآن حتی به اسم خاص (یعنی زید) هم اشاره مینماید و نیم صفحه از آیات قرآن را به این مساله با ذکر کوچکترین جزئیاتش اختصاص میدهد. یا در موضوع گم شدن عایشه و آیاتی که شان نزول آن به پاکی زنان رسول پرداخته و.....

یکی از این هزاران مسائل بنیادی مسکوت در قرآن همانا موضوع جانشینی حضرت است. که البته کارشناسان محترم حتما به آیاتی که تفسیر به موضوع امامت مشوند اشاره خواهند کرد و برخی احادیث. بدیهی است منظور ما اشاره لازم و کافی به این موضوع پر اهمیت است.

میقات;406223 نوشت:
. اگر خداوند جانشینی را در قرآن به صراحت بیان می فرمود، چیزی از دین باقی نمی ماند. خداوند هم به ظرفیت مخاطب توجه دارد، می داند آن ها ظرفیت چنین مطلبی را ندارند، لذا به گونه ای بیان می کند که هم دین باقی بماند و هم اهل حقیقت بتوانند به حکم الهی دست یابند.

مساله امامت به تعبیر تشیع هرچند جز اصول بنیادی دین است ثانیا یکی از این اصول است و بلحاظ پذیرش توسط انسانها بسیار کم هزینه تر از موارد دیگری در اسلام بوده است.
چگونه میتوان ادعا کرد که جامعه صدر اسلام آنهمه ناهنجاریها و اصول محکم اعتقادی که در تضاد با منافع طبقه حاکم بوده را پذیرفت. ولی این یک قلم باعث تباهی کل دین میشد؟!!!!
پس باید بگوییم خطبه حضرت رسول در غدیر و اعلام جانشینی حضرت علی به مصلحت نبود؟ رسول خدا خلاف مصلحت دین قدم برداشت؟؟

گیرم در بدبینانه ترین حالت آیات مربوطه از قرآن بدخواهان به عمد حذف میشد!‌ اصلا مگر ابزار تفسیر و محکمات و متشابهات در قرآن نیست! در بدبینانه ترین حالت گروهی از گمراهان به حکم متشابه، این آیات روشن مبنی بر امامت علی و فرزندانش و غیبت امام دوازدهم و ولایت فقیه در زمان غیبت را مردود اعلام میکردند! بهتر از هیچی بود. انصافا با هر عقلی بسنجیم بهتر از مسکوت بودن نبود؟!!!!

[="Tahoma"]

چالشگر;406242 نوشت:
با عرض سلام
با این ترتیب اجازه بدهید من جنین نتیجه گیری شخص داشته باشم که هیچ اطلاع و دانشی در این مورد وجود ندارد و ما باید چشم بسته به وجود فرشتگان اعتقاد داشته باشیم. در این صورت نیز این سوال پیش میاید که اگر قرار بر این بوده که ما چشم بسته به وجود آنها اعتقاد داشته باشیم چرا آنها با مشخصاتی تعریف شده اند؟
نکته دوم این است در مواردی که خود شما هم مطمئن نیستید دیکر جای بحثی باقی نمیماند چون اگر سوالی باشد پاسخ مشخصی برای آن وجود ندارد.

امام زمان (ما) کیست و چگونه میتوانمد واقعیت را بیان کند؟

1- اینگونه نیست چون آثار بدست آمده از قبل از ادیان الهی هم چنین موجوداتی را نشان میدهند.
2- اگر اینگونه باشد سوال جدی تر میشود: چرا ما انسان ها شناختی از فرشتگان که در تمام ادیان به آنها اشاره شده نداریم ولی باید آنها را باور داشته باشیم و اگر بنا بوده شناختی نداشته باشیم چرا وصف آنها با مکیت و کیفیت بالهاتشان آمده است؟
با تشکر

با سلام و درود

1. ادله برای وجود و قدرت فرشتگان، قطعی است، لذا در این زمینه شکی نیست؛ ولی راجع به جزئیات، بله شاید و باید داریم. لذا در مورد اصل وجود داشتن فرشتگان و قدرت زیاد آن ها و این که آن ها از مجردات هستند و ... شکی نیست.

از اینرو چشم بسته قبول کردن و ... اصلا وارد نیست.

ملائکه از مجردات هستند و ما نمی دانیم با عقل بشری از آن آگاهی پیدا کنیم، لذا باید به آگاهان از غیب و عالمان به عالم ملکوت و مجردات ـ یعنی اهلبیت علیهم السلام ـ مراجعه کنیم. ما نمی توانیم بیش از آن چه آن ها بیان فرموده اند، از خودمان چیزی اضافه کنیم.

مطلب دیگر این که ما در خیلی از موارد علم کلی به چیزی داریم بدون این که از جزئیات آن آگاهی داشته باشیم، و این منقصت و عیب آن مورد محسوب نمی شود، به عنوان مثال دارویی را می دانیم برای فلان درد خوب است بدون این که از جزئیات و ترکیبات آن هیچ اگاهی داشته باشیم. لذا آگاهی نداشتن از برخی جزئیات و ویژگی ها، عیب و ایرادی محسوب نمی شود.

2. روشن است که امام زمان ما حضرت مهدی علیه السلام است. ایشان ظاهر نیستند نه این که اصلا نباشند.

معصومین علیهم السلام با توجه به دوران غیبت که ما اکنون در آن به سر می بریم، ما را به فقهاء و علماء دین ارجاع داده اند. فقهاء و عالمان دین هم بطور نسبی با توجه به قرآن و روایات، راه را نشان می کنند.

البته واضح است که فقدان امام معصوم، محرومیت هایی دارد.

3. ما راجع به این نسل کنونی از انسان صحبت می کنیم؛ و اولین انسان، حضرت آدم علیه السلام بوده که ایشان پیامبر الهی بوده اند. لذا نمی توان گفت قبل از ادیان، چنین تصوری در مورد فرشتگان بوده است.

[="Tahoma"]

manmehdiam;406260 نوشت:
کارشناس محترم، همچنان مکرر به تعبیر قدرت فرشتگان به تناسب بالهایشان اشاره فرمودند که البته تعبیر نچسب و غامضی است! و به سوال جناب چالشگر هم جوابی نفرمودند.
از این تعبیر که بگذریم مساله مورد بحث، میزان اهمیت و ضرورت این تعابیر در قرآن در جهت هدایت بشر است. به تعبیر شما ،‌ گیرم که به لطایف‌الحیل!! باریتعالی خواسته به ما بفهماند که فرشتگان قدرت های مختلفی دارند ، چه دردی از ما دوا میکند! (تعبیر جناب چالشگر به اسب بخار هرچند خنده دار مینماید ولی امید که تلنگری باشد بر همه ما و شما بزرگواران کارشناس که بیشتر بیندیشیم!)

تشریح بسیاری از امور کم اهمیت در قرآن، در کنار عدم ذکر مسائل بسیار بنیادی فقط به این موارد و مفاهیم مجرد (همچون فرشتگان )محدود نیست. مثلا در قضیه ازدواج حضرت رسول با زینب زن پسرخوانده اش میبینیم که قرآن حتی به اسم خاص (یعنی زید) هم اشاره مینماید و نیم صفحه از آیات قرآن را به این مساله با ذکر کوچکترین جزئیاتش اختصاص میدهد. یا در موضوع گم شدن عایشه و آیاتی که شان نزول آن به پاکی زنان رسول پرداخته و.....

یکی از این هزاران مسائل بنیادی مسکوت در قرآن همانا موضوع جانشینی حضرت است. که البته کارشناسان محترم حتما به آیاتی که تفسیر به موضوع امامت مشوند اشاره خواهند کرد و برخی احادیث. بدیهی است منظور ما اشاره لازم و کافی به این موضوع پر اهمیت است.

مساله امامت به تعبیر تشیع هرچند جز اصول بنیادی دین است ثانیا یکی از این اصول است و بلحاظ پذیرش توسط انسانها بسیار کم هزینه تر از موارد دیگری در اسلام بوده است.
چگونه میتوان ادعا کرد که جامعه صدر اسلام آنهمه ناهنجاریها و اصول محکم اعتقادی که در تضاد با منافع طبقه حاکم بوده را پذیرفت. ولی این یک قلم باعث تباهی کل دین میشد؟!!!!
پس باید بگوییم خطبه حضرت رسول در غدیر و اعلام جانشینی حضرت علی به مصلحت نبود؟ رسول خدا خلاف مصلحت دین قدم برداشت؟؟

گیرم در بدبینانه ترین حالت آیات مربوطه از قرآن بدخواهان به عمد حذف میشد!‌ اصلا مگر ابزار تفسیر و محکمات و متشابهات در قرآن نیست! در بدبینانه ترین حالت گروهی از گمراهان به حکم متشابه، این آیات روشن مبنی بر امامت علی و فرزندانش و غیبت امام دوازدهم و ولایت فقیه در زمان غیبت را مردود اعلام میکردند! بهتر از هیچی بود. انصافا با هر عقلی بسنجیم بهتر از مسکوت بودن نبود؟!!!!

با سلام و درود

1. کنایه بودن تعداد بال ها، از قدرت و توان فعالیتی فرشتگان، هیچ بُعدی ندارد، لذا اگر مقبول نیست، می توانید با دلیل، آن را رد نمایید.

