سیر به سوی کمال و سوالی در مورد آن

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سیر به سوی کمال و سوالی در مورد آن

[="Indigo"]سلام
طبق روایات زنان بیشتری به کمال انسانیت رسیده اند و یا مردان بیشتری و علی آن را هم بیان نمایید
[SPOILER]عن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله قال كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الّا اربعة آسية بنت مزاحم امرأة فرعون و مريم‏ بنت عمران و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله.
به زمان فعل لم یکمل هم دقت شود
[/SPOILER]
[/]

با نام الله



کارشناس بحث: استاد پیام

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97نخل)
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزه‏اى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد
معيار، تنها" ايمان" و" اعمال صالح زائيده آن" است و ديگر هيچ قيد و شرطى نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسيت و نه از نظر پايه و رتبه اجتماعى در كار نيست.

زنان خوب .زنان بد که هردو گروه الگو وعبرت شدند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تحَْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَلِحَينْ‏ِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنهُْمَا مِنَ اللَّهِ شَيًْا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنَّةِ وَ نجَِّنىِ مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِين‏
وَ مَرْيمَ‏َ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتىِ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِكلَِمَاتِ رَبهَِّا وَ كُتُبِهِ وَ كاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِين
(10و11و12تحريم )
خدا براى كافران مثَل زن نوح و زن لوط را مى‏آورد كه هر دو در نكاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خيانت ورزيدند. و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب كنند و گفته شد: با ديگران به آتش درآييد.
و خدا براى كسانى كه ايمان آورده‏اند، آن فرعون را مثَل مى‏زند آن گاه كه گفت: اى پروردگار من، براى من در بهشت نزد خود خانه‏اى بنا كن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمكاره برهان.
و مريم دختر عمران را كه شرمگاه خويش را از زنا نگه داشت و ما از روح خود در آن دميديم. و او كلمات پروردگار خود و كتابهايش را تصديق كرد و او از فرمانبرداران بود.

پیام;395668 نوشت:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97نخل)
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزه‏اى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد
معيار، تنها" ايمان" و" اعمال صالح زائيده آن" است و ديگر هيچ قيد و شرطى نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسيت و نه از نظر پايه و رتبه اجتماعى در كار نيست.

سلام
پس طبق آیات قرآن تفاوتی وجود ندارد؟ آیا در روایات معصومین علیهم السلام هم به این مطلب اشاره شده است؟

وظیفه ی من و شما این است که طریق راه را پیدا کرده و از ان برویم.برداشتن موانع از طریق راه است ولیکن به این معنا نیست که ببینیم در مردان یا زنان مانع بیشتر است.وقت خودتان را برای این چیز ها نگیرید اگر مرد راه هستید بروید دنبال طریق راه نه قیاس مرد و زن

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

ملاصدرا;394902 نوشت:
طبق روایات زنان بیشتری به کمال انسانیت رسیده اند و یا مردان بیشتری و علی آن را هم بیان نمایید

مقصود شما از رسیده اند چیست؟
منظورتان این است که تا قیامت از کدام گروه (مرد و زن) بیشتر به کمال می رسند؟
یا این که تا کنون از کدام یک از این دو گروه بیشتر به کمال رسیده اند؟
برای حل این مسئله باید به آیات و روایات مراجعه کرد.منتهی مرد و زن هر کدام موانع خاص خود را در رسیدن به کمال دارند.شاید مردان بیشتری به کمال رسیده باشند،ولی زنانی که به کمال رسیده اند،کیفیت کمالشان از آن مردان بیشتر باشد.

ملاصدرا;394902 نوشت:
عن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله قال كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الّا اربعة آسية بنت مزاحم امرأة فرعون و مريم‏ بنت عمران و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله.

لطفاً سند روایت را قرار بدهید.

ملاصدرا;394902 نوشت:
به زمان فعل لم یکمل هم دقت شود

به همین دلیل بنده از شما آن دو سوال اولی را پرسیدم.لم + مضارع می شود ماضی منفی.لذا ظاهراً از این روایت می شود تنها برداشت کرد که منظور حضرت (ص)،زنانی بوده که پیش از ایشان می زیسته اند،یعنی در گذشته ای قبل از پیامبر (ص) بوده اند.شاید از بعد از ظهور پیامبر (ص) و ظهور اسلام،زنان بیشتری به کمال انسانیت رسیده باشند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

[="Indigo"]

بن موسی;406809 نوشت:
مقصود شما از رسیده اند چیست؟
منظورتان این است که تا قیامت از کدام گروه (مرد و زن) بیشتر به کمال می رسند؟

منظورم این است که طبق سخن قرآن و دین در کل (مربوط به تمام ادوار) تعداد مردان صالح نسبت به زنان صالح چقدر است؟! و بحث من هم روایتی است
بن موسی;406809 نوشت:
منتهی مرد و زن هر کدام موانع خاص خود را در رسیدن به کمال دارند.شاید مردان بیشتری به کمال رسیده باشند،[HL]ولی زنانی که به کمال رسیده اند،کیفیت کمالشان از آن مردان بیشتر باشد.[/HL]

این مدعای خود را با روایات ثابت کنید چون صرفا یک ادعا است و من هم ادعا می کنم اگر زنی به کمال رسیده باشد در زمان خودش حداقل دو مرد هستند که کیفیت کمالشان از آن زن بیشتر باشد
مثلا حضرت فاطمه:پیامبر و حضرت علی
مریم: زکریا و عیسی
آسیه:موسی و هارون
حضرت زینب:امام حسن و امام حسین و امام سجاد
و ...

بنا بر این دلیل این سخنتان را ارایه دهید

بن موسی;406809 نوشت:
لطفاً سند روایت را قرار بدهید.

من فعلا قصد ندارم خودم حدیثی را مطرح کنم بلکه سوال کردم که مردان بیشتری به کمال رسیده اند یا زنان و این حدیث را هم ضمیمه سوالم کردم که کسی که جواب می دهد این حدیث را هم بررسی کند!
پس شما هم می توانید این حدیث را بررسی کنید و جواب بدهید

ان شاء الله در ادامه بحث روایتی را شروع خواهم کرد[/]

به نام خدا

ملاصدرا;406636 نوشت:
تعداد مردان صالح و به كمال رسيده بيشتر است يا زنان؟!!!!

قطعا مردان بیشتری در گذشته به کمال عالی رسیدند.اما این بدان معنا نیست که زنان نمیتوانند به کمال عالی برسند.
در گذشته به این دلیل که زنان بیشتر مجبور بودند در خانه ها کار کنند وقت نداشتند به درسهای عرفان بپردازند.به همین دلیل تعداد زنان به کمال رسیده از مردان به کمال رسیده کمتر است.

باید دید امروز این وضعیت چگونه است.

یازهرا:Gol:

سلام علیکم و رحمه الله

در قرآن کریم مردم به 3 قوم السابقون , میمنه و المشئمه تقسیم میشوند . که تفاوت جنسیت در این تقسیم بندی مطرح نیست.
مرد و زن هرکدام بر اساس خلقت شان و توانائی شان مورد امتحان قرار میگیرند و نسبت به آنچه به آنها داده شده مسئولند .

قیاس بین این دو بواسطه تفاوت در مسئولیت محوله نمی تواند صحیح باشد.

یاحق

با سلام.
اینطور هم می توان پاسخ داد که کمال مشخصی برای هر دو جنس به صورت مشابه وجود ندارد و هر جنس ( و به اعتقاد بنده هر شخص ) کمال مربوط به خود را دارد. لذا مقایسه کردن کمال زن با مرد نه منطقی است نه علمی.
ومن الله توفیق

سلام علیکم
آیا این روایات معتبر می باشد؟

بَابٌ فِي قِلَّةِ الصَّلَاحِ فِي النِّسَاءِ

1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ‏

عَمْرِو بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ النَّاجِي مِنَ الرِّجَالِ قَلِيلٌ وَ مِنَ النِّسَاءِ أَقَلُّ وَ أَقَلُّ قِيلَ وَ لِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّهُنَّ كَافِرَاتُ الْغَضَبِ- مُؤْمِنَاتُ الرِّضَا[1].

2- عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي عَمْرٍو الْجَلَّابِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ قَالَ لِامْرَأَةِ سَعْدٍ هَنِيئاً لَكِ يَا خَنْسَاءُ فَلَوْ لَمْ يُعْطِكِ اللَّهُ شَيْئاً إِلَّا ابْنَتَكِ أُمَّ الْحُسَيْنِ لَقَدْ أَعْطَاكِ اللَّهُ خَيْراً كَثِيراً إِنَّمَا مَثَلُ الْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ فِي النِّسَاءِ كَمَثَلِ الْغُرَابِ الْأَعْصَمِ فِي الْغِرْبَانِ‏[2] وَ هُوَ الْأَبْيَضُ إِحْدَى الرِّجْلَيْنِ.

3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَثَلُ الْمَرْأَةِ الْمُؤْمِنَةِ مَثَلُ الشَّامَةِ[3] فِي الثَّوْرِ الْأَسْوَدِ.

4- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّمَا مَثَلُ الْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ مَثَلُ الْغُرَابِ الْأَعْصَمِ الَّذِي لَا يَكَادُ يُقْدَرُ عَلَيْهِ قِيلَ وَ مَا الْغُرَابُ الْأَعْصَمُ الَّذِي لَا يَكَادُ يُقْدَرُ عَلَيْهِ قَالَ الْأَبْيَضُ إِحْدَى رِجْلَيْهِ.

5- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَا لِإِبْلِيسَ جُنْدٌ أَعْظَمُ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْغَضَبِ.

6- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْوَاسِطِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا كَبِرَتْ ذَهَبَ خَيْرُ شَطْرَيْهَا وَ بَقِيَ شَرُّهُمَا ذَهَبَ جَمَالُهَا وَ عَقِمَ رَحِمُهَا وَ احْتَدَّ لِسَانُهَا.



[/HR][1] ( 1) أي كافرات عند الغضب و لا يقدرن على كظم غيظهن و ضبط نفسهن فتتكلمن بما يوجب كفرهن على المصطلح او الكفر بمعنى العصيان.

[2] ( 2) الغراب الاعصم هو الابيض الجناحين و قيل: الابيض الرجلين، أراد قلة من يدخل الجنة من النساء لان هذا الوصف في الغربان عزيز قليل.( النهاية)

[3] ( 3) الشامة: علامة تخالف البدن التي هي فيه.( القاموس)


با عرض سلام.

منبع حديثي که در پست اوّل است برخي مصادر اهل سنّت همچون صحيح مسلم و بخاري و کنز العمّال و امثال آنست که توسّط ابو موسي اشعري از رسول گرامي نقل شده و خودش هم ادامه‌اش اينطوره که: «و فضلُ عائشة علي النّساء کفضل الثريد علي سائر الطّعام»

سلام علیکم و رحمه الله

در این رابطه روایات دیگر یهم هستند که مفهوم را کامل میکنند.
در درالمنثور سیوطی همچنین مشابه چنین مضمونی در منابع روائی شیعه روایتی نقل شده از اسماء بنت یزید انصاری که
زنی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم میرسد و عرض میکند که از سرزمین دوری آمده و سوالاتی را از پیامبر اکرم می پرسد با این عناوین که
شما مردان مى توانید در راه خدا جهاد کنید، و چون شما به سوى حج و یا عمره و یا به سوى جهاد مى روید اموال شما را حفظ مى کنیم ، و براى شما پارچه مى بافیم ، تا لباس برایتان بدوزیم ، و اموال شما را تر و خشک مى کنیم ، (در نسخه اى دیگر آمده اولادتان را تربیت مى کنیم ) پس آیا در اجر و ثواب با شما شریک نیستیم ؟
حضرت با همه رخسارش روى به اصحاب خود کرد و سپس فرمود: آیا سخن هیچ زنى بهتر از سؤ ال این زن درباره امر دینیش شنیده اید؟ عرضه داشتند: یا رسول اللّه ، هیچ احتمال نمى دادیم زنى به چنین مطالبى راه پیدا کند،
آنگاه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) متوجه آن زن شد، و سپس به وى فرمود: اى زن برگرد، و به همه زنانى که این سؤ ال را دارند، اعلام کن که همین که شما به خوبى شوهردارى کنید، خشنودى او را به دست آورید، و تابع موافقت او باشد، اجر همه اینها معادل است با اجر همه آنهایى که براى مردان شمردى ، زن برگشت در حالى که از شدت خوشحالى مکرر مى گفت : لا اله الا اللّه ، اللّه اکبر. ( تفسیر المیزان نشاء 34 )

اگر آنها وظائف خود را انجام دهند و همسر یا فرزندشان به مراتبی برسد از دامن آنهاست که مرد به معراج رفته

هر کسی را سیرتی بنهاده ایم .. هرکسی را اصطلاحی داده ایم
هندیان را اصطلاح هند مدح .. سندیان را اصطلاح سند مدح
یاحق

سلام علیکم،
بهشتی که ما مردها زور می‌زنیم داخلش شویم یا از مرتبه‌ای از آن به مرتبه‌ی دیگری از آن برویم زیر پای مادران است جواب سؤال شما را می‌دهد؟

البته اینها تفسیر می‌خواهد ولی در حدیث دیگری هم داریم که بهشت از یک نور حضرت زهراء سلام الله علیها خلق شده است.

زن انسان ساز است، تربیت مردان که بعدها ممکن است چه کارهای خوب یا بدی انجام دهند بر عهده‌ی مادر است و در قیامت انسان‌ها به جای نام پدر به نام مادرشان صدا می‌شوند. وقتی قتل یک انسان مانند کشتن کل انسانهاست و زنده کردن یکی مانند زنده کردن کل انسانهاست، آیا تربیت کردن یک فرزند صالح مثل تربیت کردن تمام انسانها نباشد (توجه شود که زنده کردن در آن آیه‌ی مبارکه فقط زندگی جسم نیست و زنده شدن روح به نور ایمان بیشتر مد نظر است).

خلاصه اینکه اگر دنبال نکات مثبت و منفی مثلاً در تکامل روحی یک زن هستید به نظر حقیر اینطور است که وظیفه‌ی مادری را درست انجام دادن مهمترین نکته‌ی است که می‌تواند زن را به اوج برساند و قصور در این کار هم می‌تواند بزرگترین نکته‌ی منفی‌اش باشد، اگرچه در لسان احادیث شوهرداری را هم بسیار مهم دانسته‌اند که احتمالاً خود شما بیشتر با آن احادیث آشنایی دارید.

کار کردن زن در بیرون خانه اگر ضرورتی نداشته باشد ولی در این موارد (تربیت فرزندان و شوهرداری) خلل وارد کند مانند دور کردن زن از اصل خلقتش است و تبعات منفی در درجه‌ی اول برای رشد روحی خودش خواهد داشت، اگرچه روی خانواده و بعد احتماع هم بی‌تأثیر نخواهد بود.

یا علی

به نام خدا
سلام

owari;510100 نوشت:
در حدیث دیگری هم داریم که بهشت از یک نور حضرت زهراء سلام الله علیها خلق شده است.

لطفا منبع حدیث را ذکر فرمایید. ثانیا سندیت حدیث باید برسی شود.

owari;510100 نوشت:
در قیامت انسان‌ها به جای نام پدر به نام مادرشان صدا می‌شوند.

لطفا سند این سخن را ارائه فرمایید.

