جمع بندی حوری بهشتی!

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حوری بهشتی!

سلام
می خواستم بپرسم این حوری های بهشتی که به مردها وعده داده شده به چه معنی ست؟ و در مقابل چه وعده ای به زن داده شده؟
یه سری وعده ها که از بهشت داده شده بین زن و مرد مشترکه، مثل همین درختان و جوی های روان از شیر و ... ولی حوری بهشتی یه وعدۀ اختصاصی به مردهاست. معنی این چیه؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام


همانطور که اشاره کردید بعضی از نعمت های بهشتی ای که در قرآن برای مومنان ذکر شد، مشترک بین مرد و زن می باشد، مانند نهرهای روان، باغهای بهشتی و...

اما آیا نعمت همسر نیکو داشتن اختصاص به مردان بهشتی دارد؟


با توجه به آیات قرآن فهمیده می شود که مومنان، اعم از مرد و زن، دارای همسران مناسبی هستند؛ « وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ »[1]( به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنهاست كه نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان كه ميوه‏اى از آن، به آنان داده شود، مى‏گويند: «اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود. (ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوه‏هايى كه براى آنها آورده مى‏شود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود).


« قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ»[2]( بگو: «آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين (سرمايه‏هاى مادى)، بهتر است؟» براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كرده‏اند، (و از اين سرمايه‏ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مى‏كنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايى است كه نهرها از پاىِ درختانش مى‏گذرد هميشه در آن خواهند بود و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امورِ) بندگان، بيناست.)


« وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَليلاً »[3] (و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، بزودى آنها را در باغهايى از بهشت وارد مى‏كنيم كه نهرها از زير درختانش جارى است هميشه در آن خواهند ماند و همسرانى پاكيزه براى آنها خواهد بود و آنان را در سايه ‏هاى گسترده (و فرح بخش) جاى ميدهيم).


بنابراین مساله وجود همسر برای انسانهای بهشتی مسلم و مشترک بین زن و مرد است.

اما در مورد «حور عین»؛ خداوند همسران مردهای بهشتی را با عنوان حور عین معرفی می کند و اوصافی از آنان را ذکر می کند.

حور جمع حوراء و آن بمعنى زن سفيد بدن و سيمين تن است عين جمع عيناء و آن زنى است كه حدقه چشمش بزرگ باشد كه سبب مزيد زيبائى است.[4]



[/HR][1] - سوره بقره،آیه25.

[2] - سوره آل عمران،آیه15.

[3] - سوره ص،آیه57.

[4] - قاموس قرآن، ج‏2، ص: 192.


زیاد به فکر حوری ها نباشید

همان زنهای خودمونند
همین

اگر بی بند و باری جنسی بد است چرا در بهشت وعده آن داده شده است؟

Kinzie Kensington;394605 نوشت:
اگر بی بند و باری جنسی بد است چرا در بهشت وعده آن داده شده است؟

سلام.به جوب دوستم بگم که بی بندوباری جنسی یعنی افراط در غریزه جنسی.یعنی زیاده خواهی...در بهشت نه افراطه نه تفریط

rasol_gham;389568 نوشت:
زیاد به فکر حوری ها نباشید

همان زنهای خودمونند


در جایی شنیدم که به خاطر (همان زنهای خودمان!) حوریان به خداوند شاکی می شوند که مگر ما را این گونه زیبا برای مردان بهشتی نیافریدی؟ پس این زنان که هستند که از ما زیباترند؟
پاسخ می آید که این ها زنان مومن هستند.
پس حوری انسان نیست. گونه ای از فرشتگان است.
زنان بهشتی جایگاهی بسیار رفیع تر از حوری دارند که این جایگاه قابل مقایسه با جایگاه حوری (که فرشته ای خدمتکار است) نیست.:Ealam:

Kinzie Kensington;394605 نوشت:
اگر بی بند و باری جنسی بد است چرا در بهشت وعده آن داده شده است؟

چه کسی و در کجا وعده بی بند و باری جنسی در بهشت را داده است! طبق نوشته یاسین کارشناس محترم سایت (فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ) صحبت از ازدواج و همسر شده است نه بی بند وباری جنسی!

Kinzie Kensington;394605 نوشت:
اگر بی بند و باری جنسی بد است چرا در بهشت وعده آن داده شده است؟

omid1367;394618 نوشت:
سلام.به جوب دوستم بگم که بی بندوباری جنسی یعنی افراط در غریزه جنسی.یعنی زیاده خواهی...در بهشت نه افراطه نه تفریط

گرامی علامه ی مجلسی کتاب دارد بنام حیات القلوب در آن آ ورده است که

@و به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السّلام منقول است که: و از اخلاق پیغمبران است خود را پاکیزه کردن و خود را خوشبو کردن و مو تراشیدن و بسیار جماع کردن یا بسیار زنان داشتن

@از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که: سه چیز را حق تعالی به پیغمبران عطا فرموده است: بوي خوش و جماع زنان و مسواك

@به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام منقول است که: حضرت سلیمان علیه السّلام
قلعهاي داشت که شیاطین براي آن حضرت بنا کرده بودند که در آن هزار حجره بود، و در هر حجره یک زن از زنان آن حضرت
بود، هفتصد کنیز قبطی بودند و سیصد زن نکاحی، حق تعالی قوّت چهل مرد در مجامعت زنان به آن حضرت عطا کرده بود و درهر شبانه روز همه ایشان را میدید و به مجامعت خود میرسانید،
حیاة القلوب، ج 2، ص: 965
و در حدیث معتبر از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام منقول است که: حق تعالی براي پیغمبرش هریسه اي از بهشت فرستاد، : .چون حضرت رسول صلّی اللّه علیه تناول فرمود در مجامعت قوّت چهل مرد بهم رسانید

غلام ملی نوری;394754 نوشت:
گرامی علامه ی مجلسی کتاب دارد بنام حیات القلوب در آن آ ورده است که

@و به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السّلام منقول است که: و از اخلاق پیغمبران است خود را پاکیزه کردن و خود را خوشبو کردن و مو تراشیدن و بسیار جماع کردن یا بسیار زنان داشتن

@از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که: سه چیز را حق تعالی به پیغمبران عطا فرموده است: بوي خوش و جماع زنان و مسواك

@به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام منقول است که: حضرت سلیمان علیه السّلام
قلعهاي داشت که شیاطین براي آن حضرت بنا کرده بودند که در آن هزار حجره بود، و در هر حجره یک زن از زنان آن حضرت
بود، هفتصد کنیز قبطی بودند و سیصد زن نکاحی، حق تعالی قوّت چهل مرد در مجامعت زنان به آن حضرت عطا کرده بود و درهر شبانه روز همه ایشان را میدید و به مجامعت خود میرسانید،
حیاة القلوب، ج 2، ص: 965
و در حدیث معتبر از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام منقول است که: حق تعالی براي پیغمبرش هریسه اي از بهشت فرستاد، : .چون حضرت رسول صلّی اللّه علیه تناول فرمود در مجامعت قوّت چهل مرد بهم رسانید

خب همه اینا که چی ؟!!!!!
ربطی به سوال نداره!! داره؟؟؟؟ایشون بهشت رو میفرماین شما به پیغمبر و حضرت سلیمان و دنیا ربطش میدین!!!!

Kinzie Kensington;394605 نوشت:
اگر بی بند و باری جنسی بد است چرا در بهشت وعده آن داده شده است؟

به نام آنکه هستی جان از او یافت . فلک جنبش،زمین آرام از او یافت

سلام علیکم

بعضی ذاتن بی بند و بارند (ذاتن منظور مادر زادی نیست بلکه روح کثیفشان است) و این کار را عیب نمیدانند. شما میگویید اگر بی بند و باری جنسی بد است ...; انگار که فقط اسلام اومده گفته این کار بده. کسی که نمیتونه تشخیص بده یا در واقع بد نمیدونه که مثلا خواهرش یا مادرش با بی بند و باری شخص دیگری مورد تجاوز قرار بگیره یا خودشون بی بند و بار باشند، پس خودش کاملا مفسده. البته هرگز منظورم جناب عالی نبود کلی عرض کردم.
خداوند فرموده زنا نکنید و پاکیزه باشید. با وجود لذات فوق تصور در بهشت باز در دنیای بی ارزش و کوتاه نیز خداوند همسر را برای لذت بردن حلال کردند. "پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار میکنید؟" (55/الرحمن)

در بهشت همسرانی هستند که فقط به صاحبشان عشق می ورزند (مرد اهل بهشت یا زن اهل بهشت) (طبق قرآن کریم) و چنان زیبایند که لحظه ای نگاهشان می ارزد به تمام لذات دنیوی. (طبق تجربه دکتری که به کما رفته بود و دیده بود) تازه آن حوری برای برزخ بود حالا آن کجا و حوریان بهشتی کجا.

طبق احادیث و قرآن کریم، همسران بهشتی جز شوی خود به کس دیگری نگاه نمیکنند و البته در کمالات و زیبایی یکسانند. (البته بهشت طبقات مختلف دارد و نعمات مختلف)

ما چنان اسیر لذات زود گذر این دنیا شدیم که آخرت را نه میتوانیم درک کنیم و نه باور.

