جمع بندی چرا خدا زنی را به پيامبری و امامی نفرستاد، حداقل برا خود خانوما!؟

تب‌های اولیه

72 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا زنی را به پيامبری و امامی نفرستاد، حداقل برا خود خانوما!؟

چرا خدا زنی را به پيامبری و امامی نفرستاد، حداقل برا خود خانوما!؟

آيا بدليل تفاوتهای ذاتی زن با مرده يا بعلت محدوديتهایی که در اجتماع برای خانوما پيش مياد؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد هادی

ذره بی منتها;396645 نوشت:
چرا خدا زنی را به پيامبری و امامی نفرستاد، حداقل برا خود خانوما!؟

آيا بدليل تفاوتهای ذاتی زن با مرده يا بعلت محدوديتهایی که در اجتماع برای خانوما پيش مياد؟

با سلام و عرض ادب

پاسخ اجمالی همان است که حضر ت عالی در پرسش خود بیان فرمودید ؛ علت ابن امر محدودیت های اجتماعی است که برای بانوان وجود دارد . برای توضیح بیشتر بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی را نقل می کنم:

این‌که ١٢٤ هزار پیامبر همه مرد ‏هستند برای این است که نبوّت و رسالت، کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و ‏جسمی مردها به گونه‌ای است که کارهای اجرایی وظیفه مردهاست. از طرف دیگر ‏پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. کمال انسان در آن است که بشود ولی اللّه ‏و این مقام اختصاصی به مرد یا زن ندارد. زنان بزرگی نظیر آسیه، مریم، حضرت زهرا، ‏زینب کبری و حضرت معصومه در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه ‏خاص خود می‌توانند به ولایت رسیده باشند.
« نبوّت و رسالت به کارهای اجرایی نیاز دارد و خصوصیات بدنی و جسمی مردها به گونه‌ای است که تاب تحمل این وظیفه سنگین را دارند. ... پیامبر باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد یا در جنگ و مسایل دیگر، فرماندهی را به عهده بگیرد که این کار برای زنان دشوار است، پس اگر همه پیامبران مرد بودند، به این معنی نیست که این مقام، کمال معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی به ولایت اختصاص دارد که در ولایت الهی میان زن و مرد تفاوتی نیست و هر دو می‌توانند «ولی‌الله» باشند.

جوادی آملی، نسیم اندیشه ، مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌ها از آیه‌الله جوادی آملی (دام ظله العالی)

پس دولت اسلامی (قوه مجريه) چه اصراری دارد بر اينکه امورات اجرائی (مديريت اجرائی) رو بعضا به خانمها واگذار کند، مثلا در سطح وزير يا ...!؟

يا مثلا چه ضرورتی دارد که رشته تحصيلی خانمها مهندسی نفت، معدن و ... باشد و يا بروند بر روی سکوهای نفتی و ... کار کنند!؟
اينکه در برخی موارد استثناء مثل معلمی، پزشکی و ... واقعا به حضور خانمها نياز است. اما آنچه که فعلا از وضعيت جامعه مشهوده و همچنين اراده ملی، ظاهرا بر اين است که متاسفانه داريم مسير غرب را دنبال می کنیم.

و فکر میکنم اکثريت خانمها از اينکه بگويند خانه دار :Gol: هستند یجوری عآر دارند!!!

گرچه اين مطلب شايد با موضوع ارتباط مستقيم نداشته باشد ولی بنظرم رسید بد نباشه اين مهم يادآوری شه.

ذره بی منتها;398010 نوشت:
پس دولت اسلامی (قوه مجريه) چه اصراری دارد بر اينکه امورات اجرائی (مديريت اجرائی) رو بعضا به خانمها واگذار کند، مثلا در سطح وزير يا ...!؟

يا مثلا چه ضرورتی دارد که رشته تحصيلی خانمها مهندسی نفت، معدن و ... باشد و يا بروند بر روی سکوهای نفتی و ... کار کنند!؟
اينکه در برخی موارد استثناء مثل معلمی، پزشکی و ... واقعا به حضور خانمها نياز است. اما آنچه که فعلا از وضعيت جامعه مشهوده و همچنين اراده ملی، ظاهرا بر اين است که متاسفانه داريم مسير غرب را دنبال می کنیم.

و فکر میکنم اکثريت خانمها از اينکه بگويند خانه دار :Gol:هستند یجوری عآر دارند!!!

گرچه اين مطلب شايد با موضوع ارتباط مستقيم نداشته باشد ولی بنظرم رسید بد نباشه اين مهم يادآوری شه.


یه کم با دید باز به قضیه نگاه کنیم
1434 سال قبل اگه یه زن پیامبر میشد چیکار میخواست بکنه؟ میتونست بجنگه با عرب های خشن؟ میتونست تاب تحمل سنگ زدن کفار رو داشته باشه؟ کفار اصلا حرف زن رو گوش نمیدادن چون ارزش چندانی براشون نداشت
اما الان پست هایی که به زن ها داذه میشه زن 24 ساعت میشینه پشت میز. کار سنگینی نیست که.

چرا پیامبر یا امامی از جنس زن نداریم؟ آیا به این معناست که زنان دارای روحی ضعیف و آلوده بوده؟ چرا زنان نمی توانند رهبری جامعه اسلامی را در دست داشته باشند؟ آیا زنان می توانند مبلغ دین خداوند باشند؟ آیا زن لایق دیدار خداوند و دریافت وحی خداوند نیست؟
قبل از پردازش موضوع ابتدا به نکاتی می پردازیم که در همه شبهات وارده به مسائل زنان از آنها چشم پوشی می شود و به فراموشی سپرده می شود:
1.حقیقت انسان : این موضوع چیزی نیست که بشود در چند سطری از آن گفت و گذر کرد و برای اطلاع بیشتر از این بحث به کتابهای عقاید می شود مراجعه کرد. اما آن چیزی که عده ایی پرچم تساوی حقوق بین زن و مرد را در دست گرفته اند نمی دانند که اصلا زن و مردی در کار نیست که بخواهند با هم تساوی یا متفاوت داشته باشند. شاید زود باشد که مستقیم به سراغ اصل مطلب برویم ولی نتیجه مطالعات را در چند سطری می نویسم : قرآن کریم هنگام طرح مسئله زن و مرد می فرماید : این دو را از چهره ذکورت و انوثت نشناسید بلکه از چهره انسانیت و حقیقتشان آن را بشناسید. حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد نه بدن او، انسانیت انسان، جان او را تامین می کند و جسم او ابزاری بیش نیست که گاهی مذکر است و گاهی مونث و این منافاتی ندارد که انسان در نشئه دنیا، برزخ و قیامت بدنی متناسب با همان نشئه و مرحله داشته باشد همانطور که در دنیا بدن فرع است نه اصل.

...

قرآن کریم ارتباط ذکورت و انوثت را به طبیعت و ماده برمی گرداند : سوره قیامت آیات 37 تا 39 : الم یک نطفة من منی یمنی (37) ثم کان علقه فخلق فسوی (38) فجعل منه الزوجین الذکر و الانثی (39). این مذکر و مونث بودن به منی یمنی برمی گردد نه به نفخت فیه من روحی در آیه 72 سوره ص و نه به ثمر انشاناه خلقا ءاخر در آیه 14 سوره مومنون.
حال اینکه روح مبناست، بنابراین با تربیت و رشد روح می توان به خدا رسید که در این رشد معنوی و روحانی جنسیت دخالت ندارد و چیزی که باعث کمال انسان می شود تقوای اوست : ان اکرمکم عندالله اتقکم ( آیه 13 حجرات). من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه و حیوة طیبة و... ( آیه 97 نحل) یعنی انسانیت با تقوا سنجیده می شود نه با زن و مرد.
2. تفاوت در خلقت زن و مرد و هدف از آن :
دستگاه عظیم خلقت برای اینکه به هدف خود برسد و نوع (انسان) را حفظ کند جهاد عظیم تولید نسل را به وجود آورده است. دائما از کارخانه خود هم جنس نر و هم جنس ماده بوجود می آورد. و در آنجا که بقاء و دوام نسل احتیاج دارد به همکاری و تعاون دو جنس مخصوصا در نوع انسان، برای اینکه این دو را به کمک یکدیگر در این کار وا دارد طرح وحدت و اتحاد آنها را ریخته است، کاری کرده است که خودخواهی و منفعت طلبی که لازمه هر ذیحیاتی است تبدیل به خدمت، تعاون و ایثار گردد آنها را طالب هم زیستی با یکدیگر قرار داده است و برای اینکه جسو و جان آنها بهتر به هم بپیوندد تفاوتهای عجیب جسمی و روحی در میان آنها قرار داده است و همین تفاوتهاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب و خواهان هم می کند.
اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود، محال بود که بتواند مرد رت به خدمت خود وا دارد و مرد را شیفته وصال خود نماید و اگر مرد همان صفت جسمی و روانی زن را می داشت ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند و عالی ترین هنر خود را صید و شکار قلب او به حساب آورد. مرد جهانگیر و زن مردگیر آفریده شده است.
این تنها ذره ای از تفاوتهای احساسی آنها به یکدیگر است. همچنین اگر به تفاوتهای جسمی از قبیل: درشت اندام تری مرد نسبت به زن، خشن تر بودنش و قدرت عضلانی و رشد بدنش، و تفاوتهای روانیشان از جمله: احساسات زن جوشانتر از مرد است سریع الهیجان تر بودن زن، محتاط تر، مذهبی تر، پرحرف تر، ترسوتر، نگاه کنیم متوجه خواهیم شد، پشت پرده این تفاوت ها چه زیبایی هایی از قدرت و حکمت خداوند پنهان شده است.
3. تساوی، نه تشابه
شک در این نیست که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسان و برابری آنها از لحاظ انسانی است اما متشابه آنها در حقوق چطور؟ آیا لازمه تساوی حقوق، تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است. تساوی برابری است و تشابه یکنواختی. مثل تقسیم عادلانه ثروت پدری به فرزندان خود. همه را به یک اندازه و یک قیمت هدیه می دهد ولی به طور مشابه تقسیم نمی کند به یکی زمین به دیگری کارخانه یعنی با توجه به استعداد فرزندانش ثروت خاصی را به فرزندش هدیه می دهد ولی از لحاظ ارزش و امتیاز همه مساوی گرفته اند.
کمیت غیر از کیفیت است. برابری غیر از یکنواختی است. قدر مسلم این است که اسلام حقوق یک جور یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است. اسلام اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد رعایت کرده است ولی با تشابه حقوق مخالف است. بین این دو جنس انسان با حفظ انسانیت هر دو، تفاوتهای فیزیکی و روحی وجود دارد و این تفاوتها در آفرینش حکمت بالغه ای دارد که مسئله تقسیم مسئولیت هاست.
4. زندگی اجتماعی
دین خدا فردی - اجتماعی است که این سنت از طریق حکومت اسلامی نشر و ظهور می یابد. خداوند در این عرصه زن و مرد را از یک نهاد پاک و مشترک آفرید و هر یک بنا بر نوع خلقت جسمانی خویش و نرم افزار وجودشان که روان، عواطف و احساسات می باشد موظف به شیوه خاصیاز زندگی فردی و اجتماعی هستند که تمامی اینها خود، مظاهر اسماء و صفات الهی است براساس این سنت الهی ریشهدر خلقت، طبیعت و تمایلات دو جنس دارد. عموم وظایف ها و مسئولیت های اجتماعی جز در مورد ضروری برعهده مردان نهاده شده و برقراری کانون خانواده و مسئولیت خطیر تربیت برعهده زن نهاده شده. حیاتی ترین مسئله انسانی که همواره از آن غفلت می ورزند عبارتست از اینکه منزلگه تعیین کننده سرنوشت ابزاری اجتماعی خانواده است. نطفه شخصیت آدمیان در منزلگه خانواده منعقد می گردد و سپس اجتماع آن را آبیاری می نماید.
٭ زیاد از بحث خارج نشویم و به جواب شبهه بپردازیم:
اول از همه به تفاوت بین نبوت و رسالت می پردازیم:
رسول حامل رسالت است و شرف وساطت بین خداوند و خلق را دارد.
نبی حامل نباء و شرف علم به خداوند را دارد.
نبی از نظر مصداق اعم از رسول است یعنی همه پیامبران دارای مقام نبوت بوده اند، ولی مقام رسالت اختصاص به گروهی از ایشان داشته است. خود نبوت نیز تقسیماتی دارد:
الف) نبوت انبایی: خبر از صفات و ذات و افعال الهی را دارد و بطور عام از معارف الهی خبر می دهد.
ب) نبوت تشریعی: علاوه بر آنچه ذکر شد به تبلیغ احکام، آداب و شریعت نیز می پردازد.
در سوره یوسف آیه 109 - نبوت زنان منظور است نه رسالت آنها.
در قرآن کریم نمونه های زیادی از نبوت انبایی که بعضی از بانوان کریمه داشته اند را معرفی می کند.
الف) ساره و گفت و شنود با فرشتگان
- آیه 71 سوره هود: هنگامیکه فرشته ها به خلیل حق سخن می گفتند، همسر او نیز حضور داشت و ایستاده بود و ضحکی داشت
- آیه72-73 سوره هود: گفتگوی همسر حضرت ابراهیم با فرشتگان: یعنی من مادر می شوم در حالیکه فرتوت و سالمندم و ....
ب) مادر و خواهر حضرت موسی
- آیه 7 سوره قصص: دستور خداوند به مادر حضرت موسی برای به دریا انداختن پسرش
- آیه 11 سوره قصص: این جعبه را تعقیب کن - دستور خداوند به خواهر موسی
ج) مقام حضرت مریم (سلام الله علیها)
- آیه 37 آل عمران: روزی از جانب خداوند برای مریم.
- آیه 17 سوره مریم: پس چون بشری هماهنگ بر او نمایان شد. - ظهور فرشته برای حضرت مریم
- آیات 17-22 سوره مریم: گفتگوی حضرت مریم با جبرئیل.
نبوت انبایی، آگاه شدن فرد از حوادث جهان و آینده آن و اطلاع از آینده خود و دیگران از راه وحی است این نوع نبوت ناشی از مقام ولایت الهی و سرمایه نبوت تشریعی و رسالت اجرایی و پشتوانه آن است، اما ویژه مردان نیست و زنان نیز می توانند به این مقام دست یابند.
٭ توضیح و تفسیر آیه 37 سوره آل عمران: این آیه ادامه بحث آیات قبل درباره سرگذشت حضرت مریم است ولی جمله اخیر ( آیه 37) اشاره به نکته لطیفی دارد و آن اینکه کار خداوند، انبات و رویانیدن است یعنی همانگونه که در درون بذر گیاهان استعدادهایی نهفته است، در درون وجود آدمی و اعماق روح و فطرت او نیز همانگونه استعدادهایی عالی نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهی که باغبانهای باغستان جهان انسانیتند قرار دهد و به سرعت پرورش می یابد و آن استعدادهای خداداد آشکار می شود.
نتیجه:
- علت مرد بودن انبیاء و اولیای الهی توانمندی جسمی و فکری ایشان و آن هم بنا بر خلقت و طبیعت خدادادی آنهاست.
- گرچه هدایت جنبه اجتماعی دارد و باید به استقرار حکومت عدل بیانجامد و از امور اجرایی است اما هدایت و گسترش معنویت و اخلاق و ارتباط با معنویت مطلق و خداوند متعال منحصر به جنس و نوع خاصی نیست و هرکس تقرب بیشتری داشته باشد و حقیقت و ارزش انسانی خود را با تقوا و عمل صالح بالا ببرد در ضمن اینکه بهره بیشتری از معنویات و روحانیت و اخلاق حسنه می برد خود مبلغ کارآمدتری برای دین خدا خواهد بود چه اینکه بزرگان دین صرفا مردان نبوده اند و بانوان مکرمه بسیاری به کمالات الهیه رسیده و خود را از مدافعان حق و مشعلداران راه هدایت بوده اند.
- نبوت و رسالت نیاز کارهای اجرایی - فکری - جسمی و رویارویی با هر محرم و نامحرم دارد. از طرفی پشتوانه رسالت مقام ولایت است و کمال انسان، رسیدن به مقام ولی الله است که این مکقام زن و مرد ندارد، مسئله غلبه احساس زن بر حیاتش و عفت و عصمتش او را در رویارویی با هر کسی معذور می کند.
- پیامبر و امام باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد یا در جنگ وسایل دیگر فرماندهی را بعهده بگیرد که این کار برای بانوان دشوار است - این عین عدالت خداوند است.
- از طرفی همه مردان نیز دارای نبوت نیستند بلکه تعداد اندکی این مسئولیت را داشته اند.
_________
قرآن کریم
تفاسیر نمونه و المیزان
انسان کامل (شهید مطهری)
نظام حقوق زن در اسلام (شهید مطهری)
زن در آینه جمال و جلال الهی ( آیت الله جوادی آملی)
زن از دیدگاه نهج البلاغه ( فاطمه علایی)