یازهرا:Gol:

Hadi99g;509996 نوشت:

منبع حديثي که در پست اوّل است برخي مصادر اهل سنّت همچون صحيح مسلم و بخاري و کنز العمّال و امثال آنست که توسّط ابو موسي اشعري از رسول گرامي نقل شده و خودش هم ادامه‌اش اينطوره که: «و فضلُ عائشة علي النّساء کفضل الثريد علي سائر الطّعام»

سلام
البته بنده قبلا هم در پست های قبل اعلام کردم که آن حدیث را صرفا برای سوال آوردم و برای استدلال به احادیث دیگری که در پست قبل اوردم اشاره کردم خود شما می توانید به کتاب کافی کتاب النکاح باب فی قلة الصلاح فی النساء رجوع کنید که حداقل یک حدیث صحیح و یک حدیث موثق و یک حدیث حسن دارد
اما در مورد این حدیث که در صحیح بخاری به این شکل نقل شده
- حدثنا آدم: حدثنا شعبة قال وحدثنا عمرو: أخبرنا شعبة، عن عمرو بن مرة، عن مرة، عن أبي موسى الأشعري رضي الله عنه قال:
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (كمل من الرجال كثير، ولم يكمل من النساء إلا: مريم بنت عمران، وآسية امرأة فرعون، وفضل عائشة على النساء كفضل الثريد على سائر الطعام)
معمولا اهل سنت در مقابل فضایل اهل بیت برای دشمنان اهل بیت هم فضیلت تراشی می کنند تا به گمان خودشان نور الهی را خاموش کنند و بعید هم نیست این حدیث در مقابل حدیثی که می گوید چهار زن به کمال رسیده اند و حضرت فاطمه و خدیجه جزء آنها بوده اند جعل شده باشد و اسم این دو بانو حذف شده و به جای آن شخص دیگری قرار گیرد.البته چنانچه که قبلا نیز گفتم بنده به این حدیث استناد نمی کنم بلکه احادیث معتبر تری در کتب روایی وجود دارد که ما را از احتجاج به این روایات بی نیاز می کند
فاتح;510133 نوشت:

سلام علیکم و رحمه الله

در این رابطه روایات دیگر یهم هستند که مفهوم را کامل میکنند.
در درالمنثور سیوطی همچنین مشابه چنین مضمونی در منابع روائی شیعه روایتی نقل شده از اسماء بنت یزید انصاری که
زنی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم میرسد و عرض میکند که از سرزمین دوری آمده و سوالاتی را از پیامبر اکرم می پرسد با این عناوین که
شما مردان مى توانید در راه خدا جهاد کنید، و چون شما به سوى حج و یا عمره و یا به سوى جهاد مى روید اموال شما را حفظ مى کنیم ، و براى شما پارچه مى بافیم ، تا لباس برایتان بدوزیم ، و اموال شما را تر و خشک مى کنیم ، (در نسخه اى دیگر آمده اولادتان را تربیت مى کنیم ) پس آیا در اجر و ثواب با شما شریک نیستیم ؟
حضرت با همه رخسارش روى به اصحاب خود کرد و سپس فرمود: آیا سخن هیچ زنى بهتر از سؤ ال این زن درباره امر دینیش شنیده اید؟ عرضه داشتند: یا رسول اللّه ، هیچ احتمال نمى دادیم زنى به چنین مطالبى راه پیدا کند،
آنگاه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) متوجه آن زن شد، و سپس به وى فرمود: اى زن برگرد، و به همه زنانى که این سؤ ال را دارند، اعلام کن که همین که شما به خوبى شوهردارى کنید، خشنودى او را به دست آورید، و تابع موافقت او باشد، اجر همه اینها معادل است با اجر همه آنهایى که براى مردان شمردى ، زن برگشت در حالى که از شدت خوشحالى مکرر مى گفت : لا اله الا اللّه ، اللّه اکبر. ( تفسیر المیزان نشاء 34 )

اگر آنها وظائف خود را انجام دهند و همسر یا فرزندشان به مراتبی برسد از دامن آنهاست که مرد به معراج رفته

هر کسی را سیرتی بنهاده ایم .. هرکسی را اصطلاحی داده ایم
هندیان را اصطلاح هند مدح .. سندیان را اصطلاح سند مدح
یاحق


سلام
مطالب شما صحیح است فقط یک نکته را برای تکمیل بیان کنم که تساوی در اجر و ثواب و یا همنشین بودن در بهشت به معنای این نیست که هر دو به یک درجه از کمال رسیده اند برای مثال احادیث فراوانی داریم که فلان کار اجر و ثواب فلان کار را دارد یا فلان شخص همنشین انبیاء و ائمه است و اجر شهید یا ... را دارد اما این به این معنا نیست که درجه کمال این افراد با هم برابر باشد بلکه اجر و ثواب آنها با هم برابر است.البته این نکته هم باید بیان شود که کمال هر شخصی می تواند با کمال دیگران متفاوت باشد یعنی کمال هر کس به اندازه وسع اوست ...
owari;510100 نوشت:

سلام علیکم،
بهشتی که ما مردها زور می‌زنیم داخلش شویم یا از مرتبه‌ای از آن به مرتبه‌ی دیگری از آن برویم زیر پای مادران است جواب سؤال شما را می‌دهد؟

البته اینها تفسیر می‌خواهد ولی در حدیث دیگری هم داریم که بهشت از یک نور حضرت زهراء سلام الله علیها خلق شده است.

زن انسان ساز است، تربیت مردان که بعدها ممکن است چه کارهای خوب یا بدی انجام دهند بر عهده‌ی مادر است و در قیامت انسان‌ها به جای نام پدر به نام مادرشان صدا می‌شوند. وقتی قتل یک انسان مانند کشتن کل انسانهاست و زنده کردن یکی مانند زنده کردن کل انسانهاست، آیا تربیت کردن یک فرزند صالح مثل تربیت کردن تمام انسانها نباشد (توجه شود که زنده کردن در آن آیه‌ی مبارکه فقط زندگی جسم نیست و زنده شدن روح به نور ایمان بیشتر مد نظر است).

خلاصه اینکه اگر دنبال نکات مثبت و منفی مثلاً در تکامل روحی یک زن هستید به نظر حقیر اینطور است که وظیفه‌ی مادری را درست انجام دادن مهمترین نکته‌ی است که می‌تواند زن را به اوج برساند و قصور در این کار هم می‌تواند بزرگترین نکته‌ی منفی‌اش باشد، اگرچه در لسان احادیث شوهرداری را هم بسیار مهم دانسته‌اند که احتمالاً خود شما بیشتر با آن احادیث آشنایی دارید.

کار کردن زن در بیرون خانه اگر ضرورتی نداشته باشد ولی در این موارد (تربیت فرزندان و شوهرداری) خلل وارد کند مانند دور کردن زن از اصل خلقتش است و تبعات منفی در درجه‌ی اول برای رشد روحی خودش خواهد داشت، اگرچه روی خانواده و بعد احتماع هم بی‌تأثیر نخواهد بود.

یا علی


سلام
مطالب شما نیز صحیح است فقط یک نکته را بیان کنم
زمانی که ما به احادیث استناد می کنیم دوستان بیش از حد به بررسی رجالی حدیث حساسیت نشان می دهند بنا بر این بد نیست این دوستان احادیثی که می گوید بهشت زیر پای مادران است را بررسی کنند و متوجه خواهند شد که این حدیث سند صحیحی ندارد یا برخی از این احادیثی که شما بدان استناد کردید هر چند که مضمون آن مورد قبول می تواند باشد تاپیکی ظاهرا با چنین نامی بررسی حدیث الجنة تحت الاقدام امهات وجود دارد که می توانند خوانندگاه بدان رجوع کنند.(البته بنده قصد تضعیف این احادیث را ندارم)

ملاصدرا;510177 نوشت:
سلام
مطالب شما صحیح است فقط یک نکته را برای تکمیل بیان کنم که تساوی در اجر و ثواب و یا همنشین بودن در بهشت به معنای این نیست که هر دو به یک درجه از کمال رسیده اند برای مثال احادیث فراوانی داریم که فلان کار اجر و ثواب فلان کار را دارد یا فلان شخص همنشین انبیاء و ائمه است و اجر شهید یا ... را دارد اما این به این معنا نیست که درجه کمال این افراد با هم برابر باشد بلکه اجر و ثواب آنها با هم برابر است.البته این نکته هم باید بیان شود که کمال هر شخصی می تواند با کمال دیگران متفاوت باشد یعنی کمال هر کس به اندازه وسع اوست ...

سلام علیکم و رحمه الله

هر کسی بنا بر آنچه که مسئول شده به درجه کمال میرسد و لا یـکـلف اللّه نـفـسا الا ما اتیها خداى تعالى هیچ کسى را تکلیف ما لا یطاق نـمـى کـنـد، هر کسى را به قدر توانائیش تکلیف مى فرماید.و عدل صفت ثبوتی و ظلم از صفات سلبیه است.

پس اگر آنچه که از او خواسته را انجام دهد به کمال ما اتیها خود رسیده بنا بر خلقت الهی .

یهود و نصارا زن را دون شان انسان و مرد میدانند و مفاهیم و احکامی که بر زن روا میدارند یا حیوانات گاها تطابق معنی دارد همچنین در برخی روایات نقل شده از اهل سنت هم چنین تفاوت شانی را شاهدیم و دین خدا نه شرقی است و نه غربی.

جمله (لا یکلف اللّه ... ) کلامى است مطابق با سنتى که خداوند دربین بندگانش جارى ساخته ، و زبان همان سنت است ، و آن سنت این است که از مراحل ایمان آن مقدار را بر هر یک از بندگان خود تکلیف کرده که در خور استطاعت او باشد، و از اطاعت آن مقدارى را تکلیف کرده که در خور نیرو و توانائى بنده باشد، و نزد عقلا و صاحبان شعور نیز همین سنت و روش معمول و متداول است ( المیزان 286 بقره )

یاحق

سلام
هرچند جواب این سوال، از آسان ترین سوالهایی است که در این انجمن هست.
و کسانی که میگویند ما علم غیب نداریم که بدانیم. پس چطور در سایر موارد و تاپیکها اظهارنظر میکنند.

به هرحال از نظر دینی اظهار نظر نمیکنم. چون احادیثی که به مذاق ما نباشد ممکن است مسئله دار باشند.

ولی اظهار نظر غیر دینی میکنم:
مردان خیلی بیشتری به کمالات علمی رسیده اند. تعداد دانشمندان و مخترعین و ... مرد به مراتب بیشتر از زنان هست.

موفق باشید.

سلام
به نظرم این طور مقایسه درست نیست.
رسیدن به کمال صرفا از طریق کسب علوم معارف بدست نمی آید، چه بسا مادرانی که در خانه و با تربیت فرزندان صالح در مسیر تکامل از مرردان پیشی گرفته اند.

[="Navy"]

فاتح;510192 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

هر کسی بنا بر آنچه که مسئول شده به درجه کمال میرسد و لا یـکـلف اللّه نـفـسا الا ما اتیها خداى تعالى هیچ کسى را تکلیف ما لا یطاق نـمـى کـنـد، هر کسى را به قدر توانائیش تکلیف مى فرماید.و عدل صفت ثبوتی و ظلم از صفات سلبیه است.

پس اگر آنچه که از او خواسته را انجام دهد به کمال ما اتیها خود رسیده بنا بر خلقت الهی .

یهود و نصارا زن را دون شان انسان و مرد میدانند و مفاهیم و احکامی که بر زن روا میدارند یا حیوانات گاها تطابق معنی دارد همچنین در برخی روایات نقل شده از اهل سنت هم چنین تفاوت شانی را شاهدیم و دین خدا نه شرقی است و نه غربی.

جمله (لا یکلف اللّه ... ) کلامى است مطابق با سنتى که خداوند دربین بندگانش جارى ساخته ، و زبان همان سنت است ، و آن سنت این است که از مراحل ایمان آن مقدار را بر هر یک از بندگان خود تکلیف کرده که در خور استطاعت او باشد، و از اطاعت آن مقدارى را تکلیف کرده که در خور نیرو و توانائى بنده باشد، و نزد عقلا و صاحبان شعور نیز همین سنت و روش معمول و متداول است ( المیزان 286 بقره )

یاحق


سلام
در اینکه ظرفیت انسان ها با هم متفاوت است هیچ شکی نیست و در اینکه با توجه به تفاوت ظرفیت و استعداد ها کمال هر شخصی با دیگری فرق می کند در این هم شک و بحثی نیست مثلا کمال یک درخت میوه دادن می تواند باشد و کمال یک حیوان چیز دیگر
اما کمال انسان (اعم از زن و مرد) به عنوان انسان یک مسئله است و آن کسب تقوا و به تبع ان قرب الی الله است اما کمال هر یک به عنوان یک صنف مثلا صنف زن و یا صنف مرد می تواند متفاوت باشد.
بحث بنده در کمال زن یا مرد به عنوان یک انسان است که راه رسیدن به این کمال در زن و مرد هم در برخی امور متفاوت است اما آنچیزی که مشترک است عبودیت است که در زن عبودیت به یک شکل ظهور پیدا می کند و در مرد نیز به یک شکل.
حال سوال اینجاست که هر یک از دو صنف زن و مرد طبق روایات کدام یک بیشتر به کمالات مد نظر خود می رسند (نه به یک کمال مشخص و ثابت)و علت اینکه آن صنف کمتر به آن کمالاتی که می توانند برسند اما نمی رسند چیست تا آن را رفع کنند و نقطه ضعف خود را بداند؟ (اگر در روایات چنین چیزی مطرح شده اگر هم که مطرح نشده که سوال بنده جوابش مشخص می شود)
مثلا در قرآن آمده انسان نسبت به غرایز مقاومتش کم است و این برای این بیان شده که انسان ضعف خود را بداند تا بتواند با آن مقابله کند حال ما اگر ضعف انسان در این مورد را کتمان کنیم و این آیه قرآن را نعوذ بالله مسئله دار بدانیم به جای اینکه باعث هدایت شده باشیم که انسان نقطه ضعف خود را بداند باعث ضلالت هستیم:يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا [٤:٢٨]خدا میخواهد (با احکام مربوط به ازدواج) کار را بر شما سبک کند؛ و انسان، ضعیف آفریده شده؛ (و در برابر طوفان غرایز، مقاومت او کم است)
یا منتقم خون حسین;510223 نوشت:
رسیدن به کمال صرفا از طریق کسب علوم معارف بدست نمی آید، چه بسا مادرانی که در خانه و با تربیت فرزندان صالح در مسیر تکامل از مرردان پیشی گرفته اند.

سلام
کاملا با شما موافقم[/]

ملاصدرا;510271 نوشت:
علت اینکه آن صنف کمتر به آن کمالاتی که می توانند برسند اما نمی رسند چیست تا آن را رفع کنند و نقطه ضعف خود را بداند؟ (اگر در روایات چنین چیزی مطرح شده اگر هم که مطرح نشده که سوال بنده جوابش مشخص می شود)

سلام علیکم و رحمه الله

محاسبه و بعد تعئین اینکه زنان زیادی به کمال رسیده اند و یا نرسیده اند از عهده ما خارج است و هو بکل شی ء علیم . انسان مسلمان مامور به وظیفه است و اگر در وظیفه خود کوتاهی کردند آنگاه با رجوع به کتاب و سنت رفع عیب میکنند . اگر در تزکیه نفس و عبادات کاهلی دارد باب توبه باز است و ... . نهایتا آن کسی که در مورد انسان قضاوت میکند و برای او تعئین مرتبت می نماید خداوند است .

ملاصدرا;510271 نوشت:
مثلا در قرآن آمده انسان نسبت به غرایز مقاومتش کم است و این برای این بیان شده که انسان ضعف خود را بداند تا بتواند با آن مقابله کند حال ما اگر ضعف انسان در این مورد را کتمان کنیم و این آیه قرآن را نعوذ بالله مسئله دار بدانیم به جای اینکه باعث هدایت شده باشیم که انسان نقطه ضعف خود را بداند باعث ضلالت هستیم:يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا [٤:٢٨]خدا میخواهد (با احکام مربوط به ازدواج) کار را بر شما سبک کند؛ و انسان، ضعیف آفریده شده؛ (و در برابر طوفان غرایز، مقاومت او کم است)

اینجا ضعف به معنای ضعف از روی تبعیت از هوای نفس نیست که نیاز باشد رفع اشکل شود . بلکه حکایت از نیازی دارد که خداوند در خلقت او قرار داده . اگر این نیاز به حق ادا نشد راه حلی در این آیه معرفی گردیده

و حاصل معناى آیه این شد: که هر مسلمانى نمى تواند از زنان مؤ منه و آزاد بگیرد، زیرا بنیه مالیش آنچنان زیاد نیست که بتواند سنگینى مهر و نفقه او را تحمل کند، مى تواند با کنیزان مؤ منه اى که در دست سایر مسلمانان است ازدواج کند و مجبور نیست آنقدر خود را در فشار تجرد نگه دارد که خداى نخواسته در معرض خطر فحشا و در نتیجه در معرض شقاوت و بدبختى قرار دهد. ( المیزان ذیل نساء 28 )

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

همه مردانی که به کمال رسیده اند در دامان زنانی پرورش یافته اند که لیاقت مادری آنها و همسری پدرانشان را داشته اند.

در زیارت وارث چنین میخوانیم:

کنتم نورا فی الاصلاب الشامخه والارحام الطهره

شهادت می دهیم که شما نوری بودید در صلب های بلند و ارحام پاک که پلیدی های جاهلیت شما را آلوده نکرده است.

