چرا بعضي ذكرها نياز به اجازه استاد دارد؟

تب‌های اولیه

92 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا بعضي ذكرها نياز به اجازه استاد دارد؟

سلام

چون قران کریم به صراحت می فرماید فاسئلوها اهل الذکر

گمنام;10964 نوشت:
سلام چون قران کریم به صراحت می فرماید فاسئلوها اهل الذکر

جناب گمنام با تشكر از شما
منظور بنده ذكرهاي عام وذكرهاي خاص ميباشد كه در ذكرهاي خاص بايد استاد اجازه دهد وآيه شريفه اي كه نقل فرموده ايد فكر نميكنم مناسبتي با سوال بنده داشته باشد

سلام

بسیار خوب پاسخش ر واز تجربه و ثمره سالها تحقیقم میگم

ذکر مثل دارو میماند همان طور که خوردن دارو سر خود عوارض دارد ذکر گفتن نیز سر خود عواقب دارد

مثل دو نفر مریض میشوند و هر دو مریضس سکسانی دارند و پیش دکتر میروند دکتر با توجه به وضعیت جسمی ..جنسی ...روحی... ودیگر عوامل به هر یک داروئی میدهد استاد نیز اینگونه است با توجه ب هشرایط هر کسی برای هر شخصی ذکری را توصیه می نماید اما ذکرهای عمومی مثل صلوات اینا مسکن هستند عواقب برای کسی ندارند

گمنام;11009 نوشت:
سلام

عواقب برای کسی ندارند

از ذکرهایی که عواقب دارند :Moteajeb!:مثال بزنید :Gig:

سلام
ذکر به معنای گفتن یا یاد کردن !
اما ذکر خدا:
مسلما
در ذکر خدا
یاد کردن خدا
ذکر نام خدا
هیچ شری وجود نداره ...

مثال روشن
تو بیا و خودت را پیاله ای فرض کن که در انتظار باران رحمت نشسته
اگر این پیاله ( درون تو یا اسمان درون تو ) ناپاک و غبار الود باشه ؟!
چه ضرری به وجود خود و دیگری که ازین پیاله نوشید می رسانیم ؟

نحسیت !
و منبعش درون ناپاک ماست!
که روح و ذهن و جسم را مسموم میسازد.

و متاسفانه وقتی مسموم میشیم یا به اصطلاح جاهلانه ازین گنداب مست میشیم .
مثال همون شرابخوار جاهل بی اختیار که اب انگور نعمت خدا رو به گنداب تبدیل میکنه و میخوره و مست پست میشه
بی اختیار یا به اجبار هزار و یک گناه کوچک و بزرگ میکنیم!
و بدبختانه ممکنه با نشان خدا وارد سیاهچاله گناه بشیم

دور از شما

استاد یا راه بلد مورد رو از ابعاد مختلف
مادی و روحی بررسی و بنا بر نیاز شما و راز خلقت و هدف از خلقت ذکری رو به شما توصیه میکنه

طهارت و ظرفیت روح . ذهن . جسم و بدنها یا سیستم ها و کانالهای رابط خیلی مهمه ...

و مهمتر از همه هدف ماست !
قدرت ؟ قربت ؟ این دنیا ؟ اون دنیا ؟
دنیا و عقبی ؟

یه سری از عواقب بد رو در وجود
جاهلان بد مست یا سیستم های تبدیل اب به گنداب وهابیت میتونید ببینید!
اشخاص و به اصطلاح اساتیدی که با نام خدا دکان باز کردند و اطرافیان رو به هوای کسب قدرت و مثلا ثواب اخرت, برده ی خود میکنند
مسمومیت !

البته اینها در مورد ذکر های خاص و گامهای بلند تر بود .

محمد;10959 نوشت:
چرا گفتن بعضي ذكرها نياز به اجازه استاد دارد؟

سلام
مطلب از این قرار است که هر ذکری به دلایل مختلف مثل جنس حروف آن،تعداد حرف آن،عدد مربع و . . . . . .که مجال توضیح آنها اینجا نمی باشد،آثار مختلفی دارند و فقط کسی که می تواند باطن انسان را رصد کند می تواند بگوید کدام ذکر برای او خوب است و کدام ضرر دارد و اصلا باید ذکر خاصی بگوید یا هنوز وقت آن نشده است.
اصولا چون ما از باطن خود اطلاع کافی نداریم اگر مشغول به ذکر خاصی شویم ممکن است حتی ذکر خدا که خیر محض است باطن اصلاح نشده ما را قوی کند و از آن طریق ما را از سیر خداوند باز دارد،دقیقا مثل قرآن که برای مومنین شفا و برای ظالمین خسران است.
بعضی اذکار هم آثار خیری به دنبال دارند که ما تحمل آن را نداریم و از آن طریق صدمه می بینیم مثل ذکر لا إله إلا الله البته به عدد خاص که فقر می آورد و ممکن است سالک تحمل آن را نداشته باشد،حتی ذکر خاص ممکن است باعث بیماری جسمی شود که این را شخصا خود بنده تجربه کرده ام.
لذا سالک نباید از جانب خود و یا از طریق شخص نا اهلی اقدام به گفتن ذکر خاص کند،که کمترین ضرر آن ایجاد موانع در سیر و سلوک است که به راحتی جبران شدنی نیست.
إن شاءالله توضیحات مفید فایده قرار بگیرد.

گمنام;11009 نوشت:

ذکر مثل دارو میماند همان طور که خوردن دارو سر خود عوارض دارد ذکر گفتن نیز سر خود عواقب دارد

tahora87;132070 نوشت:

سلام
مطلب از این قرار است که هر ذکری به دلایل مختلف مثل جنس حروف آن،تعداد حرف آن،عدد مربع و . . . . . .که مجال توضیح آنها اینجا نمی باشد،آثار مختلفی دارند و فقط کسی که می تواند باطن انسان را رصد کند می تواند بگوید کدام ذکر برای او خوب است و کدام ضرر دارد و اصلا باید ذکر خاصی بگوید یا هنوز وقت آن نشده است.
اصولا چون ما از باطن خود اطلاع کافی نداریم اگر مشغول به ذکر خاصی شویم ممکن است حتی ذکر خدا که خیر محض است باطن اصلاح نشده ما را قوی کند و از آن طریق ما را از سیر خداوند باز دارد،دقیقا مثل قرآن که برای مومنین شفا و برای ظالمین خسران است.
بعضی اذکار هم آثار خیری به دنبال دارند که ما تحمل آن را نداریم و از آن طریق صدمه می بینیم مثل ذکر لا إله إلا الله البته به عدد خاص که فقر می آورد و ممکن است سالک تحمل آن را نداشته باشد،حتی ذکر خاص ممکن است باعث بیماری جسمی شود که این را شخصا خود بنده تجربه کرده ام.
لذا سالک نباید از جانب خود و یا از طریق شخص نا اهلی اقدام به گفتن ذکر خاص کند،که کمترین ضرر آن ایجاد موانع در سیر و سلوک است که به راحتی جبران شدنی نیست.
إن شاءالله توضیحات مفید فایده قرار بگیرد.

سلام علیکم

لطفا کارشناسان محترم سند صحت چنین مطالبی رو طبق روایات و آیات بفرمایند!

با تشکر

شفا یا داروی عوضی؟!

می‏گویند:
«اعمال مستحبه‏ای كه در كتاب‏ها نوشته‏اند و از پیشوایان دین رسیده است، در حقیقت مثل داروهایی است كه در داروخانه گذاشته باشند، اگر شما هر روز وارد داروخانه‏ای بشوید و مقداری از آن داروها را بردارید و بخورید كار درستی نكرده‏اید».

و می‏گویند:
«پس بنابراین همان گونه كه غیر مجتهد حق ندارد در احكام دین به رأی خود عمل كند و باید حتی در كوچك ترین حكم از احكام الهی تقلید نماید همچنین در تزكیه نفس و در معارف حقه الهی كه مشكل‏تر از مسائل و احكام فقهی است باید استاد داشته باشد.»

تشبیه كردن استاد اخلاق به پزشك و دارو و داروخانه و اینكه خودسرانه نمی‏توان هر دارویی را مصرف كرد بسیار بی‏ربط و غلط است؛ چرا نباید دعاها و اخلاقیات را به میوه‏ها و سبزیجات و غذاهای مقوّی و حیات‏بخش ـ گرچه این تشبیه نیز نادرست است ـ تشبیه كرد؟! آیا هر كس می‏خواهد غذا یا میوه‏ای بخورد باید اول به پزشك یا استاد مراجعه كند؟!

خوب معلوم است كه داروها آن هم فقط بعضی از آنها نه همه‏شان به مناسبت بعضی حالات نامتعادل مخصوص بدن و امثال آن، دارای خواصی متضاد ساخته شده‏اند كه هر كدام را باید در حالتی مخصوص مصرف كرد به گونه‏ای كه مثلا اگر كسی در حالت اسهال مسهل بخورد خطرناك خواهد بود و باید حتما داروهای قابض و امثال آن مصرف كند.

اما آیا دعاها نیز این طورند كه مثلا اگر كسی رذیله حسد را دارا باشد و برای تكبر هم دعا بخواند كاری خطرناك كرده و داروی عوضی مصرف نموده است، اگر واقعا چنین باشد، پس باید قرآن خواندن هم كه به قول ایشان داروی همین دردها و امراض روحی است با اجازه و تعیین آقای استاد باشد و الا ممكن است به جای مثلا سوره كهف، سوره یس را بخواند و مانند مریضی كه سر خود دوای عوضی خورده است سكته كند و بمیرد!

آیا می‏توان اثر دعا و قرآن را كه شفا و رحمت و ارتباط انسان با خداوند حی قادر حكیم رئوف است، با داروی بی‏عقل و شعور یكی دانست؟! مگر نه این است كه دعا اگر ملحون یعنی نادرست و غلط هم خوانده شود، ملائكه آن را به صورت صحیح و درستِ آن بالا می‏برند؟

آیا این ادعا كه بعضی دعاها و یا آیات نباید خوانده شود جز با تعیین و اجازه شیخ و مراد و پیر و استاد ـ آنهم قدم به قدم و مو به مو! ـ از دستورات و سیره اهل بیت علیهم السلام است یا از بدعت‏های صوفیه و مرشدان گمراه و جاه‏طلب؟! ...

نقل قول از مقاله:" آیا سلوک معنوی و تهذیب اخلاقی نیازمند مرشد و پیر و استاد است؟ "
نوشته استاد محقق حسن میلانی

http://www.sematmag.com/index.php?view=article&catid=36%3Ano1&id=138%3A2010-07-15-00-17-18&option=com_content&Itemid=53

سفیر;132114 نوشت:
تشبیه كردن استاد اخلاق به پزشك و دارو و داروخانه و اینكه خودسرانه نمی‏توان هر دارویی را مصرف كرد بسیار بی‏ربط و غلط است؛ چرا نباید دعاها و اخلاقیات را به میوه‏ها و سبزیجات و غذاهای مقوّی و حیات‏بخش ـ گرچه این تشبیه نیز نادرست است ـ تشبیه كرد؟! آیا هر كس می‏خواهد غذا یا میوه‏ای بخورد باید اول به پزشك یا استاد مراجعه كند؟!

