جمع بندی آیا رستگاری بر اساس اعتقاد (و نه اعمال) عادلانه است؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا رستگاری بر اساس اعتقاد (و نه اعمال) عادلانه است؟

در اسلام (و سایر ادیان ابراهیمی) داریم که رستگاری وابسته به اعتقاد است و نه اعمال. بزرگ ترین گناه شرک است (قتل عام 7 میلیارد انسان هم از شرک گناه کمتری است).

آیا این سیستم عادلانه است؟ چرا رستگاری بر اساس اعتقاد، منطقی تر و بهتر از رستگاری بر اساس اعمال است؟

با تشکر

با نام الله




کارشناس بحث: استاد رئوف

وایسلی گوجا;389129 نوشت:
در اسلام (و سایر ادیان ابراهیمی) داریم که رستگاری وابسته به اعتقاد است و نه اعمال. بزرگ ترین گناه شرک است (قتل عام 7 میلیارد انسان هم از شرک گناه کمتری است).

آیا این سیستم عادلانه است؟ چرا رستگاری بر اساس اعتقاد، منطقی تر و بهتر از رستگاری بر اساس اعمال است؟

با تشکر



با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- این چنین نیست که در اسلام، رستگاری تنها به اعتقاد باشد و متاسفانه این مسئله ای است که در میان عده ای مطرح شده است و قابل قبول نیست. در قرآن کریم تقریبا در هرگاه سخن از ایمان آمده است، بلافاصله بحث عمل صالح نیز مطرح شده است. و این تعبیر را بارها در قرآن خوانده ایم "آمنوا و عملوا الصالحات" این مسئله نشانگر ارزش و اهمیت عمل صالح است که در کنار ایمان، فرد را به سعادت می رساند. در واقع اگر ایمان فرد او را به عمل صالح نرساند، در چگونگی ایمان او باید تامل کرد.

- در مورد جایگاه عمل صالح در نگاه شیعه، توجه به این حدیث سودمند است: یا جابر یکتفى من اتخذ التشیع أن یقول بحبنا أهل البیت فوالله ما شیعتنا إلا من اتقى الله و أطاعه و ما کانوا یعرفون إلا بالتواضع و التخشع و أداء الأمانة و کثرة ذکر الله و الصوم و الصلاة و البر بالوالدین و التعهد للجیران من الفقراء و أهل المسکنة و الغارمین و الأیتام و صدق الحدیث و تلاوة القرآن و کف الألسن عن الناس إلا من خیر و کانوا أمناء عشائرهم فی الأشیاء قال جابر یا ابن رسول الله ما نعرف أحدا بهذه الصفة فقال لی یا جابر لا تذهبن بک المذاهب حسب الرجل أن یقول أحب علیا ص و أتولاه فلو قال إنی أحب رسول الله ص و رسول الله خیر من علی ثم لا یتبع سیرته و لا یعمل بسنته ما نفعه حبه إیاه شیئا فاتقوا الله و اعملوا لما عند الله لیس بین الله و بین أحد قرابة أحب العباد إلى الله و أکرمهم علیه أتقاهم له و أعملهم بطاعته یا جابر ما یتقرب العبد إلى الله تبارک و تعالى إلا بالطاعة ما معنا براءة من النار و لا على الله لأحد منکم حجة من کان لله مطیعا فهو لنا ولی و من کان لله عاصیا فهو لنا عدو و لا تنال ولایتنا إلا بالعمل و الورع (1)
امام باقر علیه السلام به جابر جعفی فرمود: ای جابر آیا کافی است که کسی مرام تشیع را اختیار کند و صحبت از محبت اهل بیت بزند؟! به خدا سوگند شیعه ما نیست مگر کسیکه تقوای الهی پیشه کند و اطاعت از او نماید. آنها شناخته نمی­شوند مگر با تواضع و خشوعشان و ادای امانت، فزونی ذکر الله و روزه و نماز، نیکی به والدین، احساس مسئولیت نسبت به همسایگان فقیر و بیچارگان و غرامت­زدگان و یتیمان، راستگویی، تلاوت قرآن، برگرفتن سخن با مردم مگر به سخن نیکو و خیر، آنها امین قوم خود هستند.
جابر گفت: ای فرزند رسول الله فرد با این اوصاف نمی­شناسیم.
امام فرمود: آنانکه ادعای محبت علی علیه السلام را دارند تو را تحت تأثیر قرار ندهد. چرا که اگر فردی بگوید من رسول الله صلی الله علیه و آله را دوست دارم – و رسول الله برتر از علی است – و از منش او تبعیت نکند و به سنت او عمل ننماید، این محبت هیچ سودی برای او ندارد.
پس تقوای الهی پیشه کنید و بدانید خداوند متعال فامیل کسی نیست. دوست داشتنی ترین بنده و گرامی ترین آنها نزد خداوند متعال، پرهیزگارترین آنها و عاملترین آنها به طاعت الهی است.
ای جابر! بنده جز با طاعت به خدا نزدیک نمی­شود و دوری از آتش معنی ندارد. هیچکس حقّی بر گردن خدا ندارد. هر کس مطیع الله باشد، او دوست ماست و هر کسی عاصی به الله باشد، او دشمن ماست.
به ولایت ما جز با عمل و تقوی نمی­توان رسید.