2. این که انسان بداند این عالم به دست فرشتگانی که از عالم مجردات هستند و نقائص و محدویت های عالم ماده را ندارند، و قدرت و توان بر هر کاری دارند، اداره می شود، آرامش بخش است.

این را مقایسه کنید با وقتی که بگویند مانند الهه های یونان، برای هر چیزی نیروهای خیر و شر داریم که عالم را اداره می کنند، که گاهی یکی بر دیگری غلبه می کند و ...؛ این باعث نگرانی انسان است که نکند شر غلبه نماید و ... .

اما این تصویری که دین از عالَم ارائه می دهد، که موجوداتی مجرد و بدون محدویت های مادی، و هماهنگ و متحد، قدرتمند و توانا، به فرمان الهی عالم را اداره می کنند، تصویری آرامش بخش است.

3. بله، صحیح است که قرآن در برخی موارد وارد جزئیات شده است، ولی در قالب همین موضوعات کم اهمیت و جزیی، معیارها و قواعد کلی هدایت بیان شده است.

البته به این پندها و معیارهای کامل قرآن، از طریق اهلبیت علیم السلام می توان رسید.

4. این که اگر موضوع ولایت و جانشینی، صریح در قرآن ذکر می شد، چیزی از دین نمی ماند، حقیقت و واقعیتی غیر قابل انکار است.

طرف مقابل، از اکثریت را تشکیل می دادند و قدرت و سرمایه زیادی هم داشتند، لذا اگر قریش می خواست اسلام را نابود کند، می کرد. به همین جهت خداوند برای بقای دین اسلام، چنین تدبیری فرمود.

از طرفی چراغ هدایت نباید خاموش شود، لذا پیامبر صلی الله علیه وآله بایستی جانشین را معرفی نماید، زیرا بالاخره باید هدایت انجام شود.

توجه داشته باشید اگر در قرآن به صراحت موضوع جانشینی اهلبیت بیان می شد، دشمن خودش را در بن بست می دید و از هر اقدامی ـ ولو نابودی اسلام ـ برای رهایی از این بن بست استفاده می کرد، اما وقتی در قرآن به صراحت نیاید ولی پیامبر بیان کنند، آن هم به گونه ای که راه توجیه باز باشد و دشمن بتواند به توجیهات دیگر بپردازد، دیگر در بن بست گیر نکرده و اصل دین هم باقی است.

با این تدبیر، اصل اسلام برای همه ماند، اصل قرآن برای همه ماند، و البته ولایتش برای بعضی (شیعیان) ماند.

البته ادامه سخن در مورد نیامدن نام اهلبیت در قرآن و ...، موجب خروج از موضوع تاپیک می شود، لذا بهتر است ادامه آن در تاپیک دیگر و بطور مستقل پیگیری شود.

میقات;406874 نوشت:
ادله برای وجود و قدرت فرشتگان، قطعی است، لذا در این زمینه شکی نیست؛

با عرض سلام
این ادله برای انسان هایی قطعی است که در مرحله اول اسلام آورده اند، سپس همه چیز در چهار چوب تعلیمات اسلامی را همانگونه که به آنها گفته شده پذیرفته اند. بله، برای این گروه تنها اشاره به ملائک یا فرشتگان در قرآن کریم کافی است تا آنها علاوه بر پذیرش فرشتگان، برای صدها و شاید هزاران سال بالهای فرشتگان را هم بدون تفکر پذیرفته و پر نیز به این بالها اضافه کنند. اما اگر مسئله را از منظر کسی نگاه کنید که میخواهد در مورد آنچه به او گفته شده در اندازه توانایی اش تعمقی داشته باشد و سپس با طیب خاطر و مفتخرانه به چیزی باور بیاورد، ادله ای وجود ندارد.

میقات;406874 نوشت:
مطلب دیگر این که ما در خیلی از موارد علم کلی به چیزی داریم بدون این که از جزئیات آن آگاهی داشته باشیم، و این منقصت و عیب آن مورد محسوب نمی شود، به عنوان مثال دارویی را می دانیم برای فلان درد خوب است بدون این که از جزئیات و ترکیبات آن هیچ اگاهی داشته باشیم. لذا آگاهی نداشتن از برخی جزئیات و ویژگی ها، عیب و ایرادی محسوب نمی شود.

چرا ما در مورد چیز دیگری مثل دندان فرشتگان صجبت نمیکنیم؟ چون چیزی در آن مورد گفته نشده. همانطور که اگر در مورد ترکیبات دارویی مطلبی بیان نشده باشد طبیعتا صحبتی هم در آن مورد نمیتوان کرد و باید به گفته پزشک اعتماد کرد. اما اگر مثلا در دارویی ترکیباتی از ویتامین ها وجود داشته باشد، انگاه مطالعه این ترکیبات برای ما تامل بر انگیز است. چون ما ویتامین را می شناسیم، همانگونه که بال و پر را می شناسیم. بنا بر این همانگونه که ویتامین را در یک دارو با آنتی هسیتامین اشتباه نمی گیریم، از بال و پر هم چیز دیگری غیر از بال و پر نمیتوانیم استنتاج کنیم. لازم به دکر است این تنها استنتاج ها هم نیست چون برای این بالها کیفیت و کمیت تعریف شده است. بنا بر این دیگر جایی برای شک باقی نمی ماند که مراد از بال همان بال بوده!

میفات;406242 نوشت:
امام زمان هر عصری می تواند واقعیت و آن چه در هر زمان صحیح است را بیان کند.

چالشگر;406242 نوشت:
امام زمان (ما) کیست و چگونه میتواند واقعیت را بیان کند؟

میقات;406874 نوشت:
روشن است که امام زمان ما حضرت مهدی علیه السلام است.

ما چگونه میتوانیم از ایشان واقعیت را در مورد بال فرشتگان بپرسیم؟ کدام فقیهی میتواند این واقعیت را به نقل از ایشان بگوید؟

میقات;406881 نوشت:
این که انسان بداند این عالم به دست فرشتگانی که از عالم مجردات هستند و نقائص و محدویت های عالم ماده را ندارند، و قدرت و توان بر هر کاری دارند، اداره می شود، آرامش بخش است.

دانستن در حد نقل قول یا دانسن با آگاهی؟
با تشکر

میقات;406881 نوشت:
این که انسان بداند این عالم به دست فرشتگانی که از عالم مجردات هستند و نقائص و محدویت های عالم ماده را ندارند، و قدرت و توان بر هر کاری دارند، اداره می شود، آرامش بخش است.

این را مقایسه کنید با وقتی که بگویند مانند الهه های یونان، برای هر چیزی نیروهای خیر و شر داریم که عالم را اداره می کنند، که گاهی یکی بر دیگری غلبه می کند و ...؛ این باعث نگرانی انسان است که نکند شر غلبه نماید و ... .

اما این تصویری که دین از عالَم ارائه می دهد، که موجوداتی مجرد و بدون محدویت های مادی، و هماهنگ و متحد، قدرتمند و توانا، به فرمان الهی عالم را اداره می کنند، تصویری آرامش بخش است.

البته ما و قطعا هم شما میدانید که عالم بر مبنای قوانین لایتغیر فیزیکی و مطابق روابط دقیق ریاضیات اداره میشود. و در این باب اصلا محلی از نگرانی یا آرامش مطرح نیست. به نظر میرسد شما با این تفسیر دور و دراز و استخراج مفهوم آرامشبخشی برای انسان ، سعی و تقلا دارید تا اثبات نمایید که اشاره به این موجودات موهومی همچون فرشتگان با بالهای چندگانه! بی ارزش نبوده و فایده ای هم داشته است!

در موضوع عدم اشاره به جانشینی به نظر میرسد شما عرایض بنده را اصلا ندیده و نخواندید، عرض کردم که :


مساله امامت به تعبیر تشیع هرچند یکی از اصول بنیادی دین است ولی بلحاظ پذیرش توسط قریش یا مشرکین بسیار کم هزینه تر از موارد دیگری در اسلام بوده است.
چگونه میتوان ادعا کرد که جامعه صدر اسلام آنهمه ناهنجاریها و اصول محکم اعتقادی که در تضاد با منافع طبقه حاکم بوده را پذیرفت. ولی این یک قلم باعث تباهی کل دین میشد؟!!!!
پس باید بگوییم خطبه حضرت رسول در غدیر و اعلام جانشینی حضرت علی به مصلحت نبود؟ رسول خدا خلاف مصلحت دین قدم برداشت؟؟

گیرم در بدبینانه ترین حالت آیات مربوطه از قرآن بدخواهان به عمد حذف میشد!‌ اصلا مگر ابزار تفسیر و محکمات و متشابهات در قرآن نیست! در بدبینانه ترین حالت گروهی از گمراهان به حکم متشابه، این آیات روشن مبنی بر امامت علی و فرزندانش و غیبت امام دوازدهم و ولایت فقیه در زمان غیبت را مردود اعلام میکردند! بهتر از هیچی بود. انصافا با هر عقلی بسنجیم بهتر از مسکوت بودن نبود؟!!!!

میقات;406881 نوشت:
توجه داشته باشید اگر در قرآن به صراحت موضوع جانشینی اهلبیت بیان می شد، دشمن خودش را در بن بست می دید و از هر اقدامی ـ ولو نابودی اسلام ـ برای رهایی از این بن بست استفاده می کرد، اما وقتی در قرآن به صراحت نیاید ولی پیامبر بیان کنند، آن هم به گونه ای که راه توجیه باز باشد و دشمن بتواند به توجیهات دیگر بپردازد، دیگر در بن بست گیر نکرده و اصل دین هم باقی است.

