●●● بــــا بــــا ...●●●

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
●●● بــــا بــــا ...●●●

[="Black"]عـکـس هـا یی کـه مـشـاهـده مـی کـنـیـد تـصـاو یـر شـهـیــد مـحـمـد مــهــدی کـازرو نـی قـبــل و بـعـد از شــهــاد ت

ایـشـا ن د ر کـنــا ر د وقـلـو هـا یـش ( بــشــیــر و نــذ یــــر) مـی بــاشــــد .




به نقل از افسران[/]

مدیونتیم ...

سالی گذشت ، باز نیامد وعید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد

امروز هم نیامد و غم خانه را گرفت
امروز هم دو مرتبه باران شدید شد

مادر کنار سفره کمی بغض کرد و گفت
امسال هم بدون تو سالی جدید شد

ده سال تیر و آذر و اسفند و... خون دل
تا فاو و فکه رفت ولی ناامید شد

ده سال گریه های مرا دید وگریه کرد
اما به من نگفت چرا ناپدید شد

ده سال رنگ پنجره های اتاق من
هم رنگ چشم های سیاه سعید شد

بعد از گذشت این همه دلواپسی و رنج
مادر نگفته بود که بابا ، شهید شد

:Sham:برای شادی روح این شهید و همه شهدای اسلام اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم:Sham: