اسرار نماز در كلام امام خمینی(ره)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسرار نماز در كلام امام خمینی(ره)

بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
قال علی ـ علیه السّلام ـ : «الله الله فی الصلوه فَانّها عمود دینكم.»
سخن گفتن درباره‌ نماز كه دریچه‌ عروج به عالم قدس و معنویت است در توان هر كسی نیست. شایسته‌تر آن است كه بیان حقیقت این نشانه‌ بزرگ الهی و ستون دین مبین اسلام را به زبان و بیان واصلان این طریق، واگذاریم.
در این نوشتار برآنیم كه دیدگاه و روش حضرت امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، این نمازگزار حقیقی را درباره‌ نماز از گفتار و كردار او بیان كنیم. با نگاهی به آثار مكتوب امام ـ رحمه الله علیه ـ و مشاهده‌ عینی شاهدان احوال ایشان، می‌توان گفت كه در دیدگاه ایشان، نماز در میان عبادات به مثابه «اسم اعظم و بلكه خود اسم اعظم»[1] در میان دیگر اسماء الهی.
افزون بر آن، دیدگاه حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نسبت به نماز در حقیقت حكایت مسافر و طریق سفر است. در این میان، مهم‌ترین مسأله بیان نماز و تفسیر آن بر اساس سفر معراج پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ (تطبیق دادن جریان سفر نماز با سفر معراج) است. بنابراین، دیدگاه امام ـ رحمه الله علیه ـ به نماز، دیدگاهی عرفانی است؛ به گونه‌ای كه مراحل اسفار اربعه‌ی عرفانی و احوال سالك و مسافر طریق وصل حق را در طول حیات و سلوك وی در یك ركعت نماز واقعی بیان می‌كند. خلاصه آنكه نماز مؤمن خود معراج و سفری واقعی است كه حالت‌ها و مراتب و مقامات خاص خود را دارد. سالكان این طریق نیز به تناسب حال و مقام خویش، از حقیقت این سفر آگاه می‌شوند. از نظر امام ـ رحمه الله علیه ـ توحید به معنای واقعی آن ـ كه مقصد اصلی دعوت پیامبران است ـ در نماز محقّق می‌شود.
در این گفتار، دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در چند عنوان آمده است.
توصیف و تعریف نماز از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :
ابتدا برای آگاهی از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ نمونه‌هایی از توصیف‌های آن نمازگزار حقیقی را درباره‌ی نماز بیان می‌كنیم، شاید بتوان گفت كامل‌ترین سخن ایشان درباره‌ی نماز این جمله است كه می‌فرمایند: سرمایه‌های سعادت عالم آخرت و وسیله‌ی زندگانی روزگارهای غیر متناهی نماز است.[2]
تعبیر دیگر ایشان، عبارت «نسخه‌ی جامعه» است، نسخه‌ای كه پروردگار برای رهایی جان قدسی انسان از قفس طبیعت، تجویز كرده است. ایشان می‌فرمایند: معلوم می‌شود كه حقیقت این عبادت الهی و نسخه‌ی جامعه كه برای خلاصی این طایرهای قدسی از قفس تنگنای طبیعت به كشف تام محمّدی ترتیب داده شده و به قلب مقدسشان نازل گردیده ...[3]
در سخنی دیگر بیان می‌كنند كه این نسخه‌ی كامل «تركیب قدسی» الهی است و همانند دیگر افعال و احكام الهی بر پایه‌ی حكمت و قوانین حضرت حق بنا نهاده شده است. ایشان می‌فرمایند: نماز كه یكی از تركیبات قدسیه است كه بیدّی الجلال و الجمال فراهم آمده است و تسویه شده است ...[4]
پس از آنكه حضرت آدم و حوا ـ علیهما السلام ـ از جوار پروردگار به عالم خاك هبوط كردند، یزدان مهربان دریچه‌ی ذكر خویش را به روی آدم و حوا گشود و مركبی فراهم كرد تا آنان این فاصله را با مراتب و منازلش از مبدأ طبیعت تا مقصد قرب الهی بپیمایند.
خداوند همان گونه كه پیامبر خود را به معراج قربش برد و حقایق ملك و ملكوت را به او شناساند، حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ و همه‌ی فرزندان او را كه دور افتادگان از عالم قدس‌اند به واسطه‌ی نماز به محضر انس خویش بار داد. امام ـ رحمه الله علیه ـ در این باره می‌فرمایند: نماز، مركب سلوك و براق سیر الی الله است.[5]
و نیز می‌فرمایند: براق سیر و رفرف عروج اهل معرفت، نماز است.[6]
حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در تعبیری براق (اسبی است كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را به معراج رساند) و رفرف را درباره‌ی نماز بسیار به كار برده‌اند. نكته‌ی مهم آن است كه قدرت و توان این مركب و میزان بهره‌مندی از آن، به ظرفیت و توان معنوی سالك و راكب آن بستگی دارد. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند: و هر كسی از اهل سیر و سلوك الی الله را نمازی مختصّ به خود او و حظ و نصیبی است از آن، حسب مقام خود ...[7]
هنگامی كه دریافتیم نماز «نسخه‌ی جامعه‌ی» الهی برای انسان است، جایگاه نماز در بین عبادت‌های دیگر آشكار می‌شود. آیات و اخبار، مشهورترین مرتبه نماز را «عمودیت» آن برمی‌شمارند. حدیث امام علی ـ علیه السّلام ـ در ابتدای مقاله، گویای این مرتبه و لوازم ویژه است. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ با اشاره به این نكته می‌فرمایند: ... نماز كه در بین عبادات و مناسك الهیه، سمت جامعیت و عمودیت دارد ...[8]
یا این كه:
و در جمع عبادات، خصوصاً نماز كه سمت جامعیت دارد و منزله‌ی آن در عبادات، منزله ی انسان كامل است و منزله‌ی اسم اعظم، بلكه خود اسم اعظم است ...[9]
راز این جامعیت همان است كه در حدیث پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیان شده است: «لانَّ الصلاه تسبیحٌ و تهلیلٌ و تحمیدٌ و تكبیرٌ و تمجیدٌ و تقدیسٌ و قولٌ و دعوه»[10] زیرا نماز هم تسبیح است و هم تهلیل و هم ستایش و هم تكبیر و هم تقدیس و هم گفتار است و هم خواستن.