قال الله تبارک و تعالی "همانا زندگی دنیوی جز سرگرمی و بازیچه نیست، و در حقیقت زندگی واقعی در سرای آخرت است، ای کاش میدانستید" (29/العنکبوت/64)

و من الله توفیق

rasol_gham;389568 نوشت:
زیاد به فکر حوری ها نباشید

همان زنهای خودمونند
همین

سخنان یک پزشک مسیحی به کما رفته در مورد مشاهداتش

مجله آمریکایی «نیوزویک» در شماره جدید خود مطلبی را به پزشک متخصص مغز و اعصاب اختصاص داده است که به گفته خودش، هفت روز «زندگی‌ای با هوش غیرانسان» را تجربه کرده است، تجربه ای که وی آن را حسی شیرین و «آن جهانی» می داند. وی از دنیایی سخن می گوید که اتحاد اساس آن است و آن قدر زیباست که «پنج ثانیه اش ارزش عمری انتظار را دارد.»

دکتر «ایبِن الکساندر» که تجربه خود از مرگ و نیستی را در مطلب ویژه مجله «نیوزویک» به رشته تحریر در آورده، می‌نویسد:

به عنوان یک جراح مغز هیچگاه به پدیده تجربه‌های جهان پس از مرگ و چنین مقولاتی باور نداشتم. پدرم هم مانند خود من جراح مغز و اعصاب بود و من نیز به تبعیت از او راه خود را در دنیای علم پی گرفتم و جراح مغز شدم و در دانشگاه های زیادی از جمله «دانشگاه هاروارد» به تدریس این شاخه از علم پزشکی پرداختم. بنابراین، ‌کاملاً می دانم در مغز آدم‌هایی که ادعا می کنند آن جهان را تجربه کرده‌اند چه می‌گذرد.

مغز آدمی از مکانیسم اعجاب آور و در عین حال فوق العاده ظریفی برخوردار است، کافیست اندکی از اکسیژن دریافتی مغز بکاهید تا واکنش نشان دهد. با چنین اوصافی، برایم جای تعجب چندانی نداشت که آدم‌هایی را ببینم که بعد از گذران دوره درمانی پس از آسیب‌های جدی و بازیابی هوشیاری خود، از تجربه‌های شگفتشان افسانه‌سرایی‌ها کنند. اما هرچه می‌گفتند هرگز بدان معنا نبود که چنین بیمارانی در دنیای واقعی به جایی سفر کرده باشند. مورد من نیز از دو جهت با تجربه همه این بیماران متفاوت بود؛ اول اینکه بخش کورتکس مغز من به طور کامل از کار افتاده بود و دوم اینکه در تمام مدت اغما نشانه‌های حیاتی من تحت نظارت دقیق پزشکان قرار داشت و پیوسته ثبت می‌شد.

این را هم بگویم که پیش از این‌ها، تعریفی که از خودم داشتم یک مسیحی معتقد بود که چندان هم عامل به فرائض دینی نیست. با این وجود از کسانی که علاقه‌مند بودند عیسی مسیح را موجودی فراتر از یک آدم خوب معمولی به حساب آورند هم کینه‌ای به دل نداشتم. حرف آنهایی را می‌فهمیدم که دوست داشتند باور کنند که بالاخره یک جایی در این دنیا خدایی هم هست و در دلم بهشان غبطه می‌خوردم که این ایمان بدون شبهه چه آرامشی را برایشان به ارمغان آورده. با این همه، به عنوان یک دانشمند می‌دانستم که خودم نباید چنین باورهایی داشته باشم.اوضاع بدین منوال بود تا اینکه سال ۲۰۰۸ رسید و در حالی که بخش «نئوکورتکس» مغزم از کار افتاده بود، هفت روزی را در حالت اغما به سر بردم. در غیبت یک نئوکورتکس فعال، چیزی را تجربه کردم که موجب شد باور کنم که برای وجود هوشیاری پس از مرگ هم دلیل علمی وجود دارد. همینجا بگویم چون می‌دانم شکاکیون چه نظری راجع به چنین حرف‌هایی دارند، داستانم را با منطق و زبان علمی «یک دانشمند» بازگو خواهم کرد، یعنی همان چیزی که هستم.

اوایل صبح خیلی زود، حدود چهار سال پیش با یک سردرد شدید از خواب بیدار شدم. تنها به فاصله چند ساعت، کورتکس مغزم کاملا از کار افتاد. کورتکس بخشی است که کنترل اندیشه ها و احساسات ما را برعهده دارد و باعث تمایز ما از دیگر جانداران است. پزشکان بیمارستان عمومی «لینچبرگ» در ایالت ویرجینیا، که دست برقضا خودم هم آنجا به عنوان جراح مغز و اعصاب کار می‌کردم، به این نتیجه رسیدند که دچار نوعی مننژیت نادر شده‌ام که بیشتر در نوزادان دیده می‌شود. باکتری «ای کولی» افتاده بود به جان مایع مغزی نخاعم و ذره ذره مغزم را می‌خورد.

آن روز صبح، وقتی به اتاق اورژانس رفتم، اوضاعم آنقدر بد بود که امید چندانی به بهبود و ادامه زندگیم در قالب چیزی فراتر از یک گیاه وجود نداشت. مدتی زیادی نگذشت که همان روزنه امید هم از دست رفت. هفت روز در اغمای کامل بودم، بدنم به هیچ محرکی پاسخ نمی داد و فعالیت‌های عالی مغزم کلاً مختل شده بود.

در چنین شرایطی هیچ توجیه علمی‌ای برای این حقیقت وجود ندارد که در حالی که بدنم در اغما کامل به سر می‌برد، ذهنم، هوشیاریم، خود خویشتنم، حی و حاضر بود. نورون‌های کورتکس مغزم به واسطه حمله باکتریایی فلج شده بودند، اما نوعی هوشیاری و معرفت ورای ظرفیت‌های مغزی مرا به بُعد دیگری از این کائنات برد، بُعدی که حتی خوابش را هم هرگز ندیده بودم و هیچگاه در زمره باورمندانش نیز قرار نداشتم.

باری، ماه‌ها سپری شد تا بتوانم برای خودم هضم کنم که چه بر من گذشت. سوای غیرممکن بودن وجود هرگونه هوشیاری در شرایطی که داشتم، چیزهایی که آن موقع تجربه کرده بودم برای خودم هم به هیچ وجه توجیه پذیر نبود: اول، یک جایی در میان ابرها بودم. ابرهایی بزرگ و پُف کرده به رنگ صورتی و سفید که در مقابل آسمان «آبی تیره» تضاد مشهودی ساخته بود.

بالاتر از ابرها -بی نهایت بالاتر- دسته دسته موجوداتی شفاف و نورانی در آسمان این طرف و آن طرف می‌رفتند و خطوط ممتدی را دنبال خود در فضا بر جا می‌گذاشتند. پرنده بودند یا فرشته؟ نمی‌دانم. بعدها که برای توصیف این موجودات دنبال واژه مناسب می‌گشتم این دو کلمه به ذهنم رسید، اما هیچ یک از این دو حق مطلب را درباره این موجودات اثیری ادا نمی‌کند که اساساً از هر آنچه در این کره خاکی می‌شناسم تفاوت داشتند، چیزهایی بودند پیشرفته‌تر و متعالی‌تر.

در دنیایی که بودم، دیدن و شنیدن دو مقوله جدا از هم نبود. انگار که نمی‌شد چیزی را ببینی یا بشنوی و به بخشی از آن بدل نشوی. هرچه که بود متفاوت بود و در عین حال بخشی از چیزهای دیگر، مثل طرح های درهم تنیده فرش های ایرانی...یا نقوش بال یک پروانه.
اما از این همه شگفت‌آورتر، وجود «فردی« بود که مرا همراهی می کرد؛ یک زن.

جوان بود و جزئیات ظاهری او را به طور دقیق به یاد دارم. گونه‌هایی برجسته و چشمانی به رنگ آبی لاجوردی داشت و دو رشته گیسوان طلایی- قهوه‌ایش در دو طرف صورت، چهره زیبایش را قاب گرفته بود. بار اول که او را دیدم روی یک سطح ظریف و نقش دار حرکت می‌کردیم که بعد از لحظه ای فهمیدم بال یک پروانه بود. میلیون‌ها پروانه دورمان را گرفته بودند و در رقص هماهنگ امواجی که ساخته بودند به جنگلزارهای پایین سرازیر می‌شدند و مجدد به بالا و دور ما اوج می‌گرفتند. انگار که رودی از زندگی و رنگ در هوا جریان داشت. لباس زن ساده بود، مثل یک کشاورز. اما رنگ‌هایش همان ویژگی درخشان، تأثیرگذار و سرشار از زندگی‌ای را داشت که در دیگر چیزهای حاضر در آن مکان به چشم می‌خورد.

زن به من نگاهی انداخت، جوری که می گویم تنها پنج ثانیه از آن نگاه ارزش تمام زندگی تا آن لحظه را دارد و هر چه قبل از آن به سرتان آمده باشد، دیگر اهمیتی ندارد. نگاهش عاشقانه نبود. دوستانه هم نبود. نگاهی بود که ورای تمامی اینها بود و فرای همه مراحل عشقی که این پایین در زمین شناخته‌ایم. چیزی برتر بود که همه انواع دیگر عشق را درونش داشت ولیکن از همه آنها بزرگتر بود.

زن بدون اینکه واژه‌ای بر زبان آورد با من حرف زد. پیامش مثل نسیمی به درونم نفوذ کرد و همانجا در دم فهمیدم که همان است. فهمیدم دنیای دور و برمان نه رویا است و نه گذرا و بی‌اساس است، بلکه حقیقی است.

پیامی که از زن گرفتم سه بخش داشت، که اگر بنا باشد به زبان زمینی ترجمه‌اش کنم، چیزی شبیه به این خواهد شد:

«بسیار معشوقی و نازنین، تا همیشه.»

«هیچ ترسی نداری.»

«هیچ اشتباهی مرتکب نخواهی شد.

