جمع بندی آغاز آفرینش

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آغاز آفرینش

با سلام و عرض ادب
سوالی در ارتباط با آغاز آفرینش داشتم
می گویند اولین مخلوق پیامبر (ص) بوده اند که بصورت نور آفریده شدند و بعد از آن ائمه اطهار از آن نور و سپس بقیه مخلوقات از آنها آفریده شدند.
سوالات زیادی به ذهن می آید. آیا پیامبر (ص) اولین مخلوق برای ما بوده اند آیا کلا اولین مخلوق بوده اند؟ یعنی اینکه آیا جهانهای دیگری قبل ما بوده است یا نه؟ چطور می توان گفت که الآن جهانهای موازی با ما وجود دارند یا ندارند؟
سوال بعد اینست که منظور از آن نور پیامبر (ص) چه بده است؟ قاعدتا نمی تواند این نور کوانتومی منظور باشد. همچنین اگر ممکن است در ارتباط با روند و ترتیب آفرینش توضیح دهید. بعد از پیامبر (ص) چه کسانی و با چه ترتیبی خلق شدند؟ آیا پیامبران اوالعزم قبل حضرت آدم (ع) بوده اند؟ اصلا روح کی خلق شد؟ آیا آن نور همان روح است یا چیز دیگر؟ در این میان ما کی خلق شدیم؟ آن جانهانی که گفته می شود در شش دوره خلق شد در کجای ترتیب قرار دارد؟

با نام الله





کارشناس بحث: استاد صادق

Hrm;383132 نوشت:
با سلام و عرض ادب
سوالی در ارتباط با آغاز آفرینش داشتم
می گویند اولین مخلوق پیامبر (ص) بوده اند که بصورت نور آفریده شدند و بعد از آن ائمه اطهار از آن نور و سپس بقیه مخلوقات از آنها آفریده شدند.
سوالات زیادی به ذهن می آید. آیا پیامبر (ص) اولین مخلوق برای ما بوده اند آیا کلا اولین مخلوق بوده اند؟ یعنی اینکه آیا جهانهای دیگری قبل ما بوده است یا نه؟ چطور می توان گفت که الآن جهانهای موازی با ما وجود دارند یا ندارند؟
سوال بعد اینست که منظور از آن نور پیامبر (ص) چه بده است؟ قاعدتا نمی تواند این نور کوانتومی منظور باشد. همچنین اگر ممکن است در ارتباط با روند و ترتیب آفرینش توضیح دهید. بعد از پیامبر (ص) چه کسانی و با چه ترتیبی خلق شدند؟ آیا پیامبران اوالعزم قبل حضرت آدم (ع) بوده اند؟ اصلا روح کی خلق شد؟ آیا آن نور همان روح است یا چیز دیگر؟ در این میان ما کی خلق شدیم؟ آن جانهانی که گفته می شود در شش دوره خلق شد در کجای ترتیب قرار دارد؟

پاسخ:
در ابتدا باید گفت:
اگر شناخت شما از حقیقت صادر اول کامل تر شود حل این مسله برای شما آسان تر خواهد شد. لذا در باره چیستی صادر اول باید گفت: صادر اول همان مخلوق بی‌واسطه است که از آن در آموزه‌های عرفانی به صادر اول، حقیقت محمدی(ص) نور محمدی، روح محمد(ص)، عقل اول، جوهر اول و مانند آن یاد می‌شود.(1) در این رابطه با رویکرد فلسفی و عرفانی جای سخن بسیار است که تفصیل آن را در جای خود باید مطالعه نمود.(2) ولی در این جا تنها بدین روایت نورانی اشاره می‌شود، جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:
از رسول الله(ص) پرسیدم، اولین چیزی را که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد. عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ ماه را از و آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)
بنابر این مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.
برخي از عارفان در اين باره مي گويند:
آن گاه كه خداوند اراده فرمود هستي را بيافريند، تجلي فرمود كه از آن نوري پديد آمد. نزديك ترين وجود را دريافت. آن نور حقيقت وجود محمد (ص) بود كه از آن به عقل ياد مي شود. پس حقيقت آن حضرت اولين وجودي است كه در نشئه هستي ظاهر گرديده و نزديك ترين فرد به او علي ابن ابي طالب (ع) است كه سر انبيا و امام عالميان است.(4)
بر اساس اين گونه آموزه هاي متعالي معلوم مي شود كه نور حقيقت وجود پيامبر و به تبع او نور حقيقت وجود اهل بيت قبل از همه چیز آفريده شده است، با توجه به این نکته حال باید گفت که وجود جسمانی آنان در واقع جلوه و ظهور زمینی همان وجود نوری آنان است. این دو مرتبه از وجود آن ها کاملا با هم مرتبط است.
وجود جسمانی شان تجلی وجود فراطبیعی شان است. این وجود طبیعی تمثل و تجسم همان حقیقت متعالی نوری آن ها است. از همین روست که آن ها در نشأه زمینی و وجود طبیعی شان نیز از هر گونه عیب و نقص علمی و عملی و حتی عمل ترک اولی منزه اند.(5) بنابر این هر دو ساحه وجودی رسول خدا ص در صدر قرار دارد.
پی‌نوشت‌ها :
1. عبدالرحمان جامی اشعة اللمعات، نشر گنجینه تهران، بی تا، ص 244.
2. امین صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر موسسه آثار امام خمینی 1387 ش،ص 313.
3. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 25، ص 21.
4. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، نشر دار صادر، بيروت، بي تا، ج1، ص 119.
5. محمد امین صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر موسسه آثار امام خمینی، 1386 ش، ص48.

سلام و ممنون از پاسخ.

صادق;386733 نوشت:
بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود

با توجه به این جمله آیا می توان نتیجه گرفت که همه ی چیامبران حتی پیامبران اولعزم و اولیاء خاص نظیر حضرت ابوالفضل هم بعد از ماه و خورشید آفریده شدند؟

صادق;386733 نوشت:
بر اساس اين گونه آموزه هاي متعالي معلوم مي شود كه نور حقيقت وجود پيامبر و به تبع او نور حقيقت وجود اهل بيت قبل از همه چیز آفريده شده است، با توجه به این نکته حال باید گفت که وجود جسمانی آنان در واقع جلوه و ظهور زمینی همان وجود نوری آنان است. این دو مرتبه از وجود آن ها کاملا با هم مرتبط است.
وجود جسمانی شان تجلی وجود فراطبیعی شان است. این وجود طبیعی تمثل و تجسم همان حقیقت متعالی نوری آن ها است. از همین روست که آن ها در نشأه زمینی و وجود طبیعی شان نیز از هر گونه عیب و نقص علمی و عملی و حتی عمل ترک اولی منزه اند.(5) بنابر این هر دو ساحه وجودی رسول خدا ص در صدر قرار دارد.

من منظور شما را در اینجا متوجه نشدم. آیا می خواهید بگویید که حتی جسم پیامبر هم قبل از جسم حضرت آدم (ع) آفریده شده؟

سوال دیگر اینست که آیا ارواح انسانهای بعدی خلق شده اند یا نه؟
اصلا آیا به نظر شما این ترتیب برای خالق معنایی دارد؟

Hrm;383132 نوشت:
با سلام و عرض ادب
سوالی در ارتباط با آغاز آفرینش داشتم
می گویند اولین مخلوق پیامبر (ص) بوده اند که بصورت نور آفریده شدند و بعد از آن ائمه اطهار از آن نور و سپس بقیه مخلوقات از آنها آفریده شدند.

با سلام
به نطرتون مهمه ادم بدونه اول کی یا چی خلق شده ؟

majid562;387075 نوشت:
با سلام
به نطرتون مهمه ادم بدونه اول کی یا چی خلق شده ؟

سلام
من فکر می کم اینکه ما از کجا آمده ایم، هدف خلقتمان و مسئولیتمان چیست و به کجا می رویم همراه جزء مهمترین سوالات هر انسانی بوده و پایه و اساس هر دینی است. هر چند که بنظر دو مورد آخر مهمتر از مورد اول هستند ولی جواب سوال اول هم به عقیده ی من می تواند روی جهان بینی فرد تاثیر زیادی داشته باشد. شاید با جواب دادن به این سوال بشود به درک بهتری از اهمیت آنچه بر دوشمان گذاشته شده است رسید. بطور مثال اینکه گفته شد نور پیامبر تنها چیزی است که بدون واسطه خلق شده است بیانگر عظمت آنست.
نمیدونم شایدم حق با شماست و این سوال سوال خوبی نیست. بهر حال این سوالیست که بعضی وقتها ذهن من را مشغول می کند و خوب اگر بشود جوابی برای آن پیدا کرد شاید بهتر باشد.
حداقل وقتی یک غیر مسلمان از من سوال می کند که نظر اسلام در ارتباط با آفرینش چطوری است، دوست ندارم بگویم نمیدانم و سوالت مهم نیست.

