آيا سني ها هم براي پيامبر عزاداري مي كنند؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا سني ها هم براي پيامبر عزاداري مي كنند؟

آيا اهل تسنن هم مانند شيعيان براي شهادت پيامبر عزاداري مي كنند؟

محمد;10705 نوشت:
آيا اهل تسنن هم مانند شيعيان براي شهادت پيامبر عزاداري مي كنند؟

اين را بايد از خود سني ها سوال كرد يا كاربراني كه سني اند مثل همين مستر سني كرد خودمون

سلام من سنی نیستم ولی دوستان سنی دارم و بارها دیده ام ک هبرای پیامبر و اهل بیت نیز عزاداری کرده اند


با سلام خدمت دوستان

ميشه سوال را بنيادي تر مطرح كرد

نظر اهل سنت در مورد عزاداري چيست؟ عزاداري به معناي تام كلمه كه گريه و روضه و سينه زني و مداحي و ...را در بر مي كيرد؟

طاها;10773 نوشت:

با سلام خدمت دوستان

ميشه سوال را بنيادي تر مطرح كرد

نظر اهل سنت در مورد عزاداري چيست؟ عزاداري به معناي تام كلمه كه گريه و روضه و سينه زني و مداحي و ...را در بر مي كيرد؟

خير حرام است ما سينه زني و گريه وزاري و قمه زني و.....نمي كنييم مداحي و روضه خواني فقط

banehjok;10779 نوشت:
خير حرام است ما سينه زني و گريه وزاري و قمه زني و.....نمي كنييم مداحي و روضه خواني فقط


با سلام خدمت دوست عزيز


چند سوال

1-مي توانيد واضح تر بفرماييد چي حرام است؟بر سر و سينه زدن حرام است؟؟

2- چرا حرام است؟علت حرمت چيست؟

3-روضه خواني داريد و لي گريه نمي كنيد؟ يعني چه؟ مداحي داريد ولي گريه نمي كنيد؟ اين را مي توانيد بيشتر توضيح دهيد؟

شما که انجام می دهید باید اپبات کنید نه اهل ستنت که نهی می کنند

sunnikurd;10801 نوشت:
شما که انجام می دهید باید اپبات کنید نه اهل ستنت که نهی می کنند

با سلام

عزيز برادراشتباه نشه

بنده از حرمتي كاري كه انجام نميدهيد سوال كردم

حتما علت براي اين حرمت داريد يانه؟ بنده از علت حرمت سوال دارم كه علت حرمت چيست؟

ثانيا فرموديد

banehjok;10779 نوشت:
خير حرام است ما سينه زني و گريه وزاري و قمه زني و.....نمي كنييم مداحي و روضه خواني فقط

بنده سوال كردم كه چطور روضه داريد ولي گريه نداريد اين يعني چه؟

طاها;10803 نوشت:
با سلام عزيز برادراشتباه نشه بنده از حرمتي كاري كه انجام نميدهيد سوال كردم حتما علت براي اين حرمت داريد يانه؟ بنده از علت حرمت سوال دارم كه علت حرمت چيست؟ ثانيا فرموديد

بله ما دلیل داریم این متن زیر از کتاب فقه السنه گرفته شده است

نوحه‌گری بمعنی شیون و زاری همراه با فریاد و صدای بلند و جزع و فزع می‌باشد و بصراحت احادیث نبوی آن را حرام می‌دانند. از ابومالك اشعری روایت است‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت‌:" " أربع في أمتي من أمر الجاهلية لا يتركونهن: الفخر في الاحساب ، والطعن في الانساب، والاستسقاء بالنجوم، والنياحة " وقال: " النائحة إذا لم تتب قبل موتها تقام يوم القيامة وعليها سربال من قطران، ودرع من جرب [در میان امت من چهار خصلت جاهلی وجود دارد،‌كه آنها را ترك نمی‌كنند: افتخار به اصل و تبار، نسبت دادن دیگران به غیر پدرانشان‌، و طعنه بر نسب دیگران زدن‌، و اعتقاد باینكه ستارگان در نزول باران موثرند، و شیون و زاری و نوحه‌گری‌. وگفت‌: زنی‌كه نوحه‌گری می‌كند، اگر پیش از مرگش‌، توبه نكند در روز قیامت پیراهن آغشته به قطران به وی بپوشانند و تمام بدنش را زخم فرا می‌گیرد كه شدت آتش دوزخ و عذاب آن بر وی بیشتر خواهد بود]"‌. بروایت احمد و مسلم‌.

مسلم و بخاری از ام عطیه روایت ‌كرده‌اند كه ‌گفت‌: “‌پیامبر صلی الله علیه و سلم از ما پیمان‌گرفت كه شیون و نوحه‌گری نكنیم‌”‌. بزار از راویان موثوق به روایت‌كرده است‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" صوتان ملعونان في الدنيا والآخرة: مزمار عند نعمة، وزنة عند مصيبة [دو صدا و آواز، در دنیا و قیامت مورد نفرین هستند: آواز نی و مزمار بهنگام نعمت و آواز گریه بهنگام مصیبت‌]"‌.

در صحیحین از ابوموسی آمده است‌كه گفت‌: “‌من بیزارم ازآن كس‌كه رسول خدا از او بیزار است‌. بیگمان پیامبر صلی الله علیه و سلم از نوحه‌گران وكسانی كه بهنگام مصیبت سرشان را می‌تراشند و یقه خودشان را چاك می زنند، بیزار است‌”‌.

امام احمد از انس روایت‌كرده كه‌گفته است‌: پیامبر صلی الله علیه و سلم بهنگام بیعت‌گرفتن از زنان پیمان می‌گرفت‌كه نوحه‌گری نكنند. آنان‌گفتند: ای رسول خدا زنانی هستندكه در دوره جاهلی درنوحه‌گری بماكمك می‌كردند، آیا ما در دوره اسلامی بدانان در نوحه‌گری یاری نكنیم‌؟ اوگفت‌: در اسلام نوحه‌گری نیست‌.
طاها;10803 نوشت:
بنده سوال كردم كه چطور روضه داريد ولي گريه نداريد اين يعني چه؟

در ضمن ما روضه خوانی هم نداریم





سلام علیکم. ضمن عرض تسلیت شهادت جانگداز امام رضا و همچنین شهادت امام حسن و رحلت پیامبر بزرگوارمان(ص) میخواستم خواهش کنم دوستان نگویند روضه و به عباراتی مثل ذکر مصیبت و عزاداری و ... اکتفا کنند. ما باید سعی کنیم این واژه را عوض کنیم، زیرا واژۀ روضه خوانی در اصل یعنی روخوانی کردن از روی کتاب پر از دروغ روضة الشهداء و از زمانی که این کتاب مورد استفاده ذاکرین اهل بیت قرار گرفت این اسم نیز به ذکر مصیبت اختصاص داده شد و پیش از آن و به خصوص در زمان ائمه مورد استفاده نبوده است. پس چه بهتر که سعی کنیم این واژه را به کار نبریم.

حالا یک سؤال: آیا هیچ سند معتبر تاریخی وجود دارد که نشان دهد یکی از چهارده معصوم نوحه خوانی(به معنای روز:سرودی که دیگران با آن سینه میزنند) کرده است و در عزاداری به سینه زنی پرداخته است؟(لطفا سند را با ذکر سلسله روات معرفی فرمایید)

به امید ظهور

sunnikurd;10809 نوشت:
بله ما دلیل داریم این متن زیر از کتاب فقه السنه گرفته شده است

برادر سني نوحه گري كه در اين روايات مطرح شده غير از ذكر مصيبتي است كه ما براي حضرات معصومين انجام ميدهيم به كرات از ائمه معصومين نقل شده كه براي جد بزرگوارشان امام حسين عليه السلام مجلس ذكر مصيبت برگزار كرده اند و نه تنها منع نكرده اند بلكه بر آن ترغيب نموده اند
همچنانكه مولای متقیان فرموده اند: «انّ اللّه تبارک و تعالی اطّلع الی الارض فاختارنا کنا شیعة ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا...؛ خداوند تبارک و تعالی به جانب زمین توجّه فرمود، پس برگزید ما را (برای خود) و انتخاب کرد برایمان پیروانی که یاری می کنند ما را و در شادی و اندوه ما حضور دارند(خصال، صدوق، ج 2، 625؛ بحارالانوار، ج 44، ص 287 ؛ امالی شیخ طوسی، ص 305، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، عمادالدین طبری، حدیث 389.)
يا وقتی که حضرت محمد(ص) حتی هنگام تولد امام حسین(ع) و سال ها قبل از وقوع حادثه عاشورا، بر مصائب کربلا گریست و بنابر روایات متعدد که از منابع اهل سنت و شیعه رسیده، بارها حالاتی توأم با حزن و اندوه از این بابت، پیامبر از خود بروز داد. علی(ع) می فرماید: نزد پیامبر رفتم در حالی که ایشان گریان بودند، گفتم پدر و مادرم به فدایت ای فرستاده الهی، چرا می گریی، آن حضرت فرمود: هم اینک پیک وحی نزدم بود و به من اطلاع داد فرزندم حسین بر کنار فرات در سرزمینی به نام کربلا کشته می شود، آن گاه جبرئیل مشتی از خاک کربلا را آورد و به من بویانید.(ینابیع الموده، قندوزی حنفی، باب شصتم.)

