جمع بندی همه چیز درباره علم ابجد

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
همه چیز درباره علم ابجد

[="DarkGreen"]سلام .
ببخشید نمی دونستم این سوال را کجا مطرح کنم . می خواستم بدونم علم ابجد چیست ؟ آیا این علم وصل است به قرآن ؟ منظورم اینه که هر مطلبی توی قرآن هست را اثبات می کنه ؟ یا اینکه هر مطلبی بیرون و درون قرآن با این علم قابل اثبات است ؟ چطور میشه از این علم استفاده کرد ؟ در کل اگر علم است ، چرا در اختیار همه نیست ؟
ممنونم
[/]

با نام الله



کارشناس بحث: جناب استاد

تولد دوباره;383596 نوشت:
سلام .
ببخشید نمی دونستم این سوال را کجا مطرح کنم . می خواستم بدونم علم ابجد چیست ؟ آیا این علم وصل است به قرآن ؟ منظورم اینه که هر مطلبی توی قرآن هست را اثبات می کنه ؟ یا اینکه هر مطلبی بیرون و درون قرآن با این علم قابل اثبات است ؟ چطور میشه از این علم استفاده کرد ؟ در کل اگر علم است ، چرا در اختیار همه نیست ؟
ممنونم

سلام علیکم
احتمالا مقصود شما علم جفر می باشد،علم جفر از علومی است که منسوب به أئمه اطهار علیهم السلام می باشد،به عنوان مثال جعفر مرتضی حسینی در کتاب زندگی سیاسی هشتمین امام می نویسد:
«آنگاه برای اعلام عدم رضایت خویش به قبول ولیعهدی ونافرجام بودن آن بصراحت چنین بیان می دارد: «جفر وجامعه خلاف آن را حکایت می کنند. .» یعنی برخلاف ظاهر امر که حاکی از دستیابی من به حق امامت و خلافت می باشد، من هرگز آن را دریافت نخواهم کرد.

افزون براین، امام می خواهد که با ذکر این حقیقت به رکن دوم از ارکان امامت امامان راستین اهلبیت نیز اشاره کند که عبارت است ازآگاهی به امور غیبی وعلوم ذاتی که خداوند تنها ایشان را بدین جهت بردیگران امتیاز بخشیده است. جفر وجامعه دو جلد از کتابهایی است که رسول اکرم (ص) بر امیر المومنین علی (ع) املا فرموده و ایشان نیز آنها را به خط خود نوشته است، امامان برخی از این کتابها را به برخی از شیعیان پر ارج خویش نشان داده و در موارد متعددی در احکام بدانها استناد جسته اند.»

بيان اجمالي معناي جفر
جفر يعني «پوست قوچ وحشي» كه تمام كتب انبياي سابق و كتبي كه با املاي رسول خدا(ص) و دست خطّ شريف علي بن ابي طالب(ع) نوشته شده است، در اين پوست نگه‌داري مي‌شود و در حقيقت واژة جفر در فارسي به «انبان» و در آذري به «تغارچه» ترجمه مي‌شود و اينكه شنيده مي‌شود، علي(ع) از علم جفر مطّلع بوده؛ يعني اينكه اين علي(ع) و اولاد معصوم علي(ع) هستند كه از محتواي كتب موجود در آن انبان (جفر) مطّلع هستند و به تفصيل در اين خصوص توضيح خواهيم داد.
تاكنون دوازده جلد كتاب تحت عنوان جفر در دسترس عموم قرار گرفته كه غالباً داراي جداولي بسيار پيچيده هستند. هر يك از اين دوازده كتاب به عنوان جفر تلقّي شده است، ولي مطمئنّاً هيچ ربطي به جفر علي(ع) ندارند. هر چند پاره‌اي از جداول مي‌تواند در بين كتب موجود در جفر باشد، امّا اين كتاب‌ها مطمئنّاً جفر نيستند و قطعاً اطّلاع از پاره‌اي از رموز آن جداول اطّلاع از جفر تلقّي نمي‌شود و اكنون جفر در محضر آقا امام عصر(عج) است.
البتّه دو علم، به نام «علم حروف» و «علم اعداد» وجود دارد و كساني كه از آن علوم اطّلاع داشته‌اند تا حدّي مي‌توانستند از طريق آن علم، اطّلاعات ساده‌اي را از هر كس كه مي‌خواستند كشف كنند ولي آن علم، علم جفر نيست.

