سخت گیریهایی از جنس مسامحه

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سخت گیریهایی از جنس مسامحه

*یادمه اون موقعها، راهنمایی که بودیم، رنگ مانتو و مقنعه مدرسمون طوسی بود با توجه به ویژگی های دوره نوجوانی!!اون موقع ها دلمون میخواست بزرگ تر از سن و سالمون نشون بدیم به نظرمون رنگ لباس فرممون بچگانه میومد و واسه همین هم ظهرها که تعطیل میشدیم یکی یه دونه مقنعه مشکی تو کیفمون بود میرفتیم تو ابخوری مدرسه مقنعمونو عوض می کردیم تا تو مسیر مدرسه تا خونه!! احساس بزرگی کنیم…

اون موقع ها که میگم فوقش ۵، ۶ سال پیشه..

**یادمه اون موقع ها، راهنمایی که بودیم، یه مدل شلوار اومده بود اسمش زیر و تن بود یکم تنگ بود ولی خیلی خیلی ضخیم بود، اون موقع ها چون نوجوان بودیم و دلمون میخواست قیافمون خوب باشه،دلمون می خواست مثل بزرگترها نشون داده بشیم با هزار ترس و احتیاط اونم تو زمان امتحانا بعضی روزها پامون میکردیم…

یادمه یه روز که این کارو کردیم ناظم مدرسه بدون خبر اومد سر جلسه امتحان قبل از شروع جلسه همه ماهایی که شلوار زیروتن پوشیده بودیم و کشید بیرونو گفت اجازه امتحان ندارین ماها نادم التماس معلممونو می کردیم که ضامن ما بشه و اونم باکلی منت ضامن میشد و میرفتیم سرجلسه. از فرداش هم جرات نداشتیم دوباره شلوار زیروتن بپوشیم…

اون موقع ها که میگم فوقش ۵،۶ سال پیشه…

***یادمه اون موقع ها راهنمایی که بودیم، تلویزیون فقط یه فیلم از این تریپ جوونیا و عشق و عاشقیا داشت به اسم خط قرمز ما هم واسه خاطر نوجوانی فوقش که می خواستیم بریم تو خط این چیزا یواشکی تو سرویس مدرسه عکس بازیگراشو بهم نشون می دادیم…

تازه اگه یه وقت تو مدرسه می دیدن داریم راجع به هنرپیشه های فیلمه حرف می زنیم یا عکسشونو می بینیم که دیگه هیچی..خیلی بد میشد..

اون موقع ها که میگم فوقش ۵، ۶ سال پیشه…

و اما الان چطور؟نوجوان های این دوره چطور نوجوانی می کنند؟ چطور نوجوانی شان را می گذرانند؟ مدارس راهنمایی الان چطور برخورد می کنند؟

قبل از پاسخ به این پرسش ها چند پرسش دیگر راباید مطرح کرد:

یه سوال خودمانی ؛ ما جوانان یک دهه پیش از سخت گیری های مدارس بیشتر آسیب دیدیم یا فایده بردیم؟ اگر خوب به جواب این سؤال فکر کنیم، به نظر می آید به سمت فایده بردن متمایل بشیم درسته؟!

قطعا توی اون دوره سنی که تو اوج هیجان بودیم از اون برخوردهای ناظم مدرسه و .. دلگیر و ناراحت می شدیم وشایدم یه جاهایی برخوردهایشان زیادی سخت گیرانه میشد، اما الان که بالغ شدیم خوشحالیم که غرایز و خواسته های نوجوانیمان حد و مرز داشت، خوشحالیم که دچار اشتباهاتی از سر زلالی روح نوجوانی هایمان نشدیم.خوشحالیم که گاهی قانون شکنی می کردیم و کارهای عجیب انجام می دادیم ولی با این کارهای عجیب سیرت پاکمون رو درگیر و الوده نمیکردیم…

و اما نوجوان های امروزی ممکن است به راحتی لباسهای به ظاهر فرم مدرسه را بپوشند اما بسیار تنگ تر و کوتاه تر از آنچه که باید..و حتی به راحتی بسیاری از لباس های غیر فرم و نامناسب مدرسه را بپوشند، با خود گوشی همراه بیاورند حتی سر کلاس درس از آن استفاده کنند، به راحتی نه تنها از هنر پیشه های فیلم های عشق و عاشقی که هیچ از دوست پسر ها یا دوست دخترهای خود در مدرسه سخن بگویند .فیلمها و بلوتوث های نا متعارف را تبادل کنند و بر اساس ویژگی های نوجوانی!! حتی بیشتر از بزرگسالان راجع به خیلی از مسائل اطلاع پیدا کنند. و البته اینها همه تعدادی از بسیاری از کارهایی است که نوجوان های امروزی انجام می دهند و کمترین سخت گیری ها را از طرف مدرسه و ناظم و معلم ها حال به بهانه مدرن شدن و یا درک کردن دوره نوجوانی و یا راحت تر بودن این کار برخوردار هستند…

