جمع بندی حکومت اسلامی مثل حکومت مسیحیت در قرون وسطی؟؟؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکومت اسلامی مثل حکومت مسیحیت در قرون وسطی؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام خدمت به شما کاربران ارجمند
من یک سوال داشتم درباره ی دخالت روحانیت در سیاست:
آیا ایجاد حکومت دینی و دخالت روحانیت در سیاست تکرار تجربه مسیحیت در قرون وسطی نیست؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صدیق

safareeshghe;380098 نوشت:
آیا ایجاد حکومت دینی و دخالت روحانیت در سیاست تکرار تجربه مسیحیت در قرون وسطی نیست؟

[=times new roman]باسلام
برای پاسخ به این سوال، لازم است به عاملی که باعث شد قرون وسطی به عنوان دوره تاریک علم و دانش شود، اشاره کنیم. در آن دوران، ارباب کلیسا راه با برداشت سطحی از کتاب مقدس به منظور پنهان کردن اشتباهات و تناقضات ان، به سرکوب هر گونه علم اموزی ای که با ظاهر کتاب مقدس داشت پرداختند. بر این اساس هر انچه با عقائد مسیحیت و کتاب مقدس انان منافات داشت مبارزه نمودند. هرچند این مخالفت به کمک تناقضات درونی و ادله عقلی بود. در این راه، ثروت و قدرت امپراطوری روم نیز به کمک انان امد و دوران خفقان را رقم زد. به همین جهت با رشد مخالفتها و اعترضات مردمی به استبداد موجود و روی دادن رنسانس این برداشت تقویت شد که هر کجا دین در حکومت دخالت کند باز هم مثلث ثروت و قدرت و مذهب دست به دست هم داده و استبداد قرون وسطایی زنده میشود. در حالیکه انچه عامل اولیه این امر شد، وارد شدن دین در حکومت نبود بلکه سوء استفاده و تعصب شدید و کورکورانه مذهبی بود که هر گونه نظر مخالف را در نطفه خفه میکرد، حتی اگر دارای دلیل و استدلال محکمی بودند. با این وجود هر موقع، از دین سوء استفاده شود و عالمان دینی به منظور سرکوبی حریف از برداشت سطحی و ظاهری ان دفاع کنند و دیگران را سرکوب و منکوب نمایند همین اتفاق خواهد افتاد. چنانکه در سالهای خلافت بنی امیه و بنی عباس بارها این اتقاف روی داد و هر گروه و فرقه مذهبی نه به قصد بیان حق و حقانیت بلکه به منظور سرکوبی مخالفان خود از اراء مذهبی و فرقه ای خود استفاده نمودند. اما در حکومتی، دین بر اساس مبانی فقهی و کلامی وارد جامعه شد و عالمان دینی به عنوان متخصصان متولی ان شدند ولی به دنبال سرکوبی دیگران نبودند و همانند ائمه معصومین نظرات مخالفان را نیز میشنیدند و در مقابل سوالات مخالفان با سعه صدر به پاسخگویی می پردازند، این حکومت نه تنها تکرار تجربه مسیحیت در قرون وسطی نخواهد بود بلکه نوید بخش جامعه ای ارمانی و دانش پرور خواهد بود.

safareeshghe;380098 نوشت:
آیا ایجاد حکومت دینی و دخالت روحانیت در سیاست تکرار تجربه مسیحیت در قرون وسطی نیست؟

مگه مسیحیت واقعی در قرون وسطا وارد سیاست شد؟!؟یعنی شما میگین دین الهی داشت در زمان قرون وسطی در جامعه اعمال میشد؟!

safareeshghe;380098 نوشت:
آیا ایجاد حکومت دینی و دخالت روحانیت در سیاست تکرار تجربه مسیحیت در قرون وسطی نیست؟

سلام.

بله. خیلی شبیه است و به طور بالقوه همان خطرات را به دنبال دارد. مگر این که از تاریخ عبرت گرفته باشیم.

صدیق;383598 نوشت:
با این وجود هر موقع، از دین سوء استفاده شود و عالمان دینی به منظور سرکوبی حریف از برداشت سطحی و ظاهری ان دفاع کنند و دیگران را سرکوب و منکوب نمایند همین اتفاق خواهد افتاد. چنانکه در سالهای خلافت بنی امیه و بنی عباس بارها این اتقاف روی داد و هر گروه و فرقه مذهبی نه به قصد بیان حق و حقانیت بلکه به منظور سرکوبی مخالفان خود از اراء مذهبی و فرقه ای خود استفاده نمودند

ایا این مورد الان در جامعه مشاهده نشود ؟

مؤمن;383821 نوشت:
بله. خیلی شبیه است و به طور بالقوه همان خطرات را به دنبال دارد. مگر این که از تاریخ عبرت گرفته باشیم.

چرا درس عبرت گرفته نمی شود ؟

بی نظیر;383835 نوشت:
چرا درس عبرت گرفته نمی شود ؟

سلام.

