جمع بندی تقدير يا تقصير؟
تبهای اولیه
سلام و خداقوت!من امسال كنكور دادم و سال ها هم تلاش كرده بودم.اما رتبم اونقدرى كه ميخواستم خوب نشد.من خيلى ناراحت بودم اما همه ميگفتن ناشكرى نكن،حتما صلاحى بوده!اما من نميفهمم!چرا هر وقت شكستى ميخورم صلاح خدا مطرح ميشود؟!ايا اين تقدير من است يا تقصير من؟ايا ناراحت بودن و ناراضى بودن من از خودم و نه از خدا ناشكرى است؟
سلام و خداقوت!من امسال كنكور دادم و سال ها هم تلاش كرده بودم.اما رتبم اونقدرى كه ميخواستم خوب نشد.من خيلى ناراحت بودم اما همه ميگفتن ناشكرى نكن،حتما صلاحى بوده!اما من نميفهمم!چرا هر وقت شكستى ميخورم صلاح خدا مطرح ميشود؟!ايا اين تقدير من است يا تقصير من؟ايا ناراحت بودن و ناراضى بودن من از خودم و نه از خدا ناشكرى است؟
[=times new roman]باسمه تعالی
چیزهایی که در رابطه با کارهای اختیاری انسان است، دو جنبه دارد. جنبه ای الهی و جنبه ای انسانی. از حیث جنبه انسانی که مشخص است. انسان با تلاش خود و اختیارخود به دنبال انجام دادن آن است. از حیث الهی اش نیز همان کار مستند به اراده خداوند نیز هست و مورد قضای و قدر الهی واقع شده است اما به این صورت که خداوند متعال است که به انسان اراده و اختیار داده و اوست که به انسان قدرت و توان و درک داده تا نسبت به کاری اقدام نماید. اوست که به انسان لحظه به لحظه زندگی می بخشد تا بتواند به حیات خود ادامه داده و کاری را انجام دهد. قران کریم نیز به این دو مورد اشاره دارد و از یک سو می فرماید: «لیس للانسان الا ما سعی»(نجم، 39) و از سوی دیگر می فرماید: «و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین». (تکویر، 29)
اما کارهایی که انسان انجام میدهد تابع یک سری مقدمات است. برخی از این مقدمات مربوط به انسان است و برخی مربوط به شرایط و موانع خارجی. از سویی انسان باید نسبت به کاری که انجام میخواهد بدهد، اراده داشته باشد و از سوی دیگر، شرایطی که لازم است را فراهم و موانع تحقق انرا از بین ببرد. وقتی میخواهد در کنکور مثلا قبول شود باید به خوبی درس بخواند خوب برنامه ریزی کند، ازاستراحتش بگذرد، اما در کنار اینها، باید استعداد و حافظه خوبی نیز داشته باشد. او لازم است یا چند سال دبیرستان را به خوبی و با برنامه ریزی طولانی مدت درس بخواند یا حداقل در دو سال آخر برنامه فشرده و بسیار دقیقی داشته باشد. باید به استراحت خود به میزان لازم برسد و برنامه غذایی خوب و سالمی داشته باشد.
تمام اینها لازم است تا یک قبولی خوبی بوجود بیاید اما شرط کافی نیست. گاه موانعی خارجی پیش می آید که دست انسان نیست. مثلا فکر کنید دانش آموزی که استعداد و حافظه خوبی دارد و با یک برنامه ریزی سه چهار ساله به دنبال رتبه های بالای کنکور است. اما در صبح امتحان مشکلی برایش پیش می اید و مثلا به صورت ناگهانی سردردی می گیرد که قدرت فکر کردن و استفاده از بایگانی حافظه را از او می گیرد. این موارد دیگر در اختیارانسان نیست و انسان فکرش را نیز نمیتوانست بکند و قابل پیش بینی نیز نبوده است تا جلوی روی دادن انرا بگیرد. اما این موارد بسیار نادر است و زیاد اتفاق نمی افتد. در این موارد که عوامل غیر اختیاری است، راه حل دیگری وجود دارد. دعا و کارهای خیر که قضای الهی را عوض میکند. انسان با دعا و ذکر و صدقه میتواند جلوی حوادث ناگوار و غیر قابل پیش بینی را بگیرد. البته کاه کارهایی که انسان انجام می دهد، نتیجه ای خوب یا بد دارد. گاه انسان در اثر محبتی که به والدین خود میکند، تقدیرش عوض میشود و گاه بالعکس با سیلی به گوش مظلومی مشکلی برایش پیش می آید که قابل جلوگیری نیست.
