جمع بندی منظور از تعادل در آرزو

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از تعادل در آرزو


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
منظور از تعادل در آرزو آن هم در این موقعیت که شرایط کشور ایجاد می کند نگاه بلند داشته باشیم چیست؟
این موضوع کمی من را گیج کرده است
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

a-p;787075 نوشت:
سلام
منظور از تعادل در آرزو آن هم در این موقعیت که شرایط کشور ایجاد می کند نگاه بلند داشته باشیم چیست؟
این موضوع کمی من را گیج کرده است

سلام علیکم
آروزی دراز وعلل مذمت آن:

امل که در فارسی به آرزو ترجمه می شود در لغت چنین معنی شده است:

أكْثَرُ ما يُسْتَعْمَلُ‏ الأَملُ‏ فِيما يُسْتَبْعَدُ حصولُه‏ قال زهير:

width: 90% align: center

أرجُو و آمُل أن تدنو مودّتها


و مَنْ عَزم عَلَى السَّفَرِ إلَى بَلَدٍ بَعيدٍ يقول (أَمَلْتُ‏) الوصُول و لا يَقُولُ طَمِعْتُ إِلَّا إِذا قَرُبَ مِنْها فإِنَّ الطَّمَعَ لا يَكُونُ إِلّا فِيمَا قَرُبَ حصُولُه و الرجاءُ بين الأَمَلِ و الطَّمَعِ فَإنَّ الرَّاجِىَ قَدْ يَخَافُ أَنْ لَا يَحْصُلَ مَأْمُولُهُ و لهذا يُسْتَعْمَلُ بِمَعْنَى الخَوْفِ فَإِذَا قَوِىَ الخوفُ اسْتُعْمِلَ اسْتِعْمَالَ الأَمَلِ.[1]
امل یا همان آرزو در جایی گفته می شود که دستیابی به آن بعید وتقریبا غیر ممکن است. وبر عکس آن در جایی که امکان رسیدن به خواسته نزدیک وآسان است طمع گفته می شود. وامید ما بین طمع وآروز است. یعنی امکان تحقق است. ولی نه مثل طمع که آسان ونزدیک باشد.
پس از نظر معنای لغوی تا حدودی علت مذمت آن روشن می شود چون امکان تحقق آن نزدیک به صفر است. ولی در احادیث ما طمع امور دنیوی مذمت شده ولی نسبت به مسائل دینی وعلمی مذمت نشده است. در عین حال که امید هم امر پسندیده وخوبی است.
ولی با این حال در احادیث به علل مذمت آرزوهای طولانی اشاره هم شده است. والبته از معنای لغوی می توانیم استفاده کنیم که آروزهای کوتاه در واقع همان طمع یا امید است.
امام علی علیه السلام در حدیث معروفی که در اکثر کتب حدیثی معتبر شیعه مثل اصول کافی، محاسن، تفسیر قمی وغیره نقل شده وشیخ صدوق در خصال خود این حدیث را از نبی مکرم اسلام هم نقل کرده است که فرمود:
أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَةً وَ الْآخِرَةُ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَةً وَ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ.[2]
حضرت می فرماید:
چیزی که بر مااز آن بیمناکم پیروی از هوای نفس وآروزهای طولانی است. چرا که پیروی از هوای نفس انسان را از تبعیت حق باز می دارد. وآروزهای طولانی موجب فراموشی آخرت می شود. آگاه باشید که دنیا پشت کرده است.(بزودی رفتنی است) وآخرت به ما رو کرده است.(نزدیک است) وبرا ی هرکدام از آنها فرزندانی است. پس (سعی کنید) از فرزندان آخرت باشید. (چرا که) امروز روی عمل است وحسابی نیست وفردا حساب است وعمل نیست.
ویا امام سجاد علیه السلام می فرماید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ‏ الْأَمَلِ‏، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ،[3]
ومرحوم فیض الاسلام در ترجمه آن با شرح کوتاهی چنین بیان می کنند:
بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و ما را از آرزوى دراز باز دار (چون آرزوى دراز آخرت را از ياد ميبرد و بر اثر آن انسان بدبخت ميگردد…و با كردار راست و درست (بطوريكه واجب است) آرزو را از ما دور گردان تا اينكه تمام كردن ساعتى را پس از ساعتى دور يافتن روزى را پس از روزى و پيوستگى نفسى را بنفسى و در پى آمدن گامى را در پى گامى آرزو نكنيم-] [و ما را از فريب آرزو سلامت و بى‏گزند و از بديهايش ايمن فرما، و مرگ را در جلو ما بر پا دار (آنى آن را از ياد ما مبر) و ياد كردن ما آن را روزى پس از روزى (يا روزى پس از روزهائى) قرار مده (ما را توفيق ده تا هميشه بياد آن باشيم، و روزى آن را از ياد مبريم كه مستلزم كوتاهى آرزو و كوشش در عبادت و بندگى و چشم پوشى از دنيا و كالاى آن درد آوردن بآخرت است)[4]
ازدعای امام روشن می شود که آروزهای دور ودراز موجی می شود انسان آخرت را فراموش کند. وبجای مغتنم شمردن فرصت فعلی عمل را به بعد محول کند. واز فرصت ها خوب استفاده نکند. لذا با غوطه ور شدن در دنیا برای تحقق آروزهایی که بعید است محقق شود. عمل وتوشه ای برای خود آماده نکرده باشد.
همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
قَالَ الصَّادِقُ ع‏ فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ فِي السِّرِّ لَمْ يَهْتِكِ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ وَ مَنْ خَانَ اللَّهَ فِي السِّرِّ هَتَكَ اللَّهُ سِتْرَهُ فِي الْعَلَانِيَةِ وَ أَعْظَمُ الْفَسَادِ أَنْ يَرْضَى الْعَبْدُ بِالْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ هَذَا الْفَسَادُ يَتَوَلَّدُ مِنْ طُولِ‏ الْأَمَلِ‏ وَ الْحِرْصِ وَ الْكِبْر.[5]

حضرت صادق (ع) فرمود: فساد ظاهر آدمى از فساد باطن اوست، و كسى كه اصلاح كند باطن خود را از عيوب نفسانى و رذائل اخلاقى، اصلاح مى‏فرمايد خداوند متعال ظاهر او را از نواقص و عيوب و گرفتاريهاى مادى و صورى، و اگر كسى در باطن خيانت كرده، و قلبش را از صفات رذيله وخويهاى ناپسند، تيره و تاريك و آلوده ساخت، خداوند ظاهر او را نيز چون باطنش آلوده و گرفته نموده، و در ميان مردم عزت و احترام و بزرگى و عنوان و شخصيت واقعى پيدا نخواهد كرد. و بزرگترين فساد باطنى انسان: در مورديست كه راضى باشد به غفلت پيدا كردن از پروردگار متعال، و منشأ اين فساد از پيدايش طول امل و حرص و تكبر خواهد بود،
ترجمه از آقای مصطفوی است.
نتیجه اینکه آرززهای طولانی چند مفسده دارند:
1.فراموشی آخرت: انسان بسبب آروزی رسیدن به امور دنیوی واموال دنیا غرق در دنیا شده واز آخرت غافل می شود.
2- مغتنم نشمردن فرصتها ی فعلی بسبب محول کردن آن برای بعد، در حالی که امیرالمومنین علیه السلام فرمود: فرصتها را مغتنم بشمارید، که مانند ابر سریع رد می شوند.
3- منشا مفاسد: از فرمایش امام صادق علیه السلام استفاده می شود. که منشا اصلی خیلی از مفاسد همین آروزهای طول ودراز است. چون شخص برای اصلاح باطن خود که همین فساد باطن موجب فساد ظاهر هم می شود مثل زمانه ما که در دنیا وحتی خیلی از جاهای کشور ما این مساله مشهود است. چون افراد دنبال تحقق آروزهای خود می باشند که خیلی وقتها باید برای رسیدن به آنها حقوق دیگران را ضایع کرد. ومانند کشورهای قدرتمندی چون آمریکا خیلی ها را در آفریقا وآسیا وجهان به اصطلاح سوم به کام مرگ کشاند تا سیطره خود را حفظ کردده وبتوانی کالای خود را به آنها بفروشی، مثل راه انداختن جنگ برای فروش اسلحه.


[/HR][1] . المصباح المنير، ج‏2، 22

[2] . نصر بن مزاحم، وقعة صفين، ص3، مكتبة آية الله المرعشي النجفي - قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

[3] . على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم، الصحيفة السجادية، ص172، دعای 40، دفتر نشر الهادى - قم، چاپ: اول، 1376ش.

[4] . على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم - فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، ص260، فقيه - تهران، چاپ: دوم، 1376ش.

[5] . منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم عليه السلام، مصباح الشريعة، ص107،باب 50، اعلمى - بيروت، چاپ: اول، 1400ق.

