آیا آموزش و پرورش کنونی مورد تایید اسلام است؟

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا آموزش و پرورش کنونی مورد تایید اسلام است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
آیا آموزش و پرورش کنونی ایران مورد تایید اسلام است؟
من پیرو هیچ گروهی نیستم فقط به عنوان یک مسلمان این سوال برایم پیش آمده.
برای مثال به یک تفاوت اموزش و پرورش ایران و ژاپن می پردازیم
ایران و ژاپن هر دو کشورهایی آسیایی هستند با فرهنگ و تمدنی باستانی یکی در شرقی ترین و دیگری غربی ترین نقطه این قاره کهن اما با وجودیکه ما با کشور ژاپن تقریباً همزمان با علوم جدید و راه و رسم آموزش به روش نو، در مغرب زمین آشنا شدیم تفاوت بین سیستم ما و ژاپنی های از نظر کارآیی از زمین تا آسمان است راستی چرا این همه تفاوت بوجود آمده است؟؟
ژاپنی ها ، برای خانه های مسکونی خود حداقل و برای مدارس حداکثر وسعت را در نظر گرفتند. در آموزش از روش شاگرد محوری بهره گرفتند. اما در ایران هنوز هم ما با کمبود فضای آموزشی مواجه هستیم مدارس ما مانند دخمه و زندان است و جای شگفتی نیست که چرا بچه ها این همه از این فضای گرفته و مغموم فراری اند و آهنگ فیتیله فردا تعطیله از همینجا سرچشمه گرفته است !
یک سوال می کنم تربیت مهم تر است یا آموزش علم؟مسلما تربیت مهم تر از علم است چون قران می فرماید
(وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ) آل عمران 164 اول آمده یزکیهم یعنی آنها را پاک کند (یعنی تربیت کند)بعد گفته و یعلمهم (تعلیم می دهد آنها را)هر چند آموزش علم هم به جای خود مهم است.خب حالا در آموزش و پرورش چقدر به تربیت توجه می شود؟؟چقدر از اشعار فقط برای آرایه های ادبیشان خوانده میشود؟؟آیا ریاضی فیزیک و شیمی مهم تر از تربیت و ادب است ؟؟هرچند انها هم در جای خود مهم اند.استاد شیخ علیرضا حدائق(یکی از روحانیون معروف شیراز)فرمودند:اصل داستان را درست یادم نیست ولی خلاصش این می شود: من در مدرسه ای دخترانه برای سخنرانی رفته بودم و وقت سخنرانی 45دقیقه بود من آنجا درمورد صفات و اخلاق حضرت زهرا(س) کردم آنقدر دختر ها خوششون امده بود که کلاس به یک ساعت و نیم کشیده شد.در اواسط کلاس بود اومدن گفتن فلان کلاس برود کلاس و اونها رفتن .بعد از کلاس رفتیم در دفتر مدیر اود یک دفعه گفت شما روحانیون تبلیغ نمی کنید شما فلان...(از این چیزها ) گفت من دیدم اینطوری می گه گفتم چرا اون کلاس رو بین جلسه بردید کلاس (آنقدر دانش آموزان از کلاس خوششون اومده بود که کلاس دو برابر شده بود)گفت من گفتم چرا اون بچه ها از جلسه بیرون بردید؟؟مدیر گفت امتحان فلان داشتن .گفت من گفتم اینطوری شده یعنی شیمی و فیزیک و ... مهمتر از الگو شناسی هستند ؟؟ در جلسه ای که
آنقدر بچه ها خوششان آمد که جلسه دو برابر وقت خودش رسید چران اون کلاس رو بردید بیرون؟؟

همانطور که دیدید تربیت در اموزش و پرورش رواج نداره یا خیلی کم داره اونطوری که مدارس برای اکثر بچه ها مثل زندان هست. چند درصد از بچه ها علاقه شدید به مدرسه دارند؟آیا اسلام این را قبول دارد؟
آیا اگر تربیت و آموزش درست شود آینده جامعه اسلامی تضمین نیست؟؟ خواهش مندم بگویید آیا آموزش و پرورش کنونی ما با توجه به گفته های من مورد تایید اسلام هست؟
آیا اسلام اینگونه اموزش دادن را تایید می کند؟؟خواهشمندم شیوه صحیح تربیت و آموزش در اسلام را بیان کنید و بگویید که اموزش و پرورش به سبک ایران مورد تایید اسلام هست یا نه؟
با عرض معذرت چون نمی دانستم که این تایپیک را در کدام انجمن ایجاد کنم بهترین انجمنی که پیدا کردم اینجا بود.

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حامی

با سلام و ادب و احترام خدمت همه افرادی که این تاپیک را مطالعه می کنند و شما بزرگوار.
خب چند سؤال مهم در سخنان شما است.
علل گریز از علم؟
تحصیل مورد تأیید اسلام؟
آیا اگر تربیت و آموزش درست شود آینده جامعه اسلامی تضمین نیست؟
آیا آموزش و پرورش کنونی ما با توجه به گفته های من مورد تایید اسلام هست؟
و...
علل دلزدگی از مدارس
دلزدگی از مدرسه علل مختلفی دارد:
- ورود رسانه های مختلف تصویری و گرم بدون ، فرهنگ استفاده.
- الگوهای تربیتی اهل مطالعه نیستند و شرایط مطالعه را در منزل فراهم نمی کنند.
- اجبار و روش های خشک
- تنبیه کلامی و غیر کلامی به خصوص در میان جمع
- فضای ناشاد محیط آموزشی
- روشن نیافتن اهداف( می بینند افراد زیادی درس می خوانند و متناسب با آن کاری ندارند شعار ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند بچه جان درس نخوان لیسانسه ها بیکارند خیلی حرف داره)
- مدرک گرایی (دانش آموزان می بینند که افراد فامیل و همسایه با زور پول مدرک می گیرند و....و خانواده ها هم به خاطر هزینه های سنگین دانشگاه ها، تردید دارند و ترغیب و مشوق جدی نیستند)
- تأکید بر حفظیان
- فاصله گرفتن مربیان و معلمان از اخلاق انبیا( معلمی شغل انبیا است اما هر معلمی پیامبرگونه رفتار و برخورد نمی کند.)
- و....

اسلام و دانش
اسلام به کسب علم و تدریس بی نهایت اهمیت می دهد. اما دانش بدون تقوای را برای فرد و جامعه سمّ و حجاب و تاریکی می داند. عالی ترین الگوهای علم آموزی را در کلاس های درس امام صادق و مراجع تقلید می توانیم بیابیم.
در واقع حکمای اسلام علوم مختلف ریاضی، فلسفه، و الهیات، اخلاق، طب، و....تدریس می کند. یعنی علم ابدان و ادیان با هم.
وقتی کتاب اداب متعلمین(منیه المرید) اثر شهید ثانی را می خوانیم می با وظایف اخلاقی شاگرد و مربی آشنا می شویم وظایفی که ریشه در احادیث و قرآن دارد. امروزه مدارس از اخلاق و احکام اسلام فاصله گرفته اند.
اساتید اخلاق و دینی باید با وسواس و حساسیت گزینش شوند. و روش های آسیب زا در تدریس قرآن و اخلاق و بینش اسلامی باید شناسایی شود.
بخش علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، کتابی برای تربیت صحیح اسلامی نوشته اند
انجمن اولیا و مربیان کتاب بسیار خوبی برای تربیت و پرورش اسلامی نوشته اند که علمی و کاربردی هستند
و لازم است انگیزه های مربیان و معلمان برای آشنایی با شیوه های یاد شده افزایش یابد.
البته مشکلی بزرگی که ما داریم این است که اغلب درباره مشکلات آموزشی، پزشکی، شغلی و....می گویم باید فلان شود و باید بمان شود این امر بین مسؤولان حکومتی و تربیتی و آموزشی و....و تک تک افراد جامعه وجود دارد.
هرکس باید در توان خود قدمی در پیشرفت در کار و شغل و علم خود باشد.

منبع برای مطالعه
اسلام و تعلیم و تربیت: تربیت،پدیدآورنده؛سیدمحمدباقر حجتی،ناشر؛دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

یکی دیگر از مشکلات تعلیم و تربیت ما تأکید بر تعلیم است. بسیاری از علوم انسانی، انسان مدار است نه خدا مدار. طبیعی است که استادی که ذهنش با مبانی غربی علم پر می شود و از الگوهای دینی فاصله دارد نمی تواند عهده دار پرورش دینی هم بشود. گاهی این افراد با روشنفکری سکولاریستی و اومانیستی سبب انحراف فکری می شوند مثل استادی که با هزینه جمهوری اسلامی درس خوانده و در سایه جانفشانی شهدا و مردم مجاهد درس خوانده الان در کلاس دینداری و حجاب را مسخره می کند.
مشوق ارتباط آزاد و دوستی دختر و پسر در دانشگاه است و رعایت حدود شرعی را نشانه تحجر و عقب ماندگی می دادند.
استاد خانمی که با شاگرد خود رابطه عشقی دارد نمی تواند الگوی سالم باشد.
به همین دلیل قرآن فرموده فلینظر الانسان الی طعامه، انسان باید دقت کند غذای جسم و جانش را از کجا و چگونه می خورد از چه کسی علم می آموزد و چه می آموزد؟
ولی در کل بخواهیم حساب کنیم امثال صیاد شیرازی، بابایی، چمران، آوینی، احمدی روشن و....در همین نظام بودند و البته فنداسیون تربیتی ایشان صحیح بوده است و اغلب ایشان با روحانیون وارسته ارتباط و معاشرت داشتند.
بنابراین یک مادر نباید در مسیر تربیت فرزند رسالت خود را کمتر از یک استاد دانشگاه بگیرد. متأسفانه الگو گیری ما از غرب طوری شده که نقش مادری و همسری ضعیف شده است زنان خانه دار اهمیت کارشان از سوی رسانه ها و شوهرانشان کم دیده شده به همین دلیل است اغلب تلاش می کنند نقش های دیگری مثل معلمی، کارمندی، مدیر ساختمان شدن، هنرپیشه شدن، راننده تاکسی شدن و...را پر رنگ کنند. در حالی که اسلام می گوید از دامن زن مرد به معراج می رود و بهشت زیر پای مادران است.

بسم الله الرحمن الرحیم

حامی;395129 نوشت:
یکی دیگر از مشکلات تعلیم و تربیت ما تأکید بر تعلیم است. بسیاری از علوم انسانی، انسان مدار است نه خدا مدار.

با این حساب آموزش کنونی مورد تایید اسلام نیست درسته؟؟
هر چند در اسلام بر تربیت نیروی انسانی سالم تاکید بیشتری شده متاسفانه اکثرا روی تربیت دکتر و مهندس تاکید بیشتری دارند هر چند غربی باشد .هر چند دکتر و مهندس متعهد و متخصص هم خیلی لازم است

[="Indigo"]البته متاسفانه یکی دیگر از مواردی که باز هم آموزش و پروش ما را اسلامی نمی کند این است که به تزکیه اهمیتی داده نمی شود چه رسد به تقدم آن بر تعلیم(وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ) در حالی که باید آموزش و پروش به گونه ای باشد که هر شخص هر چه علمش بیشتر شد تواضعش بیشتر شود (إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ) در حالی که اگر تواضع و احترام گذاشتن دانش آموز ورودی آموزش و پروش را با خروجی آن مقایسه کنی خواهی دید نه تنها آثار افزایش علم مشاهده نخواهد شد بلکه بدتر هم هستند(البته اکثرا)[/]

[="Times New Roman"][="Navy"]سلام علیکم و رحمه الله

سپاس از دعوت شما ولی عزیز برادر

ضعف در تربیت علمی و ناکارآمدی تعالیم
کمبودهای مکانهای آموزشی
ضعف در تبلیغ و تربیت دینی در مکانهای آموزشی
و..
نهایتا اسلامی بودن آموزش پرورش

برای نقد و تحلیلی علمی در در کدام از موضوعاتی که ذکر کردید گروهی متخصص نیاز است .

ولی در یک نگاه کلی به سوال شما استاد حامی اشاره خوبی داشتند

اما در مورد اسلامی بودن یا نبودن نظام آموزشی
باید عرض شود که در تمام شاخه های علمی علوم انسانی اگر تعریف اسلامی ای از این علوم داشته باشیم و انجام نشده باشد و نظام آموزشی خلاف آن جهت رفته باشد

خب در نظام آموزشی ضد اسلام عمل شده

ولی هنوز در این شاخه ها ما ضعف داریم و از جامعه و اقتصاد گرفته تا نظام آموزشی ما علوم ترجمه ای است خب استاد علوم ترجه ای سرمایه داری و سکولار و ... را آموخته و پذیرفته و همان را به شاگردش می آموزد و انتظار بیشتری هم نمی توان داشت.

یاحق[/]

چیه ما مورد تایید اسلام هست؟!!

نقل قول:
تنبیه کلامی به خصوص در میان جمع
فضای ناشاد محیط آموزشی
تأکید بر حفظیات
فاصله گرفتن مربیان و معلمان از اخلاق انبیا( معلمی شغل انبیا است اما هر معلمی پیامبرگونه رفتار و برخورد نمی کند.)

سلام
من به عنوان یه دانش آموز به نظرم از همه مهم تر،همین چهار تا دلیل هست.

تصویر زیر هم تا حد خیلی زیادی واقعیت رو نشون میده:

سلام خدمت شما دوست گرامی.

سوالتون زیبا بود.

seyed.taghavi;395250 نوشت:
چیه ما مورد تایید اسلام هست؟!!


خوشحال میشم اگه وقتی جواب این سوال رو فهمیدید به بنده هم خبر دهید.:ok:

چون چندین سال هست در این باره تحقیق کردم ولی پاسخی پیدا نکردم.:Gig:

فاطمیون 18;395320 نوشت:
خوشحال میشم اگه وقتی جواب این سوال رو فهمیدید به بنده هم خبر دهید.

چون چندین سال هست در این باره تحقیق کردم ولی پاسخی پیدا نکردم.

جان؟
منظورتون رو متوجه نشدم؟ حرف من رو تایید کردید یا رد؟! (ببخشید گیرایی ما پایینه:Nishkhand:)

بسم الله الرحمن الرحیم


موثرترین و کارامد ترین راه برای کنترل جهان چیست؟


دو کلمه…


کنترل ذهن



بزرگترین شیوه کنترل این است که شما تصور کنید که
آزاد هستید!!!

در حالی که این تصور برای شما دیکته شده و شما اینچنین اداره شدید تا اینجور تصور داشته باشید.

شیوه اول:بودن در سلول زندان است در حالی که شما میتونید میله ها رو ببینید و لمس کنید.

شیوه دوم:در زندان بنشینید ولی میله ها رو نبینید و تصور کنید که آزاد هستید.!!

[=arial]همین چند وقت پیش نبود که میگفتید بچه هارو تشویق کنید تا شروع کنند به تحصیل و سلامت .تشویق بچه ها...

یه دلیلی هست که اموزش و پرورش بد و بی نتیجه است و به همون دلیل اموزش و پرورش اصلا هرگز و هیچوقت

درست نخواهد شد چون صاحبان واقعی این کشور اینو نمیخوان دارم در مورد مالکان واقعی صحبت میکنم...

مالکان بزرگ ثروتمند و بد ... مالکان تجاری ثروتمند و بزرگ که تصمیمات مهم رو کنترل میکنند.

سیاستمدارهارو جدی نگیرید به اونها ربطی نداره اونها رو گذاشتن تا شما فکرکنید ازادی انتخاب دارید ولی ندارید

شما حق هیچ انتخابی ندارید شما مالک دارید اونها مالک شما هستند اونها مالک همه چیز هستند و

شرکتهارو کنترول میکنند اونها از مدتها قبل مجلس سنا و کنگره و قوه مقننه و شهرداریها را خریدند

اونها قاضیهارو تو جیبشون دارند و

اونها مالک تمام رسانه های بزرگ خبری اند تمامی کمپانی های بزرگ رسانه ای و

اونها تقریبا تمام اخبار و اطلاعاتی که شما میشنوید رو کنترل میکنند شما تو مشت اونها هستید

و سالانه میلیون ها دلار خرج تبلیغات میکنند تا اون چیزی رو که میخوان به شما تحمیل کنند

خب ما میدونیم اونها چی میخوان اونها مخوان هر چه بیشتر برای خودشون باشه و برای بقیه کمتر.

[=arial]
شما میخواید که خوبمطلع بشید خوب اموزش ببینید و قادر باشید تفکر انتقادی داشته باشید

اونها فقط کارگران مطیع می خوان کارگران مطیع و اونقدر احمق باشند که بدون مقاوت کارهایی که هر روز اضافه میشه رو انجام بدن...

جورج چارلین ۱۹۳۷ـ۲۰۰۸

خب عزیزان ولی با کمی تامل به این صحبتها میشه فهمید که این شیوه که در امریکا بوده

در حال حاضر به تمام نقاط جهان رسیده . . .

بنظرم دقیقا نقطه مقابل این روش میشه اسلام

اللهم عجل لولیک الفرج

بسم الله الرحمن الرحیم
پیشرفت های نظام آموزشی ژاپن در چند سال اخیر موجب حیرت و حسرت جهانیان و مورد توجه کارشناسان و کارگزاران آموزشی کشورها قرار گرفته است ؛ سوال این است موفقیت نظام آموزش و پرورش به ویژه آموزش ابتدایی و پیش دبستانی ژاپن چگونه است ؟
و آیا می شود از تجارب آن ها درس گرفت . در هر کشوری نظام آموزش و پرورش یکی از نظام های مهم اجتماعی است . رسالت این نظام علاوه بر انتقال میراث فرهنگی و تجارب بشری به نسل جدید ، ایجاد تغییرات مطلوب در شناخت ها ، نگرش ها و در نهایت رفتار کودکان ،نوجوانان و جوانان است .برای نیل به این اهداف در هر کشوری سرمایه های فراوانی برای آموزش و پرورش کودکان ، نوجوانان و جوانان هزینه می شود . شیوه ی کارکردن و موثر بودن در مراکز آموزش ، مستلزم شناخت هدف ها،اصول آموزش و پرورش ،ویژگی های دانش آموزان ، معلمان ،برنامه های درسی ، روش های آموزش و پرورش و سیاست های حاکم بر هر یک از دوره های تحصیلی است که در هر کشور متفاوت می باشد . مطالعات آموزشی در ژاپن نشان می دهد که ژاپن از چه راهی برای رسیدن به شرایط فعلی گذر کرده است و برای رسیدن به جایی که آنها هستند از چه مسیر هایی باید عبور کرد و مشکلات آن مسیر ها چیست و نقاط قوت و ضعفش کدام است ، به همین دلیل اصلاح طلبان و مدیران اجرایی از نقاط مختلف دنیا مشتاقانه به ژاپن می روند هم چنین معلمان و مدیران مدارس نیز به اردو های آموزشی ژاپن می روند تا با برنامه های آموزشی آنها در جهت بهبود کیفی کشور خود آشنا شوند (آقازاده ،۱۳۸۷، ۲۹ )