*********************************************

به اين بيان جناب آقاي محدثي در كتاب فرهنگ عاشورا دقت كنيد:

بیان مصیبت،گریه کردن با آواز،آواز ماتم،شیون و زاری،مویه گری،زاری بر مرده،شعری که در ماتم و سوگواری با صوت حزین و ناله و زاری خوانند،اعم از سوگواری برای کسی که تازه مرده،یا برای امامان شیعه. (1) ترکیبات دیگر آن عبارت است از:نوحه آراستن،نوحه ساختن،نوحهنوحه خوانی.نوحه گری بر مرده،رسم جاهلیت بوده است و کاری مکروه است، (2) مگر برای معصومین «ع »که نوحه و گریه بر آنان از شعائرمهم و از عوامل نشر فضیلتها و احیای یاد اسوه های کمال است و خود امامان برسید الشهدا«ع »می گریستند و امر به نوحه خوانی می کردند.بر جعفر طیار و حمزه سید الشهدا نوحه خوانی شد.آنچه که از کراهت نوحه و ناپسند بودن شغل نوحه گری وزشت بودن اجرت نوحه گر در روایات یاد شده، ناظر به نوحه گریهای جاهلی است که آمیخته به باطل و گاهی حرام بود. (3) در فرهنگ عزاداری برای امام حسین،نوحه به نوعی خاص از شعر مرثیه می گویند که در مجالس به صورت جمعی اجرا می شود.«اشعار نوحه را برای سینه زدن می ساختند،یکی نوحه می خواند و دیگران به نوا و آهنگ و وزن اشعار نوحه خوان سینه می زدند.ولی اشعار مرثیه را با آهنگ در مجالس سوگواری برای به گریه افکندن و اظهار تاسف شنوندگان بر قتل شهدای کربلا می خواندند و عنوان روضه نداشت.»، (4) «...از معروفترین شعرای عصر قاجار که مرثیه و نوحه ساخته اند،می توان یغمای جندقی و وصال شیرازی را نام برد». (5) این شیوه در بین عربها هم متداول است و سبک مرثیه سرایی و نوحه خوانی بر سالار شهیدان مخصوص است.با توجه به گستردگی این مراسم و رواج آن در طول سال،حتی در سوگ امامان دیگر،ضرورت دارد که سروده های ناب و نوحه های صحیح ودور از تحریفها و دروغها پدید آید و فرهنگ عاشورا در قالب نوحه نیز ترویج گردد ونوحه خوانان نیز،بیش از هدف قرار دادن گریه،نشر فضیلتهای اهل بیت را هدف قرار دهند. (6) سرودن،
پی نوشتها
1-لغت نامه،دهخدا.
2-بحار الانوار،ج 79،ص 88.
3-به روایات مربوط به تعزیه و ماتم و نوحه در بحار الانوار،ج 79،ص 71 تا 113 مراجعه کنید.
4-موسیقی مذهبی ایران،ص 7.
5-همان،ص 29.
6-نگرشی به مرثیه سرایی در ایران،عبد الرضا افسری،بررسی گسترده ای از سابقه این کار در ایران و انواع مرثیه سراییها دارد.

مسلمان ایرانی;10813 نوشت:
حالا یک سؤال: آیا هیچ سند معتبر تاریخی وجود دارد که نشان دهد یکی از چهارده معصوم نوحه خوانی(به معنای روز:سرودی که دیگران با آن سینه میزنند) کرده است و در عزاداری به سینه زنی پرداخته است؟(لطفا سند را با ذکر سلسله روات معرفی فرمایید)

به امید ظهور

دوستان این پرسش من بی پاسخ مانده است.

. در عصر حضور ائمه معصومين (ع) و پيامبر اكرم (ص) نيز برگزارى تعزيه براى شهداء و مرحومين امرى رايج بوده است كه مى توان به: برگزارى مراسم عزادارى براى حمزه سيدالشهداء توسط زنان مدينه، برگزارى مراسم عزادارى براى امام حسين (ع) توسط كاروان اسرا به مدت سه روز در شام و بعد از برگشتن از شام بر سر قبر مطهر امام حسين (ع) در كربلا، و سپس در مدينه اشاره نمود و حتى امامان معصوم (ع) نيز براى عزادارى جدشان هر ساله تشكيل مراسم عزادارى مى دادند، (ر. ك: رسول جعفريان، صفويه از ظهور تا زوال، ص 237 (اما سبك عزادارى به فرهنگ هر قومى بر مى گردد. به عبارت ديگر تعزيه از مقوله هنر است كه ممكن است در آن از موارد مشابه حتى از كشورها و آئين هاى ديگر تقليد شود، و اين تا جايى كه با ارزشها و معارف اسلامى مغايرت نداشته باشد مشكلى ندارد. در عين حال برخى از منابع تاريخى برآنند كه نخستين بار زنان بنى هاشم هنگام ورود به كربلا به رسم عزادارى به سينه خود مى زدند.
پى‏نوشت‏
ر.ک. بحارالانوار، ج 46، ص 108 و 109).
ر.ک. كامل‏الزيارات، ابن قولويه، نقل از ره توشه راهيان نور، ويژه محرم 1376).
ر.ک. بحارالانوار، ج 45، ص 257).

زمزم;12389 نوشت:
. در عصر حضور ائمه معصومين (ع) و پيامبر اكرم (ص) نيز برگزارى تعزيه براى شهداء و مرحومين امرى رايج بوده است كه مى توان به: برگزارى مراسم عزادارى براى حمزه سيدالشهداء توسط زنان مدينه، برگزارى مراسم عزادارى براى امام حسين (ع) توسط كاروان اسرا به مدت سه روز در شام و بعد از برگشتن از شام بر سر قبر مطهر امام حسين (ع) در كربلا، و سپس در مدينه اشاره نمود و حتى امامان معصوم (ع) نيز براى عزادارى جدشان هر ساله تشكيل مراسم عزادارى مى دادند، (ر. ك: رسول جعفريان، صفويه از ظهور تا زوال، ص 237 (اما سبك عزادارى به فرهنگ هر قومى بر مى گردد. به عبارت ديگر تعزيه از مقوله هنر است كه ممكن است در آن از موارد مشابه حتى از كشورها و آئين هاى ديگر تقليد شود، و اين تا جايى كه با ارزشها و معارف اسلامى مغايرت نداشته باشد مشكلى ندارد. در عين حال برخى از منابع تاريخى برآنند كه نخستين بار زنان بنى هاشم هنگام ورود به كربلا به رسم عزادارى به سينه خود مى زدند.

سلام، ممنون از پاسخ شما، ولی بنده منتظر یک سند دسته اول تاریخی به همراه سلسله روات هستم لطفا سند دسته اول ارائه فرمایید.