با توجه به توضیحاتی که داده شد. به این نتیجه می رسیم که باید واقع بینانه عمل کنیم. نه بر اساس آروزها رفتار کنیم. در عین اینکه مذمت آرزوهای طولانی بیشتر ناظر به اعمال وبرنامه ریزی فردی شخص است. والا داشتن آروزهای بلند نسبت به کشور وتلاش در مسیر تحقق آنها هیچ ایرادی ندارد. ودر عین اینکه ان مذمت آرزود بیشتر ناظر به آرزوهای دنیوی ویا اموری است که دست نایافتنی است. یا تحقق آنها خیلی سخت است.
پس داشتن آروزهای خوب برای کشور هیچ ایرادی ندارد.

با سلام

با توجه به بیانات ارزشمند مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه، چنین استنباط می‌شود، که آرزو، به آن دسته از خواسته‌های درونی و تمایلات قلبی انسان گفته می‌شود، که با عشق و انگیز? قوی همراه است. هر آرزویی که برخاسته از واقعیت و توانایی‌های انسان و هماهنگ با موازین قرآنی و شرع مقدس باشد، حقیقی است. چنین آرزوهایی نه تنها انسان را در مسیر تعالی و رشد معنوی و یا مادی منجر به تکامل معنوی قرار می‌دهد، بلکه باعث رشد و پیشرفت جامعه در سطح کلان نیز خواهد شد. با توجه به گستردگی آرزوهای حقیقی در کلام امیر بیان (علیه السلام)، نه تنها اصل داشتن آرزو مذموم نیست، بلکه لزوم تربیت این پدید? روانی و قرار دادن آن در مسیر صحیح، بیشتر احساس می‌شود. این آرزوها در اکثر موارد در ضمن دعا و نیایش با خالق هستی مطرح شده و حالت و فحوای کلام امام (علیه السلام)، بیانگر آرزوی قلبی ایشان است. آرزوهای حقیقی به دو بخش تقسیم می‌شود: بخشی از آن مربوط به خواسته‌های دنیوی انسان است؛ این خواسته‌ها گاه شامل نعمت‌های عینی و مادی است که ملموس و در سعادت انسان موثر است و می‌توان به کمک آن‌ها رضای الهی را کسب کرد؛ بخشی دیگر از آرزوها، تنها جنبـ? اُخروی داشته و راه وصول به آن‌ها در عالم ماده امکان پذیر نیست. دستیابی به هریک از این آرزوها، تنها در جهان آخرت با ورود به بهشت الهی، برای بندگانی که راه رستگاری و سعادت را پیش گرفته و به انجام طاعت و عبادت به طور کامل مبادرت ورزیده‌اند، امکان‌پذیر است. با توجه به سخنان امام (علیه السلام)، داشتن آرزوی مطلوب در دل، به تنهایی برای رستگاری و سعادتمندی انسان کفایت نمی‌کند؛ از سویی دستیابی به آرزوهای مطلوب و کمال آفرین، گاه به سادگی حاصل نمی‌شود، بلکه نیازمند روش‌هایی است تا راه رسیدن به آن‌ها هموار شود. از این رو برای رسیدن به آرزوهای حقیقی، اعمّ از دنیوی و اُخروی، انسان باید با توکل بر خداوند، تلاش و جدیت در کار و پرواپیشگی، راه رسیدن به آرزوها را متناسب با توانایی‌های خویش، هموار نموده و به فراتر از آرزوها دست یابد. آرزوهای حقیقی و مطلوب با توجه به ارزشمندی آن، در روح و روان آدمی موجب آثار مفید و مثبتی می‌گردد. هر اندازه آرزوی انسان متعالی‌تر باشد، به همان نسبت تأثیر و پیامد آن نیز برتر خواهد بود. برخی از آرزوها که در نقطـ? اوج ارزش و اعتبار قرار گرفته‌اند، تبدیل به آرمان‌های والای بشری می‌شوند. چنین آرزوهایی از برترین پیامدها در طول تاریخ برخوردار بوده‌اند. پیامد مشترک همـ? آرزوهای حقیقی و شایسته رسیدن به کمال و قرب الهی است. انسان با توجه به اینکه طالب کمال مطلق است، هر آرزویی که او را در این مسیر یاری دهد، شایسته و مفید خواهد بود. به غیر از این اثر