[=arial]زن دختر پیامبرص شد...................

زن همسر امامع معصوم شد .......................

زن مادر امام ع معصوم شد ..........................

و به قول امام راحل ره از دامن زن مرد به معراج می رود

ذره بی منتها;396645 نوشت:
چرا خدا زنی را به پيامبری و امامی نفرستاد، حداقل برا خود خانوما!؟

آيا بدليل تفاوتهای ذاتی زن با مرده يا بعلت محدوديتهایی که در اجتماع برای خانوما پيش مياد؟

به طور اساسی، شما روی چه حسابی می گویید که هیچ زنی به پیامبری یا امامت بر امّتی برگزیده نشد؟ یهودیت، مسیحیت و هندوئیسم، پیامبرانی از جنسیت زن داشته اند، و اسلام نیز مدّعی نشده است که تمام انبیاء و حجج الهی مرد بوده اند. اینکه ما پیامبر زنی را در امور نقلی نداریم، دال بر نبودن چنین پیامبری نیست.

ذره بی منتها;398010 نوشت:
پس دولت اسلامی (قوه مجريه) چه اصراری دارد بر اينکه امورات اجرائی (مديريت اجرائی) رو بعضا به خانمها واگذار کند، مثلا در سطح وزير يا ...!؟

با سلام
اینکه چرا امور اجرایی در برخی موارد به خانم ها واگذار می شود به بحث ما مربوط نمی شود این امر مخالف و موافق زیاد دارد و باید مستقلا بحث بشود اما آنچه به این تاپیک مربوط می شود این است که مسلما هیچ اختلاف نظری در این مورد وجود نداردکه بانوان نقش بسیار موثری در محیط خانواده دارند ، نقش زن در تربیت فرزندان و رساندن آنان به کمالات والای انسانی مسئله ای است که از متون دینی به راحتی قابل فهم است لذا از منظر دین مقدس اسلام وظیفه اصلی و اساسی بانوان رسیدگی به امور خانواده و تربیت فرزندان و شکوفایی استعدادهای فرزندان است . رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در این رابطه می فرماید:
«ما معتقدیم زن در نگاه نخستین، بزرگ ترین و اولین مسئولیت اداره کانون گرم خانواده را که ما آن را پایه تشکل اجتماعی خودمان می دانیم، بر عهده دارد که این به عهده مرد نیست و از مرد اصلا برنمی آید. ما معتقدیم ترکیب آفرینش زن، او را برای برداشتن مسئولیت و مأموریت آماده می کند.
ما معتقدیم برای زن این افتخار نیست که وزیر باشد، بلکه افتخار این است که بتواند کانون محیط خانوادگی خودش را گرم اداره کند که البته اگر در آن حال توانست وزیر و نخست وزیر هم باشد، هیچ اشکالی ندارد.»[ نکته های ناب، گزیده بیانات رهبر فرزانه انقلاب در جمع دانشجویان و دانشگاهیان، ص81)

افزون بر مطالبی که در پست قبلی نقل شد ، مسؤولیت رهبری جامعه، مسؤولیت مهمی است كه مستلزم توانائی های خاصی است كه متناسب با روحیه زنان نیست. برخورد با مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، داشتن روحیه قاطعیت و پرهیز از احساسات، فرماندهی كل قوا و برخورد با مشكلات زیادی كه از عهده زنان خارج است.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با این كه دارای مقام عصمت بودند و برترین بانوی جهان و مقام والای علمی و عملی را دارا بودند، اما مسؤولیت اجرایی یا رهبری به ایشان واگذار نشد كه این خود شاهدی است كه پذیرفتن این مسؤولیت با وجود شایستگی ایشان متناسب با روحیه ساختار وجودی زنان نبوده است و این مسئولیّت به ایشان واگذار نشده است.
حضرت علی - علیه السّلام ـ می فرمایند: «كاری كه برتر از توانایی زن است به او وامگذار، زیرا زن گلِ بهاری است، نه پهلوان سخت كوش.»( نهج البلاغه، ترجمة محمد دشتی، ص 536)

مسلمان ایرانی;398359 نوشت:
مسیحیت و هندوئیسم، پیامبرانی از جنسیت زن داشته اند،

سلام علیکم

دوست عزیز آیا برای فرمایش خود منبع معتبری دارید؟ و آیا پیامبری که می فرمایید از جنس زن داشته اند از پیامبران الهی بوده اند؟

با تشکر

yanoor;398328 نوشت:
زن دختر پیامبرص شد...................
زن همسر امامع معصوم شد .......................
زن مادر امام ع معصوم شد ..........................

ولی زیبا تر ا اینها به نظرم حرف دکتر شریعتی است:
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است

ذره بی منتها;398010 نوشت:
و فکر میکنم اکثريت خانمها از اينکه بگويند خانه دار هستند یجوری عآر دارند!!!
با انصاف بخواهیم نگاه کنیم این تقصیر مردان هم هست موتاسفانه وقتی مادر و همسر بودن نقش کوچکی باشد در نگاه دیگران یک زن با پذیرفتن این مسئولیت به تنهایی احساس حقارت میکند ولی وقتی ارزش واقعی مادر و نقش مهمی رو که یک همسر و مادر میتونه داشته باشد تو جامعه جا بندازیم این مشکلات خود به خود حل میشود(ولی موتاسفانه این برای فرد فرد ما هم جا نیافتاده چه برسه به اینکه این بخوایم اون رو برای اجتماع جا بندازیم)
ابوالفضل;398133 نوشت:
1434 سال قبل اگه یه زن پیامبر میشد چیکار میخواست بکنه؟ میتونست بجنگه با عرب های خشن؟ میتونست تاب تحمل سنگ زدن کفار رو داشته باشه؟ کفار اصلا حرف زن رو گوش نمیدادن چون ارزش چندانی براشون نداشت
اما الان پست هایی که به زن ها داذه میشه زن 24 ساعت میشینه پشت میز. کار سنگینی نیست که.

فقط مسئله ی قدرت جسمی هم نیست مسئله ی حق ارتبط هم هست شما فکر کنید یک زن بشود مرجع تقلید مردان و محل رجوع انها!!چه سو استفاده هایی که به بهانه ی دین در این قضیه خواهد شد...!حالا نقش پیامبر کجا و مرجع کجا؟!ما حتی در عقایدمان داریم که حجت خدا از نظر ظاهری هم نباید کوچکترین نقصی داشته باشد تا از همه لحاظ برای افراد جامعه کوچکترین دافعه ای نداشته باشد به همین خاطر انبیا زیباترین افراد مان خود بودند حالا فکر کنید پیامبری که میخواهد از همه نظر چه ظاهر چه خلق چه...جاذبه ی تمام عیار داشته باشد برای مردم زن باشد!چه میشود؟!؟....

