جمع بندی ضلالت و گمراهی پسندیده ؟!

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ضلالت و گمراهی پسندیده ؟!

- بحارالانوار 5 208 باب 7- الهدایه و الاضلال و… ص 162:

تَفْسِیرُ النُّعْمَانِیِّ، بِالْاِسْنَادِ الْآتِی فِی کِتَابِ الْقُرْآنِ عَنْ اَمِیرِ الْمُوْمِنِینَ علیه السّلام قَالَ الضَّلَالَهُ عَلَی وُجُوهٍ فَمِنْهُ مَحْمُودٌ وَ مِنْهُ مَذْمُومٌ وَ مِنْهُ مَا لَیْسَ بِمَحْمُودٍ وَ لَا مَذْمُومٍ وَ مِنْهُ ضَلَالُ النِّسْیَان:
ضلالت، انواعی دارد که برخی پسندیده، بعضی ناپسند و عدّه ای هم نه اینند و نه آن؛ و از جمله آنها، ضلالت فراموشکاری است.

http://shiateb.com/Pages/docsSimpleView.aspx?langid=1&sel=1282

مگه ظلالت و گمراهی پسندیده هم داریم ؟!

با نام الله





کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی
در نوشته ای که لینک داده اید، قسمتی از متن روایت نقل شده و همین موجب نارسایی معنای آن شده است! ضمن اینکه متن این روایت با متن آن نوشته چندان تناسبی ندارد و صرفا به خاطر سرچ واژه «فراموشی» انتخاب و نقل شده است!

در هر صورت، متن روایت مورد اشاره چنین است:

تَفْسِيرُ النُّعْمَانِيِّ، بِالْإِسْنَادِ الْآتِي فِي كِتَابِ الْقُرْآنِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ الضَّلَالَةُ عَلَى وُجُوهٍ فَمِنْهُ مَحْمُودٌ وَ مِنْهُ مَذْمُومٌ وَ مِنْهُ مَا لَيْسَ بِمَحْمُودٍ وَ لَا مَذْمُومٍ وَ مِنْهُ ضَلَالُ النِّسْيَانِ فَأَمَّا الضَّلَالُ الْمَحْمُودُ وَ هُوَ الْمَنْسُوبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى كَقَوْلِهِ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ هُوَ ضَلَالُهُمْ عَنْ طَرِيقِ الْجَنَّةِ بِفِعْلِهِمْ وَ الْمَذْمُومُ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى‏ وَ مِثْلُ ذَلِكَ كَثِيرٌ وَ أَمَّا الضَّلَالُ الْمَنْسُوبُ إِلَى الْأَصْنَامِ فَقَوْلُهُ فِي قِصَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ الْآيَةَ وَ الْأَصْنَامُ لَا يُضْلِلْنَ أَحَداً عَلَى الْحَقِيقَةِ إِنَّمَا ضَلَّ النَّاسُ بِهَا وَ كَفَرُوا حِينَ عَبَدُوهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الضَّلَالُ الَّذِي هُوَ النِّسْيَانُ فَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏...(بحارالأنوار، ج 5، ص 208، ح48)

از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده که فرمود: ضلالة [=گمراهی]، چند گونه است: یک گونه اش نیک است و گونه ای مذموم و گونه ای نه نیک و نه مذموم و گونه ای هم گمراهی فراموشی است [یعنی به معنای فراموشی است]؛

اما [مثال] گمراهی نیک _که به خدای سبحان منسوب است_ مانند این آیه است:

[كَذلِكَ] يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ [وَ يَهْدي مَنْ يَشاء] (مدثر/31)
خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى‏ سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى‏ كند

این گمراهی به معنای گمراهی آنان از راه بهشت است و این گمراهی به سبب اعمالشان بوده است، اما [مثال] گمراهی مذموم، این آیات است:

َ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (طه/85)
و سامرى آنها را گمراه ساخت‏

وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى‏ (طه/79)
فرعون قوم خود را گمراه ساخت و هرگز هدايت نكرد

و نظیر این آیات، فراوان است، اما گمراهی ای که نه نیک است و نه بد، گمراهی منسوب به بت هاست:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني‏ وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَني‏ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصاني‏ فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحيمٌ (ابراهیم/35و36)
(به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر [مكّه‏] را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
پروردگارا! آنها [بتها] بسيارى از مردم را گمراه ساختند! هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس نافرمانى من كند، تو بخشنده و مهربانى

بتها در واقع کسی را گمراه نمی کنند [چون حرکت و اراده ای ندارند و موجودات بی جانی هستند] بلکه مردم به واسطه بت ها گمراه می شوند و با عبادت آنها _به جای عبادت خداوند عز و جل_ کافر می شوند.

