سخنان رهبر انقلاب "حفظه الله" درباره حجاب و پوشش مناسب دختران و بانوان ایرانی

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سخنان رهبر انقلاب "حفظه الله" درباره حجاب و پوشش مناسب دختران و بانوان ایرانی

بسم رب الشهداء
سلام بزرگواران

جوانان و نوجوانان ما ممکنه اصلا تا امروز سخنان رهبر انقلاب "حفظه الله" درباره حجاب و پوشش مناسب دختران و بانوان ایرانی را نشنیده باشند!


تقدیم حضورتون...


در جامعه اسلامی؛ آن مرز بين زن و مرد وجود دارد!
معناى آن مرز هم اين نيست كه زنان و مردان در يك محيط تحصيل نكنند، در يك محيط عبادت نكنند، در يك محيط كار نكنند و در يك محيط خريد و فروش نكنند - كه اين قبيل موارد، فراوان است -بلكه معنايش اين است كه حدّ و حدودى در اخلاق معاشرتى خودشان قائل باشند. و اين كار بسيار خوبى است. زن در اين‌جا حجاب خودش را حفظ مى‌كند.

البته ما هيچ وقت نگفتيم كه «حتماً چادر باشد، و غيرچادرنباشد.»
گفتيم كه «چادر بهتر از حجابهاى ديگر است.» ولى زنان ما مى‌خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند.
چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست.
چادر، پيش از آن‌كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.

به نظر ما، بحثهايى كه درباب پوشش زن مى‌شود، بحثهاى خوبى است كه انجام مى‌گيرد؛ منتهی بايد توجه كنيد كه هيچ بحثى در اين زمينه‌هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد.

مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، اما چادر نباشد؛ اين فكر غلطى است.
نه اين‌كه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه!!
من مى‌گويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يك نشانه‌ى ملى ماست!
هيچ اشكالى هم ندارد؛ هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مى‌تواند چادر باشد و - همان‌طور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است.


البته مى‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همين‌جا هم بايستى آن مرز را پيدا كرد.
بعضيها از چادر فرار مى‌كنند، به خاطر اين‌كه هجوم تبليغاتى غرب دامنگيرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مى‌كنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‌دهد!


شما خيال كرده‌ايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعه‌ى كذايى و آن لباسهاى «و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ» و همانهايى را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما بر مى‌دارند؟ نه!!

آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مى‌خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اين‌جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مى‌شد.
در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اين‌جاها وقتى نوبت به اين كارها مى‌رسد، بى‌بندوبارى خيلى بيشتر هم مى‌شود! كما اين‌ كه در زمان شاه، بى‌بندوبارى‌يى كه در همين شهر تهران و بعضى ديگر از شهرهاى كشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بيشتر بود!

حالا يك عده‌اى خيال ميكنند زن تا وقتى كه بى‌حجاب نباشد، بى‌اخلاق نباشد، نميتواند در ميدانهاى گوناگونِ اجتماعى و سياسى وارد شود.نه!!

در همين انقلاب خود ما، در بعضى از نقاط كشور، زنها زودتر از مردها اجتماع راه انداختند، در خيابانها حركت راه انداختند و مقابله كردند؛ كه ما اطلاع قطعى داريم.
در دوران انقلاب همين جور، در مبارزات گوناگون بعد از پيروزى انقلاب همين جور، در جنگ تحميلى همين جور.

نگاه عمومى به زن كه در فرهنگ غربى نهادينه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانت‌آميز است!
از نظر غرب، علت اينكه شما نبايد توى چادر باشيد، نبايد حجاب داشته باشيد، اين نيست كه آزاد باشيد.

شما داريد ميگوئيد من با حجاب هم آزادى دارم. او چيز ديگرى مورد نظرش است!

زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهره‌ورى نامشروع مرد، ميخواهند به شكل خاصى در جامعه ظاهر بشود. اين، بزرگترين اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندين لفّاف تعارف‌آميز اين را بپوشانند و اسمهاى ديگرى رويش بگذارند.

