جمع بندی چطور میگیم حیوان روح نداره؟

تب‌های اولیه

87 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطور میگیم حیوان روح نداره؟

حیوان هم نفس میکشد..سیستم ایمنی دارد که با میکرب ها مبارزه میکنه..
اگه چنتا ضربه ای به سرش بزنی میوفته زمین و میمیره
چه چیزی این حیوان رو زنده نگه داشته بود تا اون لحظه که دیگه هرکاری کنیم زنده نمیشه؟
( در انسان میگیم که روحش از بدن خارج میشه)

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صادق

ابوالفضل;389178 نوشت:
حیوان هم نفس میکشد..سیستم ایمنی دارد که با میکرب ها مبارزه میکنه..
اگه چنتا ضربه ای به سرش بزنی میوفته زمین و میمیره
چه چیزی این حیوان رو زنده نگه داشته بود تا اون لحظه که دیگه هرکاری کنیم زنده نمیشه؟
( در انسان میگیم که روحش از بدن خارج میشه)

پاسخ:
با سلام و آرزوی توفیق برای شما .
در ابتدا باید اشاره شود که آن حیوان را روح او نگاه داشته بوده است ودر پی ضربه شرایطی در آن بوجود آمده که روح او درآن اثر نتواند . در تبیین مسله باید گفت :
باید اذعان داشت كه روح بر موجودی اطلاق می‏شود كه علاوه برداشتن حیات، دارای شعور و اراده باشد. بر این اساس، بر موجودات فاقد شعور روح اطلاق نمی‏گردد. این مطلب را می‏توانیم با آنچه از عرف می‏فهمیم نیز تایید كنیم. ما روح را در موردی به كار می‏بریم كه منشا حیات و شعور باشد. بنابراین، اگر كسی بگوید معنای روح یعنی مخلوقات شعورمندی كه از سنخ مادیات نیستند، گزاف نگفته است. (1)فلاسفه نفس را به سه قسم: نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم کرده و گفته اند: از ویژگی های نفس نباتی، تغذیه و رشد و تولید مثل است. هر گیاهی در ابتدا از گیاه دیگری به وجود می آید (تولد) و سپس رشد و نمو می کند و سرانجام منشأ تولید گیاهان هم نوع خود می گردد.
ویژگی نفس حیوانی ادراک جزئیات و حرکت ارادی است. ویژگی نفس انسانی نیز دارا بودن دوقوه عاقله و عامله است.(2)
ثانیا، حیوانات دارای شعور و اراده‏اند چنین شعور و اراده‏ای همان اعمال غریزی آنان است. مطالعه در برخی از حالات و اعمال حیوانات نشان می‏دهد، برخی از حیوانات اراده و شعوری برتر از آن چه در غریزه‏شان وجود دارد، برخوردارند . دارا بودن همین شعور و اراده در حیوانات می‏تواند مستمسك داشتن روح برای این دسته از حیوانات باشد گرچه اگر حیوانات دارای روح باشند به یقین روح آنان با روح انسان از یك سنخ نبوده و نیست. (3)
ثالثا، بر اساس دلیل‏های متقن فلسفی و عقلی با توجه به شعور و اراده، روح مجرد و غیر مادی است. در واقع به دلیل فعالیت‏های خاص روح نمی‏توان آن را موجودی مادی قلمداد كرد. (4)
رابعا، تمام عوالم هستی مخلوق خداوند و از این رو به ذات حق منتسب اند; ولی در قرآن از انتساب روح انسانی به روح خدا به طور ویژه سخن رفته است.(5) پس به فرض روح داشتن حیوانات روح آنها در حد روح انسان که می تواند مدرک کلیات باشد ومانند آن نیست چه این که انواع نفوس نباتی و حیوانی و انسانی از حیث درجات کمال وجودی در یک مرتبه قرار ندارند، مثلاً بین خزه و درخت نخل از حیث مرتبه وجودی، تفاوت فراوانی هست، از همین رو درخت نخل منشأ آثار وجودی بیشتر و متنوع تری می گردد.
در حیوانات بین کرمی که تنها قوه لامسه دارد، با حیواناتی که دارای تمام قوای حیوانی در حدّ کامل تر می باشند، اختلاف شدیدی وجود دارد.
بنابراین حیوانات نیز دارای نفس و روح هستند. روح و نفس حیوانی دارای قوایی هستند که به دو دسته کلّی تقسیم می شود: قوای محرکه یا تحریکی، قوای مدرکه یا ادراکی.
قوای تحریکی و ادراکی نیز دارای تقسیمات فرعی دیگری هستند. (6)
پی‏نوشت­ها:
1. ر. ك:مصباح یزدی، معارف قرآن، محمدتقی نشر موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی قم 1387 ش، ج 1، ص 355- 356.
2. ملا صدرا اسفار اربعه، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت بی تا ج 8، ص 257.
3.. محمدشجاعی، معاد یا بازگشت‏به سوی خدا، نشر امیر کبیر تهران 1367 ج 1، ص 52- 64.
4. همان، ص 178- 192.
5. حجر (15): 29.
6. محمد باقر شریعتی، معاد در نگاه عقل و دین، نشر بوستان کتاب قم 1375 ش ص 375ـ 374 .

ابوالفضل;389178 نوشت:
حیوان هم نفس میکشد..سیستم ایمنی دارد که با میکرب ها مبارزه میکنه..
اگه چنتا ضربه ای به سرش بزنی میوفته زمین و میمیره
چه چیزی این حیوان رو زنده نگه داشته بود تا اون لحظه که دیگه هرکاری کنیم زنده نمیشه؟
( در انسان میگیم که روحش از بدن خارج میشه)

پاسخ :
با سلام وتقدیر از ذهن جست و جو گر شما .
در ابتدا باید گفت :
فلاسفه نفس را به سه قسم: نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم کرده و گفته اند: از ویژگی های نفس نباتی، تغذیه و رشد و تولید مثل است. هر گیاهی در ابتدا از گیاه دیگری به وجود می آید (تولد) و سپس رشد و نمو می کند و سرانجام منشأ تولید گیاهان هم نوع خود می گردد.
ویژگی نفس حیوانی ادراک جزئیات و حرکت ارادی است. ویژگی نفس انسانی نیز دارا بودن دوقوه عاقله و عامله است.
قوّه عاقله مُدْرِک کلیات و قوة عامله عضلات را بر اساس رأی صادر شده از عقل عملی، به حرکت در می آورد.
انواع نفوس نباتی و حیوانی و انسانی از حیث درجات کمال وجودی در یک مرتبه قرار ندارند، مثلاً بین خزه و درخت نخل از حیث مرتبه وجودی، تفاوت فراوانی هست، از همین رو درخت نخل منشأ آثار وجودی بیشتر و متنوع تری می گردد.
در حیوانات بین کرمی که تنها قوه لامسه دارد، با حیواناتی که دارای تمام قوای حیوانی در حدّ کامل تر می باشند، اختلاف شدیدی وجود دارد.
بنابراین حیوانات نیز دارای نفس و روح هستند. روح و نفس حیوانی دارای قوایی هستند که به دو دسته کلّی تقسیم می شود: قوای محرکه یا تحریکی، قوای مدرکه یا ادراکی.
قوای تحریکی و ادراکی نیز دارای تقسیمات فرعی دیگری هستند.
گروهی از حکما بر این باورند که نفس حیوانی جز مجموع این قوا نیست، ولی جمعی دیگر معتقدند که حقیقت نفس حیوانی، قوّه وهْمیه است و سایر قوا در خدمت آن می باشند.(1)
مرحوم علامه طباطبایی می فرماید که حیوانات همانند انسان دارای افکار و اندیشه های فردی و اجتماعی وعاطفه و احساسات هستند. دشمنی و دوستی را می فهمند. ملاک تکلیف و مسئولیت یعنی قوّهء انتخاب , و قدرت اختیار در حیوانات امری قطعی است، اگر چه از میزان و حدود آن اطلاع دقیقی نداریم .
آن مفسر کبیر در تفسیرالمیزان می فرماید:
"مطالعه و دقت در مراحل زندگی حیوانات این حقیقت را روشن می کند که آن ها هم مانند انسان ها دارای افکار و اندیشه های فردی و اجتماعی هستند .در راستای تأمین نیازمندهای خود با آگاهی لازم اقدام می نمایند . همین آگاهی است که آن ها را به جلب منفعت و دفع ضرر راهنمایی می سازد.
دانشمندانی که درباره زندگی حیوانات تحقیق کرده اند, آثار بسیار شگفتی از زندگی اجتماعی در آن ها کشف کرده اند. کارهای حیوانات بر همین تفکرات استوار است .آن ها را به بعضی از امور بر می انگیزاند و از یک سلسله کارها باز می دارد. گویی اعمال نیک و بد را می فهمند. می بینیم که حیوانات عاطفه دارند و دشمنی و دوستی را می فهمند . این موضوع در اعتقاد به حسن و قبح مؤثر است. بذل عواطف در حیات أخروی انسان نیز اثر دارد و ملاک حساب و کتاب به شمار می رود . این گونه امور حشر حیوان را روشن و منطقی می سازد. ظلم وعدالت و زشتی و خوبی در حیوان، برخاسته از فطرت طبیعی و آیین تکوین الهی است. بنابراین اگر عمیقاً مطالعه شود، انسان می فهمد حیوانات نیز به گونة ضعیف از نعمت اختیار بهره مند می باشند .در بسیاری از حیوانات علائم تردید را مشاهد می کنیم".(2)
نتیجة بحث؛ حیوانات همانند انسان دارای روح هستند که از ویژگی های آن، قوة درک و شعور، قدرت انتخاب و اختیار و احساسات و عواطف است.بنابراین هنگام مرگ روح آنها نیز مانند انسان از بدن جدا خواهد شد ( تعبیر بهتر و صحیح تر آن قطع تعلق روح از بدن می باشد ) در نتیجه آن حیوانات را سر پا نگاه داشته روح اوست وبه هنگام مرگ نیز در پی زحاق روح او می میرد .
پی نوشت ها:
1. شرح اسفار اربعه، استاد مصباح، ج 8، ص 257.
2. محمد باقر شریعتی، معاد در نگاه عقل و دین، ص 375ـ 374 .