سلام
از این استاد محقق باید پرسید که آیا سبزیجات و میوه جات دارای آثار خاص هستند یا خیر ؟ اگر کسی طبعش سرد باشد و مدام غذا و میوه و سبزی با طبع سرد بخورد مشکلی پیدا می کند یا خیر ؟
از عجایب است که دین را یک مجموعه بی حساب و کتاب بپنداریم و بگوییم هرکس هرطور می خواهد از آن استفاده کند و هیچ مشکلی ندارد .
آیا این تصور صحیح است ؟ خود ائمه ع ادعیه ای را برای زمان خاص و برای نتیجه و مقصود مشخص تعلیم فرمودند آیا این برای انسان صاحب نظر اشاره ای ندارد به اینکه دین یک فروشگاه نیست که شما هرچیز که دلتان خواست از آن تهیه کنید بلکه هر چیزی در دین طریقه استفاده و اثر ویژه خود را داراست . اگر چنین است که هست پس باید این ادعیه و اوراد و اذکار را به نحو صحیح و برای فرد شایسته و در مسیر اثر و نتیجه مشخص بکار برد . البته این مطلب منافات ندارد با اینکه بعضی تعالیم دین تاثیر جامعی داشته باشند مثل نماز
موفق باشید

tahora87;132070 نوشت:
ذکر لا إله إلا الله البته به عدد خاص که فقر می آورد و ممکن است سالک تحمل آن را نداشته باشد

فقر مادي نه فقر مالي

حامد;132136 نوشت:
آیا سبزیجات و میوه جات دارای آثار خاص هستند یا خیر ؟ اگر کسی طبعش سرد باشد و مدام غذا و میوه و سبزی با طبع سرد بخورد مشکلی پیدا می کند یا خیر ؟

در مثل مناقشه نکنید! خود ایشان فرمودند تشبیه درستی نیست ـ از هر جهت ـ اما در مقابله با تشبیه اذکار و ادعیه به دارو، تشبیه زیبا و رسایی است.

حامد;132136 نوشت:
از عجایب است که دین را یک مجموعه بی حساب و کتاب بپنداریم و بگوییم هرکس هرطور می خواهد از آن استفاده کند و هیچ مشکلی ندارد .

مغالطه نکنید! کسی دین را مجموعه بی حساب و کتاب ندانسته! بحث بر سر استفاده از ادعیه و اذکار وارده در دین است که مدعی هستیم دقیقا به این دلیل که دین بی حساب و کتاب نیست و صاحب دارد! صاحبان دین، در استفاده از اذکار و ادعیه قید "گرفتن از استاد" را ـ که صوفیان و مرشدان گذاشته اند ـ قرار نداده اند.
ائمه علیهم السلام نفرموده اند ذکر را باید از استاد! بگیری و إلا سمّ است!!!!!!

پس این دین بی حساب و کتاب نیست که هر کس مطابق میلش قیدی به آن بزند!
هر قیدی که خود معصوم فرموده باشد روی چشم!. مثلا تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها فلان عدد است یا فلان ذکر در فلان موقع گفته شود. اما شرط و شروط من در آوردی خیر از هیچکس پذیرفته نیست.

البته همان اذکار مخصوص زمانهای خاص که در روایات آمده هم اگر رجائا ـ و نه به قصد ورود در دین ـ در زمان دیگری گفته شود هیچ مانعی ندارد و بلکه فوائد عمومی ذکر و یاد خدا بر آن مترتب است.

حامد;132136 نوشت:
هر چیزی در دین طریقه استفاده و اثر ویژه خود را داراست

اگر طریقه خاصی خود صاحب دین یعنی معصومین علیهم السلام تعیین کرده باشند مطاع است و اگر مطلق گذاشته باشند مثل مطلق مطلوبیت ذکر و دعا و قرآن کسی غیر معصوم حق ندارد بدعت گذارد و مثلا ذکر را از کانال خودش یا دیگری شفا و از غیر آن سم بداند!!!!

مؤید باشید

اولا که به این کلام دقت شود:
ذکر خدا که خیر محض است باطن اصلاح نشده ما را قوی کند و از آن طریق ما را از سیر خداوند باز دارد،دقیقا مثل قرآن که برای مومنین شفا و برای ظالمین خسران است.
ثانیا:
منظور از ذکر خاص دعا و اذکاری که معصوم علیه السلام اجازه گفتن آنها را داده چه با شرایط خاص و چه بدون شرایط نیست،زیرا بالاتر از معصوم که نداریم تا حرف او را قبول کنیم،بلکه منظور اذکار و اسماءخداوند به عدد خاص است.
ثالثا:
بنده با شخص خاصی بحث ندارم پس لطفا شروع به مجادله بی فایده نکنید،نظر بنده این است هر که دوست داشت بپذیرد و الا فلا.
رابعا:
با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی
بگذار تا بمیرد در رنج خود پرستی

بنام خدا
و با سلام
بنده در مقابل اساتید کوچکتر از اینم که بخوام نظری بدم اما نکاتی بنظرم رسید که بیانش رو در روشن تر کردن مسیر بهتر دیدم

اینکه برخی اذکار عقوبتی دارند که آیا بنده آمادگیشو داره؟ مثلا برای لا الله الا الله شاید خدا بندشو آزمایش کنه که واقعا راست میگه یا نه و شخص که آمادگی نداره کار و خراب میکنه

یا همین ذکر گفتن های بسیار باعث غرورش بشه که به خدا نزدیکتره یا دعاش در درگاه خدا مقبول تر واقع میشه

مثال کسی رو میزنم که بخاطر اینکه بچه ها بواسطه سر و صدا حواسشو از حساب ذکر گفتن پرت کرده و به اونها پرخاش میکنه؟

در پناه حق

با تشکر از دوستان گرامی
ظاهرا دوستان بین ذکر و دعا و قرآن خلط نمودند . دعا و قرائت قرآن کریم هم ذکر خدای متعال محسوب می شود اما ذکری که در سئوال دوستمان محمد آمده است نظر به ذکر اسمای الهی دارد چرا که در دعا و قرائت کلام خدا محدودیت و عوارضی وارد نشده و تجربه ی عوارض هم نشده است بلکه تجربه ی آثار مفید آن ثبت و ضبط گردیده است .

اما در ذکر اسمای الهی و اذکاری که شامل اسمای الهی است ، سیره اهل بیت عصمت و طهارت معیار و ملاک است . علی الظاهر :

[=Microsoft Sans Serif]برخی از اذکار نسخه عمومی دارد با قید عدد مانند ذکر روزهای هفته .

و برخی از اذکار هم نسخه خصوصی دارد که حضرات معصومین به افراد خاص تجویز می کردند برای نتیجه ی خاص آن هم با عدد خاص و وقت خاص و حالت خاص .

و برخی از اذکار هم عمومی و بدون قید عدد هست .

و برخی از اذکار هم عمومی وارد شده اما گاهی با قید عدد و گاهی بدون قید عدد .

اما در هر صورت ، قضیه ی عوارض برخی اذکار بر افراد ، عمومی نیست . به تجربه ثابت و مشاهده شده است که برخی به واسطه این اذکار دچار بیماری های صعب العلاج و لاعلاج جسمی و روحی شده و حتی مجنون گردیده اند . که مواردی را از نزدیک سراغ داریم . در این موارد هم اشکال از ذکر نبوده بلکه از فرد بوده است علت عارضه از ظرف بوده است نه مظروف .

[=Microsoft Sans Serif]یکی از اساتید مثال خوبی می زدند : اگر موتور پر قدرت هواپیمای جت را به عنوان نیروی پیش برنده به یک اتومبیل ببندند چه رخ می دهد . این اتومبیل هرگز سالم به مقصد نمی رسد . این به مقصد نرسیدن از موتور جت نبوده است . باید موتور متناسب با این وسیله تعبیه می شد اینجا مقصر راننده است . اگر این راننده با متخصص مشورت می کرد مشکلی پیش نمی آمد و به سلامت اگر چه دیرتر به مقصد می رسید .

از این جهت بر هر فرد مؤمن لازم است که در تمام امور زندگی دینی خویش خواه موضوع فقهی باشد یا اخلاقی و یا معنوی با عالم دین مشورت و از او سئوال کند تا بتواند از وسایل معنوی در راه تکامل و پیشبرد مقاصد الهی خویش بهره مند شده پشیمان هم نشود .:Gol:

و من الله التوفیق

بنده هنوز پاسخ سوال حودم رو نگرفتم!!

•حسنيه•;132113 نوشت:

لطفا کارشناسان محترم سند صحت چنین مطالبی رو طبق روایات و آیات بفرمایند!

با توجه به این کلام امیرالمومنین صلوات الله علیهم اجمعین که به کمیل بن زیاد رحمت الله فرمودند:

یا کمیل ما من حرکة الا و انت فیها محتاج الی معرفة؛

پس اولاً در هر حرکتی موظف هستیم معرفت و آگاهی لازم را کسب کنیم.

ثانیا حضرت می فرمایند : یا کمیل لا تاخذ الا عنا تکن منا؛

بنده خواهشمندم از اساتید طبق آیات و روایات این مورد رو اثبات کنند.

سلیم;132224 نوشت:

اما در هر صورت ، قضیه ی عوارض برخی اذکار بر افراد ، عمومی نیست . به تجربه ثابت و مشاهده شده است که برخی به واسطه این اذکار دچار بیماری های صعب العلاج و لاعلاج جسمی و روحی شده و حتی مجنون گردیده اند . که مواردی را از نزدیک سراغ داریم . در این موارد هم اشکال از ذکر نبوده بلکه از فرد بوده است علت عارضه از ظرف بوده است نه مظروف .

اگر واقعا چنین اذکاری باشد با چنین عوارضی وحشتناکی!!!! حتما ائمه صلوات الله علیهم اجمعین هم باید اشاره فرموده باشند.

منتظر پاسخ مستدل کارشناسان گرامی هستم.

با تشکر

•حسنيه•;132250 نوشت:
اگر واقعا چنین اذکاری باشد با چنین عوارضی وحشتناکی!!!! حتما ائمه صلوات الله علیهم اجمعین هم باید اشاره فرموده باشند. منتظر پاسخ مستدل کارشناسان گرامی هستم.


ظاهرا مطلب را خوب و با دقت نخواندید

•حسنيه•;132113 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Tahora87 سلام مطلب از این قرار است که هر ذکری به دلایل مختلف مثل جنس حروف آن،تعداد حرف آن،عدد مربع و . . . . . .که مجال توضیح آنها اینجا نمی باشد،آثار مختلفی دارند و فقط کسی که می تواند باطن انسان را رصد کند می تواند بگوید کدام ذکر برای او خوب است و کدام ضرر دارد و اصلا باید ذکر خاصی بگوید یا هنوز وقت آن نشده است. اصولا چون ما از باطن خود اطلاع کافی نداریم اگر مشغول به ذکر خاصی شویم ممکن است حتی ذکر خدا که خیر محض است باطن اصلاح نشده ما را قوی کند و از آن طریق ما را از سیر خداوند باز دارد،دقیقا مثل قرآن که برای مومنین شفا و برای ظالمین خسران است. بعضی اذکار هم آثار خیری به دنبال دارند که ما تحمل آن را نداریم و از آن طریق صدمه می بینیم مثل ذکر لا إله إلا الله البته به عدد خاص که فقر می آورد و ممکن است سالک تحمل آن را نداشته باشد،حتی ذکر خاص ممکن است باعث بیماری جسمی شود که این را شخصا خود بنده تجربه کرده ام. لذا سالک نباید از جانب خود و یا از طریق شخص نا اهلی اقدام به گفتن ذکر خاص کند،که کمترین ضرر آن ایجاد موانع در سیر و سلوک است که به راحتی جبران شدنی نیست. إن شاءالله توضیحات مفید فایده قرار بگیرد. سلام علیکم لطفا کارشناسان محترم سند صحت چنین مطالبی رو طبق روایات و آیات بفرمایند!

