نمازی بهتر بخوانیم! ( تجارب اسک دینی ها در خواندن نماز )

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نمازی بهتر بخوانیم! ( تجارب اسک دینی ها در خواندن نماز )

[="DarkGreen"]سلام . من خیلی سعی کردم و می کنم که نمازم با کیفیت باشه . الان به ذهنم رسید که تجارب دوستان در نماز خوندنشون را جمع کنم تا بتونم نماز بهتری بخونم . البته این برای همه اعضا خوبه و امیدوارم که همه استفاده ببرند . :Gol:[/]

مسواک، عطر، کوتاه کردن ناخن و گذاردن محاسن

در مقدّمات نماز، از چیزهایی که جزء آداب و بسیار پُر اجر و پُر ارج است؛ مسواک کردن است. روایت­های عجیبی در تشویق به مسواک زدن داریم. از جمله این که پیامبر اکرم صلّی‌‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم می‌فرمایند: «اگر نبود که نگران بودم برای امّتم مشقّت ­شود؛ مسواک زدن را بر آنان واجب می­کردم.

[1]» مسواک این قدر مهم است. آیا غیر از این است که در نماز می‌خواهیم با خدا حرف بزنیم؟ وقتی مثلاً سیر خورده­ای و دهانت بو می­دهد؛ شرم می‌کنی با رفیقت حرف بزنی. تو می­خواهی به نماز بایستی و با خدا حرف بزنی؛ آیات قرآن و کلام خدا می­خواهد از دهانت عبور کند. همین بوی ظاهری را بگیرید؛ همین بوی ته مانده­ی غذا که در دهان انسان می‌ماند و فضای دهان را بدبو می‌سازد یا در اثر چیز بویناکی که شخص می‌خورد دهانش بویناک می‌شود. در چنین وضعی اگر بخواهیم با یک بنده­ی ضعیف صحبت کنیم؛ می‌گوییم خوب نیست؛ دهانم بو می­دهد. بروم مسواک بزنم؛ دهانم تمیز شود و بویش برود؛ بعد با او حرف بزنم. در نماز می­خواهی با خدا حرف بزنی. لذا در روایت داریم؛ مجرای کلام خدا را پاک و تطهیر کنید.
[2]بنا به روایت، همین مسواک زدن ساده، ثواب نماز را هفتاد برابر می‌کند.

[3]پس وقتی وضو می­گیری، مسواک هم بزن. لازم نیست هر نوبت از خمیر دندان هم استفاده کنی. با آبِ خالی دهانت را مسواک کن. این یکی از ادب‌ها است. دهان ظاهر را مسواک کردیم؛ امّا پناه می­بریم به خدا، بوی بد ظاهری کجا و بوی تعفّن باطنیِ گناه کجا؟ بوی عَفِنی که از غیبت، تهمت، زخم زبان زدن، فحّاشی کردن، سخن لغو گفتن، اغوا و وسوسه کردن و ... ایجاد می‌شود؛ خدا می­داند آن چه تعفّنی دارد! چه مسواکی است که باید آن تعفّن را از دهان انسان پاک کند؟ آن باطن مسواک زدن است. البتّه همین مسواک ظاهر هم خیلی مهم است. از آداب دیگر مقدّمات نماز، عطر استعمال کردن است. بنا به روایات، عطر زدن، ثواب دو رکعت نماز را معادل هفتاد رکعت می­کند.