بنابراین، انسان در وهله اول باید تلاش و سعی داشته باشد تا به چیزهایی که میخواهد برسد. چه امور معنوی و چه امور دنیایی. شرایط را مهیا و موانع را برطرف کند. از سوی دیگر برای اینکه موانع غیر اختیاری سر راه موفقیتش را نگیرد، باید از ظلم کردن و بدی به پدر و مادرش بپرهیزد و برای برطرف شدن برخی موانع غیر قابل پیش بینی اش، دعا کند. پس مشخص شد که عامل خیلی از ناکامی های ما خودمان هستیم و خداوند بخیلی نیست که وقتی ما تلاش میکنیم جلوی موفقیت ما را بگیرد. قران کریم می فرماید:وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرينَ.(ال عمران، 145)
[=times new roman]باسمه تعالی
چیزهایی که در رابطه با کارهای اختیاری انسان است، دو جنبه دارد. جنبه ای الهی و جنبه ای انسانی. از حیث جنبه انسانی که مشخص است. انسان با تلاش خود و اختیارخود به دنبال انجام دادن آن است. از حیث الهی اش نیز همان کار مستند به اراده خداوند نیز هست و مورد قضای و قدر الهی واقع شده است اما به این صورت که خداوند متعال است که به انسان اراده و اختیار داده و اوست که به انسان قدرت و توان و درک داده تا نسبت به کاری اقدام نماید. اوست که به انسان لحظه به لحظه زندگی می بخشد تا بتواند به حیات خود ادامه داده و کاری را انجام دهد. قران کریم نیز به این دو مورد اشاره دارد و از یک سو می فرماید: «لیس للانسان الا ما سعی»(نجم، 39) و از سوی دیگر می فرماید: «و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین». (تکویر، 29)
اما کارهایی که انسان انجام میدهد تابع یک سری مقدمات است. برخی از این مقدمات مربوط به انسان است و برخی مربوط به شرایط و موانع خارجی. از سویی انسان باید نسبت به کاری که انجام میخواهد بدهد، اراده داشته باشد و از سوی دیگر، شرایطی که لازم است را فراهم و موانع تحقق انرا از بین ببرد. وقتی میخواهد در کنکور مثلا قبول شود باید به خوبی درس بخواند خوب برنامه ریزی کند، ازاستراحتش بگذرد، اما در کنار اینها، باید استعداد و حافظه خوبی نیز داشته باشد. او لازم است یا چند سال دبیرستان را به خوبی و با برنامه ریزی طولانی مدت درس بخواند یا حداقل در دو سال آخر برنامه فشرده و بسیار دقیقی داشته باشد. باید به استراحت خود به میزان لازم برسد و برنامه غذایی خوب و سالمی داشته باشد.
