جمع بندی برنامه ای برای کنترل نفس

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برنامه ای برای کنترل نفس

با سلام به بزرگواران و استادان گرامی

راهکار ها و یا برنامه ای برای کنترل نفس رو میخواستم ، جوری که بعد از مدت معینی در عمل کردن برنامه مورد نظر خاموشی نفس رو احساس کنیم .
البته جسارت نباشه فقط راهکار ویا راه های کنترل نفس و یا برنامه ای که خودتون ویا از جایی دارید بیان کنید ، از اضافه گویی وحاشیه پرهیز کنید .
سپاسگذارم :Gol:

با نام و یاد دوست







کارشناس بحث: جناب استاد

davoodafshar;377623 نوشت:
با سلام به بزرگواران و استادان گرامی

راهکار ها و یا برنامه ای برای کنترل نفس رو میخواستم ، جوری که بعد از مدت معینی در عمل کردن برنامه مورد نظر خاموشی نفس رو احساس کنیم .
البته جسارت نباشه فقط راهکار ویا راه های کنترل نفس و یا برنامه ای که خودتون ویا از جایی دارید بیان کنید ، از اضافه گویی وحاشیه پرهیز کنید .
سپاسگذارم :Gol:

سلام علیکم

قرآن کریم می‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای صاحبان ایمان و دلهای بیدار تقوا داشته باشید و مراقب خویش‏ باشید که چه پیش می‏فرستید. باز هم تقوای الهی داشته باشید و بدانید که‏ خدا از همه کارهای شما آگاه است» (حشر/18).
این آیه کریمه دستور مراقبت بر خویشتن است. اعمال انسان به منزله‏ کالا و متاعی در نظر گرفته شده که پیش فرستاده می‏شود و آدمی خود بعداً به‏ آن متاع ملحق می‏گردد، مانند کسی که قبل از آنکه به سفری برود کالاها و متاعهایی می‏فرستد و بعد خودش می‏رود. آدمی کمتر توجه دارد که متاع سعادت جز عمل چیزی نیست، سرمایه‏ خوشبختی در دنیا و آخرت جز عمل نیک چیزی نیست، و چون توجهی به این‏ اصل ندارد خیلی عمل خود را ساده می‏گیرد، در صورتی که اگر ایمان به آخرت‏ داشته باشیم باید بدانیم که آخرت صرفاً خانه عمل است، خشت و گل و در و دیوار و سقف و ساختمان آن خانه جز عمل چیزی نیست، یعنی همان اعمالی که در دنیا انجام می‏دهیم اگر نیک‏ باشد در آن جهان به صورت مصالح ساختمان خانه سعادت و به صورت درخت و باغ و نهر جاری تجسم می‏یابد و اگر خدای ناخواسته ایمان ما به جهان آخرت‏ ضعیف است باز صورت مسئله فرق نمی‏کند یعنی باز هم باید بدانیم که‏ مهمترین چیزی که سعادت ما در گرو اوست عمل ماست، متاع اصلی سعادت و شقاوت ما طرز کار و فکر و نیت و اخلاق ماست.

در قدیم علمای اخلاق و مربیان، دستور محاسبه نفس می‏دادند. محاسبه نفس یعنی از نفس حساب‏ کشیدن که چه کار کردی و چه کار نکردی. چرا فلان جا اینطور کردی و چرا فلان‏ وقت اینطور نکردی؟ مانند یک نفر بازرس و رئیس که مأموری را تحت‏ بازرسی و بازپرسی و تحقیق قرار می‏دهد، اگر عامل احیاناً خوب جواب داد و خوب عمل کرده بود پاداش می‏گیرد و اگر نه، توبیخ می‏شود و احیاناً جریمه‏ می‏شود و به زندان می‏افتد و کیفر می‏بیند. ممکن است کسی چنین تصور کند که‏ محاسبه نفس کار ریاضت کشان و ارباب سیر و سلوک است و اما مردم عادی‏ معنی ندارد که برای خود محاسبه نفس داشته باشند.
عرض می‏کنم این طور تفکر اشتباه است، اولاً قرآن کریم که ابتکار این دستور را کرده و همچنین‏ اولیاء دین، این دستور را مخصوص یک دسته معین نکرده‏اند. در آیه‏ای که‏ در آغاز گفتار ترجمه‏اش را ذکر کردیم همه اهل ایمان را مخاطب قرار داده‏، یعنی اگر کسی ایمان دارد به حساب و کتابی در جهان و به اینکه عمل گم‏ نمی‏شود باید محاسبه نفس داشته باشد.

