جمع بندی چرا در دفاع مقدس ، علمای ایران با علمای نجف به توافقی برای تمام کردن جنگ نرسیدند؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا در دفاع مقدس ، علمای ایران با علمای نجف به توافقی برای تمام کردن جنگ نرسیدند؟

اونجور که من در جریان هستم ... نجف مهد علمای شیعی بوده و بسیاری از علمای شیعی در طول تاریخ از این شهر برخواسته اند و مطمینا در زمان جنگ میان ایران و عراق مراجع دینی زیادی در درون این کشور وجود داشتند ...
و در اون زمان هم که ایران پر از علمای دینی بوده و خوده امام خمینی هم که در راس اونها ...

چرا علمای دینی عراق جنگ رو تحریم نکردن ؟؟؟ چرا حداقل به یه توافق نرسیدن ؟؟؟ چرا اعلام نظر نکردند ؟؟؟

ممنون از پاسخگوییتون .

[="Tahoma"][="#4169e1"]سلام علیکم

من نظرخودمو میگم تا بقیه بیان نظر بدن
اولین دلیلش قوم عربه و عراقی و تفاوتی که بین اونها با ایرانی و قوم فارس هست

در ایران امام اشاره ای می کردن ملت در صحنه بودند
اما تمام این سال ها مشکلات عراق رو می بینیم و نقش مراجع رو

کی شما یک حرکت انقلابی درست حسابی از مردم عراق علیه صدام دیدین؟
مرجعیت اونجا این پذیرشی رو که در ایران داره نداره

مسلماً مراجع قادر به رسیدن به اجماع بوده ان اما وقتی گوش شنوایی نباشه دادن فتوا دردی رو دوا نمی کنه[/]

صدام دیکتاتور مگه جایی برای اظهار نظر علما گذاشته بود؟
صدام سربازان عراقی که از جنگ فرار میکردن گوششونو میبرید
علمای عراقی اگه حرکتی میکردن صدام چنان خفه شون میکرد صداشونم در نمی اومد

دو تا چیز به ذهنم رسید :

1- نمیدونم شما خبر دارین عاشورا تاسوعا تو عراق چجوری میشه یا نه ... 10 برابر ایران مردم میریزن تو خیابون و عزا داری میکنن .
2- من صحبتم در مورد مراجع بود ... اگر 2 تا یا 3 تا از مراجع نظره خودشون رو اعلام میکردند ... حداقل عراقی ها میفهمیدند که در جبهه باطل وایسادن ...

جالب اینجاست که تو جنگ ایران و عراق هم از بلندگو های ایرانی ها صدای الله اکبر شنیده میشد و هم از بلند گوهای اونا ...

ابوالفضل;400917 نوشت:
صدام دیکتاتور مگه جایی برای اظهار نظر علما گذاشته بود؟
صدام سربازان عراقی که از جنگ فرار میکردن گوششونو میبرید
علمای عراقی اگه حرکتی میکردن صدام چنان خفه شون میکرد صداشونم در نمی اومد

1- یه عالم روحانی نباید با این کار داشته باشه که صدام میخواد خفش کنه یا نکنه ... باید حرفش رو بزنه ... و گرنه چه مرجع بودنی .
2- در مورد بریدن گوش ... من داستانی رو خونده بودم که سربازای عراقی رو به عنوان اسیر گرفته بودند ... وقتی میخواستن بهشون خون وصل کنن ... سرنگ خون رو از تنشون میکندن ... میگفتن خونه ایرانی به ما نزنین ... اون ها هم با اعتقاداتشون اومده بودن تو جنگ ... و گرنه نمیتونستن 8 سال جلوی ما وایسن ...

[="Tahoma"][="#4169e1"]

عنکبوت سرخ;400920 نوشت:
دو تا چیز به ذهنم رسید :

1- نمیدونم شما خبر دارین عاشورا تاسوعا تو عراق چجوری میشه یا نه ... 10 برابر ایران مردم میریزن تو خیابون و عزا داری میکنن .
..


بله باخبریم
اینها همون کوفی هاهستن دیگه
خودشون مسلم رو و امام رو شهید کردن و خودشونم به عزا نشستن
اینها قوم عجیب غریبین
گول عزاداریاشونو نخورین
روحیه حق طلبی به این سادگیا احراز نمیشه. چه بسا بچه هیاتیایی که همینجا تو ایران، هرروزشون عاشوراس اما حق طلب واقعی نیستن

البته من از تاریخ کشور عراق بی اطلاعم که مراجع اون موقع درچه سطح از انزوا بودن یا چه نظری در رابطه با جنگ داشتن . اما اگه هیچ نظر و فتوایی ندادن دوحالت بیشتر نداره