اصول حاکم بر نظام آموزش و پرورش ژاپن
در اصول آموزش و پرورش ژاپن همه افراد کشور حق دارند متناسب با تواناییهای خود از آموزش و پرورش برخوردار شوند و همه ی والدین مکلفند کودکان خود را به مدرسه بفرستند . هدف اصلی آموزش توسعه همه جانبه شخصیت و پرورش ذهنی و جسمی کودکان است تا بتوانند افرادی سالم که به حقیقت و عدالت عشق می ورزند و به حقوق افراد احترام می گذارند و برای کار ارزش قائلند و احساسی عمیق نسبت به مسئولیتهای خود دارند و به عنوان سازندگان جامعه و کشوری صلح طلب با روحیه ای سرشار از استقلال و آزادی پرورش یافته اند ، داشته باشند .
ژاپن پس از جنگ جهانی دوم سعی کرده در آموزش و پرورش خود حقیقت طلبی و صلح جویی در میان شاگردان را تقویت کند و برای رسیدن به اهداف آموزشی ،نه سال آموزش پایه رایگان ،آموزش مختلط و امثال آنها را فراهم می کند .در اصول حاکم بر آموزش و پرورش ایران نیز محور قرار دادن قرآن و سنت معصومین ، تقدم تزکیه بر تعلیم ، همگانی و اجباری بودن دوره ی ابتدایی ، توزیع عادلانه امکانات ، توجه به مراحل رشد و بلوغ ، ارزش کار و فعالیتهای یدی ، هماهنگی بین سطوح و انواع آموزش ها ، پرورش توان تفکر و ابتکار و هدایت تحصیلی وجود دارد که تا حدی شباهتهایی به اصول آموزش و پرورش ژاپن نیز در آن دیده می شود .
در ژاپن والدین وظیفه دارند کودکان خود را از سن شش سالگی به مدرسه بفرستند. مدت آموزش در مدارس ابتدایی شش سال است و در این دوره کودکان به فراگیری زبان ژاپنی ،علوم اجتماعی ،حساب ،علوم ،موسیقی ،هنر ، صنایع دستی ،خانه داری ، ورزش و اخلاق می پردازند و در طول تحصیل فقط یک معلم تمام موضوعات مختلف را تدریس می کند .کشور ژاپن دوره ی راهنمایی ندارد و بنابر این بعد از دوره ی ابتدایی وارد دبیرستان می شوند که خود به دو قسمت مقدماتی و سیکل دوم تقسیم می شود . (آقا زاده ،۱۳۸۷، ۳۴)
اهداف آموزش و پرورش ابتدایی
اهداف آموزش و پرورش ابتدایی ژاپن
در نظام آموزش ژاپن دوره پیش دبستانی و ابتدایی از مهم ترین دوره های نظام آموزشی و این دوره نزد ملت و دولت زاپن مهم است ، چنانکه اری ، نوری ، مری از بنیانگزاران مدرنیززاسیون ژاپنی می گوید : ” کشور ژاپن باید از مقام سوم به مقام دوم جهان برسد و از آنجا به مقام اول ؛ و نهایت هدف ما باید رهبری جهان باشد . لذا بهترین راه برای رسیدن به این هدف والا ، صرف انرژی ملی برای ایجاد بنیادی مستحکم در آموزش دوره ی ابتدایی در مدارس ژاپن است .”
اهداف آموزش و پرورش پایه ابتدایی ژاپن بر این اساس می باشد :
الف) اهداف اجتماعی – عاطفی : که شامل دوستی ، همکاری ، درک متقابل ، خوش قول بودن ، خوب گوش دادن ، مسئول خود بودن ، آزاد بودن و خیر اندیشی و سلام کردن در بین دانش آموان می شود .
ب)اهداف سلامت و بهداشتی : رفع پوسیدگی دندانها ،شستن دستها و رعایت امور بهداشتی .
ج)اهداف جسمانی و ورزش : پر انرژی بودن ، با همه ی قدرت بازی کردن ، استفاده از میله های افقی برای حفظ تعادل در ارتفاع .
د)تمیز بودن و وقت شناسی : ( تمیز کردن اطراف ،داشتن جدول زمانی ،از تخته سیاه به طور مرتب و تمیز استفاده کردن ،مرتب نگهداشتن محتویات میز .)
ه)پا فشاری و سماجت :پافشاری و پی گیری کارها تا آخر .
و)فعالیتهای علمی –تحصیلی :پیشگامی در آموختن ،خوب یادگرفتن و با دقت اندیشیدن و سخت کوشی در یادگیری زبان ژاپنی .(لوئیس، ۱۳۸۵ ،۹ ) آموزشهای اخلاقی در ژاپن آموزش
وزارت آموزش ژاپن ،خط مشی خود را برای آموزشهای اخلاقی اینگونه معرفی می کند .
الف )مواردی که به خود شخص مربوط می شود :
۱-داشتن یک زندگی منظم و مرتب ،با توجه به بهداشت و سلامت فردی و مراقبت از وسایل شخصی .
۲-درس خواندن و تلاش کردن را که جزء مسئولیت های فردی است بطو ر کامل انجام دهند .
۳-پیشقدمی در انجام کارهایی ،که بنظر خوب می اید .
۴-داشتن یک زندگی توام با آرامش و صداقت و پرهیز از عدم صداقت .
ب)مواردی که به روابط فرد با دیگران مربوط می شود :
۱-خوش اخلاق بودن با دیگران از طریق احوالپرسی صمیمانه و انجام اعمال پسندیده .
۲-با محبت و دلسوزی با بچه های کوچکتر و نیز اشخاص بزرگتر رفتار کردن .
۳-مهربان بودن با دوستان و کمک کردن به آنها .
ج)مقوله هایی که که به ارتباط با طبیعت و مظاهر آن ،مربوط می شود :
۱-احساس نزدیکی با طبیعت اطراف و خیرخواهی در برخورد با گیاهان و حیوانات .
۲-داشتن دلی که برای زندگی ارزش قائل است .
۳-تماس با اشیای زیبا و احساس زیبا بینی .
د)مباحثی که به روابط با گروهها و جامعه ،بستگی دارد :

اهمیت مهارت در ژاپن
مهارت آموزی در نظام آموزشی ژاپن مورد توجه و تاکید است و دانش آموزان از دوران کودکی علاوه بر ذهن ،دستهایشان با مهارتهای عملی و تئوری آشنا می شود .از جمله مهارتهایی که از طرف والدین و معلمان ارزش زیادی دارند می توان به موارد زیر اشاره کرد :
۱-یادگیری ،جمع آوری و استفاده از مقادیر زیاد اطلاعات (کودکان ژاپنی در سال های آخر ابتدایی مشغول انباشتن ذهنشان هستند .)
۲-یادگیری کار کردن با پشتکار و بصورت سازمان یافته (یعنی با دقت به یک روش ارزشمند پایمند بمانی .)
۳-یادگیری کار کردن با خلوص (بیانگر یک تعهد اخلاقی نسبت به کار است .)
۴-یادگیری برای دریافت سریع (یعنی توانایی بالقوه برای اهداف چند گانه و رسیدن به شکلی از شایستگی .)
۵-یادگیری برای رشد ادراک که شامل بصیرت یا حس ششم ،پیش آگهی ، مهارت ذاتی برای انجام کارها ، الهام و تشخیص سریع ملزومات یک کار . (وایت ،۱۳۸۸ ، ۷۳ )با نگاهی بر آموزش و پرورش ایران می توان ادعا کرد که در ایران هم به مهارتها بیشتر از گذشته اهمیت داده می شود .
توانایی فردی و هماهنگی گروهی
در ژاپن شرایط اجتماعی با دقت سازماندهی می شود تا تفاوتهای آشکار بین دانش آموزان هم سن یا توانایی بیشتری که جوانان نسبت به افراد بزرگتر دارند به حداقل برسد . در مدارس ابتدایی ژاپن ، سعی بر این می شود که دانش آموزان علاوه بر فرد محوری بتوانند به صورت گروهی به موفقیت برسند ولی در مدارس ایران هنوز بچه ها بر رقابت های فردی اصرار می ورزند .
معلمان در ژاپن به دوستان شخصی بچه ها اشاره نمی کنند ،آنها به همه ی اعضای کلاس ،اشاره دارند .آن ها از کلمه ی “دوستان ” به جای “همکلاسی “
استفاده می کنند .بخشی از موجودیت یک روح جمعی ،با مشارکت در مراسم گوناگون ، معنا پیدا می کند . به همین جهت ، کلااس ها دارای مراسم و برنامه های متنوع و همه گیر نظیر آواز خواندن ،احوال پرسی و معارفه ای که هر روز صبح انجام می دهند است .شاد بودن و نیز شرکت همه ی اعضای جامعه ،مدرسه و هم چنین تایید و تحسین رشد و پیشرفتهای همه گروه ، از جمله چیزهایی است که برنامه های مدرسه ،بر آنها تاکید دارند و بچه ها غالبا در گروه های کوچک یا به صورت یک کلاس ،در تهیه یک پروژه هنری ، شرکت می کنند ،حتی فعالیتهایی که بچه ها به صورت شخصی ،دنبال می کنند نظیر نقاشی و عکاسی ، باید برای تاکید بر ارتباطات بچه ها با یکدیگر به کار رود .
تحرک و جوش و خروش در بین دانش آموزان
توجه فراوان آموزگاران ژاپنی به انرژی جسمانی بچه ها یا نشاط و سر زندگی آنها مورد تایید است .آموزگاران ژاپنی عقیده دارند که شور و نشاط و حضور با هیجان بچه ها ، ارتباط آنها را با گروه تبیین می کند . آموزگاران به شدت نگران آن دسته از بچه هایی هستند که با همه وجود خود ، در فعالیتهای گروهی ،شرکت نمی کنند .از نظر ایشان ،تحرک بچه ها و جوش و خروش های مهار نشده آنها ،ابزاری است برای خود فرمانی و نظم پذیری ایشان .به همین سبب ، هر چه بچه ها بیشتر آزاد باشند ، به میزان بیشتری هم باید بر خود ، نظارت کنند که این امر ،هما ن بازگشت به نظم و ترتیب است شاید در مقایسه با مدارس ایران بتوان گفت در مدارس ما دانش آموزان کنترل می شوند و نمی توانند آزادانه تحرک داشته باشند و پایبند به قید و بند هایی هستند که از طرف معلمان و مربیان اعمال می شود .

۱-از وسایلی که دیگران به کار می برند ،با دقت استفاده کردن و خوش قول بودن و اصول را رعایت کردن .
۲-احساس عشق و احترام نسبت به والدین ،پدر بزرگ و مادربزرگ و فعالانه در امور منزل به آنها کمک کردن .
۳-نسبت به آموزگاران عشق و احترام داشتن .(لوئیس ، (۱۳۸۵ ، ۶۳ )
همه ی مدارس در ژاپن به منظور گسترش این برنامه ها کار می کنند که چگونه می توان اهداف را به عنوان بخشی از موضوعات علمی و تحصیلی ، از طریق کلاس ، رخدادهای خاص در مدرسه و یا پاره ای فعالیتهای روزمره پیگیری کرد .می توان گفت در ایران نیز روز به روز بر اهمیت اهداف مذکور افزوده می شود .

آموزش زبان ژاپنی
زبان ژاپنی ، به سبب اهمیتش بیشترین زمان را در جدول ساعات یک سال تحصیلی داراست . انبوه حروفی که باید آموخته شود نیاز به حفظ کردن زیاد دارد و زمان تمرین دیگری در بزنامه درسی داده نمی شود . تا پایان دبستان تقریبا هزار حرف باید آموخته شود (هم خواندن و هم نوشتن آنها )و تا پایان راهنمایی نهصد حرف دیگر یا حداقلی که وزارت آموزش و پرورش برای با سوادی تعیین کرده است ، باید آموخته شود این در حالی است که در مقایسه با ایران به دلیل کمی تعداد حروف الفبا (۳۲ حرف ) در همان سال اول ابتدایی کل حروف الفبا آموزش داده می شود .
خلاقیت در بین دانش آموزان ژاپنی
مدرسه جایی است که نوع جدیدی از خلاقیت می تواند در آن جا پرورش یابد . مدارس ژاپنی مشابه اغلب مدارس ما ، برنامه یکنواختی دارند .اما چون به اشتیاق و التزام عملی اهمیت داده می شود حتی آن چه آمریکایی ها خلاقیت می نامند از کلاسهای معینی حا صل می شود . نتایج یکنواخت سازی ژاپنی ها به نحو شگفت انگیزی به حل مساله به شکل بسیار تحلیلی و ابتکاری و نیز بیان دیدگاههای متفاوت می انجامد . به خصوص در آموزش هنر ها ، مدارس ژاپنی از خلاقیت استفاده می کنند زیرا هنر اصل و اساس است و یک موضوع حاشیه ای نیست . بنابر این همه ژاپنی ها به عنوان بخشی از برنامه درسی اجباری در مدرسه موسیقی می خوانند و نواختن دو ساز را یاد می گیرند علاوه بر این هر کودکی در بازی های نمایشی شرکت می کند و درباره نقاشی و طراحی می آموزد . این باور وجود دارد که پیش از آن که کودک در بازی ها بتواند واقعا خلاق شود ،یا حتی اظهار وجود کند ، باید درباره ی امکانات و محدودیت های محیط یاد بگیرد .با وجود چنین آموزش هایی در دوره ابتدایی ژاپن ، این کشور علاوه بر پیشرفتی که داشته آینده بهتری نیز پیدا می کند . (وایت ،۱۳۸۸ ، ۱۲۲ )
انگیزه و مدیریت در کلاس ژاپن
معلم ژاپنی برای حمایت از کودکی که کاری را به خوبی انجام نمی دهد ، تلاش بسیاری می کند . معلم تمام روابط فردی را مدیریت می کند و با شناخت از نقاط قوت و ضعف هر شاگرد به رش د فردی او توجه می کند . مهمترین نکته آن است که چون معلم با هر شاگرد ارتباط دارد به تاکید بر هماهنگی همه کلاس ادامه می دهد و به شدت سعی می کند تا هر نوع احساس رقابت یا جدایی طلبی را محدود کند . معلمان از فنون ایجاد انگیزه آشکارا استفاده می کنند مثلا در قالب یک انشای زندگی از کودک می خواهند آن چه در مدرسه می آموزد را همراه با تجربیات زندگی بنویسد و بهتر آن است که در مدارس ما نیز از چنین روشهایی برای با انگیزه کردن دانش آموزان بیشتر استفاده شود .
از نظر لوئیس در دوره ابتدایی که مهمترین دوره آموزشی ژاپن است عوامل زیر دیده می شود:
- بچه ها قوانین و ضوابط کلاس درس را شکل می دهند و در مقابل اجرای آنها احساس تعهد می کنند .
- همه ی بچه ها با هر نوع رفتار و توانایی، کلاس رامدیریت می کنند.
- بچه ها هر روز از طریق کارهای روزانه و فعالیت های دیگر ،محیط آرام و راحتی را برای همکلاسیهای خود فراهم می کنند .
- دانش آموزان اغلب به رفتارهای خود می اندیشند و در مورد چگونگی ارتباط آن با پاره ای ارزشها ،از قبیل مهربانی و احساس مسئولیت ،اظهار نظر می کنند به نظر می رسد که ادامه این برخورد ،موجب پایداری رفتار “خود انتقادی ” در آن ها می شود . (لوئیس ، ۱۳۸۵ ،۵۴)

هر دانش آموز یک رهبر است
در کلاسهای ژاپنی ،رهبر شدن یک حق ویژه نیست که نصیب قلیلی از افراد خوش رفتار شود ،بلکه یک مسئولیت با قاعده ای است که شامل همه ی افراد می شود .در کلیه ی کلاسهای اول و پیش دبستانی ها ،مبصرهای چرخشی روزانه ای دارند که در کار رهبری و اداره ی کلاس با معلم ها ،شراکت دارند .همه ی بچه ها به نوبه ی خود یک رهبر در کلاس می شوند البته نه به خاطر رفتار خوبشان ، بلکه از آن رو که عضو کلاس هستند و بچه ها طی مراسم با شکوهی ،مبصر کلاس میشوند، کارهای ویژه ی مبصر ها از کلاسی به کلاس دیگر متفاوت است ، اما البته آنها معمولا دارای همان نقش رسمی رهبری هستند . مبصرها که معمولا یک دختر و یک پسر هستند ،به کمک یکدیگر و قبل از آمدن معلم به کلاس ، و نیز پیش از شروع هر درس ، بچه ها را ساکت می کنند .به علاوه ، آن ها غالبا جلسات را اداره کرده ،به ارزیابی رفتار شاگردان هم می پردازند و در رفع مشاجرات و یا مشکلاتی که معمولا پیش می آید ، کلاس را سامان می دهند .در نظام آموزشی ژاپن سعی بر آن است که بچه ها را خود گردان-خود انظباط بار آورند ،تحت این نظام بچه ها تجربه فرماندهی را نسبت به کل هم کلاسی هایشان در خود افزایش می دهند .در این برنامه حتی بچه هایی هم که به طور معمول ، شانس رهبر شدن را نداشته اند ، چنین امکانی را پیدا خواهند کرد . در این میان ،آن دسته از بچه هایی هم که دارای کمترین توانایی برای اداره دیگران در روابط روزانه خود هستند ، غالبا در دوره ای که رهبر می شوند ، با دقت فراوانی کارها را انجام می دهند . در مقایسه با مدارس حاضر ما باید گفت هنوز بچه هایی که از نظر جسمانی قویتر هستند توسط معلمان و مربیان انتخاب می شوند . (لوئیس ،۱۳۸۵،۱۷۴)
نقش بچه ها در برقراری نظم و چگو نگی سر و سا مان یا فتن نا هنجاری های رفتاری
در دل نظام تعلیم و تربیت ژاپن ، تجاربی وجود دارد که موجب رشد دلبستگی بچه ها به مدرسه می شود .بچه ها ، همزمان که این ارتباط را توسعه می دهند با ارزش های مدرسه نیز آشنا می شوند و رفتارشان را با تحقق اهدافی نظیر مهربانی کردن به یکدیگر ، همکاری و مسئولیت پذیری ، که به هر حال در زندگی مدرسه ای ژاپنی ها جایگاه مهمی دارد ، هماهنگ می سازند ولی نمی توان گفت که هیچ ناهنجاری رفتاری در بین آن ها وجود ندارد در برخورد با این مشکلات آن ها منطقی رفتار می کنند . باید گفت در بروز چنین مسایلی ابتدا شاگردان در نقش همتایانی برای آموزگاران ، به طور وسیعی درگیر سرو سامان دادن به ناهنجاری های رفتاری همکلاسی های خود می شوند و این در حالی است که حضور آمرانه معلم به چشم نمی آید در مرحله ی بعد آموزگاران با توجیه انگیزه ها برای عملکرد بچه ها ، مانع می شوند که نام آنها به عنوان ” بچه های بد “بر سر زبان ها بیفتد . به عبارتی ، بچه بد شدن را بسیار دشوار می سازند . در بخش سوم آموزگاران بیشتر به فهم و درک بچه ها از عملی که مرتکب شده اند ، توجه دارند نه به اطاعت بی چون و چرای آن ها به عنوان یک هدف بازدارنده ی انضباطی .در همه ی این مراحل ، آموزگاران تمایل دارند که ناهنجاری های رفتاری را به عنوان یک زائده ی نا مناسب ، در مجموعه برنامه های بلند مدت انضباطی و اجتماعی مدرسه به حساب آورند .همان برنامه هایی که موجبات پیوستگی بچه ها را به همکلاسی هایشان و نیز معلم ها ، تقویت می کند .آموزگاران ژاپنی ، اغلب سوء رفتارهای فردی را به مسئله ای تبدیل می کنند که همه ی بچه ها در حل آن باید مشارکت کنند ، معلم ها اگر عصبانی هم بشوند ،ظاهرشان چیزی را نشان نمی دهد حتی کتک کاری وزد و خورد بچه ها نیز به دست خود بچه ها مهار می شود .آموزگاران ، اغلب ، عدم وجود درگیری های فراوان بین بچه ها را به عنوان یک مشکل تلقی می کنند ،چرا که آن ها خود طرح هایی می ریزند تا بچه ها بیشتر با هم دعوا کنند ، یک معلم ژاپنی می گوید : ما سعی می کنیم تا بجه ها در قبال درگیری های یکدیگر ، احساس مسئولیت کنند .هم چنین ، آن ها را ترغیب می کنیم تا اگر کسی را در حال گریه دیدند ، علت ناراحتی اش را سئوال کنند .این نظرات حاکی از آن است که آموزگاران ، سعی دارند تا توانایی بچه ها را برای خاتمه دادن به درگیری ها ، مورد ارزیابی قرار داده ، ایشان را در آن جهت ترغیب نمایند .از نظر ایشان ، جنگیدن و دعوا کردن ، یک مشکل شخصی نیست ، بلکه مشکل یک کلاس و به عبارتی ، یک موقعیت است . تحمل دعوا از سوی آموزگاران ، به این معنا نیست که ایشان موافق آن هستند ، بلکه با تمام وجود معتقدند که بچه ها می توانند و باید بیاموزند که درگیری های یکدیگر را مهار کنند .البته این مطلب حائز اهمیت است که آموزگاران اغلب ، دعوای بچه ها ، گریه و اذیت و آزار آن ها و هم چنین انواع دیگر این ناهنجاری ها را نادیده نمی گیرند ، بلکه این مساعل را در جلسه پایانی روز ، همراه با بچه ها ،مورد تبادل نظر قرار می دهند .با این حال ، در مدارس ژاپن ، تا آن جا که دیده می شود ، از راه تاکید بر ارزش هایی چون دوستی و مهربانی سعی می شود از آن برخوردهای شدید ، پرهیز شود .(لوئیس،۱۳۸۵، ۱۹۱-۲۰۲(

شوق یادگیری
در ساختار یادگیری در دوران ابتدایی ژاپن چند خصیصه وجود دارد که مهم است .
· مشارکت تمامی بچه ها که تا حد قابل توجهی ، موتور حرکت تعلیم و تربیت ژاپن است .درس ها به گونه ای طراحی شده که بچه ها را از نظر عاطفی و فکری درگیر می کند و موجب بروز احساسات و عواطف آن ها می شود .
· آن که یادگیری جمعی است ، به عبارتی در یک کوشش مشترک ، دانش آموزان به حرف های یکدیگر گوش می کنند و ضمن آموزش به هم ، هوای یکدیگر را نیز دارند .
· آن که مقوله یادگیری به فرایند خود و نیز آن چه به دست می آید ، اصرار دارد همدلی، استقامت ، تفکر و به موازات آن ، کسب مهارت در موضوعات درسی ، با دقت و قدرت ، ارزش گذاری شده است .
· آن که یادگیری یک عمل فکری است که در شخص ، تولید اندیشه می کند و او را به تفکر وا می دارد .شاگردان از خود می پرسند:” آیا در این درس نکته ای وجود دارد که فکرم را تغییر دهد ؟ ” ، “چگونه می توان بار بعد ، به نحوی دیگر ، این کار را انجام داد ؟” ، امروز چیزی یاد گرفتم؟ “و…
همانطور که در نظام آموزشی ژاپن به نقش محوری کودک توجه می شود در برخی نظامهای آموزشی موفق چون آلمان به شاگردان به عنوان منابع دانش و اطلاعات می نگرند . درس ها چنان تنظیم شده اند که بچه ها را به طرف حل مساعل می کشاند و لذا از این که به صورت طوطی وار در امور حقیقی و مراحل آن وارد شوند، پرهیز دارند . معلم ، بیشتر در نقش راهنمایی مطلع و آگاه است و از این که در توزیع اطلاعات و نیز تعیین کننده درستی یا نادرستی پاسخ های بچه ها پیشقدم باشد ، اجتناب می کند .درس ها از بر کردنی نیستند و آن ها را با تمرینات و مشق های زیاد حجیم نمی کنند .آموزگاران ، وقت بچه ها را با سخنرانی های طولانی نمی گیرند ، بلکه سعی دارند بچه ها را در گفتگو های سازنده درگیر کنند . در این میان ، بچه ها آن طور که غربی ها می گویند ، منفصل و بی اراده نیستند ، بلکه در جریان یادگیری ، مشارکتی فعال دارند .