جايگاه جفر نزد اهل بيت(ع)
امام صادق(ع) فرمودند: «در خانة ما مجموعه‌اي وجود دارد كه با وجود آن، ما اهل بيت به احدي از انسان‌ها احتياج نداريم. اين مردم جهان هستند كه به شدّت به ما اهل بيت، به خاطر آن مجموعه نياز جدّي دارند و در بين آن مجموعه كتابي است با املاي شخص رسول خدا(ص) و دست خطّ شريف علي(ع) كه شامل صحيفه‌اي است كه تمام حلال و حرام در آن بيان گرديده است. مسائل را طوري روشن كرده است كه شما اصحاب وارد منزل ما مي‌شويد، بدون اينكه بدانيد كه ما اهل بيت مي‌دانيم شما به كدام دستور آن عمل كرده‌ايد و به كدام دستور عمل نكرده‌ايد!»1
جفر، كتاب امنيّتي
امام صادق(ع) در روايت ديگري فرمود: «اگر نبود اينكه قبلاً مطالب و مسائلي را لو داديد كتابي به شما مي‌داديم كه با وجود آن و به بركت آن تا روز قيام امام عصر(ع) به احدي نياز پيدا نمي‌كرديد كه مسئله را از او بپرسيد.»2
جامعيّت محتواي كتب موجود در جفر
امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند: «اي واي به حالتان كه نمي‌دانيد جفر چيست؟ آن از نظر بزرگي و كوچكي يك پوست متوسط است كه مربوط به يك قوچ (وحشي) است. تمام آن پر از املاي رسول خدا(ص) از زبان خودش و بدون واسطه و دست‌خطّ علي(ع) است. هيچ حادثه‌اي يا شيئي در جهان نيست كه حكم آن در آنجا ذكر نشده باشد. حتّي دية يك خراش كوچك.»3
جفر يا دستور العمل حكومتي
امام باقر(ع) با دست شريف خود به يك خانة بزرگ اشاره فرمود. سپس خطاب به اصحاب خود فرمود: «بدانيد در اين خانه يك صحيفه‌اي است به صورت طومار به طول هفتاد ذراع تمام مطالب آن با خطّ علي(ع) و املاي رسول خدا(ص) بوده، در صورت تشكيل حكومت به امامت يكي از ما (يعني يكي از ائمه) فقط مطابق دستورات و احكام آن صحيفه عمل خواهيم كرد و كوچك‌ترين تخطّي از آن صحيفه نخواهيم كرد.»4
محتواي هر يك از كتب موجود در جفر
ابوبصير مي‌گويد: خدمت امام صادق(ع) رسيدم. عرض كردم: فدايت شوم مطلبي را مي‌خواهم از حضرت‌عالي بپرسم، امّا مي‌ترسم كسي در اين خانه صداي مرا بشنود، چون مطلب بسيار سرّي است. امام با دست شريف خود پردة در يكي از اتاق‌ها را بالا زد و فرمود: «نه مشكلي نيست، بفرماييد.» عرض كردم: شيعه‌ها نقل مي‌كنند رسول خدا(ص) هزار باب (هزار فصل) علم به علي(ع) ياد داده كه هر كدام از آن باب‌ها داراي يك هزار باب ديگر است (كه جمعاً تفريعات موجود پيش علي(ع) به يك ميليون بالغ مي‌شود). امام صادق(ع) فرمود: «اي ابومحمّد به خدا، كاملاً درست است و به خدا قسم، اصل ريشة علوم و علم مخصوص اهل بيت(ع) همين است.» سپس امام دقايقي سكوت كرد و سر به پايين انداخت. بعد فرمود: «آن علم است، امّا نه علمي كه بين مردم متداول است.» سپس اضافه فرمود: «اي ابامحمّد! «جامعه» پيش ما است (آيا مي‌داني جامعه يعني چه؟) اصلاً اهل سنّت نمي‌دانند جامعه يعني چه؟» من عرض كردم: آقا، آخر من هم نمي‌دانم جامعه يعني چه؟! فرمود: «جامعه يك صحيفه‌اي است كه به شكل طومار پيچيده شده كه 79 ذراع طول دارد. البتّه مطابق طول ذراع رسول خدا(ص) و املاي شفاهي از زبان خود رسول خدا(ص) است. اين كتاب توسط علي(ع) نوشته شده و شامل تمام احكام حلال و حرام است، حتّي دية خراش بسيار كوچك.» سپس امام فرمودند: «اجازه مي‌دهي دقيقاً بگويم كوچك‌ترين خراش چيست؟» عرض كردم: من در خدمت شما هستم. امام با دست مبارك خود مرا لمس نمود، سپس فرمود: «دية اين هم در آن صحيفه آمده است.» در حالي كه احساس كردم امام ناراحت است، عرض كردم: اين از مقولة علم است؟ فرمود: «البتّه علم است امّا نه علم معهود و متعارف بين مردم.» سپس امام مدّتي حرف نزد. بعد خودش اضافه فرمود: «البتّه جفر هم پيش ما است، ولي اهل سنّت از كجا مي‌دانند جفر چيست؟ آيا پوست گوسفند است يا پوست شتر!» عرض كردم جفر چيست؟ فرمود: «يك پوست يا ظرف پوستي قرمز (سفيد) رنگي است كه تمام علوم انبيا و اوصيا در آن نگهداري مي‌شود.» عرض كردم: پس اين را مي‌گويند علم؟ فرمود: «به خدا اين از مقولة علم است امّا نه آن علمي كه مدّ نظر عرف است (كه با تعليم و تعلّم كم و زياد شود و در مرور زمان تغيير و تحوّل يابد).»5