حجابِ برتر كه شما اشاره كرديد - كه مراد همين چادر ايرانىِ خود ماست - حقيقتاً حجاب برتر است!
هيچ ترديدى در اين نبايد داشت. البته من هيچ وقت نگفتم كه چادر را در جايى اجبارى كنند!

اما هميشه گفته‌ام كه چادر يك حجاب ايرانى است و زن ايرانى اين را انتخاب كرده و خوب حجابى هم هست و مى‌تواند كاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد.
حالا بعضيها هستند كه از هرچه ايرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مى‌زند؛ دلشان مى‌خواهد سراغ چيزهايى بروند كه از خودى بودن دورتر است! به‌هرحال اگر حجاب را حفظ كنند، باز هم خلاف شرعى انجام نداده‌اند؛ منتها چيز بهترى را از دست داده‌اند!!!

:Sham:

تعرض به دختر خانم محجبه در مانتو فروشی

فروشنده فروشگاه "ع" وقتی با اعتراض بانوی محجبه مبنی بر هتک حرمت و لمس نکردن بدن وی هنگام پرو لباس و همچنین عدم دخالت در روند خرید مواجه می شود، شروع به فحاشی به بانوان چادری می کند.

چهارشنبه شب گذشته در یکی از مانتو فروشی های معروف خیابان هفت تیر تهران که شعب دیگری نیز در سطح شهر دارد، به سه بانوی چادری و یک بانوی محجبه فحاشی و هتک حرمت می شود.

فروشنده طبقه فوقانی از خلوتی فضا سوءاستفاده کرده، از همان ابتدا شروع به بکاربردن الفاظ ناشایست می نماید که با بی محلی بانوان محجبه مجبور به سکوت می شود.

در زمان پرو (سایز کردن) مانتو وقتی بانوان چادری در حال بررسی مانتوی پرو شده بانوی محجبه هستند و راجع به مدل مانتو نظر می دهند؛ فروشنده بی هیچ اطلاع قبلی، خود را به درب اتاق پرو نزدیک کرده و بدن وی را از ناحیه زیر بغل به منظور نمایش میزان گشادی مانتو لمس می کند و شروع به اظهار نظر می نماید که "لابد الان لباسش نازکه یه لباس زخیم بپوشه..."

فروشنده با اعتراض بانوی محجبه مبنی بر عدم لمس بدن وی برای سایز کردن لباس و همچنین اعتراض بانوی چادری مبنی بر عدم دخالت در روند خرید مواجه می شود اما بجای عذرخواهی و پذیرش نهی از منکر، شروع به آسمان ریسمان بافتن برای توجیه نوع شغلش و بدو بیراهه گفتن به بانوی چادری می کند.

بانوی چادری با مراجعه به طبقه پائینی از مدیر فروشگاه در رابطه با برخورد ناشایست فروشنده توضیح می خواهد اما مدیر فروشگاه با معذرت خواهی سوری وعدم برخورد با فروشنده اش باب فحاشی و لفاظی را باز کرده و فروشنده جوان در حضور مدیر فروشگاه اقدام به توهین های بیشتر و فحاشی می نماید و بانوی چادری را " زنیکه بی حیا" خطاب می کند.

هرچند با دخالت پلیس و همچنین وساطت یکی از مدیران فروشگاه، فروشنده جوان بطور ضمنی از بانوان عذرخواهی می نماید اما به عقیده شاهدان عینی ماجرا، غفلت دایره منکرات در زمینه مشاغل مربوط به حوزه زنان و الزام فروشندگان به استفاده از فروشنده زن و همچنین عدم پاسخگویی مناسب مسئولین باعث می شود هر از چند گاهی چنین اتفاقاتی بیفتد که دل هر مستمع با غیرتی را به درد می آورد.