یكی دیگر از تعابیر امام ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز «معجون الهی» و «حبل متین» است. ایشان می‌فرمایند: اگر روزگار به عارفی ربانی مهلت دهد، می‌تواند تمام منازل سائرین و معارج عارفین را از منزلگاه یقظه تا اقصای منزل توحید از این معجون الهی و حبل متین بین خلق و خالق خارج كند.[11]
حقیقت و واقعیت نماز از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :
مطلب اساسی در شناخت هر پدیده‌ای، شناخت حقیقت آن است. درباره‌ی نماز نیز شناخت حقیقت آن از اساسی‌ترین اموری است كه هر مسلمان باید بدان آگاه باشد. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ حقیقت نماز را «سفر»ی می‌داند كه مبدأ آن بیت نفس و الی الله و فی الله و من الله است: از آن چه مذكور شد از سرّ صلوه كه حقیقت آن عبارت است از سفر الی الله و فی الله و من الله است...[12]
همچنین ایشان در این باره می‌فرمایند: ... و آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی كه در اوضاع به سجده‌ی ثانیه كه فنای از فنا است و در اذكار به «ایاك نعبد» كه مخاطبه‌ی حضوری است، حاصل می‌شود.[13]
نكته‌ی دیگر درباره‌ی حقیقت نماز، این است كه نماز را غیر از این ظاهر «باطنی» است؛ یعنی حقیقت نماز، همان باطن آن است: نماز بلكه جمیع عبادات را غیر از این صورت و قشر و مجاز، باطن و لُب و حقیقتی است و این از طریق عقل معلوم است و از طریق نقل، شواهد كثیره دارد.[14]
در حدیثی آمده است كه فردی شقی به نام «رزام مولی خالد بن عبدالله» درباره‌ی حدود نماز از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسش می‌كند. ایشان در پاسخ می‌فرمایند: «نماز چهار هزار حدّ دارد كه تو نمی‌توانی یكی از آنها را ادا كنی». حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ با بیان این حدیث، آن را دلیلی بر وجود باطن و حدود باطنی نماز می‌داند. و استنباط می‌كند كه: اگر این چهار هزار حدّ كه جناب صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند از حدود ظاهر و آداب صوریه بود، نمی‌فرمودند: تو یكی از آنها را (هم) ادا نمی‌كنی و وفا نمی‌نمایی؛ زیرا كه معلوم است كه همه كس می‌تواند به آداب صوریه نماز قیام كند.[15]
ایشان، تغییر حالت ائمه ـ علیهم السّلام ـ در نماز بر اثر خوف و خشیت خداوندی، دلیلی بر اثبات بعد باطنی نماز می‌دانند. باطن نماز نیز همانند ظاهر آن، آداب و شرایطی دارد كه اقامه‌ی آنها حقیقت نماز را محقّق می‌كند. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ می‌فرمایند: از برای نماز غیر این صورت، حقیقتی است و غیر از این ظاهر، باطنی است و همان طور كه صورت آن را آداب و شرایط صوریه‌ای است، باطن آن را نیز آداب و شرایطی است كه شخص سالك باید آنها را مراعات كند.[16]
مسأله‌ی دیگر دربار‌ه‌ی حقیقت نماز این است كه «اصل نماز، یك ركعت است» ‌و این سفر معنوی در طی این ركعت محقّق می‌گردد. امام ـ رحمه الله علیه ـ می‌فرمایند: باید دانست كه اصل صلاه، یك ركعت و بقیه‌ی ركعات آن از فرایض و نوافل برای اتمام همان یك ركعت است.[17] سپس به بیان حدیثی از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در این باره می‌پردازند.
واپسین نكته درباره‌ی حقیقت نماز این است كه بر اساس نظر امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز اقامه‌ی توحید‌های سه‌گانه (توحید ذات، افعال و صفات) است. ایشان می‌فرمایند: بدان كه اهل معرفت، قیام را اشاره به توحید افعال دانند، چنان چه ركوع را به توحید صفات و سجود را به توحید ذات اشاره دانند.[18] از این بیان می‌توان نتیجه گرفت كه اقامه‌ی نماز واقعی، اقامه‌ی توحید واقعی است و اقامه‌ی توحید مستلزم نفی هر چه غیر اوست، حتّی خواسته‌های نفسانی.
از این رو، حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ پس از این كه مهم‌ترین احوال نماز را در قیام و ركوع و سجود می‌بینند و آن ها را مقوّم اقامه‌ی توحید می‌شمارند، در ادامه می‌فرمایند: پس گوییم كه چون صلاه معراج كمال مؤمن و مقرّب اهل تقوی است. متقوّم به دو امر است كه یكی، مقدمه‌ی دیگری است. اول، تركیب خودبینی و خودخواهی كه آن حقیقت و باطن تقوی است.
