جمع بندی هدف از قربانی کردن

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هدف از قربانی کردن

با سلام

بنده مقداری شبهه در ارتباط با قربانی کردن دارم که قبل از مطرح کردن آنها می خواهم هدف قربانی کردن در اسلام را بدانم. آیا این هدف یا اهداف از اول آفرینش و از زمان هابیل و قابیل و در تمام طول تاریخ جدای از انحرافات بشری یکسان بوده و یا هدف بعد از اسلام تغییر کرده است؟

با نام الله





کارشناس بحث: استاد صدیق

Hrm;378452 نوشت:
بنده مقداری شبهه در ارتباط با قربانی کردن دارم که قبل از مطرح کردن آنها می خواهم هدف قربانی کردن در اسلام را بدانم. آیا این هدف یا اهداف از اول آفرینش و از زمان هابیل و قابیل و در تمام طول تاریخ جدای از انحرافات بشری یکسان بوده و یا هدف بعد از اسلام تغییر کرده است؟

[=times new roman]باسلام
سوال شما قدری مبهم است. اگر منظورتان این است که هدف خداوند از امر به قربان کردن در حج یا در موارد دیگر به صورت کلی یا جزیی چیست؟، باید بگویم این مسأله نیز مانند سایر اعمال عبادی در ادیان به در وهله اول نشانه بندگی کسی است که قربانی را انجام میدهد. یعنی این شخص با این عمل خود، بندگی و فرمانبرداری خود را از فرامین الهی نشان میدهد و یکی از مهمترین اهداف خداوند نیز بندگی و عبادت بندگان است. البته گاه در برخی موارد، اهداف دیگری نیز مدنظر است همانند انفاق و اطعام به دیگران. به همین جهت در این موارد که انفاق و اطعام نیازمندان نیز به عنوان هدف از قربانی کردن روشن است، قربانی باید با قصد قربت و فرمانبرداری خداوند انجام شود و گرنه مقبول درگاه الهی واقع نمیشود. که «انما یتقبل الله من المتقین»(مائده/27) بنابراین، هدف خداوند از دستور به قربانی کردن تفاوتی نکرده است.

سلام بر کارشناس پاسخ گوی عزیز
میخواستم توجه شما رو نظر دین زرتشت در مورد "قربانی کردن" جلب کنم و البته نظر شما رو هم جویا شوم :

نقل قول:
قربانی کردن در بینش زرتشت کاری ناشایست و به دور از کردار نیک انسانی است. در اینگونه نگرشی گیاه، حیوان و انسان همه در هستی پدیدار شده اند تا هریک به گونه ای زندگی خود را دنبال کند. آشکار است که در زندگی گیاهان، حشره، ماهی، خزنده، دوزیست، پستانداران و دنیای آنان سخن از توانایی و نیروی بیشتر است آنکه قوی تر باشد دیگری را به شکار می کند تا برای خود خوراکی فراهم کرده باشد وگرنه زنده نخواهد ماند یا اینکه جای بهتری برای زندگی داشته باشند و این راز بقا ی آنان است. رابطه بین انسان هوشمند با دیگر آفریدگان نیز چنین است با این تفاوت که انسان با خرد خویش راه بهتر زیستن را آموخته است و با تغییراتی در زندگی گیاهان و حیوان ها، نه تنها برای خود خوراک فراهم می آورد تا همچنان زنده بماند بلکه از گیاه و حیوان بهره های گوناگون و بیشتری نیز می برد؛ پرسش این است که چرا بایستی یرای رسیدن به هدفی غیرمنطقی و اخلاقی کشتن حیوانی را جشن بگیرد و به خونریزی و جایگاه انسانی خود افتخار کند... با چنین بینشی، پیروان اندیشه زرتشت وآیین راستی در هر زمانی برخود شایسته نمی دانند تا حیوانی را قربانی کنند آنان گاهی از گوشت برخی از حیوان ها، خو راک تهیه می کنند ولی با کشتن آن مراسمی ویژه که با شادی وافتخار باشد؛ ندارند.

خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید.
شاید بهتر باشد که سوال خود را به شکل دیگری بپرسم.
نظری که من مسلمان به قوانین اسلام دارم اینست که همه ی آنها در طول یکدیگر بوده و بصورت زنجیر بار به هم وصل است. یعنی اگر برای من ثابت شده است که خداوند واحد بوده و حضرت محمد (ص) آخرین چیامبر اوست و همچنین قرآن کلام خداست، طبیعتا بر من واجب است که قوانین مرتبط به آن را بدون در نظر گرفتن نتیجه و بنا به مسولیت و نشان دادن بندگی انجام دهم. ولی خوب می دانیم که در پس هر فرمان الهی نتایج قابل ملاحظه ای برای ما وجود دارد که فقط توانایی فهم بعضی از آنها را داریم. پس طبیعتا برای من که مسلمان هستم انجام این فریضه ها در هر صورت واجب است.
حال سوال من در واقع این خواهد بود که اگر کسی که مسلمان نیست از شما بپرسد که چرا قربانی می کنید جواب چیست؟ بطور مثال وقتی من از دوستان مسیحی در ارتباط با قربانی کردن در اقوام پیش از حضرت عیسی (ع) می پرسم آنها هم جواب اولی که می دهند همین فرمانبرداری خداوند است. حال من کاری با اینکه دینشان دچار تغییر شده ندارم. ولی وقتی دلایل و یا شاید بهتر بگویم نتایج قربانی کردن را می گویند، عنوان می کنند که این کار باعث بخشش گناهان می شود. واضحا چنین چیزی با عقل هیچ انسان غیرمتعصب نمی خواند که چیزی را بکشیم تا گناهان ما پاک شود!! ولی من وقتی می خواهم در مورد نتایج قربانی کردن حرف بزنم به علت اطلاعات کم خود به مشکل می خورم. مثلا معمولا گفته می شود قربانی برای انفاق است. حال سوال من اینست که در زمان هابیل قابیل که کسی نبوده که انفاق کنند! در نتیجه این فقط یکی از نتایج قربانی کردن خواهد بود. یا مثلا اگر انفاق کردن است چرا حال باید سر یک حیوان را جلوی خدمان بکشیم؟ مثلا چرا نشود رفت و گوشت از قصابی خرید و انفاق کرد؟ آیا اصلا حتما حیوان باید قربانی و انفاق شود؟ نمی شود اسکناس قربانی کنیم و انفاق کنیم؟ اصلا آیا این خون ریختن مهم است یا کلا قضیه چیز دیگریست؟
پس لطفا بنده را راهنمایی کنید که چگونه این قضیه را هم بهتر متوجه شوم و هم بهتر بتوانم برای دوستان غیر مسلنان توضیح دهم.
ممنون

Hrm;380495 نوشت:
حال سوال من در واقع این خواهد بود که اگر کسی که مسلمان نیست از شما بپرسد که چرا قربانی می کنید جواب چیست؟ بطور مثال وقتی من از دوستان مسیحی در ارتباط با قربانی کردن در اقوام پیش از حضرت عیسی (ع) می پرسم آنها هم جواب اولی که می دهند همین فرمانبرداری خداوند است. حال من کاری با اینکه دینشان دچار تغییر شده ندارم. ولی وقتی دلایل و یا شاید بهتر بگویم نتایج قربانی کردن را می گویند، عنوان می کنند که این کار باعث بخشش گناهان می شود. واضحا چنین چیزی با عقل هیچ انسان غیرمتعصب نمی خواند که چیزی را بکشیم تا گناهان ما پاک شود!! ولی من وقتی می خواهم در مورد نتایج قربانی کردن حرف بزنم به علت اطلاعات کم خود به مشکل می خورم. مثلا معمولا گفته می شود قربانی برای انفاق است. حال سوال من اینست که در زمان هابیل قابیل که کسی نبوده که انفاق کنند! در نتیجه این فقط یکی از نتایج قربانی کردن خواهد بود. یا مثلا اگر انفاق کردن است چرا حال باید سر یک حیوان را جلوی خدمان بکشیم؟ مثلا چرا نشود رفت و گوشت از قصابی خرید و انفاق کرد؟ آیا اصلا حتما حیوان باید قربانی و انفاق شود؟ نمی شود اسکناس قربانی کنیم و انفاق کنیم؟ اصلا آیا این خون ریختن مهم است یا کلا قضیه چیز دیگریست؟