به امید ظهور

با سلام

من شنیدم که سنی ها وفات و میلاد پیامبر ص رو با هم میگیرند .....ایا صحت دارد ؟

با سلام برای نمونه این عزارداری امام رضا ع در منابع را ببیید :
شیخ صدوق در اخبار عیون الرضا (ع) جلد 1 صفحه 259 ازعبد السلام الهروی نقل می نماید:
دعبل گويد:
«
به محضر امام على بن موسى الرضا(ع) وارد شدم، امام فرمود: چيزى از سروده هايت را بخوان. من قصيده تائيه را خواندم، تا به اين بيت رسيدم كه:
آن گاه كه بر ايشان ستم شود....
امام آن قدر گريست تا بيهوش شد. خادم امام كه بر بالين حضرت بود، به من اشاره كرد كه ساكت شوم. من لحظه اى سكوت كردم. سپس امام به من فرمود: دوباره بخوان، از آغاز! و من شعر را بازخواندم تا به همان بيت رسيدم. امام اين بار نيز از شدن گريه و ناراحتى بيهوش شد. خادم باز هم اشاره كرد كه ساكت شوم و من چنين كردم. بار ديگر امام فرمان داد كه قصيده را از ابتدا بازخوانم و تا آخر خواندم. حضرت سه بار به من ( آفرين ) گفت و ده هزار درهم از سكه هايى كه به نام ايشان زده بودند، به من بخشيد؛ كارى كه با ديگران نكرد. چون به عراق بازگشتم، شيعيان هر درهم از آن را به ده درهم خريدند و من صاحب صدهزار درهم شدم. »
ابوخالد خزاعى گويد:
«
به دعبل گفتم: واى بر تو! همه خلفا و وزرا و فرماندهان را هجو كردى ، در همه عمر فرارى و آواره و ترسان زيستى . اگر دست از اين كار بردارى ، خودت را از اين گونه مصائب در امان داشته اى .
دعبل گفت: واى برتو! من در آن چه گفتى انديشيده ام، و بيشتر مردم را آزموده ام. آنها تنها بيم مى دهند. بر شاعرى كه خوب شعر بگويد، حتى اگر از شرّ اشعارش ايمن نباشند، هيچ باكى نيست؛ زيرا كسانى كه به ملاحظه حفظ آبروى خويش از تو پروا دارند، بسى بيشتر از كسانى است كه به ملاحظه احترام و بزرگداشت خود از جانب تو، رو به سوى تو مى آورند ... چون، عيب مردم بيش از خوبى هاى آنهاست. »
مأمون از اشعار او در شگفت بود و مى گفت: قصيده عينيه دعبل، در سفر و حضر، پيش روى من است.
دعبل در مسائل شيعى اشعار فراوانى دارد و در فضايل آل على و در رثاى امام حسين(ع) سروده هاى بسيارى از خود به يادگار گذاشته است. دوستى اهل بيت او را به نشاط مى آورد و هنگامى كه از آنان سخن مى گفت، چنان با گريه و سوز و خلوص لب مى گشود كه چنين عاطفه اى در هيچ شاعرى ديده نشده است.
هنگامى كه امام رضا(ع) لباس خويش را به عنوان خلعت به او بخشيد و او همراه آن لباس وارد قم شد، مردم قم از او خواستند تا پيراهن امام را به سيصدهزار درهم به آنان بفروشد. او راضى نشد، مردم پيراهن را از او گرفتند و به او گفتند: يا پول را بگير و يا پيراهن را به تو باز نخواهيم داد. دعبل گفت: من آن را از روى ميل به شما نداده ام، لباس غصبى هم شما را سودى ندارد. سرانجام با توافق، يكى از دو آستين جامه را با سيصد هزار درهم به او دادند.
دعبل در سال 246 هجرى به دست مأمورى از سوى مالك بن طوق در قريه شوش در خوزستان به شهادت رسيد و در همان ده و به قولى در شهر شوش به خاك سپرده شد. گويند: وصيت كرد قصيده تائيه را در قبرش نهند.
بخشي از ترجمه اين اشعار چنين است :
اي فاطمه ، اگر به خاطر مي آوردي روزي را كه حسين تو در كنار شط جاري فرات لب تشنه جان داد بي دريغ بر چهره مي كوفتي و سيل اشك از ديده جاري مي كردي .
اي فاطمه برخيز و بر اختران سوخته آسمان نبوت و امامت مويه كن كه چندان به خاك تيره فرو ريختند كه گويي زمين براي هميشه بي ستاره ماند .
برخيز و بر قبرهايي كه در كوفه و مدينه است گريه كن كه درود و سلام من بر آنها باد .
در روايت است كه دعبل چون اين اشعار را خواند امام رضا ( ع ) دست خود را بلند كرد و دعا نمود و فرمود : اي خزاعي ، خدا تو را در روز فزه اكبر ايمن گرداند .
چون ماه محرم فرا مي رسيد حزن و اندوه امام رضا ( ع ) زياد مي شد و مي فرمود : فاجعه كربلا خواب را از چشم ما گرفته و اشك را از چشم ما روان ساخته و عزيز ما را خوار كرده است . اي زمين كربلا تا روز قيامت براي ما غم و غصه آوردي ، پس بايد گريه كنندگان براي حسين گريه كنند كه گريه بر او، گناهان بزرگ را محو مي كند .
كارشناس حاج آقاي مقري :
متناسب با موضوع بحث از وجود نازنين امام هشتم حضرت امام رضا ( ع ) كلمات فراوان و روايات فراواني راجع به امام حسين ( ع ) نقل شده است . براي تبرك بحث به يكي دو مورد بحث از آن حضرت اشاره اي عرض مي كنم .
روايات زيادي حضرت رضا در زيارت امام حسين و تشويق و ثواب و اجر زيارت امام حسين مي فرمودند از جمله اينكه در تهذيب است كه فرمود : « اِنِ ايام زائر الحسين بن علي لا تحد من عاجالهم » ايامي كه شخص زائر اما حسين ( ع ) است ، آن روز ها از عمر او حساب نمي شود و معروف است كه در روز اول ماه محرم شخصي به نام ريان بن شبيب به محضر امام هشتم ( ع ) مشرف مي شود و امام هشتم درباره حضرت امام حسين براي آن بزرگوار نكاتي را مي فرمايند تا بالاخره به آنجا كه ايشان مي فرمايند از پدرم موسي بن جعفر شنيده ام ايشان از پدرشان امام صادق و امام صادق از پدر بزرگوارشان حضرت باقر العلوم امام پنجم كه فرمود وقتي كه امام حسين شهيد شد آسمان خون گريست و خاك سرخ فروريخت .
سپس فرمود پسر شبيب اگر براي امام حسين گريه كني تا جايي كه قطره اشكي بر ديدگانت جاري شود خداوند گناهان تو را مي بخشد . بزرگش ، كوچكش ، كمش يا زيادش . پسر شبيب اگر خوشحال مي كند تو را اين نكته كه به ملاقات خداوند بروي و گناهي براي تو نباشد برو به زيارت امام حسين ( ع ) . پسر شبيب اگر خوشحال مي كند تو را اينكه در غرفه هاي بهشتي مسكن گزيني همراه نبي اكرم پس لعن كن قاتلين امام حسين را و اگر خوشحالت مي كند اينكه براي تو ثواب شهيدان كربلا باشد هر وقت امام حسين را به خاطر آوردي بگو يا ليتني كنت معهم فأفوز فوزا عظيما ، كاش هم من با آن ها بودم و از اجر شهادتشان بهره مي بردم و بالاخره آخرين نكته اينكه فرمود پسر شبيب ، اگر دوست مي داري و خوشحالت مي كند اينكه در بهشت برين الهي و در عالي ترين درجات آن با ما باشيد و همراه ما باشي به آنچه كه ما را محزون مي كند تو هم قصه دار باش ، براي آنچه كه باعث شادي ماست شادمان باش و هرگز از ولايت ما و مسير و محبت ما دور و جدا نشو ، با ما باش ، براي اينكه اگر انسان در دنيا به تكه سنگي هم دل ببندد و عشق بورزد خداوند او را با همان سنگ محشورش مي كند ، پس تو ما را دوست بدار و با ما باش تا در قيامت هم در درجات ما محشور شويبرای تکمیل منابع می توانید به منابع زیر نیز نگاه کنید که همه مضمونی مشابه دارند

[=&quot]ديوان دعبل الخزاعي - دعبل الخزاعي - ص 55 - 56[/]
[=&quot]عيون أخبار الرضا 1 / 294 295 ط - بيروت . زهر الآداب 1 / 93 - 94 وفيه ( 11 ) بيتا . أمالي الطوسي 61 - 2 وفيه ( 22 ) بيتا . مقتل الخوارزمي 2 / الورقة 390 وفيه ( 45 ) بيتا . بغية الطلب 15 / الورقة 320 - 322 وفيه ( 45 ) بيتا وقطع متفرقة . مطالب السؤول ج 2 وفيه ( 25 ) بيتا . تذكرة خواص الأمة 130 - 1 وفيه ( 28 ) بيتا وفى الحاشية القصيدة كاملة . الحماسة البصرية 1 / 199 وفيه ( 12 ) بيتا . ‹ صفحه 56 › الفصول المهمة 230 - 3 وفيه ( 25 ) بيتا ونص على أنها مائة وعشرون بيتا . نسمة السحر مخطوطة النجف وفيه ( 30 ) بيتا . روضة الواعظين 260 و 283 - 301 ط بيروت - 324 وفيه ( 22 ) بيتا . الاتحاف بحب الاشراف 161 - 3 وفيه ( 29 ) بيتا ونص على أنها مائة وعشرون بيتا . . مواسم الأدب 1 / 176 وفيه ( 11 ) بيتا وانظر 1 / 163 . التحفة الناصرية وفيه قطعة كبيرة منها . وانظر أبياتا متفرقة من القصيدة في مقالات الإسلاميين 131 - 2 و 144 ومروج الذهب / 308 والأغانى 20 / 166 وثمار القلوب 233 والتمثيل والمحاضرة 89 وتأريخ بغداد 8 / 383 وتهذيب ابن عساكر 5 / 234 ومناقب آل أبى طالب 3 / 450 ومعجم 3 البلدان 1 / 316 ومعجم الأدباء 7 / 78 والوافي يالوفيات 1 / 156 ولسان الميزان 2 / ومعاهد التنصيص 2 / 198 .[/]
[=&quot]. [/]

باعرض سلام

جناب مسلمان ایرانی

اگر واقعا قصد تحقیق دارید می توانید با مراجعه به منابع یاد شده سلسله رواة را به راحتی به دست آورید

زمزم;12604 نوشت:
باعرض سلام

جناب مسلمان ایرانی

اگر واقعا قصد تحقیق دارید می توانید با مراجعه به منابع یاد شده سلسله رواة را به راحتی به دست آورید

سلام علیکم، اولا بنده قصد تحقیق دارم ولی به این اسناد دسترسی ندارم و ثانیا شما مدعی هستید و خودتان باید برای ادعایتان دلیل بیاورید و نه من، پس آوردن سلسله روات هم به عهده خود شماست. نظر به اینکه نه شما سلسله رواتی معرفی میکنید و نه من دسترسی به منابع دارم، این روایات مرسل و غیر قابل استناد خواهند بود.