تاکید بر فرایند کار در جریان یادگیری
باید گفت هدف ، تنها کسب پاسخ صحیح نیست ، بلکه دستیابی به این احساس است که در جریان یادگیری ، عوامل معینی شانه به شانه و با صمیمیت ، دل مشغول آموزش آن شخص هستند .حال این تلاش ها به نتیجه ی دلخواه برسد یا نرسد .در این ارتباط ، گفتارها و نظرات معلمان ، اغلب با تاکید بر رابطه ی میان کار و احساس ، همراه است .برای مثال ، معلم ژاپنی به شاگردانی که مشغول نقاشی خاطرات خود از اردوی کلاس در باغ وحش بودند ، چنین هشدار می داد که : اگر شلوغ کنید ،آن چه در دلتان است ، نمی تواند به طرف مخپغزتان بالا برود .
ژاپنی ها به وظیفه ای که روی آن بیشتر کار شده و پشتکار و قاطی شدن بچه ها در آن مشهود است ، بهای فراوانی می دهند .بسیاری از پژوهشگران ، به تاکید ژاپنی ها بر چگونگی جریان کار تا حصول نتیجه آن ، به ویژه در یادگیری هنرهای سنتی ژاپن ، اذعان دارند .رابرت هس و هیروشی آزوما از پژوهشگران این مقوله ، روش آموزش آمریکایی ها را “سطحی و تند “و روش ژاپنی ها را “محققانه و کند ” توصیف کرده اند .در کلاس های آمریکایی ، جریان کار روشن و سریع است همراه با اختلافات ساده ولی در کلاس های ژاپنی ،اغلب سخت و چسبنده جلو می رود و در گردش کار آن ، وقت گذاشتن روی یک عنوان و نگاه کردن به آن از زوایای مختلف در حد و مرزهای ادراک حاضران کم و بیش وجود دارد با همه ی این توصیف ها ، مساله ی اصلی آن است که شاگردان به درس دقت کنند ، آن را به تجربه هایشان مربوط سازند و در عمل یادگیری فعال باشند .اشتباه کردن ها نیز سهمی طبیعی در یادگیری هستند .همانطور شاگردانی که فکر و راه حل خود را به نقد می کشند ، به گرمی مورد تصدیق و پذیرش قرار می گیرند در این میان شاگردانی نیز هستند که راه حلهای اشتباهشان را توضیح می دهند و معلم به آن ها گوش می دهد .اشتباهات موقعیتی را فراهم می آورد تا به جای پنهان ماندن ضعف های درسی بچه ها ، آن ها بیشتر به هم کمک کنند .
در پژوهش هایی که ماتسودا (۲۰۰۵) ، وایت( ۱۹۸۲) ، لوئیس (۱۹۸۵) ، بختیاری (۱۳۸۷) انجام داده اند دستاوردهای علمی –نظام آموزشی ژاپن به قرار زیر آمده است :
- مهارتها به عنوان بخشی از فعالیتهای ذوقی و یک سرگرمی معنادار و نه یک هدف غایی ، باید مورد آموزش و یادگیری قرار گیرد .
- این که درس ها ، آراء و عواطف شخص بچه ها را از ذهنشان بیرون می کشد و به آن ها کمک می کند تا در مورد آن ها بیندیشند .
- آموزگاران به سختی تلاش می کنند تا اجتماعی از نوآموزان را به وجود آورند تا با نظر حمایت نسبت به افکار و احساسات یکدیگر نگاه کنند .
- آموزگاران بر جریان یادگیری و نتیجه ی آن تاکید دارند .(تاکید بر فرایند یادگیری نه نتیجه )
- در بحث و جدل های صمیمانه ، پا فشاری و حل متفکرانه مسایل ، به عنوان اهداف مهم آموزشی بچه ها در نظر گرفته می شود .
- تفکر و اندیشه ، بنیان آموزش های کلاسی بجه هاست .

بر آوردن نیازهای بچه ها ، کلید موفقیت آموزشی
در تحقیقات و نظریه های آمریکایی ها آمده است که اگر مدارس ، نیازهای بچه ها را بر آورده کنند بچه ها نیز به مدرسه اهمیت خواهند داد .به نظر می رسد که سه نیاز اساسی روان شناختی بچه ها که عبارت از تعلق خاطر ، حس استقلال و آزادی عمل و در نهایت ، احساس شایستگی و کفایت است ، در پیوستگی و حضور بچه ها در مدرسه ، اهمیت خاصی پیدا می کند .
الف) تعلق خاطر که به نیاز کودک به داشتن روابط نزدیک و حمایتگرانه اشاره دارد ، بر اساس نظریه های تکامل انسان در غرب و نیز در ژاپن ، برقراری چنین روابطی برای توسعه مناسب اجتماعی و روحی کودک ضروری است . همانطور که در قبل گفته شد مدارس ابتدایی در ژاپن ، به شیوه های گوناگون این روابط را تقویت می کنند .آن ها اهداف روشن کلاس را که بر همکاری و دوستی تکیه دارد مدون می کنند و بر حس تعلق خاطر و وابستگی هر یک از بجه ها به کلاس و مدرسه ،تاکید دارند .هم چنین با کمال دقت از شکل گیری گروه های ویژه و توانا و نیز دادن پاداش های فردی و به کارگیری روش هایی که برتری فردی را بر دیگران ، نشان می دهد اجتناب ورزند .آن ها کوشش فراوان دارند تا گروه های شبه خانواده ، بیافرینند محیطی که در آن بچه ها با راحتی بتوانند با یکدیگر گفت و شنود داشته باشند .

ب) حس استقلال و آزادی عمل که به نیاز کودک به داشتن نوعی احساس کنترل بر محیط اطرافش و نیز آزاد بودن از محدودیت های مستبدانه و غیر ضروری توجه دارد .در مدارس ژاپن به روش های مختلف ، آزادی عمل را برای بچه های خردسال فراهم می آورند .همه بچه ها رهبری به صورت چرخشی را می پذیرند .آن ها به شکل گیری اهداف و قوانینی که در زندگی مدرسه ای خود با آن مواجه اند ، کمک می کنند .در مقوله نظم و ترتیب ،به جای ارزیابی شدن از طریق معلم ، به ارزیابی از طریق خود ، و به جای کنترل به دست شخصی بزرگتر ، بر ” خود کنترلی “ تاکید دارند .

ج) کفایت و شایستگی که به نیاز کودک به دنبال کردن فعالیت هایی که خودش مفید و ارزنده تشخیص می دهد ، اشاره دارد .بچه ها به طور طبیعی ، محیط اطراف خود را باز بینی می کنند و سعی دارند آن را در یابند .آن ها این کار را بدون تشویق یا گرفتن جایزه از سوی بزرگتر ها انجام می دهند .در مطالعات وسیع تر آمده است که بجه ها دانشمندان کوچکی هستند که مدام در تلاشند تا جهان انسانی و فیزیکی پیرامون خود را توصیف کنند .در این میان اگر مدرسه در این شناخت و درک محیط ، به یاریشان بشتابد به آن اهمیت خواهند داد و توجه خواهند کرد .

جایگاه فرهنگی ، حرفه ای و اقتصادی معلمان در ژاپن
چون کشور ژاپن فاقد منابع طبیعی می باشد و اقتصاد آن مبتنی بر سرمایه ی انسانی ، فناوری پیشرفته و تولید کالا و خدمات کیفی است بنابراین انسان و تربیت آن نیز مهم تلقی می شود و در نتیجه معلم ، مدرسه ،آموزش ، برنامه ی درسی و هر آن چه با پرورش و ” قیمتی ساختن انسان ” ارتباط دارد برای آنها مهم تلقی می شود . مطلوب ترین و رشک بر انگیز ترین جنبه ی زندگی معلم ژاپنی این است که او زندگی نسبتا مرفهی دارد و حقوق بسیار بالایی می گیرد ، آموزش معلمان بسیار مهم است تا آن جا که یک معلم تازه کار باید کاملا با یک معلم با سابقه هماهنگ شود به همین دلیل تجربه کودکان هم سطح در کلاسهای مختلف به نحو قابل ملاحظه ای یکسان است .
در کنار نقش معلم نقش مادر نیز در ژاپن بسیار چشمگیر است . اغلب مادران در سالهای پیش از دبستان به کودک فعالیتهای مرتبط با مدرسه را آموزش می دهند و آموزش پیش از دبستان را در خانه بسیار جدی می گیرند و برای آن یک برنامه درسی تهیه می کنند مادران ساعتهای زیادی را در بازی های مشارکتی نقاشی ، خواندن کتاب داستان و بازی های نوشتنی و حساب کردن سپری می کنند .در واقع موفقیت کودک ، موفقیت مادر است .مادر ژاپنی خود را درگیر رابطه ای می بیند که امیدوار است تا انتها ادامه یابد .پس نقش مادر را در کنار معلم نمیتوان بی ارتباط دانست .در کشور ما هم امروزه مادران نقش پر رنگ تر و بیشتری را در آموزش قبل از دبستان و دبستان ایفاء می کنند .( لوئیس ،۱۳۸۵، ۴۵ )
نتیجه گیری :
دلمشغولی و تلاش ژاپنی ها برای ارتقای شخصیت و روحیه خود ، نزدیک است که به یک مذهب ملی تبدیل شود .(توماس روهلن )
بطور خلاصه باید گفت ویژگیهای آموزشی در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی در ژاپن که از اصلی ترین عوامل موفقیت در آموزش مقطع ابتدایی این کشور است در هفت محور تعریف می شوند :
۱- توجه به همه ی بچه ها
۲- ایجاد یک جامعه ی حمایتگر در کلاس
۳- روشهای انضباطی که موجب تعهد شخصی در برابر ضوابط و ارزش ها می شود
۴- تاکید بر ارزش ها
۵- اداره ی کلاس و رفع مشکلات با اندیشه کردن و بحث و گفتگو
۶- یادگیری های مرطوب و با روح
۷- تفکر و اندیشیدن
۸- تاکید بر کار گروهی
۹- توجه به تفاوتهای فردی
۱۰- ایجاد شوق یادگیری
۱۱- همکاری همه ی اعضاء مدرسه در کارهای کلاس و مدرسه
۱۲- پرورش حس اعتماد به نفس
۱۳- تاکید بر کار عملی
۱۴- آموزش مهارتهای زندگی ( در عمل )
۱۵- آموزش همراه با بازی و شادی
۱۶- شکوفایی خلاقیت
۱۷- همکاری در نظافت مدرسه
۱۸- معلم در نقش راهنما
۱۹- در ژاپن کلاس به گروههای کوچک تقسیم می شود
۲۰- همکاری بسیار نزدیک خانواده
هر چند ما باید چیزهای بسیاری را از ژاپنی ها درباره تعهد و تلاش بیاموزیم اما تا کنون بعضی از ورزشکاران و موسیقیدانان ما در سطح جدیت ژاپنی ها ظاهر شده اند .بنابراین ما هم می توانیم چنین باشیم حتی اگر جامعه ی ما برای تحمل کردن شرایط سخت به خودی خود ارزش قائل نباشد .با دانستن اینکه ژاپنی ها چه کارهایی می کنند شاید ما هم شروع به بررسی بیشتر فرزندان ، والدین ، معلمان و مدارس کنیم تا انتظاراتمان بر آورده شوند .ما باید به موضوعات آموزشی اولویت بیشتری بدهیم و از آن چه که در واقع وقت بچه ها را تلف می کند دوری کنیم . خلاصه این که ما باید مدارس را تبدیل به مکان هایی نماییم که در آن ها شاگردان و معلمان بدانند جامعه ی ما حقیقتا چه چیزی را با اهمیت ، سازنده و انگیزه بخش تلقی می کند در این صورت همه بهره خواهند برد .اگر ما بخواهیم چیزی را از ژاپن وام بگیریم توجهی است که آن ها به اولویت فرهنگی برتر خودشان دارند که آن هم بهبود زندگی کودکان است .اگر ما چنین اولویتی نداریم پس مسئولیت فرهنگی و خانوادگی ما آن است که چنین اولویتی ایجاد کنیم .

منابع :
- آقا زاده .احمد (۱۳۸۷) .آموزش و پرورش تطبیقی .تهران : سمت
- بختیاری ،ابوالفضل (۱۳۸۸) ،جستاری به فرهنگ آموزش و پرورش ژاپن
- لوئیس ، کاترین ( ۱۳۸۷) ، آموزش قلبها و اندیشه ها ( تجارب آموزشی ژاپنی ها ).ترجمه ح افشین منش و ش. ایلبگی .تهران: سازوکار چاپ پنجم
- وایت ،مری ( ۱۳۸۸) ، مطالبات آموزشی در ژاپن ( احساس تعهد به کودکان ) .ترجمه فرهودی زاده.تهران:نشر رسا
- نشریه پژوهشنامه آموزشی . پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش
- بختیاری ،ابوالفضل(۱۳۸۷).نیم نگاهی به فرهنگ اموزش ژاپن.
منبع:مرکز مطالعات ژاپن
http://japanstudies.ir/post/2381/
حال در آموزش و پرورش ایران کدام یک از این اصول وجود دارد؟؟
هیچکدام
حال وظیفه ما چیست؟ما باید در این طوفان چه خاکی تو یرمون بریزیم

وظیفه ما در ایم موقع چیست از شخصی شنیدم آیت الله قرائتی فرموده بودند رفته بودم ژاپن اونجا موقعی که مدرسه تعطیل بود ناراحت بودند!!!گفت من گفتم شما چه اصولی رو برای تربیت دانش آموزان استفاده می کنید؟چند تا برگه برام آوردن دیدم اینها همون احادیث ائمه هستن فقط قال الصادق و قال الباقر ندارند!!!!
اینرو البته من شنیدم از شخصی

یادی کنم از استاد قدیمی خودم جناب دکتر رضا منصوری (یکی از بزرگترین فیزیکدانان معاصر ایران) که حدود یک دهه قبل، معاونت پژوهشی وزارت علوم را بعهده گرفت و پس از دیدن اوضاع اسفناک آن معاونت بنیادی و مهم کشور، در خاطرات خود (که جداً توصیه می کنم آن را مطالعه کنید تا کمی مذنه دستتان بیاید) نوشت:

نقل قول:
لازم بود چند سالی صابون اداره ی دولتی به تنم بخورد تا بدانم تا چه عمقی نظام اداری ما زنگ زده و منحرف است...

زنگ زده و منحرف: چکیده ی انچه که بنده نیز در طی دو دهه خدمت در وزارت آموزش و پرورش دیده ام.

و بحث خیلی مفصل تر از آن چیزی است که برخی دوستان نقد کردند. خیلی عمیق تر

از شیوه ی مبتذل انتخاب و استخدام معلم(بعنوان رکن اصلی آموزش و پرورش) که از ابتدای انقلاب اکثراً افرادی با کم ترین هوش و IQ (به تعبیر قرآن لایعقلون) را جذب کرده و می کنند بگیرید تا انتخاب سالانه ی معلم نمونه که معمولاً کم کارترین و سست عنصرترین افراد را بعنوان الگو به بقیه معرفی می کنند که همان اندک انگیزه ی تلاش را نیز از بقیه می زداید بگیرید تا برسید به روابط ضعیف و بدوی اولیاء با مربیان و در نهایت پشتیبانی مادی و معنوی ضعیف دولت ... . خلاصه این قصه ی پر غصه سر دراز دارد و تنها در برهه هایی نسیمی برای اصلاح آن وزیده است (مثل دوران شهید رجایی) و مابقی آن پسرفت بوده است.

بقول بعضی همکاران باتجربه تر و باسابقه تر از خودم، اگر می خواهی بخواهندت، هر روز صبح یک عدد قرص (عذرخواهی می کنم) "به فلانم" را بخور و بیا سرکار . آنوقت از دید اینها می شوی بهترین فرد!
در این سازمان عریض و طویل ولی اگر اهل دلسوزی باشید ... آنوقت است که به انحاء مختلف فقط باید خون دل بخورید و کاری هم از دستتان برنمی آید و صدایتان بجایی هم نمی رسد الّا آنکه سعی کنید وظیفه ی خودتان را بدرستی انجام بدهید تا حقوقتان حلال باشد هر چند همان نان به نرخ روز خورهایی که در این مجموعه هستند چون می بینند شما همرنگ شان نیستید و از این ناحیه احساس خطر می کنند، به دهها روش ناجوانمردانه سعی می کنند چوب لای چرخ شما کنند تا بالاخره شماخودتان پا به فرار بگذارید و از آن بخش و مجموعه به جایی دیگر بگریزید ...
کپی آن چیزی که حضرت امام از حوزه ی قدیم دیده بودند: نان به نرخ روز خور هایی که حتی ظرفی که امام با آن وضو گرفته بود را نجس اعلام می کردند و یا حضرت آیت الله بهجت را خارج از دین می دانستند... بله همانهایی که در حوزه این عقاید را ترویج می کردند امروزه در لباسی دیگر و دستگاههای دولتی بمراتب حضوری متأسفانه مؤثر دارند و خودتان نتیجه اش را ببینید : از 8 ساعتی که یک کارمند دولت ایرانی خدمت می کند تنها 22 دقیقه ی آن کارایی مفید دارد و مابقی ...

بالا و پایین بروند و بخشنامه صادر کنند و تشویق و تنبیه کنند، هیچ فایده ندارد چون ارکان این مجموعه که همانا نیروی انسانی آن است که از قضا خود مجری و بخشنامه نویس و تنبیه و تشویق کننده هم هست خودش مشکل اساسی دارد

تنها امید اینجانب و برخی دوستان زحمتکش دیگر در آموزش و پرورش این است که زودتر بازنشسته شویم تا بیش از این، شاهد این اوضاع اسفبار ضد فرهنگی و ضد علمی در آموزش و پرورش نباشیم (که البته این خود نتیجه ی سه دهه راه به اشتباه رفتن در عرصه ی فرهنگ و آموزش و پرورش بدون گوش دادن به نظرات کارشناسان دلسوز و راه رفته است: بجای جذب نخبگان، به جذب پایین ترین رتبه های کنکور که طبعاً در بین آنان بسیاری افراد بی مطالعه، لااُبالی، شارلاتان، ظاهرساز و چند چهره وجود دارند اکتفا شده -بقول جناب حاج بابایی، وزیر سابق:کار آموزش و پرورش در این سالها تنها به جمع کردن جوانان از خیابانها و وارد کردنشان به آموزش و پرورش بوده است! - و از این دست افراد شما نمی توانید توقع بیجا داشته باشید که بفکر تربیت علمی و اخلاقی شاگردان باشند چون اصولاً خود از آن بی بهره اند) . شخصاً بارها به دوستان گفته ام که با این خون دلی که طی این سالها چه در روستاها و مناطق محروم و چه در کلان شهر دیده ام و انواع و اقسام دشمنی ها که از جانب این عناصر ریاکار و مزوّر دیده ام تعجب می کنم چرا هنوز سر از تیمارستان در نیاورده ام(کاملاً جدی عرض می کنم).

این از ما که دست اندرکاریم و آشنا به امور. آینده ی شاگردانی که ظاهراً در این مجموعه دارند "تربیت" می شوند دیگر بجای خود!

بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر شما در این موقعیت بهتر نیست تلاش کنیم غزل خداحافظی را با کشور عزیزمان بخوانیم و در خارج از کشور تحصیل کنیم و بعد به کشور برگردیم و به کشور خدمت کنیم؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم
جزی الله عنا محمدا ما هو اهله

با سلام...
دوست من،جناب mohamad56 تا آنجا که جای اصلاح باز باشد وظیفه ی ما مشخصه،ولی وقتی دیگه همه ی درها به رومون بسته باشه میتونیم بله بریم خارج و تحصیلات خوبی بکنیم،به شرطی برگردیم و به جامعه ی اسلامی خدمت کنیم و مقدمات قیام امام عصر،حضرت مهدی (عج) را فراهم کنیم و به اصلاح جامعه بپردازیم....البته این نظر بنده ی حقیر بود و منتظر نظرات دیگر بزرگواران هستیم....

[=arial black]هر جا که مشکلی دیدیم باید برگردیم اون مشکل رو توی خودمون جستجو کنیم
می دونید کودک ما چرا از مدرسه فرار میکنه؟ همه مشکلات رو به گردن مدرسه نیندازید
چون ما خودمون توی بچگی از مدزسه فرار می کردیم.بچه بینوا اصلا یه بار دست
پدر رو مادرش کتاب دیده که به سمت علم جذب بشه؟
پدر شب میاد خونه میشینه پای ماهواره تا ساعت 1 شب . کودک به جای اینکه کشیده بشه به سمت
علم میشینه پای ماهواره.
از ماست که بر ماست تا زمانی که مردم اصلاح نشن هیچی اصلاح بشو نیست

فاطمیون 18;395320 نوشت:
سلام خدمت شما دوست گرامی.

سوالتون زیبا بود.

seyed.taghavi ;395320 نوشت:
s
چیه ما مورد تایید اسلام هست؟!!


خوشحال میشم اگه وقتی جواب این سوال رو فهمیدید به بنده هم خبر دهید.:ok:

چون چندین سال هست در این باره تحقیق کردم ولی پاسخی پیدا نکردم.:Gig:

لنت کردن نا هم باوران

نا سزا گفتن و کشتن نا خودی های نخودی

نوید های سر خرمن

تنها ما درستیم و جهانیان همه نا درست

دو سد گفته ولی نیم کردار

خصلت بیماری ها این است که معمولاً ریشه های عمیق تر از چیزی دارند که ابتدا ما تصور کرده ایم. مثلاً کسی که سرما می خورد، از نظر یک فرد ظاهربین دلیلش اینست که هوای سرد وارد ریه های او شده. ولی در نگاهی ریشه ای تر متوجه می شویم که کمبود ویتامینc موجب سازوکاری شده که بدن وی مستعد سرماخوردگی شده است.