یا این اونا رو از عدالت لازم میندازه که در برابر چنین ظلم آشکاری سکوت کردن
یا بخاطر مصالح بالاتری مجبور به تقیه بودن. مورد دوم رو محتمل تر میدونم و ان شاء الله که دوستان اهل اطلاع ، پاسخگو باشند

یاعلی[/]

eslamic110;400930 نوشت:

بله باخبریم
اینها همون کوفی هاهستن دیگه
خودشون مسلم رو و امام رو شهید کردن و خودشونم به عزا نشستن
اینها قوم عجیب غریبین
گول عزاداریاشونو نخورین
روحیه حق طلبی به این سادگیا احراز نمیشه. چه بسا بچه هیاتیایی که همینجا تو ایران، هرروزشون عاشوراس اما حق طلب واقعی نیستن

البته من از تاریخ کشور عراق بی اطلاعم که مراجع اون موقع درچه سطح از انزوا بودن یا چه نظری در رابطه با جنگ داشتن . اما اگه هیچ نظر و فتوایی ندادن دوحالت بیشتر نداره

یا این اونا رو از عدالت لازم میندازه که در برابر چنین ظلم آشکاری سکوت کردن
یا بخاطر مصالح بالاتری مجبور به تقیه بودن. مورد دوم رو محتمل تر میدونم و ان شاء الله که دوستان اهل اطلاع ، پاسخگو باشند

یاعلی

سلام ...
ممنون از پاسخگوییتون ...
ولی مگه چه تقیه ای میتونسته وجود داشته باشه ... دو تا کشور شیعه شروع کردند به کشتن همدیگه و از بین بردن مال و دارایی همدیگه ...
این همه آدم کشته شد و این همه عقب افتادیم ...

[="Tahoma"][="#4169e1"]تقیه دلایل خیلی وسیع تر داره و فلسفه ی عمیق تر

اینکه اون مرجع در وهله ی اول مسئول خودش خونوادش کشورش و بعد تموم کشورهای هم اعتقاد و درنهایت جامعه ی انسانیه
و این مسئولیت هاش رو باید عاقلانه تقسیم کنه
خب ممکنه فرد ببینه اگه با دادن فتوا کشته بشه و حتی صحبتش با تبلیغات سوء حکومت به گوش همه ی مقلدینش هم نرسه و خیلی تبعات برای خودش و خونوادش بیاره و در آخر اوضاع هیچ تفاوتی هم نکنه، بلکه مفاسد بیشتری نسبت به قبل ایجاد کنه، شرایط رو مهیای تقیه ببینه

تازه این یه نظر و فلسفه اس
هرمرجعی رو باید باخودش نشست و ازش پرسید
یا لااقل از اهل اطلاع پرسید. من خودمم با اینکه چندان سوال نیس برام اما بدم نمیاد بدونم اگه واقعاً سکوت کردن، چرا؟[/]

[="Times New Roman"][="Navy"]سلام علیکم و رحمه الله

بدون اطلاع از وضعیت عراق آن زمان و علما و شیعیان عراقی نمی توان دیدگاه درستی در این موضوع داشت.

شیعیان عراق و بسیاری از اهل سنت در خفقان دیکتاتوری یک پادشاه که گوئی از جاهلیت به این دوره آمده بود زندگی میکردند.

انتفاضه شیعیان عراق در سال 1991 که با سرکوب عناصر بعثی و با استفاده از مزدورانی همچون سازمان منافقین سرکوب شد و کشتارهای بعد آن بیان گر دیدگاه شیعیان و علمای شیعه در زمان صدام حسین است.

ولی این انتفاضه زمانی ممکن شد که جنگ خلیج فارس ( جنگ کویت ) اتفاق افتاد و صدام از تمام نیروهای استخباراتی و نظامی اش برای سرکوب و کنترل نمیتوانست در چند جبهه ( جبهه مبارزه با اکراد در کردستان عراق - جبهه انتفاضه شیعه و جنگ کویت که خودش آغازگر آن بود ) نفع ببرد.

بنده از چند نفر از دوستان عراقی که بستگانی از آنها در عراق باقی مانده اند ولی خودشان توسط صدام از عراق اخراج شده بودند شرح حالاتی شنیدم که قسمتهائی از آنرا بازگو میکنم.

علمای شیعه عراق دشمن درجه یک صدام بحساب می آمدند لذا مورد رصد بودند بشکلی که میگفتند کسی جرات اظهار نظر حتی در حضور خانواده یا برادر خودش را نداشت .

یکی از ابزارهائی که صدام از آن استفاده میکرد چرخ گوشت بزرگی بود که از بلژیک برای او آورده بودند و مخالفین خود را از پا داخل آن میکرد و از آنها اعتراف میگرفت.

