دليل تشريع حكم قصاص

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دليل تشريع حكم قصاص

ولكم في القصاص حياه يا اولي الالباب لعلكم تتقون (بقره179)
از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترین وسیله برای رشد و تکامل مادی و معنوی اجتماع، و حتی حفظ جان افراد دیگر است. شاید از این رو حس قصاص و انتقام جوئی و مجازات دهی به جنایتکار به عنوان غریزه در نهاد انسان گذارده شده است.
دانشهای بسیاری، مثل طب، کشاورزی و دامداری، همه و همه روی این اصل (یعنی حذف موجود خطرناک و مزاحم) بنا شده، و در آنها می بینیم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع می کنند، و یا به خاطر نمو گیاه شاخه های مضر و مزاحم را می برند و ...
کسانی که کشتن قاتل را فقدان فرد دیگری می دانند، و آن را جنایت دیگری می بینند، تنها به دید فردی دارند و قضاوتشان به کل اجتماع توجه ندارد. اگر صلاح اجتماعی را در نظر بگیرند و بدانند اجرای قصاص چه نقشی در حفاظت و امنیت و حس آرامش کل افراد جامعه دارد، در گفتار خود تجدید نظر می کنند. از بین بردن افراد خونریز در اجتماع همانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است که به حکم عقل باید آن را قطع کرد، و ناگفته پیداست که تاکنون هیچکس به قطع شاخه ها و عضوهای فاسد و مضر اعتراض نکرده است.
به نظر می رسد آیه مزبور این حقیقت را بیان می کند.

محمد;11015 نوشت:
ولكم في القصاص حياه يا اولي الالباب لعلكم تتقون (بقره179)
از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترین وسیله برای رشد و تکامل مادی و معنوی اجتماع، و حتی حفظ جان افراد دیگر است. شاید از این رو حس قصاص و انتقام جوئی و مجازات دهی به جنایتکار به عنوان غریزه در نهاد انسان گذارده شده است.
دانشهای بسیاری، مثل طب، کشاورزی و دامداری، همه و همه روی این اصل (یعنی حذف موجود خطرناک و مزاحم) بنا شده، و در آنها می بینیم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع می کنند، و یا به خاطر نمو گیاه شاخه های مضر و مزاحم را می برند و ...
کسانی که کشتن قاتل را فقدان فرد دیگری می دانند، و آن را جنایت دیگری می بینند، تنها به دید فردی دارند و قضاوتشان به کل اجتماع توجه ندارد. اگر صلاح اجتماعی را در نظر بگیرند و بدانند اجرای قصاص چه نقشی در حفاظت و امنیت و حس آرامش کل افراد جامعه دارد، در گفتار خود تجدید نظر می کنند. از بین بردن افراد خونریز در اجتماع همانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است که به حکم عقل باید آن را قطع کرد، و ناگفته پیداست که تاکنون هیچکس به قطع شاخه ها و عضوهای فاسد و مضر اعتراض نکرده است.
به نظر می رسد آیه مزبور این حقیقت را بیان می کند.


با سلام

شريعت مقدس اسلام مي گويد وليِّ مقتول مي تواند قاتل را قصاص كند نه اينكه قصاص نفس واجب و لازم باشد. بلكه حق وليّ دم است و اگر وليّ دم به جاي قصاص، قاتل را عفو كند بهتر است.

جالب اينجاست كه خداوند متعال در قرآن، تعبير بسيار زيبايي از هدف مجازات اعدام در قتل عمد را بيان فرموده است زيرا مي فرمايد: «و لكم فى القصاص حياة يا اولى الباب لعلّكم تتقون؛ براي شما در قصاص، زندگي است اي صاحبان خرد باشد كه بپرهيزيزد»(1)

توضيح بيشتر اينكه در زمان جاهلي اگر كسي، شخصي را از طايفه و قبيله ديگري به قتل مي‌رساند، قبيله مقتول به خانواده قاتل حمله مي كردند و پدر و مادر و فرزندان و همسر قاتل را مي‌كشتند. گاه خود قاتل زنده مي ماند ولي بستگانش كشته مي شدند.