تمام اینها لازم است تا یک قبولی خوبی بوجود بیاید اما شرط کافی نیست. گاه موانعی خارجی پیش می آید که دست انسان نیست. مثلا فکر کنید دانش آموزی که استعداد و حافظه خوبی دارد و با یک برنامه ریزی سه چهار ساله به دنبال رتبه های بالای کنکور است. اما در صبح امتحان مشکلی برایش پیش می اید و مثلا به صورت ناگهانی سردردی می گیرد که قدرت فکر کردن و استفاده از بایگانی حافظه را از او می گیرد. این موارد دیگر در اختیارانسان نیست و انسان فکرش را نیز نمیتوانست بکند و قابل پیش بینی نیز نبوده است تا جلوی روی دادن انرا بگیرد. اما این موارد بسیار نادر است و زیاد اتفاق نمی افتد. در این موارد که عوامل غیر اختیاری است، راه حل دیگری وجود دارد. دعا و کارهای خیر که قضای الهی را عوض میکند. انسان با دعا و ذکر و صدقه میتواند جلوی حوادث ناگوار و غیر قابل پیش بینی را بگیرد. البته کاه کارهایی که انسان انجام می دهد، نتیجه ای خوب یا بد دارد. گاه انسان در اثر محبتی که به والدین خود میکند، تقدیرش عوض میشود و گاه بالعکس با سیلی به گوش مظلومی مشکلی برایش پیش می آید که قابل جلوگیری نیست.
بنابراین، انسان در وهله اول باید تلاش و سعی داشته باشد تا به چیزهایی که میخواهد برسد. چه امور معنوی و چه امور دنیایی. شرایط را مهیا و موانع را برطرف کند. از سوی دیگر برای اینکه موانع غیر اختیاری سر راه موفقیتش را نگیرد، باید از ظلم کردن و بدی به پدر و مادرش بپرهیزد و برای برطرف شدن برخی موانع غیر قابل پیش بینی اش، دعا کند. پس مشخص شد که عامل خیلی از ناکامی های ما خودمان هستیم و خداوند بخیلی نیست که وقتی ما تلاش میکنیم جلوی موفقیت ما را بگیرد. قران کریم می فرماید:وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرينَ.(ال عمران، 145)
سلام و خداقوت!من امسال كنكور دادم و سال ها هم تلاش كرده بودم.اما رتبم اونقدرى كه ميخواستم خوب نشد.من خيلى ناراحت بودم اما همه ميگفتن ناشكرى نكن،حتما صلاحى بوده!اما من نميفهمم!چرا هر وقت شكستى ميخورم صلاح خدا مطرح ميشود؟!ايا اين تقدير من است يا تقصير من؟ايا ناراحت بودن و ناراضى بودن من از خودم و نه از خدا ناشكرى است؟
////////////////////////////////////////
بد نیست بدانیم گاهی شکستهای ما هم تقدیر ماست البته نه همه شکستها همیشه باید سعی خود را کرد اگر نشد راضی بود
اما اگر خود شما واقعا می دانید درس نخوانده بودید خوب این اشکال را خودتان بوجود آوردید یعنی اگر من بعد سستی و تنبلی را کنار بگذارید
خوب نتیجه حتما بهتر خواهد بود
تقدير چيست؟ آيا ما با وجود اين كه سرنوشتمان از مدت ها قبل معلوم است و مشخص شده است كه در هر زماني چه كار خواهيم كرد اختيار را خواهيم داشت؟ چرا خداوند مقدر مي كند كه بنده اش گناهكار باشد و به جهنم برود در حالي كه خود مي گويد بنده اش را دوست دارد؟ اصلا سرنوشت دست ماست يا خدا؟
تقدير دو معنا دارد:
1[=arial]- تقدير علمى:
يعنى «سنجش اندازه» مقصود از تقدير علمى خدا اين است كه: خدا مىداند كه هر چيزى در هر زمان و هر مكان به چه صورتى تحقق مىيابد. به بيان ديگر تقدير علمى خدا يعنى علم خدا به فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرايط پيدايش پديدهها و در پى آن رخ نمودن آنها.
اين تقدير علمى خدا با اختيار انسان هيچ منافاتى ندارد، چرا كه خداوند مىداند فلان شخص با اختيار و انتخاب خود چه افعال و اعمالى را انجام مىدهد. در واقع علم پيشين الهى هيچ منافاتى با اختيار انسان ندارد چرا كه فعل انسان با وصف اختيارى بودن متعلق علم خدا قرار مىگيرد و چنين علمى نه تنها منافى اختيار نيست بلكه آن را تأكيد مىكند.