پس از اتمام اعتراف جسد له شده آنها را در گونی و کیسه پلاستیکی به خانواده هایشان تحویل میداد آنهم به این شرط که اگر کوچکترین نماد عزاداری و یا شیونی از این خانه بیرون بیاید از همین خانه نفر دیگری را به همین شکل خواهند کشت.

حضور شیعیان عراق در جنگ با ایران در اکثر مواقع اجباری و در موارد بسیار هم از روی نا آگاهی و تبلیغات عربی بود.

و این هرگز مورد تائید علمای شیعه در عراق نبود.

یاحق[/]

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد عماد

عنکبوت سرخ;400523 نوشت:
چرا در دفاع مقدس ، علمای ایران با علمای نجف به توافقی برای تمام کردن جنگ نرسیدند؟

سلام علیکم

در موضوع سوال شما خدمتتان عرض می شود که اگر منظورتان از توافق چیست؟ مگر حکومت وقت عراق از علما و مراجع نجف حرف شنوی داشت تا علمای ایران و نجف به توافق برسند
مثلا اگر علمای نجف و ایران به توافق می رسیدند که هر کشور به سر مرز اولیه برگردد و علمای نجف این توافق را به صدام اعلام می کردند ،به نظر شما صدام می گفت چشم !!!!!
از طرفی مگر علمای عراق طرفدار دولت عراق بودندو با علمای ایران مخاصمه داشتند که به توافق برسند ؟ نه هیچکدام از علمای شیعه عراق در جنگ از صدام حمایت نکردند و اگر شرایط ایجاب می کرد در این جنگ به نفع شیعه کار می کردند

عنکبوت سرخ;400523 نوشت:
چرا علمای دینی عراق جنگ رو تحریم نکردن ؟؟؟
عنکبوت سرخ;400523 نوشت:
چرا حداقل به یه توافق نرسیدن ؟؟؟ چرا اعلام نظر نکردند ؟؟؟


اگر شرایط علمای نجف را ملاحظه بفرمائید ، در خفقان صدامی نمی توانستند چنین کاری انجام دهند

عنکبوت سرخ;400920 نوشت:
- نمیدونم شما خبر دارین عاشورا تاسوعا تو عراق چجوری میشه یا نه ... 10 برابر ایران مردم میریزن تو خیابون و عزا داری میکنن .
2- من صحبتم در مورد مراجع بود ... اگر 2 تا یا 3 تا از مراجع نظره خودشون رو اعلام میکردند ... حداقل عراقی ها میفهمیدند که در جبهه باطل وایسادن ...


شرایط طوری بود که همین که به نفع صدام اعلام نظر نکردند ، مقاومت برزگی کرده اند ، نمی توانستند بگویند جبهه صدام باطل است ، حوزه نجف از بین می رفت

عنکبوت سرخ;400922 نوشت:
- یه عالم روحانی نباید با این کار داشته باشه که صدام میخواد خفش کنه یا نکنه ... باید حرفش رو بزنه ... و گرنه چه مرجع بودنی .

اگر این ایده شما را همه علمای شیعه داشتند الان اثری از شیعه باقی نمانده بود ،
مگر پیامبر اسلام صلی الله علیه واله وسلم در 13سالی که در مکه بودند ، در مقابل شکنجه صحابه مظلوم خود در مقابل ابوجهل و ابوسفیان و..شمشیر کشیدند بارها مقابل چشمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم یاسر ، عمار ، سمیه ، بلال و ... شکنجه میشدند
عمار بن ياسر عنسى كه مادر او سميّه نخستين كسى است كه در راه اسلام با نيزه ابوجهل به شهادت رسيد و همچنين برادرش عبدالله و نيز پدرش ياسر در مكه زير شكنجه قريش به شهادت رسيدند.بلال بن رباح را اميّة بن خلف گرفت و او را در گرماى شديد نيمروز (در بطحاى مكه ) به پشت خواباند و سنگى بزرگ را سينه اش نهاد تا به محمد كافر شود ولى همچنان در زير شكنجه اءحد اءحد مى گفت .ديگر كسانى كه با وسايل و عناوين مختلف مورد شكنجه هاى شديد قرار گرفتند به نامهاى زيرند:
1- عامر بن فهيره ، 2 - خبّاب بن اءرتّ، 3 - صهيب بن سنان رومى ، 4 - ابو فكيهه ، 5 - امّ
عبيس (يا امّعنيس )، 6 - زنّيره (كنيز رومى )، 7 - نهديّه و دخترش ، 8 - لبيبه