اصل این فراز اشاره به کلام پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دارد که از این حقیقت نورانی خبر داده و شیوه نورانیت و پاکی آن حضرت را در اصلاب طاهره و ارحام مطهره این گونه بیان داشته است و فرمود:

آن گاهی که خداوند نور من و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ را خلق کرد، قبل از هفت هزار سال از خلقت دنیا بود این که هر سال در این حدیث چقدر است خدا می داند. انس بن مالک می گوید از حضرت سؤال کردم، چگونه بودید یا رسول الله؟ فرمود: انوار بودیم که جلوی عرش به تسبیح و تقدیس و حمد خداوند مشغول بودیم. گفتم به چه صورتی و مثالی؟ فرمود: به صورت نور. تا این که خداوند اراده کرد که این صورت نوری ما در صلب حضرت آدم قرار دهد. سپس به ترتیب زمانی و در طی نسل ها و صلب ها ما را خارج کرد از صلب های پاک پدران و رحم های مطهره مادران، هیچ گونه آلودگی های شرک و ناپاکی های کفر آسیبی به ما نرسانده و ما را آلوده نکردند.

http://rasekhoon.net/questionbank/print/657580//

پس قاعدتا اجداد مادری آن حضرات هم واجد مراتبی از کمال بودند.


اگر نامی از ایشان نداریم دلیلی بر نبود آنها نیست.
مثلا حضرت فاطمه معصومه اگر در پی امام رضا علیه السلام وارد ایران نشده بودند آیا علما میگفتند که مقام آن حضرت در حد عصمت بوده است؟


نکته دیگر اینکه ما نه نبی هستیم و نه امام پس اینگونه روایات برای ما ملاک برتری زن و مرد یا ضعف زنان بر مردان نمیباشد ...

علاوه بر آن راه رسیدن به کمالات انسانی برای زنان و مردان متفاوت است و نمیتوان گفت که قطعا عامه مردان بیشتر از عامه زنان به کمالات انسانی میرسند.

سخن امام خمینی رحمه الله علیه هم بسیار قابل تامل است. ایشان به دختر خود فرموده بودند من حاضرم صواب تمام اعمال و عباداتم را به تو بدهم و صواب تربیت فرزند شما را بگیرم

این یعنی زن و مرد هر یک وظیفه ای دارند و راهی برای رسیدن به کمال و زنان باید راه خود را بپیمایند


در آخر اینکه اگر تعداد زنانی که به کمالات انسانی میرسند کمتر از مردان باشد ثابت کننده ی این نیست که زنان ضعفهایی دارند که باید آن را برطرف کنند و مردان ندارند ( چون این مساله به هر دو جنس زن و مرد برمیگردد)

بلکه نشاندهنده اینست که زنان در خلقتشان نقصی وجود دارد که نمیتوانند پا به پای مردان به کمالات انسانی دست یابند...

پس اگر این روایات صحیح هم باشد و تعداد مردانی که به کمال انسانیت رسیده اند بیشتر از زنان باشد دلیلش نیاز اجتماع است برای رهبری و امامت انسانها.

دوستان عزیز ایشون یک سوال کاملا علمی پرسیده اند و یک جواب واضح و علمی (روایی) میخواهند.
ببینید وجود دو جنس یک حقیقت انکار ناپذیر است و خداوند برای آفرینش دو جنس از کسانی که با این موضوع مخالفند (اصرار به مساوات دو جنس دارند در صورتی که تفاوت فاحشی میان طی طریق تکامل یا همان هدف غایی زندگی در میان دو جنس وجود دارد) کسب اجازه نفرموده است. پس بهتر است به جای اعتراض و تلاش قرون وسطایی برای عدم مطرح شدن موضوعات به قول شما مسئله دار!!!!!!! بیایید کمی بیندیشیم. در آفرینش دو جنس زن و مرد نشانه هایی است برای آنان که می اندیشند. و اگرنه خداوند میتوانست تک جنس یا سه جنس یا چند جنس بیافریند. بیایید فکر کنیم بلکه به حکمتش پی بردیم.
چرا دوست داریم هر بحثی رو به تنش بکشیم و تهمت بزنیم که کسی که سوال پرسیده میخواهد تنش ایجاد کند؟
حدیث مسئله دار؟؟؟؟؟؟؟

از معصومین شرم کنیم.

دوستان عزیز من در این لحظه اعلام میدارم که میخواهم بدون غرض جواب این پرسش را بیابم:
چرا طریقۀ سیر و سلوک مردان به طور واضح در تاریخ وجود دارد اما هیچ نشانی از زنان نیست؟
از بانو فاطمه زهرا سلام الله علیها
:Gol:گرفته که حتی تاریخ تولد و مرگشان را هم کسی دقیق نمیداند تا حضرت مریم و تا نرجس و سیندخت و دختری که در فتوحات مکیه آمده و حتی همسر امام خمینی (ره) یا همسران شهدا.
ببینید کسی منکر تکامل زنان نیست مگر اینکه عقلش را از دست داده باشد اما سوالات منطقی در این باره وجود دارد:
تعداد زنانی که به تکامل رسیده اند بیشتر است یا مردان؟
چرا زندگی زنانی که به تکامل رسیده اند در سایه ای از ابهام است؟
آیا تکامل زنان هم مانند مردان تدریجی است یا اینکه تکامل یافته وارد این دنیا میشوند فقط برای اینکه تنها آنان هستند که لیقاقت مادری/همسری شخصی والا را دارند؟ (آخر در هیچ منبعی ندیدم که مثلا آن طوری که شیخ اشراق تلاش کرد برای رسیدن به تکامل زنی تلاش کرده باشد. سه حالت دارد یا نوشته نشده است و یا خانمها از اول با همان درجه وارد این دنیا شدند و یا اینکه طریقۀ تکامل خانمها کاملا متفاوت است و نیازمند تلاشهایی که مردان میکنند نیست.)
دلیل هر کدام چیست؟
مشکلات سد راه تکامل مردان بیشتر است یا زنان؟ چرا؟ آیا خودشان مقصرند؟ چگونه برطرف میشوند؟

پروردگارا ما را به راه راست هدایت بفرما.
آمین یا رب العلمین.

سلام علیکم و رحمه الله

هیچ مراتب سلوکی ای مختص مردان نیست و نتیجتا مراتب سلوک جداگانه ای هم برای زنان ذکر نمیشود و نشده چراکه بی معنی است.
سوال ایشان در قالب روایتی که نقل کردند این بود که چرا در این روایت آمده تعداد زیادی از مردان به مراتب بالای کمال رسیده اند و تنها 4 زن به این مرتبت رسیده اند .

در باب این موضوع هم روایتی از پیامبر اکرم بنقل از اسامه بنت یزید انصاری نقل شد که پیامبر اکرم فرمودند

اى زن برگرد، و به همه زنانى که این سؤ ال را دارند، اعلام کن که همین که شما به خوبى شوهردارى کنید، خشنودى او را به دست آورید، و تابع موافقت او باشد، اجر همه اینها معادل است با اجر همه آنهایى که براى مردان شمردى ، زن برگشت در حالى که از شدت خوشحالى مکرر مى گفت : لا اله الا اللّه ، اللّه اکبر. ( تفسیر المیزان نساء 34 )

پس اگر مردان کثیری به آن مقام رسیدند و نامی از زنان برده نشده شما نام آنها را جدا ندانید .
اگر در بین خلق الله ذکر و ثنائی از آنها نیست دلیل بر این هم نمیشود که نبوده اند و نزد خداوند آنها مقام و منزلتی نداشته اند.

این معیارها و قیاس های بشری است که از خیلی از مراتب اگاهی ندارد . آنچه که حق است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنرا فرمود.

یاحق

سلام و عرض ادب
درخصوص سوال مطرح شده لطفا قبلا به این سوال پاسخ بدین:
سفیدپوستان بیشتری به کمالات معنوی و علمی و مادی و .... رسیده اند یا سیاه پوستان بیشتری؟

قطعا خواهید گفت سفیدپوستان.
اما آیا دلیل آن این است که فرضا سیاه پوستان استعداد و توانایی کمتری دارند؟ خیر. دلیلش این هست که جبر جامعه و محیط اجازه پیشرفت به این قشر خاص نداده. وقتی سیاه پوستان سالهای متمادی برده بوده اند و حق پیشرفت کردن از آنها سلب شده بود پس مقایسه و سوال این چنینی کاملا غلط است.

بنابراین این پرسش که تعداد زنان بیشتری به کمال رسیدن یا مردان هم سوال غلطی هست. مثلا در عربستان زنان زنده به گور میشدند! در خیلی از کشورها هنوز زن را به عنوان یک انسان دارای حقوق برابر با مرد نمی شناسند. حتی در روستاهای ایران تحصیل برای دختر را هم ضروری نمی دانستند!

پس در چنین شرایطی مقایسه این دو جنس از لحاظ پیشرفت در هر امری درست نیست. چون مثل این هست که دست و پای یک نفر را ببندیم و دیگری را ازاد بگذاریم و بعد بگوییم که کدامیک در مسابقه دو برنده شدند و بعد بگوییم چرا این چنین شد. در واقع در گذشته ( وحتی حال) هم با بندهای نامرئی دست و پای زنان بسته شده. بندهای باورهای غلط جامعه ... بندهای قانونها و بسیاری مسائل دیگه.

فاتح;51034 نوشت:
محاسبه و بعد تعئین اینکه زنان زیادی به کمال رسیده اند و یا نرسیده اند از عهده ما خارج است و هو بکل شی ء علیم . انسان مسلمان مامور به وظیفه است و اگر در وظیفه خود کوتاهی کردند آنگاه با رجوع به کتاب و سنت رفع عیب میکنند . اگر در تزکیه نفس و عبادات کاهلی دارد باب توبه باز است و ... . نهایتا آن کسی که در مورد انسان قضاوت میکند و برای او تعئین مرتبت می نماید خداوند است .
سلامدر اینکه اعمال انسان که سازنده کمال اوست علمِ به آن در اختیار خداوند و رسول و ائمه اطهار است شکی نیست چنانچه قرآن می فرماید وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ و ما هم نخواستیم کسی با تخمین و یا غیب و ... این مطلب را بگوید که زنان زیادی به کمال رسیده اند یا نرسیده اند بلکه ما هم گفتیم این سوال را از ائمه معصومین داریم و می خواهیم با توجه به روایات ایشان مطالب را بیان کنیم.اما اینکه فرمودید اگر شخصی در وظیفه خود کوتاهی کرد آنگاه با رجوع به کتاب و سنت رسیده از طریق اهل بیت رفع عیب می کند،آیا بنده هم جز این را بیان داشته که به این احادیث رجوع کنیم و رفع عیب نماییم؟ نظر بنده هم بر همین است که به روایات رجوع کنیم.
فاتح;51034 نوشت:
اینجا ضعف به معنای ضعف از روی تبعیت از هوای نفس نیست که نیاز باشد رفع اشکل شود . بلکه حکایت از نیازی دارد که خداوند در خلقت او قرار داده . اگر این نیاز به حق ادا نشد راه حلی در این آیه معرفی گردیده و حاصل معناى آیه این شد: که هر مسلمانى نمى تواند از زنان مؤ منه و آزاد بگیرد، زیرا بنیه مالیش آنچنان زیاد نیست که بتواند سنگینى مهر و نفقه او را تحمل کند، مى تواند با کنیزان مؤ منه اى که در دست سایر مسلمانان است ازدواج کند و مجبور نیست آنقدر خود را در فشار تجرد نگه دارد که خداى نخواسته در معرض خطر فحشا و در نتیجه در معرض شقاوت و بدبختى قرار دهد. ( المیزان ذیل نساء 28 )
علامه طباطبایی در المیزان ضعف را اینگونه تفسیر می کنند که "يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ، وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً" ضعيف بودن انسان از اين بابت است كه خداى سبحان در او قواى شهويه را تركيب كرده، قوايى كه دائما بر سر متعلقات خود با انسان ستيزه مى‏كند، و وادارش مى‏سازد به اينكه آن متعلقات را مرتكب شود"و این ضعف انسان به قدری است که بسیاری از گناهان انسان از همین ناحیه یعنی شهوت سر چشمه می گیرد برای همین رسول خدا فرمودند مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ‏ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِي النِّصْفِ الْآخَرِ أَوِ الْبَاقِياما بحث بنده این بود که شناخت این ضعف باعث می شود که انسان هرچه زودتر ازدواج انجام دهد و چنانچه شما هم بیان کردیدمجبور نیست آنقدر خود را در فشار تجرد نگه دارد که خداى نخواسته در معرض خطر فحشا و در نتیجه در معرض شقاوت و بدبختى قرار دهد.
فاتح;51034 نوشت:
هیچ مراتب سلوکی ای مختص مردان نیست و نتیجتا مراتب سلوک جداگانه ای هم برای زنان ذکر نمیشود و نشده چراکه بی معنی است.سوال ایشان در قالب روایتی که نقل کردند این بود که چرا در این روایت آمده تعداد زیادی از مردان به مراتب بالای کمال رسیده اند و تنها 4 زن به این مرتبت رسیده اند .
البته چنانچه که گفته شد عبدویت است که باعث سلوک الی الله می شود و مظاهر عبودیت در برخی امور بین زن و مرد متفاوت استالبته بنده فقط به آن حدیث استناد نکردم بلکه احادیث متعدد دیگری وجود دارد که به عنوان مثال به این صفحه رجوع کنید :بَابٌ فِي قِلَّةِ الصَّلَاحِ‏ فِي‏ النِّسَاء)الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 514(به عنوان مثال حدیث اول و سوم و چهارم
فاتح;51034 نوشت:
ر باب این موضوع هم روایتی از پیامبر اکرم بنقل از اسامه بنت یزید انصاری نقل شد که پیامبر اکرم فرمودند اى زن برگرد، و به همه زنانى که این سؤ ال را دارند، اعلام کن که همین که شما به خوبى شوهردارى کنید، خشنودى او را به دست آورید، و تابع موافقت او باشد، اجر همه اینها معادل است با اجر همه آنهایى که براى مردان شمردى ، زن برگشت در حالى که از شدت خوشحالى مکرر مى گفت : لا اله الا اللّه ، اللّه اکبر. ( تفسیر المیزان نساء 34 )پس اگر مردان کثیری به آن مقام رسیدند و نامی از زنان برده نشده شما نام آنها را جدا ندانید .اگر در بین خلق الله ذکر و ثنائی از آنها نیست دلیل بر این هم نمیشود که نبوده اند و نزد خداوند آنها مقام و منزلتی نداشته اند.این معیارها و قیاس های بشری است که از خیلی از مراتب اگاهی ندارد . آنچه که حق است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنرا فرمود.
این جمله آخر شما بسیار زیبا بود که این معیارها و قیاس های بشری است که از خیلی از مراتب اگاهی ندارد . آنچه که حق است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنرا فرمودبنده نیز در ادامه سخنی از پیامبر در تکمیل این حدیث ارایه خواهم کرد هر چند که توضیح دادیم برابری در اجر به معنای برخورداری از یک درجه کمال نیست اما ناچاریم مطالب دیگری از احادیث را هم بیان کنیم(البته اگر مسیولین محترم سایت این حدیث صحیح را هم مسئله دار ندانند!!!) ظاهرا شما خواستید بگویید زنان که خوب شوهر داری می کنند هم دارای اجر همان مردان هستند (که البته ما هم منکر این نیستیم) در زمره زنانی هستند که فراوان هستند اما نامی از آنها برده نشده اما جالب اینجاست که در حدیث صحیحی چنانچه علامه مجلسی در مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏20، ص: 329 بیان کرده اند که حدیث صحیح است و منبع حدیث هم کتاب شریف کافی ج5 ص514 است رسول خدا می فرمایند:مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص- يَوْمَ النَّحْرِ إِلَى ظَهْرِ الْمَدِينَةِ عَلَى جَمَلٍ عَارِي الْجِسْمِ فَمَرَّ بِالنِّسَاءِ فَوَقَفَ عَلَيْهِنَّ ثُمَّ قَالَ يَا مَعَاشِرَ النِّسَاءِ تَصَدَّقْنَ وَ أَطِعْنَ أَزْوَاجَكُنَّ فَإِنَّ أَكْثَرَكُنَ‏ فِي‏ النَّارِ فَلَمَّا سَمِعْنَ ذَلِكَ بَكَيْنَ ثُمَّ قَامَتْ إِلَيْهِ امْرَأَةٌ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص فِي النَّارِ مَعَ الْكُفَّارِ وَ اللَّهِ مَا نَحْنُ بِكُفَّارٍ فَنَكُونَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّكُنَّ كَافِرَاتٌ بِحَقِّ أَزْوَاجِكُنَّ.می بینید که طبق این حدیث صحیح اکثر زنان به خاطر عدم اطاعت از شوهر در جهنم خواهند رفت پس هر چند که درست است که اگر زنان به خوبی شوهر داری کنند از اجر فراوانی برخوردار خواهند شد اما حقیقت طبق این سخن پیامبر این است که اکثر زنان مسلمان چنین کاری نمی کنند.
ویان;510405 نوشت:
سفیدپوستان بیشتری به کمالات معنوی و علمی و مادی و .... رسیده اند یا سیاه پوستان بیشتری؟قطعا خواهید گفت سفیدپوستان.
سلامدو بحث نباید با هم خلط شود و آن اینکه کمالات معنوی به هیچ عنوان با کمالات مادی و ... قابل قیاس نیستند و این دو،دو مقوله کاملا مجزا از هم هستند بنا بر این بنده با توجه به محتوای تاپیک فقط به قسمت کمالات معنوی پاسخ خواهم داد.اما پاسخ سوال شما:قطعا می گوید معلوم نیست زیرا کمالات معنوی تنها با نص ثابت می شود و ما در این مورد هیچ نصی نداریم
ویان;510405 نوشت:
بنابراین این پرسش که تعداد زنان بیشتری به کمال رسیدن یا مردان هم سوال غلطی هست. مثلا در عربستان زنان زنده به گور میشدند! در خیلی از کشورها هنوز زن را به عنوان یک انسان دارای حقوق برابر با مرد نمی شناسند. حتی در روستاهای ایران تحصیل برای دختر را هم ضروری نمی دانستند!
همانطور که گفتیم کمالات معنوی با دیگر کمالات متفاوت است شاید کمالات علمی را بتوان مثلا از یک دختر که در یک روستا است گرفت یا همینطور کمالات مادی را اما هیچ کس نمی توانید راه کمال معنوی را برای او ببندد راه معنوی در بدترین شرایط هم باز است بگذارید برای شما از مثلی که در قرآن آمده بیان کنم که وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ [٦٦:١١] و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!» فرعون که از ايمان همسرش با خبر شد بارها او را نهى كرد، و اصرار داشت كه دست از دامن آئين موسى ع بردارد، و خداى او را رها كند، ولى اين زن با استقامت هرگز تسليم خواسته فرعون نشد رانجام فرعون دستور داد دست و پاهايش را با ميخها بسته، در زير آفتاب سوزان قرار دهند، و سنگ عظيمى بر سينه او بيفكنند، هنگامى كه آخرين لحظه‏هاى عمر خود را مى‏گذارند دعايش اين بود" پروردگارا! براى من خانه‏اى در بهشت در جوار خودت بنا كن و مرا از فرعون و اعمالش رهايى بخش و مرا از اين قوم ظالم نجات ده"! خداوند نيز دعاى اين زن مؤمن پاكباز فداكار را اجابت فرمود و او را در كنار بهترين زنان جهان مانند مريم قرار داد. چنان كه در همين آيات در رديف او قرار گرفته است.پس اگر کسی بخواهد به کمال معنوی برسد هیچ کس نمی تواند مانع او شود اما در مورد کمالات مادی اینطور نیستحال برای شما مثالی بزنم باز هم از قرآن از کسی که در بهترین شرایط با اینکه همسرش پیامبر خدا بود و دیگر امکان برای هدایت از این بهتر نمی تواند فراهم باشد اما این امکانات سودی به حالش نداشت و سرانجام کافر شدضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ [٦٦:١٠] خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند!» در کمالات معنوی اگر انسان اراده کند در هر شرایطی که باشد و اندک تلاشی داشته باشد خداوند وعده داده که قطعا او را هدایت خواهد کرد وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ

ملاصدرا;510671 نوشت:
آنچه که حق است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنرا فرمودبنده نیز در ادامه سخنی از پیامبر در تکمیل این حدیث ارایه خواهم کرد هر چند که توضیح دادیم برابری در اجر به معنای برخورداری از یک درجه کمال نیست

سلام علیکم و رحمه الله

شاید در تبئین بنده قصور وجود داشته لذا سعی میکنم مساله را بهتر عرض کنم

1 - بنا بر آنچه که در روایت آمده از آنچه که مردان در راه دین انجام می دهند و اجر می برند همسرشان هم سهیم است به همان اندازه . این مساله در مورد مردانی که به درجه ای از کمال هم برسد می تواند صادق باشد.
مساله اجر و ثواب از ایمان هم جدا نیست چراکه طریقت از دیانت جدا نیست چنانکه علامه در تفسیر اجر و ثواب اعمال را مشروط به ایمان میکند و همچنین جناب فاضل مقداد در شرح حادی عشر علامه حلی این مطلب را ذکر مینماید .

2- زنان بسیاری هستند که شاید به درجه ای از کمال رسیده اند ولی نامی از آنها برده نشده . مثلا بنده اگر حضرت زینب سلام الله علیها
را مثال بزنم شما هم تائید میکنید که این امر در مورد ایشان صادق است.

یا از دیگران که از صدراسلام شناخته شده تر هستند بنده ام وهب را مثال بزنم و نقل کنم که ایشان سر بریده فرزندش را که به سویش پرتاب کردند تا او را پشیمان کنند از حمایت امام حسین علیه السلام این زن سر بریده فرزندش را به سوی لشگر ابن زیاد پرت میکند و میگوید من چیزی را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم.

حال اگر کسی با مراتب عرفانی آشنائی دارد بیاید بفرماید میزان معرفت را در این بانو را چگونه می بیند

ام سلیم یکی دیگر از زنان صدر اسلام
روزی مهاجرین و انصار بهمراه پیامبر در خانه این بانوی مکرمه بودند و در مورد امر مهمی با هم صحبت میکردند . پسر خردسال ام سلیم بیمار بود و در اتاقی دیگر جان میدهد
ام سلیم بخاطر اینکه مجلس به عزا تبدیل نشود و امر دین بر زمین نماند موضوع را از شوهرش پنهان میکند . پس از اتمام جلسه نزد شوهرش می آید و چنین میگوید

اگر قبیله ای امانتی را نزد قبیله دیگر بگذارند و روزی آنرا بیایند مطالبه کنند و آن قبیله امانت را پس ندهد آیا کار درستی انجام داده ؟
شوهرش میگوید : خیر کار درستی نکرده و باید امانت را به صاحبش باز گرداند
ام سلیم میگوید : خداوند امانتی را که به ما داده بود پس گرفت .
شوهرش میگوید انا لله و انا الیه راجعون

پیامبر پس از شنیدن این مساله امسلیم و خانواده اش را دعا میکند و به او این وعده را میدهد بواسطه این ایمان و صبر که خداوند فرزند نیکوئی به شما خواهد داد .

اما مطلبی را در آخر عرایضم میخواهم مطرح کنم در مورد روایتی که در ابتدا نقل فرمودید
البته این روایت عینا و مشابها در روایات اهل سنت هم آمده و اگر هم از نظر سند مشکل نداشته باشد از لحاظ معنی از این باب که با موضوعیت کمال انسانی 4 بانوی برتر اهل بهشت را در شان مردان کثیر مجهول و یا معلومی قرار میدهد فکر نمیکنم حدیث صحیحی باشد.

یاحق

فاتح;510820 نوشت:
1 - بنا بر آنچه که در روایت آمده از آنچه که مردان در راه دین انجام می دهند و اجر می برند همسرشان هم سهیم است به همان اندازه . این مساله در مورد مردانی که به درجه ای از کمال هم برسد می تواند صادق باشد.مساله اجر و ثواب از ایمان هم جدا نیست چراکه طریقت از دیانت جدا نیست چنانکه علامه در تفسیر اجر و ثواب اعمال را مشروط به ایمان میکند و همچنین جناب فاضل مقداد در شرح حادی عشر علامه حلی این مطلب را ذکر مینماید .
سلامبرای جواب چند مطلب را بیان می کنم:اولا روایت نمی گوید از آن چه که مردان در راه دین انجام می دهند همسرشان هم سهم دارند بلکه محصور است در برخی از امور است مثل جهاد و نماز جمعه و نماز جماعت و ... که خود شارع زنان را از این امور معاف نموده و در عوض مسایل دیگری برای اینها قرار داده در واقع همان مطلبی که بیان کردم که مظاهر عبودیت متفاوت است و اینکه زنی حسن التبعل دارد برای رضای الهی عبودیت است و جهاد است و مرد هم که به جهاد می رود مظهر دیگری از عبودیت است بنا بر این فرقی در این نیست و فقط مظاهر با توجه به تفاوت در مسئولیت ها متفاوت است پس باید هم اجر این دو در این امور یکی باشد.ثانیا (بر فرض پذیرش اینکه مرد با همسرش در یک درجه از کمال خواهند بود در حالی که به هیچ وجه نمی توان گفت همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن افرادی از آنها که حسن التبعل و ایمان نیز داشتند کمال یکسانی با ایشان دارند بلکه می توان گفت اجر یکسانی دارند و برخی از آنها با ایشان محشور خواهند شد نه اینکه کمال برخی از آنها به اکمل المخلوقات رسیده باشد) با این حال هر مومنی که به جهاد برود ثواب خواهد برد اما الزامی وجود ندارد که همسرش در این سهم شریک باشد چون شرط آن حسن التبعل است و طبق روایات صحیحی که قبلا بیان شد اکثر زنان فاقد این خصوصیت بوده و نه تنها حسن التبعل ندارند بلکه با شوهر خود در امور مشروع نیز مخالفت می کنند.
فاتح;510820 نوشت:
البته این روایت عینا و مشابها در روایات اهل سنت هم آمده و اگر هم از نظر سند مشکل نداشته باشد از لحاظ معنی از این باب که با موضوعیت کمال انسانی 4 بانوی برتر اهل بهشت را در شان مردان کثیر مجهول و یا معلومی قرار میدهد فکر نمیکنم حدیث صحیحی باشد.
اولا اگر صرف نقل روایت در کتب اهل سنت دلیل ضعف آن باشد همین روایت مورد استناد شما که از الدر المنثور بود هم ضعیف است و در کتب شیعه تا آنجایی که بنده جستجو کردم سند صحیح ندارد و تنها در مجمع البیان به طور مرسل نقل شده که حدیث مرسل جز احادیث ضعیف به شمار می رودثانیا روایتی که عینا شبیه این حدیث که بیان می کند جز این چهار زن زن دیگری به کمال دست نیافت در منابع معتبر اهل سنت که طبق نظر آنها حدیث معتبر باشد یافت نشد فقط مشابه این روایت در کتب صحیحین آنها نقل شده که در آن نام حضرت فاطمه و حضرت خدیجه حذف شده و در عوض نام زنی دیگر که مورد قبول آنهاست قرار داده شدهثالثا بنده بنا را بر ضعف این حدیث می گذارم اما با احادیث دیگر چه کنیم؟ با احادیث بعضا صحیح دیگر که می گویند عدد زنان صالح کمتر از مردان است چه کنیم؟ با احادیثی که پیامبر بیان داشت که اکثر اهل دوزخ را زنان دیدم چه کنیم؟ احادیث در ابن مورد به حد استفاضه رسیده
فاتح;510820 نوشت:
2- زنان بسیاری هستند که شاید به درجه ای از کمال رسیده اند ولی نامی از آنها برده نشده . مثلا بنده اگر حضرت زینب سلام الله علیها را مثال بزنم شما هم تائید میکنید که این امر در مورد ایشان صادق است.یا از دیگران که از صدراسلام شناخته شده تر هستند بنده ام وهب را مثال بزنم و نقل کنم که ایشان سر بریده فرزندش را که به سویش پرتاب کردند تا او را پشیمان کنند از حمایت امام حسین علیه السلام این زن سر بریده فرزندش را به سوی لشگر ابن زیاد پرت میکند و میگوید من چیزی را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم.حال اگر کسی با مراتب عرفانی آشنائی دارد بیاید بفرماید میزان معرفت را در این بانو را چگونه می بیند

به نام خدا
سلام

فاتح;510820 نوشت:
1 - بنا بر آنچه که در روایت آمده از آنچه که مردان در راه دین انجام می دهند و اجر می برند همسرشان هم سهیم است به همان اندازه . این مساله در مورد مردانی که به درجه ای از کمال هم برسد می تواند صادق باشد.
مساله اجر و ثواب از ایمان هم جدا نیست چراکه طریقت از دیانت جدا نیست چنانکه علامه در تفسیر اجر و ثواب اعمال را مشروط به ایمان میکند و همچنین جناب فاضل مقداد در شرح حادی عشر علامه حلی این مطلب را ذکر مینماید .

به نظر بنده این روایت غلط است.زیرا با این اوصاف همسر امام حسن مجتبی(ع) و امام هادی (ع) که یاعث شهادت امام معصوم(ع) شدند به کمال رسیده اند!
درضمن اگر بنا را بر صحت گذاریم نقطه ی عکس آن نیز صادق است.یعنی همسر فرعون که ناجی حضرت موسی(ع) بود. و همسر یزید که زن صالحی بود در جنایات همسرانشان شریک هستند!
آیا اینگونه است؟
به نظر بنده این حدیث جعلی است.

یازهرا:Gol:

سلام علیکم و رحمه الله

اول اینکه جای تاسف دارد برای کسی یا کسانی که اهانت تنها توشه فکری و علمی اشان بوده و یا از آن برای پوشاندن ضعف ها معمولا و یا عموما , استفاده میکند.

اما بعد

خادم ولایت;511029 نوشت:
به نظر بنده این روایت غلط است.زیرا با این اوصاف همسر امام حسن مجتبی(ع) و امام هادی (ع) که یاعث شهادت امام معصوم(ع) شدند به کمال رسیده اند!
درضمن اگر بنا را بر صحت گذاریم نقطه ی عکس آن نیز صادق است.یعنی همسر فرعون که ناجی حضرت موسی(ع) بود. و همسر یزید که زن صالحی بود در جنایات همسرانشان شریک هستند!
آیا اینگونه است؟
به نظر بنده این حدیث جعلی است.

خداوند نعمات زیادی به بندگانش میدهد . به اسماء همسری چون امام حسن علیه الصلوه و سلام میدهد ولی او کافر به نعمت است
به فرعون همسری چون حضرت آسیه سلام الله علیها دارد ولی او کافر به نعمت است .
و الی الاخ

حال آنکه همنشینی با اینها آرزوی مومنین است و از حضور ایشان نهایتا بهره معنوی و علمی را می برند آنها در فهم دین و تعالی بجای رساله سیره عینی عملی دارند
ولی گروهی هم هستند که کافر به نعمت یا در جهل و نداشتن ایمان نعمت همنشینی و همسری با ایشان را از دست میدهند
بله در مورد اینها این امر اتفاق نمی افتد . و این دلالت بر ضعف معنائی حدیث هم نمیکند.

بحث تضعیف سندی که جناب ملاصدرا نقل فرمودند بخاطر نقل در کتب روائی اهل سنت نیست . آنچه که عرض شد برداشت شخصی بنده از دیگر روایات و آیات الهی مرتبط با تفاوتهای بین زن و مرد در اسلام که بهتر است در این موضوع اساتید راهنمائی بفرمایند که غلط یا درست کدام است .

یاحق

به نام خدا
سلام

فاتح;511044 نوشت:
خداوند نعمات زیادی به بندگانش میدهد . به اسماء همسری چون امام حسن میدهد ولی او کفران نعمت میکند
به فرعون همسری چون حضرت آسیه سلام الله علیها دارد ولی کفران نعمت میکند
و الی الاخ

حال آنکه همنشینی با اینها آرزوی مومنین است و از حضور ایشان نهایتا بهره معنوی و علمی را می برند گروهی هم هستند که کافر به نعمت یا در جهل و نداشتن ایمان نعمت همنشینی و همسری با ایشان را از دست میدهند
بله در مورد اینها این امر اتفاق نمی افتد . و این دلالت بر ضعف معنائی حدیث هم نمیکند.

بحث تضعیف سندی که جناب ملاصدرا نقل فرمودند بخاطر نقل در کتب روائی اهل سنت نیست . آنچه که عرض شد برداشت شخصی بنده است بر اساس دیگر روایات و آیات الهی که بهتر است در این موضوع اساتید راهنمائی بفرمایند که غلط یا درست کدام است .


دوست گرامی بنده برای حدیثی که نه سند ارئه داده اید و نه از لحاظ سندی برسی شده است مثال نقض آورده ام.آنهم نه از افراد معمولی بلکه از صالحین و جبارین مثال زده ام تا جای سخنی باقی نماند.شما فرموده اید طبق روایت زنان از عمل صالح مردانش سهم میبرند بنده با این دو مثال این سخن را نقض کردم.بحث کفران نعمت و سهیم شدن در عمال دو معقوله ای جدا ازهم است پس لطفا این دو معقوله را به هم ارتباط ندهید.

