تأثیر پذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تأثیر پذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه

تأثیر پذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه در پیدایش هر انقلابی ممكن است دهها مسأله كوچك و بزرگ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره در مقطعی از تاریخ دست به دست هم دهند لذا تحلیل گران نه تنها نمی توانند كلیه عوامل مؤثر را در به ثمر رساندن انقلاب مورد توجه قرار دهند بلكه میزان و معیاری نیز برای اندازه گیری حدود تأثیر هر یك از آنها در دست ندارند. طبعاً مقاله حاضر نیز با چنین مشكلی مواجه است.

از طرفی بسیاری از نویسندگان به دلیل نداشتن شناخت صحیحی از انقلاب و نیروهای آن مانند بسیاری از نویسنده های خارج، و یا به دلیل داشتن زمینه فكری و ذهنیت های خاص در تحلیل انقلاب و تعیین عامل اصلی آن به خطا رفته و نظریه های گوناگونی ارائه نموده اند كه این موضوع تعیین عامل اصلی و تشخیص میزان تأثیرپذیری انقلاب از عوامل را مشكل می كند. به نظر نگارنده در میان عوامل متعدد دخیل در پیروزی انقلاب، فرهنگ و تاریخ شیعه عامل اصلی بوده است، حتی رهبری با آن نقش عظیم خود در هدایت انقلاب و مردم و به ثمر رساندن آن به نوبه ی خود مدیون استفاده از این عامل می باشد. بدیهی است معنی این حرف نفی اثر عوامل دیگر نیست بلكه هدف تعیین عامل اصلی است.

نظریه ای كه در مرحله تخریب و سلب مشروعیت نظام طاغوت فرهنگ و تاریخ شیعه ـ اسلام خواهی ـ به همراهی عوامل دیگر مشروعیت نظام را از بین بردند یعنی در مرحله تخریب، عوامل دیگر نیز اثر داشتند ولكن مذهب ـ فرهنگ و تاریخ شیعه ـ بالاترین اثر را داشت و اگر مخالفت با رژیم و برنامه هایش در قالب مذهب قرار نمی گرفت تحرك ایجاد نمی كرد چون فرهنگ شیعه یك فرهنگ زنده، حركت زا و انقلاب آفرین است و فرهنگی است كه از اندیشه ها و روش علی - علیه السلام - تغذیه می كند. این فرهنگی است كه در تاریخ خود عاشورا، و امثال آن را دارد. دوره امامت و عصمت 250 ساله دارد كه هیچ یك از فرهنگهای دیگر چنین عناصر حركت زایی ندارند. خلاصه اینكه عامل انقلاب در فرهنگ تشیع ریشه دارد و مبارزه با ظلم تا سرحد شهادت یا كندن ریشه ظلم و فساد از بنیادی ترین محورهای اندیشه شیعی است.

در مرحله پیروزی انقلاب نیز عامل اصلی مذهب (فرهنگ و تاریخ شیعه) می باشد. درست است مردم و رهبری در پیروزی نقش مهمی داشتند به خصوص نقش رهبری شگفت انگیز است ولی نقش آنها را نیز باید در مذهب جستجو كرد.

بدیهی است مقصود مقاله انكار یا كم نشان دادن نقش عظیم رهبری نیست چون بدون تردید اگر ایشان نبودند انقلاب مسلماً به پیروزی نمی رسید. نگارنده به این نكته تأكید دارد كه نقش مهم رهبری و قدرت حیرت آور و منحصر به فرد آن حضرت گرچه تا حدی به دلایل شخصیتی و روح بزرگ معظم له ربط دارد اما قسمت مهم آن را وامدار مكتب است و به دلیل مرجع دینی بودن و این كه به نام دین قیام نمود و بر مسایل مذهب تأكید داشت كه این خود می تواند یكی از مؤیداتی باشد كه عامل اصلی در پیروزی انقلاب تنها مذهب ـ فرهنگ و تاریخ و سیره شیعه ـ می باشد.

مشروعیت زدایی از نظام شاهنشاهی

در مورد قسمت اول فرضیه، یعنی تأثیر مذهب ـ فرهنگ و تاریخ و سیره شیعه ـ در از بین بردن مشروعیت نظام و زمینه سازی پیروزی انقلاب برخی از دلایل و مؤیدات را می آوریم:



1- افراد و گروههایی كه بار نهضت را تحمل كردند

مردمی كه با یك فتوای مراجع به صحنه آمده و همواره در پشت سر رهبری انقلاب در لحظات لازم حضور داشتند و از هیچ گونه یاری دریغ نمی كردند، اعلام وفاداری كرده كفن پوش در صحنه تا لحظه مرگ حاضر شدند[1]. این كار را نه تنها به عنوان وظیفه شرعی و تقرب به پروردگار عالم انجام می دادند بلكه از فرهنگ و تاریخ شیعه به ارث برده بودند كه در مواردی كه دین لطمه می بیند باید قیام نمود. لذا حتی آن گروههایی هم كه نسبت به اعمال عبادی روزانه چندان تقید مذهبی نداشتند، در روند انقلاب با مردم همراه شدند.