ابوالفضل;389178 نوشت:
حیوان هم نفس میکشد..سیستم ایمنی دارد که با میکرب ها مبارزه میکنه..
اگه چنتا ضربه ای به سرش بزنی میوفته زمین و میمیره
چه چیزی این حیوان رو زنده نگه داشته بود تا اون لحظه که دیگه هرکاری کنیم زنده نمیشه؟
( در انسان میگیم که روحش از بدن خارج میشه)

سلام
بله حیوانات هم روح دارند
موفق باشید

ایا شواهدی در دست هست که بدانیم روح حیوان بعد مرگش چی بر سرش میاد؟

ابوالفضل;395998 نوشت:
ایا شواهدی در دست هست که بدانیم روح حیوان بعد مرگش چی بر سرش میاد؟

سلام
روح حیوان هم دارای تجرد برزخی است و به عالم برزخ می رود
والله الموفق

حامد;396072 نوشت:
سلام
روح حیوان هم دارای تجرد برزخی است و به عالم برزخ می رود
والله الموفق

سلام

ایا گیاهان هم روح دارند ؟

بی نظیر;396175 نوشت:
سلام

ایا گیاهان هم روح دارند ؟


سلام
بله روح دارند ولی فلاسفه معتقدند روح گیاه تجرد برزخی ندارد لذا بعد مرگ از بین میرود
ولی این مساله جای تحقیق بیشتر دارد
والله الموفق

حامد;396179 نوشت:
سلام
بله روح دارند ولی فلاسفه معتقدند روح گیاه تجرد برزخی ندارد لذا بعد مرگ از بین میرود
ولی این مساله جای تحقیق بیشتر دارد
والله الموفق

سلام

به نظر حقیر طبق ایه قران که می گه هر جنبده ای در اسمانها و زمین در قیامت محشور می شه
گیاهان هم روح دارند و روحشون هم از بین نمی ره
چون باید دوباره محشور بشن
درسته ؟

بی نظیر;396183 نوشت:
به نظر حقیر طبق ایه قران که می گه هر جنبده ای در اسمانها و زمین در قیامت محشور می شه
گیاهان هم روح دارند و روحشون هم از بین نمی ره
چون باید دوباره محشور بشن
درسته ؟

سلام
کجا گفته ؟
والله الموفق

سلام
طبق ایه زیر

وما من دابه في الارض ولا طاير يطير بجناحيه الا امم امثالكم ما فرطنا في الكتاب من شيء ثم الي ربهم يحشرون

هر جنبده ای که در زمین حرکت کند و یا در اسمان پرواز کند امتی مثل ما هستند و
بسوی پروردگارشان محشور می شوند

گیاه هم یک جنبنده هست که در روی زمین و بطور عمودی حرکت می کند

پس شامل محشور شدن می شود

بی نظیر;396249 نوشت:
سلام
طبق ایه زیر

وما من دابه في الارض ولا طاير يطير بجناحيه الا امم امثالكم ما فرطنا في الكتاب من شيء ثم الي ربهم يحشرون

هر جنبده ای که در زمین حرکت کند و یا در اسمان پرواز کند امتی مثل ما هستند و
بسوی پروردگارشان محشور می شوند

گیاه هم یک جنبنده هست که بین اسمان و زمین و بطور عمودی حرکت می کند

پس شامل محشور شدن می شود


سلام
دابه یعنی چیز زنده ای که روی زمین راه میرود لذا دراستعمال عربی گیاهان دابه محسوب نمی شوند
رشد عمودی آنها هم راه رفتن نیست
فکر میکنم اگر قرار باشد هر نوع جنبندگی موجود را دابه کند دریا با این همه جنبشش اولی تر است
آیا دریا روح مجرد دارد ؟
والله الموفق

حامد;396277 نوشت:
سلام
دابه یعنی چیز زنده ای که روی زمین راه میرود لذا دراستعمال عربی گیاهان دابه محسوب نمی شوند
رشد عمودی آنها هم راه رفتن نیست
فکر میکنم اگر قرار باشد هر نوع جنبندگی موجود را دابه کند دریا با این همه جنبشش اولی تر است
آیا دریا روح مجرد دارد ؟
والله الموفق

اولا دریا زنده نیست

خودتون گفتین هرموجود زنده ای که روی زمین راه برود
گیه هم زنده است هم حس د اره هم درک می کنه
همه خصوصیات زنده بودن و داره و جنبنده هم که هست

البته اگر توی زبان عرب دابه شامل گیاه نمیشه حرف شما درسته

اما دابه شامل میکربها یا ویروسها می شود یا نه ؟
چون انها هم زنده اند هم روی زمین راه می روند در ضمن در ااسمان هم هستند

و اگر می شود ایا میکربها و و یررسها روح دارند و به برزخ می روند یا در اخرت محشور می شوند ؟

با تشکر

سلام.

حامد;396072 نوشت:
سلام
روح حیوان هم دارای تجرد برزخی است و به عالم برزخ می رود
والله الموفق

فقط برزخ؟ و آخرت نه؟

حامد;396179 نوشت:
سلام
بله روح دارند ولی فلاسفه معتقدند روح گیاه تجرد برزخی ندارد لذا بعد مرگ از بین میرود
ولی این مساله جای تحقیق بیشتر دارد
والله الموفق

سلام علیکم

آيا گياهان روح دارند و محشور مي‌شوند؟

پاسخ :

در باب حشر گياهان، جمادات و نباتات دو نظريه است عده‌اي معتقدند كه گياهان جمادات و نباتات هم حشر دارند و براي تأييد مدعايشان به چند آيه از قرآن استشهاد نموده‌اند. البته در اينكه همه موجودات عالم هستي داراي درك و شعور و ادراك هستند و به تسبيح و ذكر پروردگار مشغول مي‌باشند جاي ترديد نيست. «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»[1]آنچه در آسمانها و بين آنچه در زمين است همواره تسبيح خدا مي‌گويند. ما مي‌پنداريم كه گياهان، جمادات و نباتات از شعور و ادراك خالي هستند و حال آنكه چنين نيست و حقيقت آن است كه آنها هم داراي شعور و ادراك مي‌باشند و چنانكه اين آيه شريفه مي‌فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ»[2] و هر موجودي تسبيح و حمد او مي‌گويد ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد.
آياتي كه مورد استدلال قرار گرفته است از آن جمله اين آيات است «أَولَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى»[3] آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز به حق و براي زمان معيني نيافريده است؟
و آيه ديگر كه مي‌فرمايد: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطلاً»[4] ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنها است بيهوده نيافريديم؛ اين آيات فرقي بين موجودات زنده و موجودات غيرزنده نمي‌گذارد و براي همه آنها به طور عموم، معاد و حشر در نظر مي گيرد و مي‌فرمايد كه حشر اختصاص به انسانها و جنيان ندارد بلكه فرشتگان، حيوانات، نباتات و جمادات نيز حشر دارند، به طور كلي مي‌توان گفت هرچه زميني و يا آسماني يا موجود بين آن دو شمرده مي‌شود داراي حشر خواهند بود.
اندیشه قم

سلام.
خواهرم، سرکار بی نظیر

بی نظیر;396183 نوشت:
گیاهان هم روح دارند و روحشون هم از بین نمی ره

بی نظیر;396301 نوشت:
ایا میکربها و و یررسها روح دارند و به برزخ می روند یا در اخرت محشور می شوند ؟

ابزار روح در موجوداتِ دارای شعور و اراده ، مغز می‌باشد.

