جمع بندی آیا معصوم همه چیز را می داند؟

تب‌های اولیه

49 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا معصوم همه چیز را می داند؟

سلام. آیا معصوم همه چیز را میداند؟ و حتی به کنه ذات خدا پی میبرد؟
آیا معصوم هرگز فراموشی ندارد؟ اگر ندارد، پس علم او در چه حد است؟
(لطفا از روایات هم استفاده نمائید)

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد هادی

me+;399872 نوشت:
آیا معصوم همه چیز را میداند؟

با سلام و عرض ادب

معصومین علیهم السلام علم خود را از رسول خدا صل الله علیه و آله گرفته اند و علم رسول خدا چیزی جز علم قرآن کریم نبود با توجه به اینکه هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم است « لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبینٍ»(انعام 59) و همچنین بیان کننده هر چیزی است « وَ نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ»(نحل 89) در نتیجه معصومین علیهم السلام بر هر چیزی علم دارند چون علمشان را از رسول الله گرفتند و علم رسول الله نیز علم قرآن کریم است که تبیانا لکل شی می باشد .
در البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 32 از قول امام صادق (ع) آمده است: « من زاده ی رسول خدایم و منم كه كتاب خدا را می دانم ؛ كه در آن است آغاز خلقت و آْنچه تا روز قیامت خواهد بود ؛ و در اوست خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و جهنّم و خبر آنچه بود و خواهد بود. من اینها را می دانم چنان كه گویی به كف دست خود می نگرم ؛ خداوند عز و جل می فرماید: در اوست بیان هر چیزی»

امام صادق (علیه السلام) می فرمودند:
« من می دانم هر آنچه را كه در آسمانها و زمین است و می دانم هر آنچه را كه در بهشت و جهنّم است ؛ و می دانم آنچه را كه بوده و خواهد بود ؛ سپس مكثی كرد و مشاهده نمود كه این سخن بر شنوندگان بزرگ جلوه كرده است ؛ لذا فرمودند: من این امور را از كتاب خدا دانسته ام ؛ خدای عزّ و جلّ فرموده كه در آن است بیان هر چیزی. » (تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏6، ص: 454)

همچنین حضرت فرمودند:
خداوند متعال می فرماید: « وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی كِتابٍ مُبِینٍ » و هیچ پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر اینكه در كتابى روشن است‏. سپس فرمود: « ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا » سپس این كتاب را به آن بندگان خود كه برگزیده بودیم، به میراث دادیم‏ ؛ و ما هستیم آن برگزیدگان خدا كه این كتاب را به میراث به ما داده است كه در آن است بیان هر چیزی.» ( تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏6، ص: 455)

امام صادق علیه السّلام فرمودند: «نحن ولاة أمر اللّه، و خزنة علم اللّه » ماییم والیان امر خدا و مخزن علم خدا (تفسیر الصراط المستقیم،ج‏2 ،ص203)

me+;399872 نوشت:
و حتی به کنه ذات خدا پی میبرد؟

علم به ذات خدا و معرفت كنه و حقيقت خدا براي احدي ميسّر نيست و محيط محاط نخواهد شد(معارف دين جلد دوم آيت الله العظمی لطف‌الله صافی گلپايگانی)

در شناخت خدا که از راه دل ممکن است اگر منظور شناختی باشد که انسان احاطه بر ذات پیدا کند، این چنین شناختی برای احدی ممکن نیست حتی برای پیامبران (ع) و ائمه (ع)، چون ذات خدا نامحدود است و محدود در هر رتبه و مقامی که باشد نمی تواند به کنه نامحدود برسد(معارف قرآن ، آیت الله مصباح یزدی ص 94 تا ص 96 )

در رابطه با این موضوع کتب زیر را ملاحظه بفرمایید
ولايت تكويني و تشريعي ، همچنین؛فروغ امامت در دعای ندبه آیت الله صافی

me+;399872 نوشت:
آیا معصوم هرگز فراموشی ندارد؟ اگر ندارد، پس علم او در چه حد است؟

سهو و نسیان در ارتباط با امور دینی و مسائل امامت و رهبری برای این بزرگواران محال است ؛ نويسنده «کلم الطيب» در اين باره مي گويد: «نخستين شرط امامت، عصمت است. عصمت بر دو قسم است: اول عصمت از گناهان به اين معنا که از جميع معاصي چه صغيره و چه کبيره، حتي از خيال معصيت در همه عمر، مبّرا و مصون باشد. دوم، عصمت از سهو و نسيان و شبهه و جهل و صفات رذيله و اعمال قبيحه(دلائل الصدق، ج 2، ص 7 به بعد مخصوصا ص 29)

علامه مجلسی این مطلب را در کتاب حق الیقین بیان کرده است: در احادیث صحیحه بسیار وارد شده است كه رسول خدا و ائمه هدى صلوات اللَّه علیهم از اول سن تا آخر سن مؤیدند بروح القدس كه ایشان را تعلیم و تسدید مینماید و از سهو و خطا و نسیان نگاه میدارد. (علامه مجلسی،حق الیقین، ص: 34)

اما در ارتباط با امور روزمره و زندگی عادی ممکن است دچار سهو و فراموش بشوند :

در روایتی نقل شده: پیامبر خدا غزوه بنی المصطلق بود که باد شدیدی وزید و خیمه ها برانداخت ؛ در این هنگام پیامبر خدا فرمود: این نشان از مرگ یک منافق بود. چون به مدینه بازگشتند دیدند که رِفَاعَةَ بْنَ زَيْد ، که از منافقین بود ، در آن روز مرده است. در آن باد شدید شتر پیامبر نیز گم شده بود . یکی از افراد گفت او چگونه مدّعی علم غیب است در حالی که از شتر خویش بی خبر است. این سخن به گوش حضرت رسید ؛ فرمودند: غیب را جز خدا نمی داند و او به من خبر داد که شتر من در این درّه است و مهار آن بر درختی گیر نموده است. پس اصحاب آن را یافتند در همان مکان که نبیّ خدا گفته بود و دقیقاً با همان مشخّصات(الخرائج و الجرائح ، ج‏1 ،ص102)

همانطور که ملاحظه می فرمایید پیامبر(ص) با اینکه جای شتر خود را می داند ولی باز مثل افراد عادی به دنبال آن می گردد ؛ چون علم غیب تنها از آنِ خداست و حجّت الهی اگر چه از آن مطّلع است ولی بی اذن خدا حقّ بهره بردن از آن را ندارد.

هادی;400263 نوشت:
با سلام و عرض ادب

معصومین علیهم السلام علم خود را از رسول خدا صل الله علیه و آله گرفته اند و علم رسول خدا چیزی جز علم قرآن کریم نبود با توجه به اینکه هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم است « لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبینٍ»(انعام 59) و همچنین بیان کننده هر چیزی است « وَ نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ»(نحل 89) در نتیجه معصومین علیهم السلام بر هر چیزی علم دارند چون علمشان را از رسول الله گرفتند و علم رسول الله نیز علم قرآن کریم است که تبیانا لکل شی می باشد .
در البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 32 از قول امام صادق (ع) آمده است: « من زاده ی رسول خدایم و منم كه كتاب خدا را می دانم ؛ كه در آن است آغاز خلقت و آْنچه تا روز قیامت خواهد بود ؛ و در اوست خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و جهنّم و خبر آنچه بود و خواهد بود. من اینها را می دانم چنان كه گویی به كف دست خود می نگرم ؛ خداوند عز و جل می فرماید: در اوست بیان هر چیزی»

امام صادق (علیه السلام) می فرمودند:
« من می دانم هر آنچه را كه در آسمانها و زمین است و می دانم هر آنچه را كه در بهشت و جهنّم است ؛ و می دانم آنچه را كه بوده و خواهد بود ؛ سپس مكثی كرد و مشاهده نمود كه این سخن بر شنوندگان بزرگ جلوه كرده است ؛ لذا فرمودند: من این امور را از كتاب خدا دانسته ام ؛ خدای عزّ و جلّ فرموده كه در آن است بیان هر چیزی. » (تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏6، ص: 454)

همچنین حضرت فرمودند:
خداوند متعال می فرماید: « وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی كِتابٍ مُبِینٍ » و هیچ پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر اینكه در كتابى روشن است‏. سپس فرمود: « ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا » سپس این كتاب را به آن بندگان خود كه برگزیده بودیم، به میراث دادیم‏ ؛ و ما هستیم آن برگزیدگان خدا كه این كتاب را به میراث به ما داده است كه در آن است بیان هر چیزی.» ( تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏6، ص: 455)

امام صادق علیه السّلام فرمودند: «نحن ولاة أمر اللّه، و خزنة علم اللّه » ماییم والیان امر خدا و مخزن علم خدا (تفسیر الصراط المستقیم،ج‏2 ،ص203)

به نام خدا.

در این صورت جایی برای اختیار ائمه میماند؟

ستایشگر :Gol:

هادی;400263 نوشت:
با سلام و عرض ادب
باسلام بر شما.

جوابتون بسیار مبهمه. شما فرمودید هرچه در قرآن هست معصوم میداند. سپس فرمودید قرآن کریم شامل همچیز هست پس شامل درک خداهم میشه دیگه؟

سوال حقیر:
امام چه چیزی را نمیداند (علم چه چیزی به امام دادنه نشده)؟
لطفا با روایات بفرمائید.