باسلام
پیش از پاسخ عرض کنم که بنده هفته پیش درگیر مراسم سالگرد پدرم بودم. بابت تأخیر پیش آمده در این تاپیک و تاپیکهای ارجاعی دیگر به اینجانب معذرت.
در مورد سوال شما.
دوست عزیز، همانطور که عرض کردم ما فلسفه خیلی از احکام را نمیدانیم. اگر بخواهیم با منطق خود پیش برویم و با عقل خود چرتکه بیندازیم، چون فلسفه خیلی از دستورات ریز و جزیی الهی را نیمدانیم، سوالهایمان بی جواب باقی میماند. اگر بخواهیم دینداری خود را وابسته به جواب گرفتن در تمامی سوالها و مشکلات ریزی کنیم که برای خودمان یا برای اطرفیانمان پیش می اید، قطعا تا ابد الدهر هم که عمر کنیم ایمان نخواهیم اورد. باید از یک نقطه اطمینانی شروع کنیم و مسائل اساسی خود را با دلیل و استدلال برون دینی حل کنیم. مسائلی نظیر اصل وجود خدا و حکمت او، صداقتش و عدالتش را با عقل می پذیریم. آنگاه به کمک این اصول کلی و اساسی دینداری، می فهمیم که خدا عادل است و ظلم به بندگانش نمیکند، حکیم است و کار لغو و بیهوده نمیکند و دستوراتش تماما بر اساس حکمت و مصالحی است که در ورای این دستورات وجود دارد. این خدا بر اساس حکمتش پیامبرانی را برای هدایت بندگانش میفرستد تا هدفش از خلقت بندگان تأمین شود. حال اگر دستوری ثابت شد که از خداوند است و دلالتش واضح بود و ابهامی نداشت آنرا می پذیریم ولو حکمت ان امر جزیی را متوجه نشویم، چرا که به فرموده معصومین علیهم السلام«ان دین الله لا یصاب بالعقول» دین خداوند با عقل بشری سنجیده نمیشود. البته منظور این است که پس از پذیرش اصل وجود خداوند و ایمان اوردن به ادیان، دیگر برای تک تک احکام و دستورات الهی به دنبال فلسفه و حکمت ان نمیگردیم.
در مورد قربانی نیز همانطور که عرض شد، هدف اصلی تعبد داشتن به خداوند است و به همین جهت در مورد قربانی کردن هابیل و قابیل، شما بحث انفاق را در ظاهر نمی بینید و صرفا نشان دادن تعبدشان به خداوند است. نه اینکه خداوند نداند کدام یک متعبدتر است بلکه باید خودشان از مال خود بگذرند و و از بهترین قسمت مال خود در راه خدا بگذرند. اما اینکه انفاق چرا از این راه باید باشد و چرا از راه های دیگر نباشد، این مربوط به ما نیست و خداوند که مالک همه چیز است وقتی دستور میدهد ما اگر میخواهیم بنده باشیم باید اطاعت کنیم ولو حکمت احکامش را ندانیم. این مطلب به ما انسانها معمولی نیز اختصاص ندارد، گاه پیامبران نیز حکمت برخی دستورات الهی را نمی دانند، مانند داستان حضرت موسی و خضر که موسی با اینکه پیامبر اولوالعزم الهی بود از حکمت برخی دستورات الهی که به خضر داده میشود اگاه نبود و به همین جهت بارها به خضر اعتراض کرد.
بنابراین دیگر جایی برای صحبتهای احساسی باقی نمی ماند. اگر بخواهیم به این صحبتها گوش دهیم، از گرسنگی میمیریم. خدایی که ما و تمام موجودات را آفریده خودش فرموده تمام جنبندگان را برای ما انسانها آفریده است تا در مسیر بندگی و تکامل از انها بهره بگیریم. حال این مالک اگر خودش دستور به قربانی کردن داده یا اجازه قربانی های مستحب را داده، ما چرا باید ناراحت باشیم و به اصطلاح دایه مهربانتر از مادر شویم و مدفاع حقوق حیوانات شویم.
در مورد نظر مسیحیان نیز همانطور که در ابتدای پست قبل عرض شد، ممکن است نتایج و ثمرات دیگری نیز بر این عمل بار شود. البته من نمیدانم که این حکم واقعا از جانب خداوند امده است یا همانند فداشدن حضرت مسیح برای بخشیده شدن گناهان مسیحیان است. ولی در مورد فلسفه ان در اسلام و نیز سایر ادیان عرض شد که مهمترین فلسفه و حکمت این دستور سنجش تعبد بندگان است.
در مورد فراز اخر سوالتان که چطوری میتوانم این مطلب را برای دوستان غیر مسلمانم توضیح دهم، نیز توجه به این نکته ضروری است که دین یک بسته و پکیج است که به صورت همان بسته باید دیده و سنجیده شود. اصول ان باید عقلانی و برون دینی باشد و با عقل قابل اثبات، فروعش و دستورات جزیی اش نیز باید غیر عقلی نباشد و با هیج یک از اصولی که با عقل اثبات شده بود منافات نداشته باشد. اما اینکه تک تک انها را بگیریم و دنبال اثبات عقلایی ان باشیم کاری است نشدنی و بر فرض ثابت هم بشود صرفا جنبه شخصی خواهد داشت.