هادی;398436 نوشت:
سلام علیکم

دوست عزیز آیا برای فرمایش خود منبع معتبری دارید؟ و آیا پیامبری که می فرمایید از جنس زن داشته اند از پیامبران الهی بوده اند؟

با تشکر

جناب هادی با سلام، وجود پیامبران زن در ادیان مختلف از امور مشخص برای افراد آشنا به ادیان است. به عنوان مثال، یهودیت به هفت زن که پیامبر بودند اعتقاد دارد: سارا(زن ابراهیم)، میریام(خواهر موسی)، دِبورا، هانا، اَبیگِیل، هولداه و استر. این هم منبعش که البته فیلتره: jewfaq.org/prophet.htm

در کتاب اشعیای نبی3:8، همسر پیامبر، نبیّه خطاب می شود([=trebuchet ms]prophetess).

در کتاب نحمیای نبی، نادیا، یک نبیه خوانده می شود: به یاد آور نادیای پیامبر و تمام پیامبران مانند او...(نحمیا14:6)

در انجیل لوقا 36:2، آنّا(حنّا) یک نبیّه دانسته می شود: [=trebuchet ms]And there was one Anna, a prophetess, the daughter of Phanuel... o
[=trebuchet ms]
در کتاب اعمال رسولان(از کتب مقدسه مسیحیت) نیز می خوانیم که فیلیپ چهار دختر دوشیزه داشت که نبوّت می کردند(اعمال رسولان9:21)

البته مقام حضرت مریم در مسیحیت از تمام این زنان بالاتر است، و او ملکه ی بهشت دانسته می شود.

tazkie;398463 نوشت:
جناب هادی با سلام، وجود پیامبران زن در ادیان مختلف از امور مشخص برای افراد آشنا به ادیان است. به عنوان مثال، یهودیت به هفت زن که پیامبر بودند اعتقاد دارد: سارا(زن ابراهیم)، میریام(خواهر موسی)، دِبورا، هانا، اَبیگِیل، هولداه و استر. این هم منبعش که البته فیلتره: jewfaq.org/prophet.htm

با سلام

قبلا خوانده بودم اما چگونه اين امر با تعاليم يهود و قران سازگار است ؟ مگر خود تورات و تلمود از نجاست زن و پستي وي آكنده نيست ؟

مگر بقول قرآن هنگاميكه مريم زاييده شد مادرش نگفت كه ذكر مانند انثي نيست ؟! يعني زن نميتواند پيامبر شود ؟!!!!

بنظر ميرسد نهايتا در صورت عدم تحريف خبر؛ اين زنان پيامبر خدا به معني رايج نبودند بلكه از دنيا رستگاني مبلغ بوده اند و يا زن معمولي نبوده اند ! والله اعلم .

البته با توجه به احاديث اسلام 4 زن يعني حضرات آسيه ومريم وخديجه وفاطمه عليهم السلام به كمال رسيده اند .

خیر البریه;398474 نوشت:
از نجاست زن و پستي وي آكنده نيست ؟
این که کتب مقدس یهود به این که شما میفرمائی اقرار کرده اند که زن نجس و پست است، نیازمند سند است.

با تشکر

با سلام.

خیر البریه;398474 نوشت:

قبلا خوانده بودم اما چگونه اين امر با تعاليم يهود و قران سازگار است ؟ مگر خود تورات و تلمود از نجاست زن و پستي وي آكنده نيست ؟

کدام آیه از قرآن یا تعلیم یهود با پیامبری زنان ناسازگار است؟ تا جایی که می دانم، ترجمه های اینگونه از تورات و تلمود، چندان معتبر نیستند.

خیر البریه;398474 نوشت:

مگر بقول قرآن هنگاميكه مريم زاييده شد مادرش نگفت كه ذكر مانند انثي نيست ؟! يعني زن نميتواند پيامبر شود ؟!!!!

نذری که مادر مریم کرده بود، نبوت نبود، لذا به این معنا نیست که زن نمی تواند پیامبر باشد. ضمن اینکه در آن نذر نیز، خدا حضرت مریم را با وجود مؤنث بودن، پذیرفت و او را بر زنان جهان(حداقل در زمان خودش) برتری داد.

خیر البریه;398474 نوشت:

بنظر ميرسد نهايتا در صورت عدم تحريف خبر؛ اين زنان پيامبر خدا به معني رايج نبودند بلكه از دنيا رستگاني مبلغ بوده اند و يا زن معمولي نبوده اند ! والله اعلم .

این برداشت باید مستند به دلایل قوی باشد، که نیست. وقتی زنی نبوت می کند، توسط انبیاء الهی، همچون اشعیا و نحمیا و به زعم مسیحیان پولس، پیامبر انگاشته می شود، دیگر جای این تفسیر وجود ندارد، مگر اینکه شما بتوانید شواهد قدرتمندی به نفع برداشت خودتان اقامه کنید.

خیر البریه;398474 نوشت:

البته با توجه به احاديث اسلام 4 زن يعني حضرات آسيه ومريم وخديجه وفاطمه عليهم السلام به كمال رسيده اند .

طبق روایات، همنشین موسی، پیامبر اولوالعزم الهی و صاحب شریعت و امام زمان خود، در بهشت که بود؟ پیامبر بودن، به معنای این نیست که کسی به سر حدّ شما نمی رسد. روایتی که می گوید حضرت زهرا از تمام انسانها به غیر از حضرت محمّد(ص) و حضرت علی(ع) برتر است، ایشان را بالاتر از خیل انبیاء و ائمه و اولیاء، قرار می دهد. چگونه مردانی که پیامبر بودند می توانند از حضرت زهرا پایینتر باشند، ولی زنانی که پیامبر بودند نمی توانند؟

اتفاقاً این حدیث را می توان به شکلی تفسیر کرد که تناقضی نداشته باشد، و بالفرض گفت که منظور منتهی حدّ هدایت و کمال انسانی بوده است که کمتر کسی به آن دست یافته است. در واقع اینجا می توان به نگاهی تفسیرگر به حدیث نگریست و با این کمال و هدایت مورد نظر، مثل ظالم بودن کسی که از میوه ممنوعه بخورد یا مذنب بودن حضرت محمّد(ص) از دیدگاه قرآن، برخورد کرد.

همانطور که گفتیم در مسیحیت نیز تمام این زنان که نبیه هستند، از حضرت مریم پایینتر هستند و این حضرت مریم است که ملکه بهشت است.

تبری;398479 نوشت:
این که کتب مقدس یهود به این که شما میفرمائی اقرار کرده اند که زن نجس و پست است، نیازمند سند است.

با تشکر

سلام

در كتاب مقدس آمده: حنا زن القانه از قبيله افرايم از اينكه پسري نداشت از غصه مي‌گريست و چيزي نميخورد. كتاب اول سموئيل 7:1
زن يهودي، داشتن پسر زياد را مايه افتخار و افزايش احترام خود نزد همسر ميدانست. سفر پيدايش 20:30
درباره علت برتري پسر بر دختر گفته شده:

پسر عصاي پيري والدين و تكيه گاه ايشان است در زمان ضعف و درماندگي و ضمنا ميتواند دانشمند معروفي شود و آرزوي ديرينه پدر و مادرش را براورد اما دختر گنجينه اي نگران آور براي پدر است! پدر همواره در مورد او نگراني دارد كه در زمان كودكي مبادا فريبش دهند و در دوره بلوغ مبادا از راه عفاف منحرف شود و در زمان بزرگسالي مبادا كسي او را به زني نگيرد! و …2 اين مطلب رو در تفسيري كه بر يكي از ايه هاي دعاي خير كاهنان كرده اند، نيز ميتوان يافت؛ انجا كه ميگويد:خداوند تو را بركت دهد يعني انكه تو را صاحب پسران سازد و محافظت كند از داشتن دختران چون دختران احتياج به مراقبتي دقيق و دائمي دارند.3 به عقيده يهود، زن حيواني است كه بيش از ساير حيوانات به انسان شباهت دارد به تعبير ديگر، زن برزخي بين انسان و حيوان است. عقيده يهوه (خداي يهود) چنين بود. او در اخرين بند از فرمان هاي دهگانه اش كه به قول مشهور به موسي فرستاد زنان را در رديف چارپايان و اموال منقول ذكر كرد. يهوه خود افريده تصور و خيال قوم يهود بود و اين قوم نيز مانند همه اقوام جنگ جو، زن را مايه مصيبت و بدبختي ميدانستند. وجود او فقط از آنجهت قابل تحمل بود كه يگانه منبع توليد سرباز بود.( ويل دورانت، لذات فلسفه ص149-148؛سفر پيدايش60:24 علاوه بر اين در دين يهود دوره ناپاكي زن كه دختر بدنيا مياورد دو برابر زني استكه صاحب فرزند پسر ميشود:هرگاه زني پسر بزايد آن زن شرعا به مدت هفت روز نجس خواهد بود…هر گاه زني دختر بزايد ان زن دو هفته نجس خواهد بود سفر لاويان 5:12-2

در اوستا آمده :

گر در خانه مزداپرستان، زنی باشد که خون دشتان- خواه دشتان بهنجار،خواه دشتان نابهنجار از وی روان شود، مزداپرستان چه باید بکنند؟ اهوره مزدا پاسخ داد:
باید راه او را از هر گونه گل و بوته ای پاک کنند و در جایی که او باید بماند، خاک خشک بر زمین بپاشند (تا مبادا بر اثر برخورد او با زمین، زمین آلوده شود) و برای او ساختمانی برپای دارند (این ساختمان را دشتانستان می نامند که زن در مدت دشتان در آن باید بماند) که همچندِ یک دوم یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم بلندی خانه، از خانه بلندتر باشد تا مبادا نگاه او بر آتش بیفتد.

همچنین در تورات سفر «لاویان» : «هر زن که خون از پیکرش جاری باشد هفت روز در ناپاکی باقی خواهد ماند. هرکس که با او تماس یابد تا شامگاه نجس خواهد بود. هر بستری که این زن در آن بخوابد... هر شی که زن بر آن بنشیند، ناپاک خواهد بود. هرکس که بستر او را لمس کند، جامه هایش را بشوید، باید خود را در آب بشوید و تا شامگاه ناپاک می ماند!!!

بر اساس تلمود, زن يهودى, اگر شوهرش در همان مسكن كه با او زندگى مى كند, با كسى زنا كند حق هيچ گونه شكايتى ندارد.
هنگامى كه خاخام (يوحنان) گفت: برخى از انواع كامجويى مرد از همسرش حرام است, با او به مقابله برخاستند و گفتند: در شريعت (يهود) تحريمى بر اين مسأله وجود ندارد. يهودى با زنش هر كارى كه انجام دهد خطا نخواهد بود, در مسائل زناشويى هر روشى كه داشته باشد مجاز است, زن براى بهره بردارى مرد مانند قطعه گوشتى است كه آن را از قصاب خريده باشد, كه مى تواند آن را آب پز كند يا بريان كند و بخورد, هرگونه كه خواسته او باشد. مثل مى زنند: زنى پيش خاخام آمد و از شوهرش شكايت كرد كه بر خلاف عادت با او آميزش مى كند, خاخام به او پاسخ داد:
(دخترم, من نمى توانم او را از اين كار منع كنم, براى اين كه شرع تو را همچون قُوتى براى شوهرت قرار داده است

از آیه اول تا آیه هشتم باب12سفر لاویان در احکام اطفال و نوزادانی که متولد میشوند،خداوند به موسی دستور میدهد که ای موسی به بنی اسرائیل بگو که چون زنی آبستن شد و پسری زایید،آنگاه هفت روز نجس است.و در روز هشتم گوشت غلفه او مختون شود و سی وسه روز در در خون تطهیر بماند و هیچ چیز مقدس را لمس نکند و به مکان مقدس داخل نشود تا ایام پاک شدنش کامل شود.و اگر دختر بزاید دو هفته نجس است و شصت شش روز در خون تطهیر خود بماند و چون ایام پاک شدنش برای پسر یا دختر تمام شود،بره ای یکساله برای قربانی سوختنی و جوجه کبوتر یا فاخته برای قربانی گناه،به در خیمه اجتماع نزد کاهن بیاورد.و او آن را به حضور خداوند خواهد گذرانید و برایش کفاره خواهد کرد تا از چشمه خون خود پاک شود.این است قانون آنکه بزاید.خواه پسر خواه دختر.واگر دست او به قیمت بره نرسد آنگاه دو فاخته و یا دو جوجه کبوتر بگیرد.یکی برای سوختنی و دیگری برای قربانی گناه و کاهن برای وی کفاره خواهد کرد و پاک خواهد شد.

tazkie;398502 نوشت:
کدام آیه از قرآن یا تعلیم یهود با پیامبری زنان ناسازگار است؟ تا جایی که می دانم، ترجمه های اینگونه از تورات و تلمود، چندان معتبر نیستند.