جفر، سند حقّانيت امامت و خلافت اهل بيت(ع)
امام حسن مجتبي(ع) در ضمن يكي از استدلال‌ها و مناظراتي كه با معاويه داشتند، فرمودند: «امّا معاويه! قضيه از اين قرار است كه در اسلام احكام و مسائل گوناگوني وجود دارد كه حقيقتاً امّت اسلامي در بخش قابل ملاحظه‌اي از آن مسائل و احكام، كوچك‌ترين اختلافي ندارد. مانند: شهادت به لا إله إلّا الله و محمّداً رسول الله و اينكه نماز در پنج وقت يوميّه واجب است و اينكه زكات واجب است، روزة ماه رمضان و حج بيت الله الحرام واجب است و امثال اينها كه بسيار زياد است و همچنين تمام امّت اتّحاد و اتّفاق نظر دارند بر حرام بودن كارهايي مانند دزدي، دروغ گفتن، قطع رحم و احكام محرّم زيادي كه قابل شمارش نيست. بنابراين در اين قبيل مسائل بين امّت اسلامي اختلافي نيست. مشكل جاي ديگر است. [رسول خدا(ص)] بارها و بارها فرمودند: «اسلام روي پنج پايه قرار دارد: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و چهار پايه از آن روي يك پاية اساسي قرار دارد.»
امّت در چهار پاية اوّل مشكل ندارد امّا مشكل در پاية پنجم است، چون تمام احكام عمدة اسلامي روي پاية ولايت آن احكام و مسائل قرار دارد. وقتي پاية اساسي را خراب كني پايه‌ها و احكام ديگر نيز دچار تخريب مي‌شود. امّت دربارة سنّت‌هايي كه از جملة آنها ولايت است، اختلاف كردند، يكديگر را كشتند، تقسيم به فرقه‌هاي متعدّد شدند. يكديگر را لعن كردند، همه و همه سر ولايت بود (كه عنصر پايه‌اي 4 پاية ديگر بود) و مسلّماً آن كسي لايق ولايت و رهبري امّت است كه تابع كتاب خدا و سنّت رسول خدا(ص) باشد و اگر امّت به آن چهارم پاية اوّل كه مورد اتّفاق امّت است، عمل مي‌كردند و مشكل ولايت و رهبري را به اهل آن واگذار مي‌كردند، مسئله حل مي‌شد و آن كسي خوشبخت گرديد كه خدا به او توفيق درك اين معنا را داد كه فهميد امامان واقعي چه كساني هستند و معدن علم كجاست.] رسول خدا(ص) حقيقتاً حقّ مطلب را ادا كردند آنجا كه فرمودند: «خدا رحمت كند كسي را كه حق را تشخيص دهد و پس از فهم حقيقت يا حرف بزند كه غنيمتي است يا سكوت كند كه سلامتي است.»
امّا معاويه! ما اهل بيت يك منطق روشن داريم؛ ما مي‌گوييم: امامان از خانوادة ما هستند و خلافت اسلام شايستة احدي جز اهل بيت نيست. اين مطلب هم در قرآن آمده، هم در سنّت رسول خدا(ص)، و قطعاً «علم» هم در خانة ما است و ما فقط شايستة چنان علمي هستيم و علم يك مجموعة كاملي است كه با تمام فروعاتش پيش ما است.
هيچ حادثه‌اي تا روز قيامت در جهان اتفاق نمي‌افتد، مگر اينكه با تمام فروعاتش پيش ما است. هيچ حادثه‌اي تا روز قيامت در جهان اتّفاق نمي‌افتد مگر اينكه با تمام جزئياتش پيش ما به صورت مكتوب و مدوّن موجود است، آن هم با املاي مستقيم رسول خدا(ص) و دست خطّ شريف علي(ع).
حال اي معاويه! اكنون عدّه‌اي خيال مي‌كنند نسبت به امامت، از ما مقدّم‌اند؟! حتّي شخص شما اي معاويه، تو كه پسر هند هستي مدّعي شده‌اي كه قضيه از اين قرار است كه عمر شخصي را فرستاد پيش علي(ع) و گفت: عمر مي‌گويد من مي‌خواهم قرآن را تدوين كنم. تا حالا هر چه از قرآن نوشتي، براي من بفرست و شايع كرده‌اي كه علي هم در پاسخ فرموده سر مرا مي‌تواني ببري ولي آن نوشته‌ها را به تو نمي‌دهم. چون در قرآن مراد از «والرّاسخون في العلم» من هستم و شايع كرده‌ايد كه سپس عمر ناراحت شده و گفته پسر ابوطالب خيال مي‌كند تمام علم فقط پيش او متمركز شده و بس (من نيازي به تو ندارم) سپس عمر اعلام كرده هر كس از قرآن چيزي نوشته بياورد پيش من. سپس هر كس از قرآن آيه‌اي مي‌خوانده و يك شاهد هم همراه مي‌آورده كه قرائت هر دو موافق يكديگر بوده آن را تدوين مي‌كرده و الّا آن را جزو قرآن تلقّي و ثبت نمي‌كرده است! و گويي اين امر باعث شده مردم بگويند بخش زيادي از قرآن از بين رفته است. به خدا اينها دروغ است. اي معاويه! واقع قصّه اين است كه تمام قرآن پيش ما به صورت كامل تدوين شده و موجود است. تو با ترويج اين اباطيل مي‌خواهي تمام مشكلات ناشي از بي‌اطّلاعي خودتان را به عدم همكاري علي(ع) نسبت بدهي و جهالت قُضات و كارگزاران خود را برگردن او بيندازي. كاري كرده‌اي كه عدّه‌اي فكر مي‌كنند معدن علم و خلافت در خارج از خانة ما قرار دارد.»6

