جمع بندی سوالاتی در مورد چادر و صورت و صدای زن
تبهای اولیه
بحث من در مورد اینکه آیا چادر و پوشش صورت برای زن و تغییر دادن صدا توسط زن برای اینکه صدایش حالت مردانه بگیرد واجب هست یا نیست نمی باشد بلکه در مورد این است که اصولا چرا چنین قوانینی (حتی مستحب) برای زن وضع شده است؟ بنده با اینکه زن مومن جذابیت هایش را باید برای شوهرش حفظ کند موافقم (کاری به اینکه فمینیست ها میگویند که در این صورت زن از کالایی برای همگان تبدیل به کالایی برای شوهرش میشود ندارم چون دید آنها را صحیح نمیدانم) اما اینکه حتی صورت زن (بدون آرایش) و صدای زن را جزو جذابیت های زن بدانیم و مخفی کردن آنها را قانون (حتی مستحب) بدانیم و چادر را حجاب برتر بنامیم به نظر من ظلم به جایگاه زن به عنوان یک انسان هست و این دیدگاه همانند دیدگاه کسانی که زن را از سر تا پا عورت میدانند میماند. اگر بخواهیم طنز گونه به مسئله نگاه کنیم مثل این میماند که بگوییم زن باید در هنگام حضور در جامعه در کارتن یخچال باشد! لطفا این را هم نگویید که زیبایی زن هم جذابیت هست چرا که این دیدگاه در نهایت به این میرسد که زن کلا عورت هست!
این استدلال را هم قبول ندارم که بگوییم شاید یک نفر با دیدن صورت یا شنیدن صدای یک زن تحریک شود پس بهتر است که زن با چادر و روبنده باشد و صدایش را همانند مردان کند. چنین افرادی از نظر روانشناختی مریض جنسی هستند و اگر قرار باشد چنین افرادی را هم ملاک قرار دهیم به کنار از اینکه باید زنان را درون کارتن یخچال بگذاریم باید نگذاریم مردان هم پیراهن آستین کوتاه و شلوار جین بپوشند و خردسالان را هم مجهز به حجاب مخصوص به خودشان کنیم چرا که چنین افرادی اگر از زنان نا امید شوند به سمت خردسالان و برخی از پسران و مردان میایند پس این دیدگاه صحیح نیست.
خداییش در غرب هم (کاری به افراطی ها ندارم) دید عموم جامعه به زن مسلمان با حجاب منفی نیست ولی به زنانی که با چادر و روبنده در جامعه حضور پیدا میکنند با دید منفی نگاه میکنند یعنی تعجبی که در نگاه کردن آنان هست همانند تعجبی هست که در نگاه به برخی زنان ایرانی دارند که با آرایش خودشان را خفه میکنند! اگر هم به عموم زنانی که در غرب مسلمان میشوند هم نگاه کنیم میبینیم که حجاب را بطور کامل رعایت میکنند اما از چادر و روبنده استفاده نمیکنند.
علت وجود چنین قوانینی در اسلام (حتی به عنوان مستحب) چیست؟
خداییش در غرب هم (کاری به افراطی ها ندارم) دید عموم جامعه به زن مسلمان با حجاب منفی نیست ولی به زنانی که با چادر و روبنده در جامعه حضور پیدا میکنند با دید منفی نگاه میکنند یعنی تعجبی که در نگاه کردن آنان هست همانند تعجبی هست که در نگاه به برخی زنان ایرانی دارند که با آرایش خودشان را خفه میکنند! اگر هم به عموم زنانی که در غرب مسلمان میشوند هم نگاه کنیم میبینیم که حجاب را بطور کامل رعایت میکنند اما از چادر و روبنده استفاده نمیکنند.علت وجود چنین قوانینی در اسلام (حتی به عنوان مستحب) چیست؟
پاسخ :
با سلام وآرزوی توفیق باری شما . جواب در دو محور بیان می شود :
الف_ در باره مسئله صدای زن باید گفت از آن جا که دید و شنوایى مردان به جنس مخالف حساس است ، محدودیت هاى شدیدترى در صحبت کردن براى زنان قرار داده شده است.
قرآن کریم، براى همسران پیامبر توصیه مى کند که جدى و خشک و معمولى سخن گویند . با تعابیر تحریک آمیز که گاه کشش خاصى دارد، صحبت نکنند، مبادا که افراد منحرف ، به فکر شهوت بیفتند:
"یا نساء النبى لستن کأحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا "؛
اى همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید، اگر سر پروا دارید، پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیمارى است ،طمع ورزد، و گفتارى شایسته گویید.(1)
از این آیه پیداست اسلام در مسایل مربوط به عفت عمومى سختگیر و موشکاف است که حتى اجازه چنین کارى را نمى دهد .
محدودیت هایى که در این باب هست ،براى حفظ سلامتی روحى و معنوى زن است که مستلزم سلامت مرد و در نتیجه سلامت همه جامعه مى باشد . مراعات نکردن این حدود، نه تنها سلامت معنوى زن بلکه، سلامت معنوى همه جامعه را تهدید مى کند.
شنیدن صدای زن در صورتی که به صورت غنا و یا با آهنگ های لهوی همراه باشد و یا موجب تحریک انسان گردد و با قصد لذت به آن گوش دهد، حرام می باشد.(2)
پس آن چه منع شرعی دارد موارد یاد شده است اما این که زن باید صدایش را مثل صدای مردان کند در شرع نیامده است .
ب_در خصوص مساله حجاب پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که چنان که از برخی متون دینی و تاریخی استفاده میشود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهره گیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است.(3)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام بلكه دستور عمومي براي همه شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی(ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت، به میان مردم میرفت و یا در مسیرعمومی نخ میریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم میکرد، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(4)
از کتاب مقدس نیز بر میآید که در عهد سلیمان(ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت میانداختند.(5) همین سنت در زمان ابراهیم(ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحق «رِفْقه» ابتدا که اسحق را دید، برقع به صورت انداخت.(6)
حجاب در شریعت عیسی(ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی(ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی(ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمده ام تا تورات و نوشته های پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمده ام تا آنها را به تحقق برسانم».(7)
زنها در قرنهای اولیه مسیحیت تنها با چادر میتوانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار میرفت و میگفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آنها حواس شان پرت شود!(8) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند.(9)
اما با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته و جزئیات و حدود آن روشن تر و کامل تر بیان شده است؛ البته تاکید بیشتر اسلام در برخی مسائل منحصر در حجاب نیست و در اکثر تکالیف دینی احکام و دستورات روشن تر و ضابطه مندتر بیان شده است؛ دلیل این امر علل مختلفی از جمله تکامل توده افراد جامعه و نیازمندی آنان به احکام و شریعتی کامل تر و دقیق تر است.