تشکر

علم امام(ع) یکی از مسائل پیچیده است. بزرگترین دانشمندان اسلامی هم در این وادی سکوت اختیار می‌کنند.

مرحوم شیخ انصاری در رسائلش فرموده که در مورد علم امام، از روایات چیزی به دست نمی‌آید که دل انسان به آن اطمینان یابد.

نقل قول:
سلام. آیا معصوم همه چیز را میداند؟ و حتی به کنه ذات خدا پی میبرد؟
آیا معصوم هرگز فراموشی ندارد؟ اگر ندارد، پس علم او در چه حد است؟

خب تعبیر از معصوم یه ذره قاصره و اگر منظورت 14 معصوم سلام الله علیهم باشند بله قطعا همه چی را می دانند ولی نمی توانند به کنه خدا پی ببرند اصلا پی بردن به کنه خدا شدنی نیست محال است .

بله معصوم هرگز و به هیچ عنوان فراموشی ندارد در همه ابعاد زندگی چه جزیی و چه کلی چه در تبلیغ وحی و چه در زندگی و مسائل روزه مره به نص قرآن و روایات دچار هیچ گونه فراموشی نمی شود و این اجماع و مورد اتفاق کل علمای امامیه می باشد .

علم او در چه حد است هیچ کس نمی داند شاید حضرت ابراهیم صلوات الله علیه و حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام بین انبیاء تا حدودی یعنی اجمالا می دانند که علم و آگاهی آنها نسبت به علم پیامبر و آل طاهرینش مثل قطره نسبت به دریا است .

در این حد می دانیم فقط اما از کیف و کمش خیر حتی شخصیتهایی مثل زراره و امثال اینها نیز نمی دانند .

نقل قول:
امام چه چیزی را نمیداند (علم چه چیزی به امام دادنه نشده)؟

چیزی نیست که امام نداند و چیزی که امام نمی داند فقط کنه ذات اقدس اللهی است همین .

نقل قول:
مرحوم شیخ انصاری در رسائلش فرموده که در مورد علم امام، از روایات چیزی به دست نمی‌آید که دل انسان به آن اطمینان یابد.

این نظر مبارک ایشان است قدس سره و واقعیت چیز دیگری است بله علم امام سلام الله علیه را کسی محققانه و مجتهدانه بحث نکرده و این درست است اما اجمالا در قرآن و روایات مشخص است .

ستايشگر;400278 نوشت:
به نام خدا.

در این صورت جایی برای اختیار ائمه میماند؟

سلام علیکم

متاسفانه رابطه پرسش شما را با مطالب نقل قول شده متوجه نشدم ، لطفا کمی بیشتر توضیح بدهید ؛یعنی شما معتقدید علم جبر می آورد ؟ اگر حضرت عالی به چیزی علم داشتید اختیار از شما سلب می شود؟

me+;400337 نوشت:
جوابتون بسیار مبهمه. شما فرمودید هرچه در قرآن هست معصوم میداند. سپس فرمودید قرآن کریم شامل همچیز هست پس شامل درک خداهم میشه دیگه؟

سوال حقیر:
امام چه چیزی را نمیداند (علم چه چیزی به امام دادنه نشده)؟
لطفا با روایات بفرمائید.

سلام علیکم

دوست عزیز کجای جواب مبهمه ؟ حضرت عالی سوال کردید «آیا ائمه همه چیز را می دانند؟» بنده در پاسخ به سوال شما روایاتی را نقل کردم که از دیدگاه روایات ، ائمه علیهم السلام به همه چیز (غیر از کنه ذات)علم دارند« الإمام عالمُ لباقی السماوات و الأرض و ما فیهما من رطب و یابس»( مجلسی، بحارالانوار، 37/204)

بعد فرمودید آیا به کنه ذات خدا پی می برند؟ در جواب عرض شد؛ علم به ذات خدا و معرفت كنه خدا براي احدي ميسّر نيست، خداوند در مقام ذات احد است و لا غیر له و لا ثانی له و کسی حتی رسول خدا(صل الله علیه آله) به کنه ذات دسترسی ندارد ، ائمه علیهم السلام به غیر از کنه ذات علم به همه وقایع عالم هستی دارند .
دسترسی به کنه ذات برای احدی از مردم حتی سید رسل حضرت ختمی مرتبت ممکن پذیر نیست ، معرفت خدا و ذات حقيقي او فوق ادراك هر انساني است. عقول و اذهان بشري از شناخت كُنه ذات خداوند عاجز و ناتوانند حضرت امیر المومنین علی علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه به این حقیقت اشاره فرمود: « الَّذى لا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ» خدايى كه انديشه هاى بلند او را درك ننمايند.

نکته:
آنچه مسلم است این هست که خداوند علم غیب نامحدود دارد و علم غیب خداوند سبحان مطلق است اما در اینکه حدود علم غیب ائمه تا چه حد است در این مورد اختلاف وجود دارد: («رويکرد عرفانی و فلسفی به علم امام»، مجله هفت آسمان، ش 44، 1388ش)

برخی از فقها و متکلمین بر این عقیده اند که علم مطلق و نامحدود الهی به هیچ کس داده نمی شود،
عده دیگری از علما ، فلاسفه و عرفا معتقدند به اذن الهي، علم نامحدود و مطلق الهي ميتواند در اختيار غيرخداوند قرارگيرد و به روایات فراوانی که از ائمه علیهم السلام نقل شده است استناد می کنند. 1

................................................................................................................................................................
1.امام همه چیز را می داند «الإمام خزان علم الله و غیبة علمه»( کلینی، اصول کافی، 1/192ـ 193؛ صفار قمی، همان، 2/152؛ نهج البلاغه، خطبه2)
طبق آیه شریفه سوره توبه یقینا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از همه امور با خبر است؛ «فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون» بگو: عمل كنيد، خدا و پيامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند ديد (توبه 105) مراد از مؤمنون اهل بیت علیهم السلام است.(درس تفسیر آیت الله جوادی آملی))

Hadi99g;400428 نوشت:
علم امام(ع) یکی از مسائل پیچیده است. بزرگترین دانشمندان اسلامی هم در این وادی سکوت اختیار می‌کنند.

مرحوم شیخ انصاری در رسائلش فرموده که در مورد علم امام، از روایات چیزی به دست نمی‌آید که دل انسان به آن اطمینان یابد.


سلام
هرکس از عالم ماده منصرف شد و. تجرد را یافت به علومی بسیار دست می یابد و هرچه شدت تجرد بیشتر علم گسترده تر
والله الموفق

هادی;400525 نوشت:
سلام علیکم
کارشناس هادی. درست میفرمایی اما یه چیز: امام چه چیز را نمیداند؟ (آیا سهو نبی درمورد شترش جزو اینست؟)

سلام
بنده در شرح فرازی از دعای ندبه مطالبی به نظرم رسیده و گفتم.
در ضمن نامه علامه طباطبایی رو هم در این مورد آوردم
http://lahezat.mihanblog.com/post/117

هادی;400263 نوشت:
معصومین علیهم السلام علم خود را از رسول خدا صل الله علیه و آله گرفته اند و علم رسول خدا چیزی جز علم قرآن کریم نبود با توجه به اینکه هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم است « لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبینٍ»(انعام 59) و همچنین بیان کننده هر چیزی است « وَ نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ»(نحل 89) در نتیجه معصومین علیهم السلام بر هر چیزی علم دارند چون علمشان را از رسول الله گرفتند و علم رسول الله نیز علم قرآن کریم است که تبیانا لکل شی می باشد .
در البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 32 از قول امام صادق (ع) آمده است: « من زاده ی رسول خدایم و منم كه كتاب خدا را می دانم ؛ كه در آن است آغاز خلقت و آْنچه تا روز قیامت خواهد بود ؛ و در اوست خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و جهنّم و خبر آنچه بود و خواهد بود. من اینها را می دانم چنان كه گویی به كف دست خود می نگرم ؛ خداوند عز و جل می فرماید: در اوست بیان هر چیزی»

امام صادق (علیه السلام) می فرمودند:
« من می دانم هر آنچه را كه در آسمانها و زمین است و می دانم هر آنچه را كه در بهشت و جهنّم است ؛ و می دانم آنچه را كه بوده و خواهد بود ؛ سپس مكثی كرد و مشاهده نمود كه این سخن بر شنوندگان بزرگ جلوه كرده است ؛ لذا فرمودند: من این امور را از كتاب خدا دانسته ام ؛ خدای عزّ و جلّ فرموده كه در آن است بیان هر چیزی. » (تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏6، ص: 454)

همچنین حضرت فرمودند:
خداوند متعال می فرماید: « وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی كِتابٍ مُبِینٍ » و هیچ پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر اینكه در كتابى روشن است‏. سپس فرمود: « ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا » سپس این كتاب را به آن بندگان خود كه برگزیده بودیم، به میراث دادیم‏ ؛ و ما هستیم آن برگزیدگان خدا كه این كتاب را به میراث به ما داده است كه در آن است بیان هر چیزی.» ( تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏6، ص: 455)

امام صادق علیه السّلام فرمودند: «نحن ولاة أمر اللّه، و خزنة علم اللّه » ماییم والیان امر خدا و مخزن علم خدا (تفسیر الصراط المستقیم،ج‏2 ،ص203)