پس همانطور که عرض کردم و شما هم میدانید الحمد و لله ! در دین هیچ وقت بن بست وجود ندارد و راه توجیه باز است !

غلام ملی نوری;402202 نوشت:
برای اینجانب پرسشی هست که فرشتگان چند بال دارند و بال آنها برای چیست ؟

آیه ای هست که در باره شمار بالهای فرشتگان سخن گفته ولی سرانجام در پایان روشن نکرده است که براستی برا ( قطعی ) چند بال دارند ؟

جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يشَاءُ

فرشتگان را فرستادگانی کردکه بالهای دوگانه - سه گانه و چار گانه دارند - آنچه که بخواهد در آفرینش می افزاید !

خواهش دارم در این مورد روشنگری فرمایید که بال فرشته ها چند تاست و به چه کار شان می آید ؟


سلام
همانطور که از آیه بر می آید عدد بال فرشتگان منحصر در عدد خاصی نیست
ظاهرا فرشتگان دارای مراتب هستند و هر مرتبه به لحاظ قوت و رتبه وجودی از دیگری متفاوت است که تعیین کننده وظایف و گستره فعالیت انهاست
وقتی این ویژگیها بخواهد در صورتی اینسوی برای انسانها تمثل یابد در قالب موجودی دارای بال ظاهر میشود و به لحاظ تفاوت رتبه و گستره فعالیت فرشته با تعداد بال متفاوتی برای فرد ظاهر می گردد لذا تعبیر بال تعبیری اینسویی از حقیقتی شریفتر در عالم مجردات است
والله الموفق

غلام ملی نوری;404434 نوشت:
نیازی نیست و نبوده وارد ریزگان ویژگی های خدا بشیم

همون لیس کمثله شیء کافی بوده وسلام تمامه تمام

مانند همان داستانی که برخی از جناب پیامبر پرسیدند که روح چیه

ایشان تنها و تنها به یک فراز بسنده کرده و گفتند الروح من امر ربی وسلام نامه تمام

اساسا هنگامی که قرآن این کتاب هدایتگری بیشتر وارد ریزگان چیزی شده مایه ی بوجود آمدن شبه ها و سر در گمی ی بیشتری برا خوانندگانش شده که میگه فاقروما تیسر من القران

سنگ تا هنگامی سنگینه که سر جاش وایسه

هر چه از کنایه گویی ها و واژه های چند پهلو در قرآن کمتر آورده می شد نقش چراغ روشنگری و راهنمایی آن بر جسته تر می شد

ولی اندوهمندانه بر اکس است

سلام

مساله روح با خدا خیلی فرق داره و نمیشه انها رو با هم مقایسه کرد
خدا مفهومی است که ریشه در فطرت و نیاز انسان داره و انسان ناخوداگاه یا خوداگاه سوالات
زیادی درباره خدا براش مطرح می شه
به نظر شما خدا در قبال تمام سو.الات فقط بگوید
لیس کمثله شی !!!!!!!!!!!!!!

غلام ملی نوری;404434 نوشت:
از باب همانند سازی( تمثیل) نبوده چون هزاراها سال پیش از اسلام آدمیزادگان دیگر این تمثیل رو خیال پردازی کرده و برای فرشته ها بال ساخته بودند

اصولا فرشته ای به این صورت که مردم تصور می کنند که دارای بال هست وجود نداره
بلکه منظور از فرشته همان نیروهای طبیعت مثل باد و ... است
و همانند سازی اسلام با توجه به پیشینه ذهنی مردم بوده

موفق باشید

بی نظیر;407085 نوشت:
به نظر شما خدا در قبال تمام سو.الات فقط بگوید
لیس کمثله شی !!!!!!!!!!!!!!

خب در نگر شما بگوید لیس کمثله شیء والاتر است یا بگوید الله دو چشم و دو دست دارد؟

کدام یک جایگاه خدا رابرای ما بالاتر نشان می دهد ؟

میقات;406881 نوشت:
اگر موضوع ولایت و جانشینی، صریح در قرآن ذکر می شد، چیزی از دین نمی ماند، حقیقت و واقعیتی غیر قابل انکار است.

پس با رویکرد به گفته ی شما اگر نام جانشین می آمد انا نزلنا الذکر و انا له لحافظون دیگر ارزشی نداشت ؟

و الله دیگر نمی توانست از دین نگهداری کند!

میقات;406881 نوشت:
. کنایه بودن تعداد بال ها، از قدرت و توان فعالیتی فرشتگان، هیچ بُعدی ندارد، لذا اگر مقبول نیست، می توانید با دلیل، آن را رد نمایید.

خوب با این رویکرد و روشنگری شما

پس بفرمایید فرشته ای که چهار بال دارد چند برابر فرشته ای که دو بال دارد نیرو و جایگاهش بالاتر است !

یا چند برابر آن تندا ( سرعت) دارد ؟

در نگر اینجانب بال فرشته ها نمی تواند نشانگر توان و نیروی آنها باشد چون آنها نیازی برای کابرد زور نداشته اند

از سویی دیگر جبریل در نگاره ها دو بال دارد خب با این روشنگری گویی فرشته هایی چهار بال دار ! بر تر از ایشان هم وجود دارند

:Gig:کسی چه می دونه شاید آماج نام بردن فرشته ها در نُبی موجودهای فضایی:eyes: باشند که چند گاهی در رکاب جناب محمد بوده اند!!

[="Tahoma"]

چالشگر;406947 نوشت:
با عرض سلام
این ادله برای انسان هایی قطعی است که در مرحله اول اسلام آورده اند، سپس همه چیز در چهار چوب تعلیمات اسلامی را همانگونه که به آنها گفته شده پذیرفته اند. بله، برای این گروه تنها اشاره به ملائک یا فرشتگان در قرآن کریم کافی است تا آنها علاوه بر پذیرش فرشتگان، برای صدها و شاید هزاران سال بالهای فرشتگان را هم بدون تفکر پذیرفته و پر نیز به این بالها اضافه کنند. اما اگر مسئله را از منظر کسی نگاه کنید که میخواهد در مورد آنچه به او گفته شده در اندازه توانایی اش تعمقی داشته باشد و سپس با طیب خاطر و مفتخرانه به چیزی باور بیاورد، ادله ای وجود ندارد.

چرا ما در مورد چیز دیگری مثل دندان فرشتگان صجبت نمیکنیم؟ چون چیزی در آن مورد گفته نشده. همانطور که اگر در مورد ترکیبات دارویی مطلبی بیان نشده باشد طبیعتا صحبتی هم در آن مورد نمیتوان کرد و باید به گفته پزشک اعتماد کرد. اما اگر مثلا در دارویی ترکیباتی از ویتامین ها وجود داشته باشد، انگاه مطالعه این ترکیبات برای ما تامل بر انگیز است. چون ما ویتامین را می شناسیم، همانگونه که بال و پر را می شناسیم. بنا بر این همانگونه که ویتامین را در یک دارو با آنتی هسیتامین اشتباه نمی گیریم، از بال و پر هم چیز دیگری غیر از بال و پر نمیتوانیم استنتاج کنیم. لازم به دکر است این تنها استنتاج ها هم نیست چون برای این بالها کیفیت و کمیت تعریف شده است. بنا بر این دیگر جایی برای شک باقی نمی ماند که مراد از بال همان بال بوده!

ما چگونه میتوانیم از ایشان واقعیت را در مورد بال فرشتگان بپرسیم؟ کدام فقیهی میتواند این واقعیت را به نقل از ایشان بگوید؟

دانستن در حد نقل قول یا دانسن با آگاهی؟
با تشکر

با سلام و درود

1. باور به وجود ملائکه و فرشتگان، اختصاص به اسلام ندارد بلکه همه ادیان الهی را در بر می گیرد.

در ثانی، قرار نیست همه چیز را بدون وحی بتوانیم اثبات کنیم. اصلا وحی آمده است تا چیزهایی که با عقل نمی توان اثبات کرد را بگوید.

به بیان دیگر، علم و دانش فقط آن چیزی نیست که از طریق تجربه (علم تجربی) به دست می آید. بلکه شهود، وحی بعد از ایمان، و نقل هم می تواند برای انسان ایجاد علم کند.

2. فرشتگان متعلق به عالم مجردات هستند و مجرد نمی تواند ماده باشد تا بال و پر برایش تصور کنیم.

3. فقهاء نایب امام معصوم هستند و قرار نیست هر آن چه که امام معصوم می داند را بدانند. فقهاء با توجه به مستندات آیات و روایات و عقل و ...، استنباط و اجتهاد می کنند، لذا با توجه به دوران غیبت معصوم، کاملا طبیعی است که محرومیت هایی داریم.

4. همان طور که عرض شد، نقل قول وحی، پس از ایمان، آگاهی بخش است و ایجاد علم می کند.

[="Tahoma"]

manmehdiam;407065 نوشت:
البته ما و قطعا هم شما میدانید که عالم بر مبنای قوانین لایتغیر فیزیکی و مطابق روابط دقیق ریاضیات اداره میشود. و در این باب اصلا محلی از نگرانی یا آرامش مطرح نیست. به نظر میرسد شما با این تفسیر دور و دراز و استخراج مفهوم آرامشبخشی برای انسان ، سعی و تقلا دارید تا اثبات نمایید که اشاره به این موجودات موهومی همچون فرشتگان با بالهای چندگانه! بی ارزش نبوده و فایده ای هم داشته است!

