آیا پیامبر واقعی وجود ندارد و همه مدعیان نبوت دروغگو هستند؟!

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا پیامبر واقعی وجود ندارد و همه مدعیان نبوت دروغگو هستند؟!

با سلام.

در ادامه با مختصری مقدمه قصد دارم نشان دهم که اگر فرضیاتم درست باشند، هیچ پیامبر حقیقی تاکنون وجود نداشته است و همه مدعیان پیامبری دروغ میگفتند!

---------------------
برای شناخت پیامبر واقعی از مدعی دروغین سه راه پیشنهاد شده است.

برای مثال، ایت الله جعفر سبحانی این سه راه را به این صورت بیان کردند:

1-خبر دادن پیامبران پیشین

2-جمع شواهد و قرائن بر راستگویی

3-انجام معجزه

منبع: http://www.taghribnews.com/vdcgnt9n.ak9yt4prra.html

اگر این سه روش را بررسی کنیم میبینیم که هیچ یک از این سه روش، توانایی جداسازی مدعی دروغین و مدعی حقیقی را ندارند...

بررسی اجمالی این سه روش:

1- خبر دادن پیامبران پیشین: با توجه به ضعیف بودن تاریخ مکتوب و قابل تحریف بودن آن در زمانهای دور این روش قابل اطمینان نیست، از این گذشته چه کسی پیامبر بودن اولین مدعی تاریخ را ثابت میکند؟

2-جمع شواهد و قرائن:
آیت الله سبحانی: " راه دوم قرائن و شواهدی است که دلیل بر راستگویی آن نبی کند. البته این راه غالباً در کتابی نیامده و بنده آن را در یک کتاب عالم شیعی اهل ترکیه مطالعه کرده­ام.
جعفر سبحانی با اشاره به قرائن و شواهد بسیاری که بر راستگویی حضرت پیامبر وجود دارد، تصریح کرد: بزرگترین قرینه برای راستگویی رسول­الله(ص)، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی(ع) بود و همچنین می­توان از وجود سلمان، ابوذر، مقداد و ..... بر راستگویی پیامبر اکرم(ص) شهادت داد. "

ضعف این روش به اندازه ای هویداست که نیازی به بحث ندارد.

3- معجزه:
هیچ دلیلی نداریم که اگر خداوند به شخصی قدرتی فراتر از بشر داده باشد پس او را برای الهام وحی هم انتخاب کرده. در این تاپیک توضیحات بیشتری اورده ام.
http://www.askdin.com/thread26860.html

=========================
سه روش فوق تمام روشهایی بود که در تشخیص مدعی حقیقی خوانده بودم. و به نظر هیچ کدام موثر نیستند. حال:

اگر هیچ روش دیگری در راه شناخت پیامبر راستین نداشته باشیم، چه نتیجه ای میگیریم؟

اگر خداوند راهی برای شناخت مدعی راستین پیغمبری قرار نداده، آنگاه فرستادن پیامبر کاری عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا به هیچ طریقی نمیتوان مدعی حقیقی را از دروغین جدا کرد.

از انجایی که خداوند کار عبث نمیکند، اگر آنچه گفتم درست باشد، نتیجه میگیریم خداوند هرگز کسی را به نبوت برنگزیده است.

-------------
اگر روش دیگری میشناسید و یا فکر میکنید یکی از این سه روش کارگر است، ویا نقدی دارید، لطفا دلایلتان را با من به اشتراک بگذارید.

شاد باشید

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد اندیشمند

با سلام خدمت شما بزرگوار

نقد شما سه قسمت دارد که نقد دوم خود را بیان نکردید و در مورد نقد اول نیز به نظر خلط کرده اید بین راه شناخت و یا رسیدن و دسترسی به این شناخت.