سلام

فکر کنم منظورتون همه علوم معنوی حاکم بر جهانه
نه همه علوم تجربی ؟
مثلا قوانین و فرمولهای ریاضی و فیزیک و شیمی
رو که نمیشه همشو تو قران پیدا کرد
درسته ؟

me+;399872 نوشت:
علم امامان

این فراز از زیارت جامعه کبیره امامان را گنجینه های علم ذات مقدّس ربوبی معرفی می کند. یعنی خداوند امامان را به بخشی از علومی که نزد ذات مقدّسش هست واقف ساخته و آنها گنجینه دار این علومند. از این رهگذر است که ما بر این باوریم که امامان معصوم(ع) به اذن خداوند علم غیب دارند. ستون فقرات این علم اذن خداوند است. به این ترتیب تفسیر برخی از آیاتی که به ظاهر نفی علم غیب از پیامبر می کند(9) روشن می گردد: علّامه طباطبائی می فرماید:خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر کس جز او از غیب آگاه باشد به تعلیم او خواهد بود و هر جا پیامبر آگاهی خود از غیب را انکار می کند و می گوید: علم غیب ندارم.معنای آن اینست که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه می دانم از جانب خدا به من آموخته شده است.(10)از نگاه متکلمان شیعه یکی از دلائل امامت مولی علی(ع) خبرهای غیبی مولی علی(ع) است که حضرت قبل از وقوع خبر می داد و در موعد خود اتفاق می افتاد.(11)ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: ما علی را در خبرهای غیبی که از او صادر شده امتحان کرده ایم و همه خبرهای او را مطابق با واقع یافتیم.(12)از قرآن کریم استفاده می شود که ذات مقدّس ربوبی علم غیب را در اختیار آنان که حضرتش از آنان راضی است و برگزیده او هستند قرار می دهد از جمله:1ـ « عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احداً الّا من ارتضی من رسول فانّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصداً»(13)دانای غیب اوست و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی سازد مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می دهد.از این آیه شریفه هم علم غیب گسترده خداوند استفاده می شود و هم اینکه افراد مورد رضای حق که پیامبر از زمره آنهاست و نیز معصومین به اذن خداوند با اذن حضرت حق بر بخشی از علم غیب علم پیدا می کنند، در نهج البلاغه آمده که وقتی مولی علی(ع) از حوادث آینده خبر داد یکی از یاران حضرت عرض کرد: این علم غیب است مولی علی(ع) فرمود: «لیس هو بعلم غیب و انّما هو تعلّم من ذی علم»(14) این علم غیب نیست این علمی است که از صاحب علمی (پیامبر) آموخته ام .2ـ «ماکان اللّه لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب و ما کان اللّه لیطلعکم علی الغیب ولکن اللّه یجتبی من رسله من یشاء فآمنوا باللّه و رسله و ان تؤمنوا و تتقوا فلکم اجر عظیم»(15)چنین نبود که خداوند مؤمنان را به همان گونه که شما هستید واگذارد مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد و نیز چنان نبود که خداوند شما را از اسرار غیب آگاه سازد.(تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید) ولی خداوند از میان رسولان خود هر کس را بخواهد بر می گزیند پس به خدا و رسولان او ایمان بیاورید و اگر ایمان بیاورید و تقوی پیشه سازید پاداش بزرگی برای شماست.این آیه صریح است که خداوند هر زمان بخواهد از میان پیامبرانش کسانی را انتخاب می کند و گوشه ای از علم غیب بی پایان خود و اسرار درون مردم را که شناخت آن برای تکمیل رهبری آنان لازم است در اختیار آنان قرار دهد و البته این با اذن خداوند است. در روایات ما صدها مورد از پیشگوییهای امامان آمده است که بخشی در زمان خود تحقق یافته و بخشی که مربوط به آینده است در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد. این بخش از روایات غیبی است، بخش دیگر روایاتی است که امامان از باطن این و آن خبر دادند و نیز روایات دیگر پیرامون غیب.خوشبختانه در سالیان اخیر کتابی نفیس در این زمینه نگاشته شده تحت عنوان «الاحادیث الغیبیه» در سه جلد که توسط مؤسسه المعارف الاسلامیة قم منتشر شده است. در این کتاب مجموعه ای از احادیث غیبی معصومان علیهم السلام آمده است، در روایات اهل بیت(ع) احادیث متعددی پیرامون غیب امامان(ع) آمده است مرحوم علامه مجلسی در جلد بیست وششم بحارالانوار بیش از 22 حدیث در این زمینه آورده است.در مجموع روایاتی که گویای علم غیب معصومین(ع) در حد تواتر است و جای انکار نیست.امامان سلام اللّه علیهم اجمعین گنجینه های علم ذات مقدّس ربوبی است و این افتخاری است که نصیب غیر معصومین نمی شود.(16)
_______________________
17. النهایة ابن اثیر، ج 3، ص 327، مجمع البحرین، ج 2، ص 1296، چاپ مؤسسة النعمة.
18. سوره انعام، آیه 59.19. تفسیر نمونه، ج 5، ص 335 و 336(چاپ سی و سوم).20. سوره سبا، آیه 3.21. تفسیر نمونه، ج 18، ص 21 و 22 چاپ بیست و چهارم.22. سوره آل عمران، آیه 29، سوره ق، آیه 16، سوره نمل، آیه 74 ـ 75، سوره مجادله، آیه 7 و...و...23. نهج البلاغه، خطبه 178.24. همان، خطبه 198.25. برخی از این آیات علم غیب را منحصر به خداوند می کند مانند انعام، 59؛ نمل، 65؛ احقاف،23؛ ملک، 26؛ مائده، 116؛ هود، 49؛ کهف، 26.برخی دیگر آیاتی است که برخی پیامبران مانند پیامبر اکرم(ص) و حضرت نوح علم غیب را از خود نفی می کنند مانند: انعام، 50؛ هود،31؛ انبیاء،111؛ اعراف، 188؛ هود،47؛ ص، 69؛ شعراء، 112؛ احقاف، 9؛ مائده، 109.برخی از این آیات علم غیب را از پیامبران نفی می کند: عبس، 3 ؛ مطففین، 18؛ توبه، 101؛ هود،46.برخی از آیات می گوید علم به وقت قیامت، جنود پروردگار، افرادی که در آینده به دنیا می آیند، علم به تأویل، نزول باران و...و... اختصاصی خداوند است. مانند: اعراف، 187؛ احزاب،63؛ فصلت، 47؛ لقمان، 34؛ مدثر، 31؛ ابراهیم، 9؛ رعد، 8؛ آل عمران، 7.26. تفسیر المیزان، ج 20، ص 131.27. ارشاد شیخ مفید، ص 148.28. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج 7، ص 48.29. سوره جن، آیات 26 ـ 27.30. نهج البلاغه، خطبه 128.31. سوره آل عمران، آیه 179.32. در تفسیر نمونه جلد بیست و پنجم، ص 147 به بعد بحث مختصر و مفیدی پیرامون علم غیب آمده است و نیز کتاب علم پیامبر و امام در قرآن از انتشارات مؤسسه در راه حق در این زمینه کتاب خواندنی است نیز مقدمه کتاب «الاحادیث الغیبیه».

بعضی روایات هست که نشان می‌دهد امام(ع) به همه جزئیّات در موضوعات خارجی ممکن است علم نداشته باشد؛
مثل صحیحه‌ی عبدالله بن سنان که از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود:
پدرم غسل جنابت نمود؛ شخصی به ایشان عرض کرد: در پشتتان نقطه‌ای باقی گذاردید که آب به آن نرسید؛ پدرم فرمود: چه میشد که ساکت می‌ماندی؟! سپس دستش را بر آن نقطه کشید. (کلینی، 3/45)

و در روایت دیگری هست که این را محقّق انصاری هم در مکاسب آورده، که امام کاظم(ع) به یکی از نوجوانان پولی داد که تخم مرغ بخرد؛ او رفت یکی دو تا تخم مرغ خرید باهاش قمار کرد آورد؛
امام(ع) تخم مرغ ها را میل فرمود بعد یکی از اصحابشان عرض کرد که در این تخم مرغ ها قمار هست؛
امام(ع) تشتی طلبید و آنچه میل فرموده بود قیء کرد.