مشکل تعلیم و تربیت در ایران هم یک دلایل سطحی و ظاهری دارد و یک دلایل ریشه ای و واقعاً عمیق
مثلاً ریاکاری که در بین ما ایرانی ها بسیار شایع است طوریکه باعث شهرت جهانی ما شده است اگر درمان شود بسیاری از زمینه های مشکلات دیگر از جمله معضلات تعلیم و تربیت هم درمان می شود

اجازه بدید با مصداق عرض کنم تا ببینیم خود ما چقدر به این بیماری ریاکاری مبتلا هستیم

آیا بطور معمول و عادتاً با غریبه ها بهتر از خانواده ی خود رفتار می کنیم؟
آیا با مسوولین و رییس خود بهتر از افراد عادی و رعیت رفتار می کنیم؟
آیا با بزرگسالان بهتر از کودکان رفتار می کنیم؟
آیا خوراکی که برای مهمان در نظر می گیریم از آنچه برای خانواده در نظر می گیریم بهتر است؟
آیا عادتاً محل زندگی عادی خودمان بهم ریز و پلشت است و محلی که مهمان را دعوت می کنیم آراسته و زیبا؟
آیا فرش و زیرانداز محل مهمان خیلی بهتر از زیرانداز عادی خودمان است؟
آیا تا مهمان رفت، آن لبخند تصنعی زورکی ما هم محو می شود؟
...
...
...

حالا ملاحظه کنید چقدر به دورویی و ریاکاری مبتلاییم و حتی انواع دلایل و بهانه ها برای موجه جلوه دادن آن می تراشیم تا بعنوان صفاتی مثبت معرفی کنیم غافل از اینکه از داخل خانه شروع می شود و به داخل اجتماع و محل کار هم کشیده می شود
برای نمونه حتماً در برنامه ی "سرزده" که از 20:30 پخش می شود دیده اید که مثلاً تا وزیر برای بازدید به بیمارستان می رود یهو مسوولین و خدمه اقدام به پخش پتو بین بیماران و رسیدگی بیشتر به اوضاع بهم ریز می کنند ... در باقی ادارت هم اینگونه است (همانطور که عرض شد این یک بیماری فراگیر بین ما ایرانیان است) و حتی بشکلی بسیار عمیق در آموزش و پرورش

وا أسفا که گاهی به برخی نشانه های این بیماری زشت افتخار هم می شود و مثلاً خودمان را مردمی "مهمان نواز" معرفی می کنیم!
بله خب اگر به همان میزان، خانواده نواز هم باشیم چه عالی و اسمش می شود با صداقت بودن و اخلاق صاف و سالم داشتن
ولی میدانیم و می دانید که عموماً چنین نیست و از کاسب که زیر و روی محصولش متفاوت است تا کارمند و یا معلمی که برای رییس خود قربان صدقه می رود ولی با ارباب رجوع و یا دانش آموزان بسان بت زهر مار رفتار می کند جزو تبعات این بیماری است

با اینکه به فرهنگ غرب انتقاداتی داریم اما زندگی خصوصی و اجتماعی آنها را ملاحظه کنید عموماً این گونه است:
عموماً در منزل با همان لباس بیرون از خانه تردد دارند (بحث لباس خواب یا اتاق خواب جداست!) . در همان اتاق معمولی که خود نشیمن دارند مهمان را هم بدون هیچ تکلف و تعارفات بیجایی می پذیرند . به محض آمدن مهمان، هر کدام از اعضای خانواده بمنظور سر و سامان دادن به ظاهر بهم ریز خانه و یا ظاهر خود به اینسو و آنسو نمی دود!
محصولی که می سازند غش و کاستی عمدی در آن معمولاً مشاهده نمی شود
دیسیپلین و پرستیژی که در محل کار دارند، برای ارباب رجوع و یا رییس یکسان است
با کوچک و بزرگ یکسان برخورد می کنند

زندگی بزرگان خودمان هم اینگونه بوده است. همین آقای بهجت (با اینکه هکتارها زمین موروثی در فومن داشت و البته به زارعین بخشیده بود) با اینحال در همان خانه کلوخی -و روی به اذعان همگان همان زیلوی کهنه ی 40 ساله- رهبر کشور و فقیر محله را مهمان می کرد

قدری صادق باشیم.

سلام دوستان
نمی دونم حرفی که میزنم باعث انحراف تاپیک میشه یا نه
ولی به نظر من جای سیاست تو مدرسه خالیه!

vivaziba;395477 نوشت:
سلام دوستان
نمی دونم حرفی که میزنم باعث انحراف تاپیک میشه یا نه
ولی به نظر من جای سیاست تو مدرسه خالیه!

جای همه چی تو مدارس خالیه تربیت و...
جای چی خالی نیست؟؟

سلام علیکم
در ادامه سخنان دوستان عزیز عرض می کنم.
براي چي ادعا ميشودكه اسلام بيشترين تاكيد را به علم آموزي داشته است؟



ادعاي اينكه در اسلام بيشترين تاكيد در مورد علم آموزي است،دلايل زيادي دارد كه 8 دليل ، در ذيل به عنوان نمونه آورده شده است بعد از مشاهده موارد زير چه خواهيد گفت؟! :
1- به دليل اهميت دادن علم و دانش درلسان قرآن و ائمه دين عليهم السلام .
يكي از گرايشهاي فطري انسان حقيقت جويي است و يكي از تواناييهاي انسان قدرت شناخت واقعيات است. شناخت خود و جهان پيرامون يا به عبارت ديگر خودآگاهي و ديگرآگاهي از ويژگي هاي انسان است. انسان با آگاهي از خويشتن، قادر مي شود چيزهاي ديگر را بشناسد و حتي خداشناس گردد. ؛ خودشناسي مبدأ همه شناختهاي ماست و كسي كه خود را بشناسد: اولاً ضرورت شناختهاي ديگر بر او آشكار مي شود، زيرا به غايت وجودي خود پي مي برد و به ضعف و كاستي بالفعل خويش آگاه مي گردد و ضرورت شناخت مسير و شيوه حركت به سوي مقصد را در مي يابد و ثانياً شناخت هاي ديگر براي او ممكن مي گردد. اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرموده اند: كيف يعرف غيره من يجهل نفسه؛[ شرح غرر الحكم و درر الكلم، ج 4، ص 565.] كسي كه به خويشتن جاهل است چگونه غير خود را مي شناسد.
بنابراين اهميت و امكان تحصيل علم و شناخت، از طريق خودشناسي بر ما آشكار مي گردد و وقتي علم براي رسيدن به كمال و غايت وجودي انسان ضرورت و اهميت داشته باشد، پرورش قوه درك حقايق نيز اهميت خواهد داشت. قوه عاقله انسان هر چه در درك حقايق تواناتر باشد، مقصد و مسير و موانع حركت به سوي مقصد را بهتر مي شناسد و امكان رسيدن به كمال را بيشتر فراهم مي كند. و بالعكس، اگر قوه شناخت انسان كارآيي خود را از دست دهد، حركت در مسير كمال ناممكن مي شود و گمراهي و هلاكت را در پي مي آورد.
اين مطالب هم از طريق خودشناسي فهميده مي شود و هم كتاب و سنت آن را تأييد مي كند.
در قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ در فضيلت علم و علم آموزي سخنان زيبايي وجود دارد كه در اينجا برخي از آنها را ذكر مي كنيم:
- شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ؛[ آل عمران، 18.]
خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهي مي دهد كه جز او هيچ معبودي نيست و ملائكه و صاحبان دانش نيز (شهادت مي دهند).
رسيدن به مرتبه درك توحيد پروردگار و شهادت به آن، براي صاحبان علم امكان پذير است و اين در فضيلت و ضرورت علم به تنهايي كافي است. چون علم چنين ثمره دلپذيري دارد خداوند فرموده است:
- يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛[ مجادله، 11.] خداوند كساني را كه ايمان آوردند و آنان را كه علم داده شدند بسيار بلندمرتبه مي فرمايد.
خداوند در مواضع فراواني برتري عالم را نمايان ساخته است و در آياتي به اين برتري تصريح نموده است:
- قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛[ زمر، 9.] بگو آيا كساني كه مي دانند و كساني كه نمي دانند يكسانند؟
قرآن به علم آموزي تشويق و بلكه امر مي كند: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛[ نحل، 43] پس اگر نمي دانيد از آگاهان بپرسيد.
از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت شده است كه:
- خداوند چون براي كسي نيكي بخواهد او را عالمي ژرف نگر در دين مي سازد؛[ المحجه البيضاء، ج 1، ص 17]
- همچنين از ايشان نقل شده است: عالم هفتاد درجه از عابد برتر است. [همان، ص 18]
ادامه...

و نيز فرموده اند:
- كسي كه دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه كند، بايد به دانش آموزان نظر نمايد. قسم به كسي كه جانم به دست اوست هيچ دانشجويي كه در مسير علم رفت و آمد مي كند نيست مگر آنكه خداوند براي هر قدمش عبادت يكسال را مي نويسد و برايش با هر قدمي كه بر مي دارد شهري در بهشت مي سازد و در حالي كه بر زمين گام مي زند زمين برايش آمرزش مي طلبد و او در حالي كه بخشوده است صبح و شام مي كند و فرشتگان گواهي مي دهند كه دانش طلبان، آزادشدگان خدا از آتشند.[ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ؛[ آل عمران، 18.]
- خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهي مي دهد كه جز او هيچ معبودي نيست و ملائكه و صاحبان دانش نيز (شهادت مي دهند).
- رسيدن به مرتبه درك توحيد پروردگار و شهادت به آن، براي صاحبان علم امكان پذير است و اين در فضيلت و ضرورت علم به تنهايي كافي است. چون علم چنين ثمره دلپذيري دارد خداوند فرموده است:
- يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛[ مجادله، 11.]
- خداوند كساني را كه ايمان آوردند و آنان را كه علم داده شدند بسيار بلندمرتبه مي فرمايد.
- خداوند در مواضع فراواني برتري عالم را نمايان ساخته است و در آياتي به اين برتري تصريح نموده است:
- قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛[ زمر، 9.]
- بگو آيا كساني كه مي دانند و كساني كه نمي دانند يكسانند؟
- قرآن به علم آموزي تشويق و بلكه امر مي كند:
- فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛[ نحل، 43]
- پس اگر نمي دانيد از آگاهان بپرسيد.
- از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت شده است كه:
- خداوند چون براي كسي نيكي بخواهد او را عالمي ژرف نگر در دين مي سازد؛[ المحجه البيضاء، ج 1، ص 17]
- همچنين از ايشان نقل شده است:
- عالم هفتاد درجه از عابد برتر است. [همان، ص 18]
- اهميت دانش آموزي
- علم چنان نقش ارزنده اي در حيات الهي انسان دارد كه علم آموزي به فرموده پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فريضه است:
- طلب العلم فريضه علي كل مسلم؛[ همان، ص 18]
- علم آموزي بر هر مسلماني واجب است.
- و نيز فرموده اند:
- كسي كه دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه كند، بايد به دانش آموزان نظر نمايد. قسم به كسي كه جانم به دست اوست هيچ دانشجويي كه در مسير علم رفت و آمد مي كند نيست مگر آنكه خداوند براي هر قدمش عبادت يكسال را مي نويسد و برايش با هر قدمي كه بر مي دارد شهري در بهشت مي سازد و در حالي كه بر زمين گام مي زند زمين برايش آمرزش مي طلبد و او در حالي كه بخشوده است صبح و شام مي كند و فرشتگان گواهي مي دهند كه دانش طلبان، آزادشدگان خدا از آتشند.[9]
- پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در روايت ديگري فرموده اند:
- كسي كه راه علم آموزي را مي پويد خداوند او را در راهي به سوي بهشت پيش مي برد[اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم].
- علم ارزش والايي دارد و رستگاري انسان به آن وابسته است؛ ولي علم خود متكي به عقل است. علم محصول تعقل و انديشه است. كسي كه از قوه عاقله خود كه هديه الهي است بهره نمي برد و شناخت او همراه بصيرت و سنجش نيست، عالم نيست؛ زيرا علم يعني شناخت آنچه هست آن گونه كه هست. بنابراين چون انسان خير و كمال بودن خيرات و كمالات حقيقي را فقط به كمك عقل در مي يابد، كسي كه تعقل نمي كند فاقد علم است و آثار و بركات علم به او نمي رسد. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند:
- انّما يدرك الخير كله بالعقل؛[ همان، ص 43]
- پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در روايت ديگري فرموده اند: كسي كه راه علم آموزي را مي پويد خداوند او را در راهي به سوي بهشت پيش مي برد[اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم].
- امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز فرمودند: اكثر الناس قيمهً اكثرهم علماً.[ الحياه، ج 1، ص 37.] (علم موجب بلندي مرتبه انسان است و ارزش وجودي او را افزايش مي دهد.)ارزش آن كسي بيشتر است كه علم اوبيشتر است .
- از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
چون روزي آيد كه در آن علمي كه مرا به خداوند نزديك كند بر من افزوده نشود مرا در طلوع خورشيد آن روز مباركي نيست. [المحجه البيضاء، ج 1، ص 16]
- انسان از طريق اطاعت و عبادت خداوند به او نزديك مي شود و علم، موجب اطاعت و عبادت بنده است. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: «أما علمت ان الله يطاع بالعلم و يعبد بالعلم».[ الحياه، ج 1، ص 35]
- اطاعت و عبادت، وقتي به نيت صادق و به شكل صحيح انجام مي گيرد كه دل بنده در برابر خداوند نرم شده باشد و قلب او آماده عمل و عبادت خالصانه باشد: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ؛[ فاطر، 28] از بندگان خدا تنها دانايان از او مي ترسند.
- علم، دنيا و آخرت انسان را نيكو مي كندوجهل دنيا وآخرت را خراب مي كند[الحياه. ج 1، ص 35]علم دنيا را نيكو مي سازد، زيرا نقش دنيا را در حيات حقيقي انسان و زندگي جاويد او معلوم مي سازد و قدرت انسان را در عملي ساختن نيات افزايش مي دهد.
2- سفارش به خواندن در نزول اولين آيات بر پيامبرصلي الله عليه وآله.
دين اسلام،كامل ترين دين در ميان اديان الهي است كه به همه جوانب زندگي انسان نگاهي ويژه دارد و برنامه اي كامل براي اين منظور در نظر گرفته تا انسانها با عمل به اين برنامه به تكامل برسند. سفارش و تأكيد بسيار اسلام برعلم آموزي،تا جايي است كه نخستين آياتي كه بر پيامبر بزرگوار اسلام نازل شد، سفارش به خواندن بود: اقرا باسم ربك الذي خلق. خلق الانسان من علق. اقرا و ربك الاكرم. الذي علم بالقلم. (علق: ۱-۵)
«بخوان به نام پروردگارت كه [جهان را]آفريد.[همان كسي كه ] انسان را از خون بسته اي خلق كرد. بخوان كه پروردگارت بزرگوار است؛ همان كسي به وسيله قلم تعليم كرد و به انسان آنچه را نميدانست،ياد داد».
3- تعليم وعلم آموزي ، از اهداف بعثت حضرت رسول معرفي شده :
خداوند در قرآن كريم با صراحت تعليم را يكي از اهداف برانگيخته شدن پيامبر اكرم(ص) دانسته وفرموده است: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ». «او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده ،رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنان ميخواند وآنان را تزكيه مي كند و به آنان كتاب (قرآن )و حكمت مي آموزد همانا پيش از اين ، همه در ورطه جهالت و گمراهى آشكار بودند».
رسول خدا صلي الله عليه وآله در گفتار و رفتار خود بارها به اهميت علم،آموختن و نقش آن درتكامل زندگي انسان تأكيد و سفارش كرده است. نقل است پيامبر اكرم(ص) دو گروه را در مسجدديد؛گروهي مشغول عبادت بودندو گروهي سرگرم مذاكره و بحث علمي . پس آن حضرت ، رفتن به نزد گروه دوم را بر پيوستن به جمع عبادت كنندگان ،ترجيح داد ودرباره اين رفتار خود فرمود:«من براي تعليم فرستاده شده ام».
4- بيان نياز به دانش وعلم براي هر حركت صحيحي :
اهميت علم و علم آموزي از آن روست كه معارف لازم براي سعادت از طريق علم آموزي و بكارگيري قوه تفكر و انديشه به دست مي آيد. معارف سعادت بخش اعم از معرفت خداوند و شناخت راه رسيدن به اوست. هر حركتي كه انسان انجام مي دهد و هر گامي كه بر مي دارد فقط در پرتو نور علم مي تواند در راه صحيح و به سوي خداوند باشد. امام علي ـ عليه السّلام ـ خطاب به كميل فرمودند:
اي كميل! هيچ حركتي نيست جز آنكه تو در آن نيازمند دانشي هستي. [الحياه، ج 8، ص 35.]
- اَلْعِلْمُ دَليلٌ؛ دانش راهنماست [به حق].
- اَلْعِلْمُ ينْجِيكَ، الْجَهْلُ يرْدِيكَ؛ دانش، تو را رستگار مي‌سازد و ناداني [تو را] تباه مي‌گرداند.
- اَلْعِلْمُ جَلالة، اَلْجَهَالة ضَلالة؛ دانايي، بزرگي است و ناداني، گمراهي.
- اَلْعِلْمُ حَياةٌ، الايمانُ نجاةٌ؛ دانش زندگي است و ايمان رستگاري.
- اَلْعِلْمُ اَعْلي فَوْزِ؛ دانش برترين فيروزي[4] است [به مراتب عاليه و مدارج متعاليه].
- اَلْعِلْمُ أفْضَلُ قنية؛ علم برترين چيزي است كه كسي كسب كند.
- اَلْعِلْمُ نِعْمَ دليلٌ؛ علم، نيكو راهنمايي است [به سعادت و نيك‌بختي].
- اَلْعِلْمُ جَمالٌ لايخْفي؛ دانش جمالي است كه پوشيده نيست.
- اَلْعِلْمُ كَنْزٌ عَظيمٌ لايفْني؛ علم گنج عظيمي است كه نيستي و تمام شدن نمي‌پذيرد.
- اَلْعِلْمُ مُحيي النُفُوس وَ مُنِيرُ الْعَقْلِ و مُميتُ الْجَهل؛ علم زنده‌كننده نفس است و روشن‌كننده عقل و ميراننده جهل.
- اَلْعِلْمُ أكْثَرُ مِنْ أنْ يحاطَ بِه فَخُذُوا مِنْ كُلِْ عِلْمٍ أحْسَنَهُ؛ علم بيشتر است از اينكه احاطه به آن توان كرد و تمام آن را فراگرفت. پس، از هر علمي نيكوترِ آن را فراگيريد.
- اَلْعِلْمُ يرشِدُكَ وَ الْعَمَلُ يبْلُغُ بِكَ الْغاية؛ علم، تو را راه مي‌نمايد و عمل، تو را به منتهاي مطلب مي‌رساند.
- اُطْلُبُوا الْعِلْمَ تَرشَدُوُا؛ علم را طلب كنيد تا راه راست و درست يابيد.
- اِكْتَسِبُوا الْعِلْمَ يكْسِبْكُمُ الْحَياةَ؛ علم را كسب كنيد تا براي شما زندگي [معنوي در دنيا و آخرت] را كسب كند.
5- در اسلام ،شرط قبولي عمل ،علم ودانش است
دانش عمل را سودمند مي سازد. زيرا عمل بدون آگاهي انسان را به هدف نمي رساند، حتي اگر صورت ظاهري عمل درست باشد. آگاهي، روح عمل است؛ چرا كه عمل با نيت جان مي گيرد و عمل بدون آگاهي كاري بدون نيت و يا با نيت نادرست است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند:
چون شناخت آنچه از خيرخواهي انجام ده ـ خواه اندك يا بسيار ـ زيرا عملِ (همراه با شناخت) پذيرفته مي شود. [الحياه، ج 8، ص 38.]
6- ترغيب وتشويق به علم ودانش اندوزي بدون قيد وشرط
- تحصيل علم از نظر اسلام يك ضرورت مطلق است و هيچ قيد و شرطي ندارد. «نه قيد زماني نه قيد مكاني وفردي ونه هيچ قيد ومحدوديت ديگري ؛ از ديدگاه اسلام هيچ امري نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود به عنوان نمونه:
1) مسئله جنسيتي نمي تواند مانع كسب و علم دانش شود:چنانكه نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة»[3]كسب علم و دانش بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.
هنگامي به اهميت اين سخن پي خواهيم برد كه توجه داشته باشيم در آن عصر زنان و دختران پَست‌ترين موجود به حساب مي‌آمدند و به تعبير قرآن كريم:«إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ»[4] هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دخترى نصيب تو شده صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى‏شود، و مملو از خشم مى‏گردد.
2) زمان نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه نبي مكرم اسلام(صلي الله عليه و آله) در اين زمينه مي فرمايد:
«اطلبوا العلم من المهد إلى اللّحد»[5]از گهواره تا گور دانش بجوئيد. نشان مي دهد علم آموزي،محدوديت زماني ندارد
3) دوري مكان نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه رسولخدا (صلي الله عليه و آله) در اين راستا فرمودند:
«طلبوا العلم و لو بالصّين»[6]دانش طلب كنيد هر چند در چين باشد. - ازاين حديث معروف ،درمي يابيم كه از نظراسلام،طلب علم فريضه اي است كه جا ومكان خاصي نمي شناسد و محدوديت مكاني ندارد.
4) اختلاف عقايد استاد و شاگرد نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه امير المؤمنين علي (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايد:«خُذُوا الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِكِين‏»[7]حكمت و علم را فرا گيريد و اگر چه از مشركين باشد.و در جاي ديگر فرمود:
«خُذِ الْحِكْمَةَ مِمَّنْ أَتَاكَ بِهَا وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْهُ إِلَى مَنْ قَالَ»[8]حكمت را از هر كه بياورد فرا بگيريد به گفتار توجه داشته باشيد نه به گوينده.حضرت امام باقر، (عليه السّلام) به نقل از حضرت مسيح (عليه السّلام) مي فرمايد:«خُذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْظُرُوا إِلَى عَمَلِه‏»[9]علم و دانش را از كسى كه نزد او است فرا گيريد و بعمل و كردارش ننگريد.
7- بيان آثار جهل و بي خردي در آيات واحاديث
همانگونه كه عقل، انديشه و دانش، آثاري مبارك براي انسان دارند و تعلم، عملي با ارزش مثبت اخلاقي است، جهل و بي خردي خساراتي جبران ناپذير دارد و پرهيز از بي خردي و ناداني به لحاظ اخلاقي واجب است. قرآن كريم از زبان كافران نقل مي كند كه آنان چون عذاب جهنم را مي بينند و جوش و خروش آتش جهنم را مي نگرند با خود مي گويند:
- وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ ؛[ ملك، 10.] گويند: اگر شنيده بوديم يا تعقل كرده بوديم در ميان دوزخيان نبوديم. جهل و بي خردي، انسان را به نافرماني خدا مي كشاند و از همين جاست كه راه را به سوي عذاب اخروي و محروميت از قرب خداوند باز مي كند.
- كساني كه تعقل نمي كنند به جنگ خدا مي روند و به خداوند افتراء مي زنند: «وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[ مائده 103]. بي خردان عبادت خدا را به سخره مي گيرند و از حركت به سوي پروردگار باز مي مانند: «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ»[ مائده، 58].
- در روايات اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ، براي جهل آثار زيانباري بيان شده است: جهل دشمن انسان و مايه همه بديهاست، دردناك ترين دردهاست و از خوره بدتر است، باعث لغزش، كفر و گمراهي است، و جاهل، به افراط و تفريط مبتلاست.[ الحياه، ج 1، ص 53ـ52]
- جاهل با خدا گستاخي مي كند: لا يجترئ علي الله الّا جاهل شقي؛[ نهج البلاغه، الكتاب 53.] كسي جز نادان بدبخت بر خدا دليري نمي كند.
- نادانى زمينه بيشتر عقايد فاسد است، و مشركان از آن روى كه از عظمت و آيات خدا معرفتى نداشتند، به پرستش بتان آغاز كردند، و به همين سبب مشاهده مى‏كنيم كه قرآن، پس از تأكيد درباره علم پيغمبر (ص) به پروردگارش از راه وحى، به بيان فساد عقايد مشركان و پرستيدن خدايان قلابى و ناسره ايشان مى‏پردازد، و آنان را به آن توجيه مى‏كند كه به علم و بصيرت پيدا كردن نسبت به حقايق بپردازند و دنبال هوى و هوس رفتن را كنار گذارند،
8- قسم به «قلم» (ابزار نوشتن ) توسط خدا!
شكي نيست كه اسلام به مقوله‌ي «علم»، نگاه ويژه‌اي دارد و براي آن اهميت فراوان قائل شده است تا آنجا كه خداوند در قرآن كريم به «قلم» سوگند ياد كرده و مي فرمايد:«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُون‏»[1]«عظمت اين سوگند هنگامى آشكارتر مى‏شود كه توجه داشته باشيم آن روزى كه اين آيات نازل گشت، نويسنده و ارباب قلمى در آن محيط وجود نداشت، و اگر كسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در كل سرزمين مكه كه مركز عبادى و سياسى و اقتصادى حجاز بود به بيست نفر نمى‏رسيد، آرى سوگند به قلم ياد كردن در چنين محيطى عظمت خاصى دارد.»[2]بدون شك دستيابي به علم و دانش به آساني ميسر نيست بلكه با موانع و دشواري هاي فراواني رو به‌روبه رو است!
_____________
[1] . سوره قلم، آيه 1.
[2] . تفسير نمونه، ج 24، ص 369.
[3] . بحار الأنوار، ج ‏1، ص 177.
[4] . سوره نحل، آيه 58.
[5] . نهج الفصاحة ص 218.
[6] . الحكم الزاهره، ص 51.
[7] . بحار الأنوار ،ج‏2، ص 97.
[8] . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 58 .
[9] . بحار الأنوار، ج‏2 ، ص 97.