موجودات بدون مغز، روح ندارند.

مانند گیاهان، تک سلولی‌ها، آمیب‌ها، میکروب‌ها و ویروس‌ها.

بی نظیر;396301 نوشت:
اولا دریا زنده نیست

خودتون گفتین هرموجود زنده ای که روی زمین راه برود
گیه هم زنده است هم حس د اره هم درک می کنه
همه خصوصیات زنده بودن و داره و جنبنده هم که هست

البته اگر توی زبان عرب دابه شامل گیاه نمیشه حرف شما درسته

اما دابه شامل میکربها یا ویروسها می شود یا نه ؟
چون انها هم زنده اند هم روی زمین راه می روند در ضمن در ااسمان هم هستند

و اگر می شود ایا میکربها و و یررسها روح دارند و به برزخ می روند یا در اخرت محشور می شوند ؟

با تشکر


سلام
دابه شامل گیاهان نمیشه چون معیار حرکت در او نیست هرچند زنده است و ظاهرا حس هم دارد ضمن اینکه در عربی به گیاه دابه گفته نمیشه
از طرفی بزرگ و کوچک بودن دابه هم مطرح نیست بلکه: زنده بودن و حرکت کردن معیاره لذا چه بسا شامل میکربها هم بشه

حاج سید مهندس دکتر;396316 نوشت:
فقط برزخ؟ و آخرت نه؟

سلام
از نظر ما مرگ برابر قیام قیامت موجود است و اوج گیری حیوانات تا تجرد برزخی است

.امین.;396362 نوشت:
در باب حشر گياهان، جمادات و نباتات دو نظريه است عده‌اي معتقدند كه گياهان جمادات و نباتات هم حشر دارند و براي تأييد مدعايشان به چند آيه از قرآن استشهاد نموده‌اند. البته در اينكه همه موجودات عالم هستي داراي درك و شعور و ادراك هستند و به تسبيح و ذكر پروردگار مشغول مي‌باشند جاي ترديد نيست. «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»[1]آنچه در آسمانها و بين آنچه در زمين است همواره تسبيح خدا مي‌گويند. ما مي‌پنداريم كه گياهان، جمادات و نباتات از شعور و ادراك خالي هستند و حال آنكه چنين نيست و حقيقت آن است كه آنها هم داراي شعور و ادراك مي‌باشند و چنانكه اين آيه شريفه مي‌فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ»[2] و هر موجودي تسبيح و حمد او مي‌گويد ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد.
آياتي كه مورد استدلال قرار گرفته است از آن جمله اين آيات است «أَولَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى»[3] آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز به حق و براي زمان معيني نيافريده است؟
و آيه ديگر كه مي‌فرمايد: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطلاً»[4] ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنها است بيهوده نيافريديم؛ اين آيات فرقي بين موجودات زنده و موجودات غيرزنده نمي‌گذارد و براي همه آنها به طور عموم، معاد و حشر در نظر مي گيرد و مي‌فرمايد كه حشر اختصاص به انسانها و جنيان ندارد بلكه فرشتگان، حيوانات، نباتات و جمادات نيز حشر دارند، به طور كلي مي‌توان گفت هرچه زميني و يا آسماني يا موجود بين آن دو شمرده مي‌شود داراي حشر خواهند بود.

سلام
دلالت آیات بر این مطلب تام نیست مثلا آیه می فرماید ما باطل خلق نکردیم این چه ربطی به روح داشتن دارد ؟ آیا برای اینکه چیزی باطل نباشد باید حتما روح مجرد داشته باشد ؟ یا می آسمان و زمین و ما بینهما باطل خلق نشده آیا این ایه بر سنگ روی زمین کنار خانه ما هم دلالت داره ؟
والله الموفق

.امین.;396362 نوشت:
در باب حشر گياهان، جمادات و نباتات دو نظريه است عده‌اي معتقدند كه گياهان جمادات و نباتات هم حشر دارند و براي تأييد مدعايشان به چند آيه از قرآن استشهاد نموده‌اند. البته در اينكه همه موجودات عالم هستي داراي درك و شعور و ادراك هستند و به تسبيح و ذكر پروردگار مشغول مي‌باشند جاي ترديد نيست. «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»[1]آنچه در آسمانها و بين آنچه در زمين است همواره تسبيح خدا مي‌گويند. ما مي‌پنداريم كه گياهان، جمادات و نباتات از شعور و ادراك خالي هستند و حال آنكه چنين نيست و حقيقت آن است كه آنها هم داراي شعور و ادراك مي‌باشند و چنانكه اين آيه شريفه مي‌فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ»[2] و هر موجودي تسبيح و حمد او مي‌گويد ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد.
آياتي كه مورد استدلال قرار گرفته است از آن جمله اين آيات است «أَولَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى»[3] آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز به حق و براي زمان معيني نيافريده است؟
و آيه ديگر كه مي‌فرمايد: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطلاً»[4] ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنها است بيهوده نيافريديم؛ اين آيات فرقي بين موجودات زنده و موجودات غيرزنده نمي‌گذارد و براي همه آنها به طور عموم، معاد و حشر در نظر مي گيرد و مي‌فرمايد كه حشر اختصاص به انسانها و جنيان ندارد بلكه فرشتگان، حيوانات، نباتات و جمادات نيز حشر دارند، به طور كلي مي‌توان گفت هرچه زميني و يا آسماني يا موجود بين آن دو شمرده مي‌شود داراي حشر خواهند بود.
اندیشه قم

سلام

اگر برای همه جهان هستی حشر در نظر بگیریم باید معنی حشر مشخص شود

جناب حامد می گن حشر به معنی تکامل موجودات از مرحله پایین تر به بالاتر است
ولی به نظر من حشر یعنی جمع شدن همه در یک جا یا یک محل می باشد

نظر شما چیست ؟

حاج سید مهندس دکتر;396368 نوشت:
ابزار روح در موجوداتِ دارای شعور و اراده ، مغز می‌باشد.

موجودات بدون مغز، روح ندارند.

مانند گیاهان، تک سلولی‌ها، آمیب‌ها، میکروب‌ها و ویروس‌ها.

سلام

پس از نظر شما همه حیوانات از این جهت که مغز دارند دارای روح هستند

به نظر شما روح همان مغز نیست ؟

حامد;396515 نوشت:
از طرفی بزرگ و کوچک بودن دابه هم مطرح نیست بلکه: زنده بودن و حرکت کردن معیاره لذا چه بسا شامل میکربها هم بشه

سلام

پس اگر میکروبها حشر داشته باشند پس باید دارای روح هم باشند ؟
جناب دکتر می گه موجودات بدون مغز روح ندارند
این چطوری جور در میاد ؟

حامد;396515 نوشت:
سلام
از نظر ما مرگ برابر قیام قیامت موجود است و اوج گیری حیوانات تا تجرد برزخی است

ایا معنی این جملتون این هست که حیوانات بهشت و جهنم و قیامت ندارند ؟

با تشکر

سلام.
خواهرم، سرکار بی نظیر

بی نظیر;396531 نوشت:
سلام

پس از نظر شما همه حیوانات از این جهت که مغز دارند دارای روح هستند

به نظر شما روح همان مغز نیست ؟

مغز ابزاری است برای تعلق روح به بدن.

بی نظیر;396539 نوشت:
سلام

پس اگر میکروبها حشر داشته باشند پس باید دارای روح هم باشند ؟
جناب دکتر می گه موجودات بدون مغز روح ندارند
این چطوری جور در میاد ؟


سلام
در هر موجودی طریقه ارتباط نفس با بدنش متناسب با ساختار وجودی اوست لذا لازم نیست در همه جانداران دنبال مغز بگردیم


بی نظیر;396539 نوشت:
ایا معنی این جملتون این هست که حیوانات بهشت و جهنم و قیامت ندارند ؟

با تشکر


بنابر نظریه مورد قبول ما که معاد جسمانی نیست مرگ حیوان و بقای او با روح مجرد به تجرد برزخی همان قیامت اوست
والله الموفق

حاج سید مهندس دکتر;396541 نوشت:
مغز ابزاری است برای تعلق روح به بدن.