نقل قول:
آیا جهانهای دیگری قبل ما بوده است یا نه؟ چطور می توان گفت که الآن جهانهای موازی با ما وجود دارند یا ندارند؟

بحث وجود یا عدم وجود جهانهای موازی و یا جهانهای مادی پیش از مهبانگ، در علم فیزیک هنوز در حال فرضیه سازی ریاضی هست و در همان حد هم هنوز اثبات نرسیده . بحث تجربی مطلب دیگر بماند
اما در هر حال بحث آفرینش مادی بگمانم نباید با آفرینش غیر مادی خلط مبحث شود چرا که پیدایش حیات مادی در قیود زمان و مکان است و تاکنون برآوردی نزدیک به 14 میلیارد سال برای آن عمر آن صورت گرفته است . آفرینش مخلوقات مادی نیز طی فرایند تکامل واقع شده و همچنان ادامه دارد
اما آفرینش غیر مادی که همان خلقت عقل اول و... و... است مستقل از زمان و مکان است! حتی اشارات مکانی (مثل عرش و کرسی و...) و یا ترتیبی هم بنظر می رسد برای تقریب به ذهن ما انسانها باشد که ذهنمان بدلیل اشتغال به عالم ماده، از بدو تولد تدریجاً به گونه ای پرورش پیدا کرده که خیلی فراتر از آن را دیگر نمی تواند درک کند و آنجا دیگر نیاز به اشراق و یا انزال وحی است

majid562;387075 نوشت:
با سلام
به نطرتون مهمه ادم بدونه اول کی یا چی خلق شده ؟

دوست عزیز به یاد داشته باشید در اسلام هرگز هیچ نوع پرسشی منع نشده حتی درباره ی ذات خدا که ورود به آن حریم برای احدی از مخلوقات از آدم تا خاتم ممکن نیست
این روش مسیحیت و آن فرقه های اسلام تحریف شده پس از پیامبر است که از ترس رسوا شدن تحریفاتی که در دین روا داشته اند بسیاری خط قرمزها برای پرسش کنندگان وضع کرده اند

Hrm;383132 نوشت:
با سلام و عرض ادب
سوالی در ارتباط با آغاز آفرینش داشتم
می گویند اولین مخلوق پیامبر (ص) بوده اند که بصورت نور آفریده شدند و بعد از آن ائمه اطهار از آن نور و سپس بقیه مخلوقات از آنها آفریده شدند.
سوالات زیادی به ذهن می آید. آیا پیامبر (ص) اولین مخلوق برای ما بوده اند آیا کلا اولین مخلوق بوده اند؟ یعنی اینکه آیا جهانهای دیگری قبل ما بوده است یا نه؟ چطور می توان گفت که الآن جهانهای موازی با ما وجود دارند یا ندارند؟
سوال بعد اینست که منظور از آن نور پیامبر (ص) چه بده است؟ قاعدتا نمی تواند این نور کوانتومی منظور باشد. همچنین اگر ممکن است در ارتباط با روند و ترتیب آفرینش توضیح دهید. بعد از پیامبر (ص) چه کسانی و با چه ترتیبی خلق شدند؟ آیا پیامبران اوالعزم قبل حضرت آدم (ع) بوده اند؟ اصلا روح کی خلق شد؟ آیا آن نور همان روح است یا چیز دیگر؟ در این میان ما کی خلق شدیم؟ آن جانهانی که گفته می شود در شش دوره خلق شد در کجای ترتیب قرار دارد؟

سلام
در تعابیر دینی اولین مخلوق عقل و نور نبی اکرم ص است
در نزد اهل نظر عقل کل است و در نزد اهل بصر صادر اول
همه این بیانات به این مطلب راجع است که اولین مخلوق حقیقتی نوری فوق ماده بلکه فوق معنا بوده است که اولین تجلی حق تعالی محسوب می گردد و البته بزرگانی همچون نبی اکرم ص در سیر صعودی و تکاملی خود به درجه آن حقیقت نائل شده و بدان متصل گردیده و به عبارت دیگر با آن اتحاد یافته اند لذا بنام ایشان نیز نامگذاری شده است .
سیر نزولی تحقق موجودات را باید در روایات اشتقاق اسماء پیگیری کرد و سپس تحقیق نمود که کدام ولی الهی به آنها نائل شده است همچنانکه عیسی ع مظهر اسم محیی است و نبی اکرم ص به عبودیت هو مظهر هوست ووو
والله الموفق

صادق;386733 نوشت:
از رسول الله(ص) پرسیدم، اولین چیزی را که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد. عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ ماه را از و آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)
بنابر این مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.

سلام

تمام چیزهایی که به ترتیب گفتین خدا افریده احتمالا باید غیر مادی باشد مثل عرش و حاملان عرش و

انچه که مشخص است خدا هنوز به خلق ماده نرسیده است
پس خورشید و ماه ان وسط چکار می کند ؟
چون از نظر علمی خورشید و ماه بعد از بینگ بنگ و بعد از خلق هزاران ستاره افریده شده است ؟

بی نظیر;387188 نوشت:
انچه که مشخص است خدا هنوز به خلق ماده نرسیده است
پس خورشید و ماه ان وسط چکار می کند ؟
چون از نظر علمی خورشید و ماه بعد از بینگ بنگ و بعد از خلق هزاران ستاره افریده شده است ؟

سلام

ترتیب مذکور ترتیب علی و معلولی است و نه ترتیب زمانی. ضمن این که همه از یک نور ولی در مقام های مختلف صادر شده اند. نه این که اول ماه و ستاره در چهارچوب زمان را آفریده بعد ارواح انبیا را. اگر دقت بفرمایید درباره همه گفته همان نور.

موفق باشید

کنکاش;387239 نوشت:
ترتیب مذکور ترتیب علی و معلولی است و نه ترتیب زمانی. ضمن این که همه از یک نور ولی در مقام های مختلف صادر شده اند. نه این که اول ماه و ستاره در چهارچوب زمان را آفریده بعد ارواح انبیا را. اگر دقت بفرمایید درباره همه گفته همان نور.

سلام

دوست گرامی تمام چیزهایی که گفتین خدا ابتدا افریده همه فرامادی هستند و بفول شما خارج از زمان
و می شود برای انها نور یا مقامی در نظر گرفت
ولی واقعا ماه و خورشید با بقیه فرق دارد می دانیم خورشید یک ستاره معمولی در بین میلیاردها ستناره و ماه هم چنین است
علت خلق نوری انها چه می تواند باشد ؟

صادق;386733 نوشت:
از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود»

یعنی روح این مواردی که نام بردید ابتدا خلق شد بعد روح بقیه انسانها

پس از همان ابتدا خلق این افراد با خلق دیگر مردمان متفاوت بوده است

و این خلاف اصل توحید و عدالت خداوند است
که بر اساس اصل توحید افرینش طبق یک قانون و ضابطه صورت می گیرد
و دوگانگی در خلق انسان یعنی دوگانگی قانون خلق و افرینش و اساسا یعنی
وجود دو خدا با دو قانون مختلف
و خلاف عدالت و عدل خدا بودن هم طبیعی است

موفق و موید

حامد;387166 نوشت:
سلام
در تعابیر دینی اولین مخلوق عقل و نور نبی اکرم ص است
در نزد اهل نظر عقل کل است و در نزد اهل بصر صادر اول
همه این بیانات به این مطلب راجع است که اولین مخلوق حقیقتی نوری فوق ماده بلکه فوق معنا بوده است که اولین تجلی حق تعالی محسوب می گردد و البته بزرگانی همچون نبی اکرم ص در سیر صعودی و تکاملی خود به درجه آن حقیقت نائل شده و بدان متصل گردیده و به عبارت دیگر با آن اتحاد یافته اند لذا بنام ایشان نیز نامگذاری شده است .

خیلی ممنون
1- اهل نظر و اهل بصر یعنی چی؟ و صادر اول یعنی چی؟
2- آیا منظورتان اینست که پیامبر در طول چهل سال قبل از رسیدن به پیامبری به این تکامل رسیده است یا منظور چیز د یگر است؟
3- منظور از اینکه اتحاد یافته اند چیست؟ چون دو چیز اگر اتحاد پیدا کنند چیز جدید می شوند و و نمی توان گفت که دو چیز مختلف یک چیزند. همانطور که تثلیث با این دلیل رد می شود.
4- آیا پیامبر تنها مخلوق در تمام آفرینش بوده اند که به این مقام رسیده اند یا فقط ایشان تنها مخلوقی از دنیایی که ما میشناسیم هستند که به این مقام رسیده اند؟ یعنی اینکه آیا در عالمهای دیگر نیز کسی به این مقام رسیده است؟ اصلا یک جورایی برای من رسیدن به این مقام مفهوم نیست. آخه مگر محدود است که بشود رسید؟ منظورم اینست اصلا رسیدن در چیز نامحدود که معنی ندارد! می شود گفت به آن سمت حرکت کرد اما نمی شود مفهوم رسیدن را قایل شد.

Hrm;383132 نوشت:
می گویند اولین مخلوق پیامبر (ص) بوده اند که بصورت نور آفریده شدند و بعد از آن ائمه اطهار از آن نور و سپس بقیه مخلوقات از آنها آفریده شدند.
سوالات زیادی به ذهن می آید. آیا پیامبر (ص) اولین مخلوق برای ما بوده اند آیا کلا اولین مخلوق بوده اند؟ یعنی اینکه آیا جهانهای دیگری قبل ما بوده است یا نه؟

درود

برابر آیهای نُبی, آفرینش از روی زمین آغاز شده است نه از نور

نگاه : قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ بَدَأَ الْخَلْقَ (العنکبوت/20)

بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز کرده است؟

اینکه می گویند نور پیامبر اسلام آغازین آفریده بوده خود گویی بی پایه ای است هیچ آوند ( دلیل) خرد پذیری برای این خود گویی نیست

نور گونه ای از نیرو ( انرژی) است که آن نه آفریده شده و نه از میان می رود

خوب بفرمایید نوری که پیامبر اسلام از آن آفریده شده از کجا آمده بوده و اکنون کجاست ؟

نور چگونه بخش بخش شده و هر کدام از پیشوایان از آن آفریده شده اند چه دیواری نور ها را از هم جدا ساخته ؟؟

کنکاش;387239 نوشت:
سلام

ترتیب مذکور ترتیب علی و معلولی است و نه ترتیب زمانی. ضمن این که همه از یک نور ولی در مقام های مختلف صادر شده اند. نه این که اول ماه و ستاره در چهارچوب زمان را آفریده بعد ارواح انبیا را. اگر دقت بفرمایید درباره همه گفته همان نور.

موفق باشید

آیا منظورتان اینست که لازمه ی ایجاد ماه و خورشید قرار گرفتن آن نور در مقام خوف بوده است؟ آیا منظور از ماه و خورشید کل جهان ماده بوده یا منظور چیز دیگری است؟

صادق;386733 نوشت:
فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد. عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ ماه را از و آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)
بنابر این مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.

