جمع بندی رابطه میان رجعت و تکامل

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه میان رجعت و تکامل

سلام خدمت کارشناس محترم.

بنده می خواهم پیرامون اصل رجعت سوال کنم.
به اعتقاد بنده این مطلب بسیار گنگ است. منظور از تکامل چیست؟
انسان وظیفه دارد که در هر لحظه از زندگی خود وظیفه خویش را نسبت به خدا و خود و دیگران بشناسد و به آن عمل کند و پس از مرگ هم بر اساس آن معرفتی که خدا به او داده حساب و کتاب می شود. دنیا محل گذر و امتحان و آزمایش است. شهادت نهایت کمال است. کسی که جان خویش را در راه خدا ارزانی می کند در واقع به چنان تکاملی از معرفت الهی رسیده است که دنیا برایش بی ارزش باشد.
ایا این تکامل نیست؟
آیا مومنان واقعی که برای دنیا ارزشی قایل نیستند و به حیات جاویدان پس از مرگ اعتقاد دارد و عاشق خدا و لقای اویند آیا زندگی در دنیا برایشان تکامل می آورد؟
یا اصلا شیعیان که اعتقاد دارند ائمه انسانهای کاملی هستند برای تکامل به این دنیا باز میگردند؟!!!
لذا باید ابتدا تعریف کاملی از واژه تکامل داد به طوریکه سوالات بالا پاسخ داده شوند؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد هادی

باسلام و عرض ادب

ضمن تقدیر و تشکر از پرسش خوب تان ؛ تکامل این است که انسان در عالم دنیا استعدادهای والای خود را بالفعل کرده و هر «آن» به خداوند تبارک و تعالی تقرب جوید ، كمال هر موجودى در شكوفايى و به فعليت رسيدن استعدادهاى بالقوه اوست.(اخلاق اسلامی محمد علی سادات)
مقصد نهایی حیات انسان آن چنان که از آیات قرآنی دریافت می شود مقام و مرتبتی است که از آن به «نزد خدا» تعبیر می شود، یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاهی می رسد که آن جا، نزد خدا و جوار رحمت اوست.

کمال نهایی انسان را خداوند سبحان در قرآن کریم این چنین بیان می فرماید:
«انَّ المُْتَّقِينَ فىِ جَنَّاتٍ وَ نهََر فىِ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِر» به تحقیق پرهیزگاران در باغها و نهرها (ی بهشت جاودانی) منزل خواهند گزید.در جایگاهی راستین «نزد» خداوند سلطنت و عزت متنعمند (قمر 55)

یعنی رسیدن به قرب الهی کمال نهایی انسان است اما قرب الهی هم دارای درجات متفاوتی است ، هر یک از انسانها بر اساس میزان و کیفیت اعمال خویش در پیشگاه خداوند درجه یا درجاتی دارند و هر فرد و گروهی در درجه و مرتبه‌ای قرار دارد ،«هم درجات عند الله» آنان در پیشگاه خدا دارای درجاتی هستند(انسان شناسی محمود رجبی) شهدای کربلا در یک درجه از قرب الهی متنعم هستند و شهدای دیگر در مرتبه دیگر قرب الهی . در میان خود شهدای کربلا نیز برخی از آنان مانند حضرت ابوالفضل علیه السلام در رتبه بالاتری از قرب الهی نسبت به بقیه شهدای کربلا قرار دارند .

امام حسین علیه السلام فرمود:
و انّ للعباس عند الله عزوجل منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامه (شيخ صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسين، بي تا، ص68) حضرت عباس آنچنان مقامي نزد خداوند دارد که همه شهيدان در روز قيامت به آن غبطه مي خورند.

لذا اینکه فرمودید شهادت کمال نهایی انسان است ، مطلب صحیحی است اما نکته اصلی در این جاست که کمال نهایی انسان «نزد خدا» خود دارای مراتب و درجات متفاوتی است و شهدا با توجه به مقام معنوی و معرفت خود به این درجات عالیه می رسند.

بنابراین شهدایی که در هشت سال جنگ تحمیلی و انقلاب و... به فیض شهادت نائل آمدند به تعبیر قرآن کریم «عند ربهم یرزقون» اند اما همین شهدا می توانند به مراتب بالای قرب الهی نیز برسند و این مقدور نیست مگر اینکه تمامی استعدادهای بالقوه خود را در همین دنیا بالفعل کرده تا بتوانند به مراتب بالاتری از درجات قرب الهی نائل بشوند .

بنابراین آنچه از بیانات فوق روشن می شود این است که: رجعت فرصت مناسبی است که شهداء به دنیا بازگشته و سیر تکاملی خود را ادامه دهند و به بالاترین درجه قرب الهی نائل آیند .

در روایات آمده است:
«بازگشت مؤمنين محض براي اين است که به بهره ی کامل از زندگي نائل شوند. اگر اين افراد با مرگ عادي از دنيا رفته اند باز مي گردند تا در رکاب امام معصوم به فوز شهادت نائل شوند و اگر با شهادت از دنيا رفته اند باز مي گردند تا با مرگ طبيعي از دنيا رحلت کنند. در رواياتِ رجعت، اهل بيت(ع) مطالب فوق را با استناد به آيات قرآني بيان کرده اند».

نکته دیگر اینکه هم چنان که رتبه شهدا یکسان نیست مرتبه مومنین هم با همدیگر متفاوت است ، درجه پایین مومن بودن این است که دنیای مادی برایش بی ارزش است و به حیات جاویدان اعتقاد دارد، اما آیا حقیقت مومن بودن در همین حد است ؟ مومن می تواند به درجه ای از اخلاص و معنویت برسد که حتی ارزش ها را هم ارزش نداند،ارزش واقعی در نزد چنین شخصی نه بهشت است نه حیات جاویدان بلکه خود خداست که برای وی ارزش می شود ، آیا این دو در صورت رحلت و یا شهادت در یک درجه خواهند بود؟ مسلما مقام این دو در آخرت متفاوت است اولی در یک جایگاه از قرب الهی است و دومی در جایگاه دیگری از قرب الهی قرار دارد .

لذا رجعت می تواند فرصت مناسبی پیش بیاورد که مومنین جایگاه اصلی خود را در زمان ظهور به دست بیاورند و از جایگاه اول به جایگاه دوم برسند که چیزی جز خدا برایشان ارزش نباشد . و به مقامی نائل آیند که بهشت هم برای آنها غبطه بخورد .

نتیجه :

آنچه از آیات و روایات فهمیده می شود ؛اصلی ترین فلسفه رجعت ، تکامل است ، چون مؤ منان واقعى در مسير تكامل معنوى با موانعى در زندگى روبرو بوده اند تكامل آنان ناتمام مانده است لذا رجعت و بازگشت به دنیا می تواند فرصتی خوبی برای تکامل معنوی مومنین باشد. (والله العالم)

برای مطالعه بیشتر در ارتباط با موضوع رجعت کتاب ذیل را مطالعه بفرمایید:
(«خودشناسى براى خودسازى» و مباحث «انسان شناسى» از سلسله درسهاى «معارف قرآن» از استاد مصباح یزدى)

هادی;393995 نوشت:
لذا رجعت می تواند فرصت مناسبی پیش بیاورد که مومنین جایگاه اصلی خود را در زمان ظهور به دست بیاورند و از جایگاه اول به جایگاه دوم برسند که چیزی جز خدا برایشان ارزش نباشد . و به مقامی نائل آیند که بهشت هم برای آنها غبطه بخورد .