[4]ما خیلی مُفت ثواب نماز­ها را از دست می­دهیم! خوب است انسان یک شیشه‌ی کوچک عطر در جیب یا در جانمازش داشته باشد و قبل از نماز کمی عطر بزند تا دو رکعت نماز که می‌خواند؛ ثواب هفتاد رکعت نماز برایش نوشته شود. همین عطر ظاهری آثار فراوانی دارد. بوی عطر، فضا را برای حضور ملائکه مساعد می­کند؛ لذا کسانی که اهل اِحضارات‌اند؛ با عود و عطر و امثال آن، محیط را آماده می‌کنند تا ملائکه بیایند. این همین عطر ظاهری است. عطرهایی در لایه‌های عمیق‌تر وجود انسان است؛ روحیّات معطّر، خلقیّات معطّر، اندیشه­های معطّر و ...، عطر در همه‌ی لایه‌های وجود انسان وجود دارد. همان‌طور که گفتم، وجود انسان اقلاّ‌ً هفت لایه است ودر هر یک از این لایه‌ها، برای هر یک از احکام، چه فرائض و چه نوافل، می­توانید مصداق پیدا کنید. ولی اگر همین ظاهر را بگیرید؛ سر از باطن در‌می­آورید. یک بار راجع به حضور قلب و رسیدن به باطن نماز اشاره کردم و گفتم همین نماز اوّل وقت خواندن را بگیرید؛ ببینید سر از کجا در‌می­آورید. این را که می­گویم؛ از پیش خود نمی‌گویم. روایت داریم.ادب دیگر این­است که انسان ناخن­هایش را بگیرد تا وقتی می­خواهد نماز بخواند؛ ناخن­هایش بلند نباشد. کوتاه بودن ناخن هم صورت ظاهرش و هم صورت باطنش مورد نظر است. صورت باطن آن یعنی روحیه‌اش مثل درّنده­ها نباشد که با چنگال­هایشان موجودات را می­درند. ناخن را کوتاه کن، یعنی خوی درندگی را از وجودت بیرون کن. ادب دیگر این­است که وقتی مردبه نماز می‌ایستد؛ محاسن داشته باشد. حدوداً سی و دو، سه سال قبل، سال اوّل انقلاب بود. به اقتضای ضرورت­های انقلاب، بنده جایی کار می‌کردم که کارمندان قدیمی و پرسنل قدیمی قبل انقلاب آن سازمان هم آنجا بودند. شخصی از همان قدیمی­ها بود که با ما همکاری می­کرد. فرد خوبی بود؛ انسان پاک و سالم و نمازخوانی هم بود. ولی صبح­ها که سرکار می­آمد؛ صورتش را حسابی برق می­انداخت. خیلی با هم صمیمی شدیم. به نحوی که آن حالت که ما نیروهای انقلابیم و آنها اشخاص قبل از انقلابند، بین من و او از بین رفته بود. یک بار با ­حالتی خیلی صمیمی، به من گفت: آخر این ریش چیست که تو می‌گذاری؟ من را ببین؛ من ریشم را می­زنم. ببین صورتم چقدر قشنگ و نرم است و... . خیلی صادقانه و با صفا اینها را به من گفت. من حال و هوای او را می­شناختم. حال و هوای فرهنگ قبل از انقلاب بود. شروع نکردم به استدلال علمی کردن یا آیه و روایت خواندن که زدن صورت با تیغ چه مضرّاتی دارد و خلاف شرع است و نباید ریش را تراشید. اصلاً وارد این بحث­ها نشدم. با همان حال و هوای جوانی، چون هم خودم بیست و پنج سالم بود؛ هم او شاید سی و یکی دو سالش بود. با همان افقِ فرهنگ قبل از انقلاب، شروع به صحبت با او کردم. گفتم: سؤالی دارم؛ پاسخش را به من راست بگو. گفت: سؤالت را بگو. گفتم: اگر شما دختر خانمی را ببینی و از او خیلی خوشت بیاید و دلت بخواهد یک جوری در دلش جا کنی و توجّه او را به خودت جلب کنی و کاری کنی که دوستت بدارد؛ اگر خبردار شوی آن دختر خانم آقایی را دوست دارد که مثلاً کت و شلوار سُرمه­ای تنش باشد؛ بالاغیرتاً فردا نمی­روی خیّاطی بدهی یک دست کت و شلوار سُرمه­ای برایت بدوزند که تنت کنی؟ گفت: آری. گفتم: هیچ سؤال می­کنی که رنگ سُرمه­ای چرا بهتر از رنگ قهوه‌ای است؟ چه خاصیّتی دارد که انسان کت و شلوار سُرمه­ای بپوشد؟ قطعاً نه. چون اینها برایت مهم نیست. مهم برایت این است که دل آن دختر خانم متوجّه تو شود. تو هم می­دانی که این خانم کسی را دوست دارد که کت و شلوار سُرمه­ای تنش باشد؛ لذا از فردا کت و شلوار سُرمه­ای می­پوشی. گفت: درست می­گویی. آن سال‌ها در آرایش موی سر آقایان، سبک قیصری مد بود. گفتم: اگر خبردار شوی آن دختر خانم آقایی را دوست دارد که موی سرش را مدل قیصری آرایش می­کند. گفتم: بالاغیرتاً همین امروز بعد‌از‌ظهر نمی­روی آرایشگاه، بگویی موی سرم را مدل قیصری بزن؟ گفت: چرا. گفتم: اصلاً هیچ می­پرسی چه خاصیتی دارد انسان مویش را مدل قیصری بزند؟ اگر مدل دیگری بزند؛ چه عیب و مشکلی دارد؟ گفت: نه. گفتم: علّتش معلوم است. فقط برایت مهم است در دل او جا کنی. گفت: درست می‌گویی. گفتم: راستش را به تو بگویم؛ من هم عاشق کسی شده‌ام که مرد­ها را ریشو دوست دارد؛ من هم می­خواهم در دل او راه پیدا کنم. گفت: اِ، عَجب! گفتم: بله، او خدا است. گفت: از کجا می‌دانی او مردهای ریشو را بیشتر دوست دارد؟ گفتم: دلیلش این است که همه‌ی کسانی که او خیلی دوستشان دارد؛ ریش داشته‌اند. یقین دارم پیغمبر اکرم صلّی‌‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم ریشش را نمی‌تراشید؛ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام ریشش را نمی­تراشید؛ امام حسن و امام حسین علیهما‌السّلام ریششان را نمی­تراشیدند. خدا اینها را خیلی دوست دارد. چون من هم می­خواهم در دل خدا جا کنم؛ من هم خودم را به شکل آنها در آورده‌ام. اصلاً هم برایم مهم نیست که ریش بگذاری چه خاصیّتی دارد؛ بتراشی چه خاصیّتی دارد و کدام یک زیبا­تر است؟ اصلاً اینها برای من مهم نیست. مهم این است که در دل او راه پیدا کنم. بعد داستانی را هم تعریف کردم که آن را در کتاب حجاب هم نوشته‌ام. روایت است در زمان حضرت موسی علیه‌السّلام، فرعون دلقکی داشت که او را می­خنداند. دلقک برای این­که فرعون را بخنداند؛ مثل حضرت موسی علیه‌السّلام لباس چوپانی بر تن می­کرد؛ چوبی هم شبیه به عصای موسی علیه‌السّلام به دست می­گرفت و جلوی فرعون ادای موسی را در‌می­آورد و فرعون هم قاه‌قاه می‌خندید. او که اَدا در‌می­آورد؛ حضرت موسی خیلی اذیّت می­شد. به امر خدا قرار شد بنی‌اسرائیل مصر را ترک کنند. در مسیرشان به رود خروشان نیل رسیدند. از آن سو هم فرعون با لشکریانش راه افتاده بود که آنها را بگیرد و نابود کند. به امر خدا، حضرت موسی علیه‌السّلام عصایش را به رود نیل زد؛ رود نیل شکافته شد و کف رود نیل زمین خشک شد. بنی اسرائیل از رود نیل عبور کردند و به آن طرفِ رود رسیدند. فرعون و لشکریانش هم به رود رسیدند. آنها هم به دنبال حضرت موسی علیه‌السّلام و همراهانش راه افتادند. تا وسط­ رود نیل هم که آمدند زمین خشک بود. به وسط­ که رسیدند، خدا به آب امر کرد که دوباره به هم وصل شود. همه­ی لشکریان فرعون و خود فرعون غرق شدند. در این ماجرا، از جمع فرعونیان فقط یک نفر غرق نشد و زنده ماند و او همان دلقک بود. حضرت موسی علیه‌السّلام به خدا عرض کرد: خدایا این دلقک که بیش از همه مرا اذیّت کرد! او اَدای مرا در می­آورد و مرا مسخره می­کرد و همه به من قاه‌قاه می­خندیدند! چرا همه از بین رفتند و او نجات پیدا کرد؟ پاسخ آمد که موسی! من تو را دوست می­دارم. این دلقک خود را به شکل تو که محبوب منی در می­آورد. من دلم نیامد او را که خودش را به شکل تو در می­آورد؛ غرق کنم

[5]. بعد به آن همکارم گفتم: ما که نمی­توانیم مثل پیغمبر و امیرالمؤمنین باشیم؛ مثل ائمّه­ی معصومین باشیم؛ امّا اقلاً ما هم می­توانیم مثل آن دلقک، قیافه­ی ظاهری‌مان را شبیه آنها کنیم. شاید اینجا هم این طرفند یک کاری صورت داد. گفتم: من آن دلقک فرعونم که قیافه­ی موسی را به خود گرفته‌ام و ریش گذاشته‌ام. من که نمی­توانم شبیه به امیرالمؤمنین شوم؛ امّا می­توانم قیافه­ی ظاهری­ام را کمی شبیه به آن حضرت کنم. شاید به سبب این شباهت ظاهری، رحمت الهی شامل حال من هم شد. بحث در مورد محاسن گذاشتن خیلی مفصّل است. من نمی­دانم در طول دوران فقاهت، هیچ فقیه و مرجعی به حِلّیَّت تراشیدن ریش فتوا داده باشد. به لحاظ‌های مختلف برای این کار حرمت قائل‌اند. هم به خاطر خودِ عملِ تراشیدن ریش و هم این­که تشبّه به کفّار است. سنّتِ تراشیدنِ ریش، سنّت کفّار بوده که متأسّفانه این­قدر بین ما رایج شده است. روایت است که از حکومت ایران چند نفر پیک به مدینه آمدند که خدمت رسول الله صلّی‌‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّمبرسند. حضرت از دور دیدند اینها طبق سنّت زرتشتی‌ها، صورت­ها را تراشیده‌اند و سبیل­های بلندی دارند. حضرت به آنها وقت ملاقات ندادند. فرمودند فردا یا مثلاً چند روز دیگر، به شما وقت می­دهم. بعد از چند روز به خدمت حضرت آمدند و پیامشان را رساندند. بعد پرسیدند: آخر چرا ما را همان روز اوّل نپذیرفتید؟ فرمودند: به این خاطر که قیافه‌ی شما، قیافه‌ی کفّار بود؛ صورت­ها تراشیده و سبیل­ها بلند. من مخصوصاً شما را کمی نگه داشتم تا ریش­هایتان بلند شود؛ آن­وقت قبولتان کنم.