فشار طاقت فرساى قريش به جايى رسيد كه پنج نفر از اسلام برگشتند و بت پرستى را از سر گرفتند، آنان عبارتند از: 1 - حارث بن زمعه ، 2 - ابوقيس بن فاكه ، 3 - ابوقيس بن وليد، 4 - علىّ بن اميّه ، 5 - عاص بن منبّه ، كه اينان در بدر كشته شدند و خداى متعال درباره ايشان آيه اى نازل كرد(1)
اگر این فرمایش شما درست باشد پیامبر صلی الله علیه واله وسلم باید شمیشیر بر می داشتند و از صحابه در مقابل آنهمه آزار حمایت می کردند
پس گاهی شرایط ایجاب نمی کند که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم یا امامی یا مرجعی یا رهبری دست به اقداماتی بزند
اگر پیامبرصلی الله علیه واله و سلم در آن زمان در مقابل دشمن شمشیر می کشیدند اثری اسلام باقی نمی ماند
اگر حضرت علی علیه السلام در مقابل مهاجمان به خانه و ضرب شتم حضرت زهرا سلام الله علیه دست به اقدامات نظامی می زدند الان اثری از اسلام نبود
همینطور است کار علمای نجف ، اگر اینان دست به مخالفت با صدام می زدند ، چون شرایط برای این کار مهیا نبود نه تنها کارشان ثمره ای نداشت بلکه باعث از بین رفتن حوزه نجف نیز می شدند
1.نساء /97 سيرة النّبى ، ج 2/283؛ ترجمه تاريخ يعقوبى ، ج 2/385؛ امتاع الاسماع ، ص 20

اگر جریان مرحوم باقفی را مطالعه بفرمائید نگاهتان به قضیه عوض میشود
نوروز 1307 ش خاندان پهلوی (همسر و دختران رضا شاه) بدون حجاب به حرم حضرت معصومه(س) وارد شدند. آیت الله محمدتقی بافقی و چند نفر دیگر اعتراض کردند. آنها از حرم بیرون رفتند و به تهران اطلاع دادند.
رضا شاه با وزیرش تیمور تاش و سرباز و توپ و مسلسل به قم آمد، با چکمه وارد حرم شد. تیمور تاش با کفش وارد مسجد بالا سر حرم شد و آیت الله بافقی را که در حال نماز بود کشان کشان به کنار ضریح حرم برد. و در جلوی رضا شاه افکند. رضا شاه با لگد و عصا به آیت الله بافقی می زد و فحش می داد. آخرالامر آیت الله بافقی و چند نفر دیگر را دستگیر کرده و به تهران برد و زندانی کرد.
در پی این جریان آیت الله العظمی حکم شرعی زیرکانة صادر نمودند که : «صحبت و مذاکره در اطراف قضیة اتفاقیة مربوط به شیخ محمدتقی (بافقی) برخلاف شرع انور و مطلقاً حرام است» و نقشه حمله رضا شاه به قم و حوزه علمیه را خنثی نمود(1)
این به آن معنا نیست که ایه الله حائری که استاد امام خمینی بودند جان مرحوم بافقی برایشان مهم نبود یا اینکه از جان خودشان می ترسیدند ، این بدان معنا بود که ایشان با این فتوای زیرکانه حوزه علمیه قم را از گزند ظالم و خونخواری چون رضا شاه نجات دادند واگر آن روز ایه الله حائری دستور می دادند که مردم به خیابانها بیایند رضا شاه حوزه علیمه قم را از بین می برد و دیگر امام خمینی پرورش نمی یافت تا فرزند رضا شاه رابیرون کند
پس این شرایط زمان بود به ایه الله حائری اجازه نداد تا علیه رضا شاه قیام کند واین شرایط زمان بود که به امام خمینی این اجازه را داد البته شجاعت امام خمینی بی نظیر یا کم نظیر بود ولی این بدان معنی نیست که ایه الله حائری العیاذ بلله ترسو بود یا از فداکاری می ترسید
جریان ایه الله العظمی خوئی ودیگر علمای نجف نیز چنین بود بحث ترس از جان نبود بلکه بحث مصلحت تشیع در عراق و جهان اسلام بود

1.مجله یاد، شماره 4، ص 47 ـ نقش روحانیت در دوره پهلوی، ص 127

استاد بزرگوار عماد
با تشکر، سوال بنده این است که آیا این پاسخ شما موجب این برداشت نمی شود که این مصلحت اندیشی ها سرپوشی بشود برای هر سکوتی در مقابل ظلم بیدادگران!؟

عنکبوت سرخ;400523 نوشت:
چرا علمای دینی عراق جنگ رو تحریم نکردن ؟؟؟ چرا حداقل به یه توافق نرسیدن ؟؟؟ چرا اعلام نظر نکردند ؟؟؟