با سلام خدمت شما کارشناس محترم.
سوالی که پیش می آید این است که در متون دینی آمده که برخی از مومنین از این امر برخوردار خواهند شد نه همه آنها.
حال سوال اینجاست که این گزینش بر چه اساس صورت می گیرد و چرا باید برخی فرصت رسیدن به کمالات بیشتر را پیدا کنند و برخی از این فرصت محروم باشند؟
سوال دوم که مطرح است این است که مگر شیعیان معتقد نیستند که امامان شیعه از بالاترین درجه قرب الی الله برخوردارند. حال رجعت آنها به چه علت صورت می گیرد؟ آنها که به لحاظ صفات کمالی کمبود ندارند؟
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;394100 نوشت:

با سلام خدمت شما کارشناس محترم.
سوالی که پیش می آید این است که در متون دینی آمده که برخی از مومنین از این امر برخوردار خواهند شد نه همه آنها.
حال سوال اینجاست که این گزینش بر چه اساس صورت می گیرد و چرا باید برخی فرصت رسیدن به کمالات بیشتر را پیدا کنند و برخی از این فرصت محروم باشند؟

با سلام و تشکر از شما بزرگوار

آنچه از آیات و روایات استفاده مي‌شود اين است كه رجعت همگاني نيست. و منحصر به جمعي از مؤمنان محض و مشركان محض خواهد بود .
حضرت صادق(ع) در روایتی فرمودند:

« إنّ الرّجعة ليست بعامّةٍ، وهي خاصّةٌ. لايرجع إلّا من محَض الايمان محضاً او محّض الشّرك محضا»به درستي كه رجعت براي همه نيست، بلكه به جمعي خاص اختصاص دارد، رجعت (بازگشت) نمي‌كنند مگر مؤمنان راستين و مشركان فرو رفته در شرك محض و غير از آنها هيچ كس به دنيا باز نمي‌گردد.( مجلسي، بحار الانوار، ج 53، ص39، حديث1)

اما اینکه چرا رجعت اختصاص به مومنین محض دارد؟
سر این مطلب را علی رغم جستجو در روایات و برخی آثار بزرگان نیافتم اما می توان با توجه به آیات قرآن کریم که هدف را عبودیت و بندگی انسان می داند اینگونه پاسخ داد:

تمام همّ و غم مومنین محض در این دنیا، وصول الی الله بوده و هدفی جز تقرب الی الله نداشتند ؛چنین مؤمنانی احیانا در مسير تكامل معنوى با موانعى در زندگى روبرو بوده اند که تكامل آنان ناتمام مانده است ، اما همّ و غم مومنین غیر محض خدا نبود بلکه نماز را برای کسب بهشت و ادای تکلیف می خواندند و گناه را به خاطر ترس از جهنم ترک می کردند لذا چنین کسانی اساسا به فکر تکامل نبوده اند تا همّ و غمی برای ادامه سیر تکاملی خود داشته باشند فلذا رجعت مخصوص مومنینی است که هدفشان تکامل و وصول به حق بود و خدا را به خاطر خود خدا و به خاطر عشق به خدا عبادت می کردند نه به خاطر بهشت و نه به خاطر ترس از جهنم .

فلذا مومنینی که با خداوند بسان تاجر رفتار می کردند چون فکرشان معامله با خدا بود و بهشت را در قبال عمل می خواستند چنین کسانی از این فرصت محروم اند . و فقط مومنان محض که عبودیت و بندگی خداوند را می کردند تا به کمال نهایی انسان (قرب الی الله) برسند این فرصت را دارند که در دولت کریمه حضرت مهدی (عج) مسیر تکاملی خود را ادامه دهند .

شریعت عقلانی;394100 نوشت:

سوال دوم که مطرح است این است که مگر شیعیان معتقد نیستند که امامان شیعه از بالاترین درجه قرب الی الله برخوردارند. حال رجعت آنها به چه علت صورت می گیرد؟ آنها که به لحاظ صفات کمالی کمبود ندارند؟
و من الله توفیق

[=&quot]در رابطه با پرسش دوم حضرت عالی

[=&quot]همانطور که در پرسش حضرت عالی مطرح شده تکامل برای ائمه علیهم السلام مفهوم ندارد چرا که این بزرگواران انسان کامل بوده و تمامی کمالات یک انسان را دارا هستند ؛ رجعت ایشان به خاطر امامت بر امت اسلامی است .

[=&quot]از برخی روایات چنین فهمیده می شود که ائمه علیهم السلام هم اکنون در عوالم دیگری غیر از این دنیا امامت می کنند و رجعت ائمه زنده شدن نیست بلکه بازگشت به همین دنیا و امامت در این دنیاست ، لذا فلسفه رجعت ائمه علیهم السلام امامت در این دنیاست .

[=&quot] [=&quot](بر گرفته از سیدمرتضی علم الهدی، رسائل شریف مرتضی، ج1، ص125)

[=&quot]

هادی;394295 نوشت:
« إنّ الرّجعة ليست بعامّةٍ، وهي خاصّةٌ. لايرجع إلّا من محَض الايمان محضاً او محّض الشّرك محضا»به درستي كه رجعت براي همه نيست، بلكه به جمعي خاص اختصاص دارد، رجعت (بازگشت) نمي‌كنند مگر مؤمنان راستين و مشركان فرو رفته در شرك محض و غير از آنها هيچ كس به دنيا باز نمي‌گردد.( مجلسي، بحار الانوار، ج 53، ص39، حديث1)

اما اینکه چرا رجعت اختصاص به مومنین محض دارد؟


با سلام و تشکر از پاسخ گویی شما
1. با توجه به حدیثی که ذکر کردید رجعت مخصوص مومنین محض نیست. بلکه به مشرکان محض هم اختصاص دارد. مشرکان محض چرا رجعت می کنند؟
2. در ضمن اگر ممکن است ضرورت و لزوم رجعت را از دیدگاه قرآن بفرمایید.
هادی;394302 نوشت:
همانطور که در پرسش حضرت عالی مطرح شده تکامل برای ائمه علیهم السلام مفهوم ندارد چرا که این بزرگواران انسان کامل بوده و تمامی کمالات یک انسان را دارا هستند ؛ رجعت ایشان به خاطر امامت بر امت اسلامی است .

از برخی روایات چنین فهمیده می شود که ائمه علیهم السلام هم اکنون در عوالم دیگری غیر از این دنیا امامت می کنند و رجعت ائمه زنده شدن نیست بلکه بازگشت به همین دنیا و امامت در این دنیاست ، لذا فلسفه رجعت ائمه علیهم السلام امامت در این دنیاست .