علی علیه السلام می‏فرماید: " از نفس خود حساب بکشید قبل از آنکه از نفس شما حساب بکشند ". مگر در جهان‏ دیگر تنها از ریاضت کشان و ارباب سیر و سلوک حساب می‏کشند؟! نه، از همه مردم حساب می‏کشند. پس هر کس که ذره‏ای ایمان به عدالت حق و روز جزا و تأثیر اعمال در سرنوشت و سرانجام دارد باید از نفس خود مراقبت‏ کند و آن را وانگذارد و از آن حساب بکشد.
یکی از بزرگترین علمای اخلاق‏ اسلامی می‏گوید: " بزرگان و گذشتگان صالح ما را عقیده بر آن بود که هر کس اهل محاسبه‏ نفس نیست، یا اصلاً به جهان دیگر ایمان ندارد و یا آنکه عقل سلیم ندارد والا چگونه می‏شود کسی ایمان و اعتقاد داشته باشد به اصلی که قرآن می‏گوید اگر به وزن ذره‏ای انسان عمل نیک یا عمل بد داشته باشد در آن جهان آن عمل‏ را می‏بیند و به آن ملحق می‏شود و در عین حال بی حساب کالای عمل را پیش‏ بفرستد و نفهمد چه کرده و چه می‏کند؟ " پس ما اگر از نظر شرع و دین به این دستور بنگریم می‏بینیم که عمل‏ مراقبت و محاسبه نفس اختصاص به اشخاص معین و طبقه معین ندارد و اگر هم تنها از نظر عقل بنگریم باز می‏بینیم چنین است یعنی می‏بینیم وظیفه‏ محاسبه نفس یک وظیفه عمومی است.
اساساً عمل حساب کشیدن از خود قبل از آنکه یک وظیفه شرعی و دینی باشد یک وظیفه عقلانی و همگانی است. یک‏ نفر دانشجو باید توجه به اعمال خود داشته باشد و از خود حساب بکشد و ببیند آیا درسهای خود را خوب حاضر کرده و از وقت خود خوب استفاده کرده‏ و می‏تواند از عهده امتحانات بر آید یا نه؟ یک نفر سیاستمدار که‏ احیاناً در کار خود پیشرفتی نمی‏بیند و یا در موردی شکست می‏خورد باید قبل از آنکه دیگران را مسئول بشناسد به فرمانها و دستورها و کارهای‏ خود رسیدگی کند شاید علت شکست را در خطاهای خود بیابد.
عالی ترین مظهر عقل و تربیت صحیح، خطایابی از خویشتن است، یعنی انسان بتواند در دریای ژرف افکار و اندیشه‏ها و تمایلات و افعال و اقوال خود فرو برود و خطاهای خود را بیابد و انگشت روی آنها بگذارد و آنها را از خود دور کند. از بشر انتظار اینکه خطا نکند خطاست. بشر جایز الخطاست، از بشر باید انتظار داشت که خطاهای خود را تکرار نکند، از خطاهای خود استفاده‏ کند. یعنی چه از خطاهای خود استفاده کند؟ یعنی آنها را بشناسد و مصمم‏ گردد که تکرار نکند. فرق مؤمن و غیر مؤمن در این نیست که این خطا می‏کند و آن خطا نمی‏کند، فرق آنها در این است که مؤمن خطای خود را تکرار نمی‏کند، بیش از یک‏ بار خطا نمی کند، اما غیر مؤمن چندین بار صدمه کاری را می‏خورد و باز آنقدر بصیرت ندارد که بار دیگر تکرار نکند. از خداوند مسئلت داریم که‏ به ما توفیق دهد از خطاها و لغزشهای خود پند بگیریم.(شهید مطهری/حکمتها و اندرزها صفحه 71 - 73)


اما روش کاربردی برای یک موضوع خاص:
مشارطه:شرط کردن با خود که مثلا اگر فلان کار را کردم فلان چیز جریمه ام باشد،و یا اگر فلان کار را نکردم،فلان چیز جریمه ام باشد.
مراقبه:در طول روز مراقبت کامل به عمل آورد بر موردی که با خود شرط کرده است،می تواند برای این کار یادآور هائی را برای خود تعبیه کند تا دچار فراموشی نشود.
محاسبه:در پایان روز اعمال خود را بررسی کند که آیا نسبت به موضوع شرط شده درست عمل کرده یا نه؟.
متاعبه:اگر خلاف شرط عمل کرده بود،خود را جریمه کند.

موفق باشید.

با سلام خدمت همکارم استاد و دوست گرامی پرسشگرم
با کسب اجازه از همکارم استاد.
جدول و برنامه زمان بندی مکتوب پست دو را هم ببینید. همان توضیحات همکارم استاد در قالب جدول آورده شده
http://www.askdin.com/thread26320.html#post320685

تذکر: دوست گرامی در تعابیرمون دقت بیشتر باید بکنیم. شما به یک کارشناس با تجربه نوشته اید از اضافه گویی و حاشیه پرهیز کنید. خب به نظر می رسد که کارشناس به خاطر تخصصش نکاتی را بیان می کند که لازم است هرچند از دید فرد غیر متخصص این طور نباشد. ما برای پزشک متخصص چنین تعبیری را به کار می بریم؟

استاد;378585 نوشت:
مشارطه:شرط کردن با خود که مثلا اگر فلان کار را کردم فلان چیز جریمه ام باشد،و یا اگر فلان کار را نکردم،فلان چیز جریمه ام باشد.
مراقبه:در طول روز مراقبت کامل به عمل آورد بر موردی که با خود شرط کرده است،می تواند برای این کار یادآور هائی را برای خود تعبیه کند تا دچار فراموشی نشود.
محاسبه:در پایان روز اعمال خود را بررسی کند که آیا نسبت به موضوع شرط شده درست عمل کرده یا نه؟.

خیلی عالی بود

حامی;378635 نوشت:

جدول و برنامه زمان بندی مکتوب پست دو را هم ببینید. همان توضیحات همکارم استاد در قالب جدول آورده شده
کتاب احکام طلبگی(گردآوری):

خدا اجرتون بده واقعا مفید بود

حامی;378635 نوشت:
با سلام خدمت همکارم استاد و دوست گرامی پرسشگرم
با کسب اجازه از همکارم استاد.
جدول و برنامه زمان بندی مکتوب پست دو را هم ببینید. همان توضیحات همکارم استاد در قالب جدول آورده شده
http://www.askdin.com/thread26320.html#post320685

تذکر: دوست گرامی در تعابیرمون دقت بیشتر باید بکنیم. شما به یک کارشناس با تجربه نوشته اید از اضافه گویی و حاشیه پرهیز کنید. خب به نظر می رسد که کارشناس به خاطر تخصصش نکاتی را بیان می کند که لازم است هرچند از دید فرد غیر متخصص این طور نباشد. ما برای پزشک متخصص چنین تعبیری را به کار می بریم؟

از جناب استاد کارشناس پاسخگوی اخلاق و عرفان سپاسگذارم واز جناب حامی کارشناس پاسخگوی مشاوره که نظرشونو بیان فرمودند ممنونم
بنده قصد جسارت نداشتم و صراحت لحن منو میبخشید جناب استاد و حامی ، اینکه درواقع نوشتم از اضافه گویی و حاشیه پرهیز شود منظورمو بد برداشت نکنید چون کسانی هستند وقتی مطلبو میخونند از حوصله ی اونها خارجه و در پاسخ دادن سوال از جواب سوال دور میشن (منظورم در پاسخ دادن و جواب مقصد سواله ) بازم اگه منظورمو بد برداشت کردین عذرخواهی منو میبخشین .

