چرا بقیه ائمه بجز اهل کساء معصوم هستند؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا بقیه ائمه بجز اهل کساء معصوم هستند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا بقیه ائمه بجز اهل کساء معصوم هستند؟ دلیل عقلی و نقلیش چیه؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد اندیشمند

با سلام خدمت شما بزرگوار

يكي از مسائل مهم و كليدي مطرح در بحث امامت، موضوع عصمت امام و جانشينان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است شيعه اماميه معتقد است كه يكي از شرائط اساسي امام، عصمت اوست و شخص غير معصوم هرگز صلاحيت تصدي مقام امامت و جانشيني پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را ندارد.


اين اعتقاد متكي بر دلائل مستحكم عقلي و نقلي (قرآن ـ سنت) است.

دلایل قرآنی:


1. وَإِذِ ابْتَلَي إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُك لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[1]

هنگامی كه پروردگار ابراهیم، او را به اموری آزمود، و او آنها را تمام كرد، پروردگار به او فرمود تو را پیشوای مردم ساختم، ابراهیم گفت: از ذریه من نیز كسی امام خواهد شد؟ پروردگار فرمود عهد من (امامت) نصیب ظالمان نمی‎شود.

از این آیه شریفه استفاده می‎شود كه ابراهیم ـ علیه السلام ـ در آغاز فقط منصب نبوت را داشت، ‌یعنی مأمور تبلیغ و ارشاد، و تبشیر و انذار مردم بود، سپس منصب امامت نیز به او اعطا گردید،‌یعنی مأموریت یافت كه حكومتی دینی تشكیل داده، و رهبری سیاسی و اجرایی جامعه را نیز عهده‎دار شود. در این هنگام، در مورد ذریه خود از منصب امامت پرسید، و خداوند به او پاسخ داد كه ستمگران از آن محروم خواهند بود، یعنی منصب امامت مخصوص آن دسته از ذریه ابراهیم ـ علیه السلام ـ است كه ستمگر نباشند.
از طرفی می‎دانیم كه به نص قرآن كریم، شرك، ظلم بزرگ است:
إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ[2]
نیز هرگونه تعدی از دستورات الهی (گناه)، ظلم به نفس است:
وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ[3]


بنابراین، هر كس در برهه‎ای از زندگی خود به خدا شرك ورزد، یا مرتكب گناهی شود، مصداق ظالم بوده و شایستگی منصب امامت را نخواهد داشت. یعنی امام نه تنها پس از آن كه عهده‎دار منصب امامت می‎شود باید معصوم باشد، بلكه قبل از آن نیز باید معصوم باشد، زیرا كلمه «الظالمین» در آیه 124 سوره بقره، همان‌گونه كه از نظر افراد عمومیت دارد، از نظر زمان نیز مطلق است، یعنی به محض این كه فردی در زمانی مصداق «ظالم» باشد (به خدا شرك ورزیده، یا گناهی مرتكب شده باشد) شایستگی احراز مقام امامت از او سلب می‎شود.
به عبارت دیگر، بدون شك حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ امامت را برای آن دسته از ذریه خود كه در تمام عمر گناه‎كار بوده، و یا در آغاز نیكوكار بوده و سپس بدكار شده‎اند در خواست نكرده است، بنابراین، ‌دو دسته باقی می‎ماند:
1. آنان كه در آغاز گناه‎كار بوده و سپس توبه كرده و نیكوكار شده‎اند.
2. آنان كه هیچگاه مرتكب گناه نشده‎اند.
و خداوند دسته نخست را استثنا كرده است. نتیجه می‎گیریم كه پس امامت به دسته دوم اختصاص دارد.

2. أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكمْ[4]

از خدا، رسول خدا و پیشوایان خود اطاعت كنید.


در این آیه، اطاعت از «اُولِی الاَمرْ» بسان اطاعت از پیامبر خدا واجب گردیده است، بدیهی است اطاعت بی‎قید و شرط از كسی در صورتی جایز و واجب است، كه احتمال خطا و لغزش در مورد او راه نداشته باشد؛ زیرا درغیر اینصورت چه بسا اطاعت از او به معصیت و نافرمانی خدا بیانجامد،‌كه حرام و ناپسند است، و هرگز خداوند گناه را نمی‎پسندد و انجام آن را بر كسی روانمی‎دارد.