با عرض سلام

در متنی که به نقل قول مرقوم فرموده اید از بین تمام اجرام کهکشان، نام خورشید و ماه به میان آمده است. با عنایت به اینکه خورشید و ماه دو جرم اسمانی از میان میلیارد ها میلیارد جرم اسمانی دیگر می باشندخواهش میکنم به سوالات زیر جدا جدا پاسخ بدهید:
1- آیا فرآیند خلق این دو کره از سایر اجرام آسمانی متمایز بوده؟
2- با توجه به اینکه در مقام مقایسه، این دو کره در مقایسه با تمام کائنات (شناخته شده) مفداری ندارند، چرا از آفرینش سایر کرات سخنی به میان نیامده؟
همچنین:
3- با توجه به اینکه در جال حاضر کیفیت نور تا حدودی برای ما شناخته شده میباشد، آیا منظور از نور، همین نور شناخته شده است یا بحث دیکری در میان است؟
4- اگر منظور این نور نیست لطفا توضیح دهید منظور چه بوده؟
5- آیا اساسا عدم باور به این گونه مطالب خدشه ای به دین فرد وارد میکند؟
6- چرا این ترتیب آفرینش در قرآن کریم نیامده است؟
7- آگر این روایت را نادیده بگیریم، پاسخ سوال چگونگی آغاز آفرینش از دید قرآن چیست؟
8- و دست آخر اینکه انسان محبوس در زمان و مکان چگونه میتواند تصوراتی خارج از این چهارچوب داشته باشد و (به آنها ایمان بیاورد)؟

با تشکر

غلام ملی نوری;387823 نوشت:
درود

برابر آیهای نُبی, آفرینش از روی زمین آغاز شده است نه از نور

نگاه : قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ بَدَأَ الْخَلْقَ (العنکبوت/20)

بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز کرده است؟

اینکه می گویند نور پیامبر اسلام آغازین آفریده بوده خود گویی بی پایه ای است هیچ آوند ( دلیل) خرد پذیری برای این خود گویی نیست

نور گونه ای از نیرو ( انرژی) است که آن نه آفریده شده و نه از میان می رود

خوب بفرمایید نوری که پیامبر اسلام از آن آفریده شده از کجا آمده بوده و اکنون کجاست ؟


بنده چون سالیان متمادی در علوم فیزیک و بیولوژی تحصیل و مطالعه و تدریس کرده ام شاید بتوانم پاسخ بخشی از اشکال شما را بگویم

1. ابتدا بفرمایید «آیهای نُبی» چیست چون عبارتی جدید است . نکند «ایها النبی» منظورتان بود ؟
2. اگر شما به پدیده ای بنام «آفرینش» معتقد باشید باید بدانید که طبق برآوردهای علم فیزیک قریب به 14 میلیارد سال قبل آفرینش مادی از مهبانگ آغاز شده که در ابتدا نور بوجود آمده است . حال اینکه پیش از مهبانگ چه بوده در دست مطالعه و مدلسازی است .
(همین مهبانگ هم در قرآن بصورتی زیبا به آن اشاره شده که فعلاً مربوط به بحث نیست)

اما این نوری که ما در عالم مادی با آن سر و کار داریم با نور عوالم بالاتر ارتباطی ندارد
همانطور که خداوند می فرماید : الله نور السماوات و الارض ... منظور همین بخشی از طیف الکترومغناطیس که با چشم می بینیم و نور می نامیم نیست که اگر اینگونه بخواهیم برداشت کنیم ماهیت مادی برای خداوند قائل شدیم . چرا که نور صورتی از انرژی است و ماده نیز حالت فشرده ایست از انرژی و ایندو در جهان بهم تبدیل می شوند .

اما در ارتباط با اشاره ی دوم شما، باید گفت آفرینش جانداران روی زمین طبق شواهد متعدد و غیر قابل انکار از اقیانوس های اولیه و نخست بشکل تک سلولی های بسیار ساده ی اولیه شروع شد و تدریجاً کلونی ها پیچیده بوجود آمد و سپس جانداران ساده و گیاهان و آبزیان و دوزیستان و... طبق فرایند تکامل بوجود آمدند (متأسفانه بسیاری از افراد که مطالعه ی درستی در این زمینه ندارند درک دقیقی هم از تکامل ندارند و طور دیگری از پیش خود معنی می کنند)

قرآن هم به آفرینش همه ی جانداران از آب اشاره ای واضح و صریح دارد

اما اینکه فرموده است «در روی زمین بگردید تا ببینید آفرینش چگونه آغاز شد» به همین جهت است تا شما با شواهد آفرینش آشنا شوید که امروزه با جمع آوری مدوّن این شواهد، توانسته ایم علمی را بنیان بگذاریم بنام علم زمین شناسی البته شاخه ی دیرین شناسی و فسیل شناسی .

بعبارتی خداوند در این آیه تصریح دارد که برای بررسی آفرینش دنیای مادی نیاز به تلاش تجربی است و بمانند علوم انسانی و یا سایر علوم صرفاً عقلی نیست که در کنجی بنشینید و با فکر کردن و صغری و کبری چیدن ذهنی پیش خودتان چیزهایی را چه درست و چه نادرست بهم ببافید . خیر لازمست بررسی میدانی و تجربی شود که البته در سده های اخیر شده است

اما اینکه نور نبی چیست یا صادر اول چیست و... نباید با گزاره های تجربی با این مفاهیم برخورد شود چون مطلقاً جنبه ی مادی ندارند . مثل این می شود که شیر جنگل را با شیر آب بخواهیم قاطی کنیم چون هر دو یک اسم دارند .

گرچه قرآن خودش در توصیف خود می گوید که تفصیل هر شیئی را دارد اما باید بدانیم قرآن در اصل برای انسان سازی آمده است و کتاب فیزیک نیست . کتاب بیولوژی هم نیست
پس توقع اینکه چرا بسیاری از مفاهیم علمی را مطرح نکرده توقع بجایی نیست . علوم تجربی را با وحی نمی شود به بشر یاد داد . زیرا روش علمی دارای مراحل :
1.مشاهده ی پدیده ی تجربی 2.جمع آوری داده ها 3.آزمایش 4.ارائه ی فرضیه
است . حال چگونه خداوند باید در قرآن که در اصل کتاب انسان سازی و راه زندگی است بیاید اینهمه پدیده های علمی را به روش فوق بما یاد بدهد؟ این که دیگر نامش علوم تجربی نمی شود!!

نکته ی کلیدی اینجاست که خداوند دستورات اولیه را به بشر داده که راه بروید، کار کنید، تلاش کنید تا خودتان بفهمید و بتوانید اصول علمی را در جهت مُسَخّر کردن عالم بکار بگیرید . همچنین فرموده «لیس للانسان الا ما سَعی» یک معنی آن اینست که از شما انسانها آن شخص و آن ملت که بیشتر در جهت کشف اسرار آفرینش تلاش کند طبعاً بیشتر هم بهره اش را می برد ...

شمال;387860 نوشت:
بنده چون سالیان متمادی در علوم فیزیک و بیولوژی تحصیل و مطالعه و تدریس کرده ام شاید بتوانم پاسخ بخشی از اشکال شما را بگویم

درود
سپاس از اینکه چراغ راه می شوید و ما را رهنما

شمال;387860 نوشت:
1. ابتدا بفرمایید «آیهای نُبی» چیست چون عبارتی جدید است . نکند «ایها النبی» منظورتان بود ؟

آیهای نُبی= آیه های قرآن ( برابر پارسی قرآن نُبی است )

روشنگری( توضیح) :

من پارسی نویس هستم اربی نویسی برایم دشوار است

شمال;387860 نوشت:
2. اگر شما به پدیده ای بنام «آفرینش» معتقد باشید باید بدانید که طبق برآوردهای علم فیزیک قریب به 14 میلیارد سال قبل آفرینش مادی از مهبانگ آغاز شده که در ابتدا نور بوجود آمده است .

گیرم که شما درست بفرمایید پس این ساختاره ی( فرمول) آفریدن از پرتو ( نور) همگانی است نه ویژه ی چند کس از سران دین اسلام

شمال;387860 نوشت:
(همین مهبانگ هم در قرآن بصورتی زیبا به آن اشاره شده که فعلاً مربوط به بحث نیست)

من که سخن شما را باور ندارم مهر مندانه ( لطفا) بیشتر روشنگری فرمایید تا شاید باور نمایم

شمال;387860 نوشت:
اما این نوری که ما در عالم مادی با آن سر و کار داریم با نور عوالم بالاتر ارتباطی ندارد
همانطور که خداوند می فرماید : الله نور السماوات و الارض ... منظور همین بخشی از طیف الکترومغناطیس که با چشم می بینیم و نور می نامیم نیست

چگونه این خود گویی ( ادعا) خویش را پایور می گردانید ( اثبات می کنید) ؟؟؟

روشن است الله که گفته پرتو آسمانها و زمین ینی همان پرتویی که از آسمانها و زمین پیدا می شود ینی چبود
( ماهیت) سپهری وگیتیکی ( فیزیکی) برای خود شناسانده است

کامروا باشید ( موفق باشید)

چند نکته لازم به یادآوریست:
1. همچنانکه پیش از این گفتم ما نباید وحی را با گزاره های علوم تجربی قاطی کنیم که به روشنی روشی اشتباه و ناشی از بی اطلاعی از هر دو حوزه ی معرفتی نامبرده هست
2. نوری که در جهان مادی با اون سر و کار داریم بخشی ناچیز از طیف گسترده ی الکترومغناطیس هست و همانطور که قبلاً توضیح دادم هیچ نسبت مستقیمی با نور مورد اشاره در قرآن و احادیث ندارد . هیچ خدایی یا هیچ موجود شناخته شده ای نمی تواند از این نور کوانتومی ساخته شده باشد
بنابراین بهتر است همین ابتدا تکلیف خودمان را با خودمان روشن کنیم : یا قرآن و وحی و احادیث را ببوسیم و کنار بگذاریم و بی دینی را اختیار کنیم و یا اینکه وحی و دستورات و احکام آن را از پیش خود تفسیر تجربی نکنیم و بعبارتی آن را تعبداً بپذیریم .
آنچه تا به امروز بر ما روشن شده اینست که وحی و شرع با عقل ناسازگاری ندارد اما معنی آن این نیست که ضرورتاً با عقل بخواهیم دستورات وحیانی را تفسیر کنیم . وقتی خداوند امر می کند روزه بگیرید، نماز بخوانید، زنا نکنید، شراب ننوشید و... هیچکدام از این دستورات با علم و عقل ناسازگاری ندارند حال ما از پیش خود دلایلی علمی و تجربی سعی می کنیم بر این دستورات بتراشیم اما این دلیل تراشی ها مربوط به درک ما از وحی است نه ماهیت و علت اصلی آن

پس لُب کلام اینکه با گزاره های علمی و یا بظاهر علمی هرگز نخواهیم توانست وحی را توجیه/رد/تأیید کنیم

اگر بخواهم صرفاً محض تقریب به ذهن مثالی بزنم مثل اینست که از راه فلسفه ی صدالمتألهین بخواهیم دلیل اَبَررسانا بودن عنصر نافلز ژرمانیوم در فشار بالا و دمای 10 درجه ی کلوین را اثبات کنیم و چون فلسفه ی ملاصدرای شیرازی دلیلی برای اثبات یا توضیح آن ندارد (که نباید هم داشته باشد) آنگاه فلسفه را رد کنیم و یا علم فیزیک را باطل اعلام کنیم

بنابراین قاطی کردن دو موضوع معرفتی کاملاً متفاوت و مطلقاً نامتجانس هم چنانکه در این تاپیک جریان دارد شیوه ای درست و عاقلانه نیست و لازمست خاتمه پیدا کند چون بجز سفسطه بافی بیهوده، منطقاً هرگز به جای دیگری ختم نخواهد شد

3.