والا، که از فحوای کلام مولا علی (علیه السلام) در بیان آرزوهای حقیقی استنباط می‌شود، ایشان به‌طور مستقیم نیز به برخی از پیامدهای آرزوهای مطلوب اشاره کرده است. از جمله ثمرات ارزشمند آرزوهای حقیقی و شایسته، پیشرفت در جنبه‌های مادی و معنوی و انجام عمل صالح و دوری از معصیت پروردگار است. شایان ذکر است هر کدام از این آثار ارزشمند نیز در نهایت منتهی به کمال انسان و تقرب الهی خواهد شد. امیرمومنان (علیه‌السلام) در مواردی داشتن آرزو را به عنوان یکی از رذایل اخلاقی به شدت مورد نکوهش قرار داده است و آن شامل خواسته‌هایی است که گاه غیر منطقی، خارج از توانایی و عمر محدود بوده، و با موازین شرعی و عقلی در تضاد باشد. گاه آرزوی کاذب و ناشایست، خواستن امرى زشت و ناشایست است، این گونه آرزو، چه متعلّق به آیند? نزدیک یا دور باشد، چه در حال حاضر، قبیح و باطل است و به طور قطع، موجب اختلال در قوانین مغزى و روانى می‌شود و آرزوگرا را در معرض ابتلا به نابکارى‏ها و زشتى‏ها قرار مى‏دهد؛ چنین آرزوهایی مانع وصول انسان به درجات کمال و در نهایت هدف خلقت است. از جمله بارزترین مصادیق آرزوهای نامطلوب در نهج البلاغه، می‌توان به دنیاطلبی، جاه‌طلبی، استمرار بقا در دنیا و آرزوی امور محال اشاره کرد. آرزوی مال و مقام دنیوی از آن حیث که کمال مطلوب و هدف نهایی انسان قرار گرفته و هدف از آن رسیدن به مقاصد شوم نفسانی باشد، مطرود و ناپسند است؛ در غیر این صورت اگر در طلب آن آخرت اراده شود، نه تنها چنین آرزویی مذموم نیست، بلکه در ردیف آرزوهای برتر و حقیقی قرار می‌گیرد.‌ بستر شکل‌گیری آرزوهای نامطلوب، گاه ناشی از نوعی جهالت به واقعیت‌های وجودی و غفلت از محدودیت‌های حاکم بر انسان است. این جهالت تنها منحصر به واقعیت‌های وجودی فرد نیست، بلکه جهل نسبت ‏به ناپایدارى دنیا و جهل به آخرت نیز موجب ابتلا به آرزوهای کاذب و طولانی در وجود آدمی است. گاه نیز محبت و انس به لذت‌های زودگذر دنیوی، موجب شکل‌گیری آرزوهای کاذب است و انسان با هدف قرار دادن خواسته‌های دنیوی خود را به هلاکت دچار می‌کند. از نظر امام (علیه السلام) آرزوهای نکوهیده، آثار و پیامدهای هلاکت‌بار فراوانی بر زندگى معنوى و مادّى انسان بر جای می‌گذارد و موجب بروز بسیاری از گناهان، فراموشی مرگ و آخرت و بسیاری آثار شوم دیگر می‌گردد. با توجه به ضررهای چنین آرزوهایی، انسان می‌تواند با توجه به عالم آخرت و یاد مرگ، توجه به بی‌اعتباری دنیا، شناخت واقعیت‌های وجودی خویشتن، تقوا و مهار نفس، به درمان و کنترل آرزوهای کاذب و طولانی در وجود خویش، مبادرت ورزد. از نظر امام (علیه‌السلام)، دامنـ? اهداف و آرزوهای انسان باید دارای حد و مرز باشد، تا در نتیجـ? آن، انسان از طاعت الهی و هدف خلقت باز نماند. غرق شدن در آرزوهای دنیوی، انسان را از کمالات شایسته بازداشته و حسرت پس از مرگ را به ارمغان خواهد آورد. بنابراین، انسان باید در آرزوهای خویش هم‌چون غرایز دیگر تعادل را رعایت نموده و از افراط پرهیز نماید؛ زیرا تعادل آرزو در انسان، یکی از فضیلت‌های اخلاقی مورد تأکید اسلام است. از سوی دیگر، کنار زدن آرزوهای موهوم و بی‌اساس از دل، بدین جهت است که آرزوی اصلی، که همان آرزوی لقای حضرت حق است، به ظهور برسد و دل، حدیث آرزومندی خود را مطرح کند.

