آیا من با دیگران متفاوتم؟ چرا ؟؟؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا من با دیگران متفاوتم؟ چرا ؟؟؟

سلام خدمت کارشناس محترم سایت ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

خیلی وقته یه مشگلی رو احساس میکنم دارم ... اگر امکانش هست برام توضیح بدین چه اتفاقی داره برای من میوفته ... آیا فقط من اینجوریم ... یا دیگران هم چنین خصوصیت هایی رو دارن ...

1- بجای اینکه از شخصیت های خوب یه داستان یا یه فیلم خوشم بیاد ... از شخصیت های منفی و فریبکار فیلم خوشم میاد .
2- هم میشه سمت اثبات خدا رفت ... هم میشه سمت اثبات نفی خدا رفت ... ولی نمیدونم چرا دوست دارم سمت اثبات نفی خدا برم .
3- وقتی یه شخص موفقی رو میبینم که تو یه کاری زمین میخوره ... ته دلم میخندم .
4- مثلا چند وقت پیش یه دختره جلوی من زمین خورد ... من خنده ام گرفت .

بابت پاسخگوییتون پیشاپیش تشکر میکنم .

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

عنکبوت سرخ;379404 نوشت:
سلام خدمت کارشناس محترم سایت ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

خیلی وقته یه مشگلی رو احساس میکنم دارم ... اگر امکانش هست برام توضیح بدین چه اتفاقی داره برای من میوفته ... آیا فقط من اینجوریم ... یا دیگران هم چنین خصوصیت هایی رو دارن ...

1- بجای اینکه از شخصیت های خوب یه داستان یا یه فیلم خوشم بیاد ... از شخصیت های منفی و فریبکار فیلم خوشم میاد .
2- هم میشه سمت اثبات خدا رفت ... هم میشه سمت اثبات نفی خدا رفت ... ولی نمیدونم چرا دوست دارم سمت اثبات نفی خدا برم .
3- وقتی یه شخص موفقی رو میبینم که تو یه کاری زمین میخوره ... ته دلم میخندم .
4- مثلا چند وقت پیش یه دختره جلوی من زمین خورد ... من خنده ام گرفت .

بابت پاسخگوییتون پیشاپیش تشکر میکنم .

بسمه‌تعالي
خواهر گرامي با عرض سلام و تحيت
از لطف شما ممنونم و متقابلا از درگاه حضرت رب موفقيت حضرتعالي را مسئلت دارم.

در ارتباط با موضوع مذكور نكات زير قابل بيان است:
- چنين حالتي اختصاص به حضرتعالي ندارد و ممكن است برخي افراد نيز كم يا بيش با چنين وضعيتي مواجه شوند.

- هر چند براي تشخيص دقيق نياز به اطلاعات جامع‌تري از حضرتعالي و شرايط حال و گذشته شما وجود دارد اما آنچه كه بنده به طور اجمال از فرمايشات جنابعالي برداشت مي‌كنم، اين است كه اين موضوعات و حالات، متاثر از وضعيت عاطفي شما هستند.
توضيح اينكه؛ به نظر مي‌رسد حضرتعالي در زندگي عيني با افرادي مواجه بوده‌ايد كه علي الرغم مطلوبيت شخصيت و تطبيق آنها با معيارهاي ذهني شما به عنوان افراد مثبت، در عمل سطح توقع و انتظار شما را برآورده نكرده‌اند و به تعبيري شاهد تعارض ميان واقع و ذهن بوده‌ايد. اين موضوع رفته رفته سبب گرديد تا به نوعي و به صورت ناهشيار به ناارزنده‌سازي شخصيتهاي خوب داستان بپردازيد و...

- در رابطه با خداي متعال نيز، چه بسا سطحي از افراط در يك مقطع زماني در زندگي حضرتعالي و به تبع آن شكل گيري سطحي از توقعات برآورده نشده، تاثير و نقش عمده‌اي در چنين رويكردي داشته باشد.