توضیح اینکه اگر سخنی از پیامبر پیشین به انسان نرسد این به خاطر وجود مانع است نه اینکه خود آن سخن راه شناخت نباشد.بلکه حجیت آن باقی است ولی به عللی دسترسی به آن موجود نیست.به عنوان مثال شخصی می داند فلان نقشه موجود نقشه گنج است ولی دسترسی به آن نقشه ندارد.روشن است که آن نقشه از نقشه گنج بودن خارج نمی شود بلکه مانعی برای دسترسی به آن وجود دارد.قسمت دوم نقد اول نیز روشن است که آیت الله سبحانی نفرمودند تنها راه شناخت خبر پیامبر پیشین است تا شما چنین اشکال وارد کنید که پس پیامبر اول چگونه شناخته می شود بلکه این راه یکی از راه های شناخت است. اما نقد سوم شما که به نظر نیاز به بحثی مفصل تر دارد:

مسأله ضرورت بعثت انبياء را كه بنيادى ترين مسائل بخش نبوّت است مى‌توان با برهانى اثبات كرد كه از سه مقدمه، تشكيل مى‌يابد:

1- هدف از آفرينش انسان اين است كه با انجام دادن افعال اختيارى، مسير تكامل خود را بسوى كمال نهائى بپيمايد كمالى كه جز از مجراى اختيار و انتخاب بدست نمى‌آيد.

2- اختيار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام كار و فراهم شدن زمينه هاى بيرونى براى كارهاى گوناگون و وجود ميل و كشش درونى بسوى آنها، نياز به شناخت صحيح نسبت به كارهاى خوب و بد و راههاى شايسته و ناشايسته دارد و در صورتى انسان مى‌تواند راه تكامل خويش را آزادانه و آگاهانه، انتخاب كند كه هم هدف و هم راه رسيدن به آن را بشناسد و از فراز و نشيبها و پيچ و خمها و لغزشگاههاى آن، آگاه باشد. پس مقتضاى حكمت الهى اين است كه ابزار و وسايل لازم براى تحصيل چنين شناختهايى را در اختيار بشر قرار دهد. و گرنه همانند كسى خواهد بود كه مهمانى را به مهمانسرايى دعوت كند ولى محل مهمانسرايش و راه رسيدن به آن را به او نشان ندهد! و بديهى است كه چنين رفتارى خلاف حكمت و موجب نقض غرض است.

3- شناختهاى عادى و متعارف انسانها كه از همكارى حس و عقل، بدست مى‌آيد هر چند نقش مهمى را در تأمين نيازمنديهاى زندگى، ايفاء مى‌كند اما براى باز شناختن راه كمال و سعادت حقيقى در همه ابعاد فردى و اجتماعى، و مادى و معنوى، و دنيوى و اخروى، كافى نيست و اگر راه ديگرى براى رفع اين كمبودها وجود نداشته باشد هدف الهى از آفرينش انسان، تحقق نخواهد يافت. با توجه به مقدمات سه گانه، به اين نتيجه مى‌رسيم كه مقتضاى حكمت الهى اين است كه راه ديگرى وراى حس و عقل براى شناختن مسير تكامل همه جانبه، در اختيار بشر، قرار دهد تا انسانها بتوانند مستقيماً يا با وساطت فرد يا افراد ديگرى از آن، بهره‌مند شوند و آن همان راه وحى است كه در اختيار انبياء (عليهم السلام) قرار داده شده و ايشان بطور مستقيم، و ديگران بوسيله ايشان، از آن بهره‌مند مى‌شوند و آنچه را براى رسيدن به سعادت و كمال نهائى، لازم است فرا مى‌گيرند.[1]