مرحوم شهید مطهری در این مورد می فرمایند:

«نهضت كنونی ایران به صنف خاصی از مردم ایران اختصاص ندارد در این نهضت غنی و فقیر، مرد و زن، شهری و روستایی، طلبه و دانشجو و... شركت داشتند. یك اعلامیه كه از طرف مراجع بزرگ عالیقدری كه نهضت را رهبری می كردند، صادر می شد در سراسر كشور و در میان عموم طبقات طنین یكسان می افكند.»[2]

بدیهی است این طنین یكسان در میان اقشار مختلف جامعه از فرهنگ و تاریخ و سیره شیعه متأثر می باشد و از این باور نشأت می گیرد كه فتوای مراجع حكم الهی است و نباید نافرمانی شود.



2- روحانیت

روحانیت شیعه در انقلاب اسلامی ایران همانند دیگر نهضتهای معاصر ضمن ایفای نقش پیشتاز به عنوان یكی از مهمترین شبكه های اطلاع رسانی در آگاهی دادن به مردم وظیفه ی مهمی را به عهده گرفته بودند و منشأ حركتهای بزرگی شدند. این به دلیل وجود چند ویژگی در دستگاه روحانیت است.[3]

الف) روحانیت شیعه در طول تاریخ امور خلاف دین را تحمل نكرده و به محض برخورد با چنین مواردی بدون پروا عكس العمل نشان داده است و این را از روش ائمه معصومین - علیهم السلام - به خصوص از نهضت كربلا به ارث برده اند.

ب) در مكتب شیعه یك مؤمن یا باید خودش مجتهد باشد و یا پیرو مجتهد و در جایی كه مجتهد در دسترس نیست نقش ارتباطی را روحانیان انجام می دهند. روحانیان از میان مردم برخاسته و در میان آنها و مانند آنان رشد كرده و با درد و رنج مردم آشنا بوده اند و هیچ گاه ارتباط فرهنگی و معنوی خود را با آنها از دست نداده اند. لذا روحانیت شیعه در موارد لازم توانسته نقش حساس و مهمی را در حركتهای سیاسی ـ اجتماعی در تمام ادوار، به خصوص در قرن اخیر، به عهده بگیرد.

گرهام در نقش روحانیت شیعه می گوید:

«واقعیت امر اینكه روحانیت شیعه در ایران در میان مردم زندگی نموده و ارتباط بسیار بیشتر و نزدیكتری با آنها داشته و در نتیجه از احساسات توده آگاهی بیشتر دارند. زمانی كه روحانیت با سیاستهای دولت مخالفت می كند نظرات آنها دارای آن چنان مشروعیتی است كه حتی در سخت ترین شرایط استبدادی مورد توجه مردم قرار می گیرد. از طرف دیگر شبكه ارتباطی روحانیت سیستم برقراری تماس با همه اقشار مردم را برای آنها فراهم می كند.»[4]

ج) استقلال روحانیت از قدرت حاكم: روحانیت شیعه كه به دست مبارك ائمه - علیهم السلام - پایه گذاری شده است از ابتدای امر بر اساس تضاد با قدرتهای حاكم جور بوده است، به قول حامد الگار:

«اساس روحانیت شیعه بر انكار حقانیت پادشاه است. روحانیت شیعه از نظر معنوی متكی به خدا و از نظر اجتماعی متكی به مردم است و هیچگاه جزو دولت نبوده است... .»[5]

ساده زیستی روحانیت این استقلال را استحكام بخشیده و ارمغان استغنا و آزادگی را به همراه آورده است. لذا روحانیان شیعه فارغ از هرگونه نگرانی، فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی خود را انجام داده اند.



3- ریشه تاریخی انقلاب

محمود النجار خبرنگار مصری می گوید: «تاریخ پر مبارزه تشیع در طول تاریخ اسلامی یكی از عوامل انقلاب می باشد.»[6] تاریخ شیعه همواره از صدر اسلام تا حال، یادآور حماسه ها و مبارزات علیه حكام ستمگر است و ائمه معصومین - علیهم السلام - بنا به وظیفه حفظ دین در برابر انحراف سكوت نكرده اند و حتی با عده كم افراد خود قیام كرده اند. علما و زعمای اسلام نیز به همین سیره عمل كرده اند. شروع این مبارزات از خطبه غرا و پرشور حضرت صدیقه طاهره زهرای اطهر - علیها السلام - دخت رسول گرامی اسلام - صلی الله علیه و آله - در مسجدالنبی در حضور مهاجر و انصار می باشد. از آنجا درس قیام علیه متجاوزین به همه دوستداران و شیعیان اهل بیت - علیه السلام - همانند اباذر، عبدالله بن مسعود و... و حماسه های جنگ جمل، صفین و نهروان و حركت امام حسن مجتبی - علیه السلام - در مقابل معاویه و قیام حجربن عدی، سید حجری،... و نهایتاً حماسه خونین كربلا و خروج توابین و مختار علیه طاغوت بنی امیه و در طول تاریخ داده شد همینطور نهضتها ادامه داشتند ولو اینكه شیوه های مبارزه محتملاً متفاوت بودند، تا اینكه نهضت حضرت امام خمینی - رحمه الله علیه - علیه طاغوت زمان انجام گرفت و این روحیه پرخاشگری و ایستادن در مقابل ظلم و ستم و انحراف از قوانین اسلام از ویژگیهای تشیع و از آثار نهضت كربلا می باشد.