اینها چه طور توجیه می‌شوند؟

مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی در شرح حدیث دوّم فرموده:
اینکه آیا امام به جمیع موضوعات خارجی علم مطلق دارد یا هنگامی می‌داند که بخواهد به آن‌ها اطّلاع بیابد؟ ما به جواب قطعی این مسأله هیچ راهی نداریم تا آن را منشأ اشکال در امثال این روایات قرار دهیم. (تبریزی، جواد، ارشاد الطّالب، 1/220)

محقّق انصاری هم که قبلاً اشاره کردم و تفصیل عبارتش اینه:
مسأله‌ی مقدار معلومات امام از جهت عموم و خصوص، وکیفیّت علم‌شان به معلومات‌شان از این جهت که آیا متوقّف بر خواستِ خودشان است یا به التفات‌شان به خود موضوع یا متوقّف بر هیچکدام نیست؟ از اخبار مختلفی که در این باب وارد شده مطلبی که قلب انسان با آن اطمینان و آرام یابد روشن نمی‌شود؛ بنابراین بهتر است که علم به این مسأله را نیز به خود آن بزرگواران واگذاریم. (انصاری، مرتضی، فرائد الأصول، 2/134)

یکی از شارحان رسائل، جمله‌ای نغز در تعلیل این فقره به آن افزوده وگفته: «زیرا که ایشان نسبت به کیفیّت علم خود، از دیگران داناترند.» (اعتمادی، 2/179)

ودر اَوثق الوسائل، هنگام شرح این بند از فرائد، گفته: شکّی نیست که توقّف در این مسأله -همچنان که مصنّف نیز آن را رسانده- به سبب اختلاف بسیار زیادِ روایات، راهِ سلامت است. (تبریزی، موسی، 291)

Hadi99g;400656 نوشت:
بعضی روایات هست که نشان می‌دهد امام(ع) به همه جزئیّات در موضوعات خارجی ممکن است علم نداشته باشد؛
مثل صحیحه‌ی عبدالله بن سنان که از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود:
پدرم غسل جنابت نمود؛ شخصی به ایشان عرض کرد: در پشتتان نقطه‌ای باقی گذاردید که آب به آن نرسید؛ پدرم فرمود: چه میشد که ساکت می‌ماندی؟! سپس دستش را بر آن نقطه کشید. (کلینی، 3/45)

و در روایت دیگری هست که این را محقّق انصاری هم در مکاسب آورده، که امام کاظم(ع) به یکی از نوجوانان پولی داد که تخم مرغ بخرد؛ او رفت یکی دو تا تخم مرغ خرید باهاش قمار کرد آورد؛
امام(ع) تخم مرغ ها را میل فرمود بعد یکی از اصحابشان عرض کرد که در این تخم مرغ ها قمار هست؛
امام(ع) تشتی طلبید و آنچه میل فرموده بود قیء کرد.

اینها چه طور توجیه می‌شوند؟

مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی در شرح حدیث دوّم فرموده:
اینکه آیا امام به جمیع موضوعات خارجی علم مطلق دارد یا هنگامی می‌داند که بخواهد به آن‌ها اطّلاع بیابد؟ ما به جواب قطعی این مسأله هیچ راهی نداریم تا آن را منشأ اشکال در امثال این روایات قرار دهیم. (تبریزی، جواد، ارشاد الطّالب، 1/220)

محقّق انصاری هم که قبلاً اشاره کردم و تفصیل عبارتش اینه:
مسأله‌ی مقدار معلومات امام از جهت عموم و خصوص، وکیفیّت علم‌شان به معلومات‌شان از این جهت که آیا متوقّف بر خواستِ خودشان است یا به التفات‌شان به خود موضوع یا متوقّف بر هیچکدام نیست؟ از اخبار مختلفی که در این باب وارد شده مطلبی که قلب انسان با آن اطمینان و آرام یابد روشن نمی‌شود؛ بنابراین بهتر است که علم به این مسأله را نیز به خود آن بزرگواران واگذاریم. (انصاری، مرتضی، فرائد الأصول، 2/134)

یکی از شارحان رسائل، جمله‌ای نغز در تعلیل این فقره به آن افزوده وگفته: «زیرا که ایشان نسبت به کیفیّت علم خود، از دیگران داناترند.» (اعتمادی، 2/179)

ودر اَوثق الوسائل، هنگام شرح این بند از فرائد، گفته: شکّی نیست که توقّف در این مسأله -همچنان که مصنّف نیز آن را رسانده- به سبب اختلاف بسیار زیادِ روایات، راهِ سلامت است. (تبریزی، موسی، 291)


سلام
باید به این نکات در علم ائمه ع توجه کرد :
1-علم حضرات ارادی است یعنی در صورتی که بخواهند می دانند
2- به لحاظ اقتضائات مقام بندگی حضرات از بکارگیری وضعیت غیر عادی ابا داشتند یعنی اغلب مانند دیگران رفتار می کردند
3- ائمه ع در مقام امر هستند و قادرند بر تغییر ویژگیهای یک موضوع
اما در این دو موردی که مطرح شد علاوه بر امکان احتمالات فوق این احتمال هم اضافه میشود که حضرات در مقام تعلیم بوده اند
والله الموفق

خب جواب این این دو روایت بسیار ساده ست و توسط این دو روایت هیچ گونه ابهامی در علم امام صلوات الله علیه پیش نمی آید چرا که اولا موارد نقض این دو مورد زیاد است پس متعین می شود که مراد امام تعلیم بوده است – لا اقل - .


اما آن چرا که شیخ فقید تبریزی و همچنین شیخ اعظم انصاری قدس سرهما فرمودند : خب یه سری امور هست که ثابت هستن مثل قواعد ریاضی فیزیک شیمی و هر آن چرا که هنوز بشر به آن نرسیده و یا هست و موجوده این را امام صلوات الله علیه علم مطلق به آن دارد یه سری امور هستن که حادث بلکه آن به آن حادث می شوند خب این جاست که علم امام صلوات الله علیه به آنها چگونه است ؟ و یا راه علم پیدا کردن امام صلوات الله علیه به آن چگونه تصور می شود .؟

روایات در این باب خیلی زیاد و متعدد است ولی مبهم یا تناقضی بینشان نیست آن طور که از کلام شیخ انصاری یا شیخ تبریزی فهمیده می شود .

اقتضائات علم أئمه صلوات الله علیهم مختلف است یه بار قبل از وجود حادث به آن تعلق می گیرد یه بار دقیقا همراه آن و یه بار بعد از وجود آن و در هر حال علم امام ذاتا فرق می کند با علم اللهی و این طور نیست که مطلقا تعلق بگیرد به حادث قبل از به وجود آمدن آن .

متاسفانه در باب علم امام صلوات الله علیه کتاب خوب محققانه و جامعی ندیدم سید کمال حیدری کتابی دارد علم الامام که اون نیست که باید و شاید و شاید بشه گفت بهترین کتاب در این زمینه علم الامام شیخ محمد حسن مظفر رضوان الله علیه باشد که انصافا در نوع خود جامع و کامل است هر چند که جای کار در این زمینه زیاد است و هنوز خیلی زوایا از علم امام بی تحقیق مانده است .

کارشناس پاسخ بده خواهشا:

ببینید مثلا امام از جدل بین یکی از اصحاب با یه اهل خلاف، آگاه هست و سوالاتشو میداند که اون سنی چی از اصحابش پرسیده، اما آیا میداند تمام ماجرای اتفاق افتاده بین صحابی و اون سنی رو؟ یعنی میداند دقیقا چه رخ داده و اگر میداند لازم است که در منکر شخص، اورا نهی از منکر کند درسته؟

me+;401112 نوشت:
ببینید مثلا امام از جدل بین یکی از اصحاب با یه اهل خلاف، آگاه هست و سوالاتشو میداند که اون سنی چی از اصحابش پرسیده، اما آیا میداند تمام ماجرای اتفاق افتاده بین صحابی و اون سنی رو؟ یعنی میداند دقیقا چه رخ داده و اگر میداند لازم است که در منکر شخص، اورا نهی از منکر کند درسته؟

سلام علیکم

برادر عزیز همانطور که در پست های پیشین همراه با تایید روایی خدمت شما عرض کردم ائمه علیهم السلام به عالم هستی عالم هستند و هیچ امری از دید این بزرگواران مخفی نیست به طوری که حتی نجوای انسان را در مناجات های مخفیانه نیز می شنوند . همچنان که هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قران کریم موجود است ، هیچ چیزی نیست که از دید ائمه علیهم السلام پنهان باشد . «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏» هيچ تر و خشكى، جز آنكه در كتابى مبين مسطور است‏(انعام 59)
تذکر: ائمه علیهم السلام دو گونه علم دارند ؛ علم عادی که همانند سایر مردم تکلیف آور است ، و علم غیب که از جانب خدا بوده و الهی است این نوع علم تکلیف آور نمی باشد. ائمه علیهم السلام هر لحظه در همه جا ناظر بر اعمال هستند و هیچ امری حتی نجواهای پنهانی انسان ها از ایشان پنهان نیست فلذا دقیقا می داند که بین صحابه و سنی چه اتفاقاتی افتاده است اما این علم چون علم عادی نیست تکلیف آور نیست ..
گاهی برای قضاوت نزد امیر المومنین علی علیه اسلام می آمدند ، حضرت با اینکه از غیب آگاه است و می داند چه کسی گناهگار است اما مطابق علم غیب رفتار نمی کردند بلکه دعوی بینه کرده و بر اساس شواهد و بینه(علم عادی ، اسباب و علل طبیعی) قضاوت می فرمودند نه بر اساس علم الهی ، چون این نوع علم تکلیف آور نیست و اساسا این علم جزو قضای حتمی الهی است و مخالفت با چنین علمی ممکن پذیر نیست . 1
آگاهی امام از ماجرای اتفاق افتاده بین صحابه و سنی اگر از طریق اسباب و علل طبیعی باشد بله بر امام علیه السلام واجب است که وی را نهی از منکر کند اما اگر از طریق اسباب و علل غیر عادی(علم غیب) باشد چنین علمی تکلیف آورد نیست و ائمه علیهم السلام مکلف نیستند بر اساس دانسته های غیبی خود عمل نمایند.
در روایتی از کافی آمده است : هر وقت که اراده می کردند و می خواستند، می توانستند به هر موضوعی علم پیدا کنند . (الکافی ج1 صفحه 258 ، باب ان الائمه اذا شاؤوا ان یعلموا علموا ،حدیث1 و2و3)