فیزیک نوین می‌گوید که جهان پیرامون ما یکپارچه و غیرمنفک است. اگرچه به ظاهر در دنیایی از تفاوت ها زندگی می کنیم، برپایه قوانین فیزیک، زیر این ظاهر متفاوت هر شیء و هر رویدادی در هستی در پیوند کامل با اشیا و رویدادهای دیگر است و به بیان دیگر «فرق باطن» وجود ندارد.

تا پیش از تجربه‌ام، همه این نظرات برایم جنبه انتزاعی داشتند و درک‌ناپذیر، اما امروز حقیقت‌های زندگیم را تشکیل می‌دهند. به این باور رسیده‌ام که کائنات بر اساس وحدت ایجاد شده است. اکنون می‌دانم که عشق را هم باید به این معادله افزود. دنیایی که من در اغمای بدون مغز انسانیم تجربه کردم همانی بود که آلبرت انیشتین و عیسی مسیح، هر دو، از آن سخن گفته‌اند و صد البته که هر کدام با روش بسیار متفاوت خودشان.

من سال‌های سال به عنوان جراح مغز و اعصاب در معتبرترین مؤسسات جهانی خدمت کرده‌ام. می‌دانم که بسیاری از همکارانم بر این باور پافشاری می‌کنند که مغز، و به ويژه کورتکس، این عضو کلیدی، سر منشأ هوشیاری خاص نوع آدمی است. خود من هم همین طور فکر می‌کردم. اما این باور، این نظریه امروز در برابر من رنگ باخته و آنچه بر من گذشت در پهنه باورهایم جایی برای آن باقی نگذاشت. از همین رو قصد دارم باقیمانده عمرم را به بررسی ذات راستین هوشیاری بپردازم و به همکارانم در عرصه علم و نیز به جهانیان نشان بدهم که ما پدیده‌هایی بسیار بسیار فراتر از مغزهای فیزیکی خود هستیم.

در دنیای امروز بسیاری بر این عقیده‌اند که واقعیت معنوی دین در دنیای مدرن قدرت خود را از دست داده و علم، در برابر ایمان، راه رسیدن بشر به واقعیت وجود است. پیش از این تجربه، من نیز تا حد زیادی در صف طرفداران این مکتب بودم، اما امروز متوجه شده‌ام که این دیدگاه به شدت ساده‌انگارانه است. تصویر مادی‌گرا از کالبد و مغز به عنوان مولدان هوشیاری، و نه ظرف آن، محکوم به شکست است. در مقابل، تلقی نوینی از کالبد و ذهن ظهور خواهد کرد که هم اکنون هم نشانه‌هایش را می‌توان مشاهده کرد. این دیدگاه نو به همان میزان مبتنی بر دین است که بر دانش استوار و غایتش را چیزی قرار خواهد داد که بزرگترین دانشمندان بیش و پیش از هر چیزی در طول تاریخ بشری همواره در جستجوی آن بوده اند؛ چیزی به نام حقیقت.

omid1367;394618 نوشت:
سلام.به جوب دوستم بگم که بی بندوباری جنسی یعنی افراط در غریزه جنسی.یعنی زیاده خواهی...در بهشت نه افراطه نه تفریط

ثمانه;394631 نوشت:
چه کسی و در کجا وعده بی بند و باری جنسی در بهشت را داده است! طبق نوشته یاسین کارشناس محترم سایت (فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ) صحبت از ازدواج و همسر شده است نه بی بند وباری جنسی!

کتاب تفسیر سوره واقعه نوشته آیت الله دستغیب:

خداوند در بهشت برای مومن کاخی آفریده که در آن هفتاد خانه است و در هر خانه هفتاد سریر (تخت) وبرهر سریر هفتاد فراش و بر هر فراش حوری از حوریان بهشتی قرار گرفته است و مؤمن نیروی صد مرد را دارد و از همه آنها بهره می برد.
آن وقت امام صادق (ع) شرح مبسوطی می فرماید : مومن هنگامی که که از خوردن و آشامیدن فارغ شد با حوری از حوریان بهشتی مانوس می گردد ناگاه نور تازه ای طالع می شود که بر نور سابق افزوده می شود. به تعبیر روایت چهل هزار برابر نور قوی تر پیدا می شود از ملاءكه می پرسد :این نور چیست؟آیا از انوار تجلیات الهی است؟ پاسخ می دهند: "قدوس قدوس جل جلاله" اینها از انوار الهیه نیست بلکه نور یکی از حوریان مربوط به توست که در خیمه بود .تو را که دید تبسم کرد این نور تبسم حور است است و از شوق ملاقات توست.مومن او را احضار می کند . هزار خادم و هزار خادمه آن حور را با ان حله های بهشتی می آورند. به دست هر یک از خدم طبق های بهشتی است که بر راهش نثار می کنند.مؤمن از جمال حور حیران می شود با او معانقه می کند. چهل سال همبستری انها طول می کشد. در همین روایت رسیده که مؤمن از او می پرسد : تو کیستی؟ گوید: نخواندی آیه قرآن را "و لدینا فرید" "و نزد ما که خدای رئوف و رحیمیم زیادتی است" من از زیادتی فضل خدا هستم !!! (یعنی زاءر بر استحقاق و همینطور لطف معمولی حضرت حق عنایت خاصی است که مربوط به کار و کوشش شخص نیست بلکه صرف فضل و لطف بی انتهای خداوند است.) هنگامی که مؤمن با آن حور سرگرم است ناگاه نور دیگری طالع می شود که چهل هزار برابر نور حور کذایی است. حیرت مومن بیشتر می شود زنی را می بیند که جمال و زینتش چهل هزار برابر آن حور است. می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می دهد: "من همسر صالح تو هستم."

کاخی که هفتاد خانه دارد و درهر خانه هفتاد تخت و روی هر کدام یک هوری و نیروی صد مرد دادن به مومن تا از آنها بهره ببرد و همبستری آن ها 40 سال طول می کشد. من نمی دونم تعریف شما از افراط و تفریط چیست یا شما چه چیزی رو زیاده خاهی در غریزه جنسی و بی بند و باری جنسی می دانید. اسم اینها همسر باشد یا نباشد کاملا مشخصه چنین جایی محل بی بند و باری جنسی است!

Kinzie Kensington;394874 نوشت:
چهل سال همبستری انها طول می کشد.

با این میگن مرد!!
:Khandidan!:

Kinzie Kensington;394874 نوشت:
کتاب تفسیر سوره واقعه نوشته آیت الله دستغیب:

خداوند در بهشت برای مومن کاخی آفریده که در آن هفتاد خانه است و در هر خانه هفتاد سریر (تخت) وبرهر سریر هفتاد فراش و بر هر فراش حوری از حوریان بهشتی قرار گرفته است و مؤمن نیروی صد مرد را دارد و از همه آنها بهره می برد. آن وقت امام صادق (ع) شرح مبسوطی می فرماید : مومن هنگامی که که از خوردن و آشامیدن فارغ شد با حوری از حوریان بهشتی مانوس می گردد ناگاه نور تازه ای طالع می شود که بر نور سابق افزوده می شود. به تعبیر روایت چهل هزار برابر نور قوی تر پیدا می شود از ملاءكه می پرسد :این نور چیست؟آیا از انوار تجلیات الهی است؟ پاسخ می دهند: "قدوس قدوس جل جلاله" اینها از انوار الهیه نیست بلکه نور یکی از حوریان مربوط به توست که در خیمه بود .تو را که دید تبسم کرد این نور تبسم حور است است و از شوق ملاقات توست.مومن او را احضار می کند . هزار خادم و هزار خادمه آن حور را با ان حله های بهشتی می آورند. به دست هر یک از خدم طبق های بهشتی است که بر راهش نثار می کنند.مؤمن از جمال حور حیران می شود با او معانقه می کند. چهل سال همبستری انها طول می کشد. در همین روایت رسیده که مؤمن از او می پرسد : تو کیستی؟ گوید: نخواندی آیه قرآن را "و لدینا فرید" "و نزد ما که خدای رئوف و رحیمیم زیادتی است" من از زیادتی فضل خدا هستم !!! (یعنی زاءر بر استحقاق و همینطور لطف معمولی حضرت حق عنایت خاصی است که مربوط به کار و کوشش شخص نیست بلکه صرف فضل و لطف بی انتهای خداوند است.) هنگامی که مؤمن با آن حور سرگرم است ناگاه نور دیگری طالع می شود که چهل هزار برابر نور حور کذایی است. حیرت مومن بیشتر می شود زنی را می بیند که جمال و زینتش چهل هزار برابر آن حور است. می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می دهد: "من همسر صالح تو هستم."

کاخی که هفتاد خانه دارد و درهر خانه هفتاد تخت و روی هر کدام یک هوری و نیروی صد مرد دادن به مومن تا از آنها بهره ببرد و همبستری آن ها 40 سال طول می کشد. من نمی تونیم تعریف شما از افراط و تفریط چیست یا شما چه چیزی رو زیاده خاهی در غریزه جنسی و بی بند و باری جنسی می دانید. اسم اینها همسر باشد یا نباشد کاملا مشخصه چنین جایی محل بی بند و باری جنسی است!