در ميان علماء براي معجزه تعاريف گوناگوني ارائه شده است، امّا آنچه از همه مشهورتر مي باشد اين است كه معجزه امر خارق العاده‌اي است كه همراه با تحدّي (مبارزه‌طلبي) و ادعاي نبوت باشد و هيچ كس معارض با آن را نتواند بياورد.[2] مرحوم آيت الله خويي مي‌فرمايد: معجزه در اصطلاح به كاري گفته مي‌شود كه مدعي منصبي از مناصب الهي آن را بر خلاف ناموس طبيعت بياورد، در حالي كه شاهد بر صدق و راستگويي او بوده و غير از او ديگران عاجز از آوردن آن باشند.[3] معجزه به خاطر ماهیتی که دارد با سایر کارهای خارق العاده متمایز است و به همین خاطر است که توسط غیر نبی و یا غیر وصی انجام نمی گیرد.چنانچه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است:«معجزه علامت خداوند است كه آن را اعطاء نمي‌كند مگر به انبياء، فرستاده‌ها و حججش تا اينكه راستِ راستگو و دروغِ دروغگو با آن شناخته شود.»[4] در این حدیث به خوبی اشاره به این مطلب است که خداوند از اساس معجزه را به انسان های دروغین نمی دهد زیرا باعث گمراهی مردم شده و از اساس با هدف بعثت انبیاء و حکمت الهی مخالف می شود.

[1] آموزش عقاید،ص 215،آیت الله مصباح یزدی،انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،چاپ سوم
[2] رباني گلپايگاني، علي، تلخيص الالهيات، موسسه نشر اسلامي، چاپ ششم، صفحات 375 و 376. سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي، تنظيم رضا استادي، قم، موسسه امام صادق، چاپ چهارم، ص262 تا 265.
[3] خويي، ابوالقاسم، البيان في تفسير القرآن، دار الزهراء، بيروت، ص31، بي‌تا.
[4] صدوق، علل الشرايع، مكتبة الحيدريه،1383 ق، نجف، ج10، ص122

B-neshan;398720 نوشت:
هیچ دلیلی نداریم که اگر خداوند به شخصی قدرتی فراتر از بشر داده باشد پس او را برای الهام وحی هم انتخاب کرده. در این تاپیک توضیحات بیشتری اورده ام.
چگونه انجام معجزه؛ دلیلی بر پیامبر بودن است؟

با سلام.
بنده در آن تاپیک سوالی در این مورد پرسیم که بی پاسخ ماند :
خداوند اگر قدرتی به شخصی می دهد چند هدف ممکن است داشته باشد :
یکی از این اهداف می تواند هدایت انسان ها از طریق آن فرد باشد. چرا؟ چون خود مردم اینطور فرض گرفتند که اگر کسی قدرت خارق عادت داشت به عنوان نبی برای هدایت آنها آمده است.
هدف دیگری به ذهن بنده نرسید. نفی هدف اول منوط به ارایه اهداف دیگر خدا از سوی شماست.

B-neshan;398720 نوشت:
-جمع شواهد و قرائن:
آیت الله سبحانی: " راه دوم قرائن و شواهدی است که دلیل بر راستگویی آن نبی کند. البته این راه غالباً در کتابی نیامده و بنده آن را در یک کتاب عالم شیعی اهل ترکیه مطالعه کرده­ام.
جعفر سبحانی با اشاره به قرائن و شواهد بسیاری که بر راستگویی حضرت پیامبر وجود دارد، تصریح کرد: بزرگترین قرینه برای راستگویی رسول­الله(ص)، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی(ع) بود و همچنین می­توان از وجود سلمان، ابوذر، مقداد و ..... بر راستگویی پیامبر اکرم(ص) شهادت داد. "

ضعف این روش به اندازه ای هویداست که نیازی به بحث ندارد.


البته به روش دیگری هم می توان این روش را نقد کرد و آن اینکه ممکن است شخصی قدرت خارق عادت داشته باشد و انسان راستگویی هم باشد منتها خیال بکند که از طرف خدا مبعوث شده در حالیکه انتخابی از سوی خدا برای پیامبری شخص بخصوصی رخ نداده است. در این حالت فرد مورد نظر انسان راستگویی است در حالیکه پیامبر نیست.
و من الله وفیق

B-neshan;398720 نوشت:
برای شناخت پیامبر واقعی از مدعی دروغین سه راه پیشنهاد شده است.