دلائل روائي

در احاديث و روايات زيادي، موضوع عصمت ائمه ـ عليهم السلام ـ مطرح شده است كه فقط دو نمونه را ذكر مي كنم:

1. شيخ صدوق در كتاب هاي خود اين حديث را نقل نموده است كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «انا و علي و الحسن و الحسين و تسعة من ولد الحسين، مطهرون معصومون»[5]من و علي و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين، پاك و معصوم از گناه هستيم.

2. امير المومنين ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «انما الطاعة لله و لرسوله و لولاة الامر و انما امر بطاعة اولي الامر لأنهم معصومون مطهرون لا يأمرون بمعصية. همانا حق اطاعت از آن خدا و رسول و صاحبان امراند. بدان جهت خداوند به اطاعت اولي الامر دستور داده است كه آنان معصوم از خطايند و به گناه امر نمي كنند».[6]

دلائل عقلی


پيامبر و امام، از جانب خداوند انتخاب شده‌اند تا بشر را به سوى صراط مستقيم الهى و هدف نهائى كه همان كمال مطلق است، هدايت و راهنمايى كنند، حال اگر خود آن‌ها از صراط مستقيم منحرف شده، پاى‌بند به دستوراتى كه خود داده‌اند نباشند و بر خلاف محتواى رسالتشان گام بردارند، اقتدار خود را در ميان مردم از دست مى‌دهند و مردم رفتار متناقض با گفتارشان را به رخ شان خواهند كشيد و ديگر به آن‌ها اعتماد نخواهند كرد. در نتيجه هدفى كه خداوند از رسالت و امامت آن‌ها مد نظر داشته محقق نشده و نقض غرض خواهد شد و نقض غرض شايسته خداوند حكيم نيست؛ ازاين رو، پيامبر و امام بايد معصوم باشد تا مردم به او اعتماد كنند و غرضى خداوند از انتخاب آن‌ها داشته است، حاصل شود.

خواجه نصير الدين طوسى در تجريد الإعتقاد در اين باره مى‌گويد:
قال: ويجب في النبي العصمة ليحصل الوثوق فيحصل الغرض.[7]
پيامبر بايد معصوم باشد تا مردم به او اعتماد كنند و در نتيجه غرض از بعثت حاصل شود

بنابراين اگر پيامبر و امام معصوم نباشند، غرضى كه خداوند از نصب آن‌ها داشته است، نقض شده و نقض غرض براى خداوند حكيم جايز نيست.

مسؤولیت حفظ دین از خطر تحریف و تغییر، برعهده امام است، چنان‌كه او عهده‎دار هدایت دینی افراد نیز می‎باشد. بدیهی است انجام این دو مسؤولیت و تحقق بخشیدن به این دو آرمان دینی، در گرو مصونیت امام از خطا و انحراف است، به خصوص كه هدایتگری در سخن و گفتار خلاصه نمی‎شود، بلكه تأثیر عمل امام در جهت دادن به رفتار جامعه، به مراتب بیشتر از گفتار او است. به همین دلیل، باید امام در فهم و بیان احكام دینی و نیز در عمل به آن‎ها، مصون از خطا و لغزش باشد تا پیروان خود را به طور صحیح هدایت كند. بدیهی است اصل عقلی مزبور در مورد سومین مرتبه از عصمت ـ یعنی عصمت از خطا در تشخیص مصالح و مفاسد جامعه اسلامی ـ نیز جاری است.
در این پاسخ از کتاب عقائد استدلالی نوشته علی ربانی گلپایگانی و نرم افزار پاسخ و همچنین مقاله عصمت ائمه اهل بيت (ع) از ديدگاه عقل و نقل نوشته گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر (عج) بهره گرفته شده است.

[1] بقره : 124.

