فرق بقا برای انسان و خدا

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق بقا برای انسان و خدا

فرق مفهوم بقا برای انسان که در بهشت یا جهنم باشه با مفهوم باقی که برای خدا میگیم چیه ! منظورم اینه که هر دو تا نامحدودن یا فقط واسه خدا نامحدوده ! یا بهتر بگم بعد از اون انسان در هر شکلی که هست همانند خدا باقی میشه ؟؟؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب

طبق آنچه در قرآن و روایات آمده، انسان با مردن نابود نمی شود، بلکه از این دنیای فانی به دیار باقی می رود و نزد پروردگار خود روزی می خورد. «وَ لَا تحَْسَبنَ‏َّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُون»( آل عمران، 169) كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

علاوه بر این، در قرآن، کلمه «خالدون» زیاد به کار برده شده است، و این نشان گر این است که انسان ها در آخرت باقی بوده و ابدی هستند «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ»(بقره، 39) كسانى كه كافر شوند، و آيات خدا را تكذيب كنند خود اهل جهنّمند و جاودانه در آنجا خواهند بود .
«وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ»( بقره، 25) به آنان كه ايمان آورده‏اند، و كارهاى شايسته كرده‏اند، بشارت ده كه برايشان بهشتهايى است كه در آن نهرها جارى است. و هر گاه كه از ميوه‏هاى آن برخوردار شوند گويند: پيش از اين، در دنيا، از چنين ميوه‏هايى برخوردار شده بوديم، كه اين ميوه‏ها شبيه به يكديگرند. و نيز در آنجا همسرانى پاكيزه دارند و در آنجا جاودانه باشند.

پس به تصریح قرآن کریم غیر از خداوند متعال، موجودات دیگری هم ابدی هستند، ولی آنچه موجب جدا شدنِ ابدیت خداوند متعال از ابدی بودن دیگر موجودات است، ذات هر یک از این دو است که ذات یکی عین فقر و نیاز به علتی غیر از خود بوده و ذات دیگری عین غنا و بی نیازی است.

برای توضیح بیشتر ذکر دو مقدمه ضروری است :

مقدمه اول : موجودات ممکن (ما سوی الله) واجب بالغیر هستند
هیچ موجودی بدون وصف ضرورت، تحقّق نمی یابد یعنی وقتی علت تامه محقق شد معلول بالضرور محقق می شود، و به قول فلاسفه «الشیء مالم یجب لم یوجد» یعنی: موجود یا ذاتا واجب الوجود است و خود به خود ضرورت وجود دارد و یا ممکن الوجود است، و چنین موجودی تنها در صورتی تحقّق می یابد که علّتی آن را (ایجاب) کند و وجود آن را به حدّ ضرورت برساند یعنی امکان عدم نداشته باشد.

لذا همه موجودات ممکن از این نظر واجب بالغیر هستند(یعنی عین فقر و نیاز به واجب بالذات می باشند) ، ممکن الوجود وجودی است که نه اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم و به عبارتی دیگر وجود و عدم برایش یکسان است اگر علت تامه اش متحقق شد موجود می شود و الا بوجود نمی آید، اما وقتی وجود برای آن ضروری شد (علت تامه محقق گشت) وجودش واجب می شود منتهی واجب بالغیر نه واجب بالذات. ( درسهای الهیات شفا ، شهید استاد مرتضی مطهری جلد : 1 صفحه : 155)

مقدمه دوم: موجودی که واجب شد (چه بالذات و چه بالغییر) ابدی است چون چیزی که موجود شد معدوم شدنش محال است. (نهایه الحکمه علامه طباطبایی)

نتیجه :
هم خداوند باقی و ابدی است و هم انسان تا ابد باقی است ، با این تفاوت که باقی بودن خداوند بالذات است ولی باقی بودن انسان بالعرض و عین فقر و نیاز به خداوند سبحان می باشد .

vahid khezry;394228 نوشت:
فرق مفهوم بقا برای انسان که در بهشت یا جهنم باشه با مفهوم باقی که برای خدا میگیم چیه ! منظورم اینه که هر دو تا نامحدودن یا فقط واسه خدا نامحدوده ! یا بهتر بگم بعد از اون انسان در هر شکلی که هست همانند خدا باقی میشه ؟؟؟

سلام
بقای انسان در سایه بقای الهی مانند بقای نور خورشید به بقای اوست
یعنی هرچند هردو باقی اند اما یکی بقای خود را از دیگری می گیرد
والله الموفق

جمع بندی

موضوع: ابدی بودن انسان

پرسش:
فرق مفهوم بقا برای انسان که در بهشت یا جهنم باشه با مفهوم باقی که برای خدا میگیم چیه ! منظورم اینه که هر دو تا نامحدودن یا فقط واسه خدا نامحدوده ! یا بهتر بگم بعد از اون انسان در هر شکلی که هست همانند خدا باقی میشه ؟؟؟

پاسخ:
طبق آنچه در قرآن و روایات آمده، انسان با مردن نابود نمی شود، بلکه از این دنیای فانی به دیار باقی می رود و نزد پروردگار روزی داده می شود. «وَ لَا تحَْسَبنَ‏َّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُون»[1] كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.
اما فرق بین بقاء خداوند و بقاء انسان در این است که بقاء برای خداوند ذاتی است ، یعنی چون خداوند واجب الوجود است بقاء نیز برای وی ضرورت ذاتی می شود چرا که وجود واجب، ازلی و ابدی است؛ اما بقاء برای غیر خداوند مانند انسان و ... غیر ذاتی است.
به اصطلاح فلاسفه وجود برای موجودات ممکن ضرورت بالغیر دارد یعنی وجود آن‌ها ربط محض به وجود واجب است. لذا فلاسفه این موجودات را واجب بالغیر می نامند و چنین موجوداتی هم بقاء ابدی دارند؛ اما بقائشان وابسته به بقاء خداوند است.[2] چنانچه بقاء نور خورشید وابسته به بقاء خورشید است، بقاء انسان نیز وابسته به بقاء خدواند می باشد .

[1] آل عمران، 169
[2] درسهای الهیات شفا ، شهید استاد مرتضی مطهری جلد : 1 صفحه : 155

موضوع قفل شده است