و نيز فرموده اند:
- كسي كه دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه كند، بايد به دانش آموزان نظر نمايد. قسم به كسي كه جانم به دست اوست هيچ دانشجويي كه در مسير علم رفت و آمد مي كند نيست مگر آنكه خداوند براي هر قدمش عبادت يكسال را مي نويسد و برايش با هر قدمي كه بر مي دارد شهري در بهشت مي سازد و در حالي كه بر زمين گام مي زند زمين برايش آمرزش مي طلبد و او در حالي كه بخشوده است صبح و شام مي كند و فرشتگان گواهي مي دهند كه دانش طلبان، آزادشدگان خدا از آتشند.[ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ؛[ آل عمران، 18.]
- خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهي مي دهد كه جز او هيچ معبودي نيست و ملائكه و صاحبان دانش نيز (شهادت مي دهند).
- رسيدن به مرتبه درك توحيد پروردگار و شهادت به آن، براي صاحبان علم امكان پذير است و اين در فضيلت و ضرورت علم به تنهايي كافي است. چون علم چنين ثمره دلپذيري دارد خداوند فرموده است:
- يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛[ مجادله، 11.]
- خداوند كساني را كه ايمان آوردند و آنان را كه علم داده شدند بسيار بلندمرتبه مي فرمايد.
- خداوند در مواضع فراواني برتري عالم را نمايان ساخته است و در آياتي به اين برتري تصريح نموده است:
- قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛[ زمر، 9.]
- بگو آيا كساني كه مي دانند و كساني كه نمي دانند يكسانند؟
- قرآن به علم آموزي تشويق و بلكه امر مي كند:
- فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛[ نحل، 43]
- پس اگر نمي دانيد از آگاهان بپرسيد.
- از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت شده است كه:
- خداوند چون براي كسي نيكي بخواهد او را عالمي ژرف نگر در دين مي سازد؛[ المحجه البيضاء، ج 1، ص 17]
- همچنين از ايشان نقل شده است:
- عالم هفتاد درجه از عابد برتر است. [همان، ص 18]
- اهميت دانش آموزي
- علم چنان نقش ارزنده اي در حيات الهي انسان دارد كه علم آموزي به فرموده پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فريضه است:
- طلب العلم فريضه علي كل مسلم؛[ همان، ص 18]
- علم آموزي بر هر مسلماني واجب است.
- و نيز فرموده اند:
- كسي كه دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه كند، بايد به دانش آموزان نظر نمايد. قسم به كسي كه جانم به دست اوست هيچ دانشجويي كه در مسير علم رفت و آمد مي كند نيست مگر آنكه خداوند براي هر قدمش عبادت يكسال را مي نويسد و برايش با هر قدمي كه بر مي دارد شهري در بهشت مي سازد و در حالي كه بر زمين گام مي زند زمين برايش آمرزش مي طلبد و او در حالي كه بخشوده است صبح و شام مي كند و فرشتگان گواهي مي دهند كه دانش طلبان، آزادشدگان خدا از آتشند.[9]
- پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در روايت ديگري فرموده اند:
- كسي كه راه علم آموزي را مي پويد خداوند او را در راهي به سوي بهشت پيش مي برد[اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم].
- علم ارزش والايي دارد و رستگاري انسان به آن وابسته است؛ ولي علم خود متكي به عقل است. علم محصول تعقل و انديشه است. كسي كه از قوه عاقله خود كه هديه الهي است بهره نمي برد و شناخت او همراه بصيرت و سنجش نيست، عالم نيست؛ زيرا علم يعني شناخت آنچه هست آن گونه كه هست. بنابراين چون انسان خير و كمال بودن خيرات و كمالات حقيقي را فقط به كمك عقل در مي يابد، كسي كه تعقل نمي كند فاقد علم است و آثار و بركات علم به او نمي رسد. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند:
- انّما يدرك الخير كله بالعقل؛[ همان، ص 43]
- پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در روايت ديگري فرموده اند: كسي كه راه علم آموزي را مي پويد خداوند او را در راهي به سوي بهشت پيش مي برد[اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم].
- امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز فرمودند: اكثر الناس قيمهً اكثرهم علماً.[ الحياه، ج 1، ص 37.] (علم موجب بلندي مرتبه انسان است و ارزش وجودي او را افزايش مي دهد.)ارزش آن كسي بيشتر است كه علم اوبيشتر است .
- از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
چون روزي آيد كه در آن علمي كه مرا به خداوند نزديك كند بر من افزوده نشود مرا در طلوع خورشيد آن روز مباركي نيست. [المحجه البيضاء، ج 1، ص 16]
- انسان از طريق اطاعت و عبادت خداوند به او نزديك مي شود و علم، موجب اطاعت و عبادت بنده است. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: «أما علمت ان الله يطاع بالعلم و يعبد بالعلم».[ الحياه، ج 1، ص 35]
- اطاعت و عبادت، وقتي به نيت صادق و به شكل صحيح انجام مي گيرد كه دل بنده در برابر خداوند نرم شده باشد و قلب او آماده عمل و عبادت خالصانه باشد: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ؛[ فاطر، 28] از بندگان خدا تنها دانايان از او مي ترسند.
- علم، دنيا و آخرت انسان را نيكو مي كندوجهل دنيا وآخرت را خراب مي كند[الحياه. ج 1، ص 35]علم دنيا را نيكو مي سازد، زيرا نقش دنيا را در حيات حقيقي انسان و زندگي جاويد او معلوم مي سازد و قدرت انسان را در عملي ساختن نيات افزايش مي دهد.
2- سفارش به خواندن در نزول اولين آيات بر پيامبرصلي الله عليه وآله.
دين اسلام،كامل ترين دين در ميان اديان الهي است كه به همه جوانب زندگي انسان نگاهي ويژه دارد و برنامه اي كامل براي اين منظور در نظر گرفته تا انسانها با عمل به اين برنامه به تكامل برسند. سفارش و تأكيد بسيار اسلام برعلم آموزي،تا جايي است كه نخستين آياتي كه بر پيامبر بزرگوار اسلام نازل شد، سفارش به خواندن بود: اقرا باسم ربك الذي خلق. خلق الانسان من علق. اقرا و ربك الاكرم. الذي علم بالقلم. (علق: ۱-۵)
«بخوان به نام پروردگارت كه [جهان را]آفريد.[همان كسي كه ] انسان را از خون بسته اي خلق كرد. بخوان كه پروردگارت بزرگوار است؛ همان كسي به وسيله قلم تعليم كرد و به انسان آنچه را نميدانست،ياد داد».
3- تعليم وعلم آموزي ، از اهداف بعثت حضرت رسول معرفي شده :
خداوند در قرآن كريم با صراحت تعليم را يكي از اهداف برانگيخته شدن پيامبر اكرم(ص) دانسته وفرموده است: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ». «او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده ،رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنان ميخواند وآنان را تزكيه مي كند و به آنان كتاب (قرآن )و حكمت مي آموزد همانا پيش از اين ، همه در ورطه جهالت و گمراهى آشكار بودند».
رسول خدا صلي الله عليه وآله در گفتار و رفتار خود بارها به اهميت علم،آموختن و نقش آن درتكامل زندگي انسان تأكيد و سفارش كرده است. نقل است پيامبر اكرم(ص) دو گروه را در مسجدديد؛گروهي مشغول عبادت بودندو گروهي سرگرم مذاكره و بحث علمي . پس آن حضرت ، رفتن به نزد گروه دوم را بر پيوستن به جمع عبادت كنندگان ،ترجيح داد ودرباره اين رفتار خود فرمود:«من براي تعليم فرستاده شده ام».
4- بيان نياز به دانش وعلم براي هر حركت صحيحي :
اهميت علم و علم آموزي از آن روست كه معارف لازم براي سعادت از طريق علم آموزي و بكارگيري قوه تفكر و انديشه به دست مي آيد. معارف سعادت بخش اعم از معرفت خداوند و شناخت راه رسيدن به اوست. هر حركتي كه انسان انجام مي دهد و هر گامي كه بر مي دارد فقط در پرتو نور علم مي تواند در راه صحيح و به سوي خداوند باشد. امام علي ـ عليه السّلام ـ خطاب به كميل فرمودند:
اي كميل! هيچ حركتي نيست جز آنكه تو در آن نيازمند دانشي هستي. [الحياه، ج 8، ص 35.]
- اَلْعِلْمُ دَليلٌ؛ دانش راهنماست [به حق].
- اَلْعِلْمُ ينْجِيكَ، الْجَهْلُ يرْدِيكَ؛ دانش، تو را رستگار مي‌سازد و ناداني [تو را] تباه مي‌گرداند.
- اَلْعِلْمُ جَلالة، اَلْجَهَالة ضَلالة؛ دانايي، بزرگي است و ناداني، گمراهي.
- اَلْعِلْمُ حَياةٌ، الايمانُ نجاةٌ؛ دانش زندگي است و ايمان رستگاري.
- اَلْعِلْمُ اَعْلي فَوْزِ؛ دانش برترين فيروزي[4] است [به مراتب عاليه و مدارج متعاليه].
- اَلْعِلْمُ أفْضَلُ قنية؛ علم برترين چيزي است كه كسي كسب كند.
- اَلْعِلْمُ نِعْمَ دليلٌ؛ علم، نيكو راهنمايي است [به سعادت و نيك‌بختي].
- اَلْعِلْمُ جَمالٌ لايخْفي؛ دانش جمالي است كه پوشيده نيست.
- اَلْعِلْمُ كَنْزٌ عَظيمٌ لايفْني؛ علم گنج عظيمي است كه نيستي و تمام شدن نمي‌پذيرد.
- اَلْعِلْمُ مُحيي النُفُوس وَ مُنِيرُ الْعَقْلِ و مُميتُ الْجَهل؛ علم زنده‌كننده نفس است و روشن‌كننده عقل و ميراننده جهل.
- اَلْعِلْمُ أكْثَرُ مِنْ أنْ يحاطَ بِه فَخُذُوا مِنْ كُلِْ عِلْمٍ أحْسَنَهُ؛ علم بيشتر است از اينكه احاطه به آن توان كرد و تمام آن را فراگرفت. پس، از هر علمي نيكوترِ آن را فراگيريد.
- اَلْعِلْمُ يرشِدُكَ وَ الْعَمَلُ يبْلُغُ بِكَ الْغاية؛ علم، تو را راه مي‌نمايد و عمل، تو را به منتهاي مطلب مي‌رساند.
- اُطْلُبُوا الْعِلْمَ تَرشَدُوُا؛ علم را طلب كنيد تا راه راست و درست يابيد.
- اِكْتَسِبُوا الْعِلْمَ يكْسِبْكُمُ الْحَياةَ؛ علم را كسب كنيد تا براي شما زندگي [معنوي در دنيا و آخرت] را كسب كند.
5- در اسلام ،شرط قبولي عمل ،علم ودانش است
دانش عمل را سودمند مي سازد. زيرا عمل بدون آگاهي انسان را به هدف نمي رساند، حتي اگر صورت ظاهري عمل درست باشد. آگاهي، روح عمل است؛ چرا كه عمل با نيت جان مي گيرد و عمل بدون آگاهي كاري بدون نيت و يا با نيت نادرست است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند:
چون شناخت آنچه از خيرخواهي انجام ده ـ خواه اندك يا بسيار ـ زيرا عملِ (همراه با شناخت) پذيرفته مي شود. [الحياه، ج 8، ص 38.]
6- ترغيب وتشويق به علم ودانش اندوزي بدون قيد وشرط
- تحصيل علم از نظر اسلام يك ضرورت مطلق است و هيچ قيد و شرطي ندارد. «نه قيد زماني نه قيد مكاني وفردي ونه هيچ قيد ومحدوديت ديگري ؛ از ديدگاه اسلام هيچ امري نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود به عنوان نمونه:
1) مسئله جنسيتي نمي تواند مانع كسب و علم دانش شود:چنانكه نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة»[3]كسب علم و دانش بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.
هنگامي به اهميت اين سخن پي خواهيم برد كه توجه داشته باشيم در آن عصر زنان و دختران پَست‌ترين موجود به حساب مي‌آمدند و به تعبير قرآن كريم:«إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ»[4] هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دخترى نصيب تو شده صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى‏شود، و مملو از خشم مى‏گردد.
2) زمان نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه نبي مكرم اسلام(صلي الله عليه و آله) در اين زمينه مي فرمايد:
«اطلبوا العلم من المهد إلى اللّحد»[5]از گهواره تا گور دانش بجوئيد. نشان مي دهد علم آموزي،محدوديت زماني ندارد
3) دوري مكان نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه رسولخدا (صلي الله عليه و آله) در اين راستا فرمودند:
«طلبوا العلم و لو بالصّين»[6]دانش طلب كنيد هر چند در چين باشد. - ازاين حديث معروف ،درمي يابيم كه از نظراسلام،طلب علم فريضه اي است كه جا ومكان خاصي نمي شناسد و محدوديت مكاني ندارد.
4) اختلاف عقايد استاد و شاگرد نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه امير المؤمنين علي (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايد:«خُذُوا الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِكِين‏»[7]حكمت و علم را فرا گيريد و اگر چه از مشركين باشد.و در جاي ديگر فرمود:
«خُذِ الْحِكْمَةَ مِمَّنْ أَتَاكَ بِهَا وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْهُ إِلَى مَنْ قَالَ»[8]حكمت را از هر كه بياورد فرا بگيريد به گفتار توجه داشته باشيد نه به گوينده.حضرت امام باقر، (عليه السّلام) به نقل از حضرت مسيح (عليه السّلام) مي فرمايد:«خُذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْظُرُوا إِلَى عَمَلِه‏»[9]علم و دانش را از كسى كه نزد او است فرا گيريد و بعمل و كردارش ننگريد.
7- بيان آثار جهل و بي خردي در آيات واحاديث
همانگونه كه عقل، انديشه و دانش، آثاري مبارك براي انسان دارند و تعلم، عملي با ارزش مثبت اخلاقي است، جهل و بي خردي خساراتي جبران ناپذير دارد و پرهيز از بي خردي و ناداني به لحاظ اخلاقي واجب است. قرآن كريم از زبان كافران نقل مي كند كه آنان چون عذاب جهنم را مي بينند و جوش و خروش آتش جهنم را مي نگرند با خود مي گويند:
- وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ ؛[ ملك، 10.] گويند: اگر شنيده بوديم يا تعقل كرده بوديم در ميان دوزخيان نبوديم. جهل و بي خردي، انسان را به نافرماني خدا مي كشاند و از همين جاست كه راه را به سوي عذاب اخروي و محروميت از قرب خداوند باز مي كند.
- كساني كه تعقل نمي كنند به جنگ خدا مي روند و به خداوند افتراء مي زنند: «وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[ مائده 103]. بي خردان عبادت خدا را به سخره مي گيرند و از حركت به سوي پروردگار باز مي مانند: «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ»[ مائده، 58].
- در روايات اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ، براي جهل آثار زيانباري بيان شده است: جهل دشمن انسان و مايه همه بديهاست، دردناك ترين دردهاست و از خوره بدتر است، باعث لغزش، كفر و گمراهي است، و جاهل، به افراط و تفريط مبتلاست.[ الحياه، ج 1، ص 53ـ52]
- جاهل با خدا گستاخي مي كند: لا يجترئ علي الله الّا جاهل شقي؛[ نهج البلاغه، الكتاب 53.] كسي جز نادان بدبخت بر خدا دليري نمي كند.
- نادانى زمينه بيشتر عقايد فاسد است، و مشركان از آن روى كه از عظمت و آيات خدا معرفتى نداشتند، به پرستش بتان آغاز كردند، و به همين سبب مشاهده مى‏كنيم كه قرآن، پس از تأكيد درباره علم پيغمبر (ص) به پروردگارش از راه وحى، به بيان فساد عقايد مشركان و پرستيدن خدايان قلابى و ناسره ايشان مى‏پردازد، و آنان را به آن توجيه مى‏كند كه به علم و بصيرت پيدا كردن نسبت به حقايق بپردازند و دنبال هوى و هوس رفتن را كنار گذارند،
8- قسم به «قلم» (ابزار نوشتن ) توسط خدا!
شكي نيست كه اسلام به مقوله‌ي «علم»، نگاه ويژه‌اي دارد و براي آن اهميت فراوان قائل شده است تا آنجا كه خداوند در قرآن كريم به «قلم» سوگند ياد كرده و مي فرمايد:«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُون‏»[1]«عظمت اين سوگند هنگامى آشكارتر مى‏شود كه توجه داشته باشيم آن روزى كه اين آيات نازل گشت، نويسنده و ارباب قلمى در آن محيط وجود نداشت، و اگر كسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در كل سرزمين مكه كه مركز عبادى و سياسى و اقتصادى حجاز بود به بيست نفر نمى‏رسيد، آرى سوگند به قلم ياد كردن در چنين محيطى عظمت خاصى دارد.»[2]بدون شك دستيابي به علم و دانش به آساني ميسر نيست بلكه با موانع و دشواري هاي فراواني رو به‌روبه رو است!
_____________
[1] . سوره قلم، آيه 1.
[2] . تفسير نمونه، ج 24، ص 369.
[3] . بحار الأنوار، ج ‏1، ص 177.
[4] . سوره نحل، آيه 58.
[5] . نهج الفصاحة ص 218.
[6] . الحكم الزاهره، ص 51.
[7] . بحار الأنوار ،ج‏2، ص 97.
[8] . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 58 .
[9] . بحار الأنوار، ج‏2 ، ص 97.