به امید ظهور

دوست گرامی جناب مسلمان ایرانی برای نمونه سلسله رواتی که در حدیث دعبل خزایی است چنین می باشد :
[=&quot]عيون أخبار الرضا (ع) - الشيخ الصدوق - ج 1 - ص 294[=&quot]
[=&quot] حدثنا الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المؤدب وعلي بن عبد الله الوراق رضي الله عنهما قالا : حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه إبراهيم بن هاشم عن عبد السلام بن صالح الهروي قال [=&quot]
حال شما بفرمایید کجای این روایت مرسل است در ضمن اگر اسناد بقیه را هم خواستید تقدیم می نمایم اما همین قدر بدانید که اسناد روایات کتبی چون تهذیب غالبا صحیح می باشد
برای نمونه چند روایت دیگر در مورد اصل عزاداری بر امام حسین (ع) خدمت شما تقدیم می نمایم هر چند کیفیت عزاداری عرفی می باشد اما اصل جواز و استحباب ان سیره امامان معصوم علیهم السلام می باشد
شيخ جليل كامل جعفر بن قولويه در كامل از ابن خارجه روايت كرده است كه گفت روزي در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم و جناب امام حسين عليه السلام را ياد كرديم حضرت بسيار گريست و ما گريستيم، پس حضرت سر برداشت و فرمود كه امام حسين عليه السلام مي‌فرمود: كه منم کشتهء گريه و زاري، هيچ مؤمني مرا ياد نمي كند مگر آنكه گريان مي‌گردد. و نيز روايت كرده است كه هيچ روزي حسين بن علي عليه السلام نزد جناب صادق عليه السلام مذكور نمي‌شد كه كسي آن حضرت را تا شب متبسم بيند و در تمام آن روز محزون و گريان بود و مي‌فرمود كه جناب امام حسين عليه السلام سبب گرية هر مؤمن است.
و شيخ طوسي و مفيد از ابان بن تغلب روايت كرده‌اند كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه نفس آن كسي كه به جهت مظلوميت ما مهموم باشد تسبيح است، و اندوه او عبادت و پوشيدن اسرار ما از بيگانگان در راه خدا جهاد است. آنگاه فرمود كه واجب مي‌كند اين حديث به آب طلا نوشته شود.
و به سندهاي معتبرة بسيار از ابوعمارة منشد يعني شعرخوان روايت كرده‌اند كه گفت روزي به خدمت جناب صادق عليه السلام رفتم حضرت فرمود كه شعري چند در مرثية حسين عليه السلام بخوان چون شروع كردم به خواندن حضرت گريان شد و من مرثيه مي‌خواندم و حضرت مي‌گريست تا آنكه صداي گريه از خانة آن حضرت بلند شد.
و به روايت ديگر حضرت فرمود: به آن روشي كه در پيش خود مي‌خوانيد و نوحه مي‌كنيد بخوان، چون خواندم حضرت بسيار گريست و صداي گريه زنان آن حضرت نيز از پشت پرده بلند شد چون فارغ شدم حضرت فرمود كه هر كه شعري در مرثيه حضرت حسين عليه السلام بخواند و پنجاه كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه سي كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه بيست كس را. و هر كه ده كس را و هر كه پنج كس را. و هر كه يك كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه مرثيه بخواند و خود بگريد بهشت او را واجب گردد.
و هر كه او را گريه نيايد پس تباكي كند بهشت او را واجب گردد.
و شيخ كشي (ره) از زيد شحام روايت كرده است كه من با جماعتی از اهل كوفه در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم كه جعفر بن عفان وارد شد حضرت او را اكرام فرمود و نزديك خود او را نشانيد، پس فرمود يا جعفر عرض كرد لبيك خدا مرا فداي تو گرداند، حضرت فرمود بَلَغَني اَنَكَ تَقُولُ الشّعِر فيِ الْحُسَيْنِ وَ تَجيدَ به من رسيد كه تو در مرثيه حسين عليه السلام شعر مي‌گويي و نيكو مي‌گوئي عرض كرد بلي فداي تو شوم فرمود كه پس بخوان. چون جعفر مرثيه خواند حضرت وحاضرين مجلس گريستند و حضرت آنقدر گريست كه اشك چشم مباركش بر محاسن شريفش جاري شد. پس فرمود به خدا سوگند كه ملائكه مقربان در اينجا حاضر شدند و مرثية تو را براي حسين عليه السلام شنيدند و زياده از آنچه ما گريستيم گريستند. و به تحقيق كه حق تعالي در همين ساعت بهشت را با تمام نعمتهاي آن از براي تو واجب گردانيد و گناهان ترا آمرزيد. پس فرمود اي جعفر مي‌خواهي كه زيادتر بگويم؟ گفت بلي اي سيد من، فرمود كه هر كه در مرثية حسين عليه السلام شعري بگويد و بگريد و بگرياند البته حق تعالي بهشت را براي او واجب گرداند و بيامرزد او را.



داخل شدن کمیت بر امام صادق (ع)

حامي حوزة اسلام سيد اجل مير حامد حسين طاب ثراه در عبقات از معاهده التنصيص نقل كرده كه محمد بن سهل صاحب كميت گفت كه من و كميت داخل شديم بر حضرت صادق عليه السلام در ايام تشريق كميت گفت فدايت شوم اذن مي‌دهي كه در محضر شما چند شعر بخوانم فرمود اين ايام عظيم و محترم است،‌ كنايت از آنكه شايسته نيست در ايام شريفه خواندن شعر. عرضه داشت كه اين اشعار در حق شما است فرمود بخوان و حضرت فرستاد بعض اهلبيتش را حاضر كردند كه آنها هم استماع كنند، پس كميت اشعار خويش بخواند و حاضرين گريه بسيار كردند تا به اين شعر رسيد:
يَصيبَ بِهِ الرّامُونَ عَنْ قَوْسِ غَيْرِهِم فَيا اخِراً اَسْدي لَهُ الْغَيَّ اَوَّلَهُ
حضرت دستهاي خود را بلند كرد و گفت:

اَلّلّهُمَّ اْغفِرْ لِلْكُمَيْتِ ماقَدًَّمَ وَ ما اَخًَّرَ وَ ما اَسَرَّ وَ ما اَعْلَنَ وَ اَعْطِهِ حَتّي يَرْضي.



روایتی از امام رضا (ع) در باره محرم

و شيخ صدوق (ره) در امالي از ابراهيم بن ابي المحمود روايت كرده كه حضرت امام رضا عليه السلام فرمودند همانا ماه محرم ماهي بود كه اهل جاهليت قتال در آن ماه را حرام مي‌دانستند و اين امت جفا كار خونهاي ما را در آن ماه حلال دانستند و هتك حرمت ما كردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسير كردند و آتش در خيمه‌هاي ما افروختند و اموال ما را غارت كردند و حرمت حضرت رسالت (ص) را در حق ما رعايت نكردند، همانا مصيبت روز شهادت حسين عليه السلام ديده‌هاي ما را مجروح گردانيده است و اشك ما را جاري كرده و عزيز ما را ذليل گردانيده است و زمين كربلا مورث كرب و بلاء ما گرديد تا روز قيامت، پس بر مثل حسين بايد بگريند گريه كنندگان، همانا گريه بر آن حضرت فرو مي‌ريزد گناهان بزرگ را. پس حضرت فرمود كه پدرم چون ماه محرم داخل مي‌شد تا عاشر محرم چون روز عاشورا مي‌شد آن روز مصيبت و حزن و گرية او بود و مي‌فرمود امروز روزي است كه حسين «ع» شهيد شده است.

و ايضاً شيخ صدوق از آن حضرت روايت كرده كه هر كه ترك كند سعي در حوائج خود را در روز عاشورا حق تعالي حوائج دنيا و آخرت او را برآورد و هر كه روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد حق تعالي روز قيامت را روز شادي و سرور آن گرداند و ديده‌اش در بهشت به ما روشن باشد و هر كه روز عاشورا را روز بركت شمارد و براي بركت آذوقه در آن روز در خانه ذخيره كند بركت نيابد در آنچه ذخيره كرده است و خدا او را در روز قيامت با يزيد و عبدالله بن زياد و عمر بن سعد لعنهم الله در اسفل درك جهنم محشور گرداند.