با سلام

ليس الذكر كالانثي .مريم -36

به پست قبل مراجعه تا منابع يهود را ببينيد .

tazkie;398502 نوشت:
نذری که مادر مریم کرده بود، نبوت نبود، لذا به این معنا نیست که زن نمی تواند پیامبر باشد. ضمن اینکه در آن نذر نیز، خدا حضرت مریم را با وجود مؤنث بودن، پذیرفت و او را بر زنان جهان(حداقل در زمان خودش) برتری داد.

طبق حديث صحيح اصول كافي :

الکافی: محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد و علی بن ابراهیم، عن ابیه جمیعا،عن ابن محبوب، عن ابن رئاب، عن ابی بصیر، عن ابی عبد الله(ع) قال: ان الله اوحی الی عمران: انی واهب لک ذکرا سویا مبارکا یبری ء الاکمه و الابرص و یحیی الموتی باذن الله و جاعله رسولا الی بنی اسرائیل فحدث عمران امراته حنه بذلک و هی ام مریم فلما حملت کان حملها بها عند نفسها غلام فلما وضعتها قالت: رب انی وضعتهاانثی و لیس الذکر کالانثی ای لا تکون البنت رسولا یقول الله عز و جل و الله اعلم بما وضعت فلما وهب الله لمریم عیسی کان هو الذی بشر به عمران و وعده ایاه فاذاقلنا فی الرجل منا شیئا فکان فی ولده او ولد ولده فلا تنکروا ذلک.(بحار الانوار، ج 52، ص 119،ح 49) این روایت در کافی شریف و قصص الانبیاء آمده است و سندا صحیح می باشد. در این روایت، امام صادق(ع) نقل می کنند که خداوند به عمران ( پدر حضرت مریم) وحی کردکه به او فرزندی پسر با این خصوصیات می دهد و آن فرزند، پیامبری برای بنی اسرائیل است. عمران، همسر خویش (حنه) را از این بشارت الهی با خبر ساخت و روی همین اساس، هنگامی که حنه باردار شد، می پنداشت فرزند در شکم، پسر است. درنتیجه، پس از زایمان، به خداوند عرض کرد: فرزندم دختر شد و دختر، همانند پسرنیست یعنی دختر پیامبر نخواهد شد

tazkie;398502 نوشت:
این برداشت باید مستند به دلایل قوی باشد، که نیست. وقتی زنی نبوت می کند، توسط انبیاء الهی، همچون اشعیا و نحمیا و به زعم مسیحیان پولس، پیامبر انگاشته می شود، دیگر جای این تفسیر وجود ندارد، مگر اینکه شما بتوانید شواهد قدرتمندی به نفع برداشت خودتان اقامه کنید.

اصل عربي يا عبراني مطالبي را كه درباره زنان نبي از يهود را داريد اگر داريد لطفا بنويسيد .

tazkie;398502 نوشت:
روایتی که می گوید حضرت زهرا از تمام انسانها به غیر از حضرت محمّد(ص) و حضرت علی(ع) برتر است، ایشان را بالاتر از خیل انبیاء و ائمه و اولیاء، قرار می دهد. چگونه مردانی که پیامبر بودند می توانند از حضرت زهرا پایینتر باشند، ولی زنانی که پیامبر بودند نمی توانند؟

كدام روايت ؟ بله رواياتي ضعيف وارد شده اما شما كدام روايت را ميگوييد ؟

اين روايت ما از فريقين با اسناد معتبر وصحيح وارد شده است .

با سلام دوباره. علیرغم اینکه علاقه خاصی به این بحث دارم، ولی راستش فرصت زیادی ندارم. سعی میکنم خیلی خلاصه کنم و نمی تونم خیلی عمیق بحث کنم.

1.در پیامبرشناسی غیراسلامی، پیامبر بری از گناه نیست و اتفاقاً وقتی کتاب مقدس را نگاه می کنیم، عظمیترین گناهان از مردان سر زده است. پیامبران مرد نیز بسیار گناه می کنند و تا جایی پیش می روند که دلشان با خدا نیست و حتی تحت تأثیر زنان بیشمارشان بت پرستی می کنند.(اوّل پادشاهان11) پس اگر در زنان ناپاکیهایی هست، دلیلی بر این نیست که نمی توانند پیامبر باشند، زیرا پیامبر فقط یک پیک از جانب خداست و نه الگویی مثل آنچه اسلام معرفی می کند.

2.اینکه بچه دار شدن برای زن کمالی باشد، نه تضادی با اسلام دارد و نه به معنای ناپاکی زن است.

3.تفسیرها و برداشتهای جناب ویل دورانت، الزاماً نظر یهودیت نیست. مثل اینستکه بگوییم در بیخدایی انسان حیوانی است که کمی باهوشتر است، بله این برداشت ماست، ولی بیخدایان اینگونه نمی اندیشند.

4.در پیدایش60:24 گفته می شود: «و آنها ربکا را تقدیس کردند و به او گفتند ای خواهر ما! باشد که تو هزاران بر هزاران فزونی یابی، باشد که فرزندان تو شهرهای دشمنانشان را تسخیر کنند.» و در لاویان12: 5-2 چنین می خوانیم: «به زنان اسرائیلی بگو: زنی که باردار شده و پسری میزاید، برای هفت روز ناپاک خواهد ماند، چنانکه در روزهای قاعدگی ناپاک خواهد ماند. در روز هشتم پسر ختنه خواهد شد. آنگاه زن باید سی و سه روز صبر کند، تا از خونریزیش شود. تا وقتی که روزهای پاک شدنش تمام نشود، او نباید چیز مقدّسی را لمس کند یا به محراب برود. اگر او دختر به دنیا بیاورد، زن دو هفته ناپاک خواهد بود، مانند دوره خودش، آنگاه او باید شصت و شش روز برای پاکی از خونریزیش صبر کند.» این آیات نشانگر برتری مرد بر زن نیست، و صرفاً اختلاف احکام است. بیشتر از این، فقط به برداشت ما بستگی دارد!

5.نقل قولهای شما به تلمود، مستند به هیچ رفرنسی نیست، ولی در عین حال در تناقض با تورات است. طبق تورات، اگر مردی با مردی، یا مردی با زنی، یا زنی با زنی و یا انسانی با حیوانی، همبستر شود و زنا کند، هر دو باید اعدام شوند. حال چگونه است که مرد می تواند در خانه خودش زنا کند؟! در مورد نوع آمیزش نیز، بار دیگر بحثی احکامی است و می تواند به پای اختلافات زن و مرد گذاشته شود و نه چیزی بیشتر.

6.ناپاک خوانده شدن در احکام یهود، مثل تعابیری همچون حیض، نفاس و جنب در اسلام است. به معنای رخ دادن امری شیطانی نیست و حکم نجاست نیز نشانگر نجس دانستن موجود نیست. آیا اگر انسان در اسلام نمی تواند با حال جنابت وارد مسجد شود، به معنای تحقیر و ناپاک دانستن اوست؟ آیا اگر گفته شود انسان بعد از تخلی نجس است و باید از خود رفع نجاست کند، به معنای تحقیر انسان و نجس دانستن او است؟

7.در مورد لیس الذکر کالانثی، خب اینکه امری بدیهی است که زن مثل مرد نیست. ولی کسی نگفته است که به این خاطر زن نمی تواند پیامبر باشد.

8.بنده نمی دانم دقیقاً چه کسی این حدیث در مورد ولادت حضرت مریم را صحیح انگاشته است، ولی اگر قرار بر دقّتهای حدیثی باشد، حدیثی حجیت دارد که تواتر داشته باشد، و نه اینکه صرفاً صحیح یا مورد قبول فریقین باشد. از سوی دیگر، متن روایت به خوبی نشان می دهد که مشکل مادر حضرت مریم، چیز دیگری است. خدا فرموده است: «انی واهب لک ذکرا سویا مبارکا یبری ء الاکمه و الابرص و یحیی الموتی باذن الله و جاعله رسولا الی بنی اسرائیل» یعنی به کل وعده پسری داده شده بود که چنین کند، پس مادر حضرت مریم وقتی کودک را به دنیا آورد، متوجه شد که این نوزاد پاک، آن موعود معهود نیست. ضمن اینکه بحث فقط بر سر پیامبر بودن او نیست، و او معجزات عظیمی را ارائه خواهد داد. امّا در مورد اینکه گفته شده است: «لا تکون البنت رسولا» می دانیم که هر پیامبری رسول نیست، ما هم گفتیم این زنان نبیه بودند و نبوت می کردند، نه اینکه رسول بودند و رسالت می کردند.

9.در مورد اصل عبرانی، هر چند آیات مدّ نظر شما به عبرانی نیز،در دسترس است، ولی آنگاه باید متخصصین زبان عبری هم در دسترس باشند! ما ترجمه مورد قبول اهل کتاب را ارائه می دهیم.

10.در مورد روایتی که ضعیف انگاشتید، بد نیست بدانید در مورد این زنان برتر نیز، تعارضات و تفاوتهای بسیار است. به بحث حدیثی تفسیر المیزان در همین مورد مراجعه نمایید.

[="Tahoma"][="#4169e1"]می بخشید که وسط یه بحث جدی یه نظر کاملاً شخصی میدم.
و البته از تمام کاربران طلبه عذرخواهم قصد توهین به اونها که خودم هم چندماهی است وارد گروهشون شدم ندارم اما

خدایی یه خانوم پیامبر میشد، حتی برای خانوما، چطوری جلو خاله زنک بازیاشون وایمیساد؟
حضرت زهرا کم از پیامبران ما ندارند. حرکت پیغمبرگونه هم کردند! نه فقط هم برای زنان، برای مردان هم بیدارباشی بود!! نتیجه چی شد؟؟
با مردانش اونقدر جفاشد نگاه کنیم با ایشون چه کردند؟ تو 18سالگی به اون صورت شهیدشون کردند و همون زنهای همسایه، فریاد رس شدند؟؟؟؟ الان ما داریم سنگ کیو به سینه می زنیم؟ خاطرمون نره که زن های مدینه به ملاقات حضرت رفتند و خیلی خونسرد عرض کردن زهراجان، حیف دیر بیدارمون کردی شوهرامون بیعت کردند!!!! همین و تموم!! یه قیام خانومانه راه انداختند؟ با اینکه زن شجاع عرب، کم نداریم، یه قیام میکردن علیه شوهراشون بیعت هاشونو پس میگرفتن!!(چطور زن های کوفه تونستن علیه شوهراشون بپاخیزن!! و شوهراشونو از همراهی با نوه ی پیامبر، بازدارن!!!!)

مثال دیگه حضرت زینب، با اون همه رشادت و حرکت بازهم پیغمبرگونه، تونستن یه لشگر کوچیک، زن جمع کنن تا اقدام موثری علیه شام انجام بدن؟؟؟

این تفکرات زن، مرد رو دور بریزیم.
مهم این بوده که حرف حق رو خدا به گوش ما برسونه. حالا توسط مرد یا زن، چرا و چگونه! دلایلشم میدونیم. خدا جنس مرد رو با آمادگی بدنی بالاتری آفریده تا کارهای سخت تر رو بهش محول کنه. هیچ افتخاری هم برای جنس مرد نیست! خب این وظیفه ی اونه که سخت تر کار کنه!
مثل این می مونه که محبت کردن و انجام کارهای ظریف تر مایه فخر جنس زن نیس! چون وظیفه شه متناسب با خلقت و فطرتشه.