جمع بندی: منظور از تعادل در آرزو
سوال: منظور از تعادل در آرزو چیست؟ وعلل مذمت آرزوهای طولانی از جانب اولیاء الهی چه می باشد؟
جواب: تعادل در آرزو در مقابل آرزوهای طولانی وغیر قابل دسترسی به حسب احوال وموقعیت شخص می باشد. یعنی انسان آرزوهایش به حسب شرایط وامکانات موجود او امکان تحقق داشته باشد. وبرای تحقق آنها تلاش کند. نه اینکه با آروزهای دست نایافتنی عمرخود را تلف کرده وبجای تلاش وقت خود را اینچنین هدر دهد.
آروزی دراز وعلل مذمت آن:

امل که در فارسی به آرزو ترجمه می شود در لغت چنین معنی شده است:
أكْثَرُ ما يُسْتَعْمَلُ‏ الأَملُ‏ فِيما يُسْتَبْعَدُ حصولُه‏ قال زهير:

class: cms_table width: 90% align: center

أرجُو و آمُل أن تدنو مودّتها


و مَنْ عَزم عَلَى السَّفَرِ إلَى بَلَدٍ بَعيدٍ يقول (أَمَلْتُ‏) الوصُول و لا يَقُولُ طَمِعْتُ إِلَّا إِذا قَرُبَ مِنْها فإِنَّ الطَّمَعَ لا يَكُونُ إِلّا فِيمَا قَرُبَ حصُولُه و الرجاءُ بين الأَمَلِ و الطَّمَعِ فَإنَّ الرَّاجِىَ قَدْ يَخَافُ أَنْ لَا يَحْصُلَ مَأْمُولُهُ و لهذا يُسْتَعْمَلُ بِمَعْنَى الخَوْفِ فَإِذَا قَوِىَ الخوفُ اسْتُعْمِلَ اسْتِعْمَالَ الأَمَلِ.[1]
امل یا همان آرزو در جایی گفته می شود که دستیابی به آن بعید وتقریبا غیر ممکن است. وبر عکس آن در جایی که امکان رسیدن به خواسته نزدیک وآسان است طمع گفته می شود. وامید ما بین طمع وآروز است. یعنی امکان تحقق است. ولی نه مثل طمع که آسان ونزدیک باشد.
پس از نظر معنای لغوی تا حدودی علت مذمت آن روشن می شود چون امکان تحقق آن نزدیک به صفر است. ولی در احادیث ما طمع امور دنیوی مذمت شده ولی نسبت به مسائل دینی وعلمی مذمت نشده است. در عین حال که امید هم امر پسندیده وخوبی است.
ولی با این حال در احادیث به علل مذمت آرزوهای طولانی اشاره هم شده است. والبته از معنای لغوی می توانیم استفاده کنیم که آروزهای کوتاه در واقع همان طمع یا امید است.
امام علی علیه السلام در حدیث معروفی که در اکثر کتب حدیثی معتبر شیعه مثل اصول کافی، محاسن، تفسیر قمی وغیره نقل شده وشیخ صدوق در خصال خود این حدیث را از نبی مکرم اسلام هم نقل کرده است که فرمود:
أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَةً وَ الْآخِرَةُ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَةً وَ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ.[2]
حضرت می فرماید:
چیزی که بر مااز آن بیمناکم پیروی از هوای نفس وآروزهای طولانی است. چرا که پیروی از هوای نفس انسان را از تبعیت حق باز می دارد. وآروزهای طولانی موجب فراموشی آخرت می شود. آگاه باشید که دنیا پشت کرده است.(بزودی رفتنی است) وآخرت به ما رو کرده است.(نزدیک است) وبرا ی هرکدام از آنها فرزندانی است. پس (سعی کنید) از فرزندان آخرت باشید. (چرا که) امروز روی عمل است وحسابی نیست وفردا حساب است وعمل نیست.
ویا امام سجاد علیه السلام می فرماید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ‏ الْأَمَلِ‏، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ،[3]
ومرحوم فیض الاسلام در ترجمه آن با شرح کوتاهی چنین بیان می کنند:
بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و ما را از آرزوى دراز باز دار (چون آرزوى دراز آخرت را از ياد ميبرد و بر اثر آن انسان بدبخت ميگردد…و با كردار راست و درست (بطوريكه واجب است) آرزو را از ما دور گردان تا اينكه تمام كردن ساعتى را پس از ساعتى دور يافتن روزى را پس از روزى و پيوستگى نفسى را بنفسى و در پى آمدن گامى را در پى گامى آرزو نكنيم-] [و ما را از فريب آرزو سلامت و بى‏گزند و از بديهايش ايمن فرما، و مرگ را در جلو ما بر پا دار (آنى آن را از ياد ما مبر) و ياد كردن ما آن را روزى پس از روزى (يا روزى پس از روزهائى) قرار مده (ما را توفيق ده تا هميشه بياد آن باشيم، و روزى آن را از ياد مبريم كه مستلزم كوتاهى آرزو و كوشش در عبادت و بندگى و چشم پوشى از دنيا و كالاى آن درد آوردن بآخرت است)[4]
ازدعای امام روشن می شود که آروزهای دور ودراز موجب می شود انسان آخرت را فراموش کند. وبجای مغتنم شمردن فرصت فعلی عمل را به بعد محول کند. واز فرصت ها خوب استفاده نکند. لذا با غوطه ور شدن در دنیا برای تحقق آروزهایی که بعید است محقق شود. عمل وتوشه ای برای خود آماده نکرده باشد.
همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
قَالَ الصَّادِقُ ع‏ فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ فِي السِّرِّ لَمْ يَهْتِكِ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ وَ مَنْ خَانَ اللَّهَ فِي السِّرِّ هَتَكَ اللَّهُ سِتْرَهُ فِي الْعَلَانِيَةِ وَ أَعْظَمُ الْفَسَادِ أَنْ يَرْضَى الْعَبْدُ بِالْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ هَذَا الْفَسَادُ يَتَوَلَّدُ مِنْ طُولِ‏ الْأَمَلِ‏ وَ الْحِرْصِ وَ الْكِبْر.[5]