سلام

این سوال و برای این پرسیدم که مدتی پیش درباره روح تحقیق می کردم
عده ای معتقدند که چیزی به اسم روح برای انسان وجود ندارد و
دلیلشان هم قرانی است زیرا در قران چیزی به نام روح برای انسان قائل نیست
و فقط نفس برای انسان قائل هست
و روح را چیزی تخیلی برگرفته از فیلمهای هالیوودی می دانند
البته حقیر هم با نظر این عده موافقم و فکر می کنم روح همان مغز است

موفق باشید

حامد;396640 نوشت:
سلام
در هر موجودی طریقه ارتباط نفس با بدنش متناسب با ساختار وجودی اوست لذا لازم نیست در همه جانداران دنبال مغز بگردیم

سلام

صحبت از روح بود ولی شما از نفس صحبت کردید
در فرهنگ قرانی روح با نفس متفاوت است و منظور من از سوال روح بود و نه نفس

حامد;396640 نوشت:
بنابر نظریه مورد قبول ما که معاد جسمانی نیست مرگ حیوان و بقای او با روح مجرد به تجرد برزخی همان قیامت اوست

در ایه مربوطه صحبت از حشر کرده است حشر یعنی جمع شدن در یکجا
حال اگر با مرگ حیوان روح او در تجرد برزخی باقی می ماند پس حشر در اینجا به چه معناست ؟

با تشکر

بی نظیر;396762 نوشت:
صحبت از روح بود ولی شما از نفس صحبت کردید
در فرهنگ قرانی روح با نفس متفاوت است و منظور من از سوال روح بود و نه نفس

سلام
یکیه نامگذاری متفاوت به جهت کارکرد متفاوته یا شوون متفاوت


بی نظیر;396762 نوشت:
در ایه مربوطه صحبت از حشر کرده است حشر یعنی جمع شدن در یکجا
حال اگر با مرگ حیوان روح او در تجرد برزخی باقی می ماند پس حشر در اینجا به چه معناست ؟

در یک نگاه کل هستی محشره
چون این ارتقاء وجودی مستمره در تمام مراتب وجود
والله الموفق

سلام.
خواهرم، سرکار بی نظیر

بی نظیر;396757 نوشت:
سلام

این سوال و برای این پرسیدم که مدتی پیش درباره روح تحقیق می کردم
عده ای معتقدند که چیزی به اسم روح برای انسان وجود ندارد و
دلیلشان هم قرانی است زیرا در قران چیزی به نام روح برای انسان قائل نیست
و فقط نفس برای انسان قائل هست
و روح را چیزی تخیلی برگرفته از فیلمهای هالیوودی می دانند
البته حقیر هم با نظر این عده موافقم و فکر می کنم روح همان مغز است

موفق باشید

صرفنظر از مصادیقی که در قرآن روح بر آنان اطلاق شده، منظور از روح انسانی همان نفس است. فرقی نمیکند.
روح یا نفس، ماده نیست. موجودی مجرد است که تنها از طریق ابزار مغز میتواند با این دنیای مادی تعامل داشته باشد.
مغز عملکرد مادی مشخصی دارد. اما نوعی از عملکرد آن با نوع ماده قابل توصیف نیست.

سلام.
برادرم، جناب حامد

حامد;396640 نوشت:
در هر موجودی طریقه ارتباط نفس با بدنش متناسب با ساختار وجودی اوست لذا لازم نیست در همه جانداران دنبال مغز بگردیم

موجود با شعور و بی اراده، نه مغز دارد نه روح. مانند الکترون،سلول، گیاه و ...
موجود با شعور و با اراده، هم مغز دارد و هم روح. مانند کرم خاکی با ساده ترین نوع مغز و مانند انسان با پیچیده ترین نوع مغز.

تنها ابزار روح در این دنیای مادی مغز است. بدون مغز اراده در کنار شعور قرار نمیگیرد.

حامد;396783 نوشت:
یکیه نامگذاری متفاوت به جهت کارکرد متفاوته یا شوون متفاوت

سلام

حقیقتا من تا حالا ندیدم که نفس و با روح یکی بگیرند

طبق تعریف

نفس جوهری است که ذاتاً مجرد است، ولی در عمل مادی می باشد، یعنی هر چند از جنس ماده نیست، ولی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد، مانند دانش هایی که انسان ها کسب می کنند که با استفاده از اندام حسی صورت می پذیرد.

روح ذاتاً و فعلاً مجرد است، یعنی ماده نیست و در کنش ها و فعالیت هایش نیازمند به ابزار مادی نمی باشد.

البته معمولاً نفس و روح به صورت مترادف به کار می روند و توجهی به تفاوت بین این دو نمی شود.

همچنین خداوند در قران همه جا از نفس انسان صحبت کرده است
ولی هنگامی که از روح می خواهد صحبت کند می گوید روح از امر خداوند است و اطلاعات زیادی از ان در اختیار بشر قرار داده نشده است

حاج سید مهندس دکتر;396897 نوشت:
صرفنظر از مصادیقی که در قرآن روح بر آنان اطلاق شده، منظور از روح انسانی همان نفس است. فرقی نمیکند.
روح یا نفس، ماده نیست. موجودی مجرد است که تنها از طریق ابزار مغز میتواند با این دنیای مادی تعامل داشته باشد.
مغز عملکرد مادی مشخصی دارد. اما نوعی از عملکرد آن با نوع ماده قابل توصیف نیست.

سلام نقل قول از خودم

بی نظیر;396953 نوشت:
حقیقتا من تا حالا ندیدم که نفس و با روح یکی بگیرند

طبق تعریف

نفس جوهری است که ذاتاً مجرد است، ولی در عمل مادی می باشد، یعنی هر چند از جنس ماده نیست، ولی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد، مانند دانش هایی که انسان ها کسب می کنند که با استفاده از اندام حسی صورت می پذیرد.
روح ذاتاً و فعلاً مجرد است، یعنی ماده نیست و در کنش ها و فعالیت هایش نیازمند به ابزار مادی نمی باشد.
البته معمولاً نفس و روح به صورت مترادف به کار می روند و توجهی به تفاوت بین این دو نمی شود.

همچنین خداوند در قران همه جا از نفس انسان صحبت کرده است
ولی هنگامی که از روح می خواهد صحبت کند می گوید روح از امر خداوند است و اطلاعات زیادی از ان در اختیار بشر قرار داده نشده است

سلام.
خواهرم، سرکار بی نظیر.

نقل قول از خودتان:

بی نظیر;396955 نوشت:
روح ذاتاً و فعلاً مجرد است، یعنی ماده نیست و در کنش ها و فعالیت هایش نیازمند به ابزار مادی نمی باشد

بی نظیر;396757 نوشت:
و روح را چیزی تخیلی برگرفته از فیلمهای هالیوودی می دانند
البته حقیر هم با نظر این عده موافقم و فکر می کنم روح همان مغز است

نقل قول از خودم: :Gig:

روح از طرف خداوند است و یه چیز فرا مادی و هیچ سازگاری با ماده نداره
جالب اینجاست خداوند یه چیز فرامادی که هیچ سازگاری با ماده نداره کنار ماده قرار داده که و با ماده سازگار کرده
خداوند فرموده:
و مردم از تو در مورد روح سوال می کنند بگو از طرف خداست.
این ایه میگه اصلا بشر نمیتونه روح رو درک کنه و درباره اش نظر بده جز اندکی
به سخنان کسی که روحش از بدنش جدا شده بود گوش میدادم:
می گفت اون وقت که روح از بدنم جدا شد فکرم فوق العاده باز شده بود و تمرکزم زیاد
اون موقع تفکر معنای دیگری داشت وقتی در مورد چیزی فکر میکردم به درونش نفوذ میکردم و اون چیز رو حسش میکردم...

سلام.
برادرم، جناب ابوالفضل

ابوالفضل;396968 نوشت:
به سخنان کسی که روحش از بدنش جدا شده بود گوش میدادم:
می گفت اون وقت که روح از بدنم جدا شد فکرم فوق العاده باز شده بود و تمرکزم زیاد
اون موقع تفکر معنای دیگری داشت وقتی در مورد چیزی فکر میکردم به درونش نفوذ میکردم و اون چیز رو حسش میکردم...