پي‌نوشت‌ها:

1. اصول كافي، ج 1، ص 241.
2. بحارالانوار، ج 2، ص 213.
3. بحارالانوار، ج 26، ص 46، ح 83.
4. بحارالانوار، ج 26، ص 23، ح 12.
5. همان، ص 39، ح 70.
6. همان، ج 44، ص 97.

سيد حسين موسوي زنجاني
منبع: ماهنامه موعود شماره 112

[="DarkGreen"]سلام . آیا این کتاب جفر و جامعه ، مثل یک پیشگو هست ؟ منظورم اینه که به هرچیزی که فکر کنیم و بعد کتاب را باز کنیم ، کتاب همه چیز در مورد اون چیز به ما نشان می دهد ؟[/]

تولد دوباره;385310 نوشت:
سلام . آیا این کتاب جفر و جامعه ، مثل یک پیشگو هست ؟ منظورم اینه که به هرچیزی که فکر کنیم و بعد کتاب را باز کنیم ، کتاب همه چیز در مورد اون چیز به ما نشان می دهد ؟

سلام علیکم
نه،کتابی است که وقایع را بیان کرده است.

[="DarkGreen"]سلام . توی شهر ما یه کسی هست که هنوزم زنده است و فکر می کنم شصت هفتاد سالش باشه . قبلا هر کسی که می رفت پیشش ، آینده اش را کامل می گفت و حتی حرفهایی میزده که آدم شاخ در میاورده .
بعدا پسرش گفت که یه کتابی داشته که از توی اون کتاب و با کمک اجنه ، همه ی این چیزا را می گفته . این حقیقت داره ؟
[/]

تولد دوباره;389033 نوشت:
سلام . توی شهر ما یه کسی هست که هنوزم زنده است و فکر می کنم شصت هفتاد سالش باشه . قبلا هر کسی که می رفت پیشش ، آینده اش را کامل می گفت و حتی حرفهایی میزده که آدم شاخ در میاورده .
بعدا پسرش گفت که یه کتابی داشته که از توی اون کتاب و با کمک اجنه ، همه ی این چیزا را می گفته . این حقیقت داره ؟

سلام علیکم
همچین کارهایی با کمک جن ها هست ولی کلاهبردار هم در بین آنها هست یعنی این کار را بلد نیستند و پول میگیرند و یکسری حرفهای کلی می زنند. البته این کار در اسلام کهانت نامیده می شود و حرام است.