در واقع همان دلیلی که می طلبد خداوند دین و شریعتی جدید و پیامبری تازه را برای جامعه بشری بفرستد یعنی تکامل و رشد فکری و عقلی و فرهنگی جامعه بشری، اقتضا دارد که دستورات دینی و آموزه های دین و شریعت جدید نیز از کمال و دقت و ظرافت بیشتری برخوردار باشد و به همین جهت در دین اسلام آموزه های دینی اعم از تعالیم اعتقادی و فکری، تعالیم اخلاقی و احکام و دستورات عملی، از وسعت و کمال و غنای بیشتری نسبه به همه ادیان قبل برخوردار است.
البته در این تکامل همواره سخت تر شدن شریعت در مقام عمل مد نظر نبوده و در مواردی بسیاری از تکالیف سخت و دشوار ملت های قبل از مسلمانان برداشته شده و البته در مواردی این تغییر به شکل دقیق تر شدن تکالیف دینی و عملی بوده که حجاب می تواند یکی از این موضوعات باشد؛ برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان در دین اسلام می توانید به کتاب «حجاب» شهید مطهری نشر صدرا؛ «زن در آیینه جمال و جلال» آیت الله جوادی آملی، نشر اسراء و "حجاب و نقش ان در سلامت روان " نشر موسسه امام خمینی مراجعه کنید.
اما در هر حال در کنار اهمیت و جایگاه مسئله حجاب از منظر اسلام نمی توان گفت که معیار بهشتی و جهنمی شدن حجاب داشتن یا نداشتن است؛ به طور کلی حجاب یک تکلیف دینی است که هر مسلمانی موظف به رعایت آن است و ترک آن یک گناه و معصیت مسلم است که می تواند عقوبت خاص دنیوی و اخروی را به دنبال داشته باشد، اما این امر لزوما به معنای جهنمی شدن یا خلود در جهنم نیست، بلکه ممکن است کسی که در این زمینه کوتاهی دارد ولی نسبت به اصل حجاب و دین و دستورات دیین انکاری ندارد، بواسطه این کوتاهی و اشتباه در رفتار عذاب شده ولی مشمول عفو الهی قرار بگیرد و اهل بهشت گردد.
البته این سخن به این معنا نیست که تحمل عذاب جهنم امری راحت تلقی گردد، بلکه در روایات سخت ترین عذاب ها در خصوص زنانی که حجاب خود را به عنوان یک تکلیف دینی رعایت نکرده اند بیان شده و حتی لحظه ای تحمل چنین عذابی برای انسان مقدور نیست؛ اما در عین حال این گناه همانند سایر گناهانی است که اکثر افراد با آن درگیر هستند و در صورت عدم توبه و جبران این اشتباهات تاوان سخت آن را در سختی های مرگ یا فشار قبر یا عذاب برزخ و قیامت خواهند دید، هرچند بر فرض ایمان احیانا در نهایت مشمول عفو الهی قرار می گیرند.
به علاوه هر انسان با حجابی هم لزوما اهل بهشت نخواهد بود زیرا کم نیستند افرادی که در مساله حجاب رعایت حدود الهی را می کنند اما در سایر تکالیف دینی مانند حفظ زبان و نگاه و... یا در انجام سایر واجبات کوتاهی دارند و در نتیجه چه بسا وضعیت ایشان نیز همانند گروه اول باشد.
اما در مورد پیروان سایر ادیان به طور کلی باید گفت:
به طور کلی بر اساس آموزه هاي ديني سرنوشت و سعادت هر كس در گرو ايمان و عمل صالح و باور و پذيرش دين حق در زمان خود او است. (10) یعنی وظيفه هر كس در هر زمان تحقيق و يافتن دين حق و باور عمل بر طبق آموزه هاي آن دين است. برهمين اساس ملاک بهشتی و جهنمی بودن افراد پيروي از دين حق و حقیقت جوئی و حق طلبی انسان ها و تسلیم بودن در مقابل آن، و یا در مقابل نتيجه انکار آن حقیقت است.
اما در مورد غیر مسلمانانی كه اكنون در سراسر عالم زندگي مي كنند، بايد به اين نكته توجه كرد كه افرادي كه حقانيت دين اسلام بر آن ها آشكار و واضح گشت، ولي از روي تعصب و يا عناد و يا هواي نفس و يا عوامل ديگر از حق پيروي نكردند، آن ها قطعا در قيامت در عذاب خواهند بود و حتي اگر اعمال صالحي هم در دنيا انجام داده باشند و نیکوکار باشند، چون بر اساس ايمان حقيقي و باورديني درست نبوده و در راستاي اهداف دنيائي و جلب نظر مردم و یا فريب بوده، آن ها را به سعادت نمی رساند هرچند ممکن است به نوعی براي آن ها مفيد باشد.
در نتیجه حجاب داشتن یا نداشتن این گروه تفاوت چندانی در نتیجه نخواهد داشت، زیرا این افراد در اصل ایمان خود راه نادرستی را در پیش گرفتند و در نتیجه حجاب داشتن یا نداشتن آنان معیار بهشتی یا جهنمی بودنشان نخواهد بود.
اما كساني كه در كشف حقيقت كوتاهي نكردند، ولي دين حق را نيافتند و يا اصلا در محيطي بودند كه امكان دسترسي به دين حق نداشتند و يا خوب به آن ها معرفي نشده، به آنان منكِر و مخالف اطلاق نمي شود كه مستحق جهنم باشند. شهید مطهرى (ره) در این باره مىگوید:
«اگر کسى در روایات دقت کند، مىیابد که ائمه (ع) تکیه شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مىآید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطى باشد که مى بایست تحقیق و جستجو کند نکند اما افرادى که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطى به سر مىبرند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمىروند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند. ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مىدانند. این گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و امید عفو الهى درباره آنان مىرود».
وى از مرحوم علامه طباطبایى نقل مىکند: «همان طورى که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد». (11)
این گروه در فرهنگ دين به عنوان مستضعفان فکری و فرهنگي شناخته می شوند. اگر واقعاً و حقیقتاً به دنبال حقیقت و دین حق بودند، اما به دلایلی بر آن دست نیافتند، ولی بر اساس باورهای فطری و عقلی و یا دینی که داشتند،مؤمن بودند و انسان های درستکار بودند،مورد عفو الهی اند.
در قرآن هم خداوند می فرماید: ما از هر کس بیش از اندازه وسع و توانش تکلیف نمی خواهیم(12)، پس محاسبه اعمال آنان، و بهشتي بودن يا نبودن و رتبه آنها در بهشت بر پایه عدل خداوندى به نسبت توانشان و ميزان مطابقت اعمال و كردار آنها با امور وجدانی و فطری و عقلانی بشری و علم و باورهاي ديني آن ها صورت می گیرد.
این افراد اگر بر اساس آموزه های دینی یا فرهنگی شان و حتی بر اساس وجدانیات انسانی رعایت حجاب را هرچند در محدوده ای کم تر از اسلام رعایت کنند و همچنین به سایر آموزه های دینی و عقلانی که درک می کنند پایبند باشد مشمول رحمت الهی خواهند بود، اما اگر در همین موارد و دستورات برخلاف آموزه های دینی و عقلانی خود عمل کنند بواسطه همین خطا گنهاکار محسوب می شوند و تاوان آن را خواهند دید هرچند در مورد اصل ایمانشان مورد توبیخ نباشند و در نهایت جایگاه اخروی آنان در نتیجه اعمال ایشان و بواسطه محاسبه الهی رقم می خورد.