نقل قول:
من پارسی نویس هستم اربی نویسی برایم دشوار است

من و سایر دوستان در اینجا بجز متن اصلی آیات و روایات، در غیر آن به زبان فارسی داریم می نویسیم دیگر . دستکم اگر متون نوشتاری این تاپیک را به فردی زبان شناس و عاقل بدهید بسادگی قضاوت خواهد کرد که بزبان فارسی است

ضمن اینکه زبان ها برای برقراری ارتباط سریع و تفهیم دقیق منظور ابداع شده اند نه برای بدفهمی بیشتر و کُند کردن و گسستن ارتباط ها !

صرفاً برای نمونه، بد نیست بدانید زبان انگلیسی امروزی نیز هرگز نسبتی با زبان اولیه ی مردمان بریتانیا (زبان سلتی) ندارد و در اثر 400 سال اشغال انگلیس بوسیله ی رومی ها و پیش از آن بوسیله ی آلمانها و هلندی ها و... بتمامی رسم الخط و واژگان آن تغییر پیدا کرده و لاتینی شده است
حال فرض کنید در یک فروم و تاپیک عادی که افراد به زبان انگلیسی دارند با هم بخوبی تبادل نظر می کنند شخصی که ادعا و تظاهر به تنفر از خود آلمانها و رومی ها یا تنفر از زبان آنها را دارد بیاید و بزبانی مخلوط از سلتی و انگلیسی سعی کند مطلب بنویسد ... فکر نکنم کسی به او اعتنا کند چون نه حرف و منظور او را بدرستی کسی می فهمد و نه روش او را کسی تأیید می کند ...

خود زبان عربی نیز در طول تاریخ چنین سیر و تحولاتی گذرانده . همچنین زبان فارسی . همچنین سایر زبانها کم و بیش .

پس ما ضمن پاسداشت زبان خودمان نباید با شیوه هایی غیر عادی تظاهر به پاسداری از زبان فارسی کنیم که دارای تأثیری معکوس و غیر پاسدارانه خواهد داشت .

شمال;387102 نوشت:
اما آفرینش غیر مادی که همان خلقت عقل اول و... و... است مستقل از زمان و مکان است!

با سلام.

چگونه می توان خلقتی را تصور کرد که مستقل از زمان باشد؟ مگر خلقت قبل و بعدی ندارد؟ اگر قبل و بعد داشته باشد باید زمان هم باشد. نظر شما چیست؟

شمال;387969 نوشت:
هیچ موجود شناخته شده ای نمی تواند از این نور کوانتومی ساخته شده باشد

فرمودید:
شمال;387860 نوشت:
نور صورتی از انرژی است و ماده نیز حالت فشرده ایست از انرژی

با توضیح فوق پس چرا هیچ موجودی نمی تواند از نور ساخته شده باشد؟


شمال;387969 نوشت:
آنچه تا به امروز بر ما روشن شده اینست که وحی و شرع با عقل ناسازگاری ندارد

البته روشن نشده است که هیچ ناسازگاری ندارد. بلکه روشن شده است که در پاره ای موارد سازگاری دارد. در مصادیق مورد مناقشه نیز به قول شما نمی توان از علم تجربی چیزی برای اثبات یا رد گزاره های دینی استفاده کرد.

موفق باشید.

مؤمن;388848 نوشت:

با سلام.

چگونه می توان خلقتی را تصور کرد که مستقل از زمان باشد؟ مگر خلقت قبل و بعدی ندارد؟ اگر قبل و بعد داشته باشد باید زمان هم باشد. نظر شما چیست؟

با تشکر.


شما لازم است ابتدا مبانی فضا-زمان را مطالعه کنید که مباحثی مربوط به فیزیک است و چکیده ی آن خود چندین صفحه می شود
اما اجمالاً چون اصولاً فضا و زمان ملازم هم هستند در صورتیکه فضایی در کنار نباشد زمانی هم در کار نیست
در صفحات قبل بعضی آقایان بخوبی از منظر دین توضیح دادند .

مؤمن;388849 نوشت:

سلام.

فرمودید:

با توضیح فوق پس چرا هیچ موجودی نمی تواند از نور ساخته شده باشد؟

تشکر از توجه شما.


موجودی از جنس کوانتوم وجود ندارد . ماهیت کوانتوم را مطالعه فرمایید .

مؤمن;388853 نوشت:

سلام.

البته روشن نشده است که هیچ ناسازگاری ندارد. بلکه روشن شده است که در پاره ای موارد سازگاری دارد. در مصادیق مورد مناقشه نیز به قول شما نمی توان از علم تجربی چیزی برای اثبات یا رد گزاره های دینی استفاده کرد.

موفق باشید.


ناسازگاری ندارند با هیچ ناسازگاری ندارند فرق دارد؟
گرچه اساتید دین پژوه در این تاپیک آمد و شد دارند با اینحال مواردی که فکر می کنید عقل و شرع با هم ناسازند را مطرح کنید همه سعی می کنند پاسخ دهند

شمال;388256 نوشت:
بنده از اصول دین صحبت کردم؟ از یقینی و یا اکراهی بودنش صحبت کردم؟
عرض شد تعبدی . تعبدی در مقابل تقلیدی قرار میگیره . مثال تعبدی بودن مثل این هست که نماز صبح 2 رکعت و نماز ظهر 4 رکعت هست . روزه ی واجب از اول تا آخر ماه رمضان است . و... . اینها میشه تعبدی .

با عرض سلام
نه شما مستقیما مطلبی در رابطه با اصول دین نفرمودید. فرمایش شما در مورد پذیرش تعبدی وحی بود.
عرض من این است که: توحید، نبودت و معاد که اصول دین اسلام را تشکیل میدهند بر اساس اولین مسئله رساله احکام باید از روی (یقین) پذیرقته شوند. حال دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد:
1- پذیرش از روی یقین با پذیرش تعبدی فرق دارد و این دو یکی نیستند.
2- وحی و نبوت دو مقوله جدای از هم نیستند. کسی نمیتواند نبوت پیامبر را بپذیرد ولی به وحی اعتقاد نداشته باشد و یا وحی را بپذیرد و به نبوت معتقد نباشد.
بنا بر این:
پذیرش وحی نیز به صورت تعبدی نمیتواند باشد و باید از روی یقین صورت پذیرد.
با تشکر

چالشگر;388916 نوشت:
1- پذیرش از روی یقین با پذیرش تعبدی فرق دارد و این دو یکی نیستند.

بگمانم اگر بین مؤمنین از تمام ادیان الهی بگردید خواهید دید که حقاً درصد جزئی یقین به اصول دین خود دارند و مابقی صرفاً لقلقه ی زبان است
اما همان هم که در رساله اشاره شده قاعدتاً بمعنی عدم اکراه و اجبار است . همانطور که در قرآن می فرماید لا اکراه فی الدین ..
پس معنی پذیرش یقینی بنظر بنده به معنی مجبور نکردن افراد است که با اکراه مسلمان شوند بلکه با ایمان و رغبت واقعی روی به دین بیاورند(علم الیقین) حال اگر اسمش را یقین هم بگذاریم، این کجا و یقین واقعی کجا؟ (علم الیقین - عین الیقین - حق الیقین)

شمال;388921 نوشت:
بگمانم اگر بین مؤمنین از تمام ادیان الهی بگردید خواهید دید که حقاً درصد جزئی یقین به اصول دین خود دارند و مابقی صرفاً لقلقه ی زبان است

با عرض سلام
کاملا درست میفرمایید ولی این پسندیده نیست. ما میخواهیم اینگونه نباشیم!

شمال;388921 نوشت:
اما همان هم که در رساله اشاره شده قاعدتاً بمعنی عدم اکراه و اجبار است . همانطور که در قرآن می فرماید لا اکراه فی الدین ..
پس معنی پذیرش یقینی بنظر بنده به معنی مجبور نکردن افراد است که با اکراه مسلمان شوند بلکه با ایمان و رغبت واقعی روی به دین بیاورند

نه به معنای عدم اکراه و اجبار نیست. به معنای تقلید نکردن (برخلاف سایر اجکام رساله که باید تقلید شوند) میباشد. در رسله چنین گفته میشود که: شخص مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد.

بنا بر این باید به وحی بعنوان بخشی تفکیک ناپذیر از نبوت یقین داشت.
با تشکر

شمال;388895 نوشت:
عزیزم . تعقل و استدلال یعنی اجتهاد کردن . تقلید هم از فردی صورت می گیرد که مجتهد است

سلام بزرگوار.

پس تعبدی مترادف تقلیدی است نه در مقابل تقلیدی.


شمال;388897 نوشت:
اجمالاً چون اصولاً فضا و زمان ملازم هم هستند در صورتیکه فضایی در کنار نباشد زمانی هم در کار نیست

سلام.