و نيز فرموده اند:
- كسي كه دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه كند، بايد به دانش آموزان نظر نمايد. قسم به كسي كه جانم به دست اوست هيچ دانشجويي كه در مسير علم رفت و آمد مي كند نيست مگر آنكه خداوند براي هر قدمش عبادت يكسال را مي نويسد و برايش با هر قدمي كه بر مي دارد شهري در بهشت مي سازد و در حالي كه بر زمين گام مي زند زمين برايش آمرزش مي طلبد و او در حالي كه بخشوده است صبح و شام مي كند و فرشتگان گواهي مي دهند كه دانش طلبان، آزادشدگان خدا از آتشند.[ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ؛[ آل عمران، 18.]
- خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهي مي دهد كه جز او هيچ معبودي نيست و ملائكه و صاحبان دانش نيز (شهادت مي دهند).
- رسيدن به مرتبه درك توحيد پروردگار و شهادت به آن، براي صاحبان علم امكان پذير است و اين در فضيلت و ضرورت علم به تنهايي كافي است. چون علم چنين ثمره دلپذيري دارد خداوند فرموده است:
- يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛[ مجادله، 11.]
- خداوند كساني را كه ايمان آوردند و آنان را كه علم داده شدند بسيار بلندمرتبه مي فرمايد.
- خداوند در مواضع فراواني برتري عالم را نمايان ساخته است و در آياتي به اين برتري تصريح نموده است:
- قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛[ زمر، 9.]
- بگو آيا كساني كه مي دانند و كساني كه نمي دانند يكسانند؟
- قرآن به علم آموزي تشويق و بلكه امر مي كند:
- فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛[ نحل، 43]
- پس اگر نمي دانيد از آگاهان بپرسيد.
- از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت شده است كه:
- خداوند چون براي كسي نيكي بخواهد او را عالمي ژرف نگر در دين مي سازد؛[ المحجه البيضاء، ج 1، ص 17]
- همچنين از ايشان نقل شده است:
- عالم هفتاد درجه از عابد برتر است. [همان، ص 18]
- اهميت دانش آموزي
- علم چنان نقش ارزنده اي در حيات الهي انسان دارد كه علم آموزي به فرموده پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فريضه است:
- طلب العلم فريضه علي كل مسلم؛[ همان، ص 18]
- علم آموزي بر هر مسلماني واجب است.
- و نيز فرموده اند:
- كسي كه دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه كند، بايد به دانش آموزان نظر نمايد. قسم به كسي كه جانم به دست اوست هيچ دانشجويي كه در مسير علم رفت و آمد مي كند نيست مگر آنكه خداوند براي هر قدمش عبادت يكسال را مي نويسد و برايش با هر قدمي كه بر مي دارد شهري در بهشت مي سازد و در حالي كه بر زمين گام مي زند زمين برايش آمرزش مي طلبد و او در حالي كه بخشوده است صبح و شام مي كند و فرشتگان گواهي مي دهند كه دانش طلبان، آزادشدگان خدا از آتشند.[9]
- پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در روايت ديگري فرموده اند:
- كسي كه راه علم آموزي را مي پويد خداوند او را در راهي به سوي بهشت پيش مي برد[اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم].
- علم ارزش والايي دارد و رستگاري انسان به آن وابسته است؛ ولي علم خود متكي به عقل است. علم محصول تعقل و انديشه است. كسي كه از قوه عاقله خود كه هديه الهي است بهره نمي برد و شناخت او همراه بصيرت و سنجش نيست، عالم نيست؛ زيرا علم يعني شناخت آنچه هست آن گونه كه هست. بنابراين چون انسان خير و كمال بودن خيرات و كمالات حقيقي را فقط به كمك عقل در مي يابد، كسي كه تعقل نمي كند فاقد علم است و آثار و بركات علم به او نمي رسد. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند:
- انّما يدرك الخير كله بالعقل؛[ همان، ص 43]
- پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در روايت ديگري فرموده اند: كسي كه راه علم آموزي را مي پويد خداوند او را در راهي به سوي بهشت پيش مي برد[اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم].
- امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز فرمودند: اكثر الناس قيمهً اكثرهم علماً.[ الحياه، ج 1، ص 37.] (علم موجب بلندي مرتبه انسان است و ارزش وجودي او را افزايش مي دهد.)ارزش آن كسي بيشتر است كه علم اوبيشتر است .
- از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
چون روزي آيد كه در آن علمي كه مرا به خداوند نزديك كند بر من افزوده نشود مرا در طلوع خورشيد آن روز مباركي نيست. [المحجه البيضاء، ج 1، ص 16]
- انسان از طريق اطاعت و عبادت خداوند به او نزديك مي شود و علم، موجب اطاعت و عبادت بنده است. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: «أما علمت ان الله يطاع بالعلم و يعبد بالعلم».[ الحياه، ج 1، ص 35]
- اطاعت و عبادت، وقتي به نيت صادق و به شكل صحيح انجام مي گيرد كه دل بنده در برابر خداوند نرم شده باشد و قلب او آماده عمل و عبادت خالصانه باشد: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ؛[ فاطر، 28] از بندگان خدا تنها دانايان از او مي ترسند.
- علم، دنيا و آخرت انسان را نيكو مي كندوجهل دنيا وآخرت را خراب مي كند[الحياه. ج 1، ص 35]علم دنيا را نيكو مي سازد، زيرا نقش دنيا را در حيات حقيقي انسان و زندگي جاويد او معلوم مي سازد و قدرت انسان را در عملي ساختن نيات افزايش مي دهد.
2- سفارش به خواندن در نزول اولين آيات بر پيامبرصلي الله عليه وآله.
دين اسلام،كامل ترين دين در ميان اديان الهي است كه به همه جوانب زندگي انسان نگاهي ويژه دارد و برنامه اي كامل براي اين منظور در نظر گرفته تا انسانها با عمل به اين برنامه به تكامل برسند. سفارش و تأكيد بسيار اسلام برعلم آموزي،تا جايي است كه نخستين آياتي كه بر پيامبر بزرگوار اسلام نازل شد، سفارش به خواندن بود: اقرا باسم ربك الذي خلق. خلق الانسان من علق. اقرا و ربك الاكرم. الذي علم بالقلم. (علق: ۱-۵)
«بخوان به نام پروردگارت كه [جهان را]آفريد.[همان كسي كه ] انسان را از خون بسته اي خلق كرد. بخوان كه پروردگارت بزرگوار است؛ همان كسي به وسيله قلم تعليم كرد و به انسان آنچه را نميدانست،ياد داد».
3- تعليم وعلم آموزي ، از اهداف بعثت حضرت رسول معرفي شده :
خداوند در قرآن كريم با صراحت تعليم را يكي از اهداف برانگيخته شدن پيامبر اكرم(ص) دانسته وفرموده است: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ». «او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده ،رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنان ميخواند وآنان را تزكيه مي كند و به آنان كتاب (قرآن )و حكمت مي آموزد همانا پيش از اين ، همه در ورطه جهالت و گمراهى آشكار بودند».
رسول خدا صلي الله عليه وآله در گفتار و رفتار خود بارها به اهميت علم،آموختن و نقش آن درتكامل زندگي انسان تأكيد و سفارش كرده است. نقل است پيامبر اكرم(ص) دو گروه را در مسجدديد؛گروهي مشغول عبادت بودندو گروهي سرگرم مذاكره و بحث علمي . پس آن حضرت ، رفتن به نزد گروه دوم را بر پيوستن به جمع عبادت كنندگان ،ترجيح داد ودرباره اين رفتار خود فرمود:«من براي تعليم فرستاده شده ام».
4- بيان نياز به دانش وعلم براي هر حركت صحيحي :
اهميت علم و علم آموزي از آن روست كه معارف لازم براي سعادت از طريق علم آموزي و بكارگيري قوه تفكر و انديشه به دست مي آيد. معارف سعادت بخش اعم از معرفت خداوند و شناخت راه رسيدن به اوست. هر حركتي كه انسان انجام مي دهد و هر گامي كه بر مي دارد فقط در پرتو نور علم مي تواند در راه صحيح و به سوي خداوند باشد. امام علي ـ عليه السّلام ـ خطاب به كميل فرمودند:
اي كميل! هيچ حركتي نيست جز آنكه تو در آن نيازمند دانشي هستي. [الحياه، ج 8، ص 35.]
- اَلْعِلْمُ دَليلٌ؛ دانش راهنماست [به حق].
- اَلْعِلْمُ ينْجِيكَ، الْجَهْلُ يرْدِيكَ؛ دانش، تو را رستگار مي‌سازد و ناداني [تو را] تباه مي‌گرداند.
- اَلْعِلْمُ جَلالة، اَلْجَهَالة ضَلالة؛ دانايي، بزرگي است و ناداني، گمراهي.
- اَلْعِلْمُ حَياةٌ، الايمانُ نجاةٌ؛ دانش زندگي است و ايمان رستگاري.
- اَلْعِلْمُ اَعْلي فَوْزِ؛ دانش برترين فيروزي[4] است [به مراتب عاليه و مدارج متعاليه].
- اَلْعِلْمُ أفْضَلُ قنية؛ علم برترين چيزي است كه كسي كسب كند.
- اَلْعِلْمُ نِعْمَ دليلٌ؛ علم، نيكو راهنمايي است [به سعادت و نيك‌بختي].
- اَلْعِلْمُ جَمالٌ لايخْفي؛ دانش جمالي است كه پوشيده نيست.
- اَلْعِلْمُ كَنْزٌ عَظيمٌ لايفْني؛ علم گنج عظيمي است كه نيستي و تمام شدن نمي‌پذيرد.
- اَلْعِلْمُ مُحيي النُفُوس وَ مُنِيرُ الْعَقْلِ و مُميتُ الْجَهل؛ علم زنده‌كننده نفس است و روشن‌كننده عقل و ميراننده جهل.
- اَلْعِلْمُ أكْثَرُ مِنْ أنْ يحاطَ بِه فَخُذُوا مِنْ كُلِْ عِلْمٍ أحْسَنَهُ؛ علم بيشتر است از اينكه احاطه به آن توان كرد و تمام آن را فراگرفت. پس، از هر علمي نيكوترِ آن را فراگيريد.
- اَلْعِلْمُ يرشِدُكَ وَ الْعَمَلُ يبْلُغُ بِكَ الْغاية؛ علم، تو را راه مي‌نمايد و عمل، تو را به منتهاي مطلب مي‌رساند.
- اُطْلُبُوا الْعِلْمَ تَرشَدُوُا؛ علم را طلب كنيد تا راه راست و درست يابيد.
- اِكْتَسِبُوا الْعِلْمَ يكْسِبْكُمُ الْحَياةَ؛ علم را كسب كنيد تا براي شما زندگي [معنوي در دنيا و آخرت] را كسب كند.
5- در اسلام ،شرط قبولي عمل ،علم ودانش است
دانش عمل را سودمند مي سازد. زيرا عمل بدون آگاهي انسان را به هدف نمي رساند، حتي اگر صورت ظاهري عمل درست باشد. آگاهي، روح عمل است؛ چرا كه عمل با نيت جان مي گيرد و عمل بدون آگاهي كاري بدون نيت و يا با نيت نادرست است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند:
چون شناخت آنچه از خيرخواهي انجام ده ـ خواه اندك يا بسيار ـ زيرا عملِ (همراه با شناخت) پذيرفته مي شود. [الحياه، ج 8، ص 38.]
6- ترغيب وتشويق به علم ودانش اندوزي بدون قيد وشرط
- تحصيل علم از نظر اسلام يك ضرورت مطلق است و هيچ قيد و شرطي ندارد. «نه قيد زماني نه قيد مكاني وفردي ونه هيچ قيد ومحدوديت ديگري ؛ از ديدگاه اسلام هيچ امري نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود به عنوان نمونه:
1) مسئله جنسيتي نمي تواند مانع كسب و علم دانش شود:چنانكه نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة»[3]كسب علم و دانش بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.
هنگامي به اهميت اين سخن پي خواهيم برد كه توجه داشته باشيم در آن عصر زنان و دختران پَست‌ترين موجود به حساب مي‌آمدند و به تعبير قرآن كريم:«إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ»[4] هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دخترى نصيب تو شده صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى‏شود، و مملو از خشم مى‏گردد.
2) زمان نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه نبي مكرم اسلام(صلي الله عليه و آله) در اين زمينه مي فرمايد:
«اطلبوا العلم من المهد إلى اللّحد»[5]از گهواره تا گور دانش بجوئيد. نشان مي دهد علم آموزي،محدوديت زماني ندارد
3) دوري مكان نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه رسولخدا (صلي الله عليه و آله) در اين راستا فرمودند:
«طلبوا العلم و لو بالصّين»[6]دانش طلب كنيد هر چند در چين باشد. - ازاين حديث معروف ،درمي يابيم كه از نظراسلام،طلب علم فريضه اي است كه جا ومكان خاصي نمي شناسد و محدوديت مكاني ندارد.
4) اختلاف عقايد استاد و شاگرد نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود:چنانكه امير المؤمنين علي (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايد:«خُذُوا الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِكِين‏»[7]حكمت و علم را فرا گيريد و اگر چه از مشركين باشد.و در جاي ديگر فرمود:
«خُذِ الْحِكْمَةَ مِمَّنْ أَتَاكَ بِهَا وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْهُ إِلَى مَنْ قَالَ»[8]حكمت را از هر كه بياورد فرا بگيريد به گفتار توجه داشته باشيد نه به گوينده.حضرت امام باقر، (عليه السّلام) به نقل از حضرت مسيح (عليه السّلام) مي فرمايد:«خُذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْظُرُوا إِلَى عَمَلِه‏»[9]علم و دانش را از كسى كه نزد او است فرا گيريد و بعمل و كردارش ننگريد.
7- بيان آثار جهل و بي خردي در آيات واحاديث
همانگونه كه عقل، انديشه و دانش، آثاري مبارك براي انسان دارند و تعلم، عملي با ارزش مثبت اخلاقي است، جهل و بي خردي خساراتي جبران ناپذير دارد و پرهيز از بي خردي و ناداني به لحاظ اخلاقي واجب است. قرآن كريم از زبان كافران نقل مي كند كه آنان چون عذاب جهنم را مي بينند و جوش و خروش آتش جهنم را مي نگرند با خود مي گويند:
- وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ ؛[ ملك، 10.] گويند: اگر شنيده بوديم يا تعقل كرده بوديم در ميان دوزخيان نبوديم. جهل و بي خردي، انسان را به نافرماني خدا مي كشاند و از همين جاست كه راه را به سوي عذاب اخروي و محروميت از قرب خداوند باز مي كند.
- كساني كه تعقل نمي كنند به جنگ خدا مي روند و به خداوند افتراء مي زنند: «وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[ مائده 103]. بي خردان عبادت خدا را به سخره مي گيرند و از حركت به سوي پروردگار باز مي مانند: «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ»[ مائده، 58].
- در روايات اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ، براي جهل آثار زيانباري بيان شده است: جهل دشمن انسان و مايه همه بديهاست، دردناك ترين دردهاست و از خوره بدتر است، باعث لغزش، كفر و گمراهي است، و جاهل، به افراط و تفريط مبتلاست.[ الحياه، ج 1، ص 53ـ52]
- جاهل با خدا گستاخي مي كند: لا يجترئ علي الله الّا جاهل شقي؛[ نهج البلاغه، الكتاب 53.] كسي جز نادان بدبخت بر خدا دليري نمي كند.
- نادانى زمينه بيشتر عقايد فاسد است، و مشركان از آن روى كه از عظمت و آيات خدا معرفتى نداشتند، به پرستش بتان آغاز كردند، و به همين سبب مشاهده مى‏كنيم كه قرآن، پس از تأكيد درباره علم پيغمبر (ص) به پروردگارش از راه وحى، به بيان فساد عقايد مشركان و پرستيدن خدايان قلابى و ناسره ايشان مى‏پردازد، و آنان را به آن توجيه مى‏كند كه به علم و بصيرت پيدا كردن نسبت به حقايق بپردازند و دنبال هوى و هوس رفتن را كنار گذارند،
8- قسم به «قلم» (ابزار نوشتن ) توسط خدا!
شكي نيست كه اسلام به مقوله‌ي «علم»، نگاه ويژه‌اي دارد و براي آن اهميت فراوان قائل شده است تا آنجا كه خداوند در قرآن كريم به «قلم» سوگند ياد كرده و مي فرمايد:«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُون‏»[1]«عظمت اين سوگند هنگامى آشكارتر مى‏شود كه توجه داشته باشيم آن روزى كه اين آيات نازل گشت، نويسنده و ارباب قلمى در آن محيط وجود نداشت، و اگر كسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در كل سرزمين مكه كه مركز عبادى و سياسى و اقتصادى حجاز بود به بيست نفر نمى‏رسيد، آرى سوگند به قلم ياد كردن در چنين محيطى عظمت خاصى دارد.»[2]بدون شك دستيابي به علم و دانش به آساني ميسر نيست بلكه با موانع و دشواري هاي فراواني رو به‌روبه رو است!
_____________
[1] . سوره قلم، آيه 1.
[2] . تفسير نمونه، ج 24، ص 369.
[3] . بحار الأنوار، ج ‏1، ص 177.
[4] . سوره نحل، آيه 58.
[5] . نهج الفصاحة ص 218.
[6] . الحكم الزاهره، ص 51.
[7] . بحار الأنوار ،ج‏2، ص 97.
[8] . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 58 .
[9] . بحار الأنوار، ج‏2 ، ص 97.

با سلام و احترام
علی رغم اینکه گفته های دوستان در مورد مدارس کشور برام قابل لمس نیست، چون همه ی دوران تحصیلم رو توی مدارس خاص درس خوندم که خدا رو شکر هم از حیث علمی هم از حیث فرهنگی و مذهبی و مخصوصا پژوهشی در سطح خوبی بود ولی الان با اینکه تو یه دانشگاه دولتی متوسط درس می خونم گاهی دلم می گیره از این همه مصیبت، البته استاد خوب کم نیست و خیلی جاها از برزخ نجاتت میده.
مدت ها پیش یه ایمیل برام رسیده بود که دعوت میکنم بخونین.

بسمه تعالی
«ما هم 50 سال پیش مثل شما فکر می کردیم»

اين داستان را چند سال پيش، يكي از دوستان به نام علي قصّاب، معلّم رياضي و داراي مدال نقره جهاني در مسابقات رياضي برايم تعريف كرد: یك دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر كوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند. روز اوّل كه پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسيد: پسرم تعريف كن ببينم امروز در مدرسه چي ياد گرفتي؟ پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سيگار كشيدن به ما گفتند، خانم معلّم برايمان يك كتاب قصّه خواند و يك کاردستي هم درست كرديم. پدر پرسيد: رياضي و علوم نخوانديد؟ پسر گفت: نه روز دوّم دوباره وقتي پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تكرار كرد. پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش كرديم، ياد گرفتيم كه چطور اعتماد به نفسمان را از دست ندهيم، و زنگ آخر هم به كتابخانه رفتيم و به ما ياد دادند كه از كتاب هاي آنجا چطور استفاده كنيم. بعد از چندين روز كه پسر مي رفت و مي آمد و تعريف مي كرد، پدر كم كم نگران شد چرا كه مي ديد در مدرسه پسرش وقت كمي در هفته صرف رياضي، فيزيك، علوم، و چيزهايي كه از نظر او درس درست و حسابي بودند مي شود. از آنجايي كه پدر نگران بود كه پسرش در اين دروس ضعيف رشد كند به پسرش گفت: پسرم از اين به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو رياضي و فيزيك كار كنم.

بنابراين پسر دوشنبه ها مدرسه نمي رفت. دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند كه چرا پسرتان نيامده. گفتند مريض است. دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز يك بهانه اي آوردند. بعد از مدّتي مدير مدرسه مشكوك شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت كند. وقتي پدر به مدرسه رفت باز سعي كرد بهانه بياورد امّا مدير زير بار نمي رفت. بالاخره به ناچار حقيقت ماجرا را تعريف كرد. گفت كه نگران پيشرفت تحصيلي پسرش بوده و از اين تعجّب مي كند كه چرا در مدارس استراليا اينقدر كم درس درست و حسابي مي خوانند. مدير پس از شنيدن حرف هاي پدر كمي سكوت كرد و سپس جواب داد: ما هم ۵۰ سال پيش مثل شما فكر مي كرديم.

سلام بر همه دوستان

من تا حدودی نظرات دوستان و خوندم ولی به مساله که بسیار مهم است فکر کنم اشاره ای نشده بود

نبض اموزش و پرورش کشور در دست معلمان است و معلم هست که می تواند انگیزه تعلیم و تربیت

را در کودکان و دانش اموزان فراهم اورد

متاسفانه معلمان ما الان کاملا بی انگیزه هستند چرا که گرفتار فقر مادی هستند

حقوق بسیار کم و ناچیز معلمی انگیزه هرگونه کار و فعالیت را از معلم می گیرد

دوستان کشور ژاپن را مثال زده اند

خوب است به حقوق معلمان ان کشور هم اشاره ای بشود

معلمی در ژاپن از جمله مشاغل بسیار پر درامد و یک معلم نحوه پذیرشش به گونه ای است
که جزئ با استعداد ترین افراد می باشد

برخلاف کشور ما که افراد با استعداد بدلیل حقوق بسیار کم معلمی تمایلی به این شغل
نشان نمی دهند

تا جایگاه معلم از نظر حقوقی و اجتماعی به سطح مناسبی نرسد معضلات موجود حل نخواهد شد

با تشکر

غلام ملی نوری;395416 نوشت:
لنت کردن نا هم باوران

نا سزا گفتن و کشتن نا خودی های نخودی

نوید های سر خرمن

تنها ما درستیم و جهانیان همه نا درست

دو سد گفته ولی نیم کردار

سلام
عزيز بنده اينو عرض نكردم كه جناب عالي سوء استفاده كني.

بلي مديريت خيلي از قسمت هاي كشورمون اشكال داره و ما هم منكرش نشديم.