____________________________
[1] . آداب الصلوه، امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، ص 9.
[2] . آداب الصلوه، ص 45.
[3] . اسرار نماز یا معراج السالكین و صلوه العارفین، امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، ص 10.
[4] . اسرار نماز، ص 17.
[5] . همان، ص 7.
[6] . همان، ص 6.
[7] . اسرار نماز، ص 6.
[8] . آداب الصلوه، ص 9.
[9] . آداب الصلوه، ص 9.
[10] . بحار الانوار، ج 82، روایت، 56، باب 1، ص 231.
[11] . اسرار نماز، ص 57.
[12] . اسرار نماز، ص 118.
[13] . همان، ص 15.
[14] . همان، ص 9.
[15] . اسرار نماز، ص 11.
[16] . آداب الصلوه، صص 55 ـ 56.
[17] . اسرار نماز، ص 16.
[18] . آداب الصلوه، ص 146.

و دوم، خودخواهی و حق‌طلبی كه آن، حقیقت معراج و قرب است!
نماز حقیقی، معراج واقعی است:
از نكات دیگر در بیان و فهم دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی اهمیت نماز دارد این است كه حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را عین معراج واقعی می‌دانند كه دارای حالت‌ها و مراحل گوناگونی است كه برای افراد مختلف به تناسب درجه‌ی ایمان نمازگزار و حضور قلبی وی در نماز، تفاوت دارد. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ به دلیل مسئله معراج واقعی بودن نماز، در تفسیر نماز به تطبیق دادن آن با حدیث معراج پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرداخته‌اند، زیرا بنا بر دستور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذكار آن سفر هم در نماز از جمله در ركوع و سجود گنجانیده شده است (همان گونه كه در حدیث معراج آمده است).
نماز و سفرهای چهارگانه عرفانی (اسفار اربعه در نماز)
گفته شده كه حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را سفر الی الله و فی الله و من الله می‌دانند، سفر مؤمن و سالك به سوی خدا، چهار مرحله دارد كه در اصطلاح «اسفار اربعه»‌ خوانده می‌شوند. سالك در این سفرها، مراتبی خاصّ را می‌پیماید و به دگرگونی‌های روحی خاصّی دست می‌یابد كه شرح مفصّل آن در كتب عرفانی آمده است.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در كتاب اسرار الصلوه به طور بسیار اجمالی این اسفار را در نماز بیان می‌كنند. ایشان در كتاب اسرار نماز (معراج السالكین و صلوه العارفین) درباره‌ی نماز و طی منازل سلوك از طریق آن چنین می‌فرمایند: اگر روزگار به عارف ربانی مهلت دهد، تمام منازل سائرین و معارج عارفین را از منزلگاه یقظه تا اقصا منزل توحید از این معجون الهی و حبل متین بین خلق و خالق خارج كند.[2]
طی كردن این سفر دارای دو ركن است: اول، رسیدن به مقام طهارت. دوم، رسیدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسی
آغاز این سفر نیز دور شدن از نجاست‌های ظاهری و باطنی و به ویژه رذایل باطنی است. ایشان در تعریف باطن نجاست ـ كه دوری از آن لازمه‌ی سفر است ـ می‌فرمایند: نجاست، دوری از محضر انس و مهجوری از مقام قدس است و منافی با نماز است كه معراج وصول مؤمنین و مقرّب ارواح متقین است.[3]
بنابراین، انسان برای اینكه سفر معنوی را آغاز كند، باید به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند: ... و چون بدین مقام رسیدی، از تصرف شیطان خبیث مخبث خارج شدی و از رجز و رجس هجرت كردی و لایق حضور درگاه جلیل و مخلع شدن به خلعت خلیل گردیدی و مسافرت الی الله و معراج وصول حاصل شده كه آن خروج از منزلگاه و بیت نفس است و باقی می‌ماند ركن دوم كه در اصل نماز حاصل می‌شود و آن حركت الی الله و وصول به باب الله است و فنای به فناء الله.[4]
پس معلوم شد كه این سفر معنوی و معراج قرب حقیقی را دو ركن است، كه یك ركن آن در باب طهارات حاصل می‌شود كه سرّ آن، تخلیه و آنسرّ سرّ آن تجرید و سرّ مستسر آن تنزیه و سرّ مقنّع به سرّ آن، تنزیه و تقیید است و ركن اعظم آن در باب صلوه حاصل می‌شود كه سرّ آن، تنزیه از توحید و تقیید است.[5]
عبارت‌های یاد شده كه دربردارنده‌ی اصطلاحات خاص عرفانی است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب این اركان اشاره دارد. پیش‌تر آوردیم كه حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ بر پایه‌ی حدیثی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ اصل نماز را «یك ركعت» می‌دانند. از این رو، سفرهای چهارگانه را از آغاز تا پایان، به طور خلاصه در حدّ همان یك ركعت شرح داده‌اند.
