جمع بندی جابلسا و جابلقا

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جابلسا و جابلقا

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام به شما کاربران عزیز و ارجمند
جابلسا شهری در غربی ترین نقطه ی دنیا و جابلقا شهری در شرقی ترین نقطه ی دنیا که از انصار امام زمان (عج) هستند.
کسی از محل دقیق این دو شهر خبر دارد؟ و آداب و رسوم این دو شهر چیست؟

با نام الله





کارشناس بحث: استاد صادق

safareeshghe;382060 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام به شما کاربران عزیز و ارجمند
جابلسا شهری در غربی ترین نقطه ی دنیا و جابلقا شهری در شرقی ترین نقطه ی دنیا که از انصار امام زمان (عج) هستند.
کسی از محل دقیق این دو شهر خبر دارد؟ و آداب و رسوم این دو شهر چیست؟

پاسخ:
با سلام وآرزوی توفیق برای شما .
در ابتدا باید گفت : درکتب معتبر روایی شیعه (کافی، تهذیب، من لایحضره الفقیه، استبصار) نام این دو شهر نیامده است، اما در روایاتی در دیگر کتاب ها مطالبی در باره این دو شهر آمده است که از مجموع آن روایات (بر فرض معتبر بودن) می توان استفاده کرد که این دو شهر در عالم مثال هستند؛ زیرا بر طبق بعضی از روایات جابلقا و جابرسا دو شهری هستند که یکی در مشرق و دیگری در مغرب قرار دارد و ساکنان آن همگی مؤمن و متقی هستند و از شیطان و گناه و نافرمانی خدا در این شهرها اثری نیست.[1] با چنین توصیفی نمی توان پذیرفت که چنین شهرهایی در عالم دنیا قرار داشته باشند؛ زیرا دنیا محل عمل و تکلیف و امتحان است و قطعاً باید جاذبه های دنیوی وجود داشته باشد تا افراد به خوبی امتحان شوند و سره از نا سره جدا شود.

همچنین در بسیاری از روایات از نام این دو شهر برای بیان نهایت فاصله بین دو نقطه روی زمین استفاده شده و فاصله بین این دو شهر نماد بیشترین فاصله است.[2]
در هر صورت اظهار نظر دقیق در این گونه مسایل کار دشوار است چون منابع روای مسله نیاز به دقت بشتر دارد و به لحاظ محتوای نیز درک آن ها دقت های لازم خود را دارد . در نتیجه آنچه در پرسش مطرح شده جای تامل دارد .


[/HR][1] بحارالأنوار ج : 54 ص : 332-

[2] . بحارالأنوار ج : 54 ص : 327:"

باسلام

به زبان ساده جابلقا عالم پیش از تولد و جابلسا عالم بعد از مرگ است!