واضح ترین جواب این هست که کسی به حرف و فتوای علمای دینی در این دورو زمونه عمل نمی کنه

و یک احتمالش هم ترس می باشد

و احتمال دیگه این هست که شاید ان علما اهل سیاست نبودند

موفق باشید

سلام

عماد;401538 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط عنکبوت سرخ نمایش پست ها
چرا در دفاع مقدس ، علمای ایران با علمای نجف به توافقی برای تمام کردن جنگ نرسیدند؟

سید بهاء الدین;401572 نوشت:
استاد بزرگوار عماد
با تشکر، سوال بنده این است که آیا این پاسخ شما موجب این برداشت نمی شود که این مصلحت اندیشی ها سرپوشی بشود برای هر سکوتی در مقابل ظلم بیدادگران!؟

این که ما در مورد جنگ این طور جسورانه قضاوت کنیم درست نیست.چون خیلی از ماها اونوقت نمیدونستیم اوضاع از چه قرار هست و یا نبودیم.
واین رو هم به عنکبوت سرخ بگم که طرح سوال شما خیلی رُک بود.اول اینکه این هشت سال ما جنگ نکردیم بلکه دفاع کردیم.دوم اینکه کسی منکر کار مردم و علما نیست ولی خیلی از مردم عراق حتی افسرهای اونها مجبور به جنگ شدند و تهدیدشان کردند که خانواده شان رو قتل عام میکنند سوم اینکه خفقان یک فردی که اول با اره جمعی را تکه تکه کرد و بعد کشت مگر اجازه به کسی میداد که جیک بزند سوم اینکه حضرت امام خمینی (ره) گفتند ما در هشت سال جنگ تحمیلی حتی برای یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم.بعد شما نگویید نباید مصلحت اندیشی میشد که جوانان مردم کشته شوند اونا در هر صورت پیروز بودند اصل قضیه شهادت اونا نبود ما هزاران هزار شهید دادیم اما اونا صرفا برای شهادت نمیرفتند اونا برای حفظ شرف و دین رفتند.من این رو به همه ی افرادی که با عنکبوت سرخ موافقند میگم پیشنهاد میکنم برید در مورد هشت سال دفاع مقدس بیشتر مطالعه کنید.بعد از اون علما نه ترس داشتند و نه بدون سیاست بودند بلکه اون ها هم موافق جنگ و دفاع در مقابل ارتش بعث عراق بودند.
سکوت در برابر ظلم نتیجه اش میشود ذلت.رزمندگان و شهدا و علما و جانبازان درس دفاع را از اباعبدالله الحسین(ع) یاد گرفته بودند پس شکی در جنگ تحمیلی نیست.
و اینکه قبول قطع نامه و صلح در اصل مصلحت بود . مواظب باشیم این سوالات تبدیل به شبهه نشود.
ممنون.یاعلی:Gol:

گل نرگس جان ...
مگه میشه کسی رو به زور فرستاد به جنگ ... من برایه شما گفتم ... اسرای عراقی رو گرفته بودند و میخواستن بهشون خون وصل کنند ولی اونا قبول نمیکردند میگفتن خون ایرانی به ما نزنین ... اون ها هم با اعتقاداتشون اومده بودند به جنگ و گرنه نمیتونستن 8 سال جلوی ما وایسن ...
در مورده اینکه ما دفاع میکردیم شکی توش نیست ... ولی وقتی دو تا کشور ریش سفید داره ... به نظره من نباید اینجوری میشد ... وقتی میرزای شیرازی توی نجف اعلام میکنه " الیوم استعمال توتون و تنباکو ... " حتی تو کاخ سلطنتی ایران هم میزنن و قلیون ها رو میشگونن ...

مگه ما این کار رو نکردیم !!!

بحثی هم سره جنگ و روحیه شهادت طلبی نیست ... ولی به نظره من آمریکا اومد و دو تا کشور شیعه رو انداخت به جونه هم و اون دو تا کشور رو 50 سال انداخت عقب ...

البته صحبت های جناب عمار و اینکه گفتند آنها صلاح اندیشی کردند رو تا حدی میتونم قبول کنم ...

ولی انتظاری که من از علمای عراق داشتم این بود که حداقل یکیشون ... میگفت { " الیوم ... " }

بی نظیر هم یه حرفه جالب زد ... به نظره من روحیه ایرانی ها با عراقی ها خیلی فرق داره ... ایرانی ها بابته یه فتوا حاضرن جونشون رو هم بدن ... ولی عراقی ها اینجوری نیستن ...