روزی هزار تا ازین دختر خوشگلا به اینجا رفت و آمد دارند و من به همشان دست می زنم
خانم م .د از شهود عینی ماجرا می گوید: وقتی دوستم به همراه فروشنده برای اعتراض به مدیر فروشگاه به طبقه پایین رفت و فروشنده در حضور مدیر فروشگاه اقدام به فحاشی به وی کرد و وی را " زنیکه بی حیا" خطاب کرد، مدیر می توانست با یک تشر فروشنده را به سکوت فراخواند اما سکوت کرد تا فروشنده هرچه می خواهد بگوید.

وقتی فروشنده بالا آمد، هنوز ما در پرو بودیم تا لباس خود را عوض کنیم. فروشنده بعد از فحاشی به دوستم، به طبقه بالا برگشت و هر چه دلش خواست به ما گفت.

وی می افزاید: گفت یک لچک به سر انداختید فکر کردید کی هستید و همه چیز تمامید؟ خیلی خوشگلید؟ روزی هزار تا ازین دختر خوشگلا به اینجا رفت و آمد دارند و من به همشان دست می زنم تازه خوششان هم می آید! من و دوستم دیدیم شان ما اجازه نمی دهد با این جوان که هم سن و سال خودمان است دهن به دهن بدهیم، پس سکوت کردیم.

عدم امر به معروف عامل رواج بی عفتی است
خانم ع که مورد هتک حرمت قرار گرفته می گوید: گرچه من چادری نیستم ولی محجبه ام و حجابم را به نشان اعتقاد اسلامی ایرانیم انتخاب کردم و اجازه نمی دهم کسی به من و حجابم توهین کند. هرچند این آقا نیازی به اجازه نداشت و هرچه دلش خواست به دوستانم گفت و من با سکوتم مثل بقیه خانم هایی که در مقابل این مواضع سکوت می کنم باعث پررو تر شدن این دست فروشنده ها شدیم تا جایی که دست زدن به نوامیس مردم را نه تنها بد و غیر اخلاقی ندانند، بلکه به آن افتخار هم کنند و بخاطر همین عمل ما را نیز تحقیر کند، سکوت عامل ترویج بی عفتی است. در جامعه ای که امر به معروف بمیرد، بی عفتی جایش را می گیرد... فروشنده بجای آنکه ما را ناموس خود بداند، دشمن خود می دانست و به عمد کاری کرد که عصبانیت من و دوستانم را در بر داشت."

بیرق حضرت زهرا را سر کرده ام تا چشم امثال تو کور شود
خانم ف.م می گوید: وقتی صاحب فروشگاه در مقابل هتاکی و فحاشی فروشنده اش سکوت کرد، فروشنده ترغیب شد که آزادانه توهین کند و حتی در بیرون از فروشگاه نیز اقدام به فحاشی علیه چادری ها کرد و من را مورد بدترین خطابه ها قرار داد؛ من هم به او گفتم " این بیرق حضرت زهرا رو سرم کردم تا امثال تو چشمشون کور شه"...

هر چادر پرچمی برای جمهوری اسلامی است
وی که از آن ماجرا به شدت ناراحت است و مشخص است یک دل سیر اشک ریخته، با چشمانی اشک بار و صدایی لرزان می گوید: شهید آوینی فرمودند "در جمهوری اسلامی همه آزادند جز بچه حزب اللهی ها" و من واقعا امشب این جمله را درک کردم. کجای دنیا وقتی از مقدساتت دفاع می کنی، نهی از منکر می کنی و می خواهی بر باورت استوار باشی بجای معذرت خواهی به تو فحاشی می کنند جز کشورهایی که ظاهر دموکراتیک دارند ولی در باطن...؟ مگر ما به بی ریش بودن آن آقا یا لباس ایشان توهین کردیم که ایشان اقدام به فحاشی علیه چادری ها کرد و بدترین الفاظ را در حق این عزیزان بکار برد؟ غیر از این است که هر چادر پرچمی برای جمهوری اسلامی است و تحقیر چادر و چادری عملا تحقیر پارادایم های این نظام است ؟! آیا نباید دفاع از پرچم نظام یکی از وظایف مسئولین نظام باشد؟ پس چرا سکوت کرده اند تا هر کس هر چه دلش می خواهد به پرچمشان توهین کند؟! یک مرد در آن جمعیت نبود که تودهنی به این پسر بزند و او را مجاب کند که کارش ناشایست است. مردان ما به تماشا ایستاده بودند و زنان هم سرشان را به نشانه تاسف تکان می دادند وعبور می کردند. باز خوب است که فحاشی این آقا بعدها بولوتوث نشود!