(بر گرفته از سیدمرتضی علم الهدی، رسائل شریف مرتضی، ج1، ص125)


3. اگر قرار بود که رجعت امامان به دلیل حکومت بر مردم باشد خوب همان امام زمان (عج) که ظهور می کند همانطور که تا الان خداوند او را زنده نگه داشته است تا قیامت هم او را زنده نگه دارد برای حکومت بر مردم. چه نیازی به رجعت امامان دیگر هست؟
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;394323 نوشت:
با توجه به حدیثی که ذکر کردید رجعت مخصوص مومنین محض نیست. بلکه به مشرکان محض هم اختصاص دارد. مشرکان محض چرا رجعت می کنند؟

سلام علیکم ؛با عرض پوزش از بابت تأخیر

در روايات بيان شده که رجوع کفار محض براي اين است که مجازات آنها کامل شود و از مجازات دنيوي و اخروي به طور کامل برخوردار شوند.
سید مرتضی(ره) در پاسخ کسانی که از حقیقت رجعت پرسیده اند، می نویسد: آنچه شیعیان بدان باور دارند، این است که خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) جمعی از شیعیانش را که قبلاً از دنیا رفته اند، زنده می کند تا به ثواب یاری آن حضرت نائل شوند و دولت کریمه او را مشاهده کنند و نیز گروهی از دشمنان آن حضرت را زنده می کند تا از آنان انتقام بگیرد.( سیدمرتضی علم الهدی، رسائل شریف مرتضی، ج 1، ص 125)

گروهي از منافقان و كافران جبار سرسخت علاوه بر كيفر خاص خود در رستاخيز بايد مجازات هايي در اين جهان، نظير آن چه اقوام سركشي مانند فرعونيان و عاد و ثمود، و قوم لوط ديدند ببينند، و تنها راه آن رجعت است.( تفسير نمونه، ج 15، ص 559)

امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايند:
هيچ شخص نيک و بدي از اين امت نيست مگر اين‌که رجعت مي‌کند، اما مؤمنان برمي‌گردند تا اين‌که عزيز شده، چشمان آنان به ديدار مولايشان روشن شود و فجّار و منافقان برمي‌گردند تا اين‌که ذلّت خداوند نصيب آن‌ها گردد (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 64)

شریعت عقلانی;394323 نوشت:
اگر قرار بود که رجعت امامان به دلیل حکومت بر مردم باشد خوب همان امام زمان (عج) که ظهور می کند همانطور که تا الان خداوند او را زنده نگه داشته است تا قیامت هم او را زنده نگه دارد برای حکومت بر مردم. چه نیازی به رجعت امامان دیگر هست؟
و من الله توفیق

در رجعت ائمه علیهم السلام (با توجه به متواتر بودن روایات) هیچ شکی وجود ندارد ، برخی روایات تصریح می کنند اولین کس از ائمه که رجعت می فرمایند امام حسین علیه السلام می باشد. «من اولين كسي خواهم بود كه زمين شكافته مي شود و رجعت مي كنم» (بحار الانوار ج 53، ص 62) برای پاسخ به پرسش حضرت عالی مطلبی از روایات نیافتم .
اما جواب نقضی به پرسش حضرت عالی این است که اگر قرار بود یک امام حکومت کند خداوند همان ابتدا امام اول شیعیان را به رهبری جامعه می گماشت و وی را زنده نگه می داشت (چون بنا به فرمایش شما دیگر نیازی به ائمه دیگری نبود ) پس اینکه تعداد ائمه بزرگوار دوازده نفر است حکمت و فلسفه خاصی دارد که باید تعمق بیشری در این زمینه داشته باشیم .
غیبت امام زمان علیه السلام در مقطع خاصی و محدودی اتفاق می افتد که فلسفه و حکمت خاصی دارد و می بایست در جای خودش بدان پرداخته شود.

TAHOOR;334926 نوشت:
بنده می خواهم پیرامون اصل رجعت سوال کنم.
به اعتقاد بنده این مطلب بسیار گنگ است. منظور از تکامل چیست؟
انسان وظیفه دارد که در هر لحظه از زندگی خود وظیفه خویش را نسبت به خدا و خود و دیگران بشناسد و به آن عمل کند و پس از مرگ هم بر اساس آن معرفتی که خدا به او داده حساب و کتاب می شود. دنیا محل گذر و امتحان و آزمایش است. شهادت نهایت کمال است. کسی که جان خویش را در راه خدا ارزانی می کند در واقع به چنان تکاملی از معرفت الهی رسیده است که دنیا برایش بی ارزش باشد.
ایا این تکامل نیست؟
آیا مومنان واقعی که برای دنیا ارزشی قایل نیستند و به حیات جاویدان پس از مرگ اعتقاد دارد و عاشق خدا و لقای اویند آیا زندگی در دنیا برایشان تکامل می آورد؟
یا اصلا شیعیان که اعتقاد دارند ائمه انسانهای کاملی هستند برای تکامل به این دنیا باز میگردند؟!!!
لذا باید ابتدا تعریف کاملی از واژه تکامل داد به طوریکه سوالات بالا پاسخ داده شوند؟

سلام
کمال فراتر از این مدارجی است که شما فرمودید بخصوص که میزان آن ، شخصیتی با عظمت همچون امیر مومنان علی علیه السلام است
والله الموفق

از دوستان گرامی خواهش میکنم بحث مربوط به مرگ که بیشتر مربوط به توضیح فرایند رجعت میشود رو در تاپیک دیگه و یا تاپیکی که سرکار بی نظیر ایجاد کردند یعنی : http://www.askdin.com/thread31724-6.html ادامه دهند و در مورد بحث اصلی تاپیک بحث کنند چون از پست 43 و 54 هم بر میاد که پرسشگر محترم بیشتر دنبال انگیزه و دلیل عقلانیی هستند که رجعت بر ان متوقف باشد.
لذا پستهای غیر مربوط (بر خلاف میل) از این به بعد حذف خواهند شد.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

hoorshid;405448 نوشت:
از دوستان گرامی خواهش میکنم بحث مربوط به مرگ که بیشتر مربوط به توضیح فرایند رجعت میشود رو در تاپیک دیگه و یا تاپیکی که سرکار بی نظیر ایجاد کردند یعنی : آیا روح تولد و مرگ دارد ؟ ادامه دهند و در مورد بحث اصلی تاپیک بحث کنند چون از پست 43 و 54 هم بر میاد که پرسشگر محترم بیشتر دنبالانگیزه و دلیل عقلانیی هستند که رجعت بر ان متوقف باشد.
لذا پستهای غیر مربوط (بر خلاف میل) از این به بعد حذف خواهند شد.

سلام

سرکار حورشید بنده به جناب شریعت عقلانی در این رابطه توضیح دادم، که این بحث کاملاً مرتبط با موضوع است.
در ضمن استارتر تاپیک جناب شریعت نیستند، بلکه در خلال بحث پرسشی مطرح کردند، سرکار بی نظیر هم سؤال دیگری مطرح کردند، که هر دو مرتبط با بحث اصلیست، لذا تا زمانی که محدوده بحث از این سؤالات خارج نشده لزومی به حذف (بر خلاف میل) نیست.

با تشکر..[/]

hoorshid;405448 نوشت:
از دوستان گرامی خواهش میکنم بحث مربوط به مرگ که بیشتر مربوط به توضیح فرایند رجعت میشود رو در تاپیک دیگه و یا تاپیکی که سرکار بی نظیر ایجاد کردند یعنی : آیا روح تولد و مرگ دارد ؟ ادامه دهند و در مورد بحث اصلی تاپیک بحث کنند چون از پست 43 و 54 هم بر میاد که پرسشگر محترم بیشتر دنبالانگیزه و دلیل عقلانیی هستند که رجعت بر ان متوقف باشد.
لذا پستهای غیر مربوط (بر خلاف میل) از این به بعد حذف خواهند شد.