[="DarkGreen"]

صدور انقلاب;389652 نوشت:
سلام علیکم
همچین کارهایی با کمک جن ها هست ولی کلاهبردار هم در بین آنها هست یعنی این کار را بلد نیستند و پول میگیرند و یکسری حرفهای کلی می زنند. البته این کار در اسلام کهانت نامیده می شود و حرام است.

اما این را من شنیدم که حقیقت داره . پسرش می گفت من بی اجازه کتابش را برداشتم و به هرچی فکر می کردم ، توی کتاب ظاهر میشد . اما با عقل جور در نمیاد .!!؟[/]

تولد دوباره;390528 نوشت:
اما این را من شنیدم که حقیقت داره . پسرش می گفت من بی اجازه کتابش را برداشتم و به هرچی فکر می کردم ، توی کتاب ظاهر میشد . اما با عقل جور در نمیاد .!!؟

حقیقت دارد ولی حرام است. پسرش معلوم نیست که راست گفته باشد. خیلی از کسانی که چنین ادعاهایی دارند الکی میگن ولی واقعی آن هم هست ولی کار حرامی است.

تولد دوباره;389033 نوشت:
سلام . توی شهر ما یه کسی هست که هنوزم زنده است و فکر می کنم شصت هفتاد سالش باشه . قبلا هر کسی که می رفت پیشش ، آینده اش را کامل می گفت و حتی حرفهایی میزده که آدم شاخ در میاورده .
بعدا پسرش گفت که یه کتابی داشته که از توی اون کتاب و با کمک اجنه ، همه ی این چیزا را می گفته . این حقیقت داره
؟

پسرش می گفت من بی اجازه کتابش را برداشتم و به هرچی فکر می کردم ، توی کتاب ظاهر میشد . اما با عقل جور در نمیاد .!!؟

باسلام

جنهایی که اینگونه افراد استفاده میکنند دروغگو هستند چون جزو شیاطین اند! و بعضی مواقع اتفاقاتی یا اطلاعاتی را میگویند اما علم غیب و غیبگویی نیست!
خود این افراد هم کم دروغگو نیستند! کلا شیاطین نزد انسانهای دروغگو و رذل خدمت میکنند نه انسان قرآن خوان و نماز خوان!

در خصوص ظاهر شدن تو کتاب هم جوک گفته چون میدونسته شما از این چیزا سر در نمیارید!

جفر را متخصصین علوم غریبه استفاده میکنند نه این شیادان کثافت! اینا از اصطلاحات علوم غریبه استفاده میکنند تا اعمال شیطانی شان را موجه جلوه دهند!

سوال: علم ابجد چیست؟ آیا این علم به قرآن وصل است؟ یعنی مطالب قرآن را اثبات می کند؟ یا اینکه هر مطلبی بیرون و درون قرآن با این علم قابل اثبات است؟ چطور میشه از این علم استفاده کرد؟ در کل اگر علم است، چرا در اختیار همه نیست؟

پاسخ: احتمالا مقصود شما علم جفر می باشد. علم جفر از علومی است که منسوب به أئمه اطهار علیهم السلام می باشد. به عنوان مثال جعفر مرتضی حسینی در کتاب زندگی سیاسی هشتمین امام می نویسد: «آنگاه برای اعلام عدم رضایت خویش به قبول ولیعهدی و نافرجام بودن آن، به صراحت چنین بیان می دارد: «جفر وجامعه خلاف آن را حکایت می کنند.» یعنی برخلاف ظاهر امر که حاکی از دستیابی من به حق امامت و خلافت می باشد، من هرگز آن را دریافت نخواهم کرد.

افزون بر این، امام می خواهد که با ذکر این حقیقت به رکن دوم از ارکان امامت امامان راستین اهل بیت نیز اشاره کند که عبارت است از آگاهی به امور غیبی و علوم ذاتی، که خداوند تنها ایشان را بدین جهت بر دیگران امتیاز بخشیده است. جفر و جامعه دو جلد از کتابهایی است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر امیر المومنین علی علیه السلام املا فرموده و ایشان نیز آنها را به خط خود نوشته است، امامان برخی از این کتابها را به برخی از شیعیان پر ارج خویش نشان داده و در موارد متعددی در احکام بدانها استناد جسته اند.»