تشکر فراوان از جناب صدیق عزیز و تسلیت خدمت ایشان.خدا صبرتان دهد
از جناب طاهور میخوام اگر امکان داره تاپیک رو یکی دو روز دیگه باز بزارند:ok:
جناب صدیق میشود پاسخ بنده را که از زبان یکی از موبدان معروف زرتشتی نوشته ام را هم توضیحی در موردش بفرمااید که آیا حرفشان صحیح هست یا خیر؟

صدیق;381944 نوشت:

در مورد نظر مسیحیان نیز همانطور که در ابتدای پست قبل عرض شد، ممکن است نتایج و ثمرات دیگری نیز بر این عمل بار شود. البته من نمیدانم که این حکم واقعا از جانب خداوند امده است یا همانند فداشدن حضرت مسیح برای بخشیده شدن گناهان مسیحیان است. ولی در مورد فلسفه ان در اسلام و نیز سایر ادیان عرض شد که مهمترین فلسفه و حکمت این دستور سنجش تعبد بندگان است.

خیلی خیلی ممنون استاد صدیق.
من هم به شما تسلیت می گویم و برای افزایش درجات ایشان دعا می کنم.
راستش منظور این جمله شما را متوجه نشدم "البته من نمیدانم که این حکم واقعا از جانب خداوند آمده..." . آیا منظورتان همان بخشیده شدن گناهان است؟ یعنی شاید واقعا گناهان بخشیده می شده اند؟
اگر ممکن است توضیحی در این باره بدهید

muiacir;382014 نوشت:
جناب صدیق میشود پاسخ بنده را که از زبان یکی از موبدان معروف زرتشتی نوشته ام را هم توضیحی در موردش بفرمااید که آیا حرفشان صحیح هست یا خیر؟

muiacir;380446 نوشت:
قربانی کردن در بینش زرتشت کاری ناشایست و به دور از کردار نیک انسانی است. در اینگونه نگرشی گیاه، حیوان و انسان همه در هستی پدیدار شده اند تا هریک به گونه ای زندگی خود را دنبال کند. آشکار است که در زندگی گیاهان، حشره، ماهی، خزنده، دوزیست، پستانداران و دنیای آنان سخن از توانایی و نیروی بیشتر است آنکه قوی تر باشد دیگری را به شکار می کند تا برای خود خوراکی فراهم کرده باشد وگرنه زنده نخواهد ماند یا اینکه جای بهتری برای زندگی داشته باشند و این راز بقا ی آنان است. رابطه بین انسان هوشمند با دیگر آفریدگان نیز چنین است با این تفاوت که انسان با خرد خویش راه بهتر زیستن را آموخته است و با تغییراتی در زندگی گیاهان و حیوان ها، نه تنها برای خود خوراک فراهم می آورد تا همچنان زنده بماند بلکه از گیاه و حیوان بهره های گوناگون و بیشتری نیز می برد؛ پرسش این است که چرا بایستی یرای رسیدن به هدفی غیرمنطقی و اخلاقی کشتن حیوانی را جشن بگیرد و به خونریزی و جایگاه انسانی خود افتخار کند... با چنین بینشی، پیروان اندیشه زرتشت وآیین راستی در هر زمانی برخود شایسته نمی دانند تا حیوانی را قربانی کنند آنان گاهی از گوشت برخی از حیوان ها، خو راک تهیه می کنند ولی با کشتن آن مراسمی ویژه که با شادی وافتخار باشد؛ ندارند.

