آرامش و ورزش یوگا( داستان یوگای نماز)

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آرامش و ورزش یوگا( داستان یوگای نماز)

یا الله
سلام بر همه ی حق جویان و ره جویان عزیز!
چند وقت پیش یکی از دوستان برای رسیدن به آرامش جسمی و روحی به بنده ورزش یوگا رو پیشنهاد کرد...
الان یه مدته که به درستی و نادرستیه این ورزش فکر میکنم...
چون یه روانشناسی میگفت ورزش یوگا اثرات مخرب در دراز مدت داره..
یا یکی از دوستان در مورد نقد این ورزش میگفت که ارامش داره ولی به قیمت از دست دادن یه سری مسایل اعتقادی....
کلا من الان نفهمیدم کی چی گفت و برای چی گفت..
اگرشما دوستان و کارشناس عزیز بنده رو بیشتر روشن کنید ممنون میشم.

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام
خدمت شما برادر بزرگوار
برای کسب آرامش مهارت های
شناختی،
هیجانی،
تجسمی،
رفتاری،
اجتماعی،
و زیستی
مختلفی را باید آموزش ببینیم.
از تکنیک های رفتاری می توان به یوگا، مدیتیشن، ریلکسیشن و مراقبه متعالی و ماشاژدرمانی نام برد. در جهان اثر بخشی این شیوه ها بر آرامش پذیرفته شده است اما نباید درباره آنها غلو کرد. یعنی این تکنیک ها به سهم خود در آرام بخشی مؤثر اند.
اما برخی از اساتید این روش ها تقیدات دینی ندارند و حتی از این بالاتر برخی یوگا و ...را به عنوان شیوه تبیلغی نرم و پنهان گزینش می کنند تا به شکل مخفی در ضمن آن آیین یا مذهبی را تبلیغ کنند. در هند مدارس یوگای زیادی ساخته شده است که شرکت کنندگان این شیوه را آموزش می بینند ولی در ضمن این کلاس ها آیین بودا آموزش داده می شود.
بنابراین همانگونه ما باید به حلال و حرام کسب و رزق خود دقت کنیم باید به گزینش دوست و استاد و مربی نیز دقت کنیم چون افکار آنها بر ما اثر دارد.
بنابراین اگر خواستید کلاسی شرکت کنید از سلامت فکر و باورهای دینی مربی مطمئن شوید ارزش ندارد برای زیاد شدن منبع آرامش یعنی جهان بینی توحیدی اسلام را از خود قطع کنیم.
نیز می توانید از نرم افزارهای آموزشی کمک بگیرید.
نکته تربیتی
ما هر روز زمانی را به نماز اختصاص می دهیم که وقت خاص، لباس خاص، ذکر خاص و آداب خاص دارد حیف است از نماز که منبع آرامش است و به تعبیر قرآن منبعی برای رفع مشکلات است غافل باشیم. حضور قلب نسبت به نماز آرامش زیادی به ما می دهیم. به شرطی که قبل از نماز خود را آماده کنیم و از گناهان و کارهای زشت دوری کنیم تا انرژی زیادتری از نماز به دست آوریم.
خواندن روزانه یک صفحه از کتاب آداب نماز و راز نماز و داستان های مربوط به نماز مقدمه ساز حالات معنوی و آرام بخشی است.

حامی;389855 نوشت:

.......نیز می توانید از نرم افزارهای آموزشی کمک بگیرید.
.......



برای چه کاری از نرم افزار کمک بگیریم ؟؟ همین روش های رفتاری که فرمودین؟؟

سلام

تجربه ای که شخصا از یوگا دارم هم برای رسیدن به ارامش خوب و مفید است
و هم اگر یک استاد عارف داشته باشیم به شناخت بهتر از دین اسلام می رسیم
نقش استاد در هدایت معنوی اموزه های یوگا و انطباق ان بر اموزه های دین اسلام بسیار حساس
و مهم است یک استاد می تواند از اموزه های یوگا مارا به شناخت بهتر دین اسلام برساند
و استادی دیگر ممکن است عکس ان را انجام دهد