خدمت سید بهاءالدین گرامی عرض کنم که باید سطحی نگری بله این شبهه وارد است اما اگر عمیق تر و با مطالعه به تاریخ قضیه را مورد بررسی قرار دهیم می بینیم که بسیاری از پیامبران و امامان در عین حالی که شهادت طلب بودند ، و از نثار جانشان در راه خدفشان بیم نداشتند اما شرایط را بررسی می کردند
ایا پیامبر صلی الله علیه واله وسلم همان روشی که در مدینه داشتند در مکه نیز داشتند ؟
ایا حضرت علی علیه السلام همان روشی که در مقابل معاویه و طلحه و زبیر داشتند در مقابل باند سقیفه داشتند؟
ایا امام حسن علیه السلام همان روشی که حضرت علی علیه السلام در مقابل معاویه داشتند ادامه دادند؟
ایا امام حسین علیه السلام که ده سال از امامتشان همزمان با خلافت معاویه بود همان روشی که در زمان یزید اتخاذکردند در مقابل معاویه نیز اتخاذ کردند ؟
و دیگر معصومین
مطالعه دلایل و شرایط هر کدام از روشهای مختلف معصومین نشان گر این مطلب است که علاوه بر جانثاری چیز دیگری نیز باید مراعات شود و آن جانثاری هدفدار است ، جانثاری امام حسین علیه السلام هدفدار بود امام اگر امام حسن علیه السلام همان کار را می کرد تاریخ قضاوت می کند که کار جانثاری بی ثمر بود
پس این قاعده وجود دارد که شرابیط باید ملاحظه شود البته به قول شما ممکن است کسانی از قاعده سوء استفاده کنند و با وجودشرایط بگویند شرایط موجود نیست ، این امر نباید سبب شود که ما قاعده را کنار بگذاریم
سوء استفاده از همه قاعده ها ممکن است ولی نمی توان قاعده را کنار گذاشت
مثلا اگر کسی بگوید اشهدان لا اله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله مسلمان است ، این یک قاعده است ولی ممکن است از همین قاعده که اصل اسلام است سوء استفاده شود وکسی مثل ابوسفیان بدروغ آن را بکار برد ، نباید اصل قاعده زیر سوال رود باید با مطالعه تاریخ طلا از مطلا تشخیص داده شود ، باید آنان که از قواعد سوء استفاده می کنند از آنان که درست استفاده می کنند تمیز داده شوند واین کارشناس مربوطه می طلبد

عماد;402041 نوشت:
عرض کنم که باید سطحی نگری بله این شبهه وارد است

ببخشید هر کار کردم ویرایش نشد
منظورم با دید سطحی نگری است

بی نظیر;401574 نوشت:
واضح ترین جواب این هست که کسی به حرف و فتوای علمای دینی در این دورو زمونه عمل نمی کنه

این فرمایش شما نیاز به توضیح دارد
اولا : از آنجا که بحث مرتبط به زمان جنگ است ، و شما کلی گفته اید و حرفتان را به ایران یا عراق منتسب نکرده اید ، ظاهرا حرفتان ایران را هم شامل میشود ولی مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس نشان دادند که به حرف علما هستند جالب اینکه در این هشت سال حتی امام فتوای جهاد ندادند استقبال مردم از این هم گسترده تر می شد
ثانیا : اگر منظورتان مردم عراق است ، عرض کردیم که شرایط زمان صدام فرق داشت ولی پس از سقوط این دیکتاتور وقتی امریکائی ها با جیش المهدی که در نجف بودند درگیر شدند و نزدیک بود وارد نجف شوند در ان زمان الله سیستانی به علت کسالت و معالجه در لندن به سر می بردند که معالجه را نا تمام گذاشتند وبه عراق آمدند وارد شهر بصره شدند از بصره تا نجف 45کیلومتر ماشین به دنبال ایشان بود که مردم جهان متحر شده و قدرت و شوکت و عظمت مرجعیت شیعه دوباره به نماش گذاشته شد

بی نظیر;401574 نوشت:
یک احتمالش هم ترس می باشد

بله احتمال ترس وجود دارد و عرض کردم که در قاعده کلی شرایط ملاک است وممکن است کسی از قاعده سوء استفاده کرده و از ترس شرایط را بهانه قرار دهد ، ولی این باید شناخته شود نه اینکه همه را با احتمال ترس زیر سوال ببریم

بی نظیر;401574 نوشت:
احتمال دیگه این هست که شاید ان علما اهل سیاست نبودند

این احتمال هم هست ولی درباره علمای مورد بحث درست نیست چون همان ایه الله سیستانی که در زمان صدام به دلیل شرایط موجود در سیاست دخالت نمی کردند ولی بعد از سقوط آن دیکتاتور وارد عرصه شده واگر نبود خط مشی های ایشان وضعیت عراق و مخصوصا شیعه با الان فرق داشت