با سلام و تشکر از حسن مدیریت جنابعالی بله منظور بنده همین بود که شما فرمودید.
1az313;405617 نوشت:
سرکار حورشید بنده به جناب شریعت عقلانی در این رابطه توضیح دادم، که این بحث کاملاً مرتبط با موضوع است.

بنده هم توضیح دادم که بحث مربوطه نمیتواند مربوط باشد. البته شما به سوال اصلی تاپیک هم پرداختید که تشکر می کنم و ان شاء الله بزودی بررسی خواهم کرد ولی با فرض درستی پاسخ شما باز هم بحث های فرعی شما ربطی به سوال اصلی تاپیک ندارد.
1az313;405617 نوشت:
در ضمن استارتر تاپیک جناب شریعت نیستند، بلکه در خلال بحث پرسشی مطرح کردند،

اگر به پست شماره 43 بنده توجه بفرمایید توضیح دادم که استارتر اصلی بنده بوده ام.
و من الله توفیق

1az313;405256 نوشت:
و پاسخ این است: گاهی برهه ای از زمان، که ظالم در آن دوره حیات دارد، ظرفیت جزای وی را ندارد و عذاب وی تا زمانی که ظرفیت دنیا کامل شود به تعویق می افتد و گاهی هم عمر او کفاف نمی دهد (مانند کسی که در اواخر عمر ظلم می کند).

این در مورد ظالمان


با سلام مجدد.
قدرت خداوند برای کیفر دنیوی انسان ها بسیار بالاتر از این چیزی است که شما می گویید. مگر خداوند امام زمان (عج) را برای هدایت بشر این همه سال زنده نگه نداشته است؟ خوب چرا نمی توانست اندکی بیشتر به ظالمان عمر دهد تا آنها به کیفر متناسب با ظلمشان در این دنیا برسند؟ اصولا مگر قرار است در زمان حیات دومشان چه اتفاقی برایشان بیافتد که در حیات اولشان نمی شد؟ یا خدا نمی توانست؟
1az313;405256 نوشت:
و اما در مورد مظلومان:

گاهی مظلومیت وی به قدری بزرگ نیست که احتیاجی به جبران آن در دنیا باشد، بلکه پاداش های اخروی او را کفایت می کند.

و گاهی هم مظلومیتش به حدی عظیم است که می بایست هم در دنیا و هم در آخرت پاداش دریافت کند.


پاداش های اخروی قابل مقایسه با پاداش های دنیوی نیستند. هر چقدر هم فرد مظلوم در دنیا پاداش ببیند نمی توان آن را با پاداش آخروی مقایسه کرد. در ضمن مگر مظلومیت پاداش دارد؟ اگر دارد باید برای همه داشته باشد؟ بسیاری از انسان ها هستند که به ازای مظلومیتشان در این دنیا هیچ پاداشی نگرفته اند. دنیا ظرفیت بازگشت همه آنها را به دنیا ندارد. چه اینکه شیعه هم چنین اعتقادی ندارند.
در ضمن فیلسوفان مسلمان معتقدند پاداش و جزا عین عمل انسان است. لذا انسان ها همان لحظه که عملی را انجام می دهند پاداش یا جزایش را می گیرند. لذا نیازی به حیات دوباره نیست.
و من الله توفیق

نکته دیگری که در اصل رجعت خدشه وارد می کند و به همین دلیل هم فیلسوفان مسلمان نتوانستند معاد عنصری را اثبات کنند و به معاد مثالی بسنده کرده اند این است که پس از مرگ عناصر مادی وجود انسان با خاک مخلوط می شود و در قالب گیاهان و حیوانات در می آید و از طریق مواد غذایی ممکن است در انسانی دیگر وارد شود. لذا چگونه از منظر علمی این رجعت امکان پذیر است؟
و من الله توفیق

hoorshid;405448 نوشت:
از دوستان گرامی خواهش میکنم بحث مربوط به مرگ که بیشتر مربوط به توضیح فرایند رجعت میشود رو در تاپیک دیگه و یا تاپیکی که سرکار بی نظیر ایجاد کردند یعنی : آیا روح تولد و مرگ دارد ؟ ادامه دهند و در مورد بحث اصلی تاپیک بحث کنند چون از پست 43 و 54 هم بر میاد که پرسشگر محترم بیشتر دنبالانگیزه و دلیل عقلانیی هستند که رجعت بر ان متوقف باشد.
لذا پستهای غیر مربوط (بر خلاف میل) از این به بعد حذف خواهند شد.

سلام دوست گرامی

معمولا در این مواقع پستهای مربوطه نوشته شده به تاپیک مربوط منتقل می شود
پس شما لطف فرموده پستهای غیر مربوط را به همان تاپیکی که فرمودید
ایا روح تولد و مرگ دارد منتقل فرمایید تا ادامه بحث انجا پیگیری شود

با تشکر

[="Palatino Linotype"][="Black"]

حامد;405550 نوشت:
سلام
لازم نیست به معنای واحدی از موت برسیم همانطور که اغلب الفاظ قران کریم در جاهای مختلف با قرائن موجود معانی متعددی دارند مثلا بعضی جاها معنای کفر می دهد و گاهی معنای مرگ مصطلح و جایی معنای عدم . اما موت در آیات مورد نظر نبودن در عالم ماده است . قانون ماده و انرژی بقای ماده و انرژی را ثابت می کند اما تغییرات آندو را رد نمی کند . اما هر ماده و انرژی من و شما نیستند بلکه بافت و هیئت و شکل خاصی از آن جسم من و شما را می سازند که بعد مرگ از بین می رود

سلام

جناب حامد بنده واقعاً گیج شده ام
یک بار می فرمایید: موت در سوره بقره معنایی عام دارد، از آن طرف می فرمایید: موت در آیات مختلف معانی متعددی دارد!
یک بار می فرمایید: قانون بقاء اثبات شده است، از آن طرف می فرمایید: چون تغییر می کند، از بین می رود!
شما می فرمایید: تغییر را موت گرفتن از ابداعات شماست، بعد در اینجا خودتان تغییر را از بین رفتن می دانید!