پینوشتها:
1 . احزاب(33) آیه 32.
2.امام خمینی(ره) ، تحریر الوسیله ،ج2، کتاب النکاح، فروع متعلقه به نظر ،مسئله 29 ؛ آیت الله فاضل لنکرانی (ره)، جامع المسائل ،ج1، ص 252.
3. مجله پیام زن، ش 19، ص 69 - 71؛ ش 20، ص 80 - 83.
4. ویل دورانت، تاریخ و تمدن، انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1378 ش ج 4، عصر ایمان .
5. کتاب مقدّس، عهد قدیم. ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی ، سفر نشید الاناشید، باب 5.
6. همان، سفر تکوین، باب 24.
7. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
8. تاریخ تمدن، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
9. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح ، نشر نگارش تهران، 1379 ش، ص 286.
10. عصر (103) آيه 3.
11. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، نشر صدرا، تهران 1374 ش، ج 1، ص 320 به بعد.
12. بقره (2) آیه 282.
الف_ در باره مسله صدا ی زن باید گفت از آن جا که دید و شنوایى مردان به جنس مخالف حساس است ، محدودیت هاى شدیدترى در صحبت کردن براى زنان قرار داده شده است.
قرآن کریم، براى همسران پیامبر توصیه مى کند که جدى و خشک و معمولى سخن گویند . با تعابیر تحریک آمیز که گاه کشش خاصى دارد، صحبت نکنند، مبادا که افراد منحرف ، به فکر شهوت بیفتند:
یا نساء النبى لستن کأحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا ؛ اى همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید، اگر سر پروا دارید، پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیمارى است ،طمع ورزد، و گفتارى شایسته گویید.(1)
از این آیه پیداست اسلام در مسایل مربوط به عفت عمومى سختگیر و موشکاف است که حتى اجازه چنین کارى را نمى دهد .
محدودیت هایى که در این باب هست ،براى حفظ سلامتی روحى و معنوى زن است که مستلزم سلامت مرد و در نتیجه سلامت همه جامعه مى باشد . مراعات نکردن این حدود، نه تنها سلامت معنوى زن بلکه، سلامت معنوى همه جامعه را تهدید مى کند.
شنیدن صدای زن در صورتی که به صورت غنا و یا با آهنگ های لهوی همراه باشد و یا موجب تحریک انسان گردد و با قصد لذت به آن گوش دهد، حرام می باشد.(2)
پس آن چه منع شرعی دارد موارد یاد شده است اما این که زن باید صدایش را مثل صدای مردان کند در شرع نیامده است .
ب_در خصوص مساله حجاب پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که چنان که از برخی متون دینی و تاریخی استفاده میشود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهرهگیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است.(3)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام بلكه دستور عمومي براي همه شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی(ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلّم میکرد، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(4)
از کتاب مقدس نیز بر میآید که در عهد سلیمان(ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت میانداختند.(5) همین سنت در زمان ابراهیم(ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحق «رِفْقه» ابتدا که اسحق را دید، برقع به صورت انداخت.(6)
حجاب در شریعت عیسی(ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی(ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی(ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمدهام تا آنها را به تحقق برسانم».(7)
زنها در قرنهای اولیه مسیحیت تنها با چادر میتوانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار میرفت و میگفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آنها حواس شان پرت شود!(8) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند.(9)
اما با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته و جزئیات و حدود آن روشن تر و کامل تر بیان شده است؛ البته تاکید بیشتر اسلام در برخی مسائل منحصر در حجاب نیست و در اکثر تکالیف دینی احکام و دستورات روشن تر و ضابطه مند تر بیان شده است؛ دلیل این امر علل مختلفی از جمله تکامل توده افراد جامعه و نیازمندی آنان به احکام و شریعتی کامل تر و دقیق تر است.
در واقع همان دلیلی که می طلبد خداوند دین و شریعتی جدید و پیامبری تازه را برای جامعه بشری بفرستد یعنی تکامل و رشد فکری و عقلی و فرهنگی جامعه بشری، اقتضا دارد که دستورات دینی و آموزه های دین و شریعت جدید نیز از کمال و دقت و ظرافت بیشتری برخوردار باشد و به همین جهت در دین اسلام آموزه های دینی اعم از تعالیم اعتقادی و فکری، تعالیم اخلاقی و احکام و دستورات عملی، از وسعت و کمال و غنای بیشتری نسبه به همه ادیان قبل برخوردار است.
البته در این تکامل همواره سخت تر شدن شریعت در مقام عمل مد نظر نبوده و در مواردی بسیاری از تکالیف سخت و دشوار ملت های قبل از مسلمانان برداشته شده و البته در مواردی این تغییر به شکل دقیق تر شدن تکالیف دینی و عملی بوده که حجاب می تواند یکی از این موضوعات باشد؛ برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان در دین اسلام می توانید به کتاب «حجاب» شهید مطهری نشر صدرا؛ «زن در آیینه جمال و جلال» آیت الله جوادی آملی، نشر اسراء و "حجاب و نقش ان در سلامت روان " نشر موسسه امام خمینی مراجعه کنید.
اما در هر حال در کنار اهمیت و جایگاه مساله حجاب از منظر اسلام نمی توان گفت که معیار بهشتی و جهنمی شدن حجاب داشتن یا نداشتن است؛ به طور کلی حجاب یک تکلیف دینی است که هر مسلمانی موظف به رعایت آن است و ترک آن یک گناه و معصیت مسلم است که می تواند عقوبت خاص دنیوی و اخروی را به دنبال داشته باشد، اما این امر لزوما به معنای جهنمی شدن یا خلود در جهنم نیست، بلکه ممکن است کسی که در این زمینه کوتاهی دارد ولی نسبت به اصل حجاب و دین و دستورات دیین انکاری ندارد، بواسطه این کوتاهی و اشتباه در رفتار عذاب شده ولی مشمول عفو الهی قرار بگیرد و اهل بهشت گردد.
البته این سخن به این معنا نیست که تحمل عذاب جهنم امری راحت تلقی گردد، بلکه در روایات سخت ترین عذاب ها در خصوص زنانی که حجاب خود را به عنوان یک تکلیف دینی رعایت نکرده اند بیان شده و حتی لحظه ای تحمل چنین عذابی برای انسان مقدور نیست؛ اما در عین حال این گناه همانند سایر گناهانی است که اکثر افراد با آن درگیر هستند و در صورت عدم توبه و جبران این اشتباهات تاوان سخت آن را در سختی های مرگ یا فشار قبر یا عذاب برزخ و قیامت خواهند دید، هرچند بر فرض ایمان احیانا در نهایت مشمول عفو الهی قرار می گیرند.
به علاوه هر انسان با حجابی هم لزوما اهل بهشت نخواهد بود زیرا کم نیستند افرادی که در مساله حجاب رعایت حدود الهی را می کنند اما در سایر تکالیف دینی مانند حفظ زبان و نگاه و... یا در انجام سایر واجبات کوتاهی دارند و در نتیجه چه بسا وضعیت ایشان نیز همانند گروه اول باشد.