با سلام و درود

1. تجربه نشان می دهد که امور ماورایی در این عالم، مؤثر است.

2. وقتی سبب اولیه را خداوند ایجاد می کند، و ما می دانیم که او حکیم است و کاری لغو و بیهوده نمی کند بلکه همه کارهایش بر اساس حکمت و حکیمانه است، پس عالَم را نیز درست اداره می کند.

3. چون ایمان به حکمت الهی داریم که کاری بیهوه نمی کند، پس در مورد خلقت فرشتگان نیز ارائه چنین تصویر و احتمالاتی، نامعقول نیست.

4. «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا»؛ ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمانها و زمين، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد. (فاطر، 1)

وجود ملائکه و فرشتگان، موهوم نیست، بلکه در دین ثابت شده و قطعی است. البته توجه داشته باشید که علم و دانش فقط آن چیزی نیست که از طریق تجربه (علم تجربی) به دست می آید. بلکه شهود، وحی بعد از ایمان، و نقل هم می تواند برای انسان ایجاد علم کند.

لذا پس از ایمان و باور به دین، وجود ملائکه و فرشتگان، دیگر موهوم نیست، بلکه حقیقت دارد.

[="Tahoma"]

نوری نیرو;407391 نوشت:

خوب با این رویکرد و روشنگری شما

پس بفرمایید فرشته ای که چهار بال دارد چند برابر فرشته ای که دو بال دارد نیرو و جایگاهش بالاتر است !

یا چند برابر آن تندا ( سرعت) دارد ؟

در نگر اینجانب بال فرشته ها نمی تواند نشانگر توان و نیروی آنها باشد چون آنها نیازی برای کابرد زور نداشته اند

از سویی دیگر جبریل در نگاره ها دو بال دارد خب با این روشنگری گویی فرشته هایی چهار بال دار ! بر تر از ایشان هم وجود دارند

با سلام و درود

در مورد این جزئیات، چیزی نمی دانیم، و برای هدایت انسان لزومی هم به دانستن آن ها نیست.

مراد از کنایه بودن به قدرت و توان، فقط زور و بازو نیست بلکه محدوده و وسعت حوزه فعالیتی را هم در بر می گیرد.

در روایات داریم که برای ایشان ششصد بال ذکر شده است (تفسير القمي، ج ‏2، ص 207؛ تفسير نورالثقلين، ج ‏4، ص 346 و 347)، و این با بزرگی و مقام ایشان نسبت به سایر ملائکه، کاملا متناسب است.

میقات;407659 نوشت:
در ثانی، قرار نیست همه چیز را بدون وحی بتوانیم اثبات کنیم. اصلا وحی آمده است تا چیزهایی که با عقل نمی توان اثبات کرد را بگوید.

خوب این را از اول میفرمودید که با عقل نمیتوان اثبات کرد و فقط از طریق وحی میخواهید ثابت کنید.

یعنی حضرتعالی موضوع فرشته را بر مبنای وحی ثابت میکنید که خود وحی را فرشته آورده است!!
بسیار برهان محکمی است!

میقات;407659 نوشت:
قرار نیست همه چیز را بدون وحی بتوانیم اثبات کنیم. اصلا وحی آمده است تا چیزهایی که با عقل نمی توان اثبات کرد را بگوید.
به بیان دیگر، علم و دانش فقط آن چیزی نیست که از طریق تجربه (علم تجربی) به دست می آید. بلکه شهود، وحی بعد از ایمان، و نقل هم می تواند برای انسان ایجاد علم کند.

با عرض سلام
صحبت ما در مورد چیز هایی است که عقل انسانی ما از آنها شناخت دارد: بال و پر!
اگر قرار بر این باشد که هر چیز را که توضیحی برای آن نداریم به حساب عالم مجردات، وحی و اینگونه مطالب بگذاریم، آیا فکر میکنید میتوانیم از آنها دفاع کنیم؟ اصولا چرا از بال و پر نامی به میان آمده که قابل دفاع نباشد؟

میقات;407659 نوشت:
فقهاء نایب امام معصوم هستند و قرار نیست هر آن چه که امام معصوم می داند را بدانند. فقهاء با توجه به مستندات آیات و روایات و عقل و ...، استنباط و اجتهاد می کنند، لذا با توجه به دوران غیبت معصوم، کاملا طبیعی است که محرومیت هایی داریم.

با این ترتیب جمله قبلی شما نقض میشود:
میقات;406947 نوشت:
امام زمان هر عصری می تواند واقعیت و آن چه در هر زمان صحیح است را بیان کند.

میقات;407662 نوشت:
وجود ملائکه و فرشتگان، موهوم نیست، بلکه در دین ثابت شده و قطعی است. البته توجه داشته باشید که علم و دانش فقط آن چیزی نیست که از طریق تجربه (علم تجربی) به دست می آید. بلکه شهود، وحی بعد از ایمان، و نقل هم می تواند برای انسان ایجاد علم کند.
لذا پس از ایمان و باور به دین، وجود ملائکه و فرشتگان، دیگر موهوم نیست، بلکه حقیقت دارد.

به نظر میرسد یک دور و تسلسل در اینجا بوجود آمده است:
دین مجموعه ای از باور هاست. وقتی برخی از این باور ها خود زیر سوالند، کلیات دین زیر سوال قرار میگیرد. در این حالت نمیتوان مجددا از دین بهره جست و جزئیات آن را اثبات کرد.
با تشکر


نوری نیرو;404350 نوشت:
اساسا بفرمایید چه نیازی بوده است که ما شمار بالهای فرشتگان را بدانیم تا در کلام الله از راه وحی به پیامبر گفته شود ؟

خود پیامبر می توانست برا مردم اینو بگه یا در حدیث قدسی گفته بشه!

این شمار بالها چه نیازی داشته که وحی بشه ؟

از سوی دیگر همین قرآن در مورد ریزگان ( جزییات ) کاربردی نمازی که هر روز باید 17 رکعت خوانده بشده خاموشه !

آخه این کتاب هدایت چرا اینجوریه ؟


سلام.

پرسش بجایی است. بنده هم برای آن پاسخی پیدا نکردم. تنها احتمالی که می دهم این است که خود این ابهامات مایه آزمون بندگی انسان قرار گیرد. اما می پذیرم که این پیچیدگی ها و مبهم گویی ها مخل هدایت اکثری مردم است. اگر قرآن از طرف خدا و برای همه نسل های بشری آمده باشد لابد همین حالت بهترین حالت پیام آوری بوده است و نباید در آیات قرآن تا این حد تعقل کرد.

موفق باشید.

نوری نیرو;404434 نوشت:
از باب همانند سازی( تمثیل) نبوده چون هزاراها سال پیش از اسلام آدمیزادگان دیگر این تمثیل رو خیال پردازی کرده و برای فرشته ها بال ساخته بودند

میقات;406223 نوشت:
موضوع ملائکه و اشاره به آن ها بی اهمیت نیست. خداوند قدرتش را با همین ملائکه إعمال می کند، لذا اشاره به آن ها و بیان برخی ویژگی های آن ها موضوع بی اهمیتی نیست.

با سلام و درود.

یکی از کارکردهای قرآن کریم زدودن خرافات از اعتقادات معنوی انسان هاست. اما سؤال اینجاست که اگر تصورات مادی برای فرشتگان خرافه و خلاف واقع است چرا قرآن کریم آن را تصحیح نکرده است؟ دست کم چرا سکوت اختیار نکرده است؟ این گونه مطالب شبهه بشری بودن قرآن را تقویت می کند.

موفق باشید.

چالشگر;406242 نوشت:
نکته دوم این است در مواردی که خود شما هم مطمئن نیستید دیکر جای بحثی باقی نمیماند چون اگر سوالی باشد پاسخ مشخصی برای آن وجود ندارد.

سلام.

بله همین طور است. اتفاقاً افرادی هستند که فرشتگان را در خواب یا مکاشفه در بیداری بطور ممثل دیده اند و بالی هم مشاهده نکرده اند. چه برسد به چهار بال.

موفق باشید.

manmehdiam;406260 نوشت:
انصافا با هر عقلی بسنجیم بهتر از مسکوت بودن نبود؟!!!!

سلام.

بستگی به عقل دارد. از دید عقل بی طرف یا بیرونی بله ما هم فکر می کنیم بهتر بود و موارد زیادی از این دست پیش می آید. اما از دید عقل درون دینی پذیرفته ایم که هر چه هست بهترین حالت است. لذا پاسخ هر سؤالی را با توجه به این عقیده تنظیم می کنیم.

با تشکر.

میقات;406881 نوشت:
اما این تصویری که دین از عالَم ارائه می دهد، که موجوداتی مجرد و بدون محدویت های مادی، و هماهنگ و متحد، قدرتمند و توانا، به فرمان الهی عالم را اداره می کنند، تصویری آرامش بخش است.

با سلام.

تصویری که در آیه مزبور ارائه شده است به مجرد بودن و عاری بودن از محدودیت های مادی برای فرشتگان اشاره ای ندارد. بلکه عکس آن را بیان می کند. آیه ای داریم که صریحاً بفرماید فرشتگان مجرد اند و مادی نیستند؟

با تشکر.