بيان اجمالي معناي جفر:
جفر يعني «پوست قوچ وحشي» كه تمام كتب انبياي سابق و كتبي كه با املاي رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دست خطّ شريف علي بن ابي طالب علیه السلام نوشته شده است، در اين پوست نگهداري مي‌شود و در حقيقت واژه جفر در فارسي به «انبان» و در آذري به «تغارچه» ترجمه مي‌شود و اينكه شنيده مي‌شود، علي علیه السلام از علم جفر مطّلع بوده؛ يعني اينكه اين علي علیه السلام و اولاد معصوم علي علیه السلام هستند كه از محتواي كتب موجود در آن انبان (یعنی جفر) مطّلع هستند و به تفصيل در اين خصوص توضيح خواهيم داد.
تاكنون دوازده جلد كتاب تحت عنوان جفر در دسترس عموم قرار گرفته كه غالباً داراي جداولي بسيار پيچيده هستند. هر يك از اين دوازده كتاب به عنوان جفر تلقّي شده است، ولي مطمئنّاً هيچ ربطي به جفر علي علیه السلام ندارند. هر چند پاره‌اي از جداول مي‌تواند در بين كتب موجود در جفر باشد، امّا اين كتاب‌ها مطمئنّاً جفر نيستند و قطعاً اطّلاع از پاره‌اي از رموز آن جداول اطّلاع از جفر تلقّي نمي‌شود و اكنون جفر در محضر آقا امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف است.
البتّه دو علم، به نام «علم حروف» و «علم اعداد» وجود دارد و كساني كه از آن علوم اطّلاع داشته‌اند تا حدّي مي‌توانستند از طريق آن علم، اطّلاعات ساده‌اي را از هر كس كه مي‌خواستند كشف كنند، ولي آن علم، علم جفر نيست.
جايگاه جفر نزد اهل بيت علیهم السلام
امام صادق علیه السلام فرمودند: «در خانة ما مجموعه‌اي وجود دارد كه با وجود آن، ما اهل بيت به احدي از انسان‌ها احتياج نداريم. اين مردم جهان هستند كه به شدّت به ما اهل بيت، به خاطر آن مجموعه نياز جدّي دارند و در بين آن مجموعه كتابي است با املاي شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دست خطّ شريف علي علیه السلام كه شامل صحيفه‌اي است كه تمام حلال و حرام در آن بيان گرديده است. مسائل را طوري روشن كرده است كه شما اصحاب وارد منزل ما مي‌شويد، بدون اينكه بدانيد كه ما اهل بيت مي‌دانيم شما به كدام دستور آن عمل كرده‌ايد و به كدام دستور عمل نكرده‌ايد!»1
جفر، كتاب امنيّتي:
امام صادق علیه السلام در روايت ديگري فرمود: «اگر نبود اينكه قبلاً مطالب و مسائلي را لو داديد كتابي به شما مي‌داديم كه با وجود آن و به بركت آن تا روز قيام امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، به احدي نياز پيدا نمي‌كرديد كه مسئله را از او بپرسيد.»2
جامعيّت محتواي كتب موجود در جفر:
امام صادق علیه السلام خطاب به اصحاب خود فرمودند: «اي واي به حالتان كه نمي‌دانيد جفر چيست؟ آن از نظر بزرگي و كوچكي يك پوست متوسط است كه مربوط به يك قوچ (وحشي) است. تمام آن پر از املاي رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از زبان خودش و بدون واسطه و دست‌خطّ علي علیه السلام است. هيچ حادثه‌اي يا شيئي در جهان نيست كه حكم آن در آنجا ذكر نشده باشد. حتّي دية يك خراش كوچك.» 3