اما [مثال] گمراهی ای که به معنای فراموشی است، این آیه است که [در باب شهادت دیون است و می فرماید]:

...وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏...(بقره/282)
...و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه [به عدالت آنان‏] رضايت داريد [گواه بگيريد]، تا [اگر] يكى از آن دو [زن‏] فراموش كرد، [زنِ‏] ديگر، وى را يادآورى كند...

*********************

بنابراین منظور از گمراهی نیک، همان گمراهی منسوب به خدای متعال است که در واقع، واکنش اثر اعمال بد گمراهان است و از آنجا که مؤثر حقیقی عالم هستی خدای متعال است، این گمراهی به او نسبت داده می شود و از آنجا که همه سنت های الهی نیک است، این سنت الهی هم _که ناشی از حکمت بالغه حق تعالاست_ نیک و محمود می باشد؛ در واقع افراد گمراه با لجاجت و عناد و تکبر و استکبار و مبارزه با حق، راه هدایت و رستگاری را بر خود می بندند. سنت خدای متعال هم چنین است که کسی را با زور و اجبار به راه حق نکشاند، بلکه با اعطای ابزار شناخت حق از باطل، به انسان اختیار انتخاب داده است:


إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (انسان/3)
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس

صدیقین;381973 نوشت:
بنابراین منظور از گمراهی نیک، همان گمراهی منسوب به خدای متعال است که در واقع، واکنش اثر اعمال بد گمراهان است

سلام.

این گمراهی برای چه کسانی نیک است؟ برای خود خداوند نیک است یا برای همان گمراه شدگان؟ یا برای کسانی که به بهشت می روند نیک است که از گمراه شدن آن عده لذت می برند؟

با تشکر.

مؤمن;382062 نوشت:
این گمراهی برای چه کسانی نیک است؟ برای خود خداوند نیک است یا برای همان گمراه شدگان؟ یا برای کسانی که به بهشت می روند نیک است که از گمراه شدن آن عده لذت می برند؟
سلام دوست عزیز

این نیک بودن گمراهی، هم به صورت "فی نفسه" است (چون سنت خداست و همه سنن الهی، نیک است چون از منشأ خیر مطلق و نیکی مطلق سرچشمه می گیرد)، و هم در مقابل آن گمراهی بد دیگر _که نام برده شد_ نیک است؛ توضیح اینکه:

مثال گمراهی بد، گمراه نمودن قوم موسی توسط سامری بود که ابتدا به ساکن و به خاطر هوی و هوس، آمد و در غیاب موسای کلیم، قومش را با حیله گری و فریب، گوساله پرست و کافر نمود. چنین گمراهی ای گمراهی بد و بدعاقبت است زیرا منشأ آن هوی و هوس و دنیاطلبی بوده و مسیر اجرایش هم _که پرستش جسد یک گوساله بوده_ باطل بود و کمترین وجهه ی حقی در هیچ جای این عمل دیده نمی شود؛ زیرا ضلالت محض بود!