کاربر گرامی مگر ما چنین ادعایی کردیم که باید سند بیاوریم ؟

سلیم;132253 نوشت:

ظاهرا مطلب را خوب و با دقت نخواندید

ببخشید بنده هر چقدر هم دقت کردم جوابم رو در پاسخ شما ندیدم!!!

سوال من که واضحه!!!

نقل قول:

لطفا کارشناسان محترم سند صحت چنین مطالبی رو طبق روایات و آیات بفرمایند!

سفیر;132158 نوشت:
در مثل مناقشه نکنید! خود ایشان فرمودند تشبیه درستی نیست ـ از هر جهت ـ اما در مقابله با تشبیه اذکار و ادعیه به دارو، تشبیه زیبا و رسایی است.

سلام
هیچ شکی نیست که عمده دستورات دین به مثابه دارو برای بیمارند چه اینکه انسانها اغلب به انواع بیمارهای عقیدتی و اخلاقی و رفتاری مبتلا هستند لذا نگاه به دستورات و تعالیم دین به مثابه دارو و داروخانه کاملا صحیح است

سفیر;132158 نوشت:
صاحبان دین، در استفاده از اذکار و ادعیه قید "گرفتن از استاد" را ـ که صوفیان و مرشدان گذاشته اند ـ قرار نداده اند. ائمه علیهم السلام نفرموده اند ذکر را باید از استاد! بگیری و إلا سمّ است

پس مشکل سر لفظ استاد است وگرنه هر کسی می داند که منظور از استاد کسی است که آگاه به نحوه استفاده از دستورات و تعالیم دین است و آن عالم ربانی است
سفیر;132158 نوشت:
پس این دین بی حساب و کتاب نیست که هر کس مطابق میلش قیدی به آن بزند! هر قیدی که خود معصوم فرموده باشد روی چشم!. مثلا تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها فلان عدد است یا فلان ذکر در فلان موقع گفته شود. اما شرط و شروط من در آوردی خیر از هیچکس پذیرفته نیست. البته همان اذکار مخصوص زمانهای خاص که در روایات آمده هم اگر رجائا ـ و نه به قصد ورود در دین ـ در زمان دیگری گفته شود هیچ مانعی ندارد و بلکه فوائد عمومی ذکر و یاد خدا بر آن مترتب است.

دقیقا چنین است که عالم به روایات در این مورد استاد محسوب می شود اما استادی دقیقتر از این است استادی آنست که فرد بداند کدام روایت یک روایت خاص است یعنی برای ویژگی مشخصی توصیه شده یا برای امر مشخصی تعلیم داده شده است که چه بسا در متن روایت نیامده باشد
خوب حرفی نیست که هر ذکر و دعایی یک اثر عمومی داشته باشد اما اثر خاص منوط به تخصص در روایات بلکه تجربه و چشیدن است که اهل سلوک از آن آگاهند

سفیر;132158 نوشت:
اگر طریقه خاصی خود صاحب دین یعنی معصومین علیهم السلام تعیین کرده باشند مطاع است و اگر مطلق گذاشته باشند مثل مطلق مطلوبیت ذکر و دعا و قرآن کسی غیر معصوم حق ندارد بدعت گذارد و مثلا ذکر را از کانال خودش یا دیگری شفا و از غیر آن سم بداند

با توجه به اینکه خودتان به وجود آثار خاص در بعضی اذکار و اوراد اعتراف کردید باید بپذیرید که احیانا مداومت بر بعضی از آنها ممکن است اثری را موجب شود که برای فرد قابل تحمل نباشد مثلا کسی مدام بگوید : اللهم انی اسئلک کمال الانقطاع الیک
خوب کمال انقطاع یک اقتضائات سنگینی دارد که هر فردی تاب تحمل آنها را ندارد به این جهت است که گفته اند در اذکار و اوراد باید یک عالم دانشمند یک صاحب نظر یک استاد راه طی کرده و چشیده نظر بدهد .
و مهمترین نکته آنستکه : این اصل برای کسانی است که می خواهند سیر و سلوک معنوی بکنند نه هر کسی
موفق باشید

حامد;132408 نوشت:
نگاه به دستورات و تعالیم دین به مثابه دارو و داروخانه کاملا صحیح است

هر تشبیهی از جهتی صحیح و از جهات دیگر می تواند باطل باشد. اینکه دعا شفاست و از جهت شفابخشیش همچون دارو ست شکی نیست. اما اهل تصوف و عرفان ادعا کرده اند اگر بعضی اذکار را از طریق استاد نگیری ضرر می کنی! و بعد تشبیه به دارو را آورده اند از این جهت که داروها برای غیر بیمار سمّ است!!! پس جهت اصلی تشبیه در این ادعا، سمّ بودن دارو برای غیر بیمار به آن مرض خاص است و نه شفابخشیش! و از این جهت است که ما می گوییم این تشبیه غلط است.

حامد;132408 نوشت:
پس مشکل سر لفظ استاد است وگرنه هر کسی می داند که منظور از استاد کسی است که آگاه به نحوه استفاده از دستورات و تعالیم دین است و آن عالم ربانی است

بلکه مشکل سر معانی است که در بازی الفاظ گم می شود! اگر استاد مطابق روایت سخن می گوید که می شود همان روایت و سخن معصوم. مشکل اینجاست عده ای تصوف زده به عنوان عالم ربانی! جا افتادند و بدعتی گذاشتند به این عنوان که ذکر را باید از کانال استاد بگیری و گرنه سم است!!!

حامد;132408 نوشت:
دقیقا چنین است که عالم به روایات در این مورد استاد محسوب می شود اما استادی دقیقتر از این است استادی آنست که فرد بداند کدام روایت یک روایت خاص است یعنی برای ویژگی مشخصی توصیه شده یا برای امر مشخصی تعلیم داده شده است که چه بسا در متن روایت نیامده باشد خوب حرفی نیست که هر ذکر و دعایی یک اثر عمومی داشته باشد اما اثر خاص منوط به تخصص در روایات بلکه تجربه و چشیدن است که اهل سلوک از آن آگاهند

اگر استنباط از روایات بر مبنای قواعد پذیرفته شده در استنباط فقهی باشد بحثی نیست و مقبول است. اما مساله اینجاست که اهل تصوف کاری به نص روایات ندارند و فقط ادعا می کنند ما باطن می بینیم یا ما چشیده ایم! و اگر از طریق ما ذکر نگویید مسموم می شوید!!!...و عاقل متدینی که فقط معصومین را مطلق می داند نباید به این ادعاها وقعی نهد! حتی اگر خبر از عقاید باطل اهل تصوف نداشته باشد چه رسد به کسی که خبر از عقایدشان دارد!

حامد;132408 نوشت:
با توجه به اینکه خودتان به وجود آثار خاص در بعضی اذکار و اوراد اعتراف کردید باید بپذیرید که احیانا مداومت بر بعضی از آنها ممکن است اثری را موجب شود که برای فرد قابل تحمل نباشد مثلا کسی مدام بگوید : اللهم انی اسئلک کمال الانقطاع الیک خوب کمال انقطاع یک اقتضائات سنگینی دارد که هر فردی تاب تحمل آنها را ندارد به این جهت است که گفته اند در اذکار و اوراد باید یک عالم دانشمند یک صاحب نظر یک استاد راه طی کرده و چشیده نظر بدهد . و مهمترین نکته آنستکه : این اصل برای کسانی است که می خواهند سیر و سلوک معنوی بکنند نه هر کسی

آنچه را معصوم فرموده باشد می پذیریم و آنچه که من در آوردی دیگران است نمی پذیریم. انسان متدین راه یافته از تعالیم معصومان طبق روایات می داند که در روز و شب چه اذکاری وارد شده و مستحب است. روایات پر است از اذکار و ادعیه. اگر کسی ریگی به کفش نداشته باشد همینها را سرمه چشم می کند و در حد توان و بدون ترک مابقی اعمال ضروری و مفید عمل می کند.
چنین انسانی هرگز دچار مداومتهای خاص افراط گونه اهل تصوف نمی شود که بخواهد برای درمانش به خود ایشان مراجعه کند! مگر کسی که قبلا به دام اهل تصوف افتاده باشد و به سیر و سلوک من در آوردی و اذکار و تعداد و تداومهای من در آوردی ایشان دلخوش شده باشد!! که امروز فلان ذکر را بگو فردا آن را نگو فلان را بگو و...تا به خدا برسی!!!!!!

سفیر;132425 نوشت:
اما اهل تصوف و عرفان ادعا کرده اند اگر بعضی اذکار را از طریق استاد نگیری ضرر می کنی! و بعد تشبیه به دارو را آورده اند از این جهت که داروها برای غیر بیمار سمّ است!!! پس جهت اصلی تشبیه در این ادعا، سمّ بودن دارو برای غیر بیمار به آن مرض خاص است و نه شفابخشیش! و از این جهت است که ما می گوییم این تشبیه غلط است.

سلام
توضیح مقاصد خیلی خوب است و نقاط مبهم روشن می شود اما بنده قبول ندارم امروز که در فضای جامعه اسلامی ما استاد معنای عالم متقی ربانی دارد بدون ذکر امثال این توضیحات حرفی زد که در اصل به سخنان مدعیان عرفیان مربوط است

سفیر;132425 نوشت:
بلکه مشکل سر معانی است که در بازی الفاظ گم می شود! اگر استاد مطابق روایت سخن می گوید که می شود همان روایت و سخن معصوم. مشکل اینجاست عده ای تصوف زده به عنوان عالم ربانی! جا افتادند و بدعتی گذاشتند به این عنوان که ذکر را باید از کانال استاد بگیری و گرنه سم است

نفی نقش علماء در هدایت مردم اضلال افراد است چون ارتباط مردم با ائمه جز از این طریق صورت نمی گیرد . دین یک امر تخصصی منوط به علم است ما چطور می توانیم این فکر را نشر دهیم که مردم عادی مستقیما و بدون سنجش فهم خود با نظر بزرگان به آیات و روایات مراجعه کنند ؟
بنابر روایت امام عصر علمای ربانی حجت ایشان بر مردمند و باید از این طریق سر سفره قرآن و اهل بیت بنشینند نه اینکه سرخود طی مسیر کنند . اهمیت تاکید بر ولایت علمای ربانی بر مردم مانند اهمیت تاکید ولایت ائمه بر آنهاست چون در هردو مقصود آنستکه افراد از استبداد در دین دوری کنند و از راه صحیح و مورد رضایت خدا بندگی کنند
در نهایت قابل ذکر است برای اهل سلوک روشن است که گرفتن دستور روشن دینی از طریق عالم ربانی با استبداد بدان و مراجعه مستقیم تفاوت بسیار دارد .
مراجعه به روایات مربوط به عظمت و جایگاه علماء نیز ما را به این حقایق نزدیکتر می کند

سفیر;132425 نوشت:
اما مساله اینجاست که اهل تصوف کاری به نص روایات ندارند و فقط ادعا می کنند ما باطن می بینیم یا ما چشیده ایم! و اگر از طریق ما ذکر نگویید مسموم می شوید!!!...و عاقل متدینی که فقط معصومین را مطلق می داند نباید به این ادعاها وقعی نهد! حتی اگر خبر از عقاید باطل اهل تصوف نداشته باشد چه رسد به کسی که خبر از عقایدشان دارد!