در مجموع به نظر مي‌رسد حضرتعالي نيازمند سطح بيشتري از ثبات هيجاني و آرامش و همچنين فاصله از موقعيتهاي اضطرابي و...هستيد.
لازم است سرمايه‌ها و موفقيتهاي خويش كه در واقع نعم الهي هستند را بيشتر ببينيد
لازم است به خلق خدا بيشر از گذشته مهرورزي داشته باشيد و گره از كار ايشان باز نماييد

براي شما خواهر محترم آرزوي توفيق دارم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

عنکبوت سرخ;379404 نوشت:
2- هم میشه سمت اثبات خدا رفت ... هم میشه سمت اثبات نفی خدا رفت ... ولی نمیدونم چرا دوست دارم سمت اثبات نفی خدا برم .

من فقط راجع به این حرف خواهم زد.
شما اگر می خواهید در چارچوب منطقی راجع به قضیه وجود خدا بحث کنید و شبهاتتان را مطرح کنید،پاسخ های ما را هم بشنوید به شبهاتتان.شما برای مثال در تاپیکی که راجع به ضمانت نامه ترتیب داده بودید گفتید در قرآن حرف های غیر علمی هست و ... .شما اول این حرف ها را برای ما بیاورید.از کجا معلوم،شاید ما راحت به شما پاسخ بدهیم.همین الان تاپیکی بزنید تحت عنوان "اشکالات علمی قرآن" و شبهاتتان را مطرح کنید.مطمئن باشد پاسخ های ما ارزش خواندن دارد.
درباره قضیه وجود خدا هم همینطور است.آیا شما که پست های جناب ولایت در تاپیک مثال نقضی بر استحاله دور را می خوانید و خوشتان می آید،جواب های ما را اصلاً می خوانید؟
اگر نمی خوانید،پس اسم کارتان یافتن حقیقت نیست.انکار است.مخالفت است.بدون هیچ دلیلی.خودتان می دانید که غلط است این کار.پس خواهشاً اگر تا الان روش شما این بوده،روشتان را تغییر دهید.درباره موضوعاتی که ابهام دارید تاپیک بزنید،ما به شما پاسخ خواهیم داد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

عنکبوت سرخ;379404 نوشت:
3- وقتی یه شخص موفقی رو میبینم که تو یه کاری زمین میخوره ... ته دلم میخندم .

پس اگه منو ببینید از خنده روده بر میشید.:khaneh::khaneh::khaneh: (از موفقیت نه ها از این یکی ...)

عنکبوت سرخ;379404 نوشت:
2- هم میشه سمت اثبات خدا رفت ... هم میشه سمت اثبات نفی خدا رفت ... ولی نمیدونم چرا دوست دارم سمت اثبات نفی خدا برم .

این همون کار فلاسفه است در سر کلاس و میتینگهایشان(با ادای احترام)
شما که فنی خوندید چرا اینجوری عمل میکنید
خداوکیلی تا الان مسئله ریاضی و فیزیکی رو با خوش آمدن یا بد آمدن حل کرده اید؟
حالا با خوش آمدن باز میشه مسئله ای رو حل کرد ولی با بد آمدن که نمیشه؟

حقیر پیشنهاد میکنم، هر مسئله ای را ابتدا در تنهایی خودتان و با صداقت حل کنید، سپس خودتان را در مقابل افکار دیگران قرار دهید.
موفق باشید و در پناه خدا.

عنکبوت سرخ;379404 نوشت:
سلام خدمت کارشناس محترم سایت ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

خیلی وقته یه مشگلی رو احساس میکنم دارم ...

برادر بن موسی این خواهرمون خودش اومده با شجاعت و شهامت میگه من حس میکنم یه ایرادی دارم و صادقانه استمداد کمک میکنه .اونوقت شما اینجا دادگاه عدل الهی تشکیل دادی و داری گذشته ایشون رو میاری جلوی چشاش که چی بشه؟

بن موسی;380444 نوشت:
من فقط راجع به این حرف خواهم زد.
شما اگر می خواهید در چارچوب منطقی راجع به قضیه وجود خدا بحث کنید و شبهاتتان را مطرح کنید،پاسخ های ما را هم بشنوید به شبهاتتان.شما برای مثال در تاپیکی که راجع به ضمانت نامه ترتیب داده بودید گفتید در قرآن حرف های غیر علمی هست و ... .شما اول این حرف ها را برای ما بیاورید.از کجا معلوم،شاید ما راحت به شما پاسخ بدهیم.همین الان تاپیکی بزنید تحت عنوان "اشکالات علمی قرآن" و شبهاتتان را مطرح کنید.مطمئن باشد پاسخ های ما ارزش خواندن دارد.
درباره قضیه وجود خدا هم همینطور است.آیا شما که پست های جناب ولایت در تاپیک مثال نقضی بر استحاله دور را می خوانید و خوشتان می آید،جواب های ما را اصلاً می خوانید؟