یازهرا:Gol:

سلام علیکم

خادم ولایت;511051 نوشت:
دوست گرامی بنده برای حدیثی که نه سند ارئه داده اید و نه از لحاظ سندی برسی شده است

اساتید علم حدیث هستند اگر شک دارید میتوانید از ایشان بپرسید
این روایت را علامه طباطبائی در المیزان در تفسیر آیه 28 سوره نساء آورده اند . موثق دانستن این روایت و استفاده از آن در تفسیر کفایت میکند که بدانیم این حدیث دارای چه اعتباری میتواند باشد .

یاحق

ملاصدرا;394902 نوشت:
زنان بیشتری به کمال انسانیت رسیده اند یا مردان بیشتری؟!!

با توجه به این سخن « از دامن زن مرد به معراج رود (امام خمینی ره ) »
[h=3]
محاسبه تعداد زنانی که به کمال رسیده اند به صورت زیر است :
[/h]

(نگین);511227 نوشت:
با توجه به این سخن « از دامن زن مرد به معراج رود (امام خمینی ره ) »

محاسبه تعداد زنانی که به کمال رسیده اند به صورت زیر است :

سلام علیکم و رحمه الله

منظور امام خمینی رحمه الله علیه صحیح است و همینطور این مساله یک قاعده عام است و در آن استثناء وجود دارد همانطوری که جناب خط ولایت هم اشاره داشتند افراد بسیاری بودند که همسر مردان مومن بودند ولی نفع معنوی نبردند .لذا بجاست بگوئیم والله اعلم و محاسبه اینجا دخلی در قضیه ندارد

در همه ادوار انسان از شر شیطان و اعوانش راحت نبوده و نفس او تحت تاخت و تاز وساوس و ندانسته هایش بوده و از راه زیاد منحرف شده و یا اینکه فریب خورده و اهمیت نداده.

من باب مثال در همین دوره مساله حجاب را که یک پوشش در جهت حفظ عفاف فردی و اجتماعی است خیلی ها قبول دارند ولی بنا به دلایلی رد میکنند.
رسیدن به کمال مراتبی دارد و به این سادگی ها نیست . مردن هوس ها و مطامع دنیوی و انقطاع از آنهاست که باعث حریت و آزادگی میشود و این آزادگی باعث بندگی خدا و اطاعت از امر او و دوری از آنچه که او نهی فرموده .

ان شاء الله خداوند همه ما را توفیق بهتر و بهترین شدن در درگاهش بدهد. آمین

یاحق

سلام

ببیند موضوع اینه که روش این دو جنس در رسیدن به کمال فرق دارد، زنان درخانه و با تربیت فرزندان صالح و ایجاد فضای امن برای همسر و فرزندان این مسیر را طی می کنند و مردان در محیط خارج از منزل و با تلاشی که برای کسب روزی حلال داشته اند، به این موهبت رسیده اند و در این مسیر زنان هم کمک ایشان کرده اند، چه در تربیت چنین مردانی در نقش مادر وچه در همراهی و همگام شدن با آنان و فراهم کردن آرامش در نقش همسر، پس ما سلوک زنان را در عمل به این وظایف می دانیم ، همانطور که خداوند نیز این نقش را برای زن برگزیده وخلقت او نیز مطابق با همین هدف است، پس حکیمانه است را ه سلوکش نیز همین باشد.
و من الله توفیق

فاتح;511079 نوشت:
اساتید علم حدیث هستند اگر شک دارید میتوانید از ایشان بپرسید
این روایت را علامه طباطبائی در المیزان در تفسیر آیه 28 سوره نساء آورده اند . موثق دانستن این روایت و استفاده از آن در تفسیر کفایت میکند که بدانیم این حدیث دارای چه اعتباری میتواند باشد .

سلام
چنانچه گفته شد این روایت که شما بدان استناد کردید دارای سند صحیح در کتب ما نمی باشد و به طور مرسل از کتب اهل سنت نقل شده.
ثانیا علامه در جایی از المیزان این روایت را مورد تایید سندی قرار نداده که اگر هم می داد این مسئله تقلیدی نیست که در صحت سند حدیث از یک عالم تقلید کرد بلکه بحث تحقیقی است.
ثالثا ما بار های در این سایت بیان کردیم که ضعف سند به معنای جعلی بودن روایت نیست بلکه ما این حدیث را از لحاظ متن اجمالا قبول داریم هر چند که سند صحیح برای آن ذکر نشده اما چون سند صحیح ندارد قابل احتجاج در مقابل روایات دیگر نیست.
فاتح;511044 نوشت:
آنچه که عرض شد برداشت شخصی بنده از دیگر روایات و آیات الهی مرتبط با تفاوتهای بین زن و مرد در اسلام که بهتر است در این موضوع اساتید راهنمائی بفرمایند که غلط یا درست کدام است .

بنده هم منظر هستم که کارشناسان به سوال تاپیک با استفاده از احادیث پاسخ دهند.
(نگین);511227 نوشت:
با توجه به این سخن « از دامن زن مرد به معراج رود (امام خمینی ره ) »
محاسبه تعداد زنانی که به کمال رسیده اند به صورت زیر است :

صرف نظر از اینکه منظور امام خمینی چیز دیگری است و جمله ایشان به این معنا که شما از آن برداشت کرده اید نیست که هر مردی که به کمال رسید از دامن زنی به کمال می رسد که آن زن به همان درجه از کمال رسیده است و این جمله با جمله امام خمینی از زمین تا آسمان متفاوت است و صرف نظر از اینکه مردان بسیاری بوده و هستند که زنان نه تنها کمکی به کمالشان نکرده اند هیچ بلکه اگر می توانستند جلوی کمال آن مرد را می گرفتند مانند زنان حضرت نوح و لوط که در قرآن آمده و مثال های متعدد دیگر و ... صرف نظر از تمام اینها هر چه فکر کردم متوجه نشدم چگونه این اعداد را محاسبه کرده اید و چطور مقایسه انجام داده اید؟!
آن صد و بیست و چهار هزار احتمالا تعداد انبیا است حال چرا به اضافه چهار ضربدر ده به توان اِن شده؟ این ده را از کجا آورده اید؟ و چرا جمع؟ بعد هم چگونه جواب بی نهایت شد اگر جواب حدی آن بینهایت شده است چطور با تعداد مردان مقایسه کرده اید که به کمال رسیده اند؟! و در انتها جواب ندادید که تعداد مردان بیشتر است یا زنان؟!!

یا منتقم خون حسین;511395 نوشت:
سلام

ببیند موضوع اینه که روش این دو جنس در رسیدن به کمال فرق دارد، زنان درخانه و با تربیت فرزندان صالح و ایجاد فضای امن برای همسر و فرزندان این مسیر را طی می کنند و مردان در محیط خارج از منزل و با تلاشی که برای کسب روزی حلال داشته اند، به این موهبت رسیده اند و در این مسیر زنان هم کمک ایشان کرده اند، چه در تربیت چنین مردانی در نقش مادر وچه در همراهی و همگام شدن با آنان و فراهم کردن آرامش در نقش همسر، پس ما سلوک زنان را در عمل به این وظایف می دانیم ، همانطور که خداوند نیز این نقش را برای زن برگزیده وخلقت او نیز مطابق با همین هدف است، پس حکیمانه است را ه سلوکش نیز همین باشد.
و من الله توفیق


سلام
تمام مطالب شما صحیح.
جواب سوال ما چه می شود؟ یعنی چه تعدادی از مردان راه سلوک خودشان(در محیط خارج از منزل و با تلاشی که برای کسب روزی حلال) و چه تعدای از زنان راه سلوک خودشان(چه در تربیت چنین مردانی در نقش مادر وچه در همراهی و همگام شدن با آنان و فراهم کردن آرامش در نقش همسر) که شما اینجا آن را تبیین کرده اید را پیموده و به کمال خودشان رسیده اند؟

ملاصدرا;406649 نوشت:
تعداد مردان صالح و به كمال رسيده بيشتر است يا زنان؟!!!! يك كلام بدون توضيح و تفسير با روايات پاسخ دهيد
[="#006400"]هوالعالم و هوالاول

قبل از هر چیز باید درک کرد که در رده های بالای کمال
جنسیت بی اهمیت شده و انسانیت ملاک !!
و قائل به تبعیض هلاک !

بهتر بود از کیفیت خصوصیات مشترک وجود افراد در کسب درجات کمال سوال کنید
[/]

نقل قول:
این مدعای خود را با روایات ثابت کنید چون صرفا یک ادعا است و من هم ادعا می کنم اگر زنی به کمال رسیده باشد در زمان خودش حداقل دو مرد هستند که کیفیت کمالشان از آن زن بیشتر باشد
مثلا حضرت فاطمه:پیامبر و حضرت علی
مریم: زکریا و عیسی
آسیه:موسی و هارون
حضرت زینب:امام حسن و امام حسین و امام سجاد
و ...
[="#000080"]یک دلیل تفسیر قران و تشبیه زن به کشتزار . همین مساله اس که مطرح کردید ...

اما کمال, به سرشناسی و معروفیت نیست و نمیشه گفت که همه انسانهای کامل , شناخته شده هستند .
و نمیتونیم بگیم هر کسی که شناخته نشد کامل نبوده یا نشده ...

زیر همین خاک موجوداتی دفن شدن که موجودات زمینی قدرت و اجازه تجزیه جسم اونها رو پیدا نکردند ...
هر چند اینهم ملاک رسیدن به کمال نیست اما نشانی از کمال بوده و هست .[/]

Mohammad2db;513141 نوشت:
قبل از هر چیز باید درک کرد که در رده های بالای کمال
جنسیت بی اهمیت شده و انسانیت ملاک !!
و قائل به تبعیض هلاک !

سلام
به بیان یک شخصی:
با توجه به جسمانیه الحدوث بودن نفس انسانی که معنایش برخواستن بعد مجرد انسان از متن جسم است : ( یوم تبدل الارض غیر الارض ) و با توجه به تفاوت اجمالی جسم زن و مرد در ارتقاء وجودی بعد معنوی این اختلاف محفوظ می ماند تا جایی که احکام عالم کثرت از آن برداشته شود که ظاهرا این امر فقط در مقام قلب قابل تحقق است چراکه مقام عقل در عین بساطت به نحوی تکثر را می پذیرد . لذا برای اکثری انسانها این تفاوتها باقی خواهد ماند .

Mohammad2db;513141 نوشت:
تر بود از کیفیت خصوصیات مشترک وجود افراد در کسب درجات کمال سوال کنید

از آن هم سوال خواهیم کرد ان شاء الله اما فعلا بحث ما چیز دیگری است.
Mohammad2db;513141 نوشت:
یک دلیل تفسیر قران و تشبیه زن به کشتزار . همین مساله اس که مطرح کردید ...

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ ۖ وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُم مُّلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ [٢:٢٢٣]
زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، می‌توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده!
متوجه منظور دقیق شما از این آیه نشدم؟
Mohammad2db;513141 نوشت:
اما کمال, به سرشناسی و معروفیت نیست و نمیشه گفت که همه انسانهای کامل شناخته شده هستند .
و نمیتونیم بگیم هر کسی که شناخته نشد کامل نبوده یا نشده ...
زیر همین خاک موجوداتی دفن شدن که موجودات زمینی قدرت و اجازه تجزیه جسم اونها رو پیدا نکردند ...
هر چند اینهم ملاک رسیدن به کمال نیست اما نشانی از کمال بوده و هست .

بار ها این مطلب را جواب دادیم که اولا کمال انسان ها با نص ثابت می شود و شما نمی توانید به طور قطع بگویید چه تعداد به کمال رسیده اند یا خیر که بحث تاپیک هم همین است که طبق نص و کلام معصومین از این مطلب با خبر شویم ثانیا همانطور که زنانی بوده اند که به درجاتی از کمال رسیده اند و شناخته نشده اند مردانی مشابه هم وجود دارند پس نمی توان مقایسه کرد مگر طبق روایات

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

طبق قوانین علم رجال خیلی از احادیث ممکنه صحیح باشند اما آیا همه این احادیث، واقعا ارزش این را هم دارند که برایشان اینهمه وقت صرف کنیم؟

مثلا درباره همین مطلب ، اصلا ممکنه از انبیاء و امامان ما فقط بتواند یک فرزند کامل پا بگیرد و بقیه علی الخصوص دختران در رسیدن به این کمال سهمی نداشته باشند؟

گیرم که چنین ضعفی در زنان هست ، آیا مطرح کردن آن کمک به این است که ایشان به اصلاح خود بکوشند یا اینکه با آوردن این دلیل که حتی در میان انسانهای نیک روزگار هم زنان به کمال رسیده در حداقل تعداد هستند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند؟؟؟؟؟

.امین.;513209 نوشت:
طبق قوانین علم رجال خیلی از احادیث ممکنه صحیح باشند اما آیا همه این احادیث، واقعا ارزش این را هم دارند که برایشان اینهمه وقت صرف کنیم؟

مثلا درباره همین مطلب ، اصلا ممکنه از انبیاء و امامان ما فقط بتواند یک فرزند کامل پا بگیرد و بقیه علی الخصوص دختران در رسیدن به این کمال سهمی نداشته باشند؟

گیرم که چنین ضعفی در زنان هست ، آیا مطرح کردن آن کمک به این است که ایشان به اصلاح خود بکوشند یا اینکه با آوردن این دلیل که حتی در میان انسانهای نیک روزگار هم زنان به کمال رسیده در حداقل تعداد هستند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند؟؟؟؟؟


سلام
این سوالی است که من تا کنون به چندین نفر با این آیه قرآن جوابشان را دادم که هنوز جوابی به بنده ندادند امیدورام شما جواب دهید:

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ [٧:١٧٩]
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها [= عقلها] یی دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند، و) نمی‌فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی‌بینند؛ و گوشهایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه‌گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!

فایده این سخن خدا چیست که بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم(به خاطر اعمالشان به دوزخ می روند)؟
آیا مطرح کردن آن کمک به این است که ایشان به اصلاح خود بکوشند یا اینکه با آوردن این دلیل که بسیاری از انسان ها به جهنم می روند باعث این می شود انسانها از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند؟؟؟؟؟

اما نقد مطالب دیگر شما:
فرمودید گیریم که چنین ضعفی در زنان هست
ما ادعا نکردیم ضعف ذاتی در زنان برای رسیدن به کمال وجود دارد که اگر وجود داشت آن عده قلیل هم نمی توانستند به کمال برسند بلکه زنان با توجه به اینکه تفاوت تکوینی در آفرینش دارند راه رسیدن به کمال در آنها در برخی امور متفاوت است و در برخی امور مشترک.
حال اگر ما گفتیم که زنان به خاطر اینکه مثلا از شوهرانشان اطاعت ندارند اکثر اهل دوزخ زنان هستند این ایراد دارد؟ شما به همین اسک دین رجوع کنید می بینید چقدر تاپیک در این مورد زده شده که چرا زن باید در برخی امور تابع شوهر باشد و این ظلم به زن است و اسلام قائل به تعیض جنسیتی است و هزار مطلب دیگر...
اگر ما گفتیم یکی از مواردی که باعث این می شود که اغلب زنانی که چنین نیستند به جهنم بروند و به کمال نرسند حرفی است که هیچ سودی ندارد؟؟
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 514
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص- يَوْمَ النَّحْرِ إِلَى ظَهْرِ الْمَدِينَةِ عَلَى جَمَلٍ عَارِي الْجِسْمِ فَمَرَّ بِالنِّسَاءِ فَوَقَفَ عَلَيْهِنَّ ثُمَّ قَالَ يَا مَعَاشِرَ النِّسَاءِ تَصَدَّقْنَ وَ أَطِعْنَ أَزْوَاجَكُنَّ فَإِنَّ أَكْثَرَكُنَّ فِي النَّارِ فَلَمَّا سَمِعْنَ ذَلِكَ بَكَيْنَ ثُمَّ قَامَتْ إِلَيْهِ امْرَأَةٌ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص فِي النَّارِ مَعَ الْكُفَّارِ وَ اللَّهِ مَا نَحْنُ بِكُفَّارٍ فَنَكُونَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّكُنَّ كَافِرَاتٌ بِحَقِّ أَزْوَاجِكُنَّ.

