جمع بندی طرز زندگی امامان معصوم (ع)

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طرز زندگی امامان معصوم (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب به دوستان

بنده سوالاتی داشتم و می خوام طبق جواب ها زندگی کنم.

هر شیعه ای باید سیره عملیش همچون ائمه (ع) باشد. پس در این تاپیک با کمک روایاتی که کارشناسان بزرگوار میفرمایند تلاش میکنیم تا طرز زندگیمون رو همچون ائمه (ع) کنیم. و این یکی از نکات مهم برای تعجیل در فرج حضرت بقیه الله (عج) هست.

سوالات:

ائمه (ع)
در چه زمانی در شب می خوابیدند و در چه زمانی در صبح بیدار میشدند؟ اذکاری که بر لب می آوردند در این هنگام چه بوده؟
(طبق علم ثابت شده هر انسانی نیاز به حداقل 7 تا 8 ساعت خواب دارد و بهترش 9 ساعت است. خوب این در حالیست که من که از سره کار ساعت 5 میرسم خونه با تمام خستگیم حتی اگر 9 شب هم برم بخوابم تا 11 خوابم نمیبره. بنده تقریبا 12 می خوابم و یک ساعت هم در سحر بیدارم برای نماز و صبح باید ساعت 7:30 پاشم. تقریبا 6 ساعت در روز می خوابم که خوب خیلی کم است)

غذا خوردنشان به چه صورت بود؟ مثلا چه مقدار میل میفرمودن؟
در روایات شنیدم که ائمه (ع) میفرمایند که قبل از اینکه سیر شوید دست از غذا بکشید. الان چند وقته که تا حدی این کار را میکنم اما همیشه با این کار تقریبا یکی 2 ساعت بعد از غذا خوردن گرسنه میشوم و احساس ضعف میکنم.

طهارت؟
مثلا استحمام،تخلیه بول و سایر موارد قابل ذکر
مثلا من متاسفانه خیلی به نگه داشتن بول توجه نمیکنم و شنیده ام این کار فشار قبر دارد. درست است؟

آیا تمام نماز های مستحب روزانه را می خواندند؟

ذکر های پر فضیلت برای ثواب و دوری از گناه در طول روز به نقل از ائمه کدام هستند؟

و چند سوال دیگه که بعدا عرض میکنم.

یا علی

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

seyed.taghavi;386231 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب به دوستان

بنده سوالاتی داشتم و می خوام طبق جواب ها زندگی کنم.

هر شیعه ای باید سیره عملیش همچون ائمه (ع) باشد. پس در این تاپیک با کمک روایاتی که کارشناسان بزرگوار میفرمایند تلاش میکنیم تا طرز زندگیمون رو همچون ائمه (ع) کنیم. و این یکی از نکات مهم برای تعجیل در فرج حضرت بقیه الله (عج) هست.

سوالات:

ائمه (ع)
در چه زمانی در شب می خوابیدند و در چه زمانی در صبح بیدار میشدند؟ اذکاری که بر لب می آوردند در این هنگام چه بوده؟
(طبق علم ثابت شده هر انسانی نیاز به حداقل 7 تا 8 ساعت خواب دارد و بهترش 9 ساعت است. خوب این در حالیست که من که از سره کار ساعت 5 میرسم خونه با تمام خستگیم حتی اگر 9 شب هم برم بخوابم تا 11 خوابم نمیبره. بنده تقریبا 12 می خوابم و یک ساعت هم در سحر بیدارم برای نماز و صبح باید ساعت 7:30 پاشم. تقریبا 6 ساعت در روز می خوابم که خوب خیلی کم است)
یا علی

با عرض سلام و ادب

قبل از بیان نمونه هایی از سیره ائمه(ع) در موضوعات مختلف زندگی،ذکر یک نکته مهم به نظر می رسد و آن اینکه با توجه به شرایط زندگی امروزه،عمل کردن بر طبق سیره ائمه(ع) بطور کامل،کاری مشکل و در برخی موارد شاید ناممکن باشد.

نسبت به این که خواب معصومین (ع) در شبانه روز چند ساعت بوده، روایت و اطلاع دقیقی در دست نبوده و نسبت به مقدار خواب طبیعی یک انسان نیز نمی توان جواب مسلمی ارائه داد چرا که مقدار خواب طبیعی برای انسان ها یکسان نبوده و هیچگونه حد معینی برای آن نمی توان در نظر گرفت، بلکه هر کس باید با تجربه و توجه به میزان فعالیت های جسمی و روحی، میزان نیاز خویش به خواب را دریابد[1] و تحقیقات علمی نشان داده است که احتیاج آدمی به جواب مسئله پیچیده ای است مثلاً پاره ای از مردم به 5، 7، 8 ساعت خواب و قریب 14% مردم به 10 ساعت خواب نیاز دارند.[2]

در روایات اسلامی اولاً خواب متعادل را برای انسان مؤمن بین 6-8 ساعت معرفی شده است، چرا که در بعضی از روایاتی که برنامه های شبانه روز را برای مؤمن معرفی می کنند. یک چهارم شبانه روز را برای استراحت و بعضی روایات دیگر یک سوم شبانه روز را برای استراحت انسان[3] قرار داده اند که مقدار آن بین 6-8 ساعت در شبانه روز است، البته خواب بر حسب سن آدمی نیز، تفاوت داشته و هر چه انسان پیرتر می شود و یا به کمالات معنوی بیشتری دست پیدا می کند خواب او کمتر می شود.

ثانیاً زمان های مختلفی مثل زمان خواب قیلوله (یک ساعت قبل از اذان ظهر) و خواب اول شب[4] به عنوان بهترین زمان های خواب معرفی شده و زمان های دیگری مثل بین الطلوعین[5]، آخر شب[6] (سحرگاه) و آخرین ساعات روز به عنوان بدترین زمان های خواب در شبانه روز معرفی شده اند.

بنا به آن چه در برخى از روايات از ائمه معصومين است در روز، خواب قيلوله كه خواب قبل از اذان ظهر مي باشد، مستحب است و زمان مناسبى است براى استراحت بدن و داراى فوائد فراوان مى ‏باشد. همچنين از سيره‏ ى ائمه معصومين(ع) استفاده مى‏ شود كه قسمت اول شب را مى‏ خوابيده‏ اند و قسمت آخر شب يعنى وقت سحر را بيدار بوده ‏اند.

همچنين خوابيدن بين‏ الطلوعين يعنى از اذان صبح تا طلوع خورشيد مكروه است. خوابيدن بعد از عصر و نزديك غروب آفتاب و بين نماز شب و نماز صبح نكوهش شده است. قابل ذكر است احياء برخى شب‏هاى متبرك مانند شب‏هاى قدر در ماه رمضان تأكيد فراوان شده است. بنابر اين خوابيدن در اين شب‏ها مذموم مى ‏باشد.

برخی از ذکرها و دعاهایی که هنگام خواب در روایات وارد شده عبارت است از :

ا- خواندن سوره توحید 3 بار و یا 11 بار

2- گفتن تسبیحات حضرت فاطمه -ع-

3- خواندن آیه الکرسی

4- خواند سوره کافرون

5-خواندن این دعا : اعیذ نفسی و ذریتی و اهل بیتی و مالی بکلمات الله التامات من کل شیطان و هامه و من کل عین
(ر. حلیه المتقین ، انتشارات هجرت ، چ 11 ، ص 233)

براى اين كه انسان در هنگام خواب هم غافل از خداوند نباشد، راه‏هايى توصيه شده است كه برخى از آنها عبارتند از:

1- با وضو خوابيدن، 2- رو به قبله خوابيدن، 3- دعاهايى كه هنگام خواب مستحب است خوانده شوند مثل خواندن سه مرتبه سوره اخلاص يا خواندن آيةالكرسى يا خواندن تسبيحات حضرت زهرا، 4- از همه مهم‏تر كنترل اعمال و افكار در طول روز؛ زيرا تخيلات و مشغوليت‏هاى ذهن آدمى در طول روز تأثير مستقيم و فراوان بر روح هنگام خواب دارد، به طورى كه حتى بسيارى از خواب‏ها كه انسانها مى ‏بينند ناشى از ذهنيت‏ها و فعاليت‏هاى طول روز آنها است. (براى آگاهى بيشتر ر.ك: حاشيه مفاتيح ‏الجنان، آداب خواب.)

هر اندازه انسان در بيدارى خداى گونه‏ تر باشد و از چنگ شيطان و دام‏هاى فكرى، خيالى و عملى او بگريزد در خواب نيز از دستبرد او دورتر است. قرائت آيه 11 سوره مجادله در اين زمينه توصيه شده است.

برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:

خواب از دیدگاه تعالیم اسلامی

پی نوشتها:

[1] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 26، ص 20، دارالکتب الاسلامیة، پاییز 1369.

[2] پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر (ص)، ج 8، ص 183، کتابفروشی اسلامیه، 1351.

[3] نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 390.

[4] مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، ص 126، دفتر نشر برگزیده، بهار 1375.

[5] همان.

[6] طباطبایی، محمد حسین، سنن النبی (ص)، ص 141، ح 150، انتشارات اسلامیه، تابستان 1378.

سیره فردی ائمه اطهار (علیهم السلام) در امر بهداشت و نظافت

در سیره پیشوایان دینی اهمیت دادن به نظافت و پاکیزگی جسم و جان از جایگاه ویژه ای برخوردار است، تا بدانجا که علاوه بر فطری شمردن این امر1 و نقش آن در طول عمر، از یک نگاه بنای اسلام را بر آن دانسته اند.« فان الله تعالی بنی الاسلام علی النظافه»2.

بهداشت جسم

1. نظافت منزل : روایت شده است که یکی از کارهای حضرت امیر(ع) در منزل، جارو کردن بوده است .3
و نیز از پیامبر (ص) روایت شده است که : « شب زباله هایتان را در منزل نگاه ندارید ، چرا که جایگاه شیطان است »4.

2. بهداشت دهان و دندان : رسول خدا ­(ص) می فرمایند: اگر بر امتم سخت نبود ، امر می کردم که برای هر نمازی مسواک بزنند.5 و نیز امیرالمومنین(ع) دندان های مبارکشان را از بالا به پایین مسواک می زدند .6 و دو بار مسواک زدن در هر روز از جمله سنت های پیامبران شمرده شده است .7 رسول خدا (ص) علاوه بر آنکه قبل از خواب مسواک می زدند، مسواکشان را در شب کنارشان می نهادند تا پس از بیدار شدن نیز مسواک بزنند .8

3. شستن سر: پیامبر گرامی اسلام (ص) سر و محاسن مبارکشان را با سدر می شستند .9

4. عطسه کردن: رسول خدا (ص) می فرماید: هنگام عطسه کردن دستانتان را جلو صورت بگیرید و با صدای آهسته عطسه کنید .10

5. ستردن موهای زائد: روایت شده است که کسی که نسبت به زدودن موهای زائد بدن خود اهتمام نداشته باشد، از زمره پیروان اهل بیت(ع) نیست.11

6. جلوگیری از آب دهان انداختن : راوی می گوید که هرگز ندیدم که امام رضا (ع) در معابر عمومی آب دهان بیندازد.12

7. روز جمعه، روز نظافت : معمول است که در هر آیینی روزی در هفته را به عنوان روز تعطیلی و نظافت و عبادات خاص مشخص می کنند . در اسلام روز جمعه به عنوان روزی تعیین شده است که نیکوست مسلمانان در آن ضمن پوشیدن بهترین لباس های خود و پیش از حاضر شدن در مراسم عبادی سیاسی نماز جمعه، به یک نظافت کامل بپردازند :
امام صادق (ع) : « روز جمعه خود را بیارایید و غسل کنید و خوشبو سازید و موهای خویش را شانه زنید و پاکیزه ترین لباس خود را بپوشید ».13

8. کوتاه کردن ناخن و شارب(سبیل): بلند گذاشتن ناخن از جمله عواملی شمرده شده است که فراموشی را در پی دارد .14( البته بلند گذاشتن قدری از ناخن ها برای خانم ها مستحب شمرده شده است) .15
کوتاه کردن شارب نیز از جمله سنن شمرده شده است .16

بهداشت روان

همان گونه که جسم آدمی نیازمند مراقبت ( پیشگیری) و رفع مرض (درمان) است ، روح و جان و عقل آدمی نیز محتاج مراقبت ها و درمان های مختص به خود است :

1. عوامل تباهی عقل : نوشیدن شراب ، گناه ، خودپسندی، معاشرت با نادانان ، بیهوده گویی ، شوخی فراوان ، فقر و تنگدستی ، زیاده روی در خوردن گوشت و بیکاری از جمله عواملی برشمرده شده که در لسان ائمه اطهار (ع) موجب کم خردی و نقصان در اندیشه اند .

2. عوامل سلامت عقل : حجامت ، خوشبو بودن، خوردن سرکه و به و خورش کدو، دانش اندوزی ، تجربه پیدا کردن و رها کردن کارهای بی فایده و لغو نیز از جمله موجبات سلامت عقل هستند .

3. عوامل بیماری و مرگ دل : پیمان شکنی، زیاده گویی، گوش سپردن به لهو، گفتگو و مجادله بی حاصل، محبت غیر الهی، تکرار گناه و همنشینی با ثروتمندان خوشگذران، زیاد خندیدن در زمره اسباب تباهی و فنای سلامت دل اند .

4. عوامل سلامت دل: قرائت قرآن، موعظه ، یاد مرگ ، ملاقات با نیکوکاران، اطعام درماندگان ، مهرورزی با یتیمان، طهارت از گناه ، تقوا، گفتگوی علمی و معاشرت با صاحبان معرفت نیز از مواردی است که سلامت دل و جان را در پی خواهد داشت .17

منابع:

1. الجامع الصغیر، ج1، ص377
2. همان، ص 517
3. الفقیه، ج3، ص169
4. مکارم الاخلاق، ص425
5. الفقیه، ج1، ص55
6. کافی، ج6، ص 297
7. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 361
8. مکارم الاخلاق، ص 39
9. مکارم الاخلاق، ص 32
10. الجامع الصغیر، ج 1، ص 116
11. الجامع الصغیر، ج2، ص 645
12. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص184
13. کافی، ج 3، ص 417
14. مکارم الاخلاق، ص 66
15. همان
16. تحف العقول، ص100
17. مفاتیح الحیات، صص 129 تا 138

منبع

بنام خدا
سلام عليكم

تشكر فراوان دوست گرامي بابت پاسخ كاملتان

مقداد;387799 نوشت:
5. ستردن موهای زائد: روایت شده است که کسی که نسبت به زدودن موهای زائد بدن خود اهتمام نداشته باشد، از زمره پیروان اهل بیت(ع) نیست.

آيا منظور موهاي خشن هست؟

و همچنين ميشه لطف بفرماييد و در مورد غذا خوردنشان هم بفرماييد؟

نقل قول:
غذا خوردنشان به چه صورت بود؟ مثلا چه مقدار میل میفرمودن؟

seyed.taghavi;387815 نوشت:
بنام خدا
سلام عليكم

تشكر فراوان دوست گرامي بابت پاسخ كاملتان

آيا منظور از موهای زائد موهاي خشن هست؟

و همچنين ميشه لطف بفرماييد و در مورد غذا خوردن ائمه(ع) هم بفرماييد؟

با عرض سلام و ادب

بله مراد از موهای زائد،موهای خشن زیر بغل و شرمگاه می باشد.

در رابطه با غذا خوردن و آداب آن،روایات فراوانی از ائمه(ع) رسیده است که در واقع همان سیره و روش آن بزرگواران در مورد غذا خوردن است،به چند روایت اشاره می کنیم:

امام علی (ع) : تا وقتی که گرسنه نشدی اقدام به خوردن غذا مکن و وقتی به خوردن اقدام کردی قبل از آنکه کامل سیر شوی دست از غذا خوردن بردار.غذا را با آرامش و خوب بجو تا هضم آن آسان شود و پیش از خوابیدن و به رختخواب رفتن به توالت برو و خود را تخلیه کن چون این سفارشات را به کار بندی از از پزشک بی نیاز شوی.[1]
امام علی (ع): هر کس بخواهد هیچ غذائی به او ضرر نرساند (این چند دستور را باید رعایت نماید):
هروقت گرسنه شده و معده اش خالی شد غذا بخورد.
وقتی که شروع به غذا خوردن می کند نام خدا را ببرد.
وقتی که شروع به غذا خوردن می کند ، آن را خوب بجود.
قبل از سیری کامل و زمانی که هنوز میل به غذا دارد، دست از خوردن بردارد.[2]

امام صادق (ع) : خداوند از پرخوری بیزار است. و فرمود انسان ناچار باید غذا بخورد تا سرپا باشد ، پس هنگامی که شخص غذا میخورد ، یک سوم شکم را برای غذا در نظر بگیرد و یک سوم آنرا برای آشامیدنیها نگه دارد و یک سوم آنرا هم برای نفس کشیدن خالی بگذارد ، و بعد فرمود : همانند خوکها که برای ذبح چاق میشوند ، شما چاق نشوید.[3]

امام کاظم (ع): سفره ای که در آن نمک نباشد ، بی برکت است . آغاز کردن غذا با نمک ، برای تن درستی ، بهتر است.[4]

حضرت رسول (ص):شستن (دست ها) پیش و پس از غذا ،شفایی برای تن و مایه برکت در روزی است.[5]

امام رضا (ع): شب حتما غذا بخورید، اگر چه مقدار كمی نان باشد، چون باعث قوت جسم می شود.[6]

امام صادق (ع): خوردن شام را وامگذار ، هر چند به سه لقمه (نان) با نمك باشد.[7]

امام صادق (ع): به پشت خوابیدن، پس از خوردن غذا، بدن را فربه و غذا را هضم می كند و ناراحتی را برطرف می گرداند.[8]

امام رضا (ع) ضمن توصیه به خودداری کردن از پرخوری که باعث چاقی و اختلال در کار قلب می شود، با شکم سیر حمام کردن را باعث قلنج دانسته و سفارش می کنند که تا گرسنه هستید غذا بخورید و به محض این که احساس سیری کردید دست از غذا بکشید و برای جلوگیری از درد معده تا دست از غذا نکشیده‌اید آب ننوشید.[9]

پی نوشتها:
[1]. آثارالصادقین جلد 2 صفحه 387.

[2]. طب الأئمة علیهم السلام،ص ۲۹.

[3]. کافی جلد 6 صفحه 269 حدیث 9.

[4]. الکافی ، جلد 6 ، صفحه 326 ، حدیث 5.

[5]. بحارالانوار ، جلد 66 ، صفحه 356 ،حدیث 17.

[6]. طب الائمه ،صفحه 65.

[7]. مکارم الاخلاق ،جلد 1،صفحه424،حدیث1447.

[8]. سفینه البحار، جلد 1 ،صفحه 27.

[9]. حلیه المتقین ص۶۸.

seyed.taghavi;386231 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب به دوستان

بنده سوالاتی داشتم و می خوام طبق جواب ها زندگی کنم.

هر شیعه ای باید سیره عملیش همچون ائمه (ع) باشد. پس در این تاپیک با کمک روایاتی که کارشناسان بزرگوار میفرمایند تلاش میکنیم تا طرز زندگیمون رو همچون ائمه (ع) کنیم. و این یکی از نکات مهم برای تعجیل در فرج حضرت بقیه الله (عج) هست.

سوالات:

طهارت؟
مثلا استحمام،تخلیه بول و سایر موارد قابل ذکر
مثلا من متاسفانه خیلی به نگه داشتن بول توجه نمیکنم و شنیده ام این کار فشار قبر دارد. درست است؟
یا علی

با عرض سلام و ادب

در احادیث، اذکار و آداب متعددی برای تخلی ذکر شده است.

آداب تخلى
1 - مستحب است كه در موقع تخلى جايى بنشيند كه كسى او را نبيند(1).زيرا پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) هرگز در حال تخلى ديده نشد(2).

2 - موقع وارد شدن به مكان تخلى ، اول پاى چپ را بگذارد و موقع بيرون آمدن ، اول پاى راست را بگذارد(3). اگر شخص در بيابان است و قصد تخلى دارد، مستحب است كه پاى چپ را قدم آخرش بسوى محل تخلى قرار دهد؛ يعنى اول پاى راست را به طرف آن محل بردارد و سپس پاى چپ را(4).

3 - مستحب است كه در حال تخلى سر را بپوشاند(5). در بعضى روايات آمده است كه علاوه بر پوشاندن سر، حايل ديگرى مانند عبا يا مثل آن را بر روى چيزى كه بر سر گذاشته است ، بكشد. درست شبيه كسى كه شرم و حيا مى كند. انسان بايد اين كار را به جهت حيا و شرم از دو ملك راست و چپ انجام دهد(6).

4 - مستحب است كه در هنگام نشستن ، سنگينى بدن را بر پاى چپ بيندازد(7) و پاى راست را باز كند(8).

5 - مستحب است كه پيش از خواب بول نمايد(9).

6 - مستحب است كه پيش از جماع و بعد از بيرون آمدن منى بول نمايد(10).

7 - بهتر است بعد از خارج شدن غائط، خود را اول با سنگ و سپس با آب پاك كند تا دست به نجاست نخورد(11).

8 - خواندن دعاهايى كه از ائمه عليهم السلام رسيده است در هنگام داخل شدن در بيت الخلاء، هنگام تخلى ، وقت ديدن آب ، وقت پاك كردن محل بول و غائط، وقت كشيدن دست به شكم ، وقت برخاستن از جاى خود و هنگام بيرون آمدن از بيت الخلاء سفارش شده است . (تفسير اين دعاها در رساله هاى علميه و مفاتيح الجنان آمده است .)

9 - استبرا نمودن بعد از خارج شدن بول كه اين عمل براى مردهاست . استبرا يعنى خواستن و طلب پاكى مجراى بول ؛ به اين طريق كه انگشت وسط دست چپ را نزديك به مخرج غائط گذاشته و سه مرتبه به قوت تا بيخ آلت بكشند، سپس انگشت اشاره را زير آلت و انگشت شست را بالاى آن گذاشته و تا ختنه گاه سه مرتبه بكشند و سپس سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.

10 - سه بار ((اح اح )) كردن در حال انجام عمل استبرا تا كمك به استبرا نمايد.

11 - استنجا (محل بول يا غائط را شستن ) با دست چپ . زيرا خداوند دست چپ را براى كارهاى پايين قرار داده است ؛ همان طور كه دست راست را براى كارهاى بالا، مانند خوردن و وضو گرفتن ، قرار داده است . اما اگر مانعى در ميان باشد كه نتواند با دست چپ استنجا كند، استفاده از دست راست اشكالى ندارد(12).

12 - استنجا با آب سرد كه اين كار بواسير را دفع مى كند(13).

13 - اگر در بيت الخلاء عطسه كرد، حمد بگويد و صلوات بفرستد(14).

مكروهات تخلى
1 - نشستن روبروى خورشيد و ماه در موقع تخلى ، مگر اين كه عورت خود را بپوشاند(15).

2 - نشستن روبرو(16) يا پشت به باد(17).

3 - نشستن در جاده ، خيابان و كوچه و نشستن دم درب خانه و زير درختى كه ميوه مى دهد(18). زيرا ملائكه در وقت ميوه دار بودن درخت بر آن درختان مى باشند و ميوه را از ضرر جانوران نگه مى دارند(19). همچنين نشستن در راهى كه به سوى آب است ؛ يعنى محلى كه مردم براى بردن آب به آنجا مى آيند؛ مثل كنار رودخانه ها و سر چاهها و چشمه ها. نيز در اطراف و در حريم خانه كه ملك صاحب آن خانه نيست ، تخلى كراهت دارد؛ وگرنه اگر در ملك تخلى كند، حرام است (20).

4 - خوردن در موقع تخلى (21). زيرا خوردن در حال تخلى پستى و خوارى نفس است ؛ يعنى اين كار باعث پست نمودن نفس است (22).

5 - توقف زياد در موقع تخلى (23). زيرا باعث بواسير مى شود.

6 - تطهير كردن با دست راست .

7 - حرف زدن در حال تخلى ، مگر در حال ضرورت و يا وقتى كه ذكر خدا مى گويد(24).

8 - ايستاده بول كردن (25). زيرا ممكن است شيطان عقل را فاسد كند(26).

9 - بول كردن در زمين سخت و سوراخ لانه جانوران ؛(27) به خاطر اذيت شدن حيوانات يا جن (28).

10 - بول كردن در آب ، خصوصا آب راكد(29). زيرا حيوانات كوچك در آب مى باشند كه آنها به وسيله بول اذيت مى شوند(30).

11 - خوددارى كردن از بول و غائط؛ ولى اگر ضرر برساند، نبايد خوددارى كند(31).

12 - بول كردن به سمت هوا از جاى بلند، مانند پشت بام (32).

13 - غائط كردن در جايى مثل محل اجتماع كه باعث شود مردم او را لعن كنند(33).

14 - مسواك كردن در حال تخلى . زيرا باعث بوى بد و گندى دهان مى شود(34).

15 - سلام كردن به شخصى كه در حال تخلى است (35).

16 - استنجا با استخوان ، سرگين و ساير مطعومات و خصوصا نان كه كراهت شديد دارد.

17 - استنجا با دست چپ در صورتى كه به آن انگشترى باشد كه اسم خدا يا ائمه عليهم السلام بر آن حك شده باشد.

18 - همراه بردن قرآن و انگشترى كه اسم خدا يا ائمه معصومين عليهم السلام روى آن حك شده باشد در محل تخلى .

19 - استنجا بوسيله آبى كه به غير از نجاست بويش متغير شده باشد(36).

پی نوشتها:
1- توضيح المسائل ، م 78.
2- النضيد، ج 1، ص 139-
3- توضيح المسائل ، م 78.
4- النضيد، ج 1، ص 139.
5- توضيح المسائل ، م 78.
6- النضيد، ج 1، ص 139.
7- توضيح المسائل ، م 78.
8- النضيد، ج 1، ص 140.
9- توضيح المسائل ، م 78.
10- حلية المتقين ، فصل يازدهم در آداب تربيت فرزندان ، ص 91.
11- النضيد، ج 1، ص 140.
12- النضيد، ج 1، ص 140.
13- حلية المتقين فصل يازدهم ، آداب بيت الخلاء، ص 143.
14- حلية المتقين ، فصل يازدهم در آداب تربيت فرزندان ، ص 143.
15- توضيح المسائل ، م 79.
16- توضيح المسائل ، م 79.
17- النضيد، ج 1، ص 143.
18- توضيح المسائل ، م 79.
19- حلية المتقين ، فصل يازدهم آداب بيت الخلاء
20- النضيد، ج 1، ص 143
21- توضيح المسائل ، م 79.
22- النضيد، ج 1، ص 143.
23- توضيح المسائل ، م 79.
24- حلية المتقين آداب بيت الخلاء.
25- توضيح المسائل ، م 80.
26- النضيد، ج 1، ص 143.
27- توضيح المسائل ، م 80.
28- النضيد، ج 1، ص 143.
29- توضيح المسائل ، م 80.
30- النضيد، ج 1، ص 143.
31- توضيح المسائل ، م 81.
32- النضيد، ج 1، ص 143.
33- النضيد، ج 1، ص 143.
34- النضيد، ج 1، ص 143.
35- النضيد، ج 1، ص 143.
36- حلية المتقين آداب بيت الخلاء.

بســـــــــيار سپاس بزرگوار. خدا اجرت دهد.
يا علي مدد

سلام
اهل بيت بزرگوار (ع سلام اجمعين) چجوري امر به معروف و نهي از منكر ميكردن؟

seyed.taghavi;395807 نوشت:
سلام اهل بيت بزرگوار (ع سلام اجمعين) چجوري امر به معروف و نهي از منكر ميكردن؟

با عرض سلام و ادب

یکی از بزرگترین و با اهمیت ترین دستورات اجتماعی دین مبین اسلام "امر به معروف و نهی از منکر می باشد" که آثار بسیار سودمندی دارد و خداوند متعال به خاطر نقش سازنده آن در زندگی انسان ها ثواب زیادی هم برای آن در نظر گرفته است .
امـر به معروف و نهى از منكر اصلى است كه تمام پيامبران ياد آور آن شده اند. دعوت بـه نـيكى و باز داشتن از زشتى محور دعوت تمام انبياى الهى است و آنان سراسر دوارن نبوت را در اين مسير سپرى كرده اند ائمه (عليه السلام ) پيوسته در دو بعد علمى و عملى بر انجام اين دو فريضه مهم تاكيد كرده اند.

بعد علمى (بعد شناختى )
مـنـظـور ايـن بـعـد تـبـيـيـن جـايگاه امر به معروف و نهى از منكر در معارف اسلامى و بيان ضـوابـط و مـراتـب مـخـتـلف اسـت . روايـات زيادى از آنان در اين زمينه از آنان به دست ما رسـيـده اسـت . بـرخـى از ايـن آيـات را در درس هـاى گـذشته ياد آور شديم . و به عنوان نـمـونـه شـيـخ حـر عـامـلى در كـتـاب وسائل الشيعه بيشتر از هفتصد روايت از ائمه (عليه السـلام ) در ايـن بـاره نـقـل كـده اسـت . ايـن تـعـداد روايـت غـيـر از روايـاتـى اسـت که محدث جـسـتـجـوگـر مـيـرزا حـسـيـن نـورى در مـسـدتـدرك الوسائل جمع آورى كرده است .

بُعد عملى
امـامـان شـيـعـه عـلاوه بـر بعد تحليل علمى و ارائه مباحث امر به معروف و نهى از منكر در سـيره خويش نيز اهتمام فراوان به اين اصل سرنوشت ساز و حساس داشتند. در اين جا به عنوان نمونه به مواردى اشاره مى شود:

1. جـنـگ مـسـلحـانـه بـراى اقـامـه مـعـروفـ و بـاز داشتن از منكر:
موقعيت مبارزه مستقيم به شكل مسلحانه در ميدان نبرد و جنگ در دوران امامت ائمه (عليه السلام ) تـنـهـا براى حضرت على (عليه السلام ) و امام حسين (عليه السلام ) پيش آمد و در هر دو مـقـطـع تـاريـخـى امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر اصـلى تـريـن عامل مبارزه از سوى آن پيشوايان معصوم بود. در جـنـگ صـفـيم مردى خدمت حضرت على (عليه السلام ) رسيد و تقاضاى مصالحه كرد تا مـعـاويه و يارانش به شام برگردند و حضرت نيز به همراه سپاهيان خود به عراق باز گـردد.
حضرت على (عليه السلام ) ضمن رد اين پيشنهاد علت اصرار خود بر ادامه مبارزه را اقامه امر به معروف و نهى از منكر ذكر كرد. ان الله تـبـارك و تعالى لم يض من اوليائه ان يعص فى الارض و هم سكوت مذعنون لا يـامـرون بـالمـعـروف و لا يـنـهـون عـن المـنـكـر فـوجـدت القتال اهون عل يمن معالجه الاغلال فى جهنم (1) خـداونـد از اوليـاى خـود راضـى نـيـسـت كه هنگام گناه در روى زمين آنها ببينند و بدانند و ساكت باشند و امر به معروف و نهى از منكر نكنند از اين جهت جنگ را بر خودم آسان تر از تحمل غل هاى جهنم يافتم .

ايـن بـيـان عـلوى علاوه بر آنكه فلسفه جهاد را از ديدگاه آن حضرت بيان و تشريح مى كـنـد نـشـان مـى دهـد كـه امـر بـه مـعـروف و نـهى از منكر در نزد ايشان از چه جايگاه والايى بـرخـوردار اسـت كـه بـه واسـطـه آن تـمـام مـشـكـلات و حـتـى كـشـتـه شـدن را بـايـد تحمل كرد و در هيچ شرايطى نبايد به ترك آن رضايت داد كه نتيجه ترك آن گرفتارى در غل هاى جهنم خواهد بود.

امـام حسين (عليه السلام ) نيز فلسفه قيام خود را در برابر يزيد بن معاويه امر به معروف و نهى از منكر ذكر مى كند و در وصيت نامه خود به محمد بن حنفيه مى نويسد: وانـى لم اخرج اشرا ولا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الصلاح فى امه جدى (صلى الله عليه وآله ) اريد ان امر بالمعروف وانهى عن المنكر.... (2) من از روى خود خواهى و يا براى خوشگذرانى و يا براى فساد و ستمگرى از مدينه خارج نشدم بلكه طالب مصلحت امت جدم و خواستار امر به معروف و نهى از منكر هستم . در بين متفكران اسلامى شهيد مطهرى درباره پيوند و ارتباط قيام امام حسين (عليه السلام ) بـا امـر بـه مـعـروف و نـهى از منكر كلامى عميق و لطيف دارد وى مى گويد: امر به معروف و نـهـى از مـنكر ارزش نهضت امام حسين (عليه السلام ) را بالا برد امام حسين (عليه السلام ) نيز ارزش امر به معروف و نهى از منكر را بالا برد.(3)

2. برخورد با وابستگان به دستگاه حكومت ظلم :
امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر ائمـه (عـليه السلام ) بيشتر از آن که به موارد جزئى در شـكل تذكر به برخى از ياران و اصحاب خود خلاصه شود، بلكه آنان حساس ترين مهم تـريـن نـقـاطـى را كـه بـاعث فساد و در جامعه و انحراف در دين مى شد براى نهى از مـنـكـر انـتـخـاب مى كردند. برخورد امام سجاد (عليه السلام ) با محمد بن مسلم زهرى عالم وابسته به دستگاه حكومت اموى نمونه اين مطلب است كه حضرت با تازيانه امر به معروف و نهى از منكر او را تنبيه مى كند: و بدان كه كمترين كتمان و حق سبك ترين بارى كه بر دوش دارى اين است كه وحشت ظالم را به انس تبديل كردى و راه گمراهى را با نزديكى خودت بدو و اجابت دعوت او برايش ‍ هـمـوار كـردى ! وه چـه مـى تـرسـم كـه فرداى قيامت به همراه خائنان گرفتار گناه خود بـاشـى و از ايـن كـه هـر چـه بـگـيـرى بـه خـاطـر كـمـك بـه ظـالمـان مسئول آن باشى . تو مالى را كه گرفتى از آن تو نيست و به كسى نزديك شدى كه حـق هـيـچ كـس را ادا نـكرده است تو هم با تقرب به او هيچ باطلى را رد نكردى . تو دوست داشتى كسى را كه با خدا مى جنگد. آيا چنان نيست كه تو را دعوت كردند و قطبى ساختند براى چرخاندن ستم خود و تو را پل ساختند تا از آن عبور كنند و تو را نردبان گمراهى خود ساختند؟... (4)

3. حـمايت از قيام ها و نهضت هايى كه براى امر به معروف و نهى از منكر انجام مى گرفت :
نـمـونه اين گونه حركت هاى انقلابى قيام زيد بين على بن حسين (عليه السلام ) است كه عـلمـاى بـزرگ فـلسفه قيامش را امر به معروف و نهى از منكر دانسته اند. از آن جمله شيخ مـفـيـد درباره او مـى نـويـسـد: بـا شـمـشـير قيام مى كرد و امر به معروف و نهى از منكر مى كرد(5) زيـد بـر اسـاس روايـات و بیان عـلماى بزرگ قيام خود را با اجازه امام صادق (عليه السلام ) انجام داد.(6) امـام بـاقـر (عـليـه السلام ) نيز زيد را گرامى داشت و موضوع مخالفت او را عليه ظلم و ستم اموى را تاييد مى نمود و مى فرمود: اين زيد بزرگ خاندان من است و به خونخواهى آنان بر خواهد خاست .(7)

يـكـى از نوادگان امام حسن مجتبى (عليه السلام ) به نام حسين بن على ( معروف به شهيد فـخ )كـه در زمـان امام كاظم (عليه السلام ) قيام كرد به شهادت رسيد گفته است : ما قـيـام و خـروج عـليـه ظـلم نـكـرديـم مـگـر ايـن كـه قـبـل از اقـدام بـه اهـل بـيـت و مـوسـى بـن جـعـفـر (عـليه السلام ) مشورت كرديم و ايشان را به امر به قيام كرد(8) و وقتى امام كاظم شهيد فخ را ديد فرمود: انـا لله و انـا اليه راجعون مضى والله مسلما صالحا صواما قواما آمرا بالمعروف ناهيا عن المنكر ما كان فى اهل بيته مثله (9) مـا از خـدايـيـم و به سوى خدا باز مى گرديم . به خدا قسم در حالى كه مسلمان ، صالح تر روزه دار، نماز شب گزار، آمر به معروف و ناهى المنكر بود از دنيا رفت و در خانواده اش مانندى نداشت .

پی نوشتها:
(1)- ميزان الحكمه رى شهرى ج 6ص 255
(2)- مقتل خوارزمى ج 1 ص 188
(3)- بـراى مطالعه بيشتر به کتاب حماسه حسينى ج 2، ص 38 43- و 130 131- مراجعه كنيد
(4)- تحف العقول ص 282 با اندك تغيير
(5)- ارشاد شيخ مفيد ص 268
(6)- ر.ك . شخصيت و قيام زيد بن على، رضوى اردكان ض 118 - 127
(7)- بحار الانوار ج 46 ص 194
(8)- مقاتل الطالبين ابو الفرج اصفهانى ص 304
(9)- همان ص 302.

پرسش:
ائمه (ع) در چه زمانی از شب می خوابیدند و در چه زمانی در صبح بیدار میشدند؟ اذکاری که بر لب می آوردند در این هنگام چه بوده است؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب
قبل از بیان نمونه هایی از سیره ائمه(ع) در موضوعات مختلف زندگی،ذکر یک نکته مهم به نظر می رسد و آن اینکه با توجه به شرایط زندگی امروزه،عمل کردن بر طبق سیره ائمه(ع) بطور کامل،کاری مشکل و در برخی موارد شاید ناممکن باشد.

نسبت به این که خواب معصومین (ع) در شبانه روز چند ساعت بوده، اطلاع دقیقی در دست نبوده و نسبت به مقدار خواب طبیعی یک انسان نیز نمی توان جواب مسلمی ارائه داد چرا که مقدار خواب طبیعی برای انسان ها یکسان نبوده و هیچگونه حد معینی برای آن نمی توان در نظر گرفت، بلکه هر کس باید با تجربه و توجه به میزان فعالیت های جسمی و روحی، میزان نیاز خویش به خواب را دریابد[1] و تحقیقات علمی نشان داده است که احتیاج آدمی به جواب مسئله پیچیده ای است مثلاً پاره ای از مردم به 5، 7، 8 ساعت خواب و قریب 14% مردم به 10 ساعت خواب نیاز دارند.[2]

در روایات اسلامی اولاً خواب متعادل را برای انسان مؤمن بین 6-8 ساعت معرفی شده است، چرا که در بعضی از روایاتی که برنامه های شبانه روز را برای مؤمن معرفی می کنند. یک چهارم شبانه روز را برای استراحت و بعضی روایات دیگر یک سوم شبانه روز را برای استراحت انسان[3] قرار داده اند که مقدار آن بین 6-8 ساعت در شبانه روز است، البته خواب بر حسب سن آدمی نیز، تفاوت داشته و هر چه انسان پیرتر می شود و یا به کمالات معنوی بیشتری دست پیدا می کند خواب او کمتر می شود.

ثانیاً زمان های مختلفی مثل زمان خواب قیلوله (یک ساعت قبل از اذان ظهر) و خواب اول شب[4] به عنوان بهترین زمان های خواب معرفی شده و زمان های دیگری مثل بین الطلوعین[5]، آخر شب[6] (سحرگاه) و آخرین ساعات روز به عنوان بدترین زمان های خواب در شبانه روز معرفی شده اند.

بنا به آن چه در برخى از روايات از ائمه معصومين است در روز، خواب قيلوله كه خواب قبل از اذان ظهر مي باشد، مستحب است و زمان مناسبى است براى استراحت بدن و داراى فوائد فراوان مى ‏باشد. همچنين از سيره‏ ى ائمه معصومين(ع) استفاده مى‏ شود كه قسمت اول شب را مى‏ خوابيده‏ اند و قسمت آخر شب يعنى وقت سحر را بيدار بوده ‏اند.

همچنين خوابيدن بين‏ الطلوعين يعنى از اذان صبح تا طلوع خورشيد مكروه است. خوابيدن بعد از عصر و نزديك غروب آفتاب و بين نماز شب و نماز صبح نكوهش شده است. قابل ذكر است احياء برخى شب‏هاى متبرك مانند شب‏هاى قدر در ماه رمضان تأكيد فراوان شده است. بنابراين خوابيدن در اين شب‏ها مذموم مى ‏باشد.

براى اين كه انسان در هنگام خواب هم غافل از خداوند نباشد، راه‏هايى توصيه شده است كه برخى از آنها عبارتند از:

1- با وضو خوابيدن، 2- رو به قبله خوابيدن، 3- دعاهايى كه هنگام خواب مستحب است خوانده شوند مثل خواندن سه مرتبه سوره اخلاص يا خواندن آيةالكرسى يا خواندن تسبيحات حضرت زهرا، 4- از همه مهم‏تر كنترل اعمال و افكار در طول روز؛ زيرا تخيلات و مشغوليت‏هاى ذهن آدمى در طول روز تأثير مستقيم و فراوان بر روح هنگام خواب دارد، به طورى كه حتى بسيارى از خواب‏ها كه انسانها مى ‏بينند ناشى از ذهنيت‏ها و فعاليت‏هاى طول روز آنها است. (براى آگاهى بيشتر ر.ك: حاشيه مفاتيح ‏الجنان، آداب خواب.)

هر اندازه انسان در بيدارى خداى گونه‏ تر باشد و از چنگ شيطان و دام‏هاى فكرى، خيالى و عملى او بگريزد در خواب نيز از دستبرد او دورتر است. قرائت آيه 11 سوره مجادله در اين زمينه توصيه شده است.

پرسش:
سیره ائمه(ع) در رابطه با رعایت نظافت مانند استحمام و ... چگونه بوده است؟

پاسخ:
در سیره پیشوایان دینی اهمیت دادن به نظافت و پاکیزگی جسم و جان از جایگاه ویژه ای برخوردار است، تا بدانجا که علاوه بر فطری شمردن این امر[7] و نقش آن در طول عمر، از یک نگاه بنای اسلام را بر آن دانسته اند.« فان الله تعالی بنی الاسلام علی النظافه»[8].

در رابطه با ابعاد گوناگون رعایت بهداشت و نظافت در سیره معصومین(ع) مطالبی ارائه می گردد:
بهداشت جسم
1. نظافت منزل : روایت شده است که یکی از کارهای حضرت امیر(ع) در منزل، جارو کردن بوده است .[9]
و نیز از پیامبر (ص) روایت شده است که : « شب زباله هایتان را در منزل نگاه ندارید ، چرا که جایگاه شیطان است »[10].

2. بهداشت دهان و دندان : رسول خدا (ص) می فرمایند: اگر بر امتم سخت نبود ، امر می کردم که برای هر نمازی مسواک بزنند.[11] و نیز امیرالمومنین(ع) دندان های مبارکشان را از بالا به پایین مسواک می زدند .[12] و دو بار مسواک زدن در هر روز از جمله سنت های پیامبران شمرده شده است .[13] رسول خدا (ص) علاوه بر آنکه قبل از خواب مسواک می زدند، مسواکشان را در شب کنارشان می نهادند تا پس از بیدار شدن نیز مسواک بزنند .[14]

3. شستن سر: پیامبر گرامی اسلام (ص) سر و محاسن مبارکشان را با سدر می شستند .[15]

4. عطسه کردن: رسول خدا (ص) می فرماید: هنگام عطسه کردن دستانتان را جلو صورت بگیرید و با صدای آهسته عطسه کنید [16]

5. ستردن موهای زائد: روایت شده است که کسی که نسبت به زدودن موهای زائد بدن خود اهتمام نداشته باشد، از زمره پیروان اهل بیت(ع) نیست.[17]

6. جلوگیری از آب دهان انداختن : راوی می گوید که هرگز ندیدم که امام رضا (ع) در معابر عمومی آب دهان بیندازد.[18]

7. روز جمعه، روز نظافت : معمول است که در هر آیینی روزی در هفته را به عنوان روز تعطیلی و نظافت و عبادات خاص مشخص می کنند . در اسلام روز جمعه به عنوان روزی تعیین شده است که نیکوست مسلمانان در آن ضمن پوشیدن بهترین لباس های خود و پیش از حاضر شدن در مراسم عبادی سیاسی نماز جمعه، به یک نظافت کامل بپردازند :
امام صادق (ع) : « روز جمعه خود را بیارایید و غسل کنید و خوشبو سازید و موهای خویش را شانه زنید و پاکیزه ترین لباس خود را بپوشید ».[19]

8. کوتاه کردن ناخن و شارب(سبیل): بلند گذاشتن ناخن از جمله عواملی شمرده شده است که فراموشی را در پی دارد .[20]( البته بلند گذاشتن قدری از ناخن ها برای خانم ها مستحب شمرده شده است) .[21]
کوتاه کردن شارب نیز از جمله سنن شمرده شده است .[22]

پرسش:
سیره امامان معصوم(ع) در مورد غذا خوردن چگونه بوده است؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب
در رابطه با غذا خوردن و آداب آن،روایات فراوانی از ائمه(ع) رسیده است که در واقع همان سیره و روش آن بزرگواران در مورد غذا خوردن است،به چند روایت اشاره می کنیم:

امام علی (ع) : تا وقتی که گرسنه نشدی اقدام به خوردن غذا مکن و وقتی به خوردن اقدام کردی قبل از آنکه کامل سیر شوی دست از غذا خوردن بردار.غذا را با آرامش و خوب بجو تا هضم آن آسان شود و پیش از خوابیدن و به رختخواب رفتن به توالت برو و خود را تخلیه کن چون این سفارشات را به کار بندی از از پزشک بی نیاز شوی.[23]
امام علی (ع): هر کس بخواهد هیچ غذائی به او ضرر نرساند (این چند دستور را باید رعایت نماید):
هروقت گرسنه شده و معده اش خالی شد غذا بخورد.
وقتی که شروع به غذا خوردن می کند نام خدا را ببرد.
وقتی که شروع به غذا خوردن می کند ، آن را خوب بجود.
قبل از سیری کامل و زمانی که هنوز میل به غذا دارد، دست از خوردن بردارد.[24]

امام صادق (ع) : خداوند از پرخوری بیزار است. و فرمود انسان ناچار باید غذا بخورد تا سرپا باشد ، پس هنگامی که شخص غذا میخورد ، یک سوم شکم را برای غذا در نظر بگیرد و یک سوم آنرا برای آشامیدنیها نگه دارد و یک سوم آنرا هم برای نفس کشیدن خالی.[25]

امام کاظم (ع): سفره ای که در آن نمک نباشد ، بی برکت است . آغاز کردن غذا با نمک ، برای تن درستی ، بهتر است.[26]

حضرت رسول (ص):شستن (دست ها) پیش و پس از غذا ،شفایی برای تن و مایه برکت در روزی است.[27]

امام رضا (ع): شب حتما غذا بخورید، اگر چه مقدار كمی نان باشد، چون باعث قوت جسم می شود.[28]

امام صادق (ع): خوردن شام را وامگذار ، هر چند به سه لقمه (نان) با نمك باشد.[29]

امام صادق (ع): به پشت خوابیدن، پس از خوردن غذا، بدن را فربه و غذا را هضم می كند و ناراحتی را برطرف می گرداند.[30]

امام رضا (ع) ضمن توصیه به خودداری کردن از پرخوری که باعث چاقی و اختلال در کار قلب می شود، با شکم سیر حمام کردن را باعث قلنج دانسته و سفارش می کنند که تا گرسنه هستید غذا بخورید و به محض این که احساس سیری کردید دست از غذا بکشید و برای جلوگیری از درد معده تا دست از غذا نکشیده‌اید آب ننوشید.[31]

پرسش:
در رابطه با چگونگی تخلی چه دستوراتی در دین وارد شده است؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب

در احادیث، اذکار و آداب متعددی برای تخلی ذکر شده است.

آداب تخلى
1 - مستحب است كه در موقع تخلى جايى بنشيند كه كسى او را نبيند[32].زيرا پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) هرگز در حال تخلى ديده نشد[33].

2 - موقع وارد شدن به مكان تخلى ، اول پاى چپ را بگذارد و موقع بيرون آمدن ، اول پاى راست را بگذارد[34]. اگر شخص در بيابان است و قصد تخلى دارد، مستحب است كه پاى چپ را قدم آخرش بسوى محل تخلى قرار دهد؛ يعنى اول پاى راست را به طرف آن محل بردارد و سپس پاى چپ را[35].

3 - مستحب است كه در حال تخلى سر را بپوشاند[36]. در بعضى روايات آمده است كه علاوه بر پوشاندن سر، حايل ديگرى مانند عبا يا مثل آن را بر روى چيزى كه بر سر گذاشته است ، بكشد. درست شبيه كسى كه شرم و حيا مى كند. انسان بايد اين كار را به جهت حيا و شرم از دو ملك راست و چپ انجام دهد[37].

4 - مستحب است كه در هنگام نشستن ، سنگينى بدن را بر پاى چپ بيندازد[38] و پاى راست را باز كند[39].

5 - مستحب است كه پيش از خواب بول نمايد[40].

6 - مستحب است كه پيش از جماع و بعد از بيرون آمدن منى بول نمايد[41].

7 - بهتر است بعد از خارج شدن غائط، خود را اول با سنگ و سپس با آب پاك كند تا دست به نجاست نخورد[42].

8 - خواندن دعاهايى كه از ائمه عليهم السلام رسيده است در هنگام داخل شدن در بيت الخلاء، هنگام تخلى ، وقت ديدن آب ، وقت پاك كردن محل بول و غائط، وقت كشيدن دست به شكم ، وقت برخاستن از جاى خود و هنگام بيرون آمدن از بيت الخلاء سفارش شده است . (تفسير اين دعاها در رساله هاى علميه و مفاتيح الجنان آمده است .)

9 - استبرا نمودن بعد از خارج شدن بول كه اين عمل براى مردهاست . استبرا يعنى خواستن و طلب پاكى مجراى بول ؛ به اين طريق كه انگشت وسط دست چپ را نزديك به مخرج غائط گذاشته و سه مرتبه به قوت تا بيخ آلت بكشند، سپس انگشت اشاره را زير آلت و انگشت شست را بالاى آن گذاشته و تا ختنه گاه سه مرتبه بكشند و سپس سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.

10 - سه بار ((اح اح )) كردن در حال انجام عمل استبرا تا كمك به استبرا نمايد.

11 - استنجا (محل بول يا غائط را شستن ) با دست چپ . زيرا خداوند دست چپ را براى كارهاى پايين قرار داده است ؛ همان طور كه دست راست را براى كارهاى بالا، مانند خوردن و وضو گرفتن ، قرار داده است . اما اگر مانعى در ميان باشد كه نتواند با دست چپ استنجا كند، استفاده از دست راست اشكالى ندارد[43].

12 - استنجا با آب سرد كه اين كار بواسير را دفع مى كند[44].

13 - اگر در بيت الخلاء عطسه كرد، حمد بگويد و صلوات بفرستد[45]

مكروهات تخلى
1 - نشستن روبروى خورشيد و ماه در موقع تخلى ، مگر اين كه عورت خود را بپوشاند[46].

2 - نشستن روبرو[47] يا پشت به باد[48].

3 - نشستن در جاده ، خيابان و كوچه و نشستن دم درب خانه و زير درختى كه ميوه مى دهد[49]. زيرا ملائكه در وقت ميوه دار بودن درخت بر آن درختان مى باشند و ميوه را از ضرر جانوران نگه مى دارند[50]. همچنين نشستن در راهى كه به سوى آب است ؛ يعنى محلى كه مردم براى بردن آب به آنجا مى آيند؛ مثل كنار رودخانه ها و سر چاهها و چشمه ها. نيز در اطراف و در حريم خانه كه ملك صاحب آن خانه نيست ، تخلى كراهت دارد؛ وگرنه اگر در ملك تخلى كند، حرام است[51].

4 - خوردن در موقع تخلى [52]. زيرا خوردن در حال تخلى پستى و خوارى نفس است ؛ يعنى اين كار باعث پست نمودن نفس است [53].

5 - توقف زياد در موقع تخلى [54]. زيرا باعث بواسير مى شود.

6 - تطهير كردن با دست راست .

7 - حرف زدن در حال تخلى ، مگر در حال ضرورت و يا وقتى كه ذكر خدا مى گويد[55].

8 - ايستاده بول كردن [56]. زيرا ممكن است شيطان عقل را فاسد كند[57].

9 - بول كردن در زمين سخت و سوراخ لانه جانوران ؛[58] به خاطر اذيت شدن حيوانات يا جن[59].

10 - بول كردن در آب ، خصوصا آب راكد[60]. زيرا حيوانات كوچك در آب مى باشند كه آنها به وسيله بول اذيت مى شوند[61].

11 - خوددارى كردن از بول و غائط؛ ولى اگر ضرر برساند، نبايد خوددارى كند[62].

12 - بول كردن به سمت هوا از جاى بلند، مانند پشت بام [63].

13 - غائط كردن در جايى مثل محل اجتماع كه باعث شود مردم او را لعن كنند[64].

14 - مسواك كردن در حال تخلى . زيرا باعث بوى بد و گندى دهان مى شود[65].

15 - سلام كردن به شخصى كه در حال تخلى است [66].

16 - استنجا با استخوان ، سرگين و ساير مطعومات و خصوصا نان كه كراهت شديد دارد.

17 - استنجا با دست چپ در صورتى كه به آن انگشترى باشد كه اسم خدا يا ائمه عليهم السلام بر آن حك شده باشد.

18 - همراه بردن قرآن و انگشترى كه اسم خدا يا ائمه معصومين عليهم السلام روى آن حك شده باشد در محل تخلى .

19 - استنجا بوسيله آبى كه به غير از نجاست بويش متغير شده باشد[67].

پرسش:
اهل بيت بزرگوار (علیهم السلام) چجوري امر به معروف و نهي از منكر ميكردند؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب

یکی از بزرگترین و با اهمیت ترین دستورات اجتماعی دین مبین اسلام "امر به معروف و نهی از منکر می باشد" که آثار بسیار سودمندی دارد و خداوند متعال به خاطر نقش سازنده آن در زندگی انسان ها ثواب زیادی هم برای آن در نظر گرفته است .
امـر به معروف و نهى از منكر اصلى است كه تمام پيامبران ياد آور آن شده اند. دعوت بـه نـيكى و باز داشتن از زشتى محور دعوت تمام انبياى الهى است و آنان سراسر دوارن نبوت را در اين مسير سپرى كرده اند ائمه (عليه السلام ) پيوسته در دو بعد علمى و عملى بر انجام اين دو فريضه مهم تاكيد كرده اند.

بعد علمى (بعد شناختى )
مـنـظـور ايـن بـعـد تـبـيـيـن جـايگاه امر به معروف و نهى از منكر در معارف اسلامى و بيان ضـوابـط و مـراتـب مـخـتـلف اسـت . روايـات زيادى از آنان در اين زمينه از آنان به دست ما رسـيـده اسـت . بـرخـى از ايـن آيـات را در درس هـاى گـذشته ياد آور شديم . و به عنوان نـمـونـه شـيـخ حـر عـامـلى در كـتـاب وسائل الشيعه بيشتر از هفتصد روايت از ائمه (عليه السـلام ) در ايـن بـاره نـقـل كـده اسـت . ايـن تـعـداد روايـت غـيـر از روايـاتـى اسـت که محدث جـسـتـجـوگـر مـيـرزا حـسـيـن نـورى در مـسـدتـدرك الوسائل جمع آورى كرده است .

بُعد عملى
امـامـان شـيـعـه عـلاوه بـر بعد تحليل علمى و ارائه مباحث امر به معروف و نهى از منكر در سـيره خويش نيز اهتمام فراوان به اين اصل سرنوشت ساز و حساس داشتند. در اين جا به عنوان نمونه به مواردى اشاره مى شود:

1. جـنـگ مـسـلحـانـه بـراى اقـامـه مـعـروفـ و بـاز داشتن از منكر:
موقعيت مبارزه مستقيم به شكل مسلحانه در ميدان نبرد و جنگ در دوران امامت ائمه (عليه السلام ) تـنـهـا براى حضرت على (عليه السلام ) و امام حسين (عليه السلام ) پيش آمد و در هر دو مـقـطـع تـاريـخـى امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر اصـلى تـريـن عامل مبارزه از سوى آن پيشوايان معصوم بود. در جـنـگ صـفـيم مردى خدمت حضرت على (عليه السلام ) رسيد و تقاضاى مصالحه كرد تا مـعـاويه و يارانش به شام برگردند و حضرت نيز به همراه سپاهيان خود به عراق باز گـردد.
حضرت على (عليه السلام ) ضمن رد اين پيشنهاد علت اصرار خود بر ادامه مبارزه را اقامه امر به معروف و نهى از منكر ذكر كرد. ان الله تـبـارك و تعالى لم يض من اوليائه ان يعص فى الارض و هم سكوت مذعنون لا يـامـرون بـالمـعـروف و لا يـنـهـون عـن المـنـكـر فـوجـدت القتال اهون عل يمن معالجه الاغلال فى جهنم [68] خـداونـد از اوليـاى خـود راضـى نـيـسـت كه هنگام گناه در روى زمين آنها ببينند و بدانند و ساكت باشند و امر به معروف و نهى از منكر نكنند از اين جهت جنگ را بر خودم آسان تر از تحمل غل هاى جهنم يافتم .

ايـن بـيـان عـلوى علاوه بر آنكه فلسفه جهاد را از ديدگاه آن حضرت بيان و تشريح مى كـنـد نـشـان مـى دهـد كـه امـر بـه مـعـروف و نـهى از منكر در نزد ايشان از چه جايگاه والايى بـرخـوردار اسـت كـه بـه واسـطـه آن تـمـام مـشـكـلات و حـتـى كـشـتـه شـدن را بـايـد تحمل كرد و در هيچ شرايطى نبايد به ترك آن رضايت داد كه نتيجه ترك آن گرفتارى در غل هاى جهنم خواهد بود.

امـام حسين (عليه السلام ) نيز فلسفه قيام خود را در برابر يزيد بن معاويه امر به معروف و نهى از منكر ذكر مى كند و در وصيت نامه خود به محمد بن حنفيه مى نويسد: وانـى لم اخرج اشرا ولا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الصلاح فى امه جدى (صلى الله عليه وآله ) اريد ان امر بالمعروف وانهى عن المنكر....[69] من از روى خود خواهى و يا براى خوشگذرانى و يا براى فساد و ستمگرى از مدينه خارج نشدم بلكه طالب مصلحت امت جدم و خواستار امر به معروف و نهى از منكر هستم . در بين متفكران اسلامى شهيد مطهرى درباره پيوند و ارتباط قيام امام حسين (عليه السلام ) بـا امـر بـه مـعـروف و نـهى از منكر كلامى عميق و لطيف دارد وى مى گويد: امر به معروف و نـهـى از مـنكر ارزش نهضت امام حسين (عليه السلام ) را بالا برد امام حسين (عليه السلام ) نيز ارزش امر به معروف و نهى از منكر را بالا برد.[70]

2. برخورد با وابستگان به دستگاه حكومت ظلم :
امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر ائمـه (عـليه السلام ) بيشتر از آن که به موارد جزئى در شـكل تذكر به برخى از ياران و اصحاب خود خلاصه شود، بلكه آنان حساس ترين مهم تـريـن نـقـاطـى را كـه بـاعث فساد و در جامعه و انحراف در دين مى شد براى نهى از مـنـكـر انـتـخـاب مى كردند. برخورد امام سجاد (عليه السلام ) با محمد بن مسلم زهرى عالم وابسته به دستگاه حكومت اموى نمونه اين مطلب است كه حضرت با تازيانه امر به معروف و نهى از منكر او را تنبيه مى كند: و بدان كه كمترين كتمان و حق سبك ترين بارى كه بر دوش دارى اين است كه وحشت ظالم را به انس تبديل كردى و راه گمراهى را با نزديكى خودت بدو و اجابت دعوت او برايش ‍ هـمـوار كـردى ! وه چـه مـى تـرسـم كـه فرداى قيامت به همراه خائنان گرفتار گناه خود بـاشـى و از ايـن كـه هـر چـه بـگـيـرى بـه خـاطـر كـمـك بـه ظـالمـان مسئول آن باشى . تو مالى را كه گرفتى از آن تو نيست و به كسى نزديك شدى كه حـق هـيـچ كـس را ادا نـكرده است تو هم با تقرب به او هيچ باطلى را رد نكردى . تو دوست داشتى كسى را كه با خدا مى جنگد. آيا چنان نيست كه تو را دعوت كردند و قطبى ساختند براى چرخاندن ستم خود و تو را پل ساختند تا از آن عبور كنند و تو را نردبان گمراهى خود ساختند؟...[71]

3. حـمايت از قيام ها و نهضت هايى كه براى امر به معروف و نهى از منكر انجام مى گرفت :
نـمـونه اين گونه حركت هاى انقلابى قيام زيد بين على بن حسين (عليه السلام ) است كه عـلمـاى بـزرگ فـلسفه قيامش را امر به معروف و نهى از منكر دانسته اند. از آن جمله شيخ مـفـيـد درباره او مـى نـويـسـد: بـا شـمـشـير قيام مى كرد و امر به معروف و نهى از منكر مى كرد[72] زيـد بـر اسـاس روايـات و بیان عـلماى بزرگ قيام خود را با اجازه امام صادق (عليه السلام ) انجام داد.[73] امـام بـاقـر (عـليـه السلام ) نيز زيد را گرامى داشت و موضوع مخالفت او را عليه ظلم و ستم اموى را تاييد مى نمود و مى فرمود: اين زيد بزرگ خاندان من است و به خونخواهى آنان بر خواهد خاست .[74]

يـكـى از نوادگان امام حسن مجتبى (عليه السلام ) به نام حسين بن على ( معروف به شهيد فـخ )كـه در زمـان امام كاظم (عليه السلام ) قيام كرد به شهادت رسيد گفته است : ما قـيـام و خـروج عـليـه ظـلم نـكـرديـم مـگـر ايـن كـه قـبـل از اقـدام بـه اهـل بـيـت و مـوسـى بـن جـعـفـر (عـليه السلام ) مشورت كرديم و ايشان را به امر به قيام كرد[75]
و وقتى امام كاظم شهيد فخ را ديد فرمود: انـا لله و انـا اليه راجعون مضى والله مسلما صالحا صواما قواما آمرا بالمعروف ناهيا عن المنكر ما كان فى اهل بيته مثله[76]مـا از خـدايـيـم و به سوى خدا باز مى گرديم . به خدا قسم در حالى كه مسلمان ، صالح تر روزه دار، نماز شب گزار، آمر به معروف و ناهى المنكر بود از دنيا رفت و در خانواده اش مانندى نداشت .

پی نوشتها:
[1] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 26، ص 20، دارالکتب الاسلامیة، پاییز 1369.
[2] پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر (ص)، ج 8، ص 183، کتابفروشی اسلامیه، 1351.

[3] نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 390.
[4] مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، ص 126، دفتر نشر برگزیده، بهار 1375.
[5] همان.
[6] طباطبایی، محمد حسین، سنن النبی (ص)، ص 141، ح 150، انتشارات اسلامیه، تابستان 1378.
[7]. الجامع الصغیر، ج1، ص377
[8]. همان، ص 517
[9]. الفقیه، ج3، ص169
[10]. مکارم الاخلاق، ص425
[11]. الفقیه، ج1، ص55
[12]. کافی، ج6، ص 297
[13]. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 361
[14]. مکارم الاخلاق، ص 39
[15]. مکارم الاخلاق، ص 32
[16]. الجامع الصغیر، ج 1، ص 116
[17]. الجامع الصغیر، ج2، ص 645
[18]. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص184
[19]. کافی، ج 3، ص 417
[20]. مکارم الاخلاق، ص 66
[21]. همان
[22]. تحف العقول، ص100
[23]. آثارالصادقین جلد 2 صفحه 387.
[24]. طب الأئمة علیهم السلام،ص ۲۹.
[25]. کافی جلد 6 صفحه 269 حدیث 9.
[26]. الکافی ، جلد 6 ، صفحه 326 ، حدیث 5.
[27]. بحارالانوار ، جلد 66 ، صفحه 356 ،حدیث 17.

[28]. طب الائمه ،صفحه 65.
[29]. مکارم الاخلاق ،جلد 1،صفحه424،حدیث1447.
[30]. سفینه البحار، جلد 1 ،صفحه 27.
[31]. حلیه المتقین ص۶۸.. مفاتیح الحیات، صص 129 تا 138
[32]. توضيح المسائل ، م 78.
[33]. النضيد، ج 1، ص 139-
[34]. توضيح المسائل ، م 78.
[35]. النضيد، ج 1، ص 139.
[36]. توضيح المسائل ، م 78.
[37]. النضيد، ج 1، ص 139.
[38]. توضيح المسائل ، م 78.
[39]. النضيد، ج 1، ص 140.
[40]. توضيح المسائل ، م 78.
[41]. حلية المتقين ، فصل يازدهم در آداب تربيت فرزندان ، ص 91.
[42]. النضيد، ج 1، ص 140.
[43]. النضيد، ج 1، ص 140.
[44]. حلية المتقين فصل يازدهم ، آداب بيت الخلاء، ص 143.
[45]. حلية المتقين ، فصل يازدهم در آداب تربيت فرزندان ، ص 143.
[46]. توضيح المسائل ، م 79.
[47]. توضيح المسائل ، م 79.
[48]. النضيد، ج 1، ص 143.
[49]. توضيح المسائل ، م 79.
[50]. حلية المتقين ، فصل يازدهم آداب بيت الخلاء
[51]. النضيد، ج 1، ص 143
[52]. توضيح المسائل ، م 79.
[53]. النضيد، ج 1، ص 143.
[54]. توضيح المسائل ، م 79.
[55]. حلية المتقين آداب بيت الخلاء.
[56]. توضيح المسائل ، م 80.
[57]. النضيد، ج 1، ص 143.
[58]. توضيح المسائل ، م 80.
[59]. النضيد، ج 1، ص 143.
[60]. توضيح المسائل ، م 80.
[61]. النضيد، ج 1، ص 143.
[62]. توضيح المسائل ، م 81.
[63]. النضيد، ج 1، ص 143.
[64]. النضيد، ج 1، ص 143.
[65]. النضيد، ج 1، ص 143.
[66]. النضيد، ج 1، ص 143.
[67]. حلية المتقين آداب بيت الخلاء.
[68]. ميزان الحكمه رى شهرى ج 6ص 255
[69]. مقتل خوارزمى ج 1 ص 188
[70]. بـراى مطالعه بيشتر به کتاب حماسه حسينى ج 2، ص 38 43- و 130 131- مراجعه كنيد
[71]. تحف العقول ص 282 با اندك تغيير
[72]. ارشاد شيخ مفيد ص 268
[73]. ر.ك . شخصيت و قيام زيد بن على، رضوى اردكان ض 118 - 127
[74]. بحار الانوار ج 46 ص 194
[75]. مقاتل الطالبين ابو الفرج اصفهانى ص 304
[76]. همان ص 302.

موضوع قفل شده است