استاد;378585 نوشت:


اما روش کاربردی برای یک موضوع خاص:
مشارطه:شرط کردن با خود که مثلا اگر فلان کار را کردم فلان چیز جریمه ام باشد،و یا اگر فلان کار را نکردم،فلان چیز جریمه ام باشد.
مراقبه:در طول روز مراقبت کامل به عمل آورد بر موردی که با خود شرط کرده است،می تواند برای این کار یادآور هائی را برای خود تعبیه کند تا دچار فراموشی نشود.
محاسبه:در پایان روز اعمال خود را بررسی کند که آیا نسبت به موضوع شرط شده درست عمل کرده یا نه؟.
متاعبه:اگر خلاف شرط عمل کرده بود،خود را جریمه کند.

موفق باشید.

انسان هیچوقت پایدار نیست و نمیتونه باشه مگر اینکه خودشو آپدیت کنه و در اصطلاح اینترنتیا ورژن جدید تو خودش بریزه در اصطلاح روان شناسی نحوه ی عمکردشو تغییر بده و هویته دیگه ای بخودش بگیره در اصطلاح مذهبی بیشتر به خدا توکل کن ، در اصطلاح ریاضی یه بار دیگه با یه روش دیگه وبا ی فرمول دیگه مسئله رو حل کن و و و و و ...
بنده مطالب زیادی برای خودسازی وکنترل نفس خوندم ، این باره اولم نیست که در این سایت دارم ی همچین سوالی رو میپرسم بلکه از خیلی از شیخ ها ، استاد ها ، روان شناسان ، خیلی از سایت ها پرسیدم ، و به این نتیجه رسیدم که دقیقا هم نمیدونم نتیجه ام درست بوده یا نه ؟!؟!؟

خلاصه ای از نتیجه نهایی من فعلا در حال حاضر :
برای اینکه کنترل نفس داشته باشیم و یک عمر از کنترل ما خارج نشود باید مسائل دیگه رو هم بدونیم ، اینکه باید قلبا مسئله رو بپذیریم ، برای کنترل نفس کار با خودسازیه و برای خودسازی کار با خودشناسی هست اینکه در حال حاظر چه هویتی داریم در اصل تمام کارهایی که ما داریم در طول عمرمون انجام میدیم فقط به خاطر اینه که ما تغییری در هویتمون انجام بدیم (هویتی پاک ، هویتی بزرگ ، هویتی خداپسندانه ، هویتی خردمندانه ، هویتی برتر از فرشتگان ، و .. ) با برعکس ..
اول از خود شناسی شروع میکنیم که به معرفی خود ، اینکه ما خودمونو چگونه معرفی میکنیم ، افکارمون چیه ؟ تو ذهنمون چه نوع افکار هایی میگذره ، چه نوع احساساتی را داریم ،چه کارهایی رو انجام میدیم ، چه باورهایی داریم ، چه تشبیهاتی بکار میبریم ، 99درصد مشکلات ما انجام ندادن عمل نیست بلکه انجام ندادن تغییر در باورهاست بلکه در اعتقاد ماست ، اینکه شخص مشکل در اعتقادش داره ، مشکل در باورش داره ، صراحتا میتونم بگم 99 درصد مشکل ما داخلیه تا خارجی ، اول باید درونه خودمون رو بشناسیم و باوری پیدا بکنیم تا به حد اعتقاد برسونیم تا با جسم فیزیکیمون جسمی که فقط کارش خدمت و انجام دادنه ، اون رو به مرحله عمل برسونیم و از اینجا به بعد مرحله خودسازی شروع میشه ، اینکه انسان نظام باورهاش نظام اعتقادش پابرجاست و پایداره و فقط دستورالعملی برای انجام دادنه موضوعه موردنظرش یعنی رسیدن به خدا میخواد که انجام بده ، در ادامه ....
مرحله خودسازی یعنی مرحله ی عمل ، تو این مرحله انسان تمام مشکلاتش از بیرون به درون تاثیر داره یعنی بخوام یه تشبیه ساده بکار ببریم یک آهن ربایی در درونش فعال کرده و چیزایی که براش مهمه اونو به آهن ربا جذب میکنه مثل هدف ، برفرض مثال هدفه رسیدن به خدا ، ولی عواملی هستند که به آهن ربا جذب میشن و مخربند و نحوه ی چگونگی چنین آهن ربای پاکی رو درونه خودش رو زیر سوال میبره ، عواملی مثل دوستان ناواب ، فیلم های مستهجن ، گناهان بی مورد و غیره .. که باعث میشن تغییری در نظام باورها یعنی تغییری درهویت ما و تغییر در خودشناسی ودر اصطلاح تشبیه (تغییر در نحوه ی چگونگی کارکرد آهن ربا درونه خودش )میشه و اینکه شخص لحظه به لحظه ایمانش کمرنگ تر واعتقادش کم تر میشه نسبت به منسوبش ،
میرسیم به کنترل نفس ، کسی که بخواد کنترل نفس داشته باشه فقط باید به بلند مدت توجه وتمرکز کنه ، حتی در بعضی از لحظاتی که سپری میشه باید کارهای دیگه رو کنار بگذاره و به این رسیدگی کنه (در صورت اسیب ندیدن ) دستورالعمل و اطلاعاتی رو که برای کنترل نفس داره رو زیر سوال نبره و اگه براش سوالی هست باید از استادش بپرسه نه اینکه ستون های ایمانشو به لرزه دربیاره ، یکی به یکی کارهای لازه رو انجام بده ، اگر کنترل نفس به صورت عادتی خسته کننده بعد از مدتی کوتاه درامده سریعا نحوه ی عمکردتون رو تغییر بدید و از استادتون تغییر در نحوه ی عمکردتون و راهنمایی درخواست کنید . خودتون رو مقید کنید به انجام دادن کارها ، ولحظه به لحظه قبل از اینکه کاری رو انجام دهید به خدا توکل کنید حتی قبل از انجام دادن کوچکترین کار بر فرض مثال قبل از درس خواندن ، قبل از غذا خوردن قبل از رسیدگی به حساب ، قبل از هر کار کوچک و بزرگ ، فقط و فقط به خدا سفارش کنید ، تنهایی هیچ کاری رو انجام ندید ، هیچ دانشمندی تنهایی دانشمند نشد و هیچ بزرگی واقعا تنهایی وبا کمک خودش بزرگ نشد همش و همش خدا بوده ، پس در کوچک ترین و بزرگترین کارهاتون در طول روزمره همرو سفارش کنید به خدا ( با توکل بر خداوند ) هر سوالی در ذهنتون ایجاد شده حتما و حتما بپرسید سوالی که بدونه جواب باقی بمونه بصورتی مخرب تاثیرشو میزاره . در طول کنترل نفس اگر تغییری در هویتتون ایجاد شد هیچوقت وهیچوقت خودتون رو بزرگ نبینید ،همش خودتون رو کوچک ببینید ، با افکارتون مبارزه نکنید ، ذهنه انسان اینروزا مثل برزگراه کرج تهران شده ، به خاطر داشته باشید تمام افکار و احساسات ما تمام اعمال مارا شکل میدن ، برای اینکه کنترل فکر و کنترل احساس داشته باشید دائم الذکر باشید ذکر لااله الا الله رو از دست ندید ، اگه بخوام یه مثالی رو زده باشم اگه شخصی تصور یه ماشین لامبورگینی رو بکنه که ذهنش محدوده و تصورشم محدوده به این دنیاست ولی در مقایسه با کسی که لااله الا الله رو میگه و در ذهنه محدودش لااله الا الله شکل میبنده نمیتونه بر تصور نامحدود بگنجونه ، اینه که لااله الا الله نامحدوده و همین امر ذهنه انسان شکل میبنده به نامحدود و نوری رو میبینه که هرگز نمیتونه تعریفش کنه (نور لااله الا الله ) در همین امر افکار انسان گرایش به نامحدود میبنده وانسان ذهنش از گیرو بنده این دنیا که محدوده به صورت پایدار اگر تداوم داشته باشد خارج میشود و ذهنش خالی از عواملی میشن که مربوطه به این دنیاست .