اما وقتی می گوییم خدای متعال برخی را هدایت و برخی را گمراه می کند، منظور این نیست که خداوند سبحان (نعوذ بالله)، ابتدا به ساکن و از روی هوی و هوس و لج بازی و بدون هیچ علتی، برخی انسان ها را گمراه و کافر، و برخی دیگر را مؤمن و هدایت می کند! چنین چیزی عین ظلم و بی عدالتی است و در مورد خدای سبحان _که هیچ ظلمی در مورد او متصور نیست_ معنا و مفهومی ندارد! بلکه همان طور که عرض کردم منظور اینست که خدای متعال اسباب و ابزار شناخت حق و باطل را به انسان ها عطا فرمود و حجت های ظاهری (پیامبران) و حجت باطنی (عقل) را برایش قرار داد و سپس او را در انتخاب راه خیر و شر مختار نمود و به وی، آزادی انتخاب داد. آنانی که از این ابزار شناخت به درستی استفاده نمایند و پذیرای حق باشند را توفیق هدایت عطا می فرماید و آنانی که در برابر حق لجاج و عناد و استکبار می ورزند و به هیچ روی، زیر بار آن نمی روند و به سرکشی شان ادامه می دهند را گمراه می کند؛ در واقع، همان جهل و عناد و استکبار، موجب می شود که قلب آن سرکش، سخت شده و از درک شیرینی حق محروم بماند؛ اینجاست که تعبیر "خداوند چنین سرکشانی را گمراه می کند" را بکار می بریم.

چنین گمراهی ای عین حق است زیرا منشأش هوی و هوس و ظلم و بی عدالتی نیست، بلکه برخاسته از سنت حق الهی در اعطای ابزار شناخت و آزاد گذاشتن انسان در انتخاب راه است. این ضلالت و گمراهی، فی نفسه و به عنوان سنت حقه الهی، نیک است؛ در مقایسه با ضلالت ابتدا به ساکن ِسامری، نیز نیک است.

امیدوارم توانسته باشم منظورم را رسانده باشم.

دوست عزیزم ، کاربر صدیقین ، هیچ کدام از حرف های شما ، من رو قانع نمیکنه که اگر بنده ایی توسط خدا گمراه شد ، این گمراهی برای اون بنده نیک هست . کجای این ظلالت ، باعث نیکی و خوبی برای اون بنده میشه ؟

این حرف شما که میگید چون خدا گمراه کرده و چون این گمراهی فعل خداست ، پس نیک هست رو در صورتی قبول دارم که بگید این گمراهی برای چیزهای دیگه و افراد دیگه ایی نیک و باعث خیره . باید بگید این گمراهی بنده توسط خدا ، حکیمانه و به جاست .

و اینکه ، به نظر من گمراه شدن بنده ایی توسط خدا ، به هیچ عنوان به نفع اون بنده نیست و برای اون بنده نیک نیست بلکه برای بنده های دیگه نیک هست . طوری که گمراه شدن یک بنده توسط خدا ( با این فرض که خداوند از روی حکمت و شایسته ی گمراه بودن اون بنده ، اون بنده

رو گمراه میکنه ) حکم هموار کردن راه کمال و برداشتن مانع های هدایت دیگر بنده ها هست . ایجاد فضایی آرام و پاک برای بنده های دیگه .

ممنون بابت جوابتون .

Ali-Reza;382125 نوشت:
دوست عزیزم ، کاربر صدیقین ، هیچ کدام از حرف های شما ، من رو قانع نمیکنه که اگر بنده ایی توسط خدا گمراه شد ، این گمراهی برای اون بنده نیک هست . کجای این ظلالت ، باعث نیکی و خوبی برای اون بنده میشه ؟

این حرف شما که میگید چون خدا گمراه کرده و چون این گمراهی فعل خداست ، پس نیک هست رو در صورتی قبول دارم که بگید این گمراهی برای چیزهای دیگه و افراد دیگه ایی نیک و باعث خیره . باید بگید این گمراهی بنده توسط خدا ، حکیمانه و به جاست .

و اینکه ، به نظر من گمراه شدن بنده ایی توسط خدا ، به هیچ عنوان به نفع اون بنده نیست و برای اون بنده نیک نیست بلکه برای بنده های دیگه نیک هست . طوری که گمراه شدن یک بنده توسط خدا ( با این فرض که خداوند از روی حکمت و شایسته ی گمراه بودن اون بنده ، اون بنده

رو گمراه میکنه ) حکم هموار کردن راه کمال و برداشتن مانع های هدایت دیگر بنده ها هست . ایجاد فضایی آرام و پاک برای بنده های دیگه .

ممنون بابت جوابتون .