جابُلْقا عالم‌ مثال‌ در مشرق‌ ارواح‌، و جابُلْسا عالم‌ مثال‌ در مغرب‌ است‌

در قصص‌ و تواريخ‌ مذكور است‌ كه‌ جابلقا شهري‌ است‌ در غايت‌ بزرگي‌ در مشرق‌ ، و جابلسا نيز شهري‌ است‌ به‌ غايت‌ بزرگ‌ و عظيم‌ در مغرب‌ در مقابل‌ جابلقا . و ارباب‌ تأويل‌ در اين‌ باب‌ سخنان‌ بسيار گفته‌اند ، و آنچه‌ بر خاطر اين‌ فقير قرار گرفته‌ ـ بي‌تقليد غيري‌ ـ به‌ طريق‌ اشاره‌ دو چيز است‌:
يكي‌ آنكه‌: جابلقا عالم‌ مثالي‌ است‌ كه‌ در جانب‌ مشرق‌ ارواح‌ واقع‌ است‌ كه‌ برزخ‌ است‌ ميان‌ غيب‌ و شهادت‌ و مشتمل‌ است‌ بر صور عالم‌ ؛ پس‌ هر آينه‌ شهري‌ باشد در غايت‌ بزرگي‌ . و جابلسا عالم‌ مثال‌ و عالم‌ برزخ‌ است‌ كه‌ ارواح‌ بعد از مفارقت‌ نشأۀ دنيويّه‌ در آنجا باشند ، و صور جميع‌ اعمال‌ و اخلاق‌ و افعال‌ حسنه‌ و سيّئه‌ كه‌ در نشأۀ دنيا كسب‌ كرده‌اند ـ چنانچه‌ در احاديث‌ و آيات‌ وارد است‌ ـ در آنجا باشند . و اين‌ برزخ‌ در جانب‌ مغرب‌ اجسام‌ واقع‌ است‌ و هر آينه‌ شهري‌ است‌ در غايت‌ بزرگي‌ و در مقابل‌ جابلقا است‌ .
و خلق‌ شهر جابلقا ألطف‌ و أصفايند ، زيرا كه‌ خلق‌ شهر جابلسا به‌ حسب‌ اعمال‌ و اخلاق‌ رديّه‌ كه‌ در نشأه‌ دنيويّه‌ كسب‌ كرده‌اند بيشتر آنست‌ كه‌ مصوّر به‌ صور مظلمه‌ باشند .
و اكثر خلايق‌ را تصوّر آنست‌ كه‌ اين‌ هر دو برزخ‌ يكي‌ است‌ ؛ فأمّا بايد دانست‌ كه‌ برزخي‌ كه‌ بعد از مفارقت‌ نشأه‌ دنيا ، ارواح‌ در او خواهند بود غير از برزخي‌ است‌ كه‌ ميان‌ ارواح‌ مجرّده‌ و اجسام‌ واقع‌ است‌ . زيرا كه‌ مراتب‌ تنزّلات‌ وجود و معارج‌ او دوري‌ است‌ ؛ چو اتّصال‌ نقطه‌ اخير به‌ نقطه‌ اوّل‌ جز در حركت‌ دوري‌ متصوّر نيست‌ . و آن‌ برزخي‌ كه‌ قبل‌ از نشأۀ دنيوي‌ است‌ ، از مراتب‌ تنزّلات‌ اوست‌ و او را نسبت‌ با نشأۀ دنيا اوّليّت‌ است‌ ؛ و آن‌ برزخي‌ كه‌ بعد از نشأه‌ دنيويّه‌ است‌ ، از مراتب‌ معارج‌ است‌ و او را نسبت‌ با نشأۀ دنيوي‌ آخريّت‌ است‌ .

ديگر آنكه‌ صوري‌ كه‌ لاحق‌ ارواح‌ در برزخ‌ اخير ميشوند صور اعمال‌ و نتائج‌ افعال‌ و اخلاق‌ و ملكات‌ است‌ كه‌ در نشأه دنيوي‌ حاصل‌ شده‌ ، به‌ خلاف‌ صور برزخ‌ اوّل‌ . پس‌ هر يكي‌ غير آن‌ ديگر باشد . فأمّا در اينكه‌ هر دو عالم‌ روحانيند و جوهر نوراني‌ غير مادّيند و مشتمل‌ بر مثال‌ صور عالمند مشترك‌ باشند .

و شيخ‌ داود قيصري‌ نقل‌ ميكند كه‌: شيخ‌ محيي‌ الدّين‌ أعرابي‌ قُدّس‌ سرُّه‌ در «فتوحات‌» تصريح‌ كرده‌ است‌ كه‌ البتّه‌ برزخ‌ اخير غير برزخ‌ اوّل‌ است‌ .و تسميۀ اوّل‌ به‌ «غيب‌ امكاني‌» و اخير به‌ «غيب‌ محالي‌» فرموده‌اند بواسطۀ آنكه‌ هر صورت‌ كه‌ در برزخ‌ اوّل‌ است‌ ممكن‌ است‌ كه در شهادت‌ ظاهر شود ؛ و صوري‌ كه‌ در برزخ‌ اخيرند ممتنع‌ است‌ كه‌ رجوع‌ به‌ شهادت‌ كنند مگر در آخرت‌.
و از اهل‌ مكاشفات‌ بسيارند كه‌ صور برزخ‌ اوّل‌ بر ايشان‌ ظاهر مي‌شود و ميدانند كه‌ در عالم‌ از حوادث‌ چه‌ واقع‌ مي‌شود ؛ فأمّا بر احوال‌ موتي‌ كم‌ كس‌ از مكاشفان‌ مطّلع‌ مي‌شوند .