- با توجه به مطالب فوق، چنین نیست که صرف اعتقاد موجب رستگاری شخصی شود.

- در مورد شرک نیز این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد که اساس پیام اسلام توحید است. توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و.. (کما اینکه نخستین دعوت پیامبر نیز این بود که قولوا لا اله الا الله تفلحوا) گرایش به شرک به معنای نابود کردن تمام این پیام هاست و در واقع دریچه ای است به سوی پلیدی ها.

- مسئله دیگری که در این مورد باید مورد توجه قرار گیرد، تفکیک حق الله و حق الناس است. ایجاد یک خراش بر روی دست فرد دیگر هیچگاه بدون رضایت او بخشیده نخواهد شد.(چه برسد به کشتن یک فرد یا کشتن هفت میلیارد انسان)

موفق باشید

1. صفات الشیعه، ص 11-13

رئوف;391211 نوشت:
(کما اینکه نخستین دعوت پیامبر نیز این بود که قولوا لا اله الا الله تفلحوا) گرایش به شرک به معنای نابود کردن تمام این پیام هاست و در واقع دریچه ای است به سوی پلیدی ها.

با سلام.
1. در روی کره زمین انسان های بسیاری با شرک به دنیا می آیند و با همان شرک هم از دنیا می روند بدون اینکه پیامی از خداوند در مورد توحید بشنوند. همین مسیحیان سراسر عالم به اعتقاد ما مسلمانان مشرک هستند. خداوند هم به قول معروف ککش نمی گزد که عده ای مشرک به دنیا می آیند و از دنیا می روند. لذا نباید
2. مشرکان بسیار زیادی در روی کره زمین زندگی می کنند که افعال انسانی و نیکویی دارند. نمیدانم از چه کسی بود ولی شنیدم یکی از علمای مسلمان در سفرش که به اروپا داشت گفت بنده در آنجا مسلمان ندیدم ولی اسلام دیدم. درواقع یعنی اینکه اعمال و رفتار آنها صالح بود ولی به لحاظ اعتقادی مشرک بودند. در واقع اینکه می گویید شرک دریچه ای است به سوی پلیدی ها فکر می کنم با این استدلال نقض می شود.
3. برعکس آن هم هست. یعنی مسلمانان زیادی هستند که با گفتن لا اله الی الله موحد شده اند ولی اعمال و رفتار ناپسندی دارند.
4. اگر بخواهیم این دو دسته افراد را ( مشرکانی که عمل صالح انجام می دهند و مسلمانانی که عمل ناپسند انجام می دهند‌) باهم مقایسه کنیم کدام یک نزد خداوند اجر و قرب بیشتری دارند؟ بنده فکر می کنم به لحاظ دیدگاه رایج دینی دسته دوم به صرف اینکه موحد هستند نزد خدای مسلمانان عزیزترند. اینطور نیست؟
با خواندن مطالب این تاپیک یاد این شعر زیبا افتادم :

واعظــــــی پرسید از فرزند خویش هیج می دانی مسلمانی به چیست؟

صدق و بی آزاری و خدمت به خلق هم عبادت هم کلیـــــد زندگیســــت

گفت زین معیار انــــــدر شهــــــرما یک مسلمان هست آن هم ارمنیست

و من الله توفیق

وایسلی گوجا;389129 نوشت:
در اسلام (و سایر ادیان ابراهیمی) داریم که رستگاری وابسته به اعتقاد است و نه اعمال. بزرگ ترین گناه شرک است (قتل عام 7 میلیارد انسان هم از شرک گناه کمتری است).