باسلام و تشکر
همانطور که عرض شد،
اولا: تمامی دستوراتی که ازجانب خداوند صادر شده است براساس حکمت ایزد متعال است.(بر اساس دلیل عقلی حکمت)
ثانیا: تمامی احکامی که از جانب خداوند به عنوان شریعت برای تبعیت بندگان بیان میشود، بر اساس مصالح و مفاسدی است که دارند. خواه متعلق این احکام و خواه خود این احکام
ثالثا: فلسفه و مصلحت و مفسده ای که در احکام وجود دارد به صورت کامل قابل درک و فهم برای ما نیست و اگر خداوند خودش بیان نکند، ما نمیتوانیم از ان مطلع شویم.
رابعا: خداوند مالک تمام جهان و هستی و حیوانات است. او هست که مالک همه چیز است و از این رو نیمتوانیم بگوییم چرا گفته ملک من را چنین مصرف کنید. اری اگر دستوری از جانب خدا بود و غرضی از ان نداشت انگاه میتوان ایراد گرفت که حکمت او خدشه یافته است. اما فهم خود این مطلب و رسیدن به اینکه حکمتی برای یک دستور وجود دارد یا نه، خودش اول کلام است.
خامسا: هدف خداوند از خلقت، به کمال رسیدن انسانها است.
سادسا: قربانی کردن و کشتن حیوانات نیز باید به دنبال رسیدن هدفی باشد. یا برای اجرای دستور الهی باشد یا برای استفاده از آنها در زندگی روزمره. وگرنه صید بی جهت و به صورت اشرافی گری و تفریحی اشکال دارد.
با توجه به این مطالب که در بخشهای قبل بیان شد، دستور خداوند به قربانی در برخی مواضع خاص به صورت واجب یا مستحب،حتما مصلحت و مفسده ای دارد. هرچند به صورت کامل برای ما قابل درک نیست. اینکه بخواهیم احکام الهی را با احساسات بسنجیم و هرکجا یک حکم شرعی با احساسات انسانی ما سازگار نبود به ان خدشه بگیریم و انرا نادرست بدانیم، با تعبد سازگاری ندارد. بله اگر یک حکم شرعی با حکم قطعی عقلی منافات داشت انگاه میتوان انرا کنار گذارد یا انگاه اشکال گرفت. اما اینکه قربانی کردن حیوانات با هدف از خلقت انها سازگار نیست یا اینکه انها نیز حق حیات دارند و باید به هستی خود ادامه دهند، درست نیست زیرا همانطور که گقته شد، هدف از خلقت جهان، رسیدن موجودات دارای اختیار به کمال است و حیوانات در این دایره نیستند و خلقت انها صرفا برای استفاده موجودات مختار است. البته اهداف جزیی دیگری نیز برای خلقت حیوانات و گیاهان وجود دارد که در راستای همان هدف اصلی از خلقت قرار دارد.
در اخر هم اینکه مسلمانان برای قربانی کردن جشن نمیگیرند بلکه شادی انان به خاطر به اتمام رساندن اعمال و مناسک حج است و عمل قربانی نیز به عنوان یکی از مناسک انان است نه اینکه ان مراسم به خاطر قربانی باشد.

Hrm;382244 نوشت:
من هم به شما تسلیت می گویم و برای افزایش درجات ایشان دعا می کنم.
راستش منظور این جمله شما را متوجه نشدم "البته من نمیدانم که این حکم واقعا از جانب خداوند آمده..." . آیا منظورتان همان بخشیده شدن گناهان است؟ یعنی شاید واقعا گناهان بخشیده می شده اند؟
اگر ممکن است توضیحی در این باره بدهید

باسلام و تشکر
در مورد این جمله باید عرض کنم، مراد این است که ما نمیدانیم که ایا واقعا خداوند به انان فرموده قربانی کنید تا شما را ببخشم. ممکن است چنین بوده باشد و شاید هم نه. هیچ بعدی نیز ندارد. شاید بتوان نظیر ان را در مواردی که کفاره برخی گناهان قربانی و انفاق به مستمندان قرار داده شده است پیدا کرد. ولی مشکل در اینجاست که به اعتقاد محققان، کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان که الان در دسترس قرار دارد تحریف شده و نمی توان نسبت به محتوای ان مطمئن بود که از جانب خداوند بوده باشد.