با پوزش از دوستان

گویی یکی از نویسندگان بسیار نامور سده ی کنونی( لعنت جمیع انبیاء علیه ) با خواندن اینگونه نوشته ها گفته بود اسلام دین خدمت رسانی به شکم و زیر شکم است

Kinzie Kensington;394874 نوشت:
هنگامی که مؤمن با آن حور سرگرم است ناگاه نور دیگری طالع می شود که چهل هزار برابر نور حور کذایی است. حیرت مومن بیشتر می شود زنی را می بیند که جمال و زینتش چهل هزار برابر آن حور است

درود

ببخشید بانو ی رسانه ها
می تونید بگید یکای ( واحد) اندازه گیری نور - و زیبایی( جمال ) در سامانه های ی میان کشوری ( سیستم های بین المللی) چیست ؟

چهل هزار برابر را چگونه و با چه یکایی دریافته اند ؟:Gig:

بسم رب الشهداء
غلام نوری که غلام شیطان شدی و بی خبری!
خانمی که با ایجاد یک پست فضا رو غبارآلود میکنه تا افرادی که بیمار دل هستن بهره برداری کنن!
ای کاش خدا هدایتمون کنه تا فزادهم الله مرضا درباره ما صدق مکند!!

یکی از نعمت های بزرگی که خداوند برای بندگان مؤمن و باتقوا در نظر گرفته است بهشت و نعمت های فراوان و جاویدان آن است. البته رضا و خشنودی خداوند از آنها، بالاترین پاداش است. تنها چیزی که باعث ورود به بهشت است، ایمان و عمل صالح انسان در این دنیا است و هر چه ایمان انسان، بیشتر و اعمال صالحش فراوان تر باشد، مقام او در بهشت بالاتر است و فرقی میان زن و مرد نیست و هر انسانی می تواند به چنین مقاماتی برسد.

خداوند می فرماید: «هر کس از مردان یا زنان که عمل صالحی انجام دهد، و ایمان هم داشته باشد به درستی که وارد بهشت می شوند و بدون حساب در آنجا روزی دریافت می کنند.»[1]

بهشت جای تکلیف نیست، چرا که با وجود تکلیف و اختیار باید بهشت و جهنم دیگری پدید آید تا نتیجه ی اعمال جدید در آن به انسان داده شود و این امر همین گونه ادامه خواهد داشت.
در حالی که خداوند تمام نعمت های بهشتی را پاداش اعمال همین دنیای ما و ایمان و عمل ما می داند. از مجموع آیات و روایات استفاده می شود که هر چه بهشتیان بخواهند در اختیارشان گذاشته می شود[2]، از جمله یکی از نعمت های بهشتی، حور العین های بهشتی است که در اختیار مردان مؤمن گذاشته می شود.

حور جمع حوراء به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه چون چشم آهو باشد، «عین» جمع کلمه ی «عیناء» به معنی درشت چشم می باشد، و ظاهراً حور العین موجوداتی غیر از زنان دنیایند.[3]

خداوند در مورد آنان می فرماید: «حور العین را به ازدواج آنها درمی آوریم.»[4]
بنابر تفسیر اغلب مفسّران، ازدواج به معنای دنیوی آن، در بهشت وجود ندارد. پس اینجا، نزدیک کردن و عطا کردن حور العین از طرف خداوند به بندگان بهشتی اش مراد است.[5]

از صفات بیان شده برای حور العین در قرآن و بعضی روایات می توان چنین استفاده کرد که حورالعین در بهشت بیش از یک همسر ندارد زیرا خداوند در مورد صفات حور العین می فرماید: «...نه هیچ انسانی قبل از ایشان (قبل از آن شخص بهشتی) آنها را لمس کرده و نه هیچ جنّی.»[6]


مرحوم مجلسی در تفسیر «قاصرات الطرف» که در ابتدای همین آیه آمده است، می فرماید: «یعنی زوج هایی هستند که نگاه شان فقط برای شوهران شان است و به هیچ کس غیر از شوهران شان رغبتی ندارند.»[7]


اما آیا زنان دنیایی هم همین گونه اند یا نه ؟ شاید بتوان گفت که
اگرچه اهل بهشت هر آنچه در بهشت بخواهند بر ایشان آماده است[8] اما هرگز درخواستی به عنوان تعدّد زوجات ندارند و همانگونه که زنان پاک در دنیا، چشم به غیر از همسر خود ندارند، در بهشت هم که جای پاکان است، خواهان زوجهای متعدد برای خود نیستند.

در روایتی از امام صادق(علیه السلام) در مورد ازدواج مرد و زن زمینی در بهشت سؤال شد
حضرت فرمودند: «اگر رتبه ی زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینی اش ازدواج کند می تواند او را انتخاب کند (و مرد نمی تواند وی را انتخاب کند) که در این صورت مرد همسر او می گردد ولی اگر رتبه ی مرد بالاتر بود او می تواند زن را اختیار کند (اینجا زن چنین حقّی ندارد) که در این صورت، زن یکی از همسران مرد می شود.»[9] یعنی زن یکی از همسران مرد می شود ولی مرد، تنها همسر زن می گردد، این مطلب را برخی دیگر از روایات نیز بیان می کند.

همچنین در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «زن اگر در دنیا دو شوهر داشته باشد در آخرت هر کدام را که بهتر دید (از حیث اخلاق) انتخاب می کند»[10].
حضرت نفرموده اند که می تواند هر دو را انتخاب کند بلکه فرمود بهترین آنها را انتخاب می کند.


در پایان تذکر این نکته بجاست که برای خدمتگزاری بهشتیان، «غلمان» هایی وجود دارد و در این بین فرقی میان زن و مرد نیست.


قرآن مجید در این باره می فرماید: پیوسته بر گردشان نوجوانانی برای(خدمت)آنان گردش می کنند که چون مروارید های درون صدفند[11].

ظاهر این آیه آن است که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمتگزاری بهشتیان آفریده شده اند.

[1] . غافر، 40.
[2] . فصلّت، 31.
[3] . ترجمه ی المیزان، ج 18، ص 228.
[4] . دخان، 54.
[5] . بحار الانوار ، ج 8، ص 99؛ ترجمه ی المیزان، ج 18، ص 228.
[6] . "فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَان‏" در این قصرهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود چشم ندوخته، و جز به آنها عشق نمى‏ورزند، الرحمن، 56.
[7] . بحار الانوار، ج 8، ص 97.
[8] . فصلّت، 31.
[9] . همان، ص 105.
[10] . بحار الانوار، ج 8، ص 119
.[11] "وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ " طور،24 .

غلام ملی نوری;394980 نوشت:
با پوزش از دوستان

گویی یکی از نویسندگان بسیار نامور سده ی کنونی با خواندن اینگونه نوشته ها گفته بود اسلام دین خدمت رسانی به شکم و زیر شکم است

وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚإِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

و از نشانه‌هاى او [اينكه‌] برق را براى شما بيم‌آور و اميدبخش مى‌نماياند، و از آسمان به تدريج آبى فرو مى‌فرستد، كه به وسيله آن، زمين را پس از مرگش زنده مى‌گرداند. در اين امر هم‌] براى مردمى كه تعقل مى‌كنند، قطعاً نشانه‌هايى است.
سوره روم ایه 24

دوست عزیز اونی که بخواد هدایت شه همین قرآن براش کافیه
در غیر اینصورت هر طور بهش بگی بازم ارور میده :khandeh!:

غلام ملی نوری;394980 نوشت:
با پوزش از دوستان

گویی یکی از نویسندگان بسیار نامور سده ی کنونی( لعنت جمیع انبیاء علیه ) با خواندن اینگونه نوشته ها گفته بود اسلام دین خدمت رسانی به شکم و زیر شکم است

درود

ببخشید بانو ی رسانه ها
می تونید بگید یکای ( واحد) اندازه گیری نور - و زیبایی( جمال ) در سامانه های ی میان کشوری ( سیستم های بین المللی) چیست ؟

چهل هزار برابر را چگونه و با چه یکایی دریافته اند ؟:Gig:

از نویسنده این مطلب (آیت الله دستغیب) باید پرسید ولی زیبایی یک مفهوم انسانی و سابجکتیو است که به سلیقه انسان ها برمی گردد و من راهی برای اندازه گیری آن نمی دانم.

Ghamari;394994 نوشت:
بسم رب الشهداء
غلام نوری که غلام شیطان شدی و بی خبری!
خانمی که با ایجاد یک پست فضا رو غبارآلود میکنه تا افرادی که بیمار دل هستن بهره برداری کنن!
ای کاش خدا هدایتمون کنه تا فزادهم الله مرضا درباره ما صدق مکند!!

از چه زمان بیان واقعیت ها شده غبارآلود کردن قضا و افرادی که با تفکر منطقی و بدون تصب واقعیات را بررسی می کند شده اند بیمار دل؟ پست شما توضیحات عمومی درباره حوریان بهشتی بود و پاسخی به اشکالات وارد شده به این قضیه یافت نشد و البته باز هم تبعیض مرد و زن بر علیه زن در گفته های شما نمایان بود (مرد در بهشت همسر زن می شود ولی زن در بهشت یکی از همسران مرد).

Ghamari;394994 نوشت:
غلام نوری که غلام شیطان شدی و بی خبری!

ببخشید گرامی ولی این تن به هستی شیطان باور ندارم من غلام دل خویشم

حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل----------------- بانگ رسید کیست آن گفتم من غلام دل

موج ز نور روی دل پر شده بود کوی دل -------------------- روح نشسته بر درش می‌نگرد به بام دل

Ali407;395001 نوشت:
دوست عزیز اونی که بخواد هدایت شه همین قرآن براش کافیه

والله من با قرآن هدایت شدم

با سلام خدمت دوستان
حورالعین بهشتی یکی از نعمات خوبی است از جانب خدا که اکثر مسلمانان به جای آرزوی بهشت رضوان آرزوی داشتن آن را دارند.
متاسفانه مسئله ای که امروزه گریبانگیر جامعه شده است حضور حورالعین هایی کذایی است که به صورت شبانه روزی در کوچه و خیابان فعالیت میکنند.
اجرشون با حضرت ابلیس

بسم رب الشهداء
جناب غلام ملی نوری،لحن کلام و نوع نگارش و ادبیات کاربردی و تفسیر به رأی آیات و احادیثتون باعث ایجاد تردید در دلها میشه و بس!
این نوع رفتار یا از سر جهالت میتونه باشه و یا عناد و غرض ورزی!
ان شاءالله که هیچ کدام از اینها نیست و از سر حسن ظن است و رسیدن به پاسخی مستدل!!
فرمودید والله با قرآن هدایت شدم!
ان شاءالله با قرآن محشور شوید!:ok:

Ghamari;395037 نوشت:
جناب غلام ملی نوری،لحن کلام و نوع نگارش و ادبیات کاربردی و تفسیر به رأی آیات و احادیثتون باعث ایجاد تردید در دلها میشه و بس!