بی نظیر;407085 نوشت:
اصولا فرشته ای به این صورت که مردم تصور می کنند که دارای بال هست وجود نداره
بلکه منظور از فرشته همان نیروهای طبیعت مثل باد و ... است
و همانند سازی اسلام با توجه به پیشینه ذهنی مردم بوده

با سلام.

فرمایش شما با آموزه های بنیادین دین در تضاد آشکار است. در آموزه های دینی فرشته موجودی مشخص است که باید پس از اعتقاد به خدا و قبل از اعتقاد به کتب و رسل الهی به وجود او باور داشت و با نیروهای طبیعی فرق دارد.

موفق باشید.

یعنی چه:
ملائکه موجوداتی مجرد هستند

me+;407866 نوشت:
یعنی چه:
ملائکه موجوداتی مجرد هستند

ینی مادی نیستند از دسته ی نور یا نیرو هستند :looti:

مؤمن;407833 نوشت:
بله همین طور است. اتفاقاً افرادی هستند که فرشتگان را در خواب یا مکاشفه در بیداری بطور مثل دیده اند و بالی هم مشاهده نکرده اند. چه برسد به چهار بال.

البته توجه داشته باشید خواب و مکاشفه جزء مسائلی هستند که اولا مطلقا برای افراد دیگر قابل اثبات نیستند چون امکانی برای راستی سنجی آن وجود ندارد. ثانیا برای خود خواب بیننده نیز دلیل دیدن اینگونه خوابها قابل اثبات تیست. عوامل مختلفی مانند نوع تفکرات، درگیری های ذهنی، تمایلات، نوع تفذیه و.... بر خواب اثر میگذارند. البته این نکته را داخل پرانتز عرض کردم و جای بحث آن اینجا نیست.
با تشکر

[="Tahoma"]

manmehdiam;407748 نوشت:
خوب این را از اول میفرمودید که با عقل نمیتوان اثبات کرد و فقط از طریق وحی میخواهید ثابت کنید.

یعنی حضرتعالی موضوع فرشته را بر مبنای وحی ثابت میکنید که خود وحی را فرشته آورده است!!
بسیار برهان محکمی است!

با سلام و درود

این که عقل نمی تواند به غیب و ملکوت دسترسی داشته باشد، روشن است؛ لذا نیازی به بیان ندارد.

مطلب دیگر این که ما بر اساس ایمان به پیامبران، به وحی ایمان داریم.

پیامبران می گویند فرامین الهی به ما وحی می شود، و ما قبول کرده و ایمان داریم.

پیامبران می گویند، وحی توسط فرشته الهی برای ما آورده می شود، و ما قبول کرده و ایمان داریم.

لذا ایمان ما به وحی به خاطر فرشتگان نیست. ما که فرشته ای ندیده ایم، بلکه پیامبران هستند که از وجود آن ها خبر می دهند و ما هم قبول می کنیم.

[="Tahoma"]

چالشگر;407751 نوشت:
با عرض سلام
صحبت ما در مورد چیز هایی است که عقل انسانی ما از آنها شناخت دارد: بال و پر!
اگر قرار بر این باشد که هر چیز را که توضیحی برای آن نداریم به حساب عالم مجردات، وحی و اینگونه مطالب بگذاریم، آیا فکر میکنید میتوانیم از آنها دفاع کنیم؟ اصولا چرا از بال و پر نامی به میان آمده که قابل دفاع نباشد؟

با این ترتیب جمله قبلی شما نقض میشود:

به نظر میرسد یک دور و تسلسل در اینجا بوجود آمده است:
دین مجموعه ای از باور هاست. وقتی برخی از این باور ها خود زیر سوالند، کلیات دین زیر سوال قرار میگیرد. در این حالت نمیتوان مجددا از دین بهره جست و جزئیات آن را اثبات کرد.
با تشکر

با سلام و درود

1. اصلا ایمان به غیب یعنی همین؛ یعنی چیزی را که نمی شناسیم، با توجه به ایمان به پیامبران، قبول کنیم؛ و الا مسائلی مانند دو دو تا چهار تا که نیازی به فرستادن پیامبر ندارد.

عقل بشری نمی تواند به غیب دسترسی داشته باشد، و باور به غیب در راستای ایمان و اصل ایمان است.

2. این که امام زمان هر عصری واقعیت و آن چه حقیقت و صحیح است را بیان می کند، معنایش این نیست که لزوما همه امور این گونه اند، بلکه اموری که مربوط به هدایت بشر است و هدایت و گمراهی بشر متوقف بر آن است، این گونه اند. از طرفی معنای این حرف این نیست که لزوما فقهاء هر آن چه امام می داند را می دانند.

این مطالب منافاتی با هم ندارند.

3. با این مسائل، چیزی زیر سؤال نمی رود. بخشی از معارف دینی عقلانی و بخشی تعبدی و ایمانی است. بخش تعبدی نباید عقل ستیز باشد ولی لزوما هم قرار نیست که عقل بایستی آن ها را دریابد.

ایمان به غیب و ملائکه و فرشتگان و ... از موارد ایمان و بخش تعبدی دین است.

[="Tahoma"]

مؤمن;407814 نوشت:

سلام.

پرسش بجایی است. بنده هم برای آن پاسخی پیدا نکردم. تنها احتمالی که می دهم این است که خود این ابهامات مایه آزمون بندگی انسان قرار گیرد. اما می پذیرم که این پیچیدگی ها و مبهم گویی ها مخل هدایت اکثری مردم است. اگر قرآن از طرف خدا و برای همه نسل های بشری آمده باشد لابد همین حالت بهترین حالت پیام آوری بوده است و نباید در آیات قرآن تا این حد تعقل کرد.

موفق باشید.

با سلام و درود

با این قسمت از سخنتان که فرمودید این امور برای امتحان و سنجش میزان بندگی و ایمان است، کاملا موافقم.

اصلا ابهام گویی، نوعی امتحان ایمان و بندگی است. البته منظورم از ابهام، ناقص یا ... نیست بلکه مشهود نبودن است. اگر همه چیز روشن و مشهود باشد که دیگر ایمان معنا ندارد.

لذا بر خلاف بیان شما، اصلا مخل هدایت نیست.

[="Tahoma"]

مؤمن;407832 نوشت:

یکی از کارکردهای قرآن کریم زدودن خرافات از اعتقادات معنوی انسان هاست. اما سؤال اینجاست که اگر تصورات مادی برای فرشتگان خرافه و خلاف واقع است چرا قرآن کریم آن را تصحیح نکرده است؟ دست کم چرا سکوت اختیار نکرده است؟ این گونه مطالب شبهه بشری بودن قرآن را تقویت می کند.

قرار نیست قرآن همه خرافه ها را تصحیح کند؛ در جایی که خرافه مانع از هدایت بشر باشد را اصلاح می کند.

و در این جا و در مورد بال فرشتگان، که ترتیب اثر عملی ندارد، لزومی هم به اصلاح آن نیست.

افزون بر این که اصل بال داشتن ملائکه که غلط نیست، پس تا این حد، باور مردم صحیح است. بله بالی که قرآن می گوید بال مادی نیست.

در ضمن، تقویت شبهه نمی کند. از طرفی خود قرآن فرموده که در متشابهات به اهلش مراجعه کنید:

«هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ ... وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏»
او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است كه اساس اين كتاب مى‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى‏گردد.] ... و تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند. (آل عمران، 7)

[="Tahoma"]

مؤمن;407838 نوشت:

تصویری که در آیه مزبور ارائه شده است به مجرد بودن و عاری بودن از محدودیت های مادی برای فرشتگان اشاره ای ندارد. بلکه عکس آن را بیان می کند. آیه ای داریم که صریحاً بفرماید فرشتگان مجرد اند و مادی نیستند؟

خیر، آیه ای نداریم. البته قرار هم نیست همه چیز در قرآن آمده باشد و یا لااقل، ما بتوانیم آن همه چیز را بفهمیم.

این علم فلسفه است که با برهان این مطلب را اثبات می کند.

[="Tahoma"]

مؤمن;407840 نوشت:

در آموزه های دینی فرشته موجودی مشخص است که باید پس از اعتقاد به خدا و قبل از اعتقاد به کتب و رسل الهی به وجود او باور داشت.

اعتقاد به فرشتگان، پس از ایمان به نبوت و پیامبری است.

پس از ایمان به نبوت پیامبران، وقتی ایشان خبر از وجود فرشتگان می دهند ما هم قبول و باور می کنیم.

میقات;408139 نوشت:
اصلا ایمان به غیب یعنی همین؛ یعنی چیزی را که نمی شناسیم، با توجه به ایمان به پیامبران، قبول کنیم؛ و الا مسائلی مانند دو دو تا چهار تا که نیازی به فرستادن پیامبر ندارد.

با عرض سلام
نمیدانم منظورم را چگونه بیان کنم که نه جسارت باشد و نه شوخی.... ولی باور کنید همه ما بال و پر را می شناسیم!

میقات;408139 نوشت:
این که امام زمان هر عصری واقعیت و آن چه حقیقت و صحیح است را بیان می کند، معنایش این نیست که لزوما همه امور این گونه اند، بلکه اموری که مربوط به هدایت بشر است و هدایت و گمراهی بشر متوقف بر آن است، این گونه اند.