ایشون خودش داره میگه ایراد دارم , دیگه این پیام که از خندیدن ته دل هم بدتره :

بن موسی;380444 نوشت:
اگر نمی خوانید،پس اسم کارتان یافتن حقیقت نیست.انکار است.مخالفت است.بدون هیچ دلیلی.خودتان می دانید که غلط است این کار.

بن موسی;380444 نوشت:
الان روش شما این بوده،روشتان را تغییر دهید.

خوب ایشون هم میخواد تغییر کنه و میخواد بدونه چطوری؟
اگه اینطوری باشه خوب یه کلمه به همه بدای دنیا بگیم خوب باشید و ...همه چی حل میشه!
موفق باشید

hamid40;380630 نوشت:
برادر بن موسی این خواهرمون خودش اومده با شجاعت و شهامت میگه من حس میکنم یه ایرادی دارم و صادقانه استمداد کمک میکنه .اونوقت شما اینجا دادگاه عدل الهی تشکیل دادی و داری گذشته ایشون رو میاری جلوی چشاش که چی بشه؟
ایشون خودش داره میگه ایراد دارم , دیگه این پیام که از خندیدن ته دل هم بدتره :
خوب ایشون هم میخواد تغییر کنه و میخواد بدونه چطوری؟
اگه اینطوری باشه خوب یه کلمه به همه بدای دنیا بگیم خوب باشید و ...همه چی حل میشه!
موفق باشید

سلام حمید خان ...
بابت همدردی و همدلیتون تشکر میکنم ولی اینقدر ها که شما فکر میکنید من تیتیش نیستم ...
ماجرای من و جناب "بن موسی" برای الان نیست ... خیلی وقته که در جاهای مختلف بحث میکنیم و برخی از بحث هامون به نتیجه نمیرسن .
جناب "بن موسی" ... من یه تاپیکی با عنوان { آیا "قرآن کریم" میتواند حجت را بر من تمام کند ... } ایجاد میکنم ... و ایرادهایی که به ذهنم میخوره رو به مرور زمان در آنجا درج میکنم ... تا در موردش با هم گفتگو کنیم .

بابت پیگیری بحث ازتون تشکر میکنم .

[="DarkGreen"]

سلمان14;380453 نوشت:
خداوکیلی تا الان مسئله ریاضی و فیزیکی رو با خوش آمدن یا بد آمدن حل کرده اید؟
حالا با خوش آمدن باز میشه مسئله ای رو حل کرد ولی با بد آمدن که نمیشه؟

من با حرف این دوستمون موافقم . من رشته ریاضی خوندم اما علاقه ای به ریاضی نداشتم . می خواستم از دروس حفظی رشته تجربی فرار کنم .
وقتی وارد این رشته شدم و با مسائل ریاضی روبه رو شدم ، بدم اومد . کم کم که پیش رفتم با اینکه از مسائل ریاضی متنفر بودم ، وقتی یه مسئله حل می کردم اینقدر خوشحال میشدم که در حد توصیف نیست.

دوست عزیز اول این مشکلاتی را که میگی بنویس روی کاغذ . یکم بهشون فکر کن .( البته به ترتیب پیش برو . ) ببین اصلا اینایی که میگی و نوشتی را خودت درکشون می کنی یا نه .( برای درکشون فقط کافیه چند بار بخونیشون) . راه حلش برای خودت و از طرف خودت ، برات ارسال میشه . توی یه تاپیک خوندم که حضرت محمد فرمودند :" به قلبت گوش کن ". اول سعی کن به ندای قلبت گوش کنی ، وقتی ندای قلبت را شنیدی ، به جوابت هم میرسی .
موفق پیروز باشید