[6]ما اگر بخواهیم پیغمبر ما را هم قبول کند؛ بهتر نیست محاسن داشته باشیم؟ نکند پذیرفتن ما هم به خاطر همین ظاهرمان به تأخیر بیفتد. گرچه دلم نمی­خواهد کسی از دوستان به خاطر ذکر این نکته برنجد؛ ولینباید حقّ مطلب را هم نگفته گذاشت. نهایت محبّت و صمیمیت است که انسان خیرخواهانه نکته­ای را به برادرش توجّه دهد. کما این­که برای خانم­ها هم در بحث حجاب، همین ماجرا را در کتاب حجاب نوشته‌ام که آنها هم نگاه کنند؛ خدا زن چادری را بیشتر دوست دارد. این که مقنعه و مانتو و ...، حجاب اسلامی است، یا نیست؛ من اصلاً کاری به این حرف­ها ندارم. آیا دلت می‌خواهد خدا دوستت داشته باشد؟ آیا دلت می­خواهد در دل خدا جا کنی؟ خدا زن چادری را بیشتر می­پسندد. چطور تو وقتی از یک خواستگار خوشت می­آید و می­خواهی او هم تو را بپسندد؛ شبیه سلیقه­ی خواستگارت لباس می­پوشی. یا فردا که ازدواج کردی، برای این که شوهرت تو را دوست بدارد؛ به رنگی که شوهرت بیشتر دوست دارد لباس می­پوشی؛ به مدلی که شوهرت بیشتر دوست دارد لباس می­پوشی و کار بسیار خوبی هم است؛ بابت این کار به تو ثواب هم می­دهند. پس چرا آن­گونه که خدا دوست می­دارد، جامه بر تن نمی‌کنی؟ حجاب اختیار نمی‌کنی؟ چادر اختیار نمی‌کنی؟ بعد هم همان داستان دلقک ... . حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها که خدا دوستش دارد و حَبیبه­ی خدا است؛ چادر داشت یا نداشت؟ من اصلاً کاری به این ندارم که چادر خاصیت دارد یا ندارد. پس چرا تو خودت را مانند آن دلقک، شبیه به حضرت زهرا نمی­کنی تا به اصطلاح، در دل خدا راه پیدا کنی؟ اینها نکته­های جنبی­ بود که در رابطه با بحث آماده شدن برای رفتن به سمت نماز عرض کردم.رجب اسم یکی از نهرهای بهشت است و ماه رجب ماه ریزش رگبار باران رحمت الهی است. امیدواریم خداوند به برکت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام ، به برکت ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و با ماء ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، روح و جان و جسم و فکر و قلب و سرّ و خفیّ و اَخفای همه‌ی ما را تطهیر بفرماید؛ إن­شاءالله
..................................................
1. کلینی، کافی، ج 3. ص 22.2. متّقی هندی، کنز العمّال، ج 1، ص 603 و مجلسی، بحار، ج 73، ص 130.3. مجلسی، بحار، ج 73، ص 129.4. مجلسی، بحار، ج 81، ص 330.5. نعمت الله جزایری، انوار النعمانیّه، ج 3، ص 310.6. محدّث نوری، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 406. منبع: مقدّمه‌ای بر مبحث «نماز» از کتاب «مصباح الهدیٰ»، استاد مهدی طیّب

سلام

ببخشید یه سوال دارم: (که به موضوع همین تاپیک هم مربوط میشه)

امام صادق (ع ) :من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه

اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمی کند.

[=arial]( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .23 محجة البیضاء، ص 339 )

آیا این حدیث به این معناست که خدا در پذیرفتن نمازها سختگیری میکنه؟

ممنون

[="DarkGreen"]اول باید از آقا امید عزیز ، تشکر کنم . خیلی زحمت کشیدید و این همه تایپ کردید . ممنونم

تندیس;384067 نوشت:
امام صادق (ع ) :من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه

اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمی کند.

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .23 محجة البیضاء، ص 339 )

من هم شنیده ام . اما آیا خدا نماز من و شما را قبول میکنه ؟ آیا در نمازی که من و شما می خونیم ، فقط خدا را میبینیم و برای او نماز می خونیم ؟ ما وقتی که شروع می کنیم به نماز خوندن ، اولش یاد گمشده هامون میافتیم و خلاصه هر کاری دیگه که بگی . تو نماز ما همه کاری می کنیم ، جز نماز خوندن .

اگر تونستیم نمازی مانند حضرت علی (ع) بخونیم ، که در آسمانها پرواز می کردند ، شاید این سخنی که فرمودید ، درست باشه . :Gol:[/]

تولد دوباره;384112 نوشت:

من هم شنیده ام . اما آیا خدا نماز من و شما را قبول میکنه ؟ آیا در نمازی که من و شما می خونیم ، فقط خدا را میبینیم و برای او نماز می خونیم ؟ ما وقتی که شروع می کنیم به نماز خوندن ، اولش یاد گمشده هامون میافتیم و خلاصه هر کاری دیگه که بگی . تو نماز ما همه کاری می کنیم ، جز نماز خوندن .

اگر تونستیم نمازی مانند حضرت علی (ع) بخونیم ، که در آسمانها پرواز می کردند ، شاید این سخنی که فرمودید ، درست باشه . :Gol:

سلام

حدیث که درست هست،ولی باید شرایطش رو فهمید و به کار برد.

شما آیا کسی رو میشناسید که مثلا سر نماز تیر از بدنش بیرون بکشند و متوجه نشه؟
امثال ما که ممکنه متوجه وجود یه مورچه روی دست یا پامون بشیم، چطوری میتونیم یه نمازی مثل نماز حضرت علی علیه السلام بخونیم؟!

شاید بعضیا باشند که با خوندن این حدیث،امید به قبولی همه اعمال و دعاهاشون رو از دست بدهند.
مثلا من بگم خب مسلما نمازی که من میخونم رو خدا قبول نمیکنه، چون طبق حدیث احتمال پذیرفته شدنش خیلی خیلی کمه!
یا بگم دعا نمیکنم چون دعاهامم مستجاب نمیشه!
یه جورایی ناامیدی رو پیش بگیریم و بگیم خدا واقعا سختگیره!

[="DarkGreen"]آقا امید عزیز یه چیزی نوشته بودند که من دوست دارم یه چند خطی در موردش بگم .

راستش من وقتی گناه می کنم ، مثلا یه دروغ میگم ، بعدش میرم برای اقامه نماز ، بوی بدی به مشامم می خوره که احساس می کنم خدا را اذیت می کنه . برای همین زیاد عطر میزنم اما اون بوی بد از بین نمیره . اما آخرش نمازم را می خونم . یه روز متوجه شدم که این بود بد از ظاهرم نیست . از محیطی که توی اون نماز می خونم نیست . با یکم تفکر و به لطف خدا فهمیدم که بوی بد گناهیه که قبل خوندن نماز مرتکب شدم و میگم قربون خدا بشم که من و با این چیزا میکشه سمت خودش .