مرحوم شهید مطهری می گوید:

«امام با ظلم مبارزه كرد. اما مبارزه با ظلم و ستم را با معیارهای اسلامی مطرح كرد و با شعار اینكه انقلاب ما پرتویی از عاشورای حسینی است این فكر را القا نمود كه یك مؤمن نباید زیر بار ظلم برود یك مسلمان نباید تن به اختناق بدهد و یك مسلمان نباید به خود اجازه بدهد كه ذلیل باشد و یا زیر دست سلطه كافر باشد.»[7]

و در جای دیگر نیز می فرماید:

«اصولاً هر انقلابی معلول یك سلسله نارضایتی ها و ناراحتیهاست، یعنی وقتی مردم از وضع حاكم ناراضی باشند و آرزوی وضع مطلوب كنند زمینه انقلاب به وجود می آید، ممكن است ملتی از وضع موجود ناراضی باشد و آرزوی وضع دیگر داشته باشد با این حال انقلاب نكند. چرا؟ برای اینكه دارای روحیه رضا و تمكین است. روحیه ظلم پذیری در میان آن ملت رواج دارد. پس اگر ملتی ناراضی بود علاوه بر آن یك روحیه پرخاشگری، یك روحیه طرد و انكار در او وجود داشت، در آن صورت انقلاب می كند.


[/HR][1]. جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 391، پاورقی.
[2]. مرتضی مطهری، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص 63.
[3]. منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، ص 104.
[4]. همان، ص 106.
[5]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 147 و بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص 56.
[6]. محمود النجار، الثوره الایرانیه و احتمالات الخطر فی الخلیج ـ الفارسی ـ به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص 38.
[7]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 40.

تأثیر پذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه اینجاست كه نقش مكتبها روشن می شود. از جمله خصوصیات اسلام شیعی این است كه به پیروانش حس پرخاشگری و مبارزه و نفی وضع نامطلوب را می دهد.»[1]

4- ریشه های عقیدتی انقلاب

در باور شیعه در زمان غیبت حضرت ولیعصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - هر حكومتی غاصب و ظالم است و تصرف در بیت المال توسط آنها حرام می باشد؛ به هر شكل و در هر قالبی باشد مگر آنكه نایب آن حضرت ـ كه در زمان حال فقها هستند ـ حكومت را در دست بگیرد. شیعه همواره آرزوی تشكیل حكومت عدل و به سامان آمدن جهان را دارد. طبق این عقیده از نظر شیعه سیر تاریخ به سوی وضع آرمانی می باشد كه با حضور حضرت ولیعصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - عملی خواهد شد و به قول حمید عنایت:

«آنچه به امیدواری شیعه به پیروزی نهایی بر ظلم و ظالم رنگ موجبیت تاریخی می دهد انتظار فرج و رجعت ـ ظهور‌ـ امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - می باشد. انتظار فرج و ظهور باعث شده كه شیعه در آمادگی مستمر بوده و در زمان غیبت زمینه ظهور را فراهم كند.»[2]

حامد الگار در این مورد می گوید:

«ریشه انقلاب به موضوع امامت در دیدگاه شیعه و مسأله غیبت امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و پیامدهای سیاسی آن عقیده ارتباط دارد كه تجلی عینی اعتقاد به نیابت است. شیعیان هرگونه سلطه و اقتدار سیاسی را در زمان غیبت نامشروع می دانند.»[3]

5- عصیان مردم در هنگام جریحه دار شدن عواطف مذهبی

یكی دیگر از تأییدات این قسمت نظریه تحقیق عصیان مردم در هنگام جریحه دار شدن عواطف مذهبی است. مرحوم مطهری در این مورد می فرماید:

«... آن عامل تعیین كننده ای كه همه عوامل دیگر را در بر گرفت و توانست همه طبقات را به طور هماهنگ در مسیر واحد منقلب بكند جریحه دار شدن عواطف اسلامی این مردم بود. مردم می دیدند كه مقررات اسلامی عملاً چگونه دارد نقض می گردد.»[4]

و در جای دیگر می فرماید:

«در سال 55 رژیم تصمیم گرفت تاریخ هجری را تبدیل به شاهنشاهی كند. این كار از جنبه سیاسی و اقتصادی اهمیت نداشت. عواطف مذهبی مردم را جریحه دار كرد كه رهبری چنین عملی را دشمنی با پیامبر و اسلام نامید و در نتیجه در مردم عصیان ایجاد كرد و از تحریك وجدان اسلامی آنها به بهترین وجه در پیشبرد نهضت بهره برداری نمود.»[5]

نویسنده كتاب سقوط ناگهانی در این مورد می گوید:

«یكی از عوامل سقوط رژیم جریحه دار ساختن احساسات مذهبی مردم مانند عدم مراعات عفت عمومی، به كار گماردن بهاییها در مشاغل حساس و تغییر تاریخ اسلامی به شاهنشاهی.»[6]

انفجار نور یا پیروزی انقلاب اسلامی

اینك به مرحله دوم فرضیه یعنی پیروزی انقلاب می پردازیم و شواهدی را ارائه می كنیم كه می توانند ولو به طور نسبی به صحت نظریه دلالت كنند:

1- تحلیل رهبری انقلاب

تحلیل رهبری انقلاب و كیفیت رهبر شدن امام خمینی - رحمه الله علیه - و عناصر موجود در رهبری ایشان گواهی روشن است بر اینكه انقلاب اسلامی ایران در حد عامل اصلی پیروزی از فرهنگ و تاریخ و سیره شیعه اثر پذیرفته است.