براى آگاهى بيشتر در باب علم پيشين الهى و اختيار انسان ر.ك: علم پيشين الهى و اختيار انسان، محمد سعيدىمهر، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى.
[=arial]2- تقدير عينى:
يعنى «ايجاد به اندازه» چيزى را به اندازه ايجاد كردن، يا اندازه براى چيزى قرار دادن. تقدير عينى خداوند عبارت است از تدبير مخلوقات به گونهاى كه پديدهها و آثار خاصى بر آنها مترتب گردد و اين طبعاً به حسب قرب و بعد هر پديدهاى متفاوت خواهد بود چنان كه نسبت به جنس، نوع، شخص و حالات شخص نيز تفاوت خواهد داشت. مثلاً تقدير نوع انسان اين است كه از مبدء زمانى خاصى تا سرآمد معينى در كره زمين زندگى كند و تقدير هر فردى اين است كه در مقطع زمانى محدود واز پدر ومادر معينى به وجود بيايد و همچنين تقدير روزى و ساير شؤون زندگى و افعال اختياريش عبارت است از فراهم شدن شرايط خاص براى هر يك از آنها. در واقع تقدير عينى خداوند؛ يعنى، خداوند هر مخلوقى را با حدود و قيود و اندازه، شرايط، خصوصيات و توانشهاى مخصوصى به وجود مىآورد، (فرقان، 2 - قمر، 49 - يس، 38 - مؤمنون، 18 - اعلى، 3).
اين تقدير نيز با اختيار انسان منافات ندارد چرا كه اختيار، اعمال اختيارى و مقدمات افعال اختيارى ما همچون هر پديده ديگرى از مجراى خاص و كادر مشخص و دائره مختص به خود تحقق مىيابد و اين همان تقدير عينى خداوند است. مثلاً سخن گفتن انسان كه يك عمل اختيارى است بايد از مجرا يا مجارى خاص خود تحقق يابد، ازاينرو خداوند با اعطاى شُش، حنجره، تارهاى صوتى، زبان، دندان و لب و... اين مجارى را براى تحقق سخن گفتن كه يك عمل اختيارى مىباشد مقدور فرموده است. همچنين مقدمات افعال اختيارى را نيز خداوند با شرايط خاصى مقدر فرموده مثلاً غذاخوردن كه خدا جهازات آن را فراهم كرده و موادى آفريده تا در آن مواد تصرف شود بايد دست و پاى باشد تا انسان بتواند در آنها تصرف كند، اگر اعضا و جوارح نبود تا تصرف در مواد خارجى انجام دهد، خوردن - كه يك فعل اختيارى است - تحقق نمىيافت.
به هر حال امورى را كه خداوند به تقدير عينى مقدر فرموده همه جبرى هستند و جاى اعمال اختيار و توهم اختيار انسان در آن نيست، اعضا و جوارح ما جبراً به ما داده شده است، قدرت اختيار، تفكر و انتخاب براى ما جبرى است، مقدمات اختيار و موادى كه اعمال اختيارى روى آن انجام مىگيرد جبرى است. خداوند متعال با تقدير عينى خود كادرى را براى زندگى هر فرد مشخص مىكند كه فعاليت اختيارى - كه خود نيز جبراً به ما داده شده است - در درون آن انجام مىگيرد. ما در درون اين كادر مختار هستيم كه هر چه مىخواهيم بكنيم ولى بيرون از اين كادر از اختيار ما خارج است.
به بيان ديگر اصل اختيار، مقدمات افعال اختيارى و موادى كه افعال اختيارى روى آن انجام مىگيرد همه براساس تقدير عينى خداوند - كه براساس اقتضائات عالم هستى و جهان مخلوق بوده است - جبرى هستند، ولى اين كه ما چگونه از اختيار خود استفاده كنيم و آن مقدمات را به كار گيريم و از مواد چه بسازيم، همه در اختيار ما بوده و هست و خواهد بود.