جابلقا مجمع‌ البحرين‌ الوهيّت‌ و امكان‌، و جابلسا تعيّن‌ نشأۀ انساني‌ است‌

و معني‌ دوّم‌ آنكه‌: شهر جابلقا مرتبۀ الهيّه‌ كه‌ مجمع‌ البحرين‌ وجوب‌ و امكان‌ است‌ باشد كه‌ صور اعيان‌ جميع‌ اشياء از مراتب‌ كلّيّه‌ و جزويّه‌ و لطايف‌ و كثايف‌ و اعمال‌ و افعال‌ و حركات‌ و سكنات‌ در اوست‌ ، و محيط‌ است‌ بما كانَ و ما يكونُ . و درمشرق‌ است‌ زيرا كه‌ در يَليِ مرتبه‌ ذات‌ است‌ و فاصله‌ بينهما نيست‌ ، و شموس‌ و اقمار و نجوم‌ اسماء و صفات‌ و اعيان‌ از مشرق‌ ذات‌ طلوع‌ نموده‌ و تابان‌ گشته‌اند .
و شهر جابلسا نشأه‌ انساني‌ است‌ كه‌ مجلاي‌ جميع‌ حقايق‌ اسماء الهيّه‌ و حقايق‌ كونيّه‌ است‌ ؛ هرچه‌ از مشرق‌ ذات‌ طلوع‌ كرده‌ ، در مغرب‌ تعيّن‌ انساني‌ غروب‌ نموده‌ و در صورت‌ او مخفي‌ گشته‌ است‌ . شعر:

با مغربي‌ مغارب‌ أسرار گشته‌ايم‌***** بي‌مغربي‌ مشارق‌ انوار گشته‌ايم‌

و اين‌ دو سواد اعظم‌اند در مقابل‌ يكديگر ، و خلق‌ هر دو را به‌ حقيقت‌ نهايتي‌ نيست‌ .

چون‌ هر عالمي‌ را مشرقي‌ و مغربي‌ است‌ بلكه‌ هر مرتبه‌ و هر فردي‌ از افراد موجودات‌ را ، فرمود كه‌: متن‌:

مشارق‌ با مغارب‌ هم‌ بينديش‌***** چو اين‌ عالم‌ ندارد از يكي‌ بيش‌

بدانكه‌ عالم‌ الوهيّت‌ نسبت‌ با عالم‌ ربوبيّت‌ مشرقي‌ است‌ كه‌ فيض‌ از او به‌ عالم‌ ربوبيّت‌ مي‌رسد . و عالم‌ ربوبيّت‌ نسبت‌ با برزخ‌ مثالي‌ مشرقي‌ است‌ ، و برزخ‌ مثالي‌ نسبت‌ با شهادت‌ مشرقي‌ است‌ كه‌ فيض‌ از هر يكي‌ به‌ ماتحت‌ خود مي‌رسد. و باز هر عالمي‌ از عوالم‌ و هر مرتبه‌اي‌ از مراتب‌ و هر فردي‌ از افراد مشرقي‌ است‌ كه‌ آفتابِ اسمي‌ از اسماء الهيّه‌ از او طالع‌ شده‌ ، و به‌ اعتبار ديگر مغربي‌ است‌ كه‌ در تعيّن‌ او نور آن‌ اسم‌ مختفي‌ گشته‌ است‌ . و دل‌ انساني‌ به‌ حسب‌ جامعيّتِ مظهريّت‌ ، صد مشرق‌ و صد هزار مشرق‌ بيش‌ دارد ، كه‌ تمامت‌ نجوم‌ اسماء الهي‌ از آن‌ مشارق‌ تابان‌ مي‌شوند ؛ و باز در مقابل‌ هر يكي‌ مغربي‌ است‌ . و عجائب‌ و غرائب‌ دل‌ انساني‌ را غير از سالكاني‌ كه‌ اهل‌ تصفيه‌اند مشاهده‌ نمي‌توانند نمود . شعر:

عالم‌ دل‌ را نشاني‌ ديگر است
برّ و بحر و كار و شاني‌ ديگر است

صد هزاران‌ آسمان‌ و آفتاب‌
مشتريّ و تير و زهره‌ ماهتاب‌

هر يكي‌ تابنده‌تر از ديگري‌
نور هر يك‌ در گذشته‌ از ثَري‌

هر يكي‌ را برج‌ ديگر منزل‌ است‌
اين‌ كسي‌ داند كه‌ از اهل‌ دل‌ است

منبع: کتاب الله‌شناسي / جلد اول / قسمت نهم/ علامه حسینی طهرانی

سوال :
جابلسا شهری در غربی ترین نقطه ی دنیا و جابلقا شهری در شرقی ترین نقطه ی دنیا که از انصار امام زمان (عج) هستند.
کسی از محل دقیق این دو شهر خبر دارد؟ و آداب و رسوم این دو شهر چیست؟