سپیدی مویش بزیبد همی ---------- تو گویی که دلها فریبد همی

چه دلهای مردان برارم ز هوش------------ چه خونهای شیران در آرم به جوش

اللههم الرزقنا فی هذا الدنیا و الاخرة

غلام ملی نوری;394754 نوشت:
به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام منقول است که: حضرت سلیمان علیه السّلام
قلعهاي داشت که شیاطین براي آن حضرت بنا کرده بودند که در آن هزار حجره بود، و در هر حجره یک زن از زنان آن حضرت
بود، هفتصد کنیز قبطی بودند و سیصد زن نکاحی، حق تعالی قوّت چهل مرد در مجامعت زنان به آن حضرت عطا کرده بود و درهر شبانه روز همه ایشان را میدید و به مجامعت خود میرسانید،
حیاة القلوب، ج 2، ص: 965

الهی آمین

architect;385340 نوشت:
سلام
می خواستم بپرسم این حوری های بهشتی که به مردها وعده داده شده به چه معنی ست؟ و در مقابل چه وعده ای به زن داده شده؟
یه سری وعده ها که از بهشت داده شده بین زن و مرد مشترکه، مثل همین درختان و جوی های روان از شیر و ... ولی حوری بهشتی یه وعدۀ اختصاصی به مردهاست. معنی این چیه؟

سلام
مرد طالب و خواهنده است و زن خواسته شده یعنی زن دوست دارد او را بپسندند نه اینکه بپسندد او می خواهد معشوق باشد و سپس عاشق لذاست که زن بهشتی مورد پسند مردان بهشتی واقع شده و با رضایت و میل خودشان با ایشان ازدواج خواهند کرد
والله الموفق

سلام

چه جواب زیبایی دادید جناب حامد.

اگر این ها میتونستند درک کنند که این حس شهوت توسط خالق مطلق الله جل جلاله خلق شده پس میتونه بسیار بهتر و لذت بخش تر باشه.
خانوم های محترم قطعا در بهشت این حسشون بسیار تقویت خواهد شد تا با مردان بهشتی لذت زندگی بهشتی رو ببرند اما کیست که درک کند؟

این فرهنگ غربی از بس که زن رو پست و ذلیل کرده و تبعیض به وجود آورده، همون هایی که از اون فرهنگ پیروی میکنند نمیتونن درک کنند که در آخرت اوضاعشون جوره دیگریست. فکر میکنن مثل دنیا فقط برای ... هستند.

آقای ملی نوری ! شما از قرآن پیروی میکنید؟ مگر قرآن نگفته شیطان دشمن شماست و تا روزی معلوم هم فرصت داره؟ پس چطوری منکر وجود شیطان میشوید؟

و من الله توفیق

حامد;395205 نوشت:
مرد طالب و خواهنده است و زن خواسته شده یعنی زن دوست دارد او را بپسندند نه اینکه بپسندد او می خواهد معشوق باشد و سپس عاشق لذاست که زن بهشتی مورد پسند مردان بهشتی واقع شده و با رضایت و میل خودشان با ایشان ازدواج خواهند کرد

حديثي است كه ميگويند شخصي به نام عبدالله بن سنان به اذن امام صادق(ع) خارج از شهر بهشت را ديده و در آن مشاهده صحبت از حوريان زيبا با موهاي شگفت انگيز شده (نورالثقلين، ج 5، ص 33 ـ 32، ح 30)
سوال اينست كه فرق بين ديدن حورالعين در عالم مثال و ديدن يك زن زيبا در دنيا چيست؟ كه اولي حرمتي در نگاه كردن به او و زيبايي هايش نيست ولي در مورد زنان در دنيا اين امر حرام است

و مطلب بعدي اينكه مگر مبناي وعده به حوري علاقه به زنان دنيا نيست؟ چگونه حوري را تجسم كنيم و از مصداق دنيايي اش غافل باشيم؟

معلق;395907 نوشت:
حديثي است كه ميگويند شخصي به نام عبدالله بن سنان به اذن امام صادق(ع) خارج از شهر بهشت را ديده و در آن مشاهده صحبت از حوريان زيبا با موهاي شگفت انگيز شده (نورالثقلين، ج 5، ص 33 ـ 32، ح 30)
سوال اينست كه فرق بين ديدن حورالعين در عالم مثال و ديدن يك زن زيبا در دنيا چيست؟ كه اولي حرمتي در نگاه كردن به او و زيبايي هايش نيست ولي در مورد زنان در دنيا اين امر حرام است

و مطلب بعدي اينكه مگر مبناي وعده به حوري علاقه به زنان دنيا نيست؟ چگونه حوري را تجسم كنيم و از مصداق دنيايي اش غافل باشيم؟


سلام
مشاهده باطنی بوده است و احکام عالم ظاهر در عالم باطن منتفی است
کسی نگفته زنان دنیایی را فراموش کنیم بلکه محبت همسر مادام که انسان را به حرام یا گناه یا غفلت نکشانده در دین ممدوح است
والله الموفق

باتشكر

حامد;395918 نوشت:
مشاهده باطنی بوده است و احکام عالم ظاهر در عالم باطن منتفی است

همين را مي خواهم بدانم چرا منتفي است؟ چه فرقي است بين ديدن يك زن زيبا در خواب و مثال با بيداري در دنيا؟

حامد;395918 نوشت:
سی نگفته زنان دنیایی را فراموش کنیم بلکه محبت همسر مادام که انسان را به حرام یا گناه یا غفلت نکشانده در دین ممدوح است

منظورم همسر نبود بلكه زناني كه خواهي و نخواهي در معرض ديد قرار ميگيرند
از اين جهت مسئله حوريان را به زنان غريبه ربط دادم كه به طور طبيعي وقتي ما مي خواهيم به حوري بيانديشيم در واقع داريم به زنان جديد مي انديشيم نه اينكه همسر خود را تجسم كرده باشيم
بهر حال مصداق زنان جديد همين زنان دنيا هستند
چگونه جمع كنيم تجسم حلال را با مصاديق حرام؟

معلق;395931 نوشت:
همين را مي خواهم بدانم چرا منتفي است؟ چه فرقي است بين ديدن يك زن زيبا در خواب و مثال با بيداري در دنيا؟

سلام
تفاوت شان مستلزم تفاوت احکامه شان ظاهر احکام ظاهر و شان باطن احکام باطن داره و همونطور که در باطن معیارهای ظاهر حاکم نیست احکامش هم نیست

معلق;395931 نوشت:
منظورم همسر نبود بلكه زناني كه خواهي و نخواهي در معرض ديد قرار ميگيرند
از اين جهت مسئله حوريان را به زنان غريبه ربط دادم كه به طور طبيعي وقتي ما مي خواهيم به حوري بيانديشيم در واقع داريم به زنان جديد مي انديشيم نه اينكه همسر خود را تجسم كرده باشيم
بهر حال مصداق زنان جديد همين زنان دنيا هستند
چگونه جمع كنيم تجسم حلال را با مصاديق حرام؟

فکر کردن به حورالعین در صورتی که مستلزم گناه حرام وو باشه هم جایز نیست
همانطور که فکر کردن به زن این جایی با این شروط جایز نیست
والله الموفق

حامد;395962 نوشت:
تفاوت شان مستلزم تفاوت احکامه شان ظاهر احکام ظاهر و شان باطن احکام باطن داره و همونطور که در باطن معیارهای ظاهر حاکم نیست احکامش هم نیست

با بياني ديگر توضيح دهيد اين كه از قبلي هم سخت تر شد!:Gig:

حامد;395962 نوشت:
فکر کردن به حورالعین در صورتی که مستلزم گناه حرام وو باشه هم جایز نیست

تا چه حدي جايز است و ضرورتش چيست؟

معلق;395966 نوشت:
با بياني ديگر توضيح دهيد اين كه از قبلي هم سخت تر شد!