اونچه مایه فخر جنس انسانه، انسان موندنشه در کوران هوس ها![/]

ذره بی منتها;396645 نوشت:
چرا خدا زنی را به پيامبری و امامی نفرستاد، حداقل برا خود خانوما!؟

آيا بدليل تفاوتهای ذاتی زن با مرده يا بعلت محدوديتهایی که در اجتماع برای خانوما پيش مياد؟


سلام
بهتر است از کاری که خدا نکرده سوال نکنیم چون او حکیم است
والله الموفق

تبری;398699 نوشت:
خدا کند این جمله شما به گوش فلاسفه نیز برسد و دستبر دارند از تاویل و تفسیر های هرمونوتیک.

سلام
هر جوابی برای هر کسی نیست
بحث و بررسی برای عده ای مضر و برای عده ای مفید است
طرح عمومی یک بحث هم گاهی مضر و گاهی مفید است
با توجه به سابقه ذهنی روشنی که از مباحث اینطوری دارم طرح و بررسی آنرا مفید نمی دانم
والله الموفق

سلام علیکم
ضمن تشکر از مطالب خوب و مفید دوستان
سرکار خانم تزکیه
اگر پست شماره یک و همچنین شماره 6 و ... رو مطالعه بفرمایید؛ گفتیم که بین زن و مرد در رسیدن به کمالات انسانی هیچ تفاوتی وجود ندارد ، حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد که مجرد است و مرد و زن بودن برای روح مفهومی ندارد در طول تاریخ زنان بسیاری آمده اند که از مقامات انسانی بسیار والایی برخوردار بودند زنانی همچون حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ، حضرت مریم(سلام الله علیها) ،حضرت زینب (سلام الله علیها)،حضرت معصومه(سلام الله علیها) و ... .
فلذا بحث سر این نیست که زنان لیاقت برای پیامبری ندارند بلکه صحبت سر این است که ساختار وجودی زنان به گونه ای است تحمل امور اجرایی دشوار و طاقت فرسا آن هم رهبری امت را ندارد ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نه نبی بود و نه امام اما مقام وجودی این بزرگوار آنچه از روایات و فرمایشات بزرگان دین استفاده می شود بالاتر از جمیع انبیاء به استثنای حضرت خاتم الانبیاء(صل الله علیه و آله) است.
اینکه چه کسی به چه چیزی اعتقاد دارد فعلا بحث ما نیست ؛ برای ما ملاک قرآن کریم و روایات ائمه هدات علیهم السلام است ، نه در قرآن و نه در فرمایشات این بزرگواران به چنین مطلبی بر نمی خوریم که پیامبر زن داشتیم ، همچنان که عرض کردم در بین بانوان،انسان های بسیار والا و بزرگی همچون فاطمه سلام الله علیها بودند که نه به عنوان امام معرفی شدند و نه نبی . اگر چه برخی از بانوان به مقام ولایت الهی رسیده بودند اما حکم اجرایی برای هیچ یک از بانوان در اسلام تنفیذ نشد .
همچنانکه خانم اسلامیک 110 هم بیان کردند بحث های حاشیه ای ما رو از هدف باز میدارن ، ساختار وجودی مرد و زن متفاوته و بالطبع احکام جداگانه ای خواهد داشت و هیچ یک از احکام تن، نه برای مرد برتری می آورد و نه برای زن ، اصل و ریشه انسانیت روح اوست که مرد و زن ندارد لذا رسیدن به کمالات والای انسانی برای مرد و زن تفاوتی نمی کند .
شاید حکمت این کار در علم الهی چیز دیگری باشد که ما آگاه نیستیم ، همچنانکه جناب حامد بیان فرمودند به یاد داشته باشیم که خداوند حکیم است و حکیم کارش بر اساس حکمت است .

هادی;398752 نوشت:
سلام علیکم
ضمن تشکر از مطالب خوب و مفید دوستان
سرکار خانم تزکیه
اگر پست شماره یک و همچنین شماره 6 و ... رو مطالعه بفرمایید؛ گفتیم که بین زن و مرد در رسیدن به کمالات انسانی هیچ تفاوتی وجود ندارد ، حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد که مجرد است و مرد و زن بودن برای روح مفهومی ندارد در طول تاریخ زنان بسیاری آمده اند که از مقامات انسانی بسیار والایی برخوردار بودند زنانی همچون حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ، حضرت مریم(سلام الله علیها) ،حضرت زینب (سلام الله علیها)،حضرت معصومه(سلام الله علیها) و ... .
فلذا بحث سر این نیست که زنان لیاقت برای پیامبری ندارند بلکه صحبت سر این است که ساختار وجودی زنان به گونه ای است تحمل امور اجرایی دشوار و طاقت فرسا آن هم رهبری امت را ندارد ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نه نبی بود و نه امام اما مقام وجودی این بزرگوار آنچه از روایات و فرمایشات بزرگان دین استفاده می شود بالاتر از جمیع انبیاء به استثنای حضرت خاتم الانبیاء(صل الله علیه و آله) است.

سلام علیکم و رحمة الله،

نخست اینکه رهبری امت، کار امام است، نه پیامبر؛ هر پیامبری امام نیست. به فرض صحت فرمایش شما، زن نمی تواند امام بشود، نه اینکه نتواند نبی باشد.

دوم اینکه فرمایش شما، مثال نقضهای زیادی در تاریخ دارد. زنان بسیاری در تاریخ یافت شده اند که رهبری مملکتی را به عهده گرفته اند. البته من نمی خواهم بگویم که زنی که امام بوده است، نیز داشته ایم.

هادی;398752 نوشت:

اینکه چه کسی به چه چیزی اعتقاد دارد فعلا بحث ما نیست ؛ برای ما ملاک قرآن کریم و روایات ائمه هدات علیهم السلام است ، نه در قرآن و نه در فرمایشات این بزرگواران به چنین مطلبی بر نمی خوریم که پیامبر زن داشتیم ، همچنان که عرض کردم در بین بانوان،انسان های بسیار والا و بزرگی همچون فاطمه سلام الله علیها بودند که نه به عنوان امام معرفی شدند و نه نبی . اگر چه برخی از بانوان به مقام ولایت الهی رسیده بودند اما حکم اجرایی برای هیچ یک از بانوان در اسلام تنفیذ نشد .

اینکه چه کسی به چه چیزی اعتقاد دارد، سؤال خود شما بود که از آن ادیان سؤال کردید و من جواب دادم. به هر حال باید بدانیم که ادیان دیگر نیز به پیامبران زن اعتقاد داشته اند.

امّا عدم اشاره قرآن و معصومین به پیامبرانِ زن، آنهم در حالی که قرآن کتاب هدایت است و نه قصص الانبیاء و روایات نیز تنها بخشی از سخنان و نظرات معصومین را منعکس می کنند، دلیل بر نبودن زنانی که نبیه باشند، نیست.

tazkie;398899 نوشت:
عدم اشاره قرآن و معصومین به پیامبرانِ زن، آنهم در حالی که قرآن کتاب هدایت است و نه قصص الانبیاء

سلام
نظرتان در این مورد چیست ؟
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109)
ترجمه:
109- و ما نفرستاديم پيش از تو جز مردانى از اهل شهرها كه وحى به آنها مى‏كرديم، آيا (مخالفان دعوت تو) سير در زمين نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چه شد؟ و سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است، آيا فكر نمى‏كنيد؟! 110- (پيامبران به دعوت خود و دشمنان به مخالفت هم چنان ادامه دادند) تا رسولان مايوس شدند و گمان كردند كه (حتى گروه اندك مؤمنان) به آنها دروغ گفته‏اند
والله الموفق

حامد;398901 نوشت:
سلام
نظرتان در این مورد چیست ؟
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109)
ترجمه:
109- و ما نفرستاديم پيش از تو جز مردانى از اهل شهرها كه وحى به آنها مى‏كرديم، آيا (مخالفان دعوت تو) سير در زمين نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چه شد؟ و سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است، آيا فكر نمى‏كنيد؟! 110- (پيامبران به دعوت خود و دشمنان به مخالفت هم چنان ادامه دادند) تا رسولان مايوس شدند و گمان كردند كه (حتى گروه اندك مؤمنان) به آنها دروغ گفته‏اند
والله الموفق

سلام. بحث ما بر سر مرسل و رسول بودن زنان نیست. بحث بر سر نبیه بودن است. نبی نبوت می کند، نه رسالت.


tazkie;398905 نوشت:
سلام. بحث ما بر سر مرسل و رسول بودن زنان نیست. بحث بر سر نبیه بودن است.
عدم اشاره قرآن و معصومین به پیامبرانِ زن نیز، ادعای بنده نبود!

سلام
بله ظاهرا تعبیر رسول و نبی در قرآن فرق دارد و آیه بیش از نفی رسالت را نمی رساند اما شما از تعبیر پیامبر استفاده کردید
و این تعبیر در فارسی بر هردو گروه اطلاق میشود و ما تعبیر اصطلاحی خاص برای هردو نداریم
و اما اینکه گفتیم ظاهرا بین ایندو تفاوت هست تعاریفی است که تفاوتها را بیان می کند و در ان تعاریف مثلا تفاوت در نحوه دریافت پیام است و نه در ابلاغ یا آیاتی که مساله قتل انبیاء را مطرح می کند در حالیکه اشاره لفظی مورد انتظار به رسالت ( آمدن به سطح جامعه و ترویج و تبلیغ خاص ) ندارد .
همه اینها می رساند که ما دو نوع رسالت داریم یک رسالت عام در معنای عام آمدن از سوی خدا و یک رسالت خاص در معنای ویژه که مستلزم دریافت خاص وحی و انجام وظایف ویژه در جامعه است
بر این اساس آیه می تواند شامل هردو گروه یعنی هم نبی و هم رسول باشد
والله الموفق

حامد;398909 نوشت:
سلام
بله ظاهرا تعبیر رسول و نبی در قرآن فرق دارد و آیه بیش از نفی رسالت را نمی رساند اما شما از تعبیر پیامبر استفاده کردید
و این تعبیر در فارسی بر هردو گروه اطلاق میشود و ما تعبیر اصطلاحی خاص برای هردو نداریم
و اما اینکه گفتیم ظاهرا بین ایندو تفاوت هست تعاریفی است که تفاوتها را بیان می کند و در ان تعاریف مثلا تفاوت در نحوه دریافت پیام است و نه در ابلاغ یا آیاتی که مساله قتل انبیاء را مطرح می کند در حالیکه اشاره لفظی مورد انتظار به رسالت ( آمدن به سطح جامعه و ترویج و تبلیغ خاص ) ندارد .
همه اینها می رساند که ما دو نوع رسالت داریم یک رسالت عام در معنای عام آمدن از سوی خدا و یک رسالت خاص در معنای ویژه که مستلزم دریافت خاص وحی و انجام وظایف ویژه در جامعه است
بر این اساس آیه می تواند شامل هردو گروه یعنی هم نبی و هم رسول باشد
والله الموفق

با سلام.

اگر مطالب بنده را از اوّلین پست بخوانید، تأکید من همواره بر نبوّت بوده است. اگر قرآن می خواست پیامبری را به کل از زنان نفی کند، می فرمود که تمام انبیاء مرد بودند، و این مرسلین را نیز شامل می شد، چنان که حضرت محمّد(ص) را خاتم النبیین خوانده است و این نشانگر خاتم الرّسل و خاتم المرسلین بودن ایشان نیز هست. هر رسولی نبی هست ولی هر نبی ای رسول نیست.

بله تفاوت در نوع دریافت پیام نیز هست، ولی خب وقتی قرآن کسانی که به رسالت برخاستند را مرد می داند، نوع رسول بودن را شامل می شود.

امّا آنچه شما می فرمایید، یک احتمال است، در برابر این احتمال که مقصود آیه، فقط مرسلین است و نه انبیاء(که احتمال قویتری نیز هست) لذا باز هم محتمل است که زنانی در طول تاریخ و پیش از حضرت محمّد(ص) که خاتم النبیین هستند، نبیه بوده باشند.

tazkie;398914 نوشت:
با سلام.