سلام دوست عزیز
شاید نتوانسته ام منظورم را درست به عرضتان برسانم. اجازه دهید «یضل من یشاء» را با توضیحی دیگر و از بیان توانای استاد مکارم شیرازی عرض نمایم؛ ایشان ذیل آیه 26 سوره مبارکه بقره، تحت عنوان «هدايت و اضلال الهى» می نویسد:

ظاهر تعبير آيه فوق، ممكن است اين توهم را بوجود آورد كه هدايت و گمراهى جنبه اجبارى دارد و تنها منوط به خواست خداست، در حالى كه آخرين جمله اين آيه، حقيقت را آشكار كرده و سرچشمه هدايت و ضلالت را اعمال خود انسان مى‏ شمارد؛ توضيح اينكه:

هميشه اعمال و كردار انسان، نتایج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد، از جمله اينكه اگر عمل نيک باشد، نتيجه آن، روشن‏ بينى و توفيق و هدايت بيشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است؛ شاهد اين سخن آيه 29 سوره انفال است كه مى‏ فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً
ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر پرهيزگارى پيشه كنيد، خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مى‏ كند و به شما روشن‏ بينى عطا مى‏ فرمايد

و اگر دنبال زشتي ها برود، تاريكى و تيرگى قلبش افزون مى‏ گردد و به سوى گناهان بيشترى سوق داده مى‏ شود و گاه تا سر حد انكار خداوند هم پیش می روند؛ شاهد اين گفته، آيه 10 سوره روم مى‏ باشد كه مى‏ فرمايد:


ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ
عاقبت افرادى كه اعمال بد انجام مى‏ دهند به اينجا منتهى شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و مورد استهزاء قرار دادند

و در آيه 5 سوره صف نیز مى‏ خوانيم:

فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ
هنگامى كه از حق برگشتند خداوند دلهاى آنها را برگردانيد

در آيه 26 سوره بقره هم مى‏ فرمايد:

وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ
خداوند با آن [مثل ها] گمراه نمى‏ كند مگر افراد فاسق و بد كردار را

منظور از فاسقين كسانى هستند كه از راه و رسم عبوديت و بندگى پا بيرون نهاده ‏اند زيرا «فسق» از نظر ريشه لغت به معنى خارج شدن هسته از درون خرما است سپس در اين معنى توسعه داده شده و به كسانى كه از جاده بندگى خداوند بيرون مى‏روند اطلاق شده است.

بنا بر اين، انتخاب راه خوب يا بد، از ابتدا در اختيار خود ماست. اين حقيقت را وجدان هر انسانى قبول دارد، سپس بايد در انتظار نتيجه‏ هاى قهرى انتخاب هایمان باشيم.

كوتاه سخن اينكه، هدايت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست، بلكه به شهادت آيات متعددى از خود قرآن، «هدايت» به معناى فراهم آوردن وسایل سعادت، و «اضلال» به معناى از بين بردن زمينه‏ هاى مساعد است، بدون اينكه جنبه اجبارى به خود بگيرد؛ اين فراهم ساختن اسباب (كه نام آن را توفيق مى‏ گذاريم)، يا بر هم زدن اسباب (كه نام آن را سلب توفيق مى‏ گذاريم)، نتيجه اعمال خود انسان هاست كه اين امور را در پى دارد، پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مى‏ دهد و يا از كسانى این توفيق را سلب مى‏ كند، نتيجه مستقيم اعمال خود آنها است.

اين حقيقت را در ضمن يك مثال ساده مى‏ توان مشخص ساخت:
هنگامى كه انسان از كنار يك پرتگاه يا يك رودخانه خطرناك مى‏ گذرد، هر چه خود را به آن نزديك تر سازد، جاى پاى او لغزنده‏ تر و احتمال سقوطش بيشتر و احتمال نجاتش كمتر مى‏ شود، و هر قدر خود را از آن دور سازد، جاى پاى او محكم تر و مطمئن‏ تر مى‏ گردد و احتمال سقوطش هم كمتر مى‏ شود؛ اولی «هدايت»، و دومی «ضلالت» (گمراهی) نام دارد.