ایشان در سرّ اجمالی نماز و اجمال سفرها می‌نویسد: آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی است كه در اوضاع به سجده‌ی ثانیه كه فنای از فناست و در اذكار به «ایاك نعبد» كه مخاطبه‌ی حضوری است حاصل شود، چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام كه علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به كثرت است، ولی با سلامت از حجب كثرات و بقای به حق، و در اذكار «اهدنا الصراط المستقیم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام ركعت كه حقیقت صلو‌ه است، سفر تمام می‌شود و بباید دانست كه اصل صلوه‌ یك ركعت است.[6]
در این باره باید گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر كه همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نیت و گفتن تكبیر افتتاحیه در ابتدای نماز، آغاز می‌شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ دستور این كار را چنین بیان فرموده‌اند: پس تو ای سالك الی الله و مجاهد فی سبیل الله! چون اقامه‌ی صلب در محضر قرب نمودی، تخلیص نیت در پیشگاه عزّت، و قبل خود را صفا دادی و در زمره‌ی اهل وفا داخل شدی، خود را مهیای دخول در باب كن و اجازه‌ی فتح ابواب طلب، و از منزل طبیعت حركت كن و حجاب غلیظ آن را با تمسّك به مقام كبریایی رفع كن، و به پشت افكن و تكبیرگویان وارد حجابی دیگر شو و آن را رفع كن، و به پشت سر افكن و تكبیر بگو و حجاب سوم را نیز مرتفع كن كه به منزل باب القلب رسیدی؛ پس توقّف كن و دعای مأثور بخوان: «اللهم انت الملك الحق المبین الخ.»[7]
با ذكر جمله‌ای از آن حضرت كه اركان مهم نماز و ركعت اصلی آن را سه چیز دانسته‌اند، اسرار سفرهای عرفانی در نماز را با بیان اسرار آنها، ادامه می‌دهیم، بدان كه عمده‌ی احوال صلوه سه حال است كه سایر اعمال و افعال مقدمات و مهیئات آن است، اول، قیام و دوم ركوع و سوم سجود.[8]
در سرّ ركوع فرموده‌اند: حقیقت ركوع، تمام نمودن قوس عبودیت و افنای آن در نور عظمت ربوبیت است.[9]
و در سرّ سجود فرموده‌اند: بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غیر و رخت بربستن از جمیع كثرات حتّی كثرات اسماء و صفات و فنای در حضرت ذات است و در این مقام، نه از سمات عبودیت خبری است و نه از سلطان ربوبیت در قلوب اولیاء، اثری و حق تعالی خود در وجود عبد، قائم به امر است.[10]
ایشان پس از ذكر عباراتی از یك حدیث دربار‌ه‌ی تشهد می‌فرمایند: امّا اشاره به سرّ تشهد به طوری كه ذكر نمودیم، آنجا كه می‌فرماید: «تعلم ان النواصی الخلق بیده الخ» و این اشاره لطیفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو كه كثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشیّت حق را نافذ و ظاهر در مرائی خلقیه بیند.[11]
امام ـ رحمه الله علیه ـ در واپسین مرحله می‌فرمایند: از آنچه مذكور شد از سرّ صلوه كه حقیقت آن، عبارت از سفر الی الله و فی الله و من الله است، در سرّ سلام، مطلبی دیگر معلوم می‌شود و آن، این است كه چون سالك در حال سجده، غیبت مطلقه از همه‌ی موجودات برای او دست داد و از همه‌ی موجودات غایب شد و در آخر سجده، حالت صحوی برای او رخ داد و در تشهد نیز حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غیبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جای آورد و در آخر تشهد توجّه به مقام نبوت پیدا كرد و در محضر ولایت آن سرور، ادب حضور را كه سلام شفاهی است، به جا آورد و پس از آن به تعینات نور ولایت كه قوای ظاهره و باطنه‌ی خود عبادالله الصالحین است، توجّه نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق كثرات غیبت و شهادت توجّه پیدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاهاً سلام تقدیم داشت و سفر رابع من الحق الی الخلق تمام شد و این اجمال را تفصیل بیش از این است كه من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدنش.[12]
در پایان این گفتار یادآور می‌شویم كه حالاتی كه امام ـ رحمه الله علیه ـ در هر یك از اجزای نماز برای نمازگزار ذكر كرده‌اند، بیانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصّی است كه به شماره‌ی سفر و آغاز و انجام آن، اشاره‌ی دقیق نداشته‌اند. همین امر، بیان اسفار را اجمالی‌تر كرده است.
ارتباط نماز با انسانیت از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :
یكی دیگر از نكات مهم در دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز، ارتباط انسانیت با نماز واقعی است. به گونه‌ای كه با توجّه به آن، مسأله‌ی میزان بودن نماز در ردّ یا قبولی دیگر اعمال به سادگی حل می‌شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند كه نماز با انسانیت، رابطه‌ای متقابل دارد. ایشان می‌فرمایند: مادامی كه انسان، صورت انسان و انسان صوری است، نماز او نیز نماز صوری و صورت نماز است و فایده‌ی آن نماز، فقط صحّت اجزای صوری فقهی است، در صورتی كه قیام به جمیع اجزا و شرایط صحّت آن كند، ولی مقبول درگاه و پسند خواطر نیست و اگر از مرتبه‌ی ظاهر به باطن و صورت به معنی پی برد، تا هر مرتبه‌ای كه متحقق شود، نماز او حقیقت پیدا می‌كند ... پس مادامی كه نماز انسان، صورت نماز است و به مرتبه‌ی باطن و سرّ آن نرسیده، انسان متحقق نشده، انسان نیز صورت انسان است و حقیقت آن متحقق نگردیده، پس میزان در كمال انسانیت و حقیقت آن، عروج به معراج حقیقت و صعود به اوج كمال و وصول به باب الله با مرقاه نماز است.[13]
نماز؛ ضرورت همیشگی:
یكی از ادعاهایی كه در بین صوفیان و عارف‌نمایان وجود داشته است، این است كه هر گاه فرد نمازگزار یا عارفی به وصال حق رسید، به عبادت و نماز نیازی ندارد. بنابراین می‌تواند عبادت و نماز را ترك كند. حضرت امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ با تحلیل واقعی نماز، نظریه‌ی یاد شده را ردّ می‌كنند.