باسلام من خودم یه چیزهایی در مورد یوگا شنیدم وفیلم هایی هم دیدم بهتره از این روش استفاده نکنید این طوری که معلومه یک ورزش شیطانی هستش شکل نشستن و کارهایی که انجام میشه.بهتره تو اینترنت در این مورد و یوگا و فیلم هاش بیش تر تحقیق کنید.همین شکل مثلثی که میشینند کاملا شیطانی و ارامش شیطانی داره.
بیش تر دقت کنید!:Sham:

رفتگر;392825 نوشت:

برای چه کاری از نرم افزار کمک بگیریم ؟؟ همین روش های رفتاری که فرمودین؟؟

سلام
بله برای آموزش یوگا و ریکسیشن یا مدیتیشن
این طوری در دام افراد بی دین و شیاد هم نمی افتیم.
مگر این که استاد متدینی بشناسیم و از او استفاده کنیم

شاید باور نکنید ....ولی نتیجه ای که شاید ازطرفم برخی دوستان به بنده پیشنهاد شد برای آرامش...بنده همون نتیجه رو با اشک بر اباعبدالله ع بدست آوردم...جناب حامی واقعا درست فرمودین نماز و تمرکز روی آن و خود رو سپردن به خدا و توسل به اهل بیت ع جواب مطلوبتر و ماندگار تر و با برکت تری رو در بر داره....لطف میکنید اگر در جایی از سایت که مربوط به نماز است ، سخنرانی حاج آقا پناهیان پیرامون «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» رو برای کابران قرار بدید..بازم ممنون یدو مونمورا

[="#006400"]هوالعالم

سلام و درود خدا بر بودا و همه پيامبران خدا
يوگا و دروس بودا بي نهايت مورد تعرض و تحريف و نابودي قرار گرفته
اگر كمترين تحقيقي در مورد تاريخ و مسير هدايت اين اشخاص داشته باشيد به اين مهم پي ميبريد ...

هر چند يوگا يعني ورزش كه ما ذهنن به اون ارزش بيش از ورزش داديم
تمركز خوبه و ارامبخشه اما ريشه اش يوگا نيست و از دير باز با كيفيت بالاتري دنبال ميشده
نرمش خوبه و ارامبخشه اما اين هم از يوگا نيست ...
فقط چنين اسمي به خودش گرفته چون در ظاهر به يوگا نسبت داده شده ...

اگر فلان يوگي به حالت استاد نشست دليلي نداره كه اون حالت رو به يوگا ربط بديم يا
اون حالت رو از يوگا بدونيم و ادمي كه به اين حالت نشسته رو يوگي و از يوگا بدونيم كه !

وقتي ميدوني در راه درست هستي و سودي ازين راه نمي بري و نمي بيني
براي اينه كه درست راه نميري ! و اين دليل نميشه كه عقب گرد بزني و از راهي كه نميدوني درسته يا نه وارد بشي !
چون فقط وقت و هزينه هدر دادي و بيجهت به اصالت و ديانت خود و اجدادت پشت ميكني
اونهم در راهي كه نميدوني درست هست يا نه !

فقط ممكنه اثاري كه در كوتاه مدت درك ميكني خوب و دلنشين باشه ...
اما براي يك لحظه روي قوم يا مردم فلان كشور كه در اين مسير به دنيا امدند و رشد كردن تامل و تفكر نميكنيم

كلا بايد احتياط كرد
همونطور كه حالات و حركات نماز يا نرمشهاي مناسب, الهي و مفيد هستند
حركات و حالاتي هم نتيجه منفي و عكس دارند كه با توجه به حد حساسيت و معرفت و دقت شخص در زماني حس و شناخته ميشن كه ممكنه خيلي دير شده باشه !