بنده خیلی خیلی مطالب رو خلاصه کردم و از خیلی از مطالب مفید گذشتم .

اینکه فقط خواستم نتیجه ای از سوال هایی که از دیگران و از کتاب ها و از سایت ها کردم گرفته باشم و مطلب مفید وارزنده ای رو در اختیارتون قرار داده باشم

عذرخواهی میکنم اگه سرتون رو درد آوردم .

نقل قول:
یعنی آنها را بشناسد و مصمم‏ گردد که تکرار نکند. فرق مؤمن و غیر مؤمن در این نیست که این خطا می‏کند و آن خطا نمی‏کند، فرق آنها در این است که مؤمن خطای خود را تکرار نمی‏کند، بیش از یک‏ بار خطا نمی کند، اما غیر مؤمن چندین بار صدمه کاری را می‏خورد و باز آنقدر بصیرت ندارد که بار دیگر تکرار نکند. از خداوند مسئلت داریم که‏ به ما توفیق دهد از خطاها و لغزشهای خود پند بگیریم.(شهید مطهری/حکمتها و اندرزها صفحه 71 - 73)

حالا فهمیدم چرا روزی چند بار از خدا می خواهیم ما را به راه راست هدایت کنه.

موضوع نفس وشيوه هاي کنترل ومديريت آن ،موضوعي است دامنه دار وداراي ابعاد گوناگون است به منظور آشنائي کلي از راهکارهاي کنترل ومديريت نفس در نگاه قرآن ،اجمالي از مباحث را مرور مي کنيم:

1- تسلط بر هواي نفس

اولين قدم در کنترل نفس ،تسلط ودر اختيار گرفتن فزون طلبی های نفس است.

ميل نفس و خواهش دل به کامراني و شهوات را هوي و هوس نامند. منظور از نفس شاني از روح انسان است كه مديريت قواي نفساني مانند شهوت و غضب، تن و جنبه هاي طبيعي انسان را به عهده دارد. اما در اغلب موارد به دليل افزون خواهي نيروهاي نفساني و تمايل به افراطي گري آدمي دچار شهوت و غضب مفرط و خواسته هاي افراطي در راستاي كاميابي و لذت طلبي و راحت خواهي مي شود، كه به آن هواي نفس اطلاق مي گردد.

هوي در ميل هاي مذموم و ممدوح هر دو به كار مي رود اما در قرآن بيشتر در خواهش هاي مذموم به كار مي رود. (سيد علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، نشر دار الكتب الاسلاميه، ج 7، ص 171)
«وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا؛ و هوسهاى كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند پيروى مكن». (سوره انعام، آيه 150)

غفلت ازياد خدا، فراموش كردن نعمتها و پيروي از شيطان و شيطان صفتان، افراط و تفريط در اعمال و رفتار، برخي از مصاديق پيروي از هواي نفس ميباشد. خداوند متعال در سوره كهف با اشاره به اين نكته مي فرمايد:
وَ لا تُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتّبَعَ هَواهُ وَ كانَ اَمْرُهُ فُرُطاً;1 اي رسول ما! از كساني كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن ؛ همانها كه از هواي نفس پيروي مي كردند و كارهايشان از روي افراط و تفريط است.