از مجموع اين سخن پاسخ گفته كسانى كه به آيات هدايت و ضلالت خرده گرفته‏ اند به خوبى روشن مى‏ شود. (تفسير نمونه، ج‏1، ص 151 و 152)

در این اضلال (با این توضیحاتی که عرض شد)، هیچگونه ظلم و کاستی و بی عدالتی دیده نمی شود بلکه با حکمت بالغه الهی در اعطای ابزار شناخت حق و باطل به انسان و نیز با اعطای آزادی و اختیار انتخاب خیر و شر به او، کاملا متناسب و سازگار و عادلانه است. از این روست که می گوییم اضلال الهی عین عدالت و حکمت است. هر چیزی در عالم هستی که مصداق عدالت و حکمت باشد، نیک است؛ چه کار خدا باشد و چه کار انسان؛ لذاست که در روایت مورد اشاره، این اضلال را به عنوان مصداق اضلال محمود و نیک، برشمرده است.

پرسش:
در روایتی از ضلالت پسندیده نام برده شده:گمراهی، چند گونه است: یک گونه اش نیک است و گونه ای مذموم و گونه ای نه نیک و نه مذموم و گونه ای هم گمراهی فراموشی است
ضلالت و گمراهی پسندیده به چه معناست؟

پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی
در این‌گونه موارد، گاهی منشأ ابهام و پرسش، بریده خواندن قسمتی از روایت است و اگر متن کامل روایت مطالعه شود، بسیاری از ابهام ها برطرف می شود؛ متن کامل روایت چنین است:

تَفْسِيرُ النُّعْمَانِيِّ، بِالْإِسْنَادِ الْآتِي فِي كِتَابِ الْقُرْآنِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ الضَّلَالَةُ عَلَى وُجُوهٍ فَمِنْهُ مَحْمُودٌ وَ مِنْهُ مَذْمُومٌ وَ مِنْهُ مَا لَيْسَ بِمَحْمُودٍ وَ لَا مَذْمُومٍ وَ مِنْهُ ضَلَالُ النِّسْيَانِ فَأَمَّا الضَّلَالُ الْمَحْمُودُ وَ هُوَ الْمَنْسُوبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى كَقَوْلِهِ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ هُوَ ضَلَالُهُمْ عَنْ طَرِيقِ الْجَنَّةِ بِفِعْلِهِمْ وَ الْمَذْمُومُ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى‏ وَ مِثْلُ ذَلِكَ كَثِيرٌ وَ أَمَّا الضَّلَالُ الْمَنْسُوبُ إِلَى الْأَصْنَامِ فَقَوْلُهُ فِي قِصَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ الْآيَةَ وَ الْأَصْنَامُ لَا يُضْلِلْنَ أَحَداً عَلَى الْحَقِيقَةِ إِنَّمَا ضَلَّ النَّاسُ بِهَا وَ كَفَرُوا حِينَ عَبَدُوهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الضَّلَالُ الَّذِي هُوَ النِّسْيَانُ فَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏...(بحارالأنوار، ج 5، ص 208، ح48)
ترجمه روایت:
از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده که فرمود: ضلالة [=گمراهی]، چند گونه است: یک گونه اش نیک است و گونه ای مذموم و گونه ای نه نیک و نه مذموم و گونه ای هم گمراهی فراموشی است [یعنی به معنای فراموشی است]؛

اما [مثال] گمراهی نیک _که به خدای سبحان منسوب است_ مانند این آیه است:

[كَذلِكَ] يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ [وَ يَهْدي مَنْ يَشاء] (مدثر/31)
خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى‏ سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى‏ كند


این گمراهی به معنای گمراهی آنان از راه بهشت است و این گمراهی به سبب اعمالشان بوده است، اما [مثال] گمراهی مذموم، این آیات است:
َ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (طه/85)
و سامرى آنها را گمراه ساخت‏

وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى‏ (طه/79)
فرعون قوم خود را گمراه ساخت و هرگز هدايت نكرد



و نظیر این آیات، فراوان است، اما گمراهی ای که نه نیک است و نه بد، گمراهی منسوب به بت هاست:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني‏ وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَني‏ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصاني‏ فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحيمٌ (ابراهیم/35و36)
(به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر [مكّه‏] را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
پروردگارا! آنها [بتها] بسيارى از مردم را گمراه ساختند! هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس نافرمانى من كند، تو بخشنده و مهربانى


بتها در واقع کسی را گمراه نمی کنند [چون حرکت و اراده ای ندارند و موجودات بی جانی هستند] بلکه مردم به واسطه بت ها گمراه می شوند و با عبادت آنها _به جای عبادت خداوند عز و جل_ کافر می شوند.