بحث ما اصلا بر سر عارف نمایان نیست بلکه منظور ما از استاد همان علمای ربانی است
سفیر;132425 نوشت:
آنچه را معصوم فرموده باشد می پذیریم و آنچه که من در آوردی دیگران است نمی پذیریم. انسان متدین راه یافته از تعالیم معصومان طبق روایات می داند که در روز و شب چه اذکاری وارد شده و مستحب است. روایات پر است از اذکار و ادعیه. اگر کسی ریگی به کفش نداشته باشد همینها را سرمه چشم می کند و در حد توان و بدون ترک مابقی اعمال ضروری و مفید عمل می کند.

بنده نمی پذیرم که افراد را مستقیم سر آیات و روایات بفرستیم . این روش مبنایی در ترویج و تبلیغ صحیح دین ندارد . آنچه می توان مردم را بدان ارجاع داد تدبر و تفکر است که باز باید با میزان اندیشه بزرگان سنجیده شود .
نکته دیگر اینکه چشیدن تعالیم یک حقیقت است . بزرگان پاک یا همان عالمان ربانی از عمل به تعالیم دین ظرایفی بدست می آورند که به دلایل مختلف در آیات و روایات مذکور نیست

سفیر;132425 نوشت:
چنین انسانی هرگز دچار مداومتهای خاص افراط گونه اهل تصوف نمی شود که بخواهد برای درمانش به خود ایشان مراجعه کند! مگر کسی که قبلا به دام اهل تصوف افتاده باشد و به سیر و سلوک من در آوردی و اذکار و تعداد و تداومهای من در آوردی ایشان دلخوش شده باشد!! که امروز فلان ذکر را بگو فردا آن را نگو فلان را بگو و...تا به خدا برسی!!!!!!

این تنها یک فرض است که با واقعیتها تا جایی که ما ازآن مطلعیم مطابقت ندارد متاسفانه این روزها استبداد به دین یا همان مراجعه بی ضابطه شخصی به ابعاد ظاهری و باطنی دین زیاد شده است
موفق باشید

حامد جان! نمی دانم چرا از مدار موضوع بحث خارج می شوید! عرض شد که عالمانی که بر پایه کتاب و سنت استنباط می گویند بحثی در اهمیتشان و قبول سخن از ایشان نیست. بحث اینها نیستند که شما متذکر می شوید.

بحث بر سر بدعتی است به نام گرفتن اذکار از کانال استاد که گر نگیری سمّ می شود!!!!

سفیر;132473 نوشت:
حامد جان! نمی دانم چرا از مدار موضوع بحث خارج می شوید! عرض شد که عالمانی که بر پایه کتاب و سنت استنباط می گویند بحثی در اهمیتشان و قبول سخن از ایشان نیست. بحث اینها نیستند که شما متذکر می شوید. بحث بر سر بدعتی است به نام گرفتن اذکار از کانال استاد که گر نگیری سمّ می شود!!!!

سلام برادر بزرگوار
خوب گاهی باید تفصیل داد تا دقیقا مطلب روشن بشود . به نظرم اگر الان کسی مطالب را بخواند می فهمد قضیه چیست و منظور از استاد کیست و از کدام استاد باید گرفت و آنها چه نقشی دارند ووو
موفق باشید

حامد;132440 نوشت:
دین یک امر تخصصی منوط به علم است ما چطور می توانیم این فکر را نشر دهیم که مردم عادی مستقیما و بدون سنجش فهم خود با نظر بزرگان به آیات و روایات مراجعه کنند ؟

سخن بر سر فقه نیست. سخن بر سر اذکار و ادعیه است که به تفصیل در خود روایات آمده است و آن را هم عالمانی بزرگ آنها را در کتبی گرد آورده اند. آیا محدث بزرگوار شیخ عباس قمی عالم هست یا نه؟! آیا کتاب مفاتیح الجنان ایشان که اذکار و ادعیه مختلف را از ائمه معصوم گرد آورده یک کتاب علمی در بحث دعا و مناجات نیست؟! حتما آنهایی که از شکم خود حرف می زنند عالم هستند؟! آیا علامه بزرگوار محمد باقر مجلسی رضوان الله علیه عالم نیست که در باب دعا زاد المعاد را نوشته؟! دنبال چه هستیم؟! سنت یا بدعت؟!

چرا جوان را از دامان اهل بیت سوق بدهیم به تعالیمی که اثری در کتاب و سنت از آن نیست: آقا فلان ذکر را فلان تعداد بگو! امروز بگو فردا نگو! فردا فلان را بگو! چند بار بگو! زیاد بگویی چنین می شوی! کم بگویی چنان می شوی!!!

حامد;132562 نوشت:
بزرگان پاک یا همان عالمان ربانی از عمل به تعالیم دین ظرایفی بدست می آورند که به دلایل مختلف در آیات و روایات مذکور نیست

جواب این هم قبلا ذکر شد. با پاک و ربانی نامیدن عده ای دردی دوا نمی شود. ربانی آن عالمی ست که عقایدش مبتنی بر قرآن و سنت است ! ربانی کسی است که از خودش چیزی به دین نبندد.
والسلام

سفیر;132583 نوشت:
سخن بر سر فقه نیست. سخن بر سر اذکار و ادعیه است که به تفصیل در خود روایات آمده است و آن را هم عالمانی بزرگ آنها را در کتبی گرد آورده اند. آیا محدث بزرگوار شیخ عباس قمی عالم هست یا نه؟! آیا کتاب مفاتیح الجنان ایشان که اذکار و ادعیه مختلف را از ائمه معصوم گرد آورده یک کتاب علمی در بحث دعا و مناجات نیست؟! حتما آنهایی که از شکم خود حرف می زنند عالم هستند؟! آیا علامه بزرگوار محمد باقر مجلسی رضوان الله علیه عالم نیست که در باب دعا زاد المعاد را نوشته؟! دنبال چه هستیم؟! سنت یا بدعت؟! چرا جوان را از دامان اهل بیت سوق بدهیم به تعالیمی که اثری در کتاب و سنت از آن نیست: آقا فلان ذکر را فلان تعداد بگو! امروز بگو فردا نگو! فردا فلان را بگو! چند بار بگو! زیاد بگویی چنین می شوی! کم بگویی چنان می شوی!!!

سلام
1- ارجاع به کتبی امثال مفاتیح متفاوت است با ارجاع به متون حدیثی که منابع علوم و معارف و احکام و اخلاقند . اگر به این سادگی بود که شما می فرمایید فردی مثل شیخ عباس قمی مفاتیح نمی نوشت تا برگزیده های قابل اطمینان از ادعیه و زیارات و اعمال را معرفی کند .
من متعجبم چرا شما شیخ عباس را نمی بینید چرا علامه مجلسی را نمی بینید و هی سخن از اهل بیت می زنید مثل اینکه روزانه با ایشان نشست و برخاست دارید .
در همه علوم اسلامی علماء واسطه مردم با قرآن و اهل بیتند . غیر از این است ؟
2- در مورد دخیل بودن عدد و شرایط ذکر فی الجمله این توصیه ها در خود اذکار اهل بیت عصمت ع هم وجود دارد . مثلا همین ذکر شریف فاطمه زهرا س که عدد خاص دارد . حال اگر عارفان حقیقی درباره سایر اذکار به شاگردان خاص خود امثال این توصیه ها را بکنند شما با چه سند دینی آنرا رد می کنید ؟

سفیر;132583 نوشت:
جواب این هم قبلا ذکر شد. با پاک و ربانی نامیدن عده ای دردی دوا نمی شود. ربانی آن عالمی ست که عقایدش مبتنی بر قرآن و سنت است ! ربانی کسی است که از خودش چیزی به دین نبندد.

کسی این حرف را می زند که به تمام اسرار و حقایق دین بطور تفصیلی دانا باشد و بداند چه چیزی بدعت است و چه چیزی سنت . شما آن فرد هستید ؟
موفق در اندیشه صواب

استاد عزیزی می گفت ذکر اذکار مثل نقشه گنج هست که اگر تعداد قدمها رو طبق نقشه برداری به گنج میرسی(چرا تسبیحات حضرت زهرا(س) به تعداد مشخصی فرستاده میشه؟).بعضی اذکار مثل صلوات بر پیامبر اعظم و خاندان پاک و مطهرش هر چه بیشتر بهتر و یا حمد الهی.ولی بعضی از اذکار رو بدلیل اثرات خاصه باید با دقت و راهنمایی ذکر کرد.
در ضمن به نظر حقیر تیتر تاپیک کمی باعث اختلاف نظر شده.اگر تیتر بصورت راهنمایی ذکر میشد نه اجازه بهتر بود.

حامد;132592 نوشت:
من متعجبم چرا شما شیخ عباس را نمی بینید چرا علامه مجلسی را نمی بینید و هی سخن از اهل بیت می زنید مثل اینکه روزانه با ایشان نشست و برخاست دارید .

جناب حامد خوش به انصافتان!!!
من خودم دارم امثال محدث قمی و علامه مجلسی را معرفی می کنم و تأکید می کنم که اینها عالمانی هستند که بر اساس روایات کتاب نوشتند. کتاب دعا و عقاید و احکام و... در مقابل صوفی مسلکانی که گفتند اذکار را هم با اجازه ما بگویید، آنوقت شما به من می گویی چرا مجلسی و محدث قمی را نمی بینی؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حامد;132592 نوشت:
کسی این حرف را می زند که به تمام اسرار و حقایق دین بطور تفصیلی دانا باشد و بداند چه چیزی بدعت است و چه چیزی سنت . شما آن فرد هستید ؟


عجب!!! پس برای دانستن بدعت و سنت باید به تمام! اسرار دین واقف بود!!!!!! یعنی باید معصوم بود!!!
پس تمام اصحاب ائمه و تمام فقهایی که در طول تاریخ از سنتها دفاع کردند و بدعتها را کوبیدند از نظر شما حرف مفت می زدند؟؟؟!!!!
با منطق شما کسی نمی داند که مثلا متعه سنت است و نماز تروایح بدعت!!!
کسی حق ندارد بگوید که حی علی خیر العمل سنت است و الصلوه خیر من النوم بدعت!!!
کسی نباید بگوید که سمّ دانستن ذکر شرعی بدون اجازه استاد بدعت است چون اثری در دین از آن نیست و گفتن اذکار بنا بر روایات سنت است؟!!!!