اما: الخامنه اي مع الحق و الحق مع الخامنه اي (لبيك يا مولا اميرالمونين (ع) )

porteqal;395774 نوشت:
«ما هم 50 سال پیش مثل شما فکر می کردیم»

درست است ما که مسلمانیم و میگیم عامل پیشرفت علم در اروپا اسلام بوده و هی میگیم ابو علی سینا داشتیم ابو ریحان بیرونی داشتیم زکریا داشتیم غیاث الدین جمشید کاشانی داشتیم و...داشتیم ما 2500سال پیش اولین حکومت دنیا رو داشتیم
دلمون به اینها خوشه بعد یک عده کشور های خارجی میان قرآن رو می برن به دانشمنداشون می گن بشینید رمزاشو دربیارید و از احادیث هم بهترین استفاده رو می کنن.
آیا مکتب امام صادق (ع)به شکل کنونی بود آیا امام صادق با این روش بدردنخور 4000شاگرد تربیت کرد که 6000کتاب از انها به یادگار بماند؟؟(در اون زمان)مسلما جواب خیر است؟؟شاگردان امام صادق یکی بودن مثل حسن زاده آملی مثل علامه ذوالفنون شعرانی مثل ابو علی سینا همه علم داشتن نه فقط علوم دینی ولی الان هم یاد می دن در مدارس خیلی از علوم رو(شیمی فیزیک جغرافیا تاریخ ریاضی زبان)امام بعد از فارغ التحصیلی چند درصد اینها یادشونه؟؟یک دانش آموز از اول راهنمایی تا سال آخر بیرستان و حتی دانشگاه زبان انگلیسی(بعضا عربی هم می خونن)چرا بعد از دانشگاه یا تو همون مدرسه نمی تونه انگلیسی حرف بزنه؟؟(اگر کانون زبان نرفته باشه مثل اکثر پدر و مادرای ما)مثلا به عنوان مثال علامه حسن زاده آملی یک شاگرد تربیت یافته اسلامند تقریبا تمام علومی که در قرآن یاد شده را می دانند
علم نجوم
فلسفه
ریاضیات
علوم غریبه
زبان فرانسه
ادبیات فارسی(کتاب دیوان اشعار هم دارند)
زبان عربی
فقیه و مجتهد(مجتهد هستند و حتی قصد نوشتن رساله داشتند ولی گفته اند با خودم گفتم آیا مردم اکنون به رساله نیاز دارند؟!!)فافهم
فیزیک
شیمی و...
طب
منطق
کلام
یک مقاله ریاضی فکر کنم در نشریه دانشگاه تهران از ایشان منتشر شد
تقویم برداشت کردن که درموردی نظرشان صحیح تر از نظر یکی از اساتید دانشگاه تهران (فکر کنم)بهتر بود
کلا بهتون توصیه می کنم مستند منظومه حسن زندگی نامه آقاست رو ببینید.
اسلام همچین شاگردی به جامعه تحویل می دهد که در خیلی از علوم تخصص دارد اما شیوه آموزش و پرورش ما یک رشته تخصص دارن و اکثر اون چیزایی هم که در مورد علوم دیگر در دوران مدرسه خواندن یادشون رفته .
علوم باید عملی آموزش داده بشود نه حفظی مثلا شما را برای یک آزمایش شیمی به آزمایشگاه ببرن آزمایش کوه آتش فشان یا شعله رو نشون بدن (یکم سخت ترش)اونموقع آزمایش و نتیجش بیشتر یادتون می مونه یا حفظی بخواین حفظ کنید آزمایش و نتیجشو؟؟فافهم
باید آموزش و پرورش اصلاح گردد و خانواده ها بیشتر به تربیت تا تعلیم توجه کنند تا فردای جامعه اسلامی تضمین شود انشاء الله
{ وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ }

فافهم

بی نظیر;395792 نوشت:
متاسفانه معلمان ما الان کاملا بی انگیزه هستند چرا که گرفتار فقر مادی هستند

حقوق بسیار کم و ناچیز معلمی انگیزه هرگونه کار و فعالیت را از معلم می گیرد
...
معلمی در ژاپن از جمله مشاغل بسیار پر درامد و یک معلم نحوه پذیرشش به گونه ای است
که جزئ با استعداد ترین افراد می باشد

برخلاف کشور ما که افراد با استعداد بدلیل حقوق بسیار کم معلمی تمایلی به این شغل
نشان نمی دهند


چندان موافق این بخش صحبت شما نیستم
مطمئن باشید الان در آموزش و پرورش فعلی در حدود 70 درصد معلمین را اگر 10 میلیون هم در ماه حقوق بدهند اساساً تغییری در شیوه ی رفتاری آنان ایجاد نخواهد شد و یک خط بر مطالعه ی آنان افزوده نخواهد شد و تنها تغییری که خواهید دید عبارت خواهد بود از سوار شدن بر خودروی لوکس تر، تهیه ی خانه ی بزرگتر، تغییر مبلمان با انواع گرانتر و... و... . فقط در همین حد. قبلاً دلیل قضیه را بطور کامل در ص قبل گفته ام. متأسفانه آن 30 درصد زحمتکش باقیمانده که چه در فقر و چه در غنا بطور پیگیر بدنبال کار علمی و فرهنگی خود بوده و هستند نیز همواره بپای گروه اول سوخته و ساخته اند و آنانند معلمین واقعی. چون چاره ای دیگر هم نداشتند . قبلاً گفتم، از آنجا که نظام تفکیک و تشخیص ناکارمد و بیماری در این وزارتخانه حاکم است اگر بنا را بر افزایش دستمزد بعنوان تشویق هم بگذارد باز هم خواهید دید قرعه اش بنام همان گروهِ کم کار و ابن الوقت در خواهد آمد . در دوره ی مرتضی حاجی -دولت آقای خاتمی- دقیقاً همین قضیه با اجرای طرح رتبه بندی معلمان!! بوجود آمد که سوز آن هنوز در عمق جان و استخوان بخش دلسوز و زحمتکش باقی مانده ...

همیشه گفته ام: ابتدا نخبه ها را جذب کنند و حقوق بالا هم به آنان بدهند. هیچکس نمی گوید چرا.
همین الان نخبه های کشور عضو بنیاد ملی نخبگان هستند و تسهیلاتی مالی برای آنان مقرر است آیا کسی گفته چرا . مسلم است که نه

از طرفی بازی با واژگان و عبارات در اینجا برای ما و شما ساده است اما واقعیت فعلی جامعه را نگاه کنیم : افزایش دستمزد و اعطای تسهیلات آنچنانی به کارکنان هر کدام از سازمانها ، نهادها و دستگاههای های دیگر در سکوت کامل صورت می گیرید و صدای هیچکس هم در پی آن در نمی آید اما تا حرف از فقط چند درصد افزایش دستمزد در آموزش و پرورش می شود از سویی می بینیم ابتدا موضوع بشدت رسانه ای می شود! (ریشه ی این قضیه جای تأمل دارد) و از سوی دیگر از جهتی ساز مخالف افرادی با عنوان اقتصاددان شنیده می شود که ای مسلمین چه نشسته اید الان است که دولت پول به جامعه تزریق کند و تورم را بالا ببرد ...!
جالب است نه؟
این درست است که با بیش از یک میلیون کارمند، وزارت آموزش و پرورش بزرگترین وزارتخانه ی ایران است (مقایسه کنید با فرضاً وزارت تعاون با حدود 4000 کارمند! یا سایر وزارتخانه ها و دستگاهها) و همین باعث شده تقریباً هیچ تسهیلاتی اعم از وام و مسکن و ... به این قشر زحمتکش اعطا نشود اما از آن بدتر نگاهی است که بخشی از مسوولین جامعه نسبت به آنان دارند و علیرغم شعارهای تکراری و ظاهری که می دهند در رفتار و گفتار برعکس عمل می کنند. نمونه ی آن را چند سال قبل از زبان یکی از نمایندگان ملت! در صحن علنی مجلس شنیدیدم و هنوز هم فراموش نکردیم که گفت:«آموزش و پرورش یک دستگاه مصرف کننده است نه تولید کننده» !
گویی تربیت علمی و اخلاقی افراد جامعه از دید این آقایانِ مسوول و وزیر و وکیل، فعالیتی صرفاً مصرفگرا است! پس هرگاه صحبت از حقوق و مزایا می شود آنان را باید گذاشت آخر صف! مصرفگرا هستند خب!

یادم نرفته که سال 1377 برنج هایی از سوی تعاونی به فرهنگیان فروختند که چند ماه بعد کاشف بعمل امد که در اثر آزمایشات اتمی پاکستان دچار آلودگی رادیواکتیو شده بودند! (سرطانزا) یا همین پارسال بخشنامه شد که به هر فرهنگی یک کیسه برنج پاکستانی می فروشند بقیمت 45 هزار تومان حال آنکه همان کیسه را در بازار براحتی میشد تهیه کرد به بهای 35 هزار تومان! بله دوستان اینست تنها تسهیلاتی که بنده در طول این 20 سال خدمت رسمی از دولت هایی که آمده اند و رفته اند دیده ام! نه وام و نه مسکن و هیچی الحمدالله از این آقایان مسوول در حق ما هنوز ملاحظه نشده است! و خدا را هزاران مرتبه شکر که خانه ی پدری را داریم و آن را از ما نگرفته اند!

بنده این اولین بار در طول عمرم است که صحبت در باب مادیات را در آموزش و پرورش دارم در جایی می کنم و صرفاً توضیحی است در پاسخ دوست محترمی که مسأله ی معیشت را مطرح کردند. دلیل اینکه تابحال در هیچ کجا به این موضوعات نپرداخته ام شاید این باشد که چون اصولاً در این وزارتخانه بدون اغراق دارم عرض می کنم چیزی فراتر از همان مقرری وجود نداشته که بخواهم به بیش از آن فکر کنم. بله همکارانی هم دارم که در کنار تدریس، به شغلی آزاد دست زده اند و ظاهراً وضعیت خوبی هم دارند ولی خب، سواد و مطالعه و بروز بودن را دیگر از آنان نخواهید و در آنان نجویید. گرچه بدون آن اشتغال هم بعید می دانم افرادی اهل مطالعه بوده باشند.

خب با این اوصاف بهتر است بحث مالی و مادی را به کناری بگذاریم چون چه بپذیرید و چه نپذیرید پرداختن به آن شبیه پرداختن به سفر به سایر کهکشانها با سرعت نور، صرفاً موضوعاتی تخیلی خواهد شد
بهرحال در جامعه ی ما از همان ابتدا آنقدر گفته اند تا اینکه همه پذیرفته ایم که معلمی شغل انبیاست: انبیا اکثراً در فقر و فاقه بوده و از همه سو آماج سنگ و چوب و تهدید . پس چرا معلمین در این زمینه استثنا باشند و نباید شبیه انبیا باشند؟!!

پروردگارا مت را ازاین زندان نجات ده و مدارس کشور ما ما مدارس اسلامی شیعی و با بهترین تربیت و آموزش قرار ده (الهی آمین)

حال وظیفه ما در این آشفته بازار چیست برای اصلاح ما چه کنیم؟؟

فاطمیون 18;395320 نوشت:
سلام خدمت شما دوست گرامی.

سوالتون زیبا بود.


خوشحال میشم اگه وقتی جواب این سوال رو فهمیدید به بنده هم خبر دهید.:ok:

چون چندین سال هست در این باره تحقیق کردم ولی پاسخی پیدا نکردم.:Gig:



سلام
میگن حق را بشناس
اهلشو خواهی شناخت یا خواهی یافت.
جواب خیلی واضحه
اگه اسلام رو همونطور که هست قرائت کنیم
و به همین قرائت عمل کنیم.
حتما مسلمان خواهیم بود
ولی اگه برداشت های شخصی و متفاوتی از اسلام بشه و بکنیم
و طبق اون برداشت ها عمل کنیم
خب سخته بشه گفت مسلمان
جدای از بحث های اخلاقی که دوستان به ان اشاره کردند
متاسفانه اموزش و پرورش هنوز نظام مند و سازمانی نشده
یعنی نه حتی تو تعلیم دانش های بشری نتونسته کارآمد باشه
از محتوا گرفته تا روش ها و محیط ها و امکانات
این حرف که یک دبستانی هم می تواند محیط ازمایشگاهی داشته باشه چندان دور از ابادی نیست.
اینکه آموزش زبان , پژوهش محوری و... چه میزان در مدارس ما ملاک تصمیم گیری مدیران قرار میگیرد,تا برگذاری دوره ای بعضا سطحی و کوتاه مدت صرفا جهت ارائه گزارش و جلب بودجه...
بگذریم
واقعا انقلاب نیاز به انقلاب دارد

شمال;395850 نوشت:
بله همکارانی هم دارم که در کنار تدریس، به شغلی آزاد دست زده اند و ظاهراً وضعیت خوبی هم دارند ولی خب، سواد و مطالعه و بروز بودن را دیگر از آنان نخواهید و در آنان نجویید.

سلام

خوب بزرگوار جواب همه حرفهای شما در مطلب خودتان است
معلمی که در کنار معلمی به کار دیگری هم مجبور است بپردازد
دیگر توان و حوصله کار معلمی را ندارد و انتظاری هم ازش نمی توان داشت
چون معلم باید از نظر فکری و روحی بی دغدغه باشد چون ایزار کار معلمی
روح و روان است نه دست و بدن
پس باید روح و روان معلم سالم و بی دغدغه باشد تا کارش را بهتر انجام دهد

شنیده ام در ژاپن تمام معلمان در هر سال یک ماه با اعتبارات دولتی حتما باید به مسافرت بروند
تا مغز و ذهن و روح و روانشان اماده و تمدد اعصاب داشته باشند

متاسفانه ما در هیچ کار مان علمی عمل نمی کنیم که هیچ ضد ان
هم عمل می کنیم و به این ترتیب هرگز نباید امید اصلاح داشته باشیم

مگر و فقط مگر با یک تحول بنیادین و نگرشی علمی به همه قضایا



شمال;395850 نوشت:
از طرفی بازی با واژگان و عبارات در اینجا برای ما و شما ساده است اما واقعیت فعلی جامعه را نگاه کنیم : افزایش دستمزد و اعطای تسهیلات آنچنانی به کارکنان هر کدام از سازمانها ، نهادها و دستگاههای های دیگر در سکوت کامل صورت می گیرید و صدای هیچکس هم در پی آن در نمی آید اما تا حرف از فقط چند درصد افزایش دستمزد در آموزش و پرورش می شود از سویی می بینیم ابتدا موضوع بشدت رسانه ای می شود! (ریشه ی این قضیه جای تأمل دارد) و از سوی دیگر از جهتی ساز مخالف افرادی با عنوان اقتصاددان شنیده می شود که ای مسلمین چه نشسته اید الان است که دولت پول به جامعه تزریق کند و تورم را بالا ببرد ...!
جالب است نه؟

بله مقایسه کنید با حقوق معلمان در ژاپن و تسهیلات اعطایی به انها

و نتیجه خروجی انها را هم با نتیجه خروجی ما مقایسه کنید

با تشکر از شما

شمال;395850 نوشت:
خب با این اوصاف بهتر است بحث مالی و مادی را به کناری بگذاریم چون چه بپذیرید و چه نپذیرید پرداختن به آن شبیه پرداختن به سفر به سایر کهکشانها با سرعت نور، صرفاً موضوعاتی تخیلی خواهد شد

پس باید امید به پیشرفت را هم مثل سفر به کهکشانها تخیلی و رویایی بدانیم

شمال;395850 نوشت:
بهرحال در جامعه ی ما از همان ابتدا آنقدر گفته اند تا اینکه همه پذیرفته ایم که معلمی شغل انبیاست: انبیا اکثراً در فقر و فاقه بوده و از همه سو آماج سنگ و چوب و تهدید . پس چرا معلمین در این زمینه استثنا باشند و نباید شبیه انبیا باشند؟!!

می دانم که به طعنه گفتید
زیرا معنای این جمله نه جهت مادی ان بلکه جهت اموزسی و هدایت گری ان است
یعنی همانطور که انبیا جامعه را هدایت می کنند هدایت نسل جوان یک کشور هم بدست معلمان
است

بی نظیر;396019 نوشت:

سلام

خوب بزرگوار جواب همه حرفهای شما در مطلب خودتان است
معلمی که در کنار معلمی به کار دیگری هم مجبور است بپردازد
دیگر توان و حوصله کار معلمی را ندارد و انتظاری هم ازش نمی توان داشت
چون معلم باید از نظر فکری و روحی بی دغدغه باشد چون ایزار کار معلمی
روح و روان است نه دست و بدن
پس باید روح و روان معلم سالم و بی دغدغه باشد تا کارش را بهتر انجام دهد

شنیده ام در ژاپن تمام معلمان در هر سال یک ماه با اعتبارات دولتی حتما باید به مسافرت بروند
تا مغز و ذهن و روح و روانشان اماده و تمدد اعصاب داشته باشند

متاسفانه ما در هیچ کار مان علمی عمل نمی کنیم که هیچ ضد ان
هم عمل می کنیم و به این ترتیب هرگز نباید امید اصلاح داشته باشیم

مگر و فقط مگر با یک تحول بنیادین و نگرشی علمی به همه قضایا


دوست عزیز پرداختن به سهل ترین و سطحی ترین چیزی که به ذهن ما می رسد دردی دوا نخواهد هرگز
امروزه کل دنیا حتی در دورانی که بحرانهای اقتصادی موجود وجود نداشت بدنبال جذب افراد کارامد با بهترین کارایی بوده و هستند ... ولی ما چه؟ همواره باید سُرنا را از سر گشاد آن بزنیم!

جسارتاً مشکل آموزش و پرورش ما ساده تر از آن است که شما و یا بعضی دوستان دیگر از دور دارید برایش نسخه ای طولانی و غامض می پیچید . اما چرا باوجود این سادگی هنوز حل نشده؟ پاسخ اینکه چون بنیادی و عمیق شده. شاهد مدعا آنکه برای حل آن اول از همه یقه ی همان سیاستگذاران و مجریان این نظام آموزشی فعلی را باید گرفت ... و قطعاً می دانید که دقیقاً بهمین دلیلِ باز هم ساده، نمی توان انتظار درمان در کوتاه مدت را داشت . متأسفانه ما ایرانیها معروفیم به مردمان دقیقه ی 90 . پس تا فشار بحران تا آستانه ی انفجار بر ما وارد نشود از خواب برنخواهیم خواست.

ضمن اینکه استدعا دارم پست شماره ی #15 را باری دیگر مطالعه فرمایید دقیق همه چیز را گفته ام عجب دارم چرا ملاحظه نشده.

در مَثَل مناقشه نیست، اوضاع آموزش و پرورش فعلی ما بی شباهت به این نیست که شما کارگر دیپلمه ی ایرانخودرو را بردارید بنشانید بر صندلی طبابت و از آنسو دائم بنالید که چرا مراجعین به وی شفا پیدا نمی کنند و کاسه ی چه کنم دست بگیرید و گاهی هم بگویید اگر حقوق وی را بیشتر کنیم مشکل حتماً حل می شود. نه جانم داستان چیز دیگری است
قبلاً اشارتاً عرض کردم:

نقل قول:
مطمئن باشید الان در آموزش و پرورش فعلی در حدود 70 درصد معلمین را اگر 10 میلیون هم در ماه حقوق بدهند اساساً تغییری در شیوه ی رفتاری آنان ایجاد نخواهد شد و یک خط بر مطالعه ی آنان افزوده نخواهد شد و تنها تغییری که خواهید دید عبارت خواهد بود از سوار شدن بر خودروی لوکس تر، تهیه ی خانه ی بزرگتر، تغییر مبلمان با انواع گرانتر و... و... . فقط در همین حد. قبلاً دلیل قضیه را بطور کامل در ص قبل گفته ام.

=========

بی نظیر;396019 نوشت:

بله مقایسه کنید با حقوق معلمان در ژاپن و تسهیلات اعطایی به انها

و نتیجه خروجی انها را هم با نتیجه خروجی ما مقایسه کنید

با تشکر از شما


از آنجا که بنده ژاپن نبوده ام پس در این زمینه صلاح می دانم اظهار نظری هم نکنم و مطالب جسته گریخته در وبسایتها و وبلاگها هم اعتماد چندانی ندارم چون هر روز داریم می بینیم که نگاه دو ناظر به یک واقعه ی یکسان گاه 180 درجه متفاوت است .

ضمن اینکه این مقایسه ی شما در مورد کشوری صنعتی مثل ژاپن که برای نمونه فقط یکی از خودروسازان آن درآمدی دارد که بیش از کل درآمد سالانه ی ایران از نفت خام است!! را از ریشه نادرست می بینم . آنها با آن سرزمین کوچک شان هیچ گونه شباهتی در رفتار و طرز فکر با ما ندارند و اصل تفاوت آنها با ما از داشتن مدیریت کارامد و چابک نشأت گرفته. در نقطه ی مقابل ما در عمل پیرو مدیریت های کهنه، فربه و کُند و مطلقاً ناکارامد هستیم. در همه جایی که دست بگذارید.

فراموش نکنید حتی اگر بر کوهی از سرمایه هم تکیه داشته باشید باز هم هنر این نیست که دائم بفکر تزریق پول به یک سازمان ناکارامد باشید به امید اینکه با این سیاست بتوانید راندمان کاری آن را بالا ببرید!
هنر آن است که با بودجه ی فعلی بلکه حتی با کمتر از آن چگونه می توان با اجرای مدیریت سالم و علمی که تک تک مهره های آن بر اساس اصل شایسته سالاری چیده شده باشد در کنار کوچک سازی سازمانی، بتوانید چابکی و معالاً بازده را افزایش دهید

این خود یکی از وجوه اصلی افتراق مدیریت سازمانی بین جهان سوم با کشورهای پیشرو است که ما اندر خم یک کوچه ی آن مانده ایم...

شمال;396036 نوشت:
امروزه کل دنیا حتی در دورانی که بحرانهای اقتصادی موجود وجود نداشت بدنبال جذب افراد کارامد با بهترین کارایی بوده و هستند ... ولی ما چه؟ همواره باید سُرنا را از سر گشاد آن بزنیم!