امام باقر عليه السلام فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله روز عيد قربان سوار بر شتر برهنه‏اى به بيرون مدينه رفتند در اين بين به گروهى از زنان رسيدند، نزد آنان ايستادند آنگاه فرمودند: اى جماعت زنان! صدقه بدهيد و از شوهران‏تان پيروى كنيد، چرا كه بيشتر شما در آتش هستيد چون زنان اين جمله را شنيدند گريستند آنگاه زنى از آنان نزد حضرت آمد و گفت: اى رسول خدا! يعنى مى‏فرماييد در آتش و در كنار كفّار خواهيم بود؟ سوگند به خدا ما كافر نيستيم تا اهل آتش باشيم پيامبر به او فرمود: شما نسبت به حق شوهران‏تان كافر هستيد.»

سند این روایت بنا بر گفته علامه مجلسی صحیح است (مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏20، ص: 329)

اگر آمدیم روایات را مطرح کردیم که در کافی به سند صحیح آمده که النَّاجِي مِنَ الرِّجَالِ قَلِيلٌ وَ مِنَ النِّسَاءِ أَقَلُّ وَ أَقَلُّ قِيلَ وَ لِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّهُنَّ كَافِرَاتُ الْغَضَبِ- مُؤْمِنَاتُ الرِّضَا آیا همه این احادیث، واقعا ارزش این را ندارند که برایشان وقت صرف کنیم؟

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97نخل)
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزه‏اى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد
معيار، تنها" ايمان" و" اعمال صالح زائيده آن" است و ديگر هيچ قيد و شرطى نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسيت و نه از نظر پايه و رتبه اجتماعى در كار نيست.
هر ملاک ومعیاری جز این ملاک برای ورود به بهشت تصور بشه خطاست فرمول ریاضی در آوردن ازسخن بزرگان علوم دینی و...... برای چیست ؟ وچه نتیجه ای می خواهیم از اون بگیریم ؟ نگاه جنسیتی به عبادت وبندگی دیدگاهی خطاست، که بامعارف دینی سازگار نیست.

در ارزشگذاري مقام انساني زن و مرد، وحدت ‹‹نوع››، اقتضا مي كند كه ميان آن دو از بعد جنسيت، هيچ تفاوت و تمايزي نباشد، از همين رو هر جا كه سخن ار تكريم تكويني است، موضوع آن ‹‹بني آدم›› يعني نوع انسان است: ‹‹ولقد كرّمنا بني آدم، ما آدمي زادگان را گرامي داشتيم››. هم چنان كه در كرامت ارزشي و اكتسابي نيز همگان فارغ از عنوان جنسيت، رنگ پوست، زبان، قوميت و...، برابر هستند و تنها ملاك ارزش يابي و شايستگي، قرب الهي و تقوا است: ‹‹ياايّها النّاس انّا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبايل لتعارفوا انّ اكرمكم عندالله اتقاكم، اي مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، (اين ها ملاك امتياز نيست)،‌گرامي ترين شما نزد خداوند با تقوا ترين شماست››.(حجرات، 13.)
بنابراين،‌ زن و مرد بر اثر عبوديت و بندگي خداوند وانجام تكاليف و رسالتي كه به عهده دارند، مي توانند به طور مساوي و يكسان، به قلة سعادت و خوشبختي دست يازند، چنين نيست كه برخي از انواع و مراتب كمالات انساني، به مردان اختصاص داشته باشد، و زنان را در آن سهم و مشاركتي نباشد، يا به عكس.
بر همين اساس است كه در قرآن كريم،‌ از حضرت مريم(ع) و آسيه همسر فرعون، به دليل عفاف و پاكدامني، ايمان به قوانين الهي، استقامت و شكيبايي در برابر شكنجه ها و تهمت ها، عبادت و اطاعت حق، به عنوان الگوي زن با شخصيت و شايسته ياد شده است؛ و زنان نوح و لوط را، به دليل همفكري با دشمنان خداوند، خيانت به همسران، انتخاب ارزش هاي دروغين و بردگي هواهاي نفس، به عنوان نمونه هاي زنان ناشايسته و بي شخصيت معرفي كرده است.( تحريم، 10و 12.)

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]موارد اشتراك مرد و زن بر اساس آن چه از مطالعه قرآن كريم به دست مى‌آيد مى‌تواند بدين صورت دسته بندى شود:1
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]1-مرد و زن از لحاظ ماهيت انسانى و لوازم آن، يكسانند; يعنى هردو «انسان» هستند. نهايت اين كه در عين داشتن وحدت نوعى، به دو صنف منطقى يا (به تعبير عرفى) به دو جنس تعلّق دارند. از قديم نظريّه اى (اگرچه نادر) وجود داشته كه زن ها را انسان نمى‌دانسته و براى ايشان ماهيت ديگرى قائل بوده است. اسلام اين نظريّه را به كلّى رد مى‌كند. در آيه اوّل سوره نس مى‌خوانيم:
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]يا أَيُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها اى مردم! از پروردگارتان كه شما را از يك تن آفريد و همسر او را از او آفريد، بترسيد.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]عبارت «خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» در اين آيه شريفه به روشنى نشان مى‌دهد كه جفت حضرت آدم(عليه السلام) (حضرت حوّا) از جنس خود او بوده است.۲[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]همچنين اشتراك آدم و حوّا در فريفته شدن با وسوسه هاى شيطانى، خود بيانگر اشتراك سرنوشت آنان است. مقايسه اى كوتاه ميان قرآن كريم و تورات در باب فريب خوردن آدم و حوّا، در اين مورد، نكته آموز خواهد بود. طبق آن چه در تورات، سفر پيدايش، باب سوم، آيات ۱ـ۱۳ آمده است، مار با زن (حوّا) به گفتوگو مى‌پردازد و او را وسوسه مى‌كند و مى‌فريبد و سرانجام «چون زن ديد كه آن درخت براى خوراك نيكو است و به نظر خوش نما و درختى دل پذير و دانش افزا است، پس از ميوه اش گرفته بخورْد و به شوهر خود نيز داد و او خورد». آدم هنگامى كه مورد خطاب عتاب آلود خداوند واقع مى‌شود، مى‌گويد: «اين زنى كه قرينِ من ساختى، وى از ميوه درخت به من داد كه خوردم»; آن گاه خداوند «به زن گفت: اين چه كار است كه كردى؟! زن گفت: مار مرا اِغوا نمود كه خوردم». بر اين اساس، يهوديان و مسيحيان را عقيده بر اين است كه شيطان، حوّا و حوّا، آدم را فريفت.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]قرآن كريم، در هر سه موضعى۳ كه به داستان آدم و حوّ مى‌پردازد، مى‌فرمايد كه آن ها يكسان مورد خطاب و نهى خداوند متعالى قرار گرفتند و با هم، فريفته وسوسه هاى شيطان شدند; بنابراين، چنين نبوده كه عامل فريب حوّا، شيطان و عاملِ فريب آدم حوّا باشد; بلكه وسوسه گر و فريب دهنده هر دو، شيطان بوده است.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]2- مرد و زن بر اثر عبوديّتِ خداى متعالى و انجام تكاليفى كه برعهده آنان است، به طور مساوى و يكسان استكمال مى‌يابند. چنين نيست كه بعضى از انواع و مراتب كمالات انسانى، به مردان اختصاص داشته باشد و زنان را در آن سهمى و مشاركتى نباشد، يا به عكس.۴
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]3-در هر يك از دو جناحِ حقّ و باطل، هم مرد و هم زن وجود دارد و چنين نيست كه تكيه جناح حق يا جناحِ باطل بر مردان يا زنان باشد. آن چه انسان ها را (اعمّ از مرد و زن) در دو جناح حقّ و باطل جاى مى‌دهد، ايمان حقيقى و كفر باطنى و نفاق است، نه زن يا مرد بودن. مردان و زنانى كه به راستى ايمان آورده اند و كارهاى شايسته مى‌كنند، با هم در پيوندند و مردان و زنان كافر و منافق نيز با يك ديگر ارتباط دارند.۵
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]4-بسيارى از تكاليف و مسؤوليت ها ميان مردان و زنان مشترك است; چه در آياتى كه فقط صيغه مذكّر آمده۶ و چه در آياتى كه هر دو صيغه به كار رفته است. از جمله آيه هايى كه در آن، هر دو صيغه ذكر شده، آيات ۳۰ و۳۱ سوره نور است:
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ. به مردان با ايمان بگو چشم هاى خود را [از نگاه به زنان نامحرم[ فرو گيرند و عفاف خود را حفظ كنند... و به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را ]از نگاه به مردان نامحرم] فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]همچنين در آيه دوم از همين سوره مى‌خوانيم:[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]الزّانِيَةُ وَ الزّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِد مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة. هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]در آيه ۳۸ سوره مائده نيز آمده است:[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللّهِ. دست مردِ دزد و زن دزد را به كيفر عملى كه انجام داده اند، به سبب مجازات الاهى قطع كنيد.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]5- بين مرد و زن، هيچ تفاوت ناروا و ظالمانه اى نبايد وجود داشته باشد. هنگام طلوع آفتاب اسلام، اعراب مشرك، آداب و رسومى داشتند كه به سبب آن، بر جنس مؤنّث ستمى بزرگ مى‌رفت; براى مثال، دختران را زنده به گور مى‌كردند كه قرآن كريم در سوره نحل (آيه ۵۸ و ۵۹) و تكوير (آيه ۸ و ۹) اين رسم را به سختى نكوهش مى‌كند يا بچّه هاى چارپايان را اگر زنده مى‌ماندند، فقط از آنِ مردان مى‌دانستند و آن ها را بر زنان حرام مى‌پنداشتند. قرآن اين تبعيض ها و ستم ها را به شدّت تقبيح و رد مى‌كند.۷
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]6- همان گونه كه مردان در فعّاليت هاى اجتماعى و سياسى مستقلّند، زنان نيز استقلال اجتماعى و سياسى دارند، نه اين كه تابع مردان باشند. تا آن جا كه تفاوت هاى جسمى و روانى و حكمت الاهى چيزى را اقتضا نكند، آنان به طور يكسان در شؤون اجتماعى، حقّ مشاركت دارند. بهترين آيه هايى كه بر استقلال زنان در امور اجتماعى ـ سياسى دلالت مى‌كند، آيه هاى ۱۰ و ۱۲ از سوره ممتحنه است كه مى‌فرمايد:
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه زنانِ با ايمان براى هجرت نزد شما آيند، آن ها را آزمايش كنيد ـ خداوند به ايمانشان آگاه تر است ـ هرگاه آنان را مؤمن يافتيد، آن ها را به سوى كافران باز نگردانيد. نه آن ها براى كافران حلالند و نه كافران براى آن ها حلال، و آن چه را همسران آن ها [براى ازدواج با اين زنان ]پرداخته اند، به آنان بپردازيد و...۸[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]اى پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند تا با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند; دزدى و زنا نكنند; فرزندان خود را نكشند; تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند [= به شوهرانشان، جز فرزندان خودِ ايشان را نسبت ندهند] و در هيچ كار شايسته اى مخالفتِ فرمان تو نكنند، با آن ها بيعت كن و براى آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب كه خداوند آمرزنده و مهربان است.۹[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]7- زنان نيز همچون مردان، مالك مى‌شوند و از استقلال اقتصادى بهره مند هستند. در دنياى غرب، تا همين چند دهه اخير، زنان استقلال اقتصادى نداشتند; حال آن كه در جهان اسلام به سبب آموزه هاى قرآن، زنان از ابتدا دسترنج خود را مالك و در ارث سهيم شدند.۱۰
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]8- همان گونه كه پدران داراى يك سلسله حقوق خانوادگى هستند، مادران نيز حقوقى دارند كه از حقوق پدران هم بيش تر است. بى شك، تأثير تكوينى پدر و مادر در تشكيل خانواده، تولّد فرزندان، تهيه وسايل معاش آنان و نيز تعليم و تربيت ايشان، منشأ يك رشته حقوق خانوادگى براى آنان مى‌شود. همچنين، بدون ترديد مادر از آن رو كه نزديك نُه ماه، فرزند را در شكم خود دارد و تقريباً دو سال، او را شير مى‌دهد و پرستارى و حضانتِ او را عهده دار است، تأثيرى بيش از پدر دارد; بنابراين بايد حقّى بيش از او داشته باشد; به همين جهت، قرآن و روايات، افزون بر آن كه حقوق مشتركى را براى والدين اثبات مى‌كنند، بر حقوق مادر بيش تر پاى مى‌فشرند. روايات بسيارى وجود دارد كه نشان مى‌دهد، حقّ مادر بيش از پدر، و بهشت زير پاى مادران است و سفارش هاى شگفت انگيز ديگرى كه از ذكر آن ها صرف نظر مى‌كنيم.
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]برخى از آيه هاى قرآن۱۱ حقوق مشترك پدر و مادر را گوشزد مى‌كند; از جمله در سوره اسرا، آيه ۲۳ و ۲۴مى‌خوانيم:[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]و پروردگارت فرمان داده، جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. هرگاه يكى از آن دو يا هر دوى آن ها نزد تو به سنّ پيرى رسند، كم‌ترين اهانتى به آن ها روا مدار و بر آن ها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آن ها بگو، و بال هاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا! همان گونه كه آن ها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]در پاره اى ديگر از آيه ها، فزونى حقوق مادر بر حقوق پدر، همراه با علّت آن، ذكر مى‌شود;۱۲براى مثال در سوره أحقاف، آيه ۱۵ آمده است:[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]ما به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند. مادرش او را با ناراحتى حمل مى‌كند و با سختى برزمين مى‌گذارد، و دوران حمل و از شير گرفتنش ۳۰ ماه است....[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]ذكر سختى هاى مادر، افزون بر حقوق مشترك والدين، مقدّمه و اشاره اى براى حقوق و مقام برتر او است.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]جهت هاى مشترك ميان مرد و زن و لوازم حقوقى آن ها، بيش از موارد نام برده است كه از ذكر بقيه در مى‌گذريم. نتيجه سخن اين شد كه مرد و زن، در ماهيت انسانى مشترك و يكسان هستند و تبعيضى وجود ندارد.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]پی نوشتها :[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۱/ ر.ك: محمّدتقى مصباح يزدى، جزوه حقوق و سياست در قرآن، درس ۲۰۶/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۲/ در اين زمينه همچنين ر.ك: اعراف (۷)، ۱۸۹; نحل (۱۶)، ۷۲; روم (۳۰)، ۲۱; فاطر (۳۵)، ۱۱; شورى (۴۲)،۱۱; حجرات (۴۹)، ۱۳; قيامت (۷۵)، ۳۷ـ۳۹/
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۳/ بقره (۲)، ۳۵ و ۳۶; اعراف (۷)، ۱۹ـ۲۳; طه (۲۰)، ۱۱۷ـ۱۲۲/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۴/ ر.ك: بقره (۱)، ۲۲۱; نساء (۴)، ۱۲۴; نمل (۲۷)، ۹۷; توبه (۹)، ۷۲; احزاب (۳۳)، ۳۵; فتح (۴۸)، ۵ و ۶;حديد (۵۷)، ۱۲; يس (۳۶)، ۵۶ ; غافر (۴۰)، ۸/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۵/ ر.ك: توبه (۹)، ۶۷ و ۶۸ و ۷۱; نور (۲۴)، ۲۶/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۶/ نكته اى كه بايد توجّه داشت اين است كه بيش تر خطاب هاى قرآنى و اوامر و نواهى آن، متوجّه مردان و زنان با هم است و هيچ اختصاصى به مردان ندارد; اگرچه به دليل ويژگى زبانِ عرب از جهت صرفى با صيغه هاى مذكر آمده باشد; براى مثال، عبارتِ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» (بقره، ۱۸۳) به اين معنا است كه اى مردان و زنان با ايمان! روزه بر شما واجب شده است.[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۷/ انعام (۶)، ۱۴۰/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۸/ ممتحنه (۶۰)، ۱۰/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۹/ همان، ۱۲/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۱۰/ ر.ك: نساء (۴)، ۳۲ و ۳۳/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۱۱/ ر.ك: عنكبوت (۲۹) ،۸; بقره (۲)، ۸۳; نساء (۴)، ۳۶; انعام (۶)، ۱۵۱; مريم (۱۹)، ۱۴/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]۱۲/ ر.ك: لقمان (۳۱)، ۱۴ و ۱۵/[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]منبع : پرسشها پاسخها ج ۵ ، آیت الله مصباح یزدی

پیام;513457 نوشت:
هر ملاک ومعیاری جز این ملاک برای ورود به بهشت تصور بشه خطاست فرمول ریاضی در آوردن ازسخن بزرگان علوم دینی و...... برای چیست ؟ وچه نتیجه ای می خواهیم از اون بگیریم ؟ نگاه جنسیتی به عبادت وبندگی دیدگاهی خطاست، که بامعارف دینی سازگار نیست.