قبل از پرداختن به قضا الهى و نسبت آن با اختيار ذكر اين نكته لازم است كه: تقدير به معناى تقدير عينى در حقيقت بازگشتش به ايجاد علل ناقصه است؛ يعنى، مقدماتى كه پيدايش يك پديده بر آنها متوقف است و به نحوى در تعيين حد و اندازه آن شىء مؤثر مىباشد كه آن را تقدير آن شىء مىگويند. اما علت تامه شيئى اگر چه مستند به خداست ولى طبق اين اصطلاح تقدير ناميده نمىشود بلكه »قضاء« است كه به زودى از آن سخن خواهيم گفت.
براساس اين تحليل، تقدير عينى قابل تغيير است چون وقتى مقدمات يك شىء فراهم مىشود - اگر مقدمات بعيد باشد - هنوز بايد چند واسطه ديگر تحقق يابد تا به خود آن پديده برسد ودر اين ميان ممكن است موانعى پديد آيد و جلوى تحقق آن شىء را بگيرد.
با توجه به اين نكته معناى بسيارى از رواياتى كه در باب تغيير تقدير است روشن مىشود. از برخى روايات استفاده مىشود كه پارهاى از كنشهاى انسان تقديرات را تغيير مىدهد؛ مثلاً صدقه دادن موجب دفع بلاء مقدر مىگردد و يا صله رحم عمر را طولانى مىكند. در اين موارد تقدير عينى اولى آن بود كه براساس شرايط مخصوص بلائى نازل شود يا مثلاً با تصادف يا امراض جسمانى فردى در سن خاصى فوت كند. اما مانعى مانند صدقه و صله رحم جلوى تحقق بلا و فوت را گرفته و موجب تغيير آن شده است.
من همیشه تلاش خودمو میکنم ولی هیچ وقت به نتیجه ی کارم مطمئن نیستم چون میدونم تا خدا نخواد اون نتیجه حاصل نمیشه، حتی دیگه دست و دلم به نذر و دعا نمیره چون حتی میدونم باوجود دعا باز اگه به صلاحم نباشه خدا کارمو یه جوری میپیچونه.
نمیدونم تا چه حد کارم درسته...
سلام! از همه تون متشكرم كه راهنمايى ام كرديد.به نظر مياد كه نهايتا هم نمى فهميم كه اين تقدير ماست يا تقصير ما.اما اگه ايمان داشته باشيم كه راهمون در جهت رضاى خداست،ديگه نبايد نتيجه گرا باشيم بايد با عشق راهمون رو بريم و هميشه يادمون باشه كه صلاح ما رو فقط خدا ميدونه،بايد راضى باشيم به رضاش.اگه يه جايى شكست خورديم فقط ازش درس بگيريم.سرزنش كردن خودمون فقط موجب ناراحتى هاى روحى و درجا زدن ميشه. من يك مشاور درسى داشتم كه فوق العاده انسان مومنى بود كه إيمانش از جنس عشق بود.واقعا به آرامشش غبطه ميخورم. انشالله كه يك روز برسه كه خدا مهم ترين فاكتور زندگى همه باشه.