حرمت از دست رفته ام را چه کسی به من بر می گرداند؟
ف.م می افزاید: اگر چه این فروشنده در نهایت مجبور به عذرخواهی لفظی شد اما آیا عذرخواهی ظاهری وی که قطعا کوچکترین باوری پشت آن نبود، برای من می شود حرمت از دست رفته ام؟ می شود پاسخ صدایی که بلند کردم و فریادی که تاکنون نزده بودم؟ ایشان آنچنان مرا به خشم آورد که من مجبور شدم برای دفاع از خودم داد بزنم؛ کاری که تابحال نکرده بودم! اصلا چرا نباید اداره منکرات، فروشگاه را ملزم کند که فروشنده لباس زنانه حتما زن باشد یا اصلا دخالتی در خرید نکند؟! می گوید شغلش این است؟ خیلی خب، لااقل ببینید چه کسی نیاز به مشورت دارد به او کمک کند نه اینکه همان برخوردی را که به قول خودش با دختر خوشگل ها می کند با بقیه نیز تکرار کند! چرا نیروی انتظامی ارشاد را از همین مغازه ها شروع نمی کند؟ چرا به این مغازه ها سرک نمی کشد و نمی بیند که در خلوت این مغازه ها چه آسیب هایی منتظر جوانان محجبه ما است؟ وزارت فرهنگ کجاست که ببیند جوانانی را که همه جوره پای اعتقاداتشان مانده اند و بدترین هجمه ها را به جان می خرند تا یادآور سیلی مادرمان زهرا(س) باشند و به انتظار "ایستادن" را بیش از پیش به منصه ظهور بگذارند؟

این رفتار باز هم تکرار می شود
خانم م .ک از دیگر شهود عینی ماجرا می گوید: آنقدر سکوت کردیم و امر به معروف نکردیم که حالا توهین به محجبه ها نه تنها عادی شده، از سوی بی غیرتان نیز مورد استقبال هم قرار می گیرد، خودمان شده ایم مایه خرسندی دشمنانمان، این پسر اگر پول نگرفته باشد که عقده گشایی کند، بی شک نوکر بی جیره مواجب دشمن شده است. چندی پیش نیز در تاکسی تنها به این دلیل که به یک بانو تذکر دادم که وزنش را موقع نشستن روی من نیندازد، بدترین الفاظ ممکن را در حق چادری ها بکار برد و این یعنی ...؟

تذکر دوستم چه ربطی به چادر ما داشت؟
وی معتقد است: این فروشنده امروز با من و دوستانم این کار را کرد، فردا با دیگر بانوان محجبه و قص علی هذا... و این می شود که سرانجام جامعه ما بسمتی کشیده می شود که تلقی افراد از ارزش ها تغییر می کند. من هنوز نمی دانم آن تذکر دوستم که ایشان در خرید ما دخالت نکنند چه ربطی به چادر ما داشت؟! انگار دوستم به او گفته باشد چرا لباست زشت است یا در شان تو نیست؟!