رخدادهائی که در جمله قرمز رنگ هست، کاملاً مادی است و مربوط به روح نیست.
عملکرد روح به مراتب فراتر و غریب‌تر از این موارد است.
ضمناً این حالات خروج روح از بدن نیست. چون روح اصلاً داخل بدن نیست که بخواهد خارج شود. بلکه صرفاً تغییری کاملاً مادی در میدان مغناطیسی بدن است.

حاج سید مهندس دکتر;396976 نوشت:
سلام.
برادرم، جناب ابوالفضل

رخدادهائی که در جمله قرمز رنگ هست، کاملاً مادی است و مربوط به روح نیست.
عملکرد روح به مراتب فراتر و غریب‌تر از این موارد است.
ضمناً این حالات خروج روح از بدن نیست. چون روح اصلاً داخل بدن نیست که بخواهد خارج شود. بلکه صرفاً تغییری کاملاً مادی در میدان مغناطیسی بدن است.

[=arial]با عرض سلام

آیا نبودن روح در داخل بدن با این آیات هم سازگاری دارد؟

[=arial]اذا بلغت الحلقوم [=arial]ویا [=arial] إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ [=arial]و [=arial]والتفت الساق بالساق

حامد;396515 نوشت:

سلام
از نظر ما مرگ برابر قیام قیامت موجود است و اوج گیری حیوانات تا تجرد برزخی است

[=arial]سلام علیکم

علامه محمد حسین تهرانی در کتاب معاد شناسی چنین میفرمایند:

و ما يك‌ رسالۀ جداگانه‌ در اين‌ باب‌ تأليف‌ كرده‌ايم‌، كه‌ در آن‌ حشر جميع‌ موجودات‌ عالم‌ تكوين‌ حتّي‌ جمادات‌ و نباتات‌ را بسوي‌ خانۀ آخرت‌، و حشر همه‌ را بسوي‌ خداوند تعالي‌، با بيانات‌ واضحه‌ و قواعد صحيحۀ برهانيّه‌ اثبات‌ كرده‌ و مبرهن‌ ساخته‌ايم‌.

مبناي‌ آن‌ «رسالۀ حَشْر » بر اينست‌ كه‌: تعطيل‌ در عالم‌ طبيعت‌ نيست‌، و در ميان‌ عالم‌ خلقت‌، ساكني‌ وجود ندارد، پس‌ جميع‌ موجودات‌ روبسوي‌ غايت‌ و مقصد مطلوب‌ بوده‌ و در حركت‌ هستند، الاّ آنكه‌ حشر هر چيزي‌ بسوي‌ آن‌ چيزيست‌ كه‌ مناسب‌ و مجانس‌ با اوست‌.

...... و امّا بيان‌ تفصيلي‌ آن‌، هم‌ قدري‌ مشكل‌ و فهمش‌ براي‌ عامّۀ مردم‌ سنگين‌ است‌ و هم‌ چون‌ توأم‌ با اصطلاحات‌ فلسفي‌ است‌، لذا ما آن‌ مطالب‌ را در قالب‌ ساده‌ و به‌ زبان‌ ساده‌ با اصطلاحات‌ قرآن‌ مجيد و روايات‌، درآورده‌ و براي‌ خوانندگان‌ محترم‌ به‌ سبك‌ ديگري‌ بدين‌ قسم‌ معروض‌ ميداريم‌ كه‌:

حشر و معاد براي‌ جميع‌ موجودات‌ هست‌ حتّي‌ براي‌ جمادات‌ و براي‌ مادّه‌ و هَيولاي‌ اوّليّه‌، تا برسيم‌ به‌ عقول‌ مُفارقه‌ و ارواح‌ عالم‌ عِلّيّين‌ و فرشتگان‌ مقدّس‌ و روح‌ اعظم‌، و براي‌ فرشتگان‌ جزئيّه‌ و نفوس‌ انسان‌ و شياطين‌ و حيوان‌ و نباتات‌.

کتاب معاد شناسی

حامد;396515 نوشت:

سلام
دلالت آیات بر این مطلب تام نیست مثلا آیه می فرماید ما باطل خلق نکردیم این چه ربطی به روح داشتن دارد ؟ آیا برای اینکه چیزی باطل نباشد باید حتما روح مجرد داشته باشد ؟ یا می آسمان و زمین و ما بینهما باطل خلق نشده آیا این ایه بر سنگ روی زمین کنار خانه ما هم دلالت داره ؟
والله الموفق
[=arial]

بحث روح نبود وصحبت از حشر موجودات بود.

اما در مبحثی درباره روح دیدم که همه موجودات حتی اشیاء ، روحی متناسب با خود را دارند

اما اینکه فرمودید آیا این آیه بر سنگ زمین خانه ما هم دلالت دارد ، وقتی طلا و نقره و بتها در قیامت محضور میشوند پس جمادات هم حشر دارند.


بسم الله الرحمن الرحیم

و الذين يكنزون الذهب و الفضه و لا ينفقونها فى سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم (34) سوره توبه

يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما كنزتم لانفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون (35)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد (متوجه باشيد كه ) بسيارى از احبار و رهبان اموال مردم را بباطل مى خورند و از راه خدا جلوگيرى مى كنند و كسانى كه طلا و نقره گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند به عذاب دردناكى بشارتشان ده (34)
(و آن عذاب ) در روزگارى است كه آن دفينه ها را در آتش سرخ كنند و با آن پيشانيها و پهلوها و پشتهايشان را داغ نهند (و بديشان بگويند) اين است همان طلا و نقره اى كه براى خود گنج كرده بوديد اكنون رنج آنرا بخاطر آنكه رويهم انباشته بوديد بچشيد (35)

وَ لاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَیـ'هُمُ اللَهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَـامَةِ وَ لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَـاوَاتِ وَ الاْرْضِ وَ اللَهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ.(4)

«و گمان‌ نبرند كسانی‌ كه‌ از انفاق‌ آنچه‌ را كه‌ خداوند از فضل‌ خود به‌ آنها داده‌ است‌ بخل‌ می‌ورزند كه‌ آن‌ بخل‌ برای‌ آنها خوبی‌ و خیر است‌؛ بلكه‌ برای‌ آنها بدی‌ و شرّ است‌ و به‌ زودی‌ همان‌ اموال‌ مورد بخل‌ را خداوند به‌ صورت‌ طوق‌ و گردن‌ بندی‌ در روز قیامت‌ درمی‌آورد و به‌ گردنشان‌ می‌آویزد. و برای‌ خداست‌ میراث‌ آسمانها و زمین‌، و خداوند به‌ آنچه‌ می‌كنید داناست‌.»


.امین.;396989 نوشت:
سلام علیکم

علامه محمد حسین تهرانی در کتاب معاد شناسی چنین میفرمایند:

و ما يك‌ رسالۀ جداگانه‌ در اين‌ باب‌ تأليف‌ كرده‌ايم‌، كه‌ در آن‌ حشر جميع‌ موجودات‌ عالم‌ تكوين‌ حتّي‌ جمادات‌ و نباتات‌ را بسوي‌ خانۀ آخرت‌، و حشر همه‌ را بسوي‌ خداوند تعالي‌، با بيانات‌ واضحه‌ و قواعد صحيحۀ برهانيّه‌ اثبات‌ كرده‌ و مبرهن‌ ساخته‌ايم‌.

مبناي‌ آن‌ «رسالۀ حَشْر » بر اينست‌ كه‌: تعطيل‌ در عالم‌ طبيعت‌ نيست‌، و در ميان‌ عالم‌ خلقت‌، ساكني‌ وجود ندارد، پس‌ جميع‌ موجودات‌ روبسوي‌ غايت‌ و مقصد مطلوب‌ بوده‌ و در حركت‌ هستند، الاّ آنكه‌ حشر هر چيزي‌ بسوي‌ آن‌ چيزيست‌ كه‌ مناسب‌ و مجانس‌ با اوست‌.

...... و امّا بيان‌ تفصيلي‌ آن‌، هم‌ قدري‌ مشكل‌ و فهمش‌ براي‌ عامّۀ مردم‌ سنگين‌ است‌ و هم‌ چون‌ توأم‌ با اصطلاحات‌ فلسفي‌ است‌، لذا ما آن‌ مطالب‌ را در قالب‌ ساده‌ و به‌ زبان‌ ساده‌ با اصطلاحات‌ قرآن‌ مجيد و روايات‌، درآورده‌ و براي‌ خوانندگان‌ محترم‌ به‌ سبك‌ ديگري‌ بدين‌ قسم‌ معروض‌ ميداريم‌ كه‌:

حشر و معاد براي‌ جميع‌ موجودات‌ هست‌ حتّي‌ براي‌ جمادات‌ و براي‌ مادّه‌ و هَيولاي‌ اوّليّه‌، تا برسيم‌ به‌ عقول‌ مُفارقه‌ و ارواح‌ عالم‌ عِلّيّين‌ و فرشتگان‌ مقدّس‌ و روح‌ اعظم‌، و براي‌ فرشتگان‌ جزئيّه‌ و نفوس‌ انسان‌ و شياطين‌ و حيوان‌ و نباتات‌.