پاسخ:
در ابتدا باید گفت : درکتب معتبر روایی شیعه (کافی، تهذیب، من لایحضره الفقیه، استبصار) نام این دو شهر نیامده است، اما در روایاتی در دیگر کتاب ها مطالبی در باره این دو شهر آمده است که از مجموع آن روایات (بر فرض معتبر بودن) می توان استفاده کرد که این دو شهر در عالم مثال هستند؛ زیرا بر طبق بعضی از روایات جابلقا و جابرسا دو شهری هستند که یکی در مشرق و دیگری در مغرب قرار دارد و ساکنان آن همگی مؤمن و متقی هستند و از شیطان و گناه و نافرمانی خدا در این شهرها اثری نیست.[1] با چنین توصیفی نمی توان پذیرفت که چنین شهرهایی در عالم دنیا قرار داشته باشند؛ زیرا دنیا محل عمل و تکلیف و امتحان است و قطعاً باید جاذبه های دنیوی وجود داشته باشد تا افراد به خوبی امتحان شوند و سره از نا سره جدا شود.
همچنین در بسیاری از روایات از نام این دو شهر برای بیان نهایت فاصله بین دو نقطه روی زمین استفاده شده و فاصله بین این دو شهر نماد بیشترین فاصله است.[2]
در هر صورت اظهار نظر دقیق در این گونه مسایل کار دشوار است چون منابع روای مسله نیاز به دقت بشتر دارد و به لحاظ محتوای نیز درک آن ها دقت های لازم خود را دارد . در نتیجه آنچه در پرسش مطرح شده جای تامل دارد . در عین حال برخی صاحب نظران معاصر در این باره به دو نکته اشاره نموده وگفته است :
در قصص‌ و تواريخ‌ مذكور است‌ كه‌ جابلقا شهري‌ است‌ در غايت‌ بزرگي‌ در مشرق‌ ، و جابلسا نيز شهري‌ است‌ به‌ غايت‌ بزرگ‌ و عظيم‌ در مغرب‌ در مقابل‌ جابلقا . و ارباب‌ تأويل‌ در اين‌ باب‌ سخنان‌ بسيار گفته‌اند ، و آنچه‌ بر خاطر اين‌ فقير قرار گرفته‌ ـ بي‌تقليد غيري‌ ـ به‌ طريق‌ اشاره‌ دو چيز است‌:
يكي‌ آنكه‌: جابلقا عالم‌ مثالي‌ است‌ كه‌ در جانب‌ مشرق‌ ارواح‌ واقع‌ است‌ كه‌ برزخ‌ است‌ ميان‌ غيب‌ و شهادت‌ و مشتمل‌ است‌ بر صور عالم‌ ؛ پس‌ هر آينه‌ شهري‌ باشد در غايت‌ بزرگي‌ . و جابلسا عالم‌ مثال‌ و عالم‌ برزخ‌ است‌ كه‌ ارواح‌ بعد از مفارقت‌ نشأۀ دنيويّه‌ در آنجا باشند ، و صور جميع‌ اعمال‌ و اخلاق‌ و افعال‌ حسنه‌ و سيّئه‌ كه‌ در نشأۀ دنيا كسب‌ كرده‌اند ـ چنانچه‌ در احاديث‌ و آيات‌ وارد است‌ ـ در آنجا باشند . و اين‌ برزخ‌ در جانب‌ مغرب‌ اجسام‌ واقع‌ است‌ و هر آينه‌ شهري‌ است‌ در غايت‌ بزرگي‌ و در مقابل‌ جابلقا است‌ .
و خلق‌ شهر جابلقا ألطف‌ و أصفايند ، زيرا كه‌ خلق‌ شهر جابلسا به‌ حسب‌ اعمال‌ و اخلاق‌ رديّه‌ كه‌ در نشأه‌ دنيويّه‌ كسب‌ كرده‌اند بيشتر آنست‌ كه‌ مصوّر به‌ صور مظلمه‌ باشند .
و اكثر خلايق‌ را تصوّر آنست‌ كه‌ اين‌ هر دو برزخ‌ يكي‌ است‌ ؛ فأمّا بايد دانست‌ كه‌ برزخي‌ كه‌ بعد از مفارقت‌ نشأه‌ دنيا ، ارواح‌ در او خواهند بود غير از برزخي‌ است‌ كه‌ ميان‌ ارواح‌ مجرّده‌ و اجسام‌ واقع‌ است‌ . زيرا كه‌ مراتب‌ تنزّلات‌ وجود و معارج‌ او دوري‌ است‌ ؛ چو اتّصال‌ نقطه‌ اخير به‌ نقطه‌ اوّل‌ جز در حركت‌ دوري‌ متصوّر نيست‌ . و آن‌ برزخي‌ كه‌ قبل‌ از نشأۀ دنيوي‌ است‌ ، از مراتب‌ تنزّلات‌ اوست‌ و او را نسبت‌ با نشأۀ دنيا اوّليّت‌ است‌ ؛ و آن‌ برزخي‌ كه‌ بعد از نشأه‌ دنيويّه‌ است‌ ، از مراتب‌ معارج‌ است‌ و او را نسبت‌ با نشأۀ دنيوي‌ آخريّت‌ است‌ .
ديگر آنكه‌ صوري‌ كه‌ لاحق‌ ارواح‌ در برزخ‌ اخير ميشوند صور اعمال‌ و نتائج‌ افعال‌ و اخلاق‌ و ملكات‌ است‌ كه‌ در نشأه دنيوي‌ حاصل‌ شده‌ ، به‌ خلاف‌ صور برزخ‌ اوّل‌ . پس‌ هر يكي‌ غير آن‌ ديگر باشد . فأمّا در اينكه‌ هر دو عالم‌ روحانيند و جوهر نوراني‌ غير مادّيند و مشتمل‌ بر مثال‌ صور عالمند مشترك‌ باشند .
و شيخ‌ داود قيصري‌ نقل‌ ميكند كه‌: شيخ‌ محيي‌ الدّين‌ أعرابي‌ قُدّس‌ سرُّه‌ در «فتوحات‌» تصريح‌ كرده‌ است‌ كه‌ البتّه‌ برزخ‌ اخير غير برزخ‌ اوّل‌ است‌ .و تسميۀ اوّل‌ به‌ «غيب‌ امكاني‌» و اخير به‌ «غيب‌ محالي‌» فرموده‌اند بواسطۀ آنكه‌ هر صورت‌ كه‌ در برزخ‌ اوّل‌ است‌ ممكن‌ است‌ كه در شهادت‌ ظاهر شود ؛ و صوري‌ كه‌ در برزخ‌ اخيرند ممتنع‌ است‌ كه‌ رجوع‌ به‌ شهادت‌ كنند مگر در آخرت‌.
و از اهل‌ مكاشفات‌ بسيارند كه‌ صور برزخ‌ اوّل‌ بر ايشان‌ ظاهر مي‌شود و ميدانند كه‌ در عالم‌ از حوادث‌ چه‌ واقع‌ مي‌شود ؛ فأمّا بر احوال‌ موتي‌ كم‌ كس‌ از مكاشفان‌ مطّلع‌ مي‌شوند .