سلام
تفاوت دو عالم از لحاظ ساختار وجودی مقتضی تفاوت احکام آنهاست

معلق;395966 نوشت:
تا چه حدي جايز است و ضرورتش چيست؟

حد مجاز رو گفتم دلیل رعایتش هم حضور در عالم ظاهر و محکوم بودن به احکام اونه
والله الموفق

معلق;395966 نوشت:
با بياني ديگر توضيح دهيد اين كه از قبلي هم سخت تر شد!:Gig:

تا چه حدي جايز است و ضرورتش چيست؟


واقعا چه تخیل قوی دارید که می تونید حوری بهشتی تصور کنید!!
واقعا خدا آدم شناس بوده که فهمیده برا رام کردن و مطیع کردن این بشر از چه ابزاری استفاده کنه
خداییش به جرات میگم
من یکی اگه حور نبود بعید می دونم که...
خب حالا معرفت ما همینقدره خدا زیادش کنه
بگو انشاءالله

seyed.taghavi;395247 نوشت:
آقای ملی نوری ! شما از قرآن پیروی میکنید؟ مگر قرآن نگفته شیطان دشمن شماست و تا روزی معلوم هم فرصت داره؟ پس چطوری منکر وجود شیطان میشوید؟

من شی تان را باور ندارم چون هیچ راه خرد پذیری برای هستی او به ما نشناسانده اند

پندارهای درونی به هیچ روی پیوندی با سراب پیکری بنام شی تان نداره

پندارهای درونی ما برآیند اندیشه های مغز و داد و ستد پیام های مغزی خود ماست

پندار های مغز ما سنجش اندیشه های درونی با هنجار های میان مردمی( اجتماعی) است نه سرابه ای بنام شی

تان - شی تان ساخته ی پندار انسانهای نخستین بوده است و بس

S.A.J;396007 نوشت:
واقعا خدا فهمیده برا رام کردن و مطیع کردن این بشر از چه ابزاری استفاده کنه
خداییش به جرات میگم
من یکی اگه حور نبود بعید می دونم که...

نماز خواندن و روزه گزفتن برای هم بازی شدن با هوری همبازی( شرک) است و شرک هم از گناهان نابخشودنی است

من به حوری باوری ندارم و نمی خواهم هم

مولوی می فرماید :

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است

حافظ می فرماید:

زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار
ما را شرابخانه قصور است و یار حور

خیام می فرماید :

گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

غلام ملی نوری;394754 نوشت:
گرامی علامه ی مجلسی کتاب دارد بنام حیات القلوب در آن آ ورده است که

@و به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السّلام منقول است که: و از اخلاق پیغمبران است خود را پاکیزه کردن و خود را خوشبو کردن و مو تراشیدن و بسیار جماع کردن یا بسیار زنان داشتن

@از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که: سه چیز را حق تعالی به پیغمبران عطا فرموده است: بوي خوش و جماع زنان و مسواك

@به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام منقول است که: حضرت سلیمان علیه السّلام
قلعهاي داشت که شیاطین براي آن حضرت بنا کرده بودند که در آن هزار حجره بود، و در هر حجره یک زن از زنان آن حضرت
بود، هفتصد کنیز قبطی بودند و سیصد زن نکاحی، حق تعالی قوّت چهل مرد در مجامعت زنان به آن حضرت عطا کرده بود و درهر شبانه روز همه ایشان را میدید و به مجامعت خود میرسانید،
حیاة القلوب، ج 2، ص: 965
و در حدیث معتبر از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام منقول است که: حق تعالی براي پیغمبرش هریسه اي از بهشت فرستاد، : .چون حضرت رسول صلّی اللّه علیه تناول فرمود در مجامعت قوّت چهل مرد بهم رسانید

سلام

این احادیث غیر عقلانی و مغایر با اموزه های دین است
و تشویق به بی بند و باری در اجتماع می کند
بنابراین صحت همه انها محل شک است

معلق;395907 نوشت:
سوال اينست كه فرق بين ديدن حورالعين در عالم مثال و ديدن يك زن زيبا در دنيا چيست؟ كه اولي حرمتي در نگاه كردن به او و زيبايي هايش نيست ولي در مورد زنان در دنيا اين امر حرام است

سلام

داستانی وجود داره که پیامبر خواهان ازدواج با همسر پسر خوانده اش بوده
این نشون میده پیامبر هم به زنان نگاه می کرده و حتی تعلق خاطر هم پیدا می کرده است
پس حرمت انچنانی البته به نظر حقیر ندارد

همچنین ایه ای است در قران که به پیامبر می گوید دیگر حق ازدواج با هیچ زنی را نداری
حتی اگر از دیدن ان و زیبایی ان به وجد ایی

این ایه هم باز به نظر حقیر نشان دهنده این است که دیدن زیبایی غیر مجاز نیست
به شرطی که طرف ظرفیت دیدن چیزهای زیبا را داشته باشد

بسم رب الشهداء

غلام ملی نوری;396008 نوشت:
ن شی تان را باور ندارم چون هیچ راه خرد پذیری برای هستی او به ما نشناسانده اند


ما هم حرفهای شما را باور نداریم!

دو واژه ی شیطان و ابلیس را برای کاربران سایت بیان کنیم؛


شیطان:

شیطان از ماده «شطن» به معنی مخالفت می باشد،‌ و به هر موجود طغیانگر و مخالفی گویند، خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات[1].

کلمه ی شیطان در قرآن به سه صورت استعمال شده است:

1. مفرد شیطان بدون الف ولام؛ در این صورت مراد، شیطان غیر معین است و می تواند شامل هر فردی از شیاطین جن و انس، بشود مثل این آیه ی شریفه: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ »[2] یعنی هر کس از یاد خدا روى‏گردان شود شیطانی را به سراغ او می فرستیم که همواره قرین اوست!.

2- مفرد الشیطان همراه با الف و لام؛ در این صورت غالباً به معنی خاص یعنی ابلیس آمده است

مثل آیه شریفه: «یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ»[3] یعنی: اى فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. و در برخی موارد نیز به معنای عام آمده است
مثل این آیه ی شریفه: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاء...» یعنی شیطان شما را از فقر و تهیدستی بیم می دهد و به فحشا و زشتی ها فرا می خواند.»[4]
در این جا (الف و لام) در معنای جنس (عام) بکار رفته است؛ چون ترساندن از فقر و دعوت به عمل خلاف شرع گاهی از طرف شیطان انسانی نیز صورت می پذیرد.



3. شیاطین به صورت جمع؛ و این نشانگر آن است که شیطان مصادیق متعدد و مختلفی دارد در حالی که اگر کلمه ی شیطان اسم برای فرد خاص (ابلیس) بود، ‌به صورت مفرد می آمد.
علاوه این که در برخی از آیات بعد از کلمه ی شیاطین به ‌اختلاف جنس شیطان ها نیز اشاره می کند، مانند آیه ی شریفه: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن» «و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیطان های انسان و جن قرار دادیم.»[5]


شیطان از آن زمانی که از فرمان خداوند در سجده بر آدم سرپیچی کرد، رفتار او حساب‌رسی شده و برای همیشه از بهشت محروم شده و در زمره جهنمی‌ها قرار گرفته است؛
به دلیل آنچه را که خدای متعال می‌فرماید: «قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً».[6]
و
«لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعین».[7]




[1] المنجد فی اللغة.
[2] زخرف،36.
[3] اعراف، 27.
[4] بقره، 268.
[5]انعام، 112.

[6]. «گفت: برو، جزاى تو و هر کس که پیرو تو گردد جهنم است، که کیفرى تمام است». اسراء، 63.

[7]. «که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروى کند، پر خواهم کرد!». ص 85.



ابلیس:
ابلیس از کلمه ی (ابلاس) و به معنای غم و اندوهی است که از شدت یأس و ناامیدی باشد. خداوند می فرماید: « وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُون‏»[1]یعنی: و روزی که قیامت بر پا شود،‌ تبهکاران نومید و غمگین می شوند.[2]

ابلیس را بدین جهت به این نام می خوانند چون از رحمت خدا ناامید شد و علت آن تمرد از دستور خداوند متعال بود.


قرآن در این زمینه می فرماید: «و به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند و به جز ابلیس، ‌او از جن بود. پس از فرمان پروردگارش خارج شد»[3].
خداوند از او سؤال کرد: «ای ابلیس چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم گردید؟ آیا تکبر کردی یا از برترین بودی؟ (خود را برتر دیدی) ابلیس جواب داد: من از او بهترم مرا از آتش آفریده ای و او را از گل[4].

و در این جا بود که خداوند دستور به اخراج او داد[5] و او را از صف ملائک جدا نمود[6] البته او از ابتدا نیز از ملائک نبود. بلکه به خاطر بندگی و اطاعت و قرب به پروردگار، در صف فرشتگان جای گرفت.[7]


امام رضا علیه السلام فرمودند:" نام ابلیس، «حرث یا حارث» بوده است. و ابلیس نامیده شد زیرا از رحمت خدا مأیوس گردید."[8]

ابن عربی، صاحب کتاب فتوحات مکیه در خصوص نامگذاری ابلیس می نویسد: اولین کسی که شیطان نامیده شد، [حارث] بود، پس خداوند او را ابلاس نمود. یعنی از رحمت خود طرد و مأیوسش کرد.[9]


قرآن می فرماید: وقتی که خداوند او را از صف ملائک خارج نمود عرض کرد: « پروردگارا پس مرا تا روزی که (خلایق) برانگیخته می شوند، مهلت ده، خداوند فرمود: تو از مهلت یافتگانی تا روز و زمانی معین.»[10]


وقتی ابلیس از زنده بودن خود مطمئن گشت گفت: «به عزت تو سوگند که همه ی (مردم) را گمراه خواهم کرد. مگر بندگان تو،‌ آنان که خالص شده اند.[11]


پس او دشمن قسم خورده ی بشریت است. توصیه و سفارش اکید خداوند به بندگانش این است که: «به درستی که شیطان (ابلیس) دشمن شماست پس او را دشمن بدارید.»[12]


البته ذکر این نکته لازم است که همه ی شیاطین تابع دستورت ابلیس بوده و تحت فرماندهی او می باشند. قرآن کریم از این گروه بعنوان حزب شیطان (ابلیس) نام می برد.


«شیطان (ابلیس) بر آنها چیره شده پس یاد خدا را از خاطرشان برده است، ‌آنان حزب شیطانند. آگاه باش که حزب شیطان همان زیان کارانند»[13].