و اما نتیجه این به ظاهر سخت گیری هایی که در بسیاری از موارد همراه با مسامحه می باشد چیزی جز آلوده شدن نه تنها صورت که سیرت این نوجوانان ناآگاه و حتی بسیار آگاه این دوره و زمونه است…

چقدر جای خالی سخت گیری های دوره راهنمایی اون موقع ها خالی است…

دوران دفاع مقدس با تمام سختی‌ها برکات و آثار مثبت بزرگی نیز برای کشور داشت که یکی از این آثار و برکات آن واکسینه بودن تقریباً صددرصدی جامعه در برابر بسیاری از تهاجمات فرهنگی بود که این روزها درحال دست و پنجه کردن با آن هستیم.

هرچه بود و هر چه شد از خیروشر گذشت تا اینکه گفتمان جدیدی با عنوان روابط آزاد بین دختر و پسر در اوایل دهه 70 در روزنامه‌ها وسریال‌ها به راه افتاد؛ همزمان با این گفتمان جامعه سنتی و مذهبی ما مواجه شد با هجوم هدف‌دار انواع لباس‌های مردانه و بخصوص زنانه‌ای که هیچ گونه سنخیتی با عرف و عقایدمان نداشتند.

چادر تبدیل به مانتو و مانتوها روزبه روز کوتاه‌تر شد، روزی آستین مانتوها به بالای مچ انتقال یافت و روزی دیگر آستین مانتوها با دکمه به بالای آرنج؛ جوراب‌های ساق بلند زنانه از جامعه جوراب زنانه خداحافظی کرد و جایش را به جوراب‌های مچی داد،

دشمن چقدر لطیف عمل می‌کند، یادم هست درست بعد از ورود جوراب‌های مچی به بازار و حذف جوراب‌های ساق بلند، مد جدیدی به بازار شلوار زنانه آمد که به شلوارهای کوتاه معروف شدند؛ تا اینجای کار دشمن توانسته بود پروژه کشف حجاب رضاخانی‌اش را با شکستن حدود شرعی در رعایت پوشش زنانه به پیش ببرد.

اوایل دهه 80 موج هجوم فیلم‌های مختلف هالیوودی و بالیوودی مستهجن به کشور همزمان با اکران برخی فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی که موضوع اصلی آن عشق بود و پسری گیتار به دست و دختری زیبا آغاز شد.

با ورود ماهواره به حریم خانواده‌ها کم کم پازل تهاجم خاص فرهنگی بر پایه سوءاستفاده از غرایز انسان‌ها و بخصوص نسل جوان کامل شد تا ما را به این فکر وادار کند که ظاهراً دشمن به دنبال اندلسی (اسپانیای قدیم) دیگر در این برهه از زمان است.

اندلسی که روزگاری به عنوان یکی از پیشروان فرهنگی و علمی جهان اسلام درآمد و سال‌ها بعد با هجوم فرهنگی دشمن از درون پاشید و شد اسپانیای امروزی که به دفعات اسلام ستیزی خودش را به اثبات رسانیده است.

جامعه آنروز اندلس جامعه‌ای جوان بود؛ یکی از بهترین و موثرترین راه‌ها هم در از هم پاشیدن چنین جوامعی با بافت جوان و مذهبی ورود از راه غرایز جنسی است؛ متأسفانه دشمن نیز پروژه‌های خود را بر این مبنا در کشور ما و در بسیاری از جوامع مذهبی و سنتی در حال پیگیری است.

این همه مد و ترویج پوشش‌های بدن نما، مانتوهای کوتاه و حریر، شلوارها و تی‌شرت‌های کوتاه مردانه و ساپورت‌ها ، برنامه‌های ماهواره و مطالب مندرج در سایت‌ها هدفی بجز این ندارد که جامعه جوان در حال پیشرفت‌مان را به اندلسی دیگر تبدیل کند.

  • منبع: وبلاگ پیکار
موضوع قفل شده است