[2] لقمان/ 13
[3] طلاق/ 1
[4] نساء : 59.
[5]. شيخ صدوق، عيون اخبارالرضا، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، ج1، ص64. شيخ صدوق، کمال الدين، تحقيق علي اکبر غفاري، قم، جامعه مدرسين، 1362ش، ص280.
[6]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تحقيق سيد هدايت الله المسترحمي، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1983م، ج25، ص200.
[7] الحلي الأسدي، جمال الدين أبو منصور الحسن بن يوسف بن المطهر (متوفاى 726هـ)، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص471، تحقيق و تصحيح: الشيخ حسن حسن زاده الآملي، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم، 1417هـ.

[="Tahoma"][="Indigo"]با سلام.
چند سوال داشتم:
اگر بخواهیم فقط به دلایل قرانی و عقلی اکتفا کنیم:
1- طبق قران ما فقط باید از اولوالامر اطاعت کنیم، اما چطور ثابت می کنیم که اولوالامر همان دوازده امامی است که ما می گوییم.
2- گفته شده است که از اولوالامر اطاعت کنید اما اطاعت یعنی چه؟ یعنی اینکه آنها امام هستند؟
3-در دلایل عقلی گفته شده است که برای اینکه مردم به آنها اعتماد کنند نیاز است که خودشان گناه نکنند. اما درست است که اگر کسی معصموم باشد مردم اورا بیشتر قبول میکنند ولی اگر هم کسی اینطور نباشد ولی صراط مستقیم را بشناسد و ثانیا گناهانش را قبول داشته باشد چون جایز الخطا است باز هم مردم با استفاده از عقل خود می توانند درک کنند که برای امامت نیاز به او دارند مثلا همین ولایت فقیه معصوم نیستند. مرتکب خطا و اشتباه هم میشوند ولی عقل حکم می کند که برای تشکیل یک جامعه اسلامی منسجم این سیستم را قبول کنیم. اینکه ولی فقیه به میزان زیاد از گناه دوری کند و سعی در پرهیز داشته باشد و سایر شرایط برای رهبری کفایت میکند. نمی شود که امام هم مثل ولی فقیه باشد؟ اصلا شاید همه ی مراتب عصمت نیاز نباشد و همین که بتواند بدون خطا مصالح جامعه ی اسلامی را تشخیص دهد کافی باشد؟
[/]

مشکات;402092 نوشت:
دلیل عقلی و نقلیش چیه؟


هيچ عقلي حكم نمي كند كه خداوند كسي را به عنوان امام براي ما جعل و نصب كند كه خود نقص داشته باشد زيرا امام راهبر هست ولذا امامي كه نقص داشته باشد خود راه را نمي تواند پيدا كند چه برسد به هدايت امت لذا امام نور هست و نور هم براي ضرورت برون رفت از تاريكي هست يخرجهم من الظلمات الي نور
حال ايا معقول است كه خداوند كسي را امام ما قرار دهد كه خود اكنده از نواقص و مبرا از گمراهي نباشد؟ لذا كاركرد امام خروج مردم از تاريكي به سمت نور هست در نتيجه عقل حكم مي كند كه پيشوا معصوم باشد

عصمت ائمه هم يك مسئله تكوينيست و اختصاص به يك زمان خاص ندارد و بقيه اهل بيت هم در ان زمان حضور جسمي نداشتند كه زير كسا باشند اما روايت وارد شده از ناحيه معصمومين گواهي مي دهد كه انها نيز معصوم هستند

در باره نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت، سخنان و احادیث بسیاری آمده است. یک سخن آن است که امام صادق از پدرش امام باقر از جابر بن عبدالله انصاری روایت می‏کند. جابر گوید من در اتاق ام سلمه(همسر پیامبر) نزد رسول اللّه‏ بودم که خداوند این آیه را نازل فرمود: «إِنَّما یُریدُ اللّه‏ُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ همانا خداوند می‏خواهد از شما اهل بیت پلیدی را بزداید و شما را پاکیزه و مطهّر گرداند.»
در این هنگام رسول اللّه‏،حسن و حسین و فاطمه را فراخواند جلوی خود نشاند، علی را فرا خواند و پشت سر خود نشاند و گفت:" خداوند! اینان اهل بیت من اند پلیدی را از آنان دور دار و آنان را پاکیزه گردان."