افراد کارامد از چه راهی جذب می شوند ؟
شما بگویید چرا بهترین دانش اموزان به سراغ پزشکی می روند ؟
ایا بغیر از درامد بالای ان است ؟
بزرگوار باور کنید اگر حقوق معلم بالا باشد همین کسانی که امروز به سمت پزشکی می روند به سمت
معلمی خواهند رفت

فاطمیون 18;395320 نوشت:
سلام خدمت شما دوست گرامی.

سوالتون زیبا بود.

نقل قول:
چیه ما مورد تایید اسلام هست؟!!

خوشحال میشم اگه وقتی جواب این سوال رو فهمیدید به بنده هم خبر دهید.

چون چندین سال هست در این باره تحقیق کردم ولی پاسخی پیدا نکر


سلام علیکم
این بی انصافی است.
لایکلف الله نفسا الا وسعها
مگر این دوستانی که به این زیبائی قلمفرسائی می کنند در همین سیستم آموزشی تلمذ نکرده اند؟
حقیر هم در همین سیستم درس خوانده ام.
سیستمی که ریشه اش در دوران طاغوت و شاخ وبرگش بعد از انقلاب .
اگرچه انقلاب فرهنگی موثر بود , ولی راه زیادی داریم تا ایده آل شدن، ولی این دلیل نمیشه که برخورد 0/1 داشته باشیم :یعنی ژاپن=1 و ایران=0 و بینا بین هیچی!
حقیر به شخصه مدیران و معلمین دلسوز , و خوشفکری هم داشته ام, اگرچه برخی هم ضعیف عمل کردند.
ولی یک نکته هست:
به نظر حقیر ما سه نگرش در آموزش و پرورش داریم:
1-مدرسه
2-دانشگاه
3-موسسه های آزاد (کلاسهای کنکور)
اشکال از آنجا ناشی میشه که هر کدام از این سه تا ساز خودش را می زنه و اهداف مشترکی ندارد.
مثلا مدارس یک سیستمی ثابتی داشت که در یکی دو دهه اخیر در حال سعی و خطای شیوه های جدید تر است و همین جای شکر دارد که سعی در بهتر شدن دارند.
دانشگاه باید نگاهی به نیازهای جامعه داشته باشد و پذیرش و تربیت متخصص را متناسب با آن انجام دهد که فعلا اینطور نیست.
موسسه های آزاد هم درآمد مدار هستند.
به نظر حقیر هر کدام از اینها در حد متوسط به بالا عملکرد داشته اند ولی با هم هماهنگ نیستند و همین باعث رکود در رشد و تربیت افراد جامعه و نهایتا کل کشور است.

بی نظیر;396077 نوشت:
افراد کارامد از چه راهی جذب می شوند ؟
شما بگویید چرا بهترین دانش اموزان به سراغ پزشکی می روند ؟
ایا بغیر از درامد بالای ان است ؟
بزرگوار باور کنید اگر حقوق معلم بالا باشد همین کسانی که امروز به سمت پزشکی می روند به سمت
معلمی خواهند رفت

4 سوال یکجا طرح فرمودید که هر کدام مثنوی هفتاد من کاغذ پاسخ دارد اما خیلی خلاصه:
1.لابد خبر دارید که سالهاست ایران بالاترین آمار فرار مغزها را دارد. افراد کارامد را می توان بجای فراری دادن از کشور، به گونه ای جذب سازمانها کرد و دامنه ی فعالیت به آنان داد تا تحول اساسی در کارکرد سازمانی ایجاد کنند همانگونه که در غرب به مغزهای ایرانی مجال می دهند. اما در ایران اینها را بجای بکارگیری برای ایده دادن و تحول ایجاد کردن، «در بهترین شرایط» می بینید که میزی می دهند و می گویند بروید مثل سایرین سرتان در کارتان باشد و حرف زیادی نزنید ... کُشتن استعداد بهتر از این دیگر می شود؟
بنده خودم در آزمون تخصصی علمی سال 74 در بین دانشجویان هم رشته ام رتبه ی اول علمی کشور را کسب کردم اما بقول معروف به کار گِل گماشته شدم و تابحال یکنفر نپرسیده فلانی تو مُرده ای یا زنده؟ اینکه بیایند آسیب شناسی بخواهند یا راه حل بخواهند دیگر طلبشان . اگر چنین نکنند پس نور چشمی ها و بادمجانهای دور قاب چین که بقول آقای روحانی «اتوبوسی آمده اند» کجا بروند؟!
اینکه چه کسانی آن بالا بالاها دارند این سیاست گذاری های سراپا اشتباه را می بافند و یک شبه اجرا می کنند را اگر شما فهمیدید به بنده هم اطلاع دهید.

2. اشتباه نکنید. همه ی پزشکان در پول غلت نمی زنند . بنده برادری در این حرفه دارم که حدود دو دهه است همچنان در مناطق محروم خدمت می کند و زندگی نسبتاً متوسطی دارد که در حد زندگی یک کاسب جزء است . اما افراد عادی عادت دارند همیشه نوک کوه یخ را ببینند که از آب بیرون زده.

اما اینکه چرا پدران و مادران، عقده های برطرف نشده ی خود را به مغز کودکان فرو می کنند و آنان را از کودکی با رؤیای پزشک شدن می پرورند، مشکلیست فرهنگی که باید از خود آن اولیا پرسید.
پزشک عمومی شدن حداقل 7 سال طولانی تحصیل تخصصی دانشگاهی می طلبد آن هم با دروس و واحدهایی بسیار مشکل و بعضاً غیر قابل تحمل برای بسیاری .
کم نیستند کسانیکه پا در این رشته می گذارند اما پس از اولین آزمون جامع علوم پایه که در سال سوم-چهارم پزشکی صورت می گیرد کم می آورند و ناچار به ترک تحصیل با دریافت مدرک بهیاری می شوند .
از این گذشته مطالعه ای بفرمایید خواهید دید هزاران پزشک بیکار در جامعه داریم که حاضر نیستند بعد از تحمل آن همه مرارت، به مناطق محروم و خالی از امکانات اولیه بروند و بعضاً مشاهده شده در آزمون استخدام دبیری آموزش و پرورش شرکت می کنند ...!

3.بگمانم پاسخ این سوال را در بالای همین صفحه برایتان نوشته بودم :

شمال;395850 نوشت:

...
همیشه گفته ام: ابتدا نخبه ها را جذب کنند و حقوق بالا هم به آنان بدهند. هیچکس نمی گوید چرا.
همین الان نخبه های کشور عضو بنیاد ملی نخبگان هستند و تسهیلاتی مالی برای آنان مقرر است آیا کسی گفته چرا . مسلم است که نه
...

شمال;396109 نوشت:
بنده خودم در آزمون تخصصی علمی سال 74 در بین دانشجویان هم رشته ام رتبه ی اول علمی کشور را کسب کردم اما بقول معروف به کار گِل گماشته شدم و تابحال یکنفر نپرسیده فلانی تو مُرده ای یا زنده؟ اینکه بیایند آسیب شناسی بخواهند یا راه حل بخواهند دیگر طلبشان

از این موارد زیاد دیده ام متاسفانه

متاسفانه کسی به علم و کار علمی و تحقیق بها نمی دهد

خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

سلام.
خواهرم، سرکار بی نظیر

بی نظیر;396077 نوشت:
باور کنید اگر حقوق معلم بالا باشد همین کسانی که امروز به سمت پزشکی می روند به سمت
معلمی خواهند رفت

در تکمیل فرمایش شما، بجز بحث حقوق و دستمزد، بقیه مشکلات نیز بسیار ریشه‌ای شده‌اند. قوام خانواده‌ها کمتر شده، آمار طلاق بالا رفته، تربیت فرزندان در کانون خانواده بسیار پیچیده تر از قبل شده و ...
همه این موارد خانوادگی، بر روی ذهن و اعصاب و روحیه یک معلم و در نتیجه کارائی وی تأثیر مستقیم دارند.

آقا اصلا یک سوال چرا اکثر سیستم های کشور ما مشکل دارد؟
از آموزش و پرورش گرفته تا بانک ها و ادارات دولتی غیر دولتی و دادگستری و شهرداری و بیمارستان ها و بیمه آموزش عالی(دانشگاه ها)چرا اینها اکثرا مشکل دارند؟؟
نتیجه همه اینها می شه مغز خالی و بی علم ارازل شدن دیر ازدواج کردن بالا رفتن آمار طلاق درست تربیت نشدن بچه در آخر پیشرفت نکردن جامعه و پسرفت جامعه.پ
اکثرمون به حکومت مرده بی فایده 2500سال پیش می نازیم حالا 2500 سال پیش ما تمدن داشتیم چه به من و تو تو الان می رسه آمریکا حدود 200-300ساله بوجود اومده مردمش با سخت کوشی به این پیشرفت رسیدن ولی ما هنوز عشقمون 2500 سال پیشه که کورش کاخ تخت جمشید ساخت و ... بیاید دست به دست هم بدیم جامعمون رو درست کنیم یک زمانی به این حرفهایی که من گفتم می رسید.
تغییراتی که باید برای آموزش و پرورش ایجاد بشود:
1-نخست به تربیت معلمان متخصص بپردازند در هر رشته ای وبا اخلاقیات روانشناسی کودک و ...آنها را آشنا کنند.
2-بعد از تربت این معلمان متخصص همه معلمین کشور رو کات کنن و بگن برید ولی حقوقتون رو بهتون می دیم از همین الان بازنشستید.
3- کتابها و متن های آموزشی رو تغییر بدن و یاد گرفتن رو از حفظی یاد گرفتن به عملی یادگرفتن تغییر بدن.
4-مدارس رو با جدید ترین روز پیشرفته کنن.
5-معارف و اخلاقیات اسلامی شیعی را به بچه ها آموزش بدهند.
6-زبان بچه ها هم در عربی و انگلیسی بسیار تقویت کنند که دانش آموز نیاز به رفتن به کانون زبان نداشته باشد.
7-جمعیت کلاس ها رو به استاندارد برسونن(حد اقل جمعیت در کلاس باشد.
8-به جای آوردن یک کیف کتاب یک کیف لپ تاب بچه ها با خودشون داشته باشن و مدارس دارای اینترنت بی سیم پر سرعت باشه که هر کس تو مدرسه نیاز به تحقیق پیدا کرد بتونه همون موقع تحقیق کنه.
9-همه مدارس رو بکوبن و از اول بسازن
10-بچه ها را استعداد یابی کنن و هر کس را در رشته خود تشویق کنند.
11-برای بچه ها شخصیت قائل بشوند
و...
خیلی چیزهای دیگر
حالا بعد آموزش عالی رو هم میگم
ادامه دارد

حاج سید مهندس دکتر;396135 نوشت:
در تکمیل فرمایش شما، بجز بحث حقوق و دستمزد، بقیه مشکلات نیز بسیار ریشه‌ای شده‌اند. قوام خانواده‌ها کمتر شده، آمار طلاق بالا رفته، تربیت فرزندان در کانون خانواده بسیار پیچیده تر از قبل شده و ...

بله حق با شماست

حاج سید مهندس دکتر;396135 نوشت:
همه این موارد خانوادگی، بر روی ذهن و اعصاب و روحیه یک معلم و در نتیجه کارائی وی تأثیر مستقیم دارند.

من همیشه می گم هر شغلی یک ابزار کار داره
ابزار کار معلم ذهن و اعصابش هست
وقتی این ابزار کار ضعیف بشه و منحرف بشه روی مسایل دیگه
طبیعیه که با یک ابزار کار شکسته نمیشه درست کار کرد
مثلا بنا ایا می تونه با یک تیشه دسته شکسته کار کنه
معلمم با خرابی ابزار کارش یعنی اعصابش و داشتن دغدغه معیشتی
نمی تونه درست کار کنه

به نظر من، نیست. البته ظاهر اسلامی در این آموزش و پرورش هست، ولی باطن درست و حسابی ندارد.

بی نظیر;396171 نوشت:
ابزار کار معلم ذهن و اعصابش هست

احسنت درسته هر کاری ابزاری داره ابزار معلم بودن یکیش اعصابه کسی که اعصاب نداره نباید بیاد تو آموزش و پرورش که عقدشو با کتک و سیلی و تو سری و لگد سر دانش آموزان خالی کنه چنین کسی برای مدرسه مناسب نیست برای کارهایی که کمتر با اعصاب کار دارند مناسب است.
مسلمان ایرانی;396295 نوشت:
به نظر من، نیست. البته ظاهر اسلامی در این آموزش و پرورش هست، ولی باطن درست و حسابی ندارد.

ظاهرش بله اما به نظر من باطنش از مدارس کفار بدتر است با این شیوع فسادی که در مدارس اتفاق افتاده است.

mohamad56;396345 نوشت:
ظاهرش بله اما به نظر من باطنش از مدارس کفار بدتر است با این شیوع فسادی که در مدارس اتفاق افتاده است.

تند نروید
مدرسه مرکز فساد نیست
اگر موردی مفسده دیدید، تعمیم به عموم ندهید. همان مفسده ی مد نظر شما هم از خانه و خانواده شروع شده و به سطح جامعه سرریز کرده و سرازیر شده و سپس به همه جا از جمله به تعبیر شما مدرسه رسیده
پس اگر قرار است جایی را مرکز فساد بدانید، آن «خانه» است

90 درصد نظرات در این تاپیک را خواندم و متأسف شدم چون بسیار سطحی و صرفاً شعاری به آموزش و پرورش نگاه شده. همان نگاه شعاری و غیر آسیب شناسانه ای که خود باعث پسرفت طی این 35 سال شده .
و همین است که هیچ کارکرد و کاربردی هم نخواهد داشت جز لقلقه ی زبان

بقول مولوی: مُردم اندر حسرت فهم درست

شمال;396550 نوشت:
مدرسه مرکز فساد نیست

رو چه حسابی؟؟
خیلی از مدرسه ها مرکز فساده.
کی میگه؟؟
من میگم.
من خیلی از چیز های زشت رو اصلا نمی دونستم موقعی که وارد راهنمایی شدم تازه فهمیدم یک فحش های رکیکی که من معنیشونو نمی دونستم از خانه سرچشمه نمی گیرد ولی می توانند در مدرسه جلوگیری کنند باورتان نمی شود صحبت بچه ها غالبا در مورد دوست دختر بازی و مسائل جنسی و فحش های رکیک و هم جنس بازی بود!!!
هر چند احتمالا در مدارس خیلی خوب که شامل تیزهوشان و نمونه دولتی و مدارس سهمیه ای وفرهنگیان مدارسی که آزمون دارند می شوند بقیه مدارس در اینجا جز مدارس معمولی یا شاید به درد نخور هستن همه تو سر خودشون می زنن که بچها شونو ببرن تو این مدارس من تو مدرسه فرهنگیان بودم که اینطوری بود
اینقدر این آموزش و پرورش مزخرف و پوچه که یه مدرسرو تعطیل می کرد بچه های دوتا مدرسرو تو هم می کرد تو یکی موقعی که اول راهنمایی نبود دوم نگرفته بود سوماشو ریخته بود تو اون مدرسه که کمی به نظر می رسید اون مدرسه فاسد تر شده بود.
مهمترین نهاد کشور مزخرف ترین نهاد کشور است.
یا علی

mohamad56;396766 نوشت:
رو چه حسابی؟؟
خیلی از مدرسه ها مرکز فساده.
کی میگه؟؟
من میگم.
من خیلی از چیز های زشت رو اصلا نمی دونستم موقعی که وارد راهنمایی شدم تازه فهمیدم یک فحش های رکیکی که من معنیشونو نمی دونستم از خانه سرچشمه نمی گیرد ولی می توانند در مدرسه جلوگیری کنند باورتان نمی شود صحبت بچه ها غالبا در مورد دوست دختر بازی و مسائل جنسی و فحش های رکیک و هم جنس بازی بود!!!
هر چند احتمالا در مدارس خیلی خوب که شامل تیزهوشان و نمونه دولتی و مدارس سهمیه ای وفرهنگیان مدارسی که آزمون دارند می شوند بقیه مدارس در اینجا جز مدارس معمولی یا شاید به درد نخور هستن همه تو سر خودشون می زنن که بچها شونو ببرن تو این مدارس من تو مدرسه فرهنگیان بودم که اینطوری بود
اینقدر این آموزش و پرورش مزخرف و پوچه که یه مدرسرو تعطیل می کرد بچه های دوتا مدرسرو تو هم می کرد تو یکی موقعی که اول راهنمایی نبود دوم نگرفته بود سوماشو ریخته بود تو اون مدرسه که کمی به نظر می رسید اون مدرسه فاسد تر شده بود.
مهمترین نهاد کشور مزخرف ترین نهاد کشور است.
یا علی

توجه نکردید چی گفتم
حرف سر این هست که اگر تربیت خانوادگی همانهایی که شما وصفشان را نوشتید درست می بود توی مدرسه هم نمودش دیده میشد
وقتی تربیت خانوادگی یک عده خراب است طبعاً توی مدرسه هم نمودش دیده میشود همانطور که توی خیابان و توی پارک و... و توی فضای مجازی هم نمود رفتارشان را همه دارند می بینند ...
پس فضای مجازی هم به تعبیر شما باید مزخرف و فاسد و مقصر باشد، پارک هم مزخرف و فاسد و مقصر باید باشد، خیابانها هم مقصر و مزخرف و فاسدند و ...
پس نتیجه میگیریم کل جامعه فاسد است و فقط ما سالمیم و باز هم نتیجه می گیریم که لازم است برویم توی یک پستو خودمان را زندانی کنیم و از خانه بیرون نرویم تا فاسد نشویم

نمی دانم چرا امام خمینی و سایرین که متولد دوران سیاه ترکان قجر بود و در دوران فاسد رضاخانی و پهلوی زیسته و بالیده بود به این درکی که شما رسیدید نرسیده بود و هرگز نگفته بود که این مدارس هستند که مرکز فسادند! آن هم مدارس آن دوران که همه نوع برهنگی و پلشتی علنی در آن از سوی مقامات تشویق می شد ... نه مدارس حالا که بسیار پاستوریزه تر از آن دورانند

لابد توقع ندارید وقتی پدر و مادری بی عرضه هستند و از پس تربیت همان یک فرزندشان هم بر نمی آیند و پایه ی تربیت او را که به اذعان همه ی اساتید تعلیم و تربیت در 5 سال اول زندگی شکل می گیرد را خراب می کنند، آنوقت معلم بیچاره در آن یکساعت و بیست دقیقه ی کلاس چگونه هم باید درس تخصصی خودش را بدهد تا درس عقب نماند و هم باید 40 نفر دانش آموزش را یکجا تربیت کند؟ حتی اگر چنین معجزه ای شدنی هم باشد که البته نه از پیامبر دیده شد، نه از موسی و نه از عیسی، چرا باید معلم جور سالها کوتاهی یک مشت اولیای بی فکر را تحمل کند؟ و آخرالامر هم مقصر اصلی از آب درآید!

یا شما دارید اینجا با ما مزاح می فرمایید و یا تربیت را اصلاً امری سَرسری و سطحی و بخشنامه ای قلمداد کرده اید .
نظرات شما منطقی نیست جانم .

این یک واقعیت است که بخش مهمی از افراد جامعه از نُرم تربیتی لازم بی بهره اند و در اصل اینان نباید بچه بیاورند تا وضع هم به این شکل پیش نیاید. ولی مگر آنان می پذیرند اگر گفته شود : بچه نیاورید اول بروید تربیت خودتان را درست کنید و بعد فرزند دار شوید!

این متأسفانه خودخواهی بشریت امروزه را می رساند که دقیقاً مشابه حیوانات وحشی بطور چشم بسته فقط پیروی از غریزه اش می کند که البته این میان هم اطفالی بی گناه متولد می شوند بی آنکه آن اولیای بی عرضه ابتدا به این فکر باشند که «ما که خود از تربیت اخلاقی و اجتماعی لازم بی بهره ایم آیا می توانیم فرزند را هم بدرستی تربیت کنیم؟ آیا چنین چیزی اصلاً شدنی است؟»

حال شما بجای اینکه یقه ی این اولیای بی مسوولیت را بچسبید که چرا اینچنین با تربیت و بلکه سرنوشت یک طفل بازی کرده اند، آمده اید یقه ی معلم بیچاره را می چسبید که چرا فلان نوجوان تربیت ندارد؟
مگر معلم بوده که در آن ساعات محدود کلاس، همجنس بازی یا فحش ناموسی را به او آموخته که شما اینچنین طلبکارید؟

امام خمینی زمانی فرمود که هر چه مشکل داریم از تربیت نادرست است ...

حکیمی را هم پرسیدند از چه وقت باید بفکر تربیت فرزند بود؟ آن فرزانه پاسخ داد : از 15 سال قبل از ازدواج .

حال نگاه کنید از میان روزانه حدود 2300 ازدواجی که در کشور صورت میگیرد انصافاً چند درصد صلاحیت واقعی تربیت شایسته ی فرزند را دارند؟
از من بپرسید عرض می کنم به تعداد انگشتان درست.

امیدوارم پاسخ اشکال شما را داده باشم.

mohamad56;396345 نوشت:
با این شیوع فسادی که در مدارس اتفاق افتاده است.

سلام.

بله درست می فرمایید. نهادهای آموزشی و پرورشی که مهم ترین آنها وزارت آموزش و پرورش است نقش کلیدی در شکل گیری فرهنگ جامعه دارند. اگر در خانواده نیز ناهنجاری هست از تربیت نامناسب در مدرسه نشأت می گیرد و اگر جایی بتواند تحول عمومی در راستای بهبود شرایط ایجاد کند آن همان مدرسه و معلم و نظام تربیتی است. لذا تمام کشورهای توسعه یافته دنیا تحول را از اینجا شروع می کنند.

موفق باشید. :Hedye:

موضوع قفل شده است