دين مبين اسلام با تشريع قصاص جلوي اين وضعيت را گرفت و در اين آيه مقرر فرمود كه در مقابل مقتول، تنها قاتل را قصاص كنيد. حال آية شريفه مي فرمايد: «لكم فى القصاص حياة» براي شما در قصاص كردن زندگاني است. ممكن است كسي بپرسد چطور در قصاص، زندگاني است در حالي كه، در قصاص جان قاتل را مي گيريم؟

پاسخ اين است كه اين آيه مي خواهد بفرمايد قصاص يك سكه دو رو است. يك روي آن گرفتن جان قاتل است اما روي ديگر آن احيا و زندگي است چرا كه وقتي قاتلين احتمالي و بالقوه بدانند كه مجازات عملشان قصاص نفس است، از كشتن فرد مورد نظر پشيمان مي شوند.

نكته جالب ديگر اين است كه در انتهاى آيه مي فرمايد: «لعلّكم تتقون» يعنى باشد كه شما بپرهيزيد. ممكن است كسى بپرسد چه ربطى است ميان تقوا و قصاص؟

پاسخ اين است كه مفسرين گفته اند مراد از تقوا و پرهيزکاری در اينجا، پرهيز از كشتن بى گناهان است يعني آية شريفه مى فرمايد براي شما در قصاص، زندگانى است، باشد كه با قصاص كردنِ تنها شخص قاتل، از ريختن خود بستگان قاتل بپرهيزد.(2)

براي اينكه زيبايى و فصاحت اين آيه بيشتر روشن شود تا هدف قصاص بيشتر تبيين گردد، به جاست به كلمات علامه طباطبايى(ره) نگاهي داشته باشيم. ايشان در مورد اين آيه مي نويسد:

« نكته قابل توجه اينكه همان طور كه بزرگان گفته اند جمله «لكم في القصاص حياة» در عين اختصار و كمي حروف و كلمات رواني لفظ و زيبائي تركيب، يكي از بليغ ترين آيات قرآن است و از جمله شاهكارهايي است كه بين استدلال قوي و محكم، و شيرينى و لطافت معنى، و حسن تعبير و لطف دلالت و وضوح مطلب جمع كرده است، به طوري كه كليه عباراتي را كه از بلغاء عرب در موضوع قصاص و قتل نقل كرده اند و از نظر اسلوب و نظم و بلاغت مورد اعجاب و تحسين بوده است، مانند: قتل البعض احياء للجميع ( كشتن بعضي موجب حيات همه است.) و اكثروا القتل ليقلّ القتل ( زياد بكشيد تا كشتن كم شود.) كه از همه بالاتر در نظر آنها اين جمله بود: القتل انفي للقتل (بهترين چيزي كه از گشتن جلوگيري مي كند كشتن است.) همه را از خاطرها برد و به دست فراموشي سپرد. زيرا جمله «و لكم في القصاص حياة» با اينكه حروفش بسيار كم و تلفظش خيلي آسان و روان است امتيازات زيادي دارد كه در آنها نيست از جمله اينكه چون قصاص در آن به صورت معرفه و حيوة نكره ذكر شده دلالت دارد كه نتيجه آن يعني حيات از قصاص وسيعتر و دامنه دارتر است، ضمناً نتيجه و حقيقت مصلحت حكم قصاص كه عبارت از حيات زندگي است در آن منعكس مي باشد، ... گذشته از اينها از جمله مزبور چنين استفاده مي شود كه گوينده تمام نظرش حفظ منافع و مصالح مخاطبين است و هيچ گونه نظري براي شخص خود ندارد و اين خود به تأثير سخن مي افزايد چون فرموده: و لكم»(3)

اگر ما به ارزش حيات و اهميتى كه دين براى جان انسان ها قائل است توجه كنيم، متوجه مى شويم كه جزاى از بين بردن حيات ديگري، از بين بردن حيات قاتل است. اولاً حيات مثل مال و بسياري از چيزهاي ديگر نيست كه اگر از دست برود قابل جبران باشد. حيات فرصتي است كه دوباره به دست نمي آيد. ثانياً دين اسلام كشتن بي جهت انسان را مانند كشتن همه مردم مي داند. چنانكه در آيه ای دیگر مي فرمايد: "من قتل نفساً بغير نفس او فساد في الارض فكانّما قتل الناس جميعاً و من احياها فكانّما احيا الناس جميعا."(4) آيا تجاوز به حيات ديگري، با اين درجه از اهميت، جز از بين بردن حيات متجاوز است؟ آيا سزاي چنين رفتار بدي، بدي نيست؟ اين در مورد قتل عمد و قصاص نفس است.(5)


بدرود ...:Gol:


پاورقی_______________________________

1. سوره بقره، آيه 179.