حضرت صادق (ع) فرمود: فساد ظاهر آدمى از فساد باطن اوست، و كسى كه اصلاح كند باطن خود را از عيوب نفسانى و رذائل اخلاقى، اصلاح مى‏فرمايد خداوند متعال ظاهر او را از نواقص و عيوب و گرفتاريهاى مادى و صورى، و اگر كسى در باطن خيانت كرده، و قلبش را از صفات رذيله وخويهاى ناپسند، تيره و تاريك و آلوده ساخت، خداوند ظاهر او را نيز چون باطنش آلوده و گرفته نموده، و در ميان مردم عزت و احترام و بزرگى و عنوان و شخصيت واقعى پيدا نخواهد كرد. و بزرگترين فساد باطنى انسان: در مورديست كه راضى باشد به غفلت پيدا كردن از پروردگار متعال، و منشأ اين فساد از پيدايش طول امل و حرص و تكبر خواهد بود،
ترجمه از آقای مصطفوی است.
نتیجه اینکه آرززهای طولانی چند مفسده دارند:
1.فراموشی آخرت: انسان بسبب آروزی رسیدن به امور دنیوی واموال دنیا غرق در دنیا شده واز آخرت غافل می شود.
2- مغتنم نشمردن فرصتها ی فعلی بسبب محول کردن آن برای بعد، در حالی که امیرالمومنین علیه السلام فرمود: فرصتها را مغتنم بشمارید، که مانند ابر سریع رد می شوند.
3- منشا مفاسد: از فرمایش امام صادق علیه السلام استفاده می شود. که منشا اصلی خیلی از مفاسد همین آروزهای طول ودراز است. چون شخص برای اصلاح باطن خود که همین فساد باطن موجب فساد ظاهر هم می شود مثل زمانه ما که در دنیا وحتی خیلی از جاهای کشور ما این مساله مشهود است. چون افراد دنبال تحقق آروزهای خود می باشند که خیلی وقتها باید برای رسیدن به آنها حقوق دیگران را ضایع کرد. ومانند کشورهای قدرتمندی چون آمریکا خیلی ها را در آفریقا وآسیا وجهان به اصطلاح سوم به کام مرگ کشاند تا سیطره خود را حفظ کردده وبتوانی کالای خود را به آنها بفروشی، مثل راه انداختن جنگ برای فروش اسلحه.


[/HR][1] . المصباح المنير، ج‏2، 22

[2] . نصر بن مزاحم، وقعة صفين، ص3، مكتبة آية الله المرعشي النجفي - قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

[3] . على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم، الصحيفة السجادية، ص172، دعای 40، دفتر نشر الهادى - قم، چاپ: اول، 1376ش.

[4] . على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم - فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، ص260، فقيه - تهران، چاپ: دوم، 1376ش.

[5] . منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم عليه السلام، مصباح الشريعة، ص107،باب 50، اعلمى - بيروت، چاپ: اول، 1400ق.

موضوع قفل شده است