.....................................................................................................................................
1.از نمونه قضاوت‌های معروف پیامبر(ص) یکی بین “سمرة بن جندب” و مرد انصاری بر سر یک درخت و دیگری قضاوت بین زبیر بن عوام و مرد انصاری بر سر آبیاری درختان می‌باشد. پیامبر (ص)در مواجهه با امر قضاوت بین آنها فرمود:
«من بشر هستم و شما نزاعتان را پیش من می‌آورید ممکن است بعضی از شما فصیح تر از دیگری باشد و من طبق شنیده‌ام قضاوت کنم. پس هر که را به نفعش قضاوت کردم و حق برادرش ضایع شد نباید از برادرش چیزی بگیرد وگرنه قطعه‌ای از آتش برای او خواهد بود»(محمد بن یعقوب، کلینی؛ اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ق، ج ۵، ص ۲۹۴ و محمد بن حسن الحر، العاملی، وسایل الشیعه، تصحیح ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج ۲۷، ص ۲۱۶- 17)

هادی;401745 نوشت:
گاهی برای قضاوت نزد امیر المومنین علی علیه اسلام می آمدند ، حضرت با اینکه از غیب آگاه است و می داند چه کسی گناهگار است اما مطابق علم غیب رفتار نمی کردند بلکه دعوی بینه کرده و بر اساس شواهد و بینه(علم عادی ، اسباب و علل طبیعی) قضاوت می فرمودند نه بر اساس علم الهی ،

خب هنگامی که بر پایه دانش الهی داوری نمی کردند این دانش الهی که می فرمایین کاربردش چی بوده خب ؟؟

چیزی که در کردار کار بردی نداشته باشه بود و نبودش چه تفاوتی داره ؟؟ از کجا ادعای دارا بودن آن تنها یک فریب نباشد ؟؟

خب اگه اینگونه است هر کس اگر چه دروغزن می تواند بانگ بر آرد که منم دانش الهی دارم ولی آنرا بکار نمی برم !

دانش الهی داشتن پیشوایان شییه چه کار برد برون مغزی و دیدنی داشته است ؟

پس بنیادین بفرمایین چگونه باید باور کرد که آنها دانش جهانگیر داشته اند مگر چه کار کرده بودند که نشانگر این ویژگی بوده است

هادی;400263 نوشت:
معصومین علیهم السلام علم خود را از رسول خدا صل الله علیه و آله گرفته اند

درود

بفرمایید از چه راهی گرفته اند ؟

چگونه ؟ مادر زادی ؟

یا پای سخنان پیامبر نشسته اند ؟

اگر دانش خود را از پیامبر گرفته اند ینی دانش آنها مرزی دارد و بیشتر از آن را نمی دانند

چون جابجایی هر چیزی از جمله دانش نشاندهنده ی کرانمند و دارای مرز بودن آن چیز است

بنا بر این دانش آنها اندازه ای داشته است و به همه چیز آگاه نبوده و فراتر از یک مرزی با پندار خود گمان برده اند

هادی;400263 نوشت:
با توجه به اینکه هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم است « لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبینٍ»(انعام 59) و همچنین بیان کننده هر چیزی است « وَ نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ»(نحل 89) در نتیجه معصومین علیهم السلام بر هر چیزی علم دارند

استاد والاگهر کتاب مبین در اینجا نکره است و نمی توان همه ی خشک و تر را دربست در چهار دیواری یک کتاب کرانه مند مانند نبی زندانی کرد

کتاب مبین همه ی کانونهای گیتیکی جهان باید باشد گستره ی کانونهای سپهری است نه یک کتاب با واژگان کرانمند

خواهش می شود یک کم هم امانت دار باشید و نپندارید شنوندگان دربست سخنان یک سویه ی شما را خواهند پذیرفت

از سوی دیگر تبیانا لکل شی را به چه چمی ( مفهومی) گرفته اید شما ؟

فردید( منظور) تبیانا لکل شی تنها دستورهای دینی مورد نیاز مردم است نه آنچه که شما می خواهید بپذیرانید

تبیانا لکل شی یک گفته ی کلی و دربسته است و از ریزگان ( جزییات ) چیز ها خبر نمی دهد

برای نمونه یک کتابفروش را در نگر بگرید نام همه ی کتابها را می داند و از نام نویسنده ی آنها آگاه است ولی به هیچ

روی نمی توان گفت ایشانتوانایی درک همه ی نوشته های همه ی کتابها را دارد

نُبی هم اینگونه است یک چیز هایی را کلی و بانام آورده است ولی این دلیلی بر دانستن چبود ( ماهیت ) و ریزگان آن کلی جات نمی باشد

واقعاتشکر ازکارشنس هدی اما دو سوالاین روایت کافی از کدام معصوم است و اینکه ایا انها چیزی که معصوم نمیداند ذانت خداست؟

بی نظیر;400576 نوشت:
سلام

فکر کنم منظورتون همه علوم معنوی حاکم بر جهانه
نه همه علوم تجربی ؟
مثلا قوانین و فرمولهای ریاضی و فیزیک و شیمی
رو که نمیشه همشو تو قران پیدا کرد
درسته ؟

با سلام خدمت شما

رسالت قرآن کریم و انبیاء و اولیای الهی در راستای هدف خلقت است فلذا علم از دیدگاه ائمه علیهم السلام علومی است که در این راستا کاربرد داشته باشد.
منظور از علم، علوم حقیقی است نه علوم تجربی ، با توجه به اینکه علوم تجربی یقینی نیستند و هر آن دست خوش تغییر بوده و توسط خود دانشمندان نقض شده و نظریات جدیدی مطرح می شود ، یقین آور نمی باشند.
بنابراین عالم مطلق بودن ائمه علیهم السلام مستلزم این نیست که این بزرگواران به فرمول های فیزیک و شیمی و ... هم عالم باشند چرا که معلوم نیست این علوم از علوم حقیقی باشند چون صد در صد مطابق با واقع نیستند .1
البته در این رابطه بین صاحب نظران اختلاف وجود دارد ، برخی بر این عقیده اند که اگر چه آیات قرآن کریم ظاهرا اشاره ای به این فرمول ها ندارد اما برای اهلش قابل استخراج است .( ابوحامد غزالی «احیاء العلوم «ج1، ص 289، چاپ دارالمعرفه، بیروت» و جواهر القرآن، فصل چهارم، ص 18)
برخی دیگر از صاحب نظران شأن قرآن کریم را بالاتر از این می دانند که بدین گونه مسائل بپردازد ، شأن قرآن هدایت گری است و در راستای هدایت بشر است .
.................................................................................................................................
1. نیلس بور ، نظریّه پرداز یکی از مدلهای اتم ، گفته: « این اشتباه است که فکر کنیم وظیفه ی فیزیک کشف ماهیّت طبیعت است. فیزیک مربوط است به آنچه که ما می توانیم درباره ی طبیعت بگوییم. »(تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر ، نوشته دکتر مهدی گلشنی ، ص81)

me+;399872 نوشت:
سلام. آیا معصوم همه چیز را میداند؟

خیر دوست عزیز علم کامل و مطلق فقط و فقط در انحصار الله سبحان است و حتی بهترین و برگزیده ترین بنده اش یعنی رسول الله(ص) نیز چنین علمی ندارد و هرچه میداند بواسطه فضل خدا و از طریق وحی الهی است یعنی رب العالمین به او می اموزد :

قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ
إِلَّا اللَّهُ
بگو جز خدا نمیداند هر انچه که در تمامی اسمانها و تمامی زمین و تمام عالم غیب موجود است

قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ
ای رسول بگو که من نمیگویم نزد من گنجینه های الهی است و غیب مطلق نمیدانم

قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[=arial]
بگو من مالک نفع و ضرری برای خودم نیستم مگر انچه که خدا بخواهد
[=arial] و اگر [=arial]غیب مطلق [=arial]میدانستم بی تردید خیر زیادی برای خود کسب میکردم و هیچ بدی و ضرری بمن نمیرسید[=arial]و اینکه من جز بشارت دهنده و بیم دهنده برای گروه مومنین نیستم[=arial]

[=arial]پس بنا برنص صریح قرآن رسول الله(ص) علم غیب مطلق و به انصورتی که بعضی تصورش را دارند[=arial]، نداشتند [=arial]و اهمیت این موضوع و ابلاغ این حقیقت بمردم ، بحدی است که در آیات مختلف به ان تصریح شده است![=arial]

[=arial]بله معصومین(ع) در[=arial] بعضی مواقع و درمواردی خاص [=arial]و [=arial]به اذن خدا[=arial] به برخی امور غیبی آگاهی پیدا میکردند و بعضا انرا به مردم ابلاغ میکردند!

ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۖ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ

آن از اخبار غیبی است که به تو وحی میکنیم
و تو نزد انها نبودی هنگامی که برای تدبیرامورشان جمع شده بودند و مکر و دسیسه میکردند

تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ
مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا
[=arial]
آن از اخبار غیبی است که به تو وحی میکنیم و (ای رسول) نه تو و نه قومت قبل از این آن را نمیدانستید
[=arial]
یعنی مطابق این ایات آگاهی رسول الله(ص) به امورو اخبارغیبی ، بصورت موردی و درصورت لزوم و آنهم
[=arial]به اذن خدا و بواسطه وحی[=arial] بوده است.
[=arial]
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا[=arial]*إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ [=arial]
عالم
[=arial]غیب مطلق[=arial] است پس حتی قسمتی ازغیبش را بر احدی اشکار نمیکند [=arial]مگر کسی از رسولانش که مورد رضایتش واقع شود[=arial]

یعنی عالم [=arial]غیب مطلق[=arial] فقط خداست و فقط بخشی از غیب را و نه همه انرا برای رسولانش اشکار میکند!
[=arial]
[=arial]از جمله موارد غیبی که علم ان فقط و فقط در انحصار خداست [=arial]ساعت قیامت[=arial] است![=arial]

در جواب: يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا
از تو در باره ساعت(قیامت) میپرسند که کی فرا میرسد

خداوند میفرماید:

قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي
بگوبدرستی که و جز این نیست علم ان نزد پروردگارم است

و تمامی احادیث و روایات در این مورد باید به
صریح قران برگردانده شود و نمیتوان مفهومی فراتر از صریح قران از انها برداشت نمود!