آیا این سیستم عادلانه است؟ چرا رستگاری بر اساس اعتقاد، منطقی تر و بهتر از رستگاری بر اساس اعمال است؟


سلام
چون نسبت عقیده و عمل در آخرت نسبت روح و جسم است در دنیا
جسم بی روح زنده نیست ولو بی گناه و جسم با روح زنده است ولو پرگناه
و هوالله الموفق

حامد;391305 نوشت:
چون نسبت عقیده و عمل در آخرت نسبت روح و جسم است در دنیا
جسم بی روح زنده نیست ولو بی گناه و جسم با روح زنده است ولو پرگناه

با سلام خدمت استاد گرامی.
فکر نمی کنم درج گزاره های خبری مشکلی را حل بکند. سوال اصلی چرایی همین گزاره خبری شماست و ناعادلانه بودن آن.
وایسلی گوجا;389129 نوشت:
آیا این سیستم عادلانه است؟ چرا رستگاری بر اساس اعتقاد، منطقی تر و بهتر از رستگاری بر اساس اعمال است؟

در واقع سوال اینگونه تغییر می کند :
چرا نسبت عقیده و عمل در آخرت مانند نسبت روح و جسم است؟ آیا این عادلانه است؟
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;391383 نوشت:
با سلام خدمت استاد گرامی.
فکر نمی کنم درج گزاره های خبری مشکلی را حل بکند. سوال اصلی چرایی همین گزاره خبری شماست و ناعادلانه بودن آن.

سلام
ساختار وجودی انسان چطور ؟ ناعادلانه است ؟
اینکه انسان روحی دارد والا که محل تغییر و تحول کمی است اما از اینسو بدنی دارد که هزاران حادثه بر او رخ می نماید این بی عدالتی است ؟
ساختار وجودی چنین اقتضایی دارد
در آخرت هم انسان جسم و روحی دارد
روحش را عقیده و جسمش را عمل تعیین می کند
لذا جسم بی روح ارزشی ندارد حتی اگر همه اش زیبایی باشد
و جسم دارای روح زنده است ولو اینکه نازیبا باشد
این تفاوت به لحاظ تفاوت مرتبه وجودی است
والله الموفق

وایسلی گوجا;389129 نوشت:
در اسلام (و سایر ادیان ابراهیمی) داریم که رستگاری وابسته به اعتقاد است و نه اعمال. بزرگ ترین گناه شرک است (قتل عام 7 میلیارد انسان هم از شرک گناه کمتری است).

آیا این سیستم عادلانه است؟ چرا رستگاری بر اساس اعتقاد، منطقی تر و بهتر از رستگاری بر اساس اعمال است؟


در اسلام داریم که عملی باعث رستگاری است که بر پایه اعتقاد توحیدی بنا شده باشد و شرک به دلیل اینکه اعتقادی توحیدی نیست باعث نابودی اعمال مشرک می گردد.
و این سیستم عادلانه است , حتی برای انسانها هم اینگونه است . مثلا کسی که از روی صداقت شما را به یک لقمه نان خالی دعوت می کند برای شما عزیز تر از کسی است که سفره ای رنگارنگ به جهت خام کردن و سو استفاده کردن از شما برایتان پهن می کند.

شریعت عقلانی;391301 نوشت:
در روی کره زمین انسان های بسیاری با شرک به دنیا می آیند و با همان شرک هم از دنیا می روند بدون اینکه پیامی از خداوند در مورد توحید بشنوند.

واقعا شما مطمئنید که پیام توحید را نمی شنوند؟ آنهم با این همه وسائل ارتباطی؟!
در ثانی حتی 100 سال پیش هم اگر بود نباید همینطوری در مورد ارتباط خداوند با انسانها (بندگانش)قضاوت کرد و بطور ضمنی خدا را ظالم در نظر گرفت!
"وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا
ترجمه:
از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند."

شریعت عقلانی;391301 نوشت:
همین مسیحیان سراسر عالم به اعتقاد ما مسلمانان مشرک هستند.