جناب پیام اینکه بگیم مردان بیشتری به کمال رسیده اند خطا نیست ؟؟؟
آن وقت فرمولی که من نوشتم خطاست؟؟؟
خوب وقتی میشه از چند تا روایت به این نتیجه برسیم که مردان بیشتری به کمال رسیده اند منم از فرمول ریاضی خواستم عکسش رو ثابت کنم
جواب چنین سوالاتی همین فرمول هاست و گرنه چطور میشه تعداد دقیق رو حساب کرد؟؟؟

دنبال اثبات چیزی نبودم فقط خواستم بگم اگه بخواهیم تعداد زنان رو دقیق حساب کنیم باید از فرمول استفاده کنیم وگرنه اینکه زنان بیشتر به کمال رسیده اند یا مردان برای ما هیچ نفعی نداره
نه از اینکه زنان بیشتری به کمال برسند خوشحال میشم نه از اینکه تعدادشون کم باشه ناراحت

سلام علیکم،
مگر می‌خواهید زوو بازی کنید که یارکشی می‌کنید؟ گیرم که تعداد زنان رسیده‌ی به کمال بیشتر از تعداد مردهای رسیده به کمال باشند، چطور مطمئن می‌شوید که خودتان جزء آن دسته از زنها باشید که به کمال رسیده‌اند، البته ان شاء الله که باشید یا بشوید. یک خانم که به کمال نرسیده تمام عمرش را در دنیا تلاش کند که به مردها بگوید زنان خوب نزد خداوند تعداد بیشتری دارند تا مردان خوب، بعد برود آن طرف ببیند تمامی آن زنان جایگاه مطلبق شأن خود دارند و او خودش سرش بی‌گلاه مانده است، در تمام مدت که او داشته برای صنف خانم‌ها یارکشی می‌کرده و تفاخر می‌کرده آن خانم‌ها داشته‌اند خودسازی می‌کردند، تسلیم امر خدا بودند و اطاعت او را می‌کردند و محبت خداوند و خلفا و اولیائش و دشمنی دشمنانش را در دل می‌پروراندند و اعمال ما تأخر بسیاری را هم برای خود فراهم می‌کردند ... یا گیرم که تعداد آقایانی که به کمال رسیده‌اند بیشتر باشد باز چه سود برای ما دارد، گیرم که ۹۰٪ کسانی که در صف جلوتر از حقیر هستند زن بودند یا مرد۷ در رتبه‌ای که حقیر دارم چه تأثیری خواهد گذاشت؟ این بحث‌ها بی‌معنی است. زن مربی بچه‌هایش است و روی شوهرش هم تأثیر زیادی می‌تواند داشته باشد درست، مرد هم اگر مال حلال برای همسرش نیاورد نه فقط بچه‌های آن زن که تا ۴۰ نسل بعد هم عواقب آن را خواهند چشید و خود آن زن هم از کسب حرام شوهرش خیلی اوج نخواهد گرفت، اگرچه اگر مستضعف باشد خداوند می‌داند که چطور با او رفتار نماید.

صحبت‌های آغازین استارتر محترم تاپیک تا جایی که حقیر یادم هست اصلاً سر تعداد بزرگان از ما بیشتر است یا شما نبوده است، بلکه سر این بوده است که ببینیم خانم‌ها با عبور از کدام گردنه‌ها به اوج رسیده‌اند و معمولاً پشت کدام گردنه‌ها گیر کرده‌اند، و همینطور برای آقایان، این یک بحث تربیتی است، آمارگیری هم که درش باشد نهایتاً کاربرد نتایج ان آمارگیری باید صرف تربیت آیندگان و خودمان شود نه دست‌افزاری جدید برای فخرفروشی‌های جدیدتر ...

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ / وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْعَقَبَةُ / فَكُّ رَ‌قَبَةٍ / أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ / يَتِيمًا ذَا مَقْرَ‌بَةٍ / أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَ‌بَةٍ ... [البلد، ۱۱- ۱۶ و بعد از آن]
ولى او از آن گردنه بالا نرفت / و تو چه مى‌دانى آن گردنه چيست / آزاد كردن برده‌اى / يا اطعام به روز قحطى / به يتيمى خويشاوند / يا مستمندى خاك‌نشين ...

خداوند در سر مسیر زندگی ما گاه گردنه‌هایی قرار داده است که نمود دنیایی آنها برخی ابتلائات خاص است، گذر از ان گردنه‌ها انسان را به پشت کوه نجات می‌رساند و در سراشیبی رضایت خداوند قرار می‌گیرد تا «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» بشود، سختی دارد ولی دیگر عبور از آنها برایش سخت نخواهد بود به مدد الهی. در روایت مبارکه آمده که خداوند چند چیز را مخفی کرده است، یکی اولیاء خود را در میان مردم مخفی کرده تا کسی را به چشم حقارت ننگریم، سخط و غضب خودش را در کارهای بد پنهان کرده است تا هیچ کار بدی را سبک نشماریم، شاید همان کار بد که ظاهرش خیلی هم بد نیست همان باشد که قهر خداوند را به دنبال دارد، و رضایت خودش را هم در کارهای خیر مخفی کرده است تا هیچ کار خیری را سبک نشماریم، شاید همان کار خیری که به نظرمان هم نمی‌رسد رضایت خداوند از ما را به دنبال داشته باشد. این یعنی باید مسیر زندگی پیش روی خودمان را بشناسیم و در آنها حرکت کنیم و همواره مراقب باشیم که از هر بدی هر چند کوچک دوری کنیم و به هر خوبی هرچند به ظاهر کوچک هم عمل کنیم. در این میان گردنه‌هایی هم هست که اگرچه به نظر نرسد ولی خیلی‌ها در آنها شکست می‌خورند و از ادامه‌ی مسیر باز می‌مانند و به ناچار مسیرشان تغییر می‌کند به مسیری دیگر که زحمتش بیشتر و خیرش کمتر باشد. مثلاً صدقه دادن در روز تنگدستی اگرچه به نظر نرسد ولی یکی از همان گردنه‌هاست که بعد از آن به وضوح خواهیم چشید که یعنی چی که «ان مع العسر یسری». کس که این توکل به خدا را داشته باشد و این حسن ظن به خدا را داشته باشد که گر نگهدار من آن است که من می‌دانم شیشه را در قبل سنگ نگه می‌دارد، چنین کسی بعد از این توکل لذت ایمان را خواهد چشید، او گردنه‌ای را رد کرده است.

بحث استارتر محترم هم اگر اشتباه نکنم همین است که این گردنه‌ها برای زن و مرد شناسایی شوند تا اگر به انها رسیدیم سریع جا نزنیم، کمی بیشتر سعیمان را بکنیم و بدانیم که رضایت خداوند پشت همین یک گردنه منتظر ماست.
در مورد بحث زن و مرد کارشناس محترم توضیحات کامل دادند، زن و مرد در اصل انسانیتشان یکی هستند، ولی تفاوت‌هایی هم با هم دارند، همانطور که تمامی مردها یا تمامی زن‌ها هم مثل هم نیستند. برخی تفاوت‌ها اصالت بیشتری دارد و مبنای تغییر در احکام اولیه (واجب و حرام) می‌باشد و برخی از تفاوت‌ها اصالت کمتری دارند و مبنای تغییر در احکام نمی‌شوند ولی در میان تمام راه‌های مباح موجود برای هر صنف با توجه به آن تفاوت‌ها برای هر کسی یک راه توصیه می‌شود. چیزی که نیاز به توضیح ندارد این است که اگر خداوند حکیم است و یکی را بلندتر و یکی را کوتاه‌تر خلق کرده اینها دلیلی داشته است و تصادفی و رندوم نبوده است، تمامی ویژگی‌های ظاهری هم باید در تصمیم‌گیری‌ها دخیل شمرده شوند که البته روایتی هم در همین راستا داریم که ظاهر چگونه خبر از باطن می‌دهد، ظاهرهای متفاوت عموماً باطن‌های متفاوت را نشان می‌دهد، اگرچه همه هم مرد باشند یا همه --در حالت کلی‌تر برای زن و مرد-- انسان باشند. این مسأله نشان می‌دهد که گردنه‌های مسیر زندگی مردها باید شباهت بیشتری به هم داشته باشند تا گردنه‌های زندگی خانم‌ها. اما نهایتاً هم این گردنه‌ها بین زن و مرد بی‌شباهت نباید باشند چون همه انسان هستند. به هر حال به لحاظ وضع باطن و ظاهر آنقدر شباهت داشته‌اند که در یک گروه تحت عنوان «انسان» طبقه‌بندی شده‌اند. اگر جنیان در گروه دیگری هستند حتماً واجباتات و محرمات یا لااقل مستحبات و مکروهات متفاوتی باید داشته باشند که همینطور هم هست، اگر اشتباه نکنم. گردنه‌های زندگی آنها هم به همین ترتیب با گردنه‌های زندگی ما متفاوت است (توجه شود که جنیان هم مخاطب همین قرآن هستند).
تفاوت در خلقت باطن و ظاهر انسان‌ها نشان‌دهنده‌ی تفاوت مسیر ایشان من‌الله الی الله است، اینکه هر کسی در هر روز حوادث متفاوتی را تجربه می‌کند هم همین را به خوبی نشان می‌دهد، خداوند همه را در موقعیت‌های یکسان نمی‌گذارد چون نقص‌ها و مزیت‌های انها یکسان نیست، پس مسیر تکاملشان هم نمی‌تواند یکسان باشد.
اگر صحبت از فضیلت مردها بر زن‌ها در قرآن آمده چیزی بیشتر از فضیلت پدر بر فرزند نیست، هر دو اعتباری هستند و محدود به همین دنیا. همانطور که در روال معمول زندگی هم غناء بر فقر فضیلت‌هایی را به طور طبیعی به همراه دارد که البته باز بدون اصالت است، همانطور که قدرت بدنی بر سستی و ضعف و بیماری فضیلت دارد و اینها باز لزوماً اصالت ذاتی ندارند. این‌ها وسیله هستند که انسان‌ها خودشان را، قوت و ضعف خودشان را، بشناسند و بعد با تکیه بر این شناخت سعی در اصلاح ضعف‌ها و تثبیت کردن قوت‌هایشان قدم بردارند. همانطور که امروز در روانشناسی تأکید می‌شود که استعدادهای بچه‌هایتان را تشخیص دهید و آنها را در همان مسیر پرورش استعدادهایشان قرار دهید خداوند استعدادهایی مطابق با ظرف وجودی ما به ما داده است که باید بالفعلشان کنیم، استعداد همه هم یکسان نیست، خودش هم به طور پیش‌فرض ما را در مسیر پرورش استعدادهایمان قرار داده و خداوند سرنوشت هیچ کسی را تغییر نمی‌دهد مگرآنکه خودش آن را در تغییر دهد (نهایت اختیار که البته استفاده‌ی از آن هم خوب نیست و سوء‌استفاده محسوب می‌شود). یک نفر استعدادش در گرو کشیدن سختی فقر شکوفا می‌شود (اللهم تفضل علی الفقراء بالصبر و القناعة در دعای امام زمان علیه‌السلام) و یکی در بهره داشتن از مواهب دنیایی (اللهم تفضل علی الأغنیاء بالتواضع و السعة) و ...
حالا با این حساب اگر تا اینجا همه متفق القول باشیم می‌شود پرداخت به تشخیص استعدادها، امکانات و بعد گردنه‌های در مسیر تکامل هر دسته از استعدادها ... زن و مرد چه تفات‌هایی دارند، مسیر تعیین شده برای بروز استعدادهای وجودی این دو صنف منطقی چیست؟ گردنه‌های مسیر تکاملشان کجاست؟ توشه‌ی گذر از آن گردنه‌ها چیست؟ کدام گردنه‌ها را کمتر مرد یا کمتر زنی در تاریخ توانسته است عبور کند و کدام را به لحاظ آماری اکثراً عبور کرده‌اند.

شاید هم در کل مطلب تاپیک را اشتباه متوجه شده‌ام؟
یا علی

owari;513712 نوشت:
مگر می‌خواهید زوو بازی کنید که یارکشی می‌کنید؟ گیرم که تعداد زنان رسیده‌ی به کمال بیشتر از تعداد مردهای رسیده به کمال باشند، چطور مطمئن می‌شوید که خودتان جزء آن دسته از زنها باشید که به کمال رسیده‌اند، البته ان شاء الله که باشید یا بشوید. یک خانم که به کمال نرسیده تمام عمرش را در دنیا تلاش کند که به مردها بگوید زنان خوب نزد خداوند تعداد بیشتری دارند تا مردان خوب، بعد برود آن طرف ببیند تمامی آن زنان جایگاه مطلبق شأن خود دارند و او خودش سرش بی‌گلاه مانده است، در تمام مدت که او داشته برای صنف خانم‌ها یارکشی می‌کرده و تفاخر می‌کرده آن خانم‌ها داشته‌اند خودسازی می‌کردند، تسلیم امر خدا بودند و اطاعت او را می‌کردند و محبت خداوند و خلفا و اولیائش و دشمنی دشمنانش را در دل می‌پروراندند و اعمال ما تأخر بسیاری را هم برای خود فراهم می‌کردند ... یا گیرم که تعداد آقایانی که به کمال رسیده‌اند بیشتر باشد باز چه سود برای ما دارد، گیرم که ۹۰٪ کسانی که در صف جلوتر از حقیر هستند زن بودند یا مرد۷ در رتبه‌ای که حقیر دارم چه تأثیری خواهد گذاشت؟ این بحث‌ها بی‌معنی است. زن مربی بچه‌هایش است و روی شوهرش هم تأثیر زیادی می‌تواند داشته باشد درست، مرد هم اگر مال حلال برای همسرش نیاورد نه فقط بچه‌های آن زن که تا ۴۰ نسل بعد هم عواقب آن را خواهند چشید و خود آن زن هم از کسب حرام شوهرش خیلی اوج نخواهد گرفت، اگرچه اگر مستضعف باشد خداوند می‌داند که چطور با او رفتار نماید.

دوست عزیز کی میخواد بگه به کمال رسیده ام ؟؟؟؟
اگه منظورت منم اگر به کمال رسیده بودم الان آواتارم خسته نبود یا حالتم ناراحت نبود
و به خدا یادم نمیاد چنین حرفی زده باشم من فقط یه فرمول نوشتم درخواست بدین حذفش کنن مهم نیست ولی اینکه بخواهیم تعداد دقیق رو به دست بیاریم فقط و فقط از طریق فرمول امکان پذیر می باشد حالا شما هر جور دوست دارید فکر کنید
البته اینکه زنان بیشتر به کمال برسند یا مردان برای من هیچ فرقی نمیکنه چون نفعی برام نداره و اینکه چرا باید برای موفقیت کسانی خوشحال باشم وقتی خودم موفق نیستم
انشاالله که قصد این تاپیک همان است که شما می فرمایید
حالا شما چرا همه بر ضد خانمی که میاد بر ضد این حرفها پست میزنه جبهه میگیرید اگه گفتن اینکه زنان بیشتر به کمال رسیده اند ناراحتتون کرده لطفا در مقابل کسانی هم که عکسش رو میگن جبهه بگیرین
در غیر این صورت اگر دوستان به خاطر پست بنده ناراحت شدند درخواست بدین تا یه فرمول برای مشخص کردن تعداد مردانی که به کمال رسیده اند بنویسم

(نگین);513716 نوشت:
دوست عزیز کی میخواد بگه به کمال رسیده ام ؟؟؟؟
اگه منظورت منم اگر به کمال رسیده بودم الان آواتارم خسته نبود یا حالتم ناراحت نبود
و به خدا یادم نمیاد چنین حرفی زده باشم من فقط یه فرمول نوشتم درخواست بدین حذفش کنن مهم نیست ولی اینکه بخواهیم تعداد دقیق رو به دست بیاریم فقط و فقط از طریق فرمول امکان پذیر می باشد حالا شما هر جور دوست دارید فکر کنید
البته اینکه زنان بیشتر به کمال برسند یا مردان برای من هیچ فرقی نمیکنه چون نفعی برام نداره و اینکه چرا باید برای موفقیت کسانی خوشحال باشم وقتی خودم موفق نیستم
انشاالله که قصد این تاپیک همان است که شما می فرمایید
حالا شما چرا همه بر ضد خانمی که میاد بر ضد این حرفها پست میزنه جبهه میگیرید اگه گفتن اینکه زنان بیشتر به کمال رسیده اند ناراحتتون کرده لطفا در مقابل کسانی هم که عکسش رو میگن جبهه بگیرین
در غیر این صورت اگر دوستان به خاطر پست بنده ناراحت شدند درخواست بدین تا یه فرمول برای مشخص کردن تعداد مردانی که به کمال رسیده اند بنویسم