________________
[1] . همان، ص 350.
[2] . اسرار نماز، ص 57.
[3] . همان، ص 56.
[4] . اسرار نماز، ص 57.
[5] . همان، ص 55.
[6] . اسرار نماز، ص 15 ـ 16.
[7] . اسرار نماز، ص 79.
[8] . آداب الصلوه، ص 350.
[9] . اسرار نماز، ص 99.
[10] . اسرار نماز، ص 106.
[11] . همان، ص 116.
[12] . اسرار نماز، ص 118 ـ 119.
[13] . اسرار نماز، صص 7 ـ 8.

و با تبیین نماز در دو سطح سالك و واصل، نماز این دو را متمایز می‌دانند. ایشان، نماز هر دسته را دارای ویژگی خاصّ خود دانسته و درباره‌ی نماز واصل، به ارائه‌ی دلیل فلسفی پرداخته‌اند و آن را از دیدگاه اهل عرفان، تفسیر كرده‌اند.
ایشان می‌فرمایند: سالك مادامی كه در سلوك و سیر الی الله است، نمازش براق عروج و رفرف وصول است و پس از وصول نمازش نقشه‌ی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است.[1]
امام ـ رحمه الله علیه ـ در نظریه‌ی یاد شده می‌فرمایند: از بیانات سابقه معلوم شد كه آن چه پیش اهل تصوف معروف است كه نماز وسیله‌ی معراج وصول سالك است و پس از وصول، سالك مستغنی از رسوم گردد، امر باطل بی‌اصل و خیال خام بی‌مغزی است كه با مسلك اهل الله و اصحاب قلوب مخالف و از جهل به مقامات اهل معرفت و كمالات اولیاء صادر شده نعوذ بالله منه ...[2]
به بیانی دیگر، حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند كه تا وقتی فرد در حال سیر و سلوك الی الله و انجام عبودیت و بندگی است، خود او انجام دهنده‌ی اعمال خود است، ولی وقتی به وصال معبود رسید و فانی در او شد، دیگر حق به جای وی، عبادت و افعال او را انجام می‌دهد. ایشان می‌فرمایند: و نیز مادامی كه عبد در كسوت عبودیت است، نماز و جمیع اعمال آن از عبد است و چون فانی در حق شد، جمیع اعمال او از حق است و خود را تصرفی در آن نیست و چون به صحو بعد المحو و بقاء بعد الفناء نایل شد، عبادت از حق است در مرآه عبد.[3]
چون ممكن است كسی گمان برد در این صورت، عبادت مشترك بین حق و بنده می‌شود. امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند: و این اشتراك نیست، بلكه امر بین الامرین است و نیز تا سالك است، عبادت از عبد است و چون واصل شد، عبادت از حق است و این است معنی انقطاع عبادت پس از وصول.[4]
ایشان در این میان به اقامه‌ی دلیل فسلفی می‌پردازند و درباره‌ی نماز واصل به حق كه فرمودند: «نمازش نقشه‌ی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است»، می‌فرمایند: كه نحوه‌ی اداره‌ی نماز و انجام حركات و افعال آن در نماز فرد واصل به حق، همانند نحوه‌ی اداره‌ی مراتب پایین وجود توسط مراتب عالی آن است: ... بلكه از قبیل مراتب حكم غیب به شهادت و ظهور آثار باطن به ظاهر است چنانچه محققین از فلاسفه در خصوص تدبیر عالم عقلی نسبت به عالم ملك با آنكه عالی را توجّه به سافل نیست، فرمودند تدبیرات آنها از این عالم، تدبیر تبعی استجراری است.
ایشان در ادامه، بر اساس نظر اهل معرفت و عرفان، به توجیه و تفسیر مطلب می‌پردازند و می‌فرمایند: بلكه نزد اصحاب قلوب و ارباب معرفت، این تدبیرات نسك الهیه تابعه‌ی تجلیات اسمائیه و صفاتیه و ذاتیه است بالجمله مستغرقان در مشاهده‌ی جمال جمیل را تجلیات عینیه حاصل شود كه حركات شوقیه در سرّ قلب آنها حاصل آید كه از آن اهتزازات سریه‌ی قلبیه، آثاری در ملك آنها حاصل شود كه آن آثار به مناسبت كیفیت تجلیات مطابق با یكی از مناسك و عبادات است و با آنكه توجّه استقلالی به كیفیت هیچ یك از آنها ندارند، هیچ جزیی یا شرطی از آداب صوریه‌ی آن تغییر نكند و كم و زیاد نگردد و بر خلاف مقررات شرعیه نگردد.[5]
خلاصه، نظر اهل معرفت آن است كه بر این غرق شدگان در جمال محبوب تجلی‌هایی غیبی وارد می‌شود كه باعث پدید آمدن حركات شوقی در عمق جان آنان می‌شود. بدن آنان نیز از آن حركت‌های شوقی، تأثیر می‌پذیرد و در آن، آثاری پدید می‌آید كه اعمال و اجزاء و شروط عبادات بدون توجّه فرد فانی در حق و غرق شده در جمال او، به درستی انجام می‌گیرد.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در مطلب دیگری، احوال و افعال پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را كه سر سلسله‌ی واصلان و مجذوبان حق تعالی است، معیار صحّت حالی و ظاهری نماز می‌دانند. ایشان هر گونه نماز غیر از نماز مورد نظر اسلام و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و هر گونه حال و حالتی غیر از حالات او را ردّ می‌كنند و می‌فرمایند:
اگر غیر از این اوضاع و احوال كه برای حضرت مجذوب حقیقی و واصل واقعی، جناب رسول ختمی مرتبت ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این مكاشفه‌ی روحانیه و معاشقه‌ی حبیبانه دست داد، حال دیگری دست دهد یا وضع دیگری حاصل آید، از تصرفات شیطان است و سالك را در سلوك، انانیّت و خودی و خودیت بقایایی مانده و باید به علاج خود كوشد و طریق ضلالت را رها كند، پس آن نمازی كه بعضی به عرفا نسبت دهند كه نماز سكوتش گویند ... بر فرض صحّت نسبت، از جهل آن كسی است كه این معجون بی‌معنی را درست كرده، بالجمله كشفی اتم از كشف نبی ختمی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و سلوكی اصح و اصوب از آن نخواهد بود، پس تركیبات بی‌حاصل دیگر را كه از مغزهای بی‌خرد مدعیان ارشاد و عرفان است، باید رها كرد.[6]