اصلا چنین چیزی صحیح نیست.
من طی صحبتی که با ایشان داشتم , چنین گفتند که برخی افراطیها آبروی ما را برده اند و اذعان داشتند که عیسی (ع) هم بنده خداست.(مانند برخی از علی اللهی ها که علی (ع) را خدا می دانند و خود را مسلمان می نامند)

شریعت عقلانی;391301 نوشت:
ولی شنیدم یکی از علمای مسلمان در سفرش که به اروپا داشت گفت بنده در آنجا مسلمان ندیدم ولی اسلام دیدم. درواقع یعنی اینکه اعمال و رفتار آنها صالح بود ولی به لحاظ اعتقادی مشرک بودند. در واقع اینکه می گویید شرک دریچه ای است به سوی پلیدی ها فکر می کنم با این استدلال نقض می شود.

این گفته از شریعتی در سفرش به فرانسه است و واضح است که منظور ایشان کلی نیست. مثلا یکی از مسائل خیل یمهم که علی (ع) هم وصیت نامه اش را با آن شروع می کند "رعایت نظم" است و برای ما هم امروز اهمیت آن روشن است و الحق هم که یکی از پارامترهای مهم برای موفقیت هم در امور شخصی و هم اجتماعی است و مشخص است که در کشورهای اروپائی بیشتر از کشورهای اسلامی رعایت می شود . عامل بسیار مهم دیگر پرداختن به علم و دانش است . که اولین پیام وحی خدا به رسول الله هم همان بود "اقرأ" و باز آنها جلوتر از ما هستند.
ولی در برخورد با اسلام نمیشود "نومن به بعض و نکفر به بعض" بود . مثل حذف هر یک از کلمات "لا اله الا الله" که بزرگترین کلمه توحیدی است . برابر می شود با کلمات شرک آمیز : "لا اله" یا "الا لله" یا "اله الا الله" .

شریعت عقلانی;391301 نوشت:
یعنی مسلمانان زیادی هستند که با گفتن لا اله الی الله موحد شده اند ولی اعمال و رفتار ناپسندی دارند.
بنا بر نص صریح قرآن اینها از زیانکاران عالمند.
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ الْعَصرِ(1) إِنَّ الانسنَ لَفِي خُسرٍ(2) إِلا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ تَوَاصوْا بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ(3)

سوگند به عصر ( 1) .كه انسانها همه در خسران و زيانند ( 2) .مگر افراد و اقليتي كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند و يكديگر را به حق سفارش كرده و به صبر توصيه نموده‏اند ( 3) .
موفق باشید

شریعت عقلانی;391301 نوشت:

با سلام.
1. در روی کره زمین انسان های بسیاری با شرک به دنیا می آیند و با همان شرک هم از دنیا می روند بدون اینکه پیامی از خداوند در مورد توحید بشنوند. همین مسیحیان سراسر عالم به اعتقاد ما مسلمانان مشرک هستند. خداوند هم به قول معروف ککش نمی گزد که عده ای مشرک به دنیا می آیند و از دنیا می روند. لذا نباید
2. مشرکان بسیار زیادی در روی کره زمین زندگی می کنند که افعال انسانی و نیکویی دارند. نمیدانم از چه کسی بود ولی شنیدم یکی از علمای مسلمان در سفرش که به اروپا داشت گفت بنده در آنجا مسلمان ندیدم ولی اسلام دیدم. درواقع یعنی اینکه اعمال و رفتار آنها صالح بود ولی به لحاظ اعتقادی مشرک بودند. در واقع اینکه می گویید شرک دریچه ای است به سوی پلیدی ها فکر می کنم با این استدلال نقض می شود.
3. برعکس آن هم هست. یعنی مسلمانان زیادی هستند که با گفتن لا اله الی الله موحد شده اند ولی اعمال و رفتار ناپسندی دارند.
4. اگر بخواهیم این دو دسته افراد را ( مشرکانی که عمل صالح انجام می دهند و مسلمانانی که عمل ناپسند انجام می دهند‌) باهم مقایسه کنیم کدام یک نزد خداوند اجر و قرب بیشتری دارند؟ بنده فکر می کنم به لحاظ دیدگاه رایج دینی دسته دوم به صرف اینکه موحد هستند نزد خدای مسلمانان عزیزترند. اینطور نیست؟
با خواندن مطالب این تاپیک یاد این شعر زیبا افتادم :
واعظــــــی پرسید از فرزند خویش هیج می دانی مسلمانی به چیست؟