راستی با این منطق شما، خودتان که دائم دم از عالمان ربانی می زنید چگونه می توانید ربانیت ایشان را اثبات کنید؟! آیا به تمام حقایق و اسرار دین بطور تفصیلی آگاهید؟؟؟؟!!!!

4hm4d;132611 نوشت:
ولی بعضی از اذکار رو بدلیل اثرات خاصه باید با دقت و راهنمایی ذکر کرد. در ضمن به نظر حقیر تیتر تاپیک کمی باعث اختلاف نظر شده.اگر تیتر بصورت راهنمایی ذکر میشد نه اجازه بهتر بود.

دوست عزیزم! بحثی بر سر پیروی از روایات اهل بیت در نوع و تعداد اذکار نیست. بحث بر سر راهنمایی دادن بر مبنای روایات نیست. شاید شما خبر ندارید که عده ای صوفی مسلک هستند که دکان ارشاد! ـ یعنی اضلال ـ دارند و مدعی اند که باید ذکر را با اجازه ما بگویید و گرنه برایتان سم است. باید ما بگوییم کی لا اله الا الله بگویید و چقدر بگویید و گرنه ضرر می کنید!!! اساسا کاری به روایت ندارند که اثری از اینگونه تعالیم در روایات نیست. خودشان را مصدر تشریع و بلکه راه وصول به حقیقت دانند!!!!!!! البته گاهی هم گویند اینها در باطن روایات است نه ظاهرش!!که عوام ساده را راضی کنند!

سفیر;132705 نوشت:
جناب حامد خوش به انصافتان!!! من خودم دارم امثال محدث قمی و علامه مجلسی را معرفی می کنم و تأکید می کنم که اینها عالمانی هستند که بر اساس روایات کتاب نوشتند. کتاب دعا و عقاید و احکام و... در مقابل صوفی مسلکانی که گفتند اذکار را هم با اجازه ما بگویید، آنوقت شما به من می گویی چرا مجلسی و محدث قمی را نمی بینی؟؟؟؟؟

سلام
خوب فقط این دو بزرگوار عالم دین هستند ؟ اگر صرف نقل آیه وروایت عالم بودن است که این سی دی های کتب حدیث هم عالمند . عالم آنست که روایت کند و درایت هم داشته باشد . مقاصد را بداند . معانی را بفهمند . موارد و مصادیق را بیابد و حقایق را درک کند .
شما اصرار دارید ثابت کنید هرکسی به دیگری ذکری داد و گفت فلان عدد بگو یا فلان وقت بگو در جرگه صوفیهاست . این چه دلیلی است ؟ وقتی ما می بینیم بسیاری از ادعیه و اذکار اهل بیت ع عدد دارد چه داعیه ای داریم این کار را از هرکسی رد کنیم ؟ چه بسا بر همان مبنا دستور داده است و چه بسا خود از بزرگوارانی باشد که به سیر علمی و عملی به این رموز پی برده باشد . مگر هرچیزی که ما از آن بی خبریم غلط است ؟

سفیر;132705 نوشت:
عجب!!! پس برای دانستن بدعت و سنت باید به تمام! اسرار دین واقف بود!!!!!! یعنی باید معصوم بود!!! پس تمام اصحاب ائمه و تمام فقهایی که در طول تاریخ از سنتها دفاع کردند و بدعتها را کوبیدند از نظر شما حرف مفت می زدند؟؟؟!!!! با منطق شما کسی نمی داند که مثلا متعه سنت است و نماز تروایح بدعت!!! کسی حق ندارد بگوید که حی علی خیر العمل سنت است و الصلوه خیر من النوم بدعت!!! کسی نباید بگوید که سمّ دانستن ذکر شرعی بدون اجازه استاد بدعت است چون اثری در دین از آن نیست و گفتن اذکار بنا بر روایات سنت است؟!!!! راستی با این منطق شما، خودتان که دائم دم از عالمان ربانی می زنید چگونه می توانید ربانیت ایشان را اثبات کنید؟! آیا به تمام حقایق و اسرار دین بطور تفصیلی آگاهید؟؟؟؟!!!!

اینکه انسان در چیزی بتواند سنت و بدعت را مشخص کند ، حداقل نیازمند فقاهت و اجتهاد در آن زمینه است لذا بعید است کسی بتواند مدعی شود در همه زمینه ها قادر به تعیین سنت و بدعت است تنها می تواند در حوزه اجتهادی خودش چنین حکم کند .
اظهار نظر در حوزه معارف باطنی نیز از این قاعده مستثنی نیست لذا تعیین سنت و بدعتش بر عهده اهل آن است و آنها هستند که می توانند بگویند در فلان مصداق مشخص، فرد دستور صحیحی داده یا نداده است .
البته اگر شما با صوفیان به معنای خاصش مشکل دارید ما با شما حرفی نداریم اما اگر می خواهید نفی عرفان از عالمان ربانی کنید باید منصفانه نظری به خود بفرمایید بعد اظهار نظر کنید و اما بنابر گفتار امیر مومنان علی ع در نهج در هر عصر و دوره ای گروهی اندک از مردم عالمان ربانی اند که استوانه های علم و دیانتند . به طور مثال امام رحمه الله علیه از مصادیق آن بود . امروز هم برای اهلش عالمان ربانی شناخته شده اند . خداوند بصیرت عنایت فرماید .
در پایان می خواهم بپرسم شما که این قدر اصرار به نفی مقامات معنوی برای گروهی از اهل ایمان هستید آیا روایات توصیف کننده مومنان کامل را دیده اید آیا یک بار با دقت خطبه همام را خوانده اید ؟ اینها کیانند ؟ از گروه جن اند یا از گروه انس ؟ خیال و خوابند یا واقعیت ؟ مختص گذشته اند یا امروز هم هستند ؟ چرا می خواهید دین را منحصر در همین امور ظاهری و قشری کنید ؟ و هر کمال باطنی و معنوی را حتی از عالمان جان به لب آورده در راه کسب دانش را انکار کنید ؟
موفق باشید

حامد;132784 نوشت:
وقتی ما می بینیم بسیاری از ادعیه و اذکار اهل بیت ع عدد دارد چه داعیه ای داریم این کار را از هرکسی رد کنیم ؟

بحث همینجاست عزیز من که غیر معصوم حق ندارد از خودش چیزی به دین بیفزاید یا کم کند. غیر معصوم اگر از زبان معصوم روایت می کند که بحثی نیست اما اگر از خودش می گوید به چه دلیل آن را به عنوان امری دینی آنهم باطن دین! قبول می کنید؟
ضمنا بحث اصلی عدد اذکار نیست. عدد را ممکن است بنا بر بعضی روایات بگوییم عددی که تجربه شده است
برای بعضی خواص بدون قصد ورود در دین گفتنش اشکال ندارد. اما دقت کنید همین هم باز به روایت و نقل برمی گردد.و همین را هم کسی حق ندارد بگوید کمتر یا بیشترش سمّ است یا باید با اجازه ما بگویی!!!!!!!ذکر خدا سمّ نیست مگر آنکه خود ذکر بدعت باشد یا شخص نیتش بد باشد مثلا برای "خود خدا بینی" ذکر بگوید!!!

اما بارها گفته شد که بحث اصلی این است که ادعا کرده اند: گفتن بعضی اذکار نیاز به اجازه استاد دارد. ـ اصلا عنوان تاپیک همین است ـ
در کجای دین چنین چیزی آمده است؟! اگر آن ذکر مشروع و وارد در خود دین است به چه دلیل می گویید باید با اجازه بگوییم؟! این را اثبات کنید و حاشیه نروید!

حامد;132784 نوشت:
چه بسا خود از بزرگوارانی باشد که به سیر علمی و عملی به این رموز پی برده باشد . مگر هرچیزی که ما از آن بی خبریم غلط است ؟

اگر استنباط از روایات بر مبنای قواعد پذیرفته شده در استنباط فقهی باشد بحثی نیست و مقبول است. اما مساله اینجاست که اهل تصوف کاری به نص روایات ندارند و فقط ادعا می کنند ما باطن می بینیم یا ما چشیده ایم! و اگر از طریق ما ذکر نگویید مسموم می شوید!!!...و عاقل متدینی که فقط معصومین را مطلق می داند نباید به این ادعاها وقعی نهد! حتی اگر خبر از عقاید باطل اهل تصوف نداشته باشد چه رسد به کسی که خبر از عقایدشان دارد!

اگر این منطق شما صحیح باشد هر کس هر چه خواست به دین می افزاید و بعد در مواجهه با اعتراض علمای دین می گوید:
"
مگر هرچیزی که شما از آن بی خبرید غلط است ؟ " من اینها را شهود کرده ام من باطن را می بینم!!! و شما توقع دارید با این ادعا همه ساکت شوند؟!!!!

سفیر;132708 نوشت:
دوست عزیزم! بحثی بر سر پیروی از روایات اهل بیت در نوع و تعداد اذکار نیست. بحث بر سر راهنمایی دادن بر مبنای روایات نیست. شاید شما خبر ندارید که عده ای صوفی مسلک هستند که دکان ارشاد! ـ یعنی اضلال ـ دارند و مدعی اند که باید ذکر را با اجازه ما بگویید و گرنه برایتان سم است. باید ما بگوییم کی لا اله الا الله بگویید و چقدر بگویید و گرنه ضرر می کنید!!! اساسا کاری به روایت ندارند که اثری از اینگونه تعالیم در روایات نیست. خودشان را مصدر تشریع و بلکه راه وصول به حقیقت دانند!!!!!!! البته گاهی هم گویند اینها در باطن روایات است نه ظاهرش!!که عوام ساده را راضی کنند!

خیر بنده اولین بار هست که همچین چیزی رو میشنوم.
حالا که فهمیدم بحث اصلی در رابطه با چیه موضوع برام مهم شد.

سفیر;132791 نوشت:
و همین را هم کسی حق ندارد بگوید کمتر یا بیشترش سمّ است یا باید با اجازه ما بگویی!!!!!!!ذکر خدا سمّ نیست مگر آنکه خود ذکر بدعت باشد یا شخص نیتش بد باشد مثلا برای "خود خدا بینی" ذکر بگوید!!!

سلام
به نظر شمااگر یک عالم وارسته به شاگردش بگوید حق نداری بدون اجازه من و از سر خود اذکاری را به قصد مداومت بگویی پذیرش کلام او صحیحتر است یا خودسری شاگرد ؟
چرا شما خودسری افراد در اوراد و اذکار را تایید می کنید و هیچ از بدعت در آنجا سخن نمی گویید اما اگر کارشناس ذکر و ورد به شاگرد بگوید باید زیر نظر من و متناسب با حالات و مراحل سیرت ذکری را بگویی که چه بسا همان اذکار ماثوره است اشتباه است ؟ چرا شما توصیه استاد را بدعت لا یغفر می پندارید اما خودسریهای عوام را در دین مهم نمی شمارید ؟
اصلا ببینم اگر من نیت کنم روزی 153 بار به نیت حصول یک نتیجه ای به قصد رجا صلوات بفرستم شما چه می فرمایید ؟ بدعت است ؟ این همه اعمال مستحبی را به قصد رجا می توان انجام داد چرا نتوان ذکری را به عدد خاص گفت ؟

سفیر;132791 نوشت:
گفتن بعضی اذکار نیاز به اجازه استاد دارد. ـ اصلا عنوان تاپیک همین است ـ در کجای دین چنین چیزی آمده است؟! اگر آن ذکر مشروع و وارد در خود دین است به چه دلیل می گویید باید با اجازه بگوییم؟! این را اثبات کنید و حاشیه نروید!