اما در مورد پیروان سایر ادیان به طور کلی باید گفت:
به طور کلی بر اساس آموزه هاي ديني سرنوشت و سعادت هر كس در گرو ايمان و عمل صالح و باور و پذيرش دين حق در زمان خود او است. (10) یعنی وظيفه هر كس در هر زمان تحقيق و يافتن دين حق و باور عمل بر طبق آموزه هاي آن دين است. برهمين اساس ملاک بهشتی و جهنمی بودن افراد پيروي از دين حق و حقیقت جوئی و حق طلبی انسان ها و تسلیم بودن در مقابل آن، و یا در مقابل نتيجه انکار آن حقیقت است.
اما در مورد غیر مسلمانانی كه اكنون در سراسر عالم زندگي مي كنند، بايد به اين نكته توجه كرد كه افرادي كه حقانيت دين اسلام بر آن ها آشكار و واضح گشت، ولي از روي تعصب و يا عناد و يا هواي نفس و يا عوامل ديگر از حق پيروي نكردند، آن ها قطعا در قيامت در عذاب خواهند بود و حتي اگر اعمال صالحي هم در دنيا انجام داده باشند و نیکوکار باشند، چون بر اساس ايمان حقيقي و باورديني درست نبوده و در راستاي اهداف دنيائي و جلب نظر مردم و یا فريب بوده، آن ها را به سعادت نمی رساند هرچند ممکن است به نوعی براي آن ها مفيد باشد.
در نتیجه حجاب داشتن یا نداشتن این گروه تفاوت چندانی در نتیجه نخواهد داشت، زیرا این افراد در اصل ایمان خود راه نادرستی را در پیش گرفتند و در نتیجه حجاب داشتن یا نداشتن آنان معیار بهشتی یا جهنمی بودنشان نخواهد بود.
اما كساني كه در كشف حقيقت كوتاهي نكردند، ولي دين حق را نيافتند و يا اصلا در محيطي بودند كه امكان دسترسي به دين حق نداشتند و يا خوب به آن ها معرفي نشده، به آنان منكِر و مخالف اطلاق نمي شود كه مستحق جهنم باشند. شهید مطهرى (ره) در این باره مىگوید:
«اگر کسى در روایات دقت کند، مىیابد که ائمه (ع) تکیهشان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مىآید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطى باشد که مىبایست تحقیق و جستجو کند نکند اما افرادى که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطى به سر مىبرند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمىروند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند. ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مىدانند. این گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و امید عفو الهى درباره آنان مىرود».
وى از مرحوم علامه طباطبایى نقل مىکند: «همان طورى که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد». (11)
این گروه در فرهنگ دين به عنوان مستضعفان فکری و فرهنگي شناخته می شوند. اگر واقعاً و حقیقتاً به دنبال حقیقت و دین حق بودند، اما به دلایلی بر آن دست نیافتند، ولی بر اساس باورهای فطری و عقلی و یا دینی که داشتند،مؤمن بودند و انسان های درستکار بودند،مورد عفو الهی اند.
در قرآن هم خداوند می فرماید: ما از هر کس بیش از اندازه وسع و توانش تکلیف نمی خواهیم(12)، پس محاسبه اعمال آنان، و بهشتي بودن يا نبودن و رتبه آنها در بهشت بر پایه عدل خداوندى به نسبت توانشان و ميزان مطابقت اعمال و كردار آنها با امور وجدانی و فطری و عقلانی بشری و علم و باورهاي ديني آن ها صورت می گیرد.
این افراد اگر بر اساس آموزه های دینی یا فرهنگی شان و حتی بر اساس وجدانیات انسانی رعایت حجاب را هرچند در محدوده ای کم تر از اسلام رعایت کنند و همچنین به سایر آموزه های دینی و عقلانی که درک می کنند پایبند باشد مشمول رحمت الهی خواهند بود، اما اگر در همین موارد و دستورات برخلاف آموزه های دینی و عقلانی خود عمل کنند بواسطه همین خطا گنهاکار محسوب می شوند و تاوان آن را خواهند دید هرچند در مورد اصل ایمانشان مورد توبیخ نباشند و در نهایت جایگاه اخروی آنان در نتیجه اعمال ایشان و بواسطه محاسبه الهی رقم می خورد.
این همه حرف زدید غیر از قسمت الف که گفتید تغییر صدای زن در شرع نیامده کجایش جواب من بود؟!
سوالم را دوباره تکرار میکنم: با توجه به مسائلی که در پست اول مطرح کردم چرا استفاده از چادر و روبنده (حتی به عنوان مستحب) در اسلام هست؟
این همه حرف زدید غیر از قسمت الف که گفتید تغییر صدای زن در شرع نیامده کجایش جواب من بود؟!سوالم را دوباره تکرار میکنم: با توجه به مسائلی که در پست اول مطرح کردم چرا استفاده از چادر و روبنده (حتی به عنوان مستحب) در اسلام هست؟
راستش من به عنوان کسی که سوال رو خوندم اصلا حوصلم نیومد جواب رو بخونم چون طولانی بود ...
راستش من به عنوان کسی که سوال رو خوندم اصلا حوصلم نیومد جواب رو بخونم چون طولانی بود ...
نیازی به خواندن جواب نیست چون در مورد حجاب در یهودیت و مسیحیت و اسلام و اینکه بهشتی و جهنمی بودن صرفا ربطی به حجاب نداره و اینکه همه نامسلمانان به جهنم نمیروند (!) بود که اصلا به سوال من ربطی نداشت!
چادر حجاب حضرت فاطمه زهرا س و زنان متقی صدر اسلام بوده و تا الان هم حجاب برتر است
روبنده یا پوشیه را چون بعضی مراجع می گویند صورت زن هم باید پوشیده شود می شود استفاده کرد اکثر مجتهدین وجه و کفین بدون زینت و آرایش را از داشتن حجاب
استثناء کرده اند استاد شهید هم در کتاب حجابشان زیبا توضیح داده اند بخوانید
چادر حجاب حضرت فاطمه زهرا س و زنان متقی صدر اسلام بوده و تا الان هم حجاب برتر استروبنده یا پوشیه را چون بعضی مراجع می گویند صورت زن هم باید پوشیده شود می شود استفاده کرد اکثر مجتهدین وجه و کفین بدون زینت و آرایش را از داشتن حجاب
استثناء کرده اند استاد شهید هم در کتاب حجابشان زیبا توضیح داده اند بخوانید
دوست عزیز استثنا ازواجب کرده اند دوست ما که گفت اگر چه مستحب یا حتی بلکه مستحسن
یاالله...کارشناس محترم که جواب دادن...سختگیری در مصالح اجتماعی هر فرددر دین اسلام به نفع کمالات فرد و اجتماع است...
