كتاب نهجالفصاحه از نظر اعتبار چگونه كتابى است؟
تبهای اولیه
كتاب نهجالفصاحه از نظر اعتبار چگونه كتابى است؟ آیا میتوان به روایات آن اعتماد كرد؟ اساساً یك حدیث باید چه خصوصیاتى داشته باشد تا معتبر باشد؟
تاریخ حدیث ـ به خصوص روایات صادره از پیامبر اكرم (ص) ـ شاهد فراز و نشیبهاى فراوانى بوده است. اجمال مطلب آن كه پس از رحلت پیامبر با فاصله اندكى به انگیزهها و با بهانههاى مختلف كتابت حدیث ـ و حتى گاه نقل آن ـ ممنوع اعلام شد. و این ممنوعیت ادامه یافت تا حدود یك قرن، یعنى تا زمان خلافت عمربن عبدالعزیز كه این منع را برداشت.در این دوره بسیارى از احادیث پیامبر نابود شد و از خاطرهها رفت، و یا به طور ناقص باقى ماند. صد سال تقریباً فاصله سه نسل است!
پس از این تفریط در حفظ احادیث نبوی، دوران جدید كم كم به سوى افراط رفت. به گونهاى كه شرافت مردم و علما به كثرت نقل حدیث آنان ارتباط پیدا كرد. هر كس در كتابش حدیث بیشترى میآورد و یا از حفظ داشت بر كرسى بلندترى از شهرت و اعتبار مینشست. پادشاهان و امرا به محدثان و حافظان حدیث صله و پاداش می دادند و بر درجات اجتماعی آنان می افزودند.
همین حال سبب شد تا احادیث جعلى بسیارى ـ علاوه بر آنچه سابقاً به سفارش خلفاى بنیامیه جعل شد ـ بر خیل احادیث شریف نبوى افزوده گردد.
این آشفتگى در روایات سبب شد كه علماى بسیارى در همان دوران در صدد تفكیك روایات صحیح و معتبر از روایات سقیم و غیر معتبر برآیند، و به تبع آن علم رجال و حدیث شناسی، و به دنبال آن تحقیق در مبانى و اصول اعتبار حدیث، تقویت شود. بحمدالله هم اكنون این علوم از قوت به سزائى برخودارند، به گونهاى كه تا حد زیادى نیازهاى اسلامشناسان را برطرف میكند.
قصه به همین جا نیز ختم نشد و تاریخ حیات علمى اسلام شاهد كتاب سوزیهاى گستردهاى بوده كه در آن بسیارى از كتابهاى حدیثى كه در دوره فوق الذكر تألیف و جمعآورى شده بود، در آتش جهل و دشمنى از بین رفت. تنها در كتابخانه شیخ طوسى در بغداد 80 هزار كتاب جمعآورى شده بود كه در حمله دشمنان نابود شد.
با توجه به امكانات استنساخ كتب در آن زمان، بسیارى از آن كتابها نسخه بدیل نداشته است.
از سوى دیگر مسئله تقیه از حكومت طاغوت حاكم بر زمان حضور معصومین (ع) كار تمیز روایات معتبر از غیر معتبر را مشكل كرده است. نقل روایات پیامبر (ص) از طرف راویان حدیث و همچنین بعضى از احادیثى كه اهلبیت حضرتش (ع) در جواب سؤالها میگفتهاند چه بسا تحت تأثیر شرائط خفقان بوده و حاكى از رأى واقعى معصومین نبوده باشد.
از امامان معصوم ما معیارهایى از شناخت حدیث صحیح به ما رسیده است كه بعضى از آنها حكایت از شدت و تأثیر گذارى مسئله تقیه در روایات اسلامى است.
از جمله آن كه فرمودهاند هر گاه حدیثى از ما با قرآن سازگار نبود آن را نپذیرید و دیگر آن كه هنگامى كه همه راههاى ترجیح در میان روایات معارض، شما را راهنمائى به جائى نكرد، حدیثى را برگیرید و به آن عمل كنید كه مخالف رأى حاكم است. این مباحث را میبایست در علم اصول فقه جستجو كرد.
با این بیان، بدیهى است كه تنها حدیثى را میتوان به اولیاى شریعت ـ معصومین (ع) ـ نسبت داد كه از صافى علم اصول، حدیث شناسى و رجال بگذرد، و این كه كتابى حدیثى را برداریم و هر آنچه در آن است را به دین نسبت دهیم كار صحیحى نیست.