ام سلمه که شاهد صحنه بود پرسید: ای رسول خدا! آیا من هم با آنانم؟ پیامبر پاسخ داد: تو به راه خیر هستی. جابر گوید من گفتم: ای پیامبرخدا! خداوند این خاندان پاکیزه وذریّه مبارک را حرمت و اکرام کرد که پلیدی را از آنان دور ساخت. فرمود: ای جابر! زیرا آنان خاندان من و از گوشت و خون من هستند، برادرم علی بزرگ اوصیا، دو پسرم (حسن و حسین) بهترین نوادگانِ (پیامبران)، و دخترم فاطمه بزرگ بانوان است، و مهدی از ماست. جابر گوید پرسیدم: ای رسول خدا! مهدی کیست؟ امامان بعد از من از نسل حسین هستند. نُهمین آنان قائم است که سراسر زمین را از عدالت پر کند، و بر تأویل قرآن قتال کند چنان که من بر تنزیل آن قتال کردم.

کفایة الأثر، ص 65-66

مشکات;405036 نوشت:
گفته شده است که از اولوالامر اطاعت کنید اما اطاعت یعنی چه؟ یعنی اینکه آنها امام هستند؟

هر مقامي كه در اطاعت از رسول نصب شده است در مقام اولي الامر هم به واسطه معطوف و معطوف عليه مترتب مي شود

مشکات;405036 نوشت:
ولایت فقیه معصوم نیستند

دوست عزيز براي يقين به گناه و اشتباه ديگران بايد استصحاب شود در غير اين صورت كه به همين راحتي نمي توان عنگ خطا و اشتباه زد در نتيجه عصمت خود داراي مراتب و درجاتي هست كه هر كسي مي تواند به انجا برسد اما عصمت اهل بيت بالاترين مراتب هست شما به ايه 6 سوره مائده دقت كنيد خداوند تصريح دارد كه با انجام فرائص من جمله نماز ما را تطهير مي كند اما طهارت اهل بيت خاص و انحصاري و تكويني بوده و نوع دوم تطهير هم اكتسابيست و حصولي كه يكي از فقها به نام شيخ انصاري بودند كه ايشان در جمع شاگردان خود مي گفتند من حتي فكر كناه هم نمي كنم و از ايشان پرسيدند چگونه مي شود؟ گفت ايا شما فكر اين را مي كنيد كه فضولات خودتان را بخوريد؟ همه گفتند نه و او گفتن گناه نيز در نزد من اينگونه هست لذا بسياري از بزرگان به ان مراتب عصمت اكتسابي رسيده اند دسوت عزيز و همچنين در دهه 1330 از ايت الله اراكي سوال كردند چه كسي را به عنوان مرجع انتخاب كنيم ايشان گفتند خوانساري و از اراكي رضوان الله پرسيدند و گفتند در مورد عدالت و مقام علمي وفقه خوانساري براي ما بگوييد ايشان گفتند از عصمت ايشان سوال كنيد حال مقام و مسند به جاي خود

kheymegahabalfazl;405044 نوشت:
هر مقامي كه در اطاعت از رسول نصب شده است در مقام اولي الامر هم به واسطه معطوف و معطوف عليه مترتب مي شود

دوست عزيز براي يقين به گناه و اشتباه ديگران بايد استصحاب شود در غير اين صورت كه به همين راحتي نمي توان عنگ خطا و اشتباه زد در نتيجه عصمت خود داراي مراتب و درجاتي هست كه هر كسي مي تواند به انجا برسد اما عصمت اهل بيت بالاترين مراتب هست شما به ايه 6 سوره مائده دقت كنيد خداوند تصريح دارد كه با انجام فرائص من جمله نماز ما را تطهير مي كند اما طهارت اهل بيت خاص و انحصاري و تكويني بوده و نوع دوم تطهير هم اكتسابيست و حصولي كه يكي از فقها به نام شيخ انصاري بودند كه ايشان در جمع شاگردان خود مي گفتند من حتي فكر كناه هم نمي كنم و از ايشان پرسيدند چگونه مي شود؟ گفت ايا شما فكر اين را مي كنيد كه فضولات خودتان را بخوريد؟ همه گفتند نه و او گفتن گناه نيز در نزد من اينگونه هست لذا بسياري از بزرگان به ان مراتب عصمت اكتسابي رسيده اند دسوت عزيز و همچنين در دهه 1330 از ايت الله اراكي سوال كردند چه كسي را به عنوان مرجع انتخاب كنيم ايشان گفتند خوانساري و از اراكي رضوان الله پرسيدند و گفتند در مورد عدالت و مقام علمي وفقه خوانساري براي ما بگوييد ايشان گفتند از عصمت ايشان سوال كنيد حال مقام و مسند به جاي خود