در قرآن پيروي از هوي نفس مورد نكوهش و مذمت قرار گرفته است و كساني كه از هوي و هوس پيروي نمی كنند مورد ستايش و تشويق پروردگار متعال قرار گرفته اند:
«وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى» و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت. پس جايگاه او همان بهشت است». (سوره نازعات، آيه 41)؛ (بهاء الدين خرمشاهي، دانشنامه قرآن، انتشارات دوستان، ج 2، ص 2358)

در روايات اهل بيت (ع) نيز روايات متعددي پيرامون خطر هوي نفس و لزوم مخالفت با هوس ها وارد شده است از جمله در روايتي از حضرت علي (ع) نقل شده: ؛ فرمانبري از نفس و پيروي از هوس هاي آن، شالوده هر رنج و سرچشمه هر گمراهي است».

و در روايت ديگري آمده: «ملاك الدين مخالفه الهوي؛ اساس دين، مخالفت با هواي نفس است».

(امام علي عليه السلام فرموده«اياكم و غلبه الشهوات علي قلوبكم فان بدايتها ملكه و نهايت ها هلكه» زنهار از چيره آمدن شهوت ها بر دل هايتان، زيرا كه آغاز آن ها بندگي است و پایانش نابودي». و فرمود: «مبادا هوس بر شما چيره آيد، زيرا كه آغاز آن فتنه و گمراهي است و فرجامش رنج». (محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ترجمه حميد رضا شيخي، نشر دار الحديث، ج 14، ص 6690، ح 21365/ 21408/21435) براي اين امر مهم لازم است به چند نكته توجه نماييد :

هواي نفس از جهتي مانند هواي داخل يك بطري است. تا وقتي كه اين هواها يكّه تاز ميدان نفس ما هستند لذت یادخدا وارد نمی شود و كاري نمي‌توان كرد؛. البته ميل به خوبي ها و محبت خداوند, در اصل فطرت ما وجود دارد، ولي تا زماني كه هوای نفس باشد خفته خواهد بود و بي اثر می باشد.

اكنون, پرسشي به ذهن مي‌آيد كه: چه عاملي مي‌تواند آن ميل هاي خفته را در ما فعّال و بيدار سازد؟ در پاسخ مي‌گوييم: ايمان و عمل صالح. قرآن كريم مي فرمايد: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمان وُدّا».سوره مريم، 96. حكما گفته‌اند: علم و ادارك يعني همان عقلانيت, عامل شوق است؛ چرا كه, آن ميل نهفته به وسيله درك و شعور, زنده و برانگيخته مي‌شود و بر ما لازم است بدين وسيله به تقويت آن بپردازيم.

هر يک از ما موظفيم با نفسي که ما را به انجام زشتي ها امر مي کند مبارزه کنيم و نسبت به هر دستوري که از نفس اماره صادر مي شود مخالفت کنيم .

امام علي (ع) مي فرمايند : هرگاه نفس تو در برابرت سرکشي کرد , تو نيز در برابر او سرکشي کن , رام تو مي شود. (7) و يا حديثي ديگر از امام صادق (ع) که فرمود : و چون کسي را بيني که در کوشش و مجاهده بر تو پيشي گرفته است , نفس خويش را توبيخ و ملامت کن تا بر تلاش تو در بندگي بيفزايد و او را با زمامي از امر ( به معروف و کارهاي نيک ) و عنان باز دارنده , مهار کن , تا از مسير حق و بندگي دور نشود. (8)

امام علي (ع) در حديثي مي فرمايند : همانا نفس تو مرکب توست , اگر آن را به مشقت اندازي نابودش مي کني و اگر با آن مدارا کني زنده اش نگه مي داري. (9)

پس با جمع احاديثي که بيان شد مي توان اينگونه نتيجه گرفت که : مقصود از مداراي با نفس , اطاعت از نفس نيست بلکه بدين معنا است که تکاليف را آهسته آهسته و به مرور زمان به او تعليم دهيم .
مثلا کسي که نماز صبحش را به زور مي خواند , اگر تصميم بگيرد همچون ميرزا جواد آقاي تبريزي ( رضوان الله تعالي عليه ) هر شب دو ساعت قبل ازاذان صبح بيدار شده و به عبادت و مناجات و نماز شب بپردازد و سپس نماز صبح خوانده و بعد از آن به تعقيبات نماز صبح بپردازد و بين الطلوعين را بيدار باشد و .... چنين کسي ممکن است يک هفته دوام بياورد ولي بعد از مدت زمان کوتاهي چه بسا , نماز صبحش را نيز نخواند .

بلکه اگر کسي قصد دارد اهل مناجات با خداي مهربان در سحر شود , ميبايست ابتدا خود را به خواندن نماز صبح , در اول وقت عادت دهد ؛ بعد از مدتي , مثلا ده دقيقه قبل از اذان صبح بيدار شده و دو رکعت نماز شب بخواند ؛وقتي نفس به اين کار عادت کرد , بيست دقيقه زودتر بلند شده و به عبادت در دل شب مشغول شود.

لازم است برای بدست آوردن راه هاي دقيق مبارزه با نفس و کشف مسير صحيح اصلاح و تزکيه نفس، مطالعه در اين زمينه را در دستور کار خود قرار دهید.