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ و عمل به نماز:
پیش از آغاز این گفتار باید در پیشگاه آن حقیقت ناشناخته‌ی دنیای اسلام و عرفان، اعتراف كنیم كه آنچه می‌گوییم و می‌نویسیم و حتّی آنچه از آن انسان كامل و نمازگزار واصل با چشم خویش دیده‌ایم، جز صورتی از حقیقتی عظیم نیست؛ زیرا ما توانایی درك او و عبادت و نمازش را نداریم. بسیار شایسته است كه از زبان آن انسان كامل به خود بگوییم:
هر كسی از ظن خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من
و ما به او بگوییم:
ما را كجا به كوی تو ممكن شود وصول كآنجا خیال را نبود قدرت نزول
آنچه تا كنون آوردیم، بیان نظر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز بود، امّا در بیان عمل ایشان، باید در زندگانی و جلوه‌های بندگی‌اش دقت كنیم؛ زیرا در فرهنگ عارفان است كه «آن را كه خبر شد، خبرش باز نیامد». بنابراین، دستیابی به ژرفای روح آن بزرگ مرد عارف بسیار دشوار است. بهتر است كه برای شناخت نماز ایشان، از حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ كمك بگیریم كه معیار خوبی برای شناخت نماز هر فرد از طریق عمل اوست كه فرموده‌اند: «و اعلم اَنَّ كلّ شیءٍ مِنْ علمك و تبعٌ لصلوتك.»[7] بدان كه هر عملی از تو، ناشی از نماز تو و پیرو آن است.
با دقّت دركردار آن مرد عمل، جز حقیقت و خلوص و یكپارچگی در مسیر حیات، چیز دیگری نمی‌یابیم. از همین حالِ او به نمازش پی می‌بریم؛ زیرا بر اساس حدیث یاد شده كردار هر كس، نشانه‌ی واقعیت نماز اوست. هرچه كردار او صالح و بادوام باشد، نشان از نماز واقعی او دارد.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ كسی است كه اهل علم و عرفان، به عظمتش معترفند؛ چنانكه مرجع بزرگ شیعه، مرحوم آیت الله العظمی اراكی ـ رحمه الله علیه ـ در وصف او فرموده‌اند: مردی به فداكاری و تقوای او هرگز ندیدم، تقوا و فداكاری به تمام معنی.[8]
اگر در سخنان آن رامرد الهی دقّت كنیم، در می‌یابیم كه نماز او محلّ الهام‌های غیبی بوده است. آنگاه كه به بیان اسرار نماز سالكان و نمازگزاران می‌پردازد، گاهی به صراحت اعتراف می‌كند كه این مطلب از الطاف حق یا همان الهام‌های غیبی پروردگار بوده كه به او عطا كرده است، برای مثال، در جایی می‌فرمایند: و ما در رساله‌ی سرّ الصلوه، اسرار روحیه‌‌ی این تكبیرات و رفع ید را به طور لطیفی كه مذكور در آن رساله است، ذكر نموده‌ایم و آن از الطاف حق تعالی است به این مسكین و له الشكر و الحمد.[9]
به یقین، فیض لطف حق به این گونه‌ی ویژه، شامل هر كس نخواهد بود، مگر خاصّان و مقرّبان درگاه او و اهل نماز واقعی. راه دیگر برای شناخت میزان پایبندی او به نماز، خاطرات شاهدان و نزدیكان آن مرد الهی است، كه چند نمونه را به عنوان نشانی از حقیقت نماز و نماز حقیقی‌اش بیان می‌كنیم:
حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در وصف حال نمازگزاران مستغرق در جمال محبوب به این نكته اشاره می‌كنند كه آن هنگام نماز، از خود و نماز و عبودیت خویش هم غافل می‌شوند. و امّا از حال خود او بشنویم:
نوه‌ی امام ـ رحمه الله علیه ـ عاطفه اشراقی تعریف كرده‌اند: یادم هست كه در اوایل جنگ بود كه ناگهان صدای ضدّ هوایی به گوش ما رسید و ما چون به صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس كردیم كه هر صدا به منزله‌ی انفجار یك بمب است و سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان اتاق مشغول نماز خواندن و عبادت كردن بودند و گویی اصلاً صدایی نشنیده و اصلاً متوجّه ورود ما به اتاق نشده‌اند.[10]
و باز می‌گویند: روز اولی كه شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو فرانسه بودند و نزدیك به سیصد تا چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. دو سه سؤال از امام شد كه صدای اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترك كردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر می‌گذرد.[11]
این خاطره، انسان را به یاد توجّه به نماز امام عارفان امام علی ـ علیه السّلام ـ در جنگ و نماز عاشورای امام حسین ـ علیه السّلام ـ در آن میدان نابرابر می‌اندازد، آری، همین دو خاطره شاید گویای یك دنیا حقیقت و اخلاص است؛ او كه در نمازش خم ابروی یار می‌بیند، هیچ گاه حاضر نیست یار بر در باشد و او بر در غیر بایستد؛ خود ایشان در این باب توصیه فرموده‌اند: سالك الی الله و مجاهد طریق معرفت در هیچ حالی از احوال و طوری از اطوار از وظیفه‌ی عبودیت و حفظ محضر ربوبیت جلّت عظمته غفلت نكند، حتّی در امور عادیه...[12]
__________________
[1] . اسرار نماز، ص 12.