شايد بگن كدام حالات و حركت منفي ؟
كه در جواب بايد گفت
بسيار سفر ميبايد تا پخته شود خامي
صوفي نشود ساقي تا سر نكشد جامي[/]

[=Mj_Talat]یوگای نماز
[=Mj_Talat]محمدحسین قدیری، ماهنامه قدر، ش58.
[=Mj_Talat]فکر نمی ­کردم یوگا بتونه این قده بهم آرامش بده. از وقتی که نتایج اون رو دیده بودم به هیچ وجه حاضر نبودم کلاس ­های یوگا رو که دو روز در هفته برگزار می­شد، تعطیل کنم؛ از مهمانی ­ها و گردش ­های خونوادگی می­ زدم تا به باشگاه یوگا بروم.

[=Mj_Talat] آقا مهدی، مربی یوگا، برایم سمبل موفقیت و زندگی آرام بود. خیلی دوست داشتم سبک زندگی اون رو تو زندگیم پیاده کنم، ولی متأسفانه وقتش پر بود و کمتر می ­توانستم سئوالاتم رو ازش بپرسم. اما به هرحال، حرکات و سکناتش الگوی زندگیم شده ­بود. من فقط شیفتة اخلاق و شخصیتش نبودم، محبوب بچه­ های باشگاه شده­ بود. خیلی­ ها ناخودآگاه مثل اون راه می ­رفتن، حرف می­ زدن، یا می­ خندیدن و مدل مو و لباس انتخاب می­ کردن.



[=Mj_Talat]تو خونه با مامان و بابام هیچ مشکلی نداشتم، جز این که اونا از دستم ناراحت بودن که چرا نسبت به نمازم سست شده ­ام. بابا دبیر زبان انگلیسی بود که باورهای دینی محکمی داشت و به احکام شرع پایبند بود، ولی راستش سخنانش، من را قانع نمی­کرد. ادعا داشت که دین و به خصوص نماز به زندگی معنا، جهت و آرامش می­ده. منم که تکالیف دینی برام سخت بود، ادعام این بود که خُب هرچیز که بتونه این نقش را ایفا کنه و راحت­ تر باشه همون می ­تونه جایگزین نماز و دین بشه. و من جهت، برنامه و معنای زندگی، و آرامشم رو در باشگاه یوگا یافته­ بودم.
ادامه دارد...

[=Mj_Talat]یه روز تو پیاده رو داشتم به سمت باشگاه قدم می ­زدم که متوجه شدم مربی یوگا سرآسیمه سوار آژانس شد و رفت. وقتی به باشگاه رسیدم از بچه­ ها علت رو جویا شدم؛ دختر بچه مربی از پله ­های خونه ­شون پایین افتاده بود.
[=Mj_Talat]با شنیدن این خبر، نتونستم احساسم رو کنترل کنم؛ سریع خودم رو به بیمارستان رسوندم. بچه رو به اتاق عمل برده بودن. سراغ مربی رو از چند نفر گرفتم تا این که پرستاری گفت او رو دم نماز خونه بیمارستان دیده. مثل برق خودم رو به نمازخونه رسوندم. صدای هق هق اوس مهدی تا دم نماز خونه می­ یومد. موندم که چه کنم برم جلو یا نه؟ راستش هنوز تو چنین موقعیتی گیر نکرده ­بودم نه می ­تونستم برم پیشش و نه می­ دونستم وقتی رفتم تو این موقعیت، چی بهش بگم، و از سویی هم، دلم نمی­ یومد که برگردم. میخکوب سرجام ایستاده بودم. کمی با خدا درد و دل کرد و خدا به پنج تن و اباالفضل قسم می ­داد که بچه ­اش رو بهش برگردونن. کمی بعد بلند شد و دو رکعت نماز خوند. بعد از نماز رفت سجده کمی گریه کرد کم کم صداش رو نمی­ شنیدم. راستش ترس برم داشت که نکنه بلایی سرش اومده باشه زدم زیر گریه و با عجله خودم رو بهش رسوندم. بازویش رو گرفتم و صداش کردم. مربی از سجده بلند شد. کاسه قرمز چشماش لبریز از اشک بودن. دستم را به گرمی فشرد و از حضورم درکنارش تشکر کرد و عاجزانه ازم خواست که چون جوانم و قلبم پاک­ تر برا فرزندش دعا کنم. بعد از چند ساعت با اصرار اوسان به خانه برگشتم.

ادامه دارد...