جفر يا دستور العمل حكومتي:
امام باقر علیه السلام با دست شريف خود به يك خانة بزرگ اشاره فرمود. سپس خطاب به اصحاب خود فرمود: «بدانيد در اين خانه يك صحيفه‌اي است به صورت طومار به طول هفتاد ذراع تمام مطالب آن با خطّ علي علیه السلام و املاي رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده، در صورت تشكيل حكومت به امامت يكي از ما (يعني يكي از ائمه)، فقط مطابق دستورات و احكام آن صحيفه عمل خواهيم كرد و كوچك‌ترين تخطّي از آن صحيفه نخواهيم كرد.» 4
محتواي هر يك از كتب موجود در جفر:
ابوبصير مي‌گويد: خدمت امام صادق علیه السلام رسيدم. عرض كردم: فدايت شوم مطلبي را مي‌خواهم از حضرت‌عالي بپرسم، امّا مي‌ترسم كسي در اين خانه صداي مرا بشنود، چون مطلب بسيار سرّي است. امام با دست شريف خود پردة در يكي از اتاق‌ها را بالا زد و فرمود: «نه مشكلي نيست، بفرماييد.» عرض كردم: شيعه‌ها نقل مي‌كنند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هزار باب (هزار فصل) علم به علي علیه السلام ياد داده كه هر كدام از آن باب‌ها داراي يك هزار باب ديگر است (كه جمعاً تفريعات موجود پيش علي علیه السلام به يك ميليون بالغ مي‌شود). امام صادق علیه السلام فرمود: «اي ابومحمّد به خدا، كاملاً درست است و به خدا قسم، اصل ريشة علوم و علم مخصوص اهل بيت علیهم السلام همين است.» سپس امام دقايقي سكوت كرد و سر به پايين انداخت. بعد فرمود: «آن علم است، امّا نه علمي كه بين مردم متداول است.» سپس اضافه فرمود: «اي ابامحمّد! «جامعه» پيش ما است (آيا مي‌داني جامعه يعني چه؟) اصلاً اهل سنّت نمي‌دانند جامعه يعني چه؟» من عرض كردم: آقا، آخر من هم نمي‌دانم جامعه يعني چه؟! فرمود: «جامعه يك صحيفه‌اي است كه به شكل طومار پيچيده شده كه 79 ذراع طول دارد. البتّه مطابق طول ذراع رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و املاي شفاهي از زبان خود ایشان است. اين كتاب توسط علي علیه السلام نوشته شده و شامل تمام احكام حلال و حرام است، حتّي دية خراش بسيار كوچك.» سپس امام فرمودند: «اجازه مي‌دهي دقيقاً بگويم كوچك‌ترين خراش چيست؟» عرض كردم: من در خدمت شما هستم. امام با دست مبارك خود مرا لمس نمود، سپس فرمود: «دية اين هم در آن صحيفه آمده است.» در حالي كه احساس كردم امام ناراحت است، عرض كردم: اين از مقولة علم است؟ فرمود: «البتّه علم است امّا نه علم معهود و متعارف بين مردم.» سپس امام مدّتي حرف نزد. بعد خودش اضافه فرمود: «البتّه جفر هم پيش ما است، ولي اهل سنّت از كجا مي‌دانند جفر چيست؟ آيا پوست گوسفند است يا پوست شتر!» عرض كردم جفر چيست؟ فرمود: «يك پوست يا ظرف پوستي قرمز (سفيد) رنگي است كه تمام علوم انبيا و اوصيا در آن نگهداري مي‌شود.» عرض كردم: پس اين را مي‌گويند علم؟ فرمود: «به خدا اين از مقولة علم است امّا نه آن علمي كه مدّ نظر عرف است (كه با تعليم و تعلّم كم و زياد شود و در مرور زمان تغيير و تحوّل يابد).» 5