آیا نمی توان زمانی را تصور کرد که فضایی نبوده است؟ این تلازمی که می فرمایید آیا در فیزیک اثبات شده است؟

ضمن این که سؤال بنده در مورد خلقت فضا نبود. فرمودید روح مستقل از زمان خلق شده است. عرض شد مگر این خلقت قبل و بعدی ندارد که مستقل از زمان است؟


شمال;388898 نوشت:
موجودی از جنس کوانتوم وجود ندارد . ماهیت کوانتوم را مطالعه فرمایید .

شما ادعا کردید هیچ موجودی نمی تواند از نور کوانتمی ساخته شده باشد. امکانش هست بفرمایید منظورتان از نور کوانتمی چیست؟

شمال;388901 نوشت:
ناسازگاری ندارند با هیچ ناسازگاری ندارند فرق دارد؟

خیر فرقی ندارند. بنده گفتم فرقی دارند؟

موفق باشید. :Gol:

بی نظیر;387250 نوشت:
ولی واقعا ماه و خورشید با بقیه فرق دارد می دانیم خورشید یک ستاره معمولی در بین میلیاردها ستناره و ماه هم چنین است
علت خلق نوری انها چه می تواند باشد ؟

با سلام

البته من در مقام پاسخ نیستم و نظر خودم را عنوان می کنم.

- منظور از نور، این نور مادی زمینی نیست. بلکه بهترین واژه ای که توانسته اند در چهارچوب قراردادهای زمینی به ان تشبیه کنند این واژه بوده است تا تجسم اندکی داشته باشید. چرا که ما عادت کرده ایم که چیزی را متجلی بنامیم که نوری از آن ارسال یا منعکس می شود.

- ماه و خورشید هم با بقیه مخلوقات از نظر نیاز به نورتجلی حق فرقی ندارند و فقط مراتب وجودی یا ظهورشان فرق می کند. همه آنچه که در این مرتبه (عالم حس ظاهری) ادراک می کنیم در مرتبه وجودی بالاتر به نحوی دیگر وجود دارند اما انسان ان ها را به شکلی که الان میبینید، میبیند. یعنی خلقت یکی است ولی ادراکات با توجه مرتبه وجودی مختلف است و اینگونه نیست که چندین عالم مجزا وجود داشته باشد که دیواری آن ها را از هم جدا کرده است. بلکه خورشید و ماه و زمین و کوه و دریا و .... و قوانین فیزیکی و شمیایی حاکم بر آن ها و ... همه و همه در مرتبه حس ظاهری به این شکل ادراک می شوند و در پس پرده به نحو دیگری تجلی دارند. (البته در نظر اهل عرفان)

Hrm;387841 نوشت:
آیا منظورتان اینست که لازمه ی ایجاد ماه و خورشید قرار گرفتن آن نور در مقام خوف بوده است؟ آیا منظور از ماه و خورشید کل جهان ماده بوده یا منظور چیز دیگری است؟

به نظر من ماه و خورشید مثال های قابل درک مردم حاضر در مجلس از کل عالم خلقت مادی (حس ظاهری) بوده است.

موفق باشید.

با سلام
پاسخ های زیر به نقل از کارشناس محترم جناب
صادق
می باشد.

بی نظیر;387250 نوشت:
انچه که مشخص است خدا هنوز به خلق ماده نرسیده است
پس خورشید و ماه ان وسط چکار می کند ؟


پاسخ :
خداوند از طریق علل و اسباب آفرینش را سامان می دهد و خورشید وماه ومانند آن نیز بواسط نوریاد شده در حدیث خلق شده اند .وقرار نیست که خداوند همه امور را به طور مستقیم وبی واسطه خلق کند .

بی نظیر;387250 نوشت:
یعنی روح این مواردی که نام بردید ابتدا خلق شد بعد روح بقیه انسانها
پس از همان ابتدا خلق این افراد با خلق دیگر مردمان متفاوت بوده است
و این خلاف اصل توحید و عدالت خداوند است
که بر اساس اصل توحید افرینش طبق یک قانون و ضابطه صورت می گیرد
و دوگانگی در خلق انسان یعنی دوگانگی قانون خلق و افرینش و اساسا یعنی
وجود دو خدا با دو قانون مختلف
و خلاف عدالت و عدل خدا بودن هم طبیعی است

پاسخ :
در این رابطه باید گفت ریزش باران رحمت وجود از سوی خداوند ممکن است یکسان باشد ولی قوابل در پذریش آن فیض متفاوت اند لذا گفت شده :
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست **** در باغ لاله روید در شور زار خس
پس این تفاوت در خلقت با عدل الهی منافت ندارد بله اگر غیر این می بود سوال بر انگیز بود .

غلام ملی نوری;387823 نوشت:
نور گونه ای از نیرو ( انرژی) است که آن نه آفریده شده و نه از میان می رود
خوب بفرمایید نوری که پیامبر اسلام از آن آفریده شده از کجا آمده بوده و اکنون کجاست ؟
نور چگونه بخش بخش شده و هر کدام از پیشوایان از آن آفریده شده اند چه دیواری نور ها را از هم جدا ساخته ؟؟


پاسخ :
اولا نور مطرح در حدیث از سنخ نور مادی وحسی نیست بلکه از مقوله دیگر است که درک حقیقت آن برای ما مقدور نیست چون از باب نور الهی است که در قران آمده است (الله نور السموات والارض . سوره نور . آیه 23 )
ثانیا بر خلاف تصور شما نور هر چه باشد آفریده خدا وندومخلوق اوست .انرژی بودن نور دلیل بر نفی مخلوق بودن اونیست .
ثالثا درک این گونه امور وبخصوص روایت یاد شده نیاز به سال ها درس وتحصیل در حوزه ی علمیه دارد ونباید توقع داشت به همان آسانی ژرفای آن درک شود ولی عجالتا باید گفت : ان نور از سنخ نور مطرح در پرسش نیست بلکه حقیقتی متعالی است که گاهی از آن به مثل اعلی یاد می شود لذا فرمود :
مَثَل اعلى برگرفته از آیة مبارکه «وللهِ المثلُ الأعلى».(1)
مراد از «مَثَل اعلى» صفات برتر است. خداوند در آن آیه بر این نکته توجه داد که اگر در جایی و یا در کسی صفتی را یافتید ،باید بدانید که صفت برتر و کامل از آن صفت از آن خداوند است، بلکه صفات و کمالات نیک که در عالم و آدم وجود دارد ، جلوه و تجلی کمال و صفات متعال خداوند است.
3ـ اما روح اعظم عبارت از حقیقتی است که گاهی از آن به قلم اعلى، گاهی به عقل کل، گاهی به امّ الکتاب یاد می‌شود . او در واقع آینة تمام نمای حقایق حضرت واحدیت است، یعنی هر چه در مقام واحدیت وجود دارد ،در او به نحوی تجلی کرده است.‌این حقیقت که گاهی از آن به تعیّن او نیز یاد می‌شود، از آن جهت که حسّی است و حیات موجودات به واسطة او افاضه می‌گردد ،روح اعظم نام دارد .
از آن سبب که واسطة صدور موجودات است، از آن به قلم اعلى یاد می‌شود .
از آن رو که خود و مبدأ خویش را تعقل می‌کند و مبدأ فیض علوم و معرفت همگان است، آن را عقل کل می‌گویند .
به دلیل آن که آیات و کلمات تکوینی و همه موجودات کلی و جزئی در ذات قدسی او نقش بسته‌اند و به نحو گسترده وجود دارد ،امّ الکتاب نام گرفته است.(2)
4ـ قرآن کریم در آیات متعدد تعبیر «وجه الله» را بیان کرده است. مراد از وجه الله اسماء حسنا و صفات متعالی خداوند است، زیرا وجه خداوند چیزی است که حق تعالى از آن طریق، مخلوقات خود را مورد توجه قرار می‌دهد . مخلوقات او نیز به وسیلة وجه الله متوجه خالق و آفریدگار خویش می‌شوند و آن عبارت از صفات کریمة خداوند نظیر علم،‌قدرت، سمع، بصر و مانند آن است.
انسان کامل (پیامبر و اهل بیت) مظهر وجه الله است از این رو امام باقر(ع) فرمود: «نحن وجه الله»
امام هشتم (ع) فرمود:«وجه الله تعالى أنبیاؤه ورُسُله و حججه وهم الذین بهم یتوجّه الله وإلى دینه و معرفته؛(3) وجه الله فرستاده ها و حجت‌های خداوند هستند که به وسیلة آنها مردم به سوی خدا و دین و معرفت الهی متوجه می‌شوند».
دربارة وجه الله در کتاب «سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی» به تفصیل بحث شده است


[/HR]پی‌نوشت‌ها:
1. نحل (16) آیه 60.
2. ر،ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 234، نشر مؤسسه آثار امام خمینی 1386.
3. عیون أخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 115.

با تشکر


بسیار ممنون
امیدوارم به بقیه ی پرسشهای مطرح شده هم پاسخ داده شود .

Hrm;390030 نوشت:
بسیار ممنون
امیدوارم به بقیه ی پرسشهای مطرح شده هم پاسخ داده شود .

سلام

اگر پرسش یا پرسشهایی بی پاسخ مانده است خلاصه وار در پیام خصوصی مطرح نمایید تا به کارشناس گزارش دهم.

ممنون

کنکاش;389555 نوشت:
- منظور از نور، این نور مادی زمینی نیست. بلکه بهترین واژه ای که توانسته اند در چهارچوب قراردادهای زمینی به ان تشبیه کنند این واژه بوده است تا تجسم اندکی داشته باشید. چرا که ما عادت کرده ایم که چیزی را متجلی بنامیم که نوری از آن ارسال یا منعکس می شود.

با عرض سلام
نهایتا آیا ما باید (تصوری) از آنچه قرار است به آن ایمان بیاوریم داشته باشیم یا نه؟ آیا این رویه درست است که هر آنچه توضیحی برای آن نداریم، ابتدا فرض را بر صحت آن بگذاریم و پس از آن اصل را بر غیر مادی بودن و ناشناخته بودن آن؟ به هر خال ما موجوداتی هستیم که در دنیای مادی زندگی میکنیم. (حواسی ) هم که داریم، تا آنجا که قابل شناسایی و تحلیل است، حواس مادی است.

