جمع بندی آیا می توان وحی را ثابت کرد؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا می توان وحی را ثابت کرد؟

با توجه به اینکه هیچ دلیل عقلی و منطقی برای وجود وحی نمی توان اقامه کرد تنها می توان به کسانی که به وحی ایمان دارند(ایمان پذیرش چیزی بدون دلیل است) می توان احترام گذاشت.

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد عمار

جمع بندی

پرسش:
با توجه به این که هیچ دلیل عقلی و منطقی برای وجود وحی نمی‌توان اقامه کرد، تنها می‌توان به کسانی که به وحی ایمان (پذیرش چیزی بدون دلیل) دارند، احترام گذاشت.

پاسخ:
درباره اين نكته كه چگونه می‌توان از راه عقل وحي را اثبات كرد و امكان تحقق آن را عقلاً باور داشت،‌ بزرگان اهل حكمت، معرفت و كلام مباحث گسترده‌ای را مطرح كرده‌اند (1) كه در اين جا تنها به دو محور اشاره ‌می‌شود:

الف) مطلب اول كه كاملاً معقول و قابل طرح است، اصل وجود و يا امكان ارتباطي به نام وحی است كه نصيب برخی از انسان‌های كامل به نام انبياء شده است، بی‌ترديد، هيچ دليل عقلي كه امكان چنين امري را نفي كند وجود ندارد؛ بلكه به عكس ارتباط هاي مرموزي را در جهان می‌بينيم كه از تفسير آن عاجز هستيم، و اين ارتباط نشان می‌دهد كه مافوق حواس و ارتباطهای انسان نيز درک و ديده‌های ديگری وجود دارد، به نظر م‌رسد كه با ذكر اين امثال مطلب تا حدودی، روشن‌تر خواهد شد:
فرض كنيد در ميان شهر نابينايان (البته كوران مادر زاد) با دو چشم بينا زندگي م‌كنيم، تمام اهل شهر چهار حسي هستند (بنابراين كه مجموع حواس ظاهري انسان را پنج حس بدانيم) تنها ما هستيم كه آدم «پنج حسی» هستیم، پيوسته با چشم خود حوادث زيادی را در آن شهر می‌بينيم،‌ به اهل شهر خبر می‌دهيم؛‌ اما آن‌ها همه تعجب می‌كنند كه اين حس مرموز پنجم چيست كه دايرة فعاليتش اين گونه وسيع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهيم درباره حس بينايی و عمل كرد آن برای آن‌ها بحث كنيم، بی‌فايده است. جز شبح مبهمی در ذهن آن‌ها چيزي نمی‌آيد، از يك سو نمي توانند منكر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را مي يابند و حس می‌كنند، و از سوي ديگر نمي توانند حقيقت بينايي را دريابند، چون در تمام عمر حتي يك لحظه بينا نبوده اند. پس يك نوع درک و ارتباط با عالم غيب و ذات الهي وجود دارد كه چون ما فاقد آن هستيم حقيقت آن را درك نمي كنيم؛ ولي از طريق آثار به وجود آن ايمان داريم؛ (2) بنابراين بر فرض اگر كسی نتواند از طريق عقلی وحی را اثبات كند و يا امكان تحقيق چنين پديده‌اي را اثبات نمايد، راه‌هاي بسياری براي اثبات وحي وجود دارد كه يكي از آن‌ها ديدن معجزات انبياء است؛ زيرا با ديدن معجزه انسان به طور كامل به يقين و باور ايمانی می‌رسد كه شخص معجزه گر با عالم فراتر از جهان طبيعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفي را از آن جا دريافت می‌كند و به دليل همين، ارتباط مرموز است كه گذشته از آن معارف و دريافت وحی الهی،‌ قدرت انجام كارهايی را دارد كه همگان از انجام آن امور و يا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند. (3)