حامد;405550 نوشت:
اشکال دوم شما مبتنی بر نظریه خود شماست که تمام موتها و حیاتها را در رسیدن به یقین دخیل می دانید

خواهش می کنم توضیحات بنده را دقیق مطالعه بفرمایید، تا از بحث های تکراری پرهیز شود، قبلاً در این رابطه توضیح دادم.
حامد;405550 نوشت:
ضمن اینکه اصلا بحث یقین در آیه مطرح نیست بلکه بحث اعتراف به گناه مطرح است

ممکن است بفرمایید، تا زمانی که کسی به یقین نرسیده، چطور می تواند اعتراف کند؟
حامد;405550 نوشت:
نظریه شما اشکالات اساسی دارد
یکی مخالف روشن با آیه سوره مبارکه بقره که بیانی عام دارد و نص در این است که موت اول قبل از حیات دنیوی است در حقیقت آیه سوره مبارکه بقره مفسر آیه مورد بحث است

این اشکال شما وارد نیست، چرا که قبلاً فسادش را اثبات کردم، لذا شما فقط می توانید، دو اشکالی را که بنده وارد کردم رد کنید.
حامد;405550 نوشت:
دیگر اینکه به موت و مرگ در عالم برزخ قائل شده اید که معنای برای آن متصور نیست

معنای موت در عالم برزخ را نیز با توجه به معنایی که برای موت در نظر گرفتم (انتقال) توضیح دادم، لذا شما ابتدا می بایست این معنا را رد کنید.[/]

1az313;405662 نوشت:
جناب حامد بنده واقعاً گیج شده ام
یک بار می فرمایید: موت در سوره بقره معنایی عام دارد، از آن طرف می فرمایید: موت در آیات مختلف معانی متعددی دارد!
یک بار می فرمایید: قانون بقاء اثبات شده است، از آن طرف می فرمایید: چون تغییر می کند، از بین می رود!
شما می فرمایید: تغییر را موت گرفتن از ابداعات شماست، بعد در اینجا خودتان تغییر را از بین رفتن می دانید!

سلام
بنده نگفتم موت در سوره بقره معنای عام دارد گفتم بیان آیه عام است یعنی هم شامل مومن است هم کافر لذا آن تخصیصی که شما در آیه مورد بحث در مورد کفار قائل بودید رد می شود
در مورد قانون بقا می گویم شکل و هیاتی که بعنوان من و شما شناخته میشود از بین میرود هرچند ماده و انژری باقی است
اینجا به حسب ماده و انرژی تغییر بوجود امده اما به حسب آن شکل و هیات خاص که مثلا بعنوان حامد شناخته میشود از بین می رود لذا تغییر به لحاظی است که اصلا در لسان دین و عرف مورد توجه قرار نمی گیرد بلکه آن یک بیان علمی است در بیان عرفی و دینی وجود جسمانی من و شما این شکل و هیات خاص جسمانی است که بعد مرگ از بین می رود . اما چنین چیزی را در مورد روح قائل نمیتوان بود .

1az313;405662 نوشت:
ممکن است بفرمایید، تا زمانی که کسی به یقین نرسیده، چطور می تواند اعتراف کند؟

برای اعتراف یقین به معنای مصطلح آن لازم نیست بلکه اعتراف پذیرش انجام یک فعل است چه مبنای پذیرش یقین باشد چه اطمینان و چه حتی ظن و گمان

1az313;405662 نوشت:
این اشکال شما وارد نیست، چرا که قبلاً فسادش را اثبات کردم، لذا شما فقط می توانید، دو اشکالی را که بنده وارد کردم رد کنید.

فسادی نبود
شما میخواهید بگویید اگر در فلان ایه موت به معنای نابودی نیست پس در ایه سوره بقره هم چنین معنایی ندارد در حالیکه اکثر الفاظ تکراری قرآن دارای معانی متعددی هستند که به حسب قرینه شناخته میشوند
و اما رد دو اشکال هم انجام گرفت

1az313;405662 نوشت:
معنای موت در عالم برزخ را نیز با توجه به معنایی که برای موت در نظر گرفتم (انتقال) توضیح دادم، لذا شما ابتدا می بایست این معنا را رد کنید.

در موتی که شما انتقالش می نامید یک چیز ( جسم ) می ماند و یک چیز ( روح ) منتقل میشود حال بفرمایید در مرگ روح چه می ماند و چه منتقل میشود
والله الموفق

[=Palatino Linotype]قابل توجه سرکار حورشید


[/HR]
سلام

سرکار حورشید شما در حق بنده، دوستان دیگر و خوانندگان آتی این تاپیک اجحاف نمودید!

صرف نظر از ارتباط مستقیم دو مبحث، بخش اعظم بحث اثبات رجعت را گذاشته و تنها تعداد اندکی از آنها را منتقل نمودید.

آمار پست های مربوط به اثبات رجعت به شرح زیر می باشد (به علاوه 13 پست حذف شده):
12-14-15-16-17-18-19-20-21-22-23-24-25-26-27-28-29-30-31-32-33-34-35-36-37-38-39-40-41-42-44-45-46-48-51

قضاوت با خودتان!

کل پست های این تاپیک: 62
پست های منتقل شده: 13
پست هایی که در ادامه می بایست منتقل می شد: 35
مجموع پست هایی که از نظر شما غیر مرتبط هستند: 48
نتیجه اینکه تنها 14 پست از نظر شما مرتبط با این موضوع هستند!

دوستان تا قبل از انتقال کامل و یا بازگردانی حذف شده ها بنده از ادامه بحث معذورم.

1az313;406098 نوشت:
سرکار حورشید شما در حق بنده، دوستان دیگر و خوانندگان آتی این تاپیک اجحاف نمودید!

صرف نظر از ارتباط مستقیم دو مبحث، بخش اعظم بحث اثبات رجعت را گذاشته و تنها تعداد اندکی از آنها را منتقل نمودید.
آمار پست های مربوط به اثبات رجعت به شرح زیر می باشد (به علاوه 13 پست حذف شده):
12-14-15-16-17-18-19-20-21-22-23-24-25-26-27-28-29-30-31-32-33-34-35-36-37-38-39-40-41-42-44-45-46-48-51
قضاوت با خودتان!
کل پست های این تاپیک: 62
پست های منتقل شده: 13
پست هایی که در ادامه می بایست منتقل می شد: 35
مجموع پست هایی که از نظر شما غیر مرتبط هستند: 48
نتیجه اینکه تنها 14 پست از نظر شما مرتبط با این موضوع هستند!
دوستان تا قبل از انتقال کامل و یا بازگردانی حذف شده ها بنده از ادامه بحث معذورم.

سلام خدمت شما
بزرگوار عرض کردم خدمتتون(هم بنده هم جناب شریعت که سوال تاپیک در اصل سوال ایشون هست) که تاپیک به منظور اثبات اصل وجود رجعت زده نشده.چرا که اصل این مسئله با نقل های امده در روایات و احادیث صریحی که در این رابطه هست بسیار واضح است و نیاز به این همه بحث تفسیری هم نیست. بحث شما که با یکی از برداران عامه نیست که بخواهید در مبنای بحث روایات رو کنار بگذارید و رجعت رو در قران (فقط) اثبات کنید.پرسشگر محترم تاپیک قصدشون دانستن علت عقلانیی است که رجعت به خاطر ان تفاق می افتد یعنی انگیزه ای برای رجعت که این مسئله بر ان متوقف باشد مثل انچه برای معاد بیان میشود.در واقع سوال اصلی در مورد حکمت و دلیل عقلانی وجود پدیده ای به عنوان رجعت است نه اثبات وجود رجعت با استفاده از نقل(=قران) که مد نظر شماست.(با مطالعه ی پستهای اول هم متوجه این مسئله میشود.که سوال این است که اتفاق افتادن رجعت چه لزومی دارد؟چرا رجعت اتفاق میافتد؟)بنده هم پستهایی که از این بحث خارج بود و به بررسی نحوه ی موت و حیات مرتبط میشد رو منتقل کردم.
موفق باشید

[="Times New Roman"][="Navy"]

1az313;405697 نوشت:
بنده نمی توانم متوجه شوم! چه اشکالی دارد همزمان دلایل رجعت و امکان وقوع آن بررسی شود، غیر از این است که هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند؟

عرض سلام و ادب خدمت همه عزیزان

جناب 1az313 گرامی

این تاپیک جای اثبات رجعت نیست . مگر اینکه بین فلسفه تکامل و رجعت شما تناقضی را دیده باشید تا به سوال این تاپیک مرتبط شود.

