جمع بندی دعا گرفتن و آیینه بین توسط شخصی برای شخص دیگر

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دعا گرفتن و آیینه بین توسط شخصی برای شخص دیگر

سلام خدمت شما
مورد هایی رو دیدم که شخصی ،در زندگی اش مشکلاتی دارد و برای حل مشکلات پیش دعا نویس میرود و دعا میگیرد
مثلا برای مشکلات عصبی یکی از اعضاء خانواده
برای چشم نخوردن
برای محبت بین خانواده
و یا این که به دنبال دعا میرود میگوید که هرچیزی که گم شود ،شب،هنگام خواب نیت میکند و میخوابد و جنس گم شده را در خواب پیدا میکند،و بعد از بیداری رجوع میکند و پیدا میشود .
و یا از فردی که آیینه بین است استفاده میکنند و میگویند که بچه ای را خواب میکنند و آن بچه در رویا میگوید که چه اتفاقی رخ داده.
و یا اینکه میگوید که اعضاء فامیل برایمان دعا گرفته اند و چشم دیدن ما را ندارد و دعا هم برای باطل کردن آنها میگیرند.

آیا باور کردن اینها صحیح است؟
این نوشته های بالا رو من از یک نفر شنیده ام که همه این کارها رو تقریبا انجام داده و پیش دعانویس میرن همیشه.
این فردی که اینها رو میگن سطح سوادشون : بیسواد هستن و حتی نام ائمه رو هم به زبان خوب تلفظ نمیتونن بکنن و سختشونه (زبونشون نمیچرخه:مثلا نام حضرت ابوالفضل (ع) را.
و میگن که خواب بهشت رو هم میبینن
خیلی ها هم قبولش دارن و اون رو آدم خیلی خوبی میدونن
ولی من یه فکر دیگه دارم در موردشون
خواستم بپرسم ببینم قضیه چطوریه
واقعیت داره یا نه ؟
از صحبت هاشون و یا خواب های بهشت و ائمه رو که میگن میبینن توهم نیست؟و یا اینطور نیست که ایشون دوست دارن اینها رو ببینن و تو خواب اینطور میشه
ببخشید خیلی نوشتم.

با نام الله





کارشناس بحث: استاد اندیشمند

سلام و تشکر از زحمات
بالاخره نگفتید آیا این صحبت ها را باید باور کنیم یا نه؟من هم در این باره حرف های زیادی شنیدم و اینکه واقعا هم همینطوری شده که آن آیینه بین گفته؟ آیا واقعا صحت دارد؟؟باید باور کرد؟

خانوم شمالی;379086 نوشت:
سلام
و یا اینکه میگوید که اعضاء فامیل برایمان دعا گرفته اند و چشم دیدن ما را ندارد و دعا هم برای باطل کردن آنها میگیرند.
و میگن که خواب بهشت رو هم میبینن خیلی ها هم قبولش دارن و اون رو آدم خیلی خوبی میدونن
ولی من یه فکر دیگه دارم در موردشون خواستم بپرسم ببینم قضیه چطوریه واقعیت داره یا نه ؟
از صحبت هاشون و یا خواب های بهشت و ائمه رو که میگن میبینن توهم نیست؟

با سلام

شیاد کم نیست! دعانویس با ساحر فرق دارد! ساحر سحر میکند و مینویسد اما میگوید دعا نوشتم! و سعی میکند کارش را اسلامی و قرآنی جلوه دهد و از خود تعریف و تمجید کند!

حتی بعضی از این شیادان خود را تا عارف بودن هم بالا میبرند و الکی میگن به فلانی اذن دادم یا ...

بعضی از این شیادان حرفه ای چون اطلاعاتی از علوم غریبه و دعانویسی تا حدودی دارند سعی میکنند از اصطلاحات و ظواهر دعانویسان واقعی استفاده کنند تا کسی به آنها شک نکند و .....

دعانویس واقعی اگر خوابی از بهشت یا ... ببیند تنها محرم اسرارش باخبر میشود نه کل شهر!

سوال:
یکی از دوستان من هروقت تو مسئله ای گیر میکنه میره پیش دعا نویس
مثلا یکی از موارد این بود که داییش رو دکترا می خواستن عمل کنن بخاطر کبدش و رفت پیش اونو موضوع رو گفت . و اونم گفت حالش خوبه و نیازی به عمل نیست و نسخه یکسری داروهای سنتی و اعمال خاصی میده!
آیا مراجعه به این افراد نوعی شرک خفی محسوب میشه؟هرچند دوستم فرد معتقدیه و میگه اینا وسیله ان و این شرک نیست

پاسخ:
با سلام خدمت شما کاربر گرامی

طبق تجربه اشخاص مختلف به نظر میرسد برخی از دعا نویسان در این زمینه خبره هستند ولی انسان باید متوجه این مطلب باشد که سراغ هر دعانویسی نرود زیرا کسانی که به این امور آشنا نیستند از این راه کاسبی برای خود راه انداخته اند و یا برخی از راه های غیر شرعی اقدام به دعانویسی می کنند. در متون دینی ما ادعیه ای ذکر شده که برای مشکلات موثر می باشد و خوب است انسان برای حل مشکلات خود از این ادعیه نیز بهره بگیرد.