مرحوم مطهری با طرح این سؤال كه چه شد امام رهبر شد؟ می گوید:

«بی شك، از جان گذشتگی، مبارزه با ستمگری، دفاع سرسختانه از مظلوم، صداقت، صراحت، شجاعت و سازش ناپذیری رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است اما مطلب اساسی چیز دیگر است. امام خمینی - رحمه الله علیه - از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی خاست، مردمی كه در طول تاریخ حماسه محمد - صلی الله علیه و آله -، زهرا - علیها السلام -، حسین - علیه السلام -، زینب - علیها السلام -، ابوذر... و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود. بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را، حسین را در چهره او دیدند او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود كه تحقیر شده بود تشخیص دادند.»[7]

مردم از رهبری بر مبنای آیه شریف اطاعت از اولوالامر و به عنوان تكلیف شرعی اطاعت می كردند و به حرفهایش گوش می دادند. پس رهبری ثمره فرهنگ شیعه است و عنوان مرجع و عمل به فتوای مراجع از الفاظ مأنوس در فرهنگ و تاریخ شیعه است. یعنی آیا اگر امام مرجع نبود و یا از زبان فرهنگ مردم حرف نمی زد باز موفق می شد؟

مرحوم مطهری در جواب سؤال فوق می گوید:

«اگر امام پیشوای مذهبی نمی بود و اگر مردم ایران در عمق روحشان یك نوع آشنایی و انس و الفتی با اسلام نداشتند و اگر عشقی كه مردم با خاندان پیامبر دارند وجود نمی داشت و اگر نبود كه مردم حس می كردند كه این ندای پیامبر - صلی الله علیه و آله - و ندای حضرت علی - علیه السلام - و یا ندای امام حسین - علیه السلام - است كه از دهان این مرد بیرون می آید محال بود نهضت و انقلابی به این وسعت در مملكت ما به وجود آید.»[8]

در جای دیگر می فرماید:

«امام به این علت رهبر بلا منازع شد كه علاوه بر اینكه واقعاً شرایط و مزایای یك رهبر در شخص ایشان جمع بود، ایشان در مسیر فكری و روحی و نیازهای مردم قرار داشت ولكن دیگران در این مسیر به اندازه ایشان قرار نداشتند. معنی این سخن اینكه امام با همه مزایای شخصی كه دارا بود اگر اهرمهایی كه روی آنها دست می گذاشت و جامعه را به حركت در می آورد از نوع اهرمهایی بود كه دیگران روی آن دست می گذاشتند و اگر امام منطقی را انتخاب می كردند كه دیگران داشتند امكان نداشت در به حركت درآوردن جامعه موقعیتی را كسب كند.»[9]

بنابراین رهبری امام مرهون مذهب و فرهنگ و تاریخ و سیره شیعه می باشد و لذا اگر به فرض عامل پیروزی انقلاب مردم، رهبری بوده باشد باز آنچه عامل اصلی پیروزی است مذهب می باشد؛ زیرا رهبری، مردم را با زبان و انگیزه و مذهب به حركت وا می داشت و این ممكن نمی شد مگر اینكه رهبری از مقام مرجعیت دینی حرف بزند. برای همین است كه در كتاب «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی - رحمه الله علیه -» بعد از بیان ضرورت اینكه امام باید در فكر و انگیزه محركی می بود كه بتواند نظر عامه مردم را به خود جلب كند و جامعه روحانیت را با مردم هم صدا سازد و بدون آن نهضت امكان نداشت می گوید:

«در چنین حالتی امام می بایستی از موضع مرجعیت حركت نماید و اولین شعار نهضت را در قالبهای مذهبی بریزد تا از ریشه عمیق فكری مذهبی توده ها بهره مند گردد.»[10]

2- بیداری و آگاهی مذهبی مردم هدیه بزرگ رهبری

یكی از راههای سلطه استبداد داخلی واستعمار خارجی بر ملت، ناآگاهی یا غفلت آن ملت از خود و فرهنگ و مذهب خود است. یعنی به وجود آمدن یك حالت بی هویتی و سرگردانی. بدین جهت استعمار خارجی همراه با استبداد داخلی تلاش می كند برای سلطه ظالمانه خود یا ادامه آن، ملتها را از فرهنگ ملی و مذهبی خویش بیگانه كند، استقلال فكری و هویت آنها را بگیرد تا با ایجاد روحیه وابستگی به خود هیچ مانعی در راه چپاول ملتها نماند. غربیها در برخورد با مردم شرق به خصوص مسلمانان همواره این روش یعنی تحقیر فرهنگ و مذهب را به كار برده و خودشان را كعبه آمال معرفی كرده اند و بدین وسیله به سلطه دست یافته وادامه داده اند. بدیهی است راه نجات از چنین گرفتاری بیداری مردم است و هویت و شخصیت پیدا كردن مردم است واین هدیه ای بود كه رهبری انقلاب به مردم داد و در پی این آگاهی از مذهب و فرهنگ و پیدا كردن شخصیت گم شده، انقلاب به پیروزی رسید. به عبارت دیگر همین كه فكرها مذهبی شدند و مذهب در متن زندگی آمد، مردم حاضر شدند زندان بروند، تبعید بشوند، شهید بدهند اما نجات پیدا كنند و این عامل پیروزی انقلاب بود.