گمراهی من از دین را چه کسی باید تشخیص بدهد؟ من نوعی اگر برای (تک تک) سوالاتم پاسخ در خور فهم و عقل و منطق صحیح نیابم گمراه میشوم. امام زمان من چگونه میتواند من را از گمراهی نجات دهد؟

میقات;408139 نوشت:
ایمان به غیب و ملائکه و فرشتگان و ... از موارد ایمان و بخش تعبدی دین است.

میقات;408139 نوشت:
بخش تعبدی نباید عقل ستیز باشد

به همین دلیل عقل ستیزی است که عقل من وجود بال و پر در فرشتگان را درک نمیکند. بزرگوار، فرآن کریم که با محدودیت کلمات روبرو نبوده! معتقدیم آنرا خداوند قادر مطلق بر پیامبرش وحی کرده، معتقدیم تمام دنیا نمیتوانند با آیه ای از آن مقابله کنند، این عظمت بیکران چرا برای فرشتگان بال تعریف کرده؟ آیا این عقل ستیزی نیست؟

میقات;408140 نوشت:
اصلا ابهام گویی، نوعی امتحان ایمان و بندگی است. البته منظورم از ابهام، ناقص یا ... نیست بلکه مشهود نبودن است.

مگر همه انسان ها از مسائل مبهم یک برداشت واحد دارند؟ اگر بر اثر ابهامات انحرافی صورت پذیرد مسئول چه کسی است؟ اصولا باید با مشاهده ابهامات ایمان آورد یا با مشاهده علائم محکم و مستدل؟
از منظری غیر اسلامی آیا ابهامات در فرقه های مختلف انحرافی موجب قوت این فرقه ها است با دلیل ضعف آنها؟ چرا همین ابهامات در اسلام میتوانند نقش عوض کرده و موجب امتحان ایمان و بندگی شوند؟
با همین استدلال ایا اگر فرقه ای پیدا شود که ابهامات بیشتری از ابهامات موجود در دین اسلام داشته باشد، الهی تر نیست؟
میقات;408141 نوشت:
قرار نیست قرآن همه خرافه ها را تصحیح کند؛ در جایی که خرافه مانع از هدایت بشر باشد را اصلاح می کند.
و در این جا و در مورد بال فرشتگان، که ترتیب اثر عملی ندارد، لزومی هم به اصلاح آن نیست.

مجددا عرض می کنم اگر چنین ابهاماتی ترتیب اثر عملی داشته باشد و موجب انحراف از دین کسی شود چه کسی مسوول است؟ خداوند؟ پیامبر؟ قرآن؟ علما؟ شما؟ یا هیچکس مسوول نیست و آن فرد میبایست آن ابهامات را می پذیرفته و خودش مسوول است؟

میقات;408141 نوشت:
از طرفی خود قرآن فرموده که در متشابهات به اهلش مراجعه کنید:

ظاهرا هدف از مراجعه به اهل این است که از ابهام خارج شویم و متشابه به مجکم تبدیل شود. در این مورد به که باید مراجعه کنیم؟

میقات;408143 نوشت:
اعتقاد به فرشتگان، پس از ایمان به نبوت و پیامبری است.
پس از ایمان به نبوت پیامبران، وقتی ایشان خبر از وجود فرشتگان می دهند ما هم قبول و باور می کنیم.

آیا منظور این است که نبوت پیامبر را بواسطه وحی ای که از طریق فرشته ای به او میشود قبول کنیم و وجود فرشته را از طریق بیانی که پیامبر می فرمایند بپذیریم؟ این یک دور نیست؟
با تشکر

[="Tahoma"]

چالشگر;408173 نوشت:
با عرض سلام
نمیدانم منظورم را چگونه بیان کنم که نه جسارت باشد و نه شوخی.... ولی باور کنید همه ما بال و پر را می شناسیم!

گمراهی من از دین را چه کسی باید تشخیص بدهد؟ من نوعی اگر برای (تک تک) سوالاتم پاسخ در خور فهم و عقل و منطق صحیح نیابم گمراه میشوم. امام زمان من چگونه میتواند من را از گمراهی نجات دهد؟

به همین دلیل عقل ستیزی است که عقل من وجود بال و پر در فرشتگان را درک نمیکند. بزرگوار، فرآن کریم که با محدودیت کلمات روبرو نبوده! معتقدیم آنرا خداوند قادر مطلق بر پیامبرش وحی کرده، معتقدیم تمام دنیا نمیتوانند با آیه ای از آن مقابله کنند، این عظمت بیکران چرا برای فرشتگان بال تعریف کرده؟ آیا این عقل ستیزی نیست؟

مگر همه انسان ها از مسائل مبهم یک برداشت واحد دارند؟ اگر بر اثر ابهامات انحرافی صورت پذیرد مسئول چه کسی است؟ اصولا باید با مشاهده ابهامات ایمان آورد یا با مشاهده علائم محکم و مستدل؟
از منظری غیر اسلامی آیا ابهامات در فرقه های مختلف انحرافی موجب قوت این فرقه ها است با دلیل ضعف آنها؟ چرا همین ابهامات در اسلام میتوانند نقش عوض کرده و موجب امتحان ایمان و بندگی شوند؟
با همین استدلال ایا اگر فرقه ای پیدا شود که ابهامات بیشتری از ابهامات موجود در دین اسلام داشته باشد، الهی تر نیست؟

مجددا عرض می کنم اگر چنین ابهاماتی ترتیب اثر عملی داشته باشد و موجب انحراف از دین کسی شود چه کسی مسوول است؟ خداوند؟ پیامبر؟ قرآن؟ علما؟ شما؟ یا هیچکس مسوول نیست و آن فرد میبایست آن ابهامات را می پذیرفته و خودش مسوول است؟

ظاهرا هدف از مراجعه به اهل این است که از ابهام خارج شویم و متشابه به مجکم تبدیل شود. در این مورد به که باید مراجعه کنیم؟

آیا منظور این است که نبوت پیامبر را بواسطه وحی ای که از طریق فرشته ای به او میشود قبول کنیم و وجود فرشته را از طریق بیانی که پیامبر می فرمایند بپذیریم؟ این یک دور نیست؟
با تشکر

با سلام و درود

1. بله، ولی این دلیل نمی شود که باب کنایه و استعاره و ... بسته شود و فقط همه یک معنا لفظی مستقیم را اراده کنند.

این که کلام دارای الفاظی باشد که کنایه از معانی ای هستند، کاملا مطابق با ادبیات کلام است. و استفاده از کنایه هم اختصاص بع ادبیات عرب ندارد بلکه در همه زبان ها رایج است.

2. موضوع غیبت و امام غایب را بایستی در تاپیک مستقلی پیگیری نمود تا موجب خروج از موضوع تاپیک نشود.

3. محدودیت استفاده از این تعابیر، از طرف خداوند و قرآن نیست، بلکه از طرف عقل بشر است. تعبیری آورده تا در حد درک و فهم بشری باشد.

افزون بر این که استفاده از الفاظ برای رساندن معانی کنایی و قریب به ذهن، علمی، معقول و منطقی است.

4. ابهام داشتن، دلیل بر اعتبار نیست، و بنده هم نگفتم چون ابهام دارد معتبر است. لذا حقانیت اسلام به خاطر ابهام گویی نیست. حقاینت اسلام در جای خود ثابت شده است.

ما پس از اثبات حقانیت دین و ایمان به آن، در برخی موارد به ابهام هایی بر می خوریم، و می گوییم توجیهش می تواند چنین باشد.

از طرفی ابهام موجب بطلان دین نمی شود و می تواند امتحان ایمان باشد، و این معقول است. اصلا در ماهیت تعبد، ابهام خوابیده است یعنی تعبد بدون متصور نمی شود.

5. تصور مخاطبین از فرشته و بال و ...، ضرری به جایی نمی زده، و سعادت و هدایت بشر، متوقف بر آن نیست. بدون فهم حقیقت بال فرشتگان و ... هم هدایت محقق می شود؛ کما این که شده است.
لذا از مسائل مهمه ای نیست که باعث گمراهی شود و تبیینش ضرورت داشته باشد.

6. قرآن هم اگر می خواست حقیقت را بیان کند، برای آن ها قابل فهم و حتی قابل تحمل نبوده، لذا قرآن به وجود فرشتگان اشاره کرده و فهم واقعی از موضوع را به فرصت دیگری واگذار کرده است که مردم به رشد فکری و ذهنی بیشتری رسیده و مطلب را خواهند فهمید.

به بیان دیگر، این یک نوع همراهی کردن با مخاطب است تا او در ابتدا، رد و انکار نکند، بلکه مطلب برایش قابل تامل و به نوعی با باور او سازگار باشد، سپس فرصت دارد تا روی آن فکر کند و به باور صحیح برسد.

7. وظیفه ما رجوع علم به اهلش است، لذا ما به اهلش ـ همان راسخان در علم که اهلبیت علیهم السلام هستند ـ مراجعه می کنیم، ممکن است کامل بیان شده باشد و ممکن است به صورت جزیی بیان شده و یا اصلا بیان نشده باشد.

لذا الزامی نیست که با مراجعه، همه چیز را برای ما روشن کنند، بلکه متناسب با ظرفیت فهم و درک ما، هر آن مقدار که برای هدایت مورد نیاز است را بیان می کنند. اگر هم مراجعه کردیم و بیانی نیافتیم، می ماند تا امام زمان علیه السلام اگر صلاح دیدند می فرمایند.