در روایات شریف مباحث بطور پراکنده وارد شده است . این کار متخصصین است که بدانند هر چیزی جایش کجاست . مثلا فقیه از مجموعه روایات صلاه یک نماز شسته رفته ای به شما معرفی می کند که اگر خود شما بخواهید به روایاتش مراجعه کنید بالاخره سر در نمی آورید چه به چیه ؟ چرا ؟ چون این کاره نیستید . متخصص این کار نیستید .
همین موضوع در همه ابواب و مسائل دینی هست . مثلا بعضی قائل به نظام سیاسی در اسلام نیستند . اما یک متخصص می نشیند و بر اساس آیات و روایات یک نظام مشخص از اسلام معرفی می کند .
در ذکر و ورد هم همینطور است . یک متخصص ذکر از آنچه که شما یک آشفته بازار می بینید یک نظام خاص استنباط کرده بلکه چشیده که در اختیار شاگردانش می گذارد .
حال شما دلیلی دارید که مساله ذکر و ورد را از سایر مسائل دینی جدا کنید ؟

سفیر;132791 نوشت:
اگر استنباط از روایات بر مبنای قواعد پذیرفته شده در استنباط فقهی باشد بحثی نیست و مقبول است. اما مساله اینجاست که اهل تصوف کاری به نص روایات ندارند و فقط ادعا می کنند ما باطن می بینیم یا ما چشیده ایم! و اگر از طریق ما ذکر نگویید مسموم می شوید!!!...و عاقل متدینی که فقط معصومین را مطلق می داند نباید به این ادعاها وقعی نهد! حتی اگر خبر از عقاید باطل اهل تصوف نداشته باشد چه رسد به کسی که خبر از عقایدشان دارد! اگر این منطق شما صحیح باشد هر کس هر چه خواست به دین می افزاید و بعد در مواجهه با اعتراض علمای دین می گوید: " مگر هرچیزی که شما از آن بی خبرید غلط است ؟ " من اینها را شهود کرده ام من باطن را می بینم!!! و شما توقع دارید با این ادعا همه ساکت شوند؟!!!!

مثل اینکه حضرت عالی برای تجربیات معنوی بزرگان در خصوص مسائل دینی هیچ ارزشی قائل نیستید و به تصلب بر ظواهر آیات و روایات اصرار دارید .
من در پاسخ به این اندیشه ناراست فقط همین یک حدیث شریف را می گویم که :
درایت یک حدیث از روایت هزار حدیث بهتر است .
خوب این درایت را چکار کنیم ؟ روی نوار ضبط کنیم و بگذاریم تو گاوصندوق و وصیت کنیم با ما به خاک بسپارند ؟
آن حکیمی که به درایت دعوت فرمود می دانست که این درایتها نوشته شده و نشر داده می شود .
حال ما بگوییم فهم دانشمندان و علماء بی ارزش است و فقط متن آیات و روایت و مفاهیم و مناطیق آنها معتبر است و بس . آیا این خلاف دعوت به درایت نیست ؟
و اما
تکرار کلمه صوفیه از سوی شما با اینکه بنده بارها گفته ام با صوفیه به معنای خاصش کاری ندارم معنایی جز این ندارد که شما عالمان بزرگی که معروف عرفان هستند را صوفی می پندارید . با این حساب سعه نگاه شما به دین هم مشخص می شود .
موفق در اندیشه صواب

حامد;132784 نوشت:
آیا روایات توصیف کننده مومنان کامل را دیده اید آیا یک بار با دقت خطبه همام را خوانده اید ؟ اینها کیانند ؟

کلی گویی نکنید برادر! اختلاف ما بر سر خطبه متقین و وجود متقین نیست!!!اختلاف بر سر معرفت و اهلش نیست بر سر مصادیقش است.
شما مثلا مولوی سنی صوفی را اهل باطن و معرفت می دانید!!! اما ما اهل ضلال و اضلالش دانیم! به خاطر دارید این بحث مقفول را درباره مولوی!:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=12774

جناب حامد ختم کلام باشما:

دائما اشکالاتتان را که بارها پاسخ داده ام در الفاظی دیگر تکرار می کنید. باور کنید من همه زندگیم این سایت نیست! که بخواهم تکرار ملال آور مکررات کنم. خواننده فهیم خود تشخیص می دهد که در زمینه اصلی بحث استدلال آوردید یا فقط تکرار ادعا کردید!

فقط یک نکته:

سخن از درایت در حدیث داشتید: این خیلی جالب است که در منطق شما بزرگواران تمامی علمای مخالف تصوف و عرفان از هشام بن حکم که رد بر ارسطو نوشت تا فضل بن شاذان نیشابوری که رد بر فلاسفه نوشت تا شیخ صدوق و مفید که رد بر حلاج نوشتند و تا علامه مجلسی و میرزای قمی که ابن عربی را رد کردند همه و همه قشری و فقط اهل روایتند نه درایت! اما اهل فلسفه و عرفان از بزرگشان بگیر تا طلبه ای در ابتدای طلبگی! همگی فهیم و اهل درایتند!!!!

ما لکم کیف تحکمون!

و السلام

حتما شما هم وظیفه خود می دانی که این مطالب را نقل کنی،
و قوله تعالی:و هذا مبلغهم من العلم.
ولی اخوی یک مقدار با احتیاط تر حرکت کن،به قول حضرت امام خمینی به فرزندش حاج احمد آقا،که فرمودند:احمد اگر حرف این جماعت(عرفا) را نفهمیدی لاأقل به ایشان توهین نکن.
کلمات شما را که می خوانم یاد حدیثی می افتم که خود از زبان مرحوم آیت الله آقا شیخ هادی تألهی(از بزرگان همدان)شنیدم و آن اینکه:قال المعصوم علیه السلام:قال الله تعالی ،من أهاننی ولیا فقد بارزنی بالمحاربه.
یک مقدار احتیاط کن اگر این مبانی را قبول نداری لا أقل اهانت نکن،کمی هم احتمال بده شاید راه و عقایدت به خطا برود،آنوقت خدای نکرده ابدیتت خراب خواهد شد،
قسم به جده ام فاطمه زهرا سلام الله علیها بدون غرض این کلمات را نوشتم،هر طور می خواهی استنباط کن.
گنده تر و بزرگتر از من و شما اینطور برخورد کردند و عاقبت پشیمان شدند، منتقد به فلسفه و عرفان در گذشته هم بوده اند ولی عزیزم توهین کردن به هر نحو با تقوائی که در شأن شماست،نمی سازد.
باز هم تأکید می کنم غرض و مرضی در کار نبود،تا چه صلاح بدانید. . . . . . . . .

tahora87;132852 نوشت:
آن اینکه:قال المعصوم علیه السلام:قال الله تعالی ،من أهاننی ولیا فقد بارزنی بالمحاربه. یک مقدار احتیاط کن اگر این مبانی را قبول نداری لا أقل اهانت نکن،کمی هم احتمال بده شاید راه و عقایدت به خطا برود،آنوقت خدای نکرده ابدیتت خراب خواهد شد،

پس چرا جنابعالی در بحث قبلی به استاد محقق حسن میلانی توهین کردید و مسخره کردید؟؟؟؟!!!!!
"یک مقدار احتیاط کن اگر این مبانی را قبول نداری لا أقل اهانت نکن،کمی هم احتمال بده شاید راه و عقایدت به خطا برود،آنوقت خدای نکرده ابدیتت خراب خواهد شد."!!!

برعکس شما بنده کاری به اشخاص و توهین به آنها ـ البته فقط شیعه ـ ندارم. اینجا هم از کسی نام نبردم. فقط دلیل خواستم که چرا ذکر شرعی را باید با اجازه دیگری بگوییم.!

در بحثهای دیگر هم اگر از کسی نام ببرم برای نقل قول از ایشان و نقد آنهاست. چرا که هیچ عالمی را معصوم نمی دانم.
اگر شما نقد دیگران را توهین می دانید خب بهتر است از این پس وارد این مباحث نشوید ضمن اینکه باید از توهینهای قبلی خود استغفار کنید. اما لطفا برای دیگران تعیین تکلیف نکنید چون دیگران نقد اندیشه ها را توهین نمی دانند.

tahora87;132852 نوشت:
توهین کردن به هر نحو با تقوائی که در شأن شماست،نمی سازد.

این را به آنهایی بگویید که دائما در بحث و استدلال طرف مقابل را متهم به نفهمی، سطحی بودن، قشری گری و ...می کنند!

بنگرید به بخشی از قصه ای که در "پندهای حکیمانه" جناب حسن زاده آملی! از کتاب لقاء الله جناب ملکی تبریزی نقل شده است!:
" .....
حكيم مى پرسد: به نظر شما معناى وحدت وجود چيست ، كه اعتقاد بدان را كفر مى دانيد؟
طلبه جواب مى دهد: قائل به وحدت وجود، معتقد است كه تمام اشيا و جميع مخلوقات ، خدايند.
حكيم مى گويد: شما در اشتباه هستيد، بهتر است غذايتان را ميل نماييد؛ من به وحدت معتقدم ، ولى تمام اشيا را خدا نمى دانم . زيرا جناب عالى نيز از جمله آنها هستيد و من شك ندارم كه شما مانند خر و يا پايين تر از آن هستيد؛!!! حال ، چگونه مى توانم شما را خدا بدانم ؟...."

ضمنا آیا از توهینهای ملاصدرا به مخالفینش ـ نه مخالفینی از جنس سنی و کافر ـ بلکه مخالفینی از جنس فقهای شیعه خبر دارید؟؟؟!!!

برادرم اگر اخلاق خوش بطور مطلق و در همه جا خوب است پس باید مخالفان تصوف و عرفان و...را نیز در برگیرد...! اینطور نیست؟!