الحمد لله رب العالمین
[=arial]

me+;401870 نوشت:
واقعاتشکر ازکارشنس هدی اما دو سوالاین روایت کافی از کدام معصوم است و اینکه ایا انها چیزی که معصوم نمیداند ذانت خداست؟

دوست بزرگوار سلام علیکم

حدیثی که از کتاب شریف الکافی نقل شد از امام صادق علیه السلام می باشد :«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عُلِّمَ» (الکافی ج 1 ص 285)
علم غیب بالذات مخصوص خداوند سبحان است اما خداوند این علم را به بندگان صالح خود نیز عطا فرموده است ائمه علیهم السلام باذن الله تبارک و تعالی از علم غیب بهره مند هستند منتهی همانطور که قبلا نیز خدمت شریف شما عرض شد احدی به ذات باری تعالی راه ندارد و ائمه علیهم السلام نیز علم به ذات ندارند .
مطلب دیگر اینکه بر اساس آیات و روایات علم به روز قیامت هم مخصوص خداوند تبارک و تعالی است و غیر از خداوند سبحان احدی حتی رسول خدا صل الله علیه و آله نیز به روز قیامت علم ندارد .
«یسْأَلُونَكَ عَنْ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لا یجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِیكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً یسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِی عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ»( اعراف: 187)
راجع به قیامت از تو می‌پرسند در چه زمانی قیامت رخ می‌دهد بگو: تنها پروردگارم از آن آگاه است. و کسی جز او نمی‌تواند در وقت خود آنرا پدیدار سازد (اطلاع از هنگامه قیامت) برای آسمانها و زمین سنگین است. قیامت ناگهان بوقوع می‌پیوندد و بر سرتان می‌تازد از تو می‌پرسند انگار تو از (شروع) قیامت باخبری بگو اطلاع از آن خاص پروردگار است اما بیشتر مردم نمی‌دانند»

تشکر. ایا چیزی که امام نمیداند ذات خداست؟

me+;404235 نوشت:
تشکر. ایا چیزی که امام نمیداند ذات خداست؟

سلام علیکم

طبق روایات شریفه ائمه علیهم السلام به ذات الهی علم ندارند و همچنین بر اساس آیات و روایات علم به روز قیامت هم مخصوص خداوند تبارک و تعالی است و غیر از خداوند سبحان احدی به روز قیامت علم ندارد .
«یسْأَلُونَكَ عَنْ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لا یجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِیكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً یسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِی عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ»راجع به قیامت از تو می‌پرسند در چه زمانی قیامت رخ می‌دهد بگو: تنها پروردگارم از آن آگاه است. و کسی جز او نمی‌تواند در وقت خود آنرا پدیدار سازد (اطلاع از هنگامه قیامت) برای آسمانها و زمین سنگین است. قیامت ناگهان بوقوع می‌پیوندد و بر سرتان می‌تازد از تو می‌پرسند انگار تو از (شروع) قیامت باخبری بگو اطلاع از آن خاص پروردگار است اما بیشتر مردم نمی‌دانند( اعراف: 187)

فقط ذاتوقیامت رونمیدونن؟ همین دوتا؟ تشکر

بسمه تعالی
کارشناس ارجمند و گرامی سلام علیکم!
اگر امام(ع) از هر تر و خشکی آگاه باشد، چه تفاوتی با خداوند دارد؟

[="#006400"]هوالعالم

از حضرت صادق داريم كه ميفرمايند:
ما را بندگانی بدانید مربوب پروردگار و پس از آن هر چه می‌خواهید در فضیلت ما بگویید. به جز نبوت !
حضرت علي ع هم فرمودند كه مارا خدا نخوانيد و خدا ندانيد !
و ...

شايد بايد اينطور گفت
كه معصوم براي هر سوال شما پاسخي درخور و قانع كننده دارد !
نه خداست و نه ادعاي خدايي دارد
چون معصوم است ...

تعريف و پاسخ سوال با توجه به درك خاص و عام متفاوت ميشه
و ممكنه براي هر قشري پاسخي متفاوت ارائه بشه
يا تفسيري متفاوت درك بشه ! اما قانع كننده ...

دقيقا مانند همين جمله كه مردم ميگن : معصومين عالم به علم زمانه بودن ...
كه ناحق نيست و بستگي به اين داره ما با چه نيتي و ديدگاهي به بحث بنشنيم .

اين علم يعني علم الهي كه به خدمت مردم امده !
علم اصل و حقيقي ست و شاه كليد دربهاي بسته و قفلهاي به ظاهر باز نشدني ...
كه نزد خداست و در زمانش به اهلش اعطا ميشه ...

حال براي پاسخ به سوال كافري كه با سوال به جنگ معصومين و خدا رفته
يا زمين بيماري كه براي درمان نيازمند به حل يك مساله اس ... [/]

me+;406254 نوشت:
فقط ذاتوقیامت رونمیدونن؟ همین دوتا؟ تشکر

سلام علیکم

بله آنچه از آیات و روایات استفاده می شود همین دو مورد است .

آشنایی;406375 نوشت:
بسمه تعالی
کارشناس ارجمند و گرامی سلام علیکم!
اگر امام(ع) از هر تر و خشکی آگاه باشد، چه تفاوتی با خداوند دارد؟

جناب آشنایی علیکم السلام

در اینکه علم ائمه معصومین علیهم السلام به آنچه در قرآن هست علم دارند بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام و همچنین فرمایشات بزرگان دین که برگرفته از سخنان نورانی ذوات مقدسه هست شکی نیست .(به پستهای پیشین حقیر نگاه کنید)
اما اینکه فرمودید چه تفاوتی با خداوند دارد ؛ تفاوتش در این است که این علم برای خداوند تبارک و تعالی ذاتی است اما برای ذوات مقدس ائمه اظهار علیهم السلام ذاتی نیست ، بدین معنی که ائمه علم خود را از رسول خدا صل الله علیه و آله گرفته و رسول خدا نیز علم خود را از خداوند گرفته است .

سلاموتشکر.خب حتی زمان فرج روهم میدونن؟ ایاواقعا به ساعت قیامت اگاهی ندارند؟

کارشناس گرامی هادی

[="Navy"]اصلا بحث در مورد جزئیّات علم امام چه فایده‌ای داره؟![/]

[h=1]آیا معصوم همه چیز را می داند؟[/h]روح القدس روح مقدسی بوده که با همه پیامبران و انبیاء و معصومین بوده و ...

و توسط روح القدس از همه چیز مطلع می شدند البته به اذن خدا

هادی;400263 نوشت:
هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم است « لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبینٍ»(انعام 59)

با سلام.

جسارتاً به نظرم اشتباه فرمودید. کتاب مبین در اینجا به معنای قرآن نیست. مثلاً قوانین نیوتن یا سایر قوانین طبیعی کجای قرآن است؟ کتاب مبین احتمالاً همان لوح محفوظ است که کتاب علم و تقدیر الهی است.

موفق باشید.

مؤمن;407678 نوشت:
کتاب مبین>> لوح محفوظ

دیسک فشرده یا دی وی دی دانشنامه ی بریتانیکا و انکارتا !!

.... ;407678 نوشت:
هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب مبین است

با این شناسه ( تعریف ) چرا نگوییم کتاب مبین همین جهان تار ( اینتر نت) خودمان است ؟:Nishkhand:

هر خشک و تری , همه چیز توشه :khandeh!:
دانستن دلیل بر پاکی( معصومیت) نیست


با سلام صلوات
الله تعالی فرمود :
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا {الجن/26} إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا {الجن/27}
ثقل ثانی هم فرمود :
محمد بن يحيى، عن عمران بن موسى، عن موسى بن جعفر، عن عمرو بن سعيد المدائني، عن أبي عبيدة المدائني، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: إذا
أراد الامام أن يعلم شيئا أعلمه الله ذلك.کافی

عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن معمر بن خلاد قال: سأل أبا الحسن عليه السلام رجل من أهل فارس فقال له: أتعلمون الغيب؟ فقال: قال أبو جعفر عليه السلام: يبسط لنا العلم فنعلم ويقبض عنا فلا نعلم، وقال: سر الله عزوجل أسره إلى جبرئيل عليه السلام وأسره جبرئيل إلى محمد صلى الله عليه وآله، وأسرة محمد إلى من شاء الله.کافی

بنابراین علم غیب مطلق وهمیشگی از آن حضرت حق جلت عظمته است و علم نسبی وموقت از آن امام (ع) .

قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ {الأحقاف/9}

عياشى: عن الحسين بن خالد قال: سألت أبا عبد
الله عليه السلام عن قول الله: " ما تسقط من ورقة إلا يعلمها ولا حبة في ظلمات
الارض ولا رطب ولا يابس إلا في كتاب مبين " فقال: الورق: السقط يسقط من بطن امه من
قبل أن يهل الولد. قال فقلت: وقوله ولا حبة قال: يعني الولد في بطن امة إذا أهل
ويسقط من قبل الولادة. قال:
قلت: قوله: ولا رطب قال: يعنى المضغة إذا استكنت في الرحم قبل أن يتم خلقها قبل أن
ينتقل. قال: قوله: ولا يابس قال: الولد التام. قال: قلت: في كتاب مبين قال: في إمام
مبين.

كنزالفوائد: محمد بن العباس عن عبد الله بن أبي العلا عن
ابن شمون عن الاصم عن البطل عن صالح بن سهل قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام
يقرأ: (وكل شئ أحصيناه في إمام مبين) قال: في أمير المؤمنين عليه السلام


وذكر ابن عباس عن أمير المؤمنين عليه السلام أنه قال: أنا والله الامام المبين،
ابين الحق من الباطل. ورثته من رسول الله صلى الله عليه واله .تفسیر قمی

معانی الاخبار: أحمد بن
محمد بن الصقر، عن عيسى بن محمد العلوي، عن أحمد بن سلام الكوفي عن الحسين بن عبد
الواحد، عن الحارث بن الحسن، عن أحمد بن إسماعيل بن صدقة، عن أبي الجارود، عن أبي
جعفر محمد بن علي الباقر، عن أبيه عن جده عليهم السلام قال: لما نزلت هذه الآية على
رسول الله صلى الله عليه واله (وكل شئ أحصيناه في إمام مبين) قام أبو بكر
وعمر من مجلسهما فقالا: يا رسول الله هو التوراة ؟ قال: لا، قالا: فهو الانجيل ؟
قال: لا قالا: فهو القرآن ؟ قال: لا، قال فأقبل أمير المؤمنين عليه السلام فقال
رسول الله صلى الله عليه واله: هو هذا، إنه الامام الذي أحصى الله تبارك وتعالى فيه
علم كل شئ.
قال الصدوق - رضوان الله عليه -: سألت أبا بشر اللغوي بمدينة السلام عن
معنى الامام فقال: الامام في لغة العرب هو المتقدم بالناس، والامام هو المطمر
وهوالتر الذي يبنى عليه البناء، والامام هو الذهب الذي يجعل في دار الضرب
ليؤخذ عليه العيار، والامام هو الخيط الذي يجمع حباة العقد، والامام هو الدليل في
السفر في ظلمة الليل، والامام هو السهم الذي يجعل مثالا يعمل عليه السهام


شیخ صدوق(ره) از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل کرده که چون آیه « وَ کُلُّ شَیءٍ اَحصَینَاهُ فِی اِمامٍ مُبِین » بر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد، ابی بکر و عمر از جایشان بلند شده و عرض کردند: یا رسول الله! این امام مبین، کتاب توریة است؟ فرمود:نه. باز عرض نمودند: کتاب انجیل است؟ فرمود:نه. در بین این گفتگو امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) وارد شدند. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: این است امام مبین که خداوند علم و دانش همه چیزها را در قلب مقدس او جای داده است.

مناقب: سدير الصيرفي قال: دخلت على أبي عبد الله عليه السلام وقد اجتمع إلي ماله فأحببت دفعه إليه، وكنت حبست منه دينارا، لكي أعلم أقاويل الناس فوضعت المال بين يديه فقال لي: يا سدير خنتنا، ولم ترد بخيانتك إيانا قطيعتنا قلت: جعلت فداك وما ذاك ؟ قال: أخذت شيئا من حقنا لتعلم كيف مذهبنا قلت: صدقت جعلت فداك، إنما أردت أن أعلم قول أصحابي فقال لي: أما علمت أن كل ما يحتاج إليه نعلمه، وعندنا ذلك، أما سمعت قول الله تعالى " وكل شئأحصيناه في إمام مبين " اعلم أن علم الانبياء محفوظ في علمنا، مجتمع عندنا وعلمنا من علم الانبياء، فأين يذهب بك ؟ ! قلت: صدقت جعلت فداك.

وقال: " وكل شئ أحصيناه في إمام مبين " وقال: "
ولا رطب ولا يابس إلا في كتاب مبين " فإذا كان لا يوجد في ظاهره فهل يكون
موجودا إلا في تأويله ؟ كما قال: " وما يعلم تأويله إلا الله و الراسخون في العلم
" وهو الذي عنى عليه السلام " سلوني قبل أن تفقدوني "

البته بحث امام یا کتاب و خواندن در قیامت بدان هم با این تفسیر مشکلی ندارد .

حتی گاهی اوقات معصوم (ع)چون بر اساس علم ظاهری قضاوت میکند در حالیکه اصل موضوع چیز دیگریست :

محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن عاصم بن حميد ، عن محمد بن قيس ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : قضى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) في رجل شهد عليه رجلان بأنه سرق ، فقطع يده ، حتى إذا كان بعد ذلك جاء الشاهدان برجل آخر ، فقالا : هذا السارق ، وليس الذي قطعت يده ، إنما شبهنا ذلك بهذا ، فقضي عليهما أن غرمهما نصف الدية ، ولم يجز شهادتهما على الاخر .

me+;406887 نوشت:
سلاموتشکر.خب حتی زمان فرج روهم میدونن؟ ایاواقعا به ساعت قیامت اگاهی ندارند؟

سلام علیکم

آنچه از ظاهر آیات و روایات استفاده می شود ؛ ائمه علیهم السلام به غیر از ذات و ساعت قیامت باذن الله دارای علم غیب هستند . عدم اگاهی از ساعت قیامت نیز صریح آیه شریفه است ؛ می فرماید: «یسْأَلُونَكَ عَنْ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی» راجع به قیامت از تو می‌پرسند در چه زمانی قیامت رخ می‌دهد بگو: تنها پروردگارم از آن آگاه است(اعراف 187)

مؤمن;407678 نوشت:

با سلام.

جسارتاً به نظرم اشتباه فرمودید. کتاب مبین در اینجا به معنای قرآن نیست. مثلاً قوانین نیوتن یا سایر قوانین طبیعی کجای قرآن است؟ کتاب مبین احتمالاً همان لوح محفوظ است که کتاب علم و تقدیر الهی است.

موفق باشید.

سلام علیکم

با تشکر از تذکر بجا و خوب حضرت عالی

در مورد «كِتابٍ مُبِينٍ» احتمالات مختلفى از سوی مفسران داده شده است اما اگر منظور از کتاب مبین بنا به فرمایش شما لوح محفوظ باشد ادعای حکما مبنی بر اینکه ائمه معصومین علیهم السلام دارای علم غیب هستند را تقویت می کند ، چون ائمه معصومین علیهم السلام باذن الله به لوح محفوظ آگاهی دارند لذا به طریق اولی علم غیب خواهند داشت ، زیرا قرآن کریم بخشى از آن «کتاب مبین عند رب» مى ‏باشند نه همه ی آن.

«جهت اطلاع خدمت شما عرض می شود : برخی از صاحب نظران بر این عقیده اند که تمامی حقایق عالم هستی در قرآن کریم موجود است ، البته این بحث دیگری است که باید جداگانه مورد بحث قرار بگیرد ».

در مورد ظهوروفرج هم بی اطلاعند؟تشکر برادرم

از مجموع روایات می شود فهمید که حضرات معصومین صلوات الله علیهم علم به روز قیامت دارند و همچنین ظهور امام می داند وقت ظهور چه وقت است و اما آیه شریفه و حصر به کار رفته در آن ناظر به علم استقلالی پروردگار است .

در واقع تنها چیزی که حضرات معصومین علهیم السلام علم به آن ندارند ذات اقدس پروردگار متعال است و این که علمشان محدود است هر چند که علم کل أنبیاء و أوصیاء نسبت به علم آنها مثل قطره آب نسبت به اقیانوس است .

امام مبین - لوح محفوظ - کتاب مبین , همگی اینها معانی خاص خود را دارند .

آن چه که شکی درش نیست امام مبین مراد حضرت پیامبر اکرم و حضرات معصومین علیهم السلام هستند .

که البته اشرف و بالاتر از لوح محفوظ و کتاب مبین می باشند .


با سلام

حضرت الله سبحانه وتعالی فرمودند که ما همه چیز را درقرآن نازل کردیم و تبیان هرچیز وهیچ تروخشکی نیست مگر اینکه در کتاب مبین است و همه چیز را در امام مبین احصاء کردیم ....

آیا الله تعالی دروغ گفته یاراست ؟! قطعا راست گفته اما چه کسی میتواند و علم آنرا دارد که همه احکام وموضوعات را از قران مجید بیرون بکشد واستنباط کند؟

در همین قرآن آمده که حضرت حق جل وعلا فرمود که آیات قرآن در سینه علم داده شدگانست و تاویل آیات متشابه را جز الله وراسخین در علم نمیدانند

امام مبین > کتاب مبین > لوح محفوظ > راسخین درعلم

وبرتایید این مطلب احادیث بیشماری از صحابه رسیده که امام مبین وکسی که علم قرآن وکتاب مبین نزد اوست همان شرکای قران وثقل ثانی هستند ودر مواقع زیادی مانند : جریان سلونی قبل ان تفقدونی ... هر نوع سوالی از آن حضرات میکردند حضرات بلافاصله جواب میگفتند یکی گفت آقا شما چطور بدون درنگ فورا جواب میدهید ، حضرت فرمودند در دستهایت چند انگشت داری گفت 10 تا فرمودند آیا فکر کردی وگفتی ...فرمودند برای ما هم علوم حضوری هستند نه حصولی .

