جمع بندی وجود فهم در جمادات

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وجود فهم در جمادات

میز میان انسان و غیرش را نطق و داستان فهم او ذکر می کنیم چگونه این مسئله با وجود فهم در تمام اشیا و ذکر گفتن ایشان جمع می کنیم مثلا در داستان بلعم باعورا الاغ وی به زبان می اید و شکایت می کند و ... .

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد هادی

سلام علیکم

اینکه عالم هستی و هر آنچه در اوست تسبیح خدا را می گویند و از درک و فهم برخوردارند با توجه به آیات قرآن کریم هیچ ابهامی در این موضوع نیست؛ خداوند سبحان می فرماید:« أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِما يَفْعَلُون» آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مى‏كنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مى‏داند؛ و خداوند به آنچه انجام مي دهند داناست»( النور:41)

از این آیه شریفه استفاده می شود که موجودات ، تسبیح آگاهانه دارند. چون اوّلاً خداوند سبحان از علم آنها به تسبیح و نمازشان خبر داد و ثانیاً بیان نمود که افزون بر تسبیح ، صلاة نیز دارند .اما میز (تمییز کننده) بین انسان و غیر آن فهم و سخن گفتن نیست ، بلکه ناطقیت و نطق اوست که انسان را از سایر موجودات جدا می کند ، در معنای نطق فرموده اند نطق به معنی ادراک کلیات است، تنها موجودی که قادر بر ادراک کلیات یا همان نفس ناطقه است انسان می باشد و غیر انسان قدرت درک کلیات را ندارد .

«آنچه که انسان از سائر افراد حيوان بدان ممتاز می شود قوّه عقليه نظريّه و عمليّه است ، حيوان ادراك كلّى نمی کند، و انسان بقوّه نظريّه خداوند و پيغمبر و معارف الهى را مى‏شناسد و ايمان ميآورد ». (تفسير عاملي، ج‏8، ص: 58)

نتیجه اینکه :

جمادات ، نباتات ، حیوانات و انسان از فهم و شعور بر خوردارند ، اما باید بدانیم ؛ اولا:فهم و شعور در موجودات یکسان نبوده بلکه دارای مراتب متفاوتی است ، فهم و شعور انسان بسیار بالاتر از حیوانات و شعور حیوانات بالاتر از نباتات است لذا انسان چون دارای نفس ناقطه است دارای شعور بسیار بالاتری نسبت به سایر موجودات دارد .

ثانیا: نفس ناطقه در انسان به معنی ادراک کلیات است و ادراک کلیات کامل ترین مرحله ادراک است(ملا صدرا اسفار اربعه ج 8 ص 329 ) و انسان به وسیله همین از سایر موجودات جدا می شود.

این اختیار انسان هم یک تمییز کننده بالا بین انسان و جمادات است
مثلا زنبورعسل فقط برنامه ی تولید عسل روش نصب شده .
برتری دیگه اینه که انسان مسلط بر حیوان و جماد است.

پرسش:
تفاوت میان انسان و غیرش را نطق و داستان فهم او ذکر می کنیم چگونه این مسئله با وجود فهم در تمام اشیا و ذکر گفتن ایشان جمع می کنیم مثلا در داستان بلعم باعورا الاغ وی به زبان می آید و شکایت می کند و ...

پاسخ:
اینکه موجودات هستی از درک و فهم برخوردارند با توجه به آیات قرآن کریم هیچ ابهامی در این موضوع نیست؛ خداوند سبحان می فرماید:« أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِما يَفْعَلُون» آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مى‏كنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گسترده ‏اند؟! هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مى‏داند؛ و خداوند به آنچه انجام مي دهند داناست»(1)

از این آیه شریفه استفاده می شود که موجودات، تسبیح آگاهانه دارند. چون اوّلاً خداوند سبحان از علم آنها به تسبیح و نمازشان خبر داد و ثانیاً بیان نمود که افزون بر تسبیح، صلاة نیز دارند. اما مَیّز (تمییز کننده) بین انسان و غیر آن فهم و سخن گفتن نیست، بلکه ناطقیت و نطق اوست که انسان را از سایر موجودات جدا می کند ، در معنای نطق فرموده اند نطق به معنی ادراک کلیات است، تنها موجودی که قادر بر ادراک کلیات یا همان نفس
ناطقه است انسان می باشد و غیر انسان قدرت درک کلیات را ندارد.

«آنچه که انسان از سائر افراد حيوان بدان ممتاز می شود قوّه عقليه نظريّه و عمليّه است ، حيوان ادراك كلّى نمی کند، و انسان بقوّه نظريّه خداوند و پيغمبر و معارف الهى را مى‏شناسد و ايمان ميآورد ». (2)
نتیجه اینکه:
جمادات ، نباتات ، حیوانات و انسان از فهم و شعور بر خوردارند ، اما باید بدانیم ؛ اولا:فهم و شعور در موجودات یکسان نبوده بلکه دارای مراتب متفاوتی است ، فهم و شعور انسان بسیار بالاتر از حیوانات و شعور حیوانات بالاتر از نباتات است لذا انسان چون دارای نفس ناقطه است دارای شعور بسیار بالاتری نسبت به سایر موجودات دارد.
ثانیا: نفس ناطقه در انسان به معنی ادراک کلیات است و ادراک کلیات کامل ترین مرحله ادراک است(3) و انسان به وسیله همین از سایر موجودات جدا می شود.

پی نوشت
[1] النور:41
[2] تفسير عاملي، ج‏8، ص: 58
[3] ملا صدرا اسفار اربعه ج 8 ص 329

موضوع قفل شده است