مرحوم شهید مطهری در این مورد می فرماید:

«رهبری توانست با آشنا ساختن مردم با فرهنگ و تاریخ خود این فكر تحقیر شده را از مردم دور كرده و استقلال و شخصیت بدهد، یعنی توانست به مردم بگوید شما خود یك مكتب و یك فكر مستقل دارید خود می توانید بر روی پای خود بایستید. همانا اباعبدالله الحسین - علیه السلام - مردم را آگاهی بخشید و به خوشان مطمئن نمود. در پی این آگاهی مردم بود كه نهضت به پیروزی رسید.»[11]

و در ادامه می فرماید:

«رهبری انقلاب ایران از این طریق به مردم ما شخصیت داد خود واقعی و هویت اسلامی آنان را به آنها بازگرداند. این بزرگترین هدیه رهبری به ملت بود. او ایمان از دست رفته مردم را به آنان بازگرداند و اعلام كرد تنها اسلام نجات بخش است. او جهاد اسلامی را و وظیفه نوعی و دینی و بالاخره اجر شهیدان را مطرح كرد. مردمی كه سالها آرزو داشتند در زمره یاران امام حسین - علیه السلام - باشند، به ناگاه خود را در صحنه ای مشاهده كردند كه امام حسین - علیه السلام - را به عینه می دیدند و همین باعث شد كه بپا خیزند و از سرچشمه عشق به خدا وضو سازند و یك سره بانگ تكبیر بر هرچه ظلم و ستمگری است بزنند.»[12]

نتیجه می گیریم كه قوی ترین حربه دفاعی این انقلاب و مؤثرترین اسلحه پیشرفت آن ایمان ملت به نیروی خویش و بازگشت به ارزشهای اصیل اسلامی است. ابرقدرتها از یك چیز وحشت دارند و آن آگاهی و بیداری مسلمانان است و راه این بیداری آشنایی با تاریخ و فرهنگ خودی است كه رهبری انقلاب این كار را به وجه احسن انجام داد.


[/HR][1]. همان، ص 43.
[2]. حمید عنایت، اندیشه سیاسی معاصر اسلام، ترجمه خرمشاهی، ص 51.
[3]. حامد الگاری، انقلاب اسلامی در ایران به نقل انقلاب اسلامی و ریشه های آن مأخدشناسی توصیفی (1)، ص 48.
[4]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 93 و 112 و بررسی اجمالی نهضتهای صد ساله اخیر ص 65 و محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، ص 90 و 103.
[5]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 42.
[6]. انقلاب اسلامی و ریشه های آن مأخذشناسی توصیفی (1)، ص 203، انتشارات معاونت امور اساتید.
[7]. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 94.
[8]. همان، ص 40 و صحیفه نور، ج 1، ص 307 و 57-54 در مورد زبان آشنایی مردم.
[9]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 40.
[10]. حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص 109-107، قم ، انتشارات اسلامی.
[11]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 93.
[12]. همان، ص 95.

تأثیر پذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه

حال این سؤال مطرح است كه اگر فرهنگ و تاریخ شیعه چنین اثر داشت چرا زودتر مثلاً در سال 42 با اینكه رهبری هم بود انقلاب نشد؟

جواب این است كه در آن زمان مردم آگاهی كافی از فرهنگ و تاریخ خودشان نداشتند. لذا در سال 42 با اینكه رهبری انقلاب حضور داشت موفق نشدند. در طول این مدت تا سال 57 كاری كه رهبری انجام داد آشنا ساختن مردم با فرهنگ و تاریخ خود بود.

شهید محلاتی در این مورد در مصاحبه با مجله پیام انقلاب چنین می گوید:

«رژیم می خواست در 17 شهریور 57 همان برنامه 15 خرداد 42 را پیاده كند، با اعلام حكومت نظامی بر مردم مسلط شود اما این بار موفق نشد چون مردم بیدار شده بودند.»[1]

در كتاب «علل و عوامل انقلاب اسلامی» از قول بهزاد دوران اینگونه آمده است:

«حال اگر بخواهیم تعبیری جامعه شناختی از نظر امام در خصوص تبیین انقلاب اسلامی ارائه كنیم باید آن را به ترتیب زیر درآوریم: پدید آمدن دركی نوین از دین یا به روایت حضرت امام آگاهی از اسلام واقعی كه از آن غفلت شده بود به تحول معنوی افراد منجر شده و این امر خود توجه انحصاری به حضرت حق، شهادت طلبی، بی توجهی به اغراض شخصی و وحدت مردم را در پی آورد و در نهایت در كنار عامل مهم دیگر چون كارا نبودن دستگاه هیأت حاكمه شرایط را برای پیروزی انقلاب فراهم ساخت.»[2]