برای مثال، ایت الله جعفر سبحانی این سه راه را به این صورت بیان کردند:

1-خبر دادن پیامبران پیشین

2-جمع شواهد و قرائن بر راستگویی

3-انجام معجزه


سلام
این روشها برای شناخت نبی مطرح بوده است اما بعد از نبی خاتم ص موضوعیت ندارند
یعنی اکنون نیازی نیست این امور در مدعی نبوت بررسی شوند چون پیامبری نمی آید که نیاز به بررسی باشد
لذا ما هر مدعی نبوت را رد می کنیم و نیاز به هیچ بررسی نیست
والله الموفق

شریعت عقلانی;401621 نوشت:
با سلام.
بنده در آن تاپیک سوالی در این مورد پرسیم که بی پاسخ ماند :
خداوند اگر قدرتی به شخصی می دهد چند هدف ممکن است داشته باشد :
یکی از این اهداف می تواند هدایت انسان ها از طریق آن فرد باشد. چرا؟ چون خود مردم اینطور فرض گرفتند که اگر کسی قدرت خارق عادت داشت به عنوان نبی برای هدایت آنها آمده است.
هدف دیگری به ذهن بنده نرسید. نفی هدف اول منوط به ارایه اهداف دیگر خدا از سوی شماست.

سلام بر شما...

چند نکته در موردفرمایش شما هست،

اینکه فرمودید:

نقل قول:
چون خود مردم اینطور فرض گرفتند که اگر کسی قدرت خارق عادت داشت به عنوان نبی برای هدایت آنها آمده است

از دید من دلیل موجهی نیست زیرا که مردم در طول تاریخ فرضهای غلطی را میگرفتنه اند و بعدها به باطل بودن انها پی میبرده اند. برای نمونه کمک گرفتن از بتها یکی از این فرضها بوده، اما اکنون میدانیم که خرافات است.

-----------------

نقل قول:
نفی هدف اول منوط به ارایه اهداف دیگر خدا از سوی شماست.

!!
ممکن است خدا از دادن معجزه هدف x را داشته باشد و در کنارش هدف تصدیق ادعای نبوت را هم داشته باشد.

حتی اگر ما نتوانیم هدف x را مطرح کنیم، الزامی نیست که هدف خداوند از دادن معجزه تصدیق ادعای نبوت باشد،، زیرا که ما انسانها حکمت بسیاری از افعال خداوند را نمیدانیم، و نمیتوانیم برای انها هدفی تعیین کنیم، نتوانستن من در تعیین هدف ِ دادن معجزه به شخصی این نتیجه را نمیدهد که خداوند از دادن معجزه جز تصدیق نبوت منظور دیگری نداشته است و شخص را برای نبوت برگزیده است.

---------------

=======================
از این مسائل که بگذریم؛ در تشخیص مصداق معجزه دچار مشکل هستیم، خود تعریف معجزه تعریفی است گنگ و غیر قابل تحقیق.

برای مثال معجزه کاری است که هیچ کس نمیتواند مثل آن انجام دهد! اما آیا ما به همه افراد دسترسی داریم؟ خیر پس چطور میتوانیم این موضوع را تحقیق کنیم

مواردی از این دست باعث میشود نتوانیم روی معجزه به عنوان روشی برای یافتن پیامبر حقیقی حساب کنیم.