شما الان گیر دادی به مسیله حجاب...یه لحظه از این موضوع بیا بیرون...ببین مستحبات در نماز یا مثلا در سایر موارد شرع مبین اسلام، برای چی هست!!!...مگر نه اینکه مستحبات راه کمال رو "سهل پیما تر " ( به به ..عجب واژه ای ساختم:Gig::Kaf:) میکنه...خب در حجاب هم همین تاثیر رو داره...تازه حجاب یه مسیله فردی نیست که.. حجاب تو اجتماع معنی پیدا میکنه..پس فقط به راه کمال ما مربوط نیست... رعایت حتی همین مستحبات در حجاب، خیلی میتونه برای راه کمال دیگران هم موثر باشه...
یاالله...کارشناس محترم که جواب دادن...سختگیری در مصالح اجتماعی هر فرددر دین اسلام به نفع کمالات فرد و اجتماع است...
من که جوابی ندیدم.
شما الان گیر دادی به مسیله حجاب...یه لحظه از این موضوع بیا بیرون...ببین مستحبات در نماز یا مثلا در سایر موارد شرع مبین اسلام، برای چی هست!!!...مگر نه اینکه مستحبات راه کمال رو "سهل پیما تر " ( به به ..عجب واژه ای ساختم) میکنه...خب در حجاب هم همین تاثیر رو داره...تازه حجاب یه مسیله فردی نیست که.. حجاب تو اجتماع معنی پیدا میکنه..پس فقط به راه کمال ما مربوط نیست... رعایت حتی همین مستحبات در حجاب، خیلی میتونه برای راه کمال دیگران هم موثر باشه...
بحث من سر فلسفه حجاب نیست سر این هست که چرا حجاب از نوع چادر و روبنده (حتی به عنوان مستحب) وجود دارد. حجاب چادر و روبنده کمال نیست افول هست چرا که یعنی من عورت هستم نه انسان.
بحث من سر فلسفه حجاب نیست سر این هست که چرا حجاب از نوع چادر و روبنده (حتی به عنوان مستحب) وجود دارد. حجاب چادر و روبنده کمال نیست افول هست چرا که یعنی من عورت هستم نه انسان.
سلام.
من عورت هستم به طور دقیق یعنی چه؟ اگر انسان جاهایی از بدنش را در مقابل دیگران بپوشاند یعنی آنجا عورت است؟
با تشکر.
من عورت هستم به طور دقیق یعنی چه؟ اگر انسان جاهایی از بدنش را در مقابل دیگران بپوشاند یعنی آنجا عورت است؟
اگر جاهایی از بدنش رو بپوشاند حیا است و لازمه فطرت و رفتار همه انسانها، اما اگه حتی وجه و کفین رو بپوشاند و صدایش را جز در ضرورت یا تغییر یافته به گوش نرساند و امثال این موارد یعنی من عورتم
من عورت هستم به طور دقیق یعنی چه؟ اگر انسان جاهایی از بدنش را در مقابل دیگران بپوشاند یعنی آنجا عورت است؟
خب یک زن میتواند با پوششی که بدن نما نباشد خودش را بپوشاند و صورت هم که بدون آرایش جذابیتی ندارد ولی پوشش چادر و روبنده یعنی زن کالایی هست مثل یخچال که باید درون کارتن یخچال (چادر و روبنده) قرار بگیرد! این هم افول هست نه کمال.
صورت هم که بدون آرایش جذابیتی ندارد
حجاب چادر و روبنده کمال نیست
برترین اعمال سخت ترین آنهاست.
برخی مراجع نیز پوشیه را واجب میدانند، ولی در کل، استحباب این عمل برای قداست زن و کمال زن برتر است. خصوصا چادر درین عصر.
میتونید حرف بالا رو اثبات کنید؟ این رو بچه نابالغ هم میداند که صورت زن جذاب است
خب این دیدگاه به کجا میرسد؟! غیر از این است که به جایی میرسد که زن را از مقام انسان به عورت میرساند؟! متاسفانه انقدر روایات غلط راجع به تحریک آمیز بودن همه چیز زن و همه چیز برای زن آمده است که باعث شده دید غلطی بین علمای اسلام راجع به زن شکل بگیرد. خبری را میخوانیم راجع به فتوای علمای وهابی که میگویند خیار و موز دست زن ندهید تحریک میشود و میخندیم اما با این دیدگاهی که بعضی از ماها داریم مطمئن باشید روزی خواهد رسید که علمای ما هم چنین فتواهایی بدهند که از روی نادانیست کما اینکه داریم میبینیم که چنین سخنانی در کلامشان آرام آرام دارد شکل میگیرد که نمونه آن همان سخنانی هست که در سایت حوزه علمیه آمد که میگفت زین دوچرخه زن را تحریک میکند که واقعا مایع سرافکندگیست!
خب این دید غلط در نهایت به اینجا میرسد که در شهری مثل قم اکثر زنان چادر و روبنده دارند چرا که پدران یا شوهرانشان تحت تاثیر دیدگاه های توهمی خیال میکنند همه چیز زن شهوت برانگیز است! یادمان هم نرفته که تا همین 15-10 سال پیش برخی افراد مردانی را که زنانشان چادری نیستند را بی غیرت میخواندند! کسی که به صرف دیدن صورت بدون آرایش یک زن تحریک میشود یا مریض جنسی هست یا به اصطلاح زن ندیده! همانطور که گفتم اگر ملاکمان را چنین کسانی بگذاریم به همان تفکرات افراطی سال های دور بازمیگردیم که پیراهن آستین کوتاه برای مردان جرم بود! اگر بگذاریم چنین افرادی تصمیم گیرنده باشند باید منتظر فتواهایی در مورد تحریک آمیز بودن ترک روی دیوار هم باشیم!
شما سوال حقیر رو جواب ندادید. جواب بدید تا بعد.
جواب دادم: یک مریض جنسی. اگر هم قرار باشد چنین انسان هایی را هم حساب کنیم مردان هم نمیتوانند شلوار جین یا پیراهن آستین کوتاه بپوشند چرا که یک مریض جنسی را تحریک میکند خردسالان هم باید حجاب مخصوص خودشان را داشته باشند چرا که این افراد را تحریک میکنند زنان هم باید داخل کارتن یخچال (چادر و روبنده) بروند چرا که این افراد را تحریک میکنند. پیشنهاد میکنم پست من را کامل بخوانید تا از نتیجه چنین دیدگاهی مطلع شوید.
[="Indigo"]زنان هم باید داخل کارتن یخچال (چادر و روبنده) بروند
خیلی بیتربیتی!
من روبندو...نمیزنم و با مسله حجابم کار ندارم
ولی این حرفت توهینه.همونجوری که من خوشم نمیاد یکی که چادرو رو بند داره به من توهین کنه منم انقد شعورم میرسه که بهش توهین نکنم.ولی مث که شما ....[/]
جواب دادم
یا انکارش کن، یا اثبات.
ضمنا واقعا شما آگاهید به آنچه می نگارید؟ خنده آور است، یعنی صورت زن برای منحرفان جنسی جذاب است صرفا؟
البته اعلام کنم که پوشاندن صورت و دست ها بدون آرایش بنابر قول مشهور واجب نیست. اما توهین به مقدسات حرام است.