4- شعارهای انقلاب

یكی از مظاهر عمیق فرهنگ شیعی این انقلاب انعكاس تعجب آور آن در شعور تعبیری است. این شعارها را كسی بر مردم دیكته نكرده بود و از اعماق ضمیر اسلامی مردم الهام می گرفتند. به قول نویسنده تفسیر آفتاب:

«این شعور تعبیر و شعار، كلام عادی نبود خون جوشانی بود كه به كلمات جاری می شد. در تاریخ انقلابها شعارهایی كه یك جمعیت منقلب را به هیجان می آورد همیشه گویاترین گفتار است زیرا این شعارها از قلب جماعت می جوشد و به قلب جماعت بازمی گردد.»[3]

از شعارهای معروف انقلاب «الله اكبر خمینی رهبر»، «نهضت ما حسینی رهبر ما خمینی»، «ارتش ایران حسینی شده ـ رهبر ما امام خمینی شده»، «رهبر ما خمینی بت شكن ـ داده ندا به ملت این وطن، این رژیم پلید است ـ بدتر از یزید است»، «خدا قرآن خمینی»، «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» و... كه هر كدام از اینها نه تنها نوع حكومت و رهبری آن را معین می كند بلكه از نظر اینكه شاه را به یزید و امام را به اباعبدالله الحسین - علیه السلام - تشبیه می كند، اثرپذیری انقلاب از فرهنگ و تاریخ شیعه را در حد عامل اصلی بیان می كند.

یكی از شعارهای انقلاب، استفاده از سنتهای شیعی در جهت اهداف انقلاب بود. بررسی روزشمار وقایع انقلاب اسلامی ضمن بیان این مطلب، نقش اساسی فرهنگ و تاریخ شیعه در پیروزی انقلاب است. این بررسی توضیح می دهد كه اوج و حضیض حركتهای انقلابی هماهنگ با رسیدن محرم و عاشورا بوده است.

پروفسور كدی می گوید:

«برگزاری مراسم چهلم از بهترین نمونه های استفاده از سنتهای شیعی در جهت اهداف سیاسی بود. چنین مراسم را نه دولت می توانست تعطیل كند چون احتمال یك چهلم دیگر می رفت از طرف دیگر تا چهل روز مردم تجدید قوا و سازماندهی می كردند و موضوع بین مردم دهن به دهن پخش می شد.»[4]

تظاهرات بسیار بزرگ علیه رژیم در روند انقلاب نیز در ایام مذهبی شیعی نظیر عید فطر و تاسوعا و عاشورای حسینی در آخرین روزهای روند انقلاب انجام گرفت كه كمر رژیم را شكست. بنابراین زبان انقلاب، رهبری آن، ایام و موقعیتها و بالاخره شعارهای آن همه متأثر از فرهنگ و تاریخ شیعه در بالاترین حد می باشد.



5- جستجوی ویژگیهای انقلاب در اصول قانون اساسی است

مروری گذرا بر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نه تنها تأثیرپذیری بسیار زیاد انقلاب از فرهنگ و تاریخ شیعه را بیان می كند، بلكه به وضوح نشان می دهد كه این اصول تبلور و تجلی این فرهنگ و تاریخ است كه در اینجا به برخی از اصول اشاره می كنیم:

الف ـ اصل دوم قانون اساسی: قانون اساسی نظامی است بر پایه ایمان به...

1- عدل خدا در خلقت و تشریع

2- امامت و رهبری مستمر و نقش آن در تداوم انقلاب اسلامی

3- كرامت و ارزش والای انسانی... . الف) اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس كتاب و سنت معصومین - علیهم السلام -

ب ـ اصل پنجاه و هفتم: آنجا كه قوای كشور را به سه قسمت تقسیم می كند، می گوید «این قوا زیر نظر ولایت امر و امامت امت... اعمال می گردد.

ج ـ اصل یكصد و دهم

اصل شاخص و مهم و زینت بخش قانون اساسی و حافظ نظام مقدس اسلامی اصل یكصد و دهم می باشد كه مربوط به حقوق و وظایف ولی فقیه است. با توجه به اهمیت این اصل بنیانگذار جمهوری اسلامی تأكید بیشتری را در مورد آن داشته اند و قوت این اصل را موجب سلامتی جامعه و حفظ نظام دانسته و فرموده است: «اگر می خواهید به كشور آسیب نرسد پشتیبان ولایت فقیه باشید.» بدیهی است این تأكید در مورد خودشان نبوده بلكه این پیر فرزانه ضمانت سلامتی همه كیان انقلاب را در این اصل می بیند.

این اصول و اصول بسیار دیگری كه فرصت آوردنش در این مقاله نیست نه این است كه از فرهنگ و تاریخ شیعه متأثرند بلكه عین عقاید شیعه اند كه به صورت اصول قانونی درآمده اند.