تنها به احترام بچه های جبهه از شکایتمان صرفنظر کردیم
وی همچنین می افزاید: پاشنه آشیل بچه حزب اللهی ها بچه های جبهه و جنگ اند. مدیر فروشگاه بجای آنکه تو دهنی محکمی به فروشنده اش بزند یا او را به سکوت دعوت کند، دائم از اینکه در جنگ حضور داشته و حتی آزاده هم بوده صحبت می کرد تا دل ما را به رحم بیاورد و از شکایت صرف نظر کنیم و همین هم شد؛ تنها به احترام ایشان از شکایت مان گذشتیم.

م.ک می گوید: دوستم به مدیر گفت"شما جبهه رفته اید، اسارت را تحمل کرده اید که امروز هتک حرمت نوامیس مردم را نبینید، که حرمت چادر من و امثال من حفظ شود، پس چه شده که سکوت کرده اید و می گذارید فروشنده تان به ما توهین کند؟" اما مدیر که ظاهرا کارکشته حل و فصل اینگونه مناقشات بود و هتک حرمت نوامیس دیگر برایش عادی شده بود، بر آزاده بودنش! اصرار و ما را مجاب کرد که از شکایت صرف نظر کنیم. درواقع نقطه ضعف ما را نشانه گرفت و گرنه گذشت ما از فروشنده بی فرهنگ این فروشگاه "ترحم بر پلنگ تیز دندان" بود.

امید است با پیگیری مسئولان مربوطه کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. اتفاقاتی که هر از چندگاهی دل هر انسان آزاده ای را به درد آورده و با مشاهده اشک های دختران نجیب سرزمین مان روح هر باغیرتی را خدشه دار می کند. امید است دایره اصناف و منکرات این حوزه با برخورد مناسب با این مانتو فروشی مانع از تکرار چنین اتفاقاتی شوند.

منبع:صراط نیوز

سلام
الان دیگه تو شهرما از 100نفر30تاشون چادرین بقیه یا مانتویی یا ببخشید شیطونکن........منظورم رو فهمیدین که.........:Gol:یاعلی:Gol:

[=arial]یه بار یه نفر به شیطون میگه تو که اینقدر ادعای شیطانی میکنی من میتونم تو یه روز دنیا رو بهم مبریزم و نابود کنم و نسلی رو خراب کنم..
[=arial]شیطان بهش میگه خوب تو از الان برو بینم چیکار میکنی...[=arial]طرف میره بمب اتم میسازه و کلی کشت و کشتار میده و خلاصه از این کارا...واسه خودش مشغول بوده.بعد که کارش تموم میشه میاد پیش شیطان گزارش میده که من این کارو کردم و اینا...[=arial]شیطان بهش میگه حالا ببین من چیکار کردم..[=arial]وقتی تو رفتی من تو یه کوچه داشتم قدم می زدم یه پسره و یه دختره رو دیدم گفتم کیس مناسبیه کاری کردم نگاهشون بهم افتاد خلاصه کم کم بهم نزدیک شدن شماره دادن با هم حرف زدن دست همو گرفتن..تا مرحله ای که یه خونه خالی پیدا شد روانه خونه کردمشون همین کافیه تا یه نسلی به انحراف کشیده بشه...[=arial]این از خودم...[=arial]رفقا هوشیار باشید نسل بعد از خود بچه و نوادگان خودتونو به انحراف نکشونید چون هرچی باشه باز برمیگرده به ذات ادم که از خون ادمه
[=arial,helvetica,sans-serif]

چطور میشود حرف مسجد و مصلی که میـــآید وسط حضور زن در جامعه رد میشود
ولی از دانشگاه های فاسد که بحثشان میشود از عروسی های پر گناه از .... میگوند زن باید فعال باشد حضور داشته باشد ....
باشد که دیده شود چطور با بی غیرتی مواجه شویم و کم کم همرنگ جماعت شویم و دل ببازیم که تعلقات دنیا و ازرش های اسلامی را کم کم فراموشمان کنند و مجالس قرآنی خالی بماند ،حوزه های علمیه خالی بماند و مساجد و اماکن مذهبی و مجالس خالی بماند
...