وحوادث وقضاوتهای شگفت ایشان که نشان از علم به کتاب ایشان دارد وچون هرقومی هادی دارندبنابراین هادی ما در این زمان امام دوازدهم هستند وحافظ ومبین وقیم کتاب و مشیت وخواست الله تعالی براین است که فعلا غائب باشند هرچند که کسانیکه مقدمات تهذیب نفس را داشته باشند از هدایت هادی وامام حجت برخوردارمیشوند

در مورد ظهوروفرج هم بی اطلاعند؟تشکر برادرم

me+;408200 نوشت:
در مورد ظهوروفرج هم بی اطلاعند؟تشکر برادرم

عالم هستی باذن خداوند سبحان تحت اراده امام معصوم است ، ائمه از وقایع آینده و گذشته آگاه هستند ، مگر دو حقیقت که یکی ذات الهی است و دیگری ساعت وقوع قیامت ، ظهور حضرت حجت واقعه ای است که به یقین رخ خواهد داد و ائمه علیهم السلام باذن الله به ساعت ظهور و فرج حضرت حجت نیز علم دارند . (چون علم به ساعت ظهور استثناء نشده است ، آنچه استثناء شده یکی علم به ذات و دیگری علم به ساعت قیامت است ؛ مستندات این گفتار در پست های پیشین عرض شد)

جمع بندی
موضوع: علم معصومین

پرسش:
آیا معصومین علیهم السلام همه چیز را میداند؟ و حتی به کنه ذات خدا پی میبرد؟ آیا معصوم سهو و نسیان دارد؟

پاسخ:
معصومین علیهم السلام علم خود را از رسول خدا صل الله علیه و آله گرفته اند و علم رسول خدا چیزی جز علم قرآن کریم نبود با توجه به اینکه هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم است « لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبینٍ»(انعام 59) و همچنین بیان کننده هر چیزی است « وَ نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ»(نحل 89) در نتیجه معصومین علیهم السلام بر هر چیزی علم دارند چون علمشان را از رسول الله گرفتند و علم رسول الله نیز علم قرآن کریم است که تبیانا لکل شی می باشد .
در البرهان فى تفسیر القرآن از قول امام صادق (ع) آمده است: « من زاده ی رسول خدایم و منم كه كتاب خدا را می دانم ؛ كه در آن است آغاز خلقت و آْنچه تا روز قیامت خواهد بود ؛ و در اوست خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و جهنّم و خبر آنچه بود و خواهد بود. من اینها را می دانم چنان كه گویی به كف دست خود می نگرم ؛ خداوند عز و جل می فرماید: در اوست بیان هر چیزی» (1)
امام صادق (علیه السلام) می فرمودند: « من می دانم هر آنچه را كه در آسمان ها و زمین است و می دانم هر آنچه را كه در بهشت و جهنّم است؛ و می دانم آنچه را كه بوده و خواهد بود؛ سپس مكثی كرد و مشاهده نمود كه این سخن بر شنوندگان بزرگ جلوه كرده است؛ لذا فرمودند: من این امور را از كتاب خدا دانسته ام ؛ خدای عزّ و جلّ فرموده كه در آن است بیان هر چیزی. » (2)
و همچنیین فرمودند: «نحن ولاة أمر اللّه، و خزنة علم اللّه » ماییم والیان امر خدا و مخزن علم خدا (3)
اما علم به ذات خدا و معرفت كنه خدا براي احدي ميسّر نيست، خداوند در مقام ذات احد است و لا غیر له و لا ثانی له و کسی حتی رسول خدا(صل الله علیه آله) به کنه ذات دسترسی ندارد ، ائمه علیهم السلام به غیر از کنه ذات علم به همه وقایع عالم هستی دارند. حضرت امیر المومنین علی علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه به این حقیقت اشاره فرمود: « الَّذى لا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ» خدايى كه انديشه هاى بلند او را درك ننمايند.
آیت الله مصباح در این رابطه می فرمایند:
« در شناخت خدا که از راه دل ممکن است اگر منظور شناختی باشد که انسان احاطه بر ذات پیدا کند، این چنین شناختی برای احدی ممکن نیست حتی برای پیامبران و ائمه (سلام الله علیهم اجمعین)، چون ذات خدا نامحدود است و محدود در هر رتبه و مقامی که باشد نمی تواند به کنه نامحدود برسد»(4)
شبهه ای که در این راستا مطرح می شود این است که اگر امام(ع) از هر تر و خشکی آگاه باشد، چه تفاوتی با خداوند دارد؟ در جواب عرض می شود تفاوتش در این است که این علم برای خداوند تبارک و تعالی ذاتی است اما برای ذوات مقدس ائمه اظهار علیهم السلام عرضی است (ذاتی نیست).

جمع بندی (2)

مطلب دیگر اینکه سهو و نسیان در ارتباط با امور دینی و مسائل امامت و رهبری برای این بزرگواران محال است؛ علامه مجلسی این مطلب را در کتاب حق الیقین بیان کرده است: در احادیث صحیحه بسیار وارد شده است كه رسول خدا و ائمه هدى صلوات اللَّه علیهم از اول سن تا آخر سن مؤیدند بروح القدس كه ایشان را تعلیم و تسدید می نماید و از سهو و خطا و نسیان نگاه میدارد. (5)
اما در ارتباط با امور روزمره و زندگی عادی ممکن است دچار سهو و فراموشی بشوند (6)
نکته:
ائمه علیهم السلام دو گونه علم دارند ؛ علم عادی که همانند سایر مردم تکلیف آور است، و علم غیب که از جانب خدا بوده و الهی است این نوع علم تکلیف آور نمی باشد. ائمه علیهم السلام هر لحظه در همه جا ناظر بر اعمال هستند و هیچ امری حتی نجواهای پنهانی انسان ها از ایشان پنهان نیست فلذا بر اسرار عالم هستی آگاهی دارند.
گاهی برای قضاوت نزد امیر المومنین علی علیه اسلام می آمدند ، حضرت با اینکه از غیب آگاه است و می داند چه کسی گناهگار است اما مطابق علم غیب رفتار نمی کردند بلکه دعوی بینه کرده و بر اساس شواهد و بینه(علم عادی ، اسباب و علل طبیعی) قضاوت می فرمودند نه بر اساس علم الهی ، چون این نوع علم تکلیف آور نیست و اساسا این علم جزو قضای حتمی الهی است و مخالفت با چنین علمی ممکن پذیر نیست.
ممکن است سوالی در این بین مطرح شود که آیا معصومین علیهم السلام بر علومی تجربی نیز علم داشته اند یا نه؟ در پاسخ به این پرسش عرض می شود: رسالت قرآن کریم و انبیاء و اولیای الهی در راستای هدف خلقت است فلذا علم از دیدگاه ائمه علیهم السلام علومی است که در این راستا کاربرد داشته باشد.
منظور از علم، علوم حقیقی است نه علوم تجربی ، با توجه به اینکه علوم تجربی یقینی نیستند و هر آن دست خوش تغییر بوده و توسط خود دانشمندان نقض شده و نظریات جدیدی مطرح می شود ، یقین آور نمی باشند.
بنابراین عالم مطلق بودن ائمه علیهم السلام مستلزم این نیست که این بزرگواران به فرمول های فیزیک و شیمی و ... هم عالم باشند چرا که معلوم نیست این علوم از علوم حقیقی باشند چون صد در صد مطابق با واقع نیستند . (7)
البته در این رابطه بین صاحب نظران اختلاف وجود دارد ، برخی بر این عقیده اند که اگر چه آیات قرآن کریم ظاهرا اشاره ای به این فرمول ها ندارد اما برای اهلش قابل استخراج است .(8)
برخی دیگر از صاحب نظران شأن قرآن کریم را بالاتر از این می دانند که بدین گونه مسائل بپردازد ، شأن قرآن هدایت گری است و در راستای هدایت بشر است .

در رابطه با این موضوع کتب زیر را ملاحظه بفرمایید:
ولايت تكويني و تشريعي ، همچنین؛فروغ امامت در دعای ندبه آیت الله صافی

..........................................................................................................
1.سید هاشم بحرانی،البرهان فى تفسیر القرآن،چاپ اول تهران 1416، ج‏1، ص: 32
2. تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب،چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول تهران 1368 ش، ج‏6، ص: 454
3. تفسیر الصراط المستقیم،انتشارات موسسه انصاریان، چاپ اول قم 1416ق، ج‏2 ،ص203
4. معارف قرآن ، آیت الله مصباح یزدی ص 94 تا ص 96
5. علامه مجلسی،حق الیقین، ص: 34
6. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح،مدرسه امام مهدی، چاپ اول قم 1409، ج‏1 ،ص102
7. «نیلس بور ، نظریّه پرداز یکی از مدلهای اتم ، گفته: « این اشتباه است که فکر کنیم وظیفه ی فیزیک کشف ماهیّت طبیعت است. فیزیک مربوط است به آنچه که ما می توانیم درباره ی طبیعت بگوییم. »(تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر ، نوشته دکتر مهدی گلشنی ، ص81)
8. ابوحامد غزالی «احیاء العلوم» بیروت چاپ دارالمعرفه ج1، ص 289، و جواهر القرآن، فصل چهارم، ص 18

موضوع قفل شده است