اگرچه حقیر نقد زیادی بر کتاب فلسفه حجاب استاد مطهری دارم اما بشما توصیه میکنم بخونیش، جواب رو خواهد داد.
نوشته اصلی توسط m@hdi نمایش پست ها
زنان هم باید داخل کارتن یخچال (چادر و روبنده) بروند
خیلی بیتربیتی!
من روبندو...نمیزنم و با مسله حجابم کار ندارم
ولی این حرفت توهینه.همونجوری که من خوشم نمیاد یکی که چادرو رو بند داره به من توهین کنه منم انقد شعورم میرسه که بهش توهین نکنم.ولی مث که شما ....
حجاب به این جا هم میرسه یعنی بعد حجاب به روبند و صحبت نکردن غیر ضروری ختم نمیشه بعد میگن حجم بدن رو هم بپوشونید. شاید تا حالا شنیده باشی یا عکساشو دیده باشی طرف میشه دو برابر هیکل خودش چون با چادر هم حجم بدن مشخص هست و به زعم برخی تحریک کننده
جواب ندادید: شما گفتی که صورت زن جذاب نیست؟یا انکارش کن، یا اثبات.
ضمنا واقعا شما آگاهید به آنچه می نگارید؟ خنده آور است، یعنی صورت زن برای منحرفان جنسی جذاب است صرفا؟
به نظرم اینجا سو تفاهم شد برای هر دو طرف آقای مهدی نوشت صورت زن بدون آرایش جذاب نیست. حرفشونم اشتباه باشه صورت مساله سوالش عوض نمیشه و به موضوع تاپیک ربطی نداره هرچند در اکثر مواقع صورت بدون رسیدگی و آرایش(هرچند خیلی ملایم) زیبایی نداره مثل صورت دخترهای بسیجی. سئال ایشون این نیست که صورت زن به خودی خود جذاب نیست چون زن روبندم بزنه باز ممکنه یه عده بگن مشخص شدن حجم بدن زن هم جذابیت داره!!!
[="Microsoft Sans Serif"]
میتونید حرف بالا رو اثبات کنید؟ این رو بچه نابالغ هم میداند که صورت زن جذاب است
اثبات این سخن، بسیار ساده است:
چرا گفته میشود بدون آرایش بیرون بیایید؟
چون با وجود آرایش صورت زن جذابیت پیدا میکند و باعث چشم چرانی میشود.
چرا بدون آرایش بیرون آمدن برای زن، از نظر علما، واجب است؟
چون در اینصورت صورت وی برای مردان جذاب نیست و باعث چشمچرانی نمیشود.
افضل اعمال احمزهابرترین اعمال سخت ترین آنهاست
این سخن شما همانند سخن کشیشان مسیحی است که برای رد داشتن آمیزش جنسی با همسر میگویند:
سخت است؛ اما باید دانست، ما به این جهان نیامدهایم که آسوده باشیم و اگر میخواهیم در بهشت برین جای بگیریم، باید به خود سختی وارد کنیم و همانند مریم مقدس و مولایمان مسیح، از داشتن آمیزش دوری کنیم.
همین سخن را خیلی از بزرگان دیگر ادیان نیز میزنند؛ در مورد موسیقی، رقص، شادی و ...
سختی کشیدن، نشانهی دینداری نیست؛ زیرا خدا گفته است: «هر کسی را به اندازهی طاقتش میآزماییم» یعنی در اندازهای که فشاری بر او وارد نشود.
ولی من قبول دارم که حجاب باعث رشد فرد میشه... چرا اونایی که با حجابن باید هزار و یک دلیل برای حجابشون بیارن ولی کسایی که با ساپورت و ... بیرون میان دلایلی مثل دوست داشتن و... رو میارن خب ما هم حجابو دوست داریم. ار امام زمونون از شهدا شرم داریم که بی حجاب باشیم. و حجاب رو آگاهانه انتخاب می کنیم. وقتی غربیا دارن آثار سوء بی حجابی رو میبینن چرا ما رو آوردیم به بی حجابی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا میخواییم خیابونا رو سالن مد کنیم و خانما رو هم مدلینگ؟ ارزش زن کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟به اینکه مثل عروسکی نمایشی باشه و به شخصیت متعالیش توجه نشه؟؟؟
نظر علامه طباطبایی در مورد حجاب:
سؤال: نظر حضرتعالی دربارهی حجاب اسلامی چیست؟
جواب: ظاهرا در اسلام ستر منظور است.
سؤال: آیا ستر (پوشش) موضوعیت دارد و یا مقدمهای است برای جلوگیری از تحریک شهوت و چشمچرانی و نگاه نامحرمان به مواضع زینت و زیبایی آنان؟جواب: بله، ستر موضوعیت دارد و لازم است بانوان مسلمان با حجاب و ستر بیرون آیند و تنها به منظور حفظ زینت آنان از چشمچرانی و نگاه نامحرم و تحریک شهوت آنها نیست. تحریک شهوت حکمت است نه علت حکم.
سؤال: آیا پوشیدن چادر برای حجاب اسلامی موضوعیت دارد؟
جواب: مقصود از حجاب آن است که زن، جمال خلقت خود را نشان ندهد و به هر نحو که باشد آن را بپوشاند، و خصوص چادر موضوعیت ندارد، بلکه ستر و ساتر معتبر است.
منبع: کتاب «در محضر علامه طباطبایی» / نوشته: محمدحسین رخشاد
اگر جاهایی از بدنش رو بپوشاند حیا است و لازمه فطرت و رفتار همه انسانها، اما اگه حتی وجه و کفین رو بپوشاند و صدایش را جز در ضرورت یا تغییر یافته به گوش نرساند و امثال این موارد یعنی من عورتم
با سلام.
البته می دانیم که نوع رفتار همه انسان ها در مورد حیا نیز یکسان نیست. اما به هر حال به نظرم نمی توان اینچنین کلی قضاوت کرد و بنده جسارتاً تعبیر شما را در مورد عورت بودن نمی پسندم. به نظر حقیر برای قضاوت درست باید مبنای مشترکی داشت. بر اساس تصورات شخصی نمی توان در این باره حکم کرد. از دید عموم مردن این چهره است که در وهله اول جلب توجه می کند و بیشترین جذابیت را دارد. اما این که آیا باید پوشانده شود یا نه بحث دیگری است و باید دید که دین یا فرهنگ عقلا چه می گوید. هر مشکلی که باشد در پذیرش دین یا بدفهمی دین یا تطبیق دادن آن با شرایط زمان است.
موفق باشید.
البته می دانیم که نوع رفتار همه انسان ها در مورد حیا نیز یکسان نیست. اما به هر حال به نظرم نمی توان اینچنین کلی قضاوت کرد و بنده جسارتاً تعبیر شما را در مورد عورت بودن نمی پسندم. به نظر حقیر برای قضاوت درست باید مبنای مشترکی داشت. بر اساس تصورات شخصی نمی توان در این باره حکم کرد. از دید عموم مردن این چهره است که در وهله اول جلب توجه می کند و بیشترین جذابیت را دارد. اما این که آیا باید پوشانده شود یا نه بحث دیگری است و باید دید که دین یا فرهنگ عقلا چه می گوید. هر مشکلی که باشد در پذیرش دین یا بدفهمی دین یا تطبیق دادن آن با شرایط زمان است.