اما [مثال] گمراهی ای که به معنای فراموشی است، این آیه است که [در باب شهادت دیون است و می فرماید]:

...وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏...(بقره/282)
...و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه [به عدالت آنان‏] رضايت داريد [گواه بگيريد]، تا [اگر] يكى از آن دو [زن‏] فراموش كرد، [زنِ‏] ديگر، وى را يادآورى كند...

*********************



شرح روایت (با تکیه بر بخشی که منظور پرسشگر محترم است):
مثال گمراهی بد، گمراه نمودن قوم موسی توسط سامری بود که ابتدا به ساکن و به خاطر هوی و هوس، آمد و در غیاب موسای کلیم، قومش را با حیله گری و فریب، گوساله پرست و کافر نمود. چنین گمراهی ای گمراهی بد و بدعاقبت است زیرا منشأ آن هوی و هوس و دنیاطلبی بوده و مسیر اجرایش هم _که پرستش جسد یک گوساله بوده_ باطل بود و کمترین وجهه ی حقی در هیچ جای این عمل دیده نمی شود؛ زیرا ضلالت محض بود!

اما وقتی می گوییم خدای متعال برخی را هدایت و برخی را گمراه می کند، منظور این نیست که خداوند سبحان (نعوذ بالله)، ابتدا به ساکن و از روی هوی و هوس و لج بازی و بدون هیچ علتی، برخی انسان ها را گمراه و کافر، و برخی دیگر را مؤمن و هدایت می کند! چنین چیزی عین ظلم و بی عدالتی است و در مورد خدای سبحان _که هیچ ظلمی در مورد او متصور نیست_ معنا و مفهومی ندارد!

بلکه همان طور که عرض کردم منظور اینست که خدای متعال اسباب و ابزار شناخت حق و باطل را به انسان ها عطا فرمود و حجت های ظاهری (پیامبران) و حجت باطنی (عقل) را برایش قرار داد و سپس او را در انتخاب راه خیر و شر مختار نمود و به وی، آزادی انتخاب داد. آنانی که از این ابزار شناخت به درستی استفاده نمایند و پذیرای حق باشند را توفیق هدایت عطا می فرماید و آنانی که در برابر حق لجاج و عناد و استکبار می ورزند و به هیچ روی، زیر بار آن نمی روند و به سرکشی شان ادامه می دهند را گمراه می کند؛

در واقع، همان جهل و عناد و استکبار، موجب می شود که قلب آن سرکش، سخت شده و از درک شیرینی حق محروم بماند؛ اینجاست که تعبیر "خداوند چنین سرکشانی را گمراه می کند" را بکار می بریم.

چنین گمراهی ای عین حق است زیرا منشأش هوی و هوس و ظلم و بی عدالتی نیست، بلکه برخاسته از سنت حق الهی در اعطای ابزار شناخت و آزاد گذاشتن انسان در انتخاب راه است. این ضلالت و گمراهی، فی نفسه و به عنوان سنت حق الهی، نیک است؛ در مقایسه با ضلالت ابتدا به ساکن ِسامری، نیز نیک است.

بنابراین منظور از گمراهی نیک، همان گمراهی منسوب به خدای متعال است که در واقع، واکنش و نتیجه اثر اعمال بد گمراهان است و از آنجا که مؤثر حقیقی عالم هستی خدای متعال است، این گمراهی به او نسبت داده می شود و از آنجا که همه سنت های الهی نیک است، این سنت الهی هم _که ناشی از حکمت بالغه حق تعالاست_ نیک و محمود می باشد؛ در واقع افراد گمراه با لجاجت و عناد و تکبر و استکبار و مبارزه با حق، راه هدایت و رستگاری را بر خود می بندند.

سنت خدای متعال هم چنین است که کسی را با زور و اجبار به راه حق نکشاند، بلکه با اعطای ابزار شناخت حق از باطل، به انسان اختیار انتخاب داده است: إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (انسان/3) ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس.

موضوع قفل شده است