جابلقا مجمع‌ البحرين‌ الوهيّت‌ و امكان‌، و جابلسا تعيّن‌ نشأۀ انساني‌ است‌


و معني‌ دوّم‌ آنكه‌: شهر جابلقا مرتبۀ الهيّه‌ كه‌ مجمع‌ البحرين‌ وجوب‌ و امكان‌ است‌ باشد كه‌ صور اعيان‌ جميع‌ اشياء از مراتب‌ كلّيّه‌ و جزويّه‌ و لطايف‌ و كثايف‌ و اعمال‌ و افعال‌ و حركات‌ و سكنات‌ در اوست‌ ، و محيط‌ است‌ بما كانَ و ما يكونُ . و درمشرق‌ است‌ زيرا كه‌ در يَليِ مرتبه‌ ذات‌ است‌ و فاصله‌ بينهما نيست‌ ، و شموس‌ و اقمار و نجوم‌ اسماء و صفات‌ و اعيان‌ از مشرق‌ ذات‌ طلوع‌ نموده‌ و تابان‌ گشته‌اند .
و شهر جابلسا نشأه‌ انساني‌ است‌ كه‌ مجلاي‌ جميع‌ حقايق‌ اسماء الهيّه‌ و حقايق‌ كونيّه‌ است‌ ؛ هرچه‌ از مشرق‌ ذات‌ طلوع‌ كرده‌ ، در مغرب‌ تعيّن‌ انساني‌ غروب‌ نموده‌ و در صورت‌ او مخفي‌ گشته‌ است‌ (3)



[/HR][1] بحارالأنوار ج : 54 ص : 332-

[2] . بحارالأنوار ج : 54 ص : 327:"
3- ر،ک : علامه حسینی طهرانی . الله‌شناسي / جلد اول / قسمت نهم/
موضوع قفل شده است