قطعا هم صدای زن جذابیت دارد هم صورت هم حتی ممکنه یکی بگه حجم بدن هم پوشیده بشه که جذابیت دارد ولی این ظلم به زن حساب میشه. آیا برای یک بیمار دل یه نوجوان که مقداری هم زیبا باشه جذابیت ندارد آیا باید او را هم پوشاند؟ و از حضور در اجتماع منع کرد؟ یا حتی ممکنه این دید نسبت به مرد هم وجود داشته باشه. مهم این نیست که جذابیت دارد مهم این است که در تزاحم موارد باید جنبه اهم را گرفت.
خیلی بیتربیتی!
من روبندو...نمیزنم و با مسله حجابم کار ندارم
ولی این حرفت توهینه.همونجوری که من خوشم نمیاد یکی که چادرو رو بند داره به من توهین کنه منم انقد شعورم میرسه که بهش توهین نکنم.ولی مث که شما ....
بنده توهینی نکردم خود کسی که با چادر و روبنده بیرون میاد داره به خودش توهین میکنه و خودش را کلا عورت میدونه.
جواب ندادید: شما گفتی که صورت زن جذاب نیست؟یا انکارش کن، یا اثبات.
ضمنا واقعا شما آگاهید به آنچه می نگارید؟ خنده آور است، یعنی صورت زن برای منحرفان جنسی جذاب است صرفا؟البته اعلام کنم که پوشاندن صورت و دست ها بدون آرایش بنابر قول مشهور واجب نیست. اما توهین به مقدسات حرام است.
اگرچه حقیر نقد زیادی بر کتاب فلسفه حجاب استاد مطهری دارم اما بشما توصیه میکنم بخونیش، جواب رو خواهد داد.
همانطور که گفتم بنده توهینی نکردم. در مورد جذابیت صورت زن توضیح دادم و نشان دادم که دیدگاهی که صورت زن را جذاب میداند در نهایت زن را داخل کارتن یخچال میندازد چرا که همه چیز زن را تحریک آمیز میداند.
سوال :
علت وجود قوانینی سختگیرانه در مورد حجاب وصدای زن چیست
آیا بعلت این است که کل بدن زن عورت محسوب میشود؟
حجاب در اسلام (حتی به عنوان مستحب) چیست؟
پاسخ :
با سلام وآرزوی توفیق باری شما . جواب در دو محور بیان می شود :
الف_ در باره مسئله صدای زن باید گفت از آن جا که دید و شنوایى مردان به جنس مخالف حساس است ، محدودیت هاى شدیدترى در صحبت کردن براى زنان قرار داده شده است.
قرآن کریم، براى همسران پیامبر توصیه مى کند که جدى و خشک و معمولى سخن گویند . با تعابیر تحریک آمیز که گاه کشش خاصى دارد، صحبت نکنند، مبادا که افراد منحرف ، به فکر شهوت بیفتند:
"یا نساء النبى لستن کأحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا "؛
اى همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید، اگر سر پروا دارید، پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیمارى است ،طمع ورزد، و گفتارى شایسته گویید.(1)
از این آیه پیداست اسلام در مسایل مربوط به عفت عمومى سختگیر و موشکاف است که حتى اجازه چنین کارى را نمى دهد .
محدودیت هایى که در این باب هست ،براى حفظ سلامتی روحى و معنوى زن است که مستلزم سلامت مرد و در نتیجه سلامت همه جامعه مى باشد . مراعات نکردن این حدود، نه تنها سلامت معنوى زن بلکه، سلامت معنوى همه جامعه را تهدید مى کند.
شنیدن صدای زن در صورتی که به صورت غنا و یا با آهنگ های لهوی همراه باشد و یا موجب تحریک انسان گردد و با قصد لذت به آن گوش دهد، حرام می باشد.(2)
پس آن چه منع شرعی دارد موارد یاد شده است اما این که زن باید صدایش را مثل صدای مردان کند در شرع نیامده است .
ب_در خصوص مساله حجاب پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که چنان که از برخی متون دینی و تاریخی استفاده میشود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهره گیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است.(3)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام بلكه دستور عمومي براي همه شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی(ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت، به میان مردم میرفت و یا در مسیرعمومی نخ میریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم میکرد، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(4)
از کتاب مقدس نیز بر میآید که در عهد سلیمان(ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت میانداختند.(5) همین سنت در زمان ابراهیم(ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحق «رِفْقه» ابتدا که اسحق را دید، برقع به صورت انداخت.(6)
حجاب در شریعت عیسی(ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی(ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی(ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمده ام تا تورات و نوشته های پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمده ام تا آنها را به تحقق برسانم».(7)
زنها در قرنهای اولیه مسیحیت تنها با چادر میتوانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار میرفت و میگفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آنها حواس شان پرت شود!(8) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند.(9)
اما با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته و جزئیات و حدود آن روشن تر و کامل تر بیان شده است؛ البته تاکید بیشتر اسلام در برخی مسائل منحصر در حجاب نیست و در اکثر تکالیف دینی احکام و دستورات روشن تر و ضابطه مندتر بیان شده است؛ دلیل این امر علل مختلفی از جمله تکامل توده افراد جامعه و نیازمندی آنان به احکام و شریعتی کامل تر و دقیق تر است.
در واقع همان دلیلی که می طلبد خداوند دین و شریعتی جدید و پیامبری تازه را برای جامعه بشری بفرستد یعنی تکامل و رشد فکری و عقلی و فرهنگی جامعه بشری، اقتضا دارد که دستورات دینی و آموزه های دین و شریعت جدید نیز از کمال و دقت و ظرافت بیشتری برخوردار باشد و به همین جهت در دین اسلام آموزه های دینی اعم از تعالیم اعتقادی و فکری، تعالیم اخلاقی و احکام و دستورات عملی، از وسعت و کمال و غنای بیشتری نسبه به همه ادیان قبل برخوردار است.
البته در این تکامل همواره سخت تر شدن شریعت در مقام عمل مد نظر نبوده و در مواردی بسیاری از تکالیف سخت و دشوار ملت های قبل از مسلمانان برداشته شده و البته در مواردی این تغییر به شکل دقیق تر شدن تکالیف دینی و عملی بوده که حجاب می تواند یکی از این موضوعات باشد؛ برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان در دین اسلام می توانید به کتاب «حجاب» شهید مطهری نشر صدرا؛ «زن در آیینه جمال و جلال» آیت الله جوادی آملی، نشر اسراء و "حجاب و نقش ان در سلامت روان " نشر موسسه امام خمینی مراجعه کنید.