کتاب معاد شناسی


سلام
ما هم به همین مطلب معتقدیم ولی اثبات آن بر مبنای آیات و روایات از صعوبت خالی نیست
از نظر ما
حشر یعنی تکامل و ترقی به مرتبه بالاتر وجودی لذا کل صحنه هستی محشر است و هرچیزی با تعالی به مرتبه بعدی دارد محشور میشود

.امین.;396989 نوشت:
بحث روح نبود وصحبت از حشر موجودات بود.

اما در مبحثی درباره روح دیدم که همه موجودات حتی اشیاء ، روحی متناسب با خود را دارند

اما اینکه فرمودید آیا این آیه بر سنگ زمین خانه ما هم دلالت دارد ، وقتی طلا و نقره و بتها در قیامت محضور میشوند پس جمادات هم حشر دارند.

بسم الله الرحمن الرحیم

و الذين يكنزون الذهب و الفضه و لا ينفقونها فى سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم (34) سوره توبه

يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما كنزتم لانفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون (35)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد (متوجه باشيد كه ) بسيارى از احبار و رهبان اموال مردم را بباطل مى خورند و از راه خدا جلوگيرى مى كنند و كسانى كه طلا و نقره گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند به عذاب دردناكى بشارتشان ده (34)
(و آن عذاب ) در روزگارى است كه آن دفينه ها را در آتش سرخ كنند و با آن پيشانيها و پهلوها و پشتهايشان را داغ نهند (و بديشان بگويند) اين است همان طلا و نقره اى كه براى خود گنج كرده بوديد اكنون رنج آنرا بخاطر آنكه رويهم انباشته بوديد بچشيد (35)

وَ لاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَیـ'هُمُ اللَهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَـامَةِ وَ لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَـاوَاتِ وَ الاْرْضِ وَ اللَهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ.(4)

«و گمان‌ نبرند كسانی‌ كه‌ از انفاق‌ آنچه‌ را كه‌ خداوند از فضل‌ خود به‌ آنها داده‌ است‌ بخل‌ می‌ورزند كه‌ آن‌ بخل‌ برای‌ آنها خوبی‌ و خیر است‌؛ بلكه‌ برای‌ آنها بدی‌ و شرّ است‌ و به‌ زودی‌ همان‌ اموال‌ مورد بخل‌ را خداوند به‌ صورت‌ طوق‌ و گردن‌ بندی‌ در روز قیامت‌ درمی‌آورد و به‌ گردنشان‌ می‌آویزد. و برای‌ خداست‌ میراث‌ آسمانها و زمین‌، و خداوند به‌ آنچه‌ می‌كنید داناست‌.»


بحث تاپیک درباره روح است و نه محشر
و اما حضور معبودان باطل و طلا و نقره انفاق نشده وووو در محشر دلالتی بر اینکه آنها روح دارند نیست مگر برای کسانی که معاد را جسمانی نمی دانند
والله الموفق

حاج سید مهندس دکتر;396960 نوشت:
سلام.
خواهرم، سرکار بی نظیر.

نقل قول از خودتان:
نقل قول نوشته اصلی توسط بی نظیر نمایش پست ها
روح ذاتاً و فعلاً مجرد است، یعنی ماده نیست و در کنش ها و فعالیت هایش نیازمند به ابزار مادی نمی باشد
نقل قول نوشته اصلی توسط بی نظیر نمایش پست ها
و روح را چیزی تخیلی برگرفته از فیلمهای هالیوودی می دانند
البته حقیر هم با نظر این عده موافقم و فکر می کنم روح همان مغز است
نقل قول از خودم:

سلام خدمت شما

حق با شماست
ظاهر دو پست من متناقض به نظر می رسد
ولی انجایی که تعریف روح و گفتم اعتقاد خودم نیست بلکه از تعاریف
علما استفاده کردم و منظورم این بود که حتی کسانی که به روح اعتقاد دارند
روح و با نفس یکی نمی دونند

ولی پستی که نوشته بودم انسان چیزی به عنوان روح ندارد اعتقاد واقعی خودم هست
بلکه معتقدم همه ان چیزی که دیگران اسمش را روح می گذرانند همان مغز است

موفق در پناه حق

حامد;397017 نوشت:
سلام
ما هم به همین مطلب معتقدیم ولی اثبات آن بر مبنای آیات و روایات از صعوبت خالی نیست
از نظر ما حشر یعنی تکامل و ترقی به مرتبه بالاتر وجودی لذا کل صحنه هستی محشر است و هرچیزی با تعالی به مرتبه بعدی دارد محشور میشود

سلام

پس اگر این مطلب صحیح باشه باید برای انسان هم صدق کنه یعنی انسان همینکه می میره
محشور میشه و با این حدیث حضرت علی همهم خوانی دارد که انسان همینکه می میره قیامتش اغاز میشه

پس ایات مربوط به حشر همگانی و نامه اعمال و ... چی میشه ؟

حامد;397017 نوشت:
و اما حضور معبودان باطل و طلا و نقره انفاق نشده وووو در محشر دلالتی بر اینکه آنها روح دارند نیست مگر برای کسانی که معاد را جسمانی نمی دانند

شما که معاد را جسمانی نمی دانید پس باید معتقد به روح برای انها هم باشید
اما در بالا گفتید جمادات روح ندارند
ایا این تناقض نیست ؟

سلام.
خواهرم، سرکار بی نظیر.

بی نظیر;397029 نوشت:
بلکه معتقدم همه ان چیزی که دیگران اسمش را روح می گذرانند همان مغز است

حق با شماست. یکی از نقل قولهایتان تعریفی از روح و نفس بود و نه الزاماً نظر خودتان.
در مورد جمله آبی رنگتان، منظور از روح انسانی غالباً همان نفس است. یعنی یک موجود غیر مادی.
منظور حقیر هم همان است: روح انسانی و از دیدگاه شما همان نفس.

اما سؤالی برایم پیش آمده. ممکنه بگید شما چه پدیده‌هائی رو به مغز نسبت میدید؟ چه کارهائی را حاصل عملکرد مغز (صرفاً) میدونید؟

سلام.
برادرم، جناب امین

.امین.;396977 نوشت:
[=arial]با عرض سلام

آیا نبودن روح در داخل بدن با این آیات هم سازگاری دارد؟

[=arial]اذا بلغت الحلقوم [=arial]ویا [=arial] إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ [=arial]و [=arial]والتفت الساق بالساق

در مورد این آیات، نظر حقیر بر استعاری بودن آنهاست. اینها کنایه است از لحظه مرگ.

هنگامی که سلولهای مغز از بین میروند، ارتباط روح با مغز قطع می‌شود.

هنگامی که ارسال خون و اکسیژن به مغز مختل شود، مغز دستوراتی صادر میکند و اتفاقاتی می‌افتد مانند چسبیدن زبان به سقف دهان و یا از دست دادن قدرت تکلم، و یا لرزش اندامهای بدن، و یا از کار افتادن بعضی حواس مانند لامسه و شنوائی و ...

همه اینها میتوانند مبنائی باشند برای توصیف لحظه مرگ با عباراتی استعاری و کنایی.

بی نظیر;397031 نوشت:
سلام

پس اگر این مطلب صحیح باشه باید برای انسان هم صدق کنه یعنی انسان همینکه می میره
محشور میشه و با این حدیث حضرت علی همهم خوانی دارد که انسان همینکه می میره قیامتش اغاز میشه

پس ایات مربوط به حشر همگانی و نامه اعمال و ... چی میشه ؟


سلام
نامه اعمال چیزی جز عرصه وجودی خود انسان نیست که در یک تمثل برزخی به همان نحوی که در دنیا تحقق یافته با تمام ویژگیها و آثارش مشاهده میشود . زمان این مشاهده به نحو کلی و بعدا تفصیلی در تعالی به مرتبه برزخی و عقلی صورت می گیرد واما یک ویژگی این حشر انسانی آنستکه شاهد حشر سایر موجودات و افراد دیگر هم خواهد بود .