ب) فلاسفه اسلامی در مقام تبيين امكان عقلی وحي و نحوة اثبات وحي از طريق بيان عقلی با طرح مقدماتي به طور خلاصه، بر اين نكته اصرار كرده‌اند كه: وحی، عبارت است از اتصال فوق العاده نفس پيامبر با عالم غيب، روح پيامبر چون فوق العاده، قوی است رابطه و اتصالش با عقل فعال بسيار زياد است(عقل فعّال همان فرشته اي است كه در متون ديني از آن جبرئيل ياد شده است) و به همين دليل می‌تواند در اكثر اوقات معلومات را به صورت كلي از عقل بگيرد و از آن جا كه قوه خيال پيامبران نيز بسيار قوی است و در عين حال، تابع قوه عقليه است، می‌تواند به آن صور كليّه كه از عقل فعّال (جبرئيل) دريافته است صورت هاي محسوسة مناسبي بدهد و در لباس‌هاي حسی در اُفق ذهن خود ببينيد؛ مثلاً اگر آن حقايق كلي از قبيل معانی و احكام باشد به صورت الفاظي بسيار موزون و در نهايت فصاحت و بلاغت از زبان شخصی در نهايت كمال بشنود و چون قوه خيال او تسلط كامل بر حس مشترك دارد می‌تواند به اين صور جنبه حسی دهد و پيامبر آن شخص را با چشم ببيند و الفاظش را با گوش بشنود. (4) پس از نظر عقلی كاملاً ممكن است كه كساني به نام انبياء كه افراد برگزيده اند صلاحيت داشته باشند كه اين نوع آگاهي كه از آن به وحي ياد می‌شود از عالم غيب دريافت كنند. و هيچ محذور عقلي در اين مسأله وجود ندارد. (5)يكي از راه هاي اثبات وحی از طريق عقلی آن است كه عقل چراغ راه ديانت است به طور روشن ضرورت نبوّت و نزول كتاب‌هاي آسماني را درک می‌كند نه تنها امكان؛ بلكه ضرورت وحي را درك مي نمايد و با كمك معجزه مي يابد كه آن چه پيامبر می‌گويد و يا آورده است وحی و دستور الهي است (6) که حقيقت آن قابل ادراک نيست، يکي از نويسندگان در اين باره چنين مي نويسد:
«واقعيت اين است كه حقيقت وحی براي ما ناشناخته است؛ زيرا اين نوع ادراک و شناخت از مختصات انسان‌های برگزيده است و بشر عادی راهی به آن ندارد و نمی‌تواند تجربه اي از آن به دست آورد ..... با توجه به تصويری كه اجمالاً از وحی به دست می‌آوريم، روشن می‌شود كه وحی، نوعی ارتباط خاص بين انسان موجود در عالم طبيعت با ماورای طبيعت است، ارتباطی كه از رهگذر آن حقايقی از عوالم بالا به پيامبر منتقل می‌گردد و در نتيجه او بر اين حقايق آگاهی می‌يابد.» (7)

از مجموع آن چه بيان شدف به خوبی، به دست آمد كه گر چه افراد عادي به طور كامل نمي توانند ماهيت وحي را درك كنند؛ اما راه‌های متعدد عقلي و غير عقلی وجود دارد كه انسان عقلاً باور كند كه پديده‌ای به نام وحي ممكن است و وجود آن هيچ محذور عقلي ندارد؛ بلكه دلايل متعدد عقلي بر ضرورت و صحت آن وجود دارد. بدين ترتيب امكان اثبات وحی از طريق عقلي و امثال آن به صورت كامل، ميسور و امكان‌پذير است. اگرچه جزئيات مسايل وحي را عقل نمي تواند درک و اثبات كند؛ اما امور كلی، نظير ضرورت وحی و معجزه را به خوبی، درک می‌كند و از اين طريق، اثبات وحی از نظر عقلی، ميسور است.

 

پی نوشت ها:
1. شیرازی، محمد بن ابراهیم، الشواهد الربوبيه، مشهد، نشر دانشگاه، 1346 ش، ص 341.
2. مكارم شيرازی، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 20، ص 497.
3. جوادی آملی، عبدالله، وحي و رهبری، تهران، نشر الزهراء، بی‌تا، ص 15 ـ 21.
4. حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحكم بر فصوص الحكم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مركز فرهنگی رجاء، ‌1365 ش، ‌ص 198.
5.. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ج 2، ص 156.
6 . جوادي آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، نشر مركز اسراء، 1381 ش، ص 312.
7. سعيدی مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، قم، نشر مؤسسه فرهنگی طه، 1378 ش، ج 2، ص 62.

موضوع قفل شده است