اللهم عجل لولیک الفرج...[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

hamid40;380630 نوشت:
برادر بن موسی این خواهرمون خودش اومده با شجاعت و شهامت میگه من حس میکنم یه ایرادی دارم و صادقانه استمداد کمک میکنه .اونوقت شما اینجا دادگاه عدل الهی تشکیل دادی و داری گذشته ایشون رو میاری جلوی چشاش که چی بشه؟

بنده کی و کجا دادگاه تشکیل دادم؟
اما شما دارید راجع به من دادگاه تشکیل می دهید و مرا متهم می کنید به دادگاه تشکیل دادن.این طرز برخورد صحیح نیست.

hamid40;380630 نوشت:
ایشون خودش داره میگه ایراد دارم , دیگه این پیام که از خندیدن ته دل هم بدتره :

بنده هم گفتم اگر شیوه ایشان اینطور است،برای این که ایراد کارشان حل شود ترک کنند انکار و مخالفت را.دقت کنید که گفتم اگر اینطور است.نگفتم اینطور است و این ها فرق می کنند.
ضمناً شما حرف من را تغییر دادید.من گفتم:

بن موسی;380444 نوشت:
اگر تا الان روش شما این بوده،روشتان را تغییر دهید.

اما شما از من نقل قول کردید:
بن موسی;380444 نوشت:
تا الان روش شما این بوده،روشتان را تغییر دهید.

یعنی اگر را حذف کردید.این باعث تفاوت معنی می شود.اگر من بدون اگر این گزاره را گفته بودم،می شد قضاوت اخلاقی درباره ایشان.ولی من اگر را به کار بردم و گزاره را شرطیه کردم.

hamid40;380630 نوشت:
اگه اینطوری باشه خوب یه کلمه به همه بدای دنیا بگیم خوب باشید و ...همه چی حل میشه!

من پیشنهاد هم دادم:

بن موسی;380444 نوشت:
همین الان تاپیکی بزنید تحت عنوان "اشکالات علمی قرآن" و شبهاتتان را مطرح کنید.

عنکبوت سرخ;380710 نوشت:
ماجرای من و جناب "بن موسی" برای الان نیست ... خیلی وقته که در جاهای مختلف بحث میکنیم و برخی از بحث هامون به نتیجه نمیرسن .

به طور مستقیم من و شما فقط یکجا بحث کردیم.آن هم مربوط به عدالت خدا بود که البته آخر سر گفتید مشکلتان حل شده.ولی انگار کامل حل نشده بود.

عنکبوت سرخ;380710 نوشت:
جناب "بن موسی" ... من یه تاپیکی با عنوان { آیا "قرآن کریم" میتواند حجت را بر من تمام کند ... } ایجاد میکنم ... و ایرادهایی که به ذهنم میخوره رو به مرور زمان در آنجا درج میکنم ... تا در موردش با هم گفتگو کنیم .

حقیر در حد توانم در خدمتم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

عنکبوت سرخ;379404 نوشت:
هم میشه سمت اثبات خدا رفت ... هم میشه سمت اثبات نفی خدا رفت ...

اگر خدایی باشد آنگاه باید به دنبال اثبات بود.
اگر خدایی(استغفرالله) نباشد آنگاه به دنبال هر کدام بود تفاوتی ندارد.

نتیجه معلوم است.

در ثانی مگر فلاکت جوامع بشری ناشی از همین بی خدایی نیست؟!
تازه اونهایی هم که خدا دارند به دستوراتش عمل نمیکنند(مثل من).

در پناه خدا.

تولد دوباره;380720 نوشت:
توی یه تاپیک خوندم که حضرت محمد فرمودند :" به قلبت گوش کن ". اول سعی کن به ندای قلبت گوش کنی ، وقتی ندای قلبت را شنیدی ، به جوابت هم میرسی .

سلام.

فکر نکنم این توصیه برای همه مفید باشه. چون گاهی قلب آدم خراب می تپه!
مطالبی که ایشون نوشتن همون صدای قلبشون بود دیگه. نبود؟

موفق باشید. :Hedye:

عنکبوت سرخ;379404 نوشت:
سلام خدمت کارشناس محترم سایت ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

خیلی وقته یه مشگلی رو احساس میکنم دارم ... اگر امکانش هست برام توضیح بدین چه اتفاقی داره برای من میوفته ... آیا فقط من اینجوریم ... یا دیگران هم چنین خصوصیت هایی رو دارن ...