بی نظیر;397031 نوشت:
شما که معاد را جسمانی نمی دانید پس باید معتقد به روح برای انها هم باشید
اما در بالا گفتید جمادات روح ندارند
ایا این تناقض نیست ؟

ما در صدد نقد نظریه طرف بحثمان بودیم و مطالب را بر مبانی ایشان مطرح کردیم
البته جای این نقد به حرف خودمان هم هست که حضور این امور در حشر انسانی میتواند به نحو تمثل مکنونات و مشاهدات خود فرد باشد لذا این امور خارج از دایره وجودی خود فرد نیستند بلکه از حقایق درونی خود فردند که در حشر برایش تمثل می یابند
والله الموفق

بی نظیر;396530 نوشت:
سلام

اگر برای همه جهان هستی حشر در نظر بگیریم باید معنی حشر مشخص شود

جناب حامد می گن حشر به معنی تکامل موجودات از مرحله پایین تر به بالاتر است
ولی به نظر من حشر یعنی جمع شدن همه در یک جا یا یک محل می باشد

نظر شما چیست ؟

سلام

حشر به همین معنایی که میفرمایید هست و منافاتی با تکامل موجودات به مرحله بالاتر نداره

با سلام.
برادرم، جناب حامد

حامد;397040 نوشت:
البته جای این نقد به حرف خودمان هم هست که حضور این امور در حشر انسانی میتواند به نحو تمثل مکنونات و مشاهدات خود فرد باشد لذا این امور خارج از دایره وجودی خود فرد نیستند بلکه از حقایق درونی خود فردند که در حشر برایش تمثل می یابند

اگر ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید و موضوع را باز نمائید. با تشکر.

حامد;396640 نوشت:
بنابر نظریه مورد قبول ما که معاد جسمانی نیست

سلام
شما كه در تاپيك هاي متعدد ادراكات جزئي را در آخرت پذيرفته ايد!!
اگر منظورتون از جسماني نبودن معاد ، مادي نبودن است باز جمله شما ايراد دارد
چرا كه طبق اصول فلسفي جسمانيت و صورت جدا از ماده است

معلق;397141 نوشت:
شما كه در تاپيك هاي متعدد ادراكات جزئي را در آخرت پذيرفته ايد!!
اگر منظورتون از جسماني نبودن معاد ، مادي نبودن است باز جمله شما ايراد دارد
چرا كه طبق اصول فلسفي جسمانيت و صورت جدا از ماده است

سلام
منظور ما همان است که متکلمین قائلند یعنی همان جسمانیتی که ایشان می گویند که مساوی با مادی بودن است
والله الموفق

حاج سید مهندس دکتر;397122 نوشت:
اگر ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید و موضوع را باز نمائید. با تشکر.

سلام
یعنی منظور از معبودانی و بتهایی که میسوزند یا موجودات بی جانی که ظاهرا در محشر حاضرند تمثل صور آنها در حشر حقایق انسانی است
چه اینکه در حشر انسانی همه مکنونات درونی فرد و از جمله صور حقیقی اشیا برایش جلوه می کنند لذا این حضور حضور در حشر شخصی فرد است و نه حضور در خارج از وجود انسان
یعنی اگر کسی قائل به روح برای موجودات بی جان نباشد و از طرفی قائل به معاد غیر جسمانی هم باشد میتواند حضور موجودات بی جان در حشر را چنین توجیه کند که توجه موجهی هم هست
والله الموفق

حامد;397258 نوشت:
سلام
یعنی منظور از معبودانی و بتهایی که میسوزند یا موجودات بی جانی که ظاهرا در محشر حاضرند تمثل صور آنها در حشر حقایق انسانی است
چه اینکه در حشر انسانی همه مکنونات درونی فرد و از جمله صور حقیقی اشیا برایش جلوه می کنند لذا این حضور حضور در حشر شخصی فرد است و نه حضور در خارج از وجود انسان
یعنی اگر کسی قائل به روح برای موجودات بی جان نباشد و از طرفی قائل به معاد غیر جسمانی هم باشد میتواند حضور موجودات بی جان در حش

ر را چنین توجیه کند که توجه موجهی هم هست
والله الموفق

سلام

باور کنین اینجا حوزه نیست ما هم طلبه نیستیم
لطفا و خواهشا با کلمات اسانتر و فارسی تر و با توضیحات بیشتر و نه به اختصار
همین مطلب و توضیح بدین

با تشکر

حاج سید مهندس دکتر;397037 نوشت:
اما سؤالی برایم پیش آمده. ممکنه بگید شما چه پدیده‌هائی رو به مغز نسبت میدید؟ چه کارهائی را حاصل عملکرد مغز (صرفاً) میدونید؟

سلام خدمت شما

بزرگوار از نظر من همه اموری که انسان انجام میده بابدن مادی و جسمانی
حتی پدیده خواب دیدن از ناحیه مغز هست

و یک دلیل اینکه وقتی شخصی بیهوش میشه و مغزش ضعیف میشه به یک حالت
نیستی محض میره و هیچی رو احساس نمی کنه

خوب اگر انسان روح داره چرا در این حالت روح به فعالیت خوش ادامه نمیده ؟
چرا انسان به حالت نیستی محض میره ؟
پس روح در این زمان چکار می کنه ؟

حاج سید مهندس دکتر;396900 نوشت:
سلام.

موجود با شعور و بی اراده، نه مغز دارد نه روح. مانند الکترون،سلول، گیاه و ...
موجود با شعور و با اراده، هم مغز دارد و هم روح. مانند کرم خاکی با ساده ترین نوع مغز و مانند انسان با پیچیده ترین نوع مغز.

تنها ابزار روح در این دنیای مادی مغز است. بدون مغز اراده در کنار شعور قرار نمیگیرد.

سلام به شما

هر چند که مرگ انسان برمیگرده به مرگ مغزی اما چرا باید مغز ابزار روح باشد؟ چه رابطه ای بین مغز مادی با روح مجرد هست ؟

چرا موجوداتی که مغز ندارند نباید روح داشته باشند؟

گیاهان روح نباتی دارند و نیازی به روح حیوانی و انسانی و داشتن درک و شعور آنها را ندارند.

وقتی گیاهی خشک میشه حیات و روح نباتیش رو از دست میده. پس نباتات هم باید واجد ابزار روح نباتی باشند؟

ابزار روح نباتی چیست؟

بی نظیر;397263 نوشت:
سلام

باور کنین اینجا حوزه نیست ما هم طلبه نیستیم
لطفا و خواهشا با کلمات اسانتر و فارسی تر و با توضیحات بیشتر و نه به اختصار
همین مطلب و توضیح بدین

با تشکر


سلام
توجه بفرمایید
ما اینجا بحثمان بر روی وجود روح در موجوداتی مثل گیاهان یا جمادات است
بنده عرض کردم دلایل مطرح شده در تاپیک برای بودن روح در این موجودات کافی نیست
که کاربر محترم امین آیاتی را مطرح کردند
از جمله آیاتی که دال بر حضور بتها در محشر و قیامت است
خوب اگر بخواهیم حضور انها را بپذیریم به چه نحو است ؟
اگر قائل به معاد جسمانی باشیم می گوییم جسم و ماده اینها هم باز ساخته میشود و در محشر حاضرشان می کنند . این ساده ترین بیان است . خوب ایا این کار دلیلی بر وجود روح در آنهاست ؟ خیر چون در معاد جسمانی هم چیزی بیشتر از حضور مادی آنها ثابت نمیشود
اگر بگوییم ما قائل به معاد جسمانی روحانی هستیم لذا اینها هم روح خواهند داشت پاسخ این است که منظور از این نوع معاد معاد در انسان است نه سایر موجودات . یعنی متکلمین در معاد انسان قائل به معاد روحانی جسمانی اند و با این بیان نمی توان روح دار بودن سنگ را در قیامت ثابت کرد چه اینکه متکلمین اینجا هم قائل به روح برای آنها نیستند .
خوب حال بیاییم ببینیم بر اساس معاد غیر جسمانی مساله چطور است
در معاد غیر جسمانی انسان ، نه قیامت در طول زمان و نه در عالم مادی بلکه در ابعاد باطنی و روحی اتفاق می افتد
خوب اگر اینطور باشد حضور بتها در محشر باید به معنای روح دار بودنشان باشد دیگر چرا که در معاد حقیقی روح حضور دارد و چون آنها حضور دارند پس روح دارند که حضور دارند
این یک وجه احتمال است
اما یک وجه دیگر احتمال برای حضور ایشان در محشر انسانی آنستکه این بتها یا موجودات بی جان همان مشهودات و تاثرات روحی فرد از ایشان در دنیا باشد نه عین وجود خارجی
یعنی همانطور که در حشر ومعاد انسانی اعمال و افکار فرد برایش جلوه گر میشود این مشهودات یا تاثرات روحی از ایشان هم در قالب مثال برزخی تمثل می یابد
مثلا بت پرست اعمال بت پرستانه خودش را مشاهده می کند و می بیند که بت خدا نبود
خوب حضور بت در این حشر در حقیقت مشاهده اعمال و عقاید است و نه یک بت خارجی
این هم یک توجیه برای حضور بت در محشر . با این بیان روحی برای بت سنگی ثابت نمیشود .
و هوالله الموفق