(7) ميزان الحکمه / ج 13 / ص 6404 / ح 20508
(8) مصباح الشريعه / عباس عزيزي / باب هشتادم
(9) ميزان الحکمه / ج 13 / ص 6390 / ح 20480
(10)اخلاق در قرآن جلد اول صفحه211،آية الله مصباح يزدي به نقل از سايت تبيان.
-راه روشن, ترجمه مهجه البيضاء فيض كاشاني
- اخلاق اسلامي, ترجمه جامع السعادات ملا مهدي نراقي
- معراج السعاده، ملا احمد نراقي
- نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي آيت الله مهدوي كني
- اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح يزدي
منابع بيشتر:
- خودشناسي براي خودسازي، مصباح يزدي
- تهذيب نفس، ابراهيم اميني
- مقالات استاد محمد شجاعي
- خودسازى، شهيد باهنر
- خودسازى، محمد يزدى
- جهاد با نفس، ج 3، حسين مظاهرى

2- کنترل نگاه

ز دست ديده و دل هر دو فرياد
هر آن چه ديده بيند دل کند ياد
بسازم خنجري نيشش ز فولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد

از اين رو قرآن دستور مي دهد از چشم مراقبت شود و همين طور رها نباشد«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ؛ به مؤمنان بگو: چشم‏هاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گيرند»[12] كه اگر آن را رها كرديد شما را بلافاصله در شهوات رها و غرق خواهد كرد. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «نگاه به نامحرم، تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است و چه بسا يك نگاهى كه حسرتى طولانى بر جاى گذارد».[13]
كاش اين گونه بود كه با ديدن ،چشم سير مي شد، اما هر چه بيشتر مي بيند بي تاب تر و حريص تر مي شود، گویا سيري ناپذير است، تا مگر صاحب خود را به هلاكت اندازد. حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:« چيزي در بدن كم سپاس تر از چشم نيست، خواسته اش را ندهيد كه شما را از ياد خدا باز مي دارد».[14] مگر مي شود با نگاه هاي دنباله دار شهوت خود را كنترل كرد؟

تا كه هيزم مى‏نهى بر آتشى- كى بميرد آتش از هيزم كشى

حسرت و اندوه طولاني:

امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: چه بسا نگاه هايي كه غصه هاي طولاني را در پي دارد . به اين معني كه چشم قوي ترين ابزار حسي است و اين دل است كه بعد از نگاه به كار مي افتد ولي چون امكان رسيدن به آنچه ديده شده فراهم نمي شود ؛ افسردگي و رنجوري عايد انسان مي شود .

ايجاد نگراني و اضطراب :

چشم چراني هاي هوس آلود بدحجابي و بي حجابي زنان و دختران بي بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ايجاد اضطراب و نگراني افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامني در جامعه به حساب مي آيد.
امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه نگاهش را كاهش دهد، قلبش آرام مي گيرد.»

عذاب اخروي:

علاوه بر ابتلا به عواقب دنيوي، «چشم ناپاك» از عذاب و شكنجه الهي نيز بي نصيب نمي ماند. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : آن كه چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر كند، روز قيامت، خداوند چشمانش را با ميخ هاي آتشين و از آتش پر كند، تا وقتي كه به حساب مردم رسيدگي كند، سپس امر مي شود كه او را به جهنم ببرند.
نار بيرونى به آبى بفسرد- نار شهوت تا به دوزخ مى‏برد

«چشم پاک»

گفتني است چشمي كه به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب بركات زير مي گردد:

الف- ديدن شگفتيها: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: چشمهايتان را (از نامحرم) بپوشانيد تا عجايب و شگفتيها را ببينيد.

ب- راحتي قلب: امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: آن كه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت كرده است.

ج- نيك خويي:‌ هم چنين آن حضرت فرمود: كسي كه نگاه هايش كنترل شود، صفاتش نيكو گردد.

د- پاداش الهي: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: هر كسي زني را ببيند و بلافاصله ديده اش را به آسمان بدوزد يا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر اين که خداوند حوريان بهشتي را به عقد او در آورد.

ه- چشيدن شيريني ايمان: پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: نگاه (به نامحرم) تير زهرآلودي از تيرهاي شيطان است و هر كس آن را از ترس خدا ترك كند، خداوند چنان ايماني به او عطا كند كه شيريني اش را در دل خويش احساس كند.

در مناجات شعبانيه چنين آمده است: «خداوندا تواني در من نيست تا بدان از عصيان و سر پيچي تو روي گردانم، مگر به هنگامي که براي محبت خود بيدار و هوشيارم کرده باشي».

انسان موجودى مختار و داراى تمايلات گوناگون است. ولي با عزمى آهنين و مبارزه‏اى دائمى و تدريجى با نفس مى‏توان به چنين جايگاه رفيعى دست يافت. موارد زير در اين زمينه بسيار سودمند است، ولى هيچ يك را تضمين قطعى نمى‏توان به حساب آورد. بلكه تضمين نهايى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:

1) مطالعه پيوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قيامت و جديت در ترس از عوالم پس از مرگ.

2) مطالعه پيرامون عواقب وخيم گناهان.

3) ارتباط پيوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و ... وليكن با توجه و حال.

4) داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمى، توبه و استغفار.

5) دورى از عواملى كه انسان را به گناه متمايل مى‏سازد؛ مانند محيط هاى آلوده به گناه.

6) از بين بردن زمينه‏هاى گناه؛ مثلاً كسى كه انحرافات جنسى دارد بايد هرچه سريع‏تر ازدواج كند.

7) نشست و برخاست با انسان‏هاى مؤمن و خداترس واقعى.

8) جديت در مبارزه با خواهش‏هاى نفسانى.

9) توجه به عواقب نگاه به نامحرم.

10) در برخورد با نامحرم سعي کنيد به حداقل ارتباط اکتفا کنيد. سخن کوتاه بگوييد و از اطاله کلام با آنها خودداري کنيد.