خیلی ممنون
می شود لطفا بفرمایید "

حکم قطعی عقلی" به چه معنی است؟ اصلا با چه معیاری می شود گفت که چیزی حکم قطعی عقلی است؟
مثلا اینکه گناهان با کشتن یک حیوان دیگر پاک شود آیا بر ضد
حکم قطعی عقلی نیست؟
آیا کفاره به معنی بخشش گناه است؟ این سوال را می پرسم زیرا در تاپیک های مشابه این تاپیک در ارتباط با هدف قربانی کردن در اسلام، گفته شده بود که هدف پیشگیری از گناه است نه بخشش گناه. چون ببخشش فقط از طریق توبه صورت می گیرد. یا بهتر است این طوری سوالم را مطرح کنم که آیا بالاخره در اسلام هم قربانی کردن جزیی از پروسه ی بخشش گناه می تواند باشد؟

ممنون

Hrm;382721 نوشت:
حکم قطعی عقلی" به چه معنی است؟ اصلا با چه معیاری می شود گفت که چیزی حکم قطعی عقلی است؟

حکم قطعی عقل عبارتست از حکمی که از قیاس برهانی و با استفاده از ماده اولیات به دست امده باشد. حکمی است که قابل هر عقل سلیمی به ان اذعان میکند و در کردن ان مستلزم تناقض باشد. ملاک ان نیز استفاده از صورت برهانی و نیز استفاده ازاولیات به عنوان ماده قیاس است. در غیر این صورت مثلا شما اگر از مشهورات یا از متواترات یا حسیات یا سایر مبادی استفاده کنید، حکم شما عقلی قطعی نیست. مواردی نیز که ذکر میکنید از این قبیل نیست.
بعلاوه چند بار تکرار شد که خداوند که خالق و مالک همه چیز است، خودش گفته چنین بکنید حال دیگر اعتراض به چیست؟ اگر قرار است این احساسات ملاک باشد، پس شما اصلا نباید از گوشت حیوانات استفاده کنید چون بالاخره انها حق حیات دارند و همانطور که هیچ انسانی حق ندارد انسان دیگری را بکشد و از گوشتش استفاده کند( حتی اگر ادم خوار است و از گوشت ادمی بدش نمی اید) حق هم ندارد حیوان دیگری را بکشد. اصلا نباید حتی از گیاهان نیز استفاده کند. انسان به خودی خود چه برتری ای بر دیگر جانداران دارد ولو گیاه باشد. گیاه هم حق حیات دارد. چرا ما باید برای زنده بودن خود از گیاهان ارتزاق کنیم.

Hrm;382721 نوشت:
در ارتباط با هدف قربانی کردن در اسلام، گفته شده بود که هدف پیشگیری از گناه است نه بخشش گناه. چون ببخشش فقط از طریق توبه صورت می گیرد.

بخشش حق خداست و خودش میداند که بگوید چگونه ما مستحق بخشش خداوند بشویم. گاه می شود که ما به خاطر کار نیکی که انجام میدهیم برخی گناهانمان بخشیده میشود. هدف از قربانی در اسلام، سنجش بندگی در برابر دستورات الهی است و در کنارش اهداف دیگری نیز ممکن است باشد. اما اینکه هدف از قربانی در اسلام، پیشگیری از گناه باشد، بنده که در جایی ندیدم.

Hrm;382721 نوشت:
که آیا بالاخره در اسلام هم قربانی کردن جزیی از پروسه ی بخشش گناه می تواند باشد؟

این مطلب را چند بار عرض شد که ما تنها میتوانیم به دو سه حکمت از قربانی در اسلام پی ببریم اما بخشش گناهان به صورت عمومی هدف از قربانی نیست بلکه ممکن است به صورت جزیی یا کلی یکی از اثار و نتایج ان باشد نه اینکه هدف از قربانی این باشد.

[=microsoft sans serif]هدف از قربانی کردن

سوال:
فلسفه قربانی کردن حیوانات در اعمال عبادی در اسلام چیست؟

جواب:
هدف خداوند از قربانی کردن همانند سایر اعمال عبادی در ادیان به در وهله اول نشانه بندگی کسی است که قربانی را انجام میدهد. یعنی این شخص با این عمل خود، بندگی و فرمانبرداری خود را از فرامین الهی نشان میدهد و یکی از مهمترین اهداف خداوند نیز بندگی و عبادت بندگان است.

البته گاه در برخی موارد، اهداف دیگری نیز مدنظر است همانند انفاق و اطعام به دیگران. به همین جهت در این موارد که انفاق و اطعام نیازمندان نیز به عنوان هدف از قربانی کردن روشن است، قربانی باید با قصد قربت و فرمانبرداری خداوند انجام شود و گرنه مقبول درگاه الهی واقع نمیشود. که «انما یتقبل الله من المتقین»[1]
بنابراین، هدف خداوند از دستور به قربانی کردن تفاوتی نکرده است.