و ايضاً به سند معتبر از ريان بن شبيب كه خال معتصم خليفه عباسي بوده است روايت كرده كه گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا عليه السلام رفتم، فرمود كه اي پسر شبيب آيا روزه‌اي گفتم نه فرمود كه اين روزي است كه حق تعالي دعاي حضرت زكريا را مستجاب فرمود در وقتي كه از حق تعالي فرزند طلبيد و ملائكه او را ندا كردند در محراب كه خدا بشارت مي‌دهد تو را به يحيي پس هر كه اين روز را روزه دارد دعاي او مستجاب گردد چنانكه دعاي زكريا مستجاب گرديد.

پس فرمود كه اي پسر شبيب محرم ماهي بود كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم و قتال را در اين ماه حرام مي‌دانستند براي حرمت اين ماه پس اين امت حرمت اين ماه را نشناختند و حرمت پيغمبر خود را ندانستند، و در اين ماه با ذريت پيغمبر خود قتال كردند و زنان ايشان را اسير نمودند و اموال ايشان را به غارت بردند پس خدا نيامرزد ايشان را هرگز! اي پسر شبيب اگر گريه مي‌كني براي چيزي پس گريه كن براي حسين بن علي عليهماالسلام كه او را مانند گوسفند ذبح كردند و او را با هيجده نفر از اهل بيت او شهيد كردند كه هيچيك را در روي زمين شبيه و مانندي نبود. و به تحقيق كه گريستند براي شهادت او آسمانهاي هفتگانه و زمينها و به تحقيق كه چهار هزار ملك براي نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمين رسيدند آن حضرت شهيد شده بود. پس ايشان پيوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژوليده مو گردآلود تا وقتي كه حضرت قائم آل محمد (ص) ظاهر شد، پس از ياوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ايشان اين كلمه خواهد بود:

يا لَثاراتِ الْحُسِيْن عَلَيْهِ السَّلام.

اي پسر شبيب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش كه چون جدم حسين عليه السلام كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد اي پسر شبيب اگر گريه كني بر حسين عليه السلام تا آب ديده بر تو بر روي تو جاري شود حق تعالي جمعي گناهان صغيره و كبيره ترا بيامرزد خواه اندك باشد و خواه بسيار. اي پسر شبيب اگر خواهي خدا را ملاقات كني و هيچ گناهي بر تو نباشد پس زيارت كن امام حسين عليه السلام را.

اي پسر شبيب اگر خواهي كه در غرفة عاليه بهشت ساكن شوي با رسول خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام پس لعنت كن قاتلان حسين «ع» را. اي پسر شبيب اگر خواهي كه مثل ثواب شهداي كربلا را داشته باشي پس هرگاه كه مصيبت آن حضرت را ياد كني بگو:

يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظيماَ.

يعني ايكاش من بودم با ايشان و رستگاري عظيمي مي‌يافتم.

اي پسر شبيب اگر خواهي كه در درجات عاليات بهشت با ما باشي پس براي اندوه ما، اندوهناك باش. و براي شادي ما شاد باش و بر تو باد به ولايت و محبت ما كه اگر مردي سنگي دوست دارد حق تعالي او را در قيامت با آن محشور مي ‌گرداند.

ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده از ابي هرون مكفوف يعني نابينا، كه گفت به خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شدم آن حضرت فرمود كه مرثيه بخوان براي من پس من شروع كردم به خواندن فرمود نه اين طريق بلكه چنان بخوان كه نزد خودتان متعارفست و نزد قبر حسين عليه السلام مي‌خواند پس من خواندم:

اُمْرُرْ عَلي جَدَتِ الْحُسَيْنِ فَقُلْ لِاَعْظُمِهِ الزَّكِيَّه.

تتمة اين شعر در آخر باب در ذكر مراثي خواهد آمد. حضرت گريست من ساكت شدم فرمود: بخوان من خواندم آن اشعار را تا تمام شد، حضرت فرمود باز هم براي من مرثيه بخوان من شروع كردم به خواندن اين اشعار:

يا مَرْيمُ قوُمي فَانْدُبي مَوْلاكِ وَ عَلَي الْحُسَيْنِ فَاسْعَدي بِبُاكِ
پس حضرت بگريست و زنها هم گريستند و شيون نمودند. پس چون از گريه آرام گرفتند حضرت فرمود اي ابا هرون هر كه مرثيه بخواند براي حسين عليه السلام پس بگرياند ده نفر را از براي او بهشت است پس يك يك كم كرد از ده تا آنكه فرمود هر كه مرثيه بخواند و بگرياند يك نفر را بهشت از براي او لازم شود، پس فرمود كه هر كه ياد كند جناب امام حسين عليه السلام را پس گريه كند بهشت او را واجب شود.



ثواب بیاد حضرت بودن

و نيز ابن قولويه به سند معتبر از داود رقي روايت كرده است كه گفت روزي در خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم كه آب طلبيد چون بياشاميد آب از ديده‌هاي مباركش فرو ريخت و فرمود اي داود خدا لعنت كند قاتل حسين عليه السلام را، پس فرمود هر بنده‌اي كه آب بياشامد و ياد كند آن حضرت را و لعنت كند بر قاتل او البته حق تعالي صد هزار حسنه براي او بنويسد و صد هزار گناه از او رفع كند و صد هزار درجه براي او بلند كند و چنان باشد كه صد هزار بنده آزاد كرده باشد و در روز قيامت با دل خنك و شاد و خرم مبعوث گردد.

دوست گرامی برای اتمام حجت بر شما استفتایی که از ایت الله تبریزی شده برای شما بزرگوار بیان می نمایم با توجه به اینکه مراجع بزرگوار حدیث را هم از لحاظ سند و هم محتوا بهتر می شناسند و عمر شریف خود را در این راه نهاده اند سزاوار است به پاسخهای ان بزرگواران در این موضوع بنگریم چون ما مجتهد نیستم بلکه مقلدیم

نظر شما درباره مراسم حسينى چيست و در جواب افرادى كه مى‏گويند: اين مراسم مشروع نيست؛ چون در زمان اهل بيت‏عليهم‏السلام نبوده است، چه بگوئيم؟

شيعيان در دوران امامان‏عليهم‏السلام در حال تقيه بودند؛ با اين وجود مراسم عزادارى را در حدّ امكان انجام مى‏دادند و اگر اين مراسم در آن زمان مثل امروز انجام نمى‏گرفت، به علت عدم امكان بود و اين دليل مشروع نبودن در زمان ما نمى‏شود. اگر شيعيان در آن زمان مى‏توانستند اين‏گونه مراسم را برگزار كنند، هرآينه همچنان كه ما انجام مى‏دهيم، انجام مى‏دادند؛ مانند برافراشتن پرچم‏هاى سياه بر درب حسينيه‏ها؛ بلكه بر ورودى خانه‏ها كه نشانه اندوه باشد. كسى كه تاريخ زيارت امام حسين‏عليه‏السلام توسّط شيعيان (در زمان امامان معصوم‏عليهم‏السلام) را بخواند، اين را درك مى‏كند و نيازى به اين تشكيك نمى‏باشد.

ولكن ائمّه‏عليهم‏السلام ما را ترغيب به برگزارى مراسم عزا و گريه بر مظلوميت اهل بيت‏عليهم‏السلام سفارش نموده‏اند.

»قالَ رَسُولُ اللَّهِ‏صلى الله وعليه وآله يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَيْنٍ باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِلّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّها ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعيمِ الْجَنَّةِ؛ پيامبر اكرم‏صلى الله وعليه وآله فرمود: فاطمه جان! روز قيامت هر چشمى گريان است، مگر چشمى كه در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، كه آن چشم در قيامت خندان است و به نعمت‏هاى بهشتى مژده داده مى‏شود«.

{p . بحارالانوار، ج 44، ص 293. P}

»عَنْ اَبِي هارُونَ الْمَكْفُوفِ قالَ: دَخَلْتُ عَلى أَبِي عَبْدِاللَّهِ‏عليه‏السلام فَقالَ لِي: أَنْشِدْنِي، فَاَنْشَدْتُهُ فَقالَ: لا، كَما تُنْشِدُونَ وَكَما تَرْثِيهِ عِنْدَ قَبْرِهِ…؛ ابو هارون مكفوف مى‏گويد: خدمت حضرت صادق‏عليه‏السلام رسيدم. امام به من فرمود: »برايم شعر بخوان«. پس برايش اشعارى خواندم. فرمود: اين طور نه، همان طور كه (براى خودتان) شعر خوانى مى‏كنيد و همانگونه كه نزد قبر حضرت سيّدالشهدا مرثيه مى‏خوانى«.