[=Mj_Talat]دو روز بعد مربی به باشگاه اومد. خدا رو شکر خطر از سر ملیکا گذشته بود، با این حال، هنوز مربی دل و دماغ کار کردن رو نداشت. به بچه گفت که زیر نظر ارشد کلاس تمرین کنن. وقتی دیدم مربی لباس عوض نکرد من هم از روی تشک کم کم پیش مربی رفتم و روی نیکمت کنارش نشستم[=Mj_Talat]تا تنها نباشه. نمی­ دونستم چه طوری سر سخن رو باز کنم یواش یواش اوسا یادم رفت و غرق تماشای تمرین شدم که زمزمة او توجه من رو به خود جلب کرد سرش رو در حالی که موهایش رو چنگ کرده بود ملایم تکون می ­داد و با صدای غمناکی می­ خوند: «امان از دل زینب. امان از دل زینب که خون شد دل زینب. هاج و واج مونده بودم که نم نم اشکای استاد به سیل اشک و صدای ضعیفش به هِقُ هِق تبدیل شد. بچه ­ها که متوجه حال و روز مربی شده بودن، دورش حلقه زدن. مربی که تجمع بچه ­ها رو حس کرده بود، سرش رو بلند کرد به ما نگاهی کرد و گفت: تو خونه خودم بچه، بازی کرده افتاده، سریع ان رو به بیمارستان رسوندن، من که مَردم و ادعا مربی­گری دارم تا بیمارستان هزار بار مُردم. تاب و جیگر دیدن بچه خون آلودم رو نداشتم. بچه­ها! چه کردن نامردها با رقیه، دختر بچة امام حسین(ع)، سیلیش زدن تو تیغ­ ها و سنگ­ های بیابان با اسب دنبالش کردند و تازیانه­ اش زد بعد هم نتونست تحمل کنه و تو خرابه درحالی که سر باباش تو بالینش بود کنار عمه ­اش...» بعد هنوز سخنانش تموم نشده بود که زد زیر گریه. سپس چند نفس عمیقی کشید گفت: بچه ­ها اهل نصیحت کردن نیستم اما شما رو به ولای علی مثل ملیکام دوست دارم بذارین یه چیزی رو از جون و دلم براتون بگم چیزی که بهش رسیدم و حسش کردم و باهاش زندگی:
[=Mj_Talat]«هیچ آرام­بخشی آره هیچ آرام­بخشی مثل آغوش مادر در کودکی و آغوش خدا بعد از کودکی، نمی­تونه به ما قرار و تسکین بده. یوگا ورزش مفید و خوبیه. لازم نیست ازش بگم چون همة شما با تمرین ­ها و روش­ های اون آشنایی دارید. امّا واقعاً وقتی با نماز مقایسه­ اش می­ کنم. می­ بینم که قطره­ای در برابر دریا هم نیست. گاهی به حال افرادی که با بینش مسلمان می­شوند غبطه می ­خورم. اونا با نماز و ذکر خدا، حال می ­کنن. این رو تو سفرهای خارجی­ام دیده ­ام. یه زمان فکر می­کردم یوگا می ­تون جای دین و مذهب رو برام بگیره، خدا بیامرز بابام خیلی حرص خورد ولی که نظرم رو عوض کنه ولی نتونست که نتونست. اما دوست مسیحی­ام که مسلمان شده­بود و استاد یوگا هم بود، من رو از خاکی بیراه به جاده اسلام آورد.» او راست می­ گفت: «اگه یه روان­شناس از غرب می ­آمد ایران یه تکنیکی رو به عنوان آرام­بخش به ما توضیح می­ داد، بیشتر از سخن خدا درباره نماز قبول می­ کردیم. یوگا اگرچه شرقی است، غربی­ ها، لباس فرنگی به تنش کردن تا جهانی شد.»

ادامه دارد...