سفیر;132817 نوشت:
جناب حامد ختم کلام باشما: دائما اشکالاتتان را که بارها پاسخ داده ام در الفاظی دیگر تکرار می کنید. باور کنید من همه زندگیم این سایت نیست! که بخواهم تکرار ملال آور مکررات کنم. خواننده فهیم خود تشخیص می دهد که در زمینه اصلی بحث استدلال آوردید یا فقط تکرار ادعا کردید! فقط یک نکته: سخن از درایت در حدیث داشتید: این خیلی جالب است که در منطق شما بزرگواران تمامی علمای مخالف تصوف و عرفان از هشام بن حکم که رد بر ارسطو نوشت تا فضل بن شاذان نیشابوری که رد بر فلاسفه نوشت تا شیخ صدوق و مفید که رد بر حلاج نوشتند و تا علامه مجلسی و میرزای قمی که ابن عربی را رد کردند همه و همه قشری و فقط اهل روایتند نه درایت! اما اهل فلسفه و عرفان از بزرگشان بگیر تا طلبه ای در ابتدای طلبگی! همگی فهیم و اهل درایتند!!!! ما لکم کیف تحکمون! و السلام

سلام
ما هم قضاوت را به خوانندگان فهیم واگذار می کنیم .
شادیم از اینکه خدای متعال به ما سعه صدری داد تا همه اهل ایمان و اسلام ، از تمام اقوام و ملل ، در همه ادوارو امصار را دوست بداریم و محترم بشماریم و به خود اجازه تکفیر و توهین و تفسیق آنها را ندهیم .
موفق باشید

سفیر;132932 نوشت:
پس چرا جنابعالی در بحث قبلی به استاد محقق حسن میلانی توهین کردید و مسخره کردید؟؟؟؟!!!!!
"یک مقدار احتیاط کن اگر این مبانی را قبول نداری لا أقل اهانت نکن،کمی هم احتمال بده شاید راه و عقایدت به خطا برود،آنوقت خدای نکرده ابدیتت خراب خواهد شد."!!!

برعکس شما بنده کاری به اشخاص و توهین به آنها ـ البته فقط شیعه ـ ندارم. اینجا هم از کسی نام نبردم. فقط دلیل خواستم که چرا ذکر شرعی را باید با اجازه دیگری بگوییم.!

در بحثهای دیگر هم اگر از کسی نام ببرم برای نقل قول از ایشان و نقد آنهاست. چرا که هیچ عالمی را معصوم نمی دانم.
اگر شما نقد دیگران را توهین می دانید خب بهتر است از این پس وارد این مباحث نشوید ضمن اینکه باید از توهینهای قبلی خود استغفار کنید. اما لطفا برای دیگران تعیین تکلیف نکنید چون دیگران نقد اندیشه ها را توهین نمی دانند.


برادر بنده توهین به جناب میلانی نکردم،بلکه اصرار داشتم که ایشان بعض آقایان را کافر می داند و از مقام رهبری کلامی نقل کردم که دوره رمی و تکفیر گذشته و. . . .
شما این مبنا را نقد می کنید و ما هم آن مبنا را ولی بیائید هر دو از خدا بخواهیم این نقدها از روی اغراض نفسانی نباشد إن شاء الله.
شما و دوستانتان توهین هائی کردید که آن هم بماند. . . . .
بنده قصد مجادله با شما را ندارم چون هم شما و هم بنده می دانیم که معصوم علیه السلام از مجادله نهی کرده اند ولو در موضع حق باشی.
قصدم یک کلام دوستانه بود.
کلام آخر اینکه در مورد شیعه یا سنی بودن افراد هم دقت بیشتری لازم است،فی المثل از بزرگان بوده اند کسانی که در دوران حیاتشان اهل حق شمرده نمی شدند و شیعه بودنشان برای عموم بعد از سالها اثبات شد.و بعضیها هم آثارشان تحریف شد(این احتمال عقلائی است)
و قوله تعالی:إنا لا نضیع أجر من أحسن عملا.

متأسفانه بحث زیبایی بود که به جسارت دوستان نسبت به هم انجامید . نکات زیر را تقدیم دوستان می کنم و منتظر نظرات عزیزان هم هستیم :

[=Microsoft Sans Serif]اجازه :
اجازه در سئوال اول را اگر به معنای تأیید بگیریم به نظر صحیح می آید
اگر ذکری از حضرات معصومین سلام الله علیهم وارد است چه برای عموم و چه برای خاص نیاز به اجازه ندارد دلیلی هم بر اجازه گرفتن وجود ندارد اگر ذکر عمومی باشد که کاملا واضح است اگر برای فرد خاصی هم تجویز شده مؤمنین به قصد رجاء آن را می گویند و حتماَ از منافع معنوی و مادی و دنیوی و اخروی آن بهره مند می شوند .

[=Microsoft Sans Serif]عدد اذکار :
سیره اهل بیت عصمت و طهارت در مسئله ذکر را در مطلب 17 عرض کردیم . یا عدد وارد شده یا نشده است . اگر عدد ذکر وارد شده که حرفی در آن نیست و اگر عدد وارد نشده و مطلق است آن جا هم ذاکر باید به روحیات و وضع جسمانی خود توجه می کند و به مقدار نشاط جسم و روح آن ذکر را می گوید و هیچ عارضه ای بر او متوجه نمی شود .

[=Microsoft Sans Serif]بدعت در ذکر :
از مهمترین مصادیق بدعت در ذکر این است که رفتارهای شخصی و سلیقه ای خود را در اذکار به عنوان ذکر وارده و یا عدد وارده به خورد دیگران بدهیم . لذا علمای ربانی برای جلوگیری از چنین انحرافات و بدعت هایی ، رجوع به منابع معتبر و علمای دین شناس را توصیه می کنند . اگر هم ذکری وارد نشده نه به نص و نه عموم
انشای خودمان باشد یا دیگری
و یا وارد شده اما قید عدد آن وارد نشده و کسی برای آن عدد تراشی کند را نباید به حساب شرع گذاشت .
دراویش و صوفیه هم جزو فرق ضاله و منابع آنان نیز اعتباری ندارد .
[=Microsoft Sans Serif]
آثار و عوارض ذکر :

آثار و برکات اذکار آنجاست که اذکار وارده را فقط بگوییم و به مقدار نشاط هم بگوییم و مهمتر از آن که اساس و پایه هست یعنی انجام واجب و ترک حرام نماییم و الا می شویم یک هندوی ذاکر یک مسیحی ذاکر یک یهودی ذاکر . و آن وقت است که این اذکار نفعی به حالمان ندارد بلکه دچار عوارض جسمی و روحی می شویم آن هم به خاطر زیر بنای عقیدتی و روحی ویران .

[=Microsoft Sans Serif]استاد :
در دایره ی علمای دین شناس مشرب ها و استعداد های مختلفی وجود دارد ، مانند فقهای حدیث شناس و فقهای فیلسوف و عارف و فقهای مفسر قرآن ، اما آن چه که بین اینان مشترک است عقاید حقه و فقاهت و تقوای الهی است لذا نباید دیگری را صرفا به خاطر روحیات عرفانی و یا فلسفی از دایره فقیه بودن خارج کنیم استعداد و تجربیات اینان نیز متفاوت است . برخی از این بزرگواران دارای تجربیات معنوی و عرفانی بالاتری هستند همه ی این عزیزان از ذخایر دین هستند نباید مقامات آنان را به راحتی رد کرد . ممکن است عزیزی از بین این ها نسخه ای ذکری برای کسی هم پیچیده باشد اما این دلیل نمی شود از اذکار مأثوره غافل شویم . و دنبال استادی باشیم که برایمان نسخه بپیچد ، قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت آن چه را لازم بوده فرموده و به ودیعه گذارده اند . آیا به نسخه قرآن صامت و ناطق عمل کردیم و نتیجه نگرفتیم؟
تنها می توانیم از این عزیزان سئوال و راهنمایی و تأیید بگیریم تا خود درمانی نکرده باشیم و به جای ذکر وارده به اذکار ذوقی و نامعلوم افراد روی نیاورده باشیم .

[=Microsoft Sans Serif]علوم اهل بیت :
علوم رسیده اهل بیت صلوات الله علیهم به دو بخش عمده و جزئی تقسیم می شود بخش عمده آن همان منابع مکتوب موجود و بخش اندک و جزئی آن علوم مکتوم است که نسل به نسل و سینه به سینه از طریق علمای عامل و ربانی رسیده و ممکن است گاهی به سمع کسی درز بکند . اما حجت برای ما همان علوم مکتوب است و از هر کسی که ادعای داشتن علم مکتوم داشته باشد نمی پذیریم و لزومی هم ندارد به دنبالش باشیم . این را عرض می کنم که مبادا بر اثر غفلت گرفتار شیادانی بشویم که به نام علم مکتوم ، دکانی باز کرده و ذکر فروشی می کنند .:Hedye:

tahora87;132969 نوشت:
برادر بنده توهین به جناب میلانی نکردم،بلکه اصرار داشتم که ایشان بعض آقایان را کافر می داند و از مقام رهبری کلامی نقل کردم که دوره رمی و تکفیر گذشته و. . . .
شما این مبنا را نقد می کنید و ما هم آن مبنا را ولی بیائید هر دو از خدا بخواهیم این نقدها از روی اغراض نفسانی نباشد إن شاء الله.
شما و دوستانتان توهین هائی کردید که آن هم بماند. . . . .
بنده قصد مجادله با شما را ندارم چون هم شما و هم بنده می دانیم که معصوم علیه السلام از مجادله نهی کرده اند ولو در موضع حق باشی.
قصدم یک کلام دوستانه بود.
کلام آخر اینکه در مورد شیعه یا سنی بودن افراد هم دقت بیشتری لازم است،فی المثل از بزرگان بوده اند کسانی که در دوران حیاتشان اهل حق شمرده نمی شدند و شیعه بودنشان برای عموم بعد از سالها اثبات شد.و بعضیها هم آثارشان تحریف شد(این احتمال عقلائی است)
و قوله تعالی:إنا لا نضیع أجر من أحسن عملا.

تذكر به همه دوستان عزيز اسك دين
با اينكه سفير بزرگوار و طهوراي87 گرامي براي ما عزيز و محترم هستند و دوست داريم همراه ما بمانند، عرض مي كنم بايد اينگونه صحبت كردن ها را كنار بگذارند و محترمانه تر از قبل بحث علمي را ادامه دهند.
و البته اين قانون لازم الاجرا براي همه ماست.

با تشكر فراوان از طهوراي87 حق طلب و سفير حق پذير.

عرفان;133062 نوشت:

تذكر به همه دوستان عزيز اسك دين
با اينكه سفير بزرگوار و طهوراي87 گرامي براي ما عزيز و محترم هستند و دوست داريم همراه ما بمانند، عرض مي كنم بايد اينگونه صحبت كردن ها را كنار بگذارند و محترمانه تر از قبل بحث علمي را ادامه دهند.
و البته اين قانون لازم الاجرا براي همه ماست.

با تشكر فراوان از طهوراي87 حق طلب و سفير حق پذير.

کجای حرف بنده توهین آمیز است،بنده فقط گفتم که ایشان لا أقل اگر اصرار بر نقد اشخاص دارند،از الفاظ محترمانه استفاده کنند،اشخاصی که ایشان به آنها توهین می کند و الفاظ بدی در رابطه با آنها به کار می برند(شاهد مثال موجود است ولی نمی خواهم دوباره مجادله شروع شود)برای خیلی از افراد حتی در سطح جهان محترم هستند،این خواسته من توهین و یا غیر محترمانه است؟؟؟؟؟
این یک خواسته اخلاقی و از اصول اخلاقی است،چنین نیست؟؟؟؟؟
دیگر نمی دانم چه بگویم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا همه ما را هدایت کند،مخصوصا بنده را.
آمین.