{p . بحارالانوار، ج 44، ص 287. P}

»قالَ عَلِىّ‏عليه‏السلام: اِنَّ اللَّهَ… اخْتارَ لَنا شِيعَةً يَنْصُرُونَنا وَيَفْرَحُونَ بِفَرَحِنا وَيَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا؛ على‏عليه‏السلام فرمود: خداوند براى ما، شيعيان و پيروانى برگزيده است كه ما را يارى مى‏كنند، با خوشحالى ما خوشحال مى‏شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى‏گردند«.

{p . غرر الحكم، ج 1، ص 235. P}

»قالَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّجادُعليهماالسلام: اَيَّما مُؤْمِنٌ دَمِعَتْ عَيْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ وَمَنْ مَعَهُ حَتّى يَسِيلَ عَلى خَدَّيْهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ فِي الْجَنَّةِ غُرُفاً؛ امام سجادعليه‏السلام فرمود: هر مؤمنى كه چشمانش براى كشته شدن حسين بن على‏عليهماالسلام و همراهانش اشكبار شود و اشك بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه‏هاى بهشتى جاى مى‏دهد«.

{p . ينابيع الموده، ص 429. P}

»قالَ الْباقِرُعليه‏السلام: ثُمَّ ليَنْدُبِ الْحُسَيْنَ وَيَبْكِيهِ وَيَأْمُرُ مَنْ فِي دارِهِ بِالْبُكاءِ عَلَيْهِ وَيُقيمُ فِىَ دارِهِ مُصِيبَتَهُ بِإِظْهارِ الْجَزَعِ عَلَيْهِ وَيَتَلاقَوْنَ بِالْبُكاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فِي الْبُيُوتِ وَلْيُعَزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصابِ الْحُسَيْنِ‏عليه‏السلام؛ امام باقرعليه‏السلام نسبت به كسانى كه در روز عاشورا نمى‏توانند به زيارت آن حضرت بروند، اينگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند: بر حسين‏عليه‏السلام ندبه و عزادارى و گريه كند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگريند و در خانه‏اش با اظهار گريه و ناله بر حسين‏عليه‏السلام، مراسم عزادارى بر پإ؛××ح× كند و يكديگر را با گريه و تعزيت تسليت‏گويى در سوگ حسين‏عليه‏السلام در خانه‏هايشان ملاقات كنند«.

{p . كامل الزيارات، ص 175. P}

»قالَ الصَّادِقُ‏عليه‏السلام لِلْفُضَيْلِ: تَجْلِسُونَ وَتُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فَاَحْيُوا أَمْرَنا، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ اَحْيى أَمْرَنا؛ امام صادق‏عليه‏السلام از »فضيل« پرسيد: آيا (دور هم) مى‏نشينيد و حديث و سخن مى‏گوييد؟ گفت: آرى؟ فرمود: اين گونه مجالس را دوست دارم، پس امر (امامت) ما را زنده بداريد. خداى رحمت كند كسى را كه امر راه ما را احيا كند«.

{p . وسائل الشيعه، ج 10، ص 392. P}

»قالَ الصَّادِقُ‏عليه‏السلام: أَللَّهُمَّ… وَارْحَمْ تِلْكَ الْاَعْيُنَ الَّتِي جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتِي جَزَعَتْ وَاحْتَرَقَتْ لَنا وَارْحَمْ الصَّرْخَةَ الَّتِي كانَتْ لَنا؛ امام صادق‏عليه‏السلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بيت، چنين دعا مى‏كرد و مى‏فرمود: خدايا… آن ديدگان را كه اشكهايش در راه ترحم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهايى را كه به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فريادها و ناله‏هايى را كه در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده«.

{p . بحارالانوار، ج 98، ص 8. P}

»قالَ الصَّادِقُ‏عليه‏السلام: نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبِيحٌ وَهَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَكِتْمانُ سِرِّنا جِهادٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ. ثُمَّ قالَ اَبُو عَبْدِاللَّهِ‏عليه‏السلام: يَجِبُ اَنْ يُكْتَبَ هذَا الْحَدِيثُ بِالذَّهَبْ؛ امام صادق‏عليه‏السلام فرمود: نفس كسى كه به خاطر مظلوميت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق‏عليه‏السلام افزود: اين حديث را بايد با طلا نوشت!«

{p . امالى شيخ مفيد، ص 338. P}

»قالَ الرِّضاعليه‏السلام: يا ابْنَ شَبيب! إِنْ كُنْتَ باكِياً لِشَىْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىّ بْنِ اَبِى طالِبٍ‏عليه‏السلام فَإنَّهُ ذُبِحَ كَما يُذْبَحُ الْكَبْشُ؛ امام رضاعليه‏السلام به »ريّان بن شبيب« فرمود: اى پسر شبيب! اگر بر چيزى گريه مى‏كنى، بر حسين بن على بن ابى طالب‏عليهماالسلام گريه كن، چرا كه او را مانند گوسفند سر بريدند«.

{p . بحارالانوار، ج 44، ص 286. P}

»قالَ الرِّضاعليه‏السلام: مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيى فِيهِ أَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛ امام رضاعليه‏السلام فرمود: هركس در مجلسى بنشيند كه در آن، امر (و خط و مرام ما) احيا مى‏شود، دلش در روزى كه دلها مى‏ميرند، نمى‏ميرد«.

{p . بحارالانوار، ج 44، ص 278. P}

»قالَ الرِّضاعليه‏السلام: يَابْنَ شَبيبِ! إِنْ بَكِيَت عَلَى الْحُسَيْنِ‏عليه‏السلام حَتّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلاً كانَ أَوْ كَثِيراً؛ امام رضاعليه‏السلام فرمود: اى پسر شبيب! اگر بر حسين‏عليه‏السلام، آن قدر گريه كنى كه اشك‏هايت بر چهره‏ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را كه مرتكب شده‏اى مى‏آمرزد، كوچك باشد يا بزرگ، كم باشد يا زياد«.

{p . امالى صدوق، ص 112. P}

خلاصه اين‏كه تمام اين مراسم به نحوى مراسم الهى بوده و اظهار حزن و اندوه به خاطر مصائب وارد بر امام حسين‏عليه‏السلام و خاندان و يارانش و يا بر ديگر امامان معصوم‏عليهم‏السلام مى‏باشد كه دلالت بر مشروعيت و استحباب آن دارد و از بهترين راه‏هاى تقرّب به خداى متعال است، خداوند مى‏فرمايد: »و هركس مراسم الهى را برپا دارد و تعظيم نمايد، از پرهيزكارى و تقواى دل‏ها است«.

{p . سوره حج، آيه 32. P}

همچنين امام محمّد باقرعليه‏السلام به فضيل بن يسار فرمود: آيا جمع مى‏شويد و براى يكديگر حديث نقل مى‏كنيد؟ فضيل گفت: بله، امام‏عليه‏السلام فرمود: من اين گونه جلسات را دوست دارم، امر ما را زنده نگه‏داريد.

و نيز امام رضاعليه‏السلام فرمود: »هركس در جلسه‏اى (محفلى) بنشيند كه امر ما در آن زنده نگه داشته شود، در روزى كه قلب‏ها مى‏ميرند، قلب او نمى‏ميرد«.

در اين اواخر گاهى به گوش ما مى‏رسد كه در دوران پيشرفت و تمدّن برگزارى مراسم سنّتى عزادارى حضرت سيّدالشهداءعليه‏السلام توجيهى ندارد و تا زمانى كه رابطه قلبى ما با امام حسين‏عليه‏السلام هست، نيازى به اين مراسم كه گاهى در آن‏ها به مذهب تشيّع و شيعيان بى‏ادبى مى‏شود، احساس نمى‏شود. نظر شريفتان در اين موضوع چيست؟

اين مراسم كه به اعتقاد برخى غير متعارف است، موجب باقى ماندن حماسه كربلا شده است و قاطع حقّانيت مذهب اهل بيت‏عليهم‏السلام و پوچ بودن اعتقاد مخالفان است چون زنده نگاه داشتن واقعه كربلا به رسوايى كشيدن دستگاه كفر اموى است. اين نوع عزادارى‏ها براى جلب توجّه مردم است و بايد تلاش كنيم تا براى تمام زمان‏ها و تمام نسل‏ها باقى بماند. امامان‏عليهم‏السلام بر اين مسأله (عزادارى) در بيانات مختلف تأكيد كرده‏اند و حتّى در برخى خانه‏هاى خود مجلس عزادارى برپا كرده‏اند تا اين مسأله براى هميشه زنده بماند، همچنان كه در روايت آمده است[1].

فراموشى سپرده شد و باعث شد اكثريت مسلمانان يا آن را منكر شوند و يا با ديده شك و ترديد به آن نگاه كنند. و گاهى اين شك و ترديدها از كسانى صادر مى‏شود كه منسوب به شيعيان هستند. از خدا مى‏خواهم شما را از هر فتنه‏اى كه همّت شما را در حفاظت از برگزارى مراسم حسينى و زنده نگه‏داشتن مناسبت‏هايى كه مرتبط با اهل‏بيت‏عليهم‏السلام است، سست مى‏كند؛ حفظ نمايد.