با عرض سلام. من هم سوالم این است که اگر عصمت ائمه اکتسابی باشد عقل ما راضی می شود که امام باشند.
پس چگونه عصمت را به طور کامل از ابتدای تولد اثبات می کنیم؟
به علاوه با فرض اینکه عصمت را پذیرفتیم. چطور معصوم را تشخیص دهیم؟مثلا اسماعیلیه می کفتند که امام بعدی اسماعیل است و نه امام جعفر صادق.
نکته ی دیگر اینکه اگر می گوییم چون امام راهبر است پس نباید گناه کرده باشد، یعنی امام برای راهبری بشر این قدر مهم است، پس ما چرا نباید از این راهبر و این امام بهره مند باشیم؟ آیا این به این معنی است که حضورش خیلی هم ضروری نیست؟ اگر این طور نتیجه شود پس شاید عصمت آنها (تاکید می کنم، عصمت در همه ی جنبه ها و از ابتدای تولد) هم شاید خیلی ضروری نباشد؟

و یک سوال: استصحاب یعنی چه؟ برای یقین به خطا (نه گناه) هم لازم است؟

مشکات;406648 نوشت:
با عرض سلام. من هم سوالم این است که اگر عصمت ائمه اکتسابی باشد عقل ما راضی می شود که امام باشند.

سلام
با تشكر
برادر عصمت اهل بيت اكتسابي نيست بلكه انتصابي هست يعني خداوند درانها نصب مي كند و لدني و خدادادي هست كه بالاترين مرتبه عصمت مي باشد

مشکات;406648 نوشت:
پس چگونه عصمت را به طور کامل از ابتدای تولد اثبات می کنیم؟
به علاوه با فرض اینکه عصمت را پذیرفتیم. چطور معصوم را تشخیص دهیم؟مثلا اسماعیلیه می کفتند که امام بعدی اسماعیل است و نه امام جعفر صادق.

برادر اسماعيل فرزند امام جعفر صادق ع بوده است و اختلاف بين اسماعيله و اثني عشر در اين بوده است كه انها مي گفتنند امام ما اسماعيل است اما اثني عشر قائل بر اين هست امام كاظم به عنوان جانشين امام هست، اينكه چه كسي بر حق است روايت هاي رسول نشان دهنده ان است از يك طرف روايت متواتر اثني عشر خليفه مهر بطلاني بر واقفيه (اسماعيليه) هست يعني انها در همان هفتمي خود توقف كردند در صورتي كه احاديث كتاب عامه هم بر 12 امير، خليفه و نقيب گواهي مي دهد و از طرفي هم اسماعيل فوت شده بوده لذا امامي كه در قيد حيات نيست قابل پيروي نيست ضمن اينكه اگر اسماعيل امام باشد بايد اولا دليل اقامه كنند دوما اينكه بايد اعجاز بهمراه داشته باشند، البته بحث اعجاز خود بحث مفصلي دارد، حال من از يك اسماعيله سوال بپرسم كه دليل تو بر امامت اسماعيل چيست او چه روايتي دارد؟ مبناي او چيت؟ كدام سنت هست؟ كدام روايت هست؟ كدام كتاب هست، ايا برهاني براي اقامه دارد؟
مثلا اقايان دجال احمد البصري ادعاي عصمت دارد در صورتي كه وقتي شما به خطبات و بيانه هاي ايشان رجوع مي كنيم مي بينيد هنوز اصول اوليه ادبيات عرب را بلد نيست، حال اين چه امامي هست كه سواد ادبيات ندارد؟ اين چه عصمتي هست كه حتي مصونيت از نوشتار ندارد؟ اين چه امامي هست كه مصونيت از خطا ندارد؟