کنکاش;389555 نوشت:
ماه و خورشید هم با بقیه مخلوقات از نظر نیاز به نورتجلی حق فرقی ندارند و فقط مراتب وجودی یا ظهورشان فرق می کند

منظور از فرق مراتب وجودی یا ظور دو جرم آسمانی بنام ماه و حورشید از بین میلیارد ها جرم دیگر چیست، چرا این تفاوت وجود دارد و چگونه آن را اثبات میکنید؟

کنکاش;389690 نوشت:
(الله نور السموات والارض . سوره نور . آیه 23 )
ثانیا بر خلاف تصور شما نور هر چه باشد آفریده خدا وندومخلوق اوست

چگونه خئاوند نور آسمانها و زمین است و در عین حال نور مخلوق اوست؟

کنکاش;389690 نوشت:
ثالثا درک این گونه امور وبخصوص روایت یاد شده نیاز به سال ها درس وتحصیل در حوزه ی علمیه دارد ونباید توقع داشت به همان آسانی ژرفای آن درک شود

نهایتا پس از سال ها تحصیل در حوزه های علمیه به چه درکی از این تور میتوان رسید؟ فرار است اسلام دینی برای همه مردم در تمام سطوح باشد. مردم عادی چه درکی از این مطلب میتوانند داشته باشند؟

نهایتا اینکه سوالات بنده از جناب صادق در پست شماره 15 همچنان بی پاسخ مانده و درخواست من برای پاسخ به این سوالات در پستی دیگر جذف شده است.

با تشکر

چالشگر;390277 نوشت:
با عرض سلام
نهایتا آیا ما باید (تصوری) از آنچه قرار است به آن ایمان بیاوریم داشته باشیم یا نه؟

با سلام
خیر لازم نیست تصوری داشته باشیم. البته باید دید منظورتان از تصور چیست. خصوصا اگر اثبات شود که قابل تصور نیست ولی وجود دارد. اما اگر منظورتان شناخت است بله و اتفاقا تاکیدداریم که در شناختش هرچه بیشتر بکوشیم. ولی او را به صفاتش میشناسیم و ذاتش قابل تصور نیست.

چالشگر;390277 نوشت:
آیا این رویه درست است که هر آنچه توضیحی برای آن نداریم، ابتدا فرض را بر صحت آن بگذاریم و پس از آن اصل را بر غیر مادی بودن و ناشناخته بودن آن؟

خیر این رویه درست نیست. اینجا سوال پرسیده شده است و پاسخ داده شده و بنا بر این نداریم که همه قواعد و اصول منطق و عرفان و کلام را از زیربنا و پایه تدریس کنیم. و اثبات کنیم. شخصی مطالعاتی داشته و بین مطالعاتش سوالی برایش پیش آمده و در حد مطالعاتش پاسخ می دهیم که مشکلش رفع شود و بتواند به مطالعاتش ادامه دهد.


چالشگر;390277 نوشت:
به هر خال ما موجوداتی هستیم که در دنیای مادی زندگی میکنیم. (حواسی ) هم که داریم، تا آنجا که قابل شناسایی و تحلیل است، حواس مادی است.

حواس ظاهری هم کارآیی های خودشان را دارند و همه از آن بهره مند هستیم. ولی مواردی هم مربوط به عقل است و بدون تکیه بر حواس و تجربه اثبات می کنیم. از منظر من عقل فوق حواس است. ادراک مادی از طریق حواس ظاهری انجام می شود ولی ادراکات انسان محدود به حواس نیست.


چالشگر;390277 نوشت:
منظور از فرق مراتب وجودی یا ظور دو جرم آسمانی بنام ماه و حورشید از بین میلیارد ها جرم دیگر چیست، چرا این تفاوت وجود دارد و چگونه آن را اثبات میکنید؟

نگاهی به پست زیر بیاندازید ضمن این که قبلا هم در بالا عرض شد : به نظر من ماه و خورشید مثال های قابل درک مردم حاضر در مجلس از کل عالم خلقت مادی (حس ظاهری) بوده است

http://www.askdin.com/thread30631.html#post389795

چالشگر;390277 نوشت:
چگونه خداوند نور آسمانها و زمین است و در عین حال نور مخلوق اوست؟

قبلا هم عرض شد که این نور غیر از نور مادی متشکل از فوتون بوده که خواص ذره-موج دارد و ...
ضمن این که کارشناس محترم فرمودند که نور هرچه باشد (چه این نور مادی و چه نوری که در آیات و روایات عنوان شده) همه مخلوق خدا هستند و در مخلوق بودن تفاوتی ندارند. به نظر این حقیر آیه مذکور ذات خداوند را نور عنوان نکرده است بلکه خداوند را متجلی کننده آسمان ها و زمین عنوان کرده و این تجلی را به نور تشبیه نموده است. از آنجا که ما در عالم حس مادی تا نوری از شیء منتشر یا بازتاب نشود آن را نمیبینیم این تشبیه به کار برده شده که خداوند ظاهر کننده مخلوقات است ولی منظور این نیست که اشیا در یک فضای تاریک هستند و خداوند نور بوده و آن ها را روشن می کند. بلکه فعل خداوند که همه عالم آفرینش را شامل می شود، بصورت ظهور و تجلی است و این به نور تشبیه شده است.

چالشگر;390277 نوشت:
نهایتا پس از سال ها تحصیل در حوزه های علمیه به چه درکی از این تور میتوان رسید؟ فرار است اسلام دینی برای همه مردم در تمام سطوح باشد. مردم عادی چه درکی از این مطلب میتوانند داشته باشند؟


اگر مردم عادی بخواهند عادی بمانند لازم هم نیست یکسری سوالات هم داشته باشند. برای مرد در همه سطوح معرفت جهت تعالی موجود است. اگر سوال تخصصی پرسیده شود طبیعتا ممکن است جوابی داشته باشد که مردم عادی درکش نکنند و اگر واقعا مشتاقند باید به مطالعه بپردازند.

سوالات پست 15 را فکر کنم کارشناس محترم در پست قبل تا حدی پاسخ داده اند. اگر لازم است موارد پاسخ داده نشده را مجدد با ویرایش جدید مطرح بفرمایید که بهتر به مقصود برسید.

موفق باشید.

کنکاش;390657 نوشت:
لازم نیست تصوری داشته باشیم. البته باید دید منظورتان از تصور چیست. خصوصا اگر اثبات شود که قابل تصور نیست ولی وجود دارد. اما اگر منظورتان شناخت است بله و اتفاقا تاکیدداریم که در شناختش هرچه بیشتر بکوشیم. ولی او را به صفاتش میشناسیم و ذاتش قابل تصور نیست.

با عرض سلام
سوال من در مورد ذات خداوند نبود. فرمایش شما در مورد او را قبول دارم. سوال در مورد بقیه (مخلوقاتی) یود که آفرینش آنها را هم به نوعی با نور شروع میکنیم و به نور نسبت میدهیم و از همان کلمه (نور) برای خداوند هم استفاده میکنیم.

کنکاش;390657 نوشت:
ولی مواردی هم مربوط به عقل است و بدون تکیه بر حواس و تجربه اثبات می کنیم. از منظر من عقل فوق حواس است.

1- عقل و فرآیند تعقل جدای از منطق نیستند. بنا بر این ملاک پذیرش یک مطلب منطقی بودن آن است.
2- فرآیند تعقل در مغز صورت میپذیرد. مفز به عنوان مرکز تعقل ورودی ها و خروجی هایی دارد. ورودی های مغز همان حواس مادی هستند. اگر ورودیهای دیگری هم وجود داشته باشد مانند حواس مادی شناخته شده نیستند. تمام نتیجه گیری های عقلانی پس از دریافت اطلاعات از این ورودی ها صورت می پذیرد.
کنکاش;390657 نوشت:
ولی ادراکات انسان محدود به حواس نیست.

اگر ممکن است چند مثال بزنید.

در مورد سوالات پست 15، چند مورد اول را شما در اینجا پاسخ دادید. هرچند برخی پاسخ ها جساراتا برای بنده قانع کننده نیست ولی از پاسخ شما متشکرم. سایر سوالات اینها هستند:

5- آیا اساسا عدم باور به این گونه مطالب خدشه ای به دین فرد وارد میکند؟
6- چرا این ترتیب آفرینش در قرآن کریم نیامده است؟
7- آگر این روایت را نادیده بگیریم، پاسخ سوال چگونگی آغاز آفرینش از دید قرآن چیست؟

با تشکر


چالشگر;390792 نوشت:
در مورد سوالات پست 15، چند مورد اول را شما در اینجا پاسخ دادید. هرچند برخی پاسخ ها جساراتا برای بنده قانع کننده نیست ولی از پاسخ شما متشکرم. سایر سوالات اینها هستند:
5- آیا اساسا عدم باور به این گونه مطالب خدشه ای به دین فرد وارد میکند؟
6- چرا این ترتیب آفرینش در قرآن کریم نیامده است؟
7- آگر این روایت را نادیده بگیریم، پاسخ سوال چگونگی آغاز آفرینش از دید قرآن چیست؟
با تشکر


با سلام

پاسخ های زیر از طرف کار شناس می باشد:

1_ این گونه مسایل جز اعتقادات نیست بلکه جز ء معارف دینی است یعنی در نگاه آموزه های روایای فرایند خلقت این گونه است . این نوع هستی شناسی روایی است . ولی جزء اموری نیست که اگر کسی به آن ها باور نداشته باشد در اعتقادات شان مشکلی بوجود نمی آید . چون اعتقادات مبتنی بر دلایل یقینی است واین روایات قطعی نیست .
2_ بسیار از این گونه مسایل در قران ذکر نشده ولی در روایات وسنت آمده چون قران عهده دار تبیین اصول کلی مسایل است شرح وتبیین آن ها توسط سنت انجام شده است . شما فرض کنید که اگرهمه این گونه امور در قران ذکر می شد مثنوی چند من کاغذ می شد .
3_ در قران کریم در باره جزئیات خلقت چیزی بیان نشده . ولی باید توجه داشت که آن روایت در باب فرایند خلقت زیبا وعمیق است وفیلسوف بزرگ معاصر با عنایت خاص آن روایت را نقل وتبیین نموده است.پس
بر اساس روايات و آموزه هاي عرفاني نخستين فيض الهي كه از غيب هستي ظهور نموده حقيقت وجود ختمي مرتبت است(1). و در روايات نيز اين حقيقت اشاره شده مثلا رسول خدا فرمود: (( اول ما خلق الله نوري)) (2) اولين چيزي كه خدا آفريد نور وجود من بود. و يا فرمود: (( اول ما خلق الله روحي)) (3) اول چيزي را كه خدا خلق كرد روح من بود. و به تبع نور وجود آن حضرت نور اهل بيت(ع) او هم نخستين آفريده خواهد بود. لذا در روايتي آمده: (( ان الله كان اذ لا كان و خلق نور الانوار و هو النور الذي خلق منه محمد و عليا))(4) خداوند بود و چيزي خلق نشده بود، آنگاه نور الانوار را آفريد و نور محمد و علي را از آن نور خلق نمود.
و برخي از عارفان نيز در اين باره مي گويند: آنگاه كه خداوند اراده فرموده هستي را بيافريند تجلي فرمود كه از آن نوري پديد آمد و نزديكترين وجود را دريافت آن نور حقيقت وجود محمد (ص) بود كه از آن به عقل ياد مي شود. پس حقيقت آن حضرت اولين وجودي است كه در نشئه هستي ظاهر گرديده و نزديك­ترين فرد به او علي ابن ابي طالب (ع) است كه سر انبياء و امام عالميان است.(5)
بر اساس اين گونه آموزه هاي متعالي معلوم مي شود كه نور حقيقت وجود پيامبر و به تبع او نور حقيقت وجود اهل بيت (ع) قبل از خلقت زمان و زماني ها آفريده شده است، ولي اين به معناي ازل بودن آنها نيست، چون ازليت از آن خداوند است و تنها او اول مطلق و ازلي است. مگر اينكه بگويم ازليت ذاتي از آن خداوند است و حقيقت نور وجود پيامبر و اهل بيت ازل نسبي و ازل زماني است.(6)
پی‌نوشت‌ها:
1. عبد الرحمن جامي، اشعه اللمعات نشر گنجينه، تهران، بي تا، ص 244.
2. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار،نشر دارالاحياء التراث العربي، بيروت 403 1، ق. ج5، ص44.
3. همان، ج54، ص309.
4. كليني، محمد ابن يعقوب اصول كافي، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران 1388 ق، ج1، ص 442.
5. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، نشر دار صادر بيروت بي تا، ج1، ص 119.
6. مهدي الهي قمشه، حكمت الهي، نشرانتشارات قزويني، تهران 1363 ش. ج 1 ص 303.
7. مجلسی، بحار، نشر دار الاحیا، التراث العربی، بیروت 1403 ق، ج 15، ص 7.
8. صدوق، عیون اخبار الرضا نشر دار العملیه قم، بی تا، ج1، ص 725.
9. صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی مؤسسه آثار امام خمینی 1386ش، ص 202، و نیز صادقی، سیمای اهلبیت در عرفان امام خمینی، نشر موسسه امام خمینی 1387 ش، ص 167.

با عرض سلام حضور پاسخگوی محترم
فرمودید:

کنکاش;391967 نوشت:
این گونه مسایل جز اعتقادات نیست بلکه جز ء معارف دینی است یعنی در نگاه آموزه های روایای فرایند خلقت این گونه است . این نوع هستی شناسی روایی است . ولی جزء اموری نیست که اگر کسی به آن ها باور نداشته باشد در اعتقادات شان مشکلی بوجود نمی آید . چون اعتقادات مبتنی بر دلایل یقینی است واین روایات قطعی نیست .

سوال کردم: چرا ترتیب آفرینش در قرآن نیامده است؟ فرمودید:

کنکاش;391967 نوشت:
بسیار از این گونه مسایل در قران ذکر نشده ولی در روایات وسنت آمده

کنکاش;391967 نوشت:
در قران کریم در باره جزئیات خلقت چیزی بیان نشده . ولی باید توجه داشت که آن روایت در باب فرایند خلقت زیبا وعمیق است

آیا منظور شما این است که در دین اسلام فرآیند آفرینش را باید از میان روایاتی بیابیم که قطعی نیست؟ آیا واقعا روش قطعی تری برای آشنایی انسان ها با فرآیند آفرینش وجود نداشت؟ چگونه میتوان انتظار داشت ذهن پرسشگری که قدم به قدم نادانسته های خود را از لابلای آزمایشات و ابداعات علمی پاسخ میدهد در مقابل سوال بزرگی چون فرآیند آفرینش به روایاتی بسنده کند که حتی قطعی نیستند؟
با تشکر

چالشگر;392017 نوشت:
آیا منظور شما این است که در دین اسلام فرآیند آفرینش را باید از میان روایاتی بیابیم که قطعی نیست؟ آیا واقعا روش قطعی تری برای آشنایی انسان ها با فرآیند آفرینش وجود نداشت؟ چگونه میتوان انتظار داشت ذهن پرسشگری که قدم به قدم نادانسته های خود را از لابلای آزمایشات و ابداعات علمی پاسخ میدهد در مقابل سوال بزرگی چون فرآیند آفرینش به روایاتی بسنده کند که حتی قطعی نیستند؟

با سلام.

عذرخواهی می کنم که در بحث شما دخالت می کنم.

به نظرم کارشناس محترم بخوبی و بطور واقع بینانه پاسخ دادند و فکر می کنم منظورشان از قطعی نبودن همان یقینی نبودن این معارف است چرا که به هر حال احتمال خطای انسانی در فهم و انتقال آنها وجود دارد و علم رجال بر خلاف علومی مانند ریاضی قطعی و یقینی نیست. لذا این معارف برای ما در درجه دوم قطعیت قرار می گیرند.

اما به کسی که تمایل دارد همه چیز را به صورت قطعی بداند باید گفت که کمی واقع بین باش و اهدافت را تعدیل کن! یا این که زحمت بسیار بیشتری بکش تا خودت از طریق شهود و ... به پاسخ سؤالات ماورایی دست پیدا کنی. این که فرمودید فرایند آفرینش سؤال بزرگی است کاملاً متین است اما قسمتی از این فرایند برای ما حیاتی است که به سرنوشت ما بستگی دارد و ظاهراً پاسخ این که روح پیامبر قبل از همه مخلوقات به وجود آمده است یا نه خیلی در اعتقادات توحیدی ما ضروری نیست.

با تشکر.

مؤمن;392177 نوشت:
ظاهراً پاسخ این که روح پیامبر قبل از همه مخلوقات به وجود آمده است یا نه خیلی در اعتقادات توحیدی ما ضروری نیست.

با عرض سلام
انسان در مسیر تاریخ و از لابلای تجربه ها و آزمایشات، پاسخ سوال های خود را می یابد. این روند طبیعی تکامل فکری و معنوی بشر است. اما نکته این است که این سوالات، صرفا سوال هستند، به ذهن هر کسی میتوانند خطور کنند و از بین تمام افرادی که سوال برای آنها ایجاد شده عده ای به دنبال جواب میگردند. اما ما در اینجا با یک سوال روبرو نیستیم، با یک ادعا (ادعا به معنای واقعی آن نه هرگونه برداشت نادرست) روبرو هستیم. وقتی ادعایی صورت میپذیرد دیگر در پاسخ سوال کننده نمیتوان گفت ظاهراً پاسخ این که روح پیامبر قبل از همه مخلوقات به وجود آمده است یا نه خیلی در اعتقادات توحیدی ما ضروری نیست.
مدعی باید توان اثبات ادعایش را داشته باشد. با این ادعا عده ای به سمت اسلام گرایش پیدا میکنند و عده ای از آن دور میشوند.
با تشکر


سوال :
آغاز آفرینش (می گویند اولین مخلوق پیامبر (ص) بوده اند که بصورت نور آفریده شدند و بعد از آن ائمه اطهار از آن نور و سپس بقیه مخلوقات از آنها آفریده شدند.
سوالات زیادی به ذهن می آید. آیا پیامبر (ص) اولین مخلوق برای ما بوده اند آیا کلا اولین مخلوق بوده اند؟ یعنی اینکه آیا جهانهای دیگری قبل ما بوده است یا نه؟ چطور می توان گفت که الآن جهانهای موازی با ما وجود دارند یا ندارند؟
سوال بعد اینست که منظور از آن نور پیامبر (ص) چه بده است؟ قاعدتا نمی تواند این نور کوانتومی منظور باشد. همچنین اگر ممکن است در ارتباط با روند و ترتیب آفرینش توضیح دهید. بعد از پیامبر (ص) چه کسانی و با چه ترتیبی خلق شدند؟ آیا پیامبران اوالعزم قبل حضرت آدم (ع) بوده اند؟ اصلا روح کی خلق شد؟ آیا آن نور همان روح است یا چیز دیگر؟ در این میان ما کی خلق شدیم؟ آن جانهانی که گفته می شود در شش دوره خلق شد در کجای ترتیب قرار دارد؟)

پاسخ :
اگر شناخت شما از حقیقت صادر اول کامل تر شود حل این مسله برای شما آسان تر خواهد شد. لذا در باره چیستی صادر اول باید گفت: صادر اول همان مخلوق بی‌واسطه است که از آن در آموزه‌های عرفانی به صادر اول، حقیقت محمدی(ص) نور محمدی، روح محمد(ص)، عقل اول، جوهر اول و مانند آن یاد می‌شود.(1) در این رابطه با رویکرد فلسفی و عرفانی جای سخن بسیار است که تفصیل آن را در جای خود باید مطالعه نمود.(2) ولی در این جا تنها بدین روایت نورانی اشاره می‌شود، جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:
از رسول الله(ص) پرسیدم، اولین چیزی را که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد. عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ ماه را از او آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)
بنابراین مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.
برخي از عارفان در اين باره مي گويند:
آن گاه كه خداوند اراده فرمود هستي را بيافريند، تجلي فرمود كه از آن نوري پديد آمد. نزديك ترين وجود را دريافت. آن نور حقيقت وجود محمد (ص) بود كه از آن به عقل ياد مي شود. پس حقيقت آن حضرت اولين وجودي است كه در نشئه هستي ظاهر گرديده و نزديك ترين فرد به او علي ابن ابي طالب (ع) است كه سر انبيا و امام عالميان است.(4)
بر اساس اين گونه آموزه هاي متعالي معلوم مي شود كه نور حقيقت وجود پيامبر و به تبع او نور حقيقت وجود اهل بيت قبل از همه چیز آفريده شده است، با توجه به این نکته حال باید گفت که وجود جسمانی آنان در واقع جلوه و ظهور زمینی همان وجود نوری آنان است. این دو مرتبه از وجود آن ها کاملا با هم مرتبط است.
وجود جسمانی شان تجلی وجود فراطبیعی شان است. این وجود طبیعی تمثل و تجسم همان حقیقت متعالی نوری آن ها است. از همین روست که آن ها در نشأه زمینی و وجود طبیعی شان نیز از هر گونه عیب و نقص علمی و عملی و حتی عمل ترک اولی منزه اند.(5) بنابراین هر دو ساحه وجودی رسول خدا ص در صدر قرار دارد.