[2] . اسرار نماز، ص 14.
[3] . همان، ص 85.
[4] . همان، ص 80.
[5] . اسرار نماز، ث 12 ـ 13.
[6] . اسرار نماز، صص 13 ـ 14.
[7] . نهج البلاغه، نامه 27.
[8] . ویژه نامه‌ی روزنامه‌ی رسالت، (بهاریه‌ی بهمن)، 14 / 11 / 72.
[9] . آداب الصلوه، ص 377.
[10] . مجله‌ی زن امروز، شماره‌ی 1267، خرداد 69.
[11] . حبیب و محبوب، مؤسسه‌ی قدر ولایت، ص 48.
[12] . اسرار نماز، ص 60.

از زبان نزدیكان ایشان نقل شده است كه ایشان هیچ گاه نماز شب خود را ترك نكرد، حتّی در هواپیما. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ هنگامی كه بر روی تخت بیمارستان بودند، به یكی از یاران خویش سفارش می‌كند كه هنگام نماز و اذان او را بیدار كند، هنگامی كه او از خواب برمی‌خیزد و می‌بیند كه او را بیدار نكرده‌اند، با ناراحتی می‌فرمایند: من هیچ گاه نماز خود را به تأخیر نینداخته‌ام، حال كه پایم لب گور است، چرا این كار را بكنم.
به هر حال او به عمل معتقد بود و حتّی فرموده‌اند: جمیع علوم عملی است حتی علم التوحید را نیز اعمالی است قلبیه و قالبیه.[1]
نگاه او به جهان غیر از نگاه ماست، ایشان فرموده‌اند: «عالم، مسجد ربوبیت است. باید مراقبه كنند كه با طهارت و صفای ظاهر و باطن در آن قدم نهند؛ كه بساط حق را غیر مطهرین نتوانند پای نهاد و بار مجالست با او را جز به صدیقین مخلصین ندهند.»[2]
از این رو اوست كه در اوج یقین فرمود با «دلی آرام و قلبی مطمئن» از میان شما می‌روم؛ زیرا جز او را، جرأت این ادعا نیست. روحش شاد باد.
________
[1] . آداب الصلواه، ص 171.
[2] . اسرار نماز، ص 60.

[h=1][/h]
صدیقه مصطفوى (دختر حضرت امام ) اظهاركرده است: یادم مى‏آید از دوران كودكى كم خواب بودم . چندین بار نیمه‏هاى شب بیدار مى‏شدم و مكرر نماز شب آقا را مى‏دیدم. از خود مى‏پرسیدم: چرا آقا در هنگام شب این قدر مى‏گرید. خیلى از شب‏ها مهتاب بود و در پرتو روشنایى آن، اشك های آقا را مشاهده مى‏كردم و این وضع براى من كه ‏طفلى بیش نبودم شگفت آور‏ بود. در مدتی هم كه به نجف مى‏رفتم و بچه‏هاى كوچك داشتم و شب‏ها بیدار مى‏شدم، آقا در اتاقشان كه رو به ‏روى محل اقامت ما بود در ایوان كوچكى نماز شب مى‏خواندند و من‏ احساس مى‏كردم براى این كه صدایشان را نشنویم گریه هایشان را با بلند گویى كه مناجات پخش مى‏كرد تطبیق مى‏دادند و من چون بیدار بودم صداى گریه آقا را مى‏شنیدم.
حجه‏الاسلام والمسلمین حسن ثقفى گفته است:
هنگامى كه امام براى ‏اقامه نماز شب برمی خواستند مقید بودند بى سر و صدا باشند، یادم است در پاریس دو اتاق كوچك بود و من كه آن جا مى‏خوابیدم مى‏دیدم امام‏ خیلى آهسته و واقعاً مثل یك سایه برمى‏خاستند و بدون سر و صدا وضو مى‏گرفتند و نماز شب را بر پا مى‏داشتند.
برخى خویشاوندان كه از پانزده سالگى با امام بوده‏اند گفته‏اند از دوران نوجوانى كه با امام در خمین بودیم ، آقا یك چراغ موشى ‏كوچك مى‏گرفتند و مى‏رفتند به یك قسمت دیگر كه هیچ كس بیدار نشود و نماز شب مى‏خواندند.
همسر امام مى‏گویند تا حالا نشده كه من ازنماز شب ایشان بیدار شوم، چون چراغ را مطلقاً روشن نمى‏كردند. حتى‏ چراغ دستشویى را روشن نمى‏كردند تا كسى بیدار نشود.
هنگام ‏وضوى نماز شب یك ابر زیر شیر آب مى‏نهادند كه صداى چكه و ریزش‏ آب موجب بیدارشدن كسى نگردد.