1- بجای اینکه از شخصیت های خوب یه داستان یا یه فیلم خوشم بیاد ... از شخصیت های منفی و فریبکار فیلم خوشم میاد .
2- هم میشه سمت اثبات خدا رفت ... هم میشه سمت اثبات نفی خدا رفت ... ولی نمیدونم چرا دوست دارم سمت اثبات نفی خدا برم .
3- وقتی یه شخص موفقی رو میبینم که تو یه کاری زمین میخوره ... ته دلم میخندم .
4- مثلا چند وقت پیش یه دختره جلوی من زمین خورد ... من خنده ام گرفت .

بابت پاسخگوییتون پیشاپیش تشکر میکنم .


سلام.

ببخشید که در بحث شما دخالت می کنم.
راستش سؤالتون برام جالب بود چون این روزا کمتر پیش میاد آدما با این دقت احوال خودشونو رصد کنن.

به نظر حقیر این علائم نشون میده که سیستم ارزشی شما داره تغییر میکنه و شایدم تا الآن تغییر کرده.

اگه مدت زیادیه که این طوری هستید و تقریباً به حالت ثابت شما تبدیل شده در این صورت علتش باید ژنتیک یا عدم هماهنگی دنیای واقع با تعاریف ذهنی گذشته شما باشه که اگه علت دوم باشه احتمالاً تا مدت زیادی همین طوری هستید تا سیستم ارزشی جایگزین میزان کارایی خودشو نشون بده.

اما اگه علائم شما حالت سینوسی یا اوج و فرود داره (یعنی گاهی هم هست که دقیقاً حالت عکس پیدا می کنید) ممکنه علل دیگه ای داشته باشه که یکیش تغییرات بیولوژیک هست (در اثر تغذیه، سبک شغلی، اطرافیان، آب و هوا، ...) و علت دیگه ناکامی های دوره ای و رخدادهای تکراری ناگوار در زندگی که علت اول با پیگیری پزشکی امکان بهبود داره.

موفق باشید. :Hedye:

[="DarkGreen"]

مؤمن;380932 نوشت:
فکر نکنم این توصیه برای همه مفید باشه. چون گاهی قلب آدم خراب می تپه!
مطالبی که ایشون نوشتن همون صدای قلبشون بود دیگه. نبود؟

سلام . اگر دقت داشته باشید ، وقتی که قلب بیماره ، ناله می کنه و ناله ی اون به گوش میرسه اما وقتی سالم باشه برعکس این هست .
مطالبی هم که ایشون نوشتند ، ندای نفس اماره است . آیا اگر نفس اماره نبود قلب دچار بیماری می شد ؟ قلب همیشه سالمه . اما وقتی که از اصطلاح خرابی یا مریضی قلب استفاده می کنیم ، یعنی اینکه قلبمون به اسارت نفس اماره در اومده . آیا با این موافق نیستید ؟[/]

تولد دوباره;381170 نوشت:
مطالبی هم که ایشون نوشتند ، ندای نفس اماره است . آیا اگر نفس اماره نبود قلب دچار بیماری می شد ؟ قلب همیشه سالمه . اما وقتی که از اصطلاح خرابی یا مریضی قلب استفاده می کنیم ، یعنی اینکه قلبمون به اسارت نفس اماره در اومده . آیا با این موافق نیستید ؟

با سلام و عرض ادب.

در متون دینی بحثی داریم به نام انتکاس قلب. قلب منکوس یا واژگون قلبی است که معکوس کار می کند. به این معنا که در قلب انسان (مرکز احساس و ارزیابی هنجارها) جای بدی ها و خوبی ها عوض شده است.

این وارونگی در اثر هر عاملی که ایجاد شده باشد به هر حال نتیجه اش این است که انسان دیگر از خوبی ها احساس خوبی ندارد و از بدی ها هم خیلی بدش نمی آید. مثل سیستم ایمنی بدن انسانی که بیماری سیستم ایمنی دارد و عملاً کارکرد این سامانه معکوس شده است (سلول های سالم را دشمن فرض می کند). به این دلیل بود که عرض شد سؤال کردن از قلب در این حالت فایده ای ندارد.