[=Mj_Talat]من که داستان اون روز استاد در نماز خونه و سخنان حالا، جا خورده بودم رو کردم به استاد و با تعجب گفتم: «مگه شما نماز هم می­ خوانید؟!»: استاد با همون چشمان اشک آلودش خنده با معنایی کرد و گفت: نماز رو نمی­ خونم. بلکه با تمام وجودم می­ خورم. با تک تک سلول­هام حس و هضمش می­ کنم.
بعد رو کر به بچه ها و گفت:« بچه­ ها شما مثل من بیراهه نروید اول راه هستید مسیر را کج نرید ها.
[=Mj_Talat]نماز مثل یوگاست؛ بهتره براش لباس خاص، مکان خاص، سجاده ویژه، عطر و..انتخاب کنیم. برای یوگا هم لباس مخصوص داریم و حرکات و نرمش ­هایی ملایم انجام می­ دهیم. وضو و اعمال نماز با ذکرهای خاصشان هرکدام حکمت و فلسفة خاص خودش رو داره. کسی که به یوگا اعتقادی نداشته باشه یا حرکاتش رو خوب انجام ندهد، فلسفه تمرکز و تنفس آن رو نفهمه ازش بهره ­ای نمی­ بره و کسی هم که به نماز معتقد نباشد یا نسبت به آن اهمالکار باشه ازش سودی نمی ­بره، یوگا یه ورزش یا بنا به اعتقاد روان ­شناسان آرام­بخش قوی­ است. برخی در هِند مدرسه یوگا ایجاد کردن و در ضمن اون، نرم نرم و آهسته آهسته افکار بودایی در زمین ذهن شاگردان می­ کارند؛ یعنی یک ابزار تبلیغی. امـّا، امّـــــا، نماز به غیر از آرامش عمیقی که به ما هدیه می­ کنه، در واقع، پیوند عاشقانه بنده با خال خودش، خدای حکیمه. همون که از اوییم و بی او آرامش پایداری نخواهیم یافت.

[=Mj_Talat]هیچ کنجی بی­داد و بی­دام نیست

[=Mj_Talat]جز به خلوتگه حق آرام نیست



[=Mj_Talat] همان گونه که کودک بازیگوش به خوبی از مادرش تغذیه نمی­ شود. انسانی که هدف رو گم کرده و به نوعی دیگر بازیگوش شده و سیم ارتباطش به خدا وصل نیست، تغذیه معنوی نمی­شه. او از این جهت، لاغر و مردنی است این فرد توی گرداب سختی­ها­ و امواج گرفتاری­ های زندگی، که در مسیر همه ما هست، کم می اره. اما دوستان می­ خواین تو زندگی کم نیارین در کنار یوگا، یه باشگاه دیگه هم باید برویم؛ باشگاه دین و مذهب. حضرت زینب با چه نگاهی دنیا رو این قده زیبا می ­بینن که تو اون همه بلا در کربلا، به ابن زیاد گفتن: ما رأیتُها الاّ جمیلاً؛ من به جز زیبایی چیزی ندیدم، زشتی از کارهای و اعمال شماهاست.»



[=Mj_Talat]