_____________________________________
*حضرت امام علی جان(علیه السّلام) فرمودند: " مؤمن به آنچه ماندنی است راغب است و از آنچه رفتنی است رویگردان ... از تنبلی به دور است و پیوسته سرزنده و کوشاست"

پس از نهروان، امام کوشید تا مردم عراق را برای جنگ مجدد با شام بسیج کند، اما، شمار کسانی که حاضر به همراهی امام بودند اندک بود. امام ضمن خطبه های خود، از مردم خواستند تا همراهیش کنند، اما کمتر پاسخ مساعد دریافت می کردند. آن حضرت در خطبه ای فرمودند: «گرفتار کسانی شده ام که چون امر می کنم فرمان نمی برند، و چون می خوانم پاسخ نمی دهند. ای ناکسان!برای چه در انتظارید؟و چرا برای یاری دین خدا گامی بر نمی دارید؟دینی کو که فراهمتان دارد، غیرتی کو تا شما را به غضب آرد؟فریاد می خواهم و یاری می جویم، نه سخنم می شنوید نه فرمانم را می برید، تا آنگاه که پایان کار پدیدار گردد و زشتی آن آشکار. نه انتقامی را با شما بتوان کشید و نه با یاری شما به مقصود توان رسید. شما را از رفتن باز دارد، ناله در گلو شکستید و بر جای خویش نشستید. » (1) امام در خطبه ای دیگر فرمود: «ای مردم رنگارنگ، با دلهای پریشان و ناهماهنگ. تن هاشان عیان، خردهاشان از آنان نهان، در شناخت حق شما را می پرورانم، همچون دایه ای مهربان، و شما از حق می رمید چون بزغالگان از بانگ شیر غران. هیهات که به یاری شما تاریکی را از چهره عدالت بزدادیم، و کجی را که در راه حق راه یافته راست نمایم. » (2)

در خطبه ای دیگر فرمود: «ای مردمی که اگر امر کنم فرمان نمی برید، و اگر بخوانمتان، پاسخ نمی دهید. اگر فرصت یابید، فرو می مانید و اگر با شما بستیزند، سست و ناتوانید. اگر مردم بر امامی فراهم آیند، سرزنش می کنید و اگر ناچار به کاری دشوار در شوید، پای پس می نهید. بی حمیت مردم!انتظار چه می برید؟چرا برای یاری بر نمی خیزید و برای گرفتن حقتان نمی ستیزید. مرگتان رسد، یا خواری بر شما باد. به خدا اگر مرگ من بیاید، و به سر وقتم خواهد آمد، میان من و شما جدایی می اندازد، حالی که همنشینی تان را خوش نمی دارم، و با شما بودن چنان است که گویی یاوری ندارم. راستی شما چه مردمی هستید؟دینی نیست که فراهمتان آرد؟غیرتی ندارید تا بر کارتان وادارد؟شگفت نیست که معاویه، بی سر و پاهای پست را می خواند و آنان پی او می روند، بی آن که بدیشان کمکی دهد، یا عطایی رساند، و من شما را که اسلام را یادگارید و مانده مردم- دیندار- می خوانم تا یاری تان دهم و بهره از عطا مقرر گردانم و شما از گرد من می پراکنید و آتش مخالفت مرا دامن می زنید. . . آنچه بیشتر از هر چیز دوست دارم و مرا باید، مرگ است که به سر وقتم آید. »

[="Navy"]

شما قضاوت کنید

اُمُل کیه؟!

اونیکه دستور خدارو اطاعت میکنه

وحجاب داره

یا اونیکه تو سرمای زمستون لپاش داره یخ میزنه

وصورتش داره از سرما میلرزه

ولی حاضر نیست که شالش رو یه کم جلو بیاره

دستاش دارن یخ میکنن ولی حاضر نیست

آستین مانتوش رو بکشه پایین

سرانگشتاش یخ میزنن

ولی حاضر نیست جوراب بپوشه

واقعا خودتون بگید امل کیه؟؟

[/]

موضوع قفل شده است