یه دفعه هم توی ماه رمضان بود ، روزه بودم و کلاس تنیس روی میز هم ثبت نام کرده بودم . قبل اینکه برم کلاس یه غیبت کوچولو پشت سر یه کسی کردم و در صورتی که معده درد شدیدی به خاطر روزه گرفته بودم ، راه افتادم که برم کلاس تنیس . توی راه یه دفعه احساس سیری کردم . دیگه معده درد نداشتم . فکر کردم فهمیدم که غیبته کار خودش را کرده . آخه هر کسی که عیبت می کنه مثل اینه که گوشت برادر مرده خودش را میخوره .[/]

[="DarkGreen"]

تندیس;384136 نوشت:
شاید بعضیا باشند که با خوندن این حدیث،امید به قبولی همه اعمال و دعاهاشون رو از دست بدهند.
یه جورایی ناامیدی رو پیش بگیریم و بگیم خدا واقعا سختگیره!

راستش و بخوای ناامیدی گناهه . و اگر ناامید نباشی حتما می تونی چنین نمازی بخونی . سعی کن که تمرکز داشته باشی . فکرت را از مشغله رها کن . من خودم الان خیلی راحت می تونم حداقل یک رکعت از نمازم را فقط برای خدا و به یاد خدا بخونم . توکل کن که توکل بهترین راه است .[/]

تندیس;384067 نوشت:
سلام

ببخشید یه سوال دارم: (که به موضوع همین تاپیک هم مربوط میشه)

امام صادق (ع ) :من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه

اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمی کند.

[=arial]( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .23 محجة البیضاء، ص 339 )

آیا این حدیث به این معناست که خدا در پذیرفتن نمازها سختگیری میکنه؟

ممنون

با درود و سلام خدمت سرکار گرامی تندیس

این روایت در اکثر کتب روائی معتبر مانند کافی وجود دارد

يك نماز مقبول‏

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً لَمْ يُعَذِّبْهُ وَ مَنْ قَبِلَ مِنْهُ حَسَنَةً لَمْ يُعَذِّبْه‏

الكافي ج‏3 266 باب فضل الصلاة ..... ص : 264

بسند حسن كالصحيح از آن حضرت صلوات اللَّه عليه منقولست كه هر كه حق سبحانه و تعالى يك نماز او را قبول كند او را عذاب نمى‏كند و كسى كه يك حسنه او را قبول كند او را عذاب نمى‏كند و در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه عليه منقول است كه اگر شخصى يك نماز تمام به جا آورد حق سبحانه و تعالى همه نمازهاى او را قبول مى‏كند هر چند باقى ناتمام باشد و اگر يك نماز تمام نكرده باشد و همه را فاسد كرده باشد حق سبحانه و تعالى هيچ عبادت او را قبول نمى‏كند و حساب نمى‏كند و در حساب در نمى‏ آورد نه فرايض او را و نه نوافل او را زيرا كه نافله را بعد از فريضه قبول مى‏ كنند بلكه نوافل از جهت اتمام فرايض مقرر شده است و هر گاه فرايض را ادا نكرده باشد نافله چگونه مقبول شود؟! .
__________
لوامع صاحبقراني، ج‏3، ص: 104

اما با توجه به تمام تفاصیلی که حضرت علامه در لوامع ذکر کردند به نظر میرسد عذاب نشدن بخاطر یک نماز بشرطها و شروطها اینکه آن یک نماز انسان را به کمال نزدیک کند چه اینکه اگر بپذیریم فردی مثلا یک نماز مقبول داشته باشد بقیه نمازهایش حتی ناقص باشند قبول میشود معارض با آیه شریفه ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون است بنا بر این بر مبنای صاحب دیگر جناب علامه در کتاب روضه المتقین منظور نمازیست که با حضور قلب باشد و انصراف نمازهای دیگر هم به حضور قلب شود
حضرت علامه در کتاب روضه المتقین چنین میفرمایند

[=&quot]
«و قال الصادق عليه السلام: من قبل الله منه صلاة واحدة لم‏ يعذبه‏ إلخ» أي أبدا و يحصل القبول بما ذكر من اقترانها بالإخلاص و الحضور من أولها إلى آخرها بحيث لا يخطر بباله شي‏ء كما روي عنه صلوات الله عليه من صلى ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله ذنب


روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه ، ج‏2، ص: 50


خلاصه این روایت یعنی اینکه آن نمازی نجات بخش است که مقارن با حضور قلب و اخلاص در عمل باشد و زمانی که به نماز ایستاد هیچ چیزی جز معبود در ذهنش خطور نکند همچنانکه در حدیث دیگری است که فرمود کسی که دو رکعت نماز بخواند و بفهمد که چه می گوید نمازش در حالی تمام می شود که بین او و خدایش هیچ گناهی باقی نخواهد ماند

موفق باشید

تندیس;384136 نوشت:
شاید بعضیا باشند که با خوندن این حدیث،امید به قبولی همه اعمال و دعاهاشون رو از دست بدهند.
مثلا من بگم خب مسلما نمازی که من میخونم رو خدا قبول نمیکنه، چون طبق حدیث احتمال پذیرفته شدنش خیلی خیلی کمه!
یا بگم دعا نمیکنم چون دعاهامم مستجاب نمیشه!
یه جورایی ناامیدی رو پیش بگیریم و بگیم خدا واقعا سختگیره!

خداوند متعال از مادر به انسان مهربانتر است

باید در این مقوله به مفاهیم آیاتی همچون رحمته وسعت کل شی و یا عباراتی مشابه دقت شود

بعلاوه اینکه خداوند متعال در جای جای قرآن کریم نوید قبولی عبادات و ضایع نشدن اجر نیکوکاران داده است

تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پرورى داند
:ok::ok::ok:

[="DarkGreen"]ای داد بیداد .

منی که بندگی بلد نباشم به چه کار آیم ؟ *** اگر چه خواجه خود سروری بلد باشد .

کمک کنید که بندگی بیاموزم *** که خواجه را ز خود نرنجانم[/]

رحیق مختوم;384170 نوشت:
روي عنه صلوات الله عليه من صلى ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله ذنب

حدیث جالبیه و در اصول کافی هست باب فضل الصّلاة،
هرچند سندش ضعیفه به خاطر سلَمة بن الخطّاب.

رعایت این موارد که ریشه دینی دارد می تواند در نماز برای حضور قلب مؤثر باشد :

1- توجه به اینکه در این حالت با چه کسی ارتباط برقرار کرده و سخن می گوییم.
2- توسل به یکی از ائمه قبل از تکبیره الاحرام نماز
3- خواندن تسبیحات حضرت زهرا (س)
4- سجده بر تربت پاک حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام)


[="Navy"][/]

Omid.;384062 نوشت:
وقتی مثلاً سیر خورده­ای و دهانت بو می­دهد؛ شرم می‌کنی با رفیقت حرف بزنی. تو می­خواهی به نماز بایستی و با خدا حرف بزنی؛

بوی سیر رفیق را اذیت می کند ولی خدا را اذیت نمی کند. آیا لازم است که ما هر حدیثی را تفسیر و توجیه کنیم؟ نمیشه فقط حدیث استحباب مسواک را بگوییم و تفسیر و توجیهش نکنیم؟

Omid.;384062 نوشت:
لذا کسانی که اهل اِحضارات‌اند؛ با عود و عطر و امثال آن، محیط را آماده می‌کنند تا ملائکه بیایند

از کجا می دانید آنها که اهل احضارات احضار می کنند ملائکه هستند و نه اجنه ای که خود را به جای ملائکه جا می زنند؟

Hadi99g;384225 نوشت:
حدیث جالبیه و در اصول کافی هست باب فضل الصّلاة،
هرچند سندش ضعیفه به خاطر سلَمة بن الخطّاب.