11) هنگام صحبت کردن به صورت آنها نگاه نکنيد و به طور کلي نگاه خود را فرو بيندازيد چنانچه قرآن مي فرمايد: «قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم؛ به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و پايين بيندازند» همين دستورالعمل را براي زنان نيز دارد «قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن».

12) از قرار گرفتن با نامحرم در يک محيط خلوت که فردثالثي نيست خودداري کنيد.

تقويت اراده و استفاده از يک برنامه اخلاقي محاسبه نفس (تشويق و تنبيه) خواهد توانست به تدريج به کنترل دقيق و کامل چشم بيانجامد بنابراين توصيه مي شود هر روز صبح با خود عهد کنيد امروز به نامحرم نگاه نمي کنم ولي اگر نگاه شهوت آلود کردم خود را جريمه خواهم کرد. در طي روز نيز مراقب همين عهد خود با خود باشيد. در پايان روز نيز به محاسبه رفتار و نگاه هاي خود بپردازيد، اگر موفق بوديد خود را تشويق کنيد و شکر خدا کنيد و اگر در مواردي مرتکب خلاف شديد از خداوند عذرخواهي کنيد و برنامه تنبيهي تان را به اجرا گذاريد. اين برنامه عملي را هر روز پياده کنيد و پيگيري کنيد. مطمئن باشيد به تدريج خواهيد توانست چشم تان را کنترل کرده و موارد خطا را کاهش دهيد.

البته ناگفته نماند كنترل چشم از نگاه حرام كاري است مشکل ولي ممکن و شدني. اين کار نيز مثل هر کار دشوار ديگري با تمرين و جديت و مراقبت و اراده قوي آسان و راحت مي شود چون: کار نيکو کردن از پر کردن است.

بزرگان پس از سال ها کوشش و تربيت و رياضت علمي و عملي از جواني و ارتباط با بزرگان اهل کمال و انس با اهل معرفت و پيمودن فراز و نشيب هاي فراوان به اين مرحله از تسلط بر نفس و کنترل قوا و اعضا و خواهش ها رسيده اند که مي توانند نگاهي عاري از گناه و حرمت داشته باشند. اين کاري نيست که بدون آگاهي هاي نظري و علمي و بدون تکرار و تمرين و افتادن و برخاستن ممکن و عملي باشد. اگر انسان از نظر علمي و بينش به خوبي درک کند که عالم محضر خداوند است و باور کند هيچ امري از ما و اعمال و حرکات ما از ديد الهي پنهان نيست و اين مطلب را بارها و بارها به خود بفهماند و به نفسش تلقين کند تا به مرحله لمس و احساس و باور قلبي برسد. ترک خلاف و عملي که موجب ناخشنودي خداوند است کاري ممکن و شدني مي باشد.

مهم اين است که نگاه حرام به صورت عادت در نيايد و قبح آن شکسته نگردد، يعني بايد هوشيار باشد و از دل و چشم خود نگهباني دهد و اگر گرفتار خطا شد با سلاح توبه دشمن را ناکارا کند. چون اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظره اي نگاه کند، اين کار عادت و ملکه انسان مي شود و در روايتي از امام عسکري(ع) آمده است: برگرداندن صاحب عادت از عادتش مانند معجزه است (بحار، ج 14، ص 38).

براي آگاهي بيشتر رک:
- تفسير نمونه، ج 14، تفسير آيات 30 و 31 سوره مبارکه نور

از محضر آیت الله بهجت سوال شد:
برنامه ای جهت سیر و سلوک معرفی فرمایید؟
ایشان فرمودند:
روزانه نصف صفحه از کتاب شریف "معراج السعاده" را بخوانید و بدان عمل کنید.
------
الحق والانصاف خیلی موثره
نفس را کلا از کار میندازه

استاد کلاس احکامم به نقل از استادی میگفتند:
یک شب دفتری برداشتم(بعد از اینکه همه خواب بودند) و حق الناس حق النفس و حق الله هایی که بیادم می آمد نوشتم. انقدر حالت ترس و خجالت و شر مندگی بمن دست داد که غسل کرده و دوباره شهادتین گفتم.
و بعد با خدای مهربان عهد بستم تا توبه نصوح داشته باشم.

پرسش :
راهکار ها و یا برنامه ای برای کنترل نفس رو می خواستم، جوری که بعد از مدت معینی در عمل کردن برنامه مورد نظر خاموشی نفس رو احساس کنیم .

پاسخ :
تو پای در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفت
اگر آیینه‏ دل از زنگار گناه و شرک و ریا پاک گردد،نور حقیقت حق تعالی در آن تجلی می‏یابد و نفس مغلوب می گردد.
گام اول برای تحقق این منظور، بیداری دل از خواب غفلت و توجه کردن به غافل بودن خویش می‏باشد که عارفان از آن به «یقظه»تعبیر می کنند. بیداری الحمد لله در شما پدید آمده است. آن چه شما را نگران ساخته، چگونگی حفظ و حراست آن و ضعف قدرت تصمیم گیری و ایستادن در برابر خواسته های نفس است.

عرفا برای کسانی که «دل شان»از حالت غفلت خارج شده و به مرحله« آگاهی و بیداری » رسیده اند ، مراحلی را جهت غلبه بر هوای نفس و خود سازی ‌، وصال به قرب الهی، معرفی کرده‌اند که به بخشی اشاره می کنیم :
1- طلب و اراده:
اساسی ترین و مشکل ترین گام در مسیر خود سازی جهت غلبه بر نفس « خواستن» و داشتن « عزم و اراده » قوی و استوار است .انسان تشنه و گرسنه تا رمق دارد، دنبال آب و غذا می دوَد. چون نقش و اهمیت آن را در حیات و هستی خویش می داند.انسان تشنه کمال و انسانیت و گرسنه محبت و قرب الهی می داند همه حیات و هستی معنوی و بقای ابدی او،در غلبه بر هوای نفس و حرکت در مسیر عبودیت و بندگی خدا نهفته است.