عرفان;133062 نوشت:

تذكر به همه دوستان عزيز اسك دين
با اينكه سفير بزرگوار و طهوراي87 گرامي براي ما عزيز و محترم هستند و دوست داريم همراه ما بمانند، عرض مي كنم بايد اينگونه صحبت كردن ها را كنار بگذارند و محترمانه تر از قبل بحث علمي را ادامه دهند.
و البته اين قانون لازم الاجرا براي همه ماست.

با تشكر فراوان از طهوراي87 حق طلب و سفير حق پذير.

چون برای رضای خدا کار می کنید و نیتتان اشاعه حقایق و معارف حقه است،دعایتان می کنم و خواهشمندم عرض ارادتم را پذیرا باشید.

tahora87;132969 نوشت:
برادر بنده توهین به جناب میلانی نکردم

پس اینها کلام شما نبود؟؟؟!!!:

به دوستان توصیه می کنم کتاب فراتر از عرفان ایشان را بخوانند،واقعا از آن طرف عرفان افتاده،بدجور باعث خنده و ابتهاج می شود.
http://www.askdin.com/showpost.php?p=128006&postcount=40

چیز خاصی در چنته ندارد.کتابهایش را دیده ام،بسیار سطحی است،همفکران ایشان عمیق تر بحث می کنند.
توحیدی که ایشان معرفی می کند،یک خدای محدود و محتاج است که فقط اسمش خداست،در بیان ایشان موجودات رابطه ای با خدا ندارند البته مخلوق هستند ولی رابطه ندارند
اسم ایشان را بردم تا بینندگان بدانند این دوستان که هر از چند گاهی در جائی بساط پهن می کنند و همین حرفهای تکراری را بیان می کنند از کجا خط می گیرند.
بیانات ایشان آنقدر سطحی است که تا به حال توجه خاصی به ایشان نشده است،
عادت ایشان فقط اشکال گرفتن است،اما اگر مورد اشکال واقع شوند واقعا جواب درستی ندارند این روش را به مریدان خود نیز آموزش داده اند.
http://www.askdin.com/showpost.php?p=128042&postcount=43

tahora87;132969 نوشت:
اصرار داشتم که ایشان بعض آقایان را کافر می داند

بارها این تهمت را تکرار کردید و البته آنجا نه اینطور مبهم بلکه صراحتا گفتید فلانی و فلانی و ...را کافر خوانده اند و گفتید:

این آقای میلانی صراحتا همه بزرگان مثل علامه طباطبائی و علامه حسن زاده و آیة الله جوادی آملی را کافر می داند و همچنین حضرت امام راحل را،البته در مورد حضرت امام صراحتا جرأت اظهار ندارد.

و بنده چندبن بار مدرک خواستم و چون مسلم بود مدرکی ندارید دعوت کردم که لعنت خدا و اهل بیت بر خود بفرستید اگر دروغ گفته باشید و حالا هم دیر نشده همین را از شما می خواهم:

یا نسبتی را که به استاد محقق و بزرگوار جناب میلانی دادید اثبات کنید با ذکر صوت یا متن ایشان.
و یا آن را پس بگیرید و صریحا عذر خواهی کنید که بدون دلیل تهمت زده اید!
و یا بگویید: لعنت خدا و اهل بیت بر من اگر چنین چیزی از ایشان نشنیده باشم و دروغ گفته باشم!
که ما هم آمین بگوییم و شما را به خدا و اهل بیت واگذاریم!

منتظرم.

سلیم;133008 نوشت:
نکات زیر را تقدیم دوستان می کنم و منتظر نظرات عزیزان هم هستیم : اجازه : اجازه در سئوال اول را اگر به معنای تأیید بگیریم به نظر صحیح می آید اگر ذکری از حضرات معصومین سلام الله علیهم وارد است چه برای عموم و چه برای خاص نیاز به اجازه ندارد دلیلی هم بر اجازه گرفتن وجود ندارد اگر ذکر عمومی باشد که کاملا واضح است اگر برای فرد خاصی هم تجویز شده مؤمنین به قصد رجاء آن را می گویند و حتماَ از منافع معنوی و مادی و دنیوی و اخروی آن بهره مند می شوند . عدد اذکار : سیره اهل بیت عصمت و طهارت در مسئله ذکر را در مطلب 17 عرض کردیم . یا عدد وارد شده یا نشده است . اگر عدد ذکر وارد شده که حرفی در آن نیست و اگر عدد وارد نشده و مطلق است آن جا هم ذاکر باید به روحیات و وضع جسمانی خود توجه می کند و به مقدار نشاط جسم و روح آن ذکر را می گوید و هیچ عارضه ای بر او متوجه نمی شود . بدعت در ذکر : از مهمترین مصادیق بدعت در ذکر این است که رفتارهای شخصی و سلیقه ای خود را در اذکار به عنوان ذکر وارده و یا عدد وارده به خورد دیگران بدهیم . لذا علمای ربانی برای جلوگیری از چنین انحرافات و بدعت هایی ، رجوع به منابع معتبر و علمای دین شناس را توصیه می کنند . اگر هم ذکری وارد نشده نه به نص و نه عموم انشای خودمان باشد یا دیگری و یا وارد شده اما قید عدد آن وارد نشده و کسی برای آن عدد تراشی کند را نباید به حساب شرع گذاشت . دراویش و صوفیه هم جزو فرق ضاله و منابع آنان نیز اعتباری ندارد . آثار و عوارض ذکر : آثار و برکات اذکار آنجاست که اذکار وارده را فقط بگوییم و به مقدار نشاط هم بگوییم و مهمتر از آن که اساس و پایه هست یعنی انجام واجب و ترک حرام نماییم و الا می شویم یک هندوی ذاکر یک مسیحی ذاکر یک یهودی ذاکر . و آن وقت است که این اذکار نفعی به حالمان ندارد بلکه دچار عوارض جسمی و روحی می شویم آن هم به خاطر زیر بنای عقیدتی و روحی ویران .

أحسنتم! جزاک الله خیرا! حرف ما هم همین است.:Gol:

سلیم;133008 نوشت:
در دایره ی علمای دین شناس مشرب ها و استعداد های مختلفی وجود دارد ، مانند فقهای حدیث شناس و فقهای فیلسوف و عارف و فقهای مفسر قرآن ، اما آن چه که بین اینان مشترک است عقاید حقه و فقاهت و تقوای الهی است

پس اینهمه اختلافات اصولی و اساسی میان مشرب فیلسوفان و عرفا با فقهای مخالف فلسفه و عرفان در چیست؟؟؟!!!!
علم فقاهت اصطلاحی را که به قول شما همه دارند. ظواهر شرعی را نیز که همه ملزمند. جز این است که اختلافات در دایره تبیین عقاید و معارف است؟! معارفی چون توحید، خلقت عالم، حدوث و قدم، جبر و اختیار، معاد جسمانی و...

پس وجود این اختلافات را نه می توان منکر شد و نه می توان در عقاید مقلد صرف دسته ای خاص بود چنانچه همه فقها در اول رساله ها گفته اند در اصول عقاید تقلید جایز نیست.
پس دوستان بیایند اینها را به بحث بنشینیم. و بجای اینکه مخالفان را قشری و نفهم بنامیم استدلال بیاوریم!

سفیر;133108 نوشت:
پس وجود این اختلافات را نه می توان منکر شد و نه می توان در عقاید مقلد صرف دسته ای خاص بود چنانچه همه فقها در اول رساله ها گفته اند در اصول عقاید تقلید جایز نیست. پس دوستان بیایند اینها را به بحث بنشینیم. و بجای اینکه مخالفان را قشری و نفهم بنامیم استدلال بیاوریم!

سلام
اگر اختلاف امت محمد ص رحمت نباشد اختلاطشان ( گفتگویشان ) که می تواند رحمت باشد . یاعلی از شما تاپیک زدن و از ما همراهی کردن
مثلا بزنید : نحو ارتباط خدا و خلق چگونه است ؟
موفق باشید

سفیر;133108 نوشت:
پس اینهمه اختلافات اصولی و اساسی میان مشرب فیلسوفان و عرفا با فقهای مخالف فلسفه و عرفان در چیست؟؟؟!!!! علم فقاهت اصطلاحی را که به قول شما همه دارند. ظواهر شرعی را نیز که همه ملزمند. جز این است که اختلافات در دایره تبیین عقاید و معارف است؟! معارفی چون توحید، خلقت عالم، حدوث و قدم، جبر و اختیار، معاد جسمانی و... پس وجود این اختلافات را نه می توان منکر شد و نه می توان در عقاید مقلد صرف دسته ای خاص بود چنانچه همه فقها در اول رساله ها گفته اند در اصول عقاید تقلید جایز نیست. پس دوستان بیایند اینها را به بحث بنشینیم. و بجای اینکه مخالفان را قشری و نفهم بنامیم استدلال بیاوریم!

دوست محترم و عزیز اگر دقت بفرمایید موضوع تاپیک به حاشیه رفته است اگر بحث اختلاف فقها و عرفا و فلاسفه از علمای مکتب حقه هست در تاپیکی مستقل بحث شود و در ثانی اختلاف علمی و مبنایی علما برای ما ایجاد حق نمی کند که بر آنان بی حرمتی کنیم . ما به عنوان مسلمان پیرو مکتب حقه ی اهل بیت وظیفه ی اخلاقیمان احترام و ارج گذاری به زحمات علمایمان است . همانگونه که در حوزه های علمیه قاطبه ی طلاب عزیز این گونه عمل می کنند . اختلاف علمی آنان را به خودشان واگذار کنیم و از وظیفه ی الهی خویش غافل نشویم .

و من الله التوفیق

حامد;133124 نوشت:
یاعلی از شما تاپیک زدن و از ما همراهی کردن

مگر نزدیم؟! وقتی بعضی دوستان تاب تحمل حتی نقل قول از عرفا را ندارند و آن را توهین تلقی می کنند!!! و شروع به توصیه های اخلاقی می کنند! و بعد هم با اینکه تأکید می شود که جواب اینگونه حاشیه ها داده نخواهد شد و فقط دنبال نقد و بحث علمی هستیم و با اینحال باز تاپیک قفل می شود،چه کنیم؟!

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13284

http://www.askdin.com/showthread.php?t=12964

چه تضمینی وجود دارد که بحث دیگری شروع شود و وقت و انرژی گذاشته شود و در بزنگاه مطالب مهم و کلیدی بحث قفل نشود؟!

سلیم;133149 نوشت:
اختلاف علمی آنان را به خودشان واگذار کنیم و از وظیفه ی الهی خویش غافل نشویم .

دوست عزیز سخن از اختلافات اساسی در عقایدی چون توحید است. اینها چیزی نیست که بگوییم به ما ربطی ندارد و به خودشان واگذار می کنیم!. بالاترین وظیفه الهی ما این است که تکلیف خود را با عقایدمان روشن کنیم. زحمات همه علما بجای خود محفوظ اما اشتباهات هیچکس را در حوزه عقاید نبابد به خاطر شخصیتش پوشاند و نقد نکرد. به عبارت بهتر باید نقد عالمان مخالف فلسفه و عرفان ـ اکثریت عالمان شیعه در طی قرون ـ را نیز توجه کرد و صرفا با اتهام نفهمی و قشری نگری خیال خود را راحت نکرد. عرض من کلی است. می دانم این تاپیک موضوعش این نیست.

موضوع قفل شده است