7. دور پیش نمی آید. بین دلیل و علت نباید خلط کرد.

دلیل ما بر وجود فرشته، ایمان به وحی است، البته این معنایش این نیست که نبوت بدون فرشته وحی، محقق می شود.

این جا یکی علت است و دیگری دلیل؛ فرشته، علت وحی است، اما وحی دلیل فرشته است.

مراد از علت، همان برهان لِمّ است که از علت به معلول می رسیم؛ ولی دلیل می تواند برهان إنّ باشد یعنی از معلول به علت رسیدن و یا از معلول به معلول دیگر رسیدن.

در عالم تکوین، فرشته علت وحی است، اما در مقام دلیل و اقامه برهان، از معلول پی به علت می بریم.

لذا چون یکی علت و دیگری دلیل است، دور پیش نمی آید.

میقات;408779 نوشت:
این که کلام دارای الفاظی باشد که کنایه از معانی ای هستند، کاملا مطابق با ادبیات کلام است. و استفاده از کنایه هم اختصاص بع ادبیات عرب ندارد بلکه در همه زبان ها رایج است.

با عرض سلام
کنایه به چیزی اشاره می کند و همچنین در زمانی استفاده میشود که با استفاده از آن یک مفهوم بهتر انتفال یابد. بال و پر به چه چیزی اشاره می کند و جایگرین چه کلمه ای شده است؟
علاوه بر این اگر بال و پر کنایه است چرا در تمام متون و سخنرانی ها فقط به همین کنایه اشاره میشود و هیچ سخنران وعالمی تا کنون مفهوم اصلی ای که کنایه جایگزین آن شده را بیان نکرده؟

چالشگر;408779 نوشت:
گمراهی من از دین را چه کسی باید تشخیص بدهد؟ من نوعی اگر برای (تک تک) سوالاتم پاسخ در خور فهم و عقل و منطق صحیح نیابم گمراه میشوم. امام زمان من چگونه میتواند من را از گمراهی نجات دهد؟

میقات;408779 نوشت:
موضوع غیبت و امام غایب را بایستی در تاپیک مستقلی پیگیری نمود تا موجب خروج از موضوع تاپیک نشود.

برای من فقط اشاره به نام کسی که بتواند این کار را بکند کافی بود. لزومی نداشت وارد جزییات این بحث بشویم
میقات;408779 نوشت:
محدودیت استفاده از این تعابیر، از طرف خداوند و قرآن نیست، بلکه از طرف عقل بشر است. تعبیری آورده تا در حد درک و فهم بشری باشد.

خوب الان هم با نقض این مسئله روبرو شده ایم. الان هم همان درک و فهم بشری نمیتواند بال و پر را برای فرشتگان بپذیرد. آیا تعابیری که خداوند آورده زمان دار بوده اند؟

میقات;408779 نوشت:
ما پس از اثبات حقانیت دین و ایمان به آن، در برخی موارد به ابهام هایی بر می خوریم، و می گوییم توجیهش می تواند چنین باشد

دین از اجزایی تشکیل شده که برای اثبات حقانیت کل دین، اجزای آن هم باید این حقانیت را داشته باشند. نمیتوان کل دین را حق دانست ولی برای اجزای آن توجیه نداشت.

میقات;408779 نوشت:
تصور مخاطبین از فرشته و بال و ...، ضرری به جایی نمی زده، و سعادت و هدایت بشر، متوقف بر آن نیست. بدون فهم حقیقت بال فرشتگان و ... هم هدایت محقق می شود؛ کما این که شده است.

منظورتان تعداد جمعیت مسلمین است؟ البته موضوع انحرافی است و ارتباطی به این بحث ندارد ولی شاید بد نباشد شاخص های هدایت را هم در نظر داشته باشیم مثل درصد انسان هایی که دروغ نمی گویند، به حریم هم تجاوز نمی کنند، نزول نمی خورند، قتل و تجاوز نمی کنند ووو....
میقات;408779 نوشت:
قرآن هم اگر می خواست حقیقت را بیان کند، برای آن ها قابل فهم و حتی قابل تحمل نبوده، لذا قرآن به وجود فرشتگان اشاره کرده و فهم واقعی از موضوع را به فرصت دیگری واگذار کرده است که مردم به رشد فکری و ذهنی بیشتری رسیده و مطلب را خواهند فهمید.

تکلیف انسان هایی که از آن دوران تا کنون و تا زمان رسیدن به این حقیقت تشنه مانده اند چیست؟

میقات;408779 نوشت:
وظیفه ما رجوع علم به اهلش است، لذا ما به اهلش ـ همان راسخان در علم که اهلبیت علیهم السلام هستند ـ مراجعه می کنیم، ممکن است کامل بیان شده باشد و ممکن است به صورت جزیی بیان شده و یا اصلا بیان نشده باشد

مراحعه ای که نتیجه اش سه احتمال فوق باشد را به هر کسی میتوان کرد. وجه تمایز مراجعه به اهلبیت (ع) چیست؟

میقات;408779 نوشت:
. دور پیش نمی آید. بین دلیل و علت نباید خلط کرد.

من این مطلب را متوجه نشدم. اگر ممکن است به نحو ساده تری و احیانا با مثالی از دنیای شناخته شده اطرافمان توضیح دهید.

با تشکر

[="#008000"]

نقل قول:
هر چه از کنایه گویی ها و واژه های چند پهلو در قرآن کمتر آورده می شد نقش چراغ روشنگری و راهنمایی آن بر جسته تر می شد
ولی اندوهمندانه بر اکس است
هوالعالم

براي شمايي كه متاسفانه ميل درس دادن به خدا داريد
و نه درس گرفتن از خدا !!!! بعيد ميدونم كاري از دست بشر ساخته باشه ...
كارتونها و عكسهايي كه ميبينيد و مياريد زيباست اما همه اش تصويري از مخيله انسان جايز الخطاست
دقيقا عينه خطايي كه از شما سر زد :

نقل قول:
هر چه از کنایه گویی ها و واژه های چند پهلو در قرآن کمتر آورده می شد نقش چراغ روشنگری و راهنمایی آن بر جسته تر می شد
ولی اندوهمندانه بر اکس است

و اينها بر خلاف كلام الله و فرشتگاني كه به فكر حرمت و قداستش نيستيد, سر و ته حقيقي ندارند (كارتونها و عكسها)...
البته شايد حقيقتي در تصاوير و كارتونها باشه اما نا تمام و تماما در قالب سوال !
در حد يك نشاني ... كه اكثرا بايد با عقل و قلب انسان پاك و پالايش بشن ...

تصوير و كارتون و نشانه ها حكم بوي غذا دارند كه دلي با بوي غذا سير نشده
براي لذت بردن از علم يا غذاي روح يا جسم يا ذهن اول بايد گرسنه باشي و بعد زحمت جويدن و بلعيدن به خودت بدي !
اگر توان هضم و جذب خواص داشته باشيم !!

مجادله و بحث با خودخواه و مغرض در اين مباحث
مثال جنگ و خونريزي در مسجد يا مكان مقدسه ...[/]

چالشگر;409127 نوشت:
با عرض سلام
کنایه به چیزی اشاره می کند و همچنین در زمانی استفاده میشود که با استفاده از آن یک مفهوم بهتر انتفال یابد. بال و پر به چه چیزی اشاره می کند و جایگرین چه کلمه ای شده است؟
علاوه بر این اگر بال و پر کنایه است چرا در تمام متون و سخنرانی ها فقط به همین کنایه اشاره میشود و هیچ سخنران وعالمی تا کنون مفهوم اصلی ای که کنایه جایگزین آن شده را بیان نکرده؟

خوب الان هم با نقض این مسئله روبرو شده ایم. الان هم همان درک و فهم بشری نمیتواند بال و پر را برای فرشتگان بپذیرد. آیا تعابیری که خداوند آورده زمان دار بوده اند؟

دین از اجزایی تشکیل شده که برای اثبات حقانیت کل دین، اجزای آن هم باید این حقانیت را داشته باشند. نمیتوان کل دین را حق دانست ولی برای اجزای آن توجیه نداشت.

تکلیف انسان هایی که از آن دوران تا کنون و تا زمان رسیدن به این حقیقت تشنه مانده اند چیست؟

مراحعه ای که نتیجه اش سه احتمال فوق باشد را به هر کسی میتوان کرد. وجه تمایز مراجعه به اهلبیت (ع) چیست؟

من این مطلب را متوجه نشدم. اگر ممکن است به نحو ساده تری و احیانا با مثالی از دنیای شناخته شده اطرافمان توضیح دهید.

با تشکر

با سلام و درود

1. از آن جا كه بال وسيله نقل و انتقال پرندگان و حركت و فعاليت آن ها است، گاهى اين كلمه در فارسى يا در عربى به عنوان كنايه از وسيله حركت و إعمال قدرت و توانايى به كار مى ‏رود، مثلا گفته مى‏ شود فلان كس بال و پرش سوخته شد كنايه از اين كه نيروى حركت و توانايى از او سلب گرديد، يا فلان كس را زير بال و پر خود گرفت، يا انسان بايد با دو بال علم و عمل پرواز كند، و امثال اين تعبيرات كه همگى بيانگر معنى كنايى اين كلمه است. (تفسير نمونه، ج ‏18، ص 167)

2. عالم غیب و مجردات، در حیطه و دسترس عقل نیست که بخواهد نظر بدهد. البته عقل، استفاده از تعابیر کنایی و یا استفاده از تعابیری قریب به ذهن مخاطب، برای فهم راحت تر را کاملا می پذیرد.