- آیة ‏الله سید مصطفى خوانسارى صحنه‏اى از عبادت امام را این ‏گونه نقل كرده‏است:
یك سال در قم برف زیادى آمده و سیل، نصف این شهر را خراب ‏كرده بود؛ در همان وضع با آن شدت سرما و یخبندان، امام نیمه‏هاى ‏شب از مدرسه دارالشفا، به مدرسه فیضیه مى‏آمد و به هر زحمتى بود یخ حوض مدرسه را مى‏شكست ، وضو مى‏گرفت و به مدرسه مى‏رفت و در تاریكى مشغول تهجدش مى‏شد. نمى‏توانم بازگو كنم امام (ره ) چه حالى داشت، با یك سرور و شادى معنوى نماز شب را به جاى مى‏آورد و هنگام اذان مى‏آمد
حتى‏ چراغ دستشویى را روشن نمى‏كردند تا كسى بیدار نشود. هنگام ‏وضوى نماز شب یك ابر زیر شیر آب مى‏نهادند كه صداى چكه و ریزش‏ آب موجب بیدارشدن كسى نگردد.

مسجد و پشت ‏سر آیة الله حاج میرزا جواد ملكى به نماز مى‏ایستاد و بعد برمى گشت و مشغول مباحثاتش مى‏شد.
بانو فاطمه طباطبایى (همسر مرحوم سید احمد خمینی) گفته است:
در سال‏1349 شمسى با حاج ‏احمدآقا ازدواج كردم و در سال 1352 شمسى با همسر و فرزند نه ‏ماهه‏ام به عراق رفتم . نیمه شب بود كه به منزل امام (ره) رسیدیم، خودشان آمدند، در را باز كردند؛ چند دقیقه‏اى ‏به احوال پرسى گذشت و بعد نماز شب را شروع كردند، این براى من‏ بسیار شگفت آور بود، زیرا نماز شب واجب نبود و مى‏توانستند قدرى ‏دیرتر بخوانند، اما با وجود این كه علاقه زیادى به پسرشان، حاج‏ احمد آقا، داشتند و چند سالى بود كه از ایشان دور بودند مشغول ‏نماز شدند . بعدها پى بردم این رفتار امام (ره) به دلیل علاقه وافرشان به ‏نماز بوده است.
- حضرت امام در نخستین شب اقامتشان در پاریس در آپارتمان كوچكى ‏اقامت كردند،هنگام خواب به اتاق خود رفتند، ساعت دو بعد از نیمه شب كه به وقت نجف چهار و به وقت تهران چهار و نیم بعد از نیمه شب بود، از اتاق خود بیرون آمدند، وضو گرفتند و برگشتند، هنوز چهار ساعت ‏به اذان صبح مانده بود، یكى از اطرافیان ‏مى‏گوید: تعجب كردیم كه چرا ایشان زود از خواب برخاسته‏اند. صبح ‏معما حل شد، زیرا امام (ره) فرمودند: این جا چه ‏طور است؟ دیشب هر چه ‏نشستم كه صبح شود نماز بخوانم هوا روشن نشد، مشخص گردید كه ‏ایشان به عادت هر شب مطابق با افق نجف اشرف دو ساعت‏ به اذان‏ صبح مانده براى نماز شب بلند شده‏اند، خدمتشان عرض كردیم، افق ‏این جا با عراق دو ساعت اختلاف دارد. فرمودند: بیایید ساعت مرا درست كنید.
- حتى در شب پرواز سرنوشت‏ ساز دوازدهم بهمن سال‏1357 شمسى این ‏برنامه عبادى امام ترك نشد. یكى از اصحابشان كه در هواپیما بوده نقل مى‏كند: به احترام آقا طبقه بالاى هواپیما را اختصاص به‏ امام دادند تا در آن جا استراحت كند و كسى مزاحمشان نباشد، من ‏جسارت كردم و گفتم بروم ببینم امام در چه حالى است، وقتى به ‏طبقه بالا رفتم دیدم امام مشغول نمازند و در حال ریختن اشك ‏هستند.
- یك روز در قم حضرت امام بیمار شدند به دستور پزشكان مى‏بایست‏ به تهران انتقال یابند؛ هوا بسیار سرد بود و برف مى‏بارید. یخ ‏بندان عجیبى در جاده‏ها وجود داشت. حضرت امام با این كه چندین ‏ساعت در آمبولانس بودند به محض آن كه به بیمارستان قلب تهران ‏منتقل شدند باز هم نماز شب را به جاى آوردند.
بعد از عمل جراحى هر لحظه كه امام مشكل خاصى نداشتند چشمان‏ خود را روى هم مى‏نهادند و مى‏خوابیدند حتى پزشكان به این شك ‏مى‏افتادند كه نكند اثر داروهاى بیهوشى است كه ایشان را به این‏ صورت در مى‏آورد. اما زمانى كه وقت نماز شب فرا مى‏رسید خودشان‏ بیدار مى‏شدند و مى‏فرمودند وقت نماز است و این در حالى بود كه ‏براى به خواب رفتنشان به امام دارو مى‏دادند اما به همان حالت‏ عادى راس ساعت دو بعد از نیمه شب نماز شب را اقامه مى‏كردند و حتى شور و حال افزون‏ترى داشتند. یكى از نزدیكان امام نقل مى‏كرد وقتى وارد اتاق بیمارستان شدم ایشان را در حالت عجیبى یافتم. آن قدر گریسته بودند كه تمامى چهره منورشان خیس شده بود، هنوزهم اشك‏هاى مباركشان چون باران جارى بود و چنان با خداى خود راز و نیاز مى‏كردند كه من تحت تاثیر قرار گرفتم، وقتى متوجه من ‏شدند با حوله‏اى كه بر شانه داشتند صورت خود را خشك كردند.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 223 .