6- دیدگاه رهبری در مورد انقلاب

بررسی محتوای سخنرانیها و اعلامیه های صادره از ناحیه رهبری و مراجع بویژه وصیت نامه الهی سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی نشانگر آن است كه انقلاب اسلامی ایران بیش از هر عامل دیگری از فرهنگ و تاریخ شیعه اثر پذیر بوده است. این اعلامیه ها و سخنرانیها ضمن اینكه از ناحیه مرجع دینی صادر می شد و برای پیروان نوعی دستور بود، در متن خود دارای عبارات و كلماتی بود كه از فرهنگ ویژه شیعه استفاده شده است. مثلاً حضرت امام - رحمه الله علیه - در ضمن ستایش شهدای 17 شهریور می فرمایند:

«آری این چنین است راه امیرالمؤمنین - علیه السلام - و سرور شهیدان امام حسین - علیه السلام -.»[5] از طرف دیگر، كار مجاهدین و تظاهر كنندگان را به قیام علی - علیه السلام - در مقابل معاویه تشبیه كرده و شهدا را مثل شهیدان جنگ صفین می داند.[6] در فرازی از پیام مربوط به نكوهش كشتار اول محرم 1399 رژیم را یزیدی نامیده و ملت را هوادار قرآن و اسلام و شعارهای آنان را اسلامی و حسینی خوانده و در ادامه می فرماید:

«این ملت، شیعه بزرگترین مرد تاریخ است كه با تنی چند، نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود و سلسله اموی را در گورستان تاریخ دفن كرد و به خواست خدای متعال ملت عزیز و پیرو برحق امام با خون خود سلسله پلیسی پهلوی را در قبرستان تاریخ دفن می نماید.»[7]

امام در جواب این سؤال كه دنیا را چگونه غافلگیر كردید،‌ فرمودند:

«سرچشمه پیروزی ما اسلام است... نهضت امروز در كلیه جنبه ها مذهبی است و سیاست در بطن آن جای دارد.»[8]

وصیت نامه الهی سیاسی در فرازهای متعدد نه تنها اثرپذیری انقلاب از فرهنگ و تاریخ شیعه را نشان می دهد بلكه انقلاب را تجلی آن دو معرفی می كند.[9]



7- دیدگاه نویسندگان و محققان

محققان و نویسندگان داخلی و خارجی كه مطالعه بی طرفانه در مورد انقلاب انجام داده اند همه اعتراف می كنند كه عناصر مذهبی ـ شیعی در جای جای انقلاب حضور و ظهور دارند.

نویسنده تفسیر آفتاب می گوید: «در واقع این است كه این انقلاب به تمام معنا اسلامی است و آنهم با روحیه ویژه فرهنگ تشیع.»[10]

دیگری می گوید: «این ایدئولوژی تشیع بود كه فرجام انقلاب اسلامی را رقم زد ـ در جای دیگر می گوید ـ این ایدئولوژی انقلاب اهمیت نخست را داراست.»[11]

حسین الزین لبنانی می گوید: «مذهب در ایران ـ تشیع ـ علت العلل پیروزی انقلاب می باشد.»[12]

مطهری می گوید: «اگر ملت برای عدالت، آزادی و یا استقلال قیام كردند عدالت و آزادی و استقلال را بر مبنای اسلام می خواستند.»[13]

فیشر می گوید: «شكل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراض مذهبی مردم بود.»[14]

كلامی از مقام معظم رهبری جهت حسن ختام این قسمت:

معظم له در روز 3 خرداد 78 در جمع فرماندهان فرمودند: «دو چیز علت اصلی فتح خرمشهر بود اول: ایمان مردم. دوم: فرماندهان چنین فرماندهانی را نیز ایمان و مذهب پرورانده است.» بنا به فرمایش معظم له عامل فتح همه برگشت به مذهب و ایمان مردم به آن مذهب است. فرمایش مقام معظم رهبری را به جهت تشابه مسأله نقل كردیم لذا به نظر نگارنده در پیروزی انقلاب نیز همان می باشد.

8- تجلی فرهنگ و تاریخ شیعه در هشت سال دفاع مقدس

تجلی فرهنگ و تاریخ شیعه در واقعه كربلا در دفاع مقدس نیازی به توضیح ندارد، عشق به شهادت و ایثار دو یادگار باارزش واقعه جانسوز كربلا جوانان انقلابی را به مقابله واداشت. همان طور كه انقلاب پیروزی خود را با روحیه فرهنگ و تاریخ شیعه به دست آورده بود باید با همان روحیه هم از گزند حوادث حفظ و نگهداری می شد. اگر غیر از این راه پیموده می شد ـ همان طوری كه در اوایل جنگ از طرف رئیس جمهور وقت انجام می داد ـ نمی توان گفت كه انقلاب می توانست جان سالم به در برد به بركت این روحیه بود كه سلامتی انقلاب تضمین شد.

ویژگیهای خاص حماسه هشت سال دفاع مقدس از جهت الگوگیری شبیه نهضت عاشورا است. ملاك حركت و جهاد باید انجام تكلیف الهی باشد و این، حقیقت مشترك عاشورا و دفاع مقدس است.