اما در هر حال در کنار اهمیت و جایگاه مسئله حجاب از منظر اسلام نمی توان گفت که معیار بهشتی و جهنمی شدن حجاب داشتن یا نداشتن است؛ به طور کلی حجاب یک تکلیف دینی است که هر مسلمانی موظف به رعایت آن است و ترک آن یک گناه و معصیت مسلم است که می تواند عقوبت خاص دنیوی و اخروی را به دنبال داشته باشد، اما این امر لزوما به معنای جهنمی شدن یا خلود در جهنم نیست، بلکه ممکن است کسی که در این زمینه کوتاهی دارد ولی نسبت به اصل حجاب و دین و دستورات دیین انکاری ندارد، بواسطه این کوتاهی و اشتباه در رفتار عذاب شده ولی مشمول عفو الهی قرار بگیرد و اهل بهشت گردد.
البته این سخن به این معنا نیست که تحمل عذاب جهنم امری راحت تلقی گردد، بلکه در روایات سخت ترین عذاب ها در خصوص زنانی که حجاب خود را به عنوان یک تکلیف دینی رعایت نکرده اند بیان شده و حتی لحظه ای تحمل چنین عذابی برای انسان مقدور نیست؛ اما در عین حال این گناه همانند سایر گناهانی است که اکثر افراد با آن درگیر هستند و در صورت عدم توبه و جبران این اشتباهات تاوان سخت آن را در سختی های مرگ یا فشار قبر یا عذاب برزخ و قیامت خواهند دید، هرچند بر فرض ایمان احیانا در نهایت مشمول عفو الهی قرار می گیرند.
به علاوه هر انسان با حجابی هم لزوما اهل بهشت نخواهد بود زیرا کم نیستند افرادی که در مساله حجاب رعایت حدود الهی را می کنند اما در سایر تکالیف دینی مانند حفظ زبان و نگاه و... یا در انجام سایر واجبات کوتاهی دارند و در نتیجه چه بسا وضعیت ایشان نیز همانند گروه اول باشد.
اما در مورد پیروان سایر ادیان به طور کلی باید گفت:
به طور کلی بر اساس آموزه هاي ديني سرنوشت و سعادت هر كس در گرو ايمان و عمل صالح و باور و پذيرش دين حق در زمان خود او است. (10) یعنی وظيفه هر كس در هر زمان تحقيق و يافتن دين حق و باور عمل بر طبق آموزه هاي آن دين است. برهمين اساس ملاک بهشتی و جهنمی بودن افراد پيروي از دين حق و حقیقت جوئی و حق طلبی انسان ها و تسلیم بودن در مقابل آن، و یا در مقابل نتيجه انکار آن حقیقت است.
اما در مورد غیر مسلمانانی كه اكنون در سراسر عالم زندگي مي كنند، بايد به اين نكته توجه كرد كه افرادي كه حقانيت دين اسلام بر آن ها آشكار و واضح گشت، ولي از روي تعصب و يا عناد و يا هواي نفس و يا عوامل ديگر از حق پيروي نكردند، آن ها قطعا در قيامت در عذاب خواهند بود و حتي اگر اعمال صالحي هم در دنيا انجام داده باشند و نیکوکار باشند، چون بر اساس ايمان حقيقي و باورديني درست نبوده و در راستاي اهداف دنيائي و جلب نظر مردم و یا فريب بوده، آن ها را به سعادت نمی رساند هرچند ممکن است به نوعی براي آن ها مفيد باشد.
در نتیجه حجاب داشتن یا نداشتن این گروه تفاوت چندانی در نتیجه نخواهد داشت، زیرا این افراد در اصل ایمان خود راه نادرستی را در پیش گرفتند و در نتیجه حجاب داشتن یا نداشتن آنان معیار بهشتی یا جهنمی بودنشان نخواهد بود.
اما كساني كه در كشف حقيقت كوتاهي نكردند، ولي دين حق را نيافتند و يا اصلا در محيطي بودند كه امكان دسترسي به دين حق نداشتند و يا خوب به آن ها معرفي نشده، به آنان منكِر و مخالف اطلاق نمي شود كه مستحق جهنم باشند. شهید مطهرى (ره) در این باره مىگوید:
«اگر کسى در روایات دقت کند، مىیابد که ائمه (ع) تکیه شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مىآید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطى باشد که مى بایست تحقیق و جستجو کند نکند اما افرادى که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطى به سر مىبرند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمىروند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند. ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مىدانند. این گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و امید عفو الهى درباره آنان مىرود».
وى از مرحوم علامه طباطبایى نقل مىکند: «همان طورى که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد». (11)
این گروه در فرهنگ دين به عنوان مستضعفان فکری و فرهنگي شناخته می شوند. اگر واقعاً و حقیقتاً به دنبال حقیقت و دین حق بودند، اما به دلایلی بر آن دست نیافتند، ولی بر اساس باورهای فطری و عقلی و یا دینی که داشتند،مؤمن بودند و انسان های درستکار بودند،مورد عفو الهی اند.
در قرآن هم خداوند می فرماید: ما از هر کس بیش از اندازه وسع و توانش تکلیف نمی خواهیم(12)، پس محاسبه اعمال آنان، و بهشتي بودن يا نبودن و رتبه آنها در بهشت بر پایه عدل خداوندى به نسبت توانشان و ميزان مطابقت اعمال و كردار آنها با امور وجدانی و فطری و عقلانی بشری و علم و باورهاي ديني آن ها صورت می گیرد.
این افراد اگر بر اساس آموزه های دینی یا فرهنگی شان و حتی بر اساس وجدانیات انسانی رعایت حجاب را هرچند در محدوده ای کم تر از اسلام رعایت کنند و همچنین به سایر آموزه های دینی و عقلانی که درک می کنند پایبند باشد مشمول رحمت الهی خواهند بود، اما اگر در همین موارد و دستورات برخلاف آموزه های دینی و عقلانی خود عمل کنند بواسطه همین خطا گنهاکار محسوب می شوند و تاوان آن را خواهند دید هرچند در مورد اصل ایمانشان مورد توبیخ نباشند و در نهایت جایگاه اخروی آنان در نتیجه اعمال ایشان و بواسطه محاسبه الهی رقم می خورد.
پینوشتها:
1 . احزاب(33) آیه 32.
2.امام خمینی(ره) ، تحریر الوسیله ،ج2، کتاب النکاح، فروع متعلقه به نظر ،مسئله 29 ؛ آیت الله فاضل لنکرانی (ره)، جامع المسائل ،ج1، ص 252.
3. مجله پیام زن، ش 19، ص 69 - 71؛ ش 20، ص 80 - 83.
4. ویل دورانت، تاریخ و تمدن، انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1378 ش ج 4، عصر ایمان .
5. کتاب مقدّس، عهد قدیم. ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی ، سفر نشید الاناشید، باب 5.
6. همان، سفر تکوین، باب 24.
7. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
8. تاریخ تمدن، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
9. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح ، نشر نگارش تهران، 1379 ش، ص 286.
10. عصر (103) آيه 3.
11. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، نشر صدرا، تهران 1374 ش، ج 1، ص 320 به بعد.
12. بقره (2) آیه 282.