بحث در رابطه با موضوع رجعت و اثبات روائی و قرآنی و کلامی آنرا بر اساس رویکرد سوال یا شبهه ای که دارید در تاپیک های انجمن کلام و عقاید و یا انجمن حدیث و یا انجمن تفسیر و علوم قرآن مطرح نمائید.

لذا تقاضامندم بحث در این رابطه ( شکیات در اصل رجعت ) را در اینجا ادامه ندهید تا تاپیک به انحراف نرود.

با سپاس

یاحق[/]

سلام

منم نسبت به حذف غیر اصولی و نامنظم پستها اعتراض دارم
چون حذف انها و انتقالشان بسیار نامنظم بود
پستی اینجا حذف شده در حالی که جوابش باقی مونده
یا برعکس
منم به اعتراض به این حذف نامنظم و غیر اصولی از ادامه بحث
انصراف می دم

یاحق

[="Times New Roman"][="Navy"]با عرض سلام و ادب
و عرض معذرت خدمت همه دوستان
پست های مربوط به بحث مذکور به تاپیکی مرتبط و مستقل , منتقل گردید
لذا بزرگواران میتوانند برای ادامه بحث به این لینک مراجعه نمایند.

http://www.askdin.com/thread31965.html

باسپاس

یاحق[/]

TAHOOR;334926 نوشت:
آیا مومنان واقعی که برای دنیا ارزشی قایل نیستند و به حیات جاویدان پس از مرگ اعتقاد دارد و عاشق خدا و لقای اویند آیا زندگی در دنیا برایشان تکامل می آورد؟

زندگی در دنیا برای همه ی ما تکامل میاره!
من شنیدم با وجو اینکه شهادت یکی از بالاترین نعمتهای بهشتی است ولی شهدا به قدری مشتاق به یاری کردن امامند و لذت اون براشون از لذاتی که ر بهشت برزخی است بیشتر است و میدانند که اون کار باعث میشود درجات بالاتری داشته باشن حاضرند از اون نعمات بگذرند و باز به دنیا برگردند تا افتخار یاری امام رو داشته باشن

با سلام خدمت تمام دوستانی که در بحث شرکت کرده اند.
نکته ای را باید خدمت شما به عرض برسانم و آن اینکه سوال اصلی تاپیک سوال بنده بود که در یکی از تاپیک های این سایت مطرح کردم و چون پاسخی دریافت نشد سرکار طهور لطف کردند و تاپیکی با همین عنوان سوال بنده ایجاد کردند.

در حقیقت سوال اصلی بنده در مورد اثبات وقوع رجعت در آیات قرآن نبود بلکه چرایی این امر بود؟ لذا بهتر است حول همین مسئله مطالب بعدی درج گردد.
و اما بعد :

هادی;402667 نوشت:
در روايات بيان شده که رجوع کفار محض براي اين است که مجازات آنها کامل شود و از مجازات دنيوي و اخروي به طور کامل برخوردار شوند.

استاد گرامی سلام.
اگر قرار بود که کافران محض برای مجازات دنیوی دوباره به این عالم ماده برگردند خوب چرا در همان حیات اولشان این کار انجام نشده است؟ مگر خدا ناتوان در این امر بوده است؟
هادی;402667 نوشت:
سید مرتضی(ره) در پاسخ کسانی که از حقیقت رجعت پرسیده اند، می نویسد: آنچه شیعیان بدان باور دارند، این است که خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) جمعی از شیعیانش را که قبلاً از دنیا رفته اند، زنده می کند تا به ثواب یاری آن حضرت نائل شوند و دولت کریمه او را مشاهده کنند و نیز گروهی از دشمنان آن حضرت را زنده می کند تا از آنان انتقام بگیرد.

انتقام؟!!! چنین روحیه ی کینه توزی و انتقام جویی در مورد خداوند که خود انسان را در امر قصاص دعوت به گذشت کرده و گفته این به رضای الهی نزدیک تر است سازگاری دارد؟ یا با روحیات انسان های بزرگی چون مومنان واقعی و حقیقی و امامان شیعه؟ در واقع این تحلیل شما یعنی اینکه خداوند برای امامان شیعه بساطی را فراهم کرده تا از کافران انتقام بگیرند و دلهای آنها آرام شود و مومنان هم به یاری آنها در این انتقام گیری بشتابند. آیا این با اصول اخلاقی ای که در شریعت اسلام وجود دارد سازگاری دارد؟!
هادی;402667 نوشت:
گروهي از منافقان و كافران جبار سرسخت علاوه بر كيفر خاص خود در رستاخيز بايد مجازات هايي در اين جهان، نظير آن چه اقوام سركشي مانند فرعونيان و عاد و ثمود، و قوم لوط ديدند ببينند، و تنها راه آن رجعت است.

اولا که این باید را از کجا آورده است. چه لزومی دارد تمام انسان ها در این دنیا تاوان اعمال بدشان را ببینند؟ چه اینکه تمام انسان ها از خوب تا بدشان گناهانی دارند و مسلما حق الناسی را زیر پا گذارده اند و به کسی ظلمی کرده اند. اگر قاعده این باشد که برای این گناهانشان تاوان دنیوی هم ببینند در نتیجه تمام انسان ها باید رجعت کنند تا تاوانش اعمالشان را ببینند. هر چند که بر اساس قاعده ای فلسفی جزا و پاداش عین عمل است و انسان ها با اعمال خوب و بدشان در جا پاداش و عذابشان را می بینند ولی چون ظرف دنیا به گونه ای نیست که این پاداش یا جزا را ادراک کنند این درک پاداش یا جزا به عالم دیگری موکول شده است. لذا بر این اساس ضرورتی برای رجعت نیست.
هادی;402667 نوشت:
امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايند:
هيچ شخص نيک و بدي از اين امت نيست مگر اين‌که رجعت مي‌کند، اما مؤمنان برمي‌گردند تا اين‌که عزيز شده، چشمان آنان به ديدار مولايشان روشن شود و فجّار و منافقان برمي‌گردند تا اين‌که ذلّت خداوند نصيب آن‌ها گردد (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 64)

این حدیث هم رجعت مورد نظر شیعه را اثبات نمی کند. چرا که همانطور که خودتان هم اشاره کردید رجعت مخصوص همه نیست. ولی این آیه رجعت را مخصوص همه انسان ها می داند و آن را انحصاری نمی کند.
و من الله توفیق

پرسش:
منظور از تکامل چیست؟رابطه رجعت و تکامل چگونه است؟

پاسخ:
ضمن تقدیر و تشکر از پرسش خوب تان ؛ تکامل این است که انسان در عالم دنیا استعدادهای والای خود را بالفعل کرده و هر «آن» به خداوند تبارک و تعالی تقرب جوید ، كمال هر موجودى در شكوفايى و به فعليت رسيدن استعدادهاى بالقوه اوست.[1]
مقصد نهایی حیات انسان آن چنان که از آیات قرآنی دریافت می شود مقام و مرتبتی است که از آن به «نزد خدا» تعبیر می شود، یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاهی می رسد که آن جا، نزد خدا و جوار رحمت اوست.
کمال نهایی انسان را خداوند سبحان در قرآن کریم این چنین بیان می فرماید:

«انَّ المُْتَّقِينَ فىِ جَنَّاتٍ وَ نهََر فىِ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِر»(قمر 55) به تحقیق پرهیزگاران در باغها و نهرها (ی بهشت جاودانی) منزل خواهند گزید.در جایگاهی راستین «نزد» خداوند سلطنت و عزت متنعمند.
یعنی رسیدن به قرب الهی کمال نهایی انسان است اما قرب الهی هم دارای درجات متفاوتی است ، هر یک از انسانها بر اساس میزان و کیفیت اعمال خویش در پیشگاه خداوند درجه یا درجاتی دارند و هر فرد و گروهی در درجه و مرتبه‌ای قرار دارد ،«هم درجات عند الله» آنان در پیشگاه خدا دارای درجاتی هستند(انسان شناسی محمود رجبی) شهدای کربلا در یک درجه از قرب الهی متنعم هستند و شهدای دیگر در مرتبه دیگر قرب الهی . در میان خود شهدای کربلا نیز برخی از آنان مانند حضرت ابوالفضل علیه السلام در رتبه بالاتری از قرب الهی نسبت به بقیه شهدای کربلا قرار دارند.

امام حسین علیه السلام فرمود:
«و انّ للعباس عند الله عزوجل منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامه» حضرت عباس آنچنان مقامي نزد خداوند دارد که همه شهيدان در روز قيامت به آن غبطه مي خورند [2]
لذا اینکه فرمودید شهادت کمال نهایی انسان است ، مطلب صحیحی است اما نکته اصلی در این جاست که کمال نهایی انسان «نزد خدا» خود دارای مراتب و درجات متفاوتی است و شهدا با توجه به مقام معنوی و معرفت خود به این درجات عالیه می رسند.

بنابراین شهدایی که در هشت سال جنگ تحمیلی و انقلاب و... به فیض شهادت نائل آمدند به تعبیر قرآن کریم «عند ربهم یرزقون» اند اما همین شهدا می توانند به مراتب بالای قرب الهی نیز برسند و این مقدور نیست مگر اینکه تمامی استعدادهای بالقوه خود را در همین دنیا بالفعل کرده تا بتوانند به مراتب بالاتری از درجات قرب الهی نائل بشوند.
بنابراین آنچه از بیانات فوق روشن می شود این است که: رجعت فرصت مناسبی است که شهداء به دنیا بازگشته و سیر تکاملی خود را ادامه دهند و به بالاترین درجه قرب الهی نائل آیند؛در روایات آمده است:

بازگشت مؤمنين محض براي اين است که به بهره ی کامل از زندگي نائل شوند. اگر اين افراد با مرگ عادي از دنيا رفته اند باز مي گردند تا در رکاب امام معصوم به فوز شهادت نائل شوند و اگر با شهادت از دنيا رفته اند باز مي گردند تا با مرگ طبيعي از دنيا رحلت کنند. در رواياتِ رجعت، اهل بيت(ع) مطالب فوق را با استناد به آيات قرآني بيان کرده اند.

نکته دیگر اینکه هم چنان که رتبه شهدا یکسان نیست مرتبه مومنین هم با همدیگر متفاوت است ، درجه پایین مومن بودن این است که دنیای مادی برایش بی ارزش است و به حیات جاویدان اعتقاد دارد، اما آیا حقیقت مومن بودن در همین حد است ؟ مومن می تواند به درجه ای از اخلاص و معنویت برسد که حتی ارزش ها را هم ارزش نداند،ارزش واقعی در نزد چنین شخصی نه بهشت است نه حیات جاویدان بلکه خود خداست که برای وی ارزش می شود ، آیا این دو در صورت رحلت و یا شهادت در یک درجه خواهند بود؟ مسلما مقام این دو در آخرت متفاوت است اولی در یک جایگاه از قرب الهی است و دومی در جایگاه دیگری از قرب الهی قرار دارد
لذا رجعت می تواند فرصت مناسبی پیش بیاورد که مومنین جایگاه اصلی خود را در زمان ظهور به دست بیاورند و از جایگاه اول به جایگاه دوم برسند که چیزی جز خدا برایشان ارزش نباشد . و به مقامی نائل آیند که بهشت هم برای آنها غبطه بخورد.
نتیجه
آنچه از آیات و روایات فهمیده می شود ؛اصلی ترین فلسفه رجعت ، تکامل است ، چون مؤمنان واقعى در مسير تكامل معنوى با موانعى در زندگى روبرو بوده اند تكامل آنان ناتمام مانده است لذا رجعت و بازگشت به دنیا می تواند فرصتی خوبی برای تکامل معنوی مومنین باشد. (والله العالم)

برای مطالعه بیشتر در ارتباط با موضوع رجعت کتاب ذیل را مطالعه بفرمایید:
خودشناسى براى خودسازى و مباحث «انسان شناسى» از سلسله درسهاى «معارف قرآن» از استاد مصباح یزدى

پرسش:
چرا فقط مومونین محض مومنین وکافرین محض از رجعت برخوردار خواهند شد؟

پاسخ:
آنچه از آیات و روایات استفاده مي‌شود اين است كه رجعت همگاني نيست. و منحصر به جمعي از مؤمنان محض و مشركان محض خواهد بود
حضرت صادق(ع) در روایتی فرمودند:
«إنّ الرّجعة ليست بعامّةٍ، وهي خاصّةٌ. لايرجع إلّا من محَض الايمان محضاً او محّض الشّرك محضا»به درستي كه رجعت براي همه نيست، بلكه به جمعي خاص اختصاص دارد، رجعت (بازگشت) نمي‌كنند مگر مؤمنان راستين و مشركان فرو رفته در شرك محض و غير از آنها هيچ كس به دنيا باز نمي‌گردد.[3]
اما اینکه چرا رجعت اختصاص به مومنین محض دارد؟

سر این مطلب را علی رغم جستجو در روایات و برخی آثار بزرگان نیافتم اما می توان با توجه به آیات قرآن کریم که هدف را عبودیت و بندگی انسان می داند اینگونه پاسخ داد
تمام همّ و غم مومنین محض در این دنیا، وصول الی الله بوده و هدفی جز تقرب الی الله نداشتند ؛چنین مؤمنانی احیانا در مسير تكامل معنوى با موانعى در زندگى روبرو بوده اند که تكامل آنان ناتمام مانده است ، اما همّ و غم مومنین غیر محض خدا نبود بلکه نماز را برای کسب بهشت و ادای تکلیف می خواندند و گناه را به خاطر ترس از جهنم ترک می کردند لذا چنین کسانی اساسا به فکر تکامل نبوده اند تا همّ و غمی برای ادامه سیر تکاملی خود داشته باشند فلذا رجعت مخصوص مومنینی است که هدفشان تکامل و وصول به حق بود و خدا را به خاطر خود خدا و به خاطر عشق به خدا عبادت می کردند نه به خاطر بهشت و نه به خاطر ترس از جهنم.