حامد;401636 نوشت:
سلام
این روشها برای شناخت نبی مطرح بوده است اما بعد از نبی خاتم ص موضوعیت ندارند
یعنی اکنون نیازی نیست این امور در مدعی نبوت بررسی شوند چون پیامبری نمی آید که نیاز به بررسی باشد
لذا ما هر مدعی نبوت را رد می کنیم و نیاز به هیچ بررسی نیست
والله الموفق

!!
برای پذیرفتن نبوت پیامبران پیشین و شخص پیامبر اسلام چگونه عمل میکنیم؟

غیر از این است که میبایست از همین این روشها استفاده کرد؟؟؟

B-neshan;401658 نوشت:
برای پذیرفتن نبوت پیامبران پیشین و شخص پیامبر اسلام چگونه عمل میکنیم؟

غیر از این است که میبایست از همین این روشها استفاده کرد؟؟؟


سلام
باز هم موضوع آن اشخاصی که بعد ایشان آمده اند نیست
والله الموفق

[="Tahoma"][="SeaGreen"]

حامد;401636 نوشت:
سلام
این روشها برای شناخت نبی مطرح بوده است اما بعد از نبی خاتم ص موضوعیت ندارند
یعنی اکنون نیازی نیست این امور در مدعی نبوت بررسی شوند چون پیامبری نمی آید که نیاز به بررسی باشد
لذا ما هر مدعی نبوت را رد می کنیم و نیاز به هیچ بررسی نیست
والله الموفق

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

این خطا نیست؟

یکم روی این بحث کنیم

ما میدانیم که 4 نبی الان حی و زنده هستند
و تا جایی که من مطمئن هستم حضرت عیسی یکی از این بزرگواران است که در عصر غیبت و با ظهور در بیت المقدس مردم را راهنمایی می کند به سمت حضرت مهدی(ع) آیا این درست است یا خیر؟
اگر بله پس باز نیاز هست صدق نبی شناخته بشه که آیا ان فرد حضرت مسیح(ع) هستند یا خیر
در مورد شخص حضرت مهدی هم همینطور است

و البته یک نکته هم هست که در مورد خاتم النبیین است و ریشه یابی لغت و مفهوم آن!
--------------------------------------

اما سوالی از استارتر دارم

واقعیت را بر چه اساس تعبیر می کنید و واقعیت را چه می دانید؟[/]

اندیشمند;401292 نوشت:
با سلام خدمت شما بزرگوار نقد شما سه قسمت دارد که نقد دوم خود را بیان نکردید و در مورد نقد اول نیز به نظر خلط کرده اید بین راه شناخت و یا رسیدن و دسترسی به این شناخت.

توضیح اینکه اگر سخنی از پیامبر پیشین به انسان نرسد این به خاطر وجود مانع است نه اینکه خود آن سخن راه شناخت نباشد.بلکه حجیت آن باقی است ولی به عللی دسترسی به آن موجود نیست.به عنوان مثال شخصی می داند فلان نقشه موجود نقشه گنج است ولی دسترسی به آن نقشه ندارد.روشن است که آن نقشه از نقشه گنج بودن خارج نمی شود بلکه مانعی برای دسترسی به آن وجود دارد.

با سلام و تشکر

سعی میکنم خلاصه و واضح بنویسم:

اگر راهی برای شناخت نبی نشناسیم، فرستادن پیامبر کاری عبث خواهد بود.

اگر نقشه گنج را نداشته باشیم، داشتن گنج بی ثمر خواهد بود. چه این نقشه در این جهان موجود باشد و ما به ان دسترسی نداشته باشیم و چه این نقشه در جهان موجود نباشد.
به حال ما فرقی نمیکند.

در اینجا بودن و نداشتن( راه شناخت نبی) همانند نبودن است.

پس اگر.....اگر راهی برای شناخت نبی نشناسیم از انجایی که فرستادن پیامبر بدون دادن (و یا شناساندن آن) ابزار شناخت آن کاری بیهوده است، و خداوند کار بیهوده نمیکند پس هیچ پیامبری را نفرستاده است.