البته شاید نتوان گفت که درس عبرت گرفته نمی شود. اتفاقاً دلایلی وجود دارد که نشان می دهد مسؤولین رده بالا توجه ویژه ای به این بخش از تاریخ دارند. همین که ملاحظه می کنید گاهی افراد دگراندیش نیز تعمداً تأیید صلاحیت شده و پست های کلیدی پیدا می کنند یا این که اجازه می دهند فیلم ها و سریال ها مطابق نظر عامه مردم (و نه لزوماً مطابق با احکام دین) تهیه شود و این که مجریان اخبار صدا و سیما به سبک غربی ها خبر می گویند و هزاران دلیل دیگر نشانه ای از این عبرت بینی است که باعث شده است حکومت روحانیون در ایران هنوز پابرجا بماند.

موفق باشید. :Hedye:

[="Tahoma"]سلام
اروپا پیشرفت كرد چون دین را ازسیاست جدا كرد........
به یك سوال جواب بدهید كدام دین را از كدام سیاست جدا كرده اند؟ دین تحریف شده مسیحیت و یهودیت را از سیاست كثیف ماكیاولیسم؟ دینی كه پیامبر خدا حضرت داوود(ع) را زنا كار و حضرت سلیمان(ع) فرزند ایشان را زنا زاده می داند؟ وسیاستی كه می گوید همسایه ات را جامعه ی ضعیفتر را بكش میانشان تفرقه افكن تحریم كن و.... تا حكومت كني تا بتوانی استعمارش كنی و خود پیشرفت كنی؟ مشخص است كه مردم از چنین دینی كه به اسم وحی عقل را زیر سوال می برد ومانع پیشرفت جامعه می شود دور می شوند.وبه سمت سكولاریسم وصرفا اهداف دنیوی می روند.ورشد هم خواهند كرد.

اما در اسلام كه دین و سیاست از هم جدا نیستند وتدبیر(سیاست)به طریق اسلامی اجرا می شود چطور؟آیا در این جامعه كه دین(وسیاست كه در بطن آن است) جامع و شامل است. باز هم توانایی اداره جامعه را ندارد؟

اولا:اسلام طبق استدلالات فراوان دین كاملی است(كه محل بحث در این مقال نیست) اگر ما بگوییم كه دین از سیاست جداست در حقیقت شرك ورزیده ایم چرا كه صریحا اعتراف كرده ایم خداوند توانایی تدبیر امور جامعه(همان سیاست) را ندارد.
واكنون مجريان اسلام روحانيون نيستند،گرچه قدرت بالقوه اي دارند اما،مجلس نشينان فقط روحانيون نيستند،دولت هم كه اصلا روحاني نيست!!!وروحانيت نيز به دليل وجود اصل ولايت فقيه فقط به تذكر اكتفا مي كند.نه به دخالت جدي.

باید بگوییم سیاست اسلامی سیاستی حامی عدالت وآزادی و پیشرفت است وگواه ما قرآن و نمونه آن حكومت حضرت امام علی(ع) وكتاب گران سنگ نهج البلاغه است.حال برخی ممكن است بگویند آن حكومت معصوم است اما حال كه چنین نیست!

سوال:معصوم بر اساس چه چیزی حكومت می كرد؟ بر اساس داشته های خودش یا بر اساس احكام اسلام و قرآن ؟مسلم است كه حكومت بر اساس آموزه های دینی بود وما خوشبخت تریم و راه برایمان آسان تر چرا كه ما عصر تمدن اسلامی و شیعی را پشت سر گذارده ایم وتجربه داریم و هم دین تفسیر بیشتری شده و اكنون مركز جهان اسلام هستیم.واز اسلام و احكام حكومتی اش اطلاعات بیشتری داریم.

می گویند سیاست دین را كثیف می كند وباید دین را از سیاست جدا كرد.

آری زمانی كه سیاست اسلامی نباشد بسیاری سعی می كنند از اسلام سوءاستفاده كنند اما اگر سیاستمان اسلامی بشود چنین چیزی محال است.واينجاست كه بايد با چشماني باز مسئولين را انتخاب كنيم،نه آنكه بعد از انتخاب بفهميم چه كلاهي بر سرمان رفته است.
حال برخی دیگر استدلال می كنند كه مگر در نظام كنونی سیاست كاملا اسلامی است؟ جواب بنده هم منفی است اما، اما ما قیام كرده ایم كه اسلام و در بطن اسلام،سیاستمان را اسلامی كنیم طبیعی است كه مدت زمانی به طول انجامد ما قیام كرده ایم كه چون مسلم بن عقیل ابتدا كشورمان و آنگاه جهان را آماده ظهور و ورود امام زمانمان نماییم واین تكلیف است ممكن است موفق شویم و ممكن است موفق نشویم.واين جاست كه باز بايد در انتخاب مسئولان دقت زيادي به خرج دهيم.آیا باید حكومت اسلامی را رها كنیم تا حكومت طاغوتی شود این كه خلاف اسلام است ومروج افكار وهابیت.در اين صورت كه سالها از ظهور دور افتاده ايم.
(اين جوابي بود كوتاه.......)

ناگفته هاي ناب;383877 نوشت:
دولت هم كه اصلا روحاني نيست!!!