عنکبوت سرخ;401792 نوشت:
مگه میشه کسی رو به زور فرستاد به جنگ

بله میشود
وقتی عزیزان کسی را زندان کنند و تهدید کنند که باید به جنگ بروی تا آزاد شوند وگرنه کشته میشوند، مجبور میشود به جنگ برود

عنکبوت سرخ;401792 نوشت:
عراقی رو گرفته بودند و میخواستن بهشون خون وصل کنند ولی اونا قبول نمیکردند میگفتن خون ایرانی به ما نزنین

ممکن است یک نفر از عراقیها چنین کاری کرده باشد علاوه بر انکه باید بر این امر مدرک ارائه کرد ، انتساب آن به همه عراقی ها درست نیست
همانطور که ممکن است یک نفر از اسرای ایرانی به خدمت عراقی ها در امده باشد که انتساب آن به همه اسرای ایرانی درست نیست

[="Arial"][="Black"]با سلام خدمت دوستان و کاربران گرامی ، در رابطه با نقش مراجع عظام و مفتی های اهل تسنن کشورهای اسلامی ،عربی برای پایان دادن به منافشه و یا حمایت از طرفین درگیر جنگ اعم از متجاوز یا مدافع برای غلبه و فتح جنگ ، به نظرم میتوان مدعی شد که جریان کلی مواضع و فتاوی علما و مراجع شیعی و سنی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ؛ به نفع رژیم بعث عراق بود ؛؛؛؟ برای اثبات این ادعا شواهد و اسناد متعددی موجود است که در این مجال بزعم حفیر به پاره ای از مهمترین آنها بصورت تیتروار اشاره می نمایم : 1- بسیج امکانات مالی و انسانی در دول عربی و اسلامی برای حمایت از رژیم بعث عراق تا نیل به پیروزی در جنگ؛ کاری دشوار وسخت بود که همکاری بین الدولی وسیع وهمراهی اذهان عمومی کشورانشان را طلب میکرد ، بدیهی است این حمایت ها در ابعاد و عرصه های مختلف ظهور و بروز پیدا کرد تا حدی که کشورهای کویت ،اردن ،مصر،عربستان سعودی بطورآشکار سرزمین های خود را بنابر نیاز و در حد امکانشان در اختیار صدام گزاردند و حتی با مشارکت کشورهای سودان،تونس ،مراکش ،اسراییل و... نیروهای رزمی ومتخصص خود را برای جنگیدن به معرکه اعزام کردند که شماری از آنان بدست رزمندگان غیورایران به هلاکت رسیده و یا به اسارت درآمدند ؛ القرض اقداماتی همچون : الف) صدورفتاوی مفتی های اهل تسنن ب) اعلام مخالفت بعضی از علما و مراجع شیعه اعم از مقیم در ایران و عراق و... با مواضع بحق نظام و امام راحل (قدس سرّه) در دفاع و مقابله با متجاوز تا احقاق دفع تجاوز،محکومیت و تنبیه متجاوز و وصول خسارتهای وارده ؛ بویژه بعد ازپیشنهاد آتش بس هدفمند و سه ماهه صدام به بهانه ی حرام بودن جنگ در ماههای حرام ( شروع ماه مبارک رمضان) که با مخالفت ایران روبرو گشت شدت گرفت و مبادرت به صدور فتوا در بطلان ادامه ی دفاع مقدس مردم کشورمان بعد از زمان پیشنهاد آتش بس عراق کردند، و اعلام نمودند که از زمان صدور فتوی هر ایرانی اگردرجبهه حضورپیدا کند در صورتیکه کشته شود به او شهید اطلاق نمی شود و به تبع در راه باطل قدم گذاشته است ، و هکذا ....

پرسش:
چرا در دفاع مقدس ، علمای ایران با علمای نجف به توافقی برای تمام کردن جنگ نرسیدند؟ و چرا علمای نجف از صدام می ترسیدند و حقیقت را بیان نمی کردند؟