مشکات;406648 نوشت:
نکته ی دیگر اینکه اگر می گوییم چون امام راهبر است پس نباید گناه کرده باشد، یعنی امام برای راهبری بشر این قدر مهم است، پس ما چرا نباید از این راهبر و این امام بهره مند باشیم؟ آیا این به این معنی است که حضورش خیلی هم ضروری نیست؟ اگر این طور نتیجه شود پس شاید عصمت آنها (تاکید می کنم، عصمت در همه ی جنبه ها و از ابتدای تولد) هم شاید خیلی ضروری نباشد؟

اتفاقا حضور حجت در هر عصري از التزامات هست برادرم، لكل قوم هاد
اما اينكه چرا حاضر نيستند تا از ايشان بهره مند شويد را پاسخش رو علامه الوسي كه سلف العقيده هست در روح المعاني بسيار زيبا و جامع داده اند

متى فارق هذا الإنسان العالم مات العالمروح المعاني، ج 1، ص 220، و ج1، ص221
اين انسان کامل اگر از بين برود، عالم نابود مي­شود؛ يعني هستي عالم وابسته به وجود اين انسان کامل است.
همان طوري که در زيارت جامعه کبيره مي­خوانند که:
بكم فتح الله وبكم يختم.
بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 99، ص 131
آغاز هستي با شما بوده است و فرجام هستي هم با شما خواهد بود؛ يعني شما که از بين برويد هستي بهم خواهد ريخت.
بعد آقاي آلوسي ادامه مي­دهد و مي­گويد:
لأنه الروح الذي به قوامه فهو العماد المعنوي للسماء والدار الدنيا
روح المعاني، ج 1، ص221
اين انسان کامل روح عالم هستي است که قوام عالم هستي به او بستگي دارد و او پايه معنوي براي آسمان و دنيا است.
تا آنجا که مي­گويد:
جارحة من جوارح جسد العالم الذي الإنسان روحه ولما كان هذا الأسم الجامع قابل الحضرتين بذاته صحت له الخلافة وتدبير العالم.
روح المعاني، ج 1، ص221
اين انسان کامل، اسم جامع الهي در آن تجلي کرده است که در دنيا و آخرت لباس خلافت اللهي به تن کرده است و تدبير عالم به عهده اوست.

برادرم اين عبارات شهادت مي دهند كه تاثيرات و مزاياي يك حجت به معناي حضور فيزيكي او نيست بلكه شما از وجود هم در طول عمر بهره خواهيد بورد زيرا وجود او عامل قوام و دوام دنيا هست كه در خفا و چه در حاضر

مشکات;406648 نوشت:
و یک سوال: استصحاب یعنی چه؟ برای یقین به خطا (نه گناه) هم لازم است؟

استصحاب يعني اينكه بايد جرح و تعديل يك شخصي مورد بررسي قرار بگيرد و همان طور كه قران مي فرمايد: فبشر العباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه، يعني شما بايد نقل قول ها را بشنوي تا بهترين را انتخاب كنيد و نه اينكه هر كسي افاضه اي درباره عدم صحت و سقم اخلقي يك شخص شهادت داد براحتي پذيرفته شود

با سلام..
به نظر من این بحث ها مربوط به قبل از گذر دوران امامت ائمه هست. الان که دوران امامت این بزرگواران طی شده و بر همه عصمت این امامان به اثبات رسیده، شاید بتونیم بگیم که وقوع شی بهترین دلیل بر امکان شی هست. یعنی اینکه اگر امروز از ما بپرسند که آیا ائمه همگی معصوم بودند؟ باید گفت بله. و دلیل آن زندگی آن بزرگواران است که هیچگونه گناه و اشتباهی در آن رخ نداده.

موضوع قفل شده است