با توجه به این مقدمه باید گفت: براى بررسى اعتبار یك حدیث چند مطلب میبایست مورد توجه واقع شود:
1ـ جایگاه مؤلف كتابى كه حدیث در آن آمده است: مؤلفین كتب حدیث از نظر میزان علم، دقت، هوشیارى و مهارت در حدیث شناسى یكسان نیستند. تاریخ علم حدیث بعضى از محدثین را به عنوان فحول این فن شناخته است، و برعكس اعتماد كمترى به عدهاى دیگر دارد. یكى از وظایف علم گسترده و پرمایه رجال بررسى و ارزیابى راویان و محدثین از این ناحیه است. البته علم رجال به مؤلفین حدیثى میپردازد كه در قرون اول تا نیمه اول قرن پنجم هجرى میزیستهاند. از آن پس این بررسى بر عهد علم تراجم قرار گرفته است.
از سوى دیگر، زمان حیات مؤلف هم بسیار مهم است. محدثى كه در قرون نزدیك به عصر اهلبیت (ع) زندگى میكند اولاً، به منابع دست اول دسترسى بیشترى دارد و ثانیاً، قرائن وثوق و اعتماد و یا عدم آن، نسبت به یك حدیث، براى او فراهم است. به خلاف كسى كه در قرون متأخر در صدد ارزیابى احادیث برمیآید.
2ـ جایگاه و اعتبار كتابى كه حدیث در آن آمده است: درجه اعتبار كتاب تا حدود زیادى میزان اعتماد به صدور یك روایت را تعیین میكند. مؤلفین از نظر نیتى كه در جمعآورى احادیث یك كتاب دارند با هم متفاوتند. بعضى از مؤلفین به این اهمیت نمیدهند كه چه روایتى را در كتاب خود میآورند، و تنها به قصد جمعآورى احادیث و حفظ آن از زوال و نابودى به تألیف كتاب حدیث میپردازند؛ و به عبارت دیگر چنین كتابهایى متكفل گزینش احادیث صحیح و تفكیك صحیح از سقیم آن نیست.
بر خلاف این دسته، عدهاى از محدثین در كتاب خود تنها احادیثى را جمع میكنند كه حجت بر تمامیت و صحت حدیث، به طور كامل، بر ایشان قائم شده است. مؤلف واحد ممكن است در كتابى به شكل اول، و در كتاب دیگر به شكل دوم عمل كند.
كتابى كه به منظور اخیر نوشته میشود، با كتابى كه به هدف اول گردآورى میگردد از نظر ارزش یكسان نیست. مؤلف در صورتى كه احادیث معتبر را گزینش كند، در حقیقت به اعتماد خود به صدور حدیث و صحت و اعتبار آن نیز در كنار متن خویش گواهى داده است. بررسى این موضوع با علم حدیث شناسى است.
3ـ بررسى اعتبار خود حدیث: اگر در بررسى یك حدیث از طریق اول و دوم نتیجهاى حاصل نشد ـ یعنى محقق نتوانست به اطمینان در صدور یك روایت برسد ـ آخرین مرحله، تحقیق در یك یك راویان حدیث، و بررسى میزان اعتبارى است كه در نقل حدیث دارند. این مطلب را نیز علم رجال متكفل است.
4ـ یكى دیگر از مسائلى كه در حدیث شناسى مهم است، بررسى میزان اعتمادى است كه علماى شیعه، به خصوص قدماى آنان، به صدور یك حدیث داشتهاند. عمل اصحاب به یك حدیث حاكى از اعتماد آنان به صدور آن است. تشخیص این امر با مراجعه به كتب حدیثى و علمى دانشمندان سدههاى اول دوران اسلامى ممكن است. این تحقیق نشان خواهد داد كه این حدیث در اجواء علما و دین شناسان زمان صدور تا چه میزان كمى و كیفى مورد توجه، اعتماد و عمل بوده است.
5ـ دیگر از قرائن ارزیابى حدیث میزان موافقت متن و مضمون حدیث با قواعد مسلم ـ و به خصوص آیات قرآنى ـ است. تنها حدیثى مقبول است كه مخالف قرآن نباشد. حدیث مخالف قرآن، یا اصلاً از معصوم نیست و دست جعل آن را به معصوم نسبت داده است، و یا در شرائط ویژه فقیه صادر شده است.