صدق و بی آزاری و خدمت به خلق هم عبادت هم کلیـــــد زندگیســــت

گفت زین معیار انــــــدر شهــــــرما یک مسلمان هست آن هم ارمنیست


و من الله توفیق


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- میزان سعادت انسان بستگی به میزان پایبندی به حقیقتی دارد که یافته است. به عبارت دیگر، هر فرد به هر میزان حقیقتی که دست یافته است (از طریق فطرت و عقل، از طریق دین کامل و برتر و یا حتی از میان متون تحریف شده) باید به آن ملتزم باشد و میزان التزام به آن میزان سعادت فرد را نشان میدهد. البته حقیقت در دین اسلام بیشتر و بهتر بیان شده است و در این زمینه اسلام بسیار رفیع تر از ادیان دیگر است فلذا طالبان حقیقت باید در معارف اسلامی نظر کنند اما اگر فردی با عذری موجه به اسلام نرسیده است، حکم همان است که در ابتدا عرض شد.

- در این بین خداوند انسان را رها نکرده است. خداوند ادیان مختلف و پیامبران بسیاری را برای بشر فرستاده است. اگر در این میان ادیان بسیاری تحریف شده اند و یا پیامبران بسیاری کشته شدند، فجایعی است که از سوی بشریت مرتکب شده است و انگشت اتهام به سوی خداوند نیست بلکه باید از انسان ها مواخذه شود.

- همان طور که در پاسخ قبلی عرض شد، در اسلام ایمان به تنهایی مطرح نیست بلکه همواره در کنار عمل صالح آمده است. صورت مسئله ای که شما ترسیم می کنید بسیار کلی است و پاسخ به آن چندان ساده نیست. اینکه فرد مومنی باشد که اعمال بد انجام دهد، صورت های بسیاری می تواند داشته باشد. همچنین حالت مقابل. آنچه به صورت کلی می توان گفت این است که ایمان باید به عمل منجر شود و خود را در عمل نشان دهد.

موفق باشید

وایسلی گوجا;389129 نوشت:
در اسلام (و سایر ادیان ابراهیمی) داریم که رستگاری وابسته به اعتقاد است و نه اعمال. بزرگ ترین گناه شرک است (قتل عام 7 میلیارد انسان هم از شرک گناه کمتری است).

آیا این سیستم عادلانه است؟ چرا رستگاری بر اساس اعتقاد، منطقی تر و بهتر از رستگاری بر اساس اعمال است؟

بسم الله
سلام عزيز

رستگاري (به خدا) كه عمل صالح نداشته باشد رستگار نيست.:Gol:

انسان جز مخلوقي كوچك در مقابل خالق بزرگ حضرت حق تعالی نيست. خداوند از روح خود (نور ايمان و رحمت خود) به همه ي انسان ها بخشيده و براي همينست كه هميشه و در همه ي تاريخ، انسان ها به دنبال خدايي براي پرستش بودند و خداوند همواره با نوري كه در دل بندگانش ايجاد كرده و همچنين با فرستادگان پاكش بندگانش رو هدايت ميكرد (و ميكند) حال كسي كه از ذات عظيم الهي روي ميگرداند لايق عذاب ابدی نيست؟

ولي بنده حقير به شخصي كسي را در دنيا نديدم كه منكر خداوند عز و جل باشد اما با تقوا و درست كار هم باشد. (هر چند اگر باشد هم بخاطر اين روي گرداني بسيار بزرگ و ساده لوحانه اش، اعمال خوبش تباه خواهند شد). زيرا دنيا فقط براي گستراندن جزئي از رحمت الهي و آزمايش خلايق آفريده شده است.

سوال:
آیا رستگاری بر اساس اعتقاد (و نه اعمال) عادلانه است؟

پاسخ:
چند مطلب:
- این چنین نیست که در اسلام، رستگاری تنها به اعتقاد باشد و متاسفانه این مسئله ای است که در میان عده ای مطرح شده است و قابل قبول نیست. در قرآن کریم تقریبا در هرگاه سخن از ایمان آمده است، بلافاصله بحث عمل صالح نیز مطرح شده است. و این تعبیر را بارها در قرآن خوانده ایم "آمنوا و عملوا الصالحات" این مسئله نشانگر ارزش و اهمیت عمل صالح است که در کنار ایمان، فرد را به سعادت می رساند. در واقع اگر ایمان فرد او را به عمل صالح نرساند، در چگونگی ایمان او باید تامل کرد.

