جمع بندی شیطان از چه کسی رضایت کامل دارد ؟!

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شیطان از چه کسی رضایت کامل دارد ؟!

پیامبر فرمود شیطان از چه کسی رضایت کامل داری
شیطان گفت از زنانی که با روی و موی باز با لباس و پوشش خود جلب توجه کرده، با آرایش بیرون آمده و دین مردم را غارت می‌کنند. شیطان در حالی این سخنان را می‌گفت که آن زمان بدحجابی در شهر مدینه وجود نداشت.

سلام و عرض ادب
در موزد حدیث بالا اولا سند یا اسناد این حدیث چه کتبی لست؟
دوما از نظر سلسه راویان و...حدیث صحیح محسوب میشه؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد مجید

سؤال:
سند و صحت حدیث «پیامبر به شیطان فرمود: از چه کسی رضایت کامل داری؟ شیطان گفت: از زنانی که با روی و موی باز با لباس و پوشش خود جلب توجه کرده، با آرایش بیرون آمده و دین مردم را غارت می‌کنند.» با توجه به این که آن زمان بدحجابی در شهر مدینه وجود نداشت، چه گونه است؟

پاسخ:
پیامبر اکرم در خانه «اُمّ سلمه» نشسته بودند کسی اجازه ورود خواست. حضرت رسول فرمود ابلیس است، درب را به روی او نبندید نمی‌خواهم راهش ندهید درب را باز کنید و بگذارید بیاید. وقتی ابلیس روبه‌روی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشست، گفت: من به اختیار خودم به اینجا نیامده‌ام دو فرشته از جانب خداوند من را مأمور کرد تا جلسه‌ای با تو داشته باشم. حضرت فرمود: من سؤالاتی دارم که تو باید به آنها جواب بدهی. حضرت رسول از شیطان پرسید: در این دنیا با چه کسی دشمن هستی؟ شیطان گفت:‌ با تو! نسبت به شما دشمنی بسیار دارم. حضرت پرسید: چرا؟ شیطان جواب داد: تا با این قدرت معنوی مردم را هدایت می‌کنی و به آنها وعده قطعی می‌دهی که آنها را در قیامت نیز شفاعت خواهید کرد. تو مانع و مخل کار من هستی و زحمت مرا به باد می‌دهی. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) از شیطان پرسید: آیا با کس دیگری هم دشمن هستی؟ شیطان گفت: من با یاران و دوستان تو هم دشمن هستم. آنها وقتی گناه می‌کنند عاشق توبه هستند و از عذاب الهی دلهره‌ دارند و به پدر و مادرشان احترام می‌گذارند. همچنین دشمن عالمی هستند که به علمش عمل می‌کند و دشمن کسی هستم که از کار خیر روگردان نیست. پیامبر اکرم از شیطان پرسید: نظرت درباره علی بن ابی‌طالب، وصی من چیست؟ شیطان پاسخ داد: یا رسول‌الله امکان دستیابی به علی وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست‌نیافتنی است چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی‌توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می‌کند. حضرت رسول فرمودند: شیطان!‌ رفقای تو در این دنیا چه کسانی هستند؟ شیطان گفت: کسانی که پشت‌سر مردم غیبت می‌کنند و پایبند به نماز نیستند. حضرت فرمود: همنشینان تو چه کسانی هستند؟ شیطان گفت: شرابخواران و همچنین تمام زناکاران در آغوش من هستند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: وکیلان تو چه کسانی هستند؟ شیطان گفت: وکیلان من کم‌فروشان، و خزانه‌داران من کسانی هستند که خمس و زکات خود را پرداخت نمی‌کنند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ادامه پرسید: شیطان! سرور و شادی تو در چیست؟ شیطان پاسخ داد: در این است که مردم قسم دروغ می‌خورند. حضرت فرمود: چشم تو را چه چیزی کور می‌کند؟ شیطان گفت: کمکی که به مستمند در تنهایی می‌شود. پیامبر فرمود: گوش تو را چه چیزی کر می‌کند؟ شیطان گفت: وقتی امت تو دستانشان را به سوی پروردگار بلند کرده و یا الله و یا رب می‌‌گویند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) از شیطان پرسید: مسجد تو کجاست؟ شیطان گفت: بازارهایی که پر از غش و تقلب در اموال باشد. حضرت فرمود: با چه کسی هم غذا هستی؟ شیطان گفت: زنان و مردانی که بر سر سفره، نام خدا را نمی‌برند. حضرت فرمود: چه کسی پیش تو عزیز است؟ شیطان گفت: کسی که دائم غرق در معصیت است و معصیت را برای لحظه‌ای تعطیل و رها نمی‌کند. حضرت رسول از شیطان پرسید: آیا تو مؤذنی هم داری؟ شیطان گرفت: کارگردانان و مطربان شبانه، مؤذن من هستند. حضرت فرمود: شکار تو چیست؟ شیطان گفت مردان چشم‌چران. پیامبر پرسید: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ شیطان گفت: کسی که با اخلاق و زبانش آرامش یک جامعه و خانواده را برهم می‌ریزد. پیامبر در ادامه از شیطان پرسید: دام تو چیست؟ ابلیس گفت: موی بیرون ریخته زنان و ادامه داد هر تار موی زن بی‌حجاب و بدحجاب دامی است برای یک مرد و به تعداد تارهای موی زنان من دام دارم. حضرت فرمود: مردم را از چه کاری باز می‌داری؟ شیطان گفت: از کارهای خیر اما افرادی که با عالمان و صالحان در ارتباط بوده و از عبادت هم کم نمی‌گذارند زورم به آنها نمی‌رسد. پیامبر فرمود: شیطان از چه کسی رضایت کامل داری شیطان گفت از زنانی که با روی و موی باز با لباس و پوشش خود جلب توجه کرده، با آرایش بیرون آمده و دین مردم را غارت می‌کنند.
شیطان در حالی این سخنان را می‌گفت که آن زمان بدحجابی در شهر مدینه وجود نداشت.
بنده نتوانستم آدرسی برای این روایت پیدا کنم ،تا از نظر سندی مورد بررسی قرار گیرد.

بهتر است توضیح خودتان را از متن حدیث متفاوت و جدا کنید.
اگر آدرس پیدا نکردید حداقل بگید همین متن را از کجا آوردید؟

[="DarkGreen"]خیلی داستان جالبی بود . اگر حتی واقعیت هم نداشته باشد ، عقل و منطق ، حکم می کنند که از کارهایی که شیطان خوشش می آید دوری کنیم و ابتدای کار ، درست کردن چشم و زبانمان است . آیا وقت آن نشده است که خواهران خودمان را با چشم برادری ببینیم ؟[/]

موضوع قفل شده است