خواهر عزیز، اعتراض حقیر به روند بحث در این تاپیک بود که هم البته شما را شامل می‌شد و هم سایرین را و صد البته در جایگاهی هم نیستم که بخواهم شما یا آن دوستان دیگر را نصیحت کنم، تمام حرف اعتراضیم هم همان بود که خودتان فرمودید آمارگیری برای یارکشی و بعد تفاخر اگر باشد اشتباه است (اینکه زنان بیشتر به کمال برسند یا مردان برای من هیچ فرقی نمیکنه چون نفعی برام نداره و اینکه چرا باید برای موفقیت کسانی خوشحال باشم وقتی خودم موفق نیستم). ابتدا روال منطقی بحث و نقشه‌ی آن را ترسیم کنید، طرح آن را که دادید به دنبال داده‌یابی بروید. این کار شما یک روند استهلاکی است، دو طرف آنقدر از خودشان و حرف خودشان دفاع می‌کنند که یا به یک نفر بر بخورد، یا یک طرف خسته شود یا تاپیک به علت زیادی بیهوده باز شدن بسته شود. کما اینکه خودتان در آن تاپیک دیگر اعلام کردید که خسته شدید واحتمالا هم مقصرش حقیر بودم، مطالب چندهمسری و ... ارتباطی به درستی الگو بودن اعراب یا الگو نبودن آنها نداشت.
بنابراین به خودتان نگیرید، خسته‌تر و ناراحت‌تر هم نشوید، حقیر نه مطمئن هستم که اصلاً هدف تاپیک را درست متوجه شده باشم و نه صلاحیت نصیحت شما و خط دادن به بحث شما را دارم، آن چند سطری که نوشتم هم گفتم شاید کمکی کند، نمی‌کند بفرمایید پاکش می‌کنم و ان شاء الله سر سوزنی هم ناراحت نخواهم بود.
یا علی

owari;513720 نوشت:
اعتراض حقیر به روند بحث در این تاپیک بود که هم البته شما را شامل می‌شد و هم سایرین را و صد البته در جایگاهی هم نیستم که بخواهم شما یا آن دوستان دیگر را نصیحت کنم،
حقیر نه مطمئن هستم که اصلاً هدف تاپیک را درست متوجه شده باشم و نه صلاحیت نصیحت شما و خط دادن به بحث شما را دارم، آن چند سطری که نوشتم هم گفتم شاید کمکی کند، نمی‌کند بفرمایید پاکش می‌کنم و ان شاء الله سر سوزنی هم ناراحت نخواهم بود.
یا علی

سلام علیکم

خیلی خوبه در این مواردی که برخلاف میل انسان هست (خدا رو هم نمیگویم) وجدانش رو در نظر بیاره و آزادمرد باشه حرف حق بزنه.

سوال تاپیک اگر صحیح باشد و از میان همه افراد به کمال رسیده فقط 4 زن به کمال رسیده باشند(4 زن در مقابل 124 هزار پیغمبر +12 امام) باید این نسبت درمورد مردم عادی هم صدق کند.

به همین نسبت در میان مردم عادی هم فقط تعداد انگشت شماری از زنان ایمان دارند آنهم ایمانی ضعیف (چون به کمال نرسیده اند) و البته همینها هم اکثرشان مطابق احادیث ایمانشان به کفر آلوده است و جهنمی هستند.

اگر یک تخمینی بزنیم خواهیم دید که آنهم عدد قابل توجهی نیست و باید گفت که خداوند بهشت را برای مردان آفریده. آیا این عقلانیست؟

اما سوال بنده از شما که با توجیه هایتان به حمایت از این تاپیک برخاستید اینجاست که وقتی اینهمه احادیث گهربار تربیتی درمورد زنان هست چرا باید اینگونه احادیث مطرح شود؟

حدیث (1) امام صادق عليه السلام :

أَكثَرُ الخَيرِ فِى النِّساءِ؛

بيشترين خير و بركت در زنان است.

من لايحضره الفقيه، ج3، ص385، ح4352

حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اَلمَرأَةُ الصّالِحَةُ أَحَدُ الكاسِبَينِ؛

زن شايسته يكى از دو عامل پيشرفت خانواده است.

مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج14 ، ص171 ، ح16411 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج100، ص238، ح39

حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

وَ نِساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مُميلاتٌ مائِلاتٌ رُؤُوسُهُنَّ كَأَسنِمَةِ البُختِ المائِلَةِ لايَدخُلنَ الجَنَّةَ و َلايَجِدنَ ريحَها وَ إنَّ رِيحَها لَيُوجَدُ مِن مَسيرَةِ كَذا وَ كَذا؛

(در آينده) زنانى پيدا مى شوند كه در عين پوشيدگى برهنه اند (لباس هاى بدن نما و جوراب هاى نازك مى پوشند) هوسباز و دلفريب مى باشند، موهاى خود را طورى آرايش مى كنند كه مانند كوهان شتر جلوه مى كند. اينان داخل بهشت نمى شوند و حتى بوى آن را استشمام نمى كنند، با اين كه بوى بهشت از راه بسيار دور شنيده مى شود.

لسان العرب ج11 ، ص637 - تاج العروس من جواهر القاموس ج15 ، ص708

حدیث (4) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

إِنَّ خَيرَ نِسائِكُمُ الوَلُودُ الوَدُودُ لعَفيفَةُ، العَزيزَةُ فى أَهلِهَا، الذَّليلَةُ مَعَ بَعلِهَا، المُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوجِها، الحِصانُ عَلى غَيرِهِ الَّتى تَسمَعُ قَولَهُ وَ تُطيعُ أَمرَهُ... ؛

بهترين زنانتان، آن زن زايا، بسيار مهربان و پاكدامن است كه براى شوهرش خودآرايى مى كند و از غير او خود را محفوظ نگه مى دارد، حرف شوهرش را مى شنود و فرمان او را اطاعت مى كند... .

كافى(ط-الاسلامیه) ج5، ص324، ح1

حدیث (5) امام باقر عليه السلام :

لا شَفيعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛

هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست.

خصال ج2 ، ص 588

حدیث (6) امام على عليه السلام :

صيانَةُ المَرأَةِ أَنعَمُ لِحالِها و َأَدوَمُ لِجَمالِها؛

محفوظ بودن و پاكدامنى براى سلامتى زن مفيدتر است و زيبايى او را بادوام تر مى كند.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم 405 ، ح9286

حدیث (7) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

إنَّ اللّه تَبارَكَ و َتَعالى عَلَى الناثِ أَرأَفُ مِنهُ عَلَى الذُّكُورِ و َما مِن رَجُلٍ يُدخِلُ فَرحَةً عَلَى امرَأَةٍ بَينَهُ وَ بَينَها حُرمَةٌ إِلاّ فَرَّحَهُ اللّه تَعالى يَومَ القيامَةِ؛

خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هيچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى كند، مگر آن كه خداوند متعال او را در قيامت شاد مى كند.

كافى(ط-الاسلامیه) ج6، ص6، ح7

حدیث (8) امام على عليه السلام :

وَ لا تُمَلِّكِ المَرأَةَ أَمرَها ما جاوَزَ نَفسَها فَإِنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ و َلَيسَت بِقَهرَمانَةٍ... ؛

كارى كه در توان زن نيست به او مسپار زيرا او چون گُلى است (ظريف و آسيب پذير) نه قهرمان و كار فرما.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 405 ، نامه 31

حدیث (9) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اَلحَياءُ حَسَنٌ وَلكِن فِى النِّساءِ أَحسَنُ؛

حيا خوب است ولى براى زنان خوب تر است.

نهج الفصاحه ص578 ، ح 2006

حدیث (10) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

أَيُّمَا امرَأَةٍ ماتَت و َزَوجُها عَنها راضٍ دَخَلَتِ الجَنَّةَ؛


هر زنى، از دنيا برود و شوهرش از او راضى باشد، به بهشت مى رود.

نهج الفصاحه ص359 ، ح 1022

حدیث (11) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اِستَوصُوا بِالنِّساءِ خَيرا؛


يكديگر را به رفتار نيك با زنان سفارش كنيد.

مسترک الوسایل و مستنبط المسایل ج14 ، ص253 ، ح16628 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج33، ص628

حدیث (12) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

عِفُّوا تَعِفُّ نِساؤُكُم؛

پاكدامن باشيد تا زنانتان پاكدامن باشند.

نهج الفصاحه ص373 ، ح 1089

حدیث (13) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ كانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبيلِ اللّه ، فَاِذا وَضَعَت كانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت كانَ لَها بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعيلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكِ ؛

هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند و هنگامى كه فارق شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى كه شير بدهد ، در هر بار مكيدن ، پاداش آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل عليه السلام براى اوست و آن گاه كه شيردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گويد : «عمل را از نو آغاز كن كه بى ترديد ، آمرزيده شدى» .

امالى (صدوق) ص 412 - 411

حدیث (14) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

خيرهنّ أيسرهنّ صداقا


با بركت ترين زنان، كم مهريّه ترين آنان است.


نهج الفصاحه ص475 ، ح1536

حدیث (15) امام جعفر صادق علیه السلام :

اَلحَياءُ عَشَرَةُ أَجزاءٍ فَتِسعَةٌ فِى النِّساءِ وَ واحِدٌ فِى الرِّجالِ؛


حيا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و يك جزء در مردان.


من لا یحضر الفقیه ج3 ، ص468

حدیث (16) امام على عليه السلام :

جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ؛


جهاد زن خوب شوهردارى كردن است.


کافی(ط-الاسلامیه) ج5 ، ص9 - خصال ج2 ، ص 620

حدیث (17) پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله :

اَطْعِمُوا الْمَرأَةَ فى شَهْرِها الَّذى تَلِدُ فيهِ التَّمْرَ فَاِنَّ وَلَدَها يَكونُ حَليما نَقيّا ؛
به زن، در ماهى كه زايمان كرده ، خرما بدهيد ، چرا كه فرزند او بردبار و پاك مى ‏شود.

مكارم الأخلاق ص 169

حدیث (18) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

ما مِن اِمْرَاَةٍ حامِلَةٍ اَكَلَتِ الْبِطِّيخَ اِلاّ يَكونُ مَولودُها حَسَنَ الْوَجْهِ وَ الْخُلُقِ ؛
هيچ زن باردارى نيست كه خربزه بخورد ، مگر اين كه فرزندش زيبا و خوش اخلاق مى‏گردد .

طب النبي صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، ص 29

حدیث (19) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛
عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر.

نهج الفصاحه ص578 ، ح 2006

حدیث (20) پيامبر اعظم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

أیُّما امراةٍ آذَت زَوجَها بِلِسانِها لَم یَقبَلِ اللهُ مِنها صَرفاً وَ لا عَدلاً وَ لا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حَتَّی تُرضیهُ وَ إن صامَت نَهارَها وَ قامَت لَیلَها ... وَ کانَت فی أوَّلِ مَن تَرِدُ النّارَ وَ کَذَلِکَ الرَّجُلُ إذا کانَ لَها ظالِما


هر زنی که شوهر خود را بیازارد، خداوند هیچ انفاق و عوض و کار نیکی را نمی پذیرد تا او را راضی کند، حتی اگر روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند و ... چنین زنی اولین کسی است که وارد آتش خواهد شد، و همچنین است اگر مرد به زنش ستم روا دارد.


وسائل الشیعه ج20 ص211

حدیث (21) امام علی علیه السلام:

إِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة


همانا زن گل است و قهرمان نیست

.امین.;513747 نوشت:
سلام علیکم

خیلی خوبه در این مواردی که برخلاف میل انسان هست (خدا رو هم نمیگویم) وجدانش رو در نظر بیاره و آزادمرد باشه حرف حق بزنه.

سوال تاپیک اگر صحیح باشد و از میان همه افراد به کمال رسیده فقط 4 زن به کمال رسیده باشند(4 زن در مقابل 124 هزار پیغمبر +12 امام) باید این نسبت درمورد مردم عادی هم صدق کند.

به همین نسبت در میان مردم عادی هم فقط تعداد انگشت شماری از زنان ایمان دارند آنهم ایمانی ضعیف (چون به کمال نرسیده اند) و البته همینها هم اکثرشان مطابق احادیث ایمانشان به کفر آلوده است و جهنمی هستند.

اگر یک تخمینی بزنیم خواهیم دید که آنهم عدد قابل توجهی نیست و باید گفت که خداوند بهشت را برای مردان آفریده. آیا این عقلانیست؟

اما سوال بنده از شما که با توجیه هایتان به حمایت از این تاپیک برخاستید اینجاست که وقتی اینهمه احادیث گهربار تربیتی درمورد زنان هست چرا باید اینگونه احادیث مطرح شود؟

...

سلام علیکم مؤمن،
متوجه منظورتان نشدم، فقط خاطرم هست که وقتی این تاپیک آغاز شد افراد زیادی موضوع آن را نادرست یا بیهوده تشخیص دادند تا اینکه استارتر آمد و توضیح داد که منظورش آن چیزها نبوده و چیز دیگری بوده است، حالا چرا آن نیت را آنطور به زبان آوردند نمی‌دانم و برای حقیر هم جای سؤال است، اما توجیه حقیر در راستای نیتی است که اعلام کردند داشته‌اند (در پست‌های شماره‌ی 8 و ۲۲).
حقیر وقتی با خانمم ازدواج کردم شهادت دادم که ایشان از خیلی از جهات خیلی از حقیر جلوتر هستند، الحمدلله، خانم‌های دیگری را هم دیده‌ام که به گرد پایشان هم نمی‌رسم، پذیرش اینکه فقط چهار زن عاقبت‌بخیر باشند مثل این است که بپذیرم هرگز رنگ عاقبت‌بخیری را نخواهم دید. بنابراین نه تنها منکر ارزش خانم‌ها نیستم که خداوند را هم شاکر هستم که خانم‌ها را ساده آفرید تا شوهرانشان را بتوانند دوست داشته باشند (نکته‌ی لطیف یکی از علما بود که البته آنچه برای ایشان لطیفه بود برای حقیر خاطره است). با این حال وضع کنونی زنان در جامعه هم درست نیست و در شأن ایشان نیست، مسائل دیگری هم درباره‌ی حقوق زن و مرد و تفاوت‌ها و تشابه‌های ایشان مطرح است که در جامعه اشتباه جا افتاده است، زمانی پذیرش بخش بزرگی از آنها برای خودم هم سخت بود ولی وقتی ارزش‌گذاری روی اشیاء و اعمال و نیات به عهده‌ی دین باشد چاره‌ای جز پذیرش آنها به عنوان ارزش وجود نخواهد داشت، باید کم‌کم از شرع تبعیت نمود تا ارزش بودن ارزش‌های خداوندی را درک نماییم. شناسایی شباهت‌ها و اختلاف‌ها، بعد شناسایی استعدادها، ضعف‌ها و قوت‌ها، اختلاف در نوع آزمایشهای پیش روی هر دو صنف در مسیر تکامل الی‌الله، سپس شناسایی گردنه‌ها و تخمین سختی و آسانی از روی بررسی تاریخی و اجتماعی (مثلاً به صورت آماری که دوستمان بیان کردند) در این راستا به نظر حقیر می‌تواند مفید باشد. اگر این تاپیک در این راستا باشد به شخصه برای خودم مفید خواهد بود ...

هو الناظر

البته نکته ای هم که خودم بهش پی بردم

owari;513809 نوشت:
خانم‌ها را ساده آفرید تا شوهرانشان را بتوانند دوست داشته باشند (نکته‌ی لطیف یکی از علما بود که البته آنچه برای ایشان لطیفه بود برای حقیر خاطره است). با این حال وضع کنونی زنان در جامعه هم درست نیست و در شأن ایشان نیست،

جالا این لطیفه بود...اما در کل راه رسیدن به کمال هم متفاوته و خداوند یه جور دیگه به خانم ها رو حالات قرب میده ...

بطور مثال فک کنید یه خانم دارای کمالات و درجات قرب باشه و چشم برزخی داشته باشه ادم ها رو بصورت...ببینه ، اصلا روحیه زن میپذیره همچین چیزی رو؟

اما درباره حدیثی که جناب ملاصدرا میگن.... بله فقط چهار تا زن...مثل اینکه بگن چرا فقط پنج تن ؟؟؟ یا چرا حضرت رسوالله و یا امیر المومنان بخاطر حضرت فاطمه خلق شدند و هزار مورد دیگه...

خیلی واضحهه...ای کاش کمی تعقل می کردیم!

موضوع قفل شده است