2. علامه سيدمحمدحسين طباطبايى، الميزان، ترجمه، ج 1، ص 619.

3. علامه طباطبايي، همان، ص 619 - 620.

4. سوره مائده، آیه 35.

5. برگرفته از پایگاه اینترنتی بلاغ، مقاله مجازاتهای اسلام، احمد حاجی ده آبادی.

خیلی ممنون از توضیحات شیوای جناب صدیق
اما سوالی در این رابطه داشتم:

معتقدم به اینکه "حکم سنگین،باعث کم شدن جنایات میشود"

اما اگر به واقعیت جامعه نگاه کنیم چند درصد قتلها با توجه به این حکم سنگین اجرا نشدند؟

ایا این حکم در حال حاضر تاثیری مثبت داشته؟یا اینکه تنها با یک قتل دو خانواده داغدار میشوند؟
چرا به جای قصاص از حبس های طولانی مدت یا مادام العمر استفاده نمیشود با توجه به اینکه سنگینی هر دو تفاوت چندانی ندارد؟
---
همون طوری که از نوشته های جناب عالی برداشت کردم این است که تتقون یعنی پرهیز!و نشان دهنده برتری عفو بر قصاص است...پس چرا در قسمت ابتدایی ایه به قصاص با تعبیر"حیاه لکم"تشویق شده؟

سلام :Gol:
من به معنایی از آیه قصاص اشاره می کنم که شاید کمتر بدان توجه شود
آیه قصاص می فرماید : و لکم فی القصاص حیاه یااولی الالباب
در قصاص برای شما حیاتی است ای صاحبان خرد
در اینجا فلسفه ای برای قصاص مطرح شده است که معمولا اینطور بیان می شود که : قصاص موجب پرهیز دیگران و در نتیجه حفظ حیات انسانها می شود . این معنای سر راست خوبی است
اما یک معنا در این کلام نهفته است و آن اینستکه :
قصاص موجب حیات دوباره جانی می شود
فرد جنایتکار با کشتن یک فرد از لحاظ روحی و معنوی می میرد ( بنابر قانون عدل ) برای احیای دوباره او می بایست جسم او مانند جسم مقتول بمیرد تا کفاره حیات معنوی او باشد .
پس در قصاص نه تنها دیگران محفوظ می مانند بلکه خود جانی هم حیات دوباره می یابد و این اوج شفقت الهی نسبت به انسان است . البته از حکم عفو دانسته می شود که در احیای جان فرد جانی ، خشنودی و رضایت و عفو اولیاء دم هم موثر است .
البته قرینه معنوی این برداشت در خود آیه تعبیر : لکم فی القصاص حیاه می باشد که از آن حیات ابندایی بیشتر قابل برداشت است تا استمرار حیات .

موفق در پناه حق:Gol:

*انعکاس*;72644 نوشت:
خیلی ممنون از توضیحات شیوای جناب صدیق
اما سوالی در این رابطه داشتم:

معتقدم به اینکه "حکم سنگین،باعث کم شدن جنایات میشود"

اما اگر به واقعیت جامعه نگاه کنیم چند درصد قتلها با توجه به این حکم سنگین اجرا نشدند؟

ایا این حکم در حال حاضر تاثیری مثبت داشته؟یا اینکه تنها با یک قتل دو خانواده داغدار میشوند؟
چرا به جای قصاص از حبس های طولانی مدت یا مادام العمر استفاده نمیشود با توجه به اینکه سنگینی هر دو تفاوت چندانی ندارد؟
---
همون طوری که از نوشته های جناب عالی برداشت کردم این است که تتقون یعنی پرهیز!و نشان دهنده برتری عفو بر قصاص است...پس چرا در قسمت ابتدایی ایه به قصاص با تعبیر"حیاه لکم"تشویق شده؟