برادر بزرگوارم جناب هادی سلام و درود بر شما

برادر بزرگوار کجای این روایتی که شما آورده ایی به اصل بحث ما ربطی داشت ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! [SPOILER](چون حضرتعالی طلبه اید و هم مبحث ما با این ادبیات با شما حرف میزنم )[/SPOILER]

اگر دقت لازم را بفرمائید این فقره ایی که حضرتعالی تقطیعا بیان فرمودید بعنوان شاهد مثال روایت اصلی بیان شد

بنده از شما دوستان فاضل انتظار دارم اولا بحث های سندی و دلالی روایات را هر جایی مطرح نفرمائید که بخواهید ضعفی برای آن بتراشید

الان خواننده وقتی پست شما را میخواند نسبت به اصل موضوع منکدر میشود بنا بر این یا ویرایش فرمائید یا از این به بعد دقت فرمائید
ثانیا در مسائل عرفانی و اخلاقی و آداب حسنه اگر چه روایات هم ضعیف باشند و لیکن عمل به آنها مشکلی ایجاد نخواهد کرد چه اینکه ما سلمنا
احتمال یک درصدی هم بدهیم که شاید در ضبط روایت در طول قرون و اعصار و امصار شاید اسم راویان جابجا شده باشد و هزاران احتمال دیگر شاید روایت صحیح باشد باز عمل به آن روایت اخلاقی رجحان عقلی دارد چون عمل به تمام حسنات رجحان عقلی دارند

صدور انقلاب;384288 نوشت:
بوی سیر رفیق را اذیت می کند ولی خدا را اذیت نمی کند. آیا لازم است که ما هر حدیثی را تفسیر و توجیه کنیم؟ نمیشه فقط حدیث استحباب مسواک را بگوییم و تفسیر و توجیهش نکنیم؟

[=microsoft sans serif]حضرت امام خمینی در شرح چهل حدیث بسیار زیبا وروشن در رابطه با فضیلت مسواک زدن مطالبی را بیان فرموده اند ایشان در صفحه 508 شرح چهل حدیث می گویند:

بدان كه مسواك نمودن، يكى از آداب مستحبه شرعيه است مطلقا، و در مواقع خاصه مؤكّد است، مثل قبل از وضو و نماز، و در وقت قرائت قرآن، و وقت سحر، و وقت برخاستن از خواب. و در اخبار شريفه سفارش بليغ و تأكيد تامّ درباره آن شده است، و از براى آن خواص و آثار بسيار ذكر شده است، و ما به ذكر بعضى از آن اين اوراق را متبرك مى‏كنيم.

كافى بإسناده عن أبي عبد اللّه، عليه السّلام، قال: في السّواك اثنتا عشرة خصلة: هو من السّنّة، و مطهرة للفم، و مجلاة للبصر، و يرضى الرّبّ، و يذهب بالبلغم، و يزيد في الحفظ، و يبيّض الأسنان، و يضاعف الحسنات، و يذهب بالحفر، و يشدّ اللّثة، و يشهّى الطّعام، و يفرح به الملائكة.

فروع کافی ج6 ص 495

فرمود: «در مسواك دوازده خصلت است: از سنت رسول خداست، (چنانچه در اخبار كثيره است كه مسواك از سنن پيغمبران است) و پاكيزه كننده دهان است، و روشنى چشم را زياد كند، و خداى تعالى را راضى مى‏كند، و بلغم را مى‏برد، و حافظه را زياد مى‏كند، و دندانها را سفيد مى‏نمايد، و حسنات را مضاعف مى‏كند، و بثورات و جوشهايى كه در پى دندان است زائل مى‏كند، و لثه‏ها را محكم مى‏كند، و اشتهاى به طعام [را] زياد مى‏كند، و ملائكه را خشنود و فرحناك مى‏كند.»

پس، انسان با قطع نظر از جهات غيبيه باطنيه، كه اعظم آنها رضايت حق است، براى حفظ صحت و تنظيف نيز باشد، خوب است به آن مواظبت كند و به اين سنت مستمره انبيا قيام كند. و در حديث است كه رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، فرمود: «اين قدر جبرئيل به من سفارش مسواك نمود كه من بر دندانهاى خود ترسيدم.» و فرمود: «اگر بواسطه مشقّت نبود، من بر امت خود واجب مى‏كردم مسواك را قبل از وضو و هر نمازى.» و جناب رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، آب وضو و مسواك خود را [زير] بالين سر مبارك مى‏گذاشتند در شبها، و سر ظرف آب وضو را با چيزى مى‏پوشاندند، و وقتى از خواب ناز بيدار مى‏شدند، مسواك مى‏كردند و وضو مى‏گرفتند و چهار ركعت نماز مى‏خواندند و مى‏خوابيدند، و پس از آن بيدار مى‏شدند و مسواك مى‏كردند وضو مى‏گرفتند و نماز مى‏خواندند. جناب صادق، عليه السلام، پس از ذكر اين حديث فرمود: «شما نيز تأسّى نيكو كنيد به رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله.»

[=microsoft sans serif]البته مثالهایی که بعضا حتی گاهی علما در صحبت هایشان دارند برای بیان اهمیت موضوع وتقریب ذهن می باشد گاهی برای فهم مطلب لازم است مطلب همراه با نمودهای عینی وواقعی در زندگی ما مطرح شود تا فهمش برای ما راحت تر باشد. این که در واقع ارتباط با دیگران ورعایت ادب حکم می کند که آراسته وبا دهان خوشبو در برابر آنها حاظر شویم ودر روایات نیز به ما توصیه شده است امریست واضح اما بعضا ما در برابر مخلوق چنین جسارتی را نمی کنیم که با بوی بد دهان در محضرش باشیم ولی چنین جسارتی را ممکن است بارها به خود داده باشیم به گونه ای که بدون زدن مسواک موقع نماز در برابر خداوند حاظر شده باشیم.

سلام

تولد دوباره;384112 نوشت:
آیا خدا نماز من و شما را قبول میکنه ؟ آیا در نمازی که من و شما می خونیم ، فقط خدا را میبینیم و برای او نماز می خونیم ؟ ما وقتی که شروع می کنیم به نماز خوندن ، اولش یاد گمشده هامون میافتیم و خلاصه هر کاری دیگه که بگی . تو نماز ما همه کاری می کنیم ، جز نماز خوندن .