نتیجه این که:

ابلیس، اسم شیطان خاصی است که بواسطه ی نافرمانی از درگاه خداوند متعال رانده شد و شیطان یک مفهوم کلی است به معنی موجود متمرد و طغیانگر که شامل ابلیس و دیگر شیاطین از جن و انس و حتی حیوانات می گردد.



[1]
روم ،12.

[2] المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی.
[3] کهف، 50 "وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ کاَنَ مِنَ الْجِنّ‏ِ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...".

[4]
سوره ص 75 ـ 76 "قَالَ یَإِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَىَّ أَسْتَکْبرَْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِین‏ (*)قَالَ أَنَا خَیرٌْ مِّنْهُ خَلَقْتَنىِ مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ"

[5] سوره ص، 78-77 "قَالَ فَاخْرُجْ مِنهَْا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ (*)وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتىِ إِلىَ‏ یَوْمِ الدِّینِ".
[6] تفسیر نمونه، ج 19، 341.
[7] تفسیر نمونه، ج 12، 462.
[8] سفینة البحار، ج 1، ص 99.
[9] الفتوحات المکیه، ابن عربی، ج 1، ص 134.

[10]
سوره ص، 79 ـ 80 ـ 81 "قَالَ رَبّ‏ِ فَأَنظِرْنىِ إِلىَ‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ(*) قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ(*)

إِلىَ‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ".

[11]
سوره ص، 82 ـ 83 "قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (*) إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ".

[12] فاطر، 6 "إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکمُ‏ْ عَدُوٌّ فَاتخَِّذُوهُ عَدُوًّا..."
[13] مجادله، 19 "اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُون‏".

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1739

بی نظیر;396026 نوشت:
این احادیث غیر عقلانی و مغایر با اموزه های دین است
و تشویق به بی بند و باری در اجتماع می کند
بنابراین صحت همه انها محل شک است

ولی در هر روی گفته ی پیشوایان دینی شیه است شاد روان مجلسی هم بار ها یاد آوری کرده که به سند صحیح از کدام پیشوا .... و به سند معتبر از کی .....

آره این گفته ها تلخ است ولی برابر سخنان آشکار مجلسی بی برو برگردگفته های پیشوایان دینی شیه است

غلام ملی نوری;396057 نوشت:
ولی در هر روی گفته ی پیشوایان دینی شیه است شاد روان مجلسی هم بار ها یاد آوری کرده که به سند صحیح از کدام پیشوا .... و به سند معتبر از کی .....

آره این گفته ها تلخ است ولی برابر سخنان آشکار مجلسی بی برو برگردگفته های پیشوایان دینی شیه است

فکر می کنم جناب نوری فارسی دری صحبت می کنید
شیه یعنی چی ؟

بی نظیر;396074 نوشت:
فکر می کنم جناب نوری فارسی دری صحبت می کنید
شیه یعنی چی ؟

درست می فرمایین

شیه کوته نوشت شیعه است به آرش( معنی ) پیرو

از سوی دیگر در زبان وگویش ( تلفظ) پارسی واج ( حرف) عین نیست پس نوشته نمی شود

شروع را شرو و ممنوع را ممنو می نویسم

غلام ملی نوری;396087 نوشت:
درست می فرمایین

شیه کوته نوشت شیعه است به آرش( معنی ) پیرو

از سوی دیگر در زبان پارسی واج ( حرف) عین نیست پس نوشته نمی شود

شروع را شرو و ممنوع را ممنو می نویسم

حالا نمی دونم چرا برگشتین به عقب در حالی که همه چیز در حاله پیشرفت و تکامله
مسلما زبان هم در حال تکامل و پیشرفت است
و برگشتن به عقب واقعا نمی دونم چه معنایی داره
بگذریم

فرمودین

غلام ملی نوری;396057 نوشت:
ولی در هر روی گفته ی پیشوایان دینی شیه است شاد روان مجلسی هم بار ها یاد آوری کرده که به سند صحیح از کدام پیشوا .... و به سند معتبر از کی .....

آره این گفته ها تلخ است ولی برابر سخنان آشکار مجلسی بی برو برگردگفته های پیشوایان دینی شیه است

البته اشتباه شما اینجاست که انها را پیشوا معرفی می کنین
اگر بگید عالمان قدیمی دین بهتر است

غلام ملی نوری;396008 نوشت:
من شی تان را باور ندارم چون هیچ راه خرد پذیری برای هستی او به ما نشناسانده اند

پندارهای درونی به هیچ روی پیوندی با سراب پیکری بنام شی تان نداره

پندارهای درونی ما برآیند اندیشه های مغز و داد و ستد پیام های مغزی خود ماست

پندار های مغز ما سنجش اندیشه های درونی با هنجار های میان مردمی( اجتماعی) است نه سرابه ای بنام شی

تان - شی تان ساخته ی پندار انسانهای نخستین بوده است و بس

نماز خواندن و روزه گزفتن برای هم بازی شدن با هوری همبازی( شرک) است و شرک هم از گناهان نابخشودنی است

متاسفانه شما، در لابلای مباحث ميگرديد و مطالب غيرقطعی از منابع شيعی را با استدلالهای سخيف، نشر ميدهيد، ضديت شما با مذهب شيعه برای من قطعيست و فکر نميکنم شيطنتهای شما ره به جایی ببرد که عدو شود سبب خير گر خدا خواهد.

پندارهای مغزی شما که حاصل پيوند دل محبوبتان با هنجارهای ميان مردمیست پذيرفت خليفه اول تا چهارم را!
اما چرا از بيان پذيرفتن خليفه پنجم (معاويه) و خليفه ششم (یزيد) سر باز زديد... راستی خليفه عصر حاضرتان کيست!؟ بگو شايد ما هم هدايت شديم!

ديگران را چگونه به شرک متهم ميکنی تو که خواست دل عزيزت و همچنين پندارهای مغزت جایی برا خدا نگذاشته،
مگر اينکه دل خودشيفته بگويد عين توحيد است!

غلام ملی نوری;

نقل قول:
من شی تان را باور ندارم چون هیچ راه خرد پذیری برای هستی او به ما نشناسانده اند

خرد خودتان را در تطابق قرآن نهادید جناب نوری
قرآن با صراحت به وجود شیطان بصورت عام کلمه و همچنین به وجود ابلیس از باب شیطنتش متلبس به شیطان است اشاره دارد
آنوقت شما میگویید شیطان به ذهن من وجود ندارد
لطف بفرمائید به ذهن تان یه تکانی بدهید و در آیات سوره مبارکه بقره و ... مطالعه کنید آنوقت راه خرد پذیریش بدستتان خواهد رسید البته اگر خردی وجود داشته باشد و راهی به دست شما برسد

نقل قول:
پندارهای درونی به هیچ روی پیوندی با سراب پیکری بنام شی تان نداره

بالاترین اشتباه شما این است که فکر میکنید شیطان یک پندار است در حالیکه صریح آیه شریفه و کلام وحیانی الهی به وجود شیطان در جرگه و گروه اجنه اشاره دارد

نقل قول:
پندارهای درونی ما برآیند اندیشه های مغز و داد و ستد پیام های مغزی خود ماست

باز اشتباه بزرگ شما این است که در آموزه های دینی مطالعه و غور نمی کنید تا متوجه شوید که شیاطین بر دو دسته اند یکی شیاطین جنی و انسانی و یکی هم شیطان درون که به آن نفس اماره یا طغیانگر می گوئیم
ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی که اشاره صریح دارد به شیطان درون

نقل قول:
پندار های مغز ما سنجش اندیشه های درونی با هنجار های میان مردمی( اجتماعی) است نه سرابه ای بنام شی تان - شی تان ساخته ی پندار انسانهای نخستین بوده است و بس

باز هم دچار اشتباه تفکیک بین شیاطین شده اید
این الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره
اینهمه انسانهایی رذل و کثیفی که در کمپانیهای سکس غرب و شرق ( هالیوود و بالیوود ) ممثل به روح شیطانی و ملبس به لباس ابلیس رجیم هستند و شبانه روز به فکر انحراف جوامع مسلمان و غیر مسلمان هستند اینها جزء انسانهای نخستینند ؟؟؟
ایول به این هوش و ذکاوتتون جناب نوری :khaneh:

نقل قول:
نماز خواندن و روزه گزفتن برای هم بازی شدن با هوری همبازی( شرک) است و شرک هم از گناهان نابخشودنی است

من به حوری باوری ندارم و نمی خواهم هم

امان از شما که هیچ خدا و رسولش را باور ندارید و ادعاهایتان نیز همه بی اساس و پایه است و تراوش ذهن مجعول و مشوّش شماست

جناب نوری آیه شریفه و ما خلقت الجن الانس الا لیعبدون را چگونه معنا میکنید ؟؟
در ضمن در آموزه های دینی نیامد که صرفا عبادت همبازی شدن با حوریان است بلکه به صراحت عبادت را رشد و ارتقای روح بیان کرده است که نفع و ضررش به آدمی بر میگردد

نقل قول:
مولوی می فرماید :

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است


خواهشا حرف مولوی را تفسیر به رای خود نفرمائید
امام زین العابدین هم چنین میفرماید
عبادت کنندگان خدا بر سه دسته اند
گروهی که از ترس جهنم و گروهی بخاطر شوق بهشت و گروهی بخاطر اینکه خدا را مستحق عبادت میدانند مبادرت به عبادت میکنند
و در آخر فقره شریفه میفرماید این قسم سوم عبادت آزادگان است و ارزشمند

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند :ok:

[=&quot]
[=&quot] [=&quot]
[=&quot]حوری بهشتی![=&quot]
[=&quot]
[=&quot] سلام[=&quot]
[=&quot] می خواستم بپرسم این حوری های بهشتی که به مردها وعده داده شده به چه معنی ست؟ و در مقابل چه وعده ای به زن داده شده؟[=&quot]
[=&quot] یه سری وعده ها که از بهشت داده شده بین زن و مرد مشترکه، مثل همین درختان و جوی های روان از شیر و ... ولی حوری بهشتی یه وعدۀ اختصاصی به مردهاست. معنی این چیه[=&quot]؟...[=&quot]

قران نعمت های بهشت را برای ترغیب انسان ها به عمل تشریح کرده و بهشت هم متعلق به همه مردان و زنان صالح است . خدا در پاداش دادن هیچ تفاوتی بین زن و مرد قرار نداده است. آنچه در وصف همسران بهشتی در آیات قرآن آمده ،تنها بخشی از نعمت های بهشتی است ، گرچه حتی همین مورد اختصاص به مردان ندارد.[=&quot]

[=&quot]طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود از جمله همسران پاکیزه برخوردارند و این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود:[=&quot]
[=&quot] «و لهم فیها ازواج مطهره؛(1) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است». [=&quot]
[=&quot]ضمیر «هم» در آیه به همه بهشتیان اعم از زن و مرد برمی‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی. [=&quot]
[=&quot] ازواج جمع زوج به معنای همسر است ،نه زوجه به معنای زن. در آیه دیگر هم می‌فرماید: [=&quot]
[=&quot]«و زوجناهم بحورعین؛(2) آنها را با همسرانی درشت و زیبا چشم تزویج گردانیم» [=&quot]
[=&quot]در این آیه هم ضمیر به همه بهشتیان برمی‌گردد. «حورعین» وصف زیبایی همسران بهشتی اعم از زن و مرد است، زیرا واژه «حور» جمع احور (مرد سیاه چشم) و جمع حوراء (زن سیاه چشم) است. واژه «عین» جمع اعین (مرد درشت چشم) و جمع عیناء (زن درشت چشم) است.(3) پس داشتن همسر در بهشت برای مرد و زن مطرح است.[=&quot]
[=&quot]بنا بر این تا اینجا وعده همسران پاک و زیبا چشم بود هم برای زنانی که بهشتی می شوند و هم برای مردانی که بهشتی می شوند.[=&quot]
[=&quot]2. اما چرا بیشتر به توصیف زنان بهشتی پرداخته؟ [=&quot]
[=&quot]شاید یکی از علت هایش این باشد که معمولا زنان دنبال زیبایی جسمی مردان نیستند بلکه بیشتر مردانگی و قدرتمندی آنان را می خواهند از این رو بیشتر از این به توصیف مردان بهشتی نپرداخته است و اینها در روایات آمده است از جمله در روایات راجع به مردان بهشتی فرموده:[=&quot]
[=&quot]مردان بهشت جوانانی هستند که بدنشان موی زاید ندارد و سرمه کشیده اند و تاج بر سر دارند و طوق های زینتی بر گردن و دست بندها بر دست و انگشتر های زیبا بر انگشت و چهره ای شاداب و مسرور و با کرامت دارند و هر کدام قوه خوراک و نوشیدن و جماع ده نفر را دارد و چهره اشان نورانی است و بر اندامشان لباس های حریر سفید و زیرهای طلایی و پوشش های سبز است.[=&quot](4)
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]1.سوره بقره(2) آیه 25.[=&quot]
[=&quot]2. سوره دخان(44) آیه 54.[=&quot]
[=&quot]3. ناصر مکارم، پیام قرآن،اول ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه، 1377 ش ، ج6، ص 261 .[=&quot]
[=&quot]4. شیخ مفید ، اختصاص ، بیروت ، انتشارات اعلمی ،سال 1402ق ، ص358.[=&quot]

حوری های بهشتی جایگاه هوو نیستن ؟

یاسین;388930 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

همانطور که اشاره کردید بعضی از نعمت های بهشتی ای که در قرآن برای مومنان ذکر شد، مشترک بین مرد و زن می باشد، مانند نهرهای روان، باغهای بهشتی و...

اما آیا نعمت همسر نیکو داشتن اختصاص به مردان بهشتی دارد؟

با توجه به آیات قرآن فهمیده می شود که مومنان، اعم از مرد و زن، دارای همسران مناسبی هستند؛ « وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ »[1]( به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنهاست كه نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان كه ميوه‏اى از آن، به آنان داده شود، مى‏گويند: «اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود. (ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوه‏هايى كه براى آنها آورده مى‏شود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود).

« قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ»[2]( بگو: «آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين (سرمايه‏هاى مادى)، بهتر است؟» براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كرده‏اند، (و از اين سرمايه‏ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مى‏كنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايى است كه نهرها از پاىِ درختانش مى‏گذرد هميشه در آن خواهند بود و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امورِ) بندگان، بيناست.)

« وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَليلاً »[3] (و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، بزودى آنها را در باغهايى از بهشت وارد مى‏كنيم كه نهرها از زير درختانش جارى است هميشه در آن خواهند ماند و همسرانى پاكيزه براى آنها خواهد بود و آنان را در سايه ‏هاى گسترده (و فرح بخش) جاى ميدهيم).

بنابراین مساله وجود همسر برای انسانهای بهشتی مسلم و مشترک بین زن و مرد است.
اما در مورد «حور عین»؛ خداوند همسران مردهای بهشتی را با عنوان حور عین معرفی می کند و اوصافی از آنان را ذکر می کند.

حور جمع حوراء و آن بمعنى زن سفيد بدن و سيمين تن است عين جمع عيناء و آن زنى است كه حدقه چشمش بزرگ باشد كه سبب مزيد زيبائى است.[4]

[1] - سوره بقره،آیه25.

[2] - سوره آل عمران،آیه15.

[3] - سوره ص،آیه57.

[4] - قاموس قرآن، ج‏2، ص: 192.

گرامی میشه بفرمائید آیا حور العین اختصاص بمردان دارد؟ آخه در برخی جاها در قرآن کریم آمده پسرانی زیبا که جام در دستشان است. مراد ازین پسران چیست؟

ضمنا میشه احادیثی درباره حور العین بیارید ممنونم

یاسین;388930 نوشت:
همانطور که اشاره کردید بعضی از نعمت های بهشتی ای که در قرآن برای مومنان ذکر شد، مشترک بین مرد و زن می باشد، مانند نهرهای روان، باغهای بهشتی و...

سلام

در ایات 22 و 24 سوره واقعه می فرماید :

و حور العین مانند مروارید در صدفند و این پاداشی است برای بهشتیان پاداشی برای انچه انجام می داند

پس با توجه به ایه که می گه حوالعین مال بهشتیان هست و در بهشت هم زن هست و هم مرد
نتیجه می گیریم حوالعین هم مرد است و هم زن
یعنی حو رالعین همسران بهشتنی است اعم از زن و مرد که برای اهل بهشت فراهم شده است

با توجه به این ایه میشه گفت حوریان هم برای مردان هستند و هم زنان

غلام ملی نوری;396008 نوشت:
ماز خواندن و روزه گزفتن برای هم بازی شدن با هوری همبازی( شرک) است و شرک هم از گناهان نابخشودنی است

من به حوری باوری ندارم و نمی خواهم هم

مولوی می فرماید :

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است


سلام
جناب نوري عزيز
نظام عالم خلقت رو همين چيزها ميگرده
بله
بر منكرش كه عبادت الله به خاطر خود الله بهترين نوع عبادت است كه و رضوان من الله چنان سور و نشاطي برا بهشتي مياره كه اصلا به پاي حور(رزقنا الله انشاءالله) نميرسه
ولي برادر
بچه هم با غذا بزرگ ميشه با بازي رش مي كنه
اون يكي بود كه گفت
اگه همه حجاب ها برن كنار بر يقين علي چيزي افزوده نميشه
برا بشر با ظرف و متناسب با موقعيتي كه توش داره زندگي ميكنه
همين بازي كردنا(رزقنا الله انشاءالله) اوههههههه
كلي موج تشويق برا انجام واجبات و ترك محرمات داره
و ملاك هم همين انجام تركه كه بنده به مصلح ماوراي اين ها برسه

بی نظیر;396360 نوشت:
با توجه به این ایه میشه گفت حوریان هم برای مردان هستند و هم زنان

جنس فرشته ی مرگ چیه ؟
من مدام حس میکنم مذکره

حالا دخترام حوری مدل پسرونشو بخان چی ؟:Nishkhand:

بسم الله الرحمن الرحیم


قرآن مجید در مورد بهشتیان می فرماید که بهشتیان با همسرانشان در بهشت هستند، یعنی هر کدام از مرد و زن بهشتی، در بهشت همسرانی دارند؛« إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ في‏ شُغُلٍ فاكِهُونَ هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ »[1]( همانا بهشتيان در آن روز در حال و هوايى خوش‏اند و مسرور و متلذّذند. خودشان و همسرانشان در زير سايه‏هايى (از درختان و قصرها) بر تخت‏هاى آراسته خويش تكيه مى‏زنند.)


نکته قابل توجه این است که نعمت های بهشتی به منزله هدیه و جایزه خداوند می باشد. مسلم است که خداوند به هر فردی جایزه ای می دهد که خوشایندش باشد، قرآن می فرماید« َ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُونَ»[2] ( براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مى‏شود).


بنابراین یکی از اموری که خداوند به بهشتیان عنایت می کند همسر بهشتی است و این مخصوص مردان نیست بلکه در مورد زنان هم صادق است.




[/HR][1] سوره یس،آیه55-56

[2] سوره فصلت،آیه31

موضوع قفل شده است