اگر مطالب بنده را از اوّلین پست بخوانید، تأکید من همواره بر نبوّت بوده است. اگر قرآن می خواست پیامبری را به کل از زنان نفی کند، می فرمود که تمام انبیاء مرد بودند، و این مرسلین را نیز شامل می شد، چنان که حضرت محمّد(ص) را خاتم النبیین خوانده است و این نشانگر خاتم الرّسل و خاتم المرسلین بودن ایشان نیز هست. هر رسولی نبی هست ولی هر نبی ای رسول نیست.

بله تفاوت در نوع دریافت پیام نیز هست، ولی خب وقتی قرآن کسانی که به رسالت برخاستند را مرد می داند، نوع رسول بودن را شامل می شود.

امّا آنچه شما می فرمایید، یک احتمال است، در برابر این احتمال که مقصود آیه، فقط مرسلین است و نه انبیاء(که احتمال قویتری نیز هست) لذا باز هم محتمل است که زنانی در طول تاریخ و پیش از حضرت محمّد(ص) که خاتم النبیین هستند، نبیه بوده باشند


سلام
بنده که عرض کردم شواهد نشان دهنده آن نیست که تعبیر ارسال مختص رسولان مصطلح باشد بلکه تعبیر ارسال شامل انبیاء هم میشود به همان دلایلی که عرض شد
و اما اگر بر این دلایل دلایل روایی هم منضم شود مشخص میشود که هیچ زنی صاحب مقام نبوت تشریعی نشده است مخصوصا آن روایت مشهور از نبی اکرم ص که کمال را به چهار زن در تاریخ منحصر می فرماید
البته نبوت انبائی یا تعریفی شامل زنان صاحب ولایت هم میشود چه اینکه ایشان هم میتوانند از غیب مطلع بوده و از آن خبر دهند
والله الموفق

با سلام

همانطور که گفتیم دلایل شما، ایجاد قطعیت نکرده و لزومی ندارد منظور قرآن را شامل انبیاء نیز بدانیم.

ضمن اینکه این بحث زیاد هم مهم نیست، زیرا در هدایت ما نقشی ندارد. خواه نبی ای از میان زنان بوده باشد و خواه نبوده باشد، تمام پیامبران مورد تأیید اسلام، مرد هستند. من فقط دارم یک احتمال را مطرح می کنم.

tazkie;398945 نوشت:
همانطور که گفتیم دلایل شما، ایجاد قطعیت نکرده و لزومی ندارد منظور قرآن را شامل انبیاء نیز بدانیم.

ضمن اینکه این بحث زیاد هم مهم نیست، زیرا در هدایت ما نقشی ندارد. خواه نبی ای از میان زنان بوده باشد و خواه نبوده باشد، تمام پیامبران مورد تأیید اسلام، مرد هستند. من فقط دارم یک احتمال را مطرح می کنم.


سلام
فکر میکنم داریم بحث علمی میکنیم
اگر اینطور است لطفا دلایل خودتان را درد مطلبم بنویسید
خوشحال میشوم ایراد دلایلم را بدانم
والله الموفق

با سلام

نیازی به رد دلایل شما نیست، آنچه لازم است، اثبات عدم قطعیت نگرش شماست که در پست 27 توضیح دادم.

tazkie;398953 نوشت:
نیازی به رد دلایل شما نیست، آنچه لازم است، اثبات عدم قطعیت نگرش شماست که در پست 27 توضیح دادم.

سلام
به نظرم تنها راه رد دلیل بنده این است که ثابت شود ارسال به معنای عام رسالت نیست وگرنه مطلب بنده قطعی است یا اینکه رسالت به معنای عام اصلا وجود ندارد و در مطلب شما چیزی در این خصوص نیامده است
والله الموفق

حامد;398975 نوشت:
سلام
به نظرم تنها راه رد دلیل بنده این است که ثابت شود ارسال به معنای عام رسالت نیست وگرنه مطلب بنده قطعی است یا اینکه رسالت به معنای عام اصلا وجود ندارد و در مطلب شما چیزی در این خصوص نیامده است
والله الموفق

با سلام.

اثبات به عهده مدعی است. شما فقط یک برداشت شخصی را دارید به آیه تحمیل می کنید. هیچ قطعیت در مطلب شما نیست. قرآن اگر میخواهد تمام پیامبران را مورد نظر قرار بدهد، میتواند به نبی بودن اشاره کند. ضمن اینکه شما مطلب بنده را اگر دقیق بخوانید، گفته ام که نگرش شما فقط یک احتمال است، و احتمال دیگر این است که مرسلین مرد بوده اند و نه تمام انبیاء. حال شما بحث عام و خاص بودن را مطرح می کنید که یک احتمال است، و نمی توان آنرا به آیه تحمیل کرد. دقت کنید که شما دارید ادعایی را به خدا نسبت می دهید، اینکه تا به حال نشنیده اید که زنی پیامبر باشد، باید باعث شود شما کلام خدا را به شکل عادت خود تفسیر کنید و آنرا منظور نهایی آیه بدانید؟ آیا شما مطمئنید که ارسال در چه معنایی به کار رفته است که آنرا قطعی می خوانید؟ خب من نمی توانم مثل شما مطمئن باشم، زیرا به منظور خدا در این آیه، علم ندارم و نمی توانم متن صریح را به نفع باورهای پیشینی خودم، تفسیر کنم.

tazkie;398993 نوشت:
اثبات به عهده مدعی است. شما فقط یک برداشت شخصی را دارید به آیه تحمیل می کنید. هیچ قطعیت در مطلب شما نیست. قرآن اگر میخواهد تمام پیامبران را مورد نظر قرار بدهد، میتواند به نبی بودن اشاره کند. ضمن اینکه شما مطلب بنده را اگر دقیق بخوانید، گفته ام که نگرش شما فقط یک احتمال است، و احتمال دیگر این است که مرسلین مرد بوده اند و نه تمام انبیاء. حال شما بحث عام و خاص بودن را مطرح می کنید که یک احتمال است، و نمی توان آنرا به آیه تحمیل کرد. دقت کنید که شما دارید ادعایی را به خدا نسبت می دهید، اینکه تا به حال نشنیده اید که زنی پیامبر باشد، باید باعث شود شما کلام خدا را به شکل عادت خود تفسیر کنید و آنرا منظور نهایی آیه بدانید؟ آیا شما مطمئنید که ارسال در چه معنایی به کار رفته است که آنرا قطعی می خوانید؟ خب من نمی توانم مثل شما مطمئن باشم، زیرا به منظور خدا در این آیه، علم ندارم و نمی توانم متن صریح را به نفع باورهای پیشینی خودم، تفسیر کنم.

سلام
ببخشید مثل اینکه سوء تفاهم شده است
بهتر است ادامه ندهیم
والله الموفق

هادی;397446 نوشت:
با سلام و عرض ادب

پاسخ اجمالی همان است که حضر ت عالی در پرسش خود بیان فرمودید ؛ علت ابن امر محدودیت های اجتماعی است که برای بانوان وجود دارد . برای توضیح بیشتر بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی را نقل می کنم:

این‌که ١٢٤ هزار پیامبر همه مرد ‏هستند برای این است که نبوّت و رسالت، کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و ‏جسمی مردها به گونه‌ای است که کارهای اجرایی وظیفه مردهاست. از طرف دیگر ‏پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. کمال انسان در آن است که بشود ولی اللّه ‏و این مقام اختصاصی به مرد یا زن ندارد. زنان بزرگی نظیر آسیه، مریم، حضرت زهرا، ‏زینب کبری و حضرت معصومه در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه ‏خاص خود می‌توانند به ولایت رسیده باشند.
« نبوّت و رسالت به کارهای اجرایی نیاز دارد و خصوصیات بدنی و جسمی مردها به گونه‌ای است که تاب تحمل این وظیفه سنگین را دارند. ... پیامبر باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد یا در جنگ و مسایل دیگر، فرماندهی را به عهده بگیرد که این کار برای زنان دشوار است، پس اگر همه پیامبران مرد بودند، به این معنی نیست که این مقام، کمال معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی به ولایت اختصاص دارد که در ولایت الهی میان زن و مرد تفاوتی نیست و هر دو می‌توانند «ولی‌الله» باشند.

جوادی آملی، نسیم اندیشه ، مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌ها از آیه‌الله جوادی آملی (دام ظله العالی)


سلام
من جايي نديدم كه از شرايط نبوت يا رسالت مرد بودن باشه
و جايي هم نديدم كه حداقل بهعنوان يه مصداق زني به رسالت يا نبوت مبعوث شده باشد.
اينكه ميگم نديدم يعني دليل روايي و يا تاريخي صحيح السند نديدم
ولي دو حرف كارشناس محترم قابل قبوله كه
موقعيت جوامع آن روز اولا
ظرفيت ابلاغ ثانيا
و نوع لطيف گونه زن ثالثا
انسان رو مجيب مي كنه كه زن اگه بخواد زن باشه نميتونهاز عهده ابلاغ برآد.
نكته ديگه مقام ولايت است كه مافوق مقام نبوت و رسالت است
اينجا بهترين نمونه فاطمه كبري است سلام الله عليها

حامد;398901 نوشت:
سلام
نظرتان در این مورد چیست ؟
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109)
ترجمه:
109- و ما نفرستاديم پيش از تو جز مردانى از اهل شهرها كه وحى به آنها مى‏كرديم، آيا (مخالفان دعوت تو) سير در زمين نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چه شد؟ و سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است، آيا فكر نمى‏كنيد؟! 110- (پيامبران به دعوت خود و دشمنان به مخالفت هم چنان ادامه دادند) تا رسولان مايوس شدند و گمان كردند كه (حتى گروه اندك مؤمنان) به آنها دروغ گفته‏اند
والله الموفق

سلام
من هم دليل محكمي بر نبوت يا رسالت زن نديدم
اما استناد جناب حامد به اين آيه ضعيف جدا
اگه با ادبيات عرب آشنا باشيد
واضحه كه علت هاي مختلفي مي تونه باشه كه خدا لفظ رجل رو ذكر كرده و قصد داخل كردن يا خارج كردن چيزي رو نداشته باشه
شاهد حرف من ضمائي مذكر بسياري است كه اكثرا به علت غلبه لفظيه بوده و قطعا قصد تمييز مرد از زن نبوده
در ثاني اثبات شي كه نفي ماعداشو نمي كنه حالا خدا فرموده ما قبل از تو مرداني رو ارسال كرديم...شايد چون مخاطب حضرت ختمي مرتبت بوده كه مرد هستند و به خاطر تناسب خدا رجال گفته...به هر حال
و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
بله اگه شما روايت صحيح السندي از معصوم بياوريد كه خدا در اين آيه چنين ارادهاي رو از لفظ رجل كرده باشه
ما رو چشمانمون ميذاريم

S.A.J;399015 نوشت:
سلام
من هم دليل محكمي بر نبوت يا رسالت زن نديدم
اما استناد جناب حامد به اين آيه ضعيف جدا
اگه با ادبيات عرب آشنا باشيد
واضحه كه علت هاي مختلفي مي تونه باشه كه خدا لفظ رجل رو ذكر كرده و قصد داخل كردن يا خارج كردن چيزي رو نداشته باشه
شاهد حرف من ضمائي مذكر بسياري است كه اكثرا به علت غلبه لفظيه بوده و قطعا قصد تمييز مرد از زن نبوده
در ثاني اثبات شي كه نفي ماعداشو نمي كنه حالا خدا فرموده ما قبل از تو مرداني رو ارسال كرديم...شايد چون مخاطب حضرت ختمي مرتبت بوده كه مرد هستند و به خاطر تناسب خدا رجال گفته...به هر حال
و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
بله اگه شما روايت صحيح السندي از معصوم بياوريد كه خدا در اين آيه چنين ارادهاي رو از لفظ رجل كرده باشه
ما رو چشمانمون ميذاريم

سلام
اول اینکه بیان آیه مورد بحث بیان انحصاری است یعنی تعبیر ما نفرستادیم مگر مردانی وقتی بیان صحیحی است که فقط بر مردان دلالت کند و اگر بخواهد شامل زنان هم بشود انحصار چه معنا دارد ؟ لذا مطالب شما در خصوص عنوان رجال با این بیان سازگار نمی باشد
ثانیا احتمالی که استدلال را رد میکند احتمالی است که چیزی را در مقابل استدلال ثابت کند و هنوز ثبوت دلیل شما معلوم نیست بگذارید ثابت شود بعد استدلال را رد فرمایید
والله الموفق

[=arial black]

حامد;399040 نوشت:
ول اینکه بیان آیه مورد بحث بیان انحصاری است

و عليكم السلام و رحمة الله و بركاته
ثبت العرش اخوي ثم النقش
شما اول ثابت كن آيه منحصر در رجال است.
گفتم شما يه روايت بيار ما چاكر خودتو روايات اهل بيت هستيم.
اما اينكه رجال ظهور در مرد دارند و ظهور ضماير مذكر مثل يا ايهالذين آمنوا و يا ايهالذين آمنو كتب عليكم الصيام و...به مردها بر ميگرده...
درست
اما اگه اين ايات رو حمل بر همين ظهور كنيم
بايد بگيم بر زن ها بسياري از واجبات واجب نيست
چون خدا آنها رو كه خطاب قرار نداده!!!
پس استدلال شما

حامد;399040 نوشت:
وقتی بیان صحیحی است که فقط بر مردان دلالت کند

[=arial black] با يك تالي فاسدي ملازمه داره...
و چون حتما قائل نيستيد كه صوم و صلاة مخصوص اقايان هست؛ وقائليد صوم و صلاة مشترك بين مرد و زن هستش
بايد دست از اين ظهور برداريد.