اگر راهی برای شناخت نبی میشناسید آن را بیان کنید تا با هم آنرا بررسی کنیم. سه روشی که بنده شنیده بودم توانایی تشخیص نبی راستین را ندارد. به طور جداگانه دلایلم را مطرح کردم و در صورت نیاز بیشتر توضیح خواهم داد
. جز این سه روش ایا روش دیگری میشناسید؟

=======================================

اندیشمند;401292 نوشت:
1- هدف از آفرينش انسان اين است كه با انجام دادن افعال اختيارى، مسير تكامل خود را بسوى كمال نهائى بپيمايد كمالى كه جز از مجراى اختيار و انتخاب بدست نمى‌آيد. 2- اختيار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام كار و فراهم شدن زمينه هاى بيرونى براى كارهاى گوناگون و وجود ميل و كشش درونى بسوى آنها، نياز به شناخت صحيح نسبت به كارهاى خوب و بد و راههاى شايسته و ناشايسته دارد و در صورتى انسان مى‌تواند راه تكامل خويش را آزادانه و آگاهانه، انتخاب كند كه هم هدف و هم راه رسيدن به آن را بشناسد و از فراز و نشيبها و پيچ و خمها و لغزشگاههاى آن، آگاه باشد. پس مقتضاى حكمت الهى اين است كه ابزار و وسايل لازم براى تحصيل چنين شناختهايى را در اختيار بشر قرار دهد. و گرنه همانند كسى خواهد بود كه مهمانى را به مهمانسرايى دعوت كند ولى محل مهمانسرايش و راه رسيدن به آن را به او نشان ندهد! و بديهى است كه چنين رفتارى خلاف حكمت و موجب نقض غرض است. 3- شناختهاى عادى و متعارف انسانها كه از همكارى حس و عقل، بدست مى‌آيد هر چند نقش مهمى را در تأمين نيازمنديهاى زندگى، ايفاء مى‌كند اما براى باز شناختن راه كمال و سعادت حقيقى در همه ابعاد فردى و اجتماعى، و مادى و معنوى، و دنيوى و اخروى، كافى نيست و اگر راه ديگرى براى رفع اين كمبودها وجود نداشته باشد هدف الهى از آفرينش انسان، تحقق نخواهد يافت.

در مورد 3؛ ادعایی مطرح شده که اگر لطف کنید و دلیل این فرض رو هم بیان کنید ممنون میشم. به عبارت ساده تر چطور میفرمائید که برای رسیدن به هدفی که خداوند از خلق انسان داشته ابزار عقل کافی نیست>؟؟؟

رستگاران;401694 نوشت:
ما میدانیم که 4 نبی الان حی و زنده هستند
و تا جایی که من مطمئن هستم حضرت عیسی یکی از این بزرگواران است که در عصر غیبت و با ظهور در بیت المقدس مردم را راهنمایی می کند به سمت حضرت مهدی(ع) آیا این درست است یا خیر؟
اگر بله پس باز نیاز هست صدق نبی شناخته بشه که آیا ان فرد حضرت مسیح(ع) هستند یا خیر
در مورد شخص حضرت مهدی هم همینطور است

سلام
این چهار بزرگوار باید ثابت کنند خودشانند نه اینکه ثابت کنند که پیامبرند چون نبوت آنها ثابت شده است
ضمن اینکه ایشان بعنوان پیامبر در این دنیا دیگر کاری ندارند و ظاهرا از اصحاب ولی عصر هستند و نیازی به شناسایی مستقل ایشان هم نیست
والله الموفق

حامد;401664 نوشت:
سلام
باز هم موضوع آن اشخاصی که بعد ایشان آمده اند نیست
والله الموفق

صحبتی که بنده کردم قید زمانی خاصی نداره، این نقدی که نوشتم برای همه زمانها قابل اعمال هستش. بنابراین هنوز صدق ادعای نبوت پیامبر اسلام مشخص نشده که بخواهیم بازه زمانی بعد از ایشان را جداگانه بررسی کنیم.