فلذا مومنینی که با خداوند بسان تاجر رفتار می کردند چون فکرشان معامله با خدا بود و بهشت را در قبال عمل می خواستند چنین کسانی از این فرصت محروم اند . و فقط مومنان محض که عبودیت و بندگی خداوند را می کردند تا به کمال نهایی انسان (قرب الی الله) برسند این فرصت را دارند که در دولت کریمه حضرت مهدی (عج) مسیر تکاملی خود را ادامه دهند.
اگرسوال شود امامان از بالاترین درجه قرب الی الله برخوردارند. حال رجعت آنها به چه علت صورت می گیرد؟ آنها که به لحاظ صفات کمالی کمبود ندارند؟
پاسخ:
همانطور که در پرسش حضرت عالی مطرح شده تکامل برای ائمه علیهم السلام مفهوم ندارد چرا که این بزرگواران انسان کامل بوده و تمامی کمالات یک انسان را دارا هستند ؛ رجعت ایشان به خاطر امامت بر امت اسلامی است
از برخی روایات چنین فهمیده می شود که ائمه علیهم السلام هم اکنون در عوالم دیگری غیر از این دنیا امامت می کنند و رجعت ائمه زنده شدن نیست بلکه بازگشت به همین دنیا و امامت در این دنیاست ، لذا فلسفه رجعت ائمه علیهم السلام امامت در این دنیاست
(4)

پرسش:
با توجه به حدیثی که ذکر کردید رجعت مخصوص مومنین محض نیست. بلکه به مشرکان محض هم اختصاص دارد. مشرکان محض چرا رجعت می کنند؟

پاسخ:
در روايات بيان شده که رجوع کفار محض براي اين است که مجازات آنها کامل شود و از مجازات دنيوي و اخروي به طور کامل برخوردار شوند
سید مرتضی(ره) در پاسخ کسانی که از حقیقت رجعت پرسیده اند، می نویسد: آنچه شیعیان بدان باور دارند، این است که خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) جمعی از شیعیانش را که قبلاً از دنیا رفته اند، زنده می کند تا به ثواب یاری آن حضرت نائل شوند و دولت کریمه او را مشاهده کنند و نیز گروهی از دشمنان آن حضرت را زنده می کند تا از آنان انتقام بگیرد.(5)
گروهي از منافقان و كافران جبار سرسخت علاوه بر كيفر خاص خود در رستاخيز بايد مجازات هايي در اين جهان، نظير آن چه اقوام سركشي مانند فرعونيان و عاد و ثمود، و قوم لوط ديدند ببينند، و تنها راه آن رجعت است[6]
امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايند:
هيچ شخص نيک و بدي از اين امت نيست مگر اين‌که رجعت مي‌کند، اما مؤمنان برمي‌گردند تا اين‌که عزيز شده، چشمان آنان به ديدار مولايشان روشن شود و فجّار و منافقان برمي‌گردند تا اين‌که ذلّت خداوند نصيب آن‌ها گردد [7]

پرسش:
اگر قرار بود که رجعت امامان به دلیل حکومت بر مردم باشد خوب همان امام زمان (عج) که ظهور می کند همانطور که تا الان خداوند او را زنده نگه داشته است تا قیامت هم او را زنده نگه دارد برای حکومت بر مردم. چه نیازی به رجعت امامان دیگر هست؟

پاسخ:
در رجعت ائمه علیهم السلام (با توجه به متواتر بودن روایات) هیچ شکی وجود ندارد ، برخی روایات تصریح می کنند اولین کس از ائمه که رجعت می فرمایند امام حسین علیه السلام می باشد. «من اولين كسي خواهم بود كه زمين شكافته مي شود و رجعت مي كنم» (8) برای پاسخ به پرسش حضرت عالی مطلبی از روایات نیافتم.
جواب نقضی به پرسش حضرت عالی این است که اگر قرار بود یک امام حکومت کند خداوند همان ابتدا امام اول شیعیان را به رهبری جامعه می گماشت و وی را زنده نگه می داشت (چون بنا به فرمایش شما دیگر نیازی به ائمه دیگری نبود ) پس اینکه تعداد ائمه بزرگوار دوازده نفر است حکمت و فلسفه خاصی دارد که باید تعمق بیشری در این زمینه داشته باشیم.

پرسش:
اگر قرار بود که کافران محض برای مجازات دنیوی دوباره به این عالم ماده برگردند خوب چرا در همان حیات اولشان این کار انجام نشده است؟ مگر خدا ناتوان در این امر بوده است؟
پاسخ:
جواب این سوال ساده است ، خداوند اصحاب کهف را بعد از 300 سال زنده کرد تا غلبه و پیروزی حق بر علیه باطل را ببینند ، مگر خداوند نمی توانست در همان زمان پیروزی را به آنان نشان بدهد؟ پس اینکه خداوند حکیم بعد از 300 سال حقیقت را بر آنان آشکار ساخت معلوم می شود درک برخی حقایق زمان بر است و باید زمان مدیدی سپری شود تا حقیقت بر ملا گردد.

مگر یکی از اسمای حسنای الهی منتقم نیست؟
در روایتی ابوحمزه ثمالی می گوید: به حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) عرض كردم
ای فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)! آیا شما همه قائم نیستید و حق را برپا نمی دارید؟ پس چرا تنها حضرت مهدی (علیه السلام) را قائم می خوانند؟
حضرت فرمودند: چون جدّم حسین (علیه السلام) كشته شد،فرشتگان صدا به گریه و ناله بلند نموده و به خداوند متعال عرض كردند:پروردگارا! آیا قاتلان بهترین بندگانت و زاده ی اشرف برگزیدگانت را به حال خود وا می گذاری؟خداوند متعال به آن ها وحی فرستاد:

ای فرشتگان من! آرام گیرید. به عزّت و جلالم سوگند،از آنان انتقام خواهم گرفت؛هر چند بعد از گذشت زمان ها باشد. آن گاه پروردگار عالم پرده از جلوی دیدگان آنان كنار زد و امامان از فرزندان امام حسین (علیه السلام) را یكی پس از دیگری به آن ها نشان داد،فرشتگان از این منظره،مسرور و شادمان گردیدند و دیدند كه یكی از آن بزرگواران،ایستاده مشغول نماز است.
خداوند متعال فرمود:
با این قائم (شخص ایستاده) از آنان (قاتلان امام حسین (علیه السلام) انتقام خواهم گرفت. [9]
لذت و حلاوت ستاندن حق مظلومین از ظالمان دیدن انتقام خون ملت های مظلوم از مستبدان و دشمنان اسلام که هم اینک در کشورهای اسلامی صورت می گیرد، برای هر انسان آزاده ای لذت بخش است و این انتقام به شکل بسیار گسترده در زمان ظهور انجام می شود.

[1] اخلاق اسلامی محمد علی سادات
[2] شيخ صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسين، بي تا، ص68
[3] مجلسي، بحار الانوار، ج 53، ص39، حديث1
[4] بر گرفته از سیدمرتضی علم الهدی، رسائل شریف مرتضی، ج1، ص125
[5] سیدمرتضی علم الهدی، رسائل شریف مرتضی، ج 1، ص 125
[6] تفسير نمونه، ج 15، ص 559
[7] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 64
[8] بحار الانوار ج 53، ص 62
[9] دلایل الامامه،طبری، ص 239

موضوع قفل شده است