اینکه شما توجه خوبی دارید به نماز مهم هست اما این نا امیدی یا شک و تردید گناه کمی نیست.با قبول شدن یک نماز از خدا چیزی کم نمیشه-نعوذبالله-و خداوند متعال همیشه دوست داره که بنده هاش فکر نکنند او خیلی سخت گیر هست و یا خیلی جدی.خداوند خیلی رئوف و مهربان هست.ما حرکت کنیم او این قدر خوب هست که قبول میکنه.
حالا در مورد تجربیات نماز:اون چیزی که من فهمیدم اگه ما بیشتر ذکر بگیم همین که به یاد خدا هستیم نمازمون به طور خودکار زیبا میشه و عرفانی خواهد شد و از هر طرف به موارد خوب و مجالس اهل بیت و شهدا پامون باز میشه و هر طور سعادتی رو پیدا میکنیم.یا احساس پشیمونی در نماز خیلی موثر هست.توجه به معانی هم همین طور.
وحرف آخر:شهید صیاد شیرازی میگه که من هر چی دارم از نماز دارم. یه شهید چوپان هست بهش میگن چمران ثانی.ایشون اینقدر با خدا حرف زد که خدا علم نظامی رو به اون الهام کرد.
ممنون از توجهتون
یاعلی:Gol:

[="DarkGreen"]

گل نرگس313;384342 نوشت:
اینکه شما توجه خوبی دارید به نماز مهم هست اما این نا امیدی یا شک و تردید گناه کمی نیست.با قبول شدن یک نماز از خدا چیزی کم نمیشه-نعوذبالله-و خداوند متعال همیشه دوست داره که بنده هاش فکر نکنند او خیلی سخت گیر هست و یا خیلی جدی.خداوند خیلی رئوف و مهربان هست.ما حرکت کنیم او این قدر خوب هست که قبول میکنه.

ممنون از توجهتون . اما من به خاطر اینکه امیدوارم نمازی بهتر بخونم ، این تاپیک را ایجاد کردم .

دوستای عزیز ، عبارات قرآنی نماز را با آهنگ بخونی ، مشکل داره ؟ من با آهنگ می خونم و احساس می کنم که خدا دوست داره این جور نماز خوندن را . تو قنوت نمازم هم اول یه صلوات میفرستم ، بعدش دعای سلامتی آقا را می خونم و بعدش یه صلوات دیگه میفرستم و میرم رکوع . خلاصه اینکه نمازم و سعی می کنم اینقدر قشنگ بخونم که خودم کیف کنم و در نتیجه فکر می کنم که خدا هم راضی باشه . البته خیلی مونده تا نمازی بخونم که دل خودم رضا بشه . :Gol:[/]

تولد دوباره;384358 نوشت:
دوستای عزیز ، عبارات قرآنی نماز را با آهنگ بخونی ، مشکل داره ؟ من با آهنگ می خونم و احساس می کنم که خدا دوست داره این جور نماز خوندن را . تو قنوت نمازم هم اول یه صلوات میفرستم ، بعدش دعای سلامتی آقا را می خونم و بعدش یه صلوات دیگه میفرستم و میرم رکوع .

درود بر شما.اتفاقا روش من هم همین هست.خیلی تاثیر داره همین که رابطه با حجت خدا قطع نکنیم.اینکه ما اول و آخر دعاهایمان صلوات بفرستیم اجابت اون دعا قطعی تر میشه.اگه توجه کرده باشید رهبری هم نماز رو با لحن و آهنگ بخصوصی میخونند.به نظر من این کار تا زمانی که شان نماز و ذکر حفظ بشه اشکالی نداره.اجرکم عندالله
یاعلی:Gol:

یکی از دعاهایی که توصیه شده و مستحب است توی قنوت خوانده بشود دعای سلامتی ولی نعمتمان حضرت حجت ابن الحسن (عج) است .سعی کنیم هنگام قنوت ( و در کل هنگام دعا خواندن ) به قول معروف صلوات پرانتز دعا هامون باشه یعنی قبل و بعد دعا و قنوت صلوات بفرستیم که خودش مؤثر در استجابت دعاست .با توجه به اینکه خود صلوات جزء دعاهای مستجاب شده است .
یکی از جاهایی که شیطان سراغ آن می آید به هنگام نماز است بنابر این اگر چیزی های گمشده توی نماز یادمان می آید یکی از دلایلش شیطان است و به توصیه بزرگان در این موقع
به محض التفات و توجه بهترین کار برگرداندن توجهمان به نماز است و اینکه به قول یکی از اساتید باید از خواندن این نمازهای دست و پا شکسته هم نا امید نشویم و در عین حال هر روز سعی کنیم حضور قلب بیشتری در نماز پیدا کنیم .

یکی از دعاهایی که توصیه شده و مستحب است توی قنوت خوانده بشود دعای سلامتی ولی نعمتمان حجت ابن الحسن (عج) است. سعی کنیم هنگام قنوت ( و در کل هنگام دعا خواندن ) به قول معروف صلوات پرانتز دعا هامون باشه یعنی قبل و بعد دعا و قنوت صلوات بفرستیم که خودش مؤثر در استجابت دعاست .با توجه به اینکه خود صلوات جزء دعاهای مستجاب شده است .
یکی از جاهایی که شیطان سراغ ما می آید به هنگام نماز است بنابر این اگر چیزی های گمشده توی نماز یادمان می آید یکی از دلایلش شیطان است و به توصیه بزرگان در این موقع به محض التفات و توجه بهترین کار
برگرداندن توجهمان به نماز است و اینکه به قول یکی از اساتید باید از خواندن این نمازهای دست و پا شکسته هم نا امید نشویم و در عین حال هر روز سعی کنیم حضور قلب بیشتری در نماز پیدا کنیم .

[="DarkGreen"]سلام . بچه ها سعی کنید که عبارات قرآنی توی نمازتون را آیه به آیه بخونید . مثلا خیلی تند و پشت سر هم نخونید :" الحمد لله الرب العالمین الرحمن الرحیم و .... " . این جوری بخونید :" الحمد لله الرب العالمین - الرحمن الرحیم - .... " . من وقتی اینجوری می خونم ، احساس می کنم که خدا من و سر نماز نگه میداره و میگه بمون . برای همین نمام طولانی میشه . :Gol:[/]

تولد دوباره;384854 نوشت:
سلام . بچه ها سعی کنید که عبارات قرآنی توی نمازتون را آیه به آیه بخونید . مثلا خیلی تند و پشت سر هم نخونید :" الحمد لله الرب العالمین الرحمن الرحیم و .... " . این جوری بخونید :" الحمد لله الرب العالمین - الرحمن الرحیم - .... " . من وقتی اینجوری می خونم ، احساس می کنم که خدا من و سر نماز نگه میداره و میگه بمون . برای همین نمام طولانی میشه . :Gol:


بلی. این رو من هم تجربه کردم، هرچه با تأنّی بیشتری خونده بشه حضور قلب بیشتری خواهد داشت،

در کتاب عروة الوثقی هم فرموده که مستحب است با تأنّی و شمرده شمرده بخونه تا جایی که اگه کسی گوش کنه بتونه حروف قرائت نمازگزار رو بشمره.

سلام

کتاب اسرار الصلاة
از آیت الله جوادی آملی

کتاب بسیار جالبی هست که به نظرم خوندنش خیلی تاثیر گزاره در حضور قلب!!!
حکمت های رکوع ،سجود و... رو گفتن
یه سری آداب نماز و...

اگه خدا بخواد بعضی مطالبشو اینجا مینویسم.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

تندیس;384136 نوشت:
شاید بعضیا باشند که با خوندن این حدیث،امید به قبولی همه اعمال و دعاهاشون رو از دست بدهند.
مثلا من بگم خب مسلما نمازی که من میخونم رو خدا قبول نمیکنه، چون طبق حدیث احتمال پذیرفته شدنش خیلی خیلی کمه!
یا بگم دعا نمیکنم چون دعاهامم مستجاب نمیشه!
یه جورایی ناامیدی رو پیش بگیریم و بگیم خدا واقعا سختگیره!