- در مورد جایگاه عمل صالح در نگاه شیعه، توجه به این حدیث سودمند است: یا جابر یکتفى من اتخذ التشیع أن یقول بحبنا أهل البیت فوالله ما شیعتنا إلا من اتقى الله و أطاعه و ما کانوا یعرفون إلا بالتواضع و التخشع و أداء الأمانة و کثرة ذکر الله و الصوم و الصلاة و البر بالوالدین و التعهد للجیران من الفقراء و أهل المسکنة و الغارمین و الأیتام و صدق الحدیث و تلاوة القرآن و کف الألسن عن الناس إلا من خیر و کانوا أمناء عشائرهم فی الأشیاء قال جابر یا ابن رسول الله ما نعرف أحدا بهذه الصفة فقال لی یا جابر لا تذهبن بک المذاهب حسب الرجل أن یقول أحب علیا ص و أتولاه فلو قال إنی أحب رسول الله ص و رسول الله خیر من علی ثم لا یتبع سیرته و لا یعمل بسنته ما نفعه حبه إیاه شیئا فاتقوا الله و اعملوا لما عند الله لیس بین الله و بین أحد قرابة أحب العباد إلى الله و أکرمهم علیه أتقاهم له و أعملهم بطاعته یا جابر ما یتقرب العبد إلى الله تبارک و تعالى إلا بالطاعة ما معنا براءة من النار و لا على الله لأحد منکم حجة من کان لله مطیعا فهو لنا ولی و من کان لله عاصیا فهو لنا عدو و لا تنال ولایتنا إلا بالعمل و الورع (1)

امام باقر (علیه السلام) به جابر جعفی فرمود: ای جابر آیا کافی است که کسی مرام تشیع را اختیار کند و صحبت از محبت اهل بیت بزند؟! به خدا سوگند شیعه ما نیست مگر کسی که تقوای الهی پیشه کند و اطاعت از او نماید. آنها شناخته نمی­شوند مگر با تواضع و خشوعشان و ادای امانت، فزونی ذکر الله و روزه و نماز، نیکی به والدین، احساس مسئولیت نسبت به همسایگان فقیر و بیچارگان و غرامت­زدگان و یتیمان، راستگویی، تلاوت قرآن، برگرفتن سخن با مردم مگر به سخن نیکو و خیر، آنها امین قوم خود هستند.

جابر گفت: ای فرزند رسول الله ،فردی با این اوصاف نمی­شناسیم.
امام فرمود: آنانکه ادعای محبت علی (علیه السلام) را دارند تو را تحت تأثیر قرار ندهد. چرا که اگر فردی بگوید من رسول الله (صلی الله علیه و آله) را دوست دارم – و رسول الله برتر از علی است – و از منش او تبعیت نکند و به سنت او عمل ننماید، این محبت هیچ سودی برای او ندارد.

پس تقوای الهی پیشه کنید و بدانید خداوند متعال فامیل کسی نیست. دوست داشتنی ترین بنده و گرامی ترین آنها نزد خداوند متعال، پرهیزگارترین آنها و عاملترین آنها به طاعت الهی است.
ای جابر! بنده جز با طاعت به خدا نزدیک نمی­شود و دوری از آتش معنی ندارد. هیچکس حقّی بر گردن خدا ندارد. هر کس مطیع الله باشد، او دوست ماست و هر کسی عاصی به الله باشد، او دشمن ماست.
به ولایت ما جز با عمل و تقوی نمی­توان رسید.

- با توجه به مطالب فوق، چنین نیست که صرف اعتقاد موجب رستگاری شخصی شود.
- در مورد شرک نیز این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد که اساس پیام اسلام توحید است. توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و.. (کما اینکه نخستین دعوت پیامبر نیز این بود که قولوا لا اله الا الله تفلحوا) گرایش به شرک به معنای نابود کردن تمام این پیام هاست و در واقع دریچه ای است به سوی پلیدی ها.

- مسئله دیگری که در این مورد باید مورد توجه قرار گیرد، تفکیک حق الله و حق الناس است. ایجاد یک خراش بر روی دست فرد دیگر هیچگاه بدون رضایت او بخشیده نخواهد شد.(چه برسد به کشتن یک فرد یا کشتن هفت میلیارد انسان)

1. صفات الشیعه، ص 11-13

موضوع قفل شده است