اما سوال اصلی شما که در مورد شرک خفی بودن مراجعه به دعانویس سوال فرمودید:
"شرک"، در لغت به معنای نصیب قرار دادن، و درهم آمیخته شدن دو شریک است[1] و در اصطلاح قرآنی، در مقابل حنفیت به کار برده می شود و مراد از شرک، شریک و مثل و مانند قراردادن برای خداوند متعال است. حنیف، به معناى تمایل پیدا کردن از گمراهى به درستى و راستى است، و از آن جا که پیروان توحید خالص، از شرک روى گردان شده و به این اصل اساسى متمایل مى‏شوند، به آنها حنیف گفته مى‏شود و نیز به همین دلیل، یکى از معانى حنیف، مستقیم و صاف است".[2]مرتبه ‏ای از شرک که با توحید و اسلام شخصی قابل توجه جمع است ؛ یعنی، موجب خروج او از حوزه اسلام و مسلمانی نمی‏شود، شرک خفی نامیده می‏شود.[3] روشن است كه اين مرتبه از شرك عبادي چندان آشكار نيست و شرك خفي ناميده مي شود و يا انساني كه در برخي مقاطع حيات خويش براسباب و علل طبيعي اعتماد مي ورزد به گره گشايي استقلالي آنها ايمان دارد، شخصي كه در مقابل طاغوت سر تسليم فرود مي آورد و... دچار شرك خفي هستند و قرآن كريم و روايات گناه و ريا را شرك دانسته اند [4]


خداوند تبارک تعالی در قرآن می فرماید:«وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ»[5]«و بیشتر آنان به خدا ایمان نیاوردند مگر آنکه مشرک باشند»
ايمان تنها اين نيست كه انسان اعتقاد به وجود خدا داشته باشد بلكه يك موحد خالص كسى است كه غير از خدا، معبودى به هيچ صورت در دل و جان او نباشد، گفتارش براى خدا، اعمالش براى خدا، و هر كارش ‍ براى او انجام پذيرد، قانونى جز قانون خدا را به رسميت نشناسد، و طوق بندگى غير او را بر گردن ننهد و فرمان هاى الهى را خواه مطابق تمايلاتش باشد يا نه ، از جان و دل بپذيرد، و بر سر دو راهي هاى خدا و هوى ، همواره خدا را مقدم بشمرد، اين است ايمان خالص ، از هر گونه شرك : شرك در عقيده ، شرك در سخن و شرك در عمل .
و راستى اگر بخواهيم حساب دقيقى در اين زمينه بكنيم ، موحدان راستين و خالص و واقعى ، بسيار كمند!

به همين دليل در روايات اسلامى مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((شرك در اعمال انسان مخفيتر است از حركت مورچه )).
از امام باقر (عليه السلام ) در تفسير آيه فوق نقل شده كه فرمود:
منظور از اين آيه شرك در اطاعت است نه شرك عبادت ، و گناهانى كه مردم مرتكب مى شوند، شرك اطاعت است ، چرا كه در آن اطاعت شيطان مى كنند و به خاطر اين عمل براى خدا شريكى در اطاعت قائل مى شوند.[6]

امام صادق (عليه السلام ) درباره این آیه می فرماید:
«که انسان بگوید اگر فلانی نبود من از بین می رفتم و اگر فلانی نبود چنین و چنان می شدم و اگر فلانی نبود خانواده ام نابود می شد، مگر نمی بینی که او با این حرف ها در ملک خدا برایش شریکی قائل شده که روزیش می دهد و از او دفاع و دفع گرفتاری می کند؟ راوی می گوید: عرض کردم پس بگوید: اگر خداوند به واسطه فلانی بر من منت نمی نهاد از بین می رفتم؟ فرمود: آری، اشکالی ندارد». [7]


رجوع به دعانویس نیز اگر به این نیت باشد که آنها نیز مانند سایر وسایل همه چیز خود را از خداوند دارند و جز به اراده خداوند این ادعیه تاثیری ندارد شرک محسوب نمی شود اما اگر برای این ادعیه یا دعانویس تاثیری استقلالی قائل باشند در آن صورت شرک محسوب می شود.

منابع:
[1] مجمع البحرین، ج 5، ص 274؛ العین، ج 5، ص 293.
[2] حنیف از ماده حنف ( بر وزن هدف ) به معنى تمایل پیدا کردن از گمراهى به درستى و راستى است، در حالى که جنف، عکس آن است؛ یعنى از راستى به کجى گرائیدن، و از آن جا که پیروان توحید خالص، از شرک، روى گردان شده و به این اصل اساسى متمایل مى‏شوند، به آنها حنیف گفته مى‏شود. و نیز به همین دلیل، یکى از معانى حنیف، مستقیم و صاف است. و از این جا روشن مى‏شود، تفسیرهایى که مفسران براى کلمه حنیف کرده‏اند، مانند حج خانه خدا، پیروى از حق، پیروى ابراهیم (ع) و اخلاص عمل، همگى به همان معناى کلى و جامع، بازگشت مى‏کند و اینها هر یک، مصداقى از آن است. تفسیر نمونه، ج 2، ص 605.به نقل از سایت اسلام کوئیست
[3] علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۱، ص ۲۷۶
[4] یوسف 106
[5] ترجمه بدايه المعارف، محسن خرازي، ترجمه: مرتضي متقي نژاد، ص 84
[6] تفسیرنمونه ذیل آیه 106 سوره یوسف
[7] تفسیر العیاشی، ج 2،ص 200، حدیث96

موضوع قفل شده است