پی‌نوشت‌ها :
1. عبدالرحمان جامی اشعة اللمعات، نشر گنجینه تهران، بی تا، ص 244.
2. امین صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر موسسه آثار امام خمینی 1387 ش،ص 313.
3. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 25، ص 21.
4. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، نشر دار صادر، بيروت، بي تا، ج1، ص 119.
5. محمد امین صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر موسسه آثار امام خمینی، 1386 ش، ص48.


سوال : آغاز آفرنیش .
(نور گونه ای از نیرو ( انرژی) است که آن نه آفریده شده و نه از میان می رود
خوب بفرمایید نوری که پیامبر اسلام از آن آفریده شده از کجا آمده بوده و اکنون کجاست ؟
نور چگونه بخش بخش شده و هر کدام از پیشوایان از آن آفریده شده اند چه دیواری نور ها را از هم جدا ساخته ؟؟)

پاسخ :
اولا نور مطرح در حدیث از سنخ نور مادی وحسی نیست بلکه از مقوله دیگر است که درک حقیقت آن برای ما مقدور نیست چون از باب نور الهی است که در قران آمده است (الله نور السموات والارض . سوره نور . آیه 23 )
ثانیا بر خلاف تصور شما نور هر چه باشد آفریده خداوندو مخلوق اوست .انرژی بودن نور دلیل بر نفی مخلوق بودن او نیست .
ثالثا درک این گونه امور وبخصوص روایت یاد شده نیاز به سال ها درس وتحصیل در حوزه ی علمیه دارد ونباید توقع داشت به همان آسانی ژرفای آن درک شود ولی عجالتا باید گفت : ان نور از سنخ نور مطرح در پرسش نیست بلکه حقیقتی متعالی است که گاهی از آن به مثل اعلی یاد می شود لذا فرمود :
مَثَل اعلى برگرفته از آیة مبارکه «وللهِ المثلُ الأعلى».(1)
مراد از «مَثَل اعلى» صفات برتر است. خداوند در آن آیه بر این نکته توجه داد که اگر در جایی و یا در کسی صفتی را یافتید ،باید بدانید که صفت برتر و کامل از آن صفت از آن خداوند است، بلکه صفات و کمالات نیک که در عالم و آدم وجود دارد ، جلوه و تجلی کمال و صفات متعال خداوند است.
3ـ اما روح اعظم عبارت از حقیقتی است که گاهی از آن به قلم اعلى، گاهی به عقل کل، گاهی به امّ الکتاب یاد می‌شود . او در واقع آینة تمام نمای حقایق حضرت واحدیت است، یعنی هر چه در مقام واحدیت وجود دارد ،در او به نحوی تجلی کرده است.‌این حقیقت که گاهی از آن به تعیّن او نیز یاد می‌شود، از آن جهت که حسّی است و حیات موجودات به واسطة او افاضه می‌گردد ،روح اعظم نام دارد .
از آن سبب که واسطة صدور موجودات است، از آن به قلم اعلى یاد می‌شود .
از آن رو که خود و مبدأ خویش را تعقل می‌کند و مبدأ فیض علوم و معرفت همگان است، آن را عقل کل می‌گویند .
به دلیل آن که آیات و کلمات تکوینی و همه موجودات کلی و جزئی در ذات قدسی او نقش بسته‌اند و به نحو گسترده وجود دارد ،امّ الکتاب نام گرفته است.(2)
4ـ قرآن کریم در آیات متعدد تعبیر «وجه الله» را بیان کرده است. مراد از وجه الله اسماء حسنا و صفات متعالی خداوند است، زیرا وجه خداوند چیزی است که حق تعالى از آن طریق، مخلوقات خود را مورد توجه قرار می‌دهد . مخلوقات او نیز به وسیلة وجه الله متوجه خالق و آفریدگار خویش می‌شوند و آن عبارت از صفات کریمة خداوند نظیر علم،‌قدرت، سمع، بصر و مانند آن است.
انسان کامل (پیامبر و اهل بیت) مظهر وجه الله است از این رو امام باقر(ع) فرمود: «نحن وجه الله»
امام هشتم (ع) فرمود:«وجه الله تعالى أنبیاؤه ورُسُله و حججه وهم الذین بهم یتوجّه الله وإلى دینه و معرفته؛(3) وجه الله فرستاده ها و حجت‌های خداوند هستند که به وسیلة آنها مردم به سوی خدا و دین و معرفت الهی متوجه می‌شوند».
دربارة وجه الله در کتاب «سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی» به تفصیل بحث شده است


[/HR]پی‌نوشت‌ها:
1. نحل (16) آیه 60.
2. ر،ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی،نشر مؤسسه آثار امام خمینی 1386. ص 234،
3. صدوق . عیون أخبار الرضا(ع)، نشر دار العلمیه قم بی تا . ج 1، ص 115.

سوال :
آغاز آفرنیش .

(آیا اساسا عدم باور به این گونه مطالب خدشه ای به دین فرد وارد میکند؟
- چرا این ترتیب آفرینش در قرآن کریم نیامده است؟
- آگر این روایت را نادیده بگیریم، پاسخ سوال چگونگی آغاز آفرینش از دید قرآن چیست؟ )


پاسخ :

1_ این گونه مسایل جز اعتقادات نیست بلکه جزء معارف دینی است یعنی در نگاه آموزه های روائی فرایند خلقت این گونه است . این نوع هستی شناسی روایی است . ولی جزء اموری نیست که اگر کسی به آن ها باور نداشته باشد در اعتقادات شان مشکلی بوجود نمی آید . چون اعتقادات مبتنی بر دلایل یقینی است واین روایات قطعی نیست .
2_ بسیار از این گونه مسایل در قران ذکر نشده ولی در روایات وسنت آمده چون قران عهده دار تبیین اصول کلی مسایل است شرح وتبیین آن ها توسط سنت انجام شده است . شما فرض کنید که اگرهمه این گونه امور در قران ذکر می شد مثنوی چند من کاغذ می شد .
3_ در قران کریم درباره جزئیات خلقت چیزی بیان نشده . ولی باید توجه داشت که آن روایت در باب فرایند خلقت زیبا وعمیق است وفیلسوف بزرگ معاصر با عنایت خاص آن روایت را نقل وتبیین نموده است.پس
براساس روايات و آموزه هاي عرفاني نخستين فيض الهي كه از غيب هستي ظهور نموده حقيقت وجود ختمي مرتبت است(1). و در روايات نيز اين حقيقت اشاره شده مثلا رسول خدا فرمود: (( اول ما خلق الله نوري)) (2) اولين چيزي كه خدا آفريد نور وجود من بود. و يا فرمود: (( اول ما خلق الله روحي)) (3) اول چيزي را كه خدا خلق كرد روح من بود. و به تبع نور وجود آن حضرت نور اهل بيت(ع) او هم نخستين آفريده خواهد بود. لذا در روايتي آمده: (( ان الله كان اذ لا كان و خلق نور الانوار و هو النور الذي خلق منه محمد و عليا))(4) خداوند بود و چيزي خلق نشده بود، آنگاه نور الانوار را آفريد و نور محمد و علي را از آن نور خلق نمود.
و برخي از عارفان نيز در اين باره مي گويند: آنگاه كه خداوند اراده فرموده هستي را بيافريند تجلي فرمود كه از آن نوري پديد آمد و نزديكترين وجود را دريافت آن نور حقيقت وجود محمد (ص) بود كه از آن به عقل ياد مي شود. پس حقيقت آن حضرت اولين وجودي است كه در نشئه هستي ظاهر گرديده و نزديك­ترين فرد به او علي ابن ابي طالب (ع) است كه
[=arial]سِرّ انبياء و امام عالميان است.(5)
بر اساس اين گونه آموزه هاي متعالي معلوم مي شود كه نور حقيقت وجود پيامبر و به تبع او نور حقيقت وجود اهل بيت (ع) قبل از خلقت زمان و زماني ها آفريده شده است، ولي اين به معناي ازل بودن آنها نيست، چون ازليت از آن خداوند است و تنها او اول مطلق و ازلي است. مگر اينكه بگويم ازليت ذاتي از آن خداوند است و حقيقت نور وجود پيامبر و اهل بيت ازل نسبي و ازل زماني است.(6)

پی‌نوشت‌ها:
1. عبد الرحمن جامي، اشعه اللمعات نشر گنجينه، تهران، بي تا، ص 244.
2. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار،نشر دارالاحياء التراث العربي، بيروت 403 1، ق. ج5، ص44.
3. همان، ج54، ص309.
4. كليني، محمد ابن يعقوب اصول كافي، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران 1388 ق، ج1، ص 442.
5. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، نشر دار صادر بيروت بي تا، ج1، ص 119.
6. مهدي الهي قمشه، حكمت الهي، نشرانتشارات قزويني، تهران 1363 ش. ج 1 ص 303.
7. مجلسی، بحار، نشر دار الاحیا، التراث العربی، بیروت 1403 ق، ج 15، ص 7.
8. صدوق، عیون اخبار الرضا نشر دار العملیه قم، بی تا، ج1، ص 725.
9. صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی مؤسسه آثار امام خمینی 1386ش، ص 202، و نیز صادقی، سیمای اهلبیت در عرفان امام خمینی، نشر موسسه امام خمینی 1387 ش، ص 167.

موضوع قفل شده است