[=&quot]چطور میگیم حیوان روح نداره؟
[=&quot]حیوان هم نفس میکشد..سیستم ایمنی دارد که با میکرب ها مبارزه میکنه..
[=&quot] اگه چند ضربه به سرش بزنی میفته زمین و می میره
[=&quot] چه چیزی این حیوان رو زنده نگه داشته بود تا اون لحظه که دیگه هرکاری کنیم زنده نمیشه؟
[=&quot] ( در انسان می گیم که روحش از بدن خارج میشه)
[=&quot]به نام خدا:
[=&quot]منطقی ها می گویند انسان به طور عام حیوان است! این مثال راز و رمز خاص به خود را دارد یعنی با دیگر حیوانات از بسیاری جهات تفاوتی ندارد، می خورد، می خوابد،دارای قوه شهوانی است، تولید نسل می کند و ...
[=&quot]با این حال همین حیوان با دیگر حیوانات تفاوتی اساسی دارد واساس این تفاوت، مربوط به نفس ناطقه است. یعنی نفسی که به دلیل داشتن ویژگی های خاص به خود از دیگر موجودات خصوصا حیوانات ممتاز می کند. انسان حیوان است اما حیوان ناطق. حیوانی همراه با شعور و ادراک که دارای قوه عاقله است اگر چه در داشتن روح که منشأ حیات اوست، با حیوان مساوی است.
[=&quot]پس اگر کسی بگوید حیوان روح ندارد، به طور حتم مقصودش روح انسانی است که دارای تعریف خاص به خود است و خدای متعال آن را به طور مستقیم به خود مستند کرده است. نه آن که حیوان روحی که منشأ حرکت در اوست را ندارد که چنین ادعایی از اصل باطل است.
[=&quot]همه جنبدگان عالم خلقت دارای روح هستند که آن ها را به حرکت وا می دارد ، از دشمن می هراساند، وقتی تشنه یا گرسنه اند، در طلب آب و غذا روانه می کند و..و اگر دچار صدمه جدی شدند، آن روح به مثل جدایی اش از جسم انسان که به دلیل صدمات وارده قابلیت زندگی مادی را از دست می دهد،جسم حیوان را تنها می گذارد و در ظاهر هیچ تفاوتی میان روح حیوانی و انسانی مشاهده نمی شود.
[=&quot] البته چنین داشتن چنین روحی مستلزم ادراکی و شعوری چون فهم انسانی نیست. که تفاوت از زمین تا آسمان است.
[=&quot]به توضیحی که در ادامه می آید توجه کنیم:
[=&quot]فلاسفه نفس را به سه قسم: نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم کرده و گفته اند: از ویژگی های نفس نباتی، تغذیه و رشد و تولید مثل است. هر گیاهی در ابتدا از گیاه دیگری به وجود می آید (تولد) و سپس رشد و نمو می کند و سرانجام منشأ تولید گیاهان هم نوع خود می گردد.
[=&quot]ویژگی نفس حیوانی ادراک جزئیات و حرکت ارادی است. ویژگی نفس انسانی نیز دارا بودن دوقوه عاقله و عامله است.
[=&quot]قوّه عاقله مُدْرِک کلیات و قوة عامله عضلات را بر اساس رأی صادر شده از عقل عملی، به حرکت در می آورد.
[=&quot]انواع نفوس نباتی و حیوانی و انسانی از حیث درجات کمال وجودی در یک مرتبه قرار ندارند، مثلاً بین خزه و درخت نخل از حیث مرتبه وجودی، تفاوت فراوانی هست، از همین رو درخت نخل منشأ آثار وجودی بیشتر و متنوع تری می گردد.
[=&quot]در حیوانات هم بین کرمی که تنها قوه لامسه دارد، با حیواناتی که دارای تمام قوای حیوانی در حدّ کامل تر می باشند، اختلاف شدیدی وجود دارد. اما در هر حال حیوانات نیز دارای نفس و روح هستند. روح و نفس حیوانی دارای قوایی هستند که به دو دسته کلّی تقسیم می شود: قوای محرکه یا تحریکی، قوای مدرکه یا ادراکی.
[=&quot]قوای تحریکی و ادراکی نیز دارای تقسیمات فرعی دیگری هستند.
[=&quot]گروهی از حکما بر این باورند که نفس حیوانی جز مجموع این قوا نیست، ولی جمعی دیگر معتقدند که حقیقت نفس حیوانی، قوّه وهْمیه است و سایر قوا در خدمت آن می باشند.(1)
[=&quot]علامه طباطبایی معتقد است که حیوانات همانند انسان دارای افکار و اندیشه های فردی و اجتماعی و عاطفه و احساسات هستند. دشمنی و دوستی را می فهمند. ملاک تکلیف و مسئولیت یعنی قوّهء انتخاب , و قدرت اختیار در حیوانات امری قطعی است، اگر چه از میزان و حدود آن اطلاع دقیقی نداریم .
[=&quot] ایشان در تفسیر المیزان نوشته است:
[=&quot]حيوانات نيز مانند آدميان تا اندازه‏اى از موهبت اختيار بهره دارند، البته نه به آن قوت و شدتى كه در انسان هاى متوسط هست. شاهد روشن اين مدعا اين است كه ما به چشم خود بسيارى از حيوانات و مخصوصا حيوانات اهلى را مى‏بينيم كه در بعضى از موارد كه عمل مقرون با موانع است. حيوان از خود حركاتى نشان مى‏دهد كه آدمى مى‏فهمد اين حيوان در انجام عمل مردد است، و در بعضى از موارد مى‏بينيم كه به ملاحظه نهى صاحبش و از ترس شكنجه‏اش يا به خاطر تربيتى كه يافته از انجام عملى خوددارى مى‏كند.
[=&quot]اين ها همه دليل بر اين است كه در نفوس حيوانات هم حقيقتى به نام اختيار و استعداد حكم كردن به سزاوار و غير سزاوار، هست. او نيز مى‏تواند يك جا حكم كند به لزوم فعل و جايى ديگر حكم كند به وجوب ترك، ملاك اختيار هم همين است، و لو اينكه اين صلاحيت بسيار ضعيف‏تر از آن مقدارى باشد كه ما آدميان در خود سراغ داريم.
[=&quot] وقتى صحيح باشد كه بگوييم حيوانات هم تا اندازه‏اى خالى از معناى اختيار نيستند و آن ها هم از اين موهبت سهمى دارند، هر چه هم ضعيف باشد، چرا صحيح نباشد احتمال دهيم كه خدا حد متوسط از همان اختيار ضعيف را ملاك تكاليف مخصوصى قرار دهد كه مناسب با افق فهم آنان باشد، و ما از آن اطلاعى نداشته باشيم و يا از راه ديگرى با آن ها معامله مختار بكند و ما به آن معرفت نداشته باشيم؟ خلاصه راهى باشد كه از آن راه پاداش دادن به حيوان مطيع و مؤاخذه و انتقام از حيوان سركش، صحيح باشد و جز خدا كسى را بر آن راه آگاهى نباشد؟ (2)
[=&quot]حیوانات همانند انسان دارای روح هستند که از ویژگی های آن،حد اقل در برخي از موجودات قوه درک و شعور، قدرت انتخاب و اختیار و احساسات و عواطف است. بنابراین، هنگام مرگ روح آن ها نیز مانند انسان از بدن جدا خواهد شد ( تعبیر بهتر و صحیح تر آن، قطع تعلق روح از بدن می باشد).
[=&quot]پی نوشت ها:
[=&quot]1. محمد تقی مصباح یزدی، شرح اسفار اربعه ملاصدرا، ج 8، ص 257.
[=&quot]2. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر الميزان، ج 7 ،ص 114
[=&quot]
[=&quot]

موضوع قفل شده است