درستی ادعای پیامبری پیامبر اسلام رو با همین روشهایی که بنده عرض کردم باید ثابت کرد ...که در اینجا محل سوال و ایراد هستند

رستگاران;401694 نوشت:
اما سوالی از استارتر دارم

واقعیت را بر چه اساس تعبیر می کنید و واقعیت را چه می دانید؟

سلام.
متوجه منظور شما و ارتباط سوال شما با موضوع تاپیک نشدم

B-neshan;401718 نوشت:
صحبتی که بنده کردم قید زمانی خاصی نداره، این نقدی که نوشتم برای همه زمانها قابل اعمال هستش

سلام
ببخشید بنده فکر کردم شما مسلمانید و نبوت پیامبر اسلام ص و خاتمیت اورا قبول دارید
والله الهادی

[="Tahoma"][="SeaGreen"]

حامد;401709 نوشت:
سلام
این چهار بزرگوار باید ثابت کنند خودشانند نه اینکه ثابت کنند که پیامبرند چون نبوت آنها ثابت شده است
ضمن اینکه ایشان بعنوان پیامبر در این دنیا دیگر کاری ندارند و ظاهرا از اصحاب ولی عصر هستند و نیازی به شناسایی مستقل ایشان هم نیست
والله الموفق

اللهم عجل لولیک الفرج

خب در بحث اخر الزمان و عصر فتنه ها و خلط حق و باطل قرار داریم و دوران جاهلیت خب در این عصر آیا نباید نشانی باشه برای آگاهی مردم؟
این چهار بزرگوار شاید الان مسئولیت نبوت نداشته باشند که اگر نبی رو خبر دهنده از امری بزرگ معنی کنیم می بینیم که نبی هستند و مسئولیت نبودتشان پا برجا است که باید شناسایی بشوند

B-neshan;401728 نوشت:
متوجه منظور شما و ارتباط سوال شما با موضوع تاپیک نشدم

خب شما در مورد واقعی بودن انبیا صحبت کردید که خواستم بدانم نظرتون در مورد حقیقت و واقعیت چیست؟:Gol:[/]

حامد;401739 نوشت:
سلام
ببخشید بنده فکر کردم شما مسلمانید و نبوت پیامبر اسلام ص و خاتمیت اورا قبول دارید
والله الهادی

سلام.
خواهش میکنم. شما که مسلمان هستید پیامبر خودتون رو با روشی جز این سه روشی که بنده مطرح کردم شناختید؟

رستگاران;401746 نوشت:
خب شما در مورد واقعی بودن انبیا صحبت کردید که خواستم بدانم نظرتون در مورد حقیقت و واقعیت چیست؟

واقعی و راستین بودن رو در برابر دروغین بودن و ساختگی بودن در نظر بگیرید.:Gol:

رستگاران;401746 نوشت:
خب در بحث اخر الزمان و عصر فتنه ها و خلط حق و باطل قرار داریم و دوران جاهلیت خب در این عصر آیا نباید نشانی باشه برای آگاهی مردم؟
این چهار بزرگوار شاید الان مسئولیت نبوت نداشته باشند که اگر نبی رو خبر دهنده از امری بزرگ معنی کنیم می بینیم که نبی هستند و مسئولیت نبودتشان پا برجا است که باید شناسایی بشوند

سلام
بله در خارج از فضای ایمان اسلامی این مباحث موضوعیت دارد اما برای یک مسلمان که خاتمیت را باور دارد معنا ندارد
ان بزرگواران هم با عنوان پیامبر معنون هستند پس فقط شناسایی شخص ایشان معنا دارد نه نبوتشان

B-neshan;401750 نوشت:
سلام.
خواهش میکنم. شما که مسلمان هستید پیامبر خودتون رو با روشی جز این سه روشی که بنده مطرح کردم شناختید؟

موضوع تاپیک تشخیص نبوت پیامبر اسلام ص نیست بلکه بحث مدعیان نبوت در حال حاضر است
والله الموفق
موضوع قفل شده است