سلام
چرا این حدیث رو حمل بر رحمت بی کران خداوند نکنیم؟
چرا از این حدیث اینطور برداشت نکنیم که خدای مهربان فقط می خواهد همهی ما ها رو به بهشت ببرد؟
اگر انسان عشق و علاقهی خداوند رو نسبت به خودش می دونست بند بند استخوانش از هم جدا می شد!
به عقیده بزرگان پله اول حضور قلب و ارتباط واقعی با خداوند ظاهر عبادت است.
در درجه اول باید ظاهر نمازمون رو درست کنیم (احکام نماز رو رعایت کنیم) و بعد سعی در پیدا کردن حضور قلب داشته باشیم.
و باید به این اطمینان قلبی برسیم که با درست کردن ظاهر نماز خود خداوند کمکمون می کنه که باطن نمازمون هم درست بشه انشاءالله.
البته ناگفته نمونه که اعمال ما در طی روز رابطه مستقیمی با عباداتمون داره!
یعنی زمانی می تونیم به حضور قلب واقعی برسیم که اولاً در ترک محرمات و انجام ندادن گناه موفق بشیم و ثانیاً لحظه های عمرمون با یاد خدا سپری بشه.
پس کسی که در طی روز انواع گناهان رو مرتکب شده نباید انتظار داشته باشه نمازش همراه با حضور قلب و ارتباط مستقیم با خالق اقامه بشه.

یه نکته ی دیگه ای هم که اگه بهش توجه کنیم باعث میشه نمازمون حالت روحانی و عاشقانه ای بگیره اینه که " وقتی داریم نماز میخونیم ، فکر کنیم این نمازی که میخونیم آخرین نماز عمرمون هست اونوقت چقدر سعی میکنیم اونو به بهترین نحو ادا کنیم "

[="DarkGreen"]سپاس . عزیزان من وقتی نماز می خونم ، خانه کعبه را جلوم تصور می کنم و تصور می کنم که برای صاحب خانه نماز می خونم و ستایشش می کنم . این جوری کمتر حواسم پرت میشه این ور و اون ور .[/]

چگونه یک نماز خوب بخوانیم!

نمازمان را که درست کنیم خودبه خود بقیه کارهایمان درست می شود.

"نماز خوب" صرفا نمازی نیست که انسان در آن اشک بریزد و مستقیما با خدا و اولیای خدا حرف بزند و جواب بگیرد و خیلی خوش آب و رنگ باشد؛ نخیر! نماز خوب صرفا و در مرحله اول اینطور نیست.

به پیامبر(ص) گفتند این جوانی که پشت سر شما نماز میخواند، هزار نوع کار دیگر هم می کند! نصیحتش کنید که عیب های دیگرش نیز اصلاح شود؛ حضرت فرمودند: گفتید نماز میخواند؟ گفتند:بله! فرمودند: پس کاری نداشته باشید،همان نماز عیب های دیگرش را هم اصلاح می کند ( نماز خوب خواندن خیر و برکت زیادی دارد برای انسان)

مؤمن در زندگی مریض می شود، گرفتار می شود، امتحان می شود و ... اما اگر می بینید در زندگیتان غیر طبیعی دچار گرفتاری شدید و هرکار می کنید کارهایتان رو به راه نمی شود و مشکلاتتان زیاد است و خیلی اذیتتان می کند،اول بروید و نمازتان را بررسی کنید و ببینید نمازتان را خوب می خوانید؟! و ایرادی به آن وارد نیست؟

اگر می بینید خطا کاری ها شما را از گردونه خارج می کند و ارتباطتان را با خدا کم می کند اول اول اول بیایید و از "خودتان" بیرسید: "مگر من بد نماز می خوانم؟؟؟؟

قبل از هرچیز به نمازتان برسید

مشکلات روحی، عصبی مزاج بودن، افسردگی و ناراحتی و همه مشکلاتی که برایتان پیش آمد، اولیا سراغ نمازتان بروید و به نمازتان برسید و آن را درست کنید....

امام صادق(ع) فرمودند: یکی از بهترین تعقیبات بعد از نماز این است که انسان "فکــــــــــــــــــــر" کند؛ ثواب فکر از ذکر خیلی بیشتر است. همچنین می فرمایند: مومن با فکر کردن میتواند به محبت خدا برسد و مراحل بعدی را طی کند..

در واقع تعقیبات نماز فکر کردن است ؛ همیشه بعد از نماز بنشینیم و چند دقیقه ای فکر کنیم.(ابوذز اکثر عبادتش فکر کردن بود).یعنی کمی در باب نماز، و اینکه نمازمان را "رونـــــــــــــــق" بدهیم فکر کنیم و با یکدیگر صحبت و هم فکری کنیم.

(در این صحبت ها نمی خواهیم یکدیگر را نسبت به نماز خواندن متقاعد کنیم و اینکه چرا باید نماز بخوانیم؛ بلکه میخواهیم راجع به "رونق" نمازمان و اینکه چطور خوب نماز بخوانیم فکر کنیم،مشورت کنیم و صحبت کنیم .

چگونه اطرافیانمان را متقاعد به نماز خواندن کنیم ؟

کافیست خود نماز خوان را نشان بدهی، اگر لذتی که از نماز خواندن می بری را نشان بدهی همین کافیست تا اطرافیانت به سمت نماز کشیده شوند.

هرچه بی نماز در دنیاست، تقصیر نماز خوان هاست. خب مثلا شمایی که نماز خواندی چه اثری رویت گذاشته؟ نماز کجای وجودت را آباد کرده تا دیگران جذب بشوند؟ بی نمازها خوشحالند که حداقل به خودشان سختی نماز خواندن رو نمیدهند و تو داری الکی خودت را به سختی می اندازی و هیچ اثری هم برایت ندارد."خودِ نمازخوانت را که نشان بدی همه اهل عالم نمازخوان میشوند. شیوه ی تبلیغ انبیا و اولیای الهی اینطور بود که چند نفر را پیدا می کردند ،با اینها صحبت کرده و تربیتشان می کردند، آن وقت با تجلی اخلاق و رفتار آنها خیلی ها به سمت دین جذب می شدند.
قاعده طلایی: تا خوب ها خوبتر نشوند، بدها خوب نمی شوند

پس برای اینکه همه نمازخوان بشوند، باید نماز خوانها نمازشان را بهتر بخوانند. وقتی نماز خوان ها بهره کافی و وافی را از نماز خواندنشان ببرند، آن وقت بی نمازها هم به سمت نماز جذب می شوند و این خودش بهترین راه تبلیغ است.

آن زمان می بینی می آیند به تو می گویند :تو چرا همیشه شادی و حسرت زده نمیشوی؟!، تو چرا آنقدر بزرگواری، انقدر خوبی و.... تو با آرامش لبخند می زنی و می گویی:فکر کنم برای نماز است؛ تا پنج ساعت می آییم گرفته و ناراحت بشویم، یهو صدای الله اکبر نماز حالم را روبراه روبراه می کند.(بهترین تبلیغ برای ناز خوان کردن دیگران همین است.)