[/HR][1]. مصطفی وجدانی، سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج 4، ص 99.
[2]. سید صادق حقیقت، علل و عوامل انقلاب اسلامی، ص 71-70، از سری كتابهای منتشر شده توسط معاونت امور اساتید.
[3]. محمد رضا حكیمی، تفسیر آفتاب، ص 450.
[4]. نیكی ازكدی، ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم، ص 245.
[5]. جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، ص 265، پاورقی.
[6]. همان، ص 265، پاورقی.
[7]. همان،‌ص 297.
[8]. محمد رضا حكیمی، تفسیر آفتاب، ص 434.
[9]. مقدمه وصیت نامه الهی سیاسی و بندهایی كه فقه سنتی و عزاداری اباعبدالله الحسن را سفارش می كند و قسمتهای دیگر.
[10]. همان،‌ ص 124.
[11]. سید صادق هدایت، علل و عوامل انقلاب اسلامی، ص 32 و 34 و 36.
[12]. انقلاب اسلامی و ریشه های آن مأخذشناسی توصیفی (1)، ص 36.
[13]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 32 و 43.
[14]. فیشر، ایران از منازعه مذهبی تا انقلاب، ص 190.

تأثیر پذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه تشویق جوانان از سوی مادران برای یاری امام و رهبری انقلاب، درسی است كه از تشویق وهب و امثال آن از سوی مادر برای یاری امام حسین - علیه السلام - و شهادت در راه اوست. بدین ترتیب یكی از موارد مهم انقلاب اثرپذیری آن نهضت كربلا ـ فرهنگ و تاریخ شیعه ـ در بستر و روند دفاع مقدس می باشد.

در طول زمان دفاع مقدس حركت امواج انسانی از سر عشق، شركت اقشار مختلف با سنین متفاوت در امر دفاع، عدم وجود دغدغه توسعه قدرت و دستیابی به غنائم، صلابت رهبری و پیروان در برابر شبكه ارعاب و فشارهای روحی در جبهه مخالف از تأثیرات نهضت عاشورا و اثرپذیری انقلاب از فرهنگ و تاریخ شیعه است.

9- دشمنی و مبارزه فرهنگی استكبار با انقلاب

دشمنی استكبار با این انقلاب و اتحاد شرق و غرب در دشمنی برای آن است كه انقلاب اسلامی ایران از فرهنگ بالنده و تاریخ سراسر افتخارآفرین شیعه كه همواره آگاهانه در مقابل ظلم نه گفته، بهره برده است و از این جهت پوچی مكتب الحادی شرق و ماهیت استكباری غرب كافر را ثابت نموده است. لذا تلاش دشمن خاموش كردن این چراغ پرفروغ است و به كمتر از آن هم رضا نمی دهد. بنابراین بعد از امتحان راههای گوناگون جهت براندازی انقلاب اخیراً به فرهنگ آن هجوم آورده است و سعی می كند كه ارزشهای انقلاب را اگر نمی تواند از بین ببرد لااقل از محتوا خالی كند؛ چون می داند كه با وجود این ارزشها نفوذ بیگانه محال است.

دیوید كیو مأمور سیا می گوید:

«مهمترین حركت در جهت براندازی جمهوری اسلامی تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم بر آنیم.»[1]

نویسنده ضد انقلاب خارج از كشور:

«ما با جمهوری اسلامی مبارزه سیاسی نخواهیم كرد بلكه كارها صرفاً فرهنگیند و اصولاً استراتژی دید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض كنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود.»[2]

دیگری می گوید:

«ما باید این دور از مسابقه را به صورت مبارزه فرهنگی آغاز كنیم، در تمامی زمینه ها تئاتر،‌سینما، ورزش، هنر، نقاشی و غیره.»[3]

بنابراین امروزه تنها راه پویایی و استمرار انقلاب با به كار بستن حربه دفاعی انقلاب یعنی برگشتن به ارزشهای فرهنگی خود و ایمان به نیروی خود و نشان دادن حساسیت حتی نسبت به كوچكترین حركات مخالف مسیر انقلاب و رهبری معظم آن در تمامی زمینه هاست.

پرفسور مولانا ـ ایرانی الاصل ـ استاد دانشگاه در امریكا در این زمینه می گوید:

«ما اگر درمعاملات سیاست خارجی روی نفت و گاز و سایر معادن و یا عوامل دیگر تجاری تكیه كنیم شكست می خوریم زیرا اینها را كه نام بردم دیگران نیز دارند و تنها چیزی كه ما داریم و دیگران ندارند و دشمنان به خصوص آمریكا از آن نگران است و برگ برنده ماست همان تكیه بر انقلاب و دستاوردها آن است، تكیه بر ارزشهای اصیل فرهنگی و اگر ما روزی از این نیرو غفلت كنیم دیگر همانند دیگران خواهیم بود لذا هدف عمده غرب به خصوص امریكا مهار انقلاب است و سعی می كند به هر نحوی باب مراوده را باز كند و بگوید ما انقلاب ایران را هم مهار كردیم و بعد از این به ایران نیازی ندارد.»[4]


[/HR][1]. از خود آقا توسط سیمای جمهوری اسلامی شنیدم.
[2]. مسعود خرم، هویت، انتشارات مؤسسه حیان، چاپ 1376، ص 18.
[3]. همان، ص 19.
[4]. همان، ص 18.
موضوع قفل شده است