3. بله، اجزای دین هم باید حقانیت آن ها ثابت شود، ولی آن قدر موارد ثابت شده هست که این اطمینان حاصل می شود، لذا مواردی که درصد آن ها نسبت به دیگر موارد کمتر است، ضرری به اصل اطمینان به دین و اجزای دیگر آن، نمی زند.

4. در هر حال این که به حقیقت آن نرسیده ایم، موجب خدشه به اصل دینداری و ایمان به دین نمی شود.

5. فرقش روشنش این است که اهلبیت علیهم السلام با عالم ماوراء در ارتباط بوده و به اراده الهی از علم الهی و غیب بهره مند هستند، ولی دیگران نیستند.

6. پرداختن به فرق علت و دلیل، مطلبی خارج از موضوع تاپیک است. مهم این است که از نظر علمی بین دلیل و علت، فرق است، و در این جا هم فرشته علت وحی است اما وحی دلیل فرشته؛ لذا دور پیش نمی آید.

میقات;409556 نوشت:
از آن جا كه بال وسيله نقل و انتقال پرندگان و حركت و فعاليت آن ها است، گاهى اين كلمه در فارسى يا در عربى به عنوان كنايه از وسيله حركت و إعمال قدرت و توانايى به كار مى ‏رود، مثلا گفته مى‏ شود فلان كس بال و پرش سوخته شد كنايه از اين كه نيروى حركت و توانايى از او سلب گرديد، يا فلان كس را زير بال و پر خود گرفت، يا انسان بايد با دو بال علم و عمل پرواز كند، و امثال اين تعبيرات كه همگى بيانگر معنى كنايى اين كلمه است.

با عرض سلام
حضرت علی (ع):
وَ اَنْشَأَهُمْ عَلى صُوَر مُخْتَلِفات، وَ اَقْدار مُتَفاوِتات، اُولى اَجْنِحَة تُسَبِّحُ جَلالَ عِزَّتِهِ
ملائكه را به صورت هاى گوناگون، و اندازه هاى مختلف، داراى بال وپر آفريد،كه جلال عزت حق را تسبيح مى گويند

وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ اَقْدامُهُمْ تُخُومَ الاَْرْضِ السُّفْلى
گروهى ديگر فرشتگانى هستند كه قدمهايشان در طبقات زيرين زمين فرورفته

زمین که همین زمین فیزیکی خودمان است، درست است؟ قدمهایی که در زمین فرو رفته اند کنایه از چیست؟

میقات;409556 نوشت:
عالم غیب و مجردات، در حیطه و دسترس عقل نیست که بخواهد نظر بدهد. البته عقل، استفاده از تعابیر کنایی و یا استفاده از تعابیری قریب به ذهن مخاطب، برای فهم راحت تر را کاملا می پذیرد.

این خود نکته دیگری است! اگر عالمی بنام عالم مجردات وجود دارد که در حیطه عقل نیست پس تعابیر کنایی هم نمیتواند تصویری از آن برای عقل ایجاد کند و هر گونه تصویری کاذب خواهد بود. آیا این تعبیر درست است؟
میقات;409556 نوشت:
بله، اجزای دین هم باید حقانیت آن ها ثابت شود، ولی آن قدر موارد ثابت شده هست که این اطمینان حاصل می شود، لذا مواردی که درصد آن ها نسبت به دیگر موارد کمتر است، ضرری به اصل اطمینان به دین و اجزای دیگر آن، نمی زند.

وقتی ما از درصد گفتگو می کنیم قطعا موضوع مورد گفتگوی ما (مطلق) نیست و یا ادعایی بر کامل بودن آن نداریم. اما در مورد دین چنین نیست. ما مدعی هستیم این دین الهی است، کامل است و پویا است پس بنا بر این دیگر نمیتوانیم در مورد آن از درصد استفاده کنیم. این دین با تمام اجزا و ابعادش باید صد در صد قابل دفاع باشد.

میقات;409127 نوشت:
وظیفه ما رجوع علم به اهلش است، لذا ما به اهلش ـ همان راسخان در علم که اهلبیت علیهم السلام هستند ـ مراجعه می کنیم، ممکن است کامل بیان شده باشد و ممکن است به صورت جزیی بیان شده و یا اصلا بیان نشده باشد

چالشگر;409127 نوشت:
مراحعه ای که نتیجه اش سه احتمال فوق باشد را به هر کسی میتوان کرد. وجه تمایز مراجعه به اهلبیت (ع) چیست؟

میقات;409556 نوشت:
فرقش روشنش این است که اهلبیت علیهم السلام با عالم ماوراء در ارتباط بوده و به اراده الهی از علم الهی و غیب بهره مند هستند، ولی دیگران نیستند.

در هر صورت اگر مراجعه ما نتیجه ای نداشته باشد دیگر نمیتوان تمایزی برای آن قائل شد.
با تشکر

[="Tahoma"]

چالشگر;409666 نوشت:
با عرض سلام
حضرت علی (ع):
وَ اَنْشَأَهُمْ عَلى صُوَر مُخْتَلِفات، وَ اَقْدار مُتَفاوِتات، اُولى اَجْنِحَة تُسَبِّحُ جَلالَ عِزَّتِهِ
ملائكه را به صورت هاى گوناگون، و اندازه هاى مختلف، داراى بال وپر آفريد،كه جلال عزت حق را تسبيح مى گويند

وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ اَقْدامُهُمْ تُخُومَ الاَْرْضِ السُّفْلى
گروهى ديگر فرشتگانى هستند كه قدمهايشان در طبقات زيرين زمين فرورفته

زمین که همین زمین فیزیکی خودمان است، درست است؟ قدمهایی که در زمین فرو رفته اند کنایه از چیست؟

این خود نکته دیگری است! اگر عالمی بنام عالم مجردات وجود دارد که در حیطه عقل نیست پس تعابیر کنایی هم نمیتواند تصویری از آن برای عقل ایجاد کند و هر گونه تصویری کاذب خواهد بود. آیا این تعبیر درست است؟

وقتی ما از درصد گفتگو می کنیم قطعا موضوع مورد گفتگوی ما (مطلق) نیست و یا ادعایی بر کامل بودن آن نداریم. اما در مورد دین چنین نیست. ما مدعی هستیم این دین الهی است، کامل است و پویا است پس بنا بر این دیگر نمیتوانیم در مورد آن از درصد استفاده کنیم. این دین با تمام اجزا و ابعادش باید صد در صد قابل دفاع باشد.

در هر صورت اگر مراجعه ما نتیجه ای نداشته باشد دیگر نمیتوان تمایزی برای آن قائل شد.
با تشکر

با سلام و درود

1. تعبیر قدم می تواند حکایت از قدرت فرشتگان باشد، کما این که تعبیر بال، حکایت از میزان نفوذ و گستره فعالیت آن ها دارد.

همین تعابیر روایی، قرینه شده تا مفسران، ظاهر آیه قرآن را نیز بر تعابیر کنایی حمل کنند.

2. این تعابیر تمثیل است و اصلا تمثیل برای همین است که وقتی حقیقتی را نمی توان درک کرد، تمثیل می آورند تا کمی قابل فهم و درک باشد. این از نظر عقلی صحیح و مقبول است.

3. بله، اجزای دین هم باید قابل دفاع باشد ولی بال فرشتگان و ... تکوین است و دین حکایت از تکوین می کند. یعنی عالم مجردات، تکوین و حقیقتی دارد که چندان قابل درک نیست لذا دین می آید و واسطه می شود تا لااقل ما درک ناقصی از این واقعیت و حقیقت داشته باشیم.

لذا موضوع بال فرشتگان و مانند آن، از اجزاء دین نیست بلکه از عالم تکوین است که دین بازگو کننده آن واقعیت است.

4. این که بیانی از معصوم نرسیده باشد که معصوم را از معصوم بودن نمی اندازد و او را مساوی دیگران قرار بدهد. از طرفی با توجه به موارد بسیاری که از معصومین بیانی وارد شده است، فرق معصوم و غیر معصوم، روشن است.

با عرض سلام
از توضیحات پاسخگوی محترم جناب میقات و سایر دوستان تشکر می کنم. من متاسفانه در این بحث قانع نشدم. در هر صورت از تلاش تمام بزرگواران متشکرم.

نوری نیرو;407391 نوشت:
پس بفرمایید فرشته ای که چهار بال دارد چند برابر فرشته ای که دو بال دارد نیرو و جایگاهش بالاتر است !

سلام

یک سوال از جناب نوری و بقیه دوستان

اصولا شما موجودی یا پرنده ای در جهان مادی می شناسید که بیشتر
از دوبال داشته باشد ؟

سلام و عرض ادب
متأسفانه جناب نوری تحریم شدند

بی نظیر;410131 نوشت:
یک سوال از جناب نوری و بقیه دوستان
اصولا شما موجودی یا پرنده ای در جهان مادی می شناسید که بیشتر
از دوبال داشته باشد ؟

در پاسخ سؤال ستجاقکها و پروانه ها یا شب پره ها چهار بال دارند یا بعضی از ماهیان پرنده
موضوع قفل شده است