پاسخ:
منظورتان از توافق چیست؟ مگر حکومت وقت عراق از علما و مراجع نجف حرف شنوی داشت تا علمای ایران و نجف به توافق برسند
مثلا اگر علمای نجف و ایران به توافق می رسیدند که هر کشور به سر مرز اولیه برگردد و علمای نجف این توافق را به صدام اعلام می کردند ،به نظر شما صدام می گفت چشم !!!!!
علمای عراق طرفدار دولت عراق نبودند و با علمای ایران مخاصمه نداشتند که به توافق برسند. هیچکدام از علمای شیعه عراق در جنگ از صدام حمایت نکردند و اگر شرایط ایجاب می کرد در این جنگ به نفع شیعه کار می کردند.
شرایط طوری بود که همین که به نفع صدام اعلام نظر نکردند ، مقاومت برزگی کرده اند ، نمی توانستند بگویند جبهه صدام باطل است ، زیرا حوزه نجف از بین می رفت
اما در مورد اینکه چرا علمای نجف اقدامی قابل توجهی در مقابل جنایات صدام انجام ندادند عرض می شود
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در 13سالی که در مکه بودند ، در مقابل شکنجه صحابه مظلوم خود در برابر ابوجهل و ابوسفیان و..شمشیر نکشیدند، بارها مقابل چشمان پیامبر (صلی الله علیه وآله)یاسر ، عمار ، سمیه ، بلال و ... شکنجه میشدند.
عمار بن ياسر عنسى كه مادر او سميّه نخستين كسى است كه در راه اسلام با نيزه ابوجهل به شهادت رسيد و همچنين برادرش عبدالله و نيز پدرش ياسر در مكه زير شكنجه قريش به شهادت رسيدند.(1)
اگر بنا باشد در هر شرایطی به مبازه با ظالم بر خیزیم پیامبر (صلی الله علیه و آله)باید شمیشیر بر می داشتند و از صحابه در مقابل آنهمه آزار حمایت می کردند.
پس گاهی شرایط ایجاب نمی کند که پیامبر (صلی الله علیه وآله)یا امامی یا مرجعی یا رهبری دست به اقداماتی بزند.
اگر پیامبرصلی الله علیه واله و سلم در آن زمان در مقابل دشمن شمشیر می کشیدند اثری اسلام باقی نمی ماند.
اگر حضرت علی (علیه السلام )در مقابل مهاجمان به خانه و ضرب شتم حضرت زهرا (سلام الله علیه) دست به اقدامات نظامی می زدند الان اثری از اسلام نبود.
همینطور است کار علمای نجف ، اگر اینان دست به مخالفت با صدام می زدند ، چون شرایط برای این کار مهیا نبود نه تنها کارشان ثمره ای نداشت بلکه باعث از بین رفتن حوزه نجف نیز می شدند
جریان مرحوم بافقی و برخورد شیخ عبدالکریم با این جریان به خوبی موید این ایده است.
نوروز 1307 ش خاندان پهلوی (همسر و دختران رضا شاه) بدون حجاب به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) وارد شدند. آیت الله محمدتقی بافقی و چند نفر دیگر اعتراض کردند. آنها از حرم بیرون رفتند و به تهران اطلاع دادند.
رضا شاه با وزیرش تیمور تاش و سرباز و توپ و مسلسل به قم آمد، با چکمه وارد حرم شد. تیمور تاش با کفش وارد مسجد بالا سر حرم شد و آیت الله بافقی را که در حال نماز بود کشان کشان به کنار ضریح حرم برد. و در جلوی رضا شاه افکند. رضا شاه با لگد و عصا به آیت الله بافقی می زد و فحش می داد. آخرالامر آیت الله بافقی و چند نفر دیگر را دستگیر کرده و به تهران برد و زندانی کرد.در پی این جریان آیت الله العظمی حکم شرعی زیرکانة صادر نمودند که : «صحبت و مذاکره در اطراف قضیة اتفاقیة مربوط به شیخ محمدتقی (بافقی) برخلاف شرع انور و مطلقاً حرام است» و نقشه حمله رضا شاه به قم و حوزه علمیه را خنثی نمود.(2)
این به آن معنا نیست که ایه الله حائری که استاد امام خمینی بودند جان مرحوم بافقی برایشان مهم نبود یا اینکه از جان خودشان می ترسیدند ،بلکه بدان معنا بود که ایشان با این فتوای زیرکانه حوزه علمیه قم را از گزند ظالم و خونخواری چون رضا شاه نجات دادند واگر آن روز ایه الله حائری دستور می دادند که مردم به خیابانها بیایند رضا شاه حوزه علیمه قم را از بین می برد و دیگر امام خمینی پرورش نمی یافت تا فرزند رضا شاه رابیرون کند.
پس این شرایط زمان بود به ایه الله حائری اجازه نداد تا علیه رضا شاه قیام کند واین شرایط زمان بود که به امام خمینی این اجازه را داد البته شجاعت امام خمینی بی نظیر یا کم نظیر بود ولی این بدان معنی نیست که ایه الله حائری العیاذ بالله ترسو بود یا از فداکاری می ترسید.
جریان ایه الله العظمی خوئی ودیگر علمای نجف نیز چنین بود بحث ترس از جان نبود بلکه بحث مصلحت تشیع در عراق و جهان اسلام بود.

منابع:
1.امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۱۳، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۲۸.
2. مجله حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، علمی، 1372ش، ج4،ص282

موضوع قفل شده است