تقویت عزم و اراده مرحله ای است که باید به تدریج و با صبر و حوصله حاصل شود. حاصل نمی شود مگر با افزایش "خویشتن شناسی" و معرفت نسبت به خدا و صفات جمال و جلال او و آگاهی از نعمت های بیکران به ویژه نعمت های معنوی و هدایتگری هایی که به انسان ارزانی داشته است.
تا میوه های این معرفت- که مهم ترین آن نهادینه شدن ذکر خدا در روح و قلب و تقویت اراده و شوق و علاقه لازم به خود سازی است - در انسان پدید نیاید، تا شوق و علاقه به خود سازی در انسان پیدا نشود و انسان در طلب آن مجاهدت نکند، درهای « وصال » و « قرب الهی » به روی او باز نمی گردد.0
پس باید با استمرار مطالعه جهت شناخت خدا و آگاهی یافتن از حال و کار خود و« هدف خلقت » و مسئولیتی که دارد،در جستجوی رسیدن به حقیقت باشد.
کم ترین ثمره آن تصمیم بر ترک گناه و حرکت در راستای رضایت پروردگار است.
تقید به نماز اول وقت به ویژه نماز صبح و مداومت به خواندن نماز شب ،تلاوت قرآن و تدبر در آن ، شما را در رسیدن به هدف و مقصد نهایی کمک می کند.

2 - مشارطه‌:
شرط نمودن و عهد و پیمان بستن با خویشتن برای اطاعت فرمان الهی و پرهیز از گناه‌، که اگر غفلت و تخلفی صورت گرفت ،زود توبه کند و نفس خویش را جریمه نماید. بهترین وقت آن بعد از نماز صبح است‌.البته در طول روز باید نفس خویش را به آن شرط و پیمان متذکر شود0.
3- مراقبه‌:
به معنای مواظبت و زیر نظر گرفتن عملکردها، رابطه ها، نگاه ها ،خواسته ها و بالاخره پاکی خویش است.کسی که قلبش آگاه به این است که جهان هستی مخلوق خدا و همه عالم محضر اوست، انسان کجا و در کدامین مکان و زمان می تواندحضور داشته باشد که خدا آن جا نباشد و یا او را نبیند، فرشتگان الهی در همه جا و همه حال مراقب اعمال او هستند; "و إن‌ّ علیکم لحـَفظین‌;(1) بی‌شک حافظان و مراقبانی بر شما گمارده شده است‌."قدرت اراده و ایمانش در کنترل نفس افزایش می یابد.

4- محاسبه‌:
هر کسی در پایان هر روز،هفته،ماه،و سال ، به محاسبه کارهای خویشتن بپردازد. عملکرد خود را در زمینه خوبی‌ها و بدی‌ها، خداپرستی و هواپرستی دقیقاً مورد محاسبه قرار دهد. بداند که قبل از او خدا او را محاسبه کرده است;
اگر آنچه را در دل دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را محاسبه می‌فرماید: "و إن تبدواْ مَا فی‌َّ أنفسکم‌ْ أوتخفوه‌ُ یحاسبْکم به‌ِ اللَّه‌ (2) ‌" .

تذکرات:
در خودسازی و جهاد با نفس به چند نکته اساسی باید توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربیت و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم است، در خود سازی و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیت‏های ساده و اندک آغاز می‏شود و به تدریج به ورزش‏های سنگین ‏تر وارد می‏ شوند، در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالاتر رسید.
3 - همان طور که در ورزش بدنی، تداوم و استمرار لازم است، در ریاضت نفسانی نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. قرآن می‏ فرماید: "به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‏ شوند که نترسید و غمگین مباشید".(3)
علی(ع) می‏ فرماید: "
قلیلٌ مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه؛(4) عمل اندکی که پیوسته باشد، بهتر است از بسیاری که تو را خسته و وامانده سازد".
در حدیث دیگری امام باقر(ع) می‏فرماید: "
احب الاعمال الی اللَّه عز وجل ماداوم علیه العبد و ان قل؛ (5) محبوب‏ترین کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد".
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند ادای واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولی و تبری.
5 - مهم‏ترین چیزی که در جمیع مراحل باید رعایت شود، نیت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر این نکته تأکید دارد که در مسیر دین و پرستش بایستی اخلاص داشته باشید: "به آن‏ها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند".(6)
6 - یکی از مشکل‌ترین کارها تهذیب نفس و خود سازی است. به تغبیر قرآن: راه فلاح و رستگاری همین‌است:
"‌قد افلح من تزکی(7)؛ هر کس خود را تزکیه کرد، رستگار شد" .

"‌قد أفلح من زکاها و قد خاب من دسّاها؛‌همانا رستگار شد کسی که خود را تزکیه ،و زیان کرد کسی که فریب نفس خود را خورد".
7- مطمئن باش در صورتی که در مسیر ولایت الهی قدم برداری، در این راه موفق می شوی. بر نفس اماره غلبه پیدا می کنی .پس چرا از خود بیزار باشی و ناامید؟ پس خویشتن خویش را دوست بدار و با امید به آینده نگاه کن.

پی ‌نوشت ‏ها:
1. انفطار(82)آیه 10.
2. بقره (2)آیه 284.
3. فصلت (41) آیه 30.
4. امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم،ص 554 .
5.علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت ، 1404 هجرى قمرى، ج 68 ، ص 21 .
6. بینه (98) آیه 5.
7. اعلی (87) آیه 14.

موضوع قفل شده است