موفق باشید. :Hedye:

سلام علیکم
جناب امیدوار ممکنه مطالبی را که فرمودید بیشتر توضیح دهید و چند مثال بزنید.زیرا یک از آشناهای من (آقا پسری نوجوان ) هم به چنین عارضه ای مبتلاست.
ما بیشتر فکر می کنیم که نقاب بدی می زند و در باطن بد نیست ولی علاقه شدیدی به این دارد که به همه بگوید من خیلی خلافم و دوستان خیلی زیاد خلافکاری دارم و از اینکه نام خلافهای بزرگ تهران بشناسد افتخار می کند .

اميدوار;380441 نوشت:
وضيح اينكه؛ به نظر مي‌رسد حضرتعالي در زندگي عيني با افرادي مواجه بوده‌ايد كه علي الرغم مطلوبيت شخصيت و تطبيق آنها با معيارهاي ذهني شما به عنوان افراد مثبت، در عمل سطح توقع و انتظار شما را برآورده نكرده‌اند و به تعبيري شاهد تعارض ميان واقع و ذهن بوده‌ايد. اين موضوع رفته رفته سبب گرديد تا به نوعي و به صورت ناهشيار به ناارزنده‌سازي شخصيتهاي خوب داستان بپردازيد و...

- در رابطه با خداي متعال نيز، چه بسا سطحي از افراط در يك مقطع زماني در زندگي حضرتعالي و به تبع آن شكل گيري سطحي از توقعات برآورده نشده، تاثير و نقش عمده‌اي در چنين رويكردي داشته باشد.

در مجموع به نظر مي‌رسد حضرتعالي نيازمند سطح بيشتري از ثبات هيجاني و آرامش و همچنين فاصله از موقعيتهاي اضطرابي و...هستيد.
لازم است سرمايه‌ها و موفقيتهاي خويش كه در واقع نعم الهي هستند را بيشتر ببينيد
لازم است به خلق خدا بيشر از گذشته مهرورزي داشته باشيد و گره از كار ايشان باز نماييد


با تشکر

منم یه مدت اینطور بودم...با ورزش و اذکار حالم خوب شد خدارو شکر

hamid40;381941 نوشت:
سلام علیکم
جناب امیدوار ممکنه مطالبی را که فرمودید بیشتر توضیح دهید و چند مثال بزنید.زیرا یک از آشناهای من (آقا پسری نوجوان ) هم به چنین عارضه ای مبتلاست.
ما بیشتر فکر می کنیم که نقاب بدی می زند و در باطن بد نیست ولی علاقه شدیدی به این دارد که به همه بگوید من خیلی خلافم و دوستان خیلی زیاد خلافکاری دارم و از اینکه نام خلافهای بزرگ تهران بشناسد افتخار می کند .

با تشکر

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر حضرتعالي
منظور بنده اين است كه اگر توقع ما از افرادي كه در يك مجموعه دسته‌بندي مي‌شوند، برآورده نشود و به تعبيري در صحنه عمل شاهد باشيم كه رفتار آنها در عمل مخالف ذهنيت ما از ايشان است، ممكن است رفته رفته نسبت به آنها دچار دلسردي شويم. مثلا اگر ذهنيت فردي از افراد نماز خوان اين باشد كه چون نماز مي‌خوانند پس نبايد دروغ بگويند، در صورتيكه شاهد دروغگويي آنها باشد نسبت به آنها دلسرد خواهد شد و..

اما در ارتباط با فرد اشنايي كه مثال زديد، به نظرم موضوع بالعكس است. يعني ايشان به نحوي درصدد ارزنده‌سازي و يا همانند سازي با گروه مزبور هستند. حال علت چيست؟ خدا مي‌داند! شايد قصد جلب توجه دارند، شايد برخي رفتارها و يژگيهاي آنان را مطلوب يافته است و قصد شبيه‌سازي دارد، شايد قصد سرپوش گذاشتن بر احساسي منفي داشته باشد و..

با تشكر
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

موضوع قفل شده است