تقدیر یا تقصیر
سوال: سلام و خداقوت!من امسال كنكور دادم و سال ها هم تلاش كرده بودم.اما رتبم اونقدرى كه ميخواستم خوب نشد.من خيلى ناراحت بودم اما همه ميگفتن ناشكرى نكن،حتما صلاحى بوده!اما من نميفهمم!چرا هر وقت شكستى ميخورم صلاح خدا مطرح ميشود؟!ايا اين تقدير من است يا تقصير من؟ايا ناراحت بودن و ناراضى بودن من از خودم و نه از خدا ناشكرى است؟
پاسخ:
چیزهایی که در رابطه با کارهای اختیاری انسان است، دو جنبه دارد. جنبه ای الهی و جنبه ای انسانی. از حیث جنبه انسانی که مشخص است. انسان با تلاش خود و اختیارخود به دنبال انجام دادن آن است. از حیث الهی اش نیز همان کار مستند به اراده خداوند نیز هست و مورد قضای و قدر الهی واقع شده است اما به این صورت که خداوند متعال است که به انسان اراده و اختیار داده و اوست که به انسان قدرت و توان و درک داده تا نسبت به کاری اقدام نماید. اوست که به انسان لحظه به لحظه زندگی می بخشد تا بتواند به حیات خود ادامه داده و کاری را انجام دهد. قران کریم نیز به این دو مورد اشاره دارد و از یک سو می فرماید: «لیس للانسان الا ما سعی»[1]
و از سوی دیگر می فرماید: «و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین»[2]
اما کارهایی که انسان انجام میدهد تابع یک سری مقدمات است. برخی از این مقدمات مربوط به انسان است و برخی مربوط به شرایط و موانع خارجی. از سویی انسان باید نسبت به کاری که انجام میخواهد بدهد، اراده داشته باشد و از سوی دیگر، شرایطی که لازم است را فراهم و موانع تحقق انرا از بین ببرد. وقتی میخواهد در کنکور مثلا قبول شود باید به خوبی درس بخواند خوب برنامه ریزی کند، ازاستراحتش بگذرد، اما در کنار اینها، باید استعداد و حافظه خوبی نیز داشته باشد. او لازم است یا چند سال دبیرستان را به خوبی و با برنامه ریزی طولانی مدت درس بخواند یا حداقل در دو سال آخر برنامه فشرده و بسیار دقیقی داشته باشد. باید به استراحت خود به میزان لازم برسد و برنامه غذایی خوب و سالمی داشته باشد.
تمام اینها لازم است تا یک قبولی خوبی بوجود بیاید اما شرط کافی نیست. گاه موانعی خارجی پیش می آید که دست انسان نیست. مثلا فکر کنید دانش آموزی که استعداد و حافظه خوبی دارد و با یک برنامه ریزی سه چهار ساله به دنبال رتبه های بالای کنکور است. اما در صبح امتحان مشکلی برایش پیش می اید و مثلا به صورت ناگهانی سردردی می گیرد که قدرت فکر کردن و استفاده از بایگانی حافظه را از او می گیرد. این موارد دیگر در اختیارانسان نیست و انسان فکرش را نیز نمیتوانست بکند و قابل پیش بینی نیز نبوده است تا جلوی روی دادن انرا بگیرد. اما این موارد بسیار نادر است و زیاد اتفاق نمی افتد. در این موارد که عوامل غیر اختیاری است، راه حل دیگری وجود دارد. دعا و کارهای خیر که قضای الهی را عوض میکند. انسان با دعا و ذکر و صدقه میتواند جلوی حوادث ناگوار و غیر قابل پیش بینی را بگیرد. البته کاه کارهایی که انسان انجام می دهد، نتیجه ای خوب یا بد دارد. گاه انسان در اثر محبتی که به والدین خود میکند، تقدیرش عوض میشود و گاه بالعکس با سیلی به گوش مظلومی مشکلی برایش پیش می آید که قابل جلوگیری نیست.
بنابراین، انسان در وهله اول باید تلاش و سعی داشته باشد تا به چیزهایی که میخواهد برسد. چه امور معنوی و چه امور دنیایی. شرایط را مهیا و موانع را برطرف کند. از سوی دیگر برای اینکه موانع غیر اختیاری سر راه موفقیتش را نگیرد، باید از ظلم کردن و بدی به پدر و مادرش بپرهیزد و برای برطرف شدن برخی موانع غیر قابل پیش بینی اش، دعا کند. پس مشخص شد که عامل خیلی از ناکامی های ما خودمان هستیم و خداوند بخیلی نیست که وقتی ما تلاش میکنیم جلوی موفقیت ما را بگیرد. قران کریم می فرماید:
[/HR][1] . سوره نجم، ایه 39
[2] . سوره تکویر، ایه 29
[3] . سوره ال عمران، ایه 145