S.A.J;399069 نوشت:
و عليكم السلام و رحمة الله و بركاته
ثبت العرش اخوي ثم النقش
شما اول ثابت كن آيه منحصر در رجال است.
گفتم شما يه روايت بيار ما چاكر خودتو روايات اهل بيت هستيم.
اما اينكه رجال ظهور در مرد دارند و ظهور ضماير مذكر مثل يا ايهالذين آمنوا و يا ايهالذين آمنو كتب عليكم الصيام و...به مردها بر ميگرده...
درست
اما اگه اين ايات رو حمل بر همين ظهور كنيم
بايد بگيم بر زن ها بسياري از واجبات واجب نيست
چون خدا آنها رو كه خطاب قرار نداده!!!
پس استدلال شما

سلام
مگر آیه نمی فرماید و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا
خوب با توجه به استثنا در سیاق نفی معنای آیه چیه ؟
و ما در تشریع احکام جایی نداریم که بفرماید ای مردان بلکه خطاب به یا ایها الذین امنوا و امثال انست که انحصاری هم در آن نیست .
فلسفه این نوع بیان را هم در تفاسیر می توانید ببینید
حالا بگذارید ما دلالت ایه را بررسی کنیم
چون من نیازی به روایت نمی بینم هرچند قبلا اشاره کردم

S.A.J;399069 نوشت:
با يك تالي فاسدي ملازمه داره...
و چون حتما قائل نيستيد كه صوم و صلاة مخصوص اقايان هست؛ وقائليد صوم و صلاة مشترك بين مرد و زن هستش
بايد دست از اين ظهور برداريد.

خلط مبحث نفرمایید
ما در مورد دلالت لفظیه این آیه بحث می کنیم و همانطور که می دانید حوزه هر مفهوم و حکمی منحصر در دلالت لفظ آن است مگر اینکه دلالت عقلی یا لفظی دیگری ( آن هم مرتبط ) بر خلاف آن باشد که بحث از تعارض و نسخ و تخصیص و تقیید مطرح می شودبحث ما در اینجا در مورد جنس انبیاء و رسولان است و ربطی به نماز و زکات ندارد
والله الموفق

حامد;399097 نوشت:
خوب با توجه به استثنا در سیاق نفی معنای آیه چیه ؟

سلام
هر چي باشه خللي به حرف ما نميزنه
نهايت توسعه و ضيق در رجال موجب توسعه و ضيق در استثنا ميشه
البته بنده سعي در اثبات حمل رجال بر زن ندارم! اشتباه نشه
بنده بر استدلال شما به لفظ رجال بر انحصاري بودن نبوت براي رجال اشكال دارم.

حامد;399097 نوشت:
و ما در تشریع احکام جایی نداریم که بفرماید ای مردان بلکه خطاب به یا ایها الذین امنوا و امثال انست که انحصاری هم در آن نیست .
فلسفه این نوع بیان را هم در تفاسیر می توانید ببینید

اي رحمت بر شيري كه خوردي
همين شاهد ماست كه مي تواند خطاب به لفظ مذكر باشد اما معناي وسيعي از آن اراده شود.
كه خودتان اقرار كرديد
حامد;399097 نوشت:
انحصاری هم در آن نیست

از كجا معلوم اين مورد هم از همان موارد نباشه
شما ميگي نه!
دليل بيار
اما مصادره به مطلوب نكن(كه لفظ رجال انحصار در رجال دارد)
دليل روايي برادرمن

حامد;399097 نوشت:
بحث ما در اینجا در مورد جنس انبیاء و رسولان است و ربطی به نماز و زکات ندارد
والله الموفق

بله موضوعا ربطي نداره
اما قواعد الفاظ در سراسر قرآن به يك منهج پياده شدند
نميشه بگيم خدا اينجا اينطوري گفته
خب اينجا اينطوري گفته
چه ربطي به اونجا داره
نه!
مورد صوم و صلاة شاهدي بود بر احتمال عدم اراده شخص رجال از رجال

S.A.J;399148 نوشت:
بله موضوعا ربطي نداره
اما قواعد الفاظ در سراسر قرآن به يك منهج پياده شدند
نميشه بگيم خدا اينجا اينطوري گفته
خب اينجا اينطوري گفته
چه ربطي به اونجا داره
نه!
مورد صوم و صلاة شاهدي بود بر احتمال عدم اراده شخص رجال از رجال

سلام
شما مبنایی بحث نمی فرمایید فقط آسمان ریسمان می کنید
معذورم بدارید برادر
قضاوت با اهل خبره
والله الموفق

حامد;399152 نوشت:
سلام
شما مبنایی بحث نمی فرمایید فقط آسمان ریسمان می کنید
معذورم بدارید برادر
قضاوت با اهل خبره
والله الموفق

دورت بگردم
من كه دو دو تا چهارتا استدلال ميكنم
بابا يه روايت بيار ما كه صد بار گفتيم تسليمممممممممممم
اما اگه موجب زحمتتون شدم منو ببخشيد
يعني اميدوارم

چون ما كه عادت كرديم به اين بحث ها

S.A.J;399156 نوشت:
بابا يه روايت بيار ما كه صد بار گفتيم تسليمممممممممممم

سلام
شما استدلال نمی فرمایید شما آسمان ریسمان می کنید
امور بی ربط را به هم ربط می دهید
فکر کنم با این نوع بحث شما بشود مساله حیض را به حوض هم ربط دارد
پست 28 اشاره ای به روایت شده است
والله الموفق

tazkie;398905 نوشت:
سلام. بحث ما بر سر مرسل و رسول بودن زنان نیست. بحث بر سر نبیه بودن است. نبی نبوت می کند، نه رسالت.

سلام علیکم
احسنت بر شما ، حضرت عالی فرمودید که بحث بر نبی بودن زنان است نه رسالت آن ها، در این صورت با همدیگر دعوایی نداریم چون ما هم معتقدیم زنان می توانندنبی باشد اما رسالت مختص مردان است به جهاتی که قبلا ذکر شد.

فرق بین نبی و رسول :

بین نبوت و رسالت، عموم و خصوص مطلق وجود دارد، یعنی هر رسول، نبی هست ولی هر نبی ای رسول نمی باشد . از نظر تعبيرات قرآنى و لسان روايات بعضى معتقدند كه" رسول" كسى است كه صاحب آئين و مامور ابلاغ باشد، يعنى وحى الهى را دريافت كند و به مردم ابلاغ نمايد، اما" نبى" دريافت وحى مى‏كند ولى موظف به ابلاغ آن نيست، بلكه تنها براى انجام وظيفه خود او است، و يا اگر از او سؤال كنند پاسخ مى‏گويد.
اهل معرفت نبوت را به دو قسمت تشریعی و انبایی تقسیم می کنند، آنچه از متون دینی مسلّم است این است که نبوّت تشریعی ، اختصاص به مردان دارد ؛ امّا نبوّت انبائی مشترک بین مردان و زنان است. از بین هزاران انبیای تشریعی ، تنها نام تعداد اندکی از آنها باقی مانده و نام بسیاری از این بزرگوارن به فراموشی سپرده است چه رسد به نام کسانی که نبوت انبائی داشته اند.

طبق این تقسیم اگر منظور حضرت عالی نبوت انبائی باشد بحثی نداریم و با نظر شما موافق هستیم که در طول تاریخ زنانی بوده اند که دارای مقام نوبت انبائی بوده اند .

نبوت تشریعی یا خاص که شامل رسالت نیز می شود در مورد کسی مصداق می یابد که از سوی خداوند به عنوان نبی برانگیخته شود وشریعتی برای امت خود بیاورد.



نبوت انبایی یا عام ویژه کسانی است که ادعای برانگیخته شدن از سوی خداوند متعال و حمل پیامی ویژه (شریعت خاص )از سوی او ندارند اما به برکت اتصال به گنجینه غیب و جنبه ولایی شان از حقایق و معارف باطنی خبر می دهند بدین معنا نبوت عام بر خلاف نبوت خاص امری ویژه انبیا به معنای متداول کلمه نیست و اولیای الهی و مقربان درگاهش نیز می توانند مصداق آن باشند هرچند نبوت تشریعی با ختم سلسله انبیا و شریعت های آنان پایان می پذیرد اما نبوت انبایی هرگز پایان نمی پذیرد و تا هنگامی که سلسله اولیای الهی در زمین ادامه دارد این نوع نبوت نیز ادامه خواهد داشت



(قیصری شرح فصوص الحکم تصحیح اشتیانی ص 145-146 و چاپ سنگی ص 45-1)



توضیح بیشتر را در لینک زیر بخوانید:





حضرت علامه حسن زاده آملی در مورد نبوت انبایی و تشریعی می فرمایند: بايد بين دو نبوت تشريعى و انبايى تفاوت و تميز قائل شد، زيرا نبوت تشريعى به رسول خاتم محمد صلّى اللّه عليه و آله خاتمه يافت پس حلال آن حضرت تا روز قيامت حلال است و حرام وى تا روز قيامت حرام است.



امّا نبوت‏ انبايى‏ كه به نبوت عامه و نبوت تعريفى و نبوت مقامى نيز موسوم است هميشه تا ابد مستمر است و از اين سفره ابدى همه نفوس مستعد بهره ‏مند می ‏شوند تا از وحى انبايى بشنوند.



پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «دانشمندان امت من همانند انبياى بنى اسرائيلند». و آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله فرمود «برخى از بندگان خدا انبياء نيستند و شهداء نمى‏باشند ولى پيامبران و شهداء در روز قيامت به خاطر مكانت و منزلت آنها در نزد خداى غبطه مى‏خورند.و مثل آن، اين حديث است كه: «خداى تعالى بندگانى دارد كه از انبياء نيستند. ولى پيامبران به مقامات و نزديكى آنها به خداى تعالى غبطه می ‏خورند.(هزار و يك كلمه ؛كلمه 521)


با سلام

براي فهم آيات وروايات كافيست به عمق آيه وحديث دقيق شويد ، در آيه مذكور علت اينكه مادر مريم با غصه فرمود كه : وليس الذكر كالانثي : چه بود ؟ لأنها لا تصلح لما يصلح الذكر له و إنما كان يجوز لهم التحرير في الذكور دون الإناث لأنها لا تصلح لما يصلح له الذكر من التحرير لخدمة بيت المقدس لما يلحقها من الحيض و النفاس و الصيانة عن التبرج للناس .