[=Mj_Talat]نکته­ های تربیتی
1 . [=Mj_Talat]روان­شناسان دنیا انسان را دارای سه بعد می­ دانستند، بعد زیستی و بعد اجتماعی و بعد روانی. در سال­ های اخیر بعد معنویت را هم به آن اضافه کرده­ اند.
2. [=Mj_Talat]قرآن ذکر را مایة آرامش می ­داند و علمای ربانی آرامش و عمر طولانی دارند.
3. [=Mj_Talat]حس پرستش، معنایابی، حقیقت­ جویی، کمال خواهی و میل به زیبایی از ابعاد فطری انسان است.
4. [=Mj_Talat]دین به زندگی، درد، رنج، کار و حتی مرگ معنا می ­بخشد.
5. [=Mj_Talat]جوان و نوجوان با «بحران هویت» در مسیر رشد روبرو می­شود که تا رسیدن به تعادل شناختی خودش مضطرب است. او می­ خواهد ارزش ­ها و باورهایی را که از والدین دریاف کرده است تخریب کند و از نو با تفکر خود بازساز کند. به همین دلیل است که کارشناسان اسلام شناس می ­گویند اصول دین تقلیدی نیست بلکه تحقیقی است. او به دنبال رسیدن به پاسخ برای اساسی سؤالات زندگی ­اش مانند من کی ­ام، از کجا آمده­ ام، به کجا خواهم رفت، هدف زندگی چیست و... ­است باید به او جهت داد تا راه را بیابد. نباید باورهای دینی را به زور به او تحمیل کرد بحث منطقی غیرمستقیم، معرفی کتاب و کارشناس مذهبی، تقویت باورهای درست، جهت دادن در مسیر الگویابی و همراهی کردن با او در تفریح و گردش و ورزش و... مفید است.
6. [=Mj_Talat]سازنده یک سیستم بهتر از دیگران با کار آن آشنایی دارد او می داند که چه چیزی بازده آن را بالا می­ برد و چه چیزی سبب از بین رفتن آن می ­شود سیستم خلقت را خداوند ایجاد کرده برنامه رسیدن به موفقیت و سعادت از دفترچه راهنمای او؛ قرآن و حدیث، برگیریم.
7. [=Mj_Talat]گاهی سخن یک انسان متدین که مبلغ دین نیست ولی در جهتی الگوی جوان است اثر بسیار سازنده ای در ارشاد و تربیت دینی دارد.
8. [=Mj_Talat]در ارتباط با افراد موفق و الگوها گرفتار «خطای هاله­ ای» نشویم؛ مثلا اگر فوتبالیست یا هنر پیشه محبوب ما در کارش برجسته است به این معنی نیست که او حتما در باورهای دینی و هدف در زندگی هم موفق است. همین طور اگر فردی جایی بد عمل کرد به این معنی نیست که کل شخصیت او منفی باشد. باید رفتار منفی را از کل شخصیت جدا کنیم.
9. [=Mj_Talat]در سختی ­های زندگی باید با مسأله مداری(تفکر، مشاوره، مطالعه، کمک از حامی باتجربه) استفاده کنیم البته هیجان مداری مثبت مثل توسل، دعا و راز و نیاز و تضرع در برابر خدا مفید است. باید از هیجان مداری منفی مانند کشیدن سیگار، نوشیدن مشروب، عیاشی برای فرار از مشکل، گریه ­های مکرر، اجتناب از اجتماع، رو آوردن به فال گیری و طالع بین ، اعتقاد افراطی به بسته شدن بخت و سحر به شدت اجتناب کنیم.
10. [=Mj_Talat] دعا در حد متعادل اگر با کار و تلاش و مشاوره گره بخورد مطلوب است.
11.
[=Mj_Talat][=Mj_Talat]براساس معارف اسلام ما باید برای زندگی ما برنامه داشته باشیم و گرفتار افراط و تفریط نشویم. کل خلقت ما، برای بندگی خداست. ساعات شبانه روز را باید چهار قسمت کنیم:
الف-عبادت(بندگی خاص)،
ب- کار و تلاش( بندگی عام)،
ج- ارتباط با همنشینان سالم( بندگی عام)،
د- استفاده از تفریحات سالم برای نشاط و تجدید قوا در سه بخش اول( بندگی عام).

12. [=Mj_Talat]همان گونه که گوشی­ همراه نیاز به شارژ دارد و بدون شارژ تماس مقدور نیست ما نیز در شبانه روز نیاز داریم خودمان را سه بار با نماز شارژ کنیم و گرنه به آرامش، ارتباط عمیق­ ر با خدا، مقاومت دربرابر سختی ها و... نخواهیم رسید.
13. [=Mj_Talat] برای مطالعه بیشتر‌:کتاب رضایت از زندگی و کتاب الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث از انتشارات دارالحدیث قم را بخوانید و نرم افزار شادکامی در آموزه های دینی از موسسه خدماتی مشاوره­ای جوانان و پژوهش ­های اجتماعی تهیه کنید و نرم افزار شوخ طبعی ­های طلبگی را از بخش نرم افزار سایت اسک دین دات دانلود کنید.

[=Mj_Talat]منبع: محمدحسین قدیری، ماهنامه قدر، ش58

موضوع قفل شده است