Omid.;385324 نوشت:
قاعده طلایی: تا خوب ها خوبتر نشوند، بدها خوب نمی شوند

این درست . اما چطور میشه خوب را خوبتر کرد ؟

برای اینکار یه راهکارهایی هست . اگر اون راهکار ها را می دونید ، میشه بگید ؟

تولد دوباره;384138 نوشت:
قبل اینکه برم کلاس یه غیبت کوچولو پشت سر یه کسی کردم و در صورتی که معده درد شدیدی به خاطر روزه گرفته بودم ، راه افتادم که برم کلاس تنیس . توی راه یه دفعه احساس سیری کردم . دیگه معده درد نداشتم . فکر کردم فهمیدم که غیبته کار خودش را کرده . آخه هر کسی که عیبت می کنه مثل اینه که گوشت برادر مرده خودش را میخوره .

الله اکبر!

این یه توصیه (شرح حدیث)از رهبری در همین مورد است ان شا الله مفید باشه

سلام
توصیه می کنند که در نماز دید انسان به این صورت باشد که باری تعالی ما را می بیند، نه اینکه ما می خواهیم با او ارتباط بگیریم. یعنی دید از بالا به پایین باشد نه از پایین به بالا. این دیدبیشتر باعث خضوع می شود و منیت را از بین می برد.
یک چیز دیگر هم اینکه اتلاف وقت نداشته باشیم در دیگر کارهامون. همان نظم در امور.

سلام علیکم
برادر عزیزم ؛ بنده کوچکتر از آن هستم تا با نوشتن مطالبی چند قرب شما به حضرت علی اعلی را بیشتر کنم
اما مطلبی که باید توجه کرد و بنده توجه شما را به آن جلب میکنم دقت و توجه در ظاهر نماز هست.
برای اینکه بتوانید به عمق قضیه ره پیدا کنید باید آداب ظاهری آن را رعایت کنید .
آداب ظاهری کدام است ؟ با کدام اعمال ظاهری میشود به باطن نماز رفت ؟
نمونه هایی عرض میکنم . خودتان بگردید و پیدا کنید :
عطر زدن
عبا انداختن
دعاهای وضو را با توجه خواندن
قرائت صحیح داشتن
....
شما در مرحله ی اول باید ظاهر را رعایت کنید و بعد این توفیقات را عمیق تر کنید .
مرحله ی بعدی توجه به معنی اذکاریــــست که در نماز میخوانید .
این مرحله هم بسیار خوب و مبارک هست .
اما مرحله ی بعدی چیست ؟
این است که خود را به محضر پروردگار ببینید . بعنوان مثال عرض میکنم :
خود را در مقابل خداوند عز و جل می بینید و میفرمایید مالک یوم الدین
بنظر بنده وقتی به این مرحله رسیدید کم کم اشک های شما در نماز جاری می شود ان شاء الله .
و البته در هر کدوم از این مراحل که قرار داشتید برای ما هم دعا بکنید حتما :Nishkhand:

[=microsoft sans serif]پست جمعبندی
==========================
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]سوال:[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
چه چیزهایی را در نماز رعایت کنیم تا نمازمان بهتر وبه قبولی نزدیک تر باشد؟
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]پاسخ:[=microsoft sans serif]

شريعت مقدّس اسلام، براى هر چه بهتر برگزار شدن اين واجب الهى، دستورات گوناگونى داده است.هرقدر كيفيّت بجا آوردن نماز بهتر باشد و آداب ظاهرى و باطنى آن بيشتر رعايت شود، نتايج بهترى به‏دست خواهد آمد.آداب نماز را به‏ طور كلّى مى‏ توان در چهار عنوان آداب روحى و قلبى، مقدّمات، مقارنات و تعقيبات خلاصه کرد..
یکی از اموری که تحت عنوان آداب روحی نماز مطرح می شود این است که شخص نمازگزار از نظر روحی آمادگی لازم را برای اقامه ی نماز داشته باشد به این شکل که خود را بنده ی ضعیف وسراپا تقصیر در برابر عظمت الهی ببیندوبه این میزان از درک برسد که خداوند با آن عظمت به این بنده ی ناچیز اجازه ی حضور در برابر خود را داده است .توجه به این امر باعث ایجاد نشاط ولذت خاصی در نماز می شود.وهمین امر نیز اگر ادامه پیدا کند انسان را به حالت خشوع وخضوع وطمانینه در نماز می رساند که این امور نیز از آداب روحی ومعنوی نماز است. یکی دیگر از حالاتی که می شود در این قسمت بیان کرد مساله ی محافظت است بدین معنا که انسان دائم در نماز توجه اش به خداوند باشد ونمازخود رااز تصرفات شیطانی محافظت نماید.هرچند بار که انسان فکرش به امور دیگر ختم شد لازم است که مجددا به توجه کردن به خداوند برگردد ودر این مسیر نا امید نشود.محافظت بر نماز اگر ادامه پیدا کند انسان موفق به حضور قلب مداوم می شود.

اما بعضی از امور از مقدمات نماز هستند ولازم است انسان به این امور ظاهری نیز توجه کند چرا که توجه کردن به همین امور ظاهری ،انسان ر ا از درک باطن نیز برخوردار خواهد کرد.مقدمات نماز اموری هستند که قبل از ورود در نماز باید انجام گیرند.مسواک زدن، عطرزدن، کوتاه کردن ناخن و گذاردن محاسن از جمله مواردمستحبی است که جزء آداب نماز می باشد وبسیارمورد سفارش قرار گرفته است.علاوه بر این بهتر است انسان برای نماز بهترین مکانها را انتخاب کند.مسجد به عنوان بهترین مکان نمازگزار معرفی می شود.توجه کردن به زمان نماز ومقید بودن به این امر که نماز را در وقت فضیلت بجا آوریم نیز می تواند یکی دیگر از اموری باشد که توجه به ان ما را در درک بیشتر نماز کمک خواهد نمود.

بخش دیگری از امور مربوط به مقارنات است یعنی اموری که همزمان با خواندن نماز انجام می گیرد اذان واقامه،تكبير (گفتن اللَّهُ اكبر) بدین معنا که شايسته است در ابتداى نماز هفت تكبير گفته شود كه يكى از آنها به نيّت تكبيرة الاحرام باشد. به اين تكبيرها، «تكبيرات افتتاحيّه» مى‏گويند.علاوه بر این لازم است الفاظ و عبارات حمد و سوره وهمه ی واژه هایی را که در نماز مى‏گويیم صحيح و نيكو ادا كنیم .

اخرین مرحله مرحله ی تعقیبات است.عشق و ارادت به خداوند و نيز ادب بندگى ايجاب مى ‏كند كه انسان، با سلام نماز به ديدار خود با خداوند پايان ندهد، بلكه مقدارى به ذكر و دعا و نمازهاى مستحبّى بپردازد.
عباداتى را كه انسان با چنين نيّتى بعد ازنمازهاى واجب انجام مى‏ دهد، تعقيبات نمازمی گويند. تكبيرهاى سه‏ گانه پس از سلام،تسبيحات صدّيقه طاهره عليها السلام،که عبارت است از گفتن سى و چهار مرتبه «اللَّهُ اكْبَرُ» و سى و سه مرتبه «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و سى و سه مرتبه «سُبْحانَ ‏اللَّه»و سجده شكر، از جمله تعقیبات مورد سفارش می باشند.

موضوع قفل شده است