تا اینجاى كلام، سخن در مورد ارزیابى صدور یك حدیث بود. جهات دلالت (معناى حدیث)، و زوایاى مختلف بحث جهت صدور (مقام سخن) ـ غیر از مسئله تقیه كه گذشت ـ از دیگر مسائلى است كه عالمان دین در ارزیابى میزان اعتماد و التزام به حدیث به كار میگیرند، كه البته این جهات از بحث ما خارج است.
با این مقدمات، بیائید به طور مثال همین كتاب را، كه در سؤال از آن نام برده شده، مورد بررسى قرار دهیم.
1ـ مؤلف: جناب مرحوم آقاى ابوالقاسم پاینده ـ یكى از نویسندگان و مترجمین توانا و پرتلاش در دهههاى اخیر ایران بودهاند. آثار ایشان در تألیف و ترجمه كتابهاى مذهبى ـ از جمله قرآن ـ مورد استفاده عموم بوده و هست. یكى از كتابهاى ارزشمند ایشان كتاب نهجالفصاحه است كه در آن تلاش كرده روایات پیامبر اكرم(ص) را ـ كه از قضا كمتر متن ترجمه شده آن در اختیار عموم مردم بوده ـ جمع آورى و ترجمه نماید؛ و الحق در این تلاش موفق بوده و حجم بزرگى از احادیث را استخراج، و به خوبى از عهده ترجمه آن برآمده است.
با این وجود باید اذعان داشت كه ایشان ـ همچنان كه خود ایشان هم هیچگاه چنین ادعایى نداشتهاند ـ حدیث شناس، و به عبارت دیگر نقاد حدیث، نبوده است.
خود مؤلف در مقدمه كتاب تصریح می كند كه هدف او حفظ احادیث از مهجوریت و بی توجهی است، و نه ارزیابی آن. منابع حدیثی او هم اعم از تراث اصیل و معتبر و غیر آن، از كتابهای شیعه و سنی است. اگر بخواهیم نظیری برای كار این مؤلف ـ البته به شكلی گسترده تر و عمیقتر ـ بیان كنیم، می توانیم بحارالانوار مرحوم مجلسی را مثال بزنیم. او نیز هدفش را از تألیف كتاب خود حفظ تراث حدیثی شیعه ـ و نه ارزیابی و گزینش آن ـ بیان كرده است.
2ـ با توجه به آنچه در بخش مؤلف گفته شد، تألیف از مزیت نسبى قدمت و امكان دستیابى به منابع دست اول محروم است. كما این كه ـ چنانچه گذشت ـ قصد جناب مؤلف ارزیابى و تهذیب احادیث نبوده است.
3ـ كتاب، اساساً، سند احادیث را نیاورده است. لذا امكان ارزیابى این احادیث از این ناحیه ـ جز با مراجعه به منابع اصلى آن ـ امكان پذیر نیست.
4ـ بسیاری از احادیث این كتاب را نمی توان در منابع دست اول و معتبر حدیثی، به گونه ای یافت كه عنایت ویژه قدمای از علمای حدیث شناس شیعه به آن احراز شود.
گذشت كه عنایت و توجه قدما به یك حدیث می تواند نشانه ای از وجود قرائن صحت صدور حدیث، در زمان خود باشد.
5) نگارنده بسیاری از روایات این كتاب را ـ كه غیر قابل قبول تلقی می شوند ـ ملاحظه كرده و آن را مطابق آیات و روایاتی كه صدور قطعی دارند، و همچنین قواعد مسلم دینی نمی بیند. البته مواردی هست كه حدیثی صحیح، از سوء برداشت خواننده رنج می برد، كه می بایست یكی یكی به بحث در باره آنها نشست.
حاصل كلام آن كه به طور كلی قضاوت در باره یك حدیث كار عالمانه و پیچیده ای است كه حتما می بایست توسط اهل آن صورت گیرد. چگونه است كه ما در ارزیابی نسخه ای كه پزشكی می نویسد، و یا نظرِه ای كه دانشمندی عرضه می دارد به صاحبان تخصص آن مراجعه می كنیم، ولی هر گاه به آیه و حدیثی در معارف دینی بر می خوریم به خود اجازه همه گونه اظهار نظری را می دهیم؟!!
آنچه در بالا گذشت تنها گوشه ای از تلاشی است كه در بعد صحت و سقم صدور یك حدیث انجام می شود، تا معلوم شود چنین حدیثی از معصوم صادر شده یا نه؟ ابعاد دیگری بحث ـ یعنی دلالت (معنای حدیث) و جهت صدور (مقام سخن) ـ مباحث پیچیده تری است كه به طور موردی می بایست به آن پرداخت.