با سلام و تشکر از شما و همۀ دوستانی که در مباحث مشارکت داشته اند:Gol:

باید توجه داشته باشید که اسلام عزیز، همۀ مسائل، اعم از حقوقی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را با یک واقع بينى و بررسى همه جانبه و با جامعیتی مثال زدنی دنبال مى كند، در مساله خون بى گناهان نيز حق مطلب را دور از هر گونه تندروى و كندروى بيان داشته است، نه همچون آئين تحريف شده يهود فقط تكيه بر قصاص مى كند و نه مانند مسيحيت كنونى فقط راه عفو يا ديه را به پيروان خود توصيه مى نمايد، چرا كه دومى مايه جرئت است و اولى عامل خشونت و انتقام جويى.

فرض كنيد قاتل و مقتول با هم برادر و يا سابقه دوستى و پيوند اجتماعى داشته باشند، دراين صورت اجبار كردن به قصاص، نه تنها مرهمی بر زخمشان نیست بلکه داغ تازه اى بر اولياى مقتول مى گذارد، و مخصوصا در مورد افرادى كه سرشار از عواطف انسانى باشند اجبار كردن بر قصاص خود زجر و شكنجه ديگرى براى آنها محسوب مى شود، در حالى كه محدود ساختن حكم به روش عفو و ديه نيز افراد جنايتكار را جرى تر مى كند.

بنابراین حكم اصلى را قصاص قرار داده، و براى تعديل آن حكم عفو را در كنار اين حكم ذكر كرده است. به عبارت روشنتر اولياء مقتول حق دارند در برابر قاتل يكى از سه حكم را اجراء كنند:
1- قصاص كردن.
2- عفو كردن بدون گرفتن خونبها.
3- عفو كردن با گرفتن خونبها (البته در اينصورت موافقت قاتل نيز شرط است).

علاوه بر مطالب بالا، حبس های طولانی و مادام العمر نمی تواند جایگزین شیوۀ قصاص و یا عفو در مورد قاتل شود، زیرا از یکسو چون یکی از فلسفه های قصاص ایجاد روح خوف و ترس از عقوبت این جنایت و ارتکاب به قتل در مجرمان است که حبس ابد و یا حبس های طولانی چنین روحی را در جامعه ایجاد نمی کند.

از سوی دیگر قصاص نفس، آرامشی به خانوادۀ مقتول می دهد که از روح انتقام جوئی های بعدی پیشگیری می کند که در مسألۀ حبس های طولانی چنین حالتی متصور نیست.

علاوه بر آنکه در قصاص، مسألۀ حیات بخشی و رسیدن به آرامش ابدی به قاتل در جریان قصاص نفس و اجرای حکم الهی مطرح و ثابت است اما در مسألۀ حبس های طولانی و ابد، نه تنها چنین حالتی متصور نیست بلکه فرد قاتل همیشه حالتی شبیه به عذاب وجدان از عملی که مرتکب شده داشته و یا تقویت روح نفرت و انتقام جوئی مجدد، در برابر صاحبان دم از سوی وی منتفی نیست.

از اینرو بهترین شیوه همان است که اسلام برای بشریت تشریع نموده، حکم اصلی را قصاص قرار داده و برای تعدیل، حکم عفو را نیز بدان ضمیمه نموده است.

موفق باشید ...:Gol:

با عرض سلام و تشکر از کارشناسان محترم
آیا قصاص کردن بهتر از بخشش است
من از برخی شنیده ام که حدیثی از امام سجاد علیه السلام موجود است که حضرت آیه قرآن را اینگونه تفسیر کرده اند. یعنی خداوند متعال پس از بیان دیه و بخشش، می فرماید اما قصاص بهتر از آن دوست چون در قصاص حیات است اما در بخشش و دیه حیات نیست
آیا واقعا چنین حدیثی وجود دارد؟
آیا احادیثی داریم که دلالت کند که بخشش بهتر از قصاص است؟
اگر بخشش یا دیه دادن بهتر از قصاص باشد، سبب جری شدن افراد ثروتمند نمی شود؟

کارشناس محترم سلام علیکم
لطفا به پاسخ این سوال رسیدگی بفرمایید

موضوع قفل شده است