[1] »قالَ الصَّادِقُ‏عليه‏السلام: كُلُّ الْجَزَعِ وَالْبُكاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ وَالْبُكاءِ عَلَى الْحُسَينِ‏عليه‏السلام؛ امام صادق‏عليه‏السلام فرمود: هر ناليدن و گريه‏اى مكروه است، مگر ناله و گريه بر حسين‏عليه‏السلام«.

{p . بحارالانوار، ج 45، ص 313. P}

»قالَ الرِّضاعليه‏السلام: مَنْ كانَ يَوْمُ عاشُورا يَوْمَ مُصيِبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَبُكائِهِ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ؛ امام رضاعليه‏السلام فرمود: هركس كه عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه‏اش باشد خداوند روز قيامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى‏دهد«.

{p . بحارالانوار، ج 44، ص 284. P}

»قالَ الرِّضاعليه‏السلام: كانَ أَبِي إِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً وَ كانَتِ الْكَأْبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةَ اَيَّامٍ، فَإذا كانَ الْيَوْمُ الْعاشِرُ كانَ ذلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مَصيِبَتِهِ وَحُزْنِهِ وَ بُكائِهِ…؛ امام رضاعليه‏السلام فرمود: هرگاه ماه محرم فرا مى‏رسيد، پدرم (موسى بن جعفرعليهماالسلام) ديگر خندان ديده نمى‏شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى‏يافت تا آن كه ده روز از محرم مى‏گذشت، روز دهم محرّم كه شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود«.

{p . امالى صدوق، ص 111. P}

»عَنْ اَبِي هارُونَ الْمَكْفُوفِ قالَ: دَخَلْتُ عَلى أَبِي عَبْدِاللَّهِ‏عليه‏السلام فَقالَ لِي: أَنْشِدْنِي، فَاَنْشَدْتُهُ فَقالَ: لا، كَما تُنْشِدُونَ وَكَما تَرْثِيهِ عِنْدَ قَبْرِهِ…؛ ابو هارون مكفوف مى‏گويد: خدمت حضرت صادق‏عليه‏السلام رسيدم. امام به من فرمود: »برايم شعر بخوان«. پس برايش اشعارى خواندم. فرمود: اين طور نه، همان طور كه (براى خودتان) شعر خوانى مى‏كنيد و همانگونه كه نزد قبر حضرت سيّدالشهدا مرثيه مى‏خوانى«.

{p . بحارالانوار، ج 44، ص 287. P}

»قالَ الصَّادِقُ‏عليه‏السلام: اَلْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي النَّاسِ مَنْ يَفِدُ اِلَيْنا وَيَمْدَحُنا وَيَرْثِي لَنا؛ امام صادق‏عليه‏السلام فرمود: خدا را سپاس كه در ميان مردم، كسانى را قرار داد كه به سوى ما مى‏آيند و بر ما وارد مى‏شوند و ما را مدح و مرثيه مى‏گويند«.

{p . وسائل الشيعه، ج 10، ص 469. P}

»قالَ الرِّضاعليه‏السلام: يا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنِي شِعْراً فَإنّ هذِهِ الأيَّامُ حُزْنٌ كانَتْ عَلَيْنا أَهْلَ الْبَيْتِ‏عليه‏السلام؛ امام رضاعليه‏السلام به دعبل (شاعر اهل بيت) فرمود: اى دعبل! دوست دارم كه برايم شعرى بسرايى و بخوانى، چرا كه اين روزها (ايّام عاشورا) روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است«.

{p . جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص 567. P}

»قالَ الرِّضاعليه‏السلام: يا دِعْبِلُ! إِرْثِ الْحُسَيْنَ‏عليه‏السلام فَأَنْتَ ناصِرُنا وَمادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تَقْصُرْ عَنْ نَصْرِنا ما اَسْتَطَعْتَ؛ امام رضاعليه‏السلام فرمود: اى دعبل! براى حسين بن على‏عليهماالسلام مرثيه بگو، تو تا زنده‏اى، ياور و ستايشگر مايى، پى تا مى‏توانى، از يارى ما كوتاهى مكن«.

{p . جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص 567. P}

»قالَ عَلِىّ‏عليه‏السلام: اِنَّ اللَّهَ… اخْتارَ لَنا شِيعَةً يَنْصُرُونَنا وَيَفْرَحُونَ بِفَرَحِنا وَيَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا؛ على‏عليه‏السلام فرمود: خداوند براى ما، شيعيان و پيروانى برگزيده است كه ما را يارى مى‏كنند، با خوشحالى ما خوشحال مى‏شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى‏گردند«.

{p . غرر الحكم، ج 1، ص 235. P}

»قالَ الصَّادِقُ‏عليه‏السلام لِلْفُضَيْلِ: تَجْلِسُونَ وَتُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فَاَحْيُوا أَمْرَنا، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ اَحْيى أَمْرَنا؛ امام صادق‏عليه‏السلام از »فضيل« پرسيد: آيا (دور هم) مى‏نشينيد و حديث و سخن مى‏گوييد؟ گفت: آرى؟ فرمود: اين گونه مجالس را دوست دارم، پس امر (امامت) ما را زنده بداريد. خداى رحمت كند كسى را كه امر و راه ما را احيا كند«.

{p . وسائل الشيعه، ج 10، ص 392. P}

تمام اين‏ها براى اين است كه ما اين حماسه را فراموش نكنيم، مانند قضاياى متعدّدى كه در ابتداى ظهور اسلام اتّفاق افتاد



در کتاب شریف بحار الانوار که از ان ادرس دادم و کتابی است که قابل اعتماد است و سعی شده در ان از روایات مرسل استفاده نکند

حال شما به این کتاب که مورد وثوق اهل خبره است اعتماد نمی کنید مشکل خودتان است

صدر;12649 نوشت:
دوست گرامی جناب مسلمان ایرانی برای نمونه سلسله رواتی که در حدیث دعبل خزایی است چنین می باشد :
[=&quot]عيون أخبار الرضا (ع) - الشيخ الصدوق - ج 1 - ص 294[/]
[=&quot]حدثنا الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المؤدب وعلي بن عبد الله الوراق رضي الله عنهما قالا : حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه إبراهيم بن هاشم عن عبد السلام بن صالح الهروي قال [/]
حال شما بفرمایید کجای این روایت مرسل است در ضمن اگر اسناد بقیه را هم خواستید تقدیم می نمایم اما همین قدر بدانید که اسناد روایات کتبی چون تهذیب غالبا صحیح می باشد
برای نمونه چند روایت دیگر در مورد اصل عزاداری بر امام حسین (ع) خدمت شما تقدیم می نمایم هر چند کیفیت عزاداری عرفی می باشد اما اصل جواز و استحباب ان سیره امامان معصوم علیهم السلام می باشد

سلام برادر گرامی، لطفا با بنده به روش جدلی بحث نکنید، بحثهایی که من اینجا با اساتید مطرح میکنم، بیشتر بر پایه پرسش و پاسخ و تحقیق است و نه تلاش برای اثبات عقاید خود.

لطفا حدیثی در مورد نوحه گری، و سینه زنی بیاورید. بنده با عزاداری مشکلی ندارم و نیازی به روایت هم نیست زیرا عقلا هم آنرا امری الزامی میدانم، فقط میخواهم بدانم آیا بر اساس احادیث معتبر ائمه هم سینه زنی را توصیه میکردند و انجام میدادند یا خیر؛ همین و بس.

به امید ظهور

دوست گرامی سلام علیکم بنده هرگز با شما در صدد جدل نیستم گمان بنده این بود که شما در مورد اصل عزاداری بحث دارید چون در مورد شیوه عزاداری (سینه زنی)پاسخ حضرتعالی مبنی بر عرفی بودن شیوه های عزاداری نزد اقوام گوناگون داده شد اما اگر منظور شما اینست که در روایات سینه زنی وارد نشده سلمنا قبول کردیم ثم ماذا ؟؟خوب با این مسئله شما چه نتیجه ای می گیرید نهایت امر اینست که ما نتیجه بگیریم روایتی که امامان این گونه عزاداری می نموده اند نداریم اما دلیلی هم بر توقیفی بودن شیوه های عزا داری نداریم لذا می بینید ائمه گاهی به صورت مرثیه خوانی جمعی و گاهی مانند روضه خوانی امروزی به بیان مصائب امام حسین و گاهی نیز به روشهای دیگر عزاداری می نمدند بله ما اگر دلیل شرعی بر منهی بودن نوع خاصی از عزاداری داشته باشیم باید از ان بپرهیزیم مانند انچه در مورد قمه زنی مطرح است در پایان نیز از شما عذر می خواهم اگر به گونه ای نوشته ام که شما چنین برداشتی نموده اید

صدر;12746 نوشت:
دوست گرامی سلام علیکم بنده هرگز با شما در صدد جدل نیستم گمان بنده این بود که شما در مورد اصل عزاداری بحث دارید چون در مورد شیوه عزاداری (سینه زنی)پاسخ حضرتعالی مبنی بر عرفی بودن شیوه های عزاداری نزد اقوام گوناگون داده شد اما اگر منظور شما اینست که در روایات سینه زنی وارد نشده سلمنا قبول کردیم ثم ماذا ؟؟خوب با این مسئله شما چه نتیجه ای می گیرید نهایت امر اینست که ما نتیجه بگیریم روایتی که امامان این گونه عزاداری می نموده اند نداریم اما دلیلی هم بر توقیفی بودن شیوه های عزا داری نداریم لذا می بینید ائمه گاهی به صورت مرثیه خوانی جمعی و گاهی مانند روضه خوانی امروزی به بیان مصائب امام حسین و گاهی نیز به روشهای دیگر عزاداری می نمدند بله ما اگر دلیل شرعی بر منهی بودن نوع خاصی از عزاداری داشته باشیم باید از ان بپرهیزیم مانند انچه در مورد قمه زنی مطرح است در پایان نیز از شما عذر می خواهم اگر به گونه ای نوشته ام که شما چنین برداشتی نموده اید

سلام. ممنون از پاسخ شما. پاسخ من همین یک بند بود. البته خواهش میکنم، نیاز به عذرخواهی نبود، بزرگوارید ولی گویا برخی اساتید دیگر از پرسش من دلگیر شده اند و نحوۀ پاسخگوییشان به پرسش من قدری تند است!

به هر حال از شما کمال سپاسگذاری را بخاطر پاسخ شما دارم. راستش من یک سؤال دیگر هم دارم که بیشتر شبهه اهل سنت و در اصل وهابیت است:

لطفا بفرمایید که آیا صرف اینکه سینه زنی و نوحه خوانی در روایات ما نیست، به معنای بدعت بودن نیست؟ و اگر نیست(چنانکه توضیحاتتان تا حدودی نشان داد که اینطور نیست) تبیین بفرمایید که ما به چه چیز میگوییم بدعت؟

به امید ظهور

آیا سینه زنی وعزاداری برای امام حسین علیه السلام به شیوه های نوین، بدعت است؟
سخن خود را ابتدا درباره معنای بدعت آغاز و سپس سخنانی از پیشوایان معصوم علیهم السلام را دراین باره بیان می داریم.
بدعت يعني پديد آوردن چيز جديد در دين؛ چيزي که در کتاب و سنت، اصل و ريشه‏اي براي آن نيست و خلاف قرآن و سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏باشد
.(مجمع البحرین طریحی ج 4) . «بدعت» از آن جهت که موجب از بين رفتن قوانين مترقي اسلام، و باعث تحميل عقايد و آراء اشخاص بر دين و معرفي آنها به نام اسلام مي‏شود، از محرمات شمرده شده است. علي عليه‏السلام فرمود:«و ما احدثت بدعة الا ترک بها سنة» هر بدعتي سنتي را از بين مي‏برد و آن را متروک مي‏سازد. (کنز العمال ج1 ص 222) . و درباره اهل بدعت فرمود:«اهل البدع شر الخلق و الخليقة» بدترين مخلوقات خدا بدعت‏گزاران هستند. (نهج البلاغه خطبه 17) . پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمودند «ان الله تعالي لا يقبل لصاحب بدعة صوما و لا صلاة و لا صدقة و لا حجا و لا عمرة و لا جهادا» خداوند متعال نماز، روزه، صدقه، حج، عمره و جهاد... بدعت‏گزار را قبول نمي‏کند. (كنز العمّال: ج 1 ص 221)امام حسین علیه السلام نیز در نامه‏اي به رؤساي بصره هدف قیام خود را اینچنین تبیین می کنند:...انا ادعوکم الي کتاب الله و سنة نبيه فان السنة قد اميتت و ان البدعة قد احييت...(الطبقات الکبری، ابن سعد، الطبقة الخامسة، ص 469)
امیر المومنین علیه السلام: بدعت‏گزار کسي است که خداوند او را به خود واگذارده است و از راه راست منحرف گشته، به سخنان ساختگي و دور از حق و حقيقت خويش دل بسته و به سرعت در راه گمراه ساختن مردم گام برمي‏دارد؛ و براي افرادي که فريبش را بخورند فتنه است، وي از طريق هدايت پيشينيان گمراه گشته، و گمراه سازنده‏ي کساني است که در زندگي و پس از مرگش تابع او شوند. او بار گناهان کساني را که گمراه ساخته به دوش مي‏کشد و همواره در گرو گناهان خويشتن نيز هست. (نهج البلاغه خطبه 17)
آیا شیوه های جدید عزاداری برای سید الشهداء ومعصومین (ع)، از جمله سینه زنی ، بدعت است؟ تشخیص بدعتها با توجه به تعریف یاد شده ، به عهده مجتهدین و مراجع است که آنرا بر آیات و روایات صحیحه عرضه کنند و بگویند آیا این مورد مخالف با کتاب وسنت هست یا خیر؟ عزاداري سرور و سالار شهيدان، در عصر ما شکل ها و مصاديق گوناگوني دارد. برخي از اين نمونه ها (برخی به دلیل مناسب نبودن شرائط و سیاست تقیه) درعصر ائمه اطهار (ع) نبوده است تا روايتي در باره آن وارد شود ولي از آنجا که اصل اقامه عزا و ذکر مصيبت، عملي ممدوح و بر اساس احاديث تسامح در ادله سنن، مستحب است، مي توان گفت که هر چيزي که جنبه عزاداري و مصداق ذکر مصيبت باشد، محکوم به حکم عزاداري است،. مهم ترين مصاديق عزاداري امروزی که گاهی تابع فرهنگها وآداب ورسوم عزاداری مناطق مختلف، متفاوت است (مانند: نوحه خواني، شبيه خواني ، سينه زني و زنجير زني، بر پايي مجالس روضه، سياه پوشي و برافراشتن پرچم هاي سياه، سفره انداختن به ياد امام حسين (ع) و ياران ايشان و.. ) نیز مشمول این حکم است ، و کسی از بزرگان دین و مراجع این موارد را مخالف کتاب وسنت نیافته و فتوی به حرمت آن نداده اند ، مگر آن مصاديقي که با عنوان ثانوي و يا به علل ديگر، خارج از اين حکم باشد (بعد سیاسی واحیای عاشورا از منظر فقه ، محمد رحمانی)
هر چند فقيهان بزرگي همچون امام خميني(ره) عزاداريِ موهن مذهب را ناروا دانسته و تحريم کردند و نسبت به جهات غير شرعي عزاداري حساس بوده و مي‏فرمود:«ما وهيچ‏يک از دينداران نمي‏گوئيم که با اين اسم (عزاداری)هر کس، هر کاري مي‏کند خوبست.»در عین حال معتقد بودند عاشورا با همان سنت‏هاي سابق باقي باشد و دسته‏ جات سينه زني و نوحه خواني به همان قوت خودش باشد و سينه زني و نوحه خواني‏ها را رمز پيروزي ملّت مي‏شمرد، ایشان با تاکید بر حفظ سنتهای عزاداری در این باره می فرمودند:«الان هزار و چهار صد سال است که با اين منبرها، با اين روضه ها و با اين مصيبت ها با اين سينه زني ها ما را حفظ کرده اند...هر مکتبي تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه کن نباشد، تا پايش سر و سينه زن نباشد، حفظ نمي شود».( صحیفه نور ج8ص69) نیز می فرمودند : اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مي‏کند.- اين عده از جوانهايي که اين طور نيست که سوء نيت داشته باشند، خيال مي‏کنند ما حالا بايد حرف روز بزنيم. حرف سيد الشهدا (ع) حرف روز است، هميشه حرف روز است، اصلا حرف روز را سيدالشهدا آورده است دست ماها داده و سيدالشهدا (ع) را اين گونه حفظ کرده است، مکتبش را، اين مصيبتها و داد وقلها حفظ کرده است، اين سينه زنيها و اين دسته جات اينها حفظ کرده است.
- محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است فداکاري سيدالشهدا سلام الله عليه است که اسلام را براي ما زنده نگه داشته است، زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتي خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‏هاي مردم با همان ترتيب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداري به عنوان عزاداري راه مي‏افتند که بايد بدانيد که اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنتها را حفظ کنيد. البته اگر چنانچه يک چيزهاي ناروايي بوده است سابق، و دست اشخاص بي‏اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يک قدري تصفيه بشوند، لکن عزاداري به همان قوت خودش بايد باقي بماند.

منابع: نهج البلاغه ،/ صحیفه نور/ امام خمینی و عزاداری امام حسین ، علی دوانی / بعد سیاسی واحیای عاشورا از منظر فقه ، محمد رحمانی /آسیب شناسی فرهنگ سیاسی عاشورا، مصطفی جعفر پیشه

موضوع قفل شده است