با سلام
کاش از این جمله استفاده نمی کردید
پس الان ریئس جمهور(آقای حسن روحانی) روحانی نیستند؟؟:Gig:
ایشان رئیس دولت هستند دیگه

مؤمن;383852 نوشت:

سلام.

البته شاید نتوان گفت که درس عبرت گرفته نمی شود. اتفاقاً دلایلی وجود دارد که نشان می دهد مسؤولین رده بالا توجه ویژه ای به این بخش از تاریخ دارند. همین که ملاحظه می کنید گاهی افراد دگراندیش نیز تعمداً تأیید صلاحیت شده و پست های کلیدی پیدا می کنند یا این که اجازه می دهند فیلم ها و سریال ها مطابق نظر عامه مردم (و نه لزوماً مطابق با احکام دین) تهیه شود و این که مجریان اخبار صدا و سیما به سبک غربی ها خبر می گویند و هزاران دلیل دیگر نشانه ای از این عبرت بینی است که باعث شده است حکومت روحانیون در ایران هنوز پابرجا بماند.

موفق باشید. :Hedye:

دقیقا همینطور است و درس عبرت گرفته شده، هم غربی ها درس عبرت گرفتند که اون نوع حکومت رو دیگه در غرب نمی بینیم و به کلیسا و مسیحیت (و کلا دین ها) اجازه دخالت در کشور رو نمی دهند و هم حکومت های اسلامی که همون راه مسیحیت در قرون وسطی رو میرن (مثل کشور عزیز ما) سعی کردند که کمتر اشتباهات آنها رو تکرار کنند تا بتوانند حکومت خودشون رو بیشتر سرپا نگاه دارند.

چیزهایی مثل تغییر رئیس دولت هر چهار سال و رای گیری و قوانین مدنی و مجلس و قوانین جزایی مدرن و وجود دانشگاه ها و افزایش نسبی حقوق زنان و ... کارهایی است که نتیجه عبرت گرفتن از اشتباهات مسیحیت در قرون وسطی است.

حکومت اسلامی مثل حکومت مسیحیت در قرون وسطی؟؟؟

سوال: من یک سوال داشتم درباره دخالت روحانیت در سیاست: آیا ایجاد حکومت دینی و دخالت روحانیت در سیاست تکرار تجربه مسیحیت در قرون وسطی نیست؟

پاسخ:
برای پاسخ به این سوال، لازم است به عاملی که باعث شد قرون وسطی به عنوان دوره تاریک علم و دانش شود، اشاره کنیم. در آن دوران، ارباب کلیسا با برداشت سطحی از کتاب مقدس به منظور پنهان کردن اشتباهات و تناقضات آن، به سرکوب هر گونه علم آموزی ای که با ظاهر کتاب مقدس داشت پرداختند. بر این اساس هر آنچه با عقائد مسیحیت و کتاب مقدس آنان منافات داشت مبارزه نمودند. هرچند این مخالفت به کمک تناقضات درونی و ادله عقلی بود.

در این راه، ثروت و قدرت امپراطوری روم نیز به کمک آنان امد و دوران خفقان را رقم زد. به همین جهت با رشد مخالفتها و اعترضات مردمی به استبداد موجود و روی دادن رنسانس این برداشت تقویت شد که هر کجا دین در حکومت دخالت کند باز هم مثلث ثروت و قدرت و مذهب دست به دست هم داده و استبداد قرون وسطایی زنده میشود. در حالی که آنچه عامل اولیه این امر شد، وارد شدن دین در حکومت نبود بلکه سوء استفاده و تعصب شدید و کورکورانه مذهبی بود که هر گونه نظر مخالف را در نطفه خفه میکرد، حتی اگر دارای دلیل و استدلال محکمی بودند.

با این وجود هر موقع، از دین سوء استفاده شود و عالمان دینی به منظور سرکوبی حریف از برداشت سطحی و ظاهری آن دفاع کنند و دیگران را سرکوب و منکوب نمایند همین اتفاق خواهد افتاد. چنان که در سال های خلافت بنی امیه و بنی عباس بارها این اتقاف روی داد و هر گروه و فرقه مذهبی نه به قصد بیان حق و حقانیت بلکه به منظور سرکوبی مخالفان خود از آراء مذهبی و فرقه ای خود استفاده نمودند. نمونه بارز این مسئله، مسئله بی فایده حدوث و قدم کلام الهی بود که بین متکلمان و محدثین اهل سنت روی داد و باعث بروز دوره ای در تاریخ اسلام به نام دوره محنت شد.[1]

اما در حکومتی، دین بر اساس مبانی فقهی و کلامی وارد جامعه شد و عالمان دینی به عنوان متخصصان متولی آن شدند ولی به دنبال سرکوبی دیگران نبودند و همانند ائمه معصومین نظرات مخالفان را نیز می شنیدند و در مقابل سوالات مخالفان با سعه صدر به پاسخگویی می پردازند، این حکومت نه تنها تکرار تجربه مسیحیت در قرون وسطی نخواهد بود بلکه نوید بخش جامعه ای آرمانی و دانش پرور خواهد بود.


[/HR][1] . تاريخ تمدن اسلامي، جرجي زيدان، ص 214



موضوع قفل شده است