جفر، سند حقّانيت امامت و خلافت اهل بيت علیهم السلام
امام حسن مجتبي علیه السلام در ضمن يكي از استدلال‌ها و مناظراتي كه با معاويه داشتند، فرمودند: «امّا معاويه! قضيه از اين قرار است كه در اسلام احكام و مسائل گوناگوني وجود دارد كه حقيقتاً امّت اسلامي در بخش قابل ملاحظه‌اي از آن مسائل و احكام، كوچك‌ترين اختلافي ندارد. مانند: شهادت به لا إله إلّا الله و محمّداً رسول الله و اينكه نماز در پنج وقت يوميّه واجب است و اينكه زكات واجب است، روزة ماه رمضان و حج بيت الله الحرام واجب است و امثال اينها كه بسيار زياد است و همچنين تمام امّت اتّحاد و اتّفاق نظر دارند بر حرام بودن كارهايي مانند دزدي، دروغ گفتن، قطع رحم و احكام محرّم زيادي كه قابل شمارش نيست. بنابراين در اين قبيل مسائل بين امّت اسلامي اختلافي نيست. مشكل جاي ديگر است. [رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم] بارها و بارها فرمودند: «اسلام روي پنج پايه قرار دارد: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و چهار پايه از آن روي يك پاية اساسي قرار دارد.»
امّت در چهار پاية اوّل مشكل ندارد امّا مشكل در پاية پنجم است، چون تمام احكام عمدة اسلامي روي پاية ولايت آن احكام و مسائل قرار دارد. وقتي پاية اساسي را خراب كني پايه‌ها و احكام ديگر نيز دچار تخريب مي‌شود. امّت دربارة سنّت‌هايي كه از جملة آنها ولايت است، اختلاف كردند، يكديگر را كشتند، تقسيم به فرقه‌هاي متعدّد شدند. يكديگر را لعن كردند، همه و همه سر ولايت بود (كه عنصر پايه‌اي 4 پاية ديگر بود) و مسلّماً آن كسي لايق ولايت و رهبري امّت است كه تابع كتاب خدا و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد و اگر امّت به آن چهارم پاية اوّل كه مورد اتّفاق امّت است، عمل مي‌كردند و مشكل ولايت و رهبري را به اهل آن واگذار مي‌كردند، مسئله حل مي‌شد و آن كسي خوشبخت گرديد كه خدا به او توفيق درك اين معنا را داد كه فهميد امامان واقعي چه كساني هستند و معدن علم كجاست.] رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حقيقتاً حقّ مطلب را ادا كردند آنجا كه فرمودند: «خدا رحمت كند كسي را كه حق را تشخيص دهد و پس از فهم حقيقت يا حرف بزند كه غنيمتي است يا سكوت كند كه سلامتي است.»
امّا معاويه! ما اهل بيت يك منطق روشن داريم؛ ما مي‌گوييم: امامان از خانوادة ما هستند و خلافت اسلام شايستة احدي جز اهل بيت نيست. اين مطلب هم در قرآن آمده، هم در سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، و قطعاً «علم» هم در خانة ما است و ما فقط شايستة چنان علمي هستيم و علم يك مجموعة كاملي است كه با تمام فروعاتش پيش ما است.
هيچ حادثه‌اي تا روز قيامت در جهان اتفاق نمي‌افتد، مگر اينكه با تمام فروعاتش پيش ما است. هيچ حادثه‌اي تا روز قيامت در جهان اتّفاق نمي‌افتد مگر اينكه با تمام جزئياتش پيش ما به صورت مكتوب و مدوّن موجود است، آن هم با املاي مستقيم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دست خطّ شريف علي علیه السلام.
حال اي معاويه! اكنون عدّه‌اي خيال مي‌كنند نسبت به امامت، از ما مقدّم‌اند؟! حتّي شخص شما اي معاويه، تو كه پسر هند هستي مدّعي شده‌اي كه قضيه از اين قرار است كه عمر شخصي را فرستاد پيش علي علیه السلام و گفت: عمر مي‌گويد من مي‌خواهم قرآن را تدوين كنم. تا حالا هر چه از قرآن نوشتي، براي من بفرست و شايع كرده‌اي كه علي هم در پاسخ فرموده سر مرا مي‌تواني ببري ولي آن نوشته‌ها را به تو نمي‌دهم. چون در قرآن مراد از «والرّاسخون في العلم» من هستم و شايع كرده‌ايد كه سپس عمر ناراحت شده و گفته پسر ابوطالب خيال مي‌كند تمام علم فقط پيش او متمركز شده و بس (من نيازي به تو ندارم) سپس عمر اعلام كرده هر كس از قرآن چيزي نوشته بياورد پيش من. سپس هر كس از قرآن آيه‌اي مي‌خوانده و يك شاهد هم همراه مي‌آورده كه قرائت هر دو موافق يكديگر بوده آن را تدوين مي‌كرده و الّا آن را جزو قرآن تلقّي و ثبت نمي‌كرده است! و گويي اين امر باعث شده مردم بگويند بخش زيادي از قرآن از بين رفته است. به خدا اينها دروغ است. اي معاويه! واقع قصّه اين است كه تمام قرآن پيش ما به صورت كامل تدوين شده و موجود است. تو با ترويج اين اباطيل مي‌خواهي تمام مشكلات ناشي از بي‌اطّلاعي خودتان را به عدم همكاري علي علیه السلام نسبت بدهي و جهالت قُضات و كارگزاران خود را برگردن او بيندازي. كاري كرده‌اي كه عدّه‌اي فكر مي‌كنند معدن علم و خلافت در خارج از خانة ما قرار دارد.» 6


پي‌نوشت‌ها:
1. اصول كافي، ج 1، ص 241.
2. بحارالانوار، ج 2، ص 213.
3. بحارالانوار، ج 26، ص 46، ح 83.
4. بحارالانوار، ج 26، ص 23، ح 12.
5. همان، ص 39، ح 70.
6. همان، ج 44، ص 97.

سيد حسين موسوي زنجاني
منبع: ماهنامه موعود شماره 112

موضوع قفل شده است