وشريف رضي رحمه الله در حقائق التاويل گفته :

فالجواب: أن امرأة عمران قالت عند حملها بمريم عليها السلام: (رب إني نذرت لك ما في بطني محررا... - 35)، فاشترطت ما في بطنها بالنذر، فكان ذلك منها بعد القعود واليأس من الولد، فنذرت أن تجعل ولدها (الذي من الله عليها بحمله) سادنا (1) يخدم بيت المقدس طلبا للقربة، وخروجا من حق النعمة، وكان لا يجوز لخدمة بيت المقدس إلا الذكران، فلما وضعتها أنثى قالت متعذرة إلى ربها، ومشفقة من ألا يتقبل نذرها: (رب اني وضعتها انثى وليس الذكر كالانثى)، أي: في المعنى الذي أردته من التقريب بالذكر وتصييره خادما لبيت المقدس، لان الانثى لا تصلح من ذلك لما يصلح له الذكر، لاجل ما يلحقها من الحيض والنفاس، ويلزمها من الصيانة عن التبرج للناس، ولانها إذا خالطت الرجال افتتنوا بها، واستضروا بمكانها، فتقبلها الله تعالى وأجراها مجرى الذكر في التقرب به وتحريره لخدمة بيته ولم يفعل ذلك بأنثى غيرها، تمييزا لها من نظائرها، ومعنى محرر أي: جعلته نذيرة [ 2 ] خالصا، وكلما أخلص ولم يعلق بشئ غيره فهو محرر. ومنه تحرر الكتاب، وهو: إخلاصه من سودائه [ 3 ]. ومنه قولهم: حررت الغلام، ومعناه: جعلته خالصا لنفسه وأزلت ملكي عن رقبته. ومنه رجل حر، أي: خالص من العيوب. والطين الحر: ما خلص من الرمل والحمأة [ 4 ]، وكأن المحرر هو المفرغ

إذا عندها فاكهة الشتاء في الصيف، وفاكهة
الصيف في الشتاء، فقال: " أنى لك هذا قالت هو من عند الله " فهنالك دعا زكريا ربه
قال: إني خفت الموالي من ورائي، إلى ما ذكر الله من قصة زكريا ويحيى.

عياشى:
حفص بن البختري، عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله: " إني نذرت لك ما في
بطني محررا " المحرر يكون في الكنيسة ولا يخرج منها " فلما وضعتها أنثى قالت رب إني
وضعتها أنثى وليس الذكر كالانثى " (4) إن الانثى تحيض فتخرج من المسجد، والمحرر لا
يخرج من المسجد.

قال الصدوق - رحمه الله
-: قد أخبر الله عز وجل في كتابه بأنه ما أرسل من النساء أحدا إلى الناس في قوله
تبارك وتعالى (وما أرسلنا قبلك إلا رجالا نوحي إليهم) (2) ولم يقل نساء، والمحدثون
ليسوا برسل ولا أنبياء.

لَمْ نَبْعَثْ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ إِلَى مَنْ قَبْلَهُمْ إِلَّا رِجَالًا لَا مَلَائِكَةً، فَكَيْفَ يُنْكِرُونَ إِرْسَالَنَا إِيَّاكَ. وَتَدُلُّ الْآيَةُ عَلَى أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيًّا مِنَ النِّسَاءِ وَلَا مِنَ الْجِنِّ، وَهَذَا يَرُدُّ عَلَى مَنْ قَالَ: إِنَّ فِي النِّسَاءِ أَرْبَعَ نَبِيَّاتٍ: حَوَّاءَ، وَآسِيَةَ، وَأُمَّ مُوسَى، وَمَرْيَمَ. وَقَدْ كَانَ بَعْثَةُ الْأَنْبِيَاءِ مِنَ الرِّجَالِ دُونَ النِّسَاءِ أَمْرًا مَعْرُوفًا عِنْدَ الْعَرَبِ، حَتَّى قَالَ قَيْسُ بْنُ عَاصِمٍ فِي سَجَاحِ الْمُتَنَبِّئَةِ:
أَضْحَتْ نَبِيَّتُنَا أُنْثَى نَطِيفُ بِهَا ... وَأَصْبَحَتْ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ ذُكْرَانَا
فَلَعْنَةُ اللَّهِ وَالْأَقْوَامُ كُلُّهُمُ ... عَلَى سَجَاحٍ وَمَنْ بِاللَّوْمِ أَغْرَانَا .فتح القديرشوكاني

قال الحسن : لم يبعث الله نبيا من أهل البادية قط ولا من النساء ولا من الجن وقال قتادة : من أهل القرى أي من أهل الأمصار لأنهم أعلم وأحلم وقال العلماء : من شرط الرسول أن يكون رجلا آدميا مدنيا وإنما قالوا آدميا تحرزا من قوله : يعوذون برجال من الجن والله أعلم

وحديث اربع نبيات ضعيف است .

وادله غير مستقيم :يرويه البخاري ((ما بعث الله نبيا إلا رعى الغنم)) چون اغلب زنان صبر و منطق كمتري دارند پس نميتوانند نبي شوند .

واگر موضوع عدم حيض 4 زن كامل را با كمال ايشان مرتبط بدانيم مساله حل است .

البته بحث عميقي با توجه به خصوصيات غالب درزنان قبلا داشته ايم كه خلاصه آن در سخن شريف رضي اعلي الله مقامه آمده است :

فأراد تعالى بقوله: (وليس الذكر كالانثى) اختلافهما في باب الاحكام الجارية عليهما، لا في الصفات التي بها (تمييز) [ 1 ] أحدهما من الآخر. هذا إذا جعلنا (وليس الذكر كالانثى) كلاما له سبحانه، ولم نجعله من صلة كلام أم مريم (ع)، ومعنى ذلك: أن امرأة عمران لما أيقنت بأن مولودها أنثى، فزعت إلى الله تعالى في حفظها وإعاذتها وتقويتها على القيام بوظائف دينها لان الاناث أوهن عقودا، وأضعف معقولا، ووساوس الشيطان فيهن أبلغ تأثيرا، ألا ترى إلى قصور النساء عن منازل الرجال في كثير من الاحكام، لاجل وهن العقول، وانحلال العقود !، ولاجل ذلك لم يجز بعض الفقهاء [ 2 ] شهادة النساء في عقود النكاح جملة، وقال: لا يصح النكاح الا بشهادة الرجال دون النساء). وهذه مسألة الخلاف بين أبي حنيفة والشافعي، فان الشافعي يذهب إلى القول الذي ذكرناه، وأبو حنيفة يخالفه في ذلك ويجيز انعقاد النكاح بشهادة رجل وامرأتين، ...حقائق التاويل.

حتي در حديث پيامبر (ص) خطاب نسبت به عائشه :

1140 - حدثنا واثلة بن الحسن العرقي ، ثنا كثير بن عبيد الحذاء ، ثنا بقية بن الوليد ، عن بحير بن سعد ، عن خالد بن معدان ، عن كثير بن مرة ، عن عائشة ، أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : « أطعمينا » ، قالت ليس عندنا طعام فقال : « أطعمينا يا عائشة » ، قالت : والله ما عندنا طعام ، فقال أبو بكر يا رسول الله ، إن المرأة المؤمنة لا تحلف بالله إنه ليس عندها طعام وهو عندنا ، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : « وما يدريك أمؤمنة هي أم لا ؟! إن المرأة المؤمنة في النساء كالغراب الأعصم ، وإن النار خلقت للسفهاء ، وإن النساء من السفهاء إلا صاحبة القسط والسراج »

مسند الشاميين طبراني و....

هادی;399419 نوشت:
آنچه از متون دینی مسلّم است این است که نبوّت تشریعی ، اختصاص به مردان دارد ؛ امّا نبوّت انبائی مشترک بین مردان و زنان است.

لطف میکنید بخشی از این موارد که میفرمایید در متون دینی هست رو بیان کنید

ممنون

حامد;399160 نوشت:
سلام
شما استدلال نمی فرمایید شما آسمان ریسمان می کنید
امور بی ربط را به هم ربط می دهید
فکر کنم با این نوع بحث شما بشود مساله حیض را به حوض هم ربط دارد
پست 28 اشاره ای به روایت شده است
والله الموفق

سلام
نگاه كن جناب حامد
قرار نشد فحش علمايي بدي ها!!!
البته ما توانايي ربط حيض به حوض رو داريم

من یه جا شنیدم یکی بود گفت چون زنا نمیتونن تو کل ماه پاک باشن ولی مردا میتونن و اینکه پیامبر باید کل ماه رو پاک باشه
نمیدونم اینو واسه اماما گفت یا واسه پیامبرا:khaneh:
ولی من با همین قانع شدم

hoorshid;399444 نوشت:
لطف میکنید بخشی از این موارد که میفرمایید در متون دینی هست رو بیان کنید

ممنون

سلام علیکم

بهترین دلیل قرآن کریم است که فرمود:

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِم‏(یوسف 109،نحل 43،انبیاء 7)
و ما پيش از تو به رسالت نفرستاديم مگر مردانى كه به آنها وحى مى‏كرديم.

نکته دیگری که تذکر آن در این بحث می تواند مفید باشد این است که رسالت سمت اجرایی است و سمت اجرایی برای انسان فضیلت و کمال نیست، کمال درجه تقوای انسان است هر اندازه تقوای انسان بیشتر باشد به همان اندازه به درگاه الهی مقرب تر بوده و فضیلتش بیشتر خواهد بود .
لذا عده بسیار زیادی از بزرگان فقه و فقهات بالاجبار مرجعیت را قبول می کردند ، بنابراین معلوم می شود امور اجرایی فضیلت نیست بلکه فضیلت آن است که در راه رسیدن به مقام اجتهاد تلاش شود مرجع تقلید بودن فضیلت نیست، مجتهد بودن فضل و فضیلت دارد .

آیت الله جوادی آملی اینگونه بیان می فرمایند:
«نگاهی به سیره علمای دین روشن می‏نماید که بسیاری از بزرگان فقاهت، به زحمت مرجعیت را قبول می‏نمودند و در عین حال، شبانه‏ روز در راه فقاهت تلاش می‏کردند و در مسیر اجتهاد جدّیت داشتند؛ از طرفی می‏کوشیدند تا مجتهد شوند و از سویی تلاش داشتند که مرجع نشوند و این نشانه آن است که فضیلت در چیز دیگری است و مقام های اجرایی صرفاً وظیفه‏ ای است که اگر کسی قیام کرد، باید او را تأیید و کمک نمود.
بنابراین، اگرپذیرفتن مسئولیتهای اجرایی، واجب عبادی یا مستحب تعبدی می‏بود که باید برای دسترسی به آن تلاش و کوشش کرد، حتماً بزرگانی نظیر شیخ انصاری نیز تلاش می‏کردند که به این بارگاه بار یابند، لیکن فقیه زاهدتر و وارسته‏تر می‏کوشد مرجعیت و مسائل مالی را نپذیرد یا کمتر قبول کند، مگر بر او واجب عینی شود؛ زیرا این امور وظیفه است و نه مقام؛ برعکس اجتهاد و فقاهت، وارث علوم انبیا شدن و فهم کتاب و سنت مقام است و همو که با تلاش از مسائل مالی گریزان است، با کوشش به مسائل علمی گرایش دارد. این پرهیز و گریز از مال و کشش به طرف فقاهت، دو کار است؛ نه یک کار؛ زیرا یکی تبرّی و دیگری تولّی است». (زن در آیینه جمال و جلال الهی صفحه 295)
‏در رابطه با بحث نبوت زنان نیز همین گونه است ، نبوت یک فضیلت و کمالی است که به سختی می توان به این مقام نائل شد ، لذا برای هر انسانی که به مقام نبوت برسد فضیلت محسوب می شود ، و این مقام را زنان بسیاری در طول تاریخ کسب کرده بودند که بارزترین نمونه اش حضرت فاطمه سلام الله علیهاست . اما مقام رسالت یک امر اجرایی است همچنان که مقام مرجعیت نیز امر اجرایی می باشد .
همانگونه که از زنان و مردان مجتهد فراوان داریم که مرجع نیستند ، از بین زنان و مردان نبی و نبیه نیز داریم که رسول نیستند.
اگر بر فرض صحت سخنان شما که از زنان هم نبیه داشتیم (که نداریم) هیچ کمالی را برای زنان اثبات نمی کند.

موضوع قفل شده است