البته ما فلسفه خیلی از احکام را نمیدانیم. اگر بخواهیم با منطق خود پیش برویم و با عقل خود چرتکه بیندازیم، چون فلسفه خیلی از دستورات ریز و جزیی الهی را نیمدانیم، سوال هایمان بی جواب باقی میماند. باید از یک نقطه اطمینانی شروع کنیم و مسائل اساسی خود را با دلیل و استدلال برون دینی حل کنیم. مسائلی نظیر اصل وجود خدا و حکمت او، صداقتش و عدالتش را با عقل می پذیریم. آنگاه به کمک این اصول کلی و اساسی دینداری،
می فهمیم که خدا عادل است و ظلم به بندگانش نمیکند، حکیم است و کار لغو و بیهوده نمیکند و دستوراتش تماما بر اساس حکمت و مصالحی است که در ورای این دستورات وجود دارد. این خدا بر اساس حکمتش پیامبرانی را برای هدایت بندگانش میفرستد تا هدفش از خلقت بندگان تأمین شود.

حال اگر دستوری ثابت شد که از خداوند است و دلالتش واضح بود و ابهامی نداشت آنرا می پذیریم ولو حکمت ان امر جزیی را متوجه نشویم، چرا که به فرموده معصومین (علیهم السلام)«ان دین الله لا یصاب بالعقول»[2] دین خداوند با عقل بشری سنجیده نمیشود. البته منظور این است که پس از پذیرش اصل وجود خداوند و ایمان اوردن به ادیان، دیگر برای تک تک احکام و دستورات الهی به دنبال فلسفه و حکمت ان نمیگردیم.

چنانچه امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:
دین خدا با عقول ناقص بشری و نظرات باطل و قیاس کردن به دست نمی آید و کسی با این کارها دین دار نمیشود. بلکه آنچه موجب دینداری است، همانا تسلیم در برابر فرمان خداوند است.
«إِنَّ دِينَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يُصَابُ [=Traditional Arabic]بِالْعُقُولِ‏ [=Traditional Arabic]النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَايِيسِ الْفَاسِدَةِ وَ لَا يُصَابُ إِلَّا بِالتَّسْلِيمِ فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلِمَ وَ مَنِ اقْتَدَى بِنَا هُدِيَ وَ مَنْ كَانَ يَعْمَلُ بِالْقِيَاسِ وَ الرَّأْيِ هَلَك‏»(3)

هدف اصلی تعبد داشتن به خداوند است و به همین جهت در مورد قربانی کردن هابیل و قابیل، بحث انفاق در ظاهر دیده نمی شود و صرفا نشان دادن تعبدشان به خداوند است.
نه اینکه خداوند نداند کدام یک متعبدتر است بلکه باید خودشان از مال خود بگذرند و و از بهترین قسمت مال خود در راه خدا بگذرند. اما اینکه انفاق چرا از این راه باید باشد و چرا از راه های دیگر نباشد، این مربوط به ما نیست و خداوند که مالک همه چیز است وقتی دستور میدهد ما اگر میخواهیم بنده باشیم باید اطاعت کنیم ولو حکمت احکامش را ندانیم.

این مطلب به ما انسانها معمولی نیز اختصاص ندارد، گاه پیامبران نیز حکمت برخی دستورات الهی را نمی دانند، مانند داستان حضرت موسی و خضر که موسی با اینکه پیامبر اولوالعزم الهی بود از حکمت برخی دستورات الهی که به خضر داده میشود آگاه نبود و به همین جهت بارها به خضر اعتراض کرد. خدایی که ما و تمام موجودات را آفریده خودش فرموده تمام جنبندگان را برای ما انسانها آفریده است تا در مسیر بندگی و تکامل از آنها بهره بگیریم. حال این مالک اگر خودش دستور به قربانی کردن داده یا اجازه قربانی های مستحب را داده، ما چرا باید ناراحت باشیم و به اصطلاح دایه مهربانتر از مادر شویم و مدافع حقوق حیوانات شویم.
[=microsoft sans serif]


[/HR][=microsoft sans serif][1] . سوره مائده، ایه 27
[=microsoft sans serif][2] . اصول کافی، ج1، ص 56
[3]